Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لیبرالیسم چیست و چه نیست؟
گفتوگو با موسی غنینژاد
◻️مناظره اخیر بین موسی غنینژاد و مسعود درخشان بازتاب فراوانی در محافل اقتصادی و عرصه عمومی داشت. عبارت لیبرالیسم در این مناظره به کرات مورد استفاده مسعود درخشان قرار گرفت با این رویکرد که علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور است. اما وی تعریف روشنی از لیبرالیسم و ارتباط مشکلات اقتصادی کشور با این مفهوم ارائه نکرد.
◻️حال سؤال این است که اصلا لیبرالیسم چیست و خاستگاهش کجاست و با کدام بار معنایی متولد شد؟ آیا در جهان معاصر از لیبرایسم مفهوم واحدی مراد میشود؟ اگر اینگونه است چرا هم سوسیالیستها هم یوتیلتاریستها و هم لیبرالهای کلاسیک همگی خود را لیبرال میدانند اما سیاستهای اقتصادی کاملا متفاوتی را پیشنهاد میکنند؟ داستان نئولیبرالیسم چیست؟ مکتب تاریخی آلمان به عنوان منتقد لیبرالیسم چه میگوید و چرا حرف مخالفان اقتصاد آزاد در ایران بسیار شبیه مکتب تاریخی آلمان است؟ سرمایهداری چیست و آیا لیبرالیسم و سرمایهداری و اقتصاد آزاد بر هم منطبق هستند؟ اینها سؤالاتی است که در گفتوگویی متفاوت و دیدنی با موسی غنینژاد در میان گذاشتهایم.
به زودی
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
گفتوگو با موسی غنینژاد
◻️مناظره اخیر بین موسی غنینژاد و مسعود درخشان بازتاب فراوانی در محافل اقتصادی و عرصه عمومی داشت. عبارت لیبرالیسم در این مناظره به کرات مورد استفاده مسعود درخشان قرار گرفت با این رویکرد که علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور است. اما وی تعریف روشنی از لیبرالیسم و ارتباط مشکلات اقتصادی کشور با این مفهوم ارائه نکرد.
◻️حال سؤال این است که اصلا لیبرالیسم چیست و خاستگاهش کجاست و با کدام بار معنایی متولد شد؟ آیا در جهان معاصر از لیبرایسم مفهوم واحدی مراد میشود؟ اگر اینگونه است چرا هم سوسیالیستها هم یوتیلتاریستها و هم لیبرالهای کلاسیک همگی خود را لیبرال میدانند اما سیاستهای اقتصادی کاملا متفاوتی را پیشنهاد میکنند؟ داستان نئولیبرالیسم چیست؟ مکتب تاریخی آلمان به عنوان منتقد لیبرالیسم چه میگوید و چرا حرف مخالفان اقتصاد آزاد در ایران بسیار شبیه مکتب تاریخی آلمان است؟ سرمایهداری چیست و آیا لیبرالیسم و سرمایهداری و اقتصاد آزاد بر هم منطبق هستند؟ اینها سؤالاتی است که در گفتوگویی متفاوت و دیدنی با موسی غنینژاد در میان گذاشتهایم.
به زودی
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی کجاست؟ /پاسخ موسی غنینژاد
◻️دکتر موسی غنینژاد در این قسمت از گفتوگوی مفصل خود با «فردای اقتصاد» تفاوت نگاه فایدهگرایان و لیبرالهای کلاسیک را توضیح میدهد. تفاوت رویکردی که باعث میشود گروهی نگاه ابزاری به آزادی داشته باشند اما لیبرالهای کلاسیک مثل جان لاک و کانت از آزادی به عنوان ارزشی متعالی یاد کنند.
◻️فیلم کامل این گفتوگو به زودی در سایت و تلگرام «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد. در گفتوگو به تفاوتهای لیبرالیسم کلاسیک و یوتیلیتاریستی و مرکانتیلیسم که اغلب در ایران یکی پنداشته میشوند پاسخ داده شده است.
◻️در همین رابطه:
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗۱۰ کتاب مهم موسی غنینژاد
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
◻️دکتر موسی غنینژاد در این قسمت از گفتوگوی مفصل خود با «فردای اقتصاد» تفاوت نگاه فایدهگرایان و لیبرالهای کلاسیک را توضیح میدهد. تفاوت رویکردی که باعث میشود گروهی نگاه ابزاری به آزادی داشته باشند اما لیبرالهای کلاسیک مثل جان لاک و کانت از آزادی به عنوان ارزشی متعالی یاد کنند.
◻️فیلم کامل این گفتوگو به زودی در سایت و تلگرام «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد. در گفتوگو به تفاوتهای لیبرالیسم کلاسیک و یوتیلیتاریستی و مرکانتیلیسم که اغلب در ایران یکی پنداشته میشوند پاسخ داده شده است.
◻️در همین رابطه:
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗۱۰ کتاب مهم موسی غنینژاد
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم
پرچم مخالفت برافراشت؟
◻️ لیبرالیسم آدام اسمیت در واقع جنبشی علیه مرکانتیلیسم بود. مرکانتیلیسم اگرچه پاسخی به پرسش مهم جوامع در خصوص شیوه ثروتمند شدن با روشی غیر از جنگ بود اما خود متکی بر غارت و استعمار جوامع دیگر برای انباشت طلا بود. آدام اسمیت به عنوان یک فیلسوف اخلاق نه تنها تعریفی متفاوت از ثروت ارائه کرد بلکه پاسخی بدیع و مسالمتآمیز برای ثروتمند شدن جوامع داشت.
◻️دکتر موسی غنینژاد در این بخش از مصاحبه مفصل خود با «فردای اقتصاد» به این مباحث پرداخته است. فیلم کامل این گفتوگو با محور بحث «لیبرالیسم چیست و چه نیست» هفته آینده در سایت و تلگرام «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.
◻️در همین رابطه:
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗۱۰ کتاب مهم موسی غنینژاد
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
پرچم مخالفت برافراشت؟
◻️ لیبرالیسم آدام اسمیت در واقع جنبشی علیه مرکانتیلیسم بود. مرکانتیلیسم اگرچه پاسخی به پرسش مهم جوامع در خصوص شیوه ثروتمند شدن با روشی غیر از جنگ بود اما خود متکی بر غارت و استعمار جوامع دیگر برای انباشت طلا بود. آدام اسمیت به عنوان یک فیلسوف اخلاق نه تنها تعریفی متفاوت از ثروت ارائه کرد بلکه پاسخی بدیع و مسالمتآمیز برای ثروتمند شدن جوامع داشت.
◻️دکتر موسی غنینژاد در این بخش از مصاحبه مفصل خود با «فردای اقتصاد» به این مباحث پرداخته است. فیلم کامل این گفتوگو با محور بحث «لیبرالیسم چیست و چه نیست» هفته آینده در سایت و تلگرام «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.
◻️در همین رابطه:
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗۱۰ کتاب مهم موسی غنینژاد
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
موسی غنینژاد با علی علیزاده مناظره میکند/ موضوع: لیبرالیسم اقتصادی
◻️مناظره موسی غنینژاد با علی علیزاده در خصوص «لیبرالیسم اقتصادی» روز شنبه ۳۰ اردیبهشت برگزار میشود. این برنامه در ساعت ۲۲:۳۰ روز شنبه به صورت زنده در برنامه شیوه برگزار و از شبکه چهار پخش خواهد شد. علی علیزاده به دنبال مناظره موسی غنینژاد با مسعود درخشان از وی دعوت به مناظره کرد که این دعوت از سوی موسی غنینژاد پذیرفته شد.
◻️در همین رابطه:
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم پرچم مخالفت برافراشت؟
🔗نقطه اتصال آزادی با علم اقتصاد کجاست؟
@Feghtesad
◻️مناظره موسی غنینژاد با علی علیزاده در خصوص «لیبرالیسم اقتصادی» روز شنبه ۳۰ اردیبهشت برگزار میشود. این برنامه در ساعت ۲۲:۳۰ روز شنبه به صورت زنده در برنامه شیوه برگزار و از شبکه چهار پخش خواهد شد. علی علیزاده به دنبال مناظره موسی غنینژاد با مسعود درخشان از وی دعوت به مناظره کرد که این دعوت از سوی موسی غنینژاد پذیرفته شد.
◻️در همین رابطه:
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم پرچم مخالفت برافراشت؟
🔗نقطه اتصال آزادی با علم اقتصاد کجاست؟
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موسی غنینژاد: سرمایهداری رفاقتی آفت اقتصاد آزاد است
◻️«سرمایهداری رفاقتی» کم و بیش در همه اقتصادها وجود دارد اما در اقتصادهای غیرآزاد سهم بیشتری از اقتصاد را میبلعد. بر اساس جدیدترین پژوهش اکونومیست، در حالی که سرمایهداران رفاقتی در کشوری مثل آلمان و ژاپن حدود یک درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهند این نسبت در کشوری مثل روسیه به ۱۸ درصد بالغ میشود.
◻️موسی غنینژاد در این بخش از گفتوگوی مفصل خود با «فردای اقتصاد» در خصوص چیستی لیبرالیسم و سرمایهداری به مهمترین آفت اقتصاد آزاد یعنی «سرمایهداری رفاقتی» پرداخته است که با عبارات دیگری چون سرمایهداری دولتی یا سیاسی نیز توصیف میشود و تداوم همان نگرش مرکانتیلیسم در دل اقتصاد آزاد است.
◻️در همین رابطه:
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم پرچم مخالفت برافراشت؟
🔗نقطه اتصال آزادی با علم اقتصاد کجاست؟
@Feghtesad
◻️«سرمایهداری رفاقتی» کم و بیش در همه اقتصادها وجود دارد اما در اقتصادهای غیرآزاد سهم بیشتری از اقتصاد را میبلعد. بر اساس جدیدترین پژوهش اکونومیست، در حالی که سرمایهداران رفاقتی در کشوری مثل آلمان و ژاپن حدود یک درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهند این نسبت در کشوری مثل روسیه به ۱۸ درصد بالغ میشود.
◻️موسی غنینژاد در این بخش از گفتوگوی مفصل خود با «فردای اقتصاد» در خصوص چیستی لیبرالیسم و سرمایهداری به مهمترین آفت اقتصاد آزاد یعنی «سرمایهداری رفاقتی» پرداخته است که با عبارات دیگری چون سرمایهداری دولتی یا سیاسی نیز توصیف میشود و تداوم همان نگرش مرکانتیلیسم در دل اقتصاد آزاد است.
◻️در همین رابطه:
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم پرچم مخالفت برافراشت؟
🔗نقطه اتصال آزادی با علم اقتصاد کجاست؟
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
ویدئوهای کوتاه «سواد اقتصادی»
◻️تماشای این ویدئوها قدرت تجزیه و تحلیل اقتصادی و پیشبینی تحولاتی همچون نوسان قیمتها، شوکهای اقتصادی و حباب بازارها را برای همه افراد افزایش میدهد.
◾️ابرتورم
◾️استاندارد طلا
◾️سه نوع پول
◾️حبابِ دات کام
◾️تورم چیست؟
◾️کاپیتالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم
◾️نظریه بازیها
◾️رکود تورمی
◾️عرضه و تقاضا
◾️جهانی شدن
◾️دعوای کینزی و اتریشی
◾️لیبرالیسم چیست؟
◾️انواع هزینههای تولید
◾️تفاوت فقر و نابرابری
◾️سرعت گردش پول
◾️خودکفایی و اقتصاد باز
◾️اقتصاد بیمهها
◾️ارزش ذاتی چیست؟
◾️تولید ناخالص داخلی
◾️تفاوت نرخ بیکاری و مشارکت اقتصادی
◾️بانکها چطور پول خلق میکنند؟
◾️ریسک چه زمانی می ارزد؟
◾️تولید بیشتر یعنی هزینه کمتر؟
◾️بازی برد-باخت یا حاصل جمع صفر
◾️بازار خرسی و گاوی
◾️جنگ ارزی
◾️تراژدی منابع مشترک
◾️اوراق قرضه به چه کار میآیند؟
◻️برای دسترسی سریع به این ویدئوهای کوتاه، کانال تلگرام «فردای اقتصاد» را فالو کنید.
@Feghtesad
◻️تماشای این ویدئوها قدرت تجزیه و تحلیل اقتصادی و پیشبینی تحولاتی همچون نوسان قیمتها، شوکهای اقتصادی و حباب بازارها را برای همه افراد افزایش میدهد.
