Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تحلیل موسی غنینژاد از علل تاریخی عقبماندگی اقتصاد ایران/ مشروطه چرا دوام نیاورد؟
◽️در تازهترین نشست گفتوگوی فردا که در استودیوی «فردای اقتصاد» برگزار شده است علل تاریخی عقبماندگی اقتصادی ایران با حضور موسی غنینژاد، فریدون مجلسی و آرش رییسینژاد بررسی شد. موسی غنینژاد در این نشست، نهضت مشروطه را گام بزرگی به سوی توسعهیافتگی دانست که متاسفانه به دلیل خلأ پشتوانه نظری و تئوریک از سوی ایدئولوژیهای مختلف مصادره شد و ناتمام ماند.
فیلم کامل این نشست هفته آینده در وبسایت «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.
#گفتوگوی_فردا
@Feghtesad
◽️در تازهترین نشست گفتوگوی فردا که در استودیوی «فردای اقتصاد» برگزار شده است علل تاریخی عقبماندگی اقتصادی ایران با حضور موسی غنینژاد، فریدون مجلسی و آرش رییسینژاد بررسی شد. موسی غنینژاد در این نشست، نهضت مشروطه را گام بزرگی به سوی توسعهیافتگی دانست که متاسفانه به دلیل خلأ پشتوانه نظری و تئوریک از سوی ایدئولوژیهای مختلف مصادره شد و ناتمام ماند.
فیلم کامل این نشست هفته آینده در وبسایت «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.
#گفتوگوی_فردا
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مناظره قرن/ زندگی فون هایک، ستاره اقتصاد آزاد قرن بیستم
📍نیم قرن پس از سیطره تفکر «کینز» بر نظام سیاستگذاری بلوک غرب، ناگهان از اواسط دهه ۱۹۷۰، نام دیگری در اتاقهای سیاستگذاری شنیده میشد که برای محافل فکری آشنا بود اما برای سیاستمداران و عموم مردم ناآشنا: فردریش فون هایک.
◻️میگویند در همان روزها بود که مارگارت تاچر که چند سال بعد همراه با رونالد ریگان نظام سیاستگذاری اقتصادی را در بریتانیا و آمریکا دگرگون کردند در نشست حزبی با محافظهکاران انگلیس، کتاب «منشور آزادی» هایک را از کیف خود درآورد و روی میز کوبید و گفت: این آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
◻️اما هایک چه کسی بود و چه کرد؟
در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
#رادیو_اندیشه
@Feghtesad
📍نیم قرن پس از سیطره تفکر «کینز» بر نظام سیاستگذاری بلوک غرب، ناگهان از اواسط دهه ۱۹۷۰، نام دیگری در اتاقهای سیاستگذاری شنیده میشد که برای محافل فکری آشنا بود اما برای سیاستمداران و عموم مردم ناآشنا: فردریش فون هایک.
◻️میگویند در همان روزها بود که مارگارت تاچر که چند سال بعد همراه با رونالد ریگان نظام سیاستگذاری اقتصادی را در بریتانیا و آمریکا دگرگون کردند در نشست حزبی با محافظهکاران انگلیس، کتاب «منشور آزادی» هایک را از کیف خود درآورد و روی میز کوبید و گفت: این آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
◻️اما هایک چه کسی بود و چه کرد؟
در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
#رادیو_اندیشه
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
جدایی تجارت از سیاست؛
راه مصالحه در اتاق بازرگانی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️اصل «جدایی تجارت از سیاست» که در عموم کشورهای توسعهیافته به رسمیت شناخته شده است صرفا به این معنا نیست که شاغلان در عرصه حکمرانی نباید وارد فعالیت اقتصادی شوند بلکه معنای دومی هم دارد و آن اینکه فعالان اقتصادی هم نباید مطالبه شراکت در امور حکمرانی داشته باشند. این مرز به اندازهای جدی است که در اقتصادهای مدرن، هر فعال اقتصادی که وارد نهادهای حکمرانی شود باید کل سبد دارایی مالی و غیرمالیش را به حساب کور و ناشناسی منتقل شود تا امکان ذینفع بودن در سیاستگذاری منتفی شود و چنانچه فرضا چنین ارتباطی کشف شود مصداق فساد و رسوایی خواهد بود.
◻️این دو حوزه فعالیت که در اكثر كشورهای توسعهيافته جهان با قوانين سفت و سخت از هم تفكيك شدهاند در ایران به کلی در هم آمیختهاند یعنی هم شاغلان در فعالیتهای حکمرانی به فعالیت اقتصادی مشغولند و هم فعالان اقتصادی خود را محق در سیاستگذاری اقتصادی یا شراکت در تصمیمسازی میدانند که این هر دو غلط و فسادزاست. به عبارت دیگر، نه نظام حکمرانی مجاز است ذینفعان سیاستگذاری را در اتاق تصمیمگیری (نه مشورت) راه دهد و نه برای فعالان اقتصادی نفعی از پذیرش کرسی تصمیمگیری قابل تصور است.
◻️مقامات دولتی به این بهانه وارد فعالیت اقتصادی با سرمایه بیتالمال میشوند که فعالان اقتصادی به فکر جیب خود هستند و هزینه تولید را بالا میبرند ولی چون دولتمردان به فکر جیب خود نیستند پس قیمت تمام شده کاهش مییابد و رفاه مردم افزایش مییابد. اینکه این گزاره غلط است نیازی به تجربه نداشت چرا که نادرست بودن آن را تئوری اقتصادی ثابت کرده است اما اکنون تجربه هزاران میلیارد اتلاف منابع هم بر صحت تئوری اقتصادی مهر تایید زده است و بر همین مبنا، دولتمردان شاغل در فعالیتهای اقتصادی، ذیل هر عنوانی اعم از دولتی و خصولتی و خصوصی باید پای خود را از اقتصاد بیرون بکشند.
◻️از سوی دیگر، مطالبه شراکت در تصمیمسازی و تصمیمگیری اقتصادی توسط فعالان اقتصادی نیز ریشه در تصور نادرستی دارد که اداره اقتصاد یک کشور را چیزی شبیه اداره یک بنگاه اقتصادی میداند. این تصور ناصحیح باعث استنتاجی فاجعهبار شده است: اینکه افراد موفق در اداره یک بنگاه اقتصادی بهترین افراد برای سیاستگذاری اقتصادی هستند که در ادبیات اقتصادی به خطای تعمیم موسوم است؛ خطایی که در اکثر دولتها به ویژه در دولت روحانی و دولت هاشمی باعث تحمیل هزینههای فراوان بر اقتصاد کشور شد و موضوع مبحثی جداگانه است.
◻️به عبارت سادهتر، هیچ سیاست بد و فاجعهآمیزی در اقتصاد نیست که ذینفعی در بیزنس نداشته باشد و زمانی که به حضور فعالان اقتصادی در اتاقهای سیاستگذاری مشروعیت داده میشود اولین سؤال این خواهد بود که کدام فعال اقتصادی؟ نیازی به توضیح بیشتر نیست که منافع گروهی از فعالان اقتصادی ممکن است در افزایش نرخ ارز یا نرخ بهره باشد و منافع گروه دیگری در کاهش این دو نرخ یا یکی از آنها. ماموریت سیاستگذار، ایستادن در جبهه یکی علیه دیگری نیست، بلکه حاکمسازی قواعد همهشمول بر میدان فعالیتهای اقتصادی و سیاستگذاری معطوف به کشف نرخهای تعادلی است که نه منفعت و رانت بادآوردهای نصیب یکی کند و نه ضرر غیرموجهی را برای دیگری به ارمغان آورد تا منافع عمومی حداکثر شود.
◻️اما این مقدمه مفصل چه ارتباطی با اختلافات اخیر بر سر نحوه انتخاب رییس اتاق بازرگانی دارد؟ نظام حکمرانی به این دلیل خود را محق در شراکت برای تعیین رییس اتاق میداند که به او کرسی حضور در شوراهای تصمیمگیری و به تبع آن شراکت در اتخاذ تصمیمات داده است که بر مبنای استدلالات مطرح شده در مقدمه، هم اعطای این امتیاز از سوی نظام حکمرانی اقتصادی غلط بوده است و هم پذیرش این امتیاز از سوی فعالان اقتصادی. به نظر میرسد یک راه مصالحه برای پایان بخشیدن به اختلافات این باشد که همه این نوع امتیازات بر اساس توافقی مرضیالطرفین لغو و انتخاب رییس اتاق هم به خود فعالان اقتصادی واگذار شود تا هم اختلاف پایان یابد هم یک سنت نادرست از بین برود و هم اینکه اتاق بازرگانی به کار اصلی خود یعنی مطالبه محیط مساعد کسبوکار برای عموم فعالان اقتصادی مشغول شود.
#اندیشکده
@Feghtesad
راه مصالحه در اتاق بازرگانی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️اصل «جدایی تجارت از سیاست» که در عموم کشورهای توسعهیافته به رسمیت شناخته شده است صرفا به این معنا نیست که شاغلان در عرصه حکمرانی نباید وارد فعالیت اقتصادی شوند بلکه معنای دومی هم دارد و آن اینکه فعالان اقتصادی هم نباید مطالبه شراکت در امور حکمرانی داشته باشند. این مرز به اندازهای جدی است که در اقتصادهای مدرن، هر فعال اقتصادی که وارد نهادهای حکمرانی شود باید کل سبد دارایی مالی و غیرمالیش را به حساب کور و ناشناسی منتقل شود تا امکان ذینفع بودن در سیاستگذاری منتفی شود و چنانچه فرضا چنین ارتباطی کشف شود مصداق فساد و رسوایی خواهد بود.
◻️این دو حوزه فعالیت که در اكثر كشورهای توسعهيافته جهان با قوانين سفت و سخت از هم تفكيك شدهاند در ایران به کلی در هم آمیختهاند یعنی هم شاغلان در فعالیتهای حکمرانی به فعالیت اقتصادی مشغولند و هم فعالان اقتصادی خود را محق در سیاستگذاری اقتصادی یا شراکت در تصمیمسازی میدانند که این هر دو غلط و فسادزاست. به عبارت دیگر، نه نظام حکمرانی مجاز است ذینفعان سیاستگذاری را در اتاق تصمیمگیری (نه مشورت) راه دهد و نه برای فعالان اقتصادی نفعی از پذیرش کرسی تصمیمگیری قابل تصور است.
◻️مقامات دولتی به این بهانه وارد فعالیت اقتصادی با سرمایه بیتالمال میشوند که فعالان اقتصادی به فکر جیب خود هستند و هزینه تولید را بالا میبرند ولی چون دولتمردان به فکر جیب خود نیستند پس قیمت تمام شده کاهش مییابد و رفاه مردم افزایش مییابد. اینکه این گزاره غلط است نیازی به تجربه نداشت چرا که نادرست بودن آن را تئوری اقتصادی ثابت کرده است اما اکنون تجربه هزاران میلیارد اتلاف منابع هم بر صحت تئوری اقتصادی مهر تایید زده است و بر همین مبنا، دولتمردان شاغل در فعالیتهای اقتصادی، ذیل هر عنوانی اعم از دولتی و خصولتی و خصوصی باید پای خود را از اقتصاد بیرون بکشند.
