💢 نیم نگاهی به مکاتب اقتصادی به صورت اجمالی
🖇 مکتب مرکانتیلیسم:
از قرن 13 تا قرن 18 رواج داشت
در اثر سودهای کلان اروپاییان به واسطه دسترسی به بازار های خاورمیانه و دریای مدیترانه ، این مکتب به وجود آمد. نسخه تمام دردها را در 3 دارو می دانست:
1) کسب طلا و نقره از هر روشی
2) افزایش ثروت و قدرت دولت مرکزی
3) مداخله مستقیم دولت در امور اقتصادی
🖇مکتب فیزیوکرات : ( طبیعیون)
در قرن 18 از فرانسه آغاز شد . پرچمدار این مکتب فرانسوآ کنه بود
معتقد بود ، دولت در عین اینکه باید مقتدر باشد ولی نباید در اقتصاد مداخله کند . اساس نظریات این مکتب ، آزادی نوع بشر در فعالیت های اجتماعی بود
🖇مکتب کلاسیک:
آدام اسمیت ( اسکاتلندی) در کتاب ثروت ملل این مکتب را بنیان گذاری کرد . همانند فیزیوکرات ها ( طبیعیون) قوانین اقتصاد را تابع نظام حاکم بر طبیعت می دانست. نظام حاکم بر بازارِ آزاد ، قادر است تعادل قیمت ها را حفظ کند
معتقد بود : تعادل بین عرضه و تقاضا برقرار است و پول تنها یک وسیله مبادله ای است
قوانین اقتصادی را جهان شمول و ثابت و ازلی می دانست
🖇مکتب تاریخی:
بنیانگذارش فردریش بود. که حل مشکلات اقتصادی را در قطع دست واسطه ها بین تولید کننده و مصرف کننده می دانست. حذف سود سرمایه داری ، مالک و سهیم شدن کارگران در ابزار تولید از اصلی ترین برنامه های او بود.
🖇مکتب سوسیالیزم:
کارل مارکس در کتاب " سرمایه" ، جدایی مالکیت از کارفرما، نقش بیکاری در اقتصاد و پیش بینی رشد شرکت های چند ملیتی را مطرح کرد و به نمایش تضاد درونی سرمایه داری و استثمار نیروی کار پرداخت
🖇مکتب نئو کلاسیک:
تئوریسین ها: استانلی جونز، کارل منگر ، لئون والراس
نیئوکلاسیک ها به دنبال کشف و تعیین روابط بین پدیده ها بودند بر خلاف کلاسیک ها که دنبال روابط علت و معلولی می گشتند
🖇مکتب کینزین ها:
بنیان گزار: جان مینارد کینزین
کینزین ، راه حل بحران هایی را که مارکس پیش بینی کرده بود یافت . او دلیلی بحران های دهه 1930 را در عدم مصرف دانست و خواهان مداخله دولت در اقتصاد شد.
🖇مکتب کینزین های جدید:
برای رفع مشکلات نظرات کینزین در مورد تورم به وجود آمد.
قائل به حضور ارشادی دولت در اقتصاد بودند
🖇مکتب پولیّون ( پول گرایی) ( مانیتریست ها)
بنیان گذار: میلتون فریدمن
مداخله دولت در اقتصاد را قبول ندارد و نقش ویژه ای به پول قائل است.
🖇مکتب کلاسیک های جدید: ( انتظارات عقلایی)
بنیان گزار: رابرت لوکاس
معتقد است بازار آزاد ، دارای ثبات ذاتی است و بحران ها اصالت نداشته و زود گذرند
پول را صرفا وسیله ای برای مبادله می داند
🖇مکتب پُست کینزین:
اقتصاد گرایش ذاتی به اصلاح گری ذاتی ندارد و مداخله دولت اجتناب ناپذیر است
لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
🖇 مکتب مرکانتیلیسم:
از قرن 13 تا قرن 18 رواج داشت
در اثر سودهای کلان اروپاییان به واسطه دسترسی به بازار های خاورمیانه و دریای مدیترانه ، این مکتب به وجود آمد. نسخه تمام دردها را در 3 دارو می دانست:
1) کسب طلا و نقره از هر روشی
2) افزایش ثروت و قدرت دولت مرکزی
3) مداخله مستقیم دولت در امور اقتصادی
🖇مکتب فیزیوکرات : ( طبیعیون)
در قرن 18 از فرانسه آغاز شد . پرچمدار این مکتب فرانسوآ کنه بود
معتقد بود ، دولت در عین اینکه باید مقتدر باشد ولی نباید در اقتصاد مداخله کند . اساس نظریات این مکتب ، آزادی نوع بشر در فعالیت های اجتماعی بود
🖇مکتب کلاسیک:
آدام اسمیت ( اسکاتلندی) در کتاب ثروت ملل این مکتب را بنیان گذاری کرد . همانند فیزیوکرات ها ( طبیعیون) قوانین اقتصاد را تابع نظام حاکم بر طبیعت می دانست. نظام حاکم بر بازارِ آزاد ، قادر است تعادل قیمت ها را حفظ کند
معتقد بود : تعادل بین عرضه و تقاضا برقرار است و پول تنها یک وسیله مبادله ای است
قوانین اقتصادی را جهان شمول و ثابت و ازلی می دانست
🖇مکتب تاریخی:
بنیانگذارش فردریش بود. که حل مشکلات اقتصادی را در قطع دست واسطه ها بین تولید کننده و مصرف کننده می دانست. حذف سود سرمایه داری ، مالک و سهیم شدن کارگران در ابزار تولید از اصلی ترین برنامه های او بود.
🖇مکتب سوسیالیزم:
کارل مارکس در کتاب " سرمایه" ، جدایی مالکیت از کارفرما، نقش بیکاری در اقتصاد و پیش بینی رشد شرکت های چند ملیتی را مطرح کرد و به نمایش تضاد درونی سرمایه داری و استثمار نیروی کار پرداخت
🖇مکتب نئو کلاسیک:
تئوریسین ها: استانلی جونز، کارل منگر ، لئون والراس
نیئوکلاسیک ها به دنبال کشف و تعیین روابط بین پدیده ها بودند بر خلاف کلاسیک ها که دنبال روابط علت و معلولی می گشتند
🖇مکتب کینزین ها:
بنیان گزار: جان مینارد کینزین
کینزین ، راه حل بحران هایی را که مارکس پیش بینی کرده بود یافت . او دلیلی بحران های دهه 1930 را در عدم مصرف دانست و خواهان مداخله دولت در اقتصاد شد.
🖇مکتب کینزین های جدید:
برای رفع مشکلات نظرات کینزین در مورد تورم به وجود آمد.
قائل به حضور ارشادی دولت در اقتصاد بودند
🖇مکتب پولیّون ( پول گرایی) ( مانیتریست ها)
بنیان گذار: میلتون فریدمن
مداخله دولت در اقتصاد را قبول ندارد و نقش ویژه ای به پول قائل است.
