🔹 گزارش انجمن تجارت الکترونیک: ایران، قهرمان اینترنت بیکیفیت در جهان!
🌐 https://twitter.com/Digiato/status/1680651940240162816
☑️ @ehsanmnotes
🌐 https://twitter.com/Digiato/status/1680651940240162816
☑️ @ehsanmnotes
🔹 میراث دست نامرئی
👤 جعفر خیرخواهان
📰 سیصد سال از تولد آدام اسمیت، اقتصاددان سرشناس مدافع بازار آزاد میگذرد. «دنیایاقتصاد» در دو گزارش به بررسی نکات قابل توجه و آثار ماندگار آدام اسمیت بر علم اقتصاد پرداخته است. افکار این اقتصاددان عمدتا تحت تاثیر افکار عصر روشنگری اسکاتلندی است. ایدههای بزرگ اسمیت بهرغم تاثیر ماندگار خود بر تاریخ علم اقتصاد همچنان الهامبخش سایر اقتصاددانان در دوره معاصر بوده است.
ادامه نوشته 👇
🌐 https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-136/3985376-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A6%DB%8C
☑ @ehsanmnotes
👤 جعفر خیرخواهان
📰 سیصد سال از تولد آدام اسمیت، اقتصاددان سرشناس مدافع بازار آزاد میگذرد. «دنیایاقتصاد» در دو گزارش به بررسی نکات قابل توجه و آثار ماندگار آدام اسمیت بر علم اقتصاد پرداخته است. افکار این اقتصاددان عمدتا تحت تاثیر افکار عصر روشنگری اسکاتلندی است. ایدههای بزرگ اسمیت بهرغم تاثیر ماندگار خود بر تاریخ علم اقتصاد همچنان الهامبخش سایر اقتصاددانان در دوره معاصر بوده است.
ادامه نوشته 👇
🌐 https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-136/3985376-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A6%DB%8C
☑ @ehsanmnotes
روزنامه دنیای اقتصاد
میراث دست نامرئی
سیصد سال از تولد آدام اسمیت، اقتصاددان سرشناس مدافع بازار آزاد میگذرد. «دنیایاقتصاد» در دو گزارش به بررسی نکات قابل توجه و آثار ماندگار آدام اسمیت بر علم اقتصاد پرداخته است. افکار این اقتصاددان عمدتا تحت تاثیر افکار عصر روشنگری اسکاتلندی است. ایدههای بزرگ…
مثال کارخانه سنجاق سازی آدام اسمیت رو حتما بخاطر دارید.
این وبسایت رو ببینید، با عنوان Interactive pin factory. کار جالبی بود:
https://www.adamsmithworks.org/pin_factory.html
در توضیحش نوشته:
What can we learn about our own world from Smith? Join the workers in an 18th century pin factory to find out more…
☑️ @ehsanmnotes
این وبسایت رو ببینید، با عنوان Interactive pin factory. کار جالبی بود:
https://www.adamsmithworks.org/pin_factory.html
در توضیحش نوشته:
What can we learn about our own world from Smith? Join the workers in an 18th century pin factory to find out more…
☑️ @ehsanmnotes
www.adamsmithworks.org
Adam Smith's Enlightened World
🔹 شاید باید انتظار افزایش روزافزون تاثیرگذاری اتحادیه های کارگری بر اقتصاد ایالات متحده رو داشته باشیم.
🌐 https://news.gallup.com/opinion/gallup/402497/reporter-resources-unions-labor.aspx
☑️ @ehsanmnotes
🌐 https://news.gallup.com/opinion/gallup/402497/reporter-resources-unions-labor.aspx
☑️ @ehsanmnotes
Forwarded from نشریه اقتصاد و آزادی
اقتصاد و آزادی - شماره اول.pdf
4.8 MB
💡مالکیت خصوصی قدرتمندترین و مهمترین ضمانت آزادی است. فریدریش فون هایک
🪙 نشریه اقتصاد و آزادی
🗽 شماره اول
📑 ۲۰۷ صفحه
🌻 تولید و انتشار توسط آکادمی بهارستان
📊 با همکاری انجمن علمی اقتصاد
🗽 𝗘𝗾𝘁𝗲𝘀𝗮𝗱 𝘃𝗮 𝗔𝘇𝗮𝗱𝗶
🪙 نشریه اقتصاد و آزادی
🗽 شماره اول
📑 ۲۰۷ صفحه
🌻 تولید و انتشار توسط آکادمی بهارستان
📊 با همکاری انجمن علمی اقتصاد
🗽 𝗘𝗾𝘁𝗲𝘀𝗮𝗱 𝘃𝗮 𝗔𝘇𝗮𝗱𝗶
نشریه اقتصاد و آزادی
اقتصاد و آزادی - شماره اول.pdf
🔹 من هم مقالهای از پروفسور لارنس وایت با عنوان «عرضهی رقابتی پول» ترجمه کردم که در این شماره منتشر شده، شرحی از ایده رقابت ارزها و بانکداری آزاد هست.
🔹 پیشنهاد میکنم حتما این مجله رو ببینید، مقالات با ارزشی در اون منتشر شده.
🔹 پیشنهاد میکنم حتما این مجله رو ببینید، مقالات با ارزشی در اون منتشر شده.
اسکات سامنر (Scott Sumner)، از اقتصاددانان market monetarist (و از افرادی که برروی ngdp targeting کار میکنند)، مجموعه پستهای متنی ۹ تایی داره در بلاگش با عنوان
"Short intro course on money"
معرفی ایدههای پولی خودش هست که به زبانی نسبتا ساده توضیح داده:
https://www.themoneyillusion.com/short-intro-course-on-money/
☑️ @ehsanmnotes
"Short intro course on money"
معرفی ایدههای پولی خودش هست که به زبانی نسبتا ساده توضیح داده:
https://www.themoneyillusion.com/short-intro-course-on-money/
☑️ @ehsanmnotes
📌 Nobel Prize Lecture, December 8, 2009 by Elinor Ostrom
🔹 Beyond Markets and States: Polycentric Governance of Complex Economic Systems
⬆ https://www.nobelprize.org/uploads/2018/06/ostrom_lecture.pdf
☑️ @ehsanmnotes
🔹 Beyond Markets and States: Polycentric Governance of Complex Economic Systems
⬆ https://www.nobelprize.org/uploads/2018/06/ostrom_lecture.pdf
☑️ @ehsanmnotes
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
رنج راهاندازی(1)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
من همهجور کار راهاندازی کردهام؛ از مغازه اسباببازیفروشی تا استارتآپ و زندگیام پستیها و بلندیهای زیادی داشته است اما راهاندازی «پایانه صادراتی گلشنآرای ارم» برایم فراتر از رنج بوده است.