◻️از سوی دیگر، مطالبه شراکت در تصمیمسازی و تصمیمگیری اقتصادی توسط فعالان اقتصادی نیز ریشه در تصور نادرستی دارد که اداره اقتصاد یک کشور را چیزی شبیه اداره یک بنگاه اقتصادی میداند. این تصور ناصحیح باعث استنتاجی فاجعهبار شده است: اینکه افراد موفق در اداره یک بنگاه اقتصادی بهترین افراد برای سیاستگذاری اقتصادی هستند که در ادبیات اقتصادی به خطای تعمیم موسوم است؛ خطایی که در اکثر دولتها به ویژه در دولت روحانی و دولت هاشمی باعث تحمیل هزینههای فراوان بر اقتصاد کشور شد و موضوع مبحثی جداگانه است.
◻️به عبارت سادهتر، هیچ سیاست بد و فاجعهآمیزی در اقتصاد نیست که ذینفعی در بیزنس نداشته باشد و زمانی که به حضور فعالان اقتصادی در اتاقهای سیاستگذاری مشروعیت داده میشود اولین سؤال این خواهد بود که کدام فعال اقتصادی؟ نیازی به توضیح بیشتر نیست که منافع گروهی از فعالان اقتصادی ممکن است در افزایش نرخ ارز یا نرخ بهره باشد و منافع گروه دیگری در کاهش این دو نرخ یا یکی از آنها. ماموریت سیاستگذار، ایستادن در جبهه یکی علیه دیگری نیست، بلکه حاکمسازی قواعد همهشمول بر میدان فعالیتهای اقتصادی و سیاستگذاری معطوف به کشف نرخهای تعادلی است که نه منفعت و رانت بادآوردهای نصیب یکی کند و نه ضرر غیرموجهی را برای دیگری به ارمغان آورد تا منافع عمومی حداکثر شود.
◻️اما این مقدمه مفصل چه ارتباطی با اختلافات اخیر بر سر نحوه انتخاب رییس اتاق بازرگانی دارد؟ نظام حکمرانی به این دلیل خود را محق در شراکت برای تعیین رییس اتاق میداند که به او کرسی حضور در شوراهای تصمیمگیری و به تبع آن شراکت در اتخاذ تصمیمات داده است که بر مبنای استدلالات مطرح شده در مقدمه، هم اعطای این امتیاز از سوی نظام حکمرانی اقتصادی غلط بوده است و هم پذیرش این امتیاز از سوی فعالان اقتصادی. به نظر میرسد یک راه مصالحه برای پایان بخشیدن به اختلافات این باشد که همه این نوع امتیازات بر اساس توافقی مرضیالطرفین لغو و انتخاب رییس اتاق هم به خود فعالان اقتصادی واگذار شود تا هم اختلاف پایان یابد هم یک سنت نادرست از بین برود و هم اینکه اتاق بازرگانی به کار اصلی خود یعنی مطالبه محیط مساعد کسبوکار برای عموم فعالان اقتصادی مشغول شود.
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دورهمی بورسی/ اقتصاد ایران مشوق ملاکی است یا بورس؟
◽️تازهترین برنامه «دورهمی بورسی» فردای اقتصاد به میزبانی مهدی طحانی و با حضور غلامرضا سلامی، پیمان مولوی، احمد جانجان، علی میرزاخانی، محبوبه داودی و بهزاد بهمننژاد برگزار شد. محور گفتوگو این کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی حول محور رقابت تاریخی بازارهای سهام و ملک در جذب سرمایه میچرخید. رقابتی که در ایران به شکلی جدیتر دنبال میشود.
فیلم کامل این برنامه جذاب را فردا در وبسایت فردای اقتصاد مشاهده کنید
#دورهمی_بورسی
@Feghtesad
◽️تازهترین برنامه «دورهمی بورسی» فردای اقتصاد به میزبانی مهدی طحانی و با حضور غلامرضا سلامی، پیمان مولوی، احمد جانجان، علی میرزاخانی، محبوبه داودی و بهزاد بهمننژاد برگزار شد. محور گفتوگو این کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی حول محور رقابت تاریخی بازارهای سهام و ملک در جذب سرمایه میچرخید. رقابتی که در ایران به شکلی جدیتر دنبال میشود.
فیلم کامل این برنامه جذاب را فردا در وبسایت فردای اقتصاد مشاهده کنید
#دورهمی_بورسی
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علل تاریخی عقبماندگی اقتصادی ایران
میزگردی با حضور موسی غنینژاد، فریدون مجلسی و آرش رئیسینژاد
◽️در جدیدترین قسمت از برنامه «گفتوگوی فردا» با حضور موسی غنینژاد، صاحبنظر اقتصادی و فریدون مجلسی، پژوهشگر تاریخ معاصر و همچنین آرش رییسینژاد، استاد پیشین روابط دیپلماتیک دانشگاه تهران با میزبانی مرتضی کاظمی درباره «دلایل تاریخی عقب ماندگی اقتصادی ایران» گفتوگو شده است.
◽️در این نشست، با تمرکز بر دوره تاریخی «مشروطیت تا انقلاب اسلامی» سه موضوع بحران فکری، رقابت قدرتهای خارجی و عوامل ژئوپلیتیک به عنوان عوامل مهم و اثرگذار مورد بررسی قرار گرفته است.
در قسمتهایی از این گفتوگو موارد و نکات ذیل مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است:
▪وضعیت سیاسی-اجتماعی در دوره پس از مشروطیت
▪ ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی برای تشکیل پارلمان، کابینه و احزاب
▪آسیبهای ناشی از بحرانهای فکری و ایدئولوژیک
▪وضعیت رقابتهای ژئوپلیتیک و نظامی
▪ نقش و موانع دولت در ایجاد توسعه و پیشرفت
◽ جدیدترین قسمت از برنامه «گفتوگوی فردا» را به زودی از وبسایت فردایاقتصاد مشاهده کنید.
#گفتوگوی_فردا
@Feghtesad
میزگردی با حضور موسی غنینژاد، فریدون مجلسی و آرش رئیسینژاد
◽️در جدیدترین قسمت از برنامه «گفتوگوی فردا» با حضور موسی غنینژاد، صاحبنظر اقتصادی و فریدون مجلسی، پژوهشگر تاریخ معاصر و همچنین آرش رییسینژاد، استاد پیشین روابط دیپلماتیک دانشگاه تهران با میزبانی مرتضی کاظمی درباره «دلایل تاریخی عقب ماندگی اقتصادی ایران» گفتوگو شده است.
◽️در این نشست، با تمرکز بر دوره تاریخی «مشروطیت تا انقلاب اسلامی» سه موضوع بحران فکری، رقابت قدرتهای خارجی و عوامل ژئوپلیتیک به عنوان عوامل مهم و اثرگذار مورد بررسی قرار گرفته است.
در قسمتهایی از این گفتوگو موارد و نکات ذیل مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است:
▪وضعیت سیاسی-اجتماعی در دوره پس از مشروطیت
▪ ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی برای تشکیل پارلمان، کابینه و احزاب
▪آسیبهای ناشی از بحرانهای فکری و ایدئولوژیک
▪وضعیت رقابتهای ژئوپلیتیک و نظامی
▪ نقش و موانع دولت در ایجاد توسعه و پیشرفت
◽ جدیدترین قسمت از برنامه «گفتوگوی فردا» را به زودی از وبسایت فردایاقتصاد مشاهده کنید.
#گفتوگوی_فردا
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/ دست مرئی علیه دست نامرئی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️ آدام اسمیت بنیانگذار علم اقتصاد، قصه این علم را بسیار ساده و با طرح یک پرسش آغاز کرد. اطمینان مردم به اینکه از صبح اول وقت، نانوا و قصاب و مغازهدار در خدمت آنان خواهند بود از کجا نشأت میگیرد؟ از ایمان به خیرخواهی قصاب و نانوا؟ پاسخ اسمیت متفاوت بود: به خاطر خیرخواهی قصاب و نانوا نیست که ما از تهیه مایحتاج خود مطمئن میشویم بلکه به خاطر پیگیری منافع خودشان است. اولین موضعگیری علیه اسمیت این بود که او به جای دفاع از خیرخواهی به دفاع از خودخواهی پرداخته است. اما او در واقع مردم را به اندیشیدن درباره مکانیسمی که رفاه عمومی را حداکثر میکند دعوت کرده بود. اما چگونه؟
◻️آدام اسمیت با اشاره به مثال نانوا و قصاب استدلال کرد که اگر همه مردم آزاد باشند بدون تجاوز به حقوق دیگران منافع و خیر شخصی خود را دنبال کنند رقابتی سازنده و عادلانه بین اهل کسبوکار شکل خواهد گرفت که در این رقابت، هر یک سعی خواهد کرد کالای خود را با بالاترین کیفیت و پایینترین قیمت عرضه کند تا بیشترین مشتری را به سمت خود جذب کند. نتیجه این رقابت، بقای بهترین عرضهکنندگان در بازار و حذف آن دسته از عرضهکنندگانی خواهد بود که میخواهند کالای بیکیفیت خود را با قیمت بالا به مردم تحمیل کنند.
◻️اسمیت متهم شد که به «اصالت خودخواهی» اعتقاد دارد اما او که فیلسوف اخلاق بود استدلال کرد که برعکس، آزاد گذاشتن مردم برای پیگیری منافع شخصی با مکانیسمی نامرئی به دیگرخواهی منتج میشود نه خودخواهی. در بازار آزاد، نه تنها مردم از تأمین روزانه مایحتاج خود مطمئن میشوند بلکه این اطمینان را هم دارند که عرضهکننده مجبور به برخورد صادقانه و محترمانه با مشتریان است و در صورت عرضه کالا و خدمات تقلبی یا برخورد ناصادقانه از بازار حذف خواهد شد؛ گویی دستی برای سامان دادن به اوضاع وجود دارد که دیده نمیشود. او اصطلاح معروف خود را برای توصیف چنین وضعیتی به کار برد: بازار آزاد با «دست نامرئی» هدایت میشود.
◻️بنابراین، در صورت به رسمیت شناختن دست نامرئی، هرگز نمیتوان کالاها و خدمات بیکیفیت (مثل خودرو) را با قیمت نجومی به مردم تحمیل کرد و این ریشه ضدیت طرفداران دست مرئی (دولت) با دست نامرئی است. البته مدافعان دست مرئی هیچوقت نمیگویند که چون دست نامرئی به ضرر ماست با آن مخالفیم بلکه میگویند چون این سیستم به ضرر مردم است با آن مخالفیم. طرفداران مداخله دولت میگویند اهالی کسبوکار در بازار آزاد به دنبال منافع خودشان هستند و باید دستی مرئی از منافع مردم حمایت کند! یعنی با نقاب دیگرخواهی علیه دست نامرئی یارگیری میکنند.
◻️اگرچه شوخی خیرخواهی یا دیگرخواهی دست مرئی (دولت) و خودخواهی دست نامرئی (بازار) هنوز در جوامع عقبمانده طرفدار دارد اما در سال ۱۹۸۶ اقتصاددانی به نام «جیمز بیوکنن» به دلیل رسوا کردن تئوریک این شوخی جایزه نوبل گرفت. بیوکنن با این پرسش آغاز کرد که مگر دولت چیست؟ و پاسخ داد: گروهی متشکل از انسانهای عادی تحت عنوان وزرا و مسوولان و مشاوران. او استدلال کرد که مغالطه دولتگرایان در اینجاست که انگیزههای «انسان سیاسی» را متفاوت از انگیزههای «انسان اقتصادی» القا میکند. در حالی که «انسان سیاسی» نیز همانند «انسان اقتصادی» پیگیر منافع شخصی خود است.