🖇مکتب کلاسیک های جدید: ( انتظارات عقلایی)
بنیان گزار: رابرت لوکاس
معتقد است بازار آزاد ، دارای ثبات ذاتی است و بحران ها اصالت نداشته و زود گذرند
پول را صرفا وسیله ای برای مبادله می داند
🖇مکتب پُست کینزین:
اقتصاد گرایش ذاتی به اصلاح گری ذاتی ندارد و مداخله دولت اجتناب ناپذیر است
لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔆 چی شد که اینطور شد؟
🔻سه اشتباه استراتژیک، سه استراتژی خروج
📚 عباس آخوندی - ۱۱ مهر ۹۷
🔸تنگنای ارزی و تورم فزاینده ناشی از عدم قطعیت در فضای سیاسی و اقتصادی ایران عرصه را بر همه تنگ کرده و چون راهِ چاره پیدا نیست، موجب سردرگمی و بدگمانی کمسابقه در سطح سیاستگذاران و مردم شدهاست. برای چارهجویی راهی جز شناخت ریشهای مشکل نیست. باید دید که این عدمِ قطعیت از کجا سرمنشاء گرفته و آن را درمان کرد. وگرنه تمام اقدامها نتیجهی معکوس میدهد. همچنانکه در این سه ماهه سیاستهای پرهزینهی اتخاذی نتیجهی عکس دادهاست. این یادداشت و مصاحبه بر آنند که به ریشههای تردید در سیاستگذاری ملی در ایران بپردازد و بر این عقیدهاند که تنها راه درمانِ تنگنای موجود برطرفکردن ریشههای تردید است.
🔹بسیاری از اقتصاددانان با تکیه بر آمار و اطلاعات مشکلهای بنیادین اقتصادی را واگو و چالشهای ساختاری اقتصاد ایران ریشهی بیثباتی میدانند و مهمترین نقدشان به دولت و سیاستگذاران در سطح ملی، عدم احترام و پایبندی آنان به علم اقتصاد است. در برابر، سیاستورزان چون ریشه مشکل را در سیاست، همراه با توطئههای خارجیان و باندهای سوداگر و تبهکار داخلی آنان میدانند، بر این گمان هستند که اساسا اقتصاد تابعی از سیاست است. بهویژه ارز که کاملا سیاسی است.
🔸این قلم بر این باور استوار است که بیثباتی بازار و تنگنای ارزی موجود بیگمان دارای ریشههای اقتصادی است. البته که محیط حقوقی و سیاسی و اجتماعی دارای اثرهای فزاینده و تشدیدکننده هستند. لیکن، چنانچه مشکل اقتصادی ریشهای وجود نداشته باشد هیچ توطئهای نمیتواند بحران اقتصادی ایجاد کند. بنابراین، بحث باز میگردد به درک درست مسائل محیطی و اتفاقهایی که در سطح جهان رخ داده و نحوهی رویارویی ما در ایران با آنها.
🔹مشکل آن است که تغییر فقط آمدن ترامپ و سیاست مشت آهنین وی نیست. بلکه، نظم جهانی تحول بنیادین رخداده ولی در ایران بر اساس درک پیشین از نظم جهانی سیاستگذاری میشود. بهگمان این قلم، نداشتن دریافت درست از این تغییر مهمترین ریشهی وضعیت فعلی است. در ادامه، در رویارویی با آن، سه اشتباه استراتژیک رخ دادهاست. و نتیجه آن تنگنای ارزی موجود و بیثباتی بازار فعلی است. اشتباه اول، تردید در همکاری با گروه اقدام مالی (FATF) است. تردید دهسالهی حاکمیت در این همکاری، امروز در شرایط سخت رخنمون شده و تمام تجارت و نظام بانکی ایران را در معرض خطر قرار دادهاست. بهنحوی که حتی دولتهای دوست، هیچکدام نمیتوانند در غیاب این همکاری، روابط تجاری و مالی خود را با ایران ادامه دهند. دوم، تردید در بقا در برجام و تشکیل یک جبهه ضد امریکایی با همکاری سایر قدرتهاست. ایران بهجای تشکیل این جبهه در قالب ۴+۱ به چانهزنی با آنها پرداخت. این دو تردید ریشهی عدمقطعیت در بازار شدند و شد آنچه شد.
🔸اشتباه سومی که رخ داد و عدم قطعیت جدی در بازار ایجاد کرد رفتار حاکمیت است. شوربختانه، حاکمیت به مفهوم کلیِ آن به جای آنکه، ریشهی ناپایداری را شناسایی و درمان کند، در اولین گام، خود را از قید قانون رها ساخت و در پی دریافت مجوزهایی برای عبور از قانون بود. حال آنکه مهمترین معیار آزمون پایبندیِ دولتها به قانون، رفتار آنان در مواقع بحران است. تثبیت قیمت ارز و قاچاق اعلامکردن حمل ارز، اعلام ممنوعیت ورود ۱۴۰۰ قلم کالا به کشور ممنوع نمونهای آن است. افزون بر این، برقراری نظام قیمتگذاری دولتی و برقرارساختن بساط داغ و درفش از طریق تعزیرات حکومتی، اشتباه فرسایندهای است که شوربختانه بهدلیل سادهبودنِ آن، اولین راهکاری است که حاکمیت در ایران طی پنجاه سالِ گذشته به آن متوسل شدهاست. تلویزیون هرشب با آبوتاب نشان میداد که چگونه ماموران تعزیرات حکومتی به انبارهای مردم سرک میکشند و آشکارا احترام و پایبندی به اصول بازار رقابتی و حقوق مالکیت را زیر پا میگذارند. طرفه آنکه در همین وضعیت بیوزنی، عدهای انتظار سرمایهگذاری از سوی بخش خصوصی دارند.
🔹حال برای جستن راهِ چاره، بهجای وضع مقررات کوتاهمدت، باید رویکردها را تغییر داد و در آن چارچوب برای مشکلات پاسخ یافت. سه استراتژی خروج در واقع سه استراتژی برای جبران سه اشتباه پیشگفته است./تجارت فردا
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔻سه اشتباه استراتژیک، سه استراتژی خروج
📚 عباس آخوندی - ۱۱ مهر ۹۷
🔸تنگنای ارزی و تورم فزاینده ناشی از عدم قطعیت در فضای سیاسی و اقتصادی ایران عرصه را بر همه تنگ کرده و چون راهِ چاره پیدا نیست، موجب سردرگمی و بدگمانی کمسابقه در سطح سیاستگذاران و مردم شدهاست. برای چارهجویی راهی جز شناخت ریشهای مشکل نیست. باید دید که این عدمِ قطعیت از کجا سرمنشاء گرفته و آن را درمان کرد. وگرنه تمام اقدامها نتیجهی معکوس میدهد. همچنانکه در این سه ماهه سیاستهای پرهزینهی اتخاذی نتیجهی عکس دادهاست. این یادداشت و مصاحبه بر آنند که به ریشههای تردید در سیاستگذاری ملی در ایران بپردازد و بر این عقیدهاند که تنها راه درمانِ تنگنای موجود برطرفکردن ریشههای تردید است.
🔹بسیاری از اقتصاددانان با تکیه بر آمار و اطلاعات مشکلهای بنیادین اقتصادی را واگو و چالشهای ساختاری اقتصاد ایران ریشهی بیثباتی میدانند و مهمترین نقدشان به دولت و سیاستگذاران در سطح ملی، عدم احترام و پایبندی آنان به علم اقتصاد است. در برابر، سیاستورزان چون ریشه مشکل را در سیاست، همراه با توطئههای خارجیان و باندهای سوداگر و تبهکار داخلی آنان میدانند، بر این گمان هستند که اساسا اقتصاد تابعی از سیاست است. بهویژه ارز که کاملا سیاسی است.
