كانال علی میرزاخانی
10.2K subscribers
109 photos
112 videos
1 file
298 links
سردبیر «فردای اقتصاد»
@mir1350

اینستاگرام:
Instagram.com/alimirzakhani1400
Download Telegram
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و‌ شبه‌علم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی می‌سازند؟


✍🏻علی میرزاخانی

◻️«گرانفروشی» واژه‌ای است که تورم‌سازان علاقه دارند آن را جایگزین واژه «تورم» کنند. چرا که واژه «گرانفروشی» بار اتهامی افزایش قیمت‌ها را از دوش تورم‌سازان برداشته و این اتهام را به آدرس‌های غلط حواله می‌کند؛ آدرس‌های غلطی همچون کارخانه‌ها و مغازه‌ها و فروشگاه‌ها که کالا‌ها را گران می‌فروشند. بعضا برخی از چهره‌های اثرگذار هم با این القائات نادرست همراه شده و موقع افزایش قیمت‌ها پیشنهاد تحریم خرید کالاها را می‌دهند. این پیشنهاد به دلیل درک نادرست از تفاوت گرانی و تورم به هیچوجه باعث توقف افزایش قیمت‌ها نمی‌شود و فقط مردم را هم به متهمان افزایش تورم اضافه می‌کند!

◻️اما تورم را چه کسانی می‌سازند و چگونه؟ تعریف دقیق تورم همان کاهش ارزش پول است اما سؤال این است که اررزش پول چگونه کم می‌شود؟ پاسخ ساده‌تر به این سؤال نیازمند سفر در زمان است. زمانی که هنوز پول اسکناسی مرسوم نبود و سکه‌ها به عنوان پول رایج زمانه به دلیل استفاده از ترکیبات طلا و نقره ارزش ذاتی داشتند. حکومت‌های ماقبل مدرنیته دارای خزانه‌ای از سکه‌ با ترکیبات طلا و نقره بودند که ورودی این خزانه از باج و خراج بود. خزانه منبع پرداخت حقوق درباریان و نظامیان و نیز بذل و بخشش‌های سلطان بود و هر زمان که با کسری مواجه می‌شد یا باج و خراج را افزایش می‌دادند یا با لشکرکشی به بلاد دیگر منابع آنجا را به عنوان غنیمت تصاحب می‌کردند.

◻️اما با توجه به اشتیاق تاریخی حکومت‌ها برای ولخرجی و کسری مداوم منابع، به تدریج روش دیگری برای افزایش منابع خزانه اختراع شد. در این روش جدید، حکومتها تصمیم می‌گرفتند سکه‌های خزانه را ذوب کرده و سکه‌های جدید را با درجه خلوص کمتری از طلا و نقره (با افزودن فلزات کم‌ارزش‌تری مثل مس) ضرب کنند. به این صورت که مثلا طلای موجود در سکه یک دیناری جدید در حد نصف سکه یک دیناری قبلی کاهش می‌یافت. این به معنای آن بود که ارزش واقعی پول (سکه یک دیناری جدید) نصف شده است و به همین دلیل وقتی حقوق‌بگیران سلطان با سکه‌های جدید به بازار می‌رفتند متوجه می‌شدند که قیمتها دو برابر شده است که انعکاس همان کاهش ارزش پول به نصف است. نکته جالب اینکه با رواج سکه‌های جدید سکه‌های قبلی از رواج می‌افتد (این پدیده در ادبیات اقتصادی به قانون گرشام موسوم است) و به تدریج همه قیمت‌ها دو برابر می‌شود.

◻️به عبارت دقیق‌تر، تورم همان دستکاری ارزش پول است که توسط حکومت‌ها در طول تاریخ انجام می‌شده است. یعنی در مواقع كسري بودجه، سلطان دستور می‌داد عيار طلا یا نقره را در سكه رايج كاهش دهند تا تعداد سكه بيشتری با همان واحد قبلی ضرب شود. نتيجه اين بود كه سلطان سكه‌های بيشتری در اختیار داشت و مخارج بیشتری را پوشش می‌داد اما قدرت خريد سكه‌ها به اندازه تقلب و ناخالصی انجام شده كاهش می‌يافت كه در سوي ديگر معادله می‌شود همان تورم.

◻️در سابقه تاریخی می‌توان به ضرب سکه «شاهی» توسط سلسله سامانیان اشاره کرد که معادل ۵۰ دینار بود. یعنی سکه یک دیناری را در طول ده‌ها سال به قدری بی‌ارزش کرده بودند که ۵۰ سکه جدید به اندازه یک سکه اولیه دارای فلز گرانبها بود و سکه شاهی برای تسهیل مبادلات ضرب شد. اما دستکاری ارزش پول همچنان ادامه داشت و بعد از گذشت چند صباحی نادرشاه سکه نادری را معادل ۱۰ شاهی یا ۵۰۰ دینار ضرب کرد. قاجاریه سکه ۱۰۰۰ دیناری به اسم قِران ضرب کرد و برای اولین بار اسکناس ۱۰ هزار دیناری هم به اسم تومان منتشر شد. افراد سالمند حتما به خاطر دارند که تا همین چند دهه پیش نیم تومان را پنج‌زاری می‌گفتند که مخفف پنج‌هزاری به معنی ۵۰۰۰ دینار بود یا دوزاری به معنی ۲۰۰۰ دینار. احتمالا کمی قدیمی‌ترها به یاد می‌آورند که نیم‌ریال یا نیم‌قِران را هم ۱۰شاهی می‌گفتند یعنی همان ۵۰۰ دینار.

◻️بنابراین، تورم هیچ چیزی جز دستکاری ارزش پول نیست و این کار هم جز با در اختیار داشتن فرمان ضرابخانه (یا همان بانک مرکزی در دنیای مدرن) امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل، از حدود ۴۰ سال قبل که استقلال کارشناسی بانک‌های مرکزی از قدرت سیاسی به رسمیت شناخته شد مشکل تورم‌های بالا در عموم کشورها (جز معدودی مثل ایران که بانک مرکزی مستقل ندارند) به تاریخ پیوست. در دوران کنونی، دستکاری ارزش پول حتی نیازی به ذوب انبار سکه خزانه ندارد و بانک مرکزی غیرمستقل با فشار یک دکمه می‌تواند کسری دولت یا اعتبارات مورد نیاز دولت را پرداخت کند که در آمار رشد نقدینگی منعکس می‌شود. به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود در دوران بی‌رشدی دهه ۹۰ حجم نقدینگی ۱۰ برابر شده یعنی اینکه هر ۱۰ تومان آخر دوره معادل یک تومان ابتدای دوره ارزش خواهد داشت. افزایش حداقل ۱۰ برابری قیمت‌ها از ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ انعکاس همین دستکاری ارزش پول است.

در این رابطه:
علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران

#اندیشکده

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبه‌علم/ تورم را نرخ ارز بالا می‌برد یا دستکاری ارزش پول؟

✍🏻علی میرزاخانی

◻️کره زمین روی شاخ گاو است و هرگاه این گاو خسته می‌شود و زمین را روی شاخ دیگر می‌لغزاند زلزله رخ می‌دهد. بسیاری از علت‌هایی که برای تورم در ایران بیان می‌شود به همان اندازه علمی است که در این گزاره برای علت زلزله بیان شده است. در مطلب قبلی (لینک) فرمول تورم‌سازی در طول تاریخ تشریح و اشاره شد که هیچ عاملی جز دستکاری ارزش پول نمی‌تواند باعث تورم (یعنی افزایش سطح عمومی قیمت‌ها) شود. اما این سؤال مطرح شده است که اگر علت تورم، دستکاری ارزش پول است پس چرا به دنبال جهش ارزی یا همزمان با آن، نرخ تورم افزایش می‌یابد؟

◻️ از اوایل دهه پنجاه با افزایش قیمت نفت، ابزاری به نام پترودلار یا همان دلارهای نفتی در اختیار دولت‌های ایران قرار گرفت که با آن می‌توان بخش مهمی از آثار دستکاری ارزش پول را به آینده پرتاب کرد. این مکانیسم را که در ادبیات اقتصادی تحت عنوان «لنگرسازی از نرخ اسمی ارز برای مهار تورم» بررسی می‌شود به صورت ساده می‌توان اینگونه توضیح داد: به بند کشیدن تورم حاصل از دستکاری ارزش پول (یا بخش مهمی از این تورم) با تثبیت نرخ ارز. این شیوه از مهار تورم با لنگر نرخ ارز به دلیل پیامدهای فاجعه‌باری که بر اقتصاد تحمیل می‌کند در عموم کشورهای جهان منسوخ شده است.