◻️بیوکنن میگوید: شاید «انسان سیاسی» درباره منافع عمومی صحبت کند اما او نیز همانند «انسان اقتصادی» برنامهها و منافع شخصی خودش را دارد. بنابراین راهحل اصلاح امور این نیست که از انسان سیاسی انتظار رفتار متفاوتی داشته باشیم بلکه اصلاح قوانین و ساختارهاست. راهحلی که توسط میلتون فریدمن با تعبیری دقیقتر توضیح داده شد: «راهحل مسائل جستوجوی سیاستمداران کاردرست نیست بلکه طراحی مکانیسمی است که در آن سیاستمداران اشتباهی هم مجبور شوند کار درست را انجام دهند».
◻️نتیجهگیری: مأموریت دست مرئی نه قطع دست نامرئی بلکه تولید کالای عمومی (یعنی امنیت و نظام دادگستری عادلانه و زیرساختها) است تا دست نامرئی بتواند منافع و رفاه عمومی را از طریق انگیزههای آحاد خصوصی حداکثر کند. تنها در این صورت است که منافع شخصی اهالی کسبوکار به منافع عمومی تبدیل میشود. در غیر این صورت با قطع دست نامرئی، این منافع عمومی است که در خدمت منافع شخصی قرار میگیرد.
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
#اندیشکده
@Feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️ آدام اسمیت بنیانگذار علم اقتصاد، قصه این علم را بسیار ساده و با طرح یک پرسش آغاز کرد. اطمینان مردم به اینکه از صبح اول وقت، نانوا و قصاب و مغازهدار در خدمت آنان خواهند بود از کجا نشأت میگیرد؟ از ایمان به خیرخواهی قصاب و نانوا؟ پاسخ اسمیت متفاوت بود: به خاطر خیرخواهی قصاب و نانوا نیست که ما از تهیه مایحتاج خود مطمئن میشویم بلکه به خاطر پیگیری منافع خودشان است. اولین موضعگیری علیه اسمیت این بود که او به جای دفاع از خیرخواهی به دفاع از خودخواهی پرداخته است. اما او در واقع مردم را به اندیشیدن درباره مکانیسمی که رفاه عمومی را حداکثر میکند دعوت کرده بود. اما چگونه؟
◻️آدام اسمیت با اشاره به مثال نانوا و قصاب استدلال کرد که اگر همه مردم آزاد باشند بدون تجاوز به حقوق دیگران منافع و خیر شخصی خود را دنبال کنند رقابتی سازنده و عادلانه بین اهل کسبوکار شکل خواهد گرفت که در این رقابت، هر یک سعی خواهد کرد کالای خود را با بالاترین کیفیت و پایینترین قیمت عرضه کند تا بیشترین مشتری را به سمت خود جذب کند. نتیجه این رقابت، بقای بهترین عرضهکنندگان در بازار و حذف آن دسته از عرضهکنندگانی خواهد بود که میخواهند کالای بیکیفیت خود را با قیمت بالا به مردم تحمیل کنند.
◻️اسمیت متهم شد که به «اصالت خودخواهی» اعتقاد دارد اما او که فیلسوف اخلاق بود استدلال کرد که برعکس، آزاد گذاشتن مردم برای پیگیری منافع شخصی با مکانیسمی نامرئی به دیگرخواهی منتج میشود نه خودخواهی. در بازار آزاد، نه تنها مردم از تأمین روزانه مایحتاج خود مطمئن میشوند بلکه این اطمینان را هم دارند که عرضهکننده مجبور به برخورد صادقانه و محترمانه با مشتریان است و در صورت عرضه کالا و خدمات تقلبی یا برخورد ناصادقانه از بازار حذف خواهد شد؛ گویی دستی برای سامان دادن به اوضاع وجود دارد که دیده نمیشود. او اصطلاح معروف خود را برای توصیف چنین وضعیتی به کار برد: بازار آزاد با «دست نامرئی» هدایت میشود.
◻️بنابراین، در صورت به رسمیت شناختن دست نامرئی، هرگز نمیتوان کالاها و خدمات بیکیفیت (مثل خودرو) را با قیمت نجومی به مردم تحمیل کرد و این ریشه ضدیت طرفداران دست مرئی (دولت) با دست نامرئی است. البته مدافعان دست مرئی هیچوقت نمیگویند که چون دست نامرئی به ضرر ماست با آن مخالفیم بلکه میگویند چون این سیستم به ضرر مردم است با آن مخالفیم. طرفداران مداخله دولت میگویند اهالی کسبوکار در بازار آزاد به دنبال منافع خودشان هستند و باید دستی مرئی از منافع مردم حمایت کند! یعنی با نقاب دیگرخواهی علیه دست نامرئی یارگیری میکنند.
◻️اگرچه شوخی خیرخواهی یا دیگرخواهی دست مرئی (دولت) و خودخواهی دست نامرئی (بازار) هنوز در جوامع عقبمانده طرفدار دارد اما در سال ۱۹۸۶ اقتصاددانی به نام «جیمز بیوکنن» به دلیل رسوا کردن تئوریک این شوخی جایزه نوبل گرفت. بیوکنن با این پرسش آغاز کرد که مگر دولت چیست؟ و پاسخ داد: گروهی متشکل از انسانهای عادی تحت عنوان وزرا و مسوولان و مشاوران. او استدلال کرد که مغالطه دولتگرایان در اینجاست که انگیزههای «انسان سیاسی» را متفاوت از انگیزههای «انسان اقتصادی» القا میکند. در حالی که «انسان سیاسی» نیز همانند «انسان اقتصادی» پیگیر منافع شخصی خود است.
◻️بیوکنن میگوید: شاید «انسان سیاسی» درباره منافع عمومی صحبت کند اما او نیز همانند «انسان اقتصادی» برنامهها و منافع شخصی خودش را دارد. بنابراین راهحل اصلاح امور این نیست که از انسان سیاسی انتظار رفتار متفاوتی داشته باشیم بلکه اصلاح قوانین و ساختارهاست. راهحلی که توسط میلتون فریدمن با تعبیری دقیقتر توضیح داده شد: «راهحل مسائل جستوجوی سیاستمداران کاردرست نیست بلکه طراحی مکانیسمی است که در آن سیاستمداران اشتباهی هم مجبور شوند کار درست را انجام دهند».
◻️نتیجهگیری: مأموریت دست مرئی نه قطع دست نامرئی بلکه تولید کالای عمومی (یعنی امنیت و نظام دادگستری عادلانه و زیرساختها) است تا دست نامرئی بتواند منافع و رفاه عمومی را از طریق انگیزههای آحاد خصوصی حداکثر کند. تنها در این صورت است که منافع شخصی اهالی کسبوکار به منافع عمومی تبدیل میشود. در غیر این صورت با قطع دست نامرئی، این منافع عمومی است که در خدمت منافع شخصی قرار میگیرد.
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مناظره قرن/ جدال بازار و نابازار؛
سؤالی که یک عمر دغدغه هایک شد
📍قسمت دوم پادکست مناظره قرن، روایت کوتاهی از زندگی هایک در دوران دانشجویی است. هایک از ارتش شکستخورده اتریش مرخص میشود و در دانشگاه وین زندگی علمیاش را آغاز میکند.
◽️او که در دوران کودکی و نوجوانی به زیستشناسی علاقهمند بود، در دانشگاه به عنوان یک دانشجوی سوسیالیست میانهرو مطالعه علوم اجتماعی را انتخاب میکند. بعد از مدتی از این شاخه به آن شاخه پریدن سرانجام به اقتصاد میرسد و سرکلاس بزرگترین اقتصاددانهای اتریش مینشیند و ...
در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
▪️قسمت اول/ زندگی فون هایک، ستاره اقتصاد آزاد قرن بیستم
#رادیو_اندیشه
@Feghtesad
سؤالی که یک عمر دغدغه هایک شد
📍قسمت دوم پادکست مناظره قرن، روایت کوتاهی از زندگی هایک در دوران دانشجویی است. هایک از ارتش شکستخورده اتریش مرخص میشود و در دانشگاه وین زندگی علمیاش را آغاز میکند.
◽️او که در دوران کودکی و نوجوانی به زیستشناسی علاقهمند بود، در دانشگاه به عنوان یک دانشجوی سوسیالیست میانهرو مطالعه علوم اجتماعی را انتخاب میکند. بعد از مدتی از این شاخه به آن شاخه پریدن سرانجام به اقتصاد میرسد و سرکلاس بزرگترین اقتصاددانهای اتریش مینشیند و ...
در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
▪️قسمت اول/ زندگی فون هایک، ستاره اقتصاد آزاد قرن بیستم
#رادیو_اندیشه
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
نکته/ خبر و خبرنگار
✍🏻علی میرزاخانی
◻️ واژه «خبرنگار» نامناسبترین واژهای است که میتوانست به عنوان معادل فارسی «ژورنالیست» و سایر واژگان دال بر فعال عرصه ژورنالیسم وضع شود. ژورنالیسم در دنیای مدرن به عنوان رکن چهارم دموکراسی توصیف میشود که مأموریت آن انتقال واقعیتها به زبان ساده به عموم مردم و نیز حقیقتیابی وقایعی است که با روایتهای گمراه کننده جعل میشود. در حالی که واژه «خبر» در زبان فارسی همواره دارای بار منفی بوده و با ترکیبات منفی «خبربیار» و «خبرببر» بیشتر بر سر زبانها بوده است. به همین دلیل، ساخت واژه «خبرنگار» به عنوان معادل «ژورنالیست» اگر نگوییم از همان ابتدا با اهدافی علیه رشد و تعالی ژورنالیسم انجام شده است قطعا اشتباهی بزرگ محسوب میشود و باید در جستوجوی راهی برای اصلاح این اشتباه بود.
◻️در عین حال، لازم میدانم امروز را که به هر حال به عنوان روز بزرگداشت فعالان عرصه ژورنالیسم نامگذاری شده است به همه همکارانم تبریک عرض کنم.
@feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️ واژه «خبرنگار» نامناسبترین واژهای است که میتوانست به عنوان معادل فارسی «ژورنالیست» و سایر واژگان دال بر فعال عرصه ژورنالیسم وضع شود. ژورنالیسم در دنیای مدرن به عنوان رکن چهارم دموکراسی توصیف میشود که مأموریت آن انتقال واقعیتها به زبان ساده به عموم مردم و نیز حقیقتیابی وقایعی است که با روایتهای گمراه کننده جعل میشود. در حالی که واژه «خبر» در زبان فارسی همواره دارای بار منفی بوده و با ترکیبات منفی «خبربیار» و «خبرببر» بیشتر بر سر زبانها بوده است. به همین دلیل، ساخت واژه «خبرنگار» به عنوان معادل «ژورنالیست» اگر نگوییم از همان ابتدا با اهدافی علیه رشد و تعالی ژورنالیسم انجام شده است قطعا اشتباهی بزرگ محسوب میشود و باید در جستوجوی راهی برای اصلاح این اشتباه بود.
◻️در عین حال، لازم میدانم امروز را که به هر حال به عنوان روز بزرگداشت فعالان عرصه ژورنالیسم نامگذاری شده است به همه همکارانم تبریک عرض کنم.
