اتحادیه آزاد کارگران ایران
6.91K subscribers
49.4K photos
23.3K videos
775 files
43.1K links
ارتباط با ادمین https://t.me/Ettehadyeh20
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع کارمندان شرکت مخابرات زنجان در برابر دفتر مدیریت این شرکت، در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق

چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر علی نیک پور: فقط روی عبدالباقی تمرکز نکنید، بروید سراغ دانه درشت‌ها

#علی_نیک_پور قربانی فاجعه متروپل جوان ۲۷ ساله دانشجوی دکتری متالوژی است، که در هنگام عبور از کنار برج متروپل با ماشین اسنپ، همراه با راننده خودرو در زیر آوار متروپل، کشته شدند.

پدر علی، از فساد گسترده اداری در شهر آبادان خبر می دهد و می گوید: فساد در تمامی مجموعه های حکومتی آبادان از سالهای گذشته بوده است، همه از #فساد این مجموعه ها خبر داشتیم.

وی تاکید می کند: «اگر به دنبال اصلاح امور هستید؛ فقط روی #عبدالباقی تمرکز نکنید، بروید سراغ #دانه_درشت‌ها»!

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
وزارت آموزش و پرورش، اسامی کودکانی را که در پی فروریختن ساختمان متروپل آبادان جان خود را از دست دادند اعلام کرد. ملیکا و میترا، دو خواهر خرمشهری، مسیح صادقی که او نیز ساکن خرمشهر بود و حمیدرضا و آرین دو پسر از خانواده جلیلیان، دانش‌آموزانی هستند که جان خود را در این فاجعه از دست داده‌اند.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
🔆 «وقتی راهنما آفتاب است»

