Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🍃🌹🍃
🔷امروز؛ 🌞 🕊 🌥
🟢به روز پیروز و فرخ روز:
(#دی_به_آذر) از 🌔 ماه #بهمن
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزدیسنا.
۳۷۵۹ / ۱۱ / ۰۲
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
⚪️ برابر با 🌞 روز شنبه: #کیوان_شید
به 🌞 روز ۰۲ #بهمن 🌔ماه.
به سال ۱۴۰۰ 🌞خورشیدی.
۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۲
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🔴برابر با 🌞 روز 22 🌔 ماه #ژانویه
🌲به سال 2022 💒 ترسایی. 🌲
2022 / 01 / 22
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🟣 🔥#دی_به_آذر.🔥
آفریدگار.
🌞 فروغ و 💡روشنایی.
شکوفایی و امید را برای همگان آرزو داریم.
🔥باشد که آذرِ مزدا🔥
همه اهریمنی را بسوزد و نابود گرداند.
باشد که:
ایرانزمین و جهان را#شهریاریاهورایی،
آرامش،شادی و مهر جاودان فرا گیرد.
#ایدون_باد.🙏
🔥#افروخته_باد_پیوسته_دراین_خانه.
🌺 گل #بادرنگ نماد دی به آذر است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔷امروز؛ 🌞 🕊 🌥
🟢به روز پیروز و فرخ روز:
(#دی_به_آذر) از 🌔 ماه #بهمن
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزدیسنا.
۳۷۵۹ / ۱۱ / ۰۲
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
⚪️ برابر با 🌞 روز شنبه: #کیوان_شید
به 🌞 روز ۰۲ #بهمن 🌔ماه.
به سال ۱۴۰۰ 🌞خورشیدی.
۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۲
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🔴برابر با 🌞 روز 22 🌔 ماه #ژانویه
🌲به سال 2022 💒 ترسایی. 🌲
2022 / 01 / 22
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🟣 🔥#دی_به_آذر.🔥
آفریدگار.
🌞 فروغ و 💡روشنایی.
شکوفایی و امید را برای همگان آرزو داریم.
🔥باشد که آذرِ مزدا🔥
همه اهریمنی را بسوزد و نابود گرداند.
باشد که:
ایرانزمین و جهان را#شهریاریاهورایی،
آرامش،شادی و مهر جاودان فرا گیرد.
#ایدون_باد.🙏
🔥#افروخته_باد_پیوسته_دراین_خانه.
🌺 گل #بادرنگ نماد دی به آذر است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌲❄🌷🌦🍂⛈🧙♂️🍃🌨☃️
☃️🌾🌨🍂🌤❄️💧🐠
🌾⛄🌱🍂🍀🦆
🍊🍳💦🦆💧
☃️🌞 🌨
💧🌱 ۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۲
🌲
«بامداد به ناز،
سپید پگاه تان فرخ باد:»
چون بامداد پیش از تابش آفتاب برمیآید.!
و هیچ آفتاب و یا گرمایی در آسمان نیست،
پس همه جای زمین بسیار سرد است.
اُفت و خیز گرما و سردی زمین،
همه بازخوردِ تابش خورشید ست.
اگر در میان هوای سرد پرندگان سَبُکبال و
شادیآور به پرواز در میآیند شاید به،
زیستی و زیباییهای جهان را دوچندان کنند
در دل امید زیستن دارند شاید از
تیررسِ شکارگرانِ سنگدل رهایی یابند.!
همانکسانی که زیبایی زیستبوم را
دوست ندارند و شادی را بیهوده«خرافه»
میدانند آنان که با گلولههای پنهانی،
زیباترین پرندگان و جانوران را از پای درمیآورند.
#زندگی_تان_با_شکوه
#شادی_هایتان_بی_پایان.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
🌨
❄💧 📘 🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌦 🐬🌤 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾.
🍊🍂❄🦢
🌲🌷☃️⛅🐓
🧙♀️🌦🧙♂️❄🍀🌦🦩
🌹🌾🌧🍂☃️❄🍃🌸💦
☃️🌾🌨🍂🌤❄️💧🐠
🌾⛄🌱🍂🍀🦆
🍊🍳💦🦆💧
☃️🌞 🌨
💧🌱 ۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۲
🌲
«بامداد به ناز،
سپید پگاه تان فرخ باد:»
چون بامداد پیش از تابش آفتاب برمیآید.!
و هیچ آفتاب و یا گرمایی در آسمان نیست،
پس همه جای زمین بسیار سرد است.
اُفت و خیز گرما و سردی زمین،
همه بازخوردِ تابش خورشید ست.
اگر در میان هوای سرد پرندگان سَبُکبال و
شادیآور به پرواز در میآیند شاید به،
زیستی و زیباییهای جهان را دوچندان کنند
در دل امید زیستن دارند شاید از
تیررسِ شکارگرانِ سنگدل رهایی یابند.!
همانکسانی که زیبایی زیستبوم را
دوست ندارند و شادی را بیهوده«خرافه»
میدانند آنان که با گلولههای پنهانی،
زیباترین پرندگان و جانوران را از پای درمیآورند.
#زندگی_تان_با_شکوه
#شادی_هایتان_بی_پایان.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
🌨
❄💧 📘 🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌦 🐬🌤 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾.
🍊🍂❄🦢
🌲🌷☃️⛅🐓
🧙♀️🌦🧙♂️❄🍀🌦🦩
🌹🌾🌧🍂☃️❄🍃🌸💦
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
⛰🗻🏔🗻⛰🗻🏔
#راز_آفرینش از نگاه شاهنامه
۴- کوه زایی زمین
«.... روشن شده که زمین نخست به شکل گوی مذاب بوده و کوهی نداشته است! کوهها پس از سرد شدن پوستۀ آن، در جنبش کوهزایی زاده شدهاند! این نگرۀ سدۀ ۱۹ و ۲۰ میلادی، چهار هزار سال پیش، از آگاهیهای آریایی، ایرانی بوده است...!! انگاره کوهزایی(Orogeny) در ۱۸۷۳توسط جیمزهال امریکایی و در ۱۸۷۵ توسط ادوارد سوئز اتریشی ارایه شد... برخاستن آهستۀ کوهها، در فازهای کوهزایی، چون روییدن گیاهان رو به بالا است!»
(دکتر مانوئل بربریان - زمین شناس - دانش کیهان و زمین در ایرانوِیج - ر۱۲۴ و ۱۲۶)
پس، «بالیدن کوهها از زمین» از انگارههای شگرف نیاکان ماست که کمتر از ۱۵۰ سال از شناخت و اثبات آن در اروپا گذشته است!
در بندهش(بهار–ر۴۰) آمده:
«...گوهره کوهها را در زمین بیافرید که پس از آن از زمین ببالیدند و رستند...»
بازتاب این انگاره در شاهنامه:
ببالید کوه، آبها بردمید؛
سر رستنی سوی بالا کشید!
روشن است که همراه با بالیدن و بالا رفتن کوهها، کف آبخانها(سفرههای آب زیرزمینی) نیز رو به بالا میرود و از کوهپایهها راه به بیرون میجویند و چشمهها پدید میآیند و با روان شده آبها گیاهان میرویند و ....
همین تک بیت شاهنامه گویای هستی داشتن چنین انگارههایی نزد نیاکان است!
«ایجاز» شیوه سخن فردوسی است!
شگرف و گیراست که دانش روز دیر نیست به اثبات انگارهای رسیدند که نیاکان خردورز ما هزاران سال پیش انگاشته بودند و در شاهنامه بازتاب یافته!