@feghtesad
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
تولد آقای آزادیخواه
دیروز تولد 72 سالگی دکتر غنینژاد بود. اقتصاددان آزادیخواهی که نقش بسیار مهمی در آشنایی نسل ما با اقتصاد آزاد دارد. غنینژاد آزادانه میاندیشد، آزادانه زندگی میکند و آزادانه سخن میگوید.
یکی از افتخارات زندگیام آشنایی با دکتر موسی غنینژاد و همسر گرامیشان، خانم مهشید معیری است. سالهای طولانی بود که از طریق نوشتهها و کتابها با اندیشه دکتر غنینژاد آشنا بودم. اینروزها اما به واسطه رفت وآمدی که با ایشان دارم، مستقیم از محضرشان بهره میبرم. دکتر غنینژاد و خانم معیری بینهایت دوستداشتنی و قابل احترامند. هر دو انسانهای با اخلاقی هستند که عمر خود را صرف دفاع از آزادی و ترویج عقلانیت کردهاند.
مرحوم مهدی آگاه که ایشان هم جزو انسانهای نیک روزگار بود، در زمره علاقهمندان دکتر غنینژاد بودند و به خاطر دارم سالها پیش به من گفتند؛ مدتهاست غنینژاد را رصد میکنم و منتظرم یکجا خطا کند یا یکجا لغزشی داشته باشد اما هرگز کوچکترین خطایی در اظهارات و رفتارش ندیدهام.
برای دکتر غنینژاد عزیز و مهشید خانم گرامی، آرزوی سلامتی و عمر طولانی دارم.
@mohsenjalalpour
دیروز تولد 72 سالگی دکتر غنینژاد بود. اقتصاددان آزادیخواهی که نقش بسیار مهمی در آشنایی نسل ما با اقتصاد آزاد دارد. غنینژاد آزادانه میاندیشد، آزادانه زندگی میکند و آزادانه سخن میگوید.
یکی از افتخارات زندگیام آشنایی با دکتر موسی غنینژاد و همسر گرامیشان، خانم مهشید معیری است. سالهای طولانی بود که از طریق نوشتهها و کتابها با اندیشه دکتر غنینژاد آشنا بودم. اینروزها اما به واسطه رفت وآمدی که با ایشان دارم، مستقیم از محضرشان بهره میبرم. دکتر غنینژاد و خانم معیری بینهایت دوستداشتنی و قابل احترامند. هر دو انسانهای با اخلاقی هستند که عمر خود را صرف دفاع از آزادی و ترویج عقلانیت کردهاند.
مرحوم مهدی آگاه که ایشان هم جزو انسانهای نیک روزگار بود، در زمره علاقهمندان دکتر غنینژاد بودند و به خاطر دارم سالها پیش به من گفتند؛ مدتهاست غنینژاد را رصد میکنم و منتظرم یکجا خطا کند یا یکجا لغزشی داشته باشد اما هرگز کوچکترین خطایی در اظهارات و رفتارش ندیدهام.
برای دکتر غنینژاد عزیز و مهشید خانم گرامی، آرزوی سلامتی و عمر طولانی دارم.
@mohsenjalalpour
سهم هر کشور از کیک ۲۰۲۳
◻️صندوق بینالمللی پول برآورد کرده که امسال میزان تولید و خلق ثروت در جهان حدود ۱۰۵ تریلیون دلار (۱۰۵ هزار میلیارد دلار) باشد که سهم هر کشور به قرار زیر است
آمریکا: حدود ۲۷ هزار میلیارد دلار
چین: حدود ۱۹ هزار میلیارد دلار
ژاپن: حدود ۴۴۰۰ میلیارد دلار
آلمان: حدود ۴۳۰۰ میلیارد دلار
عربستان: حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار
ترکیه: حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار
ایران: حدود ۳۶۸ میلیارد دلار
منبع:@Feghtesad
◻️صندوق بینالمللی پول برآورد کرده که امسال میزان تولید و خلق ثروت در جهان حدود ۱۰۵ تریلیون دلار (۱۰۵ هزار میلیارد دلار) باشد که سهم هر کشور به قرار زیر است
آمریکا: حدود ۲۷ هزار میلیارد دلار
چین: حدود ۱۹ هزار میلیارد دلار
ژاپن: حدود ۴۴۰۰ میلیارد دلار
آلمان: حدود ۴۳۰۰ میلیارد دلار
عربستان: حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار
ترکیه: حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار
ایران: حدود ۳۶۸ میلیارد دلار
منبع:@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/ نابودگر ارومیه
✍🏻علی میرزاخانی
◻️نابودی دریاچه ارومیه را میتوان به داستانهای شبهعلمی زیادی مرتبط کرد تا از ریشهیابی علمی پرهیز شود؛ اما داستان ریشه اقتصادی دارد. فون میزس اقتصاددان برجسته معتقد بود که تورم طولانیمدت و مواجهه نادرست با آن به قدری ویرانگر است که حتی میتواند تمدنی را از بین ببرد و در مصداقی مشخص از سقوط امپراطوری روم به دلیل دستکاری ارزش پول و سرکوب همزمان قیمتها نام میبرد. بنابراین جستوجوی ارتباط بین نابودی دریاچه ارومیه و سوءسیاستگذاری اقتصادی دارای پشتوانه نظری است.
◻️مهمترین پیامد تورم در کوتاهمدت، تغییر قیمتهای نسبی و در بلندمدت، سوءسرمایهگذاری یا «اضافه سرمایهگذاری» است و مداخله دولت در قیمتگذاری باعث تشدید این وضعیت میشود. اثر کوتاهمدت تورم همانطور که در مطالب قبلی تشریح شد باعث کمیننشینی سفتهبازان برای حمله به بازاری میشود که تغییر قیمت نسبی از آن بازار آغاز میشود که معمولا در موقع وضعیت خوب ارزی، بازار مسکن است (مثل سال ۸۶) و در موقع وضعیت بد ارزی، بازار طلا و دلار (مثل سال ۹۱ و ۹۷).
◻️اما اثر بلندمدت تورم که آثار تخریبی آن چه بسا مهلکتر از آثار کوتاهمدت است سوءسرمایهگذاری است و میتوان ثابت کرد که نابودی آب و خاک و منابع طبیعی کشور را همین مسأله رقم زده است. داستان به این شکل است که تورم مزمن باعث گران شدن کالاها و خدمات میشود اما قیمت برخی از کالاها و منابع متناسب با سایر کالاها (به دلیل مداخله دولت در قیمتگذاری) گران نمیشود یعنی قیمت واقعی آنها کاهش مییابد. چنین وضعیتی به معنی تحریف قیمتها و ارسال علائم غلط به سرمایهگذاران است.
◻️قیمت واقعی پایین باعث افزایش تقاضا (هم داخلی هم خارجی) شده و داستان از همین جا آغاز میشود. اگر کالای ارزان قابلیت صادرات یا حتی قاچاق داشته باشد (مثل بنزین و گازوئیل و گوسفند) از این طریق به متقاضیان خارجی میرسد. اما اگر مثل آب چنین قابلیتی نداشته باشد در این صورت مطابق قوانین اقتصاد، کالای ارزان به کالای دیگری که قیمت آن آزاد است و یا قابلیت صادرات یا قاچاق دارد تبدیل میشود. داستان گسترش کشاورزی یا صنعت آببر حتی در استانهایی که مشکل آب دارند از همین جنس است و برای تبدیل آب به کالایی دارای قیمت غیردستوری یا دارای قابلیت صادرات صورت گرفته است. یک محاسبه انجام شده عمق فاجعه را نشان میدهد.
◻️این محاسبه چند سال پیش گویا توسط انجمن پستهکاران انجام شد و حاکی از این بود که ارزش مجموع پسته صادر شده در دهههای اخیر از ارزش آب استفاده شده برای تولید آن کمتر بوده است! یعنی هم منابع زیرزمینی آب از بین رفته و هم سوءسرمایهگذاری وسیعی انجام شده است که میتوانست در جای درستی انجام شود. این فاجعه را میتوان روی نمودار برد و حجم عظیم آب هدر رفته از منابع زیرزمینی را که مصروف سوءسرمایهگذاری شده است و تنها یک فاجعه آن نابودی ارومیه است محاسبه کرد.
◻️البته پستهکاران یا سایر کشاورزان مقصر نیستند مقصر سیاستگذار اقتصادی است که با تحریف قیمتها باعث شده است سرمایهگذاری ناموجه به سرمایهگذاری دارای توجیه تبدیل شود و سرمایهگذاری موجه هم از روی میز برداشته شود. سوءسرمایهگذاری ناشی از تحریف قیمتها، منحصر به کشیده شدن شیره آب کشور نیست. اینکه مشاهده میشود طبیعت و کوه و جنگل و روستاها تبدیل به جنگل ساختمان میشوند یا در شرایطی که تقاضای کالاهای اساسی به دلیل تورم به شدت کاهش یافته (از شیر گرفته تا گوشت) منابع عظیمی صرف تولید خودرو میشود و عطش تقاضای خودرو از بین نمیرود ریشه در همین مساله دارد که در مطالب بعدی به آن خواهیم پرداخت.
در همین رابطه:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️نابودی دریاچه ارومیه را میتوان به داستانهای شبهعلمی زیادی مرتبط کرد تا از ریشهیابی علمی پرهیز شود؛ اما داستان ریشه اقتصادی دارد. فون میزس اقتصاددان برجسته معتقد بود که تورم طولانیمدت و مواجهه نادرست با آن به قدری ویرانگر است که حتی میتواند تمدنی را از بین ببرد و در مصداقی مشخص از سقوط امپراطوری روم به دلیل دستکاری ارزش پول و سرکوب همزمان قیمتها نام میبرد. بنابراین جستوجوی ارتباط بین نابودی دریاچه ارومیه و سوءسیاستگذاری اقتصادی دارای پشتوانه نظری است.
◻️مهمترین پیامد تورم در کوتاهمدت، تغییر قیمتهای نسبی و در بلندمدت، سوءسرمایهگذاری یا «اضافه سرمایهگذاری» است و مداخله دولت در قیمتگذاری باعث تشدید این وضعیت میشود. اثر کوتاهمدت تورم همانطور که در مطالب قبلی تشریح شد باعث کمیننشینی سفتهبازان برای حمله به بازاری میشود که تغییر قیمت نسبی از آن بازار آغاز میشود که معمولا در موقع وضعیت خوب ارزی، بازار مسکن است (مثل سال ۸۶) و در موقع وضعیت بد ارزی، بازار طلا و دلار (مثل سال ۹۱ و ۹۷).
◻️اما اثر بلندمدت تورم که آثار تخریبی آن چه بسا مهلکتر از آثار کوتاهمدت است سوءسرمایهگذاری است و میتوان ثابت کرد که نابودی آب و خاک و منابع طبیعی کشور را همین مسأله رقم زده است. داستان به این شکل است که تورم مزمن باعث گران شدن کالاها و خدمات میشود اما قیمت برخی از کالاها و منابع متناسب با سایر کالاها (به دلیل مداخله دولت در قیمتگذاری) گران نمیشود یعنی قیمت واقعی آنها کاهش مییابد. چنین وضعیتی به معنی تحریف قیمتها و ارسال علائم غلط به سرمایهگذاران است.