اوایل دهه 90 رئیس اتاق بازرگانی کرمان بودم و همزمان به عنوان نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران فعالیت میکردم. آن روزها نهادهای امنیتی هشدار دادند که جنوب استان کرمان به دلیل تداوم خشکسالی و کاهش شدید سرمایهگذاری بهشدت مستعد ناامنی و تشنج است و نهادهای سیاسی و اقتصادی باید برای ایجاد تحرک در منطقه کارهای اساسی کنند. مسوولان سیاسی استان از اتاق بازرگانی کرمان خواستند طرحی تهیه کند که بر اساس آن همه نهادها برای بهبود شرایط منطقه کمک کنند. پس از مطالعات اولیه به این نتیجه رسیدیم که با توجه به تنگنای آب، کمبود زمین مناسب و مساله نگرانکننده فرسایش خاک، بهترین گزینه، توسعه محصولات گلخانهای است. مطالعه ما نشان داد هر هکتار گلخانه، برای 12 تا 16 نفر کار ایجاد میکند و ما فکر کردیم با راهاندازی پایانه صادراتی محصولات کشاورزی، دست کم برای 60 هزار نفر شغل ایجاد میشود. برآورد اولیه ما از سرمایهگذاری و راهاندازی این پایانه نزدیک به 10 میلیون دلار بود که 12 میلیارد تومان آن دوره میشد. با وجودیکه همه نهادهای دولتی قول همکاری دادند و در عین حال که همه میدانستند گروهی که قصد راه اندازی پایانه را دارد، صرفا دنبال کسب منفعت نیست، اما کار آنطور که فکر میکردیم پیش نرفت:
🔹حدود یک سالونیم در مسیر کرمان-تهران رفتوآمد داشتیم تا مجوز زمین بگیریم.
🔹پرونده دوبار به هیات دولت رفت و هر دو بار به دلیل نقص بیجا و بیمورد برگشت خورد.
🔹 50 هکتار زمین درخواستی به 5 هکتار تقلیل یافت.
🔹یک سال زمان صرف شد تا فقط مجوز بگیریم.
🔹در سال 1393 کار را شروع کردیم اما با تغییر قیمت دلار از هزار تومان به سه هزار و 200 تومان هزینههای ما دست کم سه برابر شد.
🔹با یک شرکت هلندی برای ساخت و خرید خط بستهبندی محصولات کشاورزی به ارزش 5/1 میلیون یورو قراردادی تنظیم کردیم.
🔹شش ماه طول کشید تا موفق شدیم از صندوق توسعه ملی، در اوایل سال 1394 اعتبار تسهیلات دریافت کنیم.
🔹 22 کانتینر ماشینآلات سفارش دادهشده، اواخر بهمن سال 1396 به بندرعباس رسید.
🔹در ماه اسفند 1396 مدارک مربوط به ترخیص ماشینآلات را به اداره گمرک تحویل دادیم، اما در اواخر اسفند اعلام کردند که به خاطر ایام نوروز، اجازه حمل به کانتینرهای باری و کالا را نمیدهند.
🔹سال 1397 از سر رسید و دوباره دلار با شوک مواجه شد و به بیش از پنج هزار تومان رسید.
🔹 رونمایی از دلار 4200 تومانی، شوک بسیار بزرگی به ما وارد کرد.
🔹درهای گمرک را کاملاً بستند. خیلی دوندگی کردیم و بارها توضیح دادیم که پول همه این ماشینآلات از صندوق توسعه ملی پرداخت شده و همه کارهای ترخیص آن نیز به پایان رسیده، اما مسوولان گمرک میگفتند تنها کالاهای واردشده با دلار 4200 تومان را ترخیص خواهند کرد.
🔹بابت این بلاتکلیفی هر ماه بیش از 50 میلیون تومان به شرکت «مرسکلاین» جریمه پرداخت میکردیم.
🔹شرکت هلندی که ماشینآلات را ارسال کرده بود، مدام فشار میآورد که اتمام موعد نصب نزدیک است و از آن به بعد مسوولیتی برای خود قائل نیست.
🔹هشت ماه تمام دوندگی کردیم تا در نهایت در ماه آذر گفتند برای ترخیص ماشینآلات باید از نو گشایش اعتبار کنیم و فرمها با اطلاعات جدید بهروز شود.
🔹وقتی برای گشایش اعتبار مراجعه کردیم، با مشکل جدید مواجه شدیم. گفتند، محل ارزی که دریافت کردید، صندوق توسعه ملی است و در فرمهای جدید باید عنوان شود چون سامانه با عنوان قدیمی جواب نمیدهد.
🔹 سه ماه دوندگی کردیم تا سرانجام در اسفند سال 1397 قبول کردند گزینه صندوق توسعه ملی را در فرمهایشان بگنجانند تا بتوانیم گشایش اعتبار کنیم.
🔹در اوایل سال 1398 موفق به گشایش اعتبار مجدد قانون جدید شدیم.
🔹اواخر سال 1397 و اوایل سال 1398 به خاطر مشکلات زیادی که گریبان ما را گرفت، عملاً کار متوقف شد. پشیمان شده بودیم اما کاری از دستمان بر نمیآمد.
🔹بعد از گشایش اعتبار و آماده شدن برای ترخیص، اعلام کردند که چهار کانتینر از 22 کانتینر موجود مربوط به دستگاههای «لیفتراک» است و با توجه به اینکه در داخل، کالای مشابه آن ساخته میشود، اجازه ترخیص نمیدهیم.