◻️به عنوان مثال، ریال در فاصله سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ نصف ارزش خود را از دست داد یعنی شاخص قیمت‌ها در همین دوره دو برابر شد؛ به این معنا که اگر برای خرید یک سبد کالا در سال ۱۳۸۴ مثلا ۱۰۰ هزار تومان لازم بود برای خرید همین سبد در سال ۱۳۸۹ باید حدود ۲۰۰ هزار تومان پرداخت می‌شد. اما این بی‌ارزش شدن ریال در نرخ ارز همین دوره به دلیل لنگرسازی از نرخ ارز منعکس نشد. در عین حال، اگر این دوره را تا سال ۹۱ امتداد بدهیم مشاهده می‌کنیم که افزایش شاخص قیمت‌ها (از مبدأ سال ۸۴) بیش از سه برابر می‌شود. اما اتفاقی که در سال ۹۱ می‌افتد افزایش شدید تحریم‌هاست که چشم‌انداز پترودلار برای تداوم لنگر ارزی را تضعیف می‌کند و همه تورم انباشت شده در نرخ ارز به سرعت در بازار ارز منعکس شده و تورم کالاهای وارداتی و کالاهای مشابه داخلی به همین میزان جهش می‌یابد. طبیعی است این همزمانی جهش ارز و جهش قیمت‌ها برای ناظر غیرمطلع به صورت علیت هم قابل مشاهده باشد اما به قول فردریک باستیا، این فقط قسمتی از ماجراست که دیده می‌شود. آنچه دیده نمی‌شود همان دستکاری ارزش پول در طول دوره منتهی به جهش است که بخش مهمی از تورم آن به پایان دوره پرتاب شده است.

◻️داستان بالا را می‌توان عینا به دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ و اتفاقات پس از آن تعمیم داد. تنها تفاوتی که بین این دو ماجرا وجود دارد این است که تحریم‌های ترامپ برعکس تحریم‌های اوباما که از سال ۹۲ متوقف شد تاکنون ادامه داشته است. تداوم تحریم‌ها باعث مشاهده تداوم علیت بین افزایش نرخ ارز و نرخ تورم در سال‌های اخیر شده است که البته توضیحی متفاوت از لنگرسازی ارز دارد. در واقع، آنچه روی می‌دهد افزایش خلق پول برای جبران کسری منابع ناشی از کاهش پترودلار و نیز نابلدی سیاستگذار پولی در استفاده از «عملیات بازار باز» برای جلوگیری از افزایش دست‌درازی به منابع بانک مرکزی به دنبال جهش ارزی است که باعث دستکاری بیشتر ارزش پول و متعاقبا جهش تورم می‌شود.

◻️در عین حال نباید فراموش کرد که مهار تورم در شرایط فعلی ایران نه تنها نیازمند توقف دستکاری ارزش پول بلکه معکوس‌سازی انتظارات تورمی با رفع تحریم‌هاست اما طنز ماجرا اینجاست که معتقدان به علیت نرخ ارز در افزایش تورم سخنی از ضرورت رفع تحریم‌ها به میان نمی‌آورند بلکه نسخه آنها برای مهار نرخ ارز چیزی شبیه نسخه دلار ۴۲۰۰ یعنی نرخ دستوری مستقل از نرخ بازار است که پیامدهای فاجعه‌بار آن بر هیچکس پوشیده نیست.

◻️در جمع‌بندی نهایی می‌توان گفت که اگرچه شوک تورمی ناشی از لنگرسازی نرخ ارز قابل مهار نبود و صرفا قابل پیشگیری بود اما تداوم حرکت تورم با افزایش نرخ ارز قابل مهار بود همانطور که در روسیه مهار شد. البته امکان‌پذیری مهار تورم ناشی از افزایش نرخ ارز به معنی آن نیست که می‌توان اثر رکودی ناشی از آن را نیز کنترل کرد یا از تغییر قیمت‌های نسبی (نه تورم) جلوگیری کرد. اما سخن بر سر آن است که نابلدی سیاستگذار اقتصادی در مواجهه با تحریم که می‌توانست آثار آن را در سطح رکود غیرتورمی محدود کند باعث تحمیل بحرانی بزرگتر یعنی رکود تورمی بر اقتصاد ایران شد.

در این رابطه:
▪️علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران

▪️علم و‌ شبه‌علم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی می‌سازند؟

#اندیشکده

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبه‌علم/ عدد حیثیتی یک اقتصاد

✍🏻علی میرزاخانی

◻️سرمایه‌داری رفاقتی به مفهوم ضرورت حمایت حکومت‌ها از سرمایه‌‌داران، وجه غالب اندیشه اقتصادی تا قیام فکری آدام اسمیت بود. تئوری‌پردازان سرمایه‌داری رفاقتی (مرکانتیلیست‌ها) این طرز تفکر را جا انداخته بودند که تنها راه ثروتمند شدن یک کشور (یا همان رشد اقتصادی به مفهوم امروزی) حمایت کامل حکومت از سرمایه‌داران برای آوردن طلا به کشور چه با استعمار کشورها و چه با صادرات کالا است که مورد اخیر باید با منع واردات کالا همراه باشد. همزمان با شکست این نگرش در عرصه عمل به دلایلی که خارج از حوصله این بحث است، آدام اسمیت به عنوان یک فیلسوف اخلاق تئوری مرکانتیلیست‌ها را به صورت مبنایی زیر سؤال برد و به صراحت اعلام کرد که این شیوه از ثروتمند شدن نه مطلوب است و نه ممکن.

◻️آدام اسمیت برعکس مرکانتیلیست‌ها ثروت را نه چیزی مثل طلا که خلق ارزش افزوده می‌دانست؛ همان مفهوم امروزی تولید ناخالص داخلی که رشد آن باعث ثروتمند شدن کشور می‌شود. به اعتقاد آدام اسمیت، حکومت وظیفه‌ای برای تولید ثروت ندارد چرا که حکومت‌ها اصولا تاجر یا فعال اقتصادی خوبی نمی‌توانند باشند و خلق ثروت نه کار حکومت که کارکرد کارآفرینان است. مأموریت حکومت تدارک یک محیط مساعد برای کارآفرینی و ایجاد رقابت بین سرمایه‌داران است تا آنانی در میدان باقی بمانند که کالا‌ها و خدماتی با قیمت پایین‌تر و کیفیت بالاتر به مردم عرضه می‌کنند و آنانی که توقع دارند کالای بی‌کیفیت و گرانتر خود را با زور حکومت به مردم قالب کنند از گردونه رقابت خارج شوند.

◻️اما پس از رکود بزرگ ۱۹۲۹ و غلبه روایت کینزی از علل این کسادی باعث شد که اکثر اقتصاددانان نقش مداخله‌گر فعال را برای حکومت‌ها بپذیرند و نتیجه آن، مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های تورم‌زا برای رفع رکود و ایجاد رشد بود. به همین دلیل رشد اقتصادی اکثر کشورها به رشد تورمی تبدیل شد که بخش عمده آن به دلیل مخدوش بودن قیمت‌ها (تحت تأثیر تورم) ناپایدار بود. اما اتفاق غیرمنتظره در دهه ۷۰ میلادی افتاد؛ یعنی به رغم اینکه تئوری پشتیبان این سیاست‌ها، وقوع همزمان رکود و تورم را غیرممکن می‌دانست و حذف هر رکودی را با سیاست تورم‌زا امکان‌پذیر تصور می‌کرد برای نخستین بار جهان شاهد پدیده رکود تورمی شد.

