ECONOMY | اقتصاد
6.31K subscribers
1.42K photos
659 videos
1.25K files
253 links
*…دانایی؛ فهم و شعور است، ربطى به مدرك تحصيلى ندارد…*


تبلیغات پذیرفته میشود.

(از ۲۴ ساعت قبل برای رزرو هماهنگی صورت گیرد.) 👇👇
@Ad_dmin
Download Telegram
🔰 متهم اصلی بحران گوسفند

✍🏻 علی میرزاخانی

🔹 اخیرا شاهد بحران منحصربه‌فردی در اقتصاد ایران هستیم که اگرچه از نگاه علم اقتصاد چندان عجیب نمی‌نماید، ولی برای ناآشنایان به علم اقتصاد و نیز منکران آن، تبدیل به معمایی شده است. شکل بحران به این صورت است که از یک طرف، عده‌ای از هموطنان با پذیرش انواع ریسک‌های جانی و مالی به قاچاق گوسفند از داخل به خارج مرزها مشغول شده‌اند و ازسوی دیگر، دولت محترم نیز با استفاده از منابع ذی‌قیمت ارزی، به واردات گوسفند از طریق هواپیما مشغول است!

🔹 متهم این نابسامانی کیست؟ عده‌ای قاچاقچیان گوسفند را مقصر معرفی می‌کنند، عده‌ای ذی‌نفعان واردات را و عده‌ای مرزبانان را. اما متهم اصلی هیچ کدام از اینها نیست، بلکه سیاست‌گذاری غلط اقتصادی است. شاید در آینده‌ای نه چندان دور شاهد آن باشیم که بحران گوسفند در ایران به‌عنوان بارزترین مصداق سیاست‌گذاری غلط اقتصادی و انکار علم اقتصاد به کتاب‌های درسی اقتصاد راه یابد.

🔹 برای ساده‌سازی ماجرا می‌توان تصویر دوساله قاچاق کالا و جهت اصلی آن را مرور کرد. دقیقا تا یک سال پیش مسیر قاچاق انواع کالا از آن سوی مرزها به داخل کشور بود؛ اما به‌تدریج از ابتدای سال‌جاری جهت قاچاق معکوس شد و از داخل به آن سوی مرزها جریان یافت. در پدیده‌ای مشابه، مشاهدات نشان می‌دهد که تا یک سال پیش، مردم ایران تمایل داشتند از آن سوی مرزها خرید کنند؛ اما از ابتدای امسال، ناگهان داستان معکوس شد و سیل افراد از کشورهای همسایه برای خرید به داخل مرزهای ایران سرازیر شد.

🔹 کدام حالت درست و به صلاح نزدیک‌تر است؟ هیچ کدام. قاچاق چه از آن سو و چه از این سو و هجوم برای خرید چه به آن سو و چه از آن سو، در همه حالت‌ها، نشانه عدم‌تعادل در بازار ارز است. همان‌طور که دلار ارزان، مشوق قاچاق و خرید از آن سو بود، دلار گران نیز مشوق قاچاق همه چیز به آن سو می‌شود.

🔹 اگر سیاست ارزی چهار سال قبل درست بود و نرخ ارز متناسب با تورم تعدیل می‌شد، نه‌تنها قاچاق نوع اول اتفاق نمی‌افتاد که تولید داخلی را به نابودی بکشاند، بلکه نرخ دلار نیز هم‌اکنون حداکثر هفت تا هشت هزار تومان بود نه 13 هزار تومان. این اضافه‌پرش دلار که تا مرز 19 هزار تومان هم رفت، نتیجه آن اهمال در سیاست ارزی و فشردن فنر ارزی به مدت چهار سال بود.

🔹 همچنین اگر سیاست ارزی در چهار سال گذشته درست بود، آنچه را که اکنون قاچاق کالا به خارج می‌نامیم با افتخار می‌توانستیم صادرات بنامیم که نه از سفره مردم بلکه از مازاد تولید داخلی صادر می‌شد. طبیعی است در آن صورت، واردات آن سال‌ها هم با دلار ارزان نمی‌توانست تولید داخلی را از سفره مردم عقب براند. آنچه چهار سال اقتصاددانان دلسوز کشور فریاد کردند و آنان که باید بشنوند، نشنیدند.

🔹 اما حال که این گونه شده است، چاره چیست؟ آقای سیاست‌گذار ظاهرا نمی‌داند هزینه فرصت دلاری که با شعبده‌بازی حسابداری برای واردات گوشت 4200 تومان محاسبه می‌شود، درواقع همان 13 هزار تومان است. یعنی هر دلار برای گوشت وارداتی نه 4200 تومان، بلکه 13 هزار تومان تمام می‌شود؛ البته بدون در نظر گرفتن هزینه هواپیماسواری گوسفندان وارداتی!

🔹 آقای سیاست‌گذار دلارهای نایاب کشور را درحالی‌که تقاضای بازار بدون پاسخ می‌ماند صرف واردات گوشت می‌کند و آقای قاچاقچی (که می‌توانست در یک اقتصاد سالم یک صادرکننده محترم باشد) با قاچاق گوسفند سعی می‌کند دلار موردنیاز بازار را تامین کند.

🔹 این بازی کجا خاتمه می‌یابد؟ یک حالت تداوم روند فعلی است که انتهایی خطرناک دارد و می‌تواند به تکثیر مصداق بحران بینجامد. اما حالت جایگزین بسیار ساده است: آقای سیاست‌گذار دلاری را که با 4200 تومان برای واردات گوشتی به هدر می‌دهد که هنوز فایده آن روشن نیست و تاثیری در قیمت گوشت نگذاشته است، با نرخ بازار بفروشد و گوسفندان قاچاقی را به همان قیمت مقصد قاچاق از قاچاقچیان محترم خریداری کند؛ ولی قیمت فروش گوشت به گروه هدف را بر مبنای همان دلار 4200 تومان تعیین کند.

