عمادالدین باقی
9.31K subscribers
445 photos
113 videos
72 files
1.38K links
Download Telegram
🌔 گزیده ها: 

♦️دوقطبی شدیدی که در پی جنگ حماس و اسرائیل در سطح جهان ایجاد شد نشان دهنده عمق مشکل و ظرفیت بالای مسئله فلسطین برای ایجاد تضادهای جهانی است و به این سادگی‌ها حل شدنی نیست. دولتی که خودش بخشی از مشکل است نمی‌تواند رافع آن باشد.
نه تنها شکاف دنیای غرب و جهان اسلام که روند کاهنده و آرامی داشت عمیق تر شد بلکه شکاف حوزه عمومی و‌حوزه سیاسی در خود غرب هم وسیع شد.

♦️️جهان فرسنگ ها به عقب برگشته و از صلح دور شده است، ایده دو کشوری که همواره به عنوان تنها راه صلح در منطقه مطرح بوده (و به زعم نگارنده هنوز می تواند مطرح باشد) زیر سوال رفته و با توجه به تعبیر اخیر کندی که غرب اسرائیل را به عنوان ژاندارم خود تعبیه کرده، این تصور به وجود آمده که ایده دو کشوری یعنی نهادینه کردن یک تضاد دائمی در منطقه. تضعیف شدن ایده دو کشوری در خاورمیانه زمینه بروز درگیری گسترده‌تری میان غربی‌های حامی اسرائیل با مردم این منطقه است.
برای مطالعه متن کامل لینک زیر را باز کنید

https://telegra.ph/%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D9%82%D8%B7%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-12-01
🌔راه‌حل مبارزه با فساد و‌ معکوس کردن یک معادله
#عمادالدین_باقی

📜 روزنامه اعتماد،ش۵۶۴۸ پنج‌شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ص۱و۶
✍️هنوز از  زنجیره فسادها و اختلاس‌های گذشته بیرون نیامده‌ایم که پرونده جدیدی مطرح می‌شود و هر بار ارقام اختلاس، بزرگتر و بزرگتر.‌ بعضی‌ مقامات هم برای فرار از مسئولیت، فورا متوسل به همان روش خودفریب همیشگی می‌شوند،یعنی:«مقایسه خود با بدترین‌ها به‌جای مقایسه با احسن» و می گردند چند مورد فساد را در گوشه و کنار دنیا پیدا می‌کنند تا بگویند چرا انقدر بزرگنمایی می‌کنید؟ فساد در همه جای دنیا هست! توجه ندارند که اولاً هیچ جای دنیا ادعای اینها را در مورد یک حکومت الهی و حکومت از ما بهتران نداشت، ثانیا اگر محققی دست به کار شود و کتابی از پرونده‌های فساد افشا شده در ۳۰ سال گذشته را جمع آوری کند، نمی‌دانم چند جلد کتاب می‌شود اما می‌دانم در تاریخ این کشور فراموش نشدنی است و رکورد فساد در دنیا را شکسته است. فساد مثل سرطانی است که وقتی به مرحله لاعلاج رسید وقت مرگ میزبان آن هم فرا می‌رسد.
این در حالیست که راه حل این فسادهای ویرانگر که جامعه را هم به فساد کشانده- به طوری که هر کس در هر سطحی از یک مغازه دار گرفته تا کارمند که بتواند، تیغ زدن دیگران را مباح می‌داند- بسیار ساده‌تر از آن بوده که تصور می‌شود. کافی بود که یک معادله معکوس می‌ شد، یعنی: شدت عمل نسبت به مخالفینی که ولو با زبان گزنده، مقامات و مسئولان را مورد انتقاد قرار می‌دهند و برایشان پرونده سازی می‌شود و بعضی از آنها هم مدت‌هاست در زندان به سر می‌برند، یا همین شدت عمل و قاطعیت با معترضینی که بدون توسل به خشونت، اعتراض میدانی می‌کنند، در مورد مختلسین و خصوصا زمینه‌ها و ریشه های اختلاس به کار رود و برعکس، تسامحی که تاکنون در مورد ریشه‌های این فسادها صورت گرفته با این منتقدین صورت بگیرد.
طبعاً اگر خالص سازی و روش حکومت فرقه‌ای که خودش یکی از سرچشمه‌های رانت و فساد است تبدیل به مدیریتی برخاسته از یک انتخابات آزاد و دموکراتیک می شد و نظام حزبی به معنی واقعی ایجاد شده بود، بخت شایسته سالاری و مدیریت افراد متعهد بیشتر بود و جامعه هم به دلیل اینکه خودش آنها را انتخاب کرده و احزابی که آنها را نامزد کرده‌اند باید پاسخگو باشند.
یک مقایسه ساده در همین ۴۰ سال نشان می‌دهد به میزانی که دولت‌ها و مسئولیت ها استصوابی تر بوده‌اند فساد هم بیشتر بوده است.
وجود نظارت قوی و موثر مطبوعات و رسانه‌های آزاد که مسئولان را با تازیانه نقد بنوازند نیز سازوکارهای ضد فساد را تضمین خواهد کرد نه اینکه مثل نیلوفر حامدی و الهه محمدی به خاطر یک عکس یا گزارش محکوم به سال‌ها حبس شوند.
اگر تا الان هم نظارتی بوده بیشتر از طریق فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بوده که خارج از کنترل حکومتی هستند و حکومت با فیلتر کردن و کاهش سرعت اینترنت و انواع روش‌ها همواره با آن مبارزه کرده است. اما اگر واقعاً دغدغه مبارزه با فساد داشتند شبکه‌های اجتماعی را حمایت می‌کردند.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
♦️خبر چندسال پیش « زندگی ۲هزار و ۳۰۰ کودک در زندان‌ها» به خاطر مادران زندانی- که به نظر می رسد افزایش هم داشته- مو بر اندام انسان راست می‌کند.

♦️لایحه‌ای که اخیرا دولت استصوابی ارایه کرده، اجازه می‌دهد که دولت دست در جیب مردم کند و جامعه را به بازارهای غیر رسمی سوق دهد و به این سبب جرم زا است.

♦️بودجه ۱۴۰۳ بدون توجه به اینکه ایران یکی از ۱۵ کشور ثروتمند دنیا از نظر منابع و ذخایر طبیعی است و اولویت به مالیات نمی رسد و بدون توجه به اینکه مالیات از اقتصاد شکوفا گرفته می شود نه اقتصاد بیمار و ورشکسته، درآمد دولت را به جای نفت می خواهند از مالیات تامین کنند.

♦️بودجه اخیر مانند لوایح بودجه گذشته به نوع دیگری به بسترسازی برای جرم کمک می‌کنند برای مثال همین لایحه اخیر سبب می شود مردم برای فرار از تله های اقتصادی حکومتی و دادن مالیات ناموجه به روش های دیگری برای معاملات روی آورند.

متن کامل مقاله در لینک زیر

https://telegra.ph/%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%AC%D9%87-%D8%AC%D8%B1%D9%85-%D8%B2%D8%A7-12-08
🌓 فقه حقوق بشر چیست؟

✍️ بحث زیر گرچه به نظر می رسد برای دانشجویان حقوق و الهیات و طلاب، بیشتر قابل توجه باشد اما از منظر عمومی هم دارای اهمیت است و پیامدهای بزرگی در وضعیت اجتماعی، سیاسی و مذهبی دارد.
این مقاله همراه با گزارش از نشستی که این بحث در آن ارائه شده در روزنامه سازندگی شنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ صفحه آخر و همچنین روزنامه اعتماد شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ صفحه ۱ و ۲ منتشر شده است.

https://telegra.ph/%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-12-22
♦️شلاق پوسیده و کرامت انسان♦️

#عمادالدین_باقی
📜 سرمقاله روزنامه سازندگی، دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲

✍️ در دو روز گذشته خبر اجرای مجازات۷۴ ضربه شلاق برای فردی به نام رؤیا حشمتی به جرم کشف حجاب، واکنش های زیادی برانگیخت و حتی برخی از متدینانی که به ارزش های حکومتی اعتقاد دارند هم به آن اعتراض کردند.
سایت میزان وابسته به قوه قضاییه در پاسخ، اعلام کرد:
«محکوم رویا حشمتی در حالی از اجرای حکم شلاق به خاطر محکومیت در پرونده‌ای با موضوع حجاب سخن می‌گوید که محکومیت او موضوع دیگری دارد. خانم حشمتی در مقطعی با وصل شدن به یک جریان سازمان یافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکان‌های پر رفت و آمد به ترویج اباحه‌گری با وضعیت بسیار زننده در خیابان‌های شهر تهران پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمان یافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات می‌شود...و در نهایت بخاطر گستردگی اقدامات وی در جریحه‌دار نمودن عفت و اخلاق عمومی۷۴ ضربه شلاق وی تایید می‌شود».

✔️ در توضیحات بالا گفته شده که دلیل محکومیت این خانم، نه حجاب، بلکه جرم دیگری است، اما موضوع این یادداشت و‌ محل نزاع ما، نفس مجازات شلاق است برای هر اتهامی که مطرح باشد.

۱- اصولا‌ فلسفه قانون عبارت است از تامین نظم و انسجام و امنیت اجتماعی و اگر قانونی سبب واگرایی و نارضایتی اجتماعی شود معنایش این است که از فلسفه قانون تهی شده و باید کنار گذاشته شود. 

۲- منطق پایه ای نگارنده این است که مجازات ها باید انسانی باشند و هر مجازاتی که از این معیار دور باشد باید تعطیل شود اما چون برخی در برابر منطق حقوق بشری به شریعت پناه می برند تا با توسل به تقدس و حکم شرع و... راه استدلال های عقلی و حقوق بشری را مسدود نمایند و بخشی از جامعه را با خود همراه کنند ناگزیر باید به نقد این ابزار انگاری شریعت پرداخت.

۳- مجازات تازیانه مختص فقه اسلامی و جوامع اسلامی نبوده و چنانکه در کتاب «مراقبت و تنبیه» آورده، در دنیای غرب هم وسیعاً رواج داشته اما در دوره مدرن با نقدهای عالمانه و جانانه‌ای که حقوقدانان و جامعه شناسان به آن وارد کرده و آثار منفی تربیتی و اجتماعی آن را در جامعه تبیین کردند، پوسیده و منسوخ شد.