◾️ابرتورم
◾️استاندارد طلا
◾️سه نوع پول
◾️حبابِ دات کام
◾️تورم چیست؟
◾️کاپیتالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم
◾️نظریه بازیها
◾️رکود تورمی
◾️عرضه و تقاضا
◾️جهانی شدن
◾️دعوای کینزی و اتریشی
◾️لیبرالیسم چیست؟
◾️انواع هزینههای تولید
◾️تفاوت فقر و نابرابری
◾️سرعت گردش پول
◾️خودکفایی و اقتصاد باز
◾️اقتصاد بیمهها
◾️ارزش ذاتی چیست؟
◾️تولید ناخالص داخلی
◾️تفاوت نرخ بیکاری و مشارکت اقتصادی
◾️بانکها چطور پول خلق میکنند؟
◾️ریسک چه زمانی می ارزد؟
◾️تولید بیشتر یعنی هزینه کمتر؟
◾️بازی برد-باخت یا حاصل جمع صفر
◾️بازار خرسی و گاوی
◾️جنگ ارزی
◾️تراژدی منابع مشترک
◾️اوراق قرضه به چه کار میآیند؟
◻️برای دسترسی سریع به این ویدئوهای کوتاه، کانال تلگرام «فردای اقتصاد» را فالو کنید.
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما لیبرال هستید؟
پاسخ موسی غنینژاد
◽️راهحل مشکلات اقتصادی مزمن کشور را کجا باید جست؟ لیبرالیسم، علم اقتصاد، مکتب اتریش یا مکاتب دیگر؟ دکتر موسی غنینژاد در بخش دیگری از گفتوگوی مفصل خود با «فردای اقتصاد» به این پرسش پاسخ میدهد.
◻️در این مصاحبه از دکتر غنینژاد پرسیدیم «آیا شما لیبرال هستید» که پاسخ صریح و بدون ابهامی به این پرسش داد. فیلم کامل این گفتوگو را هم میتوانید هفته آینده در سایت «فردای اقتصاد» تماشا کنید.
◻️در همین رابطه:
🔗موسی غنینژاد: سرمایهداری رفاقتی آفت اقتصاد آزاد است
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم پرچم مخالفت برافراشت؟
🔗نقطه اتصال آزادی با علم اقتصاد کجاست؟
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
پاسخ موسی غنینژاد
◽️راهحل مشکلات اقتصادی مزمن کشور را کجا باید جست؟ لیبرالیسم، علم اقتصاد، مکتب اتریش یا مکاتب دیگر؟ دکتر موسی غنینژاد در بخش دیگری از گفتوگوی مفصل خود با «فردای اقتصاد» به این پرسش پاسخ میدهد.
◻️در این مصاحبه از دکتر غنینژاد پرسیدیم «آیا شما لیبرال هستید» که پاسخ صریح و بدون ابهامی به این پرسش داد. فیلم کامل این گفتوگو را هم میتوانید هفته آینده در سایت «فردای اقتصاد» تماشا کنید.
◻️در همین رابطه:
🔗موسی غنینژاد: سرمایهداری رفاقتی آفت اقتصاد آزاد است
🔗مرز لیبرالیسم کلاسیک با فایدهگرایی
🔗آدام اسمیت چرا علیه مرکانتیلیسم پرچم مخالفت برافراشت؟
🔗نقطه اتصال آزادی با علم اقتصاد کجاست؟
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر غنینژاد چگونه میاندیشد؟
◻️پس از اولین مناظره دکتر موسی غنینژاد که با مسعود درخشان انجام شد همراه با دو نفر از اعضای شورای سردبیری «فردای اقتصاد» گفتوگوی مفصلی با ایشان درباره چیستی لیبرالیسم و سرمایهداری انجام دادیم. در این گفتوگو به انواع لیبرالیسم و انتقادات وارد بر آن از سوی مارکسیسم، سوسیالیسم، مرکانتیلیسم، فایدهگرایی و مکتب تاریخی آلمان با جزئیات کامل پرداختهایم. همچنین درباره آنچه در اقتصاد ایران میگذرد و راهکار عبور از مشکلات نیز به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. فیلم کامل این گفتوگوی دیدنی را امشب (یکشنبه ۳۱ اردیبهشت) در سایت و تلگرام «فردای اقتصاد» تماشا کنید.
◻️کانال تلگرام «فردای اقتصاد»⬇️
@feghtesad
◻️پس از اولین مناظره دکتر موسی غنینژاد که با مسعود درخشان انجام شد همراه با دو نفر از اعضای شورای سردبیری «فردای اقتصاد» گفتوگوی مفصلی با ایشان درباره چیستی لیبرالیسم و سرمایهداری انجام دادیم. در این گفتوگو به انواع لیبرالیسم و انتقادات وارد بر آن از سوی مارکسیسم، سوسیالیسم، مرکانتیلیسم، فایدهگرایی و مکتب تاریخی آلمان با جزئیات کامل پرداختهایم. همچنین درباره آنچه در اقتصاد ایران میگذرد و راهکار عبور از مشکلات نیز به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. فیلم کامل این گفتوگوی دیدنی را امشب (یکشنبه ۳۱ اردیبهشت) در سایت و تلگرام «فردای اقتصاد» تماشا کنید.
◻️کانال تلگرام «فردای اقتصاد»⬇️
@feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیبرالیسم چیست و چه نیست؟
۱۴۰ دقیقه گفتوگو با موسی غنینژاد
◻️عبارت «لیبرالیسم» در مناظرههای اخیر به کرات مورد استفاده مخالفان این مکتب قرار گرفت با این رویکرد که علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور است.
◻️حال سؤال این است که اصلا لیبرالیسم چیست و خاستگاهش کجاست و با کدام بار معنایی متولد شد؟ چرا هم سوسیالیستها هم فایدهگراها و هم کلاسیکها همگی خود را لیبرال میدانند اما سیاستهای اقتصادی کاملا متفاوتی را پیشنهاد میکنند؟
◻️داستان نئولیبرالیسم چیست؟ مکتب تاریخی آلمان به عنوان منتقد لیبرالیسم چه میگوید و چرا حرف مخالفان اقتصاد آزاد در ایران بسیار شبیه مکتب تاریخی آلمان است؟ سرمایهداری چیست و آیا لیبرالیسم و سرمایهداری و اقتصاد آزاد بر هم منطبق هستند؟
◻️اینها سؤالاتی است که «فردای اقتصاد» در گفتوگویی متفاوت و دیدنی با موسی غنینژاد در میان گذاشته است.
در همین رابطه:
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗نسخه صوتی و نکات مهم مناظره موسی غنینژاد و علی علیزاده
🔗چهرهها/ موسی غنینژاد؛ داستان زندگی سرسختترین حامی اقتصاد آزاد
👈🏼لینک مشاهده گفتگو در فردای اقتصاد
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
۱۴۰ دقیقه گفتوگو با موسی غنینژاد
◻️عبارت «لیبرالیسم» در مناظرههای اخیر به کرات مورد استفاده مخالفان این مکتب قرار گرفت با این رویکرد که علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور است.
◻️حال سؤال این است که اصلا لیبرالیسم چیست و خاستگاهش کجاست و با کدام بار معنایی متولد شد؟ چرا هم سوسیالیستها هم فایدهگراها و هم کلاسیکها همگی خود را لیبرال میدانند اما سیاستهای اقتصادی کاملا متفاوتی را پیشنهاد میکنند؟
◻️داستان نئولیبرالیسم چیست؟ مکتب تاریخی آلمان به عنوان منتقد لیبرالیسم چه میگوید و چرا حرف مخالفان اقتصاد آزاد در ایران بسیار شبیه مکتب تاریخی آلمان است؟ سرمایهداری چیست و آیا لیبرالیسم و سرمایهداری و اقتصاد آزاد بر هم منطبق هستند؟
◻️اینها سؤالاتی است که «فردای اقتصاد» در گفتوگویی متفاوت و دیدنی با موسی غنینژاد در میان گذاشته است.
در همین رابطه:
🔗مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان/ نسخه صوتی
🔗نسخه صوتی و نکات مهم مناظره موسی غنینژاد و علی علیزاده
🔗چهرهها/ موسی غنینژاد؛ داستان زندگی سرسختترین حامی اقتصاد آزاد
👈🏼لینک مشاهده گفتگو در فردای اقتصاد
#حکمرانی_خوب
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
راز بقای نیمقرن تورم در ایران/ فرهاد نیلی از ریشههای ساختاری میگوید
◻️ریشههای تورم مزمن در ایران اخیرا به مهمترین بحث محافل فکری و اقتصادی در ایران تبدیل شده است. این موضوع همان مبحث مهمی است که «دکتر فرهاد نیلی» در گفتوگوی مفصلی که با «فردای اقتصاد» در آبان ماه پارسال انجام داد به صورت ریشهای به آن پرداخت. با توجه به اینکه این مصاحبه اخیرا به صورت تقطیع شده یا مونتاژهای نامربوط در شبکههای مجازی منتشر میشود که ممکن است پیام علمی این مصاحبه را تحتالشعاع قرار دهد یا پیام نادرستی خلاف نظر مصاحبه شونده القا کند «فردای اقتصاد» فیلم کامل مصاحبه را در تلگرام منتشر میکند. برای دسترسی به این فیلم در سایت «فردای اقتصاد» اینجا را کلیک کنید.
@Feghtesad
◻️ریشههای تورم مزمن در ایران اخیرا به مهمترین بحث محافل فکری و اقتصادی در ایران تبدیل شده است. این موضوع همان مبحث مهمی است که «دکتر فرهاد نیلی» در گفتوگوی مفصلی که با «فردای اقتصاد» در آبان ماه پارسال انجام داد به صورت ریشهای به آن پرداخت. با توجه به اینکه این مصاحبه اخیرا به صورت تقطیع شده یا مونتاژهای نامربوط در شبکههای مجازی منتشر میشود که ممکن است پیام علمی این مصاحبه را تحتالشعاع قرار دهد یا پیام نادرستی خلاف نظر مصاحبه شونده القا کند «فردای اقتصاد» فیلم کامل مصاحبه را در تلگرام منتشر میکند. برای دسترسی به این فیلم در سایت «فردای اقتصاد» اینجا را کلیک کنید.
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
✍🏻علی میرزاخانی
◻️جهش ارزی باعث تورم میشود یا رشد نقدینگی؟ اگر رشد نقدینگی علت تورم است پس چرا جهش تورمی همواره در پی شوک ارزی اتفاق میافتد؟ ارزش پول ملی را افزایش نرخ دلار تضعیف میکند یا سیاستگذاران پولی؟
◻️اقتصاد آزاد ساخته و پرداخته سرمایهداران است یا اینکه سرمایهداران گرایش به اقتصاد رفاقتی دارند؟ دست نامرئی بازار در ایران کار میکند یا نمیکند؟ عدالت مقدم است یا رشد اقتصادی؟ توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی؟
◻️ قیمتگذاری دستوری کالاها به نفع مردم تمام میشود یا به نفع انحصارگران؟ همپیمانان رانتخواران چه کسانی هستند؟ آدرس کسانی که اقتصاد ایران را درگیر شوکهای بیامان کردهاند، کجاست؟
◻️گروههای فشار در اقتصاد چه ویژگیهایی دارند؟ تجارت از سیاست جداست یا اینکه سیاستمدار و سیاستگذار هم میتوانند بنگاهداری کنند؟ مشکلات اقتصاد ایران ریشه در بحران مدیریتی دارد یا بحران فکری؟
◻️مناظرههای اخیر نشان داد که پاسخ نادرست به این پرسشها در اقتصاد ایران رواج بیشتری از پاسخ درست به ویژه در بین سیاستگذاران و مشاوران آنان دارد. پرسشهای مهم هم پاسخ علمی دارند هم پاسخ غیرعلمی. اما مشکل آنجاست که پاسخ غیرعلمی همواره رنگ و لعابی علمی دارد و به سادگی از پاسخ علمی قابل تشخیص نیست. منبع اصلی این نوع پاسخها را باید در ایدئولوژی و شبهعلم جستوجو کرد.