◻️قیمت واقعی پایین باعث افزایش تقاضا (هم داخلی هم خارجی) شده و داستان از همین جا آغاز میشود. اگر کالای ارزان قابلیت صادرات یا حتی قاچاق داشته باشد (مثل بنزین و گازوئیل و گوسفند) از این طریق به متقاضیان خارجی میرسد. اما اگر مثل آب چنین قابلیتی نداشته باشد در این صورت مطابق قوانین اقتصاد، کالای ارزان به کالای دیگری که قیمت آن آزاد است و یا قابلیت صادرات یا قاچاق دارد تبدیل میشود. داستان گسترش کشاورزی یا صنعت آببر حتی در استانهایی که مشکل آب دارند از همین جنس است و برای تبدیل آب به کالایی دارای قیمت غیردستوری یا دارای قابلیت صادرات صورت گرفته است. یک محاسبه انجام شده عمق فاجعه را نشان میدهد.
◻️این محاسبه چند سال پیش گویا توسط انجمن پستهکاران انجام شد و حاکی از این بود که ارزش مجموع پسته صادر شده در دهههای اخیر از ارزش آب استفاده شده برای تولید آن کمتر بوده است! یعنی هم منابع زیرزمینی آب از بین رفته و هم سوءسرمایهگذاری وسیعی انجام شده است که میتوانست در جای درستی انجام شود. این فاجعه را میتوان روی نمودار برد و حجم عظیم آب هدر رفته از منابع زیرزمینی را که مصروف سوءسرمایهگذاری شده است و تنها یک فاجعه آن نابودی ارومیه است محاسبه کرد.
◻️البته پستهکاران یا سایر کشاورزان مقصر نیستند مقصر سیاستگذار اقتصادی است که با تحریف قیمتها باعث شده است سرمایهگذاری ناموجه به سرمایهگذاری دارای توجیه تبدیل شود و سرمایهگذاری موجه هم از روی میز برداشته شود. سوءسرمایهگذاری ناشی از تحریف قیمتها، منحصر به کشیده شدن شیره آب کشور نیست. اینکه مشاهده میشود طبیعت و کوه و جنگل و روستاها تبدیل به جنگل ساختمان میشوند یا در شرایطی که تقاضای کالاهای اساسی به دلیل تورم به شدت کاهش یافته (از شیر گرفته تا گوشت) منابع عظیمی صرف تولید خودرو میشود و عطش تقاضای خودرو از بین نمیرود ریشه در همین مساله دارد که در مطالب بعدی به آن خواهیم پرداخت.
در همین رابطه:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حاکمیت قانون یا حاکمیت فرمان؛
بسته تصویری چهار میزگرد
◽️رسانه تصویری «فردای اقتصاد» در برنامه «گفتوگوی فردا» چندین میزگرد با موضوع «حاکمیت قانون» با محوریت دکتر موسی غنینژاد برگزار کرده است.
▪️برنامه اول: حاکمیت قانون؛ از تصورات نادرست تا تعریف درست | ویدیوی کامل
▪️برنامه دوم: رابطه اقتصاد و حاکمیت قانون | ویدیوی کامل
▪️برنامه سوم: حاکمیتِ قانون یا حاکمیت با قانون؟ | ویدیوی کامل
▪️برنامه چهارم: آیا خیر عمومی و منافع ملی با حاکمیت قانون در تعارض است؟ | ویدیوی کامل
در این نشستها کارشناسان و صاحبنظران مختلف با میزبانی و اجرای مرتضی کاظمی درباره مفهوم و اهمیت حاکمیت قانون گفتوگو کردهاند.
#گفتوگوی_فردا
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
بسته تصویری چهار میزگرد
◽️رسانه تصویری «فردای اقتصاد» در برنامه «گفتوگوی فردا» چندین میزگرد با موضوع «حاکمیت قانون» با محوریت دکتر موسی غنینژاد برگزار کرده است.
▪️برنامه اول: حاکمیت قانون؛ از تصورات نادرست تا تعریف درست | ویدیوی کامل
▪️برنامه دوم: رابطه اقتصاد و حاکمیت قانون | ویدیوی کامل
▪️برنامه سوم: حاکمیتِ قانون یا حاکمیت با قانون؟ | ویدیوی کامل
▪️برنامه چهارم: آیا خیر عمومی و منافع ملی با حاکمیت قانون در تعارض است؟ | ویدیوی کامل
در این نشستها کارشناسان و صاحبنظران مختلف با میزبانی و اجرای مرتضی کاظمی درباره مفهوم و اهمیت حاکمیت قانون گفتوگو کردهاند.
#گفتوگوی_فردا
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/
جنگل درختان و جنگل ساختمان
✍🏻علی میرزاخانی
◻️«اقتصاد جنگلساز» عنوانی است که قابل اطلاق بر اقتصاد ایران است؛ البته اقتصادی که جنگل ساختمان میسازد نه جنگل درختان و اتفاقا با تخریب محیط زیست. جنگل ساختمان پس از آنکه کوچههای تنگ و باریک شهرها را به صورت عمودی تسخیر کرد طی سالهای اخیر در کوه و دشت و روستاهای اطراف شهرها با تخریب محیط زیست به پیشروی خود ادامه میدهد. جالب اینکه قیمت مسکن هم به رغم افزایش شدید تولید پایین نیامده بلکه با شیبی تند افزایش هم یافته است؛ داستان چیست؟
◻️واقعیت آن است که «جنگل ساختمان» معلول «تورمسازی» و نحوه مواجهه با تورم است. تورم اگرچه خود پدیدهای فاجعهبار است که ریشه در دستکاری ارزش پول دارد اما فاجعهبارتر از خود تورم، نحوه مواجهه با آن است. قبلا گفته شد که افزایش نقدینگی چنانچه نامتناسب با ظرفیت رشد تولید باشد پول ملی را همانند شیری که آب قاطی آن کنند رقیق و کمارزش میکند. مردم با کمارزش شدن پول، سعی در تبدیل پول به انواع کالاهایی میکنند که در حال گرانتر شدن است. مواجهه با این پدیده که میتواند شتاب قیمتها را افزون کند هم راهکار علمی دارد هم شبهعلمی.
◻️راهکار علمی دهههاست که کشف شده است اما سیاستگذار ایرانی دهههاست که راهکار شبهعلمی را انتخاب میکند. علم، رشد نامتناسب نقدینگی را به انفجاری تشبیه میکند که قیمتها را همانند گله اسبها میرماند و راهکار علمی، محدود کردن شعاع رمیدن قیمتها از طریق عملیاتی موسوم به عملیات بازار باز است که قبلا ذکر آن رفت. اما راهکار شبهعلمی دویدن به دنبال تکتک قیمتها برای مهار آن است که شبیه دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است. این راهکار شبهعلمی، مشکل تورم را حل نمیکند و صرفا مصائب تورم را مضاعف میکند. اما چگونه؟
◻️قیمتگذاری دستوری به عنوان «راهکار شبهعلمی مهار تورم» شبیه همان دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است که فجایعی به این شرح دارد: تولید داخلی را نابود یا معتاد به فضای گلخانهای میکند (مثل تولید خودرو)، برای مصرفکنندگان هیچ خیری ندارد چون قیمت بازار از قیمت دستوری تبعیتی نمیکند و بالاخره اینکه سود صنعت را به زیان تبدیل کرده و باعث میشود که جذابیت سرمایهگذاری مولد از بین برود. مردم و بنگاهها در این شرایط هیچ پناهگاهی برای حفظ ارزش پول و پسانداز خود پیدا نمیکنند جز خرید داراییهایی مثل مسکن، خودرو، دلار، طلا و سایر کالاهای بادوام.
◻️جذابسازی سهوی یا عمدی داراییهایی مثل مسکن در مقابل جذابیت سود تولید فجایعی دومینووار دارد (گویا عمدی هم طرفدار دارد و برخی دولتمردان معتقدند مسکن ضربهگیر تورم است!). این جذابسازی باعث افزایش شدید تقاضا برای مسکن و سکه و خودرو (برای حفظ ارزش تورم) میشود که نتیجه آن انتقال فشار تورم به این کالاها و افزایش نامتعارف قیمت این کالاهاست. تولید جنونآمیز جنگل ساختمان نتیجه این دومینوی مخرب برای پاسخ به تقاضاست که حتی کوچکترین گرهی از مشکل مسکن مردم را هم باز نمیکند و فقط تقاضای سرمایهای دارد (عمده این جنگلهای ساختمان در مناطق شمالی تهران، مناطق خوش آبوهوای اطراف شهرها، ساحل شمال و حتی کیش است).
◻️البته سرمایهگذاری معیوب برای تولید جنگل ساختمان که نتیجه تحریف قیمتها با راهکار شبهعلمی است در تولید خودرو هم مشاهده میشود. اما برای دولتمردان حتی این سؤال هم مطرح نیست که چرا تورمی که تقاضای گوشت را به حدود یک سوم کاهش داده تقاضای خودرو را پایبن نیاورده؟ کسی سؤال ندارد که معنای حدود صدها هزار خودروی شماره شده که به خیابان نیامده چیست؟ با منابعی که به دلیل تحریف قیمتها صرف تولید اینها شده چه میشد کرد؟ یا با حدود ۷۰ تا ۹۰ میلیون سکه در کنار مقادیر انبوهی از ارزهای خارجی که در خانهها برای حفظ ارزش پول ذخیره شده است؟
◻️این داستان ادامه دارد
◻️در همین رابطه:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
جنگل درختان و جنگل ساختمان
✍🏻علی میرزاخانی
◻️«اقتصاد جنگلساز» عنوانی است که قابل اطلاق بر اقتصاد ایران است؛ البته اقتصادی که جنگل ساختمان میسازد نه جنگل درختان و اتفاقا با تخریب محیط زیست. جنگل ساختمان پس از آنکه کوچههای تنگ و باریک شهرها را به صورت عمودی تسخیر کرد طی سالهای اخیر در کوه و دشت و روستاهای اطراف شهرها با تخریب محیط زیست به پیشروی خود ادامه میدهد. جالب اینکه قیمت مسکن هم به رغم افزایش شدید تولید پایین نیامده بلکه با شیبی تند افزایش هم یافته است؛ داستان چیست؟
◻️واقعیت آن است که «جنگل ساختمان» معلول «تورمسازی» و نحوه مواجهه با تورم است. تورم اگرچه خود پدیدهای فاجعهبار است که ریشه در دستکاری ارزش پول دارد اما فاجعهبارتر از خود تورم، نحوه مواجهه با آن است. قبلا گفته شد که افزایش نقدینگی چنانچه نامتناسب با ظرفیت رشد تولید باشد پول ملی را همانند شیری که آب قاطی آن کنند رقیق و کمارزش میکند. مردم با کمارزش شدن پول، سعی در تبدیل پول به انواع کالاهایی میکنند که در حال گرانتر شدن است. مواجهه با این پدیده که میتواند شتاب قیمتها را افزون کند هم راهکار علمی دارد هم شبهعلمی.
