✍️میدونستی هر روز داری سخنرانی میکنی و خودت متوجهش نیستی؟ (پارت اول)
داستان از اینجا شروع میشه که تو دنیای زبان دو تا مفهوم وجود داره:
۱. زبان در لحظه (spontaneous language)
۲. زبان برنامهریزیشده (planned language)
این دستهبندی بر این اساسه که چقدر برای حرفی که داری میزنی از قبل ذهنت رو آماه کردی. این دو مفهوم، اساسا دو قطب تمام صحبتهایی هستن که ما توی روز انجام میدیم و حرفهایی که میزنیم بین این دو قطب در نوسان هستن.
مثال اغراق آمیز "زبان در لحظه" میتونه دوربین مخفیها باشه. مثلا داری توی خیابون راه میری و فکرت درگیر کارته و یهو یکی ناغافل میاد یه سوالی میپرسه یا یه حرفی میزنه که باید بهش جواب بدی.
مثال واقعیترش جلسات یهویی کاریه. مثلا یه دفعه میبینی رئیست یهو میگه امروز ساعت ۵ جلسهس. توی جلسه هر چیزی که گفته بشه، تو بدون آگاهی و برنامه قبلی باید در جوابش یه چیزی بگی. اینجاست که آدما ممکنه بهم بریزن و نتونن چیزی رو که میخوان بگن. و قطعا تا دو روز بعدش دچار سندروم "ای کاش" میشن و همهش با خودشون میگن ای کااااااش فلان چیز رو گفته بودم. ای کااااااش بهمان مشکل رو هم میگفتم.🤦♂️
🤔حالا چرا اینجوری میشه؟ در نگاه اول شاید بگیم چون همه چیز در لحظه اتفاق افتاده و ما ذهنمون آماده نبوده. شاید تا حدی درست باشه اما آیا واقعا اینطوریه؟ آیا واقعا همیشه ما در لحظه جواب میدیم؟ آیا همیشه اونقدر که به نظرمون میرسه، شوکه میشیم؟
برگردیم به همین مثال آخر. دیدی تا میفهمی یه جلسهای پیش رو داری، ذهنت درگیر میشه و با خودت مدام میپرسی "یعنی چی میخواد بگه؟ اگه بهمان مسئله رو پیش بکشه من چی جوابش رو بدم؟ اگه فلان کس هم توی جلسه باشه، راجع به چهمان موضوع حرف بزنم یا نه؟ اگه آره، چجوری بگم بهش بر نخوره؟" و الییییی آخر...
🚶♂️اینجاست که داری میل میکنی به سمت زبان برنامهریزیشده. چون ذهنت داره کلمات رو میچینه تا وقتی پات رو گذاشتی توی جلسه مِنمِن نکنی و خیلی راحت حرفهات رو بزنی.
پس اینطوری نیست که همیشه ناغافل مشت بخوریم. یا به اصطلاح sucker punch بیاد سمتمون. ما مدام در حال نشخوار کلمات هستیم. و داریم به این فکر میکنیم که در آینده توی فلان جلسه، یا پیش بهمان کسک چی بگیم. حالا بعضیا بیشتر، بعضیا کمتر.
اما فقط این نوع از برنامه ریزی وجود نداره. دیدی یه سری جوابها فرموله شده هستن. مثلا به این مکالمه خیلی کوتاه توجه کن:
- آقا سلام عرض شد.🤝
- بهبببببه. آقای فلانی. سلام از بندهس قربان.🧔♂️
- چه خبر؟🧐
- سلامتی. 🙂
- اوضاع کار خوبه انشالله؟ 🤔
- ااای...خدا رو شکر. میگذره.😌
- خانم بچهها خوب هستن؟🤓
- بله خداروشکر. سلام میرسونن.😊
شرط میبندم قبل از این که جوابهاش رو بخونید یا بشنوید، میتونستین جواباش رو پیشبینی کنین. پس این بخشهای به ظاهر فرموله شده هم، خیلی جنس برنامهریزیشده دارن. چون انگار در لحظه چیزی رقم نمیخوره و اصلا براشون فکر نمیکنیم. فقط به زبون میاریمشون. به زبون برنامهنویسا بخوام بگم، انگار این فرمها، عبارتهای رزرو شدهان.
حالا مثال اغراقآمیز زبان برنامهریزیشده چیه؟
فکر کنم بتونید حدس بزنید.
بله...درسته...
سخنرانی!🎙
البته نه فقط سخنرانی، بلکه ارائههای سر کار، دفاع پایاننامه، جلسه دموی محصول، پیچدک و موارد مشابه هم، همه جزو مثالهای اغراقآمیز زبان برنامهریزیشده هستن.
توی این موارد شما ساعتها بلکه روزها یک مطلبی رو آماده میکنید. حتی ممکنه براش متن بنویسید. اسلاید آماده کنید. و نوع ورود به بحث و پایانش رو هم از قبل بچینید. و در یک کلام براش برنامهریزی کنید.📋
حالا دیدی که هر روز در حال سخنرانی هستی و متوجهش نیستی. 😃
اما اینا چه ربطی به ما و english4tech داره؟ چرا دارم اینا رو میگم؟
برای این که این پست خیلی طولانی نشه و یه حس تعلیقی ایجاد کنم که به فالو کردن ادامه بدین 😅، توی پست بعدی دربارهش بیشتر مینویسم.
(انقدر صداقت هم مگه داریم آخه...)
حالا که انقدر صادق بودم با به اشتراک گذاشتن این پیام برای دوستاتون ازم حمایت کنید🚀🔥
🔸️🔸️🔸️
داستان از اینجا شروع میشه که تو دنیای زبان دو تا مفهوم وجود داره:
۱. زبان در لحظه (spontaneous language)
۲. زبان برنامهریزیشده (planned language)
این دستهبندی بر این اساسه که چقدر برای حرفی که داری میزنی از قبل ذهنت رو آماه کردی. این دو مفهوم، اساسا دو قطب تمام صحبتهایی هستن که ما توی روز انجام میدیم و حرفهایی که میزنیم بین این دو قطب در نوسان هستن.