◻️رکود تورمی باعث یک پارادایم شیفت در دهه ۱۹۸۰ شد به نحوی که سیاست رشدسازی با تورم کاملا زیر سوال رفت. بسیاری از اقتصاددانان به این اعتقاد رسیده بودند که رشد تورمی اگرچه اقتصاد را به ظاهر بزرگ می‌کند اما این بزرگ شدن بیش از آنکه شبیه عضله‌سازی باشد شبیه نوعی فربهی و چاقی مضر است؛ به این علت که سیگنال قیمت‌های مخدوش باعث هدایت سرمایه‌گذاران به اضافه‌گسترش صنایعی می‌شود که جز با تورم بیشتر قادر به ادامه حیات نیستند و در مقابل، صنایعی که مستعد رشد و توسعه هستند از منابع محدود محروم می‌مانند.

◻️این آسیب‌شناسی باعث سقوط امپراطوری کینز و کنار گذاشتن سیاست‌های تورم‌زا شد. جهان به «فردریش فون هایک» روی آورد؛ فردی که می‌گفت: حتی درجه ملایمی از تورم نیز خطرناک است زیرا دستان سیاستگذار را به ایجاد وضعیتی گره می‌زند که در آن هر بار مشکلی پیش می‌آید تنها راه ساده برای رهایی از آن، کمی تورم بیشتر است. اینجا همان جایی است که تورم به عنوان ام‌المصائب اقتصاد معرفی شد و سیاست‌ «هدف‌گذاری تورم» به عنوان اصلی‌ترین سیاست اقتصادی در دستور کار قرار گرفت. جایی که جهان پیچید اما ایران نپیچید و هنوز هم نپیچیده است و جزو معدود کشورهایی به عدد انگشتان دست است که غول تورم را نتوانست شکست دهد و به همین دلیل رشد پایداری را هم شاهد نشد.

◻️از دهه ۱۹۸۰ به این سو، کشورها گروه گروه به قافله مقابله با تورم پیوستند و شاخص قیمت‌ها به حیثیتی‌ترین عدد ارزیابی کارآمدی مبدل شد. حتی نرخ رشد اقتصادی به عنوان مهمترین عدد اقتصاد در سایه نرخ تورم قرار گرفت چرا که دیگر صحبت نه از رشد بلکه از رشد غیرتورمی بود. هدف‌گذاری تورم پایین به عنوان مهمترین لنگر ثبات اقتصادی در عموم کشورها به رسمیت شناخته شد و تلاطم‌های شاخص قیمت مصرف کننده که در واقع شاخص سفره مردم است به پایان رسید.

◻️کشف واکسن تورم در دهه ۸۰ را می‌توان انقلابی بزرگ در اقتصاد دانست که حکومت‌ها را از دویدن به دنبال قیمت‌های فرعی نجات داد و نه تنها سوءسرمایه‌گذاری را از بین برد بلکه جامعه را از مخاطرات مهلک تورم رهایی بخشید. تا زمانی که کشوری برای علاج تورم به این واکسن روی نیاورد باید همچنان دنبال قیمت‌های فرعی چون بلیط هواپیما و قیمت خودرو و مسکن و غیره بدود و هیچوقت نمی‌تواند از آنها سبقت بگیرد.

در این رابطه:
▪️علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران

▪️علم و‌ شبه‌علم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی می‌سازند؟


▪️علم و شبه‌علم/ تورم را نرخ ارز بالا می‌برد یا دستکاری ارزش پول؟


#اندیشکده

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چهره‌ها/ شما از «کینز» بدتون میاد؟ دکتر نیکنام: او پای دولت را به اقتصاد باز کرد و به سیاست‌های تورم‌زا مشروعیت بخشید

◻️«کینز» شاید بعد از آدام اسمیت مشهورترین اقتصاددان تاریخ باشد که موافقان و مخالفان زیادی داشت و دارد. امپراطوری فکری این اقتصاددان تا اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی با استحکام برقرار بود اما این امپراطوری با شکست اندیشه‌ها‌یش در این دهه فرو ریخت اگرچه برخی کشورها از جمله ایران در نوع نگاه به اقتصاد از او عبور نکردند و در تاریخ جا ماندند.

◻️دکتر رحمت‌‌الله نیکنام از جمله اقتصاددانان برجسته ایران در آن دوره بود که مخالف اندیشه‌های کینز بود و در این برش از گفت‌وگو با «فردای اقتصاد» علت مخالفت خود را نقل کرده است.

◻️این برنامه در چارچوب فصل دوم برنامه چهره‌ها (گفت‌وگو با چهره‌های شاخص فکری، کارآفرینی و سیاستگذاری) ضبط شده است.

فیلم کامل به زودی در وبسایت «فردای اقتصاد»

#چهره‌ها

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خطابه تاریخی اقتصاددان طناز
علیه حمایت رانتی

◻️
اقتصاد آزاد در واقع، قیام علیه اقتصاد مرکانتیلیستی بود که در آن، حمایت رانتی از صنایع بانفوذ تحت پوشش مصلحت ملی مجاز شمرده می‌شد و نتیجه آن یک بازی برد-باخت به ضرر عموم مردم بود. در فرانسه مرکانتیلیستی، اتحادیه دکمه‌سازان که از رواج دکمه‌های ارزان‌تر پشمی احساس خطر می‌کردند با مجوز حکومت به مغازه‌های خیاطان می‌ریختند و حتی کار به جایی رسید که افراد دارای لباس با دکمه پشمی دستگیر می‌شدند!

◻️
در چنین فضایی، فردریک باستیا اقتصاددان نامدار نامه طنزآمیزی به مجلس فرانسه فرستاد که ادعا می‌کرد توسط اتحادیه شمع‌سازان نوشته شده است. داستان را ببینید.
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبه‌علم/ تورم‌خواری یا سرمایه‌گذاری؟

✍🏻علی میرزاخانی

◻️ ماندگاری طولانی یک پدیده مخرب، همواره این سؤال را ایجاد می‌کند که ذینفعان این پدیده چه کسانی هستند. تورم دورقمی، مهمترین ویژگی اقتصاد ایران در نیم‌قرن اخیر است که چنین مصیبتی را کمتر کشوری در مدت زمانی چنین طولانی به خود دیده است به ویژه اینکه اخیرا از میانگین بلندمدت حدودا ۲۰ درصدی به میانگین خطرناک بالای ۴۰ درصد شیفت کرده است. آیا ذینفعان این پدیده توانسته‌اند یا اصولا می‌توانند مانع شکل‌گیری اراده واقعی برای مواجهه علمی با آن شوند؟ آن هم در زمانی که واکسن تورم بیش از ۴۰ سال است که در دسترس است؟

◻️تورم از آسمان نازل نمی‌شود بلکه همانطور که در مطلب اول از مجموعه مطالب «علم و شبه‌علم» توضیح داده شد پیامد طبیعی «تقلب در سیاستگذاری پولی» است که باعث دستکاری عمدی ارزش پول (کاهش ارزش پول) می‌شود و روی دیگر این سکه همان افزایش سطح عمومی قیمت‌ها (تورم) است. سیاست تورم‌سازی در ادبیات اقتصادی به «مالیات تورمی» نیز موسوم است چرا که عین مالیات از جیب ضعیف‌ترین اقشار جامعه (صاحبان درآمدهای ثابت) برداشته می‌شود و به همین دلیل، ناعادلانه‌ترین نوع مالیات است.

