ECONOMY | اقتصاد
6.18K subscribers
1.46K photos
665 videos
1.25K files
271 links
« دانایی؛ فهم و شعور است، ربطى به مدرك تحصيلى ندارد.»
.
(جهت تبلیغات از ۲۴ ساعت قبل برای رزرو هماهنگی صورت گیرد.)
👇👇
@Ad_dmin
Download Telegram
🔰 توهمات دولتی و برنامه‌های توسعه
دکتراسفندیار جهانگرد

▪️توهمات جمعی (Collective Illusions) به عقیده «تاد رز» به معنای باورها، اعتقادات و نگرش‌هایی است که در گروه‌های اجتماعی شکل می‌گیرند و به صورت غالب در آن گروه قابل مشاهده هستند. اینها ممکن است براساس اطلاعات نادرست، باورهای غلط یا تجربیات شخصی شکل گرفته باشند و در برخی موارد ممکن است با واقعیت‌های علمی و منطقی تضاد کامل داشته باشند. مجموعه‌ای پیچیده از توهمات ناشی از تعصب انطباق، نحوه دید ما از جهان اطراف را تحریف می‌کند. طیف وسیعی از ویژگی‌ها، اهداف و روابط شامل اعتماد، موفقیت، شبکه‌های اجتماعی، هم‌رنگی با جماعت، شغل، آرزوها و آموزش گرفته تا هنجارهای فرهنگی که از دیگران کپی می‌شوند و درمورد آنها قلب واقعیت می‌شود، پتانسیل هذیان‌های جمعی در جوامع هستند. موضوع هذیان‌های جمعی به تعبیری فرض‌های اشتباه مشترک بسیاری از افراد درباره جامعه خود است.
▪️برخی از این هذیان‌ها هزاران سال به شیوه‌های گوناگونی در جوامع وجود داشته‌اند. ویژگی امروزی آنها این است که این هذیان‌های جمعی، به کمک شبکه‌های اجتماعی و فناوری مدرن بیش‌ازپیش گسترش پیدا کرده‌اند؛ بنابراین می‌توان گفت که هذیان‌های جمعی را همه‌جا می‌توان پیدا کرد؛ از زندگی‌هایی که می‌خواهیم داشته باشیم، تا کشوری که می‌خواهیم در آن زندگی کنیم، تا نحوه رفتارمان با همدیگر و حتی انتظارات‌مان از نهادهای آموزشی تا محل کار و انتظارات برنامه‌ریزان و مدیران یک اقتصاد برای اداره یک سازمان یا جامعه و کشور و... . مخرب‌ترین نتیجه این هذیان‌ها این است که هذیان‌های یک نسل به باورهای شخصی نسل بعدی تبدیل می‌شوند. نوعی از هذیان‌ها در جوامع وجود دارد که توسط لویاتان بدون فراهم‌سازی الزامات شکل می‌گیرد.
▪️تمرکز این یادداشت بر توهم‌های جمعی شکل داده‌شده از سوی دولت‌ها است که بخشی از توهم‌های جمعی اقتصاد ایران شده است؛ ازجمله کانون‌های شکل‌گیری توهم‌های جمعی در ایران از طرف دولت‌ها در قوانین برنامه و بودجه کشور است و سال‌های سال در ایران ادامه داشته و دارد. در این نوشتار به برخی از اینها پرداخته می‌شود. دایره موضوع به‌ قدری وسیع است که در این نوشتار صرفا می‌شود به برخی از اقلام کلان و کلیدی آن پرداخت و جا دارد که برای آنها در کشور فکری شود.
▪️یکی از توهم‌های جمعی دولت‌ها به‌ منظور تحقق صرفه‌جویی در هزینه‌های عمومی، اصلاح نظام درآمدی دولت و قطع وابستگی بودجه به درآمدهای نفت تا پایان اجرای برنامه دولت‌های مختلف بوده ‌ و بارها بدون توفیق تکرار شده است و از این نظر تبدیل به یک توهم دولتی شده است. آسیب‌پذیری اقتصاد ایران در شرایط رونق نفتی و تحریم معمولا از این مجرا بوده است. به‌ طور کلی عملکرد نزدیک به بیش از یک قرن اخیر ایران در ارتباط با بودجه و نفت نشان می‌دهد که دستیابی به هدف کاهش وابستگی بودجه دولت به نفت در ارائه طرح‌های برون‌زا و خارج از بودجه مصوب دولت چندان ثمربخش نبوده و در شرایط خاص این طرح‌ها و حساب‌ها به ‌تنهایی به محاق رفته یا کارایی لازم را نداشته‌اند؛ تداوم این موضوع از تجربه «حساب وجوه ذخیره مملکتی» دهه 30 شمسی، حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی در دوران اخیر نشان از ناکارآمدی و بنابراین تبدیل‌شدن به یک توهم جمعی دولتی در ایران شده است و اراده‌ای برای تحقق این مهم یا توان آن فراهم نبوده است؛ در‌صورتی‌که تجارب جهانی موفق در این زمینه در شرایط حاضر وجود دارد و الزامات مهم تحقق این هدف در دولت‌های ایران فراهم نشده است.
▪️توهم بعدی دولتی دستیابی به هدف رشد اقتصادی در قوانین برنامه توسعه به‌ویژه در سال‌های اخیر است. از زمان تدوین برنامه‌های توسعه می‌توان ادعا داشت بخش ناچیزی از رشد مد‌نظر برنامه‌ها محقق شده و قسمت محقق‌شده هم عمدتا با فشار تزریق نهاده‌ها بوده است. در ایران معمولا هدف‌های رشد اقتصادی متوسط سالانه هشت درصد در بیشتر اسناد بالادستی قانونی از طریق مراجع تنظیم‌گر و قانون‌گذاری در سال‌های اخیر مدنظر بوده است؛ اما به نظر می‌رسد سیاست‌گذار اقتصادی درک درستی از میزان هدف رشد اقتصادی مندرج در اسناد نداشته و برای اقتصاد و مردم هم نتوانسته ایجاد کند.
▪️طبق قاعده سرانگشتی 70، اگر اقتصادی سالانه یک درصد رشد کند، در مدت 70 سال درآمد سرانه آن باید دو برابر شود و اگر این عدد به دو درصد برسد، این زمان به نصف یعنی 35 سال کاهش پیدا می‌کند. حال که هشت درصد در سال‌های متمادی هدف برنامه‌های ایران بوده، باید تقریبا با اجرای کمتر از دو برنامه توسعه (هر هفت، هشت سال) درآمد سرانه ایران دو برابر می‌شد؛ اما آمار عملکرد حرف‌های دیگری می‌زنند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
  ┏━━━━━      
🔻 @ECONOMY7
  ┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : قیمت تعادلی
▪️قسمت: 12-4
📊 کانال تخصصی اقتصاد
  ┏━━━━━      
🔻 @ECONOMY7
  ┗━━━━━━━━━━━
🔰 ایران و ژاپن از نگاه آمار:

▪️جمعیت
ژاپن : ١۴٨ میلیون ( ١/٦٢ برابر )
ایران : ٨٠ میلیون
▪️پرونده های قضایی
ژاپن : ٩٠٠ هزار پرونده
ایران : ١۵ میلیون پرونده ( ١٦ برابر )
▪️تعداد زندانیان
ژاپن : ٦٣ هزار نفر
ایران : ٢۵٠ هزار نفر ( ٤ برابر )
با این که جمعیت ژاپن نزدیک به دو برابر ماست اما تعداد پرونده‌های قضایی و زندانیان در ایران چندین برابر ژاپن است این در حالیست که ما در طول ۴٠ سال اخیر نزدیک به ١۵ میلیارد دلار صرف سازمانهايي كرديم تا به مردم بياموزند كه دزدی و خلاف نکنند ولی آنجا نیازی به این بودجه‌ها نیست چون...
▪️تولید ناخالص داخلی
ژاپن : ۵ تریلیون دلار ( ١٠ برابر )
ایران : نیم تریلیون دلار
تمام اقتصاد کشور ژاپن به بخش خصوصی واگذار شده است و دولت‌ها فقط مسئول برقراری امنیت و نظم اجتماعی هستند . دولت و یا شرکت های وابسته به دولت نیز رقیب بخش خصوصی نبوده که اقتصاد تنها در دست عده ای محدود باشد.
▪️تعداد مدیران دولتی
ژاپن : ١٢ هزار نفر
ایران : ٢۴٧ هزار نفر ( ٢٠ برابر )
▪️اقتصاد ژاپن ١٠ برابر اقتصاد ماست اما تعداد مدیران دولتی در ایران ٢٠ برابر ژاپن است . یعنی در ژاپن به ازای هر ١٠ هزار نفر یک مدیر دارند ولی در ایران به ازای هر ٣٢٠ نفر یک مدیر داریم.
▪️ نمره شاخص فساد از ١٠٠
ژاپن : ٩١ نمره
ایران= ١٢ نمره
بهترين و پيشرفته‌ترين راهكار مبارزه با فساد از هر نوع و توسط هر مقامی آزادی بيان و آزادی مطبوعات است ، درباره مبارزه با مفاسد اجتماعی و اقتصادی بسيار گفتند اما تصور کنید به جای این همه سمینار و سخنراني مبارزه با فساد ، مسئولين خود را در یک اتاق شيشه‌ای و در معرض تماشای ميليون‌ها چشم احساس کنند آنگاه قطعاً دیگر دست از پا خطا نخواهند کرد و با همین راهکار ساده اقتصاد ژاپن یکی از ٢٠ اقتصاد شفاف و سالم جهان است اما كشور ما یکی از ١٥ اقتصاد فاسد جهان است .
کمی وقت بگذاریم و فکر کنیم و بیندیشیم
- چرا این چنین اختلاف فاحشی وجود دارد و اینکه
- کجای کارمان مشکل دارد و
- چکار باید کرد و
برای اصلاح امور از کجا و چگونه باید شروع کرد ؟
📊 کانال تخصصی اقتصاد
  ┏━━━━━      
🔻 @ECONOMY7
  ┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : نگاهی عمیق‌تر به منحنی تقاضا
▪️قسمت: 12-5
📊 کانال تخصصی اقتصاد
  ┏━━━━━      
🔻 @ECONOMY7
  ┗━━━━━━━━━━━
#یادداشت_بورسی
#شاخص_کل
▪️شاخص کل پس از رسیدن به ناحیه مقاومتی در انتهای موج (۳)، به صورت موج a شروع به اصلاح کرده و در حال تکمیل موج b اصلاحی می‌باشد. در این صورت دو سناریو ممکن است:
۱. موج b حداقل تا ۲۴۵۰ بالا رود که در این صورت ممکن است انتهای موج c در محدوده ۲۲۳۰-۲۱۸۰ باشد، پس از شکسته شدن قله b می‌توان انتظار داشت شاخص کل به مسیر صعودی خود ادامه دهد.
۲. در صورتی که موج b نتواند به حوالی ۲۴۵۰ برسد، در این صورت ممکن است انتهای موج c در محدوده ۲۱۰۰-۲۰۰۰ باشد. پس از شکسته شدن قله موج b( برای افراد ریسک‌گریز) و یا صعودی بودن مومنتوم تایم هفتگی در انتهای موج c (برای افراد ریسک‌پذیر) می‌توان انتظار داشت شاخص کل به مسیر صعودی خود ادامه دهد.
نکته: در صورتی که قیمت بسته شدن انتهای موج c زیر ۲ میلیون باشد، این تحلیل معتبر نیست.
▪️این یک تحلیل شخصی است. به هیچ عنوان سیگنال خرید یا فروش نمی‌باشد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
  ┏━━━━━      
🔻 @ECONOMY7
  ┗━━━━━━━━━━━
🔰 خیر عمومی یا راه بردگی؟
✍️ شاهین کارخانه

▪️تروتسکی، گفته بود: «جایی که تنها کارفرما دولت است، مخالفت به معنای مرگ از گرسنگی تدریجی است. این اصل قدیمی که کسی که کار نمی‌کند گرسنه خواهد ماند با اصل جدیدی جایگزین شده است که کسی که اطاعت نمی‌کند، گرسنه خواهد ماند.»
▪️در صد سال گذشته، هر گاه تلاشی برای ایجاد نظامی سوسیالیستی شکل گرفته و محدودیت‌های قدرت دولت کمتر شده، نه تنها به عدالت اجتماعی بیشتر منتهی نشده بلکه راه برای ایجاد انواع جدیدی از استبداد و دولت‌های تمامیت‌خواه هموار شده است. تجربه بشری گواه می‌دهد که سوسیالیسم در نظریه و عمل، بالقوه توان ایجاد و استقرار حکومت‌های توتالیتر را دارد.
در تجربه‌های تاریخی قرن بیستم، نطفه استبداد و به بردگی کشیدن انسان‌ها در جایی شکل گرفت که ایده‌ها، آرمان‌ها، باورها، آیین‌ها و ایدئولوژی‌ها باارزش‌تر از جان انسان‌ها تلقی شده‌اند. چیزهایی که می‌توان برای آنها جان داد یا جان دیگری را ستاند. درواقع هر گاه فرد و حقوق بنیادین او -حق حیات و حق مالکیت- به بهانه ارزش‌های مهم‌تری نادیده گرفته شدند، نه تنها آزادی‌های فرد محدود شده، بلکه جان آدمیان نیز به آسانی گرفته شده‌ است.
▪️از دیدگاه اقتصادی، سوسیالیسم نوعی نظام برنامه‌ریزی مرکزی یا نظام برنامه‌ریزی اقتصادی اشتراکی است که در نظر ایده‌پردازان آن به «ملی کردن وسایل تولید و توزیع و مبادله» نیاز دارد. نظامی که به‌طور اجتناب‌ناپذیری به جباریت تمامیت‌خواهی می‌انجامد. امروزه، سوسیالیست‌هایی که از نظام‌های توتالیتر کمونیستی و فاشیستی برائت می‌جویند و خود را سوسیال دموکرات می‌نامند، از برخی ایده‌آل‌ها کوتاه آمده و فصل مشترک گفتمانی آنها افزایش خدمات عمومی دولت و توزیع مجدد درآمدها یا ثروت - مثلا از طریق اخذ مالیات- با هدف کاهش فاصله طبقاتی و بسط عدالت اجتماعی است. اما این تردید جدی وجود دارد که فرآیند توزیع مجدد ثروت در بلندمدت با حفظ حداقل‌های آزادی فردی ممکن باشد و البته که بلندمدت زمانی نیست که ما مرده باشیم، بلکه در نیمه دوم قرن بیستم دیدیم که بسیار نزدیک‌تر از آن است که  - به تعبیر کینز- همه ما مرده باشیم.
▪️دولت‌ها به محض اینکه به سود بخشی از جامعه در بازار و خصوصا به شکل قیمت‌گذاری مداخله کنند، برای ماندن در قدرت و کسب رای با درخواست‌های مشابه گروه‌های دیگر مواجه می‌شود. دولتی که شروع به مداخله و کنترل قیمت‌ها کند، به مسیری وارد شده که در آن باید همه قیمت‌ها را کنترل کند که در نهایت سازوکار بازار را نابود می‌کند و به سوی نوعی اقتصاد هدایت‌شده از مرکز حرکت می‌کند. نمونه‌های تاریخی ناکارآمدی نظام برنامه‌ریزی مرکزی درس‌آموز هستند، همچنان که اقتصاد شوروی به واسطه ناکارآمدی نظام برنامه‌ریزی متمرکز فروپاشید؛ اما حتی اگر نظام برنامه‌ریزی متمرکز کارآمد باشد، به محاسبات بر مبنای ارزش نیازمند است. امروز می‌دانیم که محاسبه عقلانی فقط بر پایه ارزش‌ها یا قیمت‌ها امکان‌پذیر است و این ارزش‌ها فقط به شرطی راهنمای عمل بازیگران اقتصادی هستند که حاصل جمع شناخت‌های مبادله‌کنندگان (طرفین عرضه و تقاضا) باشد. شناخت‌هایی که نمی‌تواند در یک مرکز برنامه‌ریزی، یک سازمان یا دولت جمع شود.
▪️آنچه را که سوسیالیسم آرزو می‌کند جذاب و دلفریب است و چه بسا از انسانی‌ترین انگیزه‌های کنشگران اجتماعی و سیاسی سرچشمه بگیرد؛ اما در نهایت نه تنها اهداف ایده‌پردازان را تامین نمی‌کند، بلکه هم به لحاظ اخلاقی، هم سیاسی و هم مادی شکست می‌خورد.  حکومت دموکراتیکی که قدرت نامحدود و دولت بزرگی داشته باشد که در همه حوزه‌ها اعمال نفوذ می‌کند -حتی اگر برآمده از جمهور مردم و اراده سیاسی اکثریت از طریق انتخابات آزاد باشد- به شکل گرفتن قدرت متمرکز، نادیده گرفتن حقوق اقلیت‌ها، پاسخگویی کمتر و محدودیت آزادی‌های فردی منجر می‌شود. امروزه گرایش به برنامه‌های سوسیالیستی بار دیگر در غرب افزایش یافته و هنوز نام سوسیالیسم برای مردم با کمونیسم و فاشیسم متفاوت است و تصور می‌شود که می‌تواند ممزوج دموکراسی باشد.
▪️بسیاری هنوز فکر می‌کنند برنامه‌ریزی اقتصادی در چارچوب نهادهای دموکراتیک قابل اجراست و به عادلانه‌تر شدن توزیع ثروت کمک می‌کند. اما تجربه‌های اخیر نشان می‌دهد که به قدرت رسیدن احزاب چپ‌گرا و اجرای سیاست‌های سوسیالیستی از یکسو موجب بزرگ‌تر شدن و افزایش هزینه‌های دولت‌ها می‌شود و از سوی دیگر اخلاق سوسیالیستی را بسط می‌دهد.  به عبارت دیگر، بزرگ‌تر شدن دولت که با هدف افزایش رفاه و خدمات عمومی پذیرفته شده بود، به تهدیدی برای آزادی‌ها و حقوق شهروندان بدل شد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : جابه‌جایی منحنی تقاضا
▪️قسمت: 12-6
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰 سنگ قبری برای میلیون‌ها نفر
✍️ مولود پاکروان

یک دهه پس از آنکه حزب کمونیست قدرت را در چین به دست گرفت، با وعده خدمت به مردم بزرگ‌ترین فاجعه انسانی را در تاریخ سرزمینی رقم زد که پیش از آن هم فقیر بود. در شهر کوچک ناشناخته‌ای از استان مرکزی هنان در مدت سه سال، بیش از یک میلیون نفر -یک نفر از هر هشت نفر- به دلیل قحطی و گرسنگی جان باختند. آنچه مقامات دولتی مصادره می‌کردند بسیار بیشتر از غلاتی بود که از زمین‌های کشاورزی برداشت می‌شد. در مدت 9 ماه، بیش از 12 هزار نفر -یک‌سوم ساکنان- در یک کمون جان خود را از دست دادند و یک‌دهم خانوارها از بین رفتند.

کتاب تاثیرگذار یَنگ جی‌شنگ، «سنگ قبر»، که حتی در ترجمه انگلیسی به شدت ویرایش ‌شده، مملو از روایت‌های هولناک و باورنکردنی است! ینگ این صحنه‌ها را تصور نکرده است؛ 15 سال از زندگی او وقف مستندسازی فاجعه‌ای شده که دست‌کم جان 45 میلیون نفر را در سراسر کشورش گرفته است. قحطی بزرگ چین که هنوز یک تابوست، و از آن با عنوان «سه سال بلایای طبیعی» یا «سه سال دشوار» یاد می‌شود در کتابی که اولین‌بار در هنگ‌کنگ منتشر شده روایت شده است؛ کتابی که در سرزمین مادری ینگ ممنوع است!

این تراژدی بزرگ حاصل اصلاحاتی بود که مائو آن را «جهش بزرگ رو به جلو» نامیده بود؛ برنامه‌ای پنج‌ساله برای اشتراکی‌سازی اجباری کشاورزی و صنعتی‌سازی روستایی که توسط حزب کمونیست چین در سال 1958 اجرایی شد و حاصل آن انقباض شدید در اقتصاد چین و مرگ بین 30 تا 45 میلیون نفر بر اثر گرسنگی، اعدام، شکنجه، کار اجباری و خودکشی از روی ناامیدی بود. مائو در نهایت فاجعه‌ای آفرید که بزرگ‌ترین کمپین کشتار جمعی در دوران غیرجنگی تاریخ بشر به‌شمار می‌رود. پس از بحث‌های جدی در رأس حکومت، مائو به این نتیجه رسید که کشاورزی و صنعت را می‌توان همزمان، با تغییر عادات کاری مردم و تکیه بر نیروی کار -به جای فرآیندهای صنعتی ماشین‌محور- توسعه داد و بر دو حوزه متمرکز شد : افزایش تولید غلات و فولاد. به دنبال اجرای طرح، کشاورزی خصوصی لغو شد و کشاورزان مجبور به کار در مزارع جمعی شدند که در آنها، تمام تولید، تخصیص منابع و توزیع غذا به‌طور متمرکز توسط حزب کمونیست کنترل می‌شد. پروژه‌های آبیاری در مقیاس بزرگ با کمک برخی از مهندسان آموزش‌دیده آغاز شد و تکنیک‌های جدید کشاورزی -آزمایشی و اثبات‌نشده- به سرعت در سراسر کشور به اجرا درآمد. این نوآوری‌ها که حاصل آزمایش‌های ناموفق و پروژه‌های آبی نامناسب بود در نهایت بازده محصول را با کاهش چشمگیری مواجه کرد.

همزمان، کمپین سراسری دیگری برای از بین بردن گنجشکان -که مائو معتقد بود آفت اصلی غلات هستند- به راه افتاد. در نتیجه این اقدام حماقت بار، با کاهش شکار طبیعی گنجشکان، جمعیت ملخ‌ها افزایش پیدا کرد و به مزارع حمله‌ور شدند. تولید غلات سقوط کرد و صدها هزار نفر بر اثر کار اجباری و قرار گرفتن در معرض عناصر مضر پروژه‌های ساخت‌وساز و آبیاری و کشاورزی جان خود را از دست دادند. سراسر کشور به سرعت درگیر قحطی شد و میلیون‌ها نفر دیگر هم بر اثر کمبود غذا جان باختند. مردم به خوردن پوست درخت و خاک روی آوردند و در برخی مناطق کار حتی به آدم‌خواری کشید. مجازات‌هایی مانند ضرب و شتم، مثله کردن، زنده‌به‌گور کردن، سوزاندن با آب جوش و دیگر روش‌های شکنجه در انتظار کشاورزانی بود که نمی‌توانستند سهمیه غلات را رعایت کنند، می‌کوشیدند غذای بیشتری به دست بیاورند یا اقدام به فرار می‌کردند.

راویان تاریخ شفاهی چین می‌گویند طرح از همان ابتدا نشانه‌هایی از بروز فاجعه را با خود داشت. مقامات محلی چه از روی تعصب چه از ترس، گزارش‌هایی به شدت اغراق‌آمیز از موقعیت خود به مرکز ارسال می‌کردند و مدعی بودند برداشت محصول سه یا چهار برابر اندازه واقعی است.

داستان اما به اینجا ختم نمی‌شود. ینگ در کتاب «سنگ قبر» نشان می‌دهد که قحطی نه‌تنها عمیق و گسترده، که ساخته دست بشر بود؛ و نه فقط ساخته دست بشر، بلکه سیاسی و زاییده توتالیتریسم. مائو قول داده بود که با غیرت انقلابی خالص، اشتراکی کردن زمین‌های کشاورزی و ایجاد کمون‌های عظیم با سرعتی شگفت‌انگیز یک بهشت کمونیستی در چین خواهد ساخت. و جهش بزرگ رو به جلو بلندترین و احمقانه‌ترین گام او در این راستا بود: طرحی برای مدرنیزه کردن اقتصاد چین، آنقدر جاه‌طلبانه که به جنون تبدیل شد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : تغییر در تقاضا در مقابل تغییر در مقدار تقاضا
▪️قسمت: 12-7
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰 فقط رشد و فقط رشد
✍️ دکتر تایلر کوئن

در میان همه کتاب‌هایی که درباره اقتصاد نوشته می‌شود، «دلبستگی‌های لجوجانه» کتابی است که تلاش می‌کند به ما بفهماند تنها یک هدف است که باید بیش از همه مورد توجه قرار گیرد؛ «حداکثرسازی رشد اقتصادی پایدار». آقای کوئن می‌گوید؛ البته هیچ ایرادی ندارد اگر سیاستمداران تمایل دارند به سایر معضلات اجتماعی توجه کنند، اما تا آنجا که به رفاه نوع بشر مربوط می‌شود هیچ راه بهتری جز رشد اقتصادی وجود ندارد. این نوشته به مرور و بررسی کتاب «دلبستگی‌های لجوجانه» نوشته تایلر کوئن می‌پردازد. چرا خواندن این کتاب مهم است؟

پیچیدگی دنیای مدرن باعث شده است ما در انتخاب آنچه ارزش توجه دارد دچار مشکل شویم. همگی ما از وجود مشکلات بسیار آگاهیم، با این‌حال هیچ‌یک از ما با اطمینان نمی‌دانیم که در میزان اهمیت کدام یک از مشکلات بیش از اندازه بزرگ‌نمایی شده است، یا کدام یک از توجه ما غافل مانده‌اند، برای کدام یک راه‌حل وجود دارد و کدام‌یک با دخالت ما تنها به شرایط وخیم‌تری می‌روند. وجود رسانه‌های پررونق و رسانه‌های اجتماعی که در آن اطلاعات و باورها با تکرار تقویت می‌شوند، دستیابی افراد به اطلاعات بی‌طرفانه و عاری از جهت‌گیری را دچار تردید کرده؛ امری که شرایط موجود را وخیم‌تر می‌کند.

تایلر کوئن، اقتصاددان دانشگاه جرج میسون، با کتاب «دلبستگی‌های لجوجانه» در این چشم‌انداز مملو از نااطمینانی‌های ناامیدکننده، با ارائه راهکاری بد وارد می‌شود.

آن‌طور که او در این کتاب استدلال می‌کند، یک هدف است که باید بیش از همه مورد توجه قرار گیرد: حداکثرسازی رشد اقتصادی پایدار. البته هیچ ایرادی ندارد اگر شما تمایل دارید به سایر معضلات اجتماعی توجه کنید، اما تا آنجا که به رفاه نوع بشر مربوط می‌شود هیچ راه بهتری از بیشینه‌سازی رشد وجود ندارد. در واقع، با پیگیری هدف‌هایی به جز این، نتیجه به‌دست‌آمده حتی نزدیک به نتیجه مطلوب نخواهد بود.

استدلال کوئن بر مبنای سه فرض اصلی بنا شده است. اولین فرض او این است که ثروت بهترین چیزی است که انسان‌ها تاکنون پدید آورده‌اند. اگر شما از زندگی بعد از سن 30‌سالگی، از نمردن از گرسنگی و قحطی، از اینکه لازم نیست لباس‌های خود را با دست بشویید، از اینکه می‌توانید با عزیزانتان با موبایل صحبت کنید، از وجود وسایل تهویه مطبوع و از داشتن وقت آزاد برای خواندن مقاله‌هایی چون این لذت می‌برید، در واقع شما از وجود ثروت منتفع شده‌اید، یا از افراد، موسسات یا ایده‌هایی که آن را به وجود آورده‌اند، که شایان قدردانی هستند.

باید توجه شود که برای رشد و شکوفایی انسان، اصول و ارزش‌های دیگری نیز از اهمیت برخوردارند. انسان‌ها نیاز به ارزش‌هایی چون عدالت، حقوق بشر و احساس رضایت دارند؛ با این‌حال، حتی برآورد کردن این ارزش‌ها که به نظر می‌رسد ارتباطی با ثروت ندارند، در گرو دستیابی به ثروت هستند. آنطور که استیون پینکر در کتاب خود با عنوان «روشنگری در عصر حاضر» عنوان می‌کند، تولید ناخالص داخلی با هر شاخصی از شکوفایی انسانی، شامل طول عمر، سلامتی، تغذیه، صلح، آزادی، حقوق بشر، بردباری و حتی سطح رضایت از زندگی مرتبط است.

فرض دوم کوئن به نتایج شگفت‌انگیز رشد نمایی اشاره دارد. اگر دو دلار را در اولین مربع یک تخته شطرنج 8 در 8 قرار دهیم، چهار دلار را در مربع دوم، هشت دلار را در مربع سوم و همینطور ادامه دهیم، در مربع آخر این تخته بیش از تمامی چمن‌های موجود در سطح کره زمین اسکناس دلار خواهد بود. حال اگر مربع‌های یک تخته شطرنج را با سال‌های پشت سر هم جایگزین کنیم، و اسکناس دلار را با واحدهای «فزون بر ثروت» (عنوانی که کوئن برای اشاره به تولید ناخالص داخلی به علاوه کالاهای غیر قابل اندازه‌گیری مانند زمان استراحت و امکانات محیطی استفاده می‌کند) جایگزین کنیم، همانند اسکانس‌های دلار که در تخته شطرنج با سرعتی باورنکردنی انباشته شدند، «فزون بر ثروت» در طی زمان با سرعتی باورنکردنی انباشته خواهد شد.

تفاوت میان تخته شطرنج و ثروت جهانی در این است که بر خلاف روند دو برابر شدن قابل پیش‌بینی اسکناس‌های دلار در هر مربع تخته شطرنج، نرخ رشد اقتصادی هر‌ساله تا میزان زیادی بر اساس تصمیمات سیاستگذاری تغییر می‌کند. یک افزایش جزئی نرخ رشد، برای مثال افزایش یک‌دهم‌درصدی در هر سال، ممکن است در کوتاه‌مدت زیاد به چشم نیاید، اما در بلندمدت به دلیل رشد نمایی به شدت مهم می‌شود.
📊کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : نگاهی عمیق‌تر به منحنی عرضه
▪️قسمت: 12-8
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰 درس هایی از حاکم دوبی:
مسئله اصلي ما «توسعه بود» ؛ به جای «پول مردم» از «ظرفیت مردم» استفاده کردیم.
محمد بن راشد در کتاب " نگرش من و چالش های برتری" ضمن مروز گذشته فقير كشورش، به ارائه ایده ها و آمال خود در باب توسعه دوبی و امارات متحده عربی مي پردازد كه مي تواند تجربه خوبي براي ديگر كشورهاي اسلامي نيز باشد. برخي از مهمترين ايده هاي او را مرور مي كنيم:

1️⃣ به مردم حق اشتباه کردن دادیم
او معتقد است از عوامل موفقیت پدرم و بنده تاکید بر نقاط قوت بوده است نه ضعف، زیرا نقاط ضعف باعث ناامیدی و انزوا می شود. افراد که ناامید شوند، کاری انجام نمی دهند زیرا بزرگترین سرمایه یک کشور انسان های آن جامعه هستند. برای تربیت انسان ها باید هزینه کرد و اجازه داد تا کار کنند و اشتباه جزئی از کار است.‌ نباید بابت اشتباه افراد، کاری بکنیم که آنها بترسند و قوه ابتکارشان خدشه ببیند.

2️⃣ فساد اداري را مستقيما كنترل مي كرديم
برای جذب سرمایه خارجی و بهره گیری از دستاوردهای بشری شرایط ویژه ای را در دوبی فراهم کردیم. ما معتقدیم فقدان فساد دولتی از عوامل عمده جذب سرمایه و فعالیت شرکت های خارجی است. من یک سازمان مخفی‌ برای بررسی‌ عملکرد ادارت دولتی ایجاد کردم بنام «خریداران سری» که کارش بررسی عملکرد ادارت و شناسایی افراد موثر و همچنین مقابله با مفاسد است و این افراد با مراجعه به ادارات و یا تحت عنوان خدمه در ادارات به کار مشغولند. من به واسطه این افراد از کل عملکرد ادارات دولتی دوبی مطلع هستم.

3️⃣ مردم را در توسعه كشور شريك كرديم
برخلاف تصور، عامل توسعه نه پول است نه منابع، بلکه مهمترین سرمایه یک کشور، مردمان آن کشور است و رهبر وظیفه دارد تا به نحو مطلوب از ظرفیت مردم خود استفاده کند و کشور را به توسعه برساند و گرنه عملش بی حاصل است. رهبر باید به جای قصر نشینی، درون میدان کار و منازعه باشد. محیط زندگی ما متاثر از زندگی شیر و آهو در آفریقا است و هر دو باید با سرعت بدوند تا بتوانند زنده بمانند. یکی شکار کند و دیگری از شکار شدن بگریزد.

4️⃣ مسئله ما توسعه بود، نه تنبیه مردم
مهمترین مسئله رهبر، توسعه کشور است و مهم ترین بخش توسعه، توسعه اقتصادی است. بر همین اساس لازم است دوبی علاوه بر مرکز اقتصادی خاورمیانه به مرکز اقتصادی جهان تبدیل شود. تجربه ما در دوبی نشان داد که از یک محیط سخت طبیعی می توان یک شهر در اندازه استاندارد جهانی و جذاب برای زندگی ساخت و این مهم بدست نیامد مگر دست گذاشتن روی توانایی های افراد و گذشت از اشتباهات، وقتی کسی اشتباه میکند باید برای اصلاح او، تنبیه آخرین اقدام باشد.

5️⃣ پیروز صلح بودیم نه جنگ
تاکید اسلام بر صلح است. زیرا هیچ کس در جنگ برنده نیست. ما معتقدیم باید تمامی اختلافات خود را با صلح و دوستی حل کنیم و به تمامی برادران عرب خود این رویه را پیشنهاد می کنیم زیرا در جنگ برنده واقعی وجود ندارد و بازنده جنگ، در تلافی شکست، جنگ دیگری راه می اندازد. قرآن و احادیث پیامبر همه را به صلح دعوت می کند. آنان که بدنبال جنگ و درگیری هستند، قرآن را خوب نخوانده اند.

6️⃣ برای سرمایه گذاران خارجی، معافیت مالیاتی تعیین کردیم
ما در دوبی با هدف جذب سرمایه خارجی، معافیت های مالیاتی قابل توجهی بر تمامی اشکال سرمایه گذاری وضع کرده ایم و حق انتقال صد در صد سود شرکت های خارجی فراهم است. امنیت از مهمترین ویژگی های امارات است و‌ تاکنون بیش از ۱۰۰ دولت در دوبی سرمایه گذاری کرده و ۴ هزار شرکت خارجی در این کشور مشغول به کار هستند.

7️⃣ از نفت فروشی به تجارت روی آوردیم
برخلاف گذشته امروزه نفت نقش کلیدی در اقتصاد ما ندارد. و شرکت های تولیدی و خدماتی ما بیشترین درآمد را دارند به طوری که هواپیمایی امارات که در سال ۱۹۸۵ با دو‌ هواپیمای اجاره ای افتتاح شد به علت مدیریت موفق، پس از حوادث ۱۱ سپتامبر که تمامی خطوط هوایی با کاهش درآمد روبرو بود این خط هوایی سود آوری داشت.

📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : انتقال منحنی عرضه
▪️قسمت: 12-9
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰 چرا در این چهل سال از قافله تجارت جا ماندیم
✍️ پویا ناظران

نگاه حاکم در چهل سال گذشته می‌گوید: ما از قافله تجارت عقب موندیم، چرا که آمریکا در مقام پیروز جنگ دوم جهانی، هژمون تجارت جهانی شده. اما این همون آمریکایی‌ست که علیه دموکراسی ما کودتا کرد، از سفارتش در کشور ما برای جاسوسی استفاده کرد، ایرباس ما رو سرنگون کرد و یکجانبه از برجام خارج شد. آمریکا کشوری غیرقابل اعتماده که به ما احترام نمی‌گذاره، و برعکس خواستار تسلیم و ذلیل شدن ماست. اما چون ما مردمی آزاده هستیم، حاضر به تسلیم و سازش نیستیم، و لذا آمریکایی‌ها جلوی ورود ما به بازارهای جهانی رو می‌گیرند. اما این نگاه، نگران منع آمریکایی‌ها نیست. مشخصاً به دو دلیل، مدعیه در بلندمدت آسیبی متوجه ما نخواهد شد:
اولا، آمریکا یک کشور بدهکار و رو به نزول و سقوطه، هم از نظر اخلاقی اجتماعی، و هم از نظر سیاسی اقتصادی. لذا در آینده نزدیک، آمریکا هژمونی خودش بر تجارت جهانی رو از دست خواهد داد. پس دلیلی نداره در برابرش کوتاه بیاییم.
ثانیا، ما می‌تونیم تلفن هوشمند بسازیم بهتر از اپل، خودرو بسازیم بهتر از بنز، و کفش بسازیم بهتر از نایکی. اگه تا حالا نتونستیم این کار رو بکنیم، بخاطر مدیران غربزده و نئولیبرال بوده.
در نهایت، این نگاه توصیه می‌کنه که کار رو به مدیران جهادی بسپاریم تا در تولید به خودکفایی برسیم، چرا که با خودکفایی، در بلندمدت رفاه دنیوی ما هم تامین خواهد شد. منتها پیش از تحقق اون رفاه، باید منابع‌مون رو صرف تثبیت اقتدار نظامی کنیم تا دشمنان‌مون به ما حمله نکنند، و این یعنی در کوتاه‌مدت، مردم باید سختی رو تحمل کنن
شش نقد به این نگاه:
1️⃣   آمریکا در شرف ورشکستگی نیست. بدهی یک کشور رو نسبت به میزان تولید اقتصادی، و کسری بودجه‌اش رو نسبت به رشد اقتصادی‌ش می‌سنجند.اگرچه جا داره سیاستگذاری بودجه‌ای آمریکا بهبود پیدا کنه، اما اشتباهه اگه ما به امید سقوط آمریکا منتظر بشینیم
2️⃣ خودکفایی فقط در مورد کالاهای لازم برای امنیت ملی مطلوبه. خودکفایی در تولید بقیه کالاها اشتباهه. افزایش رفاهی که در طول چند هزار سال تمدن‌سازی بشر بدست اومده، محصول تخصصی‌تر شدن تولید، و افزایش تجارت بین انسانهاست.
3️⃣  سال ۸۱، مسوول پروژه موشک‌های بالستیک شهاب، شد مدیرعامل ایران خودرو، تا با مدیریت جهادی، صنعت خودروی کشور رو نجات بده. اما ظرف چند سال بعد، شرکتی که تازه موفق شده بود یک خودرو ملی رو به تولید انبوه برسونه، تا مرز ورشکستگی رفت! 
تجربه مدیران جهادی عمدتا در عرصه امنیت ملیه. اما تولید برای حفظ امنیت، با تولید اقتصادی فرق داره. وقتی هدف امنیتیه، نه هزینه مهمه نه بازاریابی، بلکه تاکید فقط بر مهندسی محصوله. اما وقتی هدف اقتصادی‌ست، باید به فکر تولید انبوه، کاهش هزینه،  افزایش کیفیت و بسط بازار بود
4️⃣  امنیت، بدون بسط تجارت خارجی پایدار نیست. اگه توسعه صنایع دفاعی در توازن با توسعه تجارت خارجی نباشه، به امنیتی بیشتر از امنیت کره شمالی منجر نمی‌شه.چین ارتشی بسیار قوی داره. اما قبل از اینکه جنگنده و ناو هواپیمابر بسازه، تجارت خارجی‌ش رو توسعه داد. بعد با ثروت حاصل، جنگنده و ناو هم ساخت.
اینکه این روزها چین آمریکا رو مستاصل کرده، بخاطر اقتدار ارتشش نیست، بلکه بخاطر حجم تجارتشه. اما مشت‌های گره کرده و شعارهای تند ما، یک هزارم این استیصال رو هم در آمریکا ایجاد نکرد، بلکه با استقبال هم مواجه شد، چون کمک کردیم تسلیحات بیشتری به عربها بفروشه.
5️⃣ در این چهل ساله، یکسری ویژگی‌های اخلاقی تبیین شد که کشورها باید احراز کنند تا با اونها رابطه داشته باشیم. چون سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی‌ست نه مبتنی بر اخلاق، این شروط، گزینه‌های پیش روی ما رو محدود کرد.اما هر چقدر تلاش کنیم به این شروط مقید بمونیم، در عمل ناگزیریم که حداقل با چند کشور معدود رابطه داشته باشیم. اما روابط معدود، تبدیل به وابستگی می‌شن.
6️⃣ علاوه بر اینکه اخلاق‌محور بودن سیاست خارجی به وابستگی خارجی منجر می‌شه، ما رو در شرایط تناقض آمیز هم قرار می‌ده.
سالهاست که در مورد رفتار ظالمانه چین با اویغورها، مسلمون‌های غرب چین، سکوت کردیم، در حالیکه از شکنجه‌های جسمی و روانی‌شون خبر داریم، و از حبس‌شون در اردوگاه‌های کار اجباری مطلعیم.وحشتناک‌تر اینکه امسال در سازمان ملل شنیدیم که دولت چین قلب، کلیه، کبد و سایر اعضای داخلی اویغورها رو زنده زنده در میاره، تا برای پیوند به چینی‌های غیرمسلمون استفاده کنه.
در ظلم و تجاوز اسرائیل هیچ بحثی نیست. اسرائیل غاصبه! ولی اگه اسرائیل زمین مسلمون‌ها رو غصب کرده، چین اعضای بدن‌شون رو غصب می‌کنه! اما در یک رفتار متناقض، ما به چین التماس می‌کنیم تا نفت‌مون رو بیست سی درصد زیر قیمت بازار بخره! این نتیجه سیاست خارجی اخلاق محوره!
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : کاوشی در تعادل
▪️قسمت: 12-10
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰 به دو دلیل ایران عقب ماند و کره جنوبی پیش رفت
مجتبی لشکربلوکی

▪️ما با هم شروع کردیم؛ حدود شصت سال پیش! اما کره جنوبی اکنون جزو قدرت های اقتصادی جهان و دارای کیفیت زندگی بالاتری است. این در حالی است که ایران با وجود داشتن منابع غنی تر و شرایط مناسب تر عقب ماند! شاید بلافاصله چالش‌های خاص پیش روی ایران را برشمریم که از کنترل ما خارج بود. اما مشکلات پیش روی کره اگر از ما بیشتر نبود کمتر هم نبود.

کره جنوبی در عرض کمتر از بیست سال چهار بحران را تجربه کرد: استقلال از ژاپن، جنگ کره جنوبی و شمالی، انقلاب آوریل 1960 و کودتای نظامی. پس از جنگ دو کره و در ‌‌نهایت جدایی این دو از یکدیگر، نود درصد برق شبه جزیره و هشتاد درصد تولیدات معدنی و شیمیایی و فلزی در بخش شمالی قرار گرفت و کره جنوبی از این امکانات محروم شد و خروج تکنسین‌های ژاپنی نیز بر وخامت اوضاع افزود. حاصل این جنگ خانمان‌سوز چیزی جز کشته شدن پنج میلیون نفر کره نبود! اوضاع اقتصادی بسیار اسف‌بار بود. فقر کره جنوبی در زمینه منابع طبیعی باعث شد که تأمین غذای مردم نیز با دشواری‌ همراه باشد.

▪️درآمد سرانه اهالی این کشور در دهه ١٩٦٠ حدود هفتاد دلار بود یعنی کمتر از درآمد سرانه کشورهایی مانند هاییتی و اتیوپی. یعنی فقر مطلق!
اما چگونه کشوری اینچنین به درآمد سرانه ملی سی هزار دلار رسید؟ برای پیشرفت کره ریشه های متعددی برشمرده اند. در این نوشته کوتاه فقط می خواهم روی دو نکته تاکید کنم و برای ایران آینده درس بیاموزيم.

▪️تحلیل و تجویز راهبردی

1- جلب اعتماد عمیق ملی و همگام سازی ملت

هنر حاکمیت کره جنوبی آن بود که مردم را همراه خود کرد و مناسبات ملی را به گونه ای چید که مردم، حاکمیت را باور کردند و همراه او شدند و در زمان های حساس نه در برابر و نه در کنار که در پشت حاکمیت ایستادند. بگذارید چند مثال کوچک بزنم:

دولت کره برای گرفتن وام های بین المللی به شدت در مخمصه افتاده بود. آمریکا آنان را پس زده بود. دولت کره هزاران کارگر معدن و پرستار به سوی آلمان غربی اعزام کرد. مزیت کارگران کره‌ای این بود که آنها از همه ملیت‌ها با سوادتر بودند. این کارگران درآمدهای خود را به کره می‌فرستادند و دولت کره با وجود کم بودن مقدار آن، با وثیقه گذاشتن این درآمدها به اخذ وام از بانک‌های خارجی از جمله دویچه بانک آلمان موفق شد.

طی بحران مالی 1997 ارزش پول کره سقوط کرد و قیمت طلا سیر صعودی سرسام‌‌آوری را آغاز کرد. در پاسخ به این اوضاع، مردم کره در کمپین ملی طلا با بخشیدن داوطلبانه طلا به دولت جهت فائق آمدن بر بحران جهان را شگفت‌زده کردند!

با شیوع آنفلوآنزای خوکی از مکزیک در سال 2009، کارکنان شرکت‌های کره ای در مکزیک با پوشیدن ماسک به کار خود ادامه دادند که نتیجه آن افزایش نفوذ شرکت‌های کره ای در آن بازار بود. این در حالی بود که کارکنان سایر ملت‌ها ترجیح دادند که برای حفظ سلامتی خود مکزیک را ترک کنند.

2- مهارت تبدیل کردن بحران‌های مالی به سکوهای پیشرفت

دومین متغیری که دوست دارم آن را برجسته کنم، مهارت تبدیل بحران به سکوی پرش است. چند مثال فشرده را با هم مرور کنیم:
سال 1973 میلادی جنگی بین اعراب و اسرائیل شروع شد و قیمت نفت بیش از سه برابر شد! این ضربه مهلکی بود به اقتصاد کره که یک قطره نفت نداشت و تازه شروع به سرمایه‌گذاری در صنایع مربوطه آن کرده بود. اما دولت کره یک تصمیم استراتژیک گرفت: تمرکز روی فرصت رشد بالای ساخت و ساز در خاورمیانه (به خاطر بالا رفتن قیمت نفت) و اعزام کارگران خود به منطقه و احداث پروژه‌هایی به ارزش سالیانه 10 میلیارد دلار.
حدود سال 1997 بحران مالی آسیا از تایلند آغاز شد و کشورهای آسیای شرقی را فرا گرفت. شش شرکت از ده شرکت بزرگ کره ای تا مرز سقوط رفتند. دولت کره تا مرز ورشکستگی پیش رفت و زیر بار بزرگ ترین وام (قرض) تاریخ رفت. کره این وضعیت را به یک فرصت اصلاحات عمیق تبدیل کرد: شرکت های ورشکسته بسته و یا ادغام شدند و شرکت های بزرگ دست به تجدید ساختار زدند. دولت کره این تحولات را با قاطعیت عملیاتی کرد. نتیجه اصلاحات فوق العاده بود:ذخایر ارزی کره از چهار میلیارد دلار، به صد میلیارد رسید و کره سه سال زودتر وامش را پس داد! (برگرفته از نوشته آقای دکتر زینت بخش)
فقط این دو عامل باعث پیشرفت کره نیست! در تحلیل پیشرفت کره به عوامل مختلفی از جمله تعامل پذیری بین المللی (دوستی با جهان)،فرهنگ سخت کوشی و انضباط و نگرش استراتژیک (انتخاب بخش بسیار محدودی از صنایع به عنوان صنایع راهبردی و حمایت ويژه از آنان در هر مقطع زمانی) و اجماع ملی را بر شمرده اند. اگر چرخ را از نو اختراع نکنیم و عصاره موفقیت های جهانی را با تجربیات بومی ترکیب کنیم و واقعا به آن پایبند باشیم، آنگاه ایران نیز می تواند راه شادکامی و پیشرفت را سریع تر طی کند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : آیا مدل تعادل عرضه و تقاضا در عمل کار می‌کند؟
▪️قسمت: 12-11
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰داستان اقتصادی:

▪️اقتصاد مرسوم :
دو تا گاو ماده دارین... یكیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین...به تعداد گاوهای گله ء شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می كنه...پول براتون همینطور سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...

▪️اقتصاد هندی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو می پرستین و عبادت می كنین !