شگرفتر و گیراتر این که دانشمندان در سده بیستم به «لایهلابه بودن زمین» پی بردند و این لایه ها را «لایههای تکتونیکی» زمین نامیدند و این پدیده را زمینهساز آتشفشان و زمینلرزه و پیدایش قارهها و نیز کوهزایی (اینجا) دانستند! باز آن که «لایه لایه بودن زمین» خود از انگارههای ایران باستان بوده است! در بندهش (بهار - ر۴۰) میخوانیم:
«زمین را چونان مردی ساخت و آفرید که همه سوی تنِ وی را جامه بر جامه سخت در گرفته است.
زیرِ این زمین را همهجا آب بایستد.!»
یارینامه :
۱- داستان ایران - فریدون جنیدی
۲- در باره لایههای تکتونیکی زمین👇
https://www.youtube.com/watch?v=l2tbTt_F8Vg.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#راز_آفرینش از نگاه شاهنامه
۴- کوه زایی زمین
«.... روشن شده که زمین نخست به شکل گوی مذاب بوده و کوهی نداشته است! کوهها پس از سرد شدن پوستۀ آن، در جنبش کوهزایی زاده شدهاند! این نگرۀ سدۀ ۱۹ و ۲۰ میلادی، چهار هزار سال پیش، از آگاهیهای آریایی، ایرانی بوده است...!! انگاره کوهزایی(Orogeny) در ۱۸۷۳توسط جیمزهال امریکایی و در ۱۸۷۵ توسط ادوارد سوئز اتریشی ارایه شد... برخاستن آهستۀ کوهها، در فازهای کوهزایی، چون روییدن گیاهان رو به بالا است!»
(دکتر مانوئل بربریان - زمین شناس - دانش کیهان و زمین در ایرانوِیج - ر۱۲۴ و ۱۲۶)
پس، «بالیدن کوهها از زمین» از انگارههای شگرف نیاکان ماست که کمتر از ۱۵۰ سال از شناخت و اثبات آن در اروپا گذشته است!
در بندهش(بهار–ر۴۰) آمده:
«...گوهره کوهها را در زمین بیافرید که پس از آن از زمین ببالیدند و رستند...»
بازتاب این انگاره در شاهنامه:
ببالید کوه، آبها بردمید؛
سر رستنی سوی بالا کشید!
روشن است که همراه با بالیدن و بالا رفتن کوهها، کف آبخانها(سفرههای آب زیرزمینی) نیز رو به بالا میرود و از کوهپایهها راه به بیرون میجویند و چشمهها پدید میآیند و با روان شده آبها گیاهان میرویند و ....
همین تک بیت شاهنامه گویای هستی داشتن چنین انگارههایی نزد نیاکان است!
«ایجاز» شیوه سخن فردوسی است!
شگرف و گیراست که دانش روز دیر نیست به اثبات انگارهای رسیدند که نیاکان خردورز ما هزاران سال پیش انگاشته بودند و در شاهنامه بازتاب یافته!
شگرفتر و گیراتر این که دانشمندان در سده بیستم به «لایهلابه بودن زمین» پی بردند و این لایه ها را «لایههای تکتونیکی» زمین نامیدند و این پدیده را زمینهساز آتشفشان و زمینلرزه و پیدایش قارهها و نیز کوهزایی (اینجا) دانستند! باز آن که «لایه لایه بودن زمین» خود از انگارههای ایران باستان بوده است! در بندهش (بهار - ر۴۰) میخوانیم:
«زمین را چونان مردی ساخت و آفرید که همه سوی تنِ وی را جامه بر جامه سخت در گرفته است.
زیرِ این زمین را همهجا آب بایستد.!»
یارینامه :
۱- داستان ایران - فریدون جنیدی
۲- در باره لایههای تکتونیکی زمین👇
https://www.youtube.com/watch?v=l2tbTt_F8Vg.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Telegram
attach 📎
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
درود و آفرین،
با بهترین آرزوها در آغاز هفته نو،
دردانه گفتاری دیگر از گنجینه فرزانش و خرد ناب ایرانی،
شاهنامه فردوسی پیشکش یاران باد.
نیکخواهتان- #سیروس_حامی
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
با بهترین آرزوها در آغاز هفته نو،
دردانه گفتاری دیگر از گنجینه فرزانش و خرد ناب ایرانی،
شاهنامه فردوسی پیشکش یاران باد.
نیکخواهتان- #سیروس_حامی
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
تو*بر خویشتن گر کنی سد گزند
چه آسانی آید بدین ارجمند؟**
اگر ماندهستش** به گیتی زمان
بمانَدْ تو*بیرنج با او بمان
وُگَر زین جهان این جوان** رفتنیست
به گیتی نگه کن که جاوید کیست
شکاریم یَکسرْ همهْ پیشِ مرگ
سری زیرِ تاج و سری زیرِ ترگ
#فردوسی
————
*رستم
**سهراب
و در این هفته امید که:
تو را یار بادا جهانْآفرین
بماناد روشن کلاه و نگین
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
تو*بر خویشتن گر کنی سد گزند
چه آسانی آید بدین ارجمند؟**
اگر ماندهستش** به گیتی زمان
بمانَدْ تو*بیرنج با او بمان
وُگَر زین جهان این جوان** رفتنیست
به گیتی نگه کن که جاوید کیست
شکاریم یَکسرْ همهْ پیشِ مرگ
سری زیرِ تاج و سری زیرِ ترگ
#فردوسی
————
*رستم
**سهراب
و در این هفته امید که:
تو را یار بادا جهانْآفرین
بماناد روشن کلاه و نگین
گزینش: #جعفر_جعفرزاده.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش (۱۱۳)
پادشاهی: #کیکاووس_و_رفتن_او_به_مازندران.
بخش (۲)
همی رفت پیش اندرون زال زر
پس او بزرگان زرین کمر
چو کاووس را دید دستان سام
نشسته بر اورنگ بر شادکام
به کش کرده دست و سرافگنده پست
همی رفت تا جایگاه نشست
چنین گفت کای کدخدای جهان
سرافراز بر مهتران و مهان
چو تخت تو نشنید و افسر ندید
نه چون بخت تو چرخ گردان شنید
همه ساله پیروز بادی و شاد
سرت پر ز دانش دلت پر ز داد
شه نامبردار بنواختش
بر خویش بر تخت بنشاختش
بپرسیدش از رنج راه دراز
ز گردان و از رستم سرفراز
چنین گفت مر شاه را زال زر
که نوشه بدی شاه و پیروزگر
همه شاد و روشن به بخت تواند
برافراخته سر به تخت تواند
ازان پس یکی داستان کرد یاد
سخنهای شایسته را در گشاد
چنین گفت کای پادشاه جهان
سزاوار تختی و تاج مهان
ز تو پیشتر پادشه بودهاند
که این راه هرگز نپیمودهاند
که بر سر مرا روز چندی گذشت
سپهر از بر خاک چندی بگشت
منوچهر شد زین جهان فراخ
ازو ماند ایدر بسی گنج و کاخ
همان زو و با نوذر و کیغباد
چه مایه بزرگان که داریم یاد
ابا لشکر گشن و گرز گران
نکردند آهنگ مازندران
که آن خانهٔ دیو افسونگر ست
تِلِسمست و ز بند جادو درست
مران را به شمشیر نتوان شکست
به گنج و به دانش نیاید به دست
هم آن را به نیرنگ نتوان گشاد
مده رنج و گنج و درم را به باد
همایون ندارد کس آنجا شدن
وزایدر کنون رای رفتن زدن
سپه را بران سو نباید کشید
ز شاهان کس این رای هرگز ندید
گرین نامداران ترا کهترند
چنین بندهٔ دادگر داوَرَند
تو از خون چندین سرنامدار