۴- مجازات تازیانه دو بار در قرآن آمده است. یکبار در آیه دوم سوره نور درباره زنا که آن هم با توجه به مجازات رایج آن زمان که قتل بوده و نیز در تشریع اولیه قرآن، حبس مادام العمر در منزل بوده و با آیه دوم سوره نور، نسخ شده و مجازات زناکار همسردار را به ۱۰۰ تازیانه تقلیل داده است، نشان می دهد که در واقع این حکم برای تخفیف مجازات‌های رایج قبلی بوده است.
دومی در آیه ۴سوره نور است درباره کسی که نسبت زنا به دیگری می‌دهد و قادر نیست ثابت کند و ۸۰ تازیانه می‌خورد.در واقع به گونه ای مقرر شده که کسی نتواند به دیگری نسبت زنا بدهد.
با همین منطق و توسل به مقاصد الشریعه می توان گفت که اصل بر تخفیف و تعدیل و انسانی تر کردن مجازات در هر زمان است.

۵- این یک مورد هم منحصر به زانی و زانیه ای است که با رعایت شرایط سختی که مقرر شده جرم شان اثبات شود و در اموری که به جان و سلامتی و آبروی افراد مربوط شود با وجود نص قران، تمسک به روایت جایز نیست.

۶- مجازات شلاق با برخی قواعد فقهی مانند قاعده کرامت و قاعده تنفیر تعارض دارد.فقیهان سنتی هم که رویکرد حقوق بشری نداشته اند تاکید دارند هرجا اجرای حکمی موجب وهن و تنفر از شرع باشد باید اجرای چنین حکمی متوقف شود. آیت الله منتظری نیز کرارا به قاعده وهن و تنفیر استناد کرده اند. 

۷- بسیاری از احکام فقهی که اعتبار مدرکی شان با حکم تازیانه تفاوتی ندارد، صرفا به دلیل نامتناسب بودن با زمان تعطیل شده و اجرا نمی‌شوند.چرا همان دلیل به شلاق تعمیم داده نمی شود و قانون کنونی اصلاح نمی گردد؟ مگر قانون اعدام برای محاربه و اعدام برای مواد مخدر که افراد زیادی به استناد آن اعدام شدند در قانون مجازات۱۳۹۲ اصلاح نشد؟ این اصلاحات نشان می دهند قوانین، وحی منزل نیستند و برساخته بشری اند و جمود بر آنها هنگامی که زیان آورند موجب خسران است.

۸- دو نگرش حقوق بشری و فقهی با وجود فاصله ها و زاویه هایی که با هم دارند اما یکی از مواضعی که اشتراک پیدا می کنند ممنوعیت تحقیر و درهم شکستن شخصیت افراد است ولو اینکه مجرم باشند. آیت الله منتظری بر این نکته تأکید و تصریح دارد(مبانی فقهی، جلد۴ص۸۱و۸۴) و استفاده از شلاق دست کم در زمان ما معنایی جز تحقیر و درهم شکستن شخصیت فرد ندارد و خودش نوعی ارتکاب جرم است.

۹- والبته چنین مجازات‌هایی بر فرض اینکه در گذشته رواج داشته ولی امروز به درهم شکستن شخصیت شرع و قضا و قضاوت هم منتهی می‌شود.
(روزنامه با تیتر:«تازیانه و‌ کرامت انسان» منتشر کرد)

📡کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
♦️ از نظر جرم شناسی و جامعه شناسی شناخت شبکه‌ای از علل و عوامل جرم از قبیل علل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی زیست شناختی و بیولوژیک ضروری است و صرف اینکه کشف کنیم مجرم چه شخصی بوده کافی نیست. این دیدگاه در شناخت علمی جرم و عدالت کیفری بسیار موثر است.
♦️ علم حقوق و نظام قضایی نمی‌تواند در خلا و بریده از جامعه باشد هر چند بعضی از حقوقدانان و قضات همین تلقی را دارند و فکر می‌کنند مستقل بودن قاضی و قانون یعنی متاثر نبودن از جامعه و نهادهای اجتماعی ولی یک قضاوت عادلانه مشروط به آن است که قاضی به علل زمینه‌ای و حواشی و بازخوردها و تلقی‌های موجود در جامعه هم توجه کند.
♦️ممکن است که قاضی بنا به دلایل و شواهد و طبق دلایل قانونی، کسی را به عنوان مجرم شناسایی کند اما از منظر مطالعات اجتماعی او نه یک مجرم که یک قربانی باشد.


https://telegra.ph/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-01-13
Forwarded from اتچ بات
📚 روایت‌نامه منتظری

قـائم مـقام مـردم: (جنگ نابرابر روایت‌ها و داستان مستندسازی علیه قائم مقام تا ماجرای «حسینعلی»
نویسنده: #عمادالدین_باقی، قم: دفتر آیت‌الله العظمی منتظری، زمستان ۱۴۰۲ انتشار مجازی به مناسبت سالگرد درگذشت ایشان.
متذکر می شود که بیشتر مطالب کتاب قبلا در نشریات و رسانه‌های داخلی منتشر شده اند.‌

✔️ در این جلد از دو روایت عمده درباره #آیت_الله_منتظری و‌ جنگ‌ نابرابر این روایت ها و سانسور علیه وی، و از مستندسازی علیه قائم مقام تا ماجرای «حسینعلی» سخن رفته است.
این‌ جلد نه از لحاظ نظری و اندیشه ای بلکه از نظر تاریخی، مستندنگاری و واقعه نگاری برخی روایت ها درخور توجه است.

 ✔️ مطالب این مجموعه بیشتر برای ثبت در تاریخ و در دسترس ماندن برخی از گفتارها، مناظرات، نقدها و پاسخ‌ها، گردآوری شده و انتشار می یابند، تا فقط در یک مورد به عنوان مشت نمونه خروار، سندی بر فقدان حق آزادی بیان، یکطرفه سخن گفتن، تخریب بدون حق دفاع، نابرابری در دفاع و شدت سانسور باشد...

✔️ مطالب کتاب عبارتند از: متن بدون سانسور گفتگوی  مستند قائم‌مقام با عمادالدین باقی، چرایی و چگونگی حضور در مستند قائم‌مقام و نقدهایی بر این مستند.
بخش سوم کتاب با عنوان: روشنگری (شبهه و ضد شبهه) درباره اتهامات برخی افراد و یا سازندگان مستند قائم مقام، پاسخ های آنها به سخنان باقی و جواب به انهاست. بخش چهارم درباره ماجرای توقیف مستند«حسینعلی» است. 

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com

دانلود رایگان  کتاب 👇
🌓 چرا نه به اعدام؟

#عمادالدین_باقی
📜روزنامه هم‌میهن،یکشنبه۱۵بهمن۱۴۰۲ص۱

♦️️ اجرای مجازات‌ اعدام طبق قانون باید اطلاع رسانی شود. قبلاً در مطبوعات و یا سایت دادگستری‌ها اطلاع رسانی می‌شد ولی اکنون جز در موارد خاص، اطلاع رسانی نمی‌شود. برای مثال قوه قضاییه اعدام محمد قبادلو و بعد از آن ۴ جوان کرد را به جرم جاسوسی اطلاع رسانی کرد که چون هر دو جنبه سیاسی هم داشت بازتاب گسترده ای پیدا کرد در حالی که چند روز پیش از آن شنیده شد که در زندان دیگری ۱۱ نفر به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شدند ولی حتی خبر آن هم انتشار پیدا نکرد.
گاهی این تصور ایجاد می شود که انتشار برخی خبرها نشانه این است که: رشته کار از دست در رفته و یا تعمدا هر روز ماجرایی درست می شود تا ماجرای قبلی تحت الشعاع قرار گیرد و افکار عمومی درگیر شود و از مسائل بنیادی یا مسائلی که توجه مردم به انها به زیان اصحاب قدرت است غافل بماند.

♦️ کراراً از طرق مختلف اخبار مجازات اعدام در رسانه‌ها و شبکه های اجتماعی می آید و واکنش هایی را بر می انگیزد. برخی از واکنش‌ها طبعاً در موافقت است به ویژه از سوی رسانه‌ها و عوامل حامی حکومت و برخی واکنش‌ها هم انتقادی یا اعتراضی اند که نشانه پویایی و زنده بودن یک جامعه است. هر چند برخی از آنها ممکن است صرفاً عاطفی بوده و فاقد پشتوانه حقوقی باشند. ولی یکی از عوامفریبی ها این است که برخی افراد، مخالفت علمی با مجازات اعدام را به حمایت از جرم‌ و‌ مجرم تعبیر می کنند که این کار ‌غیر اخلاقی است. یک روزنامه شناخته شده چند سال پیش به نگارنده اتهام حمایت از قاتلان را زد در حالی که هیچ انسان خردمند و منصفی با مجازات قاتل و مجرم مخالف نیست و بحث فقط بر سر دو قضیه است:
۱- عادلانه بودن دادرسی و۲- کیفیت مجازات.
بنابراین اگر کسی از اعدام یک انسان ناراحت شد نمی توان علیه او اقامه دعوا کرد. اگر کسی از کشته شدن هر انسانی -چه‌گناهکار چه بیگناه-، متاثر و ناراحت نشود انسان نیست و حتما مشکلی دارد که باید درمان شود. اصلا فرض کنیم یک محکوم به اعدام واقعا در یک دادرسی عادلانه محکوم و باز فرض می کنیم ان محکوم تروریست باشد. امام علی(ع) در زمان جنگ صفّين نه تنها از کشته شدن، بلکه از دشنام دادن به کسی که در حال جنگ ‌و‌ کشتن او و یارانش بود نیز اظهار ناراحتی می کند و می گوید به آنها ناسزا نگویید بلکه دعای شان‌ کنید. اما اکنون اگر کسی طبق رویه امام علی همین اعدامی ها را دعا کرد فورا می شود مدافع تروریست و علیه او پرونده درست می کنند در حالی که متاثر شدن از اعدام کسی و بر زبان اوردن آن، به معنای دفاع از اتهام یا جرم او نیست.

