Forwarded from اتچ بات
میدانم سخت است برای آنانی که هیچگاه حتی تصور سیمخاردارهای مرز، به ذهنشان غیرعادی نیامده است چه برسد به اینکه خارها و دوشکاهای به نشان گرفته در هر دو سمت آن، روح و روانشان را خونین و جان زندگی نکردهی عزیزانشان را به زیر خروارها خاک فرستاده باشد اما باز سعی کنيد تصور کنید که روزی دو قدرت اشغالگر بین تهران و کرج یک خط دلبخواهانهای روی نقشه بکشند، بعد اسم آن را بگذارند "مرز"! آنگاه تهران را بخوانید کشور "الف" و کرج بشود کشور "ب".
شهروندان کشور الف، تهرانیها، مجبور شوند با زبان مثلا چینی و شهروندان کشور ب، کرجیها، با زبان روسی تحصیل بکنند. در هر دو سمت این نوار مرزی هیچ امکان اقتصادیای وجود نداشته باشد و تمام منابع آنها غارت شود برای مناطق دیگری. بخش بزرگی از مردم، کودکان، زنان، مردان و خلاصه پیر و جوان مجبور شوند برای لقمهای نان به کولبری روی بیاورند و بستههای سنگین را به کول بگیرند؛ آن را از مسیر درکه قله به قله برسانند به عظیمیه در کرج، و حین این رفت و آمد به جرم عبور از "مرز"!!! با دوشکا به آنها شلیک شود.
#سینا_رسول زاده و نیز دهها کولبر و سوختبر دیگر، روزانه از این قربانیان هستند، کودک-کولبری که به جای عبور از خط فرضی بین کرج و تهران، از خط فرضی بین بانه و سلیمانی عبور کرد.
اگر میخواهید بدانید حال ما در کوردستان و بلوچستان چگونه است و نسبت ما با این خطوط استعماری و اشغالی فرضی چگونه است بویژه وقتی که خبر کشتار کولبرها و سوختبران را میشنویم، فقط برای یک دقیقه بدون گاردگیری برگردید به مثال آن خط فرضی بین کرج و تهران.
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://t.me/edalatxah
شهروندان کشور الف، تهرانیها، مجبور شوند با زبان مثلا چینی و شهروندان کشور ب، کرجیها، با زبان روسی تحصیل بکنند. در هر دو سمت این نوار مرزی هیچ امکان اقتصادیای وجود نداشته باشد و تمام منابع آنها غارت شود برای مناطق دیگری. بخش بزرگی از مردم، کودکان، زنان، مردان و خلاصه پیر و جوان مجبور شوند برای لقمهای نان به کولبری روی بیاورند و بستههای سنگین را به کول بگیرند؛ آن را از مسیر درکه قله به قله برسانند به عظیمیه در کرج، و حین این رفت و آمد به جرم عبور از "مرز"!!! با دوشکا به آنها شلیک شود.
#سینا_رسول زاده و نیز دهها کولبر و سوختبر دیگر، روزانه از این قربانیان هستند، کودک-کولبری که به جای عبور از خط فرضی بین کرج و تهران، از خط فرضی بین بانه و سلیمانی عبور کرد.
اگر میخواهید بدانید حال ما در کوردستان و بلوچستان چگونه است و نسبت ما با این خطوط استعماری و اشغالی فرضی چگونه است بویژه وقتی که خبر کشتار کولبرها و سوختبران را میشنویم، فقط برای یک دقیقه بدون گاردگیری برگردید به مثال آن خط فرضی بین کرج و تهران.
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://t.me/edalatxah
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #یاسین_رامین همسر مهناز افشار: آن فلسطینیها مقصرند و مرگ زنان و کودکان فلسطینی نیز در این جنگ، امری طبیعی است!
#مدرسه_رهایی : از امثال رامین که امروز سوپر برانداز شده و به همراه زنش بخشی از فاشیسم خارجنشین را تشکیل میدهند این مواضع طبیعی است.
کسانی که نان خود را به خون کودکان ایران زدهاند و شیرخشک فاسد را به مدد رانت پدر ولایتمدار خود به حلق کودکان ایران ریختهاند طبیعی است برای کودکان فلسطینی اهمیتی قایل نشوند.
تاریخ بعدها نشان خواهد داد که موضعگیری مخالف نظام این افراد بخشی از صدور اپوزیسیون به خارج است. کودکان محروم شده امروز، عصیانگران فردایند و انتقام خود را از این قماش خواهند گرفت.
🔻🔺🔻
@edalatxah
#مدرسه_رهایی : از امثال رامین که امروز سوپر برانداز شده و به همراه زنش بخشی از فاشیسم خارجنشین را تشکیل میدهند این مواضع طبیعی است.
کسانی که نان خود را به خون کودکان ایران زدهاند و شیرخشک فاسد را به مدد رانت پدر ولایتمدار خود به حلق کودکان ایران ریختهاند طبیعی است برای کودکان فلسطینی اهمیتی قایل نشوند.
تاریخ بعدها نشان خواهد داد که موضعگیری مخالف نظام این افراد بخشی از صدور اپوزیسیون به خارج است. کودکان محروم شده امروز، عصیانگران فردایند و انتقام خود را از این قماش خواهند گرفت.
🔻🔺🔻
@edalatxah
#مدرسه_رهایی:
بیرون بیا رفیق!
خطر کن با پول خُردی که دیگر پول نیست
با جای خوابی که در زیر باران است
و با کاری که فردا از دست اش خواهی داد.
پا به خیابان بگذار! بِرَزم!
برای صبر کردن خیلی دیر شده است.
به یاری ما بشتاب تا به خود کمک کرده باشی
همبستگی بکن!
بیرون بیا رفیق
در برابر سلاح ها از دستمزد ات دفاع کن!
اگر تو بدانی که چیزی برای از دست دادن نداری
آنگاه پلیس، اسلحه کم خواهد آورد!
پا به خیابان بگذار! بِرَزم!
برای صبر کردن خیلی دیر شده است.
به یاری ما بشتاب تا به خود کمک کرده باشی
همبستگی بکن!
«برتولت برشت»
بازسرایی شهاب برهان
🔻🔺🔻
@edalatxah
بیرون بیا رفیق!
خطر کن با پول خُردی که دیگر پول نیست
با جای خوابی که در زیر باران است
و با کاری که فردا از دست اش خواهی داد.
پا به خیابان بگذار! بِرَزم!
برای صبر کردن خیلی دیر شده است.
به یاری ما بشتاب تا به خود کمک کرده باشی
همبستگی بکن!
بیرون بیا رفیق
در برابر سلاح ها از دستمزد ات دفاع کن!
اگر تو بدانی که چیزی برای از دست دادن نداری
آنگاه پلیس، اسلحه کم خواهد آورد!
پا به خیابان بگذار! بِرَزم!
برای صبر کردن خیلی دیر شده است.
به یاری ما بشتاب تا به خود کمک کرده باشی
همبستگی بکن!
«برتولت برشت»
بازسرایی شهاب برهان
🔻🔺🔻
@edalatxah
⭕️ اقلیت خائن چه کسانی بودند؟
#یادداشت_روز
۱۷ تیر ۱۴۰۳
در طول انتخابات یکی از هشتگهای پر تکرار برای توصیف رای دهندگان #اقلیت_خائن بود. که بیشتر توسط بخشی از اپوزیسیون و عمدتا خارجنشین زده میشد. در کنار آن برخی اعلام مواضع توسط افراد به این صورت بود که رای دهندگان را کسانی توصیف میکردند که بدون در نظر گرفتن خونهای ریخته شده انگشت به خون جانباختگان راه آزادی و برابری میزدند. به عنوان مثال خانوادههای جانباختگان برای بیدار کردن وجدانهای خفته از این ادبیات استفاده میکردند. با اندکی تامل این ادبیات خانوادههای دادخواه قابل درک است چرا که آنان عزیزان خود را روانه گورستان کردند و نمایندگان دو جناح در نمایش انتخابات بالفعل قاتلان فرزندان این سرزمین بوده و هستند اما سوال این است آیا تمام رای دهندگان خائن هستند؟ اطلاق اقلیت خائن به چه کسانی درست است؟
🔸اول اینکه با فرض درست بودن آمار مشارکت، رای دهندگان در هر دو دوره اقلیت هستند و اگر بخواهیم با همان استدلال ظریف( که در دور اول گفت، ۶۰ درصد رای ندادند و ۲۰ درصد به پزشکیان رای دادند پس ۸۰ درصد مخالف جلیلی هستند) پزشکیان رییسجمهور نظام و تنها ۲۵ درصد مردم ایران است پس رایدهندگان به باند استمرارطلبان در اقلیت آشکار هستند.
🔸دوم اینکه آیا این جمعیت ۲۵ درصدی همه یک دست هستند و از منافع یکسان برخوردارند؟ آیا همه خائن هستند یا تنها بخشی به خونهای به ناحق ریخته شده خیانت نمودهاند؟ در پاسخ باید گفت حساب کارگزاران نظام و کسانی که رانت و قدرت داشته و خواهند داشت که اظهر من الشمس است آنها از صدر تا ذیل از #خاتمی و #کروبی تا #ظریف و #آذریجهرمی و تمام جبهه موسوم به اصلاحطلبان خائن به آرمانهای ملت ایران هستند چرا که بارها از پشت به اعتماد این مردم خنجر زدهاند.
آن دسته از روشنفکرنمایان از #غنینژاد سینهچاک سرمایهداری هار تا #اباذری مدعی و مخالف نئولیبرالیسم و از #سروش تا #داوریاردکانی و به قول دوستی هیات حاکمه فاسد علوم اجتماعی و ... که نقش روشنفکر وابسته به جناحی از حکومت را بازی کردند خائنتر از کارگزاران استمرارطلب هستند آنها سرکوب دانشگاه و دانشجویان و زنان و کودکان را دیدهاند اما با شامورتیبازی و جلیلی هراسی از منتهیالیه راست تا چپ در آغوش هم غش کردند تا لکه ننگی بر دامانشان ثبت گردد.
در بین معلمان و کارگران، تشکلهای وابسته و زرد و فعالان منفردی که برای بهرهمندی از رانت و قدرت، مطالبات معیشتی را برای داغ کردن تنور انتخابات به کار بستند و چشم بر خون دانشآموزان به خون خفته بستند و عامل ستادی کاندیداهای دو جناح تبدیل شدند و مجری انتخابات گشتند در صورتی که میدانستند عامل تعرض به سفره کارگران و معلمان و پرستاران همین باندهای مافیایی هستند اگر خائن نیستند چه نام دارند؟
📌اما حساب آن بخش از مردم که به خاطر ترس از بیآیندگی، فقدان سازمان، گشودن راهی حداقلی و ... مقهور فضا شدند و انگشت خود را آلوده کردند را باید از این جماعت خائن جدا کرد. جوانانی که به غلط گمان میکنند استمرارطلبان کذاب برای آنها آزادی و کار میآورند را باید نقد کرد راه نشان داد و با آنان گفتگو نمود ولی به نظر اطلاق خائن به آنان شایسته نیست. معلم و کارگری که ناامیدانه و در غیاب آگاهی طبقاتی به دشمن طبقاتیاش رای میدهد را نباید با برچسب خائن راند.
باید قبول نماییم که کمپین انتخاباتی نامزدها به خصوص پزشکیان بسیار زیرکانه عمل نمودند و توانستند بخشی از مردم را پای صندوق رای بکشانند.
این جماعت که رای دادند اما نه رانتی نصیبشان خواهد شد و نه قدرتی و نیروی ایدئولوژیک سیستم حاکم نیستند حسابشان از #اقلیت_خائن جداست. نیروهای مترقی و پیشرو باید جامعه خود را خوب بشناسند و مانند #فاشیستهای_راست مردم را محکوم ننمایند. این بخش از رای دهندگان نیروهای بالقوه اعتراضات فردا هستند که به زودی از آنان #من_پشیمانم را خواهیم شنید در حالی که امثال #کیوان_صمیمی در حال توجیه رای خود و داستانسرایی هستند.
✅ ما یادمان نمیرود که وقتی بر اثر بیکفایتی و خیانت خاتمی، دولت احمدینژاد سر بر آورد همین روشنفکرنماها او را محصول انتخاب طبقه فرودست و معلمان میدانستند و همین معلمان چگونه در مقابل مجلس بزرگترین تجمع تاریخ خود را در سال ۱۳۸۵ رقم زدند و بهایش را پرداختند و باز همین معلمان چگونه پیش از قیام ژینا در تجمعات گسترده در سال ۱۴۰۰ خیابانها را تسخیر کردند. حساب معلمانی که رای دادند از حساب کسانی که معلمان را پای صندوقهای رای کشاندند و به دنبال میوهچینی از مطالبهگری معلمان هستند جداست.
ما به همرنجان خود که بنابر هر دلیلی راه ما را انتخاب نکردند خائن نمیگوییم ولی با آنان برخورد انتقادی و حسابشان را از اقلیت خائن جدا میکنیم.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
۱۷ تیر ۱۴۰۳
در طول انتخابات یکی از هشتگهای پر تکرار برای توصیف رای دهندگان #اقلیت_خائن بود. که بیشتر توسط بخشی از اپوزیسیون و عمدتا خارجنشین زده میشد. در کنار آن برخی اعلام مواضع توسط افراد به این صورت بود که رای دهندگان را کسانی توصیف میکردند که بدون در نظر گرفتن خونهای ریخته شده انگشت به خون جانباختگان راه آزادی و برابری میزدند. به عنوان مثال خانوادههای جانباختگان برای بیدار کردن وجدانهای خفته از این ادبیات استفاده میکردند. با اندکی تامل این ادبیات خانوادههای دادخواه قابل درک است چرا که آنان عزیزان خود را روانه گورستان کردند و نمایندگان دو جناح در نمایش انتخابات بالفعل قاتلان فرزندان این سرزمین بوده و هستند اما سوال این است آیا تمام رای دهندگان خائن هستند؟ اطلاق اقلیت خائن به چه کسانی درست است؟
🔸اول اینکه با فرض درست بودن آمار مشارکت، رای دهندگان در هر دو دوره اقلیت هستند و اگر بخواهیم با همان استدلال ظریف( که در دور اول گفت، ۶۰ درصد رای ندادند و ۲۰ درصد به پزشکیان رای دادند پس ۸۰ درصد مخالف جلیلی هستند) پزشکیان رییسجمهور نظام و تنها ۲۵ درصد مردم ایران است پس رایدهندگان به باند استمرارطلبان در اقلیت آشکار هستند.
🔸دوم اینکه آیا این جمعیت ۲۵ درصدی همه یک دست هستند و از منافع یکسان برخوردارند؟ آیا همه خائن هستند یا تنها بخشی به خونهای به ناحق ریخته شده خیانت نمودهاند؟ در پاسخ باید گفت حساب کارگزاران نظام و کسانی که رانت و قدرت داشته و خواهند داشت که اظهر من الشمس است آنها از صدر تا ذیل از #خاتمی و #کروبی تا #ظریف و #آذریجهرمی و تمام جبهه موسوم به اصلاحطلبان خائن به آرمانهای ملت ایران هستند چرا که بارها از پشت به اعتماد این مردم خنجر زدهاند.
آن دسته از روشنفکرنمایان از #غنینژاد سینهچاک سرمایهداری هار تا #اباذری مدعی و مخالف نئولیبرالیسم و از #سروش تا #داوریاردکانی و به قول دوستی هیات حاکمه فاسد علوم اجتماعی و ... که نقش روشنفکر وابسته به جناحی از حکومت را بازی کردند خائنتر از کارگزاران استمرارطلب هستند آنها سرکوب دانشگاه و دانشجویان و زنان و کودکان را دیدهاند اما با شامورتیبازی و جلیلی هراسی از منتهیالیه راست تا چپ در آغوش هم غش کردند تا لکه ننگی بر دامانشان ثبت گردد.
در بین معلمان و کارگران، تشکلهای وابسته و زرد و فعالان منفردی که برای بهرهمندی از رانت و قدرت، مطالبات معیشتی را برای داغ کردن تنور انتخابات به کار بستند و چشم بر خون دانشآموزان به خون خفته بستند و عامل ستادی کاندیداهای دو جناح تبدیل شدند و مجری انتخابات گشتند در صورتی که میدانستند عامل تعرض به سفره کارگران و معلمان و پرستاران همین باندهای مافیایی هستند اگر خائن نیستند چه نام دارند؟
📌اما حساب آن بخش از مردم که به خاطر ترس از بیآیندگی، فقدان سازمان، گشودن راهی حداقلی و ... مقهور فضا شدند و انگشت خود را آلوده کردند را باید از این جماعت خائن جدا کرد. جوانانی که به غلط گمان میکنند استمرارطلبان کذاب برای آنها آزادی و کار میآورند را باید نقد کرد راه نشان داد و با آنان گفتگو نمود ولی به نظر اطلاق خائن به آنان شایسته نیست. معلم و کارگری که ناامیدانه و در غیاب آگاهی طبقاتی به دشمن طبقاتیاش رای میدهد را نباید با برچسب خائن راند.
باید قبول نماییم که کمپین انتخاباتی نامزدها به خصوص پزشکیان بسیار زیرکانه عمل نمودند و توانستند بخشی از مردم را پای صندوق رای بکشانند.
این جماعت که رای دادند اما نه رانتی نصیبشان خواهد شد و نه قدرتی و نیروی ایدئولوژیک سیستم حاکم نیستند حسابشان از #اقلیت_خائن جداست. نیروهای مترقی و پیشرو باید جامعه خود را خوب بشناسند و مانند #فاشیستهای_راست مردم را محکوم ننمایند. این بخش از رای دهندگان نیروهای بالقوه اعتراضات فردا هستند که به زودی از آنان #من_پشیمانم را خواهیم شنید در حالی که امثال #کیوان_صمیمی در حال توجیه رای خود و داستانسرایی هستند.
✅ ما یادمان نمیرود که وقتی بر اثر بیکفایتی و خیانت خاتمی، دولت احمدینژاد سر بر آورد همین روشنفکرنماها او را محصول انتخاب طبقه فرودست و معلمان میدانستند و همین معلمان چگونه در مقابل مجلس بزرگترین تجمع تاریخ خود را در سال ۱۳۸۵ رقم زدند و بهایش را پرداختند و باز همین معلمان چگونه پیش از قیام ژینا در تجمعات گسترده در سال ۱۴۰۰ خیابانها را تسخیر کردند. حساب معلمانی که رای دادند از حساب کسانی که معلمان را پای صندوقهای رای کشاندند و به دنبال میوهچینی از مطالبهگری معلمان هستند جداست.
ما به همرنجان خود که بنابر هر دلیلی راه ما را انتخاب نکردند خائن نمیگوییم ولی با آنان برخورد انتقادی و حسابشان را از اقلیت خائن جدا میکنیم.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
🔴 پیرامون صدور حکم اعدام #شریفه_محمدی
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
#دیدگاه_معلم
🔸بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم میگوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه میکند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم میگردند.»
🔸شریفه محمدی از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری است. صدور این حکم برای او از دو جنبه حائز اهمیت ویژه است. اولاً اینکه برای نخستین بار است طی این سالها به یک فعال حوزه کارگری اتهام «بغی» منتسب میشود و حکم اعدام برایش صادر میشود که اساساً با هیچ نگاه حقوقی و هیچ تفسیر موسعی از قانون، چنین اتهام سنگینی نمیتواند متوجه یک فعال حوزه کارگری باشد. ضمن اینکه صدور اتهام بغی و مجازات اعدام برای یک کنشگر کارگری، اساساً با هدف افزایش هزینههای نامتعارف و نامتوازن و تحمیل آن بر جامعه کارگری و توقف کنشگری در این حوزه انجام میشود. اهمیت دوم صدور چنین حکمی برای شریفه محمدی در آن است که در سالهای اخیر اتهام بغی برای یک زن و صدور مجازات اعدام تاکنون سابقه نداشته است و این امر هم به نوبه خود میتواند یک هشدار جدی برای در هم شکسته شدن بیشتر جدول ارزشهای حقوقی دستگاه قضا تلقی شود. اما تجربه نشان داده که صدور چنین حکمهایی نه تنها کمترین اقناعی برای افکار عمومی و عمده کنشگران مدنی و حقوقی نداشته چه که حتی مقامات قضایی هم نتوانستهاند خود را برای کمترین توضیح اقناعی پیرامون صدور چنین احکامی آماده کنند. ضمن اینکه با توجه به ابعاد گسترده اعتراض نسبت به صدور چنین حکمی، هزینه دستگاه قضایی به شدت نسبت به صدور این حکم ناروا، ناعادلانه و بدون کمترین پرنسیبهای حقوقی به شدت افزایش خواهد یافت.
🔸از سوی دیگر هم زمانی این حکم با رقابتهای انتخاباتی و عدم توجه کلیه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به صدور چنین احکامی و ایجاد دو قطبی سازیهای کاذب از سوی برخی از طرفداران نامزدها برای جلب اعتماد مردم به کارزار رأی گیری انتخابات اخیر و بی توجهی به صدور چنین حکم ناروا و ظالمانهای، نشان داد که دغدغه حقوق شهروندی کمترین محلی برای اعراب نه در میان نامزدهای انتخاباتی و نه اکثر هراس افکنان دو قطبی سازهای انتخاباتی ندارد. آنچه که این هزینه را بر شریفه محمدی تحمیل کرده رویکردهای ناصواب روابط سرمایه، توزیع وسیع نابرابریها، شکاف عمده طبقاتی، به استثمار گرفتن انسان در حیطههای مختلف بوده که در به وجود آمدن این شرایط سهمناک، مجموعه سیاستگذاریهای کلان از جناحهای موجود حکومتی از دولتهای موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا نقش به سزایی داشتهاند. با این نگاه دیگر مسئولیت صدور چنین حکمی نه لزوماً متوجه یک شخص یا یک شعبه دادگاه انقلاب بلکه همه رویههای ناصواب غیر عادلانهای است که شریفه محمدی و هزاران کارگر و مزدبگیر را نسبت به آن معترض نموده و تا این رویهها اصلاح نشود این مطالبهگری برای برقراری عادلانهتر ساز و کارهای ناعادلانه موجود ادامه دارد.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://bit.ly/3VRChUJ
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
#دیدگاه_معلم
🔸بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم میگوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه میکند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم میگردند.»
🔸شریفه محمدی از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری است. صدور این حکم برای او از دو جنبه حائز اهمیت ویژه است. اولاً اینکه برای نخستین بار است طی این سالها به یک فعال حوزه کارگری اتهام «بغی» منتسب میشود و حکم اعدام برایش صادر میشود که اساساً با هیچ نگاه حقوقی و هیچ تفسیر موسعی از قانون، چنین اتهام سنگینی نمیتواند متوجه یک فعال حوزه کارگری باشد. ضمن اینکه صدور اتهام بغی و مجازات اعدام برای یک کنشگر کارگری، اساساً با هدف افزایش هزینههای نامتعارف و نامتوازن و تحمیل آن بر جامعه کارگری و توقف کنشگری در این حوزه انجام میشود. اهمیت دوم صدور چنین حکمی برای شریفه محمدی در آن است که در سالهای اخیر اتهام بغی برای یک زن و صدور مجازات اعدام تاکنون سابقه نداشته است و این امر هم به نوبه خود میتواند یک هشدار جدی برای در هم شکسته شدن بیشتر جدول ارزشهای حقوقی دستگاه قضا تلقی شود. اما تجربه نشان داده که صدور چنین حکمهایی نه تنها کمترین اقناعی برای افکار عمومی و عمده کنشگران مدنی و حقوقی نداشته چه که حتی مقامات قضایی هم نتوانستهاند خود را برای کمترین توضیح اقناعی پیرامون صدور چنین احکامی آماده کنند. ضمن اینکه با توجه به ابعاد گسترده اعتراض نسبت به صدور چنین حکمی، هزینه دستگاه قضایی به شدت نسبت به صدور این حکم ناروا، ناعادلانه و بدون کمترین پرنسیبهای حقوقی به شدت افزایش خواهد یافت.
🔸از سوی دیگر هم زمانی این حکم با رقابتهای انتخاباتی و عدم توجه کلیه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به صدور چنین احکامی و ایجاد دو قطبی سازیهای کاذب از سوی برخی از طرفداران نامزدها برای جلب اعتماد مردم به کارزار رأی گیری انتخابات اخیر و بی توجهی به صدور چنین حکم ناروا و ظالمانهای، نشان داد که دغدغه حقوق شهروندی کمترین محلی برای اعراب نه در میان نامزدهای انتخاباتی و نه اکثر هراس افکنان دو قطبی سازهای انتخاباتی ندارد. آنچه که این هزینه را بر شریفه محمدی تحمیل کرده رویکردهای ناصواب روابط سرمایه، توزیع وسیع نابرابریها، شکاف عمده طبقاتی، به استثمار گرفتن انسان در حیطههای مختلف بوده که در به وجود آمدن این شرایط سهمناک، مجموعه سیاستگذاریهای کلان از جناحهای موجود حکومتی از دولتهای موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا نقش به سزایی داشتهاند. با این نگاه دیگر مسئولیت صدور چنین حکمی نه لزوماً متوجه یک شخص یا یک شعبه دادگاه انقلاب بلکه همه رویههای ناصواب غیر عادلانهای است که شریفه محمدی و هزاران کارگر و مزدبگیر را نسبت به آن معترض نموده و تا این رویهها اصلاح نشود این مطالبهگری برای برقراری عادلانهتر ساز و کارهای ناعادلانه موجود ادامه دارد.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://bit.ly/3VRChUJ
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Telegraph
پیرامون صدور حکم اعدام شریفه محمدی
بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم میگوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه میکند باغی محسوب…
مدرسه رهایی
Photo
برای کیوان صمیمی که آگاهانه در جانب ستم و استبداد ایستاد
در بزنگاههایی که میبایست کنار مردم میایستادی، پای در رکابِ ستمگران بودی و سد و مانعی شدی بر مسیر رهایی.
تو غروب دلگیر زندان را برای برخی دلگیرتر از پیش و کام خانوادههای دادخواه را تلختر از زهر نمودی.
اتفاقا بدان که در کمپ استبداد ایستادهای و پروژهای هستی برای پیشبرد اهداف فرصتطلبان.
تو همردیف امثالِ زیدآبادی ایستادهای که شرفِ قلم را به ابتذال و شری علیه مردم بدل کرد.
ما رهروانِ مسیری که از انقلاب مشروطه تا کنون به خون کامرانها و ساسانها و فرزادها گلگون شده است؛ اگرچه در فقر تحزب و آموزههای سیاسی زیستیم اما تفاوتِ خودکشیِ سیاسی و بازویِ پنهانِ قدرت بودن را خوب میفهمیم و میدانیم “نجات ایران” و التیامِ زخمهایی که بر بدن دارد، نه از روزنههایی این چنینی، بلکه با خیزشی تمامعیار و آگاهانه و از مسیر خیابان میسر است.
تو حتا واژهی “عمو کیوان” _که بسیاری از سر مهر بر تو نام گذاشتند_ را برای رقابتِ بینِ دو بالِ قدرت، چوب حراج زدهای.
کاش سوسیالیسم را آلودهی معاشقههای سیاسی خود نکرده بودی.
گلرخ ایرایی
زندان اوین
تیرماه ۱۴۰۳
🔴 از حساب کاربری اینستاگرام گلرخ ایرایی
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
در بزنگاههایی که میبایست کنار مردم میایستادی، پای در رکابِ ستمگران بودی و سد و مانعی شدی بر مسیر رهایی.
تو غروب دلگیر زندان را برای برخی دلگیرتر از پیش و کام خانوادههای دادخواه را تلختر از زهر نمودی.
اتفاقا بدان که در کمپ استبداد ایستادهای و پروژهای هستی برای پیشبرد اهداف فرصتطلبان.
تو همردیف امثالِ زیدآبادی ایستادهای که شرفِ قلم را به ابتذال و شری علیه مردم بدل کرد.
ما رهروانِ مسیری که از انقلاب مشروطه تا کنون به خون کامرانها و ساسانها و فرزادها گلگون شده است؛ اگرچه در فقر تحزب و آموزههای سیاسی زیستیم اما تفاوتِ خودکشیِ سیاسی و بازویِ پنهانِ قدرت بودن را خوب میفهمیم و میدانیم “نجات ایران” و التیامِ زخمهایی که بر بدن دارد، نه از روزنههایی این چنینی، بلکه با خیزشی تمامعیار و آگاهانه و از مسیر خیابان میسر است.
تو حتا واژهی “عمو کیوان” _که بسیاری از سر مهر بر تو نام گذاشتند_ را برای رقابتِ بینِ دو بالِ قدرت، چوب حراج زدهای.
کاش سوسیالیسم را آلودهی معاشقههای سیاسی خود نکرده بودی.
گلرخ ایرایی
زندان اوین
تیرماه ۱۴۰۳
🔴 از حساب کاربری اینستاگرام گلرخ ایرایی
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
مدرسه رهایی
Photo
⭕️ ۱۸ تیر ۱۳۷۸ سرآغاز عبور از اصلاحطلبان
#یادداشت_روز
امروز ۱۸ تیر یادآور حمله وحشیانه به دانشجویان و کوی دانشگاه است. آن زمان پروژه بازی اصلاحطلبان برای فریب مردم در اول راه بود هنگامی که دانشجویان برای اعتراض به وضعیت موجود و سرکوب و سانسور به میدان آمدند دولت خاتمی در برابر حمله #گاز_انبری قالیباف و بسیجیهای مورد حمایت، عقبنشینی کرد و چهره واقعی خود را نشان داد.
اعتراضات که در ابتدا در تهران شروع و توسط دانشجویان حامی خاتمی در دفتر تحکیم وحدت گسترش یافت از مدیریت آنان خارج و تمام دانشجویان در اکثر دانشگاهها به آن پیوستند و رادیکال شد. #حسن_روحانی در نماز جمعه درخواست برخورد شدید با اغتشاشگران را نمود و اصلاحطلبان با پشت کردن به شعارهای خود با جناح رقیب دانشجویان را سرکوب نمودند.
اما اصلاحطلبان که همواره به دنبال میوهچینی از اعتراضات بودند با طرح شعار «ایران برای همه ایرانیان و رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران و کشتار دانشجویان دانشگاه #تبریز » بر موج انتخابات در مجلس ششم سوار شدند و اکثریت مجلس را از آن خود کردند حالا مجلس و دولت در دست آنان بود و همین باعث شد که نتوانند هنگامی که از شعارهای خود عقب نشینی می کردند چهره فریبکارانه خود را پنهان نمایند.
بعد از کوی و تشکیل مجلس ششم وقتی اولین نشانههای استمرارطلبی بارز شد سال ۷۹ جمعی از فعالان دانشجویی درون همان دفترتحکیم تز «عبور از خاتمی» را مطرح کردند و متهم به تندروی از سوی تمام جناح های درونی اصلاحطلبان شدند. بسیاری از عبور کنندگان از خاتمی در سال ۸۴ به دامن کروبی و معین و بعدا رفسنجانی برگشتند تا به #احمدینژاد مجال ندهند این نشان می داد که آنان هنوز دلباخته اصلاح طلبان بودند چرا که سال ۸۸ باز به بهانه «نه به احمدی نژاد» به دامان کروبی و میرحسین غش کردند و باز درس نگرفتند و در سال 92 و 96 سر از ستادهای روحانی در آوردند تا رییسی رای نیاورد. امروز خوشبختانه بخشی از آن افراد به جمع تحریمی ها پیوستند و از #رقیب_هراسی فاصله گرفتند.
اما کسانی که بدنه اصلی ستاد پزشکیان را تشکیل میدادند همان بخشی از اصلاح طلبان و حامیانشان بودند که #عبور_از_خاتمی را تندروی تلقی می کردند این جماعت از سال ۷۶ به خاطر برخورداری از رانت و ثروت فربه شدند و با همان شیوه ای که برای خاتمی و روحانی بازار گرمی کردند #پزشکیان را با فریبکاری و رقیب هراسی بی آنکه مسئولیت خود را در استمرار وضعیت موجود به عهده بگیرند روانه پاستور کردند تا بر سر سفره انقلاب نشسته، مردم را چپاول و غارت کنند و مزد خوش خدمتی به نظام و رهبری را بگیرند آنان هیچگاه دغدغه دموکراسی و آزادی نداشته و ندارند.
هدف نوشتن در مورد عاقبت عبور کنندگان از خاتمی و مخالفانشان نبود هدف آشکار نمودن وجه افشاگرانه حادثه کوی دانشگاه بود. این حادثه اگر چه زخم های فراوانی بر تن دانشگاه گذاشت و جانهای عزیزی چون #عزت_ابراهیمنژاد را گرفت و هنوز مادر #سعید_زینالی از سرنوشت فرزندش بیخبر است اما بعد از وقایع و اعتراضات اسلامشهر، قزوین و مشهد در نیمه اول دهه هفتاد، مهمترین حرکت اعتراضی و سرکوب شده بعد از دهه شصت بود. دانشجویان هزینه دادند اما مسیر جدیدی گشودند همان زمان چهره واقعی و منافقانه استمرارطلبان برای وجدان های آگاه رو شد و نشان داد که دخیل بستن به این جماعت چیزی نصیب مردم به خصوص اکثریت فرودست نمیکند.
کوی دانشگاه سر آغاز عبور از اصلاح طلبان بود و دانشجویان پیشرو در دی ۹۶ آخرین میخ ها را بر تابوت این باند مافیایی کوبیدند هنگامی که اتمام ماجرا را فریاد زدند.
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
#کوی_دانشگاه
#نه_به_انتصابات
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
امروز ۱۸ تیر یادآور حمله وحشیانه به دانشجویان و کوی دانشگاه است. آن زمان پروژه بازی اصلاحطلبان برای فریب مردم در اول راه بود هنگامی که دانشجویان برای اعتراض به وضعیت موجود و سرکوب و سانسور به میدان آمدند دولت خاتمی در برابر حمله #گاز_انبری قالیباف و بسیجیهای مورد حمایت، عقبنشینی کرد و چهره واقعی خود را نشان داد.
اعتراضات که در ابتدا در تهران شروع و توسط دانشجویان حامی خاتمی در دفتر تحکیم وحدت گسترش یافت از مدیریت آنان خارج و تمام دانشجویان در اکثر دانشگاهها به آن پیوستند و رادیکال شد. #حسن_روحانی در نماز جمعه درخواست برخورد شدید با اغتشاشگران را نمود و اصلاحطلبان با پشت کردن به شعارهای خود با جناح رقیب دانشجویان را سرکوب نمودند.
اما اصلاحطلبان که همواره به دنبال میوهچینی از اعتراضات بودند با طرح شعار «ایران برای همه ایرانیان و رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران و کشتار دانشجویان دانشگاه #تبریز » بر موج انتخابات در مجلس ششم سوار شدند و اکثریت مجلس را از آن خود کردند حالا مجلس و دولت در دست آنان بود و همین باعث شد که نتوانند هنگامی که از شعارهای خود عقب نشینی می کردند چهره فریبکارانه خود را پنهان نمایند.
بعد از کوی و تشکیل مجلس ششم وقتی اولین نشانههای استمرارطلبی بارز شد سال ۷۹ جمعی از فعالان دانشجویی درون همان دفترتحکیم تز «عبور از خاتمی» را مطرح کردند و متهم به تندروی از سوی تمام جناح های درونی اصلاحطلبان شدند. بسیاری از عبور کنندگان از خاتمی در سال ۸۴ به دامن کروبی و معین و بعدا رفسنجانی برگشتند تا به #احمدینژاد مجال ندهند این نشان می داد که آنان هنوز دلباخته اصلاح طلبان بودند چرا که سال ۸۸ باز به بهانه «نه به احمدی نژاد» به دامان کروبی و میرحسین غش کردند و باز درس نگرفتند و در سال 92 و 96 سر از ستادهای روحانی در آوردند تا رییسی رای نیاورد. امروز خوشبختانه بخشی از آن افراد به جمع تحریمی ها پیوستند و از #رقیب_هراسی فاصله گرفتند.
اما کسانی که بدنه اصلی ستاد پزشکیان را تشکیل میدادند همان بخشی از اصلاح طلبان و حامیانشان بودند که #عبور_از_خاتمی را تندروی تلقی می کردند این جماعت از سال ۷۶ به خاطر برخورداری از رانت و ثروت فربه شدند و با همان شیوه ای که برای خاتمی و روحانی بازار گرمی کردند #پزشکیان را با فریبکاری و رقیب هراسی بی آنکه مسئولیت خود را در استمرار وضعیت موجود به عهده بگیرند روانه پاستور کردند تا بر سر سفره انقلاب نشسته، مردم را چپاول و غارت کنند و مزد خوش خدمتی به نظام و رهبری را بگیرند آنان هیچگاه دغدغه دموکراسی و آزادی نداشته و ندارند.
هدف نوشتن در مورد عاقبت عبور کنندگان از خاتمی و مخالفانشان نبود هدف آشکار نمودن وجه افشاگرانه حادثه کوی دانشگاه بود. این حادثه اگر چه زخم های فراوانی بر تن دانشگاه گذاشت و جانهای عزیزی چون #عزت_ابراهیمنژاد را گرفت و هنوز مادر #سعید_زینالی از سرنوشت فرزندش بیخبر است اما بعد از وقایع و اعتراضات اسلامشهر، قزوین و مشهد در نیمه اول دهه هفتاد، مهمترین حرکت اعتراضی و سرکوب شده بعد از دهه شصت بود. دانشجویان هزینه دادند اما مسیر جدیدی گشودند همان زمان چهره واقعی و منافقانه استمرارطلبان برای وجدان های آگاه رو شد و نشان داد که دخیل بستن به این جماعت چیزی نصیب مردم به خصوص اکثریت فرودست نمیکند.
کوی دانشگاه سر آغاز عبور از اصلاح طلبان بود و دانشجویان پیشرو در دی ۹۶ آخرین میخ ها را بر تابوت این باند مافیایی کوبیدند هنگامی که اتمام ماجرا را فریاد زدند.
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
#کوی_دانشگاه
#نه_به_انتصابات
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#شعر_روز
مگر این مردمِ ساده چه کرده اند
که می ترسند ترانه های مرا
به یاد آورند
به کوچه بیایند
بگویند
بخندند
شادمانی کنند؟
هی شما یک عده از همه چیز بی خبر!
برای زندگی کردن
نیازی به ترساندنِ دیگران نیست.
کمی رو به آسمان
به ابر نگاه کنید
به درخت،پرنده،هوا.
گاهی بد نیست
کمی احساساتی باشیم
یا حتی خوشِ خوش
خواب زده،بی خیال.
گورِ پدرِ هر دیکتاتوری
که آشغال هایش را
اینجا بریزد.
بگذارید مردم
حرف اشان را بزنند
سقوطِ باران در سایه های کوچه
کمالِ عیشِ رفتگرانِ نارنجی پوش است.
و خوب است، نترسید!
کارِ باد
زیارتِ دنیاست،
کارِ ابر
باران است گاهی.
وکارِ سایه؟
به تو چه ربطی دارد!
عجیب است
گاهی مردم از شما می ترسند
گاهی شما از مردم.
خُب...شب شاید
بعضی جاها تاریک باشد
مردم حق دارند با چراغ
به کوچه بیایند.
جداً...ممکن است؟
یعنی سرانجام شاید متوجه شوید
برای زندگی کردن
نیازی به ترساندنِ دیگران نیست.
سیدعلی صالحی
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
مگر این مردمِ ساده چه کرده اند
که می ترسند ترانه های مرا
به یاد آورند
به کوچه بیایند
بگویند
بخندند
شادمانی کنند؟
هی شما یک عده از همه چیز بی خبر!
برای زندگی کردن
نیازی به ترساندنِ دیگران نیست.
کمی رو به آسمان
به ابر نگاه کنید
به درخت،پرنده،هوا.
گاهی بد نیست
کمی احساساتی باشیم
یا حتی خوشِ خوش
خواب زده،بی خیال.
گورِ پدرِ هر دیکتاتوری
که آشغال هایش را
اینجا بریزد.
بگذارید مردم
حرف اشان را بزنند
سقوطِ باران در سایه های کوچه
کمالِ عیشِ رفتگرانِ نارنجی پوش است.
و خوب است، نترسید!
کارِ باد
زیارتِ دنیاست،
کارِ ابر
باران است گاهی.
وکارِ سایه؟
به تو چه ربطی دارد!
عجیب است
گاهی مردم از شما می ترسند
گاهی شما از مردم.
خُب...شب شاید
بعضی جاها تاریک باشد
مردم حق دارند با چراغ
به کوچه بیایند.
جداً...ممکن است؟
یعنی سرانجام شاید متوجه شوید
برای زندگی کردن
نیازی به ترساندنِ دیگران نیست.
سیدعلی صالحی
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#گریز_از_رادیکالیسم و شرکت فعالان صنفی، مدنی و سیاسی در بازی انتخابات
#یادداشت_روز، ۲۰ تیر ۱۴۰۳
واژه #رادیکال در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران چون ابلیسی به نظر میرسد که افراد با بسمالله و صلوات و چند فوت به اطراف از آن میگریزند؛ بدون اینکه معنایی از آن در ذهن داشته باشند. واژه رادیکال به #ریشه و #بنیاد امور اشاره دارد. رادیکالیسم عمق را نشانه میرود و فعالین صنفی و اجتماعی و سیاسی ما به طرزی غریب از عمق میگریزند. گویی از غرق شدن هراسانند. در سطح بازی میکنند تا نکند نیاز به غور در اعماق پیش آید. در پی نظریههای از پیش آمادهاند تا گریزگاهی برای خویش فراهم آورند. چنگ به آنچه موجود است میزنند تا از خطر تولید کردن و آفریدن برهند.
به تعبیر نیچه «انسان چیزی است که میباید بر آن چیره شد». ولی دنده و دندان شکستنی در این راه خطرناک وجود دارد که ترجیح میدهند آنچه هست بر آنها چیره شود؛ زیرا در نزدیکترین احتمال ممکن گریزگاهی از مسئولیت را همراه خواهد داشت.
«رادیکالیسم» را بدون غوری در معنا #خشونت تعریف میکنند و آنگاه گزاره «خشونت خشونت میآورد». گو این که پذیرفتهاند صرفا بایستی رفتار مردم در زنجیر مورد قضاوت قرار گیرد و صاحبان قدرت - به دلیل قدرتشان - منزه از داوریاند. گویا ادبیات حاکمان را پذیرفتهاند که سرکوب خویش را قانون و قاعده و … مینامند و پاسخ مردم را خشونت و ناهنجاری و….
در این بستر عجیب نیست که برخی از همین #رادیکالگریزان استدلال آورند که بالاخره این با آن - هرچند در جزء - تفاوت دارند و به فریب بازی بد و بدتر میغلطند. فعال صنفی و سیاسی که سالها سعی در مبارزه داشته و هزینهها داده است، همین که از ریشهها میگریزد، این احتمال پیش پایش سبز میشود که فعلا این سطح را ویرایش کنیم که در منظری حداقلی از زشتی و پلشتی برهیم. چون با بر هم زدن و برداشتن و عبور از سطح، ممکن است به لایههای زیرینی برسیم که نه توان مواجهه با آن را داریم و نه میخواهیم در چیزی غرق شویم که نمیدانیم به کجا راه خواهد برد. بنابراین، آرزو و تخیل و آرمان رهایی را از مردم و نیز خویشتن میدزدیم و توصیه به بازی در زمین واقعیتی میکنیم که فعلا جاری است و بنابراین از #«فعلا» عبور نمیکنیم.
نمایش انتخابات اخیر و ورود و تبلیغ فعالان صنفی و مدنی و سیاسی برای شرکت در این بازی، نه تنها هزینهکرد هویتی برای حاکمیت بود که از طریق عناوین «فعال حوزه …» گرد آمده است (این عناوین سرمایهای از اعتماد اجتماعی ایجاد میکرد که به صندوق جمهوری اسلامی ریخته شد)، که محصول گریز از مفاهیمی بود که اشاره به کند و کاو و تغییر در ریشهها و بنیانها دارد.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز، ۲۰ تیر ۱۴۰۳
واژه #رادیکال در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران چون ابلیسی به نظر میرسد که افراد با بسمالله و صلوات و چند فوت به اطراف از آن میگریزند؛ بدون اینکه معنایی از آن در ذهن داشته باشند. واژه رادیکال به #ریشه و #بنیاد امور اشاره دارد. رادیکالیسم عمق را نشانه میرود و فعالین صنفی و اجتماعی و سیاسی ما به طرزی غریب از عمق میگریزند. گویی از غرق شدن هراسانند. در سطح بازی میکنند تا نکند نیاز به غور در اعماق پیش آید. در پی نظریههای از پیش آمادهاند تا گریزگاهی برای خویش فراهم آورند. چنگ به آنچه موجود است میزنند تا از خطر تولید کردن و آفریدن برهند.
به تعبیر نیچه «انسان چیزی است که میباید بر آن چیره شد». ولی دنده و دندان شکستنی در این راه خطرناک وجود دارد که ترجیح میدهند آنچه هست بر آنها چیره شود؛ زیرا در نزدیکترین احتمال ممکن گریزگاهی از مسئولیت را همراه خواهد داشت.
«رادیکالیسم» را بدون غوری در معنا #خشونت تعریف میکنند و آنگاه گزاره «خشونت خشونت میآورد». گو این که پذیرفتهاند صرفا بایستی رفتار مردم در زنجیر مورد قضاوت قرار گیرد و صاحبان قدرت - به دلیل قدرتشان - منزه از داوریاند. گویا ادبیات حاکمان را پذیرفتهاند که سرکوب خویش را قانون و قاعده و … مینامند و پاسخ مردم را خشونت و ناهنجاری و….
در این بستر عجیب نیست که برخی از همین #رادیکالگریزان استدلال آورند که بالاخره این با آن - هرچند در جزء - تفاوت دارند و به فریب بازی بد و بدتر میغلطند. فعال صنفی و سیاسی که سالها سعی در مبارزه داشته و هزینهها داده است، همین که از ریشهها میگریزد، این احتمال پیش پایش سبز میشود که فعلا این سطح را ویرایش کنیم که در منظری حداقلی از زشتی و پلشتی برهیم. چون با بر هم زدن و برداشتن و عبور از سطح، ممکن است به لایههای زیرینی برسیم که نه توان مواجهه با آن را داریم و نه میخواهیم در چیزی غرق شویم که نمیدانیم به کجا راه خواهد برد. بنابراین، آرزو و تخیل و آرمان رهایی را از مردم و نیز خویشتن میدزدیم و توصیه به بازی در زمین واقعیتی میکنیم که فعلا جاری است و بنابراین از #«فعلا» عبور نمیکنیم.
نمایش انتخابات اخیر و ورود و تبلیغ فعالان صنفی و مدنی و سیاسی برای شرکت در این بازی، نه تنها هزینهکرد هویتی برای حاکمیت بود که از طریق عناوین «فعال حوزه …» گرد آمده است (این عناوین سرمایهای از اعتماد اجتماعی ایجاد میکرد که به صندوق جمهوری اسلامی ریخته شد)، که محصول گریز از مفاهیمی بود که اشاره به کند و کاو و تغییر در ریشهها و بنیانها دارد.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
🔴 یادداشت #عزیز_قاسم_زاده پیرامون حکم دیوان عدالت اداری
#دیدگاه_معلم
راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
حقا کز این غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند
به نام خداوند جان و خرد!
🔸دیوان عدالت، دفتر ناعدالتی خود را گشود و در قانون شکنیهای موجود، گوی رقابت را از همگنان قضایی خود ربود و در آیینی نه برای دادرسی که برای بیداد گستری، حکم اخراج اینجانب را از پریشان خانهی ویران آموزش و پرورش، صادر کرد. آموزشی و پرورشی که هنوز نیاموخته حیطه اختیارات هیئت تخلفاتش رسیدگی به تخلف زیر مجموعهاش است و نه کشف و احراز جرم و دیوانی که هنوز فرق میان این دو و متولیان رسیدگی به آن را نمیداند تا داوری بی طرف در این منازعه باشد، بی شک اگر رأیی جز این صادر میکرد، جای شگفتی مینمود. اما نیک آگاهم که همهی مصائب و ملالی که بر شهروندان و تضییع حقوق آنها میرود، راهی به سوی روشنایی و آزادی و عدالت را برای آینده این مرز و بوم میگشاید؛ روزی که نخستین بار سالها پیش به حراست آموزش و پرورش فراخوانده شدم، در میانهی راه با خویش در سخن بودم که تازه آغاز راه است و باید برای روزهای سختتر و صعبتر آماده باشی و روزی را تصور کنی که در جاهل خانهای که آموزش را به مسلخ و پرورش را به محبس کشیدهاند، دیگر جای تو نباشد.
🔸ایام سپری شد؛ فشارها بیشتر شد و کنسرتهایم یکی پس از دیگری به رغم مجوزها، لغو میشد. اما عاشقی شیوهی رندان بلاکش است و عشاق را باران تیغ اگر از میغ ببارد، راهی به پس ندارند. دستگیری و زندان اتفاق افتاد؛ اما راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد و این پافشاری و سماجت را ملال و خستگی از پی نباشد.
🔸در این ملک هر نهادی را که برای داوری قرار دادهاند نمیتواند مستقل باشد؛ به ویژه هر نهادی که برای داوری در دعاوی علیه شهروندان تعبیه شده باشد؛ آنها هیچ یک نمیتوانند استقلال داشته باشند، چرا که هریک از نهادهای موجود باید تأمین کنندهی آرمانی از منظومه فکری مورد وثوق حکومت باشند و در این مسیر گام بگذارند. شورای نگهبان نمیتواند بی طرف باشد، مصلحت نظام نمیتواند بی طرف باشد، قوه قضاییه نمیتواند بی طرف باشد، هیئت تخلفات اداری و دیوان عدالت و دیوان عالی هیچ کدام نمیتوانند بی طرف باشند چون همه باید طرف حکومت و ایدئولوژی ترویج شده آن از هر بام و کوی و برزن باشند.
عزیز قاسمزاده
پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳
https://bit.ly/3y3qbzP
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#دیدگاه_معلم
راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
حقا کز این غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند
به نام خداوند جان و خرد!
🔸دیوان عدالت، دفتر ناعدالتی خود را گشود و در قانون شکنیهای موجود، گوی رقابت را از همگنان قضایی خود ربود و در آیینی نه برای دادرسی که برای بیداد گستری، حکم اخراج اینجانب را از پریشان خانهی ویران آموزش و پرورش، صادر کرد. آموزشی و پرورشی که هنوز نیاموخته حیطه اختیارات هیئت تخلفاتش رسیدگی به تخلف زیر مجموعهاش است و نه کشف و احراز جرم و دیوانی که هنوز فرق میان این دو و متولیان رسیدگی به آن را نمیداند تا داوری بی طرف در این منازعه باشد، بی شک اگر رأیی جز این صادر میکرد، جای شگفتی مینمود. اما نیک آگاهم که همهی مصائب و ملالی که بر شهروندان و تضییع حقوق آنها میرود، راهی به سوی روشنایی و آزادی و عدالت را برای آینده این مرز و بوم میگشاید؛ روزی که نخستین بار سالها پیش به حراست آموزش و پرورش فراخوانده شدم، در میانهی راه با خویش در سخن بودم که تازه آغاز راه است و باید برای روزهای سختتر و صعبتر آماده باشی و روزی را تصور کنی که در جاهل خانهای که آموزش را به مسلخ و پرورش را به محبس کشیدهاند، دیگر جای تو نباشد.
🔸ایام سپری شد؛ فشارها بیشتر شد و کنسرتهایم یکی پس از دیگری به رغم مجوزها، لغو میشد. اما عاشقی شیوهی رندان بلاکش است و عشاق را باران تیغ اگر از میغ ببارد، راهی به پس ندارند. دستگیری و زندان اتفاق افتاد؛ اما راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد و این پافشاری و سماجت را ملال و خستگی از پی نباشد.
🔸در این ملک هر نهادی را که برای داوری قرار دادهاند نمیتواند مستقل باشد؛ به ویژه هر نهادی که برای داوری در دعاوی علیه شهروندان تعبیه شده باشد؛ آنها هیچ یک نمیتوانند استقلال داشته باشند، چرا که هریک از نهادهای موجود باید تأمین کنندهی آرمانی از منظومه فکری مورد وثوق حکومت باشند و در این مسیر گام بگذارند. شورای نگهبان نمیتواند بی طرف باشد، مصلحت نظام نمیتواند بی طرف باشد، قوه قضاییه نمیتواند بی طرف باشد، هیئت تخلفات اداری و دیوان عدالت و دیوان عالی هیچ کدام نمیتوانند بی طرف باشند چون همه باید طرف حکومت و ایدئولوژی ترویج شده آن از هر بام و کوی و برزن باشند.
عزیز قاسمزاده
پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳
https://bit.ly/3y3qbzP
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Telegraph
راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد
ساقی به جام عدل بده باده تا گداغیرت نیاورد که جهان پربلا کند حقا کز این غمان برسد مژده امانگر سالکی به عهد امانت وفا کند به نام خداوند جان و خرد! دیوان عدالت، دفتر ناعدالتی خود را گشود و در قانون شکنیهای موجود، گوی رقابت را از همگنان قضایی خود ربود و در…
⭕️ اخراج، بازنمایی آموزش و پرورش به مثابه اردوگاه
به بهانه ادامه اخراج معلمان معترض
#یادداشت_روز، ۲۲ تیر ۱۴۰۳
آموزش و پرورش امنیتی که تفکر نظامیگریِ ولایتمحورِ خشونتگرا بیش از هر امری در آن جاری و ساری است رفته رفته از وضعیت پادگان به وضعیت اردوگاه شیفت کرده است.
مسئولیت این برساخت ضد انسانی بر عهده حاکمیت خشونت پیشهای است که اعلان جنگ با معلمان و حمله مستقیم از طریق افسران قرارگاه هیئتهای تخلفات اداری و حراستها فرماندهی، طراحی و اجرا می شود.
در اردوگاه، انسان از هویت خویش تهی می کنند که باید به آن نیز اقرار کند و در آموزش و پرورش معلم را از هستی خویش، که با پذیرش بردگی محض معلم اش می نامند و در صورت عدم پذیرش، متخلفی که اخراج بهای آن است.
دو گانه اخراج/ بردگی، بر گرفته از منطق اردوگاه است که توسط عوامل ایدئولوژی منحطی عملی می گردد که داعیه رسیدن به قله توسط تنها اربابِ اردوگاه آفرینِ آن سند تحول نام گرفته است!!!
در آموزش و پرورش ما انسانِ ترازِ اردوگاه صادر می شود، انسانی که اندیشه را نیاموزد، پرسش را گناه بداند، به فرمان خداوندگار ایدئولوژی بر تخت پروکروستس دراز کشد و آن را راهی به سوی بهشت تلقی کند، رستگاری در بردگی محض ببیند و کالایی شود برای انباشت سودِ کار فرمایِ اعظم.
اخراج، صورت مدرن!! سنتی دیرینه در تاریخ استبداد است، نوشیدن جام شوکران توسط سقراط به جرم تشویش افکار جوانان به فرمان هیئت مرگ جباران، سرگذشت اسپینوزا و رانده شدن آن از جامعه، زنده زنده سوختن جیوردانو برونو فیلسوف ایتالیایی توسط اربابان قدرت و مذهب در آتش و شواهد بسیاری دیگر در تاریخ توحش.
کشته شدن خانعلی، صمد، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و...
و اکنون علاوه بر زندان که نمود خشونت عریان علیه عقلانیت است، از زرادخانه هیئتهای تخلفات اداری آغشته به سبعیت، که قلم را را به گور سپرده و درفش را بر دست گرفته، حکم اخراج فله ای صادر می شود که در توهم خویش نقش جباران را از چهره بزدایند، قدرت قانون و سلسله مراتب بوروکراسی را نمایندگی کنند!!. حال آنکه "والتر بنیامین" بخوبی نقاب از رخ تمدن برافکند و بدرستی گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که همزمان سند توحش هم نباشد.
آری، اردوگاه در آموزش و پرورش بازنمایی می شود از خیل استخدام بردگان ایدئولوژی رسمی قدرت تا کشتن و مسموم کردن دانش آموزان و نیز اخراج دانش آموزان و معلمان.
🔴 همه ی ما ( کارگران، دانشآموزان ، معلمان) ایده اخراج را همان ایده سلاخی، گهواره یهودا، لوله تمساح و گیوتین می دانیم که در شیوه حکمرانی تان زنده و جاری است. و نیک می دانیم، مبارزه خود غایت است و خرد پیروز نهایی.
🔴 معتقدیم ساختار این اردوگاه و دم و دستگاه آن قطعا شکستنی است. خشم و خروش مقدسی در پشت دیوارهایتان انباشته، انسانهایی از ترس ترسیده در حال عصیاناند؛ سوژه های خود بنیادی که انقیاد و فرمانبری را تاب نمی آوردند، در قیام #زن_زندگی_آزادی رشد و هویت یافته، تخم رهایی در عقل کاشته و با رنجِ باطوم و ساچمه و تحقیر آن را آبیاری می کنند.
🔴 پیام این است: مبارزه خود غایت است، خرد پیروز نهایی.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
به بهانه ادامه اخراج معلمان معترض
#یادداشت_روز، ۲۲ تیر ۱۴۰۳
آموزش و پرورش امنیتی که تفکر نظامیگریِ ولایتمحورِ خشونتگرا بیش از هر امری در آن جاری و ساری است رفته رفته از وضعیت پادگان به وضعیت اردوگاه شیفت کرده است.
مسئولیت این برساخت ضد انسانی بر عهده حاکمیت خشونت پیشهای است که اعلان جنگ با معلمان و حمله مستقیم از طریق افسران قرارگاه هیئتهای تخلفات اداری و حراستها فرماندهی، طراحی و اجرا می شود.
در اردوگاه، انسان از هویت خویش تهی می کنند که باید به آن نیز اقرار کند و در آموزش و پرورش معلم را از هستی خویش، که با پذیرش بردگی محض معلم اش می نامند و در صورت عدم پذیرش، متخلفی که اخراج بهای آن است.
دو گانه اخراج/ بردگی، بر گرفته از منطق اردوگاه است که توسط عوامل ایدئولوژی منحطی عملی می گردد که داعیه رسیدن به قله توسط تنها اربابِ اردوگاه آفرینِ آن سند تحول نام گرفته است!!!
در آموزش و پرورش ما انسانِ ترازِ اردوگاه صادر می شود، انسانی که اندیشه را نیاموزد، پرسش را گناه بداند، به فرمان خداوندگار ایدئولوژی بر تخت پروکروستس دراز کشد و آن را راهی به سوی بهشت تلقی کند، رستگاری در بردگی محض ببیند و کالایی شود برای انباشت سودِ کار فرمایِ اعظم.
اخراج، صورت مدرن!! سنتی دیرینه در تاریخ استبداد است، نوشیدن جام شوکران توسط سقراط به جرم تشویش افکار جوانان به فرمان هیئت مرگ جباران، سرگذشت اسپینوزا و رانده شدن آن از جامعه، زنده زنده سوختن جیوردانو برونو فیلسوف ایتالیایی توسط اربابان قدرت و مذهب در آتش و شواهد بسیاری دیگر در تاریخ توحش.
کشته شدن خانعلی، صمد، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و...
و اکنون علاوه بر زندان که نمود خشونت عریان علیه عقلانیت است، از زرادخانه هیئتهای تخلفات اداری آغشته به سبعیت، که قلم را را به گور سپرده و درفش را بر دست گرفته، حکم اخراج فله ای صادر می شود که در توهم خویش نقش جباران را از چهره بزدایند، قدرت قانون و سلسله مراتب بوروکراسی را نمایندگی کنند!!. حال آنکه "والتر بنیامین" بخوبی نقاب از رخ تمدن برافکند و بدرستی گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که همزمان سند توحش هم نباشد.
آری، اردوگاه در آموزش و پرورش بازنمایی می شود از خیل استخدام بردگان ایدئولوژی رسمی قدرت تا کشتن و مسموم کردن دانش آموزان و نیز اخراج دانش آموزان و معلمان.
🔴 همه ی ما ( کارگران، دانشآموزان ، معلمان) ایده اخراج را همان ایده سلاخی، گهواره یهودا، لوله تمساح و گیوتین می دانیم که در شیوه حکمرانی تان زنده و جاری است. و نیک می دانیم، مبارزه خود غایت است و خرد پیروز نهایی.
🔴 معتقدیم ساختار این اردوگاه و دم و دستگاه آن قطعا شکستنی است. خشم و خروش مقدسی در پشت دیوارهایتان انباشته، انسانهایی از ترس ترسیده در حال عصیاناند؛ سوژه های خود بنیادی که انقیاد و فرمانبری را تاب نمی آوردند، در قیام #زن_زندگی_آزادی رشد و هویت یافته، تخم رهایی در عقل کاشته و با رنجِ باطوم و ساچمه و تحقیر آن را آبیاری می کنند.
🔴 پیام این است: مبارزه خود غایت است، خرد پیروز نهایی.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
🔹مدرسهداری یا تیولداری؟
رضا امیدی
#دیدگاه_دیگران
🔸اخیراً وزیر آموزشوپرورش اظهار کردهاند که «خوشبختانه در برنامۀ هفتم پیشرفت کشور یک حکم گنجانده شده است که مدرسه را بهعنوان یک سازمان پذیرفته و به او [مدیر مدرسه] اجازۀ انعقاد قرارداد داده است تا از وقت اضافۀ مدرسه و کالبد آن استفاده کرده و درآمدها را برای خود آن مدرسه هزینه کند». احتمالاً استناد وزیر به بندهایی از مواد ۸۹ و ۹۱ قانون برنامۀ توسعه است که هرچند چنین صراحتی در آن نیست، اما از اواسط دهۀ ۱۳۹۰ مدیران عالی وزارت آموزشوپرورش همواره سعی کردهاند با دورزدن یا تفسیر به رأی قوانین چنین برنامۀ درآمدزایی از مدرسه را پیش ببرند.