ز بهر فزونی درختی مکار
که بار و بلندیش نفرین بود
نه آیین شاهان پیشین بود
چنین پاسخ آورد کاووس باز
کز اندیشهی تو نیم بینیاز
ولیکن من از آفریدون و جم
فزونم به مردی و فر و درم
همان از منوچهر و از کیغباد
که مازندران را نکردند یاد
سپاه و دل و گنجم افزونتر ست
جهان زیر شمشیر تیز اندر ست
چو بردانشی شد گشاده جهان
به آهن چه داریم گیتی نهان
شومشان یکایک به راه آورم
گر آیین شمشیر و گاه آورم
اگر کس نمانم به مازندران
وگر بر نهم باژ و ساو گران
چنان زار و خوارند بر چشم من
چه جادو چه دیوان آن انجمن
به گوش تو آید خود این آگهی
کزیشان شود روی گیتی تهی
تو با رستم ایدر جهاندار باش
نگهبان ایران و بیدار باش
جهان آفریننده یار من ست
سر نره دیوان شکار من ست
گرایدونک یارم نباشی به جنگ
مفرمای ما را بدین در درنگ
چو از شاه بنشنید زال این سخن
ندید ایچ پیدا سرش را ز بن
بدو گفت شاهی و ما بندهایم
به دلسوزگی با تو گویندهایم
اگر داد فرمان دهی گر ستم
برای تو باید زدن گام و دم
از اندیشه دل را بپرداختم
سخن آنچ دانستم انداختم
نه مرگ از تن خویش بتوان سپوخت(میخکوب)
نه چشم جهان کس به سوزن بدوخت
به پرهیز هم کس نجست از نیاز
جهانجوی ازین سه نیابد جواز
همیشه جهان بر تو فرخنده باد
مبادا که پند من آیدت یاد
پشیمان مبادی ز کردار خویش
به تو باد روشن دل و دین و کیش
سبک شاه را زال پدرود کرد
دل از رفتن او پر از دود کرد
برون آمد از پیش کاووس شاه
شده تیره بر چشم او هور و ماه
برفتند با او بزرگان نیو
چو توس و چو گودرز و رُهام و گیو
به زال آنگهی گفت گیو از خدای
همی خواهم آنک او بود رهنمای
به جایی که کاووس را دسترس
نباشد ندارم مر او را به کس
ز تو دور باد آز و چشم نیاز
مبادا به تو دست دشمن دراز
به هر سو که آییم و اندر شویم
جز او آفرینت سخن نشنویم
پس از کردگار جهانآفرین
به تو دارد امید ایران زمین
ز بهر گوان رنج برداشتی
چنین راه دشوار بگذاشتی
پس آنگه گرفتندش اندر کنار
ره سیستان را برآراست کار.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش (۱۱۳)
پادشاهی: #کیکاووس_و_رفتن_او_به_مازندران.
بخش (۲)
همی رفت پیش اندرون زال زر
پس او بزرگان زرین کمر
چو کاووس را دید دستان سام
نشسته بر اورنگ بر شادکام
به کش کرده دست و سرافگنده پست
همی رفت تا جایگاه نشست
چنین گفت کای کدخدای جهان
سرافراز بر مهتران و مهان
چو تخت تو نشنید و افسر ندید
نه چون بخت تو چرخ گردان شنید
همه ساله پیروز بادی و شاد
سرت پر ز دانش دلت پر ز داد
شه نامبردار بنواختش
بر خویش بر تخت بنشاختش
بپرسیدش از رنج راه دراز
ز گردان و از رستم سرفراز
چنین گفت مر شاه را زال زر
که نوشه بدی شاه و پیروزگر
همه شاد و روشن به بخت تواند
برافراخته سر به تخت تواند
ازان پس یکی داستان کرد یاد
سخنهای شایسته را در گشاد
چنین گفت کای پادشاه جهان
سزاوار تختی و تاج مهان
ز تو پیشتر پادشه بودهاند
که این راه هرگز نپیمودهاند
که بر سر مرا روز چندی گذشت
سپهر از بر خاک چندی بگشت
منوچهر شد زین جهان فراخ
ازو ماند ایدر بسی گنج و کاخ
همان زو و با نوذر و کیغباد
چه مایه بزرگان که داریم یاد
ابا لشکر گشن و گرز گران
نکردند آهنگ مازندران
که آن خانهٔ دیو افسونگر ست
تِلِسمست و ز بند جادو درست
مران را به شمشیر نتوان شکست
به گنج و به دانش نیاید به دست
هم آن را به نیرنگ نتوان گشاد
مده رنج و گنج و درم را به باد
همایون ندارد کس آنجا شدن
وزایدر کنون رای رفتن زدن
سپه را بران سو نباید کشید
ز شاهان کس این رای هرگز ندید
گرین نامداران ترا کهترند
چنین بندهٔ دادگر داوَرَند
تو از خون چندین سرنامدار
ز بهر فزونی درختی مکار
که بار و بلندیش نفرین بود
نه آیین شاهان پیشین بود
چنین پاسخ آورد کاووس باز
کز اندیشهی تو نیم بینیاز
ولیکن من از آفریدون و جم
فزونم به مردی و فر و درم
همان از منوچهر و از کیغباد
که مازندران را نکردند یاد
سپاه و دل و گنجم افزونتر ست
جهان زیر شمشیر تیز اندر ست
چو بردانشی شد گشاده جهان
به آهن چه داریم گیتی نهان
شومشان یکایک به راه آورم
گر آیین شمشیر و گاه آورم
اگر کس نمانم به مازندران
وگر بر نهم باژ و ساو گران
چنان زار و خوارند بر چشم من
چه جادو چه دیوان آن انجمن
به گوش تو آید خود این آگهی
کزیشان شود روی گیتی تهی
تو با رستم ایدر جهاندار باش
نگهبان ایران و بیدار باش
جهان آفریننده یار من ست
سر نره دیوان شکار من ست
گرایدونک یارم نباشی به جنگ
مفرمای ما را بدین در درنگ
چو از شاه بنشنید زال این سخن
ندید ایچ پیدا سرش را ز بن
بدو گفت شاهی و ما بندهایم
به دلسوزگی با تو گویندهایم
اگر داد فرمان دهی گر ستم
برای تو باید زدن گام و دم
از اندیشه دل را بپرداختم
سخن آنچ دانستم انداختم
نه مرگ از تن خویش بتوان سپوخت(میخکوب)
نه چشم جهان کس به سوزن بدوخت
به پرهیز هم کس نجست از نیاز
جهانجوی ازین سه نیابد جواز
همیشه جهان بر تو فرخنده باد
مبادا که پند من آیدت یاد
پشیمان مبادی ز کردار خویش
به تو باد روشن دل و دین و کیش
سبک شاه را زال پدرود کرد
دل از رفتن او پر از دود کرد
برون آمد از پیش کاووس شاه
شده تیره بر چشم او هور و ماه
برفتند با او بزرگان نیو
چو توس و چو گودرز و رُهام و گیو
به زال آنگهی گفت گیو از خدای
همی خواهم آنک او بود رهنمای
به جایی که کاووس را دسترس
نباشد ندارم مر او را به کس
ز تو دور باد آز و چشم نیاز
مبادا به تو دست دشمن دراز
به هر سو که آییم و اندر شویم
جز او آفرینت سخن نشنویم
پس از کردگار جهانآفرین
به تو دارد امید ایران زمین
ز بهر گوان رنج برداشتی
چنین راه دشوار بگذاشتی
پس آنگه گرفتندش اندر کنار
ره سیستان را برآراست کار.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#نکتههای_ویرایشی؛!
🔅پالایش زبان پارسی:
عید= جشن، روزبه، بزم، سور(عید مذهبی)، خواران(پارسی پهلوی)، شادی کردن.
عید اَضحَی= (عید قربان)، جشن گوسپندکشان.
عید غدیر خم= جشن آبگیر خم.
عید فطر= جشن روزهگشا.
عید قربان= جشن گوسپندکشان.
عید مذهبی= سور.(پارسی پهلوی.)
عید نوروز= جشن نوروز.
عید ولادت= جشنِ زادروز، زادسور، زادجشن، زاجسور.