♦️اعدام و قتل از یک خانواده‌اند از این جهت که نتیجه هر دوی آنها حذف انسان و سلب حیات است اما از نظر شکلی، «قتل» یک جنایت و خشونت غیرقانونی است ولی اعدام، سلب حیات در فرایندی قانونی با تشریفات دادرسی است. به همین دلیل تفاوت بزرگ این دو عمل این است که در اولی اقدامی فردی است که ممکن است بر اثر هیجان، خشم، سودجویی یا عوامل و انگیزه های دیگر باشد اما در دومی، اقدامی سازمان یافته از سوی یک دستگاه عظیم بوروکراتیک و تشکیلات اداری و سیاسی است که به صورت آگاهانه برنامه‌ریزی شده انجام می‌شود. هرچند برای متهم و محکوم فرصت تجدید نظرخواهی و اعاده دادرسی هم وجود دارد. برخی از حقوقدانان و فعالان حقوق بشر در دنیا دقیقاً به دلیل همین تفاوت‌ها است که از منظر عدالت کیفری، مجازات اعدام را با قتل برابر نمی‌دانند.

♦️مجازات اعدام، کارکردهای آشکار و پنهان دارد که معمولا در جوامعی که ژرف نگری غایب است بر روی کارکرد آشکار امور تمرکز می کنند. اگر بخواهیم با موافقان اعدام همنوا شویم و بپذیریم که کارکرد اشکار آن بازدارندگی بوده است، بدون شک کارکردپنهان آن در تناقض با کارکرد آشکارش قرار می گیرد و از همین طریق است که می توان به این سوال پاسخ داد که چرا با وجود ترس از اعدام اما «جرم» تکرار می شود؟
(پاسخ در متن کامل مقاله)

♦️قضاوت اخلاقی درباره این موضوع نیز تا حد زیادی وابسته به فرهنگ و عادت‌های یک جامعه است. واقعیت این است که در چند دهه اخیر، دنیا به سرعت تغییر کرده و در حال تغییرات حیرت انگیز است‌. فرهنگ و عادت‌های جامعه امروز ایران نیز دستخوش تغییرات جدی شده و در مسیر تحول است. به جای مقابله کردن با سیل به وسیله بیل و سینه سپر کردن جلوی تغییرات اجتناب ناپذیر، باید آن را به صورت علمی مدیریت و هدایت کرد و مانع از آثار تخریبی آن شد.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi

برای مطالعه متن کامل مقاله روی لینک زیر بزنید👇
https://emadbaghi.com/%f0%9f%8c%93-%da%86%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d9%87-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85%d8%9f/
🌒تبریک باید گفت یا خجالت باید کشید؟

#عمادالدین_باقی

✍️چهل و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی هم گذشت یعنی نزدیک به نیم قرن و سه نسل اما همچنان هرسال به صورت یک عادت، کارهای نمایشی چون جشن و تبریک برقرار است درحالیکه جامعه برپایه دستاوردهای ملموس در زندگی خود داوری می کند.
درست همزمان با سالروز پیروزی انقلاب، هدایت الله خادمی، نماینده دوره دهم مجلس که این بار ردصلاحیت شده، مدعی شد: رقمهایی که دلال ها برای فروش التزام و تایید صلاحیت  تقاضا می کردند تقریبا مشابه بودند کسی ۱۰میلیارد تومان، دیگری ۳۰۰سکه و بعضی ها ۱۲۰هزار ‌دلار آمریکا⁩!
پیشتر محمود صادقی با اعلام عمومی این موضوع،خواستار روشن شدن ابعاد ماجرا شده بود.
با این حرف تکان دهنده دیگر کسی می تواند از ماجرای منصب فروشی در دوره قاجار و خرید و فروش پست نمایندگی در دوره پهلوی سخنی بگوید؟
آیا با آمار فحشا وفسادهایی که رکورد فساد در تاریخ ایران و بلکه‌ جهان را شکسته اند وتوسط خود افراد و دستگاه های حکومتی اعلام می شوند می توان سالگرد انقلابی که وعده عدالت و پاکی و آزادی می داد را تبریک گفت؟
آیا بودن افرادی در زندان که به شهادت رای دادگاه، گناهی جز انتقاد یا مخالفت با وضع موجود نداشته اند، جایی برای تبریک می گذارد؟
این فهرست را می توان همچنان ادامه داد اما نکته درخور یادآوری، خشت کجی است که از آغاز گذاشته شد و برخلاف ضرب المثل، تا ثریا نمی تواند برود.
۳۵سال قبل که آیت الله منتظری در دهمین سالگرد انقلاب گفت جشن سالگرد اینست که کاستی ها گفته شوند و معایب برطرف شوند نه اینکه کارناوال و آب نما راه بیندازید، این سخن موجب واکنش هایی در سطوح بالای حکومت و مقدمه داستان برکناری ایشان شد و امروز تکرار آن سخنان چقدر معنا دار است.
گرچه ایشان در گفتگو با کتاب یادواره فجر ۱۳۶۷ که توسط آقای محمدجواد مظفر تدارک شد گفتند:«متاسفانه شیوه های غلط مدیریت کشور و نبودن کارها معمولا به دست اهلش و افراط و تفریط ها و خودمحوری ها و انحصار طلبیها و خط بازیها و گروهگرائی ها و حق کشیها و بی عدالتیها و بی اعتنائی به مردم و ارزشهای اصیل انقلاب تاکنون بیشترین ضربه را به انقلاب زده، که اگر تا دیر نشده جبران نشود دیگر قابل جبران نخواهد بود»(خاطرات آیت الله منتظری،جلد۲ص ۱۲۲۷) ولی همان زمان آنچه در یک سخنرانی گفتند صریح تر بود و واکنش شدیدتری داشت. بخشهایی از سخنرانی بمناسبت دهه فجر۱۳۶۷ این بود:«...این ایام مصادف است با دهمین سالگرد انقلاب و صحبت از جشن گرفتن است. باید عرض کنم اگر جشن برای یادآوری اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب باشد و یک سری برنامه های آموزنده و سازنده تدارک شود به نحوی که همه ملت با ایمان وشوق برای عمران و ساختن کشور بسیج شوند و صدا وسیما و روزنامه ها در اختیار اینگونه برنامه ها باشد تا افراد بتوانند هر نظر و فکر سازنده و یا آموزشی یا انتقادی دارند منعکس کنند تا مردم رشد فکری پیدا کنند و به یاد اهداف انقلاب وشعارهای آن و خون شهدا وچاره جویی برای رفع کمبودها و تهیه برای مقابله با دشمنان اسلام بیفتند، اینگونه جشنها بسیار خوب ومطلوب است، ولی اگر جشن صرف چراغانی نمودن با این همه کمبود برق و خاموشی زیاد و یا گلباران نمودن و آذین بستن خیابانها و مجسمه سازی و آب نما درست کردن مثلا و یکسری کارهای تشریفاتی بدون محتوا باشد اینگونه جشن گرفتن با آن همه کمبود درکشور و خرابی زیاد که هنوز در شهرهای مرزی است بعلاوه چند میلیون آواره جنگی، کمبود دارو در بیمارستانها و داروخانه ها و کالاهای مورد نیاز و ضرورت مردم،کار خلافی است، بخصوص اگر دست اندرکار این جشنها مستقیما فرمانداریها و شهرداریها باشند. در اینصورت دنیا به ما شاید بخندد ومحکوم کند.
به نظر من در این شرایط که بیکاری و فقر در اثر جنگ زیاد است وکمبودهای زیاد در اکثر چیزها، کالاها وحتی برق و دارو وجود دارد باید هزینه قابل توجه این جشنها و کارناوالهای کذائی را که می‎خواهند راه بیندازند، صرف رفع کمبودها و یا سرزدن به خانواده های شهدا ومعلولین جنگ و انقلاب ومحرومین و خانواده های فقرا و رفع نیازهای آنها بنماییم،...روزنامه ها انحصاری شده و در اختیار عده خاصی می‎باشد، این غلط است.روزنامه ها و صدا و سیما متعلق به همه مردم است و هر کس انتقاد و یا نظر مثبتی برای رشد وترقی کشور داشت باید بتواند آزادانه از روزنامه ها و صدا وسیما منتشر نماید. شما ملاحظه کنید ژاپن بعد از آنهمه خسارت و نابودی که در جنگ جهانی دوم متحمل شد چگونه بعد از جنگ بیدار شد و فکر و استعداد ملت خود را بکار گرفت و بجای کارهای تشریفاتی وسرگرم کننده بی خاصیت، به عمران و سازندگی وآموزش کشور و رشد وتعالی اندیشه ها پرداخت، تا امروز که در صنعت از آمریکا هم جلوتر رفته»(همان، ص۱۲۲۵ و۱۲۲۶).
و هنوز در بر همان پاشنه می چرخد که امکان تداوم نخواهد داشت.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
🌓 ناقوس فروپاشی
قسمت دوم: نابودی محیط زیست
#عمادالدین_باقی
سرمقاله روزنامه سازندگی، دوشنبه۷ اسفند۱۴۰۲
✍️ دریادداشت قبلی پیرامون خطر نقض گسترده حقوق بشر و بی اعتبار شدن قواعد بین الملل وگسترش جنگ‌ها در تهدید موجودیت بشریت سخن گفته شد.
در تاریخ بشر همیشه جنگ‌ها بیش از صلح و میانگین مدت صلح کوتاه‌تر از مدت جنگ‌هاست اما نکته مهم این است که گرچه سازمان ملل موفق به پایان دادن بعضی جنگ‌ها شده(هرچند که قبل از سازمان ملل نیز همه جنگ‌ها به نحوی پایان یافته اند) اما جنگ‌های قدیم به دلیل رودر رو بودن، تلفاتش کمتر و نقش عواطف انسانی بیشتر بود و در جنگ‌های جدید، وسایل کشتار جمعی به وجود آمده و انسان‌ها بدون رویارویی چهره به چهره و تاثیر آن بر عواطف، از ابزارهای کشتار جمعی استفاده می‌کنند.
گرچه محققان دریافته اند که《سال هاي دهه ۱۹۶۰ تا اواسط دهه ۱۹۸۰ در سراسر جهان ميزان جنگها افزايش يافت و از سال ۱۹۹۱ شمار جنگها روبه كاهش گذاشت》اما تلفات جنگ ها در دهه های اخیر در مقایسه با جنگ های سنتی بیتشر بوده اند و اکنون نیز با پدیده بمب های هسته ای اتمی و نیتروژنی و جنگ‌های میکروبی و ماهواره‌ای و پهبادی مواجه هستیم. وقتی تولید و فروش سلاح‌های پیشرفته گسترش یافته و بودجه نظامی کشورها رشد می‌کند یعنی جنگ‌افزارها ذخیره شده و جهان آبستن کشتارهای بیشتر است.
اما این فقط جنگ نیست که موجودیت بشریت را تهدید می‌کند. ممکن است حتی پیش از اینکه جهان از این طریق به نابودی کشیده شود رویدادهای دیگری همین نتیجه را رقم بزنند. در مورد رویدادهایی که خارج از اختیار بشر است مانند اصابت شهاب سنگ بزرگی که کره زمین را نابود خواهد کرد و فیلم‌های علمی تخیلی زیادی به عنوان یک احتمال به آن پرداخته‌اند سخن نمی‌گویم، بلکه رویدادهایی که ناشی از خطاهای خود بشر است را مد نظر دارم.
«دانشمندان می گویند زمین در دوران کهن پنج رخداد هولناک را که به انقراض تقریبا تمامی گونه های جانوری انجامیده پشت سرگذاشته و تنها برخی تک سلولی ها و جانوران را ساده باقی گذاشته است» آیا ما دوره ششم خواهیم بود؟ انسان‌های ادوار گذشته هم نمی‌خواستند شاهد نابودی بشریت باشند اما تکرار آن نشان می‌دهد باز هم ممکن است تکرار شود.برای مثال مسئله گرمایش زمین که سال‌هاست کشورهای بزرگ برای گرد هم می‌آیند هنوز نمی‌توان از حل نهایی آن سخن گفت.
تکنولوژی های مدرن موجب دخل و تصرف های بشر در طبیعت شده اند و فرایند توسعه در تقابل با محیط زیست قرار گرفته است.پدیده هایی چون گازهای گلخانه ای، پارگی لایه اوزون، گرم شدن زمین، گسترش بیماری های جدید، آلودگی سفره های زیر زمینی و آبهای سطحی و اقیانوس ها که با مرگ های دسته جمعی آبزیان و پرندگان زنگ خطر را به صدا در آورده بشریت را متوجه بحرانی بزرگ کرده است.اگر تا دیروز بشریت نگران جنگ جهانی سوم بود اینک با تهدید مشترکی بزرگتر از جنگ جهانی روبرو شده است که یکی از آنها خشکسالی است و ادامه روند کنونیِ تخریب طبیعت و محیط زیست، موجودیت سیاره زمین را به خطر انداخته است.
در دودهه گذشته جنبش های زیست محیطی در جهان رشد فراوانی یافته اند و در همه زمینه ها از محافظت از گونه های مختلف جانوری تا پوشش های گیاهی و جنگل ها و دریاها را در بر می گیرد به نحوی که اصطلاح سبز و سبز سازی فراتر از گونه های گیاهی وحفاظت از هوای پاک رفته و به همه فعالیت های حفاظت از محیط زیست اطلاق می شود. احساس این خطر جدی جهانی است که اهمیت و ارزش کنشگران زیست محیطی را نشان می‌دهد و متاسفانه در کشور ما با برجسته‌ترین آنها مقابله امنیتی شد و با اتهامات ناروایی به حبس‌های طولانی محکوم شدند دکتر کاووس سید امامی- که در زندان جان باخت- نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سپیده کاشانی و...) و به رغم اعتراضات حقوقی و حتی نظرات کارشناسی خود وزارت اطلاعات عده‌ای از آنها هنوز در زندانند.
اکنون خطر نابودی محیط زیست یکی از مهم‌ترین عوامل نابودی بشریت است. دمای هوا هر سال نسبت به گذشته با افزایشی محسوس همراه بوده و بسیاری از کشورها در ایجاد آن نقش موثر دارند.《طبق گزارش پروژه جهانی کربن در خرداد ۱۳۹۶ چین با تولید سالانه ۱۰۳۵۷ میلیون تن دی‌اکسید کربن بزرگترین کشور آلوده‌کننده هوا و آمریکا با تولید سالانه ۵۴۱۴ میلیون تن در ردیف دوم و هند با تولید سالانه ۲۲۷۴ سوم و روسیه با تولید سالانه ۱۶۱۷ میلیون تن چهارم و ژاپن با تولید سالانه ۱۲۳۷ میلیون تن پنجم و المان با تولید سالانه ۷۹۸ میلیون تن ششم و ایران با تولید سالانه ۶۴۸ میلیون تن گاز دی‌اکسید کربن در ردیف هفتم قرار دارد》(ادامه مقاله در صفحه بعد)👇👇
Forwarded from عکس نگار
اوجگیری در حصر و حضیض قانون