نزدیک غروب است، روی تراس خانه، غرق در تنهایی های خود، خورشید را که میان شاخ و برگ درخت انار داخل حیاط داشت انوار طلایی اش را جمع می کرد به نظاره نشسته ام. ناگهان سوسوی یک نور طلایی چشمان خیره ام را وادار به پلک زدن کرد. دوباره به نور خیره شدم، انگار می خواست چیزی بگوید. در حالیکە با خود کلنجار می رفتم، صدای لطیفی را شنیدم که می گفت دستت را بده! بی اختیار دستم را به سوی نور دراز کردم. در یک چشم به هم زدن خود را پشت نیمکتی دیدم که برایم خیلی آشنا بود. بله این همان نیمکتی بود که پشت آن الفبای زندگی را یاد گرفتم. اما من اینجا چکار می کنم!؟
اطرافم را که نگاه کردم دانش آموزانی را دیدم که در سکوتی سنگین، به تخت سیاه می نگریستند. نگاه کردم!
معلمی آنجا پای تخته بود کە به بچه ها یاد می داد چگونه خورشیدی را بر تخت سیاه نقاشی کنند که خفاشان را فراری دهد. از نور پرسیدم اینجا کجاست؟
گفت سر کلاس ابوالحسن خانعلی نشسته ایم. ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر شد. از خانعلی برایم گفته بودند که چگونه خفاشان ساواک تجمع معلمان را به آمریکایی ها نسبت دادە بودند و در نهایت دشنه سیاه خفاشان، سینه نورانی این معلم را که دانش آموزان را یاد داده بود خورشید را چگونه بر سیاهی نقش کنند پاره کرد.
زنگ پایان کلاس به صدا درآمد، از جایم بلند شدم، بغض گلویم را گرفته بود، گفتم برگردیم، نور طلایی گفت هنوز کلاس دیگری مانده باید سر کلاس حاضر شویم. معلم وارد کلاس شد بچه ها کتابهای شان را روی نیمکت گذاشتند، معلم با صدایی دلنشین گفت کتابهایتان را بردارید امروز می خواهم برایتان داستانی تعریف کن. بچه ها همه خوشحال از اینکه قرار نیست امروز محتوای خشک کتابشان را بخوانند سراپا گوش منتظر داستان آقا معلم شدند.
آقا معلم با همان صدای دلنشین گفت بچه ها امروز می خواهم داستان ماهی پیری را که حکایت زندگی ماهی کوچولویی را برای دوازده هزار ماهی کوچولوی دیگر تعریف می کند بگویم.
بله؛ ماهی سیاه کوچولوی قصه ما....
به ناگه با شوق و ذوق سرم را به طرف نور چرخاندم گفتم این داستان خیلی آشناست.
نور با ملایمت سرش را تکان داد و گفت: آری، صمد بهرنگی است!
همان آموزگاری که حرکت کردن را به دانش آموزان آزمود. همان معلمی که یاد داد شجاعت نترسیدن نیست بلکه پیگیری آرمان ها و تحقق آنها با وجود تمامی ترسهاست. همان کسی که باعث بیداری و بیدار ماندن ماهی قرمز کوچولو شد تا استمرار مبارزه را برای دیگران به ارث بگذارد. نور گفت، حالا دیگر وقت رفتن است.
دوباره خود را در تراس خانه دیدم حالت تنهایی و دلتنگی ام دیگر نمانده بود و حس عجیبی بهم دست داده بود. انگار در میان غم و اندوه و تنهایی های خود، دست هایم را به زانو گرفته و قیام کرده بودم تا از قید و بند رها شوم. سرم را بلند کردم آن نور طلایی در دور دست داشت آخرین نورافشانی های خود را می کرد. با خود گفتم بله دانش آموزانی که در کلاس خانعلی خورشید را بر سیاهی نقش زدند همان معلمان جسور امروز هستند. ماهی های قرمز کوچولوی صمد هستند که امروز درس شجاعت و پرسشگری را به دانش آموزان خود می دهند. آری الان می دانم معلمانی را که درس پرسشگری را به بچه ها آموزش داده اند با وجود اینکه در سلولها و زندان ها دربندند اما کلاس های درس شان تعطیل نشده است. شاگردانشان آموزه های آموزگاران خود را سرمشق فرداهایشان کرده اند و پرسش می کنند چرا قلم و کاغذ را از معلم سلب کرده اند آن هم در جهانی که تمام روابط اجتماعی انسان ها در آب یخ حسابگری خودخواهانه سرمایه داران غرق گشته است! چرا باید معلمی در زندان باشد هنگامی که هدفشان بازگرداندن ارزش شخصی به انسان هاست که متاسفانه در این روزگاران به ارزشی برای مبادله بدل گشته است! آری امروز آنها درس پرسشگری را هر روز و هر شب تکرار می کنند که چرا شاگردان خانغلی و صمد در گوشه زندان ها هستند. این چرا و بیشمار چراهای دیگر همه ما را بر آن داشته تا درک کنیم، چگونه " تاریخ تکرار می شود بار اول بعنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی " الان می دانیم هنگامی که راهنما آفتاب باشد نبایستی از سیاهی واهمه داشت...

کژال کریمی همسر شعبان محمدی

خرداد 1401

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
اعتصاب غذای یک فعال کارگری

فاتح مجیدی، معلم اخراجی و فعال کارگری در اعتراض به تداوم بازداشت غیرقانونی و بلاتکالیفی‌ وضعیتش، وارد چهارمین هفته از اعتصاب غذای خود شده است.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
گزارشی از آخرین وضعیت اسماعیل عبدی در زندان کچوئی کرج

اسماعیل عبدی، فعال صنفی معلمان دوران محکومیت خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در بند قرنطینه زندان کچوئی کرج سپری می‌کند. آقای عبدی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه در اعتراض به عدم رسیدگی به خواسته‌هایی همچون نپذیرفتن درخواست اعاده دادرسی اعتصاب غذا کرده و در ششمین روز اعتصاب از زندان مرکزی کرج به زندان کچوئی این شهر منتقل شد. او نهایتا در تاریخ ۲۴ اردیبهشت به اعتصاب غذای خود پایان داد.