🔸این قلم بر این باور استوار است که بیثباتی بازار و تنگنای ارزی موجود بیگمان دارای ریشههای اقتصادی است. البته که محیط حقوقی و سیاسی و اجتماعی دارای اثرهای فزاینده و تشدیدکننده هستند. لیکن، چنانچه مشکل اقتصادی ریشهای وجود نداشته باشد هیچ توطئهای نمیتواند بحران اقتصادی ایجاد کند. بنابراین، بحث باز میگردد به درک درست مسائل محیطی و اتفاقهایی که در سطح جهان رخ داده و نحوهی رویارویی ما در ایران با آنها.
🔹مشکل آن است که تغییر فقط آمدن ترامپ و سیاست مشت آهنین وی نیست. بلکه، نظم جهانی تحول بنیادین رخداده ولی در ایران بر اساس درک پیشین از نظم جهانی سیاستگذاری میشود. بهگمان این قلم، نداشتن دریافت درست از این تغییر مهمترین ریشهی وضعیت فعلی است. در ادامه، در رویارویی با آن، سه اشتباه استراتژیک رخ دادهاست. و نتیجه آن تنگنای ارزی موجود و بیثباتی بازار فعلی است. اشتباه اول، تردید در همکاری با گروه اقدام مالی (FATF) است. تردید دهسالهی حاکمیت در این همکاری، امروز در شرایط سخت رخنمون شده و تمام تجارت و نظام بانکی ایران را در معرض خطر قرار دادهاست. بهنحوی که حتی دولتهای دوست، هیچکدام نمیتوانند در غیاب این همکاری، روابط تجاری و مالی خود را با ایران ادامه دهند. دوم، تردید در بقا در برجام و تشکیل یک جبهه ضد امریکایی با همکاری سایر قدرتهاست. ایران بهجای تشکیل این جبهه در قالب ۴+۱ به چانهزنی با آنها پرداخت. این دو تردید ریشهی عدمقطعیت در بازار شدند و شد آنچه شد.
🔸اشتباه سومی که رخ داد و عدم قطعیت جدی در بازار ایجاد کرد رفتار حاکمیت است. شوربختانه، حاکمیت به مفهوم کلیِ آن به جای آنکه، ریشهی ناپایداری را شناسایی و درمان کند، در اولین گام، خود را از قید قانون رها ساخت و در پی دریافت مجوزهایی برای عبور از قانون بود. حال آنکه مهمترین معیار آزمون پایبندیِ دولتها به قانون، رفتار آنان در مواقع بحران است. تثبیت قیمت ارز و قاچاق اعلامکردن حمل ارز، اعلام ممنوعیت ورود ۱۴۰۰ قلم کالا به کشور ممنوع نمونهای آن است. افزون بر این، برقراری نظام قیمتگذاری دولتی و برقرارساختن بساط داغ و درفش از طریق تعزیرات حکومتی، اشتباه فرسایندهای است که شوربختانه بهدلیل سادهبودنِ آن، اولین راهکاری است که حاکمیت در ایران طی پنجاه سالِ گذشته به آن متوسل شدهاست. تلویزیون هرشب با آبوتاب نشان میداد که چگونه ماموران تعزیرات حکومتی به انبارهای مردم سرک میکشند و آشکارا احترام و پایبندی به اصول بازار رقابتی و حقوق مالکیت را زیر پا میگذارند. طرفه آنکه در همین وضعیت بیوزنی، عدهای انتظار سرمایهگذاری از سوی بخش خصوصی دارند.
🔹حال برای جستن راهِ چاره، بهجای وضع مقررات کوتاهمدت، باید رویکردها را تغییر داد و در آن چارچوب برای مشکلات پاسخ یافت. سه استراتژی خروج در واقع سه استراتژی برای جبران سه اشتباه پیشگفته است./تجارت فردا
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✅ دلار تا کجا خواهد ریخت ؟!
دلار در دو روز گذشته در مسیر پرشتاب نزولی قرار دارد. در گزارش جدال عوامل روانی در بازار ارز به این موضوع اشاره شد که اگر میزان امیدواری نسبت به آینده اقتصاد کشور افزایش یابد انتظار برای ریزش دلار وجود دارد. با این حال به این موضوع نیز اشاره شده بود که نزول با ثبات نرخ دلار نیازمند اقدامات اجرایی از سوی بانک مرکزی است. در این خصوص برخی از شنیدهها از دخالت بانک مرکزی در بازار حکایت دارد
ارزش نقدینگی دلاری کشور به دنبال صعود افسارگسیخته دلار به حدی افت داشته است که با اندک فشاری از سوی مقام ناظر بازار انتظار برای ریزش شدید نرخ در بازار ارز وجود دارد. گرچه انتظارات عامل حمایتی از دلار بودند اما آمارها از صادرات و تراز ارزی کشور و همچنین انتظارات از میزان فروش نفت در بازار بینالمللی و همچنین انتظار برای ادامه تلاش اروپا در حفظ منافع اقتصادی ایران در برجام همه از عوامل بودند که خودنمایی هر یک به ریزش دلار منجر میشد. یکی از موارد با اهمیت در بازار ارز و اقتصاد کشور تصویب FATF در مجلس است. برخی از شنیدهها احتمال بررسی لایحه CFT در جلسه علنی هفته آینده مجلس را بالا میداند. این لایحه دارای اهیمت ویژه برای اقتصاد کشور دارا است و بسیاری از کشورها گرچه مخالف با تحریمهای آمریکا علیه کشورمان هستند اما بر این موضوع تاکید دارند که بدون عضویت در FATF امکان انجام تبادلات مالی وجود ندارد. بر این اساس در کوتاهمدت موافقت مجلس با این موضوع میتواند ضربه شدیدی را به دلار در مسیر نزولی وارد کند و دلار در جهت تخلیه کامل حباب قیمتی پیشروی کند. علاوه بر این سیاستهای منطقی سیاستگذار ارزی اثر محسوسی در ادامه کاهش التهاب ارزی دارد.
📌کف نرخ دلار کجاست؟
نمیتوان عدد دقیقی از کف نرخ دلار عنوان کرد. با این حال همانطور که در مسیر صعودی انتظارات به رشد دلار دامن زد در مسیر نزولی نیز هجوم برای فروش و انتظارات معکوس میتواند به ادامه افت شدید نرخ دلار تا 25 درصد اصلاح نسبت به سطوح کنونی را به دنبال داشته باشد. با این حال در این مسیر مقام ناظر هر چه سریعتر باید سیاستهای عملی را به کار گیرد تا شرایط را برای ثبات نرخ دلار در سطوح پایین فراهم سازد. در این خصوص نباید فراموش کرد که طرف آمریکایی در اوایل آبان بار دیگر رجزخوانی و ایجاد تنش سیاسی را در دستور کار قرار خواهد داد و نگرانیهای سیاسی یکی از عوامل جرقه رشد دلار در ماههای گذشته بوده است.