عیدی= شادیانه، روزبهانه، نیوِک، دستلاف.
🟣 نمونه:
عیدتان مبارک=
بزمتان شاد باد.
نوروزتان پیروز.
چشنتان فرخنده باد.
عید سعید نوروز را تبریک میگویم = جشن نوروز بهروز را شادباش میگویم.
عیدی دادن در عید نوروز، از رسوم قدیمی ایرانی است= شادیانه دادن در جشن نوروز، از آیینهای کهن ایرانی است.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و زبان مادری و والایش فرهنگ ایرانی ست.
@📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔅پالایش زبان پارسی:
عید= جشن، روزبه، بزم، سور(عید مذهبی)، خواران(پارسی پهلوی)، شادی کردن.
عید اَضحَی= (عید قربان)، جشن گوسپندکشان.
عید غدیر خم= جشن آبگیر خم.
عید فطر= جشن روزهگشا.
عید قربان= جشن گوسپندکشان.
عید مذهبی= سور.(پارسی پهلوی.)
عید نوروز= جشن نوروز.
عید ولادت= جشنِ زادروز، زادسور، زادجشن، زاجسور.
عیدی= شادیانه، روزبهانه، نیوِک، دستلاف.
🟣 نمونه:
عیدتان مبارک=
بزمتان شاد باد.
نوروزتان پیروز.
چشنتان فرخنده باد.
عید سعید نوروز را تبریک میگویم = جشن نوروز بهروز را شادباش میگویم.
عیدی دادن در عید نوروز، از رسوم قدیمی ایرانی است= شادیانه دادن در جشن نوروز، از آیینهای کهن ایرانی است.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و زبان مادری و والایش فرهنگ ایرانی ست.
@📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌤#پند_پارسی؛🌤📚 ☕️
❇️ آرامش پیامد اندیشیدن نیست!
بلکه آرامش نیندیشیدن به گرفتاری ها
و چالش هایی است که ارزش اندیشیدن ندارند.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
❇️ آرامش پیامد اندیشیدن نیست!
بلکه آرامش نیندیشیدن به گرفتاری ها
و چالش هایی است که ارزش اندیشیدن ندارند.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سیاه منصور
VID-20220121-WA0139.mp4
2.1 MB
گنج زرین و جاودانهی هنر ایران.
فرستنده:آرتاباز.
از هموندان ارجمند و همیشگی سرای فرزندان ایران.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
فرستنده:آرتاباز.
از هموندان ارجمند و همیشگی سرای فرزندان ایران.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🍃🌹🍃
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به روز پیروز و فرخ روز؛
(#آذر_ایزد) از 🌔 ماه #بهمن
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزدیسنی.
۳۷۵۹ / ۱۱ / ۰۳
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
⚪️ برابر با 🌞 روز یکشنبه: #مهر_شید
به 🌞 روز ۰۳ #بهمن 🌔 ماه
🌞به سال ۱۴۰۰ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۳
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🔴 برابر با 🌞 روز 23 🌔 ماه #ژانویه
🌲 به سال 2021 💒 ترسایی. 🌲
2022 / 01 / 2022
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🔥دیدار پیر مراد🔥
🔥 #آذر_ایزد، #نماداشه.🔥
💡فروغ و روشنایی
نیرو و انرژی
🔥گرمای جانبخش.
🔥#آترش_پوتره_اهورهه_مزداو،
آتش ای پرتوی نیک اهورایی.
🔥پیوسته فروزان باش
تا روشن کنی جانها را.
🔥🔥🔥
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست.!
#توران_شهریاری
🌻گل #آفتابگردان
(آذرگون) نماد آذر ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔷امروز؛ ☀️🕊 ☀️
🟢 به روز پیروز و فرخ روز؛
(#آذر_ایزد) از 🌔 ماه #بهمن
به سال ۳۷۵۹ 🔥 مزدیسنی.
۳۷۵۹ / ۱۱ / ۰۳
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
⚪️ برابر با 🌞 روز یکشنبه: #مهر_شید
به 🌞 روز ۰۳ #بهمن 🌔 ماه
🌞به سال ۱۴۰۰ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۳
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🔴 برابر با 🌞 روز 23 🌔 ماه #ژانویه
🌲 به سال 2021 💒 ترسایی. 🌲
2022 / 01 / 2022
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝
🔥دیدار پیر مراد🔥
🔥 #آذر_ایزد، #نماداشه.🔥
💡فروغ و روشنایی
نیرو و انرژی
🔥گرمای جانبخش.
🔥#آترش_پوتره_اهورهه_مزداو،
آتش ای پرتوی نیک اهورایی.
🔥پیوسته فروزان باش
تا روشن کنی جانها را.
🔥🔥🔥
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست.!
#توران_شهریاری
🌻گل #آفتابگردان
(آذرگون) نماد آذر ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌲❄🌷🌦🍂⛈🧙♂️🍃🌨☃️
☃️🌾🌨🍂🌤❄️💧🐠
🌾⛄🌱🍂🍀🦆
🍊🍳💦🦆💧
☃️🌞 🌨
💧🌱 ۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۳
🌲
«بامداد به ناز،
سپید پگاه تان فرخ باد:»
آسمان که ابری میشود
گاهی ابرها هوای باریدن بخود میگیرند.
و ابرها آیینهی آبی آسمان را پوشش میدهند.
برف میبارد و زمین رَخت سپید بر تَن میپوشد.
از بارشِ بارانهای گاه و بیگاه توفان برپا میگردد.
به خانههایی زیان میرسد.
و زمین سخت آسیب میبیند.!
هوایی تلخ بر آن سایه میافکند
هوا به ناگهان سرد میگردد،
#زندگی_تان_با_شکوه
#شادی_هایتان_بی_پایان.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
🌨
❄💧 📘 🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌦 🐬🌤 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾.
🍊🍂❄🦢
🌲🌷☃️⛅🐓
🧙♀️🌦🧙♂️❄🍀🌦🦩
🌹🌾🌧🍂☃️❄🍃🌸💦
☃️🌾🌨🍂🌤❄️💧🐠
🌾⛄🌱🍂🍀🦆
🍊🍳💦🦆💧
☃️🌞 🌨
💧🌱 ۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۳
🌲
«بامداد به ناز،
سپید پگاه تان فرخ باد:»
آسمان که ابری میشود
گاهی ابرها هوای باریدن بخود میگیرند.
و ابرها آیینهی آبی آسمان را پوشش میدهند.
برف میبارد و زمین رَخت سپید بر تَن میپوشد.
از بارشِ بارانهای گاه و بیگاه توفان برپا میگردد.
به خانههایی زیان میرسد.
و زمین سخت آسیب میبیند.!
هوایی تلخ بر آن سایه میافکند
هوا به ناگهان سرد میگردد،
#زندگی_تان_با_شکوه
#شادی_هایتان_بی_پایان.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
🌨
❄💧 📘 🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌦 🐬🌤 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾.
🍊🍂❄🦢
🌲🌷☃️⛅🐓
🧙♀️🌦🧙♂️❄🍀🌦🦩
🌹🌾🌧🍂☃️❄🍃🌸💦
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#اشگفت_کوگان
غار کوگان در۸فرسنگی خرم آباد و در خاور شهرستان پلدختر جای دارد.
این اِشگفت بدست مردمان در دورهی اشکانیان کنده شده است.
اِشگفت در دو اُشکوبه(طبقه) ساخته شده که بلندی اشکوبه دوم به اشکوبه نخست ۳٫۴ گز است
این اشگفتِ ویژه، یکی از شمار اِشگفتهای کندکاری شده است که بدست آدم در دل کوهستان کنده شده است.
غار کوگان در ۵۲ کیلومتری جنوب خاوری خرمآباد در روستای خوش آب و هوایی به نام کوگان میباشد که جزو غارهای چند اشکوبه است و دسترسی بسیار سختی دارد و رسیدن به آن، بی ابزار کوه نوردی نوردی دشوار است.