مثال اغراق آمیز "زبان در لحظه" میتونه دوربین مخفیها باشه. مثلا داری توی خیابون راه میری و فکرت درگیر کارته و یهو یکی ناغافل میاد یه سوالی میپرسه یا یه حرفی میزنه که باید بهش جواب بدی.
مثال واقعیترش جلسات یهویی کاریه. مثلا یه دفعه میبینی رئیست یهو میگه امروز ساعت ۵ جلسهس. توی جلسه هر چیزی که گفته بشه، تو بدون آگاهی و برنامه قبلی باید در جوابش یه چیزی بگی. اینجاست که آدما ممکنه بهم بریزن و نتونن چیزی رو که میخوان بگن. و قطعا تا دو روز بعدش دچار سندروم "ای کاش" میشن و همهش با خودشون میگن ای کااااااش فلان چیز رو گفته بودم. ای کااااااش بهمان مشکل رو هم میگفتم.🤦♂️
🤔حالا چرا اینجوری میشه؟ در نگاه اول شاید بگیم چون همه چیز در لحظه اتفاق افتاده و ما ذهنمون آماده نبوده. شاید تا حدی درست باشه اما آیا واقعا اینطوریه؟ آیا واقعا همیشه ما در لحظه جواب میدیم؟ آیا همیشه اونقدر که به نظرمون میرسه، شوکه میشیم؟
برگردیم به همین مثال آخر. دیدی تا میفهمی یه جلسهای پیش رو داری، ذهنت درگیر میشه و با خودت مدام میپرسی "یعنی چی میخواد بگه؟ اگه بهمان مسئله رو پیش بکشه من چی جوابش رو بدم؟ اگه فلان کس هم توی جلسه باشه، راجع به چهمان موضوع حرف بزنم یا نه؟ اگه آره، چجوری بگم بهش بر نخوره؟" و الییییی آخر...
🚶♂️اینجاست که داری میل میکنی به سمت زبان برنامهریزیشده. چون ذهنت داره کلمات رو میچینه تا وقتی پات رو گذاشتی توی جلسه مِنمِن نکنی و خیلی راحت حرفهات رو بزنی.
پس اینطوری نیست که همیشه ناغافل مشت بخوریم. یا به اصطلاح sucker punch بیاد سمتمون. ما مدام در حال نشخوار کلمات هستیم. و داریم به این فکر میکنیم که در آینده توی فلان جلسه، یا پیش بهمان کسک چی بگیم. حالا بعضیا بیشتر، بعضیا کمتر.
اما فقط این نوع از برنامه ریزی وجود نداره. دیدی یه سری جوابها فرموله شده هستن. مثلا به این مکالمه خیلی کوتاه توجه کن:
- آقا سلام عرض شد.🤝
- بهبببببه. آقای فلانی. سلام از بندهس قربان.🧔♂️
- چه خبر؟🧐
- سلامتی. 🙂
- اوضاع کار خوبه انشالله؟ 🤔
- ااای...خدا رو شکر. میگذره.😌
- خانم بچهها خوب هستن؟🤓
- بله خداروشکر. سلام میرسونن.😊
شرط میبندم قبل از این که جوابهاش رو بخونید یا بشنوید، میتونستین جواباش رو پیشبینی کنین. پس این بخشهای به ظاهر فرموله شده هم، خیلی جنس برنامهریزیشده دارن. چون انگار در لحظه چیزی رقم نمیخوره و اصلا براشون فکر نمیکنیم. فقط به زبون میاریمشون. به زبون برنامهنویسا بخوام بگم، انگار این فرمها، عبارتهای رزرو شدهان.
حالا مثال اغراقآمیز زبان برنامهریزیشده چیه؟
فکر کنم بتونید حدس بزنید.
بله...درسته...
سخنرانی!🎙
البته نه فقط سخنرانی، بلکه ارائههای سر کار، دفاع پایاننامه، جلسه دموی محصول، پیچدک و موارد مشابه هم، همه جزو مثالهای اغراقآمیز زبان برنامهریزیشده هستن.
توی این موارد شما ساعتها بلکه روزها یک مطلبی رو آماده میکنید. حتی ممکنه براش متن بنویسید. اسلاید آماده کنید. و نوع ورود به بحث و پایانش رو هم از قبل بچینید. و در یک کلام براش برنامهریزی کنید.📋
حالا دیدی که هر روز در حال سخنرانی هستی و متوجهش نیستی. 😃
اما اینا چه ربطی به ما و english4tech داره؟ چرا دارم اینا رو میگم؟
برای این که این پست خیلی طولانی نشه و یه حس تعلیقی ایجاد کنم که به فالو کردن ادامه بدین 😅، توی پست بعدی دربارهش بیشتر مینویسم.
(انقدر صداقت هم مگه داریم آخه...)
حالا که انقدر صادق بودم با به اشتراک گذاشتن این پیام برای دوستاتون ازم حمایت کنید🚀🔥
🔸️🔸️🔸️
👍12
میدونستی هر روز داری سخنرانی میکنی و خودت متوجهش نیستی؟ (پارت دوم/آخر)
خب قرار شد توی این پست بگم که دونستن تفاوت زبان "برنامهریزیشده" و "در لحظه" چه ربطی به ما داره و اصلا چرا باید بدونیمشون؟
اگه بخوام رویکرد کلبهجز بگیرم باید بگم شناخت درست و دقیق هر ابزاری به ما کمک میکنه بتونیم بهترین استفاده رو از اون ابزار ببریم. مثلا اگه به من کش TRX بدین احتمالا باهاش طناب میزنم😄 چون واقعا نمیدونم چیه و چی کار میکنه.
زبان هم یک ابزاره. اگه بشناسیمش خیلی بهتر میتونیم ازش استفاده کنیم. حالا چرا دونستن این دو تا مفهوم و به خصوص "زبان برنامهریزیشده" باید برامون مهم باشه؟
خب مهمترین دلیلش طبیعتا تقویت زبانمون هستش. با دونستن این دو تا مفهوم، میتونیم تمرینهای دقیقتر و موثرتری داشته باشیم. شما میتونی هر روز سه ساعت کتاب American English File رو بخونی و صوتهاش رو گوش بدی. اما بعد از چند سال تغییر خاصی توی خودت نبینی. چرااا؟ چون زیاد تلاش کردی اما تلاشت دقیق و هوشمندانه نبوده.