آقای عبدی در تاریخ ۱۱ اردیبهشت‌ماه در اعتراض به عدم پذیرش درخواست اعاده دادرسی خود و همچنین صدور احکام امنیتی برای فعالان صنفی، دست به اعتصاب غذا زد. در ششمین روز از اعتصاب غذای این زندانی، وی از زندان مرکزی کرج به زندان کچویی این شهر منتقل شد و نهایتا در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ماه به اعتصاب خود پایان داد. وی از آن زمان تاکنون بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در سالن ۱ بند قرنطینه این زندان بسر میبرد.
یک منبع نزدیک به خانواده آقای عبدی در خصوص شرایط این زندانی گفت: «هیات نظارت عنوان کرده بود که در خوشبینانه ترین حالت، ارجاع پرونده اسماعیل عبدی به دیوان عالی کشور مستلزم سه سال زمان است؛ امری که اعتصاب غذای اسماعیل عبدی را در پی داشت. همچنین از روز چهارم اعتصاب، وی به مدت ۱۰ روز از حق برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده محروم بود و اعمال این محرومیت ها به دستور دادستانی صورت گرفته بود.»
آقای عبدی که در تاریخ ۲۳ اسفندماه ۹۹ بدون هماهنگی قبلی از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود، شبانه به بهانه عدم صدور حکم انتقال توسط امین وزیری، دادیار ویژه زندانیان سیاسی به بازداشتگاه کلانتری کرج منتقل شد.
اسماعیل عبدی صبح روز بعد با دستبند و پایند و در ماشین‌های انتقال زندانیان متهم به جرایم خشن به دادسرای کرج و نهایتا ساعت ۲۱:۳۰ همان روز به صورت موقت و تا زمان انتقال به زندان اوین بازگردانده شد؛ اما مجددا در تاریخ ۲۶ اسفندماه که به بهانه انتقال به زندان رجایی شهر کرج، از زندان اوین خارج شده بود، ابتدا به دادسرای کرج منتقل شده و شب را در بازداشتگاه یکی از کلانتری‌های کرج سپری کرده و نهایتا در تاریخ ۲۷ اسفند به زندان مرکزی کرج انتقال یافت.
اسماعیل عبدی در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۹۴ زمانی که برای پیگیری علت ممنوع الخروج بودن خود به دادسرای اوین مراجعه کرده بود پس از ساعت ها بازجویی، بازداشت شد. وی پس از گذشت ۶ ماه از بازداشت در اسفندماه همان سال توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به شش سال حبس که ۵ سال از آن قابل اجرا بود، محکوم شد.
این معلم زندانی در تیر ماه سال ۱۳۹۰ با استناد به ماده ۵۰۰ (تبلیغ علیه نظام) و ۵۰۵ (ارتباط با دول متخاصم)، به ده سال حبس تعلیقی به مدت ۵ سال محکوم شده بود. اردیبهشت‌ماه ۹۹ حسین تاج وکیل مدافع آقای عبدی، از ابلاغ مجدد حکم ۱۰ سال حبس تعلیقی برای موکلش خبر داد.
اسماعیل عبدی در حالیکه ماه های پایانی دوران محکومیت ۵ سال زندان خود از بابت پرونده پیشین را سپری می کرد، سال ۹۹ با اجرای حکمی مواجه شد که در سال ۹۰ صادر و به حالت تعلیق در آمده بود.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«این زنده مانی ست، نه زندگانی!»

#تبریز: امروز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ، تجمع بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی در برابر سازمان تأمین اجتماعی استان در اعتراض به عدم تصویب افزایش حقوق و صدور احکام جدید و سایر مطالبات بر زمین مانده.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
بنابر اخبار واصله به دنبال پیگیری های مجدد خانم سمانه عابدینی همسر #جعفر_ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران،متاسفانه علی رغم تامین وثیقه، قرار بازداشت ایشان بدون زمان مشخص و به طور غیر قانونی تمدید شده است و با وجود اتمام بازجویی ها در هفته ی گذشته، مجددا بازجویی از جعفر ابراهیمی به قصد فشارهای بیشتر روی این فعال خوشنام صنفی از سر گرفته شده است. در عین حال از شنبه هفتم خرداد تماس او با خانواده نیز قطع شده است.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
امروز چهارشنبه ۱۴۰۱/۳/۱۱ #مهرداد_یغمایی معلم بازداشت شده استان فارس پس از ۲۱ روز بازداشت آزاد شدند.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی
گیلان - رشت

چهارشنبه ۱۱ خرداد

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لوازم خانگی هم گران شد

اعتراف ۲۰:۳۰ به گرانی کالا

‌‌‌‌‌‌🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20