🔹ما همچنان ماهی 50 میلیون تومان به شرکت مرسکلاین جریمه پرداخت میکردیم و این شرکت هم فشار میآورد که به خاطر تحریمها نمیتواند در آبهای ایران بماند و باید هرچه زودتر، بار خود را خالی کنید.
🔹به خاطر تحریمها مسیرهای نقل و انتقال پول هم کاملا بسته شد.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
ادامه در پست بعدی
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
من همهجور کار راهاندازی کردهام؛ از مغازه اسباببازیفروشی تا استارتآپ و زندگیام پستیها و بلندیهای زیادی داشته است اما راهاندازی «پایانه صادراتی گلشنآرای ارم» برایم فراتر از رنج بوده است.
اوایل دهه 90 رئیس اتاق بازرگانی کرمان بودم و همزمان به عنوان نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران فعالیت میکردم. آن روزها نهادهای امنیتی هشدار دادند که جنوب استان کرمان به دلیل تداوم خشکسالی و کاهش شدید سرمایهگذاری بهشدت مستعد ناامنی و تشنج است و نهادهای سیاسی و اقتصادی باید برای ایجاد تحرک در منطقه کارهای اساسی کنند. مسوولان سیاسی استان از اتاق بازرگانی کرمان خواستند طرحی تهیه کند که بر اساس آن همه نهادها برای بهبود شرایط منطقه کمک کنند. پس از مطالعات اولیه به این نتیجه رسیدیم که با توجه به تنگنای آب، کمبود زمین مناسب و مساله نگرانکننده فرسایش خاک، بهترین گزینه، توسعه محصولات گلخانهای است. مطالعه ما نشان داد هر هکتار گلخانه، برای 12 تا 16 نفر کار ایجاد میکند و ما فکر کردیم با راهاندازی پایانه صادراتی محصولات کشاورزی، دست کم برای 60 هزار نفر شغل ایجاد میشود. برآورد اولیه ما از سرمایهگذاری و راهاندازی این پایانه نزدیک به 10 میلیون دلار بود که 12 میلیارد تومان آن دوره میشد. با وجودیکه همه نهادهای دولتی قول همکاری دادند و در عین حال که همه میدانستند گروهی که قصد راه اندازی پایانه را دارد، صرفا دنبال کسب منفعت نیست، اما کار آنطور که فکر میکردیم پیش نرفت:
🔹حدود یک سالونیم در مسیر کرمان-تهران رفتوآمد داشتیم تا مجوز زمین بگیریم.
🔹پرونده دوبار به هیات دولت رفت و هر دو بار به دلیل نقص بیجا و بیمورد برگشت خورد.
🔹 50 هکتار زمین درخواستی به 5 هکتار تقلیل یافت.
🔹یک سال زمان صرف شد تا فقط مجوز بگیریم.
🔹در سال 1393 کار را شروع کردیم اما با تغییر قیمت دلار از هزار تومان به سه هزار و 200 تومان هزینههای ما دست کم سه برابر شد.
🔹با یک شرکت هلندی برای ساخت و خرید خط بستهبندی محصولات کشاورزی به ارزش 5/1 میلیون یورو قراردادی تنظیم کردیم.
🔹شش ماه طول کشید تا موفق شدیم از صندوق توسعه ملی، در اوایل سال 1394 اعتبار تسهیلات دریافت کنیم.
🔹 22 کانتینر ماشینآلات سفارش دادهشده، اواخر بهمن سال 1396 به بندرعباس رسید.
🔹در ماه اسفند 1396 مدارک مربوط به ترخیص ماشینآلات را به اداره گمرک تحویل دادیم، اما در اواخر اسفند اعلام کردند که به خاطر ایام نوروز، اجازه حمل به کانتینرهای باری و کالا را نمیدهند.
🔹سال 1397 از سر رسید و دوباره دلار با شوک مواجه شد و به بیش از پنج هزار تومان رسید.
🔹 رونمایی از دلار 4200 تومانی، شوک بسیار بزرگی به ما وارد کرد.
🔹درهای گمرک را کاملاً بستند. خیلی دوندگی کردیم و بارها توضیح دادیم که پول همه این ماشینآلات از صندوق توسعه ملی پرداخت شده و همه کارهای ترخیص آن نیز به پایان رسیده، اما مسوولان گمرک میگفتند تنها کالاهای واردشده با دلار 4200 تومان را ترخیص خواهند کرد.
🔹بابت این بلاتکلیفی هر ماه بیش از 50 میلیون تومان به شرکت «مرسکلاین» جریمه پرداخت میکردیم.
🔹شرکت هلندی که ماشینآلات را ارسال کرده بود، مدام فشار میآورد که اتمام موعد نصب نزدیک است و از آن به بعد مسوولیتی برای خود قائل نیست.
🔹هشت ماه تمام دوندگی کردیم تا در نهایت در ماه آذر گفتند برای ترخیص ماشینآلات باید از نو گشایش اعتبار کنیم و فرمها با اطلاعات جدید بهروز شود.
🔹وقتی برای گشایش اعتبار مراجعه کردیم، با مشکل جدید مواجه شدیم. گفتند، محل ارزی که دریافت کردید، صندوق توسعه ملی است و در فرمهای جدید باید عنوان شود چون سامانه با عنوان قدیمی جواب نمیدهد.
🔹 سه ماه دوندگی کردیم تا سرانجام در اسفند سال 1397 قبول کردند گزینه صندوق توسعه ملی را در فرمهایشان بگنجانند تا بتوانیم گشایش اعتبار کنیم.
🔹در اوایل سال 1398 موفق به گشایش اعتبار مجدد قانون جدید شدیم.
🔹اواخر سال 1397 و اوایل سال 1398 به خاطر مشکلات زیادی که گریبان ما را گرفت، عملاً کار متوقف شد. پشیمان شده بودیم اما کاری از دستمان بر نمیآمد.
🔹بعد از گشایش اعتبار و آماده شدن برای ترخیص، اعلام کردند که چهار کانتینر از 22 کانتینر موجود مربوط به دستگاههای «لیفتراک» است و با توجه به اینکه در داخل، کالای مشابه آن ساخته میشود، اجازه ترخیص نمیدهیم.
