Forwarded from سَبز تَر از ریچِل گرین🌱
پدربزرگم آخر همهی تلفنهاش میگفت
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتونو بشنوم، ماهم که جوون و جاهل چه میدونستیم صدا با دل آدم چه میکنه:))
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتونو بشنوم، ماهم که جوون و جاهل چه میدونستیم صدا با دل آدم چه میکنه:))
عاشورا هیچ روضه و مداحی و نوحهای نمیتونه به اندازهیِ دودمهی «مکن ای صبح طلوع» تاثیرگذار باشه، حالا هرچقدر هم باز و مکشوف و با جزئیات باشه.
آشپزی کردن خودش یجور "تراپی" حساب میشه البته اگه یکی باشه ظرف کثیفا رو بشوره.
شاید آدمایی که توی خواب مُردَن ،نتونستن از آغوش معشوق دلِ بِکنن.