🔸درآمدزایی از مدارس، سیاست غلطی است که در دورۀ احمدینژاد مطرح شد، دولت روحانی آنرا نهادینه و اجرا کرد، و دولت رییسی به آن شتاب داد. طی سالهای اخیر، «درآمدزایی مدارس دولتی» که در ادبیات نظری این حوزه جزو خطوط قرمز از منظر کارکردهای نظام آموزشی شناخته میشود، به سیاست محوری وزارت آموزشوپرورش تبدیل شده است. در این راستا ذیل عنوان «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی مدعی هستند که «دست مدرسه باید در جیب خودش باشد». چند سال قبل مشاور وزیر آموزشوپرورش از اینکه اجازه ندادهاند از طریق درج تبلیغات در پشت کتابهای درسی جذب درآمد کنند اظهار تأسف کرده بود! یا مدارسی که بنا داشتند با درج تبلیغات شرکتها بر روی لباس فرم دانشآموزان درآمدزایی کنند و مقاومت خانوادهها مانع از این کار شد. این سیاست، واردکردن مدارس به مسیری است که انتها ندارد.
🔸چنین سیاستی جدای از تشدید روند دگردیسی مدرسه از نهاد اجتماعی به بنگاه تجاری، بیتردید به گستراندن بساط رانت و فساد، اعتمادزدایی از مدرسه، و تضعیف هرچهبیشتر آموزشوپرورش بهعنوان یک نهاد عمومی میانجامد. در سالهای اخیر معلمان و کادر اداری مدارس شواهد زیادی از فساد مالی در این نوع مدارس گزارش دادهاند. در این سیاست عملاً مدرسه بهمثابه تیول مدیر است و احتمالاً بهزودی مهمترین شاخص برای انتصاب مدیران مدارس به توانایی آنها در درآمدزایی از مدرسه خلاصه میشود.
🔸تردیدی نیست که در ادامۀ این مسیر، بخشی از حقوق و مزایای معلمان هم به درآمدهای مدرسه منوط میشود؛ همانگونهکه در طرح «خودگردانی بیمارستانها» چنین شد.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
رضا امیدی
#دیدگاه_دیگران
🔸اخیراً وزیر آموزشوپرورش اظهار کردهاند که «خوشبختانه در برنامۀ هفتم پیشرفت کشور یک حکم گنجانده شده است که مدرسه را بهعنوان یک سازمان پذیرفته و به او [مدیر مدرسه] اجازۀ انعقاد قرارداد داده است تا از وقت اضافۀ مدرسه و کالبد آن استفاده کرده و درآمدها را برای خود آن مدرسه هزینه کند». احتمالاً استناد وزیر به بندهایی از مواد ۸۹ و ۹۱ قانون برنامۀ توسعه است که هرچند چنین صراحتی در آن نیست، اما از اواسط دهۀ ۱۳۹۰ مدیران عالی وزارت آموزشوپرورش همواره سعی کردهاند با دورزدن یا تفسیر به رأی قوانین چنین برنامۀ درآمدزایی از مدرسه را پیش ببرند.
🔸درآمدزایی از مدارس، سیاست غلطی است که در دورۀ احمدینژاد مطرح شد، دولت روحانی آنرا نهادینه و اجرا کرد، و دولت رییسی به آن شتاب داد. طی سالهای اخیر، «درآمدزایی مدارس دولتی» که در ادبیات نظری این حوزه جزو خطوط قرمز از منظر کارکردهای نظام آموزشی شناخته میشود، به سیاست محوری وزارت آموزشوپرورش تبدیل شده است. در این راستا ذیل عنوان «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی مدعی هستند که «دست مدرسه باید در جیب خودش باشد». چند سال قبل مشاور وزیر آموزشوپرورش از اینکه اجازه ندادهاند از طریق درج تبلیغات در پشت کتابهای درسی جذب درآمد کنند اظهار تأسف کرده بود! یا مدارسی که بنا داشتند با درج تبلیغات شرکتها بر روی لباس فرم دانشآموزان درآمدزایی کنند و مقاومت خانوادهها مانع از این کار شد. این سیاست، واردکردن مدارس به مسیری است که انتها ندارد.
🔸چنین سیاستی جدای از تشدید روند دگردیسی مدرسه از نهاد اجتماعی به بنگاه تجاری، بیتردید به گستراندن بساط رانت و فساد، اعتمادزدایی از مدرسه، و تضعیف هرچهبیشتر آموزشوپرورش بهعنوان یک نهاد عمومی میانجامد. در سالهای اخیر معلمان و کادر اداری مدارس شواهد زیادی از فساد مالی در این نوع مدارس گزارش دادهاند. در این سیاست عملاً مدرسه بهمثابه تیول مدیر است و احتمالاً بهزودی مهمترین شاخص برای انتصاب مدیران مدارس به توانایی آنها در درآمدزایی از مدرسه خلاصه میشود.
🔸تردیدی نیست که در ادامۀ این مسیر، بخشی از حقوق و مزایای معلمان هم به درآمدهای مدرسه منوط میشود؛ همانگونهکه در طرح «خودگردانی بیمارستانها» چنین شد.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from مدرسه رهایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #ترانههای_بیهنگام
#پسر_خندان
خواننده: ماریا فارانتوری
سازنده: میکیس تئودوراکیس
"پسر خندان"، ساخته ی آهنگساز نامدار یونانی، «میکیس تئودوراکیس»، از #ترانههای_انقلابی مشهور جهان و در پیوند با مبارزات مردم یونان برای دستیابی به استقلال و دموکراسی است.
این ترانه، بازگویی داستان جوان رزمنده ای است که در راه آزادی میهنش به دست دشمن #فاشیست کشته می شود.
#انقلاب_پیروز_خواهد_شد
#نه_به_فاشیسم
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://t.me/edalatxah
#پسر_خندان
خواننده: ماریا فارانتوری
سازنده: میکیس تئودوراکیس
"پسر خندان"، ساخته ی آهنگساز نامدار یونانی، «میکیس تئودوراکیس»، از #ترانههای_انقلابی مشهور جهان و در پیوند با مبارزات مردم یونان برای دستیابی به استقلال و دموکراسی است.
این ترانه، بازگویی داستان جوان رزمنده ای است که در راه آزادی میهنش به دست دشمن #فاشیست کشته می شود.
#انقلاب_پیروز_خواهد_شد
#نه_به_فاشیسم
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://t.me/edalatxah
⭕️ صندوق ذخیره فرهنگیان محلی برای غارت سرمایه معلمان
#یادداشت_روز ، ۲۳ تیر ۱۴۰۳
این روزها و با پایان عمر دولت رئیسی اخباری مبنی بر صدور بخشنامههای عزل و نصب دیده میشود و این باند مقابل را نگران کردهاست. کسانی که نسبت به این عزل و نصبها هشدار میدهند نگران مردم نیستند آنان به رانتی فکر میکنند که با رفتن اصولگرایان باید نصیب اصلاح طلبان شود. برای مردم عادی و طبقه کارگر تفاوتی نمیکند که چه کسی قرار است آنها را استثمار کند به عبارتی دعوای صورت گرفته یک دعوای باندی بر سر منابع ثروت و قدرت است.
باند اصلاح طلبان با زبان بیزبانی به باند اصولگرایان میگوید نوبت چپاول شما تمام شده است حالا نوبت ماست. گواه این ادعا دورههایی است که اصلاح طلبان آمدهاند و تغییری در وضعیت زندگی مردم نکرده است و یا اصولگرایان با شعارهای پرطمطراق به قدرت برگشته ولی بیش از گذشته مردم را تاراج کردهاند.
#صندوق_ذخیره_فرهنگیان با ثروت زیاد که از سرمایه فرهنگیان به وجود آمده یکی از آن بنگاههای اقتصادی است که باندهای مختلف برای تصاحب آن با هم رقابت میکنند. اینکه تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان مانند انجمن اسلامی، سازمان معلمان و مجمع فرهنگیان داعیهدار حمایت از حقوق معلمان و به خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان هستند جای بسی تامل است.
اگر امروز آنها نگران عزل و نصبها در درون صندوق هستند نگرانیشان بابت آن است که برای صندوق ذخیره فرهنگیان کیسه دوختهاند. باید اذعان نمود که وضعیت اسفبار صندوق نتیجه عملکرد تمام دولتها از خاتمی تا احمدی نژاد و از روحانی تا رئیسی است.
در زمان خاتمی این صندوق تحت سیطره وزیر وقت و باندش بود و محل غارت ثروت معلمان. در زمان احمدی نژاد این منبع رانت به نزدیکان وی منتقل شد و در زمان روحانی آنان بودند که اداره صندوق را بر عهده داشتند و نفرات خود را در موقعیتهای کلیدی قرار دادند با آمدن دولت رئیسی دوباره صندوق تحت نظارت و سیطره این باند قرار گرفت و حالا که صحبت از بازگشت اصلاح طلبان به پاستور است عدهای برای صندوق ذخیره فرهنگیان دندان تیز کردهاند.
به عنوان نمونه در دوره روحانی افراد حزبی و سیاسی وابسته به اصلاح طلبان و اعتدالیون پستهای صندوق ذخیره فرهنگیان را بین خود تقسیم نموده بودند مثلا سخنگوی حزب موسوم به اتحاد ملت ایران اسلامی فردی به نام #حسین_نورانینژاد در دوره روحانی مسئول روابط عمومی صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است و افراد بسیاری مانند وی در ارکان صندوق نقش داشتهاند حالا هم که #عباس_عبدی و #طاهره_نقیئی و #فرج_کمیجانی نگران صندوق هستند نگرانیشان از این جنس است که مبادا این پستهای مدیریتی به اطرافیانشان نرسد.
البته باید تاکید نمود افشا کردن نقشه اصلاح طلبان در صندوق به معنای نادیده نگرفتن غارتگری باند مقابل نیست این تاکیدات برای آن است که نشان دهیم این جماعت نگران حقوق معلمان نیستند بلکه دلواپس منابع رانت و ثروت خود هستند.
اگر صندوق ذخیره فرهنگیان با سرمایه و به نام فرهنگیان است باید مدیریت آن به معلمان واگذار گردد و حق مالکیت آنان به رسمیت شناخته شود حالا باید روزهای بعد منتظر ماند و دید که با تغییر دولت چه کسانی بر مسند مدیریتی این صندوق قرار خواهند گرفت. کسانی که به عزل و نصبهای امروز معترضند ببینیم فردا چه کسانی را و از کدام حزب و جناح روانه صندوق میکنند زمان خود افشاکننده بسیاری چیزهاست.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز ، ۲۳ تیر ۱۴۰۳
این روزها و با پایان عمر دولت رئیسی اخباری مبنی بر صدور بخشنامههای عزل و نصب دیده میشود و این باند مقابل را نگران کردهاست. کسانی که نسبت به این عزل و نصبها هشدار میدهند نگران مردم نیستند آنان به رانتی فکر میکنند که با رفتن اصولگرایان باید نصیب اصلاح طلبان شود. برای مردم عادی و طبقه کارگر تفاوتی نمیکند که چه کسی قرار است آنها را استثمار کند به عبارتی دعوای صورت گرفته یک دعوای باندی بر سر منابع ثروت و قدرت است.
باند اصلاح طلبان با زبان بیزبانی به باند اصولگرایان میگوید نوبت چپاول شما تمام شده است حالا نوبت ماست. گواه این ادعا دورههایی است که اصلاح طلبان آمدهاند و تغییری در وضعیت زندگی مردم نکرده است و یا اصولگرایان با شعارهای پرطمطراق به قدرت برگشته ولی بیش از گذشته مردم را تاراج کردهاند.
#صندوق_ذخیره_فرهنگیان با ثروت زیاد که از سرمایه فرهنگیان به وجود آمده یکی از آن بنگاههای اقتصادی است که باندهای مختلف برای تصاحب آن با هم رقابت میکنند. اینکه تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان مانند انجمن اسلامی، سازمان معلمان و مجمع فرهنگیان داعیهدار حمایت از حقوق معلمان و به خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان هستند جای بسی تامل است.