این اِشگفت دژ مانند که همه آن با کندهکاریهای توان فرسا درست شده است به گواهی پولهایی که در پیرامون آن به دست آمده است،
به دورهی اشکانیان وابسته است و در درازای سدههای فراوان به یک نشیمنگاه همیشگی بهرهبرداری میشده است.
دروازه اِشگفت چهار گوش در اندازه ۲.۵۰ در ۲.۲۰ گز است و رو به شمال باز میشود.
اِشگفت در دو اُشکوبه است:
اشکوبه نخست از چهار خانه و راهروهای به هم پیوسته درست شده است.
اشکوبه دوم اِشگفت نزدیک به ۳.۴ گز بالاتر از کفِ بخش نخست اِشگفت ساخته شده است
📘🖌@FARZANDAN_PARSI
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
غار کوگان در۸فرسنگی خرم آباد و در خاور شهرستان پلدختر جای دارد.
این اِشگفت بدست مردمان در دورهی اشکانیان کنده شده است.
اِشگفت در دو اُشکوبه(طبقه) ساخته شده که بلندی اشکوبه دوم به اشکوبه نخست ۳٫۴ گز است
این اشگفتِ ویژه، یکی از شمار اِشگفتهای کندکاری شده است که بدست آدم در دل کوهستان کنده شده است.
غار کوگان در ۵۲ کیلومتری جنوب خاوری خرمآباد در روستای خوش آب و هوایی به نام کوگان میباشد که جزو غارهای چند اشکوبه است و دسترسی بسیار سختی دارد و رسیدن به آن، بی ابزار کوه نوردی نوردی دشوار است.
این اِشگفت دژ مانند که همه آن با کندهکاریهای توان فرسا درست شده است به گواهی پولهایی که در پیرامون آن به دست آمده است،
به دورهی اشکانیان وابسته است و در درازای سدههای فراوان به یک نشیمنگاه همیشگی بهرهبرداری میشده است.
دروازه اِشگفت چهار گوش در اندازه ۲.۵۰ در ۲.۲۰ گز است و رو به شمال باز میشود.
اِشگفت در دو اُشکوبه است:
اشکوبه نخست از چهار خانه و راهروهای به هم پیوسته درست شده است.
اشکوبه دوم اِشگفت نزدیک به ۳.۴ گز بالاتر از کفِ بخش نخست اِشگفت ساخته شده است
📘🖌@FARZANDAN_PARSI
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
#گنجینه_زبانزدهای_پارسی_و_ریشهیابی_آنان.
این داستان: (دست راستش زیر سر من.)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹
کاری شگفتانگیز و زیبا«روی جاده ی نمناک.» همنوازی زیبای سه تار و پیانو از: سهیل حکمت آرا و آهنگ: پازوکی.
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
گردآوری و خوانش: #محمود_دهقانی.
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#گنجینه_زبانزدهای_پارسی_و_ریشهیابی_آنان.
این داستان: (دست راستش زیر سر من.)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹
کاری شگفتانگیز و زیبا«روی جاده ی نمناک.» همنوازی زیبای سه تار و پیانو از: سهیل حکمت آرا و آهنگ: پازوکی.
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
گردآوری و خوانش: #محمود_دهقانی.
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Telegram
attach 📎
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی.
بخش (۱۱۴)
پادشاهی: #کیکاووس_و_رفتن_او_به_مازندران.
بخش (۳)
چو زال سپهبد ز پهلو برفت
دمادم سپه روی بنهاد و تفت
به طوس و به گودرز فرمود شاه
کشیدن سپه سر نهادن به راه
چو شب روز شد شاه و جنگآوران
نهادند سر سوی مازندران
به میلاد بسپرد ایران زمین
کلید در گنج و تاج و نگین
بدو گفت گر دشمن آید پدید
ترا تیغ کینه بباید کشید
ز هر بد به زال و به رستم پناه
که پشت سپاهند و زیبای گاه
دگر روز برخاست آوای کوس
سپه را همی راند گودرز و توس
همی رفت کاووس لشکر فروز
به زدگاه بر پیش کوه اسپروز
به جایی که پنهان شود آفتاب
بدان جایگه ساخت آرام و خواب
کجا جای دیوان دژخیم بود
بدان جایگه پیل را بیم بود
بگسترد زربفت بر میش سار
هوا پر ز بوی از می خوشگوار
همه پهلوانان فرخنده پی
نشستند بر تخت کاووس کی
همه شب می و مجلس آراستند
به شبگیر کز خواب برخاستند
پراگنده نزدیک شاه آمدند
کمر بسته و با کلاه آمدند
بفرمود پس گیو را شهریار
دوباره ز لشکر گزیدن هزار
کسی کاو گراید به گرز گران
گشایندهی شهر مازندران
هر آنکس که بینی ز پیر و جوان
تنی کن که با او نباشد روان
و زو هرچ آباد بینی بسوز
شب آور به جایی که باشی به روز
چنین تا به دیوان رسد آگهی
جهان کن سراسر ز دیوان تهی
کمر بست و رفت از بر شاه گیو
ز لشکر گزین کرد گردان نیو
بشد تا در شهر مازندران
ببارید شمشیر و گرز گران
زن و کودک و مرد با دستوار
نیافت از سر تیغ او زینهار
همی کرد غارت همی سوخت شهر
بپالود بر جای تریاک زهر
یکی چون بهشت برین شهر دید
پر از خرمی بر درش بهر دید
به هر برزنی بر فزون از هزار
پرستار با توق و با گوشوار
پرستنده زین بیشتر با کلاه
به چهره به کردار تابنده ماه
به هر جای گنجی پراگنده زر
به یک جای دینار سرخ و گهر
بیاندازه گرد اندرش چارپای
بهشتیست گفتی همیدون به جای
به کاووس بردند از او آگهی
ازان خرمی جای و آن فرهی
همی گفت خرم زیاد آنک گفت
که مازندران را بهشتی ست جفت
همه شهر گویی مگر بتکده ست
ز دیبای چین بر گل آذین زدست
بتان بهشتند گویی درست
به گلنارشان روی رضوان بشست
چو یک هفته بگذشت ایرانیان
ز غارت گشادند یکسر میان
خبر شد سوی شاه مازندران
دلش گشت پر درد و سر شد گران
ز دیوان به پیش اندرون سنجه بود
که جان و تنش زان سخن رنجه بود
بدو گفت رو نزد دیو سپید
چنان رو که بر چرخ گردنده شید
بگویش که آمد به مازندران
بغارت از ایران سپاهی گران
جهانجوی کاووس شان پیش رو
یکی لشگری جنگ سازان نو
کنون گر نباشی تو فریادرس
نبینی بمازندران زنده کس
چو بشنید پیغام سنجه نهفت
بر دیو پیغام شه بازگفت
چنین پاسخش داد دیو سپید
که از روزگاران مشو ناامید
بیایم کنون با سپاهی گران
ببرم پی او ز مازندران
شب آمد یکی ابر شد با سپاه
جهان کرد چون روی زنگی سیاه
چو دریای قارست گفتی جهان
همه روشناییش گشته نهان
یکی خیمه زد بر سر او دود و قیر
سیه شد جهان چشمها خیره خیر
چو بگذشت شب روز نزدیک شد
جهانجوی را چشم تاریک شد
ز لشکر دو بهره شده تیره چشم
سر نامداران ازو پر ز خشم
از ایشان فراوان تبه کرد نیز
نبود از بدبخت ماننده چیز
چو تاریک شد چشم کاووس شاه
بد آمد ز کردار او بر سپاه
همه گنج تاراج و لشکر اسیر
جوان دولت و بخت برگشت پیر
همه داستان یاد باید گرفت
که خیره نماید شگفت از شگفت
سپهبد چنین گفت چون دید رنج
که دستور بیدار بهتر ز گنج
به سختی چو یک هفته اندر کشید
به دیده ز ایرانیان کس ندید
بهشتم بغرید دیو سپید
که ای شاه بیبر به کردار بید
همی برتری را بیاراستی
چراگاه مازندران خواستی
همی نیروی خویش چون پیل مست
بدیدی و کس را ندادی تو دست
چو با تاج و با تخت نشکیفتی
خرد را بدینگونه بفریفتی
کنون آنچ اندر خور کار تست
دلت یافت آن آرزوها که جست
ازان نره دیوان خنجرگذار
گزین کرد جنگی ده و دوهزار
بر ایرانیان بر نگهدار کرد
سر سرکشان پر ز تیمار کرد
سران را همه بندها ساختند
چو از بند و بستن بپرداختند
خورش دادشان اندکی جان سپوز
بدان تا گذارند روزی به روز
ازان پس همه گنج شاه جهان
چه از تاج یاقوت و گرز گران
سپرد آنچ دید از کران تا کران
به ارژنگ سالار مازندران
بر شاه رو گفت و او را بگوی
که ز آهرمن اکنون بهانه مجوی
همه پهلوانان ایران و شاه
نه خورشید بینند روشن نه ماه
به کشتن نکردم برو بر نهیب
بدان تا بداند فراز و نشیب
به زاری و سختی برآیدش هوش
کسی نیز ننهد برین کار گوش
چو ارژنگ بشنید گفتار اوی
سوی شاه مازندران کرد روی
همی رفت با لشکر و خواسته
اسیران و اسپان آراسته.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی.