شاید اگه فقط روزی یک ساعت وقتت رو میذاشتی برای نوشتن، اسپیکینگت بهتر میشد. یا اگر ریدینگ رو روزی نیم ساعت با روشهای خاصی میخوندی، لیسنینگت بهتر میشد.
از روی شناختی که از بچههای تک دارم، میتونم بگم که اکثرا زبانشون اگر خیلی خوب نباشه بد هم نیست. بچههای تک اکثرا مشکلی توی حفظ لغت ندارن چون کلی کلمه بلدن. مشکل بچهها اکثرا توی ساختاربندی حرفاشونه.
حالا همونطور که عنوان این پست میگه، ما هر روز داریم به نوعی سخنرانی میکنیم. حالا با توجه به این نکته، چی کار میتونیم بکنیم که ساختاربندی جملههامون بهتر بشه؟
خیلی سادهس. فقط باید فرمهای زبانی رو توی کانتکست مرتبط تمرین کنیم. باید مداوم ساختارهای مختلف رو ببینیم، بشنویم و بگیم و بنویسیم.
البته اگه سطحتون پایینتره قطعا کلاسهای زبان و روشهای خودخوان باید وجود داشته باشه ولی اگه مشکلتون ساختاربندی جمله مخصوصا توی اسپیکینگ هستش، باید خودتون رو مدام در معرض ساختن جملههای مرتبط بذارید.
یکی از راههایی که میتونه کمک کنه، ارائه هستش. میتونید برای خودتون یه ارائه ۱۰ دقیقهای آماده کنید. جملهبندیش رو بالا پایین کنید تا بیشتر و بیشتر درگیرش بشین. بعد صداتون رو بدون وقفه ضبط کنید و بعد از یکی دو روز دوباره بهش گوش بدین. این شکلی فرمها و ساختارهای مختلف بیشتری رو خیلی هدفمندتر توی ذهنتون فعال میکنید.
اما این روش یکم محتاطانهس و تا حدی جواب میده اما اصلیترین مشکل که کمبود اعتماد به نفس هستش رو حل نمیکنه. برای همین اگر میتونی صوت ضبط شده رو برای دوستات که مثل خودت هستن بفرست تا گوش کنن و نظر بدن. اما خب شاید کسی رو نداشته باشی یا پیدا کردن همچین کسی سخت باشه.
🎁حالا میرسیم به ربط این بحثها به english4tech
شاید شما از نظر فنی نمیدونستین داستان ایونتهای آنلاینمون چی بوده. ولی الان احتمالا میدونید. ما تا الان توی جلسههای بحث آزاد داشتیم روی "زبان در لحظه" بچهها کار میکردیم. الان بعد از شناخت بیشتری که نسبت به بچههای تک پیدا کردم، به نظرم تمرین زبان "برنامهریزی شده" برای خیلی از دوستان می تونه معجزه کنه. پس اینو به عنوان یه پیشنهاد در نظر بگیریدش. میتونیم توی همین english4tech ارائههای ۱۰ الی ۱۵ دقیقهای بذاریم تا بچهها از هر حوزهای بیان و به انگلیسی ارائه بدن.🇬🇧😎💪 این شکلی هم انتقال دانش و تجربه شکل میگیره و هم تمرین زبان برای همه. تمرین اسپیکینگ ساختارمند (شبیه تدتاک) برای ارائهدهندهها و لیسنینگ فعال برای مخاطبها به همراه Q&A آخر هر جلسه به انگلیسی.
🦉در آخر اینم بگم. مادامی که داری کارهای قبلی رو انجام میدی، نمیتونی انتظار نتیجهای متفاوت و بهتر رو داشته باشی. از منطقه امن باید اومد بیرون. 🪁
🚀اگه دوست داری ارائه بدی به من مستقیما پیام بده تا با هم گپ بزنیم. 👇
Pv: @MoReza_Mousavi
اگه به نظرت این کار جذابه، این پیام رو لایک کن که ببینیم چقدر علاقهمند داره.👍😍
🔸️🔸️🔸️
خب قرار شد توی این پست بگم که دونستن تفاوت زبان "برنامهریزیشده" و "در لحظه" چه ربطی به ما داره و اصلا چرا باید بدونیمشون؟
اگه بخوام رویکرد کلبهجز بگیرم باید بگم شناخت درست و دقیق هر ابزاری به ما کمک میکنه بتونیم بهترین استفاده رو از اون ابزار ببریم. مثلا اگه به من کش TRX بدین احتمالا باهاش طناب میزنم😄 چون واقعا نمیدونم چیه و چی کار میکنه.
زبان هم یک ابزاره. اگه بشناسیمش خیلی بهتر میتونیم ازش استفاده کنیم. حالا چرا دونستن این دو تا مفهوم و به خصوص "زبان برنامهریزیشده" باید برامون مهم باشه؟
خب مهمترین دلیلش طبیعتا تقویت زبانمون هستش. با دونستن این دو تا مفهوم، میتونیم تمرینهای دقیقتر و موثرتری داشته باشیم. شما میتونی هر روز سه ساعت کتاب American English File رو بخونی و صوتهاش رو گوش بدی. اما بعد از چند سال تغییر خاصی توی خودت نبینی. چرااا؟ چون زیاد تلاش کردی اما تلاشت دقیق و هوشمندانه نبوده.
شاید اگه فقط روزی یک ساعت وقتت رو میذاشتی برای نوشتن، اسپیکینگت بهتر میشد. یا اگر ریدینگ رو روزی نیم ساعت با روشهای خاصی میخوندی، لیسنینگت بهتر میشد.
از روی شناختی که از بچههای تک دارم، میتونم بگم که اکثرا زبانشون اگر خیلی خوب نباشه بد هم نیست. بچههای تک اکثرا مشکلی توی حفظ لغت ندارن چون کلی کلمه بلدن. مشکل بچهها اکثرا توی ساختاربندی حرفاشونه.
حالا همونطور که عنوان این پست میگه، ما هر روز داریم به نوعی سخنرانی میکنیم. حالا با توجه به این نکته، چی کار میتونیم بکنیم که ساختاربندی جملههامون بهتر بشه؟
خیلی سادهس. فقط باید فرمهای زبانی رو توی کانتکست مرتبط تمرین کنیم. باید مداوم ساختارهای مختلف رو ببینیم، بشنویم و بگیم و بنویسیم.