🔹 طبیعی است حساب دولت دارای ناترازی نخواهد بود؛ چون منبع این یارانه از محل عرضه دلار با نرخ بازار تامین شده است. این راه‌حل ساده اگر شامل همه دلارهای 4200 تومانی شود هم باعث متعادل‌تر شدن بازار ارز و تعدیل اضافه‌پرش ارزی به سمت پایین خواهد شد و هم بازار گوشت و سایر بازارها را به تعادل نسبی نزدیک‌تر خواهد کرد. راه‌حلی که مانند همه راهکارهای علمی پنج سال اخیر می‌تواند به بایگانی برود و بحران را عمیق‌تر کند یا اینکه آغازی برای خروج از بحران باشد./اقتصاد بازار

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
👨‍👩‍👦‍👦 قانون ‌پایستگی صف!
‏صف در ایران تمام نمیشود،
بلکه از کالایی به کالای دیگر منتقل میشود!
#اقتصاد #ارز #قاچاق

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
🔰جناب آقای رییس جمهور آزموده را آزمودن خطاست
مسعود کیا

▪️نگارنده نمی دانم چه حکمتی در پس گفتمان غالب اقتصادی مسئولین کشور نهفته است که دولت را فرشته ای عادل و بی طرف می انگارند که جز به جز تصمیماتش نفع عمومی جامعه را در بردارد و تا اسم از دست خودتنظیم گر بازار آزاد می آید انواع انگ ها و برچسب ها نثار دلسوزان این کهن سرزمین می گردد

▪️چندیست رییس جمهور اعتدالی تدبیرگرمان دستی بر آتش نظریه پردازی اقتصادی نهادند و گویی در این مملکت تخم استاد اقتصاد و پژوهشگر اقتصادی را ملخ خورده است
با تمام علاقه ای که حقیر به جناب آقای روحانی دارم اما ایشان دقیقا قدم جای پای پوپولیسم ویرانگر دولت نهم و‌دهم نهاده اند. قیمت گذاری۱۵میلیارد دلار ارز با قیمت۴۲۰۰یاد وخاطره ارز۱۲۲۶ زمان دولت احمدی نژاد را به گونه ای زنده کرد که حقیقتا تن هر انسان آزاده و دلسوز میهن را از حجم رانت ایجادشده برای عده ای و زیان های بسیار بزرگی که برای اکثریت جامعه در بر دارد را به لرزه وا میدارد

▪️منطق ارز ۱۲۲۶احمدی نژادی یا ارز۴۲۰۰روحانی یک‌چیز است:«در شرایط تحریم ما میخواهیم مایحتاج مردم ارزان دراختیار آنان قرار گیرد»
کیست که با آسایش و راحتی زیست اجتماعی_اقتصادی ملت مخالف باشد اما تجربه اقتصادسیاسی ایران مؤید آن است که انحراف قیمت و ایجاد آربیتراژ اولا کوتاه مدت است وقیمت ها پس از دوره ای خودرا به سرعت با قیمت بازار آزاد منطبق میکنند و ثانیا باایجاد رانت و فساد زمینه تشدید شکاف طبقاتی،بی عدالتی،ایجاد طبقه نوکیسه و فعال شدن گسل های سیاسی_اجتماعی و از دست رفتن سرمایه اجتماعی فراهم می گردد
اتفاقی که در بازار آشفته گوشت قرمز به وضوح قابل رویت است که تشکیل صف های طویل مدت برای دریافت گوشت تنظیم بازاری که اسمی جز تجلی حماقت و پشت کردن به اصول مسلم اقتصاد وپایمال شدن کرامت انسانی نام دیگری نمی توان بر آن نهاد!

▪️فقدان کالاهای ضروری نظیر گوشت قرمز با توجه حجم وسیع واردات مایحتاج عمومی و از طرفی قاچاق گسترده آن دلیلی جز دخالت زیانبار دولت و‌تحریف قیمت و دادن سیگنال غلط به کنشگران اقتصادی ندارد.اقدامی پوپولیستی که به اسم حمایت از اقشار ضعیف و تأمین ارزان مایحتاح عمومی بارها و بارها در کشور تست شده و شکست خورد است

▪️اما راه حل چیست؟
راه حل پناه بردن به اصول مسلم علم اقتصاد است. دولت بایستی به وظیفه اصلی خود که تولید و تأمین کالاهای عمومی و ایجاد بستر مناسب جهت تسهیل فعالیت های اقتصادی کوچ نماید و فرآیند توزیع و تخصیص کالاها را به دست خودتنظیم گر بازار واگذار نماید و با حذف ارز۴۲۰۰ زمینه ایجاد قیمت های واقعی و سیگنال صحیح به فعالین اقتصادی صادر نماید

▪️حذف ارز۴۲۰۰به معنای فشار به اقشار ضعیف جامعه با توجه به شرایط وخیم اقتصادی نمی باشد؟
اگر دولت بجای تاراج منابع ملی و تخصیص ارز ۴۲۰۰ به منطق علم اقتصاد وقعی نهد و دست از« پوپولیسم فاجعه » بردارد همگان سود خواهند برد
برای مثال: اگر دولت ۱۵میلیارد دلاری ارزی را که برای مایحتاج مردم درسال۹۸ کنار نهاده با قیمت آزاد ۱۳هزار تومن به فروش برساند ۱۹۶هزار میلیاردتومان در آمدحاصل خواهدشد که با تخصیص ۹۶هزار میلیارد تومان آن میتواند به هرایرانی ماهی۱۲۰هزار تومان مابه تفاوت پرداخت نماید که گزینه مناسب تری از به صف کردن مردم برای گرفتن کالا و له کردن غرور و‌کرامت آنهاست!! این مبلغ میتواند برای دهک های آسیب پذیر دو برابر باشد