از جمله مواردی که کارشناسان بر آن تاکید دارند، پا پس کشیدن دولت از دخالت در تعیین نرخ در بازار ثانویه است. اعتماد به ساز و کار بازار به راحتی میتواند هیجان باقی مانده ارز را سرکوب کند و احتمالا دلار با اختلاف اندکی نسبت به نرخهای کنونی سامانه نیما آرام بگیرد. انتظار برای بالاتر بودن نرخ دلار نسبت به سطوح کنونی سامانه نیما نیز فضای تورمی سال جاری اقتصاد کشور است که نرخ دلار را بر اساس واقعیتهای اقتصاد تا حدودی تعدیل میکند.
اگر انتظارات به سمت حداقل کردن اثر ریسکهای سیاسی به خصوص از تحریمهای آمریکا باشد افت دلار تا سطوح پایینتر نیز ادامهدار خواهد بود. بر این اساس انتظارات سیاسی و کارشکنی ادامهدار ترامپ در مقابل ایران، ریسک سیاسی را در برابر اقتصاد کشور نگه میدارد و مانعی در برابر افت دلار به سطوح بسیار پایین خواهد شد البته اگر سیاستگذار ارزی به دنبال اجرای سیاستهای صحیح نباشد همین برخورد دلار به کف میتواند دستاویزی برای داغ کردن دوباره دلار شود.
حباب دلار در حال تخلیه است. در این میان عده بسیاری زیان سنگینی را به دنبال طمع برای شناسایی سود در حال تجربه هستند. با این حال عدم اطلاعات کافی از یک بازار و معامله، نتیجهای جز زیان سنگین را در برندارد.
📌عوامل موثر بر دلار در روزهای آینده
از جمله عوامل موثر بر نرخ دلار در روزهای آینده بررسی FATF در مجلس است. علاوه بر این سیاستگذاری مقام ناظر ارزی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.اگر بانک مرکزی در شرایط کنونی به صورت واقعی بازار را بپذیرد و همچنین نمایندگان مجلس و سایر ارکان حکومتی از اظهارنظرهای غیرکارشناسی و تصمیماتی که به وجهه بینالمللی کشور ضربه وارد میکند، خودداری کنند اصلاح منطقی دلار میتواند ادامهدار باشد.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
دلار در دو روز گذشته در مسیر پرشتاب نزولی قرار دارد. در گزارش جدال عوامل روانی در بازار ارز به این موضوع اشاره شد که اگر میزان امیدواری نسبت به آینده اقتصاد کشور افزایش یابد انتظار برای ریزش دلار وجود دارد. با این حال به این موضوع نیز اشاره شده بود که نزول با ثبات نرخ دلار نیازمند اقدامات اجرایی از سوی بانک مرکزی است. در این خصوص برخی از شنیدهها از دخالت بانک مرکزی در بازار حکایت دارد
ارزش نقدینگی دلاری کشور به دنبال صعود افسارگسیخته دلار به حدی افت داشته است که با اندک فشاری از سوی مقام ناظر بازار انتظار برای ریزش شدید نرخ در بازار ارز وجود دارد. گرچه انتظارات عامل حمایتی از دلار بودند اما آمارها از صادرات و تراز ارزی کشور و همچنین انتظارات از میزان فروش نفت در بازار بینالمللی و همچنین انتظار برای ادامه تلاش اروپا در حفظ منافع اقتصادی ایران در برجام همه از عوامل بودند که خودنمایی هر یک به ریزش دلار منجر میشد. یکی از موارد با اهمیت در بازار ارز و اقتصاد کشور تصویب FATF در مجلس است. برخی از شنیدهها احتمال بررسی لایحه CFT در جلسه علنی هفته آینده مجلس را بالا میداند. این لایحه دارای اهیمت ویژه برای اقتصاد کشور دارا است و بسیاری از کشورها گرچه مخالف با تحریمهای آمریکا علیه کشورمان هستند اما بر این موضوع تاکید دارند که بدون عضویت در FATF امکان انجام تبادلات مالی وجود ندارد. بر این اساس در کوتاهمدت موافقت مجلس با این موضوع میتواند ضربه شدیدی را به دلار در مسیر نزولی وارد کند و دلار در جهت تخلیه کامل حباب قیمتی پیشروی کند. علاوه بر این سیاستهای منطقی سیاستگذار ارزی اثر محسوسی در ادامه کاهش التهاب ارزی دارد.
📌کف نرخ دلار کجاست؟
نمیتوان عدد دقیقی از کف نرخ دلار عنوان کرد. با این حال همانطور که در مسیر صعودی انتظارات به رشد دلار دامن زد در مسیر نزولی نیز هجوم برای فروش و انتظارات معکوس میتواند به ادامه افت شدید نرخ دلار تا 25 درصد اصلاح نسبت به سطوح کنونی را به دنبال داشته باشد. با این حال در این مسیر مقام ناظر هر چه سریعتر باید سیاستهای عملی را به کار گیرد تا شرایط را برای ثبات نرخ دلار در سطوح پایین فراهم سازد. در این خصوص نباید فراموش کرد که طرف آمریکایی در اوایل آبان بار دیگر رجزخوانی و ایجاد تنش سیاسی را در دستور کار قرار خواهد داد و نگرانیهای سیاسی یکی از عوامل جرقه رشد دلار در ماههای گذشته بوده است.
از جمله مواردی که کارشناسان بر آن تاکید دارند، پا پس کشیدن دولت از دخالت در تعیین نرخ در بازار ثانویه است. اعتماد به ساز و کار بازار به راحتی میتواند هیجان باقی مانده ارز را سرکوب کند و احتمالا دلار با اختلاف اندکی نسبت به نرخهای کنونی سامانه نیما آرام بگیرد. انتظار برای بالاتر بودن نرخ دلار نسبت به سطوح کنونی سامانه نیما نیز فضای تورمی سال جاری اقتصاد کشور است که نرخ دلار را بر اساس واقعیتهای اقتصاد تا حدودی تعدیل میکند.
اگر انتظارات به سمت حداقل کردن اثر ریسکهای سیاسی به خصوص از تحریمهای آمریکا باشد افت دلار تا سطوح پایینتر نیز ادامهدار خواهد بود. بر این اساس انتظارات سیاسی و کارشکنی ادامهدار ترامپ در مقابل ایران، ریسک سیاسی را در برابر اقتصاد کشور نگه میدارد و مانعی در برابر افت دلار به سطوح بسیار پایین خواهد شد البته اگر سیاستگذار ارزی به دنبال اجرای سیاستهای صحیح نباشد همین برخورد دلار به کف میتواند دستاویزی برای داغ کردن دوباره دلار شود.
حباب دلار در حال تخلیه است. در این میان عده بسیاری زیان سنگینی را به دنبال طمع برای شناسایی سود در حال تجربه هستند. با این حال عدم اطلاعات کافی از یک بازار و معامله، نتیجهای جز زیان سنگین را در برندارد.