◻️پیامدهای تورم فقط به ناعادلانه بودن آن محدود نمی‌شود بلکه آثار شوم مترتب بر آن را می‌توان در تخریب سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی مشاهده کرد. به طور خلاصه و در توضیحی ساده می‌توان این‌گونه گفت که تورم باعث تغییر الگوی رفتاری بازیگران اقتصادی می‌شود و «تورم‌خواری» را جایگزین «سرمایه‌گذاری» می‌کند؛ اما چگونه؟

◻️تورم در کوتاه‌مدت باعث تغییر قیمت‌های نسبی می‌شود؛ به این صورت که با شروع امواج اولیه صعود تورم، قیمت یک دارایی خاص مثل ارز، ملک، طلا و کالاهای بادوامی نظیر خودرو به صورت جهشی افزایش پیدا می‌کند و این شوک افزایشی به صورت مرحله‌ای در بازارهای دیگر تکرار می‌شود. در فقدان سیاست فعال پولی برای مهار اژدهای تورم، عموم بازیگران اقتصادی (حتی مردم عادی) به دنبال یافتن پناهگاهی با هدف حفظ ارزش پول خود به بازار دارایی‌ها (ملک، دلار، خودرو، طلا و …) حمله می‌کنند. تورم‌خواری با تقاضای سرمایه‌ای این نوع دارایی‌ها جایگزین سرمایه‌گذاری می‌شود زیرا بازدهی اسمی دارایی‌ها از سود سرمایه‌گذاری سبقت می‌گیرد. در چنین اوضاعی، قیمت‌گذاری دستوری (به عنوان اشتباه‌ترین روش مهار تورم) باعث شکل‌گیری قیمت‌های نسبی غیرمنطقی و تحریف بیشتر قیمت‌ها شده و کفه بازدهی اسمی دارایی‌ها (و طبیعتا جاذبه آن) را سنگین‌تر می‌کند.

◻️آیا مردم و بازیگران اقتصادی مقصرند؟ شاید عده‌ای پاسخ مثبت به این پرسش بدهند اما قطعا پاسخی برای پرسش دوم که مردم برای حفظ ارزش پول خود در بمباران قیمت‌ها به کدام پناهگاه باید پناه ببرند ندارند. مردم همه سرگردان بازار دارایی‌ها می‌شوند و رصد قیمت‌های نسبی برای خرید و فروش دارایی‌های مختلف جایگزین سرمایه‌گذاری (به مفهوم اقتصادی تشکیل سرمایه ثابت) می‌شود.

◻️صاحبان نفوذ در نظام بانکی که در صف اول دریافت وام‌های ارزان هستند برندگان اصلی مسابقه تورم‌خواری هستند زیرا در شرایط نبود اراده برای مهار تورم، بازدهی اسمی ملک و دلار و طلا و خودرو از نرخ بهره سبقت معناداری می‌گیرد و ثروت انبوهی را از جیب سپرده‌گذاران به جیب وام‌خواران منتقل می‌کند. از دیگر تبعات مخرب مسابقه تورم‌خواری شکل‌گیری یک پارادوکس تکراری است: بیداد نقدینگی در بازار دارایی‌ها و قحطی آن در بخش مولد که البته توضیح سختی ندارد.

◻️بانک‌ها تمایلی به پرداخت وام به بخش تولید ندارند چرا که تبدیل سپرده‌ها به دارایی‌هایی چون ملک بازدهی بالاتری از بهره وام دارد. کسانی هم که وام می‌گیرند تمایلی ندارند آن را در تولید به کار اندازند چرا که سود تولید از بازدهی اسمی ملک و طلا و دلار کمتر است. بنابراین طبیعی است همه از عطش نقدینگی سخن بگویند به اسم تولید اما برای آن کار دیگر. شرکای تئوریسین سیستم تورم‌خواری چنین القا می‌کنند که حمله به بازار دارایی‌ها علت تورم است اما واقعیت شکلی معکوس دارد و این حمله معلول تورم (و نحوه مواجهه غلط با آن) است نه علت آن. خلاصه داستان اینکه تورم باعث شکل‌گیری طبقه وام‌خواران می‌شود که نقاب تولید به صورت می‌زنند اما در واقع تورم‌خواری می‌کنند. آیا طبقه تورم‌خوار به عنوان ذینفع ماندگاری تورم مانع تورم‌زدایی از مسیر علمی می‌شود و آدرس غلط قیمت‌گذاری دستوری برای مهار تورم را به سیاستگذار تحمیل می‌کند؟ الله اعلم.

◻️علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی می‌سازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا می‌برد؟/مطلب دوم

#اندیشکده

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار

◻️جان مینارد کینز کسی بود که از داخل نظام بازار پای دولت را به اقتصاد باز کرد. کینز از دیدگاه خیلی از متفکران بزرگترین دانشمند اقتصادی بعد از آدام اسمیت بود که معتقد بود بهترین راه برای نابودسازی یک کشور، مخدوش‌سازی سیستم قیمت‌ها از طریق تورم است. اما نقطه متناقض‌نما این بود که راه‌حل‌های وی برای مقابله با رکود در نهایت باعث تورم می‌شد تا جایی که در دهه ۱۹۷۰ پدیده جدید «رکود همزمان با تورم» یعنی رکود‌تورمی به وقوع پیوست؛ در حالی که تا آن زمان در ادبیات اقتصادی تصور می‌شد وقوع همزمان این دو پدیده محال است.

◻️این بحران اقتصادی باعث بازگشت توجه جهانی به اندیشه بدیل کینز یعنی اندیشه هایک شد که نیم قرن بود از تناقض تئوریک اندیشه کینز سخن می‌گفت. به عبارت دقیق‌تر، بحران رکود تورمی از بحران فکری تئوری کینز پرده برداشت که داستان مناظره‌ای طولانی است. داستان این جدال فکری و پیامدهای آن در دنیای واقعی را در «#رادیو_اندیشه فردای اقتصاد» دنبال کنید.

◻️این پژوهش تاریخی توسط امیررضا عبدلی، دبیر دپارتمان اندیشه «فردای اقتصاد» انجام شده و توسط خود وی روایت می‌شود.

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تحلیل موسی غنی‌نژاد از علل تاریخی عقب‌ماندگی اقتصاد ایران/ مشروطه چرا دوام نیاورد؟

◽️در تازه‌ترین نشست گفت‌وگوی فردا که در استودیوی «فردای اقتصاد» برگزار شده است علل تاریخی عقب‌ماندگی اقتصادی ایران با حضور موسی غنی‌نژاد، فریدون مجلسی و آرش رییسی‌نژاد بررسی شد. موسی غنی‌نژاد در این نشست، نهضت مشروطه را گام بزرگی به سوی توسعه‌یافتگی دانست که متاسفانه به دلیل خلأ پشتوانه نظری و تئوریک از سوی ایدئولوژی‌های مختلف مصادره شد و ناتمام ماند.

فیلم کامل این نشست هفته آینده در وبسایت «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.

#گفت‌وگوی_فردا

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مناظره قرن/ زندگی فون هایک، ستاره اقتصاد آزاد قرن بیستم

📍نیم قرن پس از سیطره تفکر «کینز» بر نظام سیاستگذاری بلوک غرب، ناگهان از اواسط دهه ۱۹۷۰، نام دیگری در اتاق‌های سیاستگذاری شنیده می‌شد که برای محافل فکری آشنا بود اما برای سیاستمداران و عموم مردم ناآشنا: فردریش فون هایک.

◻️می‌گویند در همان روزها بود که مارگارت تاچر که چند سال بعد همراه با رونالد ریگان نظام سیاستگذاری اقتصادی را در بریتانیا و آمریکا دگرگون کردند در نشست حزبی با محافظه‌کاران انگلیس، کتاب «منشور آزادی» هایک را از کیف خود درآورد و روی میز کوبید و گفت: این آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.

