اقا من یه بار فال حافظ گرفتم، هم اسمم توابیات بود هم فامیلیم، حضرت حافظ کاملا مُشرِف هستن😂

لیه اخبی غرامي و غرامي هالکني؟
چرا باید عشقی که مرا از پا انداخته را کتمان کنم؟

-تسکر

شهرِ شما گرمه؟
پس چرا اینجا هوا ابری شده و بارون میباره؟!

توده های گریه زا ، مرا که بغض ترینم؛
احاطه کرده اند.

دریایِ نگاهت

و
عمقِ وجودم🩶

من رو به زندگی وصل میکنی؛

درنگاهت، مانده چشمم؛

غریب و بی‌کس و بی‌همدمم خداوندا
بگو که گل بفرستد یکی به خانه‌ی من

#حامدعسکری

مَهِ من، ز جمع خوبان به کسی تو را چه نسبت؟
تو زیاده‌ای ز ماه و دگران کم از ستاره

#هلالی جغتایی

۰۱:۰۱

سحرخیز بودن از ویژگی های بارزِ وی بود.

حوصله ایی نمانده از بَس سررفته☹️🚶‍♀

بیا بریم دریا قدم بزنیم؛

و یا اینکه، وسط جنگل به باقیِ زندگیمون برسیم؛

اصلا هرچیزی که بندِ اتصالمون به این آدمارو قطع کنه، همین؛

اگه مامانم نبود
نمیدونم چه اتفاقاتی برام می افتاد.

دیگه دکتر و دارو هم جواب نیست؛

رابطه ی دوستام با مامانم اینطوریه که ویس های مامانم رو تو آرشیو نگه میدارن.🧎‍♀‍➡️

منم عزیزام رو راهی کردم سمتِ مشایه:)

هرگز از تن به درنمیشود این خستگیِ چندهزارساله به خوابی چندساعته؛ استراحتی چون مرگ بایدش!