اگر امروز آنها نگران عزل و نصبها در درون صندوق هستند نگرانیشان بابت آن است که برای صندوق ذخیره فرهنگیان کیسه دوختهاند. باید اذعان نمود که وضعیت اسفبار صندوق نتیجه عملکرد تمام دولتها از خاتمی تا احمدی نژاد و از روحانی تا رئیسی است.
در زمان خاتمی این صندوق تحت سیطره وزیر وقت و باندش بود و محل غارت ثروت معلمان. در زمان احمدی نژاد این منبع رانت به نزدیکان وی منتقل شد و در زمان روحانی آنان بودند که اداره صندوق را بر عهده داشتند و نفرات خود را در موقعیتهای کلیدی قرار دادند با آمدن دولت رئیسی دوباره صندوق تحت نظارت و سیطره این باند قرار گرفت و حالا که صحبت از بازگشت اصلاح طلبان به پاستور است عدهای برای صندوق ذخیره فرهنگیان دندان تیز کردهاند.
به عنوان نمونه در دوره روحانی افراد حزبی و سیاسی وابسته به اصلاح طلبان و اعتدالیون پستهای صندوق ذخیره فرهنگیان را بین خود تقسیم نموده بودند مثلا سخنگوی حزب موسوم به اتحاد ملت ایران اسلامی فردی به نام #حسین_نورانینژاد در دوره روحانی مسئول روابط عمومی صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است و افراد بسیاری مانند وی در ارکان صندوق نقش داشتهاند حالا هم که #عباس_عبدی و #طاهره_نقیئی و #فرج_کمیجانی نگران صندوق هستند نگرانیشان از این جنس است که مبادا این پستهای مدیریتی به اطرافیانشان نرسد.
البته باید تاکید نمود افشا کردن نقشه اصلاح طلبان در صندوق به معنای نادیده نگرفتن غارتگری باند مقابل نیست این تاکیدات برای آن است که نشان دهیم این جماعت نگران حقوق معلمان نیستند بلکه دلواپس منابع رانت و ثروت خود هستند.
اگر صندوق ذخیره فرهنگیان با سرمایه و به نام فرهنگیان است باید مدیریت آن به معلمان واگذار گردد و حق مالکیت آنان به رسمیت شناخته شود حالا باید روزهای بعد منتظر ماند و دید که با تغییر دولت چه کسانی بر مسند مدیریتی این صندوق قرار خواهند گرفت. کسانی که به عزل و نصبهای امروز معترضند ببینیم فردا چه کسانی را و از کدام حزب و جناح روانه صندوق میکنند زمان خود افشاکننده بسیاری چیزهاست.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
#شعر_روز
جوانان ساک ها و تابوت هاشان را حمل میکنند
و از بامداد در برابر کنسولگری ها صف میکشند،
تا برای سفر به قاره ای دیگر ویزا بگیرند،
آنان برای عروسی به نام ویزا، رقابت میکنند،
در رویاهاشان با او سفر میکنند
در جست و جوی زمانی دیگر
نانی دیگر...
مرگی دیگر...
و جلادی دیگر ! ...
غاده السمان
ترجمه: عبدالحسین فرزاد
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
جوانان ساک ها و تابوت هاشان را حمل میکنند
و از بامداد در برابر کنسولگری ها صف میکشند،
تا برای سفر به قاره ای دیگر ویزا بگیرند،
آنان برای عروسی به نام ویزا، رقابت میکنند،
در رویاهاشان با او سفر میکنند
در جست و جوی زمانی دیگر
نانی دیگر...
مرگی دیگر...
و جلادی دیگر ! ...
غاده السمان
ترجمه: عبدالحسین فرزاد
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ پستهای وزارتی منبع رانت ثروت و قدرت
#یادداشت_روز ، ۲۴ تیر ۱۴۰۳
به همان دلایل مبرهن که پزشکیان رییسجمهور منتخب نظام است و نه مردم ایران، پس وزرا به خصوص وزیر آموزش و پرورش نیز #وزیر_نظام است از همین رو تلاش برای تأثیرگذاری در انتخاب وزیر مانند همان بحث شرکت در انتخابات امری بیهوده است و زمین بازی فعالان صنفی و تشکلهای مستقل نیست. اینکه یک عده #کارگروه زدهاند و اسم و رزومه برای #ظریف ارسال میکنند و وزیر پیشنهاد میدهند ناشی از دغدغه برای آینده مدرسه، معلمان و کودکان نیست افراد و تشکلهای زرد و #وابسته فرصت را مغتنم دیدهاند تا مهرههای خود را در جایگاه های کلیدی بچینند تا به موقع رانت و ثروت را درو نمایند.
این روزها شاهد آن هستیم که تشکلهای وابسته مدام در کانالهای خود از نقششان در پیروزی در انتخابات میگویند #کارچاقکنها و #لابیگران فعال شدهاند و در حال رایزنی و فرستادن پیغام هستند. استدلال آنان این است که به دنبال وزیر کارآمد هستند اما حقیقت آن است که آنان به دنبال وزیری هستند که پست و مقام بیشتری نصیب باند آنان نماید چرا که اساسا وزیر در نظام جمهوری اسلامی هرگز برآمده از جامعه معلمان نبوده و خواستههای عمومی حوزه آموزش و نیازهای دانشآموزان را نمایندگی نکردهاست.
نظام آموزشی در ایران ایدئولوژیک و غیردموکراتیک است وزیر آموزش و پرورش در اصل مجری سیاستهای طبقاتی و ایدئولوژیک حاکمیت است و چیزی به نام مشارکت معلمان و دانشآموزان و متخصصان تعلیم و تربیت در این ساختار وجود ندارد. تصمیمگیری در مورد سیاستهای کلان آموزشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت میگیرد و به صورت مستمر نهادهای امنیتی بر مدیران نظارت دارند.
از آنجایی که بحرانها و چالشهای آموزش و پرورش مانند بحران نیروی کار، ناکارآمدی در ارایه آموزش کیفی و عادلانه و رایگان، پولی و کالاییسازی گسترده آموزش عمومی، وضعیت اسفناک معیشت معلمان و ... دارای ریشه در ساختار اقتصادی و سیاسی کلان دارند پس عملا وزیر هرگز قادر به ایجاد تغییرات و رفع بحران نیست.
از سویی، آموزش و پرورش بسیار گسترده و یک نهاد کلیدی حاکمیتی است و اکثریت جامعه با آن مرتبط هستند و این موقعیت خاصی برای مرتبط شدن با سایر ارکان را به وزیر و باند پیرامونش میدهد. در اصل پستهای وزارتی فرصت مناسبی برای برخورداری از کانالهای منتهی به رانت ثروت و قدرت است و افراد به مدد جایگاهی که در این وزارتخانه به دست میآورند فرصت دستیابی به منابع ثروت و قدرت برای آنان فراهم میگردد. از این منظر دعوای باندی بر سر تصاحب وزارتخانه از سوی تشکلهای وابسته مانند #سازمان_معلمان، #مجمع_فرهنگیان و #انجمن_اسلامی و #افراد_بانفوذ قابل تحلیل است. از سوی دیگر باند مقابل یعنی جناح موسوم به اصولگرایان مقاومت میکند تا به راحتی همه وزارتخانه را تسلیم رقیب نکند تا این منبع رانت و قدرت حفظ گردد.
#نه_به_تشکلهای_وابسته
#نه_به_تشکلهای_زرد
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز ، ۲۴ تیر ۱۴۰۳
به همان دلایل مبرهن که پزشکیان رییسجمهور منتخب نظام است و نه مردم ایران، پس وزرا به خصوص وزیر آموزش و پرورش نیز #وزیر_نظام است از همین رو تلاش برای تأثیرگذاری در انتخاب وزیر مانند همان بحث شرکت در انتخابات امری بیهوده است و زمین بازی فعالان صنفی و تشکلهای مستقل نیست. اینکه یک عده #کارگروه زدهاند و اسم و رزومه برای #ظریف ارسال میکنند و وزیر پیشنهاد میدهند ناشی از دغدغه برای آینده مدرسه، معلمان و کودکان نیست افراد و تشکلهای زرد و #وابسته فرصت را مغتنم دیدهاند تا مهرههای خود را در جایگاه های کلیدی بچینند تا به موقع رانت و ثروت را درو نمایند.
این روزها شاهد آن هستیم که تشکلهای وابسته مدام در کانالهای خود از نقششان در پیروزی در انتخابات میگویند #کارچاقکنها و #لابیگران فعال شدهاند و در حال رایزنی و فرستادن پیغام هستند. استدلال آنان این است که به دنبال وزیر کارآمد هستند اما حقیقت آن است که آنان به دنبال وزیری هستند که پست و مقام بیشتری نصیب باند آنان نماید چرا که اساسا وزیر در نظام جمهوری اسلامی هرگز برآمده از جامعه معلمان نبوده و خواستههای عمومی حوزه آموزش و نیازهای دانشآموزان را نمایندگی نکردهاست.
نظام آموزشی در ایران ایدئولوژیک و غیردموکراتیک است وزیر آموزش و پرورش در اصل مجری سیاستهای طبقاتی و ایدئولوژیک حاکمیت است و چیزی به نام مشارکت معلمان و دانشآموزان و متخصصان تعلیم و تربیت در این ساختار وجود ندارد. تصمیمگیری در مورد سیاستهای کلان آموزشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت میگیرد و به صورت مستمر نهادهای امنیتی بر مدیران نظارت دارند.
از آنجایی که بحرانها و چالشهای آموزش و پرورش مانند بحران نیروی کار، ناکارآمدی در ارایه آموزش کیفی و عادلانه و رایگان، پولی و کالاییسازی گسترده آموزش عمومی، وضعیت اسفناک معیشت معلمان و ... دارای ریشه در ساختار اقتصادی و سیاسی کلان دارند پس عملا وزیر هرگز قادر به ایجاد تغییرات و رفع بحران نیست.
از سویی، آموزش و پرورش بسیار گسترده و یک نهاد کلیدی حاکمیتی است و اکثریت جامعه با آن مرتبط هستند و این موقعیت خاصی برای مرتبط شدن با سایر ارکان را به وزیر و باند پیرامونش میدهد. در اصل پستهای وزارتی فرصت مناسبی برای برخورداری از کانالهای منتهی به رانت ثروت و قدرت است و افراد به مدد جایگاهی که در این وزارتخانه به دست میآورند فرصت دستیابی به منابع ثروت و قدرت برای آنان فراهم میگردد. از این منظر دعوای باندی بر سر تصاحب وزارتخانه از سوی تشکلهای وابسته مانند #سازمان_معلمان، #مجمع_فرهنگیان و #انجمن_اسلامی و #افراد_بانفوذ قابل تحلیل است. از سوی دیگر باند مقابل یعنی جناح موسوم به اصولگرایان مقاومت میکند تا به راحتی همه وزارتخانه را تسلیم رقیب نکند تا این منبع رانت و قدرت حفظ گردد.
#نه_به_تشکلهای_وابسته
#نه_به_تشکلهای_زرد
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ خودکشی دختر دانش آموز به دلیل عدم شرایط مالی برای مصاحبه فرهنگیان
دختر دانشآموز پس از قبولی در آزمون پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان، اقدام به خودکشی کرده به زندگی خود پایان داد.
سایان توانگری ۱۸ ساله، اهل روستای «وشترمل» از توابع بخش «موچش» شهرستان کامیاران بود که در بیمارستان توحید سنندج (سنه) جان باخت.
دلیل این خودکشی عدم شرایط مالی برای دانشگاه اعلام شده است.
📚 منبع :کانال صنفی معلمان ایران
#مدرسه_رهایی : وقتی آموزش به کالا تبدیل میشود و نگاه طبقاتی حاکم میگردد و دانشگاه فرهنگیان به جای توجه به معیارهای علمی و در نظر گرفتن علاقه به شغل معلمی به دنبال تربیت نیروی ایدئولوژیک است خروجی آن جذب دانشجویان بیعلاقه و طرد دانشجویان علاقمند و جان دادن دانشآموزان است.
#حقوق_دانشآموزان
🆔 @edalatxah
دختر دانشآموز پس از قبولی در آزمون پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان، اقدام به خودکشی کرده به زندگی خود پایان داد.
سایان توانگری ۱۸ ساله، اهل روستای «وشترمل» از توابع بخش «موچش» شهرستان کامیاران بود که در بیمارستان توحید سنندج (سنه) جان باخت.