◻️اما هایک چه کسی بود و چه کرد؟

در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار

#رادیو_اندیشه

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
جدایی تجارت از سیاست؛
راه مصالحه در اتاق بازرگانی


✍🏻علی میرزاخانی

◻️اصل «جدایی تجارت از سیاست» که در عموم کشورهای توسعه‌یافته به رسمیت شناخته شده است صرفا به این معنا نیست که شاغلان در عرصه حکمرانی نباید وارد فعالیت اقتصادی شوند بلکه معنای دومی هم دارد و آن اینکه فعالان اقتصادی هم نباید مطالبه شراکت در امور حکمرانی داشته باشند. این مرز به اندازه‌ای جدی است که در اقتصادهای مدرن، هر فعال اقتصادی که وارد نهادهای حکمرانی شود باید کل سبد دارایی‌ مالی و غیرمالی‌ش‌ را به حساب کور و ناشناسی منتقل شود تا امکان ذی‌نفع بودن در سیاستگذاری منتفی شود و چنانچه فرضا چنین ارتباطی کشف شود مصداق فساد و‌ رسوایی خواهد بود.

◻️این دو حوزه فعالیت که در اكثر كشورهای توسعه‌يافته جهان با قوانين سفت و سخت از هم تفكيك شده‌اند در ایران به کلی در هم آمیخته‌اند یعنی هم شاغلان در فعالیت‌های حکمرانی به فعالیت اقتصادی مشغولند و هم فعالان اقتصادی خود را محق در سیاستگذاری اقتصادی یا شراکت در تصمیم‌سازی می‌دانند که این هر دو غلط و فسادزاست. به عبارت دیگر، نه نظام حکمرانی مجاز است ذینفعان سیاستگذاری را در اتاق تصمیم‌گیری (نه مشورت) راه دهد و نه برای فعالان اقتصادی نفعی از پذیرش کرسی تصمیم‌گیری قابل تصور است.

◻️مقامات دولتی به این بهانه وارد فعالیت اقتصادی با سرمایه بیت‌المال می‌شوند که فعالان اقتصادی به فکر جیب خود هستند و هزینه تولید را بالا می‌برند ولی چون دولتمردان به فکر جیب خود نیستند پس قیمت تمام شده کاهش می‌یابد و رفاه مردم افزایش می‌یابد. اینکه این گزاره غلط است نیازی به تجربه نداشت چرا که نادرست بودن آن را تئوری اقتصادی ثابت کرده است اما اکنون تجربه هزاران میلیارد اتلاف منابع هم بر صحت تئوری اقتصادی مهر تایید زده است و بر همین مبنا، دولتمردان شاغل در فعالیت‌های اقتصادی، ذیل هر عنوانی اعم از دولتی و خصولتی و خصوصی باید پای خود را از اقتصاد بیرون بکشند.

◻️از سوی دیگر، مطالبه شراکت در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری اقتصادی توسط فعالان اقتصادی نیز ریشه در تصور نادرستی دارد که اداره اقتصاد یک کشور را چیزی شبیه اداره یک بنگاه اقتصادی می‌داند. این تصور ناصحیح باعث استنتاجی فاجعه‌بار شده است: اینکه افراد موفق در اداره یک بنگاه اقتصادی بهترین افراد برای سیاستگذاری اقتصادی هستند که در ادبیات اقتصادی به خطای تعمیم موسوم است؛ خطایی که در اکثر دولت‌ها به ویژه در دولت روحانی و دولت هاشمی باعث تحمیل هزینه‌های فراوان بر اقتصاد کشور شد و موضوع مبحثی جداگانه است.

◻️به عبارت ساده‌تر، هیچ سیاست‌ بد و فاجعه‌آمیزی در اقتصاد نیست که ذی‌نفعی در بیزنس نداشته باشد و زمانی که به حضور فعالان اقتصادی در اتاق‌های سیاستگذاری مشروعیت داده می‌شود اولین سؤال این خواهد بود که کدام فعال اقتصادی؟ نیازی به توضیح بیشتر نیست که منافع گروهی از فعالان اقتصادی ممکن است در افزایش نرخ ارز یا نرخ بهره باشد و منافع گروه دیگری در کاهش این دو نرخ یا یکی از آنها. ماموریت سیاستگذار، ایستادن در جبهه یکی علیه دیگری نیست، بلکه حاکم‌سازی قواعد همه‌شمول بر میدان فعالیت‌های اقتصادی و سیاست‌گذاری معطوف به کشف نرخ‌های تعادلی است که نه منفعت و رانت بادآورده‌ای نصیب یکی کند و نه ضرر غیرموجهی را برای دیگری به ارمغان آورد تا منافع عمومی حداکثر شود.

◻️اما این مقدمه مفصل چه ارتباطی با اختلافات اخیر بر سر نحوه انتخاب رییس اتاق بازرگانی دارد؟ نظام حکمرانی به این دلیل خود را محق در شراکت برای تعیین رییس اتاق می‌داند که به او کرسی حضور در شوراهای تصمیم‌گیری و به تبع آن شراکت در اتخاذ تصمیمات داده است که بر مبنای استدلالات مطرح شده در مقدمه، هم اعطای این امتیاز از سوی نظام حکمرانی اقتصادی غلط بوده است و هم پذیرش این امتیاز از سوی فعالان اقتصادی. به نظر می‌رسد یک راه مصالحه برای پایان بخشیدن به اختلافات این باشد که همه این نوع امتیازات بر اساس توافقی مرضی‌الطرفین لغو و انتخاب رییس اتاق هم به خود فعالان اقتصادی واگذار شود تا هم اختلاف پایان یابد هم یک سنت نادرست از بین برود و هم اینکه اتاق بازرگانی به کار اصلی خود یعنی مطالبه محیط مساعد کسب‌وکار برای عموم فعالان اقتصادی مشغول شود.

#اندیشکده

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دورهمی بورسی/ اقتصاد ایران مشوق ملاکی است یا بورس؟

◽️تازه‌ترین برنامه «دورهمی بورسی» فردای اقتصاد به میزبانی مهدی طحانی و با حضور غلامرضا سلامی، پیمان مولوی، احمد جانجان، علی میرزاخانی، محبوبه داودی و بهزاد بهمن‌نژاد برگزار شد. محور گفت‌وگو این کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی حول محور رقابت تاریخی بازارهای سهام و ملک در جذب سرمایه می‌چرخید. رقابتی که در ایران به شکلی جدی‌تر دنبال می‌شود.

فیلم کامل این برنامه جذاب را فردا در وبسایت فردای اقتصاد مشاهده کنید

#دورهمی_بورسی

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علل تاریخی عقب‌ماندگی اقتصادی ایران
میزگردی با حضور موسی غنی‌نژاد، فریدون مجلسی و آرش رئیسی‌نژاد


◽️در جدیدترین قسمت از برنامه «گفت‌وگوی فردا» با حضور موسی غنی‌نژاد، صاحبنظر اقتصادی و فریدون مجلسی، پژوهشگر تاریخ معاصر و همچنین آرش رییسی‌نژاد، استاد پیشین روابط دیپلماتیک دانشگاه تهران با میزبانی مرتضی کاظمی درباره «دلایل تاریخی عقب ماندگی اقتصادی ایران» گفت‌وگو شده است.

◽️در این نشست، با تمرکز بر دوره تاریخی «مشروطیت تا انقلاب اسلامی» سه موضوع بحران فکری، رقابت قدرت‌های خارجی و عوامل ژئوپلیتیک به عنوان عوامل مهم و اثرگذار مورد بررسی قرار گرفته است.
در قسمت‌هایی از این گفت‌وگو موارد و نکات ذیل مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است:
وضعیت سیاسی-اجتماعی در دوره‌ پس از مشروطیت
ظرفیت‌های اجتماعی و سیاسی برای تشکیل پارلمان، کابینه و احزاب
آسیب‌های ناشی از بحران‌های فکری و ایدئولوژیک
وضعیت رقابت‌های ژئوپلیتیک و نظامی
نقش و موانع دولت در ایجاد توسعه و پیشرفت

جدیدترین قسمت از برنامه‌ «گفت‌وگوی فردا» را به زودی از وبسایت فردای‌اقتصاد مشاهده کنید.