البته اگه سطحتون پایینتره قطعا کلاسهای زبان و روشهای خودخوان باید وجود داشته باشه ولی اگه مشکلتون ساختاربندی جمله مخصوصا توی اسپیکینگ هستش، باید خودتون رو مدام در معرض ساختن جملههای مرتبط بذارید.
یکی از راههایی که میتونه کمک کنه، ارائه هستش. میتونید برای خودتون یه ارائه ۱۰ دقیقهای آماده کنید. جملهبندیش رو بالا پایین کنید تا بیشتر و بیشتر درگیرش بشین. بعد صداتون رو بدون وقفه ضبط کنید و بعد از یکی دو روز دوباره بهش گوش بدین. این شکلی فرمها و ساختارهای مختلف بیشتری رو خیلی هدفمندتر توی ذهنتون فعال میکنید.
اما این روش یکم محتاطانهس و تا حدی جواب میده اما اصلیترین مشکل که کمبود اعتماد به نفس هستش رو حل نمیکنه. برای همین اگر میتونی صوت ضبط شده رو برای دوستات که مثل خودت هستن بفرست تا گوش کنن و نظر بدن. اما خب شاید کسی رو نداشته باشی یا پیدا کردن همچین کسی سخت باشه.
🎁حالا میرسیم به ربط این بحثها به english4tech
شاید شما از نظر فنی نمیدونستین داستان ایونتهای آنلاینمون چی بوده. ولی الان احتمالا میدونید. ما تا الان توی جلسههای بحث آزاد داشتیم روی "زبان در لحظه" بچهها کار میکردیم. الان بعد از شناخت بیشتری که نسبت به بچههای تک پیدا کردم، به نظرم تمرین زبان "برنامهریزی شده" برای خیلی از دوستان می تونه معجزه کنه. پس اینو به عنوان یه پیشنهاد در نظر بگیریدش. میتونیم توی همین english4tech ارائههای ۱۰ الی ۱۵ دقیقهای بذاریم تا بچهها از هر حوزهای بیان و به انگلیسی ارائه بدن.🇬🇧😎💪 این شکلی هم انتقال دانش و تجربه شکل میگیره و هم تمرین زبان برای همه. تمرین اسپیکینگ ساختارمند (شبیه تدتاک) برای ارائهدهندهها و لیسنینگ فعال برای مخاطبها به همراه Q&A آخر هر جلسه به انگلیسی.
🦉در آخر اینم بگم. مادامی که داری کارهای قبلی رو انجام میدی، نمیتونی انتظار نتیجهای متفاوت و بهتر رو داشته باشی. از منطقه امن باید اومد بیرون. 🪁
🚀اگه دوست داری ارائه بدی به من مستقیما پیام بده تا با هم گپ بزنیم. 👇
Pv: @MoReza_Mousavi
اگه به نظرت این کار جذابه، این پیام رو لایک کن که ببینیم چقدر علاقهمند داره.👍😍
🔸️🔸️🔸️
👍15👏2
English4tech
میدونستی هر روز داری سخنرانی میکنی و خودت متوجهش نیستی؟ (پارت دوم/آخر) خب قرار شد توی این پست بگم که دونستن تفاوت زبان "برنامهریزیشده" و "در لحظه" چه ربطی به ما داره و اصلا چرا باید بدونیمشون؟ اگه بخوام رویکرد کلبهجز بگیرم باید بگم شناخت درست و دقیق…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📬 این داستانِ "ارائه به زبان انگلیسی" یا همون تمرین برای "زبان برنامهریزیشده" رو شهریور ماه با سه تا از بچهها اومدیم استارت بزنیم. تمرین هم کردیم. جا هم رزرو کردیم ولی به خاطر شرایط کنسل کردیم. اسمش رو گذاشته بودم #speakup. 💪
Speak up: to say something, especially to express your opinion
🔸️🔸️🔸️
Speak up: to say something, especially to express your opinion
🔸️🔸️🔸️
🔥9👍1
⚠️یادآوری: جلسه امشب نیم ساعت دیگه شروع میشه
What is your process for product discovery?
🔗لینک جلسه👇
https://meet.google.com/urj-gjgf-rrg
What is your process for product discovery?
🔗لینک جلسه👇
https://meet.google.com/urj-gjgf-rrg
Google
Real-time meetings by Google. Using your browser, share your video, desktop, and presentations with teammates and customers.
✍️هایلایتهای جلسه دیشب
🔍موضوع:
What is your process for product discovery?
این جلسه برای خودم یه یادگیری مهم داشت. شخصا کنجکاو بودم که چارچوب یا متدهای گامبهگام برای دیسکاوری چیه؟ که البته توی جلسه دیدم سوال یکی دیگه از بچهها هم هست. و آخر جلسه فهمیدم نه سوالم بلکه دغدغهم اشتباهه.
جلسه با این سوال شروع شد که آیا دیسکاوری برای B2B و B2C فرق داره یا نه؟
بچهها توی هر دو بخش تجربه داشتن. بعد از گفتن نکات مختلف، این ایده مطرح شد که ماهیت دیسکاوری برای جفتشون یکیه ولی شاید فرآیندها و وزنی که ابزارهای مختلف دیسکاوری دارن بین b2b و b2c متفاوت باشه.
یکی از بچهها توی جلسه گفت:《مدیرای محصول توی b2c دیتا آنالیست میشن، و توی b2b تراپیست😅》
نگاه دیگهای که آخرای جلسه به بحث اضافه شد این بود که دیسکاوری در مراحل مختلف چرخه محصول هم میتونه ابزارهای مختلف داشته باشه. یعنی دیسکاوری برای یه استارتاپ سید با یه بیزنسی که سهم قابل توجهی از مارکت رو داره متفاوته.
🗒توی جلسه، از موارد زیر صحبت به میون اومد:
● چارچوب ۴ ریسک بزرگ
● تفکر طراحی
● کارهایی که باید انجام بشن (Jobs to be done)
● بوم ارزش پیشنهادی
● گراف چهارخونهای یوزر ریسرچ
● پرسوناهای مختلف b2b (خریدار، کاربر، gatekeeper، و غیره)
● و غیره...