📌عوامل موثر بر دلار در روزهای آینده
از جمله عوامل موثر بر نرخ دلار در روزهای آینده بررسی FATF در مجلس است. علاوه بر این سیاستگذاری مقام ناظر ارزی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.اگر بانک مرکزی در شرایط کنونی به صورت واقعی بازار را بپذیرد و همچنین نمایندگان مجلس و سایر ارکان حکومتی از اظهارنظرهای غیرکارشناسی و تصمیماتی که به وجهه بینالمللی کشور ضربه وارد میکند، خودداری کنند اصلاح منطقی دلار میتواند ادامهدار باشد.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️لاشه سگ زیر بالش ایرانیان
✍مجتبی لشکربلوکی
روستایی بود که فقط یک چاه آب داشت. سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر قابل استفاده نبود. روستاییان پیش پیر ده رفتند تا بپرسند که چه باید بکنند؟
پیرمرد با تجربه به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو ماند. دوباره پیش او برگشتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم فایده ای نداشت. روستاییان بنابر گفته او برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
پیرمرد پرسید: چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را بیرون آوردید؟ روستاییان گفتند: نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
لاشه سگ حکایت اوضاع ماست. خیلی از مسایل حل نمی شوند. بلکه از دولتی به دولت دیگر و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. هر چقدر هم آب می کشیم باز هم چاه مان بوی متعفن سگ مرده می دهد. یک مورد را با هم مرور کنیم:
مردم یک مساله مشخص دارند. بخشی از پولشان را پس انداز می کنند با انگیزه های مختلف. یکی می خواهد در آینده خانه بخرد و دیگری جهیزیه دخترش را تامین کند و یکی نیز نقشه دارد کسب وکاری برای خودش راه بیاندازد. مردم می خواهند این پولی که پس انداز می کنند، ارزشش حفظ شود و هم اینکه به صورت معقولی افزایش پیدا کند (پنج سال بعد قدرت خرید بیشتری داشته باشند). این خواسته مردم، کاملا معقول و منطقی است. اما مشکل آنجاست که برای این خواسته مشروع و منطقی جواب مناسبی فراهم نشده.
آیا می توانم به شیوه ای اطمینان بخش، در ایران ماهانه یک متر زمین بخرم؟ نه!
آیا می توانم در سهام صد شرکت استارت آپی که ستارگان موفق سال های آینده هستند سرمایه گذاری کنم؟ نه!
آیا اگر تشخیص دهم یک صنعت خاص رشد خوبی خواهد داشت می توانم به راحتی روی آن سرمایه گذاری کنم؟ نه!
آیا گزینه های آسانی برای آنکه ریسک خودم را در برابر تغییرات نرخ ارز پوشش دهم وجود دارد؟ نه!
آیا می توانم به جای آنکه در یک صندوق بازنشستگی سرمایه گذاری کنم، در شش صندوق، آتیه ام را تامین کنم؟ نه!
در صورتی که در کشورهایی که بازارهای مالی پیشرفته دارند شما می توانید ماهانه معادل یک متر زمین بخرید! فقط با مراجعه به یک نهاد مالی و یک بار سرمایه گذاری، همزمان سهام دار صد شرکت استارت آپی شوید. اگر با چین تجارت می کنید، می توانید از ابزارهای مالی استفاده کنید که ریسک شما را در برابر تغییرات نرخ یوان پوشش دهد.
فرض کنید که فکر می کنم دلار گران می شود. سه راه دارم: یکی اینکه بروم بازار، دلار بخرم و آنرا بگذارم زیر بالش. دوم اینکه دلار بخرم، آن را در حساب ارزی بانکی بگذارم و سوم اینکه سهام شرکت های با درآمد ارزی بخرم. این سه گزینه تاثیر کاملا متفاوتی بر اقتصاد می گذارند. مقایسه کنید دلاری که زیربالش های ماست و دلاری که در بانک ها می تواند تجمیع شود و تسهیلات ارزی ارایه کند. اما گزینه دوم و سوم در ایران به خوبی کار نمی کند. چرا؟ به این خاطر که مردم به دلیل تجربیات تلخ، در مورد سپرده های ارزی به بانک ها سخت اعتماد می کنند و گزینه سوم نیز محدودیت هایی دارد. بازار سرمایه (بازار خرید و فروش سهام و سایر اوراق بهادار) خوب رشد کرده، اما بعضاً به خاطر ترس و تنگ نظری و مخالفت های جاهلانه، نه تنوع گزینه هایش به میزان مطلوب است و نه آنچنان عمقی دارد که بتواند میزبان حجم نقدینگی 1700 هزار میلیارد تومانی باشد.
مشکل اینجاست که ما گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری پیش روی مردم نگذاشته ایم. لذا مردم مجبورند در صف و در حال هجوم باشند: گاهی برای خرید سیم کارت! گاهی خودرو، زمانی طلا و سکه، گاهی ارز و گاهی هم هجوم برای پس گرفتن پول شان از موسسات مالی اعتباری بی اعتبار! و نباید مردم را ملامت کرد. باید کسانی را ملامت کرد که کار را به اینجا کشاندند.
دقت کنید که منظورم این نیست که فقط نبود گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری، تنها لاشه سگ است. افزایش کنترل نشده نقدینگی، بی اعتقادی به بخش خصوصی، نگاه قیم مابانه به مردم، تخصیص بودجه بسیار ناکارآمد دولتی، عدم تعامل پذیری جهانی و وابستگی دولت به درآمدهای نفتی ... لاشه سگ هایی هستند که تا از چاه بیرون کشیده نشوند، همچنان بوی تعفن ما را آزار خواهد داد.
به گواه تاریخ و شهادت خارجیان، ایرانیان تجارت را خوب می فهمند و خرید و فروش در ذات شان است. اگر بازار خوبی فراهم شود و گزینه های سرمایه گذاری متنوع و متعدد فراهم شود شک ندارم که پول و پس انداز مردم گزینه های خود را پیدا خواهد کرد و چرخ های تولید بهتر خواهد چرخید.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✍مجتبی لشکربلوکی
روستایی بود که فقط یک چاه آب داشت. سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر قابل استفاده نبود. روستاییان پیش پیر ده رفتند تا بپرسند که چه باید بکنند؟
پیرمرد با تجربه به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو ماند. دوباره پیش او برگشتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم فایده ای نداشت. روستاییان بنابر گفته او برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
پیرمرد پرسید: چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را بیرون آوردید؟ روستاییان گفتند: نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
لاشه سگ حکایت اوضاع ماست. خیلی از مسایل حل نمی شوند. بلکه از دولتی به دولت دیگر و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. هر چقدر هم آب می کشیم باز هم چاه مان بوی متعفن سگ مرده می دهد. یک مورد را با هم مرور کنیم:
مردم یک مساله مشخص دارند. بخشی از پولشان را پس انداز می کنند با انگیزه های مختلف. یکی می خواهد در آینده خانه بخرد و دیگری جهیزیه دخترش را تامین کند و یکی نیز نقشه دارد کسب وکاری برای خودش راه بیاندازد. مردم می خواهند این پولی که پس انداز می کنند، ارزشش حفظ شود و هم اینکه به صورت معقولی افزایش پیدا کند (پنج سال بعد قدرت خرید بیشتری داشته باشند). این خواسته مردم، کاملا معقول و منطقی است. اما مشکل آنجاست که برای این خواسته مشروع و منطقی جواب مناسبی فراهم نشده.
آیا می توانم به شیوه ای اطمینان بخش، در ایران ماهانه یک متر زمین بخرم؟ نه!
آیا می توانم در سهام صد شرکت استارت آپی که ستارگان موفق سال های آینده هستند سرمایه گذاری کنم؟ نه!
آیا اگر تشخیص دهم یک صنعت خاص رشد خوبی خواهد داشت می توانم به راحتی روی آن سرمایه گذاری کنم؟ نه!
