⚡️
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🔘
من برای دیدن ماه محرم زنده ام
با نسیم روضه ی ارباب عالم زنده ام
می دهد دل را جلا این اشک های دیده ام
با همین اشک و همین اندوه و ماتم زنده ام
"یا حسین" از کودکی ذکر لبانم بوده است
از عنایات همین ذکر دمادم زنده ام
سالها در بین هیئت نوکری کردم فقط
با شمیم دل نواز عطر پرچم زنده ام
تا ابد من خادم راه حسین و زیبنم
از همان روز ازل با گریه و غم زنده ام
📝شاعر: #محسن_زعفرانیه
#دبیرستان_انرژی_مثبت
#دوره_دوم
#محرم
نشانی تلگرامی دبیرستان انرژی مثبت - دوره دوم
👇👇👇
https://t.me/energy_mosbat_d2
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🔘
من برای دیدن ماه محرم زنده ام
با نسیم روضه ی ارباب عالم زنده ام
می دهد دل را جلا این اشک های دیده ام
با همین اشک و همین اندوه و ماتم زنده ام
"یا حسین" از کودکی ذکر لبانم بوده است
از عنایات همین ذکر دمادم زنده ام
سالها در بین هیئت نوکری کردم فقط
با شمیم دل نواز عطر پرچم زنده ام
تا ابد من خادم راه حسین و زیبنم
از همان روز ازل با گریه و غم زنده ام
📝شاعر: #محسن_زعفرانیه
#دبیرستان_انرژی_مثبت
#دوره_دوم
#محرم
نشانی تلگرامی دبیرستان انرژی مثبت - دوره دوم
👇👇👇
https://t.me/energy_mosbat_d2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼اجرای گروه سرود برتر کشوری به نام زینبیون
#مراسم_عزاداری
#محرم
#دبیرستان_انرژی_مثبت
🖤 #امام_حسین علیهالسلام فرمودند:
🍀 منْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ
🍃 هركس حق معبوديت خدا را به جا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى كند
📖 بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۱۸۴ ح۴۴
#مراسم_عزاداری
#محرم
#دبیرستان_انرژی_مثبت
🖤 #امام_حسین علیهالسلام فرمودند:
🍀 منْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ
🍃 هركس حق معبوديت خدا را به جا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى كند
📖 بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۱۸۴ ح۴۴
🌱گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست…
✨قدم سوم
تهیه و توزیع اقلام خوراکی به ٣٠ نفر از کارگران خدماتی و فصلیِ تحت پوشش کمیته امداد
🔰اقلام شامل
برنج ده کیلویی
گوشت
روغن
رب
ماکارونی
حبوبات
شکر
🔺تشکر از عزیزانی که با همدلی و مهربانی ما را حمایت مادی و معنوی کردند.✨❤️
🔺تشکر از کادر دبیرستان و دانش آموزان عزیزی که از جون و دل برای به ثمر رسیدن این امر خیر مایه گذاشتند.
✨❤️🎉❤️✨✨✨✨✨
🔸گزیده ای از تصاویر خدمت شما ارسال می شود.
🌱✨این خیر جاریست.....
#خیریه_انرژی_مثبت
#سبد_کالا
#محرم
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست…
✨قدم سوم
تهیه و توزیع اقلام خوراکی به ٣٠ نفر از کارگران خدماتی و فصلیِ تحت پوشش کمیته امداد
🔰اقلام شامل
برنج ده کیلویی
گوشت
روغن
رب
ماکارونی
حبوبات
شکر
🔺تشکر از عزیزانی که با همدلی و مهربانی ما را حمایت مادی و معنوی کردند.✨❤️
🔺تشکر از کادر دبیرستان و دانش آموزان عزیزی که از جون و دل برای به ثمر رسیدن این امر خیر مایه گذاشتند.
✨❤️🎉❤️✨✨✨✨✨
🔸گزیده ای از تصاویر خدمت شما ارسال می شود.
🌱✨این خیر جاریست.....
#خیریه_انرژی_مثبت
#سبد_کالا
#محرم
🏴 شب سوم #محرم :
حضرت رقیه سلام الله علیها
حضرت فاطمه صغري (رقيه) عليها سلام، دختر سه ساله امام حسين (علیه السلام) عصر روز سه شنبه در خرابه در كنار حضرت زينب(سلام الله علیها) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند.
پرسيد: عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(سلام الله علیها) فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، خانه ما در مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند.
خبر را به يزيد (لعنة الله علیه) رساندند، دستور داد سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر سيد الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د رآغوش كشيد.
بر پيشاني و لبهاي پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان كاش خاك را بالش زير سرم قرار مي دادم، ولي محاسنت را خضاب شده به خونت نمي ديدم.
دختر خردسال حسين(علیه السلام) آن قدر شيرين زباني كرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
به دخترت زده اي سر فداي سر زدنت
فداي آتش داغي كه بر جگر زدنت
چقدر ناله كشيدم دگر نخوان قرآن
ولي تو خواندي و با سنگ اي پدر زدنت
به هيچ جاي سر تو كه جاي سالم نيست
ز بس كه هر سر بازار و هر گذر زدنت
خودت بگو سر نيزه چه بر سرت آمد؟
به روي نيزه كه بودي چرا مگر زدنت؟
ميان مجلس و در پيش روي عمه ومن
براي كشتن ما بوده بيشتر زدنت!
الا لعنة الله على القوم الظالمين
#شب_سوم_محرم
#دبیرستان_انرژی_مثبت
حضرت رقیه سلام الله علیها
حضرت فاطمه صغري (رقيه) عليها سلام، دختر سه ساله امام حسين (علیه السلام) عصر روز سه شنبه در خرابه در كنار حضرت زينب(سلام الله علیها) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند.
پرسيد: عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(سلام الله علیها) فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، خانه ما در مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند.
خبر را به يزيد (لعنة الله علیه) رساندند، دستور داد سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر سيد الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د رآغوش كشيد.
بر پيشاني و لبهاي پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان كاش خاك را بالش زير سرم قرار مي دادم، ولي محاسنت را خضاب شده به خونت نمي ديدم.
دختر خردسال حسين(علیه السلام) آن قدر شيرين زباني كرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
به دخترت زده اي سر فداي سر زدنت
فداي آتش داغي كه بر جگر زدنت
چقدر ناله كشيدم دگر نخوان قرآن
ولي تو خواندي و با سنگ اي پدر زدنت
به هيچ جاي سر تو كه جاي سالم نيست
ز بس كه هر سر بازار و هر گذر زدنت
خودت بگو سر نيزه چه بر سرت آمد؟
به روي نيزه كه بودي چرا مگر زدنت؟
ميان مجلس و در پيش روي عمه ومن
براي كشتن ما بوده بيشتر زدنت!
الا لعنة الله على القوم الظالمين
#شب_سوم_محرم
#دبیرستان_انرژی_مثبت