🔹ما همچنان ماهی 50 میلیون تومان به شرکت مرسکلاین جریمه پرداخت میکردیم و این شرکت هم فشار میآورد که به خاطر تحریمها نمیتواند در آبهای ایران بماند و باید هرچه زودتر، بار خود را خالی کنید.
🔹به خاطر تحریمها مسیرهای نقل و انتقال پول هم کاملا بسته شد.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
ادامه در پست بعدی
Telegram
✍️ محسن جلالپور
ادامه از پست قبلی
رنج راهاندازی(2)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
🔹در حالی که هنوز ماشینآلات ما در گمرک مانده بود و کار ما هنوز آغاز نشده بود، صندوق توسعه ملی از ما طلب اقساط کرد و در نهایت، از اواخر سال 1399 حسابهای ما به دلیل بدعهدی، مسدود…
رنج راهاندازی(2)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
🔹در حالی که هنوز ماشینآلات ما در گمرک مانده بود و کار ما هنوز آغاز نشده بود، صندوق توسعه ملی از ما طلب اقساط کرد و در نهایت، از اواخر سال 1399 حسابهای ما به دلیل بدعهدی، مسدود…
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
ادامه از پست قبلی
رنج راهاندازی(2)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
🔹در حالی که هنوز ماشینآلات ما در گمرک مانده بود و کار ما هنوز آغاز نشده بود، صندوق توسعه ملی از ما طلب اقساط کرد و در نهایت، از اواخر سال 1399 حسابهای ما به دلیل بدعهدی، مسدود شد.
🔹هم با تحریمهای اقتصادی دستوپنجه نرم میکردیم، هم ماهانه به شرکت مرسکلاین جریمه میپرداختیم، هم صندوق توسعه ملی حسابهایمان را مسدود کرده بود و هم با دومین شوک ارزی مواجه شدیم. از همه بدتر اینکه با دستور صندوق توسعه ملی، حساب 20 شرکتی که اعضای هیاتمدیره پایانه صادراتی گلشنآرای ارم در آن حضور داشتند، مسدود شده بود.
🔹 مسدودی حسابهای بانکی، کوهی از مشکلات برای ما ایجاد کرد و ما واقعاً نمیدانستیم چطور این همه مشکل را حل کنیم. اعتبارمان خدشهدار شده بود و همه زندگیمان تحتالشعاع این مساله قرار داشت. حتی حسابهای مربوط به بنیاد خیریه را که هر کدام از ما عضو بودیم هم مسدود کرده بودند.
🔹بعد از رفع گرفتاری، به شرکت هلندی پیام دادیم که ماشینآلات ترخیص شده و آماده نصب هستند. به ما اطلاع دادند که باید 140 هزار دلار بابت 10 درصد حقالزحمه نصب و راهاندازی ماشینآلات، به حسابشان واریز کنیم.
🔹امکان انتقال پول وجود نداشت و بانکها با ما کار نمیکردند به همین دلیل نمیتوانستیم پول را به حساب شرکت هلندی واریز کنیم. دهها راه و مسیر را امتحان کردیم اما نتوانستیم پول را انتقال دهیم و حتی اعلام کردیم که میتوانیم پول را به صورت دستی به شرکت تحویل دهیم اما آنها نپذیرفتند.
🔹به معنای واقعی سردرگم بودیم؛ اگر ماشینآلات را خودمان باز میکردیم، گارانتی باطل میشد و اگر باز نمیکردیم، کارمان زمین میماند.
🔹نمایندگان ما هر روز کیف و چمدان به دست از این کشور به آن کشور و از این شهر به آن شهر رفتند تا به نوعی پول را به حساب شرکت هلندی منتقل کنند اما شرکت هلندی نمیپذیرفت و تاکید داشت که حتماً باید از یک حساب مشخص، پول واریز شود.
🔹 بعد از چهار ماه موفق شدیم شرایط را برای واریز پول به حساب شرکت هلندی فراهم کنیم اما شرکت هلندی نپذیرفت و به صراحت اعلام کرد که به دلیل تحریمها نمیتوانیم با ایرانیها کار کنیم. معنیاش این بود که آنها نمیتوانستند و نمیخواستند تکنسینهای خود را به ایران بفرستند که خط تولید را برایمان راهاندازی کند.
🔹پیش خودمان فکر کردیم، خب نیامدند که نیامدند، خودمان ماشینآلات را راهاندازی میکنیم. اما موضوع این بود که ماشینآلات کُد داشتند و همه کدها دست شرکت هلندی بود.
🔹از تابستان 1398 تا اوایل سال 1400 بیش از 20 راهحل مختلف را آزمودیم تا شاید بتوانیم ماشینآلات را راهاندازی و نصب کنیم اما به هر دری زدیم، موفق نشدیم.
🔹به این نتیجه رسیدیم که ماشینآلات را به یکی از کشورهای منطقه ببریم و راهاندازی کنیم و بعد به ایران بازگردانیم اما شرکت هلندی اعلام کرد، این ماشینآلات برای ایران ساخته شده و تنها در ایران قابلیت نصب و راهاندازی دارد و در هیچ کشور دیگری به غیر از ایران برای راهاندازی آن اقدام نمیکند.
🔹شرایط برای ما خیلی سخت شده بود و در نهایت تصمیم گرفتیم از متخصصان داخلی برای راهاندازی خط تولید بهره بگیریم که اغلب توان راهاندازی داشتند اما مسوولیت بعد از آن را نمیپذیرفتند چون شرکت هلندی کد راهاندازی ماشینآلات را در اختیار داشت و هر زمان که میخواست، میتوانست خط تولید را متوقف کند.
🔹یکی از متخصصان شرکت هلندی حاضر شد مخفیانه با نماینده ما قهوهای بخورد و کمی راهنماییمان کند اما آنقدر ترسیده بود که حتی حاضر نشد تلفنی با ما صحبتی داشته باشد. این فرد در یکی از کشورها نمایندگی شرکت هلندی را داشت و توافق کردیم که مخفیانه با او قرار بگذاریم.