آیا گزینه های آسانی برای آنکه ریسک خودم را در برابر تغییرات نرخ ارز پوشش دهم وجود دارد؟ نه!
آیا می توانم به جای آنکه در یک صندوق بازنشستگی سرمایه گذاری کنم، در شش صندوق، آتیه ام را تامین کنم؟ نه!
در صورتی که در کشورهایی که بازارهای مالی پیشرفته دارند شما می توانید ماهانه معادل یک متر زمین بخرید! فقط با مراجعه به یک نهاد مالی و یک بار سرمایه گذاری، همزمان سهام دار صد شرکت استارت آپی شوید. اگر با چین تجارت می کنید، می توانید از ابزارهای مالی استفاده کنید که ریسک شما را در برابر تغییرات نرخ یوان پوشش دهد.
فرض کنید که فکر می کنم دلار گران می شود. سه راه دارم: یکی اینکه بروم بازار، دلار بخرم و آنرا بگذارم زیر بالش. دوم اینکه دلار بخرم، آن را در حساب ارزی بانکی بگذارم و سوم اینکه سهام شرکت های با درآمد ارزی بخرم. این سه گزینه تاثیر کاملا متفاوتی بر اقتصاد می گذارند. مقایسه کنید دلاری که زیربالش های ماست و دلاری که در بانک ها می تواند تجمیع شود و تسهیلات ارزی ارایه کند. اما گزینه دوم و سوم در ایران به خوبی کار نمی کند. چرا؟ به این خاطر که مردم به دلیل تجربیات تلخ، در مورد سپرده های ارزی به بانک ها سخت اعتماد می کنند و گزینه سوم نیز محدودیت هایی دارد. بازار سرمایه (بازار خرید و فروش سهام و سایر اوراق بهادار) خوب رشد کرده، اما بعضاً به خاطر ترس و تنگ نظری و مخالفت های جاهلانه، نه تنوع گزینه هایش به میزان مطلوب است و نه آنچنان عمقی دارد که بتواند میزبان حجم نقدینگی 1700 هزار میلیارد تومانی باشد.
مشکل اینجاست که ما گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری پیش روی مردم نگذاشته ایم. لذا مردم مجبورند در صف و در حال هجوم باشند: گاهی برای خرید سیم کارت! گاهی خودرو، زمانی طلا و سکه، گاهی ارز و گاهی هم هجوم برای پس گرفتن پول شان از موسسات مالی اعتباری بی اعتبار! و نباید مردم را ملامت کرد. باید کسانی را ملامت کرد که کار را به اینجا کشاندند.
دقت کنید که منظورم این نیست که فقط نبود گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری، تنها لاشه سگ است. افزایش کنترل نشده نقدینگی، بی اعتقادی به بخش خصوصی، نگاه قیم مابانه به مردم، تخصیص بودجه بسیار ناکارآمد دولتی، عدم تعامل پذیری جهانی و وابستگی دولت به درآمدهای نفتی ... لاشه سگ هایی هستند که تا از چاه بیرون کشیده نشوند، همچنان بوی تعفن ما را آزار خواهد داد.
به گواه تاریخ و شهادت خارجیان، ایرانیان تجارت را خوب می فهمند و خرید و فروش در ذات شان است. اگر بازار خوبی فراهم شود و گزینه های سرمایه گذاری متنوع و متعدد فراهم شود شک ندارم که پول و پس انداز مردم گزینه های خود را پیدا خواهد کرد و چرخ های تولید بهتر خواهد چرخید.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
Inc Facts on File-TOP CAREERS FOR Economics Graduates (2004).pdf
1.2 MB
#یک_دقیقه_مطالعه
🔹ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم!
یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت ، پدر از او پرسید : پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد : امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند و بحث کردیم، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم!
پدر پرسید : ریاضی و علوم نخواندید؟
پسر گفت : نه!
روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد : امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفس مان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به ما یاد دادند که باید قسمتی از درآمدمان را به دولت بدهیم تا برای آبادی شهرها و روستاها خرج شود.
بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد!
چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود.
از آن جایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند، به پسرش گفت : پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم!
پس پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت ، دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده گفتند مریض است
دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند
بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند. وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت
بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد. گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا این قدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد :
"ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم"
تعریف باسوادی فقط خواندن فیزیک و شیمی و ریاضی نیست بلکه احساس مسوولیت و مشارکت نسبت به مسائل جامعه است
مهارت های زندگی و اجتماعی شدن در یک جامعه مدنی برای همه لازم است ولی فیزیک و شیمی ممکن است برای گروهی خاص کارگشا باشد.
#آموزش_زیربنای_توسعه_است
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔹ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم!
یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت ، پدر از او پرسید : پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد : امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند و بحث کردیم، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم!
پدر پرسید : ریاضی و علوم نخواندید؟
پسر گفت : نه!
روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد : امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفس مان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به ما یاد دادند که باید قسمتی از درآمدمان را به دولت بدهیم تا برای آبادی شهرها و روستاها خرج شود.
بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد!
چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود.
از آن جایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند، به پسرش گفت : پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم!
پس پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت ، دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده گفتند مریض است
دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند
بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند. وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت
بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد. گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا این قدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد :
"ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم"
تعریف باسوادی فقط خواندن فیزیک و شیمی و ریاضی نیست بلکه احساس مسوولیت و مشارکت نسبت به مسائل جامعه است
مهارت های زندگی و اجتماعی شدن در یک جامعه مدنی برای همه لازم است ولی فیزیک و شیمی ممکن است برای گروهی خاص کارگشا باشد.
#آموزش_زیربنای_توسعه_است
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روشهای منسوخ آموزش و پرورش در دنیا
دانش آموزان 17٪ جمعیت کشور را تشکیل میدهند و البته 100٪ آینده کشور را.
#حتما_ببینید_و_به_اشتراک_بگذارید.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
دانش آموزان 17٪ جمعیت کشور را تشکیل میدهند و البته 100٪ آینده کشور را.
#حتما_ببینید_و_به_اشتراک_بگذارید.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔰🔰 نرخ واقعی ارز حدود ۷ هزار تومان است
🔰 با ۳۰ میلیون دلار مداخله میتوان بازار را کنترل کرد
✍ تیمور رحمانی/ اقتصاددان
❇️ اگر محدودیتهای بیرونی به ما تحمیل نمیشد و اگر انتظارات حرارت نمیگرفت، محاسبات ما قیمت دلار ۶۵۰۰ تا ۷ هزار تومان را نشان میداد.
❇️ فکر میکنم اتفاقی که در کشور افتاده عمدتاً نقش این دو عامل است: فشار بیرونی و انتظارات افزایش قیمت.
❇️ کشورهایی که با بحرانهای شدید روبهرو شدند کل سیستم بانکیشان دچار فروپاشی شد.
❇️ ایران بدهی خارجی ندارد و خوشبختانه این یکی از مزیتها است زیرا بسیاری از کشورهایی که دچار بحران شدند و نتوانستند به راحتی آن را حل کنند، بدهیهای زیاد خارجی بود.
❇️ اگر حاکمیت بتواند سیاست کلان ارزی و پولی را جمع کند میتواند جلوی رشد قیمت داراییها مانند ارز، سکه، طلا و کالاها را بگیرد.