#گفت‌وگوی_فردا

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبه‌علم/ دست مرئی علیه دست نامرئی

✍🏻علی میرزاخانی

◻️ آدام اسمیت بنیانگذار علم اقتصاد، قصه این علم را بسیار ساده و با طرح یک پرسش آغاز کرد. اطمینان مردم به اینکه از صبح اول وقت، نانوا و قصاب و مغازه‌دار در خدمت آنان خواهند بود از کجا نشأت می‌گیرد؟ از ایمان به خیرخواهی قصاب و نانوا؟ پاسخ اسمیت متفاوت بود: به خاطر خیرخواهی قصاب و نانوا نیست که ما از تهیه مایحتاج خود مطمئن می‌شویم بلکه به خاطر پیگیری منافع خودشان است. اولین موضع‌گیری علیه اسمیت این بود که او به جای دفاع از خیرخواهی به دفاع از خودخواهی پرداخته است. اما او در واقع مردم را به اندیشیدن درباره مکانیسمی که رفاه عمومی را حداکثر می‌کند دعوت کرده بود. اما چگونه؟

◻️آدام اسمیت با اشاره به مثال نانوا و قصاب استدلال کرد که اگر همه مردم آزاد باشند بدون تجاوز به حقوق دیگران منافع و خیر شخصی خود را دنبال کنند رقابتی سازنده و عادلانه بین اهل کسب‌وکار شکل خواهد گرفت که در این رقابت، هر یک سعی خواهد کرد کالای خود را با بالاترین کیفیت و پایین‌ترین قیمت عرضه کند تا بیشترین مشتری را به سمت خود جذب کند. نتیجه این رقابت، بقای بهترین عرضه‌کنندگان در بازار و حذف آن دسته از عرضه‌کنندگانی خواهد بود که می‌خواهند کالای بی‌کیفیت خود را با قیمت بالا به مردم تحمیل کنند.

◻️اسمیت متهم شد که به «اصالت خودخواهی» اعتقاد دارد اما او که فیلسوف اخلاق بود استدلال کرد که برعکس، آزاد گذاشتن مردم برای پیگیری منافع شخصی با مکانیسمی نامرئی به دیگرخواهی منتج می‌شود نه خودخواهی. در بازار آزاد، نه تنها مردم از تأمین روزانه مایحتاج خود مطمئن می‌شوند بلکه این اطمینان را هم دارند که عرضه‌کننده مجبور به برخورد صادقانه و محترمانه با مشتریان است و در صورت عرضه کالا و خدمات تقلبی یا برخورد ناصادقانه از بازار حذف خواهد شد؛ گویی دستی برای سامان دادن به اوضاع وجود دارد که دیده نمی‌شود. او اصطلاح معروف خود را برای توصیف چنین وضعیتی به کار برد: بازار آزاد با «دست نامرئی» هدایت می‌شود.

◻️بنابراین، در صورت به رسمیت شناختن دست نامرئی، هرگز نمی‌توان کالاها و خدمات بی‌کیفیت (مثل خودرو) را با قیمت نجومی به مردم تحمیل کرد و این ریشه ضدیت طرفداران دست مرئی (دولت) با دست نامرئی است. البته مدافعان دست مرئی هیچوقت نمی‌گویند که چون دست نامرئی به ضرر ماست با آن مخالفیم بلکه می‌گویند چون این سیستم به ضرر مردم است با آن مخالفیم. طرفداران مداخله دولت می‌گویند اهالی کسب‌وکار در بازار آزاد به دنبال منافع خودشان هستند و باید دستی مرئی از منافع مردم حمایت کند! یعنی با نقاب دیگرخواهی علیه دست نامرئی یارگیری می‌کنند.

◻️اگرچه شوخی خیرخواهی یا دیگرخواهی دست مرئی (دولت) و خودخواهی دست نامرئی (بازار) هنوز در جوامع عقب‌مانده طرفدار دارد اما در سال ۱۹۸۶ اقتصاددانی ‌به نام «جیمز بیوکنن» به دلیل رسوا کردن تئوریک این شوخی جایزه نوبل گرفت. بیوکنن با این پرسش آغاز کرد که مگر دولت چیست؟ و پاسخ داد: گروهی متشکل از انسان‌های عادی تحت عنوان وزرا و مسوولان و مشاوران. او استدلال کرد که مغالطه دولتگرایان در اینجاست که انگیزه‌های «انسان سیاسی» را متفاوت از انگیزه‌های «انسان اقتصادی» القا می‌کند. در حالی که «انسان سیاسی» نیز همانند «انسان اقتصادی» پیگیر منافع شخصی خود است.

◻️بیوکنن می‌گوید: شاید «انسان سیاسی» درباره منافع عمومی صحبت کند اما او نیز همانند «انسان اقتصادی» برنامه‌ها و منافع شخصی خودش را دارد. بنابراین راه‌حل اصلاح امور این نیست که از انسان سیاسی انتظار رفتار متفاوتی داشته باشیم بلکه اصلاح قوانین و ساختارهاست. راه‌حلی که توسط میلتون فریدمن با تعبیری دقیق‌تر توضیح داده شد: «راه‌حل مسائل جست‌وجوی سیاستمداران کاردرست نیست بلکه طراحی مکانیسمی است که در آن سیاستمداران اشتباهی هم مجبور شوند کار درست را انجام دهند».

◻️نتیجه‌گیری: مأموریت دست مرئی نه قطع دست نامرئی بلکه تولید کالای عمومی (یعنی امنیت و نظام دادگستری عادلانه و زیرساخت‌ها) است تا دست نامرئی بتواند منافع و رفاه عمومی را از طریق انگیزه‌های آحاد خصوصی حداکثر کند. تنها در این صورت است که منافع شخصی اهالی کسب‌وکار به منافع عمومی تبدیل می‌شود. در غیر این صورت با قطع دست نامرئی، این منافع عمومی است که در خدمت منافع شخصی قرار می‌گیرد.

◻️علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی می‌سازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا می‌برد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️ تورم‌خواری یا سرمایه‌گذاری؟/ مطلب چهارم

#اندیشکده

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مناظره قرن/ جدال بازار و نابازار؛
سؤالی که یک عمر دغدغه هایک شد

📍قسمت دوم پادکست مناظره قرن، روایت کوتاهی از زندگی هایک در دوران دانشجویی است. هایک از ارتش شکست‌خورده اتریش مرخص می‌شود و در دانشگاه وین زندگی علمی‌اش را آغاز می‌کند.

◽️او که در دوران کودکی و نوجوانی به زیست‌شناسی علاقه‌مند بود، در دانشگاه به عنوان یک دانشجوی سوسیالیست میانه‌رو مطالعه علوم اجتماعی را انتخاب می‌کند. بعد از مدتی از این شاخه به آن شاخه پریدن سرانجام به اقتصاد می‌رسد و سرکلاس بزرگ‌ترین اقتصاددان‌های اتریش می‌نشیند و ...

در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
▪️
قسمت اول/ زندگی فون هایک، ستاره اقتصاد آزاد قرن بیستم

#رادیو_اندیشه

@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
نکته/ خبر و خبرنگار

✍🏻علی میرزاخانی

◻️ واژه «خبرنگار» نامناسب‌ترین واژه‌ای است که می‌توانست به عنوان معادل فارسی «ژورنالیست» و سایر واژگان دال بر فعال عرصه ژورنالیسم وضع شود. ژورنالیسم در دنیای مدرن به عنوان رکن چهارم دموکراسی توصیف می‌شود که مأموریت آن انتقال واقعیت‌ها به زبان ساده به عموم مردم و نیز حقیقت‌یابی وقایعی است که با روایت‌های گمراه کننده جعل می‌شود. در حالی که واژه «خبر» در زبان فارسی همواره دارای بار منفی بوده و با ترکیبات منفی «خبربیار» و «خبرببر» بیشتر بر سر زبان‌ها بوده است. به همین دلیل، ساخت واژه «خبرنگار» به عنوان معادل «ژورنالیست» اگر نگوییم از همان ابتدا با اهدافی علیه رشد و تعالی ژورنالیسم انجام شده است قطعا اشتباهی بزرگ محسوب می‌شود و باید در جست‌وجوی راهی برای اصلاح این اشتباه بود.