بخش (۱۱۴)
پادشاهی: #کیکاووس_و_رفتن_او_به_مازندران.
بخش (۳)
چو زال سپهبد ز پهلو برفت
دمادم سپه روی بنهاد و تفت
به طوس و به گودرز فرمود شاه
کشیدن سپه سر نهادن به راه
چو شب روز شد شاه و جنگآوران
نهادند سر سوی مازندران
به میلاد بسپرد ایران زمین
کلید در گنج و تاج و نگین
بدو گفت گر دشمن آید پدید
ترا تیغ کینه بباید کشید
ز هر بد به زال و به رستم پناه
که پشت سپاهند و زیبای گاه
دگر روز برخاست آوای کوس
سپه را همی راند گودرز و توس
همی رفت کاووس لشکر فروز
به زدگاه بر پیش کوه اسپروز
به جایی که پنهان شود آفتاب
بدان جایگه ساخت آرام و خواب
کجا جای دیوان دژخیم بود
بدان جایگه پیل را بیم بود
بگسترد زربفت بر میش سار
هوا پر ز بوی از می خوشگوار
همه پهلوانان فرخنده پی
نشستند بر تخت کاووس کی
همه شب می و مجلس آراستند
به شبگیر کز خواب برخاستند
پراگنده نزدیک شاه آمدند
کمر بسته و با کلاه آمدند
بفرمود پس گیو را شهریار
دوباره ز لشکر گزیدن هزار
کسی کاو گراید به گرز گران
گشایندهی شهر مازندران
هر آنکس که بینی ز پیر و جوان
تنی کن که با او نباشد روان
و زو هرچ آباد بینی بسوز
شب آور به جایی که باشی به روز
چنین تا به دیوان رسد آگهی
جهان کن سراسر ز دیوان تهی
کمر بست و رفت از بر شاه گیو
ز لشکر گزین کرد گردان نیو
بشد تا در شهر مازندران
ببارید شمشیر و گرز گران
زن و کودک و مرد با دستوار
نیافت از سر تیغ او زینهار
همی کرد غارت همی سوخت شهر
بپالود بر جای تریاک زهر
یکی چون بهشت برین شهر دید
پر از خرمی بر درش بهر دید
به هر برزنی بر فزون از هزار
پرستار با توق و با گوشوار
پرستنده زین بیشتر با کلاه
به چهره به کردار تابنده ماه
به هر جای گنجی پراگنده زر
به یک جای دینار سرخ و گهر
بیاندازه گرد اندرش چارپای
بهشتیست گفتی همیدون به جای
به کاووس بردند از او آگهی
ازان خرمی جای و آن فرهی
همی گفت خرم زیاد آنک گفت
که مازندران را بهشتی ست جفت
همه شهر گویی مگر بتکده ست
ز دیبای چین بر گل آذین زدست
بتان بهشتند گویی درست
به گلنارشان روی رضوان بشست
چو یک هفته بگذشت ایرانیان
ز غارت گشادند یکسر میان
خبر شد سوی شاه مازندران
دلش گشت پر درد و سر شد گران
ز دیوان به پیش اندرون سنجه بود
که جان و تنش زان سخن رنجه بود
بدو گفت رو نزد دیو سپید
چنان رو که بر چرخ گردنده شید
بگویش که آمد به مازندران
بغارت از ایران سپاهی گران
جهانجوی کاووس شان پیش رو
یکی لشگری جنگ سازان نو
کنون گر نباشی تو فریادرس
نبینی بمازندران زنده کس
چو بشنید پیغام سنجه نهفت
بر دیو پیغام شه بازگفت
چنین پاسخش داد دیو سپید
که از روزگاران مشو ناامید
بیایم کنون با سپاهی گران
ببرم پی او ز مازندران
شب آمد یکی ابر شد با سپاه
جهان کرد چون روی زنگی سیاه
چو دریای قارست گفتی جهان
همه روشناییش گشته نهان
یکی خیمه زد بر سر او دود و قیر
سیه شد جهان چشمها خیره خیر
چو بگذشت شب روز نزدیک شد
جهانجوی را چشم تاریک شد
ز لشکر دو بهره شده تیره چشم
سر نامداران ازو پر ز خشم
از ایشان فراوان تبه کرد نیز
نبود از بدبخت ماننده چیز
چو تاریک شد چشم کاووس شاه
بد آمد ز کردار او بر سپاه
همه گنج تاراج و لشکر اسیر
جوان دولت و بخت برگشت پیر
همه داستان یاد باید گرفت
که خیره نماید شگفت از شگفت
سپهبد چنین گفت چون دید رنج
که دستور بیدار بهتر ز گنج
به سختی چو یک هفته اندر کشید
به دیده ز ایرانیان کس ندید
بهشتم بغرید دیو سپید
که ای شاه بیبر به کردار بید
همی برتری را بیاراستی
چراگاه مازندران خواستی
همی نیروی خویش چون پیل مست
بدیدی و کس را ندادی تو دست
چو با تاج و با تخت نشکیفتی
خرد را بدینگونه بفریفتی
کنون آنچ اندر خور کار تست
دلت یافت آن آرزوها که جست
ازان نره دیوان خنجرگذار
گزین کرد جنگی ده و دوهزار
بر ایرانیان بر نگهدار کرد
سر سرکشان پر ز تیمار کرد
سران را همه بندها ساختند
چو از بند و بستن بپرداختند
خورش دادشان اندکی جان سپوز
بدان تا گذارند روزی به روز
ازان پس همه گنج شاه جهان
چه از تاج یاقوت و گرز گران
سپرد آنچ دید از کران تا کران
به ارژنگ سالار مازندران
بر شاه رو گفت و او را بگوی
که ز آهرمن اکنون بهانه مجوی
همه پهلوانان ایران و شاه
نه خورشید بینند روشن نه ماه
به کشتن نکردم برو بر نهیب
بدان تا بداند فراز و نشیب
به زاری و سختی برآیدش هوش
کسی نیز ننهد برین کار گوش
چو ارژنگ بشنید گفتار اوی
سوی شاه مازندران کرد روی
همی رفت با لشکر و خواسته
اسیران و اسپان آراسته.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
🎼 کِشتی نارنجی "Turuncu gemi"
🗣 احمد کایا.
(هنرمندِ چیرهدست و رزمنده کُرد تبارِ ترکیه.)