◻️مصیبت شبهعلم صرفا محدود به این نیست که تاج کشف حقیقت را بر سر ایدئولوژی میگذارد بلکه پیامد مخرب آن در نسخههای استخراج شده از پاسخهای غلط ظهور میکند که برای مشکلات اقتصادی تجویز میشود و مشکلات مضاعف و تسلسلواری را بر سر مردم آوار میکند.
◻️ایدئولوژی همان «آگاهی کاذب» است که تفاوت معناداری با شناخت علمی دارد. شناخت علمی همواره در مسیر اصلاح و تکامل است چرا که مبنای شناخت علمی، استدلال عقلی است و استدلالهای ضعیفتر در مقابل استدلالهای قویتر به تدریج و در طول زمان رنگ میبازند تا مرزهای علم وسیعتر شود. اما ایدئولوژی، شناختهای کاذب و ناقص را در بستههای کشف حقیقت عرضه میکند که هیچ نقدی را برنمیتابد و به جای استدلال در مقابل نقدهای وارده، انگیزه و نیت ناقدان را زیر سؤال میبرد.
◻️پاسخهای شبهعلمی به مسائل مهم اقتصادی همراه با نسخههای شبهعلمی باعث غلطیدن اقتصاد ایران در چرخهای مخرب شده است که تنها راه خروج از این چرخه باطل را باید در پاسخهای علمی جستوجو کرد. «فردای اقتصاد» تصمیم دارد هر هفته پاسخهای علمی و شبهعلمی برای یک یا دو مورد از پرسشهای مهم اقتصاد ایران را شفافسازی کند با این امید که راه عبور از چرخه مخرب شبهعلم گشوده شود.
#اندیشکده
@Feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️جهش ارزی باعث تورم میشود یا رشد نقدینگی؟ اگر رشد نقدینگی علت تورم است پس چرا جهش تورمی همواره در پی شوک ارزی اتفاق میافتد؟ ارزش پول ملی را افزایش نرخ دلار تضعیف میکند یا سیاستگذاران پولی؟
◻️اقتصاد آزاد ساخته و پرداخته سرمایهداران است یا اینکه سرمایهداران گرایش به اقتصاد رفاقتی دارند؟ دست نامرئی بازار در ایران کار میکند یا نمیکند؟ عدالت مقدم است یا رشد اقتصادی؟ توسعه سیاسی مقدم است یا توسعه اقتصادی؟
◻️ قیمتگذاری دستوری کالاها به نفع مردم تمام میشود یا به نفع انحصارگران؟ همپیمانان رانتخواران چه کسانی هستند؟ آدرس کسانی که اقتصاد ایران را درگیر شوکهای بیامان کردهاند، کجاست؟
◻️گروههای فشار در اقتصاد چه ویژگیهایی دارند؟ تجارت از سیاست جداست یا اینکه سیاستمدار و سیاستگذار هم میتوانند بنگاهداری کنند؟ مشکلات اقتصاد ایران ریشه در بحران مدیریتی دارد یا بحران فکری؟
◻️مناظرههای اخیر نشان داد که پاسخ نادرست به این پرسشها در اقتصاد ایران رواج بیشتری از پاسخ درست به ویژه در بین سیاستگذاران و مشاوران آنان دارد. پرسشهای مهم هم پاسخ علمی دارند هم پاسخ غیرعلمی. اما مشکل آنجاست که پاسخ غیرعلمی همواره رنگ و لعابی علمی دارد و به سادگی از پاسخ علمی قابل تشخیص نیست. منبع اصلی این نوع پاسخها را باید در ایدئولوژی و شبهعلم جستوجو کرد.
◻️مصیبت شبهعلم صرفا محدود به این نیست که تاج کشف حقیقت را بر سر ایدئولوژی میگذارد بلکه پیامد مخرب آن در نسخههای استخراج شده از پاسخهای غلط ظهور میکند که برای مشکلات اقتصادی تجویز میشود و مشکلات مضاعف و تسلسلواری را بر سر مردم آوار میکند.
◻️ایدئولوژی همان «آگاهی کاذب» است که تفاوت معناداری با شناخت علمی دارد. شناخت علمی همواره در مسیر اصلاح و تکامل است چرا که مبنای شناخت علمی، استدلال عقلی است و استدلالهای ضعیفتر در مقابل استدلالهای قویتر به تدریج و در طول زمان رنگ میبازند تا مرزهای علم وسیعتر شود. اما ایدئولوژی، شناختهای کاذب و ناقص را در بستههای کشف حقیقت عرضه میکند که هیچ نقدی را برنمیتابد و به جای استدلال در مقابل نقدهای وارده، انگیزه و نیت ناقدان را زیر سؤال میبرد.
◻️پاسخهای شبهعلمی به مسائل مهم اقتصادی همراه با نسخههای شبهعلمی باعث غلطیدن اقتصاد ایران در چرخهای مخرب شده است که تنها راه خروج از این چرخه باطل را باید در پاسخهای علمی جستوجو کرد. «فردای اقتصاد» تصمیم دارد هر هفته پاسخهای علمی و شبهعلمی برای یک یا دو مورد از پرسشهای مهم اقتصاد ایران را شفافسازی کند با این امید که راه عبور از چرخه مخرب شبهعلم گشوده شود.
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی میسازند؟
✍🏻علی میرزاخانی
◻️«گرانفروشی» واژهای است که تورمسازان علاقه دارند آن را جایگزین واژه «تورم» کنند. چرا که واژه «گرانفروشی» بار اتهامی افزایش قیمتها را از دوش تورمسازان برداشته و این اتهام را به آدرسهای غلط حواله میکند؛ آدرسهای غلطی همچون کارخانهها و مغازهها و فروشگاهها که کالاها را گران میفروشند. بعضا برخی از چهرههای اثرگذار هم با این القائات نادرست همراه شده و موقع افزایش قیمتها پیشنهاد تحریم خرید کالاها را میدهند. این پیشنهاد به دلیل درک نادرست از تفاوت گرانی و تورم به هیچوجه باعث توقف افزایش قیمتها نمیشود و فقط مردم را هم به متهمان افزایش تورم اضافه میکند!
◻️اما تورم را چه کسانی میسازند و چگونه؟ تعریف دقیق تورم همان کاهش ارزش پول است اما سؤال این است که اررزش پول چگونه کم میشود؟ پاسخ سادهتر به این سؤال نیازمند سفر در زمان است. زمانی که هنوز پول اسکناسی مرسوم نبود و سکهها به عنوان پول رایج زمانه به دلیل استفاده از ترکیبات طلا و نقره ارزش ذاتی داشتند. حکومتهای ماقبل مدرنیته دارای خزانهای از سکه با ترکیبات طلا و نقره بودند که ورودی این خزانه از باج و خراج بود. خزانه منبع پرداخت حقوق درباریان و نظامیان و نیز بذل و بخششهای سلطان بود و هر زمان که با کسری مواجه میشد یا باج و خراج را افزایش میدادند یا با لشکرکشی به بلاد دیگر منابع آنجا را به عنوان غنیمت تصاحب میکردند.
◻️اما با توجه به اشتیاق تاریخی حکومتها برای ولخرجی و کسری مداوم منابع، به تدریج روش دیگری برای افزایش منابع خزانه اختراع شد. در این روش جدید، حکومتها تصمیم میگرفتند سکههای خزانه را ذوب کرده و سکههای جدید را با درجه خلوص کمتری از طلا و نقره (با افزودن فلزات کمارزشتری مثل مس) ضرب کنند. به این صورت که مثلا طلای موجود در سکه یک دیناری جدید در حد نصف سکه یک دیناری قبلی کاهش مییافت. این به معنای آن بود که ارزش واقعی پول (سکه یک دیناری جدید) نصف شده است و به همین دلیل وقتی حقوقبگیران سلطان با سکههای جدید به بازار میرفتند متوجه میشدند که قیمتها دو برابر شده است که انعکاس همان کاهش ارزش پول به نصف است. نکته جالب اینکه با رواج سکههای جدید سکههای قبلی از رواج میافتد (این پدیده در ادبیات اقتصادی به قانون گرشام موسوم است) و به تدریج همه قیمتها دو برابر میشود.
◻️به عبارت دقیقتر، تورم همان دستکاری ارزش پول است که توسط حکومتها در طول تاریخ انجام میشده است. یعنی در مواقع كسري بودجه، سلطان دستور میداد عيار طلا یا نقره را در سكه رايج كاهش دهند تا تعداد سكه بيشتری با همان واحد قبلی ضرب شود. نتيجه اين بود كه سلطان سكههای بيشتری در اختیار داشت و مخارج بیشتری را پوشش میداد اما قدرت خريد سكهها به اندازه تقلب و ناخالصی انجام شده كاهش میيافت كه در سوي ديگر معادله میشود همان تورم.
◻️در سابقه تاریخی میتوان به ضرب سکه «شاهی» توسط سلسله سامانیان اشاره کرد که معادل ۵۰ دینار بود. یعنی سکه یک دیناری را در طول دهها سال به قدری بیارزش کرده بودند که ۵۰ سکه جدید به اندازه یک سکه اولیه دارای فلز گرانبها بود و سکه شاهی برای تسهیل مبادلات ضرب شد. اما دستکاری ارزش پول همچنان ادامه داشت و بعد از گذشت چند صباحی نادرشاه سکه نادری را معادل ۱۰ شاهی یا ۵۰۰ دینار ضرب کرد. قاجاریه سکه ۱۰۰۰ دیناری به اسم قِران ضرب کرد و برای اولین بار اسکناس ۱۰ هزار دیناری هم به اسم تومان منتشر شد. افراد سالمند حتما به خاطر دارند که تا همین چند دهه پیش نیم تومان را پنجزاری میگفتند که مخفف پنجهزاری به معنی ۵۰۰۰ دینار بود یا دوزاری به معنی ۲۰۰۰ دینار. احتمالا کمی قدیمیترها به یاد میآورند که نیمریال یا نیمقِران را هم ۱۰شاهی میگفتند یعنی همان ۵۰۰ دینار.
◻️بنابراین، تورم هیچ چیزی جز دستکاری ارزش پول نیست و این کار هم جز با در اختیار داشتن فرمان ضرابخانه (یا همان بانک مرکزی در دنیای مدرن) امکانپذیر نیست. به همین دلیل، از حدود ۴۰ سال قبل که استقلال کارشناسی بانکهای مرکزی از قدرت سیاسی به رسمیت شناخته شد مشکل تورمهای بالا در عموم کشورها (جز معدودی مثل ایران که بانک مرکزی مستقل ندارند) به تاریخ پیوست. در دوران کنونی، دستکاری ارزش پول حتی نیازی به ذوب انبار سکه خزانه ندارد و بانک مرکزی غیرمستقل با فشار یک دکمه میتواند کسری دولت یا اعتبارات مورد نیاز دولت را پرداخت کند که در آمار رشد نقدینگی منعکس میشود. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود در دوران بیرشدی دهه ۹۰ حجم نقدینگی ۱۰ برابر شده یعنی اینکه هر ۱۰ تومان آخر دوره معادل یک تومان ابتدای دوره ارزش خواهد داشت. افزایش حداقل ۱۰ برابری قیمتها از ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ انعکاس همین دستکاری ارزش پول است.
در این رابطه:
علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
#اندیشکده
@Feghtesad
تورم را چه کسانی میسازند؟
✍🏻علی میرزاخانی
◻️«گرانفروشی» واژهای است که تورمسازان علاقه دارند آن را جایگزین واژه «تورم» کنند. چرا که واژه «گرانفروشی» بار اتهامی افزایش قیمتها را از دوش تورمسازان برداشته و این اتهام را به آدرسهای غلط حواله میکند؛ آدرسهای غلطی همچون کارخانهها و مغازهها و فروشگاهها که کالاها را گران میفروشند. بعضا برخی از چهرههای اثرگذار هم با این القائات نادرست همراه شده و موقع افزایش قیمتها پیشنهاد تحریم خرید کالاها را میدهند. این پیشنهاد به دلیل درک نادرست از تفاوت گرانی و تورم به هیچوجه باعث توقف افزایش قیمتها نمیشود و فقط مردم را هم به متهمان افزایش تورم اضافه میکند!