▪️اقتصاد پاكستانی :
هیچ گاوی ندارین ... ادعا می كنین كه گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریكا طلب كمك مالی می كنین ... از چین طلب كمك نظامی می كنین ... از انگلیس هواپیماهای جنگی ... از ایتالیا توپ و تانك ... از آلمان تكنولوژی
... از فرانسه زیر دریایی ... از سوییس وام بانكی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امكانات گاوها رو می خرین و بعد ادعا می كنین كه توسط جهان مورد استثمار قرار گرفتین.

▪️اقتصاد آمریكایی :
دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین و دومی رو تحت فشار مجبور می كنین كه به اندازه ء ۴ تا گاو شیر تولید كنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی می كنین ... تقصیر رو گردن یه كشور گاودار میندازین و بعد طبیعتا" اون كشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ
برای نجات جهان به راه میندازین و گاوها رو به چنگ میارین !

▪️اقتصاد فرانسوی :
دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب می زنین چون می خواین سه تا گاو داشته باشین !

▪️اقتصاد آلمانی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیك قرار میدین ... بعد گاوهاتون ۱۰۰ سال عمر می كنن و ماهی یه وعده غذا می خورن و خودشون شیرشون رو می دوشن !

▪️اقتصاد انگلیسی :
دو تا گاو ماده دارین ... كه هر دو تاشون گاو دیوونه هستن! (جنون گاوی دارن !)

▪️اقتصاد ایرانی :
دو تا گاو ماده دارین كه هر دو تاشون از باباتون به ارث رسیده ... یكیش
رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زكات و سهم صدا و سیما و غیره ضبط می كنه ... دومی رو هم قربونی می كنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و...
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : اصطلاح شناسی عرضه و تقاضا
▪️قسمت: 12-12
📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━
🔰آیا ایران وارد عصر کودنی شده است؟!
✍️ شهرام یزدانی

اعلام میانگین ضریب‌هوشیِ۸۴ برای ایرانی‌ها، سبب شگفتی بسیاری از نخبگان ایران شد. عده‌ای با انکار این آمار درصدد اعتراض برآمدند. با اینحال نویسنده، این موضوع را زیر عنوان نظریه «ترقیق هوشی» در سال ۱۳۷۹ در سازمان مدیریت پیش‌بینی کرده بود.

▪️ضریب‌هوشی چیست؟
ضریب هوشی، نسبتی است‌که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضرب در صد به‌دست می‌آید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب‌هوشی برابر با صد می‌شود. اما در برخی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر می‌شود که این فرد، هوشی بیش از دیگران دارد.
برای بدست آوردن سن عقلی راه‌های زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تست‌های خاصی استفاده میکنند که جنبه‌های مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه‌‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضی، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی میکند.
بدین‌ترتیب دستیابی به میانگین ضریب‌هوشی بالاتر، یکی از ابزارها و بطور هم‌زمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب میشود.

▪️ضریب هوشی ملل
مطالعات فراوانی روی تفاوت میانگین ضریب‌هوشی ملت‌ها در کشورهای گوناگون صورت گرفته‌است. میانگین ضریب‌هوشی آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها حدود ۱۰۰ است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کره‌ای، هنگ کنگی و تایوانی کمابیش ۱۰۵ و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ تا ۹۰ و برای کشورهای آفریقاییِ پایین‌تر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ است.

در این میان ایران با میانگین ضریب‌هوشیِ ۸۴، رتبه ۹۷ را بین ۱۸۵ کشور جهان داراست.

اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب‌هوشی میان دو کشور یا دو نژاد روبرو میشویم قایل‌شدن به تفاوت ژنتیک، به نوعی به معنای وجود نژادهای متفاوت است.

▪️نقش محیط وتغذیه
جدای از عوامل ژنتیک، عوامل محیطی گوناگونی روی ضریب‌هوشی ملت‌ها تاثیر می‌گذارند: وضعیت تغذیه‌ای بویژه در دوران کودکی، استرس‌ها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی وکمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریب‌هوشی تاثیر می‌گذارند.

▪️تاثیر فرار مغزها
مهاجرت نخبگانِ دارای ضریب‌هوشی بالا اثری مخرب بر توسعه ملل میگذارد. بدیهی است بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش نخبگان و دانشمندان هر جامعه است. حال زمانی‌که نخبگان یک جامعه آنرا ترک میکنند نه‌تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر میکند بلکه در دراز‌مدت ذخیره ژنتیکی کشور متبوع‌شان را نیز فقیرتر میکند و در نسل‌های آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسل‌های آینده» با اختلال مواجه میشود.

▪️مطالعه تطبیقی: اسکاتلند
مهاجرت نخبگان در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن به‌دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل‌کرده‌ی اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد میانگین مهاجرت سالانه تحصیل‌کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان، ۱۷/۲% و میانگین ضریب‌هوشی این مهاجران ۱۰۸/۱ می‌باشد.
این موضوع سبب شده تا میانگین ضریب‌هوشی اسکاتلندی‌ها به طور میانگین در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل پیش کاهش یابد واسکاتلندی‌ها در نیمه‌های سده بیستم، به کم‌هوش‌ترین ملت اروپایی(با میانگین ضریب‌هوشی ۹۷) تبدیل شدند.

▪️ایران
بر اساس آمار صندوق بین‌المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵درصد، رتبه نخست را در میان ۶۱ کشور توسعه‌نیافته و درحال توسعه دارا است و می‌توان تخمین زد که در سه‌دهه اخیر، دست‌کم سه واحد از میانگین ضریب‌هوشی ایرانی ها تنها به‌سبب مهاجرت کاهش یافته‌است.
▪️جمع‌بندی
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب‌هوشی ملل نمیشود بلکه کشورهای مبداءِ مهاجرت را ازنوابغ تهی می‌سازد!
با نگاهی به فهرست نوابغی چون: لئوناردو داوینچی(با ضریب‌هوشی ۲۲۰) گوته(۲۱۰)، پاسکال(۱۹۵) نیوتن(۱۹۰) لاپلاس(۱۹۰)، ولتر(۱۹۰)، دکارت(۱۸۵) گالیله(۱۸۵)، کانت(۱۷۵)، داروین(۱۶۵)، موزارت(۱۶۵) بیل‌گیتس(۱۶۹)، کوپرنیک(۱۶۰) و اینشتین(۱۶۰) به ‌سادگی درمی‌یابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ، بیش از هرچیز مرهون تلاش‌های افراد نابغه است.
نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیده‌ترین مشکلات یک جامعه را دارند و مسئولیت راهبری علمی و اجرایی کشورها را در وضعیت‌های بحرانی برعهده دارند.
تاثیر نوابغ بر روی توسعه جوامع به‌حدی است که میتوان اصلِ «ملتی که نابغه ندارد، هیچ‌چیز دیگر ندارد» را با عبارت معروفِ «ملتی که قهرمان ندارد، هیچ‌چیز ندارد»، جایگزین کرد.

📊 کانال تخصصی اقتصاد
 ┏━━━━━      
🔻@ECONOMY7
 ┗━━━━━━━━━━━