◻️در عین حال، لازم می‌دانم امروز را که به هر حال به عنوان روز بزرگداشت فعالان عرصه ژورنالیسم نامگذاری شده است به همه همکارانم تبریک عرض کنم.

@feghtesad
تولد آقای آزادی‌خواه

دیروز تولد 72 سالگی دکتر غنی‌نژاد بود. اقتصاددان آزادی‌خواهی که نقش بسیار مهمی در آشنایی نسل ما با اقتصاد آزاد دارد. غنی‌نژاد آزادانه می‌اندیشد، آزادانه زندگی می‌کند و آزادانه سخن می‌گوید.

یکی از افتخارات زندگی‌ام آشنایی با دکتر موسی‌ غنی‌نژاد و همسر گرامی‌شان، خانم مهشید معیری است. سال‌های طولانی بود که از طریق نوشته‌ها و کتاب‌ها با اندیشه دکتر غنی‌نژاد آشنا بودم. این‌روزها اما به واسطه رفت و‌‌آمدی که با ایشان دارم، مستقیم از محضرشان بهره می‌برم. دکتر غنی‌نژاد و خانم معیری بی‌نهایت دوست‌داشتنی و قابل احترامند. هر دو انسان‌های با اخلاقی هستند که عمر خود را صرف دفاع از آزادی و ترویج عقلانیت کرده‌اند.

مرحوم مهدی آگاه که ایشان هم جزو انسان‌های نیک روزگار بود، در زمره علاقه‌مندان دکتر غنی‌نژاد بودند و به خاطر دارم سال‌ها پیش به من گفتند؛ مدت‌هاست غنی‌نژاد را رصد می‌کنم و منتظرم یکجا خطا کند یا یکجا لغزشی داشته باشد اما هرگز کوچک‌ترین خطایی در اظهارات و رفتارش ندیده‌ام.

برای دکتر غنی‌نژاد عزیز و مهشید خانم گرامی، آرزوی سلامتی و عمر طولانی دارم.

@mohsenjalalpour
سهم هر کشور از کیک ۲۰۲۳

◻️صندوق بین‌المللی پول برآورد کرده که امسال میزان تولید و خلق ثروت در جهان حدود ۱۰۵ تریلیون دلار (۱۰۵ هزار میلیارد دلار) باشد که سهم هر کشور به قرار زیر است

آمریکا: حدود ۲۷ هزار میلیارد دلار
چین: حدود ۱۹ هزار میلیارد دلار
ژاپن: حدود ۴۴۰۰ میلیارد دلار
آلمان: حدود ۴۳۰۰ میلیارد دلار
عربستان: حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار
ترکیه: حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار
ایران: حدود ۳۶۸ میلیارد دلار

منبع:
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبه‌علم/ نابودگر ارومیه

✍🏻علی میرزاخانی

◻️نابودی دریاچه ارومیه را می‌توان به داستان‌های شبه‌علمی زیادی مرتبط کرد تا از ریشه‌یابی علمی پرهیز شود؛ اما داستان ریشه اقتصادی دارد. فون میزس اقتصاددان برجسته معتقد بود که تورم طولانی‌مدت و مواجهه نادرست با آن به قدری ویرانگر است که حتی می‌تواند تمدنی را از بین ببرد و در مصداقی مشخص از سقوط امپراطوری روم به دلیل دستکاری ارزش پول و سرکوب همزمان قیمت‌ها نام می‌برد. بنابراین جست‌وجوی ارتباط بین نابودی دریاچه ارومیه و سوءسیاستگذاری اقتصادی دارای پشتوانه نظری است.

◻️مهمترین پیامد تورم در کوتاه‌مدت، تغییر قیمت‌های نسبی و در بلندمدت، سوءسرمایه‌گذاری یا «اضافه سرمایه‌گذاری» است و مداخله دولت در قیمت‌گذاری باعث تشدید این وضعیت می‌شود. اثر کوتاه‌مدت تورم همانطور که در مطالب قبلی تشریح شد باعث کمین‌نشینی سفته‌بازان برای حمله به بازاری می‌شود که تغییر قیمت نسبی از آن بازار آغاز می‌شود که معمولا در موقع وضعیت خوب ارزی، بازار مسکن است (مثل سال ۸۶) و در موقع وضعیت بد ارزی، بازار طلا و دلار (مثل سال ۹۱ و ۹۷).

◻️اما اثر بلندمدت تورم که آثار تخریبی آن چه بسا مهلک‌تر از آثار کوتاه‌مدت است سوءسرمایه‌گذاری است و می‌توان ثابت کرد که نابودی آب و خاک و منابع طبیعی کشور را همین مسأله رقم زده است. داستان به این شکل است که تورم مزمن باعث گران شدن کالا‌ها و خدمات می‌شود اما قیمت برخی از کالا‌ها و منابع متناسب با سایر کالا‌ها (به دلیل مداخله دولت در قیمت‌گذاری) گران نمی‌شود یعنی قیمت واقعی آنها کاهش می‌یابد. چنین وضعیتی به معنی تحریف قیمت‌ها و ارسال علائم غلط به سرمایه‌گذاران است.

◻️قیمت واقعی پایین باعث افزایش تقاضا (هم داخلی هم خارجی) شده و داستان از همین جا آغاز می‌شود. اگر کالای ارزان قابلیت صادرات یا حتی قاچاق داشته باشد (مثل بنزین و گازوئیل و گوسفند) از این طریق به متقاضیان خارجی می‌رسد. اما اگر مثل آب چنین قابلیتی نداشته باشد در این صورت مطابق قوانین اقتصاد، کالای ارزان به کالای دیگری که قیمت آن آزاد است و یا قابلیت صادرات یا قاچاق دارد تبدیل می‌شود. داستان گسترش کشاورزی یا صنعت آب‌بر حتی در استان‌هایی که مشکل آب دارند از همین جنس است و برای تبدیل آب به کالایی دارای قیمت غیردستوری یا دارای قابلیت صادرات صورت گرفته است. یک محاسبه انجام شده عمق فاجعه را نشان می‌دهد.

◻️این محاسبه چند سال پیش گویا توسط انجمن پسته‌کاران انجام شد و حاکی از این بود که ارزش مجموع پسته صادر شده در دهه‌های اخیر از ارزش آب استفاده شده برای تولید آن کمتر بوده است! یعنی هم منابع زیرزمینی آب از بین رفته و هم سوءسرمایه‌گذاری وسیعی انجام شده است که می‌توانست در جای درستی انجام شود. این فاجعه را می‌توان روی نمودار برد و حجم عظیم آب هدر رفته از منابع زیرزمینی را که مصروف سوءسرمایه‌گذاری شده است و تنها یک فاجعه آن نابودی ارومیه است محاسبه کرد.

◻️البته پسته‌کاران یا سایر کشاورزان مقصر نیستند مقصر سیاستگذار اقتصادی است که با تحریف قیمت‌ها باعث شده است سرمایه‌گذاری ناموجه به سرمایه‌گذاری دارای توجیه تبدیل شود و سرمایه‌گذاری موجه هم از روی میز برداشته شود. سوءسرمایه‌گذاری ناشی از تحریف قیمت‌ها، منحصر به کشیده شدن شیره آب کشور نیست. اینکه مشاهده می‌شود طبیعت و کوه و جنگل و روستاها تبدیل به جنگل ساختمان می‌شوند یا در شرایطی که تقاضای کالاهای اساسی به دلیل تورم به شدت کاهش یافته (از شیر گرفته تا گوشت) منابع عظیمی صرف تولید خودرو می‌شود و عطش تقاضای خودرو از بین نمی‌رود ریشه در همین مساله دارد که در مطالب بعدی به آن خواهیم پرداخت.

در همین رابطه:
◻️علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️
تورم را چه کسانی می‌سازند؟/ مطلب اول
◻️
تورم را نرخ ارز بالا می‌برد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️
تورم‌خواری یا سرمایه‌گذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم

#اندیشکده

◻️‌رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حاکمیت قانون یا حاکمیت فرمان؛
بسته تصویری چهار میزگرد


◽️رسانه تصویری «فردای اقتصاد» در برنامه «گفت‌وگوی فردا» چندین میزگرد با موضوع «حاکمیت قانون» با محوریت دکتر موسی غنی‌نژاد برگزار کرده است.