◻️راهکار علمی دهههاست که کشف شده است اما سیاستگذار ایرانی دهههاست که راهکار شبهعلمی را انتخاب میکند. علم، رشد نامتناسب نقدینگی را به انفجاری تشبیه میکند که قیمتها را همانند گله اسبها میرماند و راهکار علمی، محدود کردن شعاع رمیدن قیمتها از طریق عملیاتی موسوم به عملیات بازار باز است که قبلا ذکر آن رفت. اما راهکار شبهعلمی دویدن به دنبال تکتک قیمتها برای مهار آن است که شبیه دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است. این راهکار شبهعلمی، مشکل تورم را حل نمیکند و صرفا مصائب تورم را مضاعف میکند. اما چگونه؟
◻️قیمتگذاری دستوری به عنوان «راهکار شبهعلمی مهار تورم» شبیه همان دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است که فجایعی به این شرح دارد: تولید داخلی را نابود یا معتاد به فضای گلخانهای میکند (مثل تولید خودرو)، برای مصرفکنندگان هیچ خیری ندارد چون قیمت بازار از قیمت دستوری تبعیتی نمیکند و بالاخره اینکه سود صنعت را به زیان تبدیل کرده و باعث میشود که جذابیت سرمایهگذاری مولد از بین برود. مردم و بنگاهها در این شرایط هیچ پناهگاهی برای حفظ ارزش پول و پسانداز خود پیدا نمیکنند جز خرید داراییهایی مثل مسکن، خودرو، دلار، طلا و سایر کالاهای بادوام.
◻️جذابسازی سهوی یا عمدی داراییهایی مثل مسکن در مقابل جذابیت سود تولید فجایعی دومینووار دارد (گویا عمدی هم طرفدار دارد و برخی دولتمردان معتقدند مسکن ضربهگیر تورم است!). این جذابسازی باعث افزایش شدید تقاضا برای مسکن و سکه و خودرو (برای حفظ ارزش تورم) میشود که نتیجه آن انتقال فشار تورم به این کالاها و افزایش نامتعارف قیمت این کالاهاست. تولید جنونآمیز جنگل ساختمان نتیجه این دومینوی مخرب برای پاسخ به تقاضاست که حتی کوچکترین گرهی از مشکل مسکن مردم را هم باز نمیکند و فقط تقاضای سرمایهای دارد (عمده این جنگلهای ساختمان در مناطق شمالی تهران، مناطق خوش آبوهوای اطراف شهرها، ساحل شمال و حتی کیش است).
◻️البته سرمایهگذاری معیوب برای تولید جنگل ساختمان که نتیجه تحریف قیمتها با راهکار شبهعلمی است در تولید خودرو هم مشاهده میشود. اما برای دولتمردان حتی این سؤال هم مطرح نیست که چرا تورمی که تقاضای گوشت را به حدود یک سوم کاهش داده تقاضای خودرو را پایبن نیاورده؟ کسی سؤال ندارد که معنای حدود صدها هزار خودروی شماره شده که به خیابان نیامده چیست؟ با منابعی که به دلیل تحریف قیمتها صرف تولید اینها شده چه میشد کرد؟ یا با حدود ۷۰ تا ۹۰ میلیون سکه در کنار مقادیر انبوهی از ارزهای خارجی که در خانهها برای حفظ ارزش پول ذخیره شده است؟
◻️این داستان ادامه دارد
◻️در همین رابطه:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منطق شبهعلمی احیای وزارت بازرگانی
◻️داستان مکرر ازدواج و طلاق صنعت و تجارت مجددا به نقطه جدایی رسیده است. این ماجرا چرا دوباره مطرح شده است؟ حسن روحانی، رییسجمهور قبلی مشکلات تورمی سه سال آخر دولت خود را ناشی از نبود دستگاه متولی توزیع میدانست؛ آیا جهش تورم را میتوان ناشی از نبود متولی توزیع دانست؟ آیا احیای وزارت بازرگانی با هدف مهار تورم مبنای منطقی و تئوریک دارد یا مشکل را مضاعف میکند؟
◻️این سوالی است که در میزگرد «فردای اقتصاد» با حضور صاحبنظران اقتصادی محمدمهدی بهکیش، علی دینی ترکمانی، علیرضا کلاهی، آنوش رحام، علی میرزاخانی و مجتبی نظری با میزبانی مرتضی کاظمی بررسی شده است.
فیلم کامل این نشست را اینجا ببینید
منبع:@feghtesad
◻️داستان مکرر ازدواج و طلاق صنعت و تجارت مجددا به نقطه جدایی رسیده است. این ماجرا چرا دوباره مطرح شده است؟ حسن روحانی، رییسجمهور قبلی مشکلات تورمی سه سال آخر دولت خود را ناشی از نبود دستگاه متولی توزیع میدانست؛ آیا جهش تورم را میتوان ناشی از نبود متولی توزیع دانست؟ آیا احیای وزارت بازرگانی با هدف مهار تورم مبنای منطقی و تئوریک دارد یا مشکل را مضاعف میکند؟
◻️این سوالی است که در میزگرد «فردای اقتصاد» با حضور صاحبنظران اقتصادی محمدمهدی بهکیش، علی دینی ترکمانی، علیرضا کلاهی، آنوش رحام، علی میرزاخانی و مجتبی نظری با میزبانی مرتضی کاظمی بررسی شده است.
فیلم کامل این نشست را اینجا ببینید
منبع:@feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/
انسان اقتصادی و انسان سیاسی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️تقاضای لبنیات، گوشت و سایر مواد غذایی ضروری، تحت تأثیر جهش میانگین تاریخی سطح تورم در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است. اما تقاضای خودرو نه تنها کاهش نیافته بلکه عطش تقاضا به صورت روزافزونی در حال گسترش است ( سال گذشته حدود ۱/۳ میلیون خودرو تولید و مونتاژ شد که معادل سال ۹۵ است). برآوردها حاکی از تخصیص بیش از ۶ میلیارد دلار ارز به خودروسازان برای عرضه این مقدار خودرو است. در مثالی دیگر میتوان از سقوط شدید تقاضای مصرفی مسکن نام برد که باعث کاهش تولید این نوع مسکن شده اما تولید ویلا و مسکن دوم معطوف به تقاضای سرمایهای باعث تبدیل روستاها و کوه و سواحل کشور به جنگل ساختمان شده است. داستان چیست؟
◻️چه کسی تصمیم میگیرد منابع محدود ارزی یا کالاهای واسطهای پرارزشی مثل فولاد و آهن و سیمان و غیره به جای اینکه در خدمت نیازهای مصرفی مردم باشد در خدمت تولید خودروهای بیکیفیت یا مسکن ویلایی و مسکن دوم (با تخریب محیط زیست) قرار گیرد؟ این دولت یا آن دولت؟ سرمایهداران مقصرند یا خودروسازان یا سایر گروههای ذینفع؟ این پرسش نادرستی است و پرسش نادرست، پاسخ شبهعلمی دارد نه علمی. پاسخهای شبهعلمی به جای ریشهیابی مشکلات دنبال مقصریابی است و به همین دلیل، مشکلات به صورت لاینحل رها میشوند. پرسش درست این است که کدام تئوری و سیاستگذاری باعث پیدایش چنین وضعیتی شده است؟
◻️این سؤال که چه کالاها و خدماتی در یک اقتصاد باید تولید شود یکی از سه سؤال کلیدی اقتصاد است که تاکنون سه نظریه کاملا متفاوت در پاسخ به آن ارائه شده است. مکتب مرکانتیلیسم معتقد بود که سیاستمداران و فعالان اقتصادی باید در اتحاد با هم به این پرسش پاسخ دهند که نتیجه آن «سرمایهداری رفاقتی» است. آدام اسمیت علیه این مکتب قیام کرد و معتقد بود که کارویژه انسان سیاسی از انسان اقتصادی جداست و با این شعار که دولت تاجر خوبی نیست از اصل تفکیک «تجارت از سیاست» سخن به میان آورد یعنی اینکه انسانهای اقتصادی (فعالان اقتصادی) باید به کار خود مشغول باشند و انسانهای سیاسی یا دولت هم به کار خویش.
◻️مکتب اقتصاد آزاد که آدام اسمیت بنا نهاد به معنی «آزادی اقتصاد» از دخالت «انسان سیاسی» است. آدام اسمیت اثبات کرد که اگر دولت یعنی مجموعه انسانهای سیاسی به کار خویش یعنی تولید کالای عمومی (امنیت و نظام دادخواهی) متمرکز شوند انسانهای اقتصادی به هر تقاضایی که در جامعه به وجود آید پاسخ خواهند داد. آدام اسمیت نه تنها به شدت مخالف اتحاد سیاستمداران و سرمایهداران بود و آن را زمینهساز ناکارآمدی و فساد میدانست بلکه مخالف اتحاد سرمایهداران با همدیگر هم بود و اعتقاد داشت که وظیفه انسان سیاسی ایجاد محیط رقابتی بین انسانهای اقتصادی است که نتیجه آن کاهش قیمتها و افزایش کیفیت کالاها و خدمات است.
◻️مکتب آدام اسمیت هدف تهاجم شدیدی قرار گرفت با این استدلال که انسان اقتصادی دنبال منافع خویش است نه منافع عمومی و بر همین اساس گفته شد که انسان سیاسی باید تعیین کند که چه کالاهایی در جامعه تولید و مصرف شود و سهم هر کسی چقدر است. نظریه سوم از دل این نگاه متولد شد و دولتهای کمونیستی در نیمی از جهان شکل گرفتند. انسان سیاسی، تصمیمگیر مطلق اقتصاد شد ولی در عموم این کشورها پس از نیم قرن تحمیل ناکارآمدی و فساد به اقتصاد شکست خورد. بعدها «بیوکنن» اثبات کرد که باز گذاشتن دست انسان سیاسی برای مداخله در اقتصاد چه فجایعی میتواند بیافریند (رجوع کنید به مطالب قبلی علم و شبهعلم).
◻️به صورت خلاصه باید گفت همه عدم تعادلها و اختلالات اقتصادی، ناشی از دخالت انسان سیاسی در امور اقتصادی است و هر چقدر این دخالتها بیشتر باشد ابعاد فاجعه بزرگتر میشود. مرز نقشآفرینی انسان سیاسی در اقتصاد محدود به تولید کالای عمومی و رگولاتوری (با مداخله تفاوت معناداری دارد) است که در مطالب بعدی به آن خواهیم پرداخت. اما برگردیم به پاسخ پرسش ابتدای مطلب: انسان سیاسی تورم ایجاد کرده و بدتر از ایجاد تورم با روش قیمتگذاری دستوری به مقابله با آن میپردازد. نتیجه، کاهش سود تولید و انتقال فشار تورم به داراییهایی مثل مسکن و خودرو است که باعث سبقت بازده اسمی این داراییها از سود تولید میشود و حمله پساندازها به داراییها برای حفظ ارزش پول.