🔹سه روز با او مذاکره کردیم و در نهایت متقاعد شد که مخفیانه به ایران سفر کند و خط تولید ما را راهاندازی کند. او در بهمن 1401 به ایران سفر کرد و چند هفته بعد خط تولید جنجالی راهاندازی شد.
🔹این پروژه قرار بود با 12 میلیارد تومان سرمایه به سرانجام برسد اما به دلیل تورم این مقدار سرمایه فقط صرف محوطهسازی شد. برآورد ما این بود که پایانه صادراتی، تا سال 1395 راهاندازی شود. اما آنقدر گرفتار اخذ مجوز و طی مسیرهای پیچیده شدیم که نفهمیدیم چطور این همه سال گذشت و تا امروز بیش از 10 برابر برآوردهای اولیه، هزینه کردهایم.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
رنج راهاندازی(2)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
🔹در حالی که هنوز ماشینآلات ما در گمرک مانده بود و کار ما هنوز آغاز نشده بود، صندوق توسعه ملی از ما طلب اقساط کرد و در نهایت، از اواخر سال 1399 حسابهای ما به دلیل بدعهدی، مسدود شد.
🔹هم با تحریمهای اقتصادی دستوپنجه نرم میکردیم، هم ماهانه به شرکت مرسکلاین جریمه میپرداختیم، هم صندوق توسعه ملی حسابهایمان را مسدود کرده بود و هم با دومین شوک ارزی مواجه شدیم. از همه بدتر اینکه با دستور صندوق توسعه ملی، حساب 20 شرکتی که اعضای هیاتمدیره پایانه صادراتی گلشنآرای ارم در آن حضور داشتند، مسدود شده بود.
🔹 مسدودی حسابهای بانکی، کوهی از مشکلات برای ما ایجاد کرد و ما واقعاً نمیدانستیم چطور این همه مشکل را حل کنیم. اعتبارمان خدشهدار شده بود و همه زندگیمان تحتالشعاع این مساله قرار داشت. حتی حسابهای مربوط به بنیاد خیریه را که هر کدام از ما عضو بودیم هم مسدود کرده بودند.
🔹بعد از رفع گرفتاری، به شرکت هلندی پیام دادیم که ماشینآلات ترخیص شده و آماده نصب هستند. به ما اطلاع دادند که باید 140 هزار دلار بابت 10 درصد حقالزحمه نصب و راهاندازی ماشینآلات، به حسابشان واریز کنیم.
🔹امکان انتقال پول وجود نداشت و بانکها با ما کار نمیکردند به همین دلیل نمیتوانستیم پول را به حساب شرکت هلندی واریز کنیم. دهها راه و مسیر را امتحان کردیم اما نتوانستیم پول را انتقال دهیم و حتی اعلام کردیم که میتوانیم پول را به صورت دستی به شرکت تحویل دهیم اما آنها نپذیرفتند.
🔹به معنای واقعی سردرگم بودیم؛ اگر ماشینآلات را خودمان باز میکردیم، گارانتی باطل میشد و اگر باز نمیکردیم، کارمان زمین میماند.
🔹نمایندگان ما هر روز کیف و چمدان به دست از این کشور به آن کشور و از این شهر به آن شهر رفتند تا به نوعی پول را به حساب شرکت هلندی منتقل کنند اما شرکت هلندی نمیپذیرفت و تاکید داشت که حتماً باید از یک حساب مشخص، پول واریز شود.
🔹 بعد از چهار ماه موفق شدیم شرایط را برای واریز پول به حساب شرکت هلندی فراهم کنیم اما شرکت هلندی نپذیرفت و به صراحت اعلام کرد که به دلیل تحریمها نمیتوانیم با ایرانیها کار کنیم. معنیاش این بود که آنها نمیتوانستند و نمیخواستند تکنسینهای خود را به ایران بفرستند که خط تولید را برایمان راهاندازی کند.
🔹پیش خودمان فکر کردیم، خب نیامدند که نیامدند، خودمان ماشینآلات را راهاندازی میکنیم. اما موضوع این بود که ماشینآلات کُد داشتند و همه کدها دست شرکت هلندی بود.
🔹از تابستان 1398 تا اوایل سال 1400 بیش از 20 راهحل مختلف را آزمودیم تا شاید بتوانیم ماشینآلات را راهاندازی و نصب کنیم اما به هر دری زدیم، موفق نشدیم.
🔹به این نتیجه رسیدیم که ماشینآلات را به یکی از کشورهای منطقه ببریم و راهاندازی کنیم و بعد به ایران بازگردانیم اما شرکت هلندی اعلام کرد، این ماشینآلات برای ایران ساخته شده و تنها در ایران قابلیت نصب و راهاندازی دارد و در هیچ کشور دیگری به غیر از ایران برای راهاندازی آن اقدام نمیکند.
🔹شرایط برای ما خیلی سخت شده بود و در نهایت تصمیم گرفتیم از متخصصان داخلی برای راهاندازی خط تولید بهره بگیریم که اغلب توان راهاندازی داشتند اما مسوولیت بعد از آن را نمیپذیرفتند چون شرکت هلندی کد راهاندازی ماشینآلات را در اختیار داشت و هر زمان که میخواست، میتوانست خط تولید را متوقف کند.
🔹یکی از متخصصان شرکت هلندی حاضر شد مخفیانه با نماینده ما قهوهای بخورد و کمی راهنماییمان کند اما آنقدر ترسیده بود که حتی حاضر نشد تلفنی با ما صحبتی داشته باشد. این فرد در یکی از کشورها نمایندگی شرکت هلندی را داشت و توافق کردیم که مخفیانه با او قرار بگذاریم.
🔹سه روز با او مذاکره کردیم و در نهایت متقاعد شد که مخفیانه به ایران سفر کند و خط تولید ما را راهاندازی کند. او در بهمن 1401 به ایران سفر کرد و چند هفته بعد خط تولید جنجالی راهاندازی شد.
🔹این پروژه قرار بود با 12 میلیارد تومان سرمایه به سرانجام برسد اما به دلیل تورم این مقدار سرمایه فقط صرف محوطهسازی شد. برآورد ما این بود که پایانه صادراتی، تا سال 1395 راهاندازی شود. اما آنقدر گرفتار اخذ مجوز و طی مسیرهای پیچیده شدیم که نفهمیدیم چطور این همه سال گذشت و تا امروز بیش از 10 برابر برآوردهای اولیه، هزینه کردهایم.
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Telegram
✍️ محسن جلالپور
رنج راهاندازی(1)
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
من همهجور کار راهاندازی کردهام؛ از مغازه اسباببازیفروشی تا استارتآپ و زندگیام پستیها و بلندیهای زیادی داشته است اما راهاندازی «پایانه صادراتی گلشنآرای ارم» برایم فراتر از رنج بوده است.…
چرا راهاندازی کسبوکار در ایران سخت است؟
من همهجور کار راهاندازی کردهام؛ از مغازه اسباببازیفروشی تا استارتآپ و زندگیام پستیها و بلندیهای زیادی داشته است اما راهاندازی «پایانه صادراتی گلشنآرای ارم» برایم فراتر از رنج بوده است.…
📌 در باب حذف بانک مرکزی؛ چرا حذف بانک مرکزی به یکباره نه ممکنه و نه حتی مطلوب؟
🔹 گرچه امروز برخیها شعار حذف بانک مرکزی میدهند، اما حذف به یکباره این نهاد ممکن نیست و یا حتی حذف تدریجی این نهاد الزاما مطلوب نیست؛ اشاراتی خواهم داشت به چرایی آن.
گرچه میخوام استناد کنم به ادبیات بانکداری آزاد و آنچه امثال سلجین، وایت و هایک درباره مضرات انحصار بانک مرکزی بر پول گفتند را یادآور بشم، اما دستیابی به سیستم بانکداری آزاد، از طریق نابودی پول دولتی و جایگزینی پول های خصوصی با تصمیم دولت، روشی پرهزینه است.
امروزه تمامی مراودات مالی ما، از جمله پرداخت های روزمره ما، بواسطه سیستم هایی انجام میشه که توسط بانک مرکزی توسعه پیدا کردن و یا حداقل بخش مهمی از این سیستم وابسته به بانک مرکزی است، حذف نهاد بانک مرکزی حتی در پرداخت های روزمره ما مشکل ایجاد میکنه و این یعنی زمین زدن کسب و کارها، آنهایی که حتی یک لحظه قطعی در سیستم پرداختشان ضررهای بزرگی براشون بهمراه داره و یا حتی کسب و کارهای کوچکی که تمامی مبادلات مالیشون وابسته به همین سیستمه و حتی چندساعت قطعی در این سیستم میتونه آسیب های جبران ناپذیری به اونها وارد کنه.
قطعی درگاه پرداخت اینترنتی کسب و کارهای IT ایران رو بارها تجربه کردیم. قطعی هایی که گاهی حتی درحد چند روز بودن اما همه اعتماد و اعتبار جمع شده در طول سالها برای یک کسب و کار رو همین چند روز تعطیلی به هیچ تبدیل کرد.
امروز، استفاده از پول دولت، که ناشر آن بانک مرکزی هست، همچنان درجریانه. معاملات روزمره ما و بخشی از دارایی ما براساس پول دولتیه. فقط به لحظه ای فکر کنید که خبر بیاید بانک دولت قرار است دیگر نباشد و طبعا نهادی برای پشتیبانی از پول دولتی وجود نخواهد داشت و حتی دولت هم این پول را دیگر نخواهد پذیرفت (که اگر ما هر نهادی رو مسئول چنین کاری کنیم، انگار بانک مرکزی رو عملا حذف نکردیم، بلکه نهایتا اختیاراتی رو ازش سلب کردیم)
در چنین لحظه ای، احتمالا هرآنچه پولی دولتی وجود دارد ممکن است به یکباره بی ارزش شود.
ثروت گروهی از مردم که تقریبا هیچ چیز جز موجودی سپرده بانکیشان ندارند، شاید به یکباره تقریبا هیچ شود.
به قراردادهایی که براساس پول دولتی نوشته شده اند فکر کنید. (که تقریبا شامل همه قراردادهایی میشه که در این محدوده جغرافیایی تنظیم شده اند.) و به دعواهای حقوقی که پیش خواهند آمد بیاندیشید. این عدد و رقم های کوچک و بزرگ روی قراردادها واقعا چه خواهند شد؟ چگونه تبدیل به واحد پولی دیگری قرار است بشود؟ با حکم و نرخ تبدیل دولتی؟ یا به حکم بازار؟ دقیقا کدام بازار؟ بازاری که ممکن است بگوید پول دولتی تقریبا ارزشش صفر است؟
سیستم های حسابداری، اسناد مالی و اوراق ها و... همگی برحسب پول فعلی نوشته شده اند و تقریبا چالشی مشابه مساله قبلی دارند و همچنین هزینه های فنی گسترده ای برای تغییر سیستم های حسابداری بر ما تحمیل میشود.
حتی اگر حذف بانک مرکزی رو صرفا در این ببینیم که حجم پایه پولی ثابت باقی بماند، اما دیگر بانک مرکزی پولی چاپ نکند (پایه پولی) و بروکراتی هیچ سیاست پولی اجرا نکند، ولی همچنان دولت آنرا بپذیرد و مابقی سیستم را همینطور نگه داریم، این خود عملا یک سیاست پولیست، گرچه ما چنین تصور نکنیم و آثار خودش را بر اقتصاد دارد که الزاما بهترین نتیجه نخواهد بود و میتواند نهاد ناشر پول را و به تبع بقیه بخش های اقتصاد را دچال چالش کند، درحالیکه هیچ ابزاری برای کنترل آن ندارد.
گمان نمیکنم، مطالبه حذف نهاد بانک مرکزی در امروز، مطالبه مطلوب و ممکنی باشد. البته حذف انحصار پول و اعطای آزادی های حقوقی به شرکت های خصوصی برای توسعه پول های خصوصی موضوع دیگریست که شخصا به آن قائلم و معتقدم مساله بانک مرکزی را باید به بازار سپرد.
