IMG_20200321_220644_315.mp4
21.8 MB
📹 Town Mouse & Country Mouse
موش شهری و موش روستایی (انگلیسی)
#short_story
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
موش شهری و موش روستایی (انگلیسی)
#short_story
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
IMG_20200321_220646_623.mp4
21.8 MB
📹 Town Mouse & Country Mouse
موش شهری و موش روستایی (فارسی)
#داستان_کوتاه_انگلیسی
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
موش شهری و موش روستایی (فارسی)
#داستان_کوتاه_انگلیسی
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
🅾 #کاربرد #according_to 🅾
#گرامر
#grammar
🔴برای بیان نظر دیگران از according to استفاده میکنیم
🔵 ولی معمولاً برای بیان نظر خودمان از according to استفاده نمیکنیم.برای بیان نظر خود از in my opinion استفاده میکنیم.
🅾According to Reza, the new teacher is very bad tempered.
🅾بر اساس نظر رضا معلم جدید خیلی بداخلاق است
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
#گرامر
#grammar
🔴برای بیان نظر دیگران از according to استفاده میکنیم
🔵 ولی معمولاً برای بیان نظر خودمان از according to استفاده نمیکنیم.برای بیان نظر خود از in my opinion استفاده میکنیم.
🅾According to Reza, the new teacher is very bad tempered.
🅾بر اساس نظر رضا معلم جدید خیلی بداخلاق است
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‼️توضیحاتی درباره تخفیف دوره ها به مناسبت عید سعید فطر‼️
جهت شرکت و کسب اطلاعات در مورد هر یک از دوره ها به آیدی زیر پیام بدید
@Behboud_Admin
جهت شرکت و کسب اطلاعات در مورد هر یک از دوره ها به آیدی زیر پیام بدید
@Behboud_Admin
کانال آهنگ های انگلیسی با ترجمه مون
👇👇👇👇
@behboud_music
کانال پارتنر زبان انگلیسی مون
👇👇👇👇
https://t.me/+ylKLrAe6ZipiMDA0
پیج اینستاگرام
👇👇👇👇
https://instagram.com/behboud_englishgroup?utm_medium=copy_link
کانال یوتیوب
👇👇👇👇
https://www.youtube.com/channel/UCRPGYpzAnCdEJOgbJzkhx9A
👇👇👇👇
@behboud_music
کانال پارتنر زبان انگلیسی مون
👇👇👇👇
https://t.me/+ylKLrAe6ZipiMDA0
پیج اینستاگرام
👇👇👇👇
https://instagram.com/behboud_englishgroup?utm_medium=copy_link
کانال یوتیوب
👇👇👇👇
https://www.youtube.com/channel/UCRPGYpzAnCdEJOgbJzkhx9A
Behboud English Group
Voice message
The private conversation
#داستان_کوتاه_انگلیسی
🛑 Last week I went to the theater, the play was very interesting. I didn’t enjoy it! A couple was sitting behind me, talking loudly. I couldn’t hear the actors; so I looked at them angrily. They didn’t pay any attention.
“I can’t hear a word” I said angrily.
” it’s none of your business,” he said.” this is a private conversation!”
گفتگوی خصوصی
🛑 هفته قبل به تئاتر رفتم، نمایش خیلی جذاب بود ولی من از اون لذت نبردم. زوجی پشت سر من نشسته بودند و با صدای بلند صحبت می کردند. من نمی تونستم صدای بازیگران رو بشنوم، بنابراین با عصبانیت به اونها نگاهی انداختم. اونها هیچ توجهی نکردند!.
با عصبانیت گفتم:”من یک کلمه هم نمی تونم بشنوم”.
مرد گفت:” به تو ربطی نداره، این یک گفتگوی خصوصیه!!
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
#داستان_کوتاه_انگلیسی
🛑 Last week I went to the theater, the play was very interesting. I didn’t enjoy it! A couple was sitting behind me, talking loudly. I couldn’t hear the actors; so I looked at them angrily. They didn’t pay any attention.
“I can’t hear a word” I said angrily.
” it’s none of your business,” he said.” this is a private conversation!”
گفتگوی خصوصی
🛑 هفته قبل به تئاتر رفتم، نمایش خیلی جذاب بود ولی من از اون لذت نبردم. زوجی پشت سر من نشسته بودند و با صدای بلند صحبت می کردند. من نمی تونستم صدای بازیگران رو بشنوم، بنابراین با عصبانیت به اونها نگاهی انداختم. اونها هیچ توجهی نکردند!.
با عصبانیت گفتم:”من یک کلمه هم نمی تونم بشنوم”.
مرد گفت:” به تو ربطی نداره، این یک گفتگوی خصوصیه!!