✍ گلتن کایا.
🔃 علیرضا کیان.
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Akşam oldu bugün yine
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Hava bozdu birden bire.
Turuncu gemide yoldaşlar gidiyor
Tüfekleri ellerinde
Turuncu gemide yoldaşlar gidiyor
Tüfekleri ellerinde.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti sanma yarın neler olacak.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti gülüm yarın neler olacak.
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Hava bozdu birden niye
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Gözündeki bu yaş niye.
Turuncu gemi dönmeyecek geri
Gözündeki yaşlar niye
Turuncu gemi dönmeyecek geri
Gözündeki yaşlar niye.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti amma yarın neler olacak.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti gözüm yarın neler olacak.
Deniz kenarı soğuk
Hem de karanlık basıyor
Havada tam kar havası ha
Gidilmesi zor yerler var gidilmesi. gereken
Hadi gülüm toparlan gidiyoruz
Yaşamak için ölmek sırası bizde
Gitmeden yetişelim gemiye çabuk.
🔃🔃🔃
گُلکم
باز هنگامِ غروب است و
هوایی که به سردی گراییده
و یاران،
تفنگ هاشان در دست.
سوار بر کشتیِ نارنجی رنگ، تَرکِ مان میگویند
هوا، سرِ برف باریدن دارد
برخیز،
باید به خانه رویم.
امروزمان این گونه سپری شد،
اما
فردا، روزِ دیگری است.
گُلکم، هوا به سردی گراییده
چرا اشک هایت جاری اند؟
کشتیِ نارنجی رنگ را
بازگشتی نخواهد بود
چرا اشک هایت جاری اند؟
هوا سرِ برف باریدن دارد
برخیز، باید به خانه رویم.
امروزمان این گونه سپری شد،
اما
فردا روزِ دیگری است.
بر ساحلِ سردِ دریا
وهوایی گراییده به تاریکی
و کولاکِ برف.
و چه بسیارند مکان هایی
این گونه دشوار
و ما ناگزیریم که
بدان جا شویم.
بلند شو
باید به کشتی برسیم
پیش از آن که راهی شود.
نوبتِ مرگِ ماست
برای پیوسته گردانیدنِ زندگی
بلند شو.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🗣 احمد کایا.
(هنرمندِ چیرهدست و رزمنده کُرد تبارِ ترکیه.)
✍ گلتن کایا.
🔃 علیرضا کیان.
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Akşam oldu bugün yine
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Hava bozdu birden bire.
Turuncu gemide yoldaşlar gidiyor
Tüfekleri ellerinde
Turuncu gemide yoldaşlar gidiyor
Tüfekleri ellerinde.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti sanma yarın neler olacak.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti gülüm yarın neler olacak.
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Hava bozdu birden niye
Gülüm gülüm, gülüm gülüm
Gözündeki bu yaş niye.
Turuncu gemi dönmeyecek geri
Gözündeki yaşlar niye
Turuncu gemi dönmeyecek geri
Gözündeki yaşlar niye.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti amma yarın neler olacak.
Kalk gidelim evimize karlar yağacak
Bugün de böyle geçti gözüm yarın neler olacak.
Deniz kenarı soğuk
Hem de karanlık basıyor
Havada tam kar havası ha
Gidilmesi zor yerler var gidilmesi. gereken
Hadi gülüm toparlan gidiyoruz
Yaşamak için ölmek sırası bizde
Gitmeden yetişelim gemiye çabuk.
🔃🔃🔃
گُلکم
باز هنگامِ غروب است و
هوایی که به سردی گراییده
و یاران،
تفنگ هاشان در دست.
سوار بر کشتیِ نارنجی رنگ، تَرکِ مان میگویند
هوا، سرِ برف باریدن دارد
برخیز،
باید به خانه رویم.
امروزمان این گونه سپری شد،
اما
فردا، روزِ دیگری است.
گُلکم، هوا به سردی گراییده
چرا اشک هایت جاری اند؟
کشتیِ نارنجی رنگ را
بازگشتی نخواهد بود
چرا اشک هایت جاری اند؟
هوا سرِ برف باریدن دارد
برخیز، باید به خانه رویم.
امروزمان این گونه سپری شد،
اما
فردا روزِ دیگری است.
بر ساحلِ سردِ دریا
وهوایی گراییده به تاریکی
و کولاکِ برف.
و چه بسیارند مکان هایی
این گونه دشوار
و ما ناگزیریم که
بدان جا شویم.
بلند شو
باید به کشتی برسیم
پیش از آن که راهی شود.
نوبتِ مرگِ ماست
برای پیوسته گردانیدنِ زندگی
بلند شو.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Telegram
attach 📎
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پارسی زبانِ ملی همۀ ایرانیان است
🔻 زبانِ دیوان از گذشته تا کنون در سراسر ایران پارسی بوده است.
این زبان از آن گروهی ویژه نیست.
این زبان از آن همۀ ایرانیان است.
با نگاهی به «مقبرۀ الشعرا» تبریز میتوان دریافت که چه شمار چامهسرا (شاعر) در آنجا آرمیدهاند.
آنها پاسداران زبان پارسی بودهاند.
🔻من آذربایجانی اگر بخواهم با گذشته خود پیوند بگیرم باید نظامی گنجهای بخوانم،
هم او که به پارسی سروده است:
«همه عالم تن است و ایران دل.»
زبان پارسی به وارونی زبان ترکی در ترکیه دولتساخته و فرمودهای نیست. زبان پارسی زبانی است که مردم ایران به گونهای زاستاری (طبیعی) در بستر تاریخ ساخته و به کار بردهاند.
🔻خویشکاری دولت است که زبان نَفانی (ملّی) را آموزش بدهد.
گروهی به جای آنکه دولت را وادار کنند که زبان نَفانی و میهنی را هر چه بیشتر و بهتر آموزش دهد، به دنبال تُنُک کردن پارسیآموزیاند.
هرچه آموزش به زبان پارسی تُنُکتر شود،
پیوند میان ایرانیان سستتر خواهد شد.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔻 زبانِ دیوان از گذشته تا کنون در سراسر ایران پارسی بوده است.
این زبان از آن گروهی ویژه نیست.
این زبان از آن همۀ ایرانیان است.
با نگاهی به «مقبرۀ الشعرا» تبریز میتوان دریافت که چه شمار چامهسرا (شاعر) در آنجا آرمیدهاند.
آنها پاسداران زبان پارسی بودهاند.
🔻من آذربایجانی اگر بخواهم با گذشته خود پیوند بگیرم باید نظامی گنجهای بخوانم،
هم او که به پارسی سروده است:
«همه عالم تن است و ایران دل.»
زبان پارسی به وارونی زبان ترکی در ترکیه دولتساخته و فرمودهای نیست. زبان پارسی زبانی است که مردم ایران به گونهای زاستاری (طبیعی) در بستر تاریخ ساخته و به کار بردهاند.
🔻خویشکاری دولت است که زبان نَفانی (ملّی) را آموزش بدهد.
گروهی به جای آنکه دولت را وادار کنند که زبان نَفانی و میهنی را هر چه بیشتر و بهتر آموزش دهد، به دنبال تُنُک کردن پارسیآموزیاند.
هرچه آموزش به زبان پارسی تُنُکتر شود،
پیوند میان ایرانیان سستتر خواهد شد.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#واژگان_پارسی؛
#بخش_ششسد_و_شست_و_ششم:
۳۶۶
❗️#فرزندان_ایران؛
از دیدگاه پیشینه شناسی،
زبان پارسی پیشرفته ترین زبان کنونی ست.
و با چنین پیشینهای همچنان زنده پویاست که،
همین ویژگی بازگوکننده پویایی وریشه دار بودن اوست.
دیگر زبان های جهان با پارسی دری هم روزگار نیستند آنها شاید با پارسی میانه سنجیده شوند.