☑ @ehsanmnotes
🔹 گرچه امروز برخیها شعار حذف بانک مرکزی میدهند، اما حذف به یکباره این نهاد ممکن نیست و یا حتی حذف تدریجی این نهاد الزاما مطلوب نیست؛ اشاراتی خواهم داشت به چرایی آن.
گرچه میخوام استناد کنم به ادبیات بانکداری آزاد و آنچه امثال سلجین، وایت و هایک درباره مضرات انحصار بانک مرکزی بر پول گفتند را یادآور بشم، اما دستیابی به سیستم بانکداری آزاد، از طریق نابودی پول دولتی و جایگزینی پول های خصوصی با تصمیم دولت، روشی پرهزینه است.
امروزه تمامی مراودات مالی ما، از جمله پرداخت های روزمره ما، بواسطه سیستم هایی انجام میشه که توسط بانک مرکزی توسعه پیدا کردن و یا حداقل بخش مهمی از این سیستم وابسته به بانک مرکزی است، حذف نهاد بانک مرکزی حتی در پرداخت های روزمره ما مشکل ایجاد میکنه و این یعنی زمین زدن کسب و کارها، آنهایی که حتی یک لحظه قطعی در سیستم پرداختشان ضررهای بزرگی براشون بهمراه داره و یا حتی کسب و کارهای کوچکی که تمامی مبادلات مالیشون وابسته به همین سیستمه و حتی چندساعت قطعی در این سیستم میتونه آسیب های جبران ناپذیری به اونها وارد کنه.
قطعی درگاه پرداخت اینترنتی کسب و کارهای IT ایران رو بارها تجربه کردیم. قطعی هایی که گاهی حتی درحد چند روز بودن اما همه اعتماد و اعتبار جمع شده در طول سالها برای یک کسب و کار رو همین چند روز تعطیلی به هیچ تبدیل کرد.
امروز، استفاده از پول دولت، که ناشر آن بانک مرکزی هست، همچنان درجریانه. معاملات روزمره ما و بخشی از دارایی ما براساس پول دولتیه. فقط به لحظه ای فکر کنید که خبر بیاید بانک دولت قرار است دیگر نباشد و طبعا نهادی برای پشتیبانی از پول دولتی وجود نخواهد داشت و حتی دولت هم این پول را دیگر نخواهد پذیرفت (که اگر ما هر نهادی رو مسئول چنین کاری کنیم، انگار بانک مرکزی رو عملا حذف نکردیم، بلکه نهایتا اختیاراتی رو ازش سلب کردیم)
در چنین لحظه ای، احتمالا هرآنچه پولی دولتی وجود دارد ممکن است به یکباره بی ارزش شود.
ثروت گروهی از مردم که تقریبا هیچ چیز جز موجودی سپرده بانکیشان ندارند، شاید به یکباره تقریبا هیچ شود.
به قراردادهایی که براساس پول دولتی نوشته شده اند فکر کنید. (که تقریبا شامل همه قراردادهایی میشه که در این محدوده جغرافیایی تنظیم شده اند.) و به دعواهای حقوقی که پیش خواهند آمد بیاندیشید. این عدد و رقم های کوچک و بزرگ روی قراردادها واقعا چه خواهند شد؟ چگونه تبدیل به واحد پولی دیگری قرار است بشود؟ با حکم و نرخ تبدیل دولتی؟ یا به حکم بازار؟ دقیقا کدام بازار؟ بازاری که ممکن است بگوید پول دولتی تقریبا ارزشش صفر است؟
سیستم های حسابداری، اسناد مالی و اوراق ها و... همگی برحسب پول فعلی نوشته شده اند و تقریبا چالشی مشابه مساله قبلی دارند و همچنین هزینه های فنی گسترده ای برای تغییر سیستم های حسابداری بر ما تحمیل میشود.
حتی اگر حذف بانک مرکزی رو صرفا در این ببینیم که حجم پایه پولی ثابت باقی بماند، اما دیگر بانک مرکزی پولی چاپ نکند (پایه پولی) و بروکراتی هیچ سیاست پولی اجرا نکند، ولی همچنان دولت آنرا بپذیرد و مابقی سیستم را همینطور نگه داریم، این خود عملا یک سیاست پولیست، گرچه ما چنین تصور نکنیم و آثار خودش را بر اقتصاد دارد که الزاما بهترین نتیجه نخواهد بود و میتواند نهاد ناشر پول را و به تبع بقیه بخش های اقتصاد را دچال چالش کند، درحالیکه هیچ ابزاری برای کنترل آن ندارد.
گمان نمیکنم، مطالبه حذف نهاد بانک مرکزی در امروز، مطالبه مطلوب و ممکنی باشد. البته حذف انحصار پول و اعطای آزادی های حقوقی به شرکت های خصوصی برای توسعه پول های خصوصی موضوع دیگریست که شخصا به آن قائلم و معتقدم مساله بانک مرکزی را باید به بازار سپرد.
☑ @ehsanmnotes
Forwarded from SayadiNotes-DB
C.B.I-sandbox-performance-report.pdf
1.5 MB
بعد از راه اندازی و رونمایی رسمی محیط آزمون تنظیم گری بانک مرکزی در تیر ماه 1401، گزارش مشروح اقدامات انجام گرفته در این پروژه توسط دبیرخانه سندباکس منتشر شد.
مرداد ۱۴۰۲
مرداد ۱۴۰۲
🔷 گرچه شاید خیلی ها با «ثروت ملل» آدام اسمیت آشنا باشند، اما سعی کردم در این یادداشت، فارغ از بیان ایده های این کتاب، نگاهی به روند زندگی اسمیت و معرفی ایده های مهم کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» او هم بندازم. (کتابی که البته به اندازه ثروت ملل معروف نشد.)