▪️از۱۰۰هزار میلیارد تومان باقی مانده دولت با اختصاص ۵۰هزار میلیارد تومان آن میتواند به همسان سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی مبادرت ورزد بطوریکه هیچ بازنشسته ای ماهانه زیر ۳میلیون تومان دریافتی نداشته باشد

▪️دو اقدام فوق میتواند تقاضای کل را افزایش داده و منجر به تحریک اقتصاد در شرایط تحریم و‌تنگاهای برآمده از آن باشد و باعث کم اثر شدن بار تحریم بر مردم و اقشار ضعیف جامعه گردد

▪️۵۰هزار میلیارد تومان باقی مانده هم صرف پروژه های عمرانی معطل مانده گردد که سهم قابل توجهی در تحریک اقتصاد در شرایط تحریم و‌گذر از بحران رکودی می تواند ایفا نماید


▪️جناب آقای رییس جمهور خوب است از آزمودن اقدامات پوپولیستی و ‌شکست خورده گذشته درس بگیرند و در راستای نفع همگانی اقداماتی در خور اتخاذ نمایند
الله اعلم

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰ده درس توسعه اقتصادی برای کشورهای جهان سوم _ منتج از 2000 مطالعه سازمان جهانی اقتصاد توسعه (UNU-WIDER)

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
💢 فقر در اقشار مختلف
▪️حدود ۱۰ میلیون نفر ایرانی در فقر مطلق به سر می برند.

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
#تلنگر

▪️ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻫﺎﻣﺒﻮﺭﮒ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ، ﻫﻤﮑﻼﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه‌‌ماﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ.

▪️زﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﻞ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ.

▪️ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ یک ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﻣﺎنتیک ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ.

▪️ﺩﺭ ﻣﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ‌ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﯿﺸﺨﺪﻣﺖ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺑرای آﻧﻬﺎ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ آنها ﺳﻌﯽ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ که هیچ غذایی باقی نگذراند.

▪️ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫمکلاسی‌هایمان ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻧﺪ بطوﺭیکه ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﯾﮏ ﺳﻮﻡ ﻏﺬﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ.

▪️ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺗﺮﮎ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺧﺎنمﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻠﻒﮐﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ.

▪️ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻏﺬﺍﯼ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

▪️ﺧﺎﻧم ﭘﯿﺮ ﺳﭙﺲ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﯾﻮﻧﯿﻔﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.

▪️ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ؛ 50 ﯾﻮﺭﻭ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺷﺪﯾﻢ.

💢ﺍﻓﺴﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﻣﺼﺮﻑ ﺑﮑﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻫﯽ، ﭘﻮل ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻤﻠﮑﺖ متعلق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ.

بله این است تفاوت و حال میفهمم که چرا آلمان صنعتی ترین و پیشرفته ترین کشور قاره اروپاست!

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥‏با اینکه فساد همیشه یک مشکل اساسی برای ونزوئلا بوده، اما با این وجود چه بلایی به سر کشوری آمد که در سال 1976 از نظر درآمد سرانه رتبه چهارم را داشت و در حال حاضر مردم آن برای دریافت غذا صف‌های چندصدمتری تشکیل می‌دهند؟

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
🔆 آدرس سرمایه‌داری دولتی

📚 علی میرزاخانی

سیاست‌های غلط اقتصادی در دهه‌های اخیر باعث شکل‌گیری نوعی بازی برد-باخت در اقتصاد ایران شده است که برندگان آن را می‌توان در هیأت طبقه نورسیده‌ای از اشراف بوروکرات مشاهده کرد. طبیعی است اگر عموم مردم خود را بازنده این مناسبات غلط اقتصادی -که می‌توان به آن عنوان «سرمایه‌داری دولتی» اطلاق کرد- بدانند، نباید آنان را ملامت کرد.

اما سرمایه‌داری دولتی چیست؟ سرمایه‌داری دولتی اگرچه بدون تردید زاییده اقتصاد دولتی است اما پاسخ غلط به این پرسش، رایج‌تر و شایع‌تر است. منتفعان سرمایه‌داری دولتی و تئوریسین‌های اقتصاد دولتی دو گروهی هستند که پاسخ غلط به منشأ سرمایه‌داری دولتی را ترویج می‌کنند و آن را ناشی از مناسبات موهومی تحت عنوان نئولیبرالیسم القا می‌کنند.

ذی‌نفعان سرمایه‌داری دولتی نیک می‌دانند که دشمن اصلی این مناسبات غلط همان علم اقتصاد است اما چون رویارویی با علم را به صلاح خود نمی‌دانند به این نتیجه رسیده‌اند که همه راه‌حل‌های علمی را تحت عنوان راه‌حل‌های نئولیبرالیستی بکوبند تا سیاستگذاران اقتصادی برای در امان ماندن از این برچسب پرریسک، فکر اصلاحات اقتصادی را از مخیله خود پاک کنند.