دلیل این خودکشی عدم شرایط مالی برای دانشگاه اعلام شده است.
📚 منبع :کانال صنفی معلمان ایران
#مدرسه_رهایی : وقتی آموزش به کالا تبدیل میشود و نگاه طبقاتی حاکم میگردد و دانشگاه فرهنگیان به جای توجه به معیارهای علمی و در نظر گرفتن علاقه به شغل معلمی به دنبال تربیت نیروی ایدئولوژیک است خروجی آن جذب دانشجویان بیعلاقه و طرد دانشجویان علاقمند و جان دادن دانشآموزان است.
#حقوق_دانشآموزان
🆔 @edalatxah
🔴جانفدایی ، و یک انحراف در مسیر مطالبه گری صنفی
✍محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
🔻یک بار همان اواسط روز هایی که مارتین لوترکینگ برای حقوق سیاهان مبارزه می کرد ، درست وسط یک کافه ، یک سفید پوست افراطی ، چاقویی را می گذارد روی گلوی سیاهپوستی مبارز .مقاومتی نمی شود و مرد سیاهپوست اصرار می کند که شاهرگش را بزند .سفید پوست چاقویش را می اندازد و کافه را ترک می کند .بعدها در ادبیات مقاومت مدنی ، چنین کنشی به جانفدایی معروف شد .
این باشد اینجا ، تا نقدم را بگویم و برگردیم سراغ این جانفدا .
🔻چند سالی است که در آیین های پس از موسم های انتخاباتی ، گروههایی تشکیل می شود ، برای پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش . گروههایی متشکل از معلمان.
اجازه بدهید از این بگذریم که این بخش از همکاران ما ، هنوز درک درستی از توازن قوا در ساختار ج ا ندارند .حتی از این هم بگذریم که آنها هنوز نمی دانند که در این ساختار ، ردای وزارت نیازمند گذر از خطوط انسانی است .
همه آنها که چنین ردایی را بر تن می کنند ، بیش و پیش از آن ، چاکرانه بر آستان قدرت گردن می نهند .
از اینها که بگذریم یک نقد جدی باقی می ماند .اما نه برای همکاران که برای آن فعالان صنفی منفرد که بدنبال نمدی از این کلاه هستند.
🔻به نظر می آید ، امثال این فعالان صنفی ، تفاوت میان فعالیت صنفی/ سندیکایی و فعالیت حزبی/ سیاسی را درک نمی کنند .
به نظر می آید ، آنها نمی دانند جایگاه یک تشکل صنفی ، جایی است درست وسط جامعه مدنی .نه حوزه قدرت و منفعت.
اینکه تشکل های حزبی/ سیاسی برای تعیین وزیری در دولت جدید ، تقلا می کنند ، ریشه در ماهیت حزبی آنها دارد .درست مثل تشکل های صنفی که بدون ورود به زد و بند های سیاسی ، مطالبه گری می کنند .آن هم از هر دولتی ، با هر وابستگی سیاسی.
ماهیت اینها از هم متفاوت است .نمی خواهم ورود کنم به انگیزه های پنهان برخی از این تشکل های حزبی با نام های معلمی، که همه می دانیم ، رانت و منافع شخصی ، حرف اول و آخر است .
خواستم بگویم که ماهیت وجودی یک تشکل صنفی و به دنبال آن فعال صنفی ، از اساس متفاوت از ماهیت وجودی یک تشکل سیاسی است .برای همین است که در تشکل های صنفی هر فردی که ورود می کند به ساختار ستادی ، خودش به خوبی می داند که دیگر جایی در صنف ندارد .از طرف دیگر چگونه می توان هم در موضع قدرت بود و هم مطالبه گری کرد ؟ حتی به صورت منفرد!
🔻برگردیم به همان جانفدا .فعال صنفی در جامعه ایرانی در شرایط کنونی نقشی شبیه به همان جانفدا در قصه مقاومت مدنی سیاهان را ایفا می کند . حالا نه به آن پر رنگی ، اما با چنین چارچوبی.
نتیجه اینکه ،فعالیت صنفی می کند ، بازداشت می شود . از منافع همکارانش دفاع می کند ، حبس می کشد . برای دفاع از حقوق دانش آموزانش تلاش می کند و کتک می خورد. از آموزش رایگان می گوید و فحش می خورد ،...اما چیزی برای خود نمی خواهد .
در مقابل ساختار می ایستد و مطالبه گری می کند ، بی آنکه ،در سودای مقام و پست و وزارت باشد .
🔻حرف آخر من به آنها که در این سالها در قامت فعال صنفی منفرد در فضای معلمی ظهور کرده اند و در سودای وزارت هستند ، این است :
عرصه فعالیت صنفی ، عرصه مطالبه گری در مقام جانفدایی است .فعال صنفی مطالبه گر، به دنبال جاه و مقام و کسوت و وزارت نیست .اگر سودای وزارت داری ، ردای حزب و سیاست به تن کن .
بگذار همین باریکه پاک جانفدایی برای فعالان صنفی واقعی ،باقی بماند.
📚 منبع :کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
🔻یک بار همان اواسط روز هایی که مارتین لوترکینگ برای حقوق سیاهان مبارزه می کرد ، درست وسط یک کافه ، یک سفید پوست افراطی ، چاقویی را می گذارد روی گلوی سیاهپوستی مبارز .مقاومتی نمی شود و مرد سیاهپوست اصرار می کند که شاهرگش را بزند .سفید پوست چاقویش را می اندازد و کافه را ترک می کند .بعدها در ادبیات مقاومت مدنی ، چنین کنشی به جانفدایی معروف شد .
این باشد اینجا ، تا نقدم را بگویم و برگردیم سراغ این جانفدا .
🔻چند سالی است که در آیین های پس از موسم های انتخاباتی ، گروههایی تشکیل می شود ، برای پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش . گروههایی متشکل از معلمان.
اجازه بدهید از این بگذریم که این بخش از همکاران ما ، هنوز درک درستی از توازن قوا در ساختار ج ا ندارند .حتی از این هم بگذریم که آنها هنوز نمی دانند که در این ساختار ، ردای وزارت نیازمند گذر از خطوط انسانی است .
همه آنها که چنین ردایی را بر تن می کنند ، بیش و پیش از آن ، چاکرانه بر آستان قدرت گردن می نهند .
از اینها که بگذریم یک نقد جدی باقی می ماند .اما نه برای همکاران که برای آن فعالان صنفی منفرد که بدنبال نمدی از این کلاه هستند.
🔻به نظر می آید ، امثال این فعالان صنفی ، تفاوت میان فعالیت صنفی/ سندیکایی و فعالیت حزبی/ سیاسی را درک نمی کنند .
به نظر می آید ، آنها نمی دانند جایگاه یک تشکل صنفی ، جایی است درست وسط جامعه مدنی .نه حوزه قدرت و منفعت.
اینکه تشکل های حزبی/ سیاسی برای تعیین وزیری در دولت جدید ، تقلا می کنند ، ریشه در ماهیت حزبی آنها دارد .درست مثل تشکل های صنفی که بدون ورود به زد و بند های سیاسی ، مطالبه گری می کنند .آن هم از هر دولتی ، با هر وابستگی سیاسی.
ماهیت اینها از هم متفاوت است .نمی خواهم ورود کنم به انگیزه های پنهان برخی از این تشکل های حزبی با نام های معلمی، که همه می دانیم ، رانت و منافع شخصی ، حرف اول و آخر است .
خواستم بگویم که ماهیت وجودی یک تشکل صنفی و به دنبال آن فعال صنفی ، از اساس متفاوت از ماهیت وجودی یک تشکل سیاسی است .برای همین است که در تشکل های صنفی هر فردی که ورود می کند به ساختار ستادی ، خودش به خوبی می داند که دیگر جایی در صنف ندارد .از طرف دیگر چگونه می توان هم در موضع قدرت بود و هم مطالبه گری کرد ؟ حتی به صورت منفرد!
🔻برگردیم به همان جانفدا .فعال صنفی در جامعه ایرانی در شرایط کنونی نقشی شبیه به همان جانفدا در قصه مقاومت مدنی سیاهان را ایفا می کند . حالا نه به آن پر رنگی ، اما با چنین چارچوبی.
نتیجه اینکه ،فعالیت صنفی می کند ، بازداشت می شود . از منافع همکارانش دفاع می کند ، حبس می کشد . برای دفاع از حقوق دانش آموزانش تلاش می کند و کتک می خورد. از آموزش رایگان می گوید و فحش می خورد ،...اما چیزی برای خود نمی خواهد .
در مقابل ساختار می ایستد و مطالبه گری می کند ، بی آنکه ،در سودای مقام و پست و وزارت باشد .
🔻حرف آخر من به آنها که در این سالها در قامت فعال صنفی منفرد در فضای معلمی ظهور کرده اند و در سودای وزارت هستند ، این است :
عرصه فعالیت صنفی ، عرصه مطالبه گری در مقام جانفدایی است .فعال صنفی مطالبه گر، به دنبال جاه و مقام و کسوت و وزارت نیست .اگر سودای وزارت داری ، ردای حزب و سیاست به تن کن .
بگذار همین باریکه پاک جانفدایی برای فعالان صنفی واقعی ،باقی بماند.
📚 منبع :کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴 با من از اعدام مگو
✍ محبوبه فرح زادی
#دیدگاه_معلم
با من از اعدام مگو
که من معلم و زندگی را می سازم.
کشتن انسان نه افتخار است
و نه مرا می ترساند.
چرا اعدام؟!
اعدام نمی تواند صدای مزد بگیران
جامعه را در به دست آوردن حقوقشان
خاموش کند.
اعدام نشانه ترس از ؛ خیزش صف
گرسنگان است.
اعدام ضد زندگی و علیه شان و
مقام انسانیت است.
با حکم اعدام شریفه محمدی جامعه
بیدار به خواب نمی رود.
من معلم بازنشسته و فعال حقوق
زنان و کودکان حمایت خود را
از #شریفه_محمدی اعلام می کنم و
علیه کشتن زندگی و انسانیت:
شریفه محمدی فعال کارگری
آزاد باید گردد.
طناب دار را پاره کنید.
به کشتن انسان ها پایان دهید.
#نه_به_اعدام
#زنده_باد_زندگی
#زنده_باد_برابری
#زن_زندگی_آزادی
منبع : شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍ محبوبه فرح زادی
#دیدگاه_معلم
با من از اعدام مگو
که من معلم و زندگی را می سازم.
کشتن انسان نه افتخار است
و نه مرا می ترساند.
چرا اعدام؟!
اعدام نمی تواند صدای مزد بگیران
جامعه را در به دست آوردن حقوقشان
خاموش کند.
اعدام نشانه ترس از ؛ خیزش صف
گرسنگان است.
اعدام ضد زندگی و علیه شان و
مقام انسانیت است.
با حکم اعدام شریفه محمدی جامعه
بیدار به خواب نمی رود.
من معلم بازنشسته و فعال حقوق
زنان و کودکان حمایت خود را
از #شریفه_محمدی اعلام می کنم و
علیه کشتن زندگی و انسانیت:
شریفه محمدی فعال کارگری
آزاد باید گردد.
طناب دار را پاره کنید.
به کشتن انسان ها پایان دهید.
#نه_به_اعدام
#زنده_باد_زندگی
#زنده_باد_برابری
#زن_زندگی_آزادی
منبع : شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ مقاومت #روستائیان در برابر تخریب #محیطزیست
مبارزه با تخریب محیط زیست کار عملی میخواهد.
#مدرسه_رهایی : مقاومت به صورت روزمره در میان طبقه کارگر و روستائیان در جریان است. منتهی رسانهها لنز دوربینهای خود را به سمت عدهای خاص تنظیم کردهاند اما آنچه موجب تغییر خواهد شد نیروی متشکل همین افراد تحت ستم و چپاول است.
#روستای_طرقرود_نطنز
#مقاومت_جمعی
#نه_به_تخریب_محیطزیست
🆔 @edalatxah
مبارزه با تخریب محیط زیست کار عملی میخواهد.
#مدرسه_رهایی : مقاومت به صورت روزمره در میان طبقه کارگر و روستائیان در جریان است. منتهی رسانهها لنز دوربینهای خود را به سمت عدهای خاص تنظیم کردهاند اما آنچه موجب تغییر خواهد شد نیروی متشکل همین افراد تحت ستم و چپاول است.
#روستای_طرقرود_نطنز
#مقاومت_جمعی
#نه_به_تخریب_محیطزیست
🆔 @edalatxah