💡نکته جالب این بود که یکی از بچهها خیلی ساده به دیسکاوری نگاه میکرد و حتی روش خودش رو ایجاد کرده که توش کلا سه مرحله اساسی براش در نظر گرفته:
۱. فهم مسئله و نقاط درد اولویتدار
۲. پیدا کردن راه حلهای احتمالی
۳. تست و اولیتبندی راه حلها
به همین سادگی...
بین این حرفها و رویکردها، چیزی که از همه بیشتر توی چشم میومد اهمیت فهم مسئله بود که معمولا توی شرکتها مورد غفلت قرار میگیره.
و در آخر، نکتهای که توی ذهن من موند اینه که مهم نیست چه فرآیند یا چارچوبی رو به کار میبندیم، یا اینکه اصلا چارچوبی برای دیسکاوری وجود داره یا نه. مهم اینه که مسئله کاربر/مشتری رو حل کنیم. حالا چه جوری؟ مهم نیست، هر جور که مناسبتتره.
طبق حرفی که یکی از بچهها (که یوزر ریسرچر و طراح بود) زد، یه جا ممکنه از دیتای کمی استفاده کنیم یه جا از دیتای کیفی. ولی فرقی توی اصل ماجرا نداره.
ما قراره مسئله رو پیدا و بعد حل کنیم. همین!
🔸️🔸️🔸️
@english4techmo
#free_discussion
🔍موضوع:
What is your process for product discovery?
این جلسه برای خودم یه یادگیری مهم داشت. شخصا کنجکاو بودم که چارچوب یا متدهای گامبهگام برای دیسکاوری چیه؟ که البته توی جلسه دیدم سوال یکی دیگه از بچهها هم هست. و آخر جلسه فهمیدم نه سوالم بلکه دغدغهم اشتباهه.
جلسه با این سوال شروع شد که آیا دیسکاوری برای B2B و B2C فرق داره یا نه؟
بچهها توی هر دو بخش تجربه داشتن. بعد از گفتن نکات مختلف، این ایده مطرح شد که ماهیت دیسکاوری برای جفتشون یکیه ولی شاید فرآیندها و وزنی که ابزارهای مختلف دیسکاوری دارن بین b2b و b2c متفاوت باشه.
یکی از بچهها توی جلسه گفت:《مدیرای محصول توی b2c دیتا آنالیست میشن، و توی b2b تراپیست😅》
نگاه دیگهای که آخرای جلسه به بحث اضافه شد این بود که دیسکاوری در مراحل مختلف چرخه محصول هم میتونه ابزارهای مختلف داشته باشه. یعنی دیسکاوری برای یه استارتاپ سید با یه بیزنسی که سهم قابل توجهی از مارکت رو داره متفاوته.
🗒توی جلسه، از موارد زیر صحبت به میون اومد:
● چارچوب ۴ ریسک بزرگ
● تفکر طراحی
● کارهایی که باید انجام بشن (Jobs to be done)
● بوم ارزش پیشنهادی
● گراف چهارخونهای یوزر ریسرچ
● پرسوناهای مختلف b2b (خریدار، کاربر، gatekeeper، و غیره)
● و غیره...
💡نکته جالب این بود که یکی از بچهها خیلی ساده به دیسکاوری نگاه میکرد و حتی روش خودش رو ایجاد کرده که توش کلا سه مرحله اساسی براش در نظر گرفته:
۱. فهم مسئله و نقاط درد اولویتدار
۲. پیدا کردن راه حلهای احتمالی
۳. تست و اولیتبندی راه حلها
به همین سادگی...
بین این حرفها و رویکردها، چیزی که از همه بیشتر توی چشم میومد اهمیت فهم مسئله بود که معمولا توی شرکتها مورد غفلت قرار میگیره.
و در آخر، نکتهای که توی ذهن من موند اینه که مهم نیست چه فرآیند یا چارچوبی رو به کار میبندیم، یا اینکه اصلا چارچوبی برای دیسکاوری وجود داره یا نه. مهم اینه که مسئله کاربر/مشتری رو حل کنیم. حالا چه جوری؟ مهم نیست، هر جور که مناسبتتره.
طبق حرفی که یکی از بچهها (که یوزر ریسرچر و طراح بود) زد، یه جا ممکنه از دیتای کمی استفاده کنیم یه جا از دیتای کیفی. ولی فرقی توی اصل ماجرا نداره.
ما قراره مسئله رو پیدا و بعد حل کنیم. همین!
🔸️🔸️🔸️
@english4techmo
#free_discussion
👏9👍2😁1
🔸️🔸️🔸️
📬بچهها ممنون میشم اگه داستان ارائه به انگلیسی براتون جذابه، از این پست لینکدینی حمایت کنید🙏 تا ببینیم چقدر استقبال هست که بخوایم درباره شروعش فکر کنیم.
اگرم دربارهش پیشنهاد یا نظری دارید هر جا که راحتترید میتونید با من ارتباط بگیرید.
ممنونم ازتون
محمدرضا موسوی🙏😇
📬بچهها ممنون میشم اگه داستان ارائه به انگلیسی براتون جذابه، از این پست لینکدینی حمایت کنید🙏 تا ببینیم چقدر استقبال هست که بخوایم درباره شروعش فکر کنیم.
اگرم دربارهش پیشنهاد یا نظری دارید هر جا که راحتترید میتونید با من ارتباط بگیرید.
ممنونم ازتون
محمدرضا موسوی🙏😇
❤1
English4tech pinned «میدونستی هر روز داری سخنرانی میکنی و خودت متوجهش نیستی؟ (پارت دوم/آخر) خب قرار شد توی این پست بگم که دونستن تفاوت زبان "برنامهریزیشده" و "در لحظه" چه ربطی به ما داره و اصلا چرا باید بدونیمشون؟ اگه بخوام رویکرد کلبهجز بگیرم باید بگم شناخت درست و دقیق…»
#چجوری_میگی 🇬🇧
توی این ورکشاپ رترو یه جاییش مطرح شد که مثلا اگه دیدی یه متریکی یهو افت کرده، به عنوان یکی از اولین مراحل دیسکاوری باید با تیمهای مختلف ارتباط بگیری تا ببینی چه اتفاقی افتاده. مثلا ممکنه بخوای از مارکتینگ بپرسی که کمپین خاصی داشتن که باعث افت متریک شده یا چی.