این داستان ادامه دارد
◻️مطالب مرتبط:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
انسان اقتصادی و انسان سیاسی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️تقاضای لبنیات، گوشت و سایر مواد غذایی ضروری، تحت تأثیر جهش میانگین تاریخی سطح تورم در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است. اما تقاضای خودرو نه تنها کاهش نیافته بلکه عطش تقاضا به صورت روزافزونی در حال گسترش است ( سال گذشته حدود ۱/۳ میلیون خودرو تولید و مونتاژ شد که معادل سال ۹۵ است). برآوردها حاکی از تخصیص بیش از ۶ میلیارد دلار ارز به خودروسازان برای عرضه این مقدار خودرو است. در مثالی دیگر میتوان از سقوط شدید تقاضای مصرفی مسکن نام برد که باعث کاهش تولید این نوع مسکن شده اما تولید ویلا و مسکن دوم معطوف به تقاضای سرمایهای باعث تبدیل روستاها و کوه و سواحل کشور به جنگل ساختمان شده است. داستان چیست؟
◻️چه کسی تصمیم میگیرد منابع محدود ارزی یا کالاهای واسطهای پرارزشی مثل فولاد و آهن و سیمان و غیره به جای اینکه در خدمت نیازهای مصرفی مردم باشد در خدمت تولید خودروهای بیکیفیت یا مسکن ویلایی و مسکن دوم (با تخریب محیط زیست) قرار گیرد؟ این دولت یا آن دولت؟ سرمایهداران مقصرند یا خودروسازان یا سایر گروههای ذینفع؟ این پرسش نادرستی است و پرسش نادرست، پاسخ شبهعلمی دارد نه علمی. پاسخهای شبهعلمی به جای ریشهیابی مشکلات دنبال مقصریابی است و به همین دلیل، مشکلات به صورت لاینحل رها میشوند. پرسش درست این است که کدام تئوری و سیاستگذاری باعث پیدایش چنین وضعیتی شده است؟
◻️این سؤال که چه کالاها و خدماتی در یک اقتصاد باید تولید شود یکی از سه سؤال کلیدی اقتصاد است که تاکنون سه نظریه کاملا متفاوت در پاسخ به آن ارائه شده است. مکتب مرکانتیلیسم معتقد بود که سیاستمداران و فعالان اقتصادی باید در اتحاد با هم به این پرسش پاسخ دهند که نتیجه آن «سرمایهداری رفاقتی» است. آدام اسمیت علیه این مکتب قیام کرد و معتقد بود که کارویژه انسان سیاسی از انسان اقتصادی جداست و با این شعار که دولت تاجر خوبی نیست از اصل تفکیک «تجارت از سیاست» سخن به میان آورد یعنی اینکه انسانهای اقتصادی (فعالان اقتصادی) باید به کار خود مشغول باشند و انسانهای سیاسی یا دولت هم به کار خویش.
◻️مکتب اقتصاد آزاد که آدام اسمیت بنا نهاد به معنی «آزادی اقتصاد» از دخالت «انسان سیاسی» است. آدام اسمیت اثبات کرد که اگر دولت یعنی مجموعه انسانهای سیاسی به کار خویش یعنی تولید کالای عمومی (امنیت و نظام دادخواهی) متمرکز شوند انسانهای اقتصادی به هر تقاضایی که در جامعه به وجود آید پاسخ خواهند داد. آدام اسمیت نه تنها به شدت مخالف اتحاد سیاستمداران و سرمایهداران بود و آن را زمینهساز ناکارآمدی و فساد میدانست بلکه مخالف اتحاد سرمایهداران با همدیگر هم بود و اعتقاد داشت که وظیفه انسان سیاسی ایجاد محیط رقابتی بین انسانهای اقتصادی است که نتیجه آن کاهش قیمتها و افزایش کیفیت کالاها و خدمات است.
◻️مکتب آدام اسمیت هدف تهاجم شدیدی قرار گرفت با این استدلال که انسان اقتصادی دنبال منافع خویش است نه منافع عمومی و بر همین اساس گفته شد که انسان سیاسی باید تعیین کند که چه کالاهایی در جامعه تولید و مصرف شود و سهم هر کسی چقدر است. نظریه سوم از دل این نگاه متولد شد و دولتهای کمونیستی در نیمی از جهان شکل گرفتند. انسان سیاسی، تصمیمگیر مطلق اقتصاد شد ولی در عموم این کشورها پس از نیم قرن تحمیل ناکارآمدی و فساد به اقتصاد شکست خورد. بعدها «بیوکنن» اثبات کرد که باز گذاشتن دست انسان سیاسی برای مداخله در اقتصاد چه فجایعی میتواند بیافریند (رجوع کنید به مطالب قبلی علم و شبهعلم).
◻️به صورت خلاصه باید گفت همه عدم تعادلها و اختلالات اقتصادی، ناشی از دخالت انسان سیاسی در امور اقتصادی است و هر چقدر این دخالتها بیشتر باشد ابعاد فاجعه بزرگتر میشود. مرز نقشآفرینی انسان سیاسی در اقتصاد محدود به تولید کالای عمومی و رگولاتوری (با مداخله تفاوت معناداری دارد) است که در مطالب بعدی به آن خواهیم پرداخت. اما برگردیم به پاسخ پرسش ابتدای مطلب: انسان سیاسی تورم ایجاد کرده و بدتر از ایجاد تورم با روش قیمتگذاری دستوری به مقابله با آن میپردازد. نتیجه، کاهش سود تولید و انتقال فشار تورم به داراییهایی مثل مسکن و خودرو است که باعث سبقت بازده اسمی این داراییها از سود تولید میشود و حمله پساندازها به داراییها برای حفظ ارزش پول.
این داستان ادامه دارد
◻️مطالب مرتبط:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/
عدالت یا عدالت اجتماعی؟
✍🏻علی میرزاخانی
◻️مفاهیم بنیادینی مثل عدالت، آزادی، رشد اقتصادی یا رفاه اجتماعی معمولا در ایران با معنایی متفاوت و بعضا متضاد با خاستگاه معنایی خود به کار برده میشوند. به عنوان مثال، وقتی سؤال میشود رشد اقتصادی مقدم است یا عدالت؛ کمتر کسی پاسخ میدهد که این پرسش غلط است و اختلاف نظر درباره یک پرسش نادرست در بیشتر اوقات حتی به نزاع لفظی هم کشیده میشود. در سالهای اخیر هم این پاسخ به مد روز تبدیل شده است که ابتدا باید با سیاستهای رشدساز، کیک اقتصاد را بزرگتر کرد و سپس درباره سهم هر فرد (یعنی عدالت به زعم خودشان) صحبت کرد.
◻️البته این شایعترین اشتباه درباره عدالت نیست که سیاستهای بازتوزیعی را با عدالت یکی میگیرد. رایجترین اشتباه، یکسانانگاری اصطلاح «عدالت اجتماعی» با مفهوم بنیادین عدالت است که باعث رواج اقتصاد دستوری شده است. البته خیلیها با تساهل، اصطلاح «عدالت اجتماعی» را به جای عدالت به کار میبرند اما این تساهل نباید باعث غفلت از خاستگاه این مفهوم شود که ریشه در مکتب سوسیالیسم دارد و در واقع رقیقسازی شدهی «عدالت سوسیالیستی» است.
◻️تفاوت اصلی «عدالت» با «عدالت اجتماعی» در این نکته است که موضوع اولی، رفتار فرد یا حکومت است ولی موضوع دومی رفتار جامعه است. مفهوم «عدالت اجتماعی» براساس این ایده شکل گرفته است که میتوان جامعه را به گونهای سازماندهی کرد که «توزیع برابر درآمدها» به صورت اتوماتیک تحقق یابد. به عبارت دیگر، عدالت اجتماعی به دنبال آن نیست که قواعدی بر جامعه حاکم باشد که براساس آن قواعد، حق هر کسی به او داده شود و حقی را که متعلق به او نیست داده نشود؛ بلکه به دنبال آن است جامعه عادل باشد و فارغ از اراده افراد به گونهای سازماندهی شود تا توزیع برابر درآمدها تحقق یابد.
◻️خاستگاه تمام سیاستهای دستوری در اقتصاد به ویژه قیمتگذاری و توزیع رانت، یکسانانگاری مفهوم «عدالت اجتماعی» با مفهوم عدالت است که باعث مداخلات وسیع دولت در اقتصاد شده است که نه عادلانه بلکه سوسیالیستی است و تمام مصائب سوسیالیسم را بر زندگی مردم تحمیل میکند. این نوع سیاستها باعث تغییر رفتار اکثر فعالان اقتصادی میشود و تابع هدف آنها را به جای «خلق ارزش» برای کسب سود به «جذب رانت» تبدیل میکند؛ پیامدی که در اقتصاد ایران نیز به وضوح قابل مشاهده است.
◻️ در مقابل، یکی از بهترین تعاریف برای عدالت توسط جان رالز تحت عنوان «عدالت به مثابه انصاف» ارائه شده است. نظریه رالز بر اساس دو ایده محوری «وضعیت اولیه» و «حجاب جهل» بنا شده است. به اعتقاد رالز، راه رسیدن به پاسخ این سوال که «کدام اصول عدالت منصفانه هستند» این است که فکر کنیم «افراد چه اصولی را انتخاب میکنند زمانی که نمیدانند چگونه از آن اصول متاثر خواهند شد». رالز بر این اعتقاد است که اگر فردی نداند کدام تکه کیک به او خواهد رسید، نسبت به حالتی که آن را بداند احتمال بیشتری دارد که کار تقسیم را منصفانه انجام دهد.
◻️ داستانی از رییس مجلس سوییس در زمان تدوین اصلاحیه قانون اساسی این کشور در اواسط قرن گذشته نقل میشود که همه مباحث عدالت در آن خلاصه شده است. وی میگوید: در رستورانی بودم که دیدم در میز مجاور من مردی يک ساندويچ برای دو پسر كوچكش گرفت. گذاشت روی ميز و به اولی گفت: تو نصف كن و به دومی گفت: تو انتخاب كن! مات و مبهوت نگاه عادلانه اين مرد شدم. اگر اولی به این وسوسه دچار میشد که عمدا نامساوى تقسیم کند دومى صاحب این حق بود که قسمت بزرگتر را انتخاب کند که بیعدالتی را تقریبا غیرممکن میکرد. فهمیدم نقش پدر مانند «قواعد بازی» است، پسر اول در نقش «حاکمیت» است و «پسر دوم» در نقش «ملت». و تا امروز این تجربه در همه ارکان سوئیس حاکم شده است.
◻️مأموریت حاکمیت، محافظت از قواعد بازی همهشمول است (عدالت رالزی) نه وارد شدن در بازی به نفع برخی بازیگران (عدالت سوسیالیستی یا اجتماعی). اولی باعث رشد اقتصادی میشود اما دومی رشد اقتصادی را نابود میکند.
این داستان ادامه دارد...
◻️مطالب مرتبط:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم
◻️جنگل درختان و جنگل ساختمان/ مطلب هفتم
◻️انسان اقتصادی و انسان سیاسی/ مطلب هشتم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
عدالت یا عدالت اجتماعی؟
✍🏻علی میرزاخانی
◻️مفاهیم بنیادینی مثل عدالت، آزادی، رشد اقتصادی یا رفاه اجتماعی معمولا در ایران با معنایی متفاوت و بعضا متضاد با خاستگاه معنایی خود به کار برده میشوند. به عنوان مثال، وقتی سؤال میشود رشد اقتصادی مقدم است یا عدالت؛ کمتر کسی پاسخ میدهد که این پرسش غلط است و اختلاف نظر درباره یک پرسش نادرست در بیشتر اوقات حتی به نزاع لفظی هم کشیده میشود. در سالهای اخیر هم این پاسخ به مد روز تبدیل شده است که ابتدا باید با سیاستهای رشدساز، کیک اقتصاد را بزرگتر کرد و سپس درباره سهم هر فرد (یعنی عدالت به زعم خودشان) صحبت کرد.