❇️ در بازار سهام هیچ خبری نیست و اگر رشد کرده مدیون افزایش قیمت ارز است.
❇️ قیمت دلار ۴۲۰۰ که اوایل سال مطرح شد نیست اما ۱۸ یا ۱۹ هزار تومان هم نیست و رقمی پایینتر از آن است.
❇️ با ۳۰ میلیون دلار مداخله میتوان بازار را کنترل کرد.
❇️ از نظر اقتصاددانان اگر فردی ۱۰۰ دلاری بخرد و آن را در بالشت هم بگذارد به نوعی فرار سرمایه محسوب میشود. دو سال پیش مقالهای نوشتم که خدا به ما خیر دهد چون به آمریکا قرضالحسنه میدهیم وقتی دلار میخریم انگار قرضالحسنه به آمریکا میدهیم.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔰 با ۳۰ میلیون دلار مداخله میتوان بازار را کنترل کرد
✍ تیمور رحمانی/ اقتصاددان
❇️ اگر محدودیتهای بیرونی به ما تحمیل نمیشد و اگر انتظارات حرارت نمیگرفت، محاسبات ما قیمت دلار ۶۵۰۰ تا ۷ هزار تومان را نشان میداد.
❇️ فکر میکنم اتفاقی که در کشور افتاده عمدتاً نقش این دو عامل است: فشار بیرونی و انتظارات افزایش قیمت.
❇️ کشورهایی که با بحرانهای شدید روبهرو شدند کل سیستم بانکیشان دچار فروپاشی شد.
❇️ ایران بدهی خارجی ندارد و خوشبختانه این یکی از مزیتها است زیرا بسیاری از کشورهایی که دچار بحران شدند و نتوانستند به راحتی آن را حل کنند، بدهیهای زیاد خارجی بود.
❇️ اگر حاکمیت بتواند سیاست کلان ارزی و پولی را جمع کند میتواند جلوی رشد قیمت داراییها مانند ارز، سکه، طلا و کالاها را بگیرد.
❇️ در بازار سهام هیچ خبری نیست و اگر رشد کرده مدیون افزایش قیمت ارز است.
❇️ قیمت دلار ۴۲۰۰ که اوایل سال مطرح شد نیست اما ۱۸ یا ۱۹ هزار تومان هم نیست و رقمی پایینتر از آن است.
❇️ با ۳۰ میلیون دلار مداخله میتوان بازار را کنترل کرد.
❇️ از نظر اقتصاددانان اگر فردی ۱۰۰ دلاری بخرد و آن را در بالشت هم بگذارد به نوعی فرار سرمایه محسوب میشود. دو سال پیش مقالهای نوشتم که خدا به ما خیر دهد چون به آمریکا قرضالحسنه میدهیم وقتی دلار میخریم انگار قرضالحسنه به آمریکا میدهیم.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔆 تخمین سرانگشتی یارانه بنزین
📚 دکتر حامد قدوسی
برای این تخمین حدودی و ذهنی از اندازه یارانه بنزین داشته باشیم به این اعداد تقریبی نگاه کنیم. مثل سنت همیشه اینجا، اعداد تخمینهای سرانگشتی برای دادن حسی از مقیاس مساله است تا ببینیم چرا پرداختن دقیق به موضوع ضروری است:
۱) هر ایرانی به طور متوسط حدود یک لیتر بنزین یارانهای در روز مصرف میکند (هشتاد میلیون لیتر در روز).
۲) به طور سنتی قیمت نفت و بنزین در بازار جهانی بسیار نزدیک به هم است (بنزین حدود ۵-۱۰ دلار برای هر بشکه بیشتر است). پس هر لیتر بنزین در بازار جهانی حدود ۵۰ سنت است ( ۸۰ دلار قیمت هر بشکه تقسیم بر ۱۶۰ لیتر محتوای هر بشکه) که تقریبا میشود حدود ۵۰۰۰ تومان به ازای هر لیتر بنزین
۴) با نرخ بنزین هزار تومانی، هر ایرانی روزی چهار هزار تومان (ماهیانه ۱۲۰ هزار تومان) یارانه خالص روی بنزین دریافته میکند. هر قدر قیمت دلار بالاتر میرود یا نفت خام در دنیا گرانتر میشود، این یارانه پنهان بیشتر و بزرگتر میشود.
۵) این غیر از یارانه درشتی است که مستقیما به شکل قاچاق از کشور خارج میشود.
۶) این محاسبات برای یک خانواده چهارنفری، با فرض قیمت بنزین ۵۰ سنتی و دلار ده هزارتومانی، یعنی پانصد هزار تومان در ماه که تقریبا سه برابر دریافتی این خانواده از یارانه نقدی موجود است. پانصد هزار تومان یارانه نقدی به یک خانواده، پول زیادی نیست ولی در ترکیب با یارانه نقدی فعلی کمابیش ما را به سطح یک درآمد فراگیر (Universal Income) حدود یک میلیون در ماه نزدیک میکند.
۷) خیلی خانوادهها اصلا به اندازه آن یک لیتر بنزین برای هر نفر، مصرف ندارند. سهم مستقیم و «غیرمستقیم» بنزین در هزینههای زندگی کسی که مثلا در یک روستای محروم زندگی میکند بسیار کوچک است.
۸) بنزین تنها کالای یارانهای مهم نیست. یارانه عظیمی هم به گازوییل داده میشود که به علت مصرف آن در بخش حمل و نقل عمومی و کشاورزی و امثال آن خیلی صحبتی از آن نمیشود و از دید ما هم فعلا اولویت کمتری نسبت به بنزین دارد.
۹) این گزاره که با حذف یارانه بنزین «تورم سهمگینی» کشور را فراگیر میگیرد، بیشتر به افسانهای شبیه است که از فرط تکرار باورپذیر شده است تا جلوی هدفمندسازی یارانههای بخش انرژی را بگیرد. تورم منطق خودش را دارد و اینقدرها تابع افزایش قیمت یک کالای خاص - که سهمش از کل سبد مصرف و هزینه کوچک است - نیست.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
📚 دکتر حامد قدوسی
برای این تخمین حدودی و ذهنی از اندازه یارانه بنزین داشته باشیم به این اعداد تقریبی نگاه کنیم. مثل سنت همیشه اینجا، اعداد تخمینهای سرانگشتی برای دادن حسی از مقیاس مساله است تا ببینیم چرا پرداختن دقیق به موضوع ضروری است:
۱) هر ایرانی به طور متوسط حدود یک لیتر بنزین یارانهای در روز مصرف میکند (هشتاد میلیون لیتر در روز).
۲) به طور سنتی قیمت نفت و بنزین در بازار جهانی بسیار نزدیک به هم است (بنزین حدود ۵-۱۰ دلار برای هر بشکه بیشتر است). پس هر لیتر بنزین در بازار جهانی حدود ۵۰ سنت است ( ۸۰ دلار قیمت هر بشکه تقسیم بر ۱۶۰ لیتر محتوای هر بشکه) که تقریبا میشود حدود ۵۰۰۰ تومان به ازای هر لیتر بنزین
۴) با نرخ بنزین هزار تومانی، هر ایرانی روزی چهار هزار تومان (ماهیانه ۱۲۰ هزار تومان) یارانه خالص روی بنزین دریافته میکند. هر قدر قیمت دلار بالاتر میرود یا نفت خام در دنیا گرانتر میشود، این یارانه پنهان بیشتر و بزرگتر میشود.