▪️برنامه اول: حاکمیت قانون؛ از تصورات نادرست تا تعریف درست | ویدیوی کامل

▪️برنامه دوم:
رابطه اقتصاد و حاکمیت قانون | ویدیوی کامل

▪️برنامه سوم:
حاکمیتِ قانون یا حاکمیت با قانون؟ | ویدیوی کامل

▪️برنامه چهارم:
آیا خیر عمومی و منافع ملی با حاکمیت قانون در تعارض است؟ | ویدیوی کامل

در این نشست‌ها کارشناسان و صاحبنظران مختلف با میزبانی و اجرای مرتضی کاظمی درباره مفهوم و اهمیت حاکمیت قانون گفت‌وگو کرده‌اند.

#گفت‌وگوی_فردا

◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبه‌علم/
جنگل درختان و جنگل ساختمان


✍🏻علی میرزاخانی

◻️«اقتصاد جنگل‌ساز» عنوانی است که قابل اطلاق بر اقتصاد ایران است؛ البته اقتصادی که جنگل ساختمان می‌سازد نه جنگل درختان و اتفاقا با تخریب محیط زیست. جنگل ساختمان پس از آنکه کوچه‌های تنگ و باریک شهرها را به صورت عمودی تسخیر کرد طی سال‌های اخیر در کوه و دشت و روستاهای اطراف شهرها با تخریب محیط زیست به پیشروی خود ادامه می‌دهد. جالب اینکه قیمت مسکن هم به رغم افزایش شدید تولید پایین نیامده بلکه با شیبی تند افزایش هم یافته است؛ داستان چیست؟

◻️واقعیت آن است که «جنگل ساختمان» معلول «تورم‌سازی» و نحوه مواجهه با تورم است. تورم اگرچه خود پدیده‌‌ای فاجعه‌بار است که ریشه در دستکاری ارزش پول دارد اما فاجعه‌بارتر از خود تورم، نحوه مواجهه با آن است. قبلا گفته شد که افزایش نقدینگی چنانچه نامتناسب با ظرفیت رشد تولید باشد پول ملی را همانند شیری که آب قاطی آن کنند رقیق و کم‌ارزش می‌کند. مردم با کم‌ارزش شدن پول، سعی در تبدیل پول به انواع کالاهایی می‌کنند که در حال گرانتر شدن است. مواجهه با این پدیده که می‌تواند شتاب قیمت‌ها را افزون کند هم راهکار علمی دارد هم شبه‌علمی.

◻️راهکار علمی دهه‌هاست که کشف شده است اما سیاستگذار ایرانی دهه‌هاست که راهکار شبه‌علمی را انتخاب می‌کند. علم، رشد نامتناسب نقدینگی را به انفجاری تشبیه می‌کند که قیمت‌ها را همانند گله اسب‌ها می‌رماند و راهکار علمی، محدود کردن شعاع رمیدن قیمت‌ها از طریق عملیاتی موسوم به عملیات بازار باز است که قبلا ذکر آن رفت. اما راهکار شبه‌علمی دویدن به دنبال تک‌تک قیمت‌ها برای مهار آن است که شبیه دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است. این راهکار شبه‌علمی، مشکل تورم را حل نمی‌کند و صرفا مصائب تورم را مضاعف می‌کند. اما چگونه؟

◻️قیمت‌گذاری دستوری به عنوان «راهکار شبه‌علمی مهار تورم» شبیه همان دم اسب را گرفتن و افسار را رها کردن است که فجایعی به این شرح دارد: تولید داخلی را نابود یا معتاد به فضای گلخانه‌ای می‌کند (مثل تولید خودرو)، برای مصرف‌کنندگان هیچ خیری ندارد چون قیمت بازار از قیمت دستوری تبعیتی نمی‌کند و بالاخره اینکه سود صنعت را به زیان تبدیل کرده و باعث می‌شود که جذابیت سرمایه‌گذاری مولد از بین برود. مردم و بنگاه‌ها در این شرایط هیچ پناهگاهی برای حفظ ارزش پول و پس‌انداز خود پیدا نمی‌کنند جز خرید دارایی‌هایی مثل مسکن، خودرو، دلار، طلا و سایر کالاهای بادوام.

◻️جذاب‌سازی سهوی یا عمدی دارایی‌هایی مثل مسکن در مقابل جذابیت سود تولید فجایعی دومینووار دارد (گویا عمدی هم طرفدار دارد و برخی دولتمردان معتقدند مسکن ضربه‌گیر تورم است!). این جذاب‌سازی باعث افزایش شدید تقاضا برای مسکن و سکه و خودرو (برای حفظ ارزش تورم) می‌شود که نتیجه آن انتقال فشار تورم به این کالاها و افزایش نامتعارف قیمت این کالا‌هاست. تولید جنون‌آمیز جنگل ساختمان نتیجه این دومینوی مخرب برای پاسخ به تقاضاست که حتی کوچکترین گرهی از مشکل مسکن مردم را هم باز نمی‌کند و فقط تقاضای سرمایه‌ای دارد (عمده این جنگل‌های ساختما‌ن‌ در مناطق شمالی تهران، مناطق خوش‌ آب‌وهوای اطراف شهرها، ساحل شمال و حتی کیش است).

◻️البته سرمایه‌گذاری معیوب برای تولید جنگل ساختمان که نتیجه تحریف قیمت‌ها با راهکار شبه‌علمی است در تولید خودرو هم مشاهده می‌شود. اما برای دولتمردان حتی این سؤال هم مطرح نیست که چرا تورمی که تقاضای گوشت را به حدود یک سوم کاهش داده تقاضای خودرو را پایبن نیاورده؟ کسی سؤال ندارد که معنای حدود صدها هزار خودروی شماره شده که به خیابان نیامده چیست؟ با منابعی که به دلیل تحریف قیمت‌ها صرف تولید اینها شده چه می‌شد کرد؟ یا با حدود ۷۰ تا ۹۰ میلیون سکه در کنار مقادیر انبوهی از ارزهای خارجی که در خانه‌ها برای حفظ ارزش پول ذخیره شده است؟
◻️این داستان ادامه دارد

◻️در همین رابطه:
◻️علم و شبه‌علم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️
تورم را چه کسانی می‌سازند؟/ مطلب اول
◻️
تورم را نرخ ارز بالا می‌برد؟/مطلب دوم
◻️عدد حیثیتی یک اقتصاد/ مطلب سوم
◻️
تورم‌خواری یا سرمایه‌گذاری؟/ مطلب چهارم
◻️دست مرئی علیه دست نامرئی/ مطلب پنجم
◻️ نابودگر ارومیه/ مطلب ششم


#اندیشکده

◻️‌رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منطق شبه‌علمی احیای وزارت بازرگانی

◻️داستان مکرر ازدواج و طلاق صنعت و تجارت مجددا به نقطه‌ جدایی رسیده است. این ماجرا چرا دوباره مطرح شده است؟ حسن روحانی، رییس‌جمهور قبلی مشکلات تورمی سه سال آخر دولت خود را ناشی از نبود دستگاه متولی توزیع می‌دانست؛ آیا جهش تورم را می‌توان ناشی از نبود متولی توزیع دانست؟ آیا احیای وزارت بازرگانی با هدف مهار تورم مبنای منطقی و تئوریک دارد یا مشکل را مضاعف می‌کند؟

◻️این سوالی است که در میزگرد «فردای اقتصاد» با حضور صاحبنظران اقتصادی محمدمهدی بهکیش، علی دینی ترکمانی، علیرضا کلاهی، آنوش رحام، علی میرزاخانی و مجتبی نظری با میزبانی مرتضی کاظمی بررسی شده است.

فیلم کامل این نشست را اینجا ببینید

منبع:@feghtesad