پس اگرزبان پارسی از دیگر زبان ها واژه ای جایگزین شود بر ساختار و پیکر خویش آسیب زده است.
❗️از این پس؛
۱- واژگان پارسی «شنیدن، گوش»
بجای واژه تازی «سمع»
۲- واژه پارسی «چیرگی»
بجای واژه تازی «سلطه»
۳- واژه پارسی «پسنده»
بجای واژه تازی «سلیقه»
۴- واژه پارسی «زهر»
بجای واژه تازی «سم»
۵- واژه پارسی «نماد»
بجای واژه تازی «سَمبل»
۶- واژه پارسی «نمادین»
بجای واژه تازی «سمبلیک»
۷- واژه پارسی «راستا»
بجای واژه تازی «سَمت»
۸- واژه پارسی «گرانجان»
بجای واژه تازی «سِمج»
۹- واژه پارسی «دیداری»
بجای واژه تازی «بصری»
۱۰- واژه پارسی «شنیداری»
بجای واژه تازی «سَمَعی»
۱۱- واژگان پارسی «زهرآلود، زهرآگین، زهری»
بجای واژه تازی «سمی»
۱۲_ واژگان پارسی «هماندیشی، همکاری.»
بجای واژه بیگانه فرانسه «سمینار.»
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#بخش_ششسد_و_شست_و_ششم:
۳۶۶
❗️#فرزندان_ایران؛
از دیدگاه پیشینه شناسی،
زبان پارسی پیشرفته ترین زبان کنونی ست.
و با چنین پیشینهای همچنان زنده پویاست که،
همین ویژگی بازگوکننده پویایی وریشه دار بودن اوست.
دیگر زبان های جهان با پارسی دری هم روزگار نیستند آنها شاید با پارسی میانه سنجیده شوند.
پس اگرزبان پارسی از دیگر زبان ها واژه ای جایگزین شود بر ساختار و پیکر خویش آسیب زده است.
❗️از این پس؛
۱- واژگان پارسی «شنیدن، گوش»
بجای واژه تازی «سمع»
۲- واژه پارسی «چیرگی»
بجای واژه تازی «سلطه»
۳- واژه پارسی «پسنده»
بجای واژه تازی «سلیقه»
۴- واژه پارسی «زهر»
بجای واژه تازی «سم»
۵- واژه پارسی «نماد»
بجای واژه تازی «سَمبل»
۶- واژه پارسی «نمادین»
بجای واژه تازی «سمبلیک»
۷- واژه پارسی «راستا»
بجای واژه تازی «سَمت»
۸- واژه پارسی «گرانجان»
بجای واژه تازی «سِمج»
۹- واژه پارسی «دیداری»
بجای واژه تازی «بصری»
۱۰- واژه پارسی «شنیداری»
بجای واژه تازی «سَمَعی»
۱۱- واژگان پارسی «زهرآلود، زهرآگین، زهری»
بجای واژه تازی «سمی»
۱۲_ واژگان پارسی «هماندیشی، همکاری.»
بجای واژه بیگانه فرانسه «سمینار.»
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌏
🌟💫🌟💫🌟💫🌟
🍃🌹🍃
🔥#خشنوتره_اهورهه_مزداو🔥
امروز🕊
به روز پیروز و فرخ🦋
روز:(#آبان_ایزد) از ماه #بهمن
به سال 3759 مزدیسنا🔥
🏝🎖🏝
دوشنبه : #مه_شید
4 #بهمن ماه
🌞به سال 1400 خورشیدی🌞
🏝🎖🏝
برابر با 24 #ژانویه
🎄2022 ترسایی 🌲
24/01/2022
🏝🎖🏝
💦 #آبان_ایزد 💦
آب را گل نکنیم💧
پاسدار آب باشیم💦
ز گردنده خورشید تا تیره خاک
دگر باد و آذر همان آب پاک
به هستی یزدان گواهی دهند
روان تو را آشنایی دهند.
#فردوسی
🌻گل #نیلوفر نماد آبان ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌟💫🌟💫🌟💫🌟
🍃🌹🍃
🔥#خشنوتره_اهورهه_مزداو🔥
امروز🕊
به روز پیروز و فرخ🦋
روز:(#آبان_ایزد) از ماه #بهمن
به سال 3759 مزدیسنا🔥
🏝🎖🏝
دوشنبه : #مه_شید
4 #بهمن ماه
🌞به سال 1400 خورشیدی🌞
🏝🎖🏝
برابر با 24 #ژانویه
🎄2022 ترسایی 🌲
24/01/2022
🏝🎖🏝
💦 #آبان_ایزد 💦
آب را گل نکنیم💧
پاسدار آب باشیم💦
ز گردنده خورشید تا تیره خاک
دگر باد و آذر همان آب پاک
به هستی یزدان گواهی دهند
روان تو را آشنایی دهند.
#فردوسی
🌻گل #نیلوفر نماد آبان ایزد است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌲❄🌷🌦🍂⛈🧙♂️🍃🌨☃️
☃️🌾🌨🍂🌤❄️💧🐠
🌾⛄🌱🍂🍀🦆
🍊🍳💦🦆💧
☃️🌞 🌨
💧🌱 ۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۴
🌲
«بامداد به ناز،
سپید پگاه تان فرخ باد:»
بامدادی دیگر از راه رسید.!
خورشید جهانتاب و زرنگار پلک میگشاید
و با پرتوی از روشنایی،
زمین را در آغوش میکِشَد
زمین چشم میگشاید
و لبخندی شیرین بر لبانش آذین میبندد.
هوایی پاک، تازه و نیکو در ریههای خود فرومیریزد و آرامشِ دلانگیزی را میپذیرد
و آرزو دارد آفتابی زیبا و دلنشین در سپیدهدمان تارهای تَنِ آن را بنوازد.
تا چشمههای بلورین را به جُنب و جوش و جستجوی جویباران برگمارد.
تا هنگامی که خورشید برمیخیزد
پرندگان زاده شوند
و آواز خود را در گوش گلها زمزمه کنند.!
#زندگی_تان_با_شکوه
#شادی_هایتان_بی_پایان.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
🌨
❄💧 📘 🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌦 🐬🌤 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾.
🍊🍂❄🦢
🌲🌷☃️⛅🐓
🧙♀️🌦🧙♂️❄🍀🌦🦩
🌹🌾🌧🍂☃️❄🍃🌸💦
☃️🌾🌨🍂🌤❄️💧🐠
🌾⛄🌱🍂🍀🦆
🍊🍳💦🦆💧
☃️🌞 🌨
💧🌱 ۱۴۰۰ / ۱۱ / ۰۴
🌲
«بامداد به ناز،
سپید پگاه تان فرخ باد:»
بامدادی دیگر از راه رسید.!
خورشید جهانتاب و زرنگار پلک میگشاید
و با پرتوی از روشنایی،
زمین را در آغوش میکِشَد
زمین چشم میگشاید
و لبخندی شیرین بر لبانش آذین میبندد.
هوایی پاک، تازه و نیکو در ریههای خود فرومیریزد و آرامشِ دلانگیزی را میپذیرد
و آرزو دارد آفتابی زیبا و دلنشین در سپیدهدمان تارهای تَنِ آن را بنوازد.
تا چشمههای بلورین را به جُنب و جوش و جستجوی جویباران برگمارد.
تا هنگامی که خورشید برمیخیزد
پرندگان زاده شوند
و آواز خود را در گوش گلها زمزمه کنند.!
#زندگی_تان_با_شکوه
#شادی_هایتان_بی_پایان.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
🌨
❄💧 📘 🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌦 🐬🌤 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾.
🍊🍂❄🦢
🌲🌷☃️⛅🐓
🧙♀️🌦🧙♂️❄🍀🌦🦩
🌹🌾🌧🍂☃️❄🍃🌸💦