#عمادالدین_باقی

📜روزنامه اعتماد،شنبه۱۲اسفند۱۴۰۲ص۱ با عنوان《حصر و حضیض قانون》

✍️۱۴ اسفند یادآور درگذشت مردی نامی در زندان خانگی است. دکتر محمد مصدق در۱۳ مرداد ۱۳۳۵ پس از تحمل ۳سال زندان به احمدآباد تبعید شد و به مدت ۱۰سال و ۷ماه دراین روستا تحت نظر بود تا در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ درگذشت. اواخر آذر همین سال به دلیل ناراحتی در فک فوقانی به بیمارستان نجمیه تهران که تولیتش با خود او بود منتقل شد و همچنان تحت نظر و محروم از ملاقات با مردم بود. پس از تشخیص سرطان به خانه فرزندش در تهران منتقل شد و انجا نیز تحت نظر بود.
این حصر خانگی، سنتی را برجای نهاد که پس از سقوط رژیم پهلوی هم ادامه داشت.
در روزنامه فتح ۱۷بهمن۱۳۷۸ در مقاله ای با عنوان دفاع از مرجعیت(که بعد در کتاب《روحانیت و قدرت》نیز منتشر شد) از حصر تعدادی از مراجع نوشتم که در هیچ دوره ای از تاریخ ایران سابقه نداشت. آیت الله شریعتمداری، آیت الله قمی، آیت الله سیدصادق روحانی، آیت الله سیدمحمدشیرازی، آیت الله منتظری و ....
سکوت دیگران، این سنت را استمرار بخشید تا حصر مهندس میر حسین موسوی(۱۱ اسفند زادروز اوست)، زهرا رهنورد و شیخ مهدی کروبی که طبق اعلام رسمی حکومت، مجموعا رای قابل توجهی اخذ کرده بودند. اکنون وارد چهاردهمین سال زندان خانگی غیرقانونی شده اند. شاید اگر این بزرگواران در زمان حضور در قدرت نسبت به حصرهای پیشین، قاطعانه موضع می گرفتند نوبت به خودشان نمی رسید.
چندسال پیش در گفتگو با یک رسانه اصولگرا (روزنامه سياست روز، یکشنبه۲۷ خرداد۱۳۹۷ ص۴) به تفصیل، نقد حقوقی وسیاسی خود در زمینه حصر این سه چهره مردمی را گفته ام. البته حصر دکتر مصدق چند ویژگی متفاوت داشت:
۱- حصر خانگی او پس از محاکمه و با حکم قضایی انجام شد هرچند در دادگاهی فرمایشی بود.
۲- او ۵ جلسه بازپرسی و ۳۵ جلسه دادرسی  داشت.
۳- مصدق در دادگاه وکیل داشت.
۴- در دادگاه علنی محاکمه شد.
۵- در روستای احمد آباد، آزادی آمد و شد و دیدار داشت هرچند بعداً به بهانه تامین امنیت او، آزادی‌اش در محل برای او محدودتر شد.
در زمانه مصدق، شخصیت های اثرگذار و مهم دیگری هم بودند مانند فروغی، قوام، کاشانی  و... اما مصدق گرچه در نهصت ملی خوش درخشیده بود ولی محبوبیتش در حصر مظلومانه و درگذشت او در زندان خانگی، اوج گرفت و جاودانه اش کرد.
حصر خانگی بدون‌ محاکمه، اقدامی فراقانونی و ناقض اعتبار قوانین کشور است. بنیانگدار جمهوری اسلامی می گفت《در مملکت اسلامی قانون حکومت می کند》.قانون در این زمینه چه می‌گوید؟
اصول و مواد قانون آنقدر روشن هستند که بدون نیاز به شرح، می توان آنها را فهرست کرد.
اصل۳۲ قانون اساسی می گوید: 《هیچ‏كس را نمی‏توان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین می‏كند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذكر دلایل بلافاصله كتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداكثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات می‏شود.》
در بنده ۱ ماده‌ واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳ نیز درباره اهمیت حفظ آزادی اشخاص و منع بازداشت غیرقانونی آمده است:«کشف و تعقیب جرایم و اجرای تحقیقات و صدور قرارهای تامین و بازداشت ‌موقت ‌باید مبتنی بر رعایت قوانین و با حکم و دستور قضایی مشخص و شفاف صورت‌ گیرد و از اعمال هرگونه سلایق شخصی و سوء‌استفاده از قدرت یا اعمال هرگونه‌خشونت یا بازداشت‌های اضافی و بدون ضرورت اجتناب شود.»
ماده ۴۶ قانون آیین دادرسی کیفری می گوید: جرم توقیف غیرقانونی عبارتست از توقیف یا دستگیری شخصی با فعل مادی و دستگیر کردن شخص بدون مجوز قانونی به نحوی که آزادی عمل و اختیار به طور موقت از وی سلب شود.
ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی کتاب تعزیرات، سلب آزادی افراد بدون رعایت تشریفات قانونی را موجب مجازات می داند:《هر یک از مقامات و مامورین وابسته به نهادها و دستگاههای حکومتی‌که برخلاف قانون، آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون‌ اساسی جمهوری اسلامی ایران محروم نماید علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت یک‌ تا پنج سال از مشاغل حکومتی به حبس از دو ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.》
ماده ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی کتاب تعزیرات نیز می گوید:《هرگاه مقامات قضائی یا دیگر مامورین ذی‌صلاح بر خلاف قانون توقیف یا دستور بازداشت یا تعقیب جزائی یا قرار مجرمیت کسی را‌ صادر نمایند به انفصال دائم از سمت قضائی و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت پنج سال محکوم خواهند شد》
👇ادامه مقاله در پست زیر👇
💢روز جهانی پایان بشریت