حالا از اونجایی که من همیشه میگم هر چیزی رو که توی محیط کار میشنوی باید به انگلیسی تبدیل کنی، اومدم سناریوش رو انگلیسی کردم. یعنی با در نظر گرفتن همچین چیزی اومدم این پایین از یه نفر توی مارکتینگ همچین سوالی رو پرسیدم.👇
✍️شما هم سعی کنید اینو paraphrase کنید و زیر همین پست کامنت بذارید.
- Hey there! I've got a quick question. Do you happen to have run any recent campaigns? You know...we've seen some metrics on the product side that have been really concerning and I was wondering if there might be any correlation. So I'd love to hear any insight you might have on that that might be helpful.
✅️ راستی بریم از نظر ساختار کلامی هم یه بررسی بکنیمش👇📊
"Hey there"
این همون سلام دوستانهس.
"I've got a quick question"
این برای سیگنال دادن به این هستش که میخوام سوال بپرسم تا ذهن طرف آماده بشه. اگه یهو زرتی ازش بپرسم حس خوبی نداره. به اصطلاح abrupt هستش.
"Do you happen to"
از این فرم وقتی استفاده میکنیم که میخوایم این حس رو منتقل کنیم که من قطعی نمیدونم این اتفاقه افتادههاااا فقط دارم میپرسم. یه ذره حس تحکمی رو از جمله میگیره.
"You know..."
این یه filler هستش که خودم معمولا استفاده میکنم. توی زبان spontaneous این filler ها مشکلی ندارن.
"Some metrics that have been really concerning"
اینجا بدون اشاره دقیق به متریکها اومدم کلیت قضیه رو بهش گفتم. اشتباهی که اکثر بچهها میکنن اینه که میرن توی جزئیات و کار خودشون رو توی انگلیسی سخت میکنن. اگه برای طرف مهم باشه، میپرسه چه متریکی دیگه. اونوقت یه کاریش میکنیم.
"was wondering"
از گذشته استمراری فعل wonder برای شروع یه درخواست مودبانه یا القا کردن حس تردید نسبت به یه فرض استفاده میشه.
"There might be any correlation"
خب اینجا تیکه مورد علاقه منه. از might برای پایین اوردن قطعیت حرفم استفاده کردم و از correlation برای حرفهای نشون داد خودم.😎
"So I'd love to hear any insight"
اینجا هم CTA داستانه. بعد از کلی قصهگویی باید بهش شفاف بگم چی ازت میخوام دیگه. به جای این که بگم tell me about که خیلی تحکمیه و رئیسمرئوسیه، با i'd love to hear جمله رو شروع کردم که حس مثبت بده بهش و این که آخرش هم قید that might be helplful رو اضافه کردم تا احتمال گفتن نکتههای بیربط رو کم کنم.
.......................................
خب اینم از این تحلیل ساختار. چطور بود؟ توی کامنتا پیشنهاد و نقدی دارید بگید. خیلی کمک میکنه به مسیرمون.😇🙏
🔸️🔸️🔸️
@english4techmo
@retroproduct
توی این ورکشاپ رترو یه جاییش مطرح شد که مثلا اگه دیدی یه متریکی یهو افت کرده، به عنوان یکی از اولین مراحل دیسکاوری باید با تیمهای مختلف ارتباط بگیری تا ببینی چه اتفاقی افتاده. مثلا ممکنه بخوای از مارکتینگ بپرسی که کمپین خاصی داشتن که باعث افت متریک شده یا چی.
حالا از اونجایی که من همیشه میگم هر چیزی رو که توی محیط کار میشنوی باید به انگلیسی تبدیل کنی، اومدم سناریوش رو انگلیسی کردم. یعنی با در نظر گرفتن همچین چیزی اومدم این پایین از یه نفر توی مارکتینگ همچین سوالی رو پرسیدم.👇
✍️شما هم سعی کنید اینو paraphrase کنید و زیر همین پست کامنت بذارید.
- Hey there! I've got a quick question. Do you happen to have run any recent campaigns? You know...we've seen some metrics on the product side that have been really concerning and I was wondering if there might be any correlation. So I'd love to hear any insight you might have on that that might be helpful.
✅️ راستی بریم از نظر ساختار کلامی هم یه بررسی بکنیمش👇📊
"Hey there"
این همون سلام دوستانهس.
"I've got a quick question"
این برای سیگنال دادن به این هستش که میخوام سوال بپرسم تا ذهن طرف آماده بشه. اگه یهو زرتی ازش بپرسم حس خوبی نداره. به اصطلاح abrupt هستش.
"Do you happen to"
از این فرم وقتی استفاده میکنیم که میخوایم این حس رو منتقل کنیم که من قطعی نمیدونم این اتفاقه افتادههاااا فقط دارم میپرسم. یه ذره حس تحکمی رو از جمله میگیره.
"You know..."
این یه filler هستش که خودم معمولا استفاده میکنم. توی زبان spontaneous این filler ها مشکلی ندارن.
"Some metrics that have been really concerning"
اینجا بدون اشاره دقیق به متریکها اومدم کلیت قضیه رو بهش گفتم. اشتباهی که اکثر بچهها میکنن اینه که میرن توی جزئیات و کار خودشون رو توی انگلیسی سخت میکنن. اگه برای طرف مهم باشه، میپرسه چه متریکی دیگه. اونوقت یه کاریش میکنیم.
"was wondering"
از گذشته استمراری فعل wonder برای شروع یه درخواست مودبانه یا القا کردن حس تردید نسبت به یه فرض استفاده میشه.
"There might be any correlation"
خب اینجا تیکه مورد علاقه منه. از might برای پایین اوردن قطعیت حرفم استفاده کردم و از correlation برای حرفهای نشون داد خودم.😎
"So I'd love to hear any insight"
اینجا هم CTA داستانه. بعد از کلی قصهگویی باید بهش شفاف بگم چی ازت میخوام دیگه. به جای این که بگم tell me about که خیلی تحکمیه و رئیسمرئوسیه، با i'd love to hear جمله رو شروع کردم که حس مثبت بده بهش و این که آخرش هم قید that might be helplful رو اضافه کردم تا احتمال گفتن نکتههای بیربط رو کم کنم.
.......................................
خب اینم از این تحلیل ساختار. چطور بود؟ توی کامنتا پیشنهاد و نقدی دارید بگید. خیلی کمک میکنه به مسیرمون.😇🙏
🔸️🔸️🔸️
@english4techmo
@retroproduct
👍8❤3🔥2
📬 بچهها متاسفانه این هفته قطعا و احتمالا هفته بعد به خاطر تداخل برنامههام، شخصا نمیتونم جلسههای فریدیسکاشن رو میزبانی کنم.
اگه تمایل دارید که میزبانی کنید تا جلسهها ادامه داشته باشه، حتما بهم پیام بدین.👍
Pv: @MoReza_Mousavi
حیف این جلساته که معطل من بمونه.
ممنون 🙏😇
اگه تمایل دارید که میزبانی کنید تا جلسهها ادامه داشته باشه، حتما بهم پیام بدین.👍
Pv: @MoReza_Mousavi
حیف این جلساته که معطل من بمونه.
ممنون 🙏😇
❤3😢3
🔸️🔸️🔸️
#تکشنری 01
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term: "Within one's constraints "
Meaning: working with the limitations you have and finding ways to achieve your goals within those boundaries.
Term in use:
Elon: "We have some great ideas for new features, but our resources are limited. What should we do?"
Mark: "We need to work within our constraints. Let's prioritize the features that are most important to our customers and adjust our roadmap accordingly. This way, we can still deliver a quality product while making the most of our resources."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
✌️ مرسی بلد بودم.
#تکشنری 01
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term: "
Meaning: working with the limitations you have and finding ways to achieve your goals within those boundaries.
Term in use:
Elon: "We have some great ideas for new features, but our resources are limited. What should we do?"
Mark: "We need to work within our constraints. Let's prioritize the features that are most important to our customers and adjust our roadmap accordingly. This way, we can still deliver a quality product while making the most of our resources."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
✌️ مرسی بلد بودم.
👍27
English4tech
🔸️🔸️🔸️ #تکشنری 01 🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید. @english4techmo Today's term: "Within one's constraints " Meaning: working with the limitations you have and finding ways to achieve your goals within those…
📬 برای نهایت استفاده از این سری پستهای #تکشنری (تک+دیکشنری)، پیشنهاد میکنم که سیو کنیدشون و از اونجایی که قسمت today's term مخفی شده، ازش مثل آنکی یا جعبه لایتنر استفاده کنید. مثلا سیوشون کنید...بعد از چند روز دوباره برگردید و از روی معنیش سعی کنید یادتون بیارید که کدوم عبارته👍 و حتما یه جایی به کار ببریدشون. یا توی فریدیسکاشنها یا متن بنویسید یا هر چی.
شما هم اگه راهی به ذهنتون میرسه همینجا کامنت کنید تا بقیه هم امتحان کنن👊
شما هم اگه راهی به ذهنتون میرسه همینجا کامنت کنید تا بقیه هم امتحان کنن👊
👌4👍3
🔸️🔸️🔸️
#تکشنری 02
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.😍
@english4techmo
Today's term:at one's own discretion
Meaning: having the freedom or authority to make a decision based on personal judgment or preference.
Term in use:
Elon: "Should I include this information in my report?"
Mark: "That's at your own discretion. If you think it's relevant, go ahead and include it."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
✌️ مرسی بلد بودم.
#تکشنری 02
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.😍
@english4techmo
Today's term:
Meaning: having the freedom or authority to make a decision based on personal judgment or preference.
Term in use:
Elon: "Should I include this information in my report?"
Mark: "That's at your own discretion. If you think it's relevant, go ahead and include it."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
✌️ مرسی بلد بودم.
👍23
🔸️🔸️🔸️
#تکشنری 03
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.😍
@english4techmo
Today's term:keep someone posted
Meaning: To provide updates or information to someone on a regular basis.
Term in use:
Elon: "Can you let me know when the project is complete?"
Mark: "Absolutely, I'll keep you posted with regular updates so you know how things are progressing."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
✌️ مرسی بلد بودم.
#تکشنری 03
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.😍
@english4techmo
Today's term:
Meaning: To provide updates or information to someone on a regular basis.
Term in use:
Elon: "Can you let me know when the project is complete?"
Mark: "Absolutely, I'll keep you posted with regular updates so you know how things are progressing."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
✌️ مرسی بلد بودم.
👍20🤝2
#تکشنری 04
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term:to be on the safe side
Meaning: taking extra precautions to ensure that something is done correctly or to avoid potential risks.
Term in use:
Elon: "Do you think we need to back up our files before upgrading our software?"
Mark: "It's always a good idea to be on the safe side, so let's make sure to back everything up first."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
🙏 مرسی بلد بودم.
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term:
Meaning: taking extra precautions to ensure that something is done correctly or to avoid potential risks.
Term in use:
Elon: "Do you think we need to back up our files before upgrading our software?"
Mark: "It's always a good idea to be on the safe side, so let's make sure to back everything up first."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
🙏 مرسی بلد بودم.
👍14🙏4👎1
#تکشنری 05
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term:By the same token
Meaning: It means using a similar reasoning or logic as the previous point to support your argument.
Term in use:
Elon: "I think we should focus on performance optimization in the next sprint."
Jeff: "By the same token, we should also focus on reducing technical debt, since it will make our code more maintainable in the long run."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
🙏 مرسی بلد بودم.
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term:
Meaning: It means using a similar reasoning or logic as the previous point to support your argument.
Term in use:
Elon: "I think we should focus on performance optimization in the next sprint."
Jeff: "By the same token, we should also focus on reducing technical debt, since it will make our code more maintainable in the long run."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
🙏 مرسی بلد بودم.
👍16
#تکشنری 06
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term:more than meets the eye
Meaning: It means that there is more to something than what initially appears or what is readily apparent.
Term in use:
Elon: "Hey, did you see the new software update? It looks pretty basic."
Jeff: "Don't be fooled. There's more than meets the eye with this update. It includes some major backend changes that will improve the overall performance and security of the application."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
🙏 مرسی بلد بودم.
🚀🇬🇧هر روز یک اصطلاح انگلیسی مرتبط با حوزه تک. سیو کنید و برای دوستاتون بفرستید.
@english4techmo
Today's term:
Meaning: It means that there is more to something than what initially appears or what is readily apparent.
Term in use:
Elon: "Hey, did you see the new software update? It looks pretty basic."
Jeff: "Don't be fooled. There's more than meets the eye with this update. It includes some major backend changes that will improve the overall performance and security of the application."
شما هم با این عبارت توی کامنت مثال بزنید.💪
@english4techmo
🗳 با ایموجی رای بدین:
👍 ایول جدید بود.
🙏 مرسی بلد بودم.
👍8
📬 سلام بچهها👋
میخواستم آخر سالی ازتون بابت این که تا اینجای مسیر همراه بودید، تشکر کنم. امیدوارم این یکی دو ماهی که از عمر این کامیونیتی میگذره، براتون مفید بوده باشه.🙏
اول امسال رو خیلی امیدوار با چند تا کلاس خصوصی شروع کردم و رفته رفته انرژیم بیشتر شد و دیدم پتانسیلهای بزرگتری وجود داره. اما شهریور ماه، مثل خیلی از شماها دچار ترومای جمعی شدم و تقریبا همه انگیزههام از بین رفت.😣 تا دو سه ماه هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم. اما وقتی اولین جلسههای فریدیسکاشن رو برگزار کردم، تقریبا شارژ شدم و انگیزههام برگشت. اونم به خاطر این که حس میکردم دارم کاری رو انجام میدم که هم در راستای 《هدفمه》 و هم برای خیلی از بچهها ارزش آفرینه.😊
برای سال جدید دارم به چند تا برنامه جدید فکر میکنم تا بتونیم تجربههای خفنی رو برای بچههای حوزه تک به وجود بیاریم. برنامهها ایناست👇:
1️⃣ ایونتهای بحث آزاد انگلیسی برای سایر بخشهای تک مثل مارکتینگ و برنامهنویسی و دیزاین (تا الان اکثرا محصولی بوده)
2️⃣ ایونتهای ارائه به زبان انگلیسی
3️⃣ غیرمتمرکز کردن ایونتهای فریدیسکاشن
4️⃣این یکی یه سورپرایزه🤫
برای سال جدید دو تا قول رو هم میدم✋️:
۱. اگه قرار به دریافت هزینه برای بعضی از برنامهها شد، تمام تلاشم رو میکنم که بیشتر از هزینهای که دریافت میشه، براتون ارزش خلق بشه.
۲. حتما همیشه بخشی از برنامهها رایگان خواهد بود تا همه دوستان بتونن استفاده متناسب با نیازشون رو ببرن.
🆘️ همینطور برای ادامه مسیر ازتون یه خواهش دارم. برای این که این کامیونیتی بتونه مفیدتر باشه نیاز به این هست که بزرگتر و متنوعتر بشه. پس اگه تا اینجای کار، @english4techmo ذرهای براتون مفید بوده، و همچنین برای این که بتونیم به رشد همدیگه بیشتر کمک کنیم، لطفا این کامیونیتی رو به دوستاتون توی گروههای تلگرامی، لینکدین یا اینستا معرفی کنید.
اصلا بیاید همین پست رو توی گروههایی که فکر میکنید براشون مفیده فوروارد کنید. چرا که نه؟!😍
بازم ممنونم ازتون
محمدرضا موسوی
لینکدین من
🔸️🔸️🔸️
میخواستم آخر سالی ازتون بابت این که تا اینجای مسیر همراه بودید، تشکر کنم. امیدوارم این یکی دو ماهی که از عمر این کامیونیتی میگذره، براتون مفید بوده باشه.🙏
اول امسال رو خیلی امیدوار با چند تا کلاس خصوصی شروع کردم و رفته رفته انرژیم بیشتر شد و دیدم پتانسیلهای بزرگتری وجود داره. اما شهریور ماه، مثل خیلی از شماها دچار ترومای جمعی شدم و تقریبا همه انگیزههام از بین رفت.😣 تا دو سه ماه هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم. اما وقتی اولین جلسههای فریدیسکاشن رو برگزار کردم، تقریبا شارژ شدم و انگیزههام برگشت. اونم به خاطر این که حس میکردم دارم کاری رو انجام میدم که هم در راستای 《هدفمه》 و هم برای خیلی از بچهها ارزش آفرینه.😊
برای سال جدید دارم به چند تا برنامه جدید فکر میکنم تا بتونیم تجربههای خفنی رو برای بچههای حوزه تک به وجود بیاریم. برنامهها ایناست👇:
1️⃣ ایونتهای بحث آزاد انگلیسی برای سایر بخشهای تک مثل مارکتینگ و برنامهنویسی و دیزاین (تا الان اکثرا محصولی بوده)
2️⃣ ایونتهای ارائه به زبان انگلیسی
3️⃣ غیرمتمرکز کردن ایونتهای فریدیسکاشن
4️⃣
برای سال جدید دو تا قول رو هم میدم✋️:
۱. اگه قرار به دریافت هزینه برای بعضی از برنامهها شد، تمام تلاشم رو میکنم که بیشتر از هزینهای که دریافت میشه، براتون ارزش خلق بشه.
۲. حتما همیشه بخشی از برنامهها رایگان خواهد بود تا همه دوستان بتونن استفاده متناسب با نیازشون رو ببرن.
🆘️ همینطور برای ادامه مسیر ازتون یه خواهش دارم. برای این که این کامیونیتی بتونه مفیدتر باشه نیاز به این هست که بزرگتر و متنوعتر بشه. پس اگه تا اینجای کار، @english4techmo ذرهای براتون مفید بوده، و همچنین برای این که بتونیم به رشد همدیگه بیشتر کمک کنیم، لطفا این کامیونیتی رو به دوستاتون توی گروههای تلگرامی، لینکدین یا اینستا معرفی کنید.
اصلا بیاید همین پست رو توی گروههایی که فکر میکنید براشون مفیده فوروارد کنید. چرا که نه؟!😍
بازم ممنونم ازتون
محمدرضا موسوی
لینکدین من
🔸️🔸️🔸️
❤14👌2