◻️البته این شایعترین اشتباه درباره عدالت نیست که سیاستهای بازتوزیعی را با عدالت یکی میگیرد. رایجترین اشتباه، یکسانانگاری اصطلاح «عدالت اجتماعی» با مفهوم بنیادین عدالت است که باعث رواج اقتصاد دستوری شده است. البته خیلیها با تساهل، اصطلاح «عدالت اجتماعی» را به جای عدالت به کار میبرند اما این تساهل نباید باعث غفلت از خاستگاه این مفهوم شود که ریشه در مکتب سوسیالیسم دارد و در واقع رقیقسازی شدهی «عدالت سوسیالیستی» است.
◻️تفاوت اصلی «عدالت» با «عدالت اجتماعی» در این نکته است که موضوع اولی، رفتار فرد یا حکومت است ولی موضوع دومی رفتار جامعه است. مفهوم «عدالت اجتماعی» براساس این ایده شکل گرفته است که میتوان جامعه را به گونهای سازماندهی کرد که «توزیع برابر درآمدها» به صورت اتوماتیک تحقق یابد. به عبارت دیگر، عدالت اجتماعی به دنبال آن نیست که قواعدی بر جامعه حاکم باشد که براساس آن قواعد، حق هر کسی به او داده شود و حقی را که متعلق به او نیست داده نشود؛ بلکه به دنبال آن است جامعه عادل باشد و فارغ از اراده افراد به گونهای سازماندهی شود تا توزیع برابر درآمدها تحقق یابد.
◻️خاستگاه تمام سیاستهای دستوری در اقتصاد به ویژه قیمتگذاری و توزیع رانت، یکسانانگاری مفهوم «عدالت اجتماعی» با مفهوم عدالت است که باعث مداخلات وسیع دولت در اقتصاد شده است که نه عادلانه بلکه سوسیالیستی است و تمام مصائب سوسیالیسم را بر زندگی مردم تحمیل میکند. این نوع سیاستها باعث تغییر رفتار اکثر فعالان اقتصادی میشود و تابع هدف آنها را به جای «خلق ارزش» برای کسب سود به «جذب رانت» تبدیل میکند؛ پیامدی که در اقتصاد ایران نیز به وضوح قابل مشاهده است.
◻️ در مقابل، یکی از بهترین تعاریف برای عدالت توسط جان رالز تحت عنوان «عدالت به مثابه انصاف» ارائه شده است. نظریه رالز بر اساس دو ایده محوری «وضعیت اولیه» و «حجاب جهل» بنا شده است. به اعتقاد رالز، راه رسیدن به پاسخ این سوال که «کدام اصول عدالت منصفانه هستند» این است که فکر کنیم «افراد چه اصولی را انتخاب میکنند زمانی که نمیدانند چگونه از آن اصول متاثر خواهند شد». رالز بر این اعتقاد است که اگر فردی نداند کدام تکه کیک به او خواهد رسید، نسبت به حالتی که آن را بداند احتمال بیشتری دارد که کار تقسیم را منصفانه انجام دهد.
◻️ داستانی از رییس مجلس سوییس در زمان تدوین اصلاحیه قانون اساسی این کشور در اواسط قرن گذشته نقل میشود که همه مباحث عدالت در آن خلاصه شده است. وی میگوید: در رستورانی بودم که دیدم در میز مجاور من مردی يک ساندويچ برای دو پسر كوچكش گرفت. گذاشت روی ميز و به اولی گفت: تو نصف كن و به دومی گفت: تو انتخاب كن! مات و مبهوت نگاه عادلانه اين مرد شدم. اگر اولی به این وسوسه دچار میشد که عمدا نامساوى تقسیم کند دومى صاحب این حق بود که قسمت بزرگتر را انتخاب کند که بیعدالتی را تقریبا غیرممکن میکرد. فهمیدم نقش پدر مانند «قواعد بازی» است، پسر اول در نقش «حاکمیت» است و «پسر دوم» در نقش «ملت». و تا امروز این تجربه در همه ارکان سوئیس حاکم شده است.
◻️مأموریت حاکمیت، محافظت از قواعد بازی همهشمول است (عدالت رالزی) نه وارد شدن در بازی به نفع برخی بازیگران (عدالت سوسیالیستی یا اجتماعی). اولی باعث رشد اقتصادی میشود اما دومی رشد اقتصادی را نابود میکند.
این داستان ادامه دارد...
◻️مطالب مرتبط:
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم
◻️جنگل درختان و جنگل ساختمان/ مطلب هفتم
◻️انسان اقتصادی و انسان سیاسی/ مطلب هشتم
#اندیشکده
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احیای وزارت بازرگانی؛ مشکلگشا یا مشکلساز؟
◻️تشکیل وزارت بازرگانی باعث رفاه میشود یا فقط توهم رفاه ایجاد میکند؟ آیا احیای وزارت بازرگانی با هدف مهار تورم مبنای منطقی و تئوریک دارد یا مشکل را مضاعف میکند؟ مخالفان تفکیک وزارت صمت معتقدند احیای وزارت بازرگانی به دلیل تشدید قیمتگذاری دستوری و اهرم واردات با دلار دولتی، توهم رفاه ایجاد میکند نه رفاه. در مقابل، موافقان تفکیک نیز بحث دیپلماسی تجاری را مطرح میکنند که در هدف دولت از تشکیل وزارت بازرگانی مطرح نیست.
◻️اینها موضوعاتی است که در برنامه #دورهمی_اقتصادی «فردای اقتصاد» با موضوع لایحه تشکیل وزارت بازرگانی با حضور علیرضا مناقبی، سیدحمید حسینی، میلاد بیگی، سعید شجاعی، آنوش رحام، علی میرزاخانی با میزبانی مرتضی کاظمی بررسی شده است.
فیلم کامل این دورهمی اقتصادی به زودی منتشر میشود
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
◻️تشکیل وزارت بازرگانی باعث رفاه میشود یا فقط توهم رفاه ایجاد میکند؟ آیا احیای وزارت بازرگانی با هدف مهار تورم مبنای منطقی و تئوریک دارد یا مشکل را مضاعف میکند؟ مخالفان تفکیک وزارت صمت معتقدند احیای وزارت بازرگانی به دلیل تشدید قیمتگذاری دستوری و اهرم واردات با دلار دولتی، توهم رفاه ایجاد میکند نه رفاه. در مقابل، موافقان تفکیک نیز بحث دیپلماسی تجاری را مطرح میکنند که در هدف دولت از تشکیل وزارت بازرگانی مطرح نیست.
◻️اینها موضوعاتی است که در برنامه #دورهمی_اقتصادی «فردای اقتصاد» با موضوع لایحه تشکیل وزارت بازرگانی با حضور علیرضا مناقبی، سیدحمید حسینی، میلاد بیگی، سعید شجاعی، آنوش رحام، علی میرزاخانی با میزبانی مرتضی کاظمی بررسی شده است.
فیلم کامل این دورهمی اقتصادی به زودی منتشر میشود
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◻️«تخریب خلاق» یعنی شرکتهایی که خلاقیت ندارند و میخواهند محصول بنجل خود را به مردم تحمیل کنند باید جای خود را شرکتهایی بدهند که به نوآوری و خلاقیت بها میدهند و محصولاتی با کیفیت بالاتر و قیمت پایینتر عرضه میکنند. شومپیتر به عنوان مبدع «تخریب خلاق» معتقد است جلوگیری از ورشکستگی «تولیدکنندگان محصولات بنجل» به ضرر مردم است.
◻️یعنی اگر دولت با سیاستهای حمایتی نگذارد «خودروساز بنجلساز» ورشکست شود منابع در آن شرکتها قفل میشود و به شرکتهای نوآور نمیرسد. در مثالی روشن، میتوان گفت اگر اداره اقتصاد جهان در اختیار سیاستگذاران اقتصاد ایران بود احتمالا تا همین امروز نگذاشته بودند نوکیا ورشکست شود و شهروندان جهان همچنان مجبور به استفاده از گوشیهای دکمهای نوکیا بودند!
منبع: @Feghtesad
◻️یعنی اگر دولت با سیاستهای حمایتی نگذارد «خودروساز بنجلساز» ورشکست شود منابع در آن شرکتها قفل میشود و به شرکتهای نوآور نمیرسد. در مثالی روشن، میتوان گفت اگر اداره اقتصاد جهان در اختیار سیاستگذاران اقتصاد ایران بود احتمالا تا همین امروز نگذاشته بودند نوکیا ورشکست شود و شهروندان جهان همچنان مجبور به استفاده از گوشیهای دکمهای نوکیا بودند!
منبع: @Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود نیلی چگونه میاندیشد؟
(مرور زندگی شخصی، آکادمیک و حرفهای مسعود نیلی در ۶ ساعت گفتوگو با وی به بهانه بازنشستگیاش از فعالیت دانشگاهی)
◻️مسعود نیلی اقتصاددان مطرح ایرانی با انتشار توضیح کوتاهی در کانال تلگرامی خود، شایعات مربوط به بازنشستگی خود را تایید کرد. در این توضیح آمده است: «از نظر سنّی انتظار میرفت که در تاریخ ۲۵ دی سال گذشته بازنشسته شوم اما دانشگاه درصدد آن بود که برای من و تعداد دیگری از همکاران، از هیئتامنا اجازۀ تمدید دریافت کند که با این درخواست موافقت نشد».
◻️به همین بهانه و با توجه به مباحثی که در خصوص کارنامه این اقتصاددان در فضای مجازی شکل گرفته است، «فردای اقتصاد» فیلم کامل ۶ ساعت گفتوگو با وی را که در اواخر سال گذشته ضبط شده است بازنشر میکند. مسعود نیلی در این گفتوگوی مفصل به همه انتقادات منتقدان پاسخ داده است.
قسمت اول: سفر زندگی از مهندسی به اقتصاد
قسمت دوم: مأموریتهای مهم در دهه ۶۰
قسمت سوم: اختلاف با هاشمی رفسنجانی و ماجراهای برنامه سوم
قسمت چهارم: راز شکست سیاستگذاری اقتصادی در ایران
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
(مرور زندگی شخصی، آکادمیک و حرفهای مسعود نیلی در ۶ ساعت گفتوگو با وی به بهانه بازنشستگیاش از فعالیت دانشگاهی)
◻️مسعود نیلی اقتصاددان مطرح ایرانی با انتشار توضیح کوتاهی در کانال تلگرامی خود، شایعات مربوط به بازنشستگی خود را تایید کرد. در این توضیح آمده است: «از نظر سنّی انتظار میرفت که در تاریخ ۲۵ دی سال گذشته بازنشسته شوم اما دانشگاه درصدد آن بود که برای من و تعداد دیگری از همکاران، از هیئتامنا اجازۀ تمدید دریافت کند که با این درخواست موافقت نشد».
◻️به همین بهانه و با توجه به مباحثی که در خصوص کارنامه این اقتصاددان در فضای مجازی شکل گرفته است، «فردای اقتصاد» فیلم کامل ۶ ساعت گفتوگو با وی را که در اواخر سال گذشته ضبط شده است بازنشر میکند. مسعود نیلی در این گفتوگوی مفصل به همه انتقادات منتقدان پاسخ داده است.
قسمت اول: سفر زندگی از مهندسی به اقتصاد
قسمت دوم: مأموریتهای مهم در دهه ۶۰
قسمت سوم: اختلاف با هاشمی رفسنجانی و ماجراهای برنامه سوم
قسمت چهارم: راز شکست سیاستگذاری اقتصادی در ایران
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad