📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی؛
دنباله بخش: (۱۶۳)
داستان #سیاووش؛
بخش: (۴)
سیاووش را تنگ در برگرفت
ز کردار بد پوزش اندر گرفت
سیاووش به پیش جهاندار پاک
بیامد بمالید رخ را به خاک
که از تف آن کوه آتش برست
همه کامهی دشمنان گشت پست
بدو گفت شاه ای دلیر جوان
که پاکیزه تخمی و روشن روان
چنانی که از مادر پارسا
بزاید شود در جهان پادشا
به ایوان خرامید و بنشست شاد
کلاه کیانی به سر برنهاد
می آورد و رامشگران را بخواند
همه کامها با سیاووش براند
سه روز اندر آن سور می در کشید
نبُد بر در گنج بند و کلید
چهارم به تخت کیی برنشست
یکی گرزهٔ گاو پیکر به دست
بر آشفت و سودابه را پیش خواند
گذشت سخنها برو بر براند
که بی شرمی و بد بسی کرده ای
فراوان دل من بیازرده ای
یکی بد نمودی به فرجام کار
که بر جان فرزند من زینهار
بخوردی و در آتش انداختی
برین گونه بر جادویی ساختی
نیاید ترا پوزش اکنون به کار
بپرداز جای و برآرای کار
نشاید که باشی تو اندر زمین
جز آویختن نیست پاداش این
بدو گفت سودابه کای شهریار
تو آتش بدین تارک من ببار
مرا گر همی سر بباید برید
مکافات این بد که بر من رسید
بفرمای و من دل نهادم برین
نبود آتش تیز با او به کین
سیاوش سخن راست گوید همی
دل شاه از غم بشوید همی
همه جادوی زال کرد اندرین
نخواهم که داری دل از من بکین
بدو گفت نیرنگ داری هنوز
نگردد همی پشت شوخیت کوز
به ایرانیان گفت شاه جهان
کزین بد که این ساخت اندر نهان
چه سازم چه باشد مکافات این
همه شاه را خواندند آفرین
که پاداش این آنکه بیجان شود
ز بد کردن خویش پیچان شود
به دژخیم فرمود کاین را به کوی
ز دار اندر آویز و برتاب روی
چو سودابه را روی برگاشتند
شبستان همه بانگ برداشتند
دل شاه کاووس پردرد شد
نهان داشت رنگ رخش زرد شد
سیاووش چنین گفت با شهریار
که دل را بدین کار رنجه مدار
به من بخش سودابه را زین گناه
پذیرد مگر پند و آید به راه
همی گفت با دل که بر دست شاه
گر ایدون که سودابه گردد تباه
به فرجام کار او پشیمان شود
ز من بیند او غم چو پیچان شود
بهانه همی جست زان کار شاه
بدان تا ببخشد گذشته گناه
سیاووش را گفت بخشیدمش
ازان پس که خون ریختن دیدمش
سیاووش ببوسید تخت پدر
وزان تخت برخاست و آمد بدر
شبستان همه پیش سودابه باز
دویدند و بردند او را نماز
برین گونه بگذشت یک روزگار
برو گرمتر شد دل شهریار
چنان شد دلش باز از مهر اوی
که دیده نه برداشت از چهر اوی
دگر باره با شهریار جهان
همی جادوی ساخت اندر نهان
بدان تا شود با سیاووش بد
بدانسان که از گوهر او سزد
ز گفتار او شاه شد در گمان
نکرد ایچ بر کس پدید از مهان
بجایی که کاری چنین اوفتاد
خرد باید و دانش و دین و داد
چنان چون بود مردم ترسکار
برآید به کام دل مرد کار
بجایی که زهر آگند روزگار
ازو نوش خیره مکن خواستار
تو با آفرینش بسنده نهای
مشو تیز گر پرورنده نهای
چنینست کردار گردان سپهر
نخواهد گشادن همی بر تو چهر
برین داستان زد یکی رهنمون
که مهری فزون نیست از مهر خون
چو فرزند شایسته آمد پدید
ز مهر زنان دل بباید برید.
بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به؛ ✍: #سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی؛
دنباله بخش: (۱۶۳)
داستان #سیاووش؛
بخش: (۴)
سیاووش را تنگ در برگرفت
ز کردار بد پوزش اندر گرفت
سیاووش به پیش جهاندار پاک
بیامد بمالید رخ را به خاک
که از تف آن کوه آتش برست
همه کامهی دشمنان گشت پست
بدو گفت شاه ای دلیر جوان
که پاکیزه تخمی و روشن روان
چنانی که از مادر پارسا
بزاید شود در جهان پادشا
به ایوان خرامید و بنشست شاد
کلاه کیانی به سر برنهاد
می آورد و رامشگران را بخواند
همه کامها با سیاووش براند
سه روز اندر آن سور می در کشید
نبُد بر در گنج بند و کلید
چهارم به تخت کیی برنشست
یکی گرزهٔ گاو پیکر به دست
بر آشفت و سودابه را پیش خواند
گذشت سخنها برو بر براند
که بی شرمی و بد بسی کرده ای
فراوان دل من بیازرده ای
یکی بد نمودی به فرجام کار
که بر جان فرزند من زینهار
بخوردی و در آتش انداختی
برین گونه بر جادویی ساختی
نیاید ترا پوزش اکنون به کار
بپرداز جای و برآرای کار
نشاید که باشی تو اندر زمین
جز آویختن نیست پاداش این
بدو گفت سودابه کای شهریار
تو آتش بدین تارک من ببار
مرا گر همی سر بباید برید
مکافات این بد که بر من رسید
بفرمای و من دل نهادم برین
نبود آتش تیز با او به کین
سیاوش سخن راست گوید همی
دل شاه از غم بشوید همی
همه جادوی زال کرد اندرین
نخواهم که داری دل از من بکین
بدو گفت نیرنگ داری هنوز
نگردد همی پشت شوخیت کوز
به ایرانیان گفت شاه جهان
کزین بد که این ساخت اندر نهان
چه سازم چه باشد مکافات این
همه شاه را خواندند آفرین
که پاداش این آنکه بیجان شود
ز بد کردن خویش پیچان شود
به دژخیم فرمود کاین را به کوی
ز دار اندر آویز و برتاب روی
چو سودابه را روی برگاشتند
شبستان همه بانگ برداشتند
دل شاه کاووس پردرد شد
نهان داشت رنگ رخش زرد شد
سیاووش چنین گفت با شهریار
که دل را بدین کار رنجه مدار
به من بخش سودابه را زین گناه
پذیرد مگر پند و آید به راه
همی گفت با دل که بر دست شاه
گر ایدون که سودابه گردد تباه
به فرجام کار او پشیمان شود
ز من بیند او غم چو پیچان شود
بهانه همی جست زان کار شاه
بدان تا ببخشد گذشته گناه
سیاووش را گفت بخشیدمش
ازان پس که خون ریختن دیدمش
سیاووش ببوسید تخت پدر
وزان تخت برخاست و آمد بدر
شبستان همه پیش سودابه باز
دویدند و بردند او را نماز
برین گونه بگذشت یک روزگار
برو گرمتر شد دل شهریار
چنان شد دلش باز از مهر اوی
که دیده نه برداشت از چهر اوی
دگر باره با شهریار جهان
همی جادوی ساخت اندر نهان
بدان تا شود با سیاووش بد
بدانسان که از گوهر او سزد
ز گفتار او شاه شد در گمان
نکرد ایچ بر کس پدید از مهان
بجایی که کاری چنین اوفتاد
خرد باید و دانش و دین و داد
چنان چون بود مردم ترسکار
برآید به کام دل مرد کار
بجایی که زهر آگند روزگار
ازو نوش خیره مکن خواستار
تو با آفرینش بسنده نهای
مشو تیز گر پرورنده نهای
چنینست کردار گردان سپهر
نخواهد گشادن همی بر تو چهر
برین داستان زد یکی رهنمون
که مهری فزون نیست از مهر خون
چو فرزند شایسته آمد پدید
ز مهر زنان دل بباید برید.
بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به؛ ✍: #سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه زیبای مریم مریم
به خوانندگی: فرج علیپور
را پیشکش مینماییم،
به همهی هموندان سرای فرزندان ایران.
شاد باشید و تندرست.....
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
به خوانندگی: فرج علیپور
را پیشکش مینماییم،
به همهی هموندان سرای فرزندان ایران.
شاد باشید و تندرست.....
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🍃🌹🍃
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به☀️روزِ پیروز وفرخ ☀️روز:
«#انارام_ایزد» از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۰ فروهری،🔥 مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۲ / ۲۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟡 برابر با ☀️روز پنجشنبه: #اورمزد_شید
به 🌞 روز ۲۹ 🐃#اردیبهشت🌖 ماه
به سال ۲۵۸۱ 👑 شاهنشاهی،
۲۵۸۱ / ۰۲ / ۲۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
⚪️ برابر با ☀️روز پنجشنبه: #اورمزد_شید
به 🌞 روز ۲۹ 🐃#اردیبهشت 🌖ماه
به سالِ ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۲۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔴 برابر با☀️روز چهارشنبه 🌖ماه 👫#مه
به 🌞روز 19 🌖ماه 👫 #می
🌲به سال 2022⛪️ ترسايى.🎄
2022 / 05 / 19
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟣روز #انارام_ایزد
(#رامش و #آرامش_بیپایان.)
🗓 اهورامزدا این سرزمین را
از دروغ و خشکسالی دور بدارد.🔥
🗓 روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای
🌺 گل #مروارید_شیران )((مرو اردشیران) نماد انارام ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به☀️روزِ پیروز وفرخ ☀️روز:
«#انارام_ایزد» از 🌖ماه 🐃#اردیبهشت
به سال ۳۷۶۰ فروهری،🔥 مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۲ / ۲۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟡 برابر با ☀️روز پنجشنبه: #اورمزد_شید
به 🌞 روز ۲۹ 🐃#اردیبهشت🌖 ماه
به سال ۲۵۸۱ 👑 شاهنشاهی،
۲۵۸۱ / ۰۲ / ۲۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
⚪️ برابر با ☀️روز پنجشنبه: #اورمزد_شید
به 🌞 روز ۲۹ 🐃#اردیبهشت 🌖ماه
به سالِ ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۲۹
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔴 برابر با☀️روز چهارشنبه 🌖ماه 👫#مه
به 🌞روز 19 🌖ماه 👫 #می
🌲به سال 2022⛪️ ترسايى.🎄
2022 / 05 / 19
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟣روز #انارام_ایزد
(#رامش و #آرامش_بیپایان.)
🗓 اهورامزدا این سرزمین را
از دروغ و خشکسالی دور بدارد.🔥
🗓 روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای
🌺 گل #مروارید_شیران )((مرو اردشیران) نماد انارام ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۲۹
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
در هوای دلانگیز بهاری،
در روشنای دل بیتاب و ناشکیبّ آسمان،
بر خوانِ گسترده نسیم #اردیبهشت_ماه.
از نگاه آسمان با همهی توان دستی میکِشََد
بر چهرهی آفتاب روشن که به هنگام شکفتن
در دامان سبز زمین،
و در رویشِ سبز لالههای واژگون به گُلهای
به گُلهای سرخ و زیبای انار.
همچون آینهای خراشیده میشود و نمیشکند.
و از هیچ سنگی هراس به دل راه نمیدهد.
مانند مهتاب در آبگیرها رزم و نرمش میکند.
به چالههای آب فرو هشته و در چشم شب،
تندیسی زرین برای دل خورشید میسازد.
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۲۹
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
در هوای دلانگیز بهاری،
در روشنای دل بیتاب و ناشکیبّ آسمان،
بر خوانِ گسترده نسیم #اردیبهشت_ماه.
از نگاه آسمان با همهی توان دستی میکِشََد
بر چهرهی آفتاب روشن که به هنگام شکفتن
در دامان سبز زمین،
و در رویشِ سبز لالههای واژگون به گُلهای
به گُلهای سرخ و زیبای انار.
همچون آینهای خراشیده میشود و نمیشکند.
و از هیچ سنگی هراس به دل راه نمیدهد.
مانند مهتاب در آبگیرها رزم و نرمش میکند.
به چالههای آب فرو هشته و در چشم شب،
تندیسی زرین برای دل خورشید میسازد.
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷💥🌷
فردوسی برای ما چه کرد.؟
بهمن نامور مطلق، استورهشناس، باورمنداست:
فردوسی با نوشتن استورهها در پندار خودش، دوباره ما را شکل داد.
به سخنی دیگر فردوسی ما را دوباره زاد و کیستی مان (هویت) را بازسازی کرد.
👁 👁اگر درست بنگرید،
میبینید فردوسی چامه (شعر) نمیگوید،
استوره نمیسازد،
او پشت چامه و استوره، یک ملت را دوباره میسازد.
در پندار او، استورهها نبودند که شکل گرفتند، بلکه ما بودیم که شکل میگرفتیم.
به همین شوند، شاهنامه آیینه ماست.
ما برای دیدن خودمان به شاهنامه نیاز داریم،
همان گونه که به آیینه نیاز داریم.
ما برای دیدن چیستی فرهنگیمان به آیینه شاهنامه نیاز داریم.
به گفتهای دیگر، ما با واژگان فردوسی دوباره روییدن گرفتیم،
رشد کردیم و زاییده شدیم.
ما برای اینکه کیستی زُتانی(ملی)
و همبودین مان(اجتماعی) را بشناسیم،
باید همواره به دیوان حافظ، گلستان سعدی و بویژه شاهنامه فردوسی نگاهی افکند.
ما باید فردوسی را آن گونه که خودش خواسته است، بازخوانی کنیم.
فردوسی با آنکه تاریخ ما را نوشته،
استورهها و افسانههای ما را نیز یادآوری میکند.
تاریخ و رویدادهای یک دودمان، ارزشمندترین بخش چیستی( هویتی) آن دودمان است و ویر(حافظهی) گروهی یک دودمان بهترین شکل کیستی (هویت) و انگیزه ی همبستگی آن است.
فردوسی مردمی را که چیستی اش در سیج(خطر)بود
و برای همیشه داشت آن را از دست میداد، هوشمندانه نجات داد و با یادآوری رویدادهایش، آن را بهروز کرد.
اینگونه مینماید که شاهنامه، نامه همهی نامههاست.
داستان:
«فریدون فرخ فرشته نبود:
ز مشگ و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی»
من را پریشان کرد،
تا جایی که نوشتاری با نام «فریدون منم» نوشتم.
به درستی این کردارها نمادهایی هستند که
ما خود را بشناسیم.
ما میتوانیم فریدون، ضحاک، کیکاووس، افراسیاب یا رستم باشیم.
سخنهایی که فردوسی بازگویی کرده،
برای این است که خودمان را بشناسیم و ببینیم کدامیک از سرشتهای فراوان شاهنامه هستیم و با شناخت شاهنامه به شناخت خودمان برسیم.
آنجا بود که دریافتم فردوسی تا چه اندازه ژرف سخن گفته است.
★بهمن نامور مطلق:
دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی،
دانشگاه شهید بهشتی، تهران،
✍ نوشتن به پارسی پاک #بزرگمهر_صالحی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
فردوسی برای ما چه کرد.؟
بهمن نامور مطلق، استورهشناس، باورمنداست:
فردوسی با نوشتن استورهها در پندار خودش، دوباره ما را شکل داد.
به سخنی دیگر فردوسی ما را دوباره زاد و کیستی مان (هویت) را بازسازی کرد.
👁 👁اگر درست بنگرید،
میبینید فردوسی چامه (شعر) نمیگوید،
استوره نمیسازد،
او پشت چامه و استوره، یک ملت را دوباره میسازد.
در پندار او، استورهها نبودند که شکل گرفتند، بلکه ما بودیم که شکل میگرفتیم.
به همین شوند، شاهنامه آیینه ماست.
ما برای دیدن خودمان به شاهنامه نیاز داریم،
همان گونه که به آیینه نیاز داریم.
ما برای دیدن چیستی فرهنگیمان به آیینه شاهنامه نیاز داریم.
به گفتهای دیگر، ما با واژگان فردوسی دوباره روییدن گرفتیم،
رشد کردیم و زاییده شدیم.
ما برای اینکه کیستی زُتانی(ملی)
و همبودین مان(اجتماعی) را بشناسیم،
باید همواره به دیوان حافظ، گلستان سعدی و بویژه شاهنامه فردوسی نگاهی افکند.
ما باید فردوسی را آن گونه که خودش خواسته است، بازخوانی کنیم.
فردوسی با آنکه تاریخ ما را نوشته،
استورهها و افسانههای ما را نیز یادآوری میکند.
تاریخ و رویدادهای یک دودمان، ارزشمندترین بخش چیستی( هویتی) آن دودمان است و ویر(حافظهی) گروهی یک دودمان بهترین شکل کیستی (هویت) و انگیزه ی همبستگی آن است.
فردوسی مردمی را که چیستی اش در سیج(خطر)بود
و برای همیشه داشت آن را از دست میداد، هوشمندانه نجات داد و با یادآوری رویدادهایش، آن را بهروز کرد.
اینگونه مینماید که شاهنامه، نامه همهی نامههاست.
داستان:
«فریدون فرخ فرشته نبود:
ز مشگ و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی»
من را پریشان کرد،
تا جایی که نوشتاری با نام «فریدون منم» نوشتم.
به درستی این کردارها نمادهایی هستند که
ما خود را بشناسیم.
ما میتوانیم فریدون، ضحاک، کیکاووس، افراسیاب یا رستم باشیم.
سخنهایی که فردوسی بازگویی کرده،
برای این است که خودمان را بشناسیم و ببینیم کدامیک از سرشتهای فراوان شاهنامه هستیم و با شناخت شاهنامه به شناخت خودمان برسیم.
آنجا بود که دریافتم فردوسی تا چه اندازه ژرف سخن گفته است.
★بهمن نامور مطلق:
دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی،
دانشگاه شهید بهشتی، تهران،
✍ نوشتن به پارسی پاک #بزرگمهر_صالحی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#نکتههای_ویرایشی؛
🔅پالایش زبان پارسی:
صبح صادق= بامداد راستین، پگاه راستین، روز فراخ.
💥نمونه:
صبح صادق نَدَمَد تا شب یلدا نرود.= پگاه راستین نَدَمَد تا شب یلدا نرود.
روز فراخ نمیدمد تا شب یلدا نرود.
ویرایش به پارسی پاک: #پارسی_پاک؛
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
صبح صادق= بامداد راستین، پگاه راستین، روز فراخ.
💥نمونه:
صبح صادق نَدَمَد تا شب یلدا نرود.= پگاه راستین نَدَمَد تا شب یلدا نرود.
روز فراخ نمیدمد تا شب یلدا نرود.
ویرایش به پارسی پاک: #پارسی_پاک؛
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
تصنیف روزی تو خواهی آمد
www.ziaossalehin.ir | حسین نور شرق
🎼 ترانه روزی تو خواهی آمد:
#حسین_نور_شرق
روزی تو خواهی آمد از کوچههای باران
تا از دلم بشویی غمهای روزگاران
تو روح سبز گلزار گل شاداب بی خار
مرا از پا فکنده شکستنهای بسیار
تو یاس نو دمیده من گلبرگ تکیده
روزی آیی کنارم که عشق از دل رمیده. …
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#حسین_نور_شرق
روزی تو خواهی آمد از کوچههای باران
تا از دلم بشویی غمهای روزگاران
تو روح سبز گلزار گل شاداب بی خار
مرا از پا فکنده شکستنهای بسیار
تو یاس نو دمیده من گلبرگ تکیده
روزی آیی کنارم که عشق از دل رمیده. …
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#زیباییهای_زبان_پارسی؛
🔅پالایش زبان پارسی:
کتاب شعر= دیوان.
کتاب خانه= نَسکخانه.
نمونه:
در کتابخانهاش چند کتابِ شعر از شاعران مختلف داشت=
در نَسکخانهاش چند دیوان از سُرایندگان گوناگون داشت..
باز نویسی به: #پارسی_پاک.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
کتاب شعر= دیوان.
کتاب خانه= نَسکخانه.
نمونه:
در کتابخانهاش چند کتابِ شعر از شاعران مختلف داشت=
در نَسکخانهاش چند دیوان از سُرایندگان گوناگون داشت..
باز نویسی به: #پارسی_پاک.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
داستان ملانصرالدین و زنان او
با لنگان خَرَکَاش.
ملانصرالدین دو زن داشت.
روزی هر دو زن نزد ملا آمده و پرسیدند:
«کدام یک از ما را بیشتر دوست داری؟»
ملا بسیار کوشش کرد که هر دو آنها را خُرسند
نگاه داشته و مایه رنجش هیچ یک نشود.
سپس با فشار آوردن زنها گفت که هر دو را به یک اندازه دوست دارم.
و زن ها شادمان نمیشدند و پرسش خود را دوباره میپرسیدند.
به هر روی زن جوانتر پرسید:
«اگر ما هر دو با شما سوار کشتی یا بَلَم باشیم
و آن کِشتی در رودخانه برگردد و واژگون شود،
برای رهایی کدام یک از ما کوشش میکنی.؟»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
با لنگان خَرَکَاش.
ملانصرالدین دو زن داشت.
روزی هر دو زن نزد ملا آمده و پرسیدند:
«کدام یک از ما را بیشتر دوست داری؟»
ملا بسیار کوشش کرد که هر دو آنها را خُرسند
نگاه داشته و مایه رنجش هیچ یک نشود.
سپس با فشار آوردن زنها گفت که هر دو را به یک اندازه دوست دارم.
و زن ها شادمان نمیشدند و پرسش خود را دوباره میپرسیدند.
به هر روی زن جوانتر پرسید:
«اگر ما هر دو با شما سوار کشتی یا بَلَم باشیم
و آن کِشتی در رودخانه برگردد و واژگون شود،
برای رهایی کدام یک از ما کوشش میکنی.؟»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🍃🌹🍃
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به☀️روزِ پیروز وفرخ ☀️روز:
«#اورمزد_امشاسپندان» از 🌖ماه #خورداد.
به سال ۳۷۶۰ فروهری،🔥 مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۲ / ۳۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟡 برابر با ☀️روز آدینه: #ناهید_شید.
به 🌞روز ۳۰🐃#اردیبهشت🌖ماه
به سال ۲۵۸۱ 👑 شاهنشاهی،
۲۵۸۱ / ۰۲ / ۳۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
⚪️ برابر با ☀️روز آدینه: #ناهید_شید.
به 🌞 روز ۳۰ 🐃#اردیبهشت 🌖ماه
به سالِ ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔴 برابر با☀️روز fraiday 🌖ماه 👫#مه
به 🌞روز 20 🌖ماه 👫 #می
🌲به سال 2022⛪️ ترسايى.🎄
2022 / 05 / 20
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔥#اورمزد، #اهورامزدا.
🟣خداوند جان وخرد، بن و اوج هستی
آفریدگار نیکی و راستی و اشایی
پشتیبان همه مردم.
#هم_اورمزد_و_هم_ایزدانت_پرستم
#هم_آن_فره_و_فروهر_را_دوستدارم
🌿گیاه #مورت،
نماد اورمزد امشاسپندان است.🌿
🗓 روز جهانی 🐝#زنبور.🐝
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به☀️روزِ پیروز وفرخ ☀️روز:
«#اورمزد_امشاسپندان» از 🌖ماه #خورداد.
به سال ۳۷۶۰ فروهری،🔥 مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۲ / ۳۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟡 برابر با ☀️روز آدینه: #ناهید_شید.
به 🌞روز ۳۰🐃#اردیبهشت🌖ماه
به سال ۲۵۸۱ 👑 شاهنشاهی،
۲۵۸۱ / ۰۲ / ۳۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
⚪️ برابر با ☀️روز آدینه: #ناهید_شید.
به 🌞 روز ۳۰ 🐃#اردیبهشت 🌖ماه
به سالِ ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۰
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔴 برابر با☀️روز fraiday 🌖ماه 👫#مه
به 🌞روز 20 🌖ماه 👫 #می
🌲به سال 2022⛪️ ترسايى.🎄
2022 / 05 / 20
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔥#اورمزد، #اهورامزدا.
🟣خداوند جان وخرد، بن و اوج هستی
آفریدگار نیکی و راستی و اشایی
پشتیبان همه مردم.
#هم_اورمزد_و_هم_ایزدانت_پرستم
#هم_آن_فره_و_فروهر_را_دوستدارم
🌿گیاه #مورت،
نماد اورمزد امشاسپندان است.🌿
🗓 روز جهانی 🐝#زنبور.🐝
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۰
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
شب که دریچههای آسمان بسته میشوند،
آسمان دلخوش میشود به دیدار رخسارِ
سیمیگون و زَرنشانِ آفتاب تا هزاران بامداد
از دل خورشید برآید.
و دستی به مهر برافشاند
به موهای آشفته گندمزاران تا زمینهی
برآمدن بامداد فراهم گردد.
آنگاه که #بامدادان در میان بیشهزارانِ،
خوابآلوده برمیدمد همچون شکفتنِ
دوباره گُل آفتابگردان بر گیسوی خورشید.
گاهی نرم نرمک آفتاب انگار بر پنجرهی
بامداد میکوبد.
تا دوباره نسیم دلنواز بامدادی
در بیکرانهی دشتها بپیچد.....
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۰
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
شب که دریچههای آسمان بسته میشوند،
آسمان دلخوش میشود به دیدار رخسارِ
سیمیگون و زَرنشانِ آفتاب تا هزاران بامداد
از دل خورشید برآید.
و دستی به مهر برافشاند
به موهای آشفته گندمزاران تا زمینهی
برآمدن بامداد فراهم گردد.
آنگاه که #بامدادان در میان بیشهزارانِ،
خوابآلوده برمیدمد همچون شکفتنِ
دوباره گُل آفتابگردان بر گیسوی خورشید.
گاهی نرم نرمک آفتاب انگار بر پنجرهی
بامداد میکوبد.
تا دوباره نسیم دلنواز بامدادی
در بیکرانهی دشتها بپیچد.....
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
بهار لر | تاراز بختیاری
@BakhtiariHa
🎼ترانه شاد بختیاری«بهار لر» با
🎤 آواز #تاراز_بختیاری. …
🖌📖 دواره کوگ دل بنگ ایدراره
سراغی ز دل تنگ ایدراره
بهاره و بهاره و بهاره
بدونین لر همیشه سردیاره.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🎤 آواز #تاراز_بختیاری. …
🖌📖 دواره کوگ دل بنگ ایدراره
سراغی ز دل تنگ ایدراره
بهاره و بهاره و بهاره
بدونین لر همیشه سردیاره.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#نکتههای_ویرایشی؛
🔅پالایش زبان پارسی:
مکاتبه= همنویسی، نامهنویسی، نامهنگاری، نامه، نوشتن، نوشته، نوشتهها.
💥نمونه:
در مکاتبهای که با هم داشتند...=
در نامهنویسیای که با هم داشتند.
در همنویسیای که با هم داشتند.
در نامهنگاریای که با هم داشتند.
در نوشتههایی که به هم دادند.
در نامههایی که به هم نوشتند.
با تولیدکنندهاش مکاتبه کردیم.=
با سازندهاش نامهنگاری کردیم.
به سازندهاش نامه نوشتیم.
به سازندهاش نوشتیم.
*🔗دنباله دارد.
نگارش به#پارسی_پاک.
آرمان «هر ایرانی پاک سرشت و نیکو منش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
مکاتبه= همنویسی، نامهنویسی، نامهنگاری، نامه، نوشتن، نوشته، نوشتهها.
💥نمونه:
در مکاتبهای که با هم داشتند...=
در نامهنویسیای که با هم داشتند.
در همنویسیای که با هم داشتند.
در نامهنگاریای که با هم داشتند.
در نوشتههایی که به هم دادند.
در نامههایی که به هم نوشتند.
با تولیدکنندهاش مکاتبه کردیم.=
با سازندهاش نامهنگاری کردیم.
به سازندهاش نامه نوشتیم.
به سازندهاش نوشتیم.
*🔗دنباله دارد.
نگارش به#پارسی_پاک.
آرمان «هر ایرانی پاک سرشت و نیکو منش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمایی از: آبشار تنگه زاهد شیر:
در استان زیبای لُرستان شهرستان #خرمآباد،
با آهنگ لُری گوشنواز...
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
در استان زیبای لُرستان شهرستان #خرمآباد،
با آهنگ لُری گوشنواز...
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#نام #اسپها در نگارشهای ادبی.
🐎 اَبرَش: اسپی که در پوستش لکههایی به رنگهای دیگری از رنگ خودش باشد.
🐎 ادهم: اسپ سياه.
🐎 باره یا بارگی: به اسپ گفته میشود.
🐎 بالاد و بالاده : اسپ تندرو یا اسپ همراه.
🐎 بوز: اسپ نیله (کبودرنگ).
🐎 توسن: اسپ سرکش.
🐎 جُرده: اسپ اَخته.
🐎 چرمه: اسپ سپید یا اسپی که دست و پایش سپید باشد.
🐎 خِنگ: اسپ سپید.
🐎 سمند: اسپ با رنگ بور و بِژ(اسپ زرد رنگ)
🐎 نَوَند: اسپ تندرو.
🐎 یَکران: اسپ نژاده و زباندان.
🐎 كَهَر: اسپ سياه.
🐎 كُميت: اسپ سرخ رنگ.
به✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🐎 اَبرَش: اسپی که در پوستش لکههایی به رنگهای دیگری از رنگ خودش باشد.
🐎 ادهم: اسپ سياه.
🐎 باره یا بارگی: به اسپ گفته میشود.
🐎 بالاد و بالاده : اسپ تندرو یا اسپ همراه.
🐎 بوز: اسپ نیله (کبودرنگ).
🐎 توسن: اسپ سرکش.
🐎 جُرده: اسپ اَخته.
🐎 چرمه: اسپ سپید یا اسپی که دست و پایش سپید باشد.
🐎 خِنگ: اسپ سپید.
🐎 سمند: اسپ با رنگ بور و بِژ(اسپ زرد رنگ)
🐎 نَوَند: اسپ تندرو.
🐎 یَکران: اسپ نژاده و زباندان.
🐎 كَهَر: اسپ سياه.
🐎 كُميت: اسپ سرخ رنگ.
به✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#زیباییهای_زبان_پارسی؛
🌺 واژگان پارسی در زبان تازی:
💠دیابیج= از پارسی دیباها،اَبریشمها.
💠دِیانَت= از ریشه ی پارسی دین، دینداری.
💠دیَاوین،دَواوین= از پارسی دیوان، دیوان ها.
💠دیباج= از پارسی دیبا، ابریشم.
💠دیباجه= از پارسی دیباچه، پیشگفتار، سرآغاز، پَرَند.(ابریشم، دیبا)
💠دَیبَق= از پارسی دیبا، دیبه.
💠دَیجور= از پارسی داج وَر(داج= تاریکی)، ستمکار.
💠دَیدَب، دیدبان= از پارسی دیدبان.
💠دَیدَبان= از پارسی دیدبان، نگهبان.
💠دَیر- سریانی یا= از ریشهی پارسی دارا، دیر، کنُشت.(آتشکده، آتشگاه، نمازگاه، کلیسا، کنیسهی یهودیان.)
💠دَیزَج= از پارسی دیزک، دیزه، اسبی که از سر تا دُمش کِشهای(خط) سیاه باشد.
💠دَیش، دُیوُس= دگرگشتهی دَیس، پستان، پستانها، سرَپستان.
💠دَیسَق= از پارسی دِیسِه(دیس سیمین) تشت سیمین، سینی سیمین.
💠دیگ= از پارسی دیگ.
💠دیلم= از پارسی دیلم، مازندران.
💠دینار از پارسی دینار.
💠دین= از پارسی دین، آیین، کیش، روز بیست چهارم ماهای ایرانی.
💠دیوان،دیوانیه= از پارسی دیوان دفتر، دیوان خان، خانه ی گردهمایی.
🔗دنباله دارد.
💥✍بزرگمهرصالحی
📚 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌺 واژگان پارسی در زبان تازی:
💠دیابیج= از پارسی دیباها،اَبریشمها.
💠دِیانَت= از ریشه ی پارسی دین، دینداری.
💠دیَاوین،دَواوین= از پارسی دیوان، دیوان ها.
💠دیباج= از پارسی دیبا، ابریشم.
💠دیباجه= از پارسی دیباچه، پیشگفتار، سرآغاز، پَرَند.(ابریشم، دیبا)
💠دَیبَق= از پارسی دیبا، دیبه.
💠دَیجور= از پارسی داج وَر(داج= تاریکی)، ستمکار.
💠دَیدَب، دیدبان= از پارسی دیدبان.
💠دَیدَبان= از پارسی دیدبان، نگهبان.
💠دَیر- سریانی یا= از ریشهی پارسی دارا، دیر، کنُشت.(آتشکده، آتشگاه، نمازگاه، کلیسا، کنیسهی یهودیان.)
💠دَیزَج= از پارسی دیزک، دیزه، اسبی که از سر تا دُمش کِشهای(خط) سیاه باشد.
💠دَیش، دُیوُس= دگرگشتهی دَیس، پستان، پستانها، سرَپستان.
💠دَیسَق= از پارسی دِیسِه(دیس سیمین) تشت سیمین، سینی سیمین.
💠دیگ= از پارسی دیگ.
💠دیلم= از پارسی دیلم، مازندران.
💠دینار از پارسی دینار.
💠دین= از پارسی دین، آیین، کیش، روز بیست چهارم ماهای ایرانی.
💠دیوان،دیوانیه= از پارسی دیوان دفتر، دیوان خان، خانه ی گردهمایی.
🔗دنباله دارد.
💥✍بزرگمهرصالحی
📚 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🍃🌹🍃
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به☀️روزِ پیروز وفرخ ☀️روز:
«#وهومن_ امشاسپندان» از 🌖ماه 🐃#خورداد
به سال ۳۷۶۰ فروهری،🔥 مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۲ / ۳۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟡برابر با☀️روزشنبه: #وهومن_امشاسپندان.
به🌞روز ۳۱ 🐃#اردیبهشت🌖 ماه
به سال ۲۵۸۱ 👑 شاهنشاهی،
۲۵۸۱ / ۰۲ / ۳۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
⚪️ برابر با ☀️روز شنبه: #وهومن_امشاسپندان.
به🌞روز ۳۱ 🐃#اردیبهشت 🌖ماه
به سالِ ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔴 برابر با☀️روز Saturday 🌖ماه 👫#مه
به 🌞روز 21 🌖ماه 👫 #می
🌲به سال 2022⛪️ ترسايى.🎄
2022 / 05 / 21
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟣 #وهومن_امشاسپندان (نبر)
🧚♀نماد سپنتایی بودن جان و زندگی.🧚♀
#بهمن_فر_ایمان_ما ست.
اندیشه نیک🌿 نیک نهادی.
پرهیز از کشتار جانداران سودمند.
🐏 🐂 🐑 🐐 🦙 🐄 🐓 🐫 🦢 🐪 🦌 🐃
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به☀️روزِ پیروز وفرخ ☀️روز:
«#وهومن_ امشاسپندان» از 🌖ماه 🐃#خورداد
به سال ۳۷۶۰ فروهری،🔥 مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۲ / ۳۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟡برابر با☀️روزشنبه: #وهومن_امشاسپندان.
به🌞روز ۳۱ 🐃#اردیبهشت🌖 ماه
به سال ۲۵۸۱ 👑 شاهنشاهی،
۲۵۸۱ / ۰۲ / ۳۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
⚪️ برابر با ☀️روز شنبه: #وهومن_امشاسپندان.
به🌞روز ۳۱ 🐃#اردیبهشت 🌖ماه
به سالِ ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۱
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🔴 برابر با☀️روز Saturday 🌖ماه 👫#مه
به 🌞روز 21 🌖ماه 👫 #می
🌲به سال 2022⛪️ ترسايى.🎄
2022 / 05 / 21
🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳🌷🌳
🟣 #وهومن_امشاسپندان (نبر)
🧚♀نماد سپنتایی بودن جان و زندگی.🧚♀
#بهمن_فر_ایمان_ما ست.
اندیشه نیک🌿 نیک نهادی.
پرهیز از کشتار جانداران سودمند.
🐏 🐂 🐑 🐐 🦙 🐄 🐓 🐫 🦢 🐪 🦌 🐃
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۱
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
به آفتابی که آیینهگَردانِ آسمان ست،
به پنجرههایی که برای جابجایی
و پیچ و تاب خوردن هوای درون
خانه بکار گرفته میشوند.
که هرگاه پنجرهای بسته میشود،
کام دل تلخ تر میگردد و پروانهها
افسردهوار چشم میگشایند.
در فراسوی آسمان انبوهی از مهربانی
را با هم داد و ستد میکنند.!
در آن سوی شهر خوشبختیها
آسمان سراسر زیباست.
یکدسته پرستو پرواز میکردند
و میگذشتند از میان کوچههای بُن بست.
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۱ / ۰۲ / ۳۱
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکو.
به آفتابی که آیینهگَردانِ آسمان ست،
به پنجرههایی که برای جابجایی
و پیچ و تاب خوردن هوای درون
خانه بکار گرفته میشوند.
که هرگاه پنجرهای بسته میشود،
کام دل تلخ تر میگردد و پروانهها
افسردهوار چشم میگشایند.
در فراسوی آسمان انبوهی از مهربانی
را با هم داد و ستد میکنند.!
در آن سوی شهر خوشبختیها
آسمان سراسر زیباست.
یکدسته پرستو پرواز میکردند
و میگذشتند از میان کوچههای بُن بست.
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
🌲 📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌳🌺 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
چُنین بَرده گشتیم بر خواسته
دل آراسته شد روان کاسته
چو دل برنِهی بر سَرای کهن
کند راز و بر تو بپوشد سخن
سوی آز منگر که او دشمنست
دلش بَردهی جانِ آهَرمَنست
بپوی و بپوش و بناز و بخَور
تو را بهره اینست ازین رهگذر.
#فردوسی_بزرگ.
و در این هفته
امیدم چنانست کز کردْگار
نباشی جز از شاد و بهروزْگار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
چُنین بَرده گشتیم بر خواسته
دل آراسته شد روان کاسته
چو دل برنِهی بر سَرای کهن
کند راز و بر تو بپوشد سخن
سوی آز منگر که او دشمنست
دلش بَردهی جانِ آهَرمَنست
بپوی و بپوش و بناز و بخَور
تو را بهره اینست ازین رهگذر.
#فردوسی_بزرگ.
و در این هفته
امیدم چنانست کز کردْگار
نباشی جز از شاد و بهروزْگار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی.
بخش: (۱۶۴)
داستان #سیاووش؛
بخش (۵)
به مهر اندرون بود شاه جهان
که بشنید گفتار کار آگهان
که افراسیاب آمد و سدهزار
گزیده ز تُرکان شمرده سوار
سوی شهر ایران نهادست روی
وزو گشت کشور پر از گفت و گوی
دل شاه کاووس ازآن تنگ شد
که از بزم رایش سوی جنگ شد
یکی انجمن کرد از ایرانیان
کسی را که بد نیکخواه کیان
بدیشان چنین گفت کافراسیاب
ز باد و ز آتش ز خاک و ز آب
همانا که ایزد نکردش سرشت
مگر خود سپهرش دگرگونه کشت
که چندین به سوگند پیمان کند
زبان را به خوبی گروگان کند
چو گردآورد مردم کینه جوی
بتابد ز پیمان و سوگند روی
جز از من نشاید ورا کینه خواه
کنم روز روشن بدو بر سیاه
مگر گم کنم نام او در جهان
وگر نه چو تیر از کمان ناگهان
سپه سازد و رزم ایران کند
بسی زین بر و بوم ویران کند
بدو گفت موبد چه باید سپاه
چو خود رفت باید به آوردگاه
چرا خواسته داد باید بباد
در گنج چندین چه باید گشاد
دو بار این سر نامور گاه خویش
سپردی به تیزی به بدخواه خویش
کنون پهلوانی نگه کن گزین
سزاوار جنگ و سزاوار کین
چنین داد پاسخ بدیشان که من
نبینم کسی را بدین انجمن
که دارد پی و تاب افراسیاب
مرا رفت باید چو کشتی بر آب
شما بازگردید تا من کنون
بپیچم یکی دل برین رهنمون
سیاووش ازان دل پراندیشه کرد
روان را از اندیشه چون بیشه کرد
به دل گفت من سازم این رزمگاه
به خوبی بگویم بخواهم ز شاه
مگر کم رهایی دهد دادگر
ز سودابه و گفت و گوی پدر
دگر گر ازین کار نام آورم
چنین لشکری را به دام آورم
بشد با کمر پیش کاووس شاه
بدو گفت من دارم این پایگاه
که با شاه توران بجویم نبرد
سر سروران اندر آرم به گرد
چنین بود رای جهان آفرین
که او جان سپارد به توران زمین
به رای و به اندیشهی نابکار
کجا بازگردد بد روزگار
بدین کار همداستان شد پدر
که بندد برین کین سیاووش کمر
ازو شادمان گشت و بنواختش
به نوی یکی پایگه ساختش
بدو گفت گنج و گهر پیش تست
تو گویی سپه سر به سر خویش تست
ز گفتار و کردار و از آفرین
که خوانند بر تو به ایران زمین
گو پیلتن را بر خویش خواند
بسی داستانهای نیکو براند
بدو گفت همزور تو پیل نیست
چو گرد پی رخش تو نیل نیست
ز گیتی هنرمند و خامش توی
که پروردگار سیاووش توی
چو آهن ببندد به کان در گهر
گشاده شود چون تو بستی کمر
سیاووش بیامد کمر بر میان
سخن گفت با من چو شیر ژیان
همی خواهد او جنگ افراسیاب
تو با او برو روی ازو برمتاب
چو بیدار باشی تو خواب آیدم
چو آرام یابی شتاب آیدم
جهان ایمن از تیر و شمشیر تست
سر ماه با چرخ در زیر تست
تهمتن بدو گفت من بندهام
سخن هرچ گویی نیوشندهام
سیاووش پناه و روان من ست
سر تاج او آسمان من ست
چو بشنید ازو آفرین کرد و گفت
که با جان پاکت خرد باد جفت
وزان پس خروشیدن نای و کوس
برآمد بیامد سپهدار توس
به درگاه بر انجمن شد سپاه
در گنج دینار بگشاد شاه
ز شمشیر و گرز و کلاه و کمر
همان خُود و درع و سنان و سپر
به گنجی که بد جامهی نابرید
فرستاد نزد سیاووش کلید
که بر جان و بر خواسته کدخدای
توی ساز کن تا چه آیدت رای
گزین کرد ازان نامداران سوار
دلیران جنگی ده و دو هزار
هم از پهلو و پارس و کوچ و بلوچ
ز گیلان جنگی و دشت سروچ
سپرور پیاده ده و دو هزار
گزین کرد شاه از در کارزار
از ایران هرآنکس که گوزاده بود
دلیر و خردمند و آزاده بود
به بالا و سال سیاووش بدند
خردمند و بیدار و خامش بدند
ز گردان جنگی و نامآوران
چو بهرام و چون زنگهٔ شاوران
همان پنج موبد از ایرانیان
برافراختند اختر کاویان
بفرمود تا جمله بیرون شدند
ز پهلو سوی دشت و هامون شدند
تو گفتی که اندر زمین جای نیست
که بر خاک او نعل را پای نیست
سراندر سپهر اختر کاویان
چو ماه درخشنده اندر میان
ز پهلو برون رفت کاووس شاه
یکی تیز برگشت گرد سپاه
یکی آفرین کرد پرمایه کی
که ای نامداران فرخنده پی
مبادا جز از بخت همراهتان
شده تیره دیدار بدخواهتان
به نیک اختر و تندرستی شدن
به پیروزی و شاد باز آمدن
وزان جایگه کوس بر پیل بست
به گردان بفرمود و خود برنشست
دو دیده پر از آب کاووس شاه
همی بود یک روز با او به راه
سرانجام مر یکدگر را کنار
گرفتند هر دو چو ابر بهار
ز دیده همی خون فرو ریختند
به زاری خروشی برانگیختند
گواهی همی داد دل در شدن
که دیدار ازان پس نخواهد بدن
چنین است کردار گردنده دهر
گهی نوش بار آورد گاه زهر
سوی گاه بنهاد کاووس روی
سیاوش ابا لشکر جنگجوی
سپه را سوی زابلستان کشید
ابا پیلتن سوی دستان کشید.
بازنویسی و ویرایش به پارسی پاک؛
به✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی.
بخش: (۱۶۴)
داستان #سیاووش؛
بخش (۵)
به مهر اندرون بود شاه جهان
که بشنید گفتار کار آگهان
که افراسیاب آمد و سدهزار
گزیده ز تُرکان شمرده سوار
سوی شهر ایران نهادست روی
وزو گشت کشور پر از گفت و گوی
دل شاه کاووس ازآن تنگ شد
که از بزم رایش سوی جنگ شد
یکی انجمن کرد از ایرانیان
کسی را که بد نیکخواه کیان
بدیشان چنین گفت کافراسیاب
ز باد و ز آتش ز خاک و ز آب
همانا که ایزد نکردش سرشت
مگر خود سپهرش دگرگونه کشت
که چندین به سوگند پیمان کند
زبان را به خوبی گروگان کند
چو گردآورد مردم کینه جوی
بتابد ز پیمان و سوگند روی
جز از من نشاید ورا کینه خواه
کنم روز روشن بدو بر سیاه
مگر گم کنم نام او در جهان
وگر نه چو تیر از کمان ناگهان
سپه سازد و رزم ایران کند
بسی زین بر و بوم ویران کند
بدو گفت موبد چه باید سپاه
چو خود رفت باید به آوردگاه
چرا خواسته داد باید بباد
در گنج چندین چه باید گشاد
دو بار این سر نامور گاه خویش
سپردی به تیزی به بدخواه خویش
کنون پهلوانی نگه کن گزین
سزاوار جنگ و سزاوار کین
چنین داد پاسخ بدیشان که من
نبینم کسی را بدین انجمن
که دارد پی و تاب افراسیاب
مرا رفت باید چو کشتی بر آب
شما بازگردید تا من کنون
بپیچم یکی دل برین رهنمون
سیاووش ازان دل پراندیشه کرد
روان را از اندیشه چون بیشه کرد
به دل گفت من سازم این رزمگاه
به خوبی بگویم بخواهم ز شاه
مگر کم رهایی دهد دادگر
ز سودابه و گفت و گوی پدر
دگر گر ازین کار نام آورم
چنین لشکری را به دام آورم
بشد با کمر پیش کاووس شاه
بدو گفت من دارم این پایگاه
که با شاه توران بجویم نبرد
سر سروران اندر آرم به گرد
چنین بود رای جهان آفرین
که او جان سپارد به توران زمین
به رای و به اندیشهی نابکار
کجا بازگردد بد روزگار
بدین کار همداستان شد پدر
که بندد برین کین سیاووش کمر
ازو شادمان گشت و بنواختش
به نوی یکی پایگه ساختش
بدو گفت گنج و گهر پیش تست
تو گویی سپه سر به سر خویش تست
ز گفتار و کردار و از آفرین
که خوانند بر تو به ایران زمین
گو پیلتن را بر خویش خواند
بسی داستانهای نیکو براند
بدو گفت همزور تو پیل نیست
چو گرد پی رخش تو نیل نیست
ز گیتی هنرمند و خامش توی
که پروردگار سیاووش توی
چو آهن ببندد به کان در گهر
گشاده شود چون تو بستی کمر
سیاووش بیامد کمر بر میان
سخن گفت با من چو شیر ژیان
همی خواهد او جنگ افراسیاب
تو با او برو روی ازو برمتاب
چو بیدار باشی تو خواب آیدم
چو آرام یابی شتاب آیدم
جهان ایمن از تیر و شمشیر تست
سر ماه با چرخ در زیر تست
تهمتن بدو گفت من بندهام
سخن هرچ گویی نیوشندهام
سیاووش پناه و روان من ست
سر تاج او آسمان من ست
چو بشنید ازو آفرین کرد و گفت
که با جان پاکت خرد باد جفت
وزان پس خروشیدن نای و کوس
برآمد بیامد سپهدار توس
به درگاه بر انجمن شد سپاه
در گنج دینار بگشاد شاه
ز شمشیر و گرز و کلاه و کمر
همان خُود و درع و سنان و سپر
به گنجی که بد جامهی نابرید
فرستاد نزد سیاووش کلید
که بر جان و بر خواسته کدخدای
توی ساز کن تا چه آیدت رای
گزین کرد ازان نامداران سوار
دلیران جنگی ده و دو هزار
هم از پهلو و پارس و کوچ و بلوچ
ز گیلان جنگی و دشت سروچ
سپرور پیاده ده و دو هزار
گزین کرد شاه از در کارزار
از ایران هرآنکس که گوزاده بود
دلیر و خردمند و آزاده بود
به بالا و سال سیاووش بدند
خردمند و بیدار و خامش بدند
ز گردان جنگی و نامآوران
چو بهرام و چون زنگهٔ شاوران
همان پنج موبد از ایرانیان
برافراختند اختر کاویان
بفرمود تا جمله بیرون شدند
ز پهلو سوی دشت و هامون شدند
تو گفتی که اندر زمین جای نیست
که بر خاک او نعل را پای نیست
سراندر سپهر اختر کاویان
چو ماه درخشنده اندر میان
ز پهلو برون رفت کاووس شاه
یکی تیز برگشت گرد سپاه
یکی آفرین کرد پرمایه کی
که ای نامداران فرخنده پی
مبادا جز از بخت همراهتان
شده تیره دیدار بدخواهتان
به نیک اختر و تندرستی شدن
به پیروزی و شاد باز آمدن
وزان جایگه کوس بر پیل بست
به گردان بفرمود و خود برنشست
دو دیده پر از آب کاووس شاه
همی بود یک روز با او به راه
سرانجام مر یکدگر را کنار
گرفتند هر دو چو ابر بهار
ز دیده همی خون فرو ریختند
به زاری خروشی برانگیختند
گواهی همی داد دل در شدن
که دیدار ازان پس نخواهد بدن
چنین است کردار گردنده دهر
گهی نوش بار آورد گاه زهر
سوی گاه بنهاد کاووس روی
سیاوش ابا لشکر جنگجوی
سپه را سوی زابلستان کشید
ابا پیلتن سوی دستان کشید.
بازنویسی و ویرایش به پارسی پاک؛
به✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