#عمادالدین_باقی

📜سرمقاله روزنامه سازندگی،چهارشنبه ۱۶ اسفند۱۴۰۲

✍️ما ضمن نگرانی از گسترش فقر، بیکاری و فساد در جامعه خود، دست اندازی به حق تعیین سرنوشت و چندمرحله ای کردن و استصواب در انتخابات، تهدید آزادی بیان، پایمال شدن قوانین دادرسی عادلانه و دفاع از حقوق زندانیان، نگرانی از آمار اعدام ها و بسیاری از مسائل دیگر، باور داریم که مسائل ملی می توانند به جامعه جهانی سرریز شوند چنانکه انبوه پناهندگان سوری و اوکراینی چندین کشور را درگیر کرده است. همچنین مسائل ملی می توانند به عاملی برای زنجیره نابودی بشر تبدیل شوند و جهان را تا آستانه فروپاشی ببرند.(مانند ترور ولیعهد اتریش که منجر به جنگ‌جهانی شد، ۱۱ سپتامبر و دهها مثال دیگر).
لزوم گفتن و نوشتن و نقد و ارائه راه حل درباره مسائل ملی نیز جزو اولویت های ما است، اما نمی توانیم به عذر این اولویت ها نسبت به مسائل کلانی که موجودیت بشر را به مخاطره می افکنند بی تفاوت باشیم‌ به ویژه که بالاترین اولویت ما انسانیت و کرامت و حقوق عام بشری است. با همین منطق است که نمی توانیم به بهانه آنچه در کشور خودمان می گذرد نسبت به جنایات هولناک صهیونیست ها در غزه که هفتاد سال است جریان دارد یا جنایت حکومت پوتین علیه مردم اوکراین بی تفاوت باشیم.
در یادداشت های پیشین، جدا از عوامل خارج اختیار بشر به عواملی که آفریده بشر است مانند جنگ ها، سلاح های اتمی و میکربی، بیماری های نابودگر فراگیر، بحران محیط زیست و...سخن گفتیم اما از عوامل فرهنگی ای که می توانند عامل شتاب زای این تهدید باشند نیز نباشد چشم پوشید.
در سالهای گذشته دیده‌ایم که هر از گاهی یک روز را به عنوان روز جهانی اعلام کرده اند که بعضی از سوی سازمان ملل است و بعضی از سوی نهادهای دیگر. فهرست مناسبت ها را که بنگرید در بعضی موارد موجب شگفتی می شود. البته مناسبت های فاخری چون روز مبارزه با سانسور، روز دموکراسی، روز جهانی ریشه کنی فقر، روزجهانی کودک و روز جهانی سلامت جنسی وجود دارد ولی در حالی که با کمال تعجب، جای روزهایی برای بسیاری از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین در مناسبت های جهانی خالی است اما روزهایی مانند روز جهانی سیرابی و روز جهانی فلافل و...هم در تقویم مناسبت ها دیده می شود.
سازوکار تعیین این مناسبت های جهانی خود نیازمند تحقیق و نقد است و هنگامی که«روز جهانی بدون فرزند» را دیدم دیگر برایم خیلی حیرت انگیز بود زیرا اساساً حقوق بشر یعنی تمام حقوقی که به کرامت و سلامت و زندگی و رفاه انسان کمک می کنند اما در زمانی که بعضی از کشورها نرخ رشد جمعیت شان منفی شده و بخاطر افول جمعیت شان، به شدت از نظر امنیتی و بقای نوع احساس خطر می کنند، قرار دادن این روز به عنوان یک مناست جهانی، یعنی اساسا موضوع حقوق بشر را حذف کردن زیرا در نهایت، دیگر بشری نمی ماند که حقوقی برای آن متصور باشیم.
حقوق بشر برای حفظ بشر است اما به اسم دفاع از بشر و احترام به خواست بشر، مناسبت‌هایی را مقرر می‌کنند که غایت آن حذف بشر است. این که افرادی ممکن است به هر دلیلی تصمیم بگیرند فرزند نیاورند، یک مسئله شخصی و حق انتخاب فردی است. هیچ کس نمی تواند کسی را مجبور به فرزند داشتن کند اما اگر این «انتخاب شخصی» را به امری اجتماعی بدل کنیم و آزادی انتخاب و تصمیم گیری را بهانه ترویج روز جهانی عدم بچه داری کنیم، روز جهانی بدون بچه، تولید «فشار هنجاری» کرده و نوعی اجبارسازی نامستقیم است زیرا اگر اجبار به فررند آوری نادرست است، تعیین چنین روزی که اجبار فرهنگی و روانی ایجاد می نماید و فرزند نیاوردن را تبدیل به هنجار می‌نماید نیز روی دیگر سکه است.
آیا ما برای ده‌ها و صدها تصمیم و انتخاب کاملاً شخصی و خصوصی افراد به عنوان حق انتخاب فردی نیز روز جهانی مقرر می کنیم که برای این یکی مقرر می کنیم؟
اساسا زاد ولد تابع سازوکارهای پیچیده و شبکه ای از عوامل غریزی، جنسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و با دستور و امریه و فشار و مقرر کردن روزها و مناسبت ها نمی توان آن را مهندسی کرد چنانکه برخی در ایران بدون توجه به این نکته، نسخه ازدیاد جمعیت می پیچند و راهبردهای کلان متناقض با ان را هم دنبال می کنند و همواره نتیجه معکوس می گیرند.
بدون شک چنین نیست که فلسفه ازدواج، منحصرا توالد و تناسل باشد بلکه نیروی اصلی آن، ارضای مشروع غریزه جنسی بوده و یکی از شئون عالی و انسانی آن بقای نسل است. این نه تنها یک دیدگاه حقوق بشری بلکه دیدگاهی مذهبی نیز هست، چنانکه علامه طباطبایی می گوید: « اگر ملاک توالد و تناسل باشد، تنها ازدواجى درست است كه به منظور توالد باشد، و ازدواج مرد عقيم و يا زن عقيم یا ازدوواج سالخورده جايز نيست و ازدواج بدون تاسيس خانواده جايز نيست.

👈ادامه مقاله در فرسته زیر👇👇
💢همه سیستان زو شود پرخروش
همه شهر ایران برآید به جوش

(فردوسی)

#عمادالدین_باقی

✍️چند روز است اخبار سیل #سیستان_و_بلوچستان و فجایع گسترده اش در رسانه ها مطرح است. راه های برخی روستاها بسته شده و مردم به مواد غذایی و بهداشتی نیازمندند و امدادرسانی دشوار شده است. در فراخوان حزب اعتماد ملی برای کمک رسانی آمده بود: فراموش نکنیم که شب‌های کویر بسیار سرد است. این سرما صدچندان می‌شود وقتی در آب باشی و هیچ جای خشکی برای استراحت پیدا نکنی. سرزیر شدن سدها و رودخانه خطر ورود گاندوها را هم افزایش داده و این مساله می تواند به قیمت جان ساکنان مناطق سیل زده تمام شود》.
اکنون رساندن کمک به مردم محروم آسیب دیده منطقه اولویت درجه یک است اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که گرچه سیل و طوفان و سوانح طبیعی در همه جای دنیا هست اما فقدان پیشگیری و سازه‌های مناسب است که ابعاد خسارت را گسترده‌تر می‌کند و مسئولیت آن مستقیماً بر عهده حکومت است.
#آیت_الله_منتظری در درس های نهج البلاغه در سال۱۳۵۹ در شرح عبارت
«فَإِنَّ لِلْأَقْصى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِى لِلْأَدْنى»
( پس همانا براى دورترين آنها مثل همان بايد كه براى نزديك‏ترين است.)
می گویند: «أقصى» يعنى دورتر. اين كه فرمود: «فِى كُلِّ بَلَدٍ» (در هر بلدى) يعنى ولو آن بلدى كه خيلى از مركز و از پايتخت دور است. مثلاً اگر بلوچستان هم يك وقت درآمدى دارد، فقراى بلوچستان بايد از آن تأمين شوند؛ اگر درآمد بلوچستان را به تهران آوردى و بعدا از تهران بخواهد چيزى به بلوچستان برود طول مى‏كشد، بلكه تا همان‏جا هست بايد مايحتاج آنها را تأمين كرد؛ اين يك نحو استقلالى است. مضمون عبارت حضرت اين است كه براى دورترين مردم كه مانند چابهار در كنار كشور واقع شده‏اند مثل همان است كه براى مردم تهران است؛ يعنى همان‏طور كه يك آدمى كه در تهران است برق و آب و آسفالت لازم دارد و گندم مى‏خواهد، آن كسى هم كه در چابهار است اينها را مى‏خواهد. يكى از مشكلات اين است كه چرا دولت روى نان و گوشت و برخى اجناس ديگر در شهرهاى بزرگ سوبسيد مى‏دهد و در شهرهاى كوچك و دهات چنين نيست؟!
اين در حقيقت رشوه‏اى بوده كه در زمان رژيم سابق به مردم پايتخت و شهرهاى
بزرگ مى‏داده‏اند و همان‏طور باقى مانده است. از آن وقتى‏كه ما در شوراى انقلاب
مى‏رفتيم مى‏گفتيم و هنوز هم آن‏طور كه ما مى‏خواستيم عملى نشده است؛ اگر دولت واقعا قدرت دارد و بودجه كشور كافى است، در سطح كشور بايد به‏همه جنس را با قيمت نازل بدهد، و اگر ندارد به هيچ كدام ندهد؛ ولى تبعيض بين شهرنشينان و روستاییان ظلم است و نباید باشد (ج۱۴ص۲۵۷-۲۵۸).
او که دغدغه‌اش فقط مسئله حقوق اهل سنت و تبدیل تضادها به گفتگو نبود، بلکه زندگی مطلوب آنان هم برایش مهم بود، وقتی می‌خواهد مثال بزند به یاد مردم سیستان و بلوچستان می‌افتد، یعنی ۴۵ سال پیش هم فقر و حرمان آن خطه، مسئله ذهنی یک شخصیت بلندپایه مذهبی و سیاسی کشور بوده است، منطقه‌ای که وسعتش از جمع بعضی از کشورهای منطقه و یا جمع چند کشور اروپایی هم بیشتر است و قابلیت‌های بکری برای تولید ثروت دارد و قومی که فردوسی درباره شان می گوید:
ﺳﭙﺎﻫﺶ زﮔﺮدان ﻛﻮچ و ﺑﻠوچ/ ﺳـــﮕﺎلیده ﺟﻨﮓ و ﺑﺮآورده ﺧﻮچ
کسی در ﺟﻬﺎن ﭘﺸﺖ اﻳﺸﺎن ﻧﺪﻳﺪ/ ﺑﺮﻫﻨـﻪ ﻳﻚ اﻧﮕﺸﺖ اﻳﺸﺎن ﻧﺪﻳﺪ.
با گذشت نزدیک به نیم قرن از انقلاب، که در این‌مدت بعضی از کشورها که در آن زمان مطرح نبوده و کویر و برهوت و عقب مانده بودند به بزرگترین شهر الکترونیک جهان با رفاه و توسعه و سازه های پرشکوه تبدیل شده‌اند، ما هنوز برای برخی از مناطق محروم در همان جا هستیم که نیم قرن پیش بودیم. چرا؟ چه کسی جوابگوی این همه خسارت است؟

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
🌔 حاکمیت قسری

#عمادالدین_باقی
روزنامه اعتماد یکشنبه۲۰اسفند ۱۴۰۲ص۱

✍️عجیب این است که نه فقط حکومت نتیجه انتخابات را مصادره به مطلوب یا تحریف می‌کند که حتی بعضی از منتقدین و مخالفین هم ناخواسته همان کار را می‌کنند و با معیار۴۱درصد اعلامی، از اکثریت ۶۰ درصدی عدم‌ مشارکت سخن می‌گویند و ۴۱ درصد را از امار واجدین شرایط کم می کنند ( مانند سخنان فلاحت پیشه در تیتر یک روزنامه اعتماد و نیز توییت دکتر محمود صادقی و بسیاری دیگر). این نوع درصد‌گیری با این اشکال مواجه خواهد شد که در دنیا مشارکت ۱۰۰ درصدی وجود ندارد که با کسر ۴۰ درصد ۶۰ درصد دیگر را ناراضی بشماریم و نُرم بالاترین مشارکت‌ها بین ۶۰ تا ۸۰ (و به ندرت ۸۵)درصد است.
تا‌کنون اطلاعات و مناقشات مهمی در مورد رقم اعلامی و انتخابات اخیر بیان شده(برای مثال اظهارات سید شکرخدا موسوی کاندیدای اصولگرای اهواز درباره عدم سلامت انتخابات و سخنان سمیه محمودی، نماینده کنونی شهرضا). اگر این داده ها را نیز نادیده بگیریم و آمار رسمی ۴۱ درصدی حکومت را بپذیریم، به گفته خودشان ۷ درصد آن، آراء باطله بوده و مشارکت واقعی ۳۴ درصد است. بعضی نظرسنجی‌های حرفه‌ای نیز چنین رقمی را پیش‌بینی کرده بودند.
با توجه به اینکه رای بخشی از آنان که به نامزدهای ناکام مثل لیست صدای ملت رای دادند و یا به نامزدهای برنده مثل پزشکیان و عده ای دیگر، نوعی رای اعتراضی به حا‌کمان و سیاست‌های حاکم به شمار می رود، با کسر آنها مشارکت واقعی موافقین وضع موجود حدود ۲۰ درصد است. با اینحال یک روزنامه 《آبزرور مونیخی》مسلک، عدم مشارکت افرادی مانند خاتمی را، عدم همراهی با مردم و خیانت نامیده است.
اگر نکته اول را بخواهیم در نظر بگیریم و به جای سقف مشارکت ۱۰۰ درصدی، ۸۰ تا۸۵ درصدی را متعارف بدانیم در واقع ۶۰ درصد در مقابل ۲۰ و اندی درصد خواهیم داشت. حکومت اقلیت بر اکثریت هم متزلزل است و با تفنگ و زندان هم نمی‌شود آن را ادامه داد. به قول فلاسفه، القسر لایدوم. (حرکت قسری به حرکت خلاف قواعد طبیعی گفته می‌شود مانند شیئی که بر خلاف مسیر جاذبه پرتاب می‌شود و حرکتش دوام نمی‌آورد و اجباراً سقوط می‌کند).
تجربه همه کشورها نشان می دهد حکومتی که مجبور باشد تمام قوایش را برای خنثی کردن اکثریت ناراضی بسیج کند، برآیند نیروها به جای اینکه پیش برنده باشد، صفر شده و اجازه توسعه به کشور را نخواهد داد.

آیت الله خامنه ای در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۰
مشارکت ۴۰ درصدی در انتخابات برخی کشورها را «مایه ننگ» دانست. با این دیدگاه، آمار فوق پیامی روشن دارد و هنوز در دولتمردان، نشانه ای از دریافت این پیام مشاهده نشده و بی اعتنایی به آن عقوبت و عواقب سرنوشت ساز دارد.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
💢فرصت ها را دریابید و
ازادی زندانیان وجدان را غنیمت بشمرید

#عمادالدین_باقی
📜سرمقاله روزنامه سازندگی شماره ۱۶۵۷  یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲

✍️جرم در علم حقوق و در عرف جهانی شامل جنایت و جنحه ویک اسیب اجتماعی بوده و عبارت است از ارتکاب فعلی که موجب نقض یکی از روشهای اجتماعی که نظم و امنیت جامعه را از بین می برد وسبب جریحه‌دار شدن احساسات عمومی شود یا ضرر و زیان ملموس و قابل درکی نسبت به اشخاص معین ایجاد کند. به همین دلیل است که در عرف جهانی قتل، سرقت، کلاهبرداری، اختلاس، ایجاد وحشت و... بدون هیچ شبهه‌ای مصداق جرم است.
البته این تعریف نه فقط شهروند که بسیاری از اوقات نهادها و کارگزاران حکومتی را هم در بر می گیرد که رفتارشان، نظم یا امنیت و وجدان عمومی را مجروح می کند اما چون بر اریکه قدرت سوارند کسی یارای رسیدگی ندارد مگر اینکه رقابت های درونی قدرت، موجب بر دایره افکندن برخی از انها شود.
دقیقاً به دلیل تعرف بالا از جرم، آنچه که مصداق آزادی بیان است مانند نقد قدرت و سیاست و شخصیت‌های سیاسی که در قدرت هستند مصداق عمل مجرمانه نیست و حتی بالاتر از آن برخی از سخنانی که در مورد اشخاص عادی جرم محسوب می‌شود در مورد آنان جرم نیست مثلاً نه تنها بیان ضعف‌ها و ایرادات و نقد دیدگاه‌ها و عملکرد دست‌اندرکاران حکومت جرم نیست بلکه افشای اطلاعات حریم خصوصی آنها که در مورد افراد عادی جرم است در مورد آنها ضرورت است. برای مثال در کشورهای دموکراتیک از زمانی که فردی کاندیدای ‌های پست های حکومتی مانند ریاست جمهوری و پارلمان می‌شود او را زیر ذره بین می‌گذارند و هرچه از نقاط ضعف اخلاقی و حریم خصوصی او پیدا کنند روی دایره می‌ریزند تا جامعه بهتر بتواند در مورد کسی که می‌خواهد سکان امور را به دست بگیرد اتخاذ تصمیم کنند زیرا ویژگی‌های شخصی وتصمیمات یک مسئول حکومتی به نوعی بر سرنوشت شهروندان تاثیر می‌گذارد. جالب اینکه در آموزه‌های دینی نیز با وجود آنکه سخن چینی در غیاب کسی، غیبت و گناه محسوب می‌شود اما امام علی در خطبه34 انجا که از حقوق دو طرفه مردم و حکومت سخن می گوید یکی از حقوق مردم را نقد و نصیحت خودش از سوی آنان، چه در حضور و چه در غیابش می داند: وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ.
به همین دلیل است که قانون اساسی نیز میان جرم عادی و جرم سیاسی تمایز گذاشته و امتیازاتی را برای دادرسی در جرایم سیاسی و مطبوعاتی در نظر گرفته است. اینکه بخواهند عنوان جرم سیاسی را تغییر بدهند و به آن بگویند «جرم امنیتی» تا به زعم خود از شمول امتیازات ذکر شده خارج شود، واقعیت را عوض نمی‌کند و هم خود صادر کننده و هم خود وجدان عمومی می‌دانند که اتهام، سیاسی است. اگر هم در واقع جرم سیاسی به معنای حقوقی رخ داده باشد تفاوت جرم سیاسی و عادی این است که دومی انگیزه خودخواهانه دارد و اولی انگیزه دیگرخواهانه و یا شرافتمندانه دارد اما نقد قدرت به هیچ وجه جرم نیست.
با این مقدمه متذکر می‌شوم که در ایران هم مانند بسیاری از کشورهای جهان در مورد جرائم عادی انعطاف وجود دارد و به جز بعضی جرائم خطرناک که مشمول مرخصی و آزادی نمی‌شوند در اکثر موارد برای مجرمین، فرصت‌های زیادی مثل «رای باز»، «رای کار»، «مرخصی»،«آزادی مشروط » و«عفو» وجود دارد تا آنان بتوانند در جامعه و در کنار خانواده باشند. مجازات‌های جایگزین مانند دستبند الکترونیک هم به آن اضافه شده است اما حیرت انگیز آن است که در مورد افرادی که در واقع مرتکب جرم به معنای حقوقی نشده‌اند و شاکی آنها، قدرت و حکومت است و اساسا اگر اتهام شان نقد قدرت و مقامات باشد جرم نیست و اگر هم مرتکب جرم سیاسی شده باشند باید امتیازات بیشتری از مجرمان عادی داشته باشند اما بیشتر سختگیری‌ها در مورد همین گروه می‌شود تا هزینه کنشگری سیاسی و مدنی بالا برود و نتیجه همین رفتارها، سقوط مقبولیت و مشروعیت می‌شود و منجر به مشارکت۲۰ درصدی موافقین وضع موجود در انتخابات ۱۱اسفند می شود زیرا بقیه آرا یا باطله بود یا رای به مخالفین وضع موجود بود.
با این مقدمه از مسئولان قضایی تقاضا می‌شود در روزهای پیش رو که با دو مناسبت گوارای عید نوروز و ماه مبارک رمضان روبرو هستیم و همزمانی آنها  رخداد بسیار مبارکی است فرصت را غنیمت بشمارند و مرخصی و آزادی بسیاری از زندانیان وجدان را در دستور کار قرار دهند و توجه داشته باشند که یا جرم به معنای متعارف حقوقی از سوی آنان رخ نداده و یا اگر رخ داده باشد طبق قانون اساسی وقوانین عادی دارای انگیزه شرافتمندانه است.
در مورد جرائم سنگین «حدود»، روایت صریح و معتبری که مورد اتفاق فریقین است وجود دارد که مبنای شکل‌گیری قاعده مهمی به اسم «قاعده در» یا دفع شبهه شده است. این روایت می‌گوید تا جایی که ممکن است اجرای حدود را از افراد دور کنید و به هر بهانه‌ای که می‌توانید آن را متوقف کنید(دنباله مقاله در فرسته زیر آمده است👇👇)
💥پیوند فساد و سیاست
#عمادالدین_باقی
✍️این روزها اخباری درباره فساد ۱۰۰۰ میلیارد تومانی منتسب به آقای کاظم صدیقی امام جمعه تهران منتشر شده و آقای یاشار سلطانی هم اسنادی را در این رابطه انتشار داده است. جزئیات موضوع برای من روشن نیست و مسئولان ذی‌ربط باید توضیح بدهند اما همین اندازه می‌دانم که یکی از دلایل رد صلاحیت او وجود چنین پرونده‌هایی بوده است.
فارغ از همه این‌ها، سال ۸۸ در سلول انفرادی، دو-سه روز جوانی تنومند با بدن خالکوبی را نزد من آوردند که زیارت عاشورای روزانه اش ترک نمی‌شد و با افتخار می‌گفت از اعضای هیات معروفی بوده و بعد از خطبه های ۲۹خرداد ۸۸ مقام رهبری، آقای حدادیان در هیئت گفت 《دل نایب امام زمان شکسته شده... 》و همه به جوش آمدند و با چوب‌های نخراشیده برای سرکوب راه افتادند. توصیف می‌کرد چگونه با هر ضربه‌ای که به سر یک نفر فرود می‌آوردند خون فوران می‌کرد. او یکی از اعضای باند یک اختلاس بزرگ در قالب تعاونی بود و وقتی درباره روابط بسیار صمیمی با آقای صدیقی و مراودات مالي و امیدواری اش به نجات یافتن با کمک ایشان گفت، از همان جا جناب صدیقی را که تصویری عارف مسلک داشت، بیشتر شناختم. البته نباید مسئله را کاملا شخصی کرد زیرا وفور و تکرار موارد، معنایش این است که بستر، قوانین و ساختاری که امکان بروز و تکرار می دهد عامل اصلی است.
این شخص زندانی حکایت‌های دیگری هم بازگو می کرد که در جای خودش باید گفته شود.
این موارد نشان می‌دهد چطور فساد اقتصادی و وضعیت سیاسی با هم پیوند دارند. نمی توان فساد مالي را جدا از فساد سیاسی رسیدگی کرد.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
Forwarded from عکس نگار
💥اگر این رویه در دستگاه قضا حاکم بود!