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
Behboud English Group
Voice message
Advice of The Goat
#داستان_کوتاه_انگلیسی
🛑 Once, a villager owned a donkey and a goat. He used the donkey to carry loads of articles from the village to the city where he would roam around the whole day selling his articles. Sometime he could lend his donkey to others on hire when they needed it. As the donkey worked hard the whole day, the villager used to feed the donkey more food than he gave to the goat.
The goat felt jealous of the donkey. He advised the donkey, "You work all day long and hardly get any rest. You must act that you are ill and fall down unconscious. This way, you'll get rest for a few days." The donkey agreed to this and acted as if he was ill. The villager called the doctor. The doctor said, ''Your donkey has a strange illness. To cure him, you must feed him the soup made of a goat's lungs."
The villager at once killed the goat and cooked soup out of his lungs. Then he fed the soup to the donkey.
The goat had tried to harm the donkey out of jealousy but he had been killed for his evil nature.
نصیحت یک بز
🛑 روزی روزگاری یک روستایی صاحب یک الاغ و بز بود. او از الاغ برای حمل بار کالا از روستا به شهر استفاده میکرد که در آنجا کل روز را پرسه میزد و کالاهایش را میفروخت. گاهی اوقات خر را با اجرتی به دیگران قرض میداد وقتی نیاز داشتند. به خاطر اینکه خر به سختی در طول روز کار میکرد، روستایی غذای بیشتری نسبت به بز به خر میداد.
بز نسبت به خر احساس حسادت کرد. او به خر نصیحتی کرد : "تو تمام طول روز کار میکنی و به ندرت استراحت میکنی. بایستی وانمود کنی که مریض هستی و ناخوداگاه زمین بیفت. اینجوری میتوانی چند روز استراحت کنی." خر با این موضوع موافقت کرد و وانمود کرد که مریض است. روستایی دکتر را خبر کرد. دکتر گفت: "خر تو یک مریضی عجیب دارد. برای درمانش، بایستی سوپی که از جگر یک بز ساخته شده به خوردش بدهی.
روستایی در دم بز را کشت و سوپی از جگر بز درست کرد. سپس سوپ را به خورد خر داد.
بز تلاش کرد که از روی حسادت ضربه ای به خر وارد کند ولی خودش به خاطر طبیعت شیطانیش کشته شد
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504
#داستان_کوتاه_انگلیسی
🛑 Once, a villager owned a donkey and a goat. He used the donkey to carry loads of articles from the village to the city where he would roam around the whole day selling his articles. Sometime he could lend his donkey to others on hire when they needed it. As the donkey worked hard the whole day, the villager used to feed the donkey more food than he gave to the goat.
The goat felt jealous of the donkey. He advised the donkey, "You work all day long and hardly get any rest. You must act that you are ill and fall down unconscious. This way, you'll get rest for a few days." The donkey agreed to this and acted as if he was ill. The villager called the doctor. The doctor said, ''Your donkey has a strange illness. To cure him, you must feed him the soup made of a goat's lungs."
The villager at once killed the goat and cooked soup out of his lungs. Then he fed the soup to the donkey.
The goat had tried to harm the donkey out of jealousy but he had been killed for his evil nature.
نصیحت یک بز
🛑 روزی روزگاری یک روستایی صاحب یک الاغ و بز بود. او از الاغ برای حمل بار کالا از روستا به شهر استفاده میکرد که در آنجا کل روز را پرسه میزد و کالاهایش را میفروخت. گاهی اوقات خر را با اجرتی به دیگران قرض میداد وقتی نیاز داشتند. به خاطر اینکه خر به سختی در طول روز کار میکرد، روستایی غذای بیشتری نسبت به بز به خر میداد.
بز نسبت به خر احساس حسادت کرد. او به خر نصیحتی کرد : "تو تمام طول روز کار میکنی و به ندرت استراحت میکنی. بایستی وانمود کنی که مریض هستی و ناخوداگاه زمین بیفت. اینجوری میتوانی چند روز استراحت کنی." خر با این موضوع موافقت کرد و وانمود کرد که مریض است. روستایی دکتر را خبر کرد. دکتر گفت: "خر تو یک مریضی عجیب دارد. برای درمانش، بایستی سوپی که از جگر یک بز ساخته شده به خوردش بدهی.
روستایی در دم بز را کشت و سوپی از جگر بز درست کرد. سپس سوپ را به خورد خر داد.
بز تلاش کرد که از روی حسادت ضربه ای به خر وارد کند ولی خودش به خاطر طبیعت شیطانیش کشته شد
🌺If it is helpful share it with your friends🌺
@ehbgroup504