اگر در خروجی یک سیستم اقتصادی، ثروتمندان جامعه، اشراف بوروکرات و شرکای خصوصی آنان باشد باید قبل از هر چیز، پارادایم حاکم بر نظام تصمیم‌گیری و سیاستگذاری اقتصادی را مقصر دانست که باعث انحراف در ماموریت دولت شده است. انحراف در ماموریت دولت باعث تغییر نقش نظام بوروکراسی از تعریف قواعد همه‌شمول و داوری عادلانه برای محافظت از حقوق عامه به یک بازیگر اقتصادی در کنار بازیگران غیردولتی می‌شود که ناگفته پیداست تبعات ورود داور به بازی چه خواهد بود.

تغییر نقش دولت از داور به بازیگر باعث تغییر بازی اقتصاد از حالت برد-برد به حالت برد-باخت خواهد شد که برندگان آن بازیگران رفیق داور با جذب ثروت متعلق به عموم مردم (نه خلق ثروت جدید) و بازندگان آن همه‌ جاماندگان از رفاقت با داور هستند. این خروجی هیچ نسبتی با علم اقتصاد ندارد و به سرمایه‌داری دولتی یا سرمایه‌داری رفاقتی شبیه‌تر است که در شکل منحط خود به تیول‌داری تبدیل می‌شود.

به عبارت دقیق‌تر، ریشه مصائب اقتصاد ایران را باید نه در ناتوانی کارگزاران دولتی یا فساد برخی از آنان (که ممکن است درست هم باشد) بلکه در پارادایم حاکم بر نظام تصمیم‌گیری اقتصادی جست‌وجو کرد که امکان نقش‌آفرینی مثبت کارگزاران مصلح و پاک‌دست هم در آن غیرممکن می‌شود.

دقیقاً به همین دلیل، اکثر کشورهای جهان پس از آن در مسیر رشد و توسعه قرار گرفتند که دریافتند باید سیستمی برای نظام تصمیم‌گیری و سیاستگذاری اقتصادی طراحی کنند که در آن افراد اشتباهی هم مجبور شوند کار درست را انجام دهند و این سیستم جز با تدوین اصول علمی حکمرانی اقتصادی قابل راه‌اندازی نیست.
متن کامل را اینجا بخوانید👇🏻
http://yon.ir/APK8D
لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا در سرمایه‌داری ثروتمندان به قیمت فقیرتر شدن فقرا ثروتمند می‌شوند؟

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
🔰 ارائه راه‌حل محققان اقتصادی برای برون‌رفت از شرایط اقتصادی کنونی

بر اساس خبری که پایگاه خبری ایرنا منتشر کرده 40 تن از دانش‌آموختگان و محققان اقتصادی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف بیانیه‌ای تهیه کرده‌اند و در آن راه‌حل‌هایی برای برون‌رفت از شرایط اقتصادی کنونی ارائه داده‌اند. در این بیانیه به نکات زیر اشاره شده است:

📈 ریشه ناکامی در عدالت اقتصادی را می‌توان در نوع سیاست حمایتی‌مان یافت. در این چهل ساله، شالوده سیاست‎های حمایتی دولت، حمایت از مصرف کنندگان از طریق عرضه کالا با قیمت‌های یارانه‌ ای و تعیین دستوری قیمت بوده است؛ تخمین‌های مختلف، یارانه‌ پنهان در قیمت حامل ‌های انرژی را بین600 تا 900 هزار میلیارد تومان در سال اعلام کرده‌اند که معادل روزی دو تا سه دلار یارانه پنهان برای هر ایرانی‌ است؛ لیکن یارانه پنهان، یکسان توزیع نمی ‌شود. ساکنان شهرهای بزرگ مثل تهران، چندین برابر حاشیه ‌نشینان، کارگران ساده و روستاییان از یارانه پنهان بهره می‌برند.

📈 به سه دلیل، نتیجه‌ مستقیم قیمت‌ های یارانه ‌ای را عقب ماندن از آرمان های عدالت ‌خواهانه می‌دانیم: نخست، بهره ‌مندترین افراد از یارانه پنهان در قیمت، طبعاً پرمصرف ‌ترین‌ها هستند نه نیازمند ترین‌ها، دلیل دوم، قیمت‌های یارانه‌ای مزیت‌های نسبی را مخدوش می‌کنند و بهره‌وری تولید را کاهش می‌دهند و سومین دلیل در کنار قیمت‌های یارانه‌ای، بازار سیاه و قیمت‌های مرزی شکل می‌گیرند، لذا مشوّق رانت‌جویی و قاچاق می‌شوند.

📈 نگرانی از افزایش فقر معیشتی، تولید غیر بهینه و فساد، ما را بر آن داشت تا طرحی به منظور بازنگری ریشه‌ ای در سیاست حمایتی دولت، با این مؤلفه ‌های اصلی پیشنهاد شود: حذف تدریجی یارانه پنهان حامل ‌های انرژی، و توزیع نقدی و یکسان عواید آن در جامعه به‌ صورت درآمد پایه همگانی، مؤثّرترین راه تحقّق عدالت اقتصادی ا‌ست.

📈 درآمد پایه همگانی باید مستقل از بودجه بوده و تنها از محلّ اصلاح قیمت حامل ‌های انرژی تامین شود؛ اگر درآمد پایه همگانی برای بودجه تعهّدآور باشد، به کسری بودجه منجر می‌شود و متعاقباً سیاست ‌گذاری بودجه‌ای و سیاست ‌گذاری پولی را مختل می‌کند؛ لذا تأسیس یک صندوق انرژی، با بهره‌ مندی یکسان تک تک ایرانیان پیشنهاد می ‌شود؛ عواید ناشی از حذف یارانه پنهان در قیمت حامل‌ های انرژی، وارد صندوق انرژی خواهد شد و موجودی صندوق، به صورت هفتگی و یکسان، بین تک تک ایرانیان توزیع می‌شود؛ در نتیجه میزان درآمد پایه همگانی، رقم ثابت از پیش تعهّد شده‌ای نخواهد بود، بلکه رابطه ‌ای مستقیم با میزان اصلاح قیمت حامل‌های انرژی خواهد داشت.