#عمادالدین_باقی
✍️ گاهی آرای درخشانی در دستگاه قضایی صادر می‌شود که انسان فکر می‌کند اگر به صورت یک رویه حاکم در می‌آمد چه اتفاقی می‌افتاد؟
یکی از آرایی که از افتخارات دستگاه قضایی است رای اخیر صادره از دادگاه کیفری۲ کرمانشاه درباره آقای محسن چنانی است. قاضی فرزانه و با شعور آن، بر خلاف رویه بعضی از محاکم فرمایشی، انتقادات منتشر شده متهم در رسانه بدون مجوز را مصداق آزادی بیان دانسته و قصد بیان شده خود متهم را ملاک قرار داده و می‌گوید《دادگاه قانونا خود را ملزم به پاسداری از حقوق و آزادی‌های شهروندان می‌داند》و به جای محکوم کردن متهم، به مسئولان حکومتی توصیه می‌کند که اهل تسامح باشند و به خاطر انتقادات شهروندان از آنها شکایت نکنند.
در این رای به میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی و همچنین به قانون اساسی استناد می‌کند و تصریح دارد تعهدات بین‌المللی ایران به اسناد حقوق بشر جزو قوانین داخلی به شمار می‌آید:《حق آزادی بیان به عنوان یکی از حقوق شهروندی به موجب قوانین داخلی و تعهدات بین‌المللی نظام جمهوری اسلامی ایران، پذیرفته شده است لذا دادگاه به عنوان یکی از مظاهر حاکمیت، خود را قانونا ملزم به پاسداری و صیانت از حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان می‌داند به معاهدات بین المللی که دولت ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی بدان پیوسته است تا زمان تصویب قوانین مغایر در حکم قوانین اجرا است آزادی شاکی به پیروی از بزرگان دینی خود با انتقادات احتمالی تا حد امکان با تسامح برخورد نمایند》.
  یک لحظه تصور کنید اگر چنین قضاتی در بعضی محاکم خاص حضور داشتند، بسیاری از افرادی که در حال حاضر در زندانند کجا بودند؟ و تصور کنید که جایگاه اعتبار و حیثیت جهانی ایران در چه مقامی قرار می‌گرفت؟
به قاضی بهنام ابراهیمی دادرس شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری ۲ شهرستان کرمانشاه تبریک می‌گویم. امیدوارم در زمانه‌ای که عده‌ای با چاپلوسی و خوشرقصی ارتقا پیدا می‌کنند این رای نه موجب غضب و طرد، که موجب تحسین و ارتقای او و امثال او گردیده و شاهد فردایی بهتر باشیم.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
🔹️تقارن مناسبت ها، تقابل یا همگرایی؟

#عمادالدین_باقی

✍️به مناسبت تقارن #شب‌های_قدر و شهادت امام علی(ع) با ۱۲ فروردین (روز جمهوری اسلامی) یادداشت دردمندانه‌ای نوشته بودم که عزیزی مرا از انتشارش منصرف کرد و به زمانی دیگرش سپردم اما دریغم آمد که از تقارن این ایام با روز طبیعت سخن نگویم به ویژه وقتی رفتارها و پیام های دو گروه بنیادگرایان سکولار و بنیادگرایان مذهبی را مشاهده می ‌کنیم.
در برخی از رسانه‌ها و معدودی از فرسته‌های شبکه‌های اجتماعی، این روز را به روز تقابل دو جریان، دو تفکر و دو فلسفه بدل می‌کنند چون نان و رونق خویش را در افزایش و تشدید تنش‌ها و شکاف‌های اجتماعی می دانند.
اگر بدانیم که شب‌های قدر برای مسلمانان جهان در حکم عید است و به جشن و شادی می‌گذرانند، آنگاه تقارن آن با #روز_طبیعت، از وحدت و همگرایی سخن می‌گوید نه تضاد و تقابل.
شهادت امامی که مهم‌ترین دغدغه‌اش عدالت و راحت و آسودگی آدمیان و شب‌های قدر برایش زیباترین ایام بود، خود نیز انسانی شوخ طبع بود و سخنانی درباره ضرورت شادی مردمان از او به یادگار مانده، شهادتش با همه دردناکی و سوگوارگی، هیچ تضادی با شاد زیستن ندارد. روز طبیعت می‌تواند نماد روز هم آغوشی دو سنت ایرانی و مذهبی، دو دیدگاه و نگاه و فلسفه باشد، روزه دار و غیر روزه دار، روز را در طبیعت سیر کنند و روزه داران، شب سر سفره افطار بنشینند و پس از آن هم قرآن به سر بگیرند.
ایران مجروح به تقویت همدلی، همزبانی و عشق در میان مردم نیاز دارد نه به جنگ و نفرت.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
 www.emadbaghi.com
عمادالدین باقی
زندگی آزاد و عشایر لر.pdf
🕊زندگی آزاد

#عمادالدین_باقی
📒کتاب عشایر لُر

💥گزیده های مقاله👇
  ✍️آقای فرزین وقتی درباره تک تک اشیاء موزه که متعلق به عصر مفرغ و هزاره های گذشته بود، شرح می داد هر قطعه ای که برای دیگران چون یک تندیس ساده، قدیمی و گنگ است با شرح او همچون کتابی جذاب و زنده می شد. تمام اجزاء این اشیاء از خمیدگی ها و نوشته ها و جزئیات شان را که توضیح می داد انسان در می یافت که چقدر همه وجوه این اشیاء، نمادین و پر معنا هستند و می‌فهمید که پیشینیان ما به دلیل این که صنعت کاغذ و چاپ و خط وجود نداشته در واقع با هر کدام از این اشیای تاریخی، گویی کتابی را برای هزاره های بعد به یادگار گذاشته اند... درست زمانی که این دانشگر گرانمایه، تاریخ زندگی و فرهنگ هزاره های پیش را از روی این اشیای موزه می خواند، یاد اظهارات یکی از روشنفکران ارجمند در همان ایام افتادم که گفته بود که ایران چیزی ندارد جز یک تخت جمشید که آن را هم رومی ها ساخته اند.«یکی از بزرگترین دروغ هایی که به تاریخ گفته‌ایم این است که ما فرهنگ و تمدن عظیمی داشته‌ایم...غیر از تعدادی بنا که آنها را نیز همه مورخان گفته اند که رومی ها برای ما ساخته اند مانند تخت جمشید، شما یک اثر فلسفی به من نشان بدهید. یک اثر دینی بلند به من نشان بدهید»... اگر برخی روشنفکران در موزه های مختلفی که در ایران است گشتی می زدند شاید در گفتن این سخنان دچار درنگ می شدند.‌