🌐 https://b2n.ir/adamsmith
☑️ @ehsanmnotes
🌐 https://b2n.ir/adamsmith
☑️ @ehsanmnotes
روزنامه دنیای اقتصاد
در ستایش مدافع تجارت آزاد
در سال 1723 در شهر کیرک کالدی (Kirkcaldy) اسکاتلند، آدام اسمیت که ما او را عموما پدر علم اقتصاد میدانیم متولد شد. گرچه او تاثیر بسزایی بر علم اقتصاد مدرن گذاشت و اثر مهم او، «پژوهشی درباره ماهیت و علل ثروت ملل» یا به اختصار «ثروت ملل»، در فضای سیاسی و…
Econote (Ehsan's Notes)
اسکات سامنر (Scott Sumner)، از اقتصاددانان market monetarist (و از افرادی که برروی ngdp targeting کار میکنند)، مجموعه پستهای متنی ۹ تایی داره در بلاگش با عنوان "Short intro course on money" معرفی ایدههای پولی خودش هست که به زبانی نسبتا ساده توضیح داده:…
جورج سلجین (George Selgin)، از اقتصاددانان حوزه اقتصاد پولی و نظریه بانکداری آزاد (Free banking)، مجموعه پستهای متنی 12 تایی در وبسایت اندیشکده Cato منتشر کرده با عنوان
"A Monetary Policy Primer"
دیدگاه های خودش درباره پول و سیاست پولی را به زبانی نسبتا ساده توضیح داده:
https://www.cato.org/blog/monetary-policy-primer-part-1-money
☑️ @ehsanmnotes
"A Monetary Policy Primer"
دیدگاه های خودش درباره پول و سیاست پولی را به زبانی نسبتا ساده توضیح داده:
https://www.cato.org/blog/monetary-policy-primer-part-1-money
☑️ @ehsanmnotes
Econote (Ehsan's Notes)
جورج سلجین (George Selgin)، از اقتصاددانان حوزه اقتصاد پولی و نظریه بانکداری آزاد (Free banking)، مجموعه پستهای متنی 12 تایی در وبسایت اندیشکده Cato منتشر کرده با عنوان "A Monetary Policy Primer" دیدگاه های خودش درباره پول و سیاست پولی را به زبانی نسبتا…
پری مرلینگ (Perry Mehrling)، اقتصاددان حوزه پولی که نگرشی در زمینه پول به نام مکتب فکری Money view را معرفی کرد و توسعه داد، کورسی در این زمینه دارد که در لینک زیر در دسترس است.
این کورس که
"Economics of Money and Banking"
نام دارد، کلاس درس او برای دانشجویان کارشناسی در دانشگاه کلمبیا میباشد:
https://www.ineteconomics.org/education/courses/the-economics-of-money-banking
☑️ @ehsanmnotes
این کورس که
"Economics of Money and Banking"
نام دارد، کلاس درس او برای دانشجویان کارشناسی در دانشگاه کلمبیا میباشد:
https://www.ineteconomics.org/education/courses/the-economics-of-money-banking
☑️ @ehsanmnotes
🔷 Financial crisis 2008: A reporter's memories from the front lines
🔹 بررسی مجدد صفحات اول FT در دوران بحران مالی ۲۰۰۸
🌐 https://www.ft.com/content/c2d50f1c-b18c-11e8-8d14-6f049d06439c
☑️ @ehsanmnotes
🔹 بررسی مجدد صفحات اول FT در دوران بحران مالی ۲۰۰۸
🌐 https://www.ft.com/content/c2d50f1c-b18c-11e8-8d14-6f049d06439c
☑️ @ehsanmnotes
Ft
Financial crisis 2008: A reporter's memories from the front lines
John Authers re-examines the front pages of a decade ago, from Lehman Brothers to Tarp
Forwarded from Nudge
سخنرانی دارون عجماوغلو در خصوص کتاب جدیدش
✅ Power and Progress
#Webinar
Organizer: Princeton University
Speaker: Daron Acemoglu (MIT)
Chair: Atif Mian (Princeton University)
▫️Princeton Public Lectures presents "Power and Progress: Our Thousand-Year Struggle Over Technology and Prosperity".
📆4 Oct 2023, 22:00 London Time
پنجشنبه ١٣ مهر ۱۴۰۲ ساعت ٠٠:۳۰ بامداد به وقت تهران
👉🏼 Register here
آشنایی با عجماوغلو:
https://t.me/nudgeunit/453
آشنایی با میان:
https://t.me/nudgeunit/309
@nudgeunit
✅ Power and Progress
#Webinar
Organizer: Princeton University
Speaker: Daron Acemoglu (MIT)
Chair: Atif Mian (Princeton University)
▫️Princeton Public Lectures presents "Power and Progress: Our Thousand-Year Struggle Over Technology and Prosperity".
📆4 Oct 2023, 22:00 London Time
پنجشنبه ١٣ مهر ۱۴۰۲ ساعت ٠٠:۳۰ بامداد به وقت تهران
👉🏼 Register here
آشنایی با عجماوغلو:
https://t.me/nudgeunit/453
آشنایی با میان:
https://t.me/nudgeunit/309
@nudgeunit
🎥 Is limited liability the best regime for banks?
🏢 Peterson Institute for International Economics (PIIE)
👤 Charles Goodhart (London School of Economics, Professor Emeritus)
👤 Viral Acharya (NYU Stern School of Business)
🌐 https://www.piie.com/events/limited-liability-best-regime-banks
☑️ @ehsanmnotes
🏢 Peterson Institute for International Economics (PIIE)
👤 Charles Goodhart (London School of Economics, Professor Emeritus)
👤 Viral Acharya (NYU Stern School of Business)
🌐 https://www.piie.com/events/limited-liability-best-regime-banks
☑️ @ehsanmnotes
PIIE
Is limited liability the best regime for banks?
Limiting shareholders’ liability to the amount of their equity investment, a 19th-century innovation that was generalized in the 20th century, has long been questioned for possibly encouraging excessive risk taking. Charles Goodhart and Rosa Lastra have suggested…
🔷 محقق تبعیض درآمدی
- درباره کلودیا گلدین (برنده نوبل اقتصاد 2023)
🌐 https://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-41110
☑️ @ehsanmnotes
- درباره کلودیا گلدین (برنده نوبل اقتصاد 2023)
🌐 https://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-41110
☑️ @ehsanmnotes
هفته نامه تجارت فردا
محقق تبعیض درآمدی
سارا بنیصدر / نویسنده نشریه
یکی از ستارههای متولد ماه می «کلودیا گلدین» اقتصاددان حوزه نیروی کار و تاریخ است که در