📈 حذف یارانه پنهان حامل‌های انرژی باید تدریجی و مستمر تا رسیدن قیمت به هزینه ‌فرصت صادرات ادامه یابد؛ تغییر ناگهانی قیمت، فرصت اصلاح الگوی مصرف را به جامعه نمی‌دهد؛ لذا رکودزا است. تعهّد به حذف مستمرّ مداخلات قیمتی، افق بلند مدّت را روشن می‌کند و مشوّق بهینه ‌سازی مصرف انرژی است.

📈 با تغییر سیاست حمایتی از قیمت‌های یارانه‌ای به نظام درآمد پایه همگانی، باید فرآیند حذف تدریجی یارانه پنهان در سایر کالاها نیز آغاز شود تا از آن پس، حمایت از مصرف‌ کنندگان بر مبنای افزایش بهینگی تولید و مصرف و از طریق نظارت بر کیفیّت و رقابت صورت گیرد.

📈 با حذف یارانه ‌های پنهان، ممنوعیّت‌های صادراتی و موانع وارداتی دیگر توجیهی ندارند، لذا باید تجارت، تسهیل گردد. تسهیل تجارت، تأکید بر کیفیّت و رقابت، حذف دخالت‌ های موردی و صلاح‌دیدی دولت و کنار گذاردن واردات یارانه ‌ای به عنوان ابزار تنظیم بازار، مؤثّرترین راه افزایش بهره ‌وری و کاهش قاچاق و رانت است.

📈 تحقّق عدالت، افزایش بهینگی و سلامت فعّالیّت‌های اقتصادی، متنافر نیستند. با حذف مداخلات قیمتی و تبدیل یارانه پنهان به درآمد پایه همگانی، می‌توان هر سه را محقّق کرد. امّا باید به چهار مورد دقّت داشت که درآمد پایه همگانی مستقل از بودجه، و تنها از محلّ اصلاح قیمت حامل‌های انرژی باشد، فرآیند جایگزینی یارانه پنهان با درآمد پایه همگانی تدریجی و مستمر باشد، برقراری درآمد پایه همگانی، توأم با حذف تدریجی یارانه پنهان سایر کالاها باشد و همزمان با حذف یارانه پنهان، تجارت بخش خصوصی به تدریج تسهیل شود.

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ سه بلایی که بودجه ۹۸ بر سر آموزش رایگان محرومان خواهد آورد

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
🔰 اندازه گیری دموکراسی با خط کش مالیات
لطفعلی بخشی

▪️ متأسفانه اغلب کشورهای نفتی به خصوص درحال توسعه به دلیل دارا بودن منابع کلان نفتی نیاز چندانی به مالیات نداشته‌اند و به همین دلیل روی آن متمرکز نشده‌اند. اما درکشورهایی که منابعی همچون نفت و گاز ندارند مجبورند که کشورخود را با مالیات اداره کنند و برهمین اساس قوانین و سازوکارهای دقیقی برای دریافت مالیات دارند. البته دراین میان استثنائاتی هم مانند نروژ داریم که با وجود دارا بودن ذخایر نفتی در مالیات ستانی بسیار مترقی و پیشرو است.

▪️ مالیات نقش غیرقابل انکاری در نحوه اداره کشورها دارد که این نقش علاوه بر بخش اقتصادی بخش‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را نیز در برمی گیرد و بدین ترتیب به‌طور کلی رفتار دولت‌ها و حکومت‌ها را تغییر می‌دهد. برای مثال درصورتی که عراق به جای درآمدهای نفتی با مالیات اداره می‌شد هیچگاه نمی‌توانست در مدت کوتاهی دو جنگ با همسایگان خود یعنی ایران و کویت راه بیندازد.

▪️ چرا که اگر با مالیات مردم کشور اداره می‌شد حاکمان این کشور باید پاسخگو می‌بودند اما چون درآمدهای بی‌حساب و کتاب نفت دراختیار صدام بود به فکر ماجراجویی‌های سیاسی خود بود.علاوه براین مالیات رابطه مستقیمی با دموکراسی دارد. به این معنا که هرچه سهم مالیات در اداره کشور بیشتر باشد حکومت‌ها دموکرات‌تر می‌شوند. اگر مردم مالیات بیشتری بپردازند روی عملکرد دولت‌ها حساس‌تر می‌شوند و آن را با دقت دنبال می‌کنند. برهمین اساس برخی اعتقاد دارند باید پول نفت را میان مردم توزیع کرد و مالیات آن را گرفت.

▪️ نهاد دولت برای تأمین مخارج خود نیازمند منابعی است که نحوه تأمین آنها در طول تاریخ تحولات زیادی یافته است. مهمترین منبع مالی حکومت‌ها مالیات است که مقدار و روش اخذ آن با نحوه مشارکت مردم در حکومت رابطه قابل تأملی دارد. به عبارتی می‌توان ساختار حکومت‌ها را به نحوه دریافت مالیات و تأمین مخارج دولت ارتباط داد.
پرداخت مالیات از سوی مردم به حکومت تابعی از وضعیت اقتصادی آنان و خدمات دریافتی از حکومت است.هر زمان که حکومت‌ها مالیات بیشتری از مردم مطالبه کنند آنان به هزینه‌های حکومت و قضاوت در مورد عملکرد آن حساس‌تر می‌شوند. به‌عبارت دیگر مقدار مالیات دریافتی و عکس‌العمل مردم در قبال چگونگی به مصرف رساندن آن را می‌توان میزان الحراره سیاسی حکومت‌ها نامید.