◻️اما تورم را چه کسانی میسازند و چگونه؟ تعریف دقیق تورم همان کاهش ارزش پول است اما سؤال این است که اررزش پول چگونه کم میشود؟ پاسخ سادهتر به این سؤال نیازمند سفر در زمان است. زمانی که هنوز پول اسکناسی مرسوم نبود و سکهها به عنوان پول رایج زمانه به دلیل استفاده از ترکیبات طلا و نقره ارزش ذاتی داشتند. حکومتهای ماقبل مدرنیته دارای خزانهای از سکه با ترکیبات طلا و نقره بودند که ورودی این خزانه از باج و خراج بود. خزانه منبع پرداخت حقوق درباریان و نظامیان و نیز بذل و بخششهای سلطان بود و هر زمان که با کسری مواجه میشد یا باج و خراج را افزایش میدادند یا با لشکرکشی به بلاد دیگر منابع آنجا را به عنوان غنیمت تصاحب میکردند.
◻️اما با توجه به اشتیاق تاریخی حکومتها برای ولخرجی و کسری مداوم منابع، به تدریج روش دیگری برای افزایش منابع خزانه اختراع شد. در این روش جدید، حکومتها تصمیم میگرفتند سکههای خزانه را ذوب کرده و سکههای جدید را با درجه خلوص کمتری از طلا و نقره (با افزودن فلزات کمارزشتری مثل مس) ضرب کنند. به این صورت که مثلا طلای موجود در سکه یک دیناری جدید در حد نصف سکه یک دیناری قبلی کاهش مییافت. این به معنای آن بود که ارزش واقعی پول (سکه یک دیناری جدید) نصف شده است و به همین دلیل وقتی حقوقبگیران سلطان با سکههای جدید به بازار میرفتند متوجه میشدند که قیمتها دو برابر شده است که انعکاس همان کاهش ارزش پول به نصف است. نکته جالب اینکه با رواج سکههای جدید سکههای قبلی از رواج میافتد (این پدیده در ادبیات اقتصادی به قانون گرشام موسوم است) و به تدریج همه قیمتها دو برابر میشود.
◻️به عبارت دقیقتر، تورم همان دستکاری ارزش پول است که توسط حکومتها در طول تاریخ انجام میشده است. یعنی در مواقع كسري بودجه، سلطان دستور میداد عيار طلا یا نقره را در سكه رايج كاهش دهند تا تعداد سكه بيشتری با همان واحد قبلی ضرب شود. نتيجه اين بود كه سلطان سكههای بيشتری در اختیار داشت و مخارج بیشتری را پوشش میداد اما قدرت خريد سكهها به اندازه تقلب و ناخالصی انجام شده كاهش میيافت كه در سوي ديگر معادله میشود همان تورم.
◻️در سابقه تاریخی میتوان به ضرب سکه «شاهی» توسط سلسله سامانیان اشاره کرد که معادل ۵۰ دینار بود. یعنی سکه یک دیناری را در طول دهها سال به قدری بیارزش کرده بودند که ۵۰ سکه جدید به اندازه یک سکه اولیه دارای فلز گرانبها بود و سکه شاهی برای تسهیل مبادلات ضرب شد. اما دستکاری ارزش پول همچنان ادامه داشت و بعد از گذشت چند صباحی نادرشاه سکه نادری را معادل ۱۰ شاهی یا ۵۰۰ دینار ضرب کرد. قاجاریه سکه ۱۰۰۰ دیناری به اسم قِران ضرب کرد و برای اولین بار اسکناس ۱۰ هزار دیناری هم به اسم تومان منتشر شد. افراد سالمند حتما به خاطر دارند که تا همین چند دهه پیش نیم تومان را پنجزاری میگفتند که مخفف پنجهزاری به معنی ۵۰۰۰ دینار بود یا دوزاری به معنی ۲۰۰۰ دینار. احتمالا کمی قدیمیترها به یاد میآورند که نیمریال یا نیمقِران را هم ۱۰شاهی میگفتند یعنی همان ۵۰۰ دینار.
◻️بنابراین، تورم هیچ چیزی جز دستکاری ارزش پول نیست و این کار هم جز با در اختیار داشتن فرمان ضرابخانه (یا همان بانک مرکزی در دنیای مدرن) امکانپذیر نیست. به همین دلیل، از حدود ۴۰ سال قبل که استقلال کارشناسی بانکهای مرکزی از قدرت سیاسی به رسمیت شناخته شد مشکل تورمهای بالا در عموم کشورها (جز معدودی مثل ایران که بانک مرکزی مستقل ندارند) به تاریخ پیوست. در دوران کنونی، دستکاری ارزش پول حتی نیازی به ذوب انبار سکه خزانه ندارد و بانک مرکزی غیرمستقل با فشار یک دکمه میتواند کسری دولت یا اعتبارات مورد نیاز دولت را پرداخت کند که در آمار رشد نقدینگی منعکس میشود. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود در دوران بیرشدی دهه ۹۰ حجم نقدینگی ۱۰ برابر شده یعنی اینکه هر ۱۰ تومان آخر دوره معادل یک تومان ابتدای دوره ارزش خواهد داشت. افزایش حداقل ۱۰ برابری قیمتها از ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ انعکاس همین دستکاری ارزش پول است.
در این رابطه:
علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/ تورم را نرخ ارز بالا میبرد یا دستکاری ارزش پول؟
✍🏻علی میرزاخانی
◻️کره زمین روی شاخ گاو است و هرگاه این گاو خسته میشود و زمین را روی شاخ دیگر میلغزاند زلزله رخ میدهد. بسیاری از علتهایی که برای تورم در ایران بیان میشود به همان اندازه علمی است که در این گزاره برای علت زلزله بیان شده است. در مطلب قبلی (لینک) فرمول تورمسازی در طول تاریخ تشریح و اشاره شد که هیچ عاملی جز دستکاری ارزش پول نمیتواند باعث تورم (یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها) شود. اما این سؤال مطرح شده است که اگر علت تورم، دستکاری ارزش پول است پس چرا به دنبال جهش ارزی یا همزمان با آن، نرخ تورم افزایش مییابد؟
◻️ از اوایل دهه پنجاه با افزایش قیمت نفت، ابزاری به نام پترودلار یا همان دلارهای نفتی در اختیار دولتهای ایران قرار گرفت که با آن میتوان بخش مهمی از آثار دستکاری ارزش پول را به آینده پرتاب کرد. این مکانیسم را که در ادبیات اقتصادی تحت عنوان «لنگرسازی از نرخ اسمی ارز برای مهار تورم» بررسی میشود به صورت ساده میتوان اینگونه توضیح داد: به بند کشیدن تورم حاصل از دستکاری ارزش پول (یا بخش مهمی از این تورم) با تثبیت نرخ ارز. این شیوه از مهار تورم با لنگر نرخ ارز به دلیل پیامدهای فاجعهباری که بر اقتصاد تحمیل میکند در عموم کشورهای جهان منسوخ شده است.
◻️به عنوان مثال، ریال در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ نصف ارزش خود را از دست داد یعنی شاخص قیمتها در همین دوره دو برابر شد؛ به این معنا که اگر برای خرید یک سبد کالا در سال ۱۳۸۴ مثلا ۱۰۰ هزار تومان لازم بود برای خرید همین سبد در سال ۱۳۸۹ باید حدود ۲۰۰ هزار تومان پرداخت میشد. اما این بیارزش شدن ریال در نرخ ارز همین دوره به دلیل لنگرسازی از نرخ ارز منعکس نشد. در عین حال، اگر این دوره را تا سال ۹۱ امتداد بدهیم مشاهده میکنیم که افزایش شاخص قیمتها (از مبدأ سال ۸۴) بیش از سه برابر میشود. اما اتفاقی که در سال ۹۱ میافتد افزایش شدید تحریمهاست که چشمانداز پترودلار برای تداوم لنگر ارزی را تضعیف میکند و همه تورم انباشت شده در نرخ ارز به سرعت در بازار ارز منعکس شده و تورم کالاهای وارداتی و کالاهای مشابه داخلی به همین میزان جهش مییابد. طبیعی است این همزمانی جهش ارز و جهش قیمتها برای ناظر غیرمطلع به صورت علیت هم قابل مشاهده باشد اما به قول فردریک باستیا، این فقط قسمتی از ماجراست که دیده میشود. آنچه دیده نمیشود همان دستکاری ارزش پول در طول دوره منتهی به جهش است که بخش مهمی از تورم آن به پایان دوره پرتاب شده است.
◻️داستان بالا را میتوان عینا به دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ و اتفاقات پس از آن تعمیم داد. تنها تفاوتی که بین این دو ماجرا وجود دارد این است که تحریمهای ترامپ برعکس تحریمهای اوباما که از سال ۹۲ متوقف شد تاکنون ادامه داشته است. تداوم تحریمها باعث مشاهده تداوم علیت بین افزایش نرخ ارز و نرخ تورم در سالهای اخیر شده است که البته توضیحی متفاوت از لنگرسازی ارز دارد. در واقع، آنچه روی میدهد افزایش خلق پول برای جبران کسری منابع ناشی از کاهش پترودلار و نیز نابلدی سیاستگذار پولی در استفاده از «عملیات بازار باز» برای جلوگیری از افزایش دستدرازی به منابع بانک مرکزی به دنبال جهش ارزی است که باعث دستکاری بیشتر ارزش پول و متعاقبا جهش تورم میشود.
◻️در عین حال نباید فراموش کرد که مهار تورم در شرایط فعلی ایران نه تنها نیازمند توقف دستکاری ارزش پول بلکه معکوسسازی انتظارات تورمی با رفع تحریمهاست اما طنز ماجرا اینجاست که معتقدان به علیت نرخ ارز در افزایش تورم سخنی از ضرورت رفع تحریمها به میان نمیآورند بلکه نسخه آنها برای مهار نرخ ارز چیزی شبیه نسخه دلار ۴۲۰۰ یعنی نرخ دستوری مستقل از نرخ بازار است که پیامدهای فاجعهبار آن بر هیچکس پوشیده نیست.
◻️در جمعبندی نهایی میتوان گفت که اگرچه شوک تورمی ناشی از لنگرسازی نرخ ارز قابل مهار نبود و صرفا قابل پیشگیری بود اما تداوم حرکت تورم با افزایش نرخ ارز قابل مهار بود همانطور که در روسیه مهار شد. البته امکانپذیری مهار تورم ناشی از افزایش نرخ ارز به معنی آن نیست که میتوان اثر رکودی ناشی از آن را نیز کنترل کرد یا از تغییر قیمتهای نسبی (نه تورم) جلوگیری کرد. اما سخن بر سر آن است که نابلدی سیاستگذار اقتصادی در مواجهه با تحریم که میتوانست آثار آن را در سطح رکود غیرتورمی محدود کند باعث تحمیل بحرانی بزرگتر یعنی رکود تورمی بر اقتصاد ایران شد.
در این رابطه:
▪️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
▪️علم و شبهعلم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی میسازند؟
#اندیشکده
@Feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️کره زمین روی شاخ گاو است و هرگاه این گاو خسته میشود و زمین را روی شاخ دیگر میلغزاند زلزله رخ میدهد. بسیاری از علتهایی که برای تورم در ایران بیان میشود به همان اندازه علمی است که در این گزاره برای علت زلزله بیان شده است. در مطلب قبلی (لینک) فرمول تورمسازی در طول تاریخ تشریح و اشاره شد که هیچ عاملی جز دستکاری ارزش پول نمیتواند باعث تورم (یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها) شود. اما این سؤال مطرح شده است که اگر علت تورم، دستکاری ارزش پول است پس چرا به دنبال جهش ارزی یا همزمان با آن، نرخ تورم افزایش مییابد؟
◻️ از اوایل دهه پنجاه با افزایش قیمت نفت، ابزاری به نام پترودلار یا همان دلارهای نفتی در اختیار دولتهای ایران قرار گرفت که با آن میتوان بخش مهمی از آثار دستکاری ارزش پول را به آینده پرتاب کرد. این مکانیسم را که در ادبیات اقتصادی تحت عنوان «لنگرسازی از نرخ اسمی ارز برای مهار تورم» بررسی میشود به صورت ساده میتوان اینگونه توضیح داد: به بند کشیدن تورم حاصل از دستکاری ارزش پول (یا بخش مهمی از این تورم) با تثبیت نرخ ارز. این شیوه از مهار تورم با لنگر نرخ ارز به دلیل پیامدهای فاجعهباری که بر اقتصاد تحمیل میکند در عموم کشورهای جهان منسوخ شده است.
◻️به عنوان مثال، ریال در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ نصف ارزش خود را از دست داد یعنی شاخص قیمتها در همین دوره دو برابر شد؛ به این معنا که اگر برای خرید یک سبد کالا در سال ۱۳۸۴ مثلا ۱۰۰ هزار تومان لازم بود برای خرید همین سبد در سال ۱۳۸۹ باید حدود ۲۰۰ هزار تومان پرداخت میشد. اما این بیارزش شدن ریال در نرخ ارز همین دوره به دلیل لنگرسازی از نرخ ارز منعکس نشد. در عین حال، اگر این دوره را تا سال ۹۱ امتداد بدهیم مشاهده میکنیم که افزایش شاخص قیمتها (از مبدأ سال ۸۴) بیش از سه برابر میشود. اما اتفاقی که در سال ۹۱ میافتد افزایش شدید تحریمهاست که چشمانداز پترودلار برای تداوم لنگر ارزی را تضعیف میکند و همه تورم انباشت شده در نرخ ارز به سرعت در بازار ارز منعکس شده و تورم کالاهای وارداتی و کالاهای مشابه داخلی به همین میزان جهش مییابد. طبیعی است این همزمانی جهش ارز و جهش قیمتها برای ناظر غیرمطلع به صورت علیت هم قابل مشاهده باشد اما به قول فردریک باستیا، این فقط قسمتی از ماجراست که دیده میشود. آنچه دیده نمیشود همان دستکاری ارزش پول در طول دوره منتهی به جهش است که بخش مهمی از تورم آن به پایان دوره پرتاب شده است.
◻️داستان بالا را میتوان عینا به دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ و اتفاقات پس از آن تعمیم داد. تنها تفاوتی که بین این دو ماجرا وجود دارد این است که تحریمهای ترامپ برعکس تحریمهای اوباما که از سال ۹۲ متوقف شد تاکنون ادامه داشته است. تداوم تحریمها باعث مشاهده تداوم علیت بین افزایش نرخ ارز و نرخ تورم در سالهای اخیر شده است که البته توضیحی متفاوت از لنگرسازی ارز دارد. در واقع، آنچه روی میدهد افزایش خلق پول برای جبران کسری منابع ناشی از کاهش پترودلار و نیز نابلدی سیاستگذار پولی در استفاده از «عملیات بازار باز» برای جلوگیری از افزایش دستدرازی به منابع بانک مرکزی به دنبال جهش ارزی است که باعث دستکاری بیشتر ارزش پول و متعاقبا جهش تورم میشود.
◻️در عین حال نباید فراموش کرد که مهار تورم در شرایط فعلی ایران نه تنها نیازمند توقف دستکاری ارزش پول بلکه معکوسسازی انتظارات تورمی با رفع تحریمهاست اما طنز ماجرا اینجاست که معتقدان به علیت نرخ ارز در افزایش تورم سخنی از ضرورت رفع تحریمها به میان نمیآورند بلکه نسخه آنها برای مهار نرخ ارز چیزی شبیه نسخه دلار ۴۲۰۰ یعنی نرخ دستوری مستقل از نرخ بازار است که پیامدهای فاجعهبار آن بر هیچکس پوشیده نیست.
◻️در جمعبندی نهایی میتوان گفت که اگرچه شوک تورمی ناشی از لنگرسازی نرخ ارز قابل مهار نبود و صرفا قابل پیشگیری بود اما تداوم حرکت تورم با افزایش نرخ ارز قابل مهار بود همانطور که در روسیه مهار شد. البته امکانپذیری مهار تورم ناشی از افزایش نرخ ارز به معنی آن نیست که میتوان اثر رکودی ناشی از آن را نیز کنترل کرد یا از تغییر قیمتهای نسبی (نه تورم) جلوگیری کرد. اما سخن بر سر آن است که نابلدی سیاستگذار اقتصادی در مواجهه با تحریم که میتوانست آثار آن را در سطح رکود غیرتورمی محدود کند باعث تحمیل بحرانی بزرگتر یعنی رکود تورمی بر اقتصاد ایران شد.
در این رابطه:
▪️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
▪️علم و شبهعلم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی میسازند؟
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/ عدد حیثیتی یک اقتصاد
✍🏻علی میرزاخانی
◻️سرمایهداری رفاقتی به مفهوم ضرورت حمایت حکومتها از سرمایهداران، وجه غالب اندیشه اقتصادی تا قیام فکری آدام اسمیت بود. تئوریپردازان سرمایهداری رفاقتی (مرکانتیلیستها) این طرز تفکر را جا انداخته بودند که تنها راه ثروتمند شدن یک کشور (یا همان رشد اقتصادی به مفهوم امروزی) حمایت کامل حکومت از سرمایهداران برای آوردن طلا به کشور چه با استعمار کشورها و چه با صادرات کالا است که مورد اخیر باید با منع واردات کالا همراه باشد. همزمان با شکست این نگرش در عرصه عمل به دلایلی که خارج از حوصله این بحث است، آدام اسمیت به عنوان یک فیلسوف اخلاق تئوری مرکانتیلیستها را به صورت مبنایی زیر سؤال برد و به صراحت اعلام کرد که این شیوه از ثروتمند شدن نه مطلوب است و نه ممکن.
◻️آدام اسمیت برعکس مرکانتیلیستها ثروت را نه چیزی مثل طلا که خلق ارزش افزوده میدانست؛ همان مفهوم امروزی تولید ناخالص داخلی که رشد آن باعث ثروتمند شدن کشور میشود. به اعتقاد آدام اسمیت، حکومت وظیفهای برای تولید ثروت ندارد چرا که حکومتها اصولا تاجر یا فعال اقتصادی خوبی نمیتوانند باشند و خلق ثروت نه کار حکومت که کارکرد کارآفرینان است. مأموریت حکومت تدارک یک محیط مساعد برای کارآفرینی و ایجاد رقابت بین سرمایهداران است تا آنانی در میدان باقی بمانند که کالاها و خدماتی با قیمت پایینتر و کیفیت بالاتر به مردم عرضه میکنند و آنانی که توقع دارند کالای بیکیفیت و گرانتر خود را با زور حکومت به مردم قالب کنند از گردونه رقابت خارج شوند.
◻️اما پس از رکود بزرگ ۱۹۲۹ و غلبه روایت کینزی از علل این کسادی باعث شد که اکثر اقتصاددانان نقش مداخلهگر فعال را برای حکومتها بپذیرند و نتیجه آن، مشروعیتبخشی به سیاستهای تورمزا برای رفع رکود و ایجاد رشد بود. به همین دلیل رشد اقتصادی اکثر کشورها به رشد تورمی تبدیل شد که بخش عمده آن به دلیل مخدوش بودن قیمتها (تحت تأثیر تورم) ناپایدار بود. اما اتفاق غیرمنتظره در دهه ۷۰ میلادی افتاد؛ یعنی به رغم اینکه تئوری پشتیبان این سیاستها، وقوع همزمان رکود و تورم را غیرممکن میدانست و حذف هر رکودی را با سیاست تورمزا امکانپذیر تصور میکرد برای نخستین بار جهان شاهد پدیده رکود تورمی شد.
◻️رکود تورمی باعث یک پارادایم شیفت در دهه ۱۹۸۰ شد به نحوی که سیاست رشدسازی با تورم کاملا زیر سوال رفت. بسیاری از اقتصاددانان به این اعتقاد رسیده بودند که رشد تورمی اگرچه اقتصاد را به ظاهر بزرگ میکند اما این بزرگ شدن بیش از آنکه شبیه عضلهسازی باشد شبیه نوعی فربهی و چاقی مضر است؛ به این علت که سیگنال قیمتهای مخدوش باعث هدایت سرمایهگذاران به اضافهگسترش صنایعی میشود که جز با تورم بیشتر قادر به ادامه حیات نیستند و در مقابل، صنایعی که مستعد رشد و توسعه هستند از منابع محدود محروم میمانند.
◻️این آسیبشناسی باعث سقوط امپراطوری کینز و کنار گذاشتن سیاستهای تورمزا شد. جهان به «فردریش فون هایک» روی آورد؛ فردی که میگفت: حتی درجه ملایمی از تورم نیز خطرناک است زیرا دستان سیاستگذار را به ایجاد وضعیتی گره میزند که در آن هر بار مشکلی پیش میآید تنها راه ساده برای رهایی از آن، کمی تورم بیشتر است. اینجا همان جایی است که تورم به عنوان امالمصائب اقتصاد معرفی شد و سیاست «هدفگذاری تورم» به عنوان اصلیترین سیاست اقتصادی در دستور کار قرار گرفت. جایی که جهان پیچید اما ایران نپیچید و هنوز هم نپیچیده است و جزو معدود کشورهایی به عدد انگشتان دست است که غول تورم را نتوانست شکست دهد و به همین دلیل رشد پایداری را هم شاهد نشد.
◻️از دهه ۱۹۸۰ به این سو، کشورها گروه گروه به قافله مقابله با تورم پیوستند و شاخص قیمتها به حیثیتیترین عدد ارزیابی کارآمدی مبدل شد. حتی نرخ رشد اقتصادی به عنوان مهمترین عدد اقتصاد در سایه نرخ تورم قرار گرفت چرا که دیگر صحبت نه از رشد بلکه از رشد غیرتورمی بود. هدفگذاری تورم پایین به عنوان مهمترین لنگر ثبات اقتصادی در عموم کشورها به رسمیت شناخته شد و تلاطمهای شاخص قیمت مصرف کننده که در واقع شاخص سفره مردم است به پایان رسید.
◻️کشف واکسن تورم در دهه ۸۰ را میتوان انقلابی بزرگ در اقتصاد دانست که حکومتها را از دویدن به دنبال قیمتهای فرعی نجات داد و نه تنها سوءسرمایهگذاری را از بین برد بلکه جامعه را از مخاطرات مهلک تورم رهایی بخشید. تا زمانی که کشوری برای علاج تورم به این واکسن روی نیاورد باید همچنان دنبال قیمتهای فرعی چون بلیط هواپیما و قیمت خودرو و مسکن و غیره بدود و هیچوقت نمیتواند از آنها سبقت بگیرد.
در این رابطه:
▪️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
▪️علم و شبهعلم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی میسازند؟
▪️علم و شبهعلم/ تورم را نرخ ارز بالا میبرد یا دستکاری ارزش پول؟
#اندیشکده
@Feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️سرمایهداری رفاقتی به مفهوم ضرورت حمایت حکومتها از سرمایهداران، وجه غالب اندیشه اقتصادی تا قیام فکری آدام اسمیت بود. تئوریپردازان سرمایهداری رفاقتی (مرکانتیلیستها) این طرز تفکر را جا انداخته بودند که تنها راه ثروتمند شدن یک کشور (یا همان رشد اقتصادی به مفهوم امروزی) حمایت کامل حکومت از سرمایهداران برای آوردن طلا به کشور چه با استعمار کشورها و چه با صادرات کالا است که مورد اخیر باید با منع واردات کالا همراه باشد. همزمان با شکست این نگرش در عرصه عمل به دلایلی که خارج از حوصله این بحث است، آدام اسمیت به عنوان یک فیلسوف اخلاق تئوری مرکانتیلیستها را به صورت مبنایی زیر سؤال برد و به صراحت اعلام کرد که این شیوه از ثروتمند شدن نه مطلوب است و نه ممکن.
◻️آدام اسمیت برعکس مرکانتیلیستها ثروت را نه چیزی مثل طلا که خلق ارزش افزوده میدانست؛ همان مفهوم امروزی تولید ناخالص داخلی که رشد آن باعث ثروتمند شدن کشور میشود. به اعتقاد آدام اسمیت، حکومت وظیفهای برای تولید ثروت ندارد چرا که حکومتها اصولا تاجر یا فعال اقتصادی خوبی نمیتوانند باشند و خلق ثروت نه کار حکومت که کارکرد کارآفرینان است. مأموریت حکومت تدارک یک محیط مساعد برای کارآفرینی و ایجاد رقابت بین سرمایهداران است تا آنانی در میدان باقی بمانند که کالاها و خدماتی با قیمت پایینتر و کیفیت بالاتر به مردم عرضه میکنند و آنانی که توقع دارند کالای بیکیفیت و گرانتر خود را با زور حکومت به مردم قالب کنند از گردونه رقابت خارج شوند.
◻️اما پس از رکود بزرگ ۱۹۲۹ و غلبه روایت کینزی از علل این کسادی باعث شد که اکثر اقتصاددانان نقش مداخلهگر فعال را برای حکومتها بپذیرند و نتیجه آن، مشروعیتبخشی به سیاستهای تورمزا برای رفع رکود و ایجاد رشد بود. به همین دلیل رشد اقتصادی اکثر کشورها به رشد تورمی تبدیل شد که بخش عمده آن به دلیل مخدوش بودن قیمتها (تحت تأثیر تورم) ناپایدار بود. اما اتفاق غیرمنتظره در دهه ۷۰ میلادی افتاد؛ یعنی به رغم اینکه تئوری پشتیبان این سیاستها، وقوع همزمان رکود و تورم را غیرممکن میدانست و حذف هر رکودی را با سیاست تورمزا امکانپذیر تصور میکرد برای نخستین بار جهان شاهد پدیده رکود تورمی شد.
◻️رکود تورمی باعث یک پارادایم شیفت در دهه ۱۹۸۰ شد به نحوی که سیاست رشدسازی با تورم کاملا زیر سوال رفت. بسیاری از اقتصاددانان به این اعتقاد رسیده بودند که رشد تورمی اگرچه اقتصاد را به ظاهر بزرگ میکند اما این بزرگ شدن بیش از آنکه شبیه عضلهسازی باشد شبیه نوعی فربهی و چاقی مضر است؛ به این علت که سیگنال قیمتهای مخدوش باعث هدایت سرمایهگذاران به اضافهگسترش صنایعی میشود که جز با تورم بیشتر قادر به ادامه حیات نیستند و در مقابل، صنایعی که مستعد رشد و توسعه هستند از منابع محدود محروم میمانند.
◻️این آسیبشناسی باعث سقوط امپراطوری کینز و کنار گذاشتن سیاستهای تورمزا شد. جهان به «فردریش فون هایک» روی آورد؛ فردی که میگفت: حتی درجه ملایمی از تورم نیز خطرناک است زیرا دستان سیاستگذار را به ایجاد وضعیتی گره میزند که در آن هر بار مشکلی پیش میآید تنها راه ساده برای رهایی از آن، کمی تورم بیشتر است. اینجا همان جایی است که تورم به عنوان امالمصائب اقتصاد معرفی شد و سیاست «هدفگذاری تورم» به عنوان اصلیترین سیاست اقتصادی در دستور کار قرار گرفت. جایی که جهان پیچید اما ایران نپیچید و هنوز هم نپیچیده است و جزو معدود کشورهایی به عدد انگشتان دست است که غول تورم را نتوانست شکست دهد و به همین دلیل رشد پایداری را هم شاهد نشد.
◻️از دهه ۱۹۸۰ به این سو، کشورها گروه گروه به قافله مقابله با تورم پیوستند و شاخص قیمتها به حیثیتیترین عدد ارزیابی کارآمدی مبدل شد. حتی نرخ رشد اقتصادی به عنوان مهمترین عدد اقتصاد در سایه نرخ تورم قرار گرفت چرا که دیگر صحبت نه از رشد بلکه از رشد غیرتورمی بود. هدفگذاری تورم پایین به عنوان مهمترین لنگر ثبات اقتصادی در عموم کشورها به رسمیت شناخته شد و تلاطمهای شاخص قیمت مصرف کننده که در واقع شاخص سفره مردم است به پایان رسید.
◻️کشف واکسن تورم در دهه ۸۰ را میتوان انقلابی بزرگ در اقتصاد دانست که حکومتها را از دویدن به دنبال قیمتهای فرعی نجات داد و نه تنها سوءسرمایهگذاری را از بین برد بلکه جامعه را از مخاطرات مهلک تورم رهایی بخشید. تا زمانی که کشوری برای علاج تورم به این واکسن روی نیاورد باید همچنان دنبال قیمتهای فرعی چون بلیط هواپیما و قیمت خودرو و مسکن و غیره بدود و هیچوقت نمیتواند از آنها سبقت بگیرد.
در این رابطه:
▪️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران
▪️علم و شبهعلم/ تورم یا گرانی؛
تورم را چه کسانی میسازند؟
▪️علم و شبهعلم/ تورم را نرخ ارز بالا میبرد یا دستکاری ارزش پول؟
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چهرهها/ شما از «کینز» بدتون میاد؟ دکتر نیکنام: او پای دولت را به اقتصاد باز کرد و به سیاستهای تورمزا مشروعیت بخشید
◻️«کینز» شاید بعد از آدام اسمیت مشهورترین اقتصاددان تاریخ باشد که موافقان و مخالفان زیادی داشت و دارد. امپراطوری فکری این اقتصاددان تا اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی با استحکام برقرار بود اما این امپراطوری با شکست اندیشههایش در این دهه فرو ریخت اگرچه برخی کشورها از جمله ایران در نوع نگاه به اقتصاد از او عبور نکردند و در تاریخ جا ماندند.
◻️دکتر رحمتالله نیکنام از جمله اقتصاددانان برجسته ایران در آن دوره بود که مخالف اندیشههای کینز بود و در این برش از گفتوگو با «فردای اقتصاد» علت مخالفت خود را نقل کرده است.
◻️این برنامه در چارچوب فصل دوم برنامه چهرهها (گفتوگو با چهرههای شاخص فکری، کارآفرینی و سیاستگذاری) ضبط شده است.
فیلم کامل به زودی در وبسایت «فردای اقتصاد»
#چهرهها
@Feghtesad
◻️«کینز» شاید بعد از آدام اسمیت مشهورترین اقتصاددان تاریخ باشد که موافقان و مخالفان زیادی داشت و دارد. امپراطوری فکری این اقتصاددان تا اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی با استحکام برقرار بود اما این امپراطوری با شکست اندیشههایش در این دهه فرو ریخت اگرچه برخی کشورها از جمله ایران در نوع نگاه به اقتصاد از او عبور نکردند و در تاریخ جا ماندند.
◻️دکتر رحمتالله نیکنام از جمله اقتصاددانان برجسته ایران در آن دوره بود که مخالف اندیشههای کینز بود و در این برش از گفتوگو با «فردای اقتصاد» علت مخالفت خود را نقل کرده است.
◻️این برنامه در چارچوب فصل دوم برنامه چهرهها (گفتوگو با چهرههای شاخص فکری، کارآفرینی و سیاستگذاری) ضبط شده است.
فیلم کامل به زودی در وبسایت «فردای اقتصاد»
#چهرهها
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خطابه تاریخی اقتصاددان طناز
علیه حمایت رانتی
◻️اقتصاد آزاد در واقع، قیام علیه اقتصاد مرکانتیلیستی بود که در آن، حمایت رانتی از صنایع بانفوذ تحت پوشش مصلحت ملی مجاز شمرده میشد و نتیجه آن یک بازی برد-باخت به ضرر عموم مردم بود. در فرانسه مرکانتیلیستی، اتحادیه دکمهسازان که از رواج دکمههای ارزانتر پشمی احساس خطر میکردند با مجوز حکومت به مغازههای خیاطان میریختند و حتی کار به جایی رسید که افراد دارای لباس با دکمه پشمی دستگیر میشدند!
◻️در چنین فضایی، فردریک باستیا اقتصاددان نامدار نامه طنزآمیزی به مجلس فرانسه فرستاد که ادعا میکرد توسط اتحادیه شمعسازان نوشته شده است. داستان را ببینید.
@Feghtesad
علیه حمایت رانتی
◻️اقتصاد آزاد در واقع، قیام علیه اقتصاد مرکانتیلیستی بود که در آن، حمایت رانتی از صنایع بانفوذ تحت پوشش مصلحت ملی مجاز شمرده میشد و نتیجه آن یک بازی برد-باخت به ضرر عموم مردم بود. در فرانسه مرکانتیلیستی، اتحادیه دکمهسازان که از رواج دکمههای ارزانتر پشمی احساس خطر میکردند با مجوز حکومت به مغازههای خیاطان میریختند و حتی کار به جایی رسید که افراد دارای لباس با دکمه پشمی دستگیر میشدند!
◻️در چنین فضایی، فردریک باستیا اقتصاددان نامدار نامه طنزآمیزی به مجلس فرانسه فرستاد که ادعا میکرد توسط اتحادیه شمعسازان نوشته شده است. داستان را ببینید.
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
علم و شبهعلم/ تورمخواری یا سرمایهگذاری؟
✍🏻علی میرزاخانی
◻️ ماندگاری طولانی یک پدیده مخرب، همواره این سؤال را ایجاد میکند که ذینفعان این پدیده چه کسانی هستند. تورم دورقمی، مهمترین ویژگی اقتصاد ایران در نیمقرن اخیر است که چنین مصیبتی را کمتر کشوری در مدت زمانی چنین طولانی به خود دیده است به ویژه اینکه اخیرا از میانگین بلندمدت حدودا ۲۰ درصدی به میانگین خطرناک بالای ۴۰ درصد شیفت کرده است. آیا ذینفعان این پدیده توانستهاند یا اصولا میتوانند مانع شکلگیری اراده واقعی برای مواجهه علمی با آن شوند؟ آن هم در زمانی که واکسن تورم بیش از ۴۰ سال است که در دسترس است؟
◻️تورم از آسمان نازل نمیشود بلکه همانطور که در مطلب اول از مجموعه مطالب «علم و شبهعلم» توضیح داده شد پیامد طبیعی «تقلب در سیاستگذاری پولی» است که باعث دستکاری عمدی ارزش پول (کاهش ارزش پول) میشود و روی دیگر این سکه همان افزایش سطح عمومی قیمتها (تورم) است. سیاست تورمسازی در ادبیات اقتصادی به «مالیات تورمی» نیز موسوم است چرا که عین مالیات از جیب ضعیفترین اقشار جامعه (صاحبان درآمدهای ثابت) برداشته میشود و به همین دلیل، ناعادلانهترین نوع مالیات است.
◻️پیامدهای تورم فقط به ناعادلانه بودن آن محدود نمیشود بلکه آثار شوم مترتب بر آن را میتوان در تخریب سرمایهگذاری و رشد اقتصادی مشاهده کرد. به طور خلاصه و در توضیحی ساده میتوان اینگونه گفت که تورم باعث تغییر الگوی رفتاری بازیگران اقتصادی میشود و «تورمخواری» را جایگزین «سرمایهگذاری» میکند؛ اما چگونه؟
◻️تورم در کوتاهمدت باعث تغییر قیمتهای نسبی میشود؛ به این صورت که با شروع امواج اولیه صعود تورم، قیمت یک دارایی خاص مثل ارز، ملک، طلا و کالاهای بادوامی نظیر خودرو به صورت جهشی افزایش پیدا میکند و این شوک افزایشی به صورت مرحلهای در بازارهای دیگر تکرار میشود. در فقدان سیاست فعال پولی برای مهار اژدهای تورم، عموم بازیگران اقتصادی (حتی مردم عادی) به دنبال یافتن پناهگاهی با هدف حفظ ارزش پول خود به بازار داراییها (ملک، دلار، خودرو، طلا و …) حمله میکنند. تورمخواری با تقاضای سرمایهای این نوع داراییها جایگزین سرمایهگذاری میشود زیرا بازدهی اسمی داراییها از سود سرمایهگذاری سبقت میگیرد. در چنین اوضاعی، قیمتگذاری دستوری (به عنوان اشتباهترین روش مهار تورم) باعث شکلگیری قیمتهای نسبی غیرمنطقی و تحریف بیشتر قیمتها شده و کفه بازدهی اسمی داراییها (و طبیعتا جاذبه آن) را سنگینتر میکند.
◻️آیا مردم و بازیگران اقتصادی مقصرند؟ شاید عدهای پاسخ مثبت به این پرسش بدهند اما قطعا پاسخی برای پرسش دوم که مردم برای حفظ ارزش پول خود در بمباران قیمتها به کدام پناهگاه باید پناه ببرند ندارند. مردم همه سرگردان بازار داراییها میشوند و رصد قیمتهای نسبی برای خرید و فروش داراییهای مختلف جایگزین سرمایهگذاری (به مفهوم اقتصادی تشکیل سرمایه ثابت) میشود.
◻️صاحبان نفوذ در نظام بانکی که در صف اول دریافت وامهای ارزان هستند برندگان اصلی مسابقه تورمخواری هستند زیرا در شرایط نبود اراده برای مهار تورم، بازدهی اسمی ملک و دلار و طلا و خودرو از نرخ بهره سبقت معناداری میگیرد و ثروت انبوهی را از جیب سپردهگذاران به جیب وامخواران منتقل میکند. از دیگر تبعات مخرب مسابقه تورمخواری شکلگیری یک پارادوکس تکراری است: بیداد نقدینگی در بازار داراییها و قحطی آن در بخش مولد که البته توضیح سختی ندارد.
◻️بانکها تمایلی به پرداخت وام به بخش تولید ندارند چرا که تبدیل سپردهها به داراییهایی چون ملک بازدهی بالاتری از بهره وام دارد. کسانی هم که وام میگیرند تمایلی ندارند آن را در تولید به کار اندازند چرا که سود تولید از بازدهی اسمی ملک و طلا و دلار کمتر است. بنابراین طبیعی است همه از عطش نقدینگی سخن بگویند به اسم تولید اما برای آن کار دیگر. شرکای تئوریسین سیستم تورمخواری چنین القا میکنند که حمله به بازار داراییها علت تورم است اما واقعیت شکلی معکوس دارد و این حمله معلول تورم (و نحوه مواجهه غلط با آن) است نه علت آن. خلاصه داستان اینکه تورم باعث شکلگیری طبقه وامخواران میشود که نقاب تولید به صورت میزنند اما در واقع تورمخواری میکنند. آیا طبقه تورمخوار به عنوان ذینفع ماندگاری تورم مانع تورمزدایی از مسیر علمی میشود و آدرس غلط قیمتگذاری دستوری برای مهار تورم را به سیاستگذار تحمیل میکند؟ الله اعلم.
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
#اندیشکده
@Feghtesad
✍🏻علی میرزاخانی
◻️ ماندگاری طولانی یک پدیده مخرب، همواره این سؤال را ایجاد میکند که ذینفعان این پدیده چه کسانی هستند. تورم دورقمی، مهمترین ویژگی اقتصاد ایران در نیمقرن اخیر است که چنین مصیبتی را کمتر کشوری در مدت زمانی چنین طولانی به خود دیده است به ویژه اینکه اخیرا از میانگین بلندمدت حدودا ۲۰ درصدی به میانگین خطرناک بالای ۴۰ درصد شیفت کرده است. آیا ذینفعان این پدیده توانستهاند یا اصولا میتوانند مانع شکلگیری اراده واقعی برای مواجهه علمی با آن شوند؟ آن هم در زمانی که واکسن تورم بیش از ۴۰ سال است که در دسترس است؟
◻️تورم از آسمان نازل نمیشود بلکه همانطور که در مطلب اول از مجموعه مطالب «علم و شبهعلم» توضیح داده شد پیامد طبیعی «تقلب در سیاستگذاری پولی» است که باعث دستکاری عمدی ارزش پول (کاهش ارزش پول) میشود و روی دیگر این سکه همان افزایش سطح عمومی قیمتها (تورم) است. سیاست تورمسازی در ادبیات اقتصادی به «مالیات تورمی» نیز موسوم است چرا که عین مالیات از جیب ضعیفترین اقشار جامعه (صاحبان درآمدهای ثابت) برداشته میشود و به همین دلیل، ناعادلانهترین نوع مالیات است.
◻️پیامدهای تورم فقط به ناعادلانه بودن آن محدود نمیشود بلکه آثار شوم مترتب بر آن را میتوان در تخریب سرمایهگذاری و رشد اقتصادی مشاهده کرد. به طور خلاصه و در توضیحی ساده میتوان اینگونه گفت که تورم باعث تغییر الگوی رفتاری بازیگران اقتصادی میشود و «تورمخواری» را جایگزین «سرمایهگذاری» میکند؛ اما چگونه؟
◻️تورم در کوتاهمدت باعث تغییر قیمتهای نسبی میشود؛ به این صورت که با شروع امواج اولیه صعود تورم، قیمت یک دارایی خاص مثل ارز، ملک، طلا و کالاهای بادوامی نظیر خودرو به صورت جهشی افزایش پیدا میکند و این شوک افزایشی به صورت مرحلهای در بازارهای دیگر تکرار میشود. در فقدان سیاست فعال پولی برای مهار اژدهای تورم، عموم بازیگران اقتصادی (حتی مردم عادی) به دنبال یافتن پناهگاهی با هدف حفظ ارزش پول خود به بازار داراییها (ملک، دلار، خودرو، طلا و …) حمله میکنند. تورمخواری با تقاضای سرمایهای این نوع داراییها جایگزین سرمایهگذاری میشود زیرا بازدهی اسمی داراییها از سود سرمایهگذاری سبقت میگیرد. در چنین اوضاعی، قیمتگذاری دستوری (به عنوان اشتباهترین روش مهار تورم) باعث شکلگیری قیمتهای نسبی غیرمنطقی و تحریف بیشتر قیمتها شده و کفه بازدهی اسمی داراییها (و طبیعتا جاذبه آن) را سنگینتر میکند.
◻️آیا مردم و بازیگران اقتصادی مقصرند؟ شاید عدهای پاسخ مثبت به این پرسش بدهند اما قطعا پاسخی برای پرسش دوم که مردم برای حفظ ارزش پول خود در بمباران قیمتها به کدام پناهگاه باید پناه ببرند ندارند. مردم همه سرگردان بازار داراییها میشوند و رصد قیمتهای نسبی برای خرید و فروش داراییهای مختلف جایگزین سرمایهگذاری (به مفهوم اقتصادی تشکیل سرمایه ثابت) میشود.
◻️صاحبان نفوذ در نظام بانکی که در صف اول دریافت وامهای ارزان هستند برندگان اصلی مسابقه تورمخواری هستند زیرا در شرایط نبود اراده برای مهار تورم، بازدهی اسمی ملک و دلار و طلا و خودرو از نرخ بهره سبقت معناداری میگیرد و ثروت انبوهی را از جیب سپردهگذاران به جیب وامخواران منتقل میکند. از دیگر تبعات مخرب مسابقه تورمخواری شکلگیری یک پارادوکس تکراری است: بیداد نقدینگی در بازار داراییها و قحطی آن در بخش مولد که البته توضیح سختی ندارد.
◻️بانکها تمایلی به پرداخت وام به بخش تولید ندارند چرا که تبدیل سپردهها به داراییهایی چون ملک بازدهی بالاتری از بهره وام دارد. کسانی هم که وام میگیرند تمایلی ندارند آن را در تولید به کار اندازند چرا که سود تولید از بازدهی اسمی ملک و طلا و دلار کمتر است. بنابراین طبیعی است همه از عطش نقدینگی سخن بگویند به اسم تولید اما برای آن کار دیگر. شرکای تئوریسین سیستم تورمخواری چنین القا میکنند که حمله به بازار داراییها علت تورم است اما واقعیت شکلی معکوس دارد و این حمله معلول تورم (و نحوه مواجهه غلط با آن) است نه علت آن. خلاصه داستان اینکه تورم باعث شکلگیری طبقه وامخواران میشود که نقاب تولید به صورت میزنند اما در واقع تورمخواری میکنند. آیا طبقه تورمخوار به عنوان ذینفع ماندگاری تورم مانع تورمزدایی از مسیر علمی میشود و آدرس غلط قیمتگذاری دستوری برای مهار تورم را به سیاستگذار تحمیل میکند؟ الله اعلم.
◻️علم و شبهعلم در اقتصاد ایران/ مقدمه
◻️تورم را چه کسانی میسازند؟/ مطلب اول
◻️تورم را نرخ ارز بالا میبرد؟/مطلب دوم
#اندیشکده
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
◻️جان مینارد کینز کسی بود که از داخل نظام بازار پای دولت را به اقتصاد باز کرد. کینز از دیدگاه خیلی از متفکران بزرگترین دانشمند اقتصادی بعد از آدام اسمیت بود که معتقد بود بهترین راه برای نابودسازی یک کشور، مخدوشسازی سیستم قیمتها از طریق تورم است. اما نقطه متناقضنما این بود که راهحلهای وی برای مقابله با رکود در نهایت باعث تورم میشد تا جایی که در دهه ۱۹۷۰ پدیده جدید «رکود همزمان با تورم» یعنی رکودتورمی به وقوع پیوست؛ در حالی که تا آن زمان در ادبیات اقتصادی تصور میشد وقوع همزمان این دو پدیده محال است.
◻️این بحران اقتصادی باعث بازگشت توجه جهانی به اندیشه بدیل کینز یعنی اندیشه هایک شد که نیم قرن بود از تناقض تئوریک اندیشه کینز سخن میگفت. به عبارت دقیقتر، بحران رکود تورمی از بحران فکری تئوری کینز پرده برداشت که داستان مناظرهای طولانی است. داستان این جدال فکری و پیامدهای آن در دنیای واقعی را در «#رادیو_اندیشه فردای اقتصاد» دنبال کنید.
◻️این پژوهش تاریخی توسط امیررضا عبدلی، دبیر دپارتمان اندیشه «فردای اقتصاد» انجام شده و توسط خود وی روایت میشود.
@Feghtesad
◻️جان مینارد کینز کسی بود که از داخل نظام بازار پای دولت را به اقتصاد باز کرد. کینز از دیدگاه خیلی از متفکران بزرگترین دانشمند اقتصادی بعد از آدام اسمیت بود که معتقد بود بهترین راه برای نابودسازی یک کشور، مخدوشسازی سیستم قیمتها از طریق تورم است. اما نقطه متناقضنما این بود که راهحلهای وی برای مقابله با رکود در نهایت باعث تورم میشد تا جایی که در دهه ۱۹۷۰ پدیده جدید «رکود همزمان با تورم» یعنی رکودتورمی به وقوع پیوست؛ در حالی که تا آن زمان در ادبیات اقتصادی تصور میشد وقوع همزمان این دو پدیده محال است.
◻️این بحران اقتصادی باعث بازگشت توجه جهانی به اندیشه بدیل کینز یعنی اندیشه هایک شد که نیم قرن بود از تناقض تئوریک اندیشه کینز سخن میگفت. به عبارت دقیقتر، بحران رکود تورمی از بحران فکری تئوری کینز پرده برداشت که داستان مناظرهای طولانی است. داستان این جدال فکری و پیامدهای آن در دنیای واقعی را در «#رادیو_اندیشه فردای اقتصاد» دنبال کنید.
◻️این پژوهش تاریخی توسط امیررضا عبدلی، دبیر دپارتمان اندیشه «فردای اقتصاد» انجام شده و توسط خود وی روایت میشود.
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تحلیل موسی غنینژاد از علل تاریخی عقبماندگی اقتصاد ایران/ مشروطه چرا دوام نیاورد؟
◽️در تازهترین نشست گفتوگوی فردا که در استودیوی «فردای اقتصاد» برگزار شده است علل تاریخی عقبماندگی اقتصادی ایران با حضور موسی غنینژاد، فریدون مجلسی و آرش رییسینژاد بررسی شد. موسی غنینژاد در این نشست، نهضت مشروطه را گام بزرگی به سوی توسعهیافتگی دانست که متاسفانه به دلیل خلأ پشتوانه نظری و تئوریک از سوی ایدئولوژیهای مختلف مصادره شد و ناتمام ماند.
فیلم کامل این نشست هفته آینده در وبسایت «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.
#گفتوگوی_فردا
@Feghtesad
◽️در تازهترین نشست گفتوگوی فردا که در استودیوی «فردای اقتصاد» برگزار شده است علل تاریخی عقبماندگی اقتصادی ایران با حضور موسی غنینژاد، فریدون مجلسی و آرش رییسینژاد بررسی شد. موسی غنینژاد در این نشست، نهضت مشروطه را گام بزرگی به سوی توسعهیافتگی دانست که متاسفانه به دلیل خلأ پشتوانه نظری و تئوریک از سوی ایدئولوژیهای مختلف مصادره شد و ناتمام ماند.
فیلم کامل این نشست هفته آینده در وبسایت «فردای اقتصاد» منتشر خواهد شد.
#گفتوگوی_فردا
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مناظره قرن/ زندگی فون هایک، ستاره اقتصاد آزاد قرن بیستم
📍نیم قرن پس از سیطره تفکر «کینز» بر نظام سیاستگذاری بلوک غرب، ناگهان از اواسط دهه ۱۹۷۰، نام دیگری در اتاقهای سیاستگذاری شنیده میشد که برای محافل فکری آشنا بود اما برای سیاستمداران و عموم مردم ناآشنا: فردریش فون هایک.
◻️میگویند در همان روزها بود که مارگارت تاچر که چند سال بعد همراه با رونالد ریگان نظام سیاستگذاری اقتصادی را در بریتانیا و آمریکا دگرگون کردند در نشست حزبی با محافظهکاران انگلیس، کتاب «منشور آزادی» هایک را از کیف خود درآورد و روی میز کوبید و گفت: این آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
◻️اما هایک چه کسی بود و چه کرد؟
در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
#رادیو_اندیشه
@Feghtesad
📍نیم قرن پس از سیطره تفکر «کینز» بر نظام سیاستگذاری بلوک غرب، ناگهان از اواسط دهه ۱۹۷۰، نام دیگری در اتاقهای سیاستگذاری شنیده میشد که برای محافل فکری آشنا بود اما برای سیاستمداران و عموم مردم ناآشنا: فردریش فون هایک.
◻️میگویند در همان روزها بود که مارگارت تاچر که چند سال بعد همراه با رونالد ریگان نظام سیاستگذاری اقتصادی را در بریتانیا و آمریکا دگرگون کردند در نشست حزبی با محافظهکاران انگلیس، کتاب «منشور آزادی» هایک را از کیف خود درآورد و روی میز کوبید و گفت: این آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
◻️اما هایک چه کسی بود و چه کرد؟
در همین رابطه:
▪️رادیو اندیشه/ ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار
#رادیو_اندیشه
@Feghtesad
Forwarded from فردای اقتصاد
جدایی تجارت از سیاست؛
راه مصالحه در اتاق بازرگانی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️اصل «جدایی تجارت از سیاست» که در عموم کشورهای توسعهیافته به رسمیت شناخته شده است صرفا به این معنا نیست که شاغلان در عرصه حکمرانی نباید وارد فعالیت اقتصادی شوند بلکه معنای دومی هم دارد و آن اینکه فعالان اقتصادی هم نباید مطالبه شراکت در امور حکمرانی داشته باشند. این مرز به اندازهای جدی است که در اقتصادهای مدرن، هر فعال اقتصادی که وارد نهادهای حکمرانی شود باید کل سبد دارایی مالی و غیرمالیش را به حساب کور و ناشناسی منتقل شود تا امکان ذینفع بودن در سیاستگذاری منتفی شود و چنانچه فرضا چنین ارتباطی کشف شود مصداق فساد و رسوایی خواهد بود.
◻️این دو حوزه فعالیت که در اكثر كشورهای توسعهيافته جهان با قوانين سفت و سخت از هم تفكيك شدهاند در ایران به کلی در هم آمیختهاند یعنی هم شاغلان در فعالیتهای حکمرانی به فعالیت اقتصادی مشغولند و هم فعالان اقتصادی خود را محق در سیاستگذاری اقتصادی یا شراکت در تصمیمسازی میدانند که این هر دو غلط و فسادزاست. به عبارت دیگر، نه نظام حکمرانی مجاز است ذینفعان سیاستگذاری را در اتاق تصمیمگیری (نه مشورت) راه دهد و نه برای فعالان اقتصادی نفعی از پذیرش کرسی تصمیمگیری قابل تصور است.
◻️مقامات دولتی به این بهانه وارد فعالیت اقتصادی با سرمایه بیتالمال میشوند که فعالان اقتصادی به فکر جیب خود هستند و هزینه تولید را بالا میبرند ولی چون دولتمردان به فکر جیب خود نیستند پس قیمت تمام شده کاهش مییابد و رفاه مردم افزایش مییابد. اینکه این گزاره غلط است نیازی به تجربه نداشت چرا که نادرست بودن آن را تئوری اقتصادی ثابت کرده است اما اکنون تجربه هزاران میلیارد اتلاف منابع هم بر صحت تئوری اقتصادی مهر تایید زده است و بر همین مبنا، دولتمردان شاغل در فعالیتهای اقتصادی، ذیل هر عنوانی اعم از دولتی و خصولتی و خصوصی باید پای خود را از اقتصاد بیرون بکشند.
◻️از سوی دیگر، مطالبه شراکت در تصمیمسازی و تصمیمگیری اقتصادی توسط فعالان اقتصادی نیز ریشه در تصور نادرستی دارد که اداره اقتصاد یک کشور را چیزی شبیه اداره یک بنگاه اقتصادی میداند. این تصور ناصحیح باعث استنتاجی فاجعهبار شده است: اینکه افراد موفق در اداره یک بنگاه اقتصادی بهترین افراد برای سیاستگذاری اقتصادی هستند که در ادبیات اقتصادی به خطای تعمیم موسوم است؛ خطایی که در اکثر دولتها به ویژه در دولت روحانی و دولت هاشمی باعث تحمیل هزینههای فراوان بر اقتصاد کشور شد و موضوع مبحثی جداگانه است.
◻️به عبارت سادهتر، هیچ سیاست بد و فاجعهآمیزی در اقتصاد نیست که ذینفعی در بیزنس نداشته باشد و زمانی که به حضور فعالان اقتصادی در اتاقهای سیاستگذاری مشروعیت داده میشود اولین سؤال این خواهد بود که کدام فعال اقتصادی؟ نیازی به توضیح بیشتر نیست که منافع گروهی از فعالان اقتصادی ممکن است در افزایش نرخ ارز یا نرخ بهره باشد و منافع گروه دیگری در کاهش این دو نرخ یا یکی از آنها. ماموریت سیاستگذار، ایستادن در جبهه یکی علیه دیگری نیست، بلکه حاکمسازی قواعد همهشمول بر میدان فعالیتهای اقتصادی و سیاستگذاری معطوف به کشف نرخهای تعادلی است که نه منفعت و رانت بادآوردهای نصیب یکی کند و نه ضرر غیرموجهی را برای دیگری به ارمغان آورد تا منافع عمومی حداکثر شود.
◻️اما این مقدمه مفصل چه ارتباطی با اختلافات اخیر بر سر نحوه انتخاب رییس اتاق بازرگانی دارد؟ نظام حکمرانی به این دلیل خود را محق در شراکت برای تعیین رییس اتاق میداند که به او کرسی حضور در شوراهای تصمیمگیری و به تبع آن شراکت در اتخاذ تصمیمات داده است که بر مبنای استدلالات مطرح شده در مقدمه، هم اعطای این امتیاز از سوی نظام حکمرانی اقتصادی غلط بوده است و هم پذیرش این امتیاز از سوی فعالان اقتصادی. به نظر میرسد یک راه مصالحه برای پایان بخشیدن به اختلافات این باشد که همه این نوع امتیازات بر اساس توافقی مرضیالطرفین لغو و انتخاب رییس اتاق هم به خود فعالان اقتصادی واگذار شود تا هم اختلاف پایان یابد هم یک سنت نادرست از بین برود و هم اینکه اتاق بازرگانی به کار اصلی خود یعنی مطالبه محیط مساعد کسبوکار برای عموم فعالان اقتصادی مشغول شود.
#اندیشکده
@Feghtesad
راه مصالحه در اتاق بازرگانی
✍🏻علی میرزاخانی
◻️اصل «جدایی تجارت از سیاست» که در عموم کشورهای توسعهیافته به رسمیت شناخته شده است صرفا به این معنا نیست که شاغلان در عرصه حکمرانی نباید وارد فعالیت اقتصادی شوند بلکه معنای دومی هم دارد و آن اینکه فعالان اقتصادی هم نباید مطالبه شراکت در امور حکمرانی داشته باشند. این مرز به اندازهای جدی است که در اقتصادهای مدرن، هر فعال اقتصادی که وارد نهادهای حکمرانی شود باید کل سبد دارایی مالی و غیرمالیش را به حساب کور و ناشناسی منتقل شود تا امکان ذینفع بودن در سیاستگذاری منتفی شود و چنانچه فرضا چنین ارتباطی کشف شود مصداق فساد و رسوایی خواهد بود.
◻️این دو حوزه فعالیت که در اكثر كشورهای توسعهيافته جهان با قوانين سفت و سخت از هم تفكيك شدهاند در ایران به کلی در هم آمیختهاند یعنی هم شاغلان در فعالیتهای حکمرانی به فعالیت اقتصادی مشغولند و هم فعالان اقتصادی خود را محق در سیاستگذاری اقتصادی یا شراکت در تصمیمسازی میدانند که این هر دو غلط و فسادزاست. به عبارت دیگر، نه نظام حکمرانی مجاز است ذینفعان سیاستگذاری را در اتاق تصمیمگیری (نه مشورت) راه دهد و نه برای فعالان اقتصادی نفعی از پذیرش کرسی تصمیمگیری قابل تصور است.
◻️مقامات دولتی به این بهانه وارد فعالیت اقتصادی با سرمایه بیتالمال میشوند که فعالان اقتصادی به فکر جیب خود هستند و هزینه تولید را بالا میبرند ولی چون دولتمردان به فکر جیب خود نیستند پس قیمت تمام شده کاهش مییابد و رفاه مردم افزایش مییابد. اینکه این گزاره غلط است نیازی به تجربه نداشت چرا که نادرست بودن آن را تئوری اقتصادی ثابت کرده است اما اکنون تجربه هزاران میلیارد اتلاف منابع هم بر صحت تئوری اقتصادی مهر تایید زده است و بر همین مبنا، دولتمردان شاغل در فعالیتهای اقتصادی، ذیل هر عنوانی اعم از دولتی و خصولتی و خصوصی باید پای خود را از اقتصاد بیرون بکشند.
◻️از سوی دیگر، مطالبه شراکت در تصمیمسازی و تصمیمگیری اقتصادی توسط فعالان اقتصادی نیز ریشه در تصور نادرستی دارد که اداره اقتصاد یک کشور را چیزی شبیه اداره یک بنگاه اقتصادی میداند. این تصور ناصحیح باعث استنتاجی فاجعهبار شده است: اینکه افراد موفق در اداره یک بنگاه اقتصادی بهترین افراد برای سیاستگذاری اقتصادی هستند که در ادبیات اقتصادی به خطای تعمیم موسوم است؛ خطایی که در اکثر دولتها به ویژه در دولت روحانی و دولت هاشمی باعث تحمیل هزینههای فراوان بر اقتصاد کشور شد و موضوع مبحثی جداگانه است.
◻️به عبارت سادهتر، هیچ سیاست بد و فاجعهآمیزی در اقتصاد نیست که ذینفعی در بیزنس نداشته باشد و زمانی که به حضور فعالان اقتصادی در اتاقهای سیاستگذاری مشروعیت داده میشود اولین سؤال این خواهد بود که کدام فعال اقتصادی؟ نیازی به توضیح بیشتر نیست که منافع گروهی از فعالان اقتصادی ممکن است در افزایش نرخ ارز یا نرخ بهره باشد و منافع گروه دیگری در کاهش این دو نرخ یا یکی از آنها. ماموریت سیاستگذار، ایستادن در جبهه یکی علیه دیگری نیست، بلکه حاکمسازی قواعد همهشمول بر میدان فعالیتهای اقتصادی و سیاستگذاری معطوف به کشف نرخهای تعادلی است که نه منفعت و رانت بادآوردهای نصیب یکی کند و نه ضرر غیرموجهی را برای دیگری به ارمغان آورد تا منافع عمومی حداکثر شود.
◻️اما این مقدمه مفصل چه ارتباطی با اختلافات اخیر بر سر نحوه انتخاب رییس اتاق بازرگانی دارد؟ نظام حکمرانی به این دلیل خود را محق در شراکت برای تعیین رییس اتاق میداند که به او کرسی حضور در شوراهای تصمیمگیری و به تبع آن شراکت در اتخاذ تصمیمات داده است که بر مبنای استدلالات مطرح شده در مقدمه، هم اعطای این امتیاز از سوی نظام حکمرانی اقتصادی غلط بوده است و هم پذیرش این امتیاز از سوی فعالان اقتصادی. به نظر میرسد یک راه مصالحه برای پایان بخشیدن به اختلافات این باشد که همه این نوع امتیازات بر اساس توافقی مرضیالطرفین لغو و انتخاب رییس اتاق هم به خود فعالان اقتصادی واگذار شود تا هم اختلاف پایان یابد هم یک سنت نادرست از بین برود و هم اینکه اتاق بازرگانی به کار اصلی خود یعنی مطالبه محیط مساعد کسبوکار برای عموم فعالان اقتصادی مشغول شود.
#اندیشکده
@Feghtesad