🔹️در این کتاب یک سبک زندگی رؤیایی دیده می شود که هزاران سال جریان داشته و به سرعت به سوی نحیف تر شدن و معدوم شدن می رود و قربانی دنیای مدرن می شود و جز ردی از آن در تاریخ نمی ماند و فیلم ها و آلبوم ها تاریخ این سبک زندگی را ماندگار می کنند. یک سبک زندگی پر رنج اما کاملاً طبیعی که بی شک آدمیانش از نظر روحی و روانی به مراتب طبیعی تر و سالم تر از آدمیان گرفتار در چنبره زندگی شهر نشینی هستند...حتی همین امروز در همین زیست ماشینی و روباتیک دنیای مدرن، آدمها وقتی روح و روانشان در میان دیوارهای افسرده کننده زندگی شهری فشرده می شود برای اینکه کمی خود را بیابند و بدانند کیستند، کمی روح و روان شان جلا پیدا کند، لختی از این شرایط خارج شده و ساعاتی را شبیه همین عشایر زندگی می‌کنند، به کوه، بیابان با جنگل پناه می برند، چادر می‌زنند، با چند قطعه سنگ آتش می آورند و چای و غذایی روی آتش درست می کنند، از خاکی شدن، احساس بدی ندارند و بلکه احساس آزادی می کنند، فرصت نگاه به آسمان آبی، کوه و طبیعت پیدا می کنند، عظمت هستی را مرور می کنند، زیبایی های طبیعت را و اینکه چرا ما آدمیان این طبیعت زیبا را بر خود حرام کرده و آن را آلوده‌ و‌عرصه خون ریزی می کنیم، یک حالت عرفانی خودجوش به انسان دست می دهد، میل به صلح با خود و با طبیعت و با دیگران و دوستی با حیوانات در آنها فربه تر می شود، با دیگرانی که برای تفرج آمده اند احساس دوستی دارند، به هم تعارف می کنند.
برخی هم در بهترین وضعیت، باغی و باغچه ای را درست می کند تا یک ماکت ابتدایی و گاه کودکانه از آن زندگی پرشور و کار عشایری را برای خود درست کنند، فقط دمی بیاسایند و درختی هرس کنند، دانه ای بکارند، از غوغای زندگی زندانواره شهری کمی فاصله بگیرند و دوباره به همان زندان زندگی شهری بازگردند که چون کبوتری جَلد قفس آن شده اند.

🔹️کتاب تصویری از زنان سوارکار دارد با این توضیح که «بسیاری از زنان عشایر، سوار کارند و مهارت برخی از آنها به اندازه ای است که در این طایفه نام آورند». ... برخی تصور می‌کنند که زنان در جامعه سنتی ایرانی، یکسره زنانی توسری خور و مفلوک بوده اند و ایده های فمینیستی شان را برپایه تصورات نادرستی بنا می کنند که که نتیجه اش شکست است یا گمراهی. همچنین برای متحجرین قشری که به نام مذهب، زنان را فرودست می شمارند و حتی در دنیای امروز حرف های شگفت آوری چون ممنوعیت دوچرخه‌سواری و موتورسواری و اسب سواری برای آنان می گویند غافل از اینکه صدها سال است در جامعه سنتی عشایری و اتفاقاً مذهبی و متعصب، زنان سوارکار و تیرانداز و جنگاور وجود داشته و زنان پا به پای مردان تلاش می کنند و کسانی که این فتواهای مذهبی عجیب و غریب را می دهند تفکر ماقبل بدوی دارند.

📡 کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi

برای مطالعه متن کامل مقاله روی لینک زیر بزنید یا فایل pdf را باز کنید.
https://emadbaghi.com/%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af/
🔹️خوانش دیگری از خبر قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره اسرائیل

#عمادالدین_باقی
📜روزنامه اعتماد، ش۵۷۳۳ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ ص۱ و ۲

✍️دیروز جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ درخبرها دیدم شورای حقوق بشر سازمان ملل به عنوان بالاترین نهاد حقوق بشری سازمان، در حالیکه رژیم اسراییل به بدترین عملیات نظامی خود پس از قطعنامه شورای امنیت مبنی بر لزوم آتش بس در غزه ادامه می‌دهد، درباره وقوع جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در غزه توسط اسرائیل، یک قطعنامه تصویب کرده و از جامعه جهانی خواسته تا اسرائیل را بخاطر احتمال جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در غزه، در جایگاه پاسخگویی قرار دهند و خواستار توقف ارسال سلاح به اسرائیل شد. قطعنامه تاکید کرده که هدف از تصویب این قطعنامه، جلوگیری از نقض بیشتر حقوق بشر در غزه است. این قطعنامه حکم دادگاه بین المللی لاهه درباره احتمال وقوع نسل کشی در غزه را به عنوان یکی از مستندات خود مطرح کرد.
قطعنامه شورای حقوق بشر همچنین استفاده اسرائیل از مسئله گرسنگی به عنوان یک ابزار جنگی را محکوم کرد. که این عبارت قطعنامه سندی است بر نوع دیگری از جنایات اسراییل.
شورای حقوق بشر همچنین از رژیم اسراییل به خاطر امتناع از همکاری با گروه‌های حقیقت یاب سازمان ملل برای بررسی وقوع جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در غزه انتقاد کرد.
امروز شنبه۱۸ فروردین برای اطلاع بیشتر به سایت خود شورای حقوق بشر سازمان ملل مراجعه کردم و دریافتم که چقدر اطلاعات به دلیل عدم مراجعه به منبع اصلی ناقص بوده و همه رسانه ها از روی دست هم کپی برداری می کنند.
در واقع این شورا ۵ قطععنامه صادر کرده نه یک قطعنامه. این ۵قطعنامه مربوط به وضعیت حقوق بشر در اراضی اشغالی فلسطین از جمله قدس شرقی، احقاق حقوق کودک و حمایت اجتماعی فراگیر، حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت، حقوق بشر در جولان اشغالی سوریه و رژیم صهیونیستی است. شهرک سازی در اراضی اشغالی فلسطین از جمله بیت المقدس شرقی و در جولان اشغالی سوریه است. جالب اینکه تعبیر اشغالگر را به کرات به کار برده است.
قطعنامه در مورد حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، شورا با ۴۲ رأی موافق، ۲ رأی مخالف و ۳رأی ممتنع، قطعنامه ای را به تصویب رساند که در آن از اسرائیل، قدرت اشغالگر خواست فوراً به اشغال سرزمین های اشغالی پایان دهد.
در مورد توقف شهرک‌سازی‌های اسرائیلی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین از جمله قدس شرقی و در جولان اشغالی سوریه، شورا با ۳۶ رأی موافق، ۳رأی مخالف و ۸ رأی ممتنع.
قطعنامه دیگر که در خبرها مطرح شده این است که شورای حقوق بشر از اسرائیل خواست فورا محاصره نوار غزه و سایر انواع مجازات دسته جمعی را لغو کند و خواستار آتش بس فوری در غزه شد. شورا از همه کشورها خواست تا برای جلوگیری از ادامه انتقال اجباری فلسطینی ها به داخل یا از غزه و توقف فروش، انتقال و انحراف تسلیحات، مهمات و سایر تجهیزات نظامی به اسرائیل، اقدام فوری انجام دهند.
این سازمان هدف قرار دادن غیرنظامیان از جمله در ۷ اکتبر۲۰۲۳ را محکوم می کند و خواستار آزادی فوری همه گروگان های باقی مانده، افراد بازداشت شده خودسرانه و قربانیان ناپدید شدن اجباری و همچنین تضمین دسترسی فوری بشردوستانه به گروگان ها و بازداشت شدگان مطابق با قوانین بین المللی است.در عین حال آنتونیو گوترش گفت:اما هیچ چیز مجازات دسته جمعی مردم فلسطین را توجیه نمی کند.
تاکید برجلوگیری از ادامه کوچ دادن اجباری فلسطینی‌ها به داخل یا از غزه نیز مهم است.
یکی از نکات مغفول مانده و مهم در خبرها این است که قطعنامه تصویب شده توسط شورای حقوق بشر استفاده از هوش مصنوعی در درگیری هایی که ممکن است به جنایات بین المللی کمک کند، را محکوم می کند.
نکته دیگر، لیست کامل کشورهای موافق و مخالف است که در فهم روندهای سیاسی و بین المللی حقوق بشر مهم است و نام رای دهندگان می‌تواند بخشی از این سوال را که چرا یک رژیم غدار می‌توانند جلوی چشم جهانیان به کشتار در غزه ادامه دهد را پاسخ می‌گوید و همزمان پرسش‌های زیادی را هم به وجود می‌آورد. اما غالبا لیست کامل را منتشر نکرده اند.
۲۸موافق عبارتند از: الجزایر، بنگلادش، بلژیک، برزیل، بروندی، شیلی، چین، ساحل عاج، کوبا، اریتره، فنلاند، گامبیا، غنا، هندوراس، اندونزی، قزاقستان، کویت، قرقیزستان، لوکزامبورگ، مالزی، مالدیو ، مراکش، قطر، سومالی، آفریقای جنوبی، سودان، امارات متحده عربی و ویتنام.
۶مخالف: آرژانتین، بلغارستان، آلمان، مالاوی، پاراگوئه و ایالات متحده.
و۱۳ رای ممتنع عبارتند از: آلبانی، بنین، کامرون،کاستاریکا، جمهوری دومینیکن، فرانسه،گرجستان، هند، ژاپن، لیتوانی، مونته نگرو، هلند و رومانی.

🔹️ادامه یادداشت درصفحه بعد👇