▪️ زمانی که مالیات دریافتی درحد توان مردم باشد و در راه رفاه و آبادانی کشور خرج ‌شود، حکومت‌ها با مشکل چندانی روبه‌رو نخواهند بود، لیکن زمانی که عامه مردم‌ اعتقاد چندانی به صلاحیت و عملکرد حکام نداشته باشند، دریافت مالیات بسیار دشوار می‌شود و اگر مالیات دریافتی از توان پرداخت مردم نیز بیشتر باشد، بدون شک مقاومت‌ها و شورش‌هایی علیه دولت‌ها و حکومت‌ها بروز خواهد کرد.

▪️ مبارزات مردمی برای محدود‌سازی حکومت‌ها در تعیین مالیات و نحوه خرج آن بطور ضمنی به معنی حق تعیین مالیات و نظارت بر خرج آن توسط نمایندگان منتخب ملت است که امروزه به عنوان مهمترین پدیده مردم سالاری در جهان شناخته شده است.هر مقدار که حکومتی برای تأمین هزینه‌های خود بیشتر نیازمند اخذ مالیات از مردم باشد، به همان نسبت مجبور خواهد بود بیشتر رأی و نظر آنان را در حکومت دخالت دهد.
متن کامل:
https://goo.gl/evmGZJ

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥پیش بینی بازار طلا، ارز، بورس و مسکن در سال آینده توسط دکتر مرتضی ایمانی راد، اقتصاددان و مدیر موسسه مطالعاتی بامداد

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
#یک_دقیقه_مطالعه

💹 تعریف ساده اقتصاد!

▪️در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نبود.
ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.

▪️صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد.

▪️دامدار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد.

▪️یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد.

▪️حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد. زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود و هنگامی که چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یک شب در این هتل اقامت کرده بودند.

▪️حالا دوباره هتل دار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد. در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمی دارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.

▪️در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است. ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگام به هم بدهی ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته و تسویه حساب کرده اند.

🔻این است تعریف ساده اقتصاد! به همین دلیل است که می گویند انباشتن ثروت مجاز نیست، آن را باید به کار بگیری تا همه چرخ های اقتصاد به گردش درآید و همه اجتماع از گردش پول بهره ببرند.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
عکس/ کف خیابانی در ونزوئلا مملو از اسکناس

🔹تثبیت طولانی مدت نرخ ارز همزمان با کاهش درآمدهای نفتی و اعمال تحریم‌های آمریکا اقتصاد ونزوئلا را وارد دوره‌ای از قحطی و بحران اقتصادی-سیاسی بی‌سابقه کرده است.
🔹 به طوری که صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده که نرخ تورم در این کشور تا پایان سال ۲۰۱۹ میلادی به ۱۰ میلیون درصد برسد./انتخاب

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
🔰 در تاریکی نمی‌توان اصلاحات اقتصادی انجام داد

🔹بررسی تاثیر سیاست‌های اقتصادی بر امیدواری جامعه در گفت‌وگو با علی‌اصغر سعیدی

🔻بررسی میزان امید و سعادتمندی در جوامع مختلف از طریق فاکتورهای متعددی امکان‌پذیر است. متغیرهایی مانند درآمد، آزادی انتخاب، دست‌و‌دلباز بودن (Generosity)، میزان نهادهای خیریه، امید به زندگی، وضعیت سلامت، میزان فساد و... . در بسیاری از جوامع متغیر امید و سعادتمندی با این شاخص‌ها سنجیده می‌شود. اما یک نکته مهم در بررسی عوامل اثرگذار بر سطح امیدواری جوامع این است، که هر ملتی به‌خصوص در مواقع بحرانی ویژگی‌های خاص خود را دارد. ممکن است اقتصاد سبب ایجاد ناامیدی در جوامع باشد، اما اگر این‌گونه باشد چگونه ممکن است که در طول تاریخ ملت‌ها بارها و بارها از نظر اقتصادی ساقط شده‌اند و در شرایط بسیار نامساعدی بوده‌اند، اما دوباره برخاسته‌اند و جامعه خود را احیا کرده‌اند. در جوامع بسیاری، امیدواری به عوامل دیگری مانند تاریخ، مذهب و فرهنگ هم مربوط است.

🔻یکی از مهم‌ترین شاخص‌های رفاه مادی هم شغل و درآمد است. وقتی مشکلات اقتصادی سبب کمبود درآمد می‌شود، بعد دیگر رفاه -یعنی رفاه ذهنی- را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در نتیجه افراد به لحاظ ذهنی حس می‌کنند رفاه خود را از دست داده‌اند و این سبب می‌شود احساس سرخوشی و سعادت و امید به آینده از دست برود. از این جهت می‌توان گفت مشکلات اقتصادی، تاثیر بسیار زیادی بر امید می‌گذارد.

🔻اگر اقتصاد را یکی از زیرسیستم‌های اجتماع بدانیم و نه همه آن، برای امیدوار کردن جامعه می‌توان از متغیرهای دیگر هم کمک گرفت. عواملی مانند ایجاد اعتماد در جامعه، افزایش مشارکت عمومی، حق انتخاب دادن به مردم و حفظ انسجام اجتماعی. اعتماد به حاکمیت نقش مهمی در افزایش امید به آینده دارد و اینک از طریق تقویت حوزه عمومی و ایجاد گفت‌وگو و ارتباط امکان‌پذیر است. شما می‌بینید که از منظر روانشناسی وقتی فردی دچار افسردگی می‌شود در کنار تجویز داروهای شیمیایی، یک توصیه مهم برقرار کردن ارتباط با افراد و گفت‌وگو است. زمانی که شما در حوزه عمومی هم ارتباط برقرار می‌کنید غیر از اینکه افراد را از طریق گفت‌وگو امیدوار می‌کنید، راهی برای حل مشکلات هم پیدا می‌کنید.

🔻دولت اگر خواستار بهبود اقتصاد و انجام اصلاحات است باید با مردم حرف بزند و بگوید چه برنامه‌ای دارد. اما متاسفانه به‌رغم اینکه مسوولان -از جمله رئیس‌جمهور و معاون اول وی- به گفت‌وگو توجه می‌کنند اما نمی‌دانند معنای دقیق گفت‌وگو چیست. رئیس‌جمهور فکر می‌کند برگزاری جلسات با جامعه‌شناسان و اقتصاددانان به معنای گفت‌وگو است. این یک بخش گفت‌وگو است. گفت‌وگو باید در سطح رسانه‌ها و در محافل مختلف انجام شود.

🔻من فکر می‌کنم نقش سلبریتی‌ها و اتکای مردم به این افراد، بیشتر اتکای اجتماعی است. سلبریتی‌ها شکاف‌های جامعه مدنی را پر می‌کنند. یعنی در جایی که نهادهای مردمی و احزاب و روشنفکران حضور ندارند، مردم به سلبریتی‌ها روی می‌آورند. اما اگر در جامعه مدنی گروه‌هایی بر اساس نیاز و خواسته‌های مردم شکل گرفته باشد و بین احزاب و نظام سیاسی قرار بگیرند جایی برای سلبریتی‌ها نمی‌ماند. نمونه بارز آن زلزله کرمانشاه است. فقدان انجمن‌های خیریه و کمک‌رسان سبب شد سلبریتی‌ها مرجعیت پیدا کنند و مردم برای کمک به سمت آنها بروند.

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💹رقابت جذاب ۱۰ اقتصاد اول جهان طی نیم‌قرن گذشته.
به حرکت چین توجه کنید.

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
#یک_دقیقه_مطالعه

✍🏻 مصطفی ملکیان

مدت هاست در هر جمع و گروهی این سوال طرح می شود که:
چرا در ایران اختلاس زیاد است؟
تهمت فراوان است ؟
دروغ بی شمار است؟
چرا زیرآب زنی در کار و خیانت در شغل و فساد در خانواده افزون شده است؟
چرا جوانان به مواد مخدر روی آورده اند؟
چرا رابطه های آنچنانی رواج یافته ؟
چرا میزان تصادفات رانندگی زیاد شده؟
چرا دعواهای خانگی و خیابانی و چاقو کشی و قتل و جنایت و تجاوز روز به روز بیشتر می شود؟
چرا تحمل ایرانی ها کم شده.؟
چرا فحش زیاد شده ..؟

چرا هر کس که سفری به اروپا می کند می گوید انجا احترام دیده و در ایران بی احترامی ....؟
چرا و چرا؟؟

مگر از صبح تاشب نوای دین از صدا و سیما به گوش نمی رسد؟
مگر هر هفته در کل کشور نماز جمعه برگزار نمی شود؟
مگر این همه مداح و سخنران که شب و روز از خدا و پیغمبر می گویند کم است ؟
پس چرا مشکلات اخلاقی جامعه روز به روز اسفناک تر و فجیع تر می شود؟؟

خلاصه : چرا جامعه ایران از اخلاق دور شده است؟

پاسخ این همه سوال فقط یک عبارت است:

«ابهام از آینده و اخلاقی زیستن»

در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روان‌شناسان اجتماعی فرانسوی با همكاری یك مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یك مركز شبانه روزی تأسیس كردند.

در این مركز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش می‌دیدند و زندگی می‌كردند. مدّت یك سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت
و آزمایش‌های مختلف كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.

در طول این یك سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعده‌ها، ۸۰۰ گرم غذا می‌خورد.

پس از یك سال به تدریج و آگاهانه شایعه كردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانه‌روزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیره‌بندی شود.

شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰ گرم به ۱۲۰۰ گرم افزایش یافت.
هنگامی كه عملاً جیره‌بندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰ گرم به ۱۵۰۰ گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانه روز بیش از ۵كیلوگرم غذا می‌خوردند.

دلیل افزایش مصرف این بود كه نوجوانان آیندۀ خود را مبهم می‌دیدند.

هنگامی كه مركز شبانه‌روزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یكدیگر تعارف می‌كردند
و نسبت به یكدیگر رابطه‌ای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی كه شایعۀ كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد.

در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب و.. به مرور زمان كمرنگ گشت.

آینده ی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و.. آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعه ای كاهش می‌دهد.

به طور مثال، در جامعه‌ای كه همۀ افراد با هر تخصصی می‌توانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخن‌چینی، چاپلوسی و.. كمتر است.

به طور كلی در جامعه‌ای كه نیازهای اساسی انسان‌ها در آن تأمین می‌شود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی می‌كنند.

پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد.
اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.

به جای صرف هزینه های بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانی های خسته کننده و مداحی های سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایش های بی اثر ؛ بهتر است این ثروت عمومی را به واجبات مردم یعنی مخصوصا ازدواج و شغل منتقل کنید.

جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده ، با خوش بینی به آینده می نگرد
و همین آرامش به او زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد .

پس لطفا مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید!

لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔰 پیام سخن رییس بانک مرکزی: احتمال افزایش نرخ رسمی و نیمایی ارز
علی دینی ترکمانی

سخن رییس بانک مرکزی مبنی بر رابطه‌ی میان نرخ رسمی ارز و رانت و فساد، دالّ بر این است که دولت و بانک مرکزی در حال بازنگری این نرخ هستند. یعنی، احتمال افزایش آن در آینده نزدیک وجود دارد. تا کجا؟

در چند سناریو می‌توان چند حدس زد. ۱. بین نرخ نیما و نرخ کنونی رسمی. نرخ رسمی در کانال ۶ هزار تومان و نرخ نیما هم در کانال ۱۱ هزار تومان. ۲. رساندن آن به سطح نرخ نیما و افزایش نرخ نیما به نرخ نزدیک به بازار آزاد. یعنی نرخ رسمی در کانال ۹۰۰۰ و نرخ نیما در کانال ۱۳۰۰۰ تومان. ۳. افزایش آن به حدود چند درصدی پایین‌تر از نرخ بازار آزاد با هدف برقراری مدیریت شناور ارزی و تک‌نرخی کردن ارز.

سناریوی سوم، معمولا از سوی افرادی با جریان فکری معتقد به امکان‌پذیری تک‌نرخی شدن ارز در هر شرایطی از جمله شرایط کنونی و با هدف رفع زمینه‌ی رانت‌جویی و فساد مطرح می‌شود. به دو دلیل، این سناریو نمی‌تواند مد نظر سیاستگذاران ارزی باشد. اول این‌که، بانک مرکزی تلاش زیادی کرده تا تلاطم بازار ارز را کنترل کند. چنین سیاستی، متلاطم کردن دوباره‌ی آن در ابعاد بالاست که به معنای پنبه شدن تلاش‌های چند ماهه گذشته مدیریت جدید آن در زمان بسیار کوتاه بعد از عملیاتی کردن چنین سیاستی است. دوم این‌که، احتمالاً سیاست‌گذاران ارزی می‌دانند که دست کم در شرایط فعلی امکان تک نرخی کردن ارز وجود ندارد؛ چرا که نرخ بازار آزاد، خود، تابعی از نرخ رسمی ارز است. به عبارتی دیگر، افزایش نرخ رسمی، موجب تشدید انتظارات افزایش نرخ ارز در بازار آزاد و در نتیجه تحریک تقاضای سفته‌بازانه از این محل و افزایش نرخ در بازار آزاد می‌شود (به زبان فنی اقتصادی با افزایش نرخ رسمی احتمالا تابع تقاضا برای ارز به سمت بالا منتقل می‌شود). به این‌صورت، بازار دوباره دو نرخی می‌شود. زمانی، از این وضع نرخ دوگانه، امکان خروج وجود دارد که نرخ رسمی در هر لحظه، حول و حوش برای مثال دو درصد کم‌تر از نرخ بازار آزاد تعیین شود. این یعنی، تکمیل رابطه انباشتی علّی میان نرخ رسمی ارز و نرخ بازار آزاد ارز.

افزایش نرخ رسمی، موجب افزایش نرخ بازار می‌شود و برعکس. این رابطه‌ی علّی انباشتی، می‌تواند به معنای افزایش‌های پی‌درپی و کوتاه‌مدت نرخ ارز و سقوط بیش‌تر ارزش پول ملی با پیامدهای مورد انتظار در عرصه‌ی اقتصاد سیاسی باشد.

سناریوی دوم نیز بعید است اجرا شود چرا که به بازار ارز، شوک به نسبت بزرگی وارد و آن را متلاطم می‌کند؛ هر چند در مقایسه با سناریوی اول، کم‌تر. می‌ماند سناریوی اول که احتمالاً از نظر سیاست‌گذاران ارزی می‌تواند فاصله‌ی میان نرخ‌های رسمی و نیما با نرخ بازار آزاد را کم‌تر کند و انگیزه برای رانت جویی را کاهش دهد. علاوه‌ بر‌این، می‌تواند هم‌چنان به عنوان لنگرگاهی برای کنترل بازار ارز و تنظیم بازار کالاهای اساسی عمل کند.

به نظر می‌رسد که باید به انتظار افزایش رسمی نرخ ارز نشست. در عین حال، بعید است که با چنین افزایشی نرخ ارز در بازار آزاد افزایش پیدا نکند. اگر افزایش پیدا کند، در این صورت، داستان رانت نیز ممکن است با افزایش نرخ در بازار آزاد، سر جای خود باقی بماند. شرایط شبه جنگی تحریم، موقعیت پارادوکسیکالی را پیش آورده است: نه دولت و بانک مرکزی می‌توانند نرخ ارز را با هدف تک نرخی شدن، به عهده‌ی بازار آزاد بگذارند و نه می‌توانند با ایجاد لنگرگاه ارزی، مانع از رانت جویی بشوند. این یعنی موقعیت بسیار خاص در اقتصاد ایران که البته عمر بلند بالایی دارد. یکی از پیش‌شرط‌های مهم رهایی از این موقعیت پارادوکیسکال، بازگشت به شرایط غیر جنگی و شبه جنگی است. در غیر این صورت، گریزی از این موقعیت پارادوکسیکال نیست. یکی را باید به اجبار برگزید.

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
📕 TOP CAREERS FOR ECONOMICS GRADUATES

برترین شغلهایی که فارغ التحصیلان اقتصاد می توانند انتخاب کنند
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
👇👇👇