۵) این غیر از یارانه درشتی است که مستقیما به شکل قاچاق از کشور خارج میشود.
۶) این محاسبات برای یک خانواده چهارنفری، با فرض قیمت بنزین ۵۰ سنتی و دلار ده هزارتومانی، یعنی پانصد هزار تومان در ماه که تقریبا سه برابر دریافتی این خانواده از یارانه نقدی موجود است. پانصد هزار تومان یارانه نقدی به یک خانواده، پول زیادی نیست ولی در ترکیب با یارانه نقدی فعلی کمابیش ما را به سطح یک درآمد فراگیر (Universal Income) حدود یک میلیون در ماه نزدیک میکند.
۷) خیلی خانوادهها اصلا به اندازه آن یک لیتر بنزین برای هر نفر، مصرف ندارند. سهم مستقیم و «غیرمستقیم» بنزین در هزینههای زندگی کسی که مثلا در یک روستای محروم زندگی میکند بسیار کوچک است.
۸) بنزین تنها کالای یارانهای مهم نیست. یارانه عظیمی هم به گازوییل داده میشود که به علت مصرف آن در بخش حمل و نقل عمومی و کشاورزی و امثال آن خیلی صحبتی از آن نمیشود و از دید ما هم فعلا اولویت کمتری نسبت به بنزین دارد.
۹) این گزاره که با حذف یارانه بنزین «تورم سهمگینی» کشور را فراگیر میگیرد، بیشتر به افسانهای شبیه است که از فرط تکرار باورپذیر شده است تا جلوی هدفمندسازی یارانههای بخش انرژی را بگیرد. تورم منطق خودش را دارد و اینقدرها تابع افزایش قیمت یک کالای خاص - که سهمش از کل سبد مصرف و هزینه کوچک است - نیست.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰🔰 دولت و واکنشهای فیزیکی به بحران
✍️ مصطفی نصراصفهانی
❇️ بعد از شوک ارزی دیدیم که قیمت گوجه به رکورد تاریخی خود رسید. بعد از نارضایتی مردم و بروز آن در فضای مجازی، وزیر محترم صنعت دستور دادند و صادرات گوجه را غیرقانونی اعلام کردند.
❇️ اساسا استفاده از روشهای محدودکننده برای سیاستگذار جذاب است: چون نیاز به فکر کردن ندارد و اجرای آن با یک بخشنامه صورت میپذیرد!
❇️ اما این افزایش قیمت محصولات کشاورزی هم کاملا قابل پیشبینی بود. چنانچه قبلا در همین کانال توضیح داده شد افزایش قیمت ارز باعث افزایش قیمت کالاهایی که قابلیت صادرات دارند خواهد شد:
❇️ قابلیت صادرات یعنی اینکه مردم کشورهای دیگر به مصرف محصولات ایرانی تمایل داشته باشند و از نظر کیفی، کیفیت آن را قابل قبول بدانند.
❇️ به مرور زمان، عوامل اقتصادی یاد خواهند گرفت که بقیه محصولات را هم در کشورهای دیگر بازاریابی کنند و بنابراین علاوه بر گوجه، باید منتظر افزایش قیمت در محصولات دیگر (که الان قابلیت صادرات ندارند اما بزودی پیدا خواهند کرد) هم بود.
❇️ باز هم احتمالا واکنش مسئولین، منع قانونی و برخورد فیزیکی با عوامل اقتصادی خواهد بود. این نوع پاسخهای سیاستی(که بهتر است بجای استفاده از واژه «پاسخ» از واژه «واکنش» استفاده کنیم)، معمولا هم مشکلی را حل نمیکنند و دست آخر قانون جدید دوباره ملغی خواهد شد! این مسئله بخصوص در ایران بخاطر فساد و ناکارآمدی نهادهای بخش عمومی شدیدتر است.
❇️ در کشورهای پیشرفته وقتی قانونی وضع میشود میتوان اطمینان داشت که آن قانون با دقت بالایی اجرایی خواهد شد، اما فساد مثل همیشه در ایران این دست ابزارها را کاملا از جعبه ابزار سیاستگذار بیرون میاندازد. مثال قاچاق سازمانیافته که توسط معاون وزیر اطلاعات انجام میشد را به خاطر بیاورید!
🔰 اما راه حل چیست؟
❇️ راه حل بلندمدت اصلاح زیرساختها و اصلاحات نهادی است. اما در کوتاهمدت، مشکل از جایی شروع میشود که توان تولید داخلی بالا نیست و درصد بالایی از محصول تولیدی قابلیت صادرات دارد. و در نتیجه به طور موقت قحطی محصول مذکور را مشاهده خواهیم کرد. بعد از آن قیمت محصول در داخل متناسب با نرخ ارز افزایش پیدا میکند. و در بلندمدت، با کاهش تقاضا و افزایش تولید قیمت دوباره کمی کاهش را تجربه خواهد کرد.
❇️ ممنوع کردن صادرات فقط میتواند بخشی از صادرکنندگان که روابط فسادآمیز کمتری دارند یا مهارت دور زدن قانون را ندارند از میدان به در کند و امثال معاون وزیر اطلاعات میتوانند با قدرت بازاری بیشتری صادرات کنند!
❇️ محدودیتهای فیزیکی در مورد کالاهای فاسدشدنی (مثل همین گوجه) احتمالا میتواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد، اما این راه درست مواجهه با مسئله نیست!
❇️ باید پذیرفت که چیزی که مشاهده میکنیم اثر طبیعی افزایش نرخ ارز است و اقتصاد از تعادل قبلی خارج شده و باید به تعادل جدیدی برسد. راه حل این است که مسیر رسیدن به تعادل جدید را کوتاه کرده و خونریزی این جراحی را به حداقل رساند. در مورد مسئله صادرات، راه حل در تقویت بنگاههای تولیدی از طریق بهبود فضای کسب و کار و به همان اندازه مهم، تلاش برای بهبود تکنولوژی بنگاههاست. مثلا در محصولات کشاورزی شاید حتی دادن سوبسید برای تکنولوژیهای کشت و آبیاری جدید و روشهایی که متخصصین اقتصاد کشاورزی توصیه میکنند قابل توجیه باشد. در این مسیر، توجه به مزیتهای نسبی هم لازم است.
❇️ شوک ارزی نباید اتفاق میافتاد، اما الان باید بجای ممانعت از صادرات محصولات، بسترهای افزایش تولید را بهبود داد. باید بجای ممنوعیت تعامل، محدودیتهای قبلی هم برداشته شوند. باید موانع کسب و کار ایرانیها در کشورهای همسایه برطرف شود و بطور مشابه، موانع سرمایهگذاری خارجیها در ایران هم برداشته شود.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✍️ مصطفی نصراصفهانی
❇️ بعد از شوک ارزی دیدیم که قیمت گوجه به رکورد تاریخی خود رسید. بعد از نارضایتی مردم و بروز آن در فضای مجازی، وزیر محترم صنعت دستور دادند و صادرات گوجه را غیرقانونی اعلام کردند.
❇️ اساسا استفاده از روشهای محدودکننده برای سیاستگذار جذاب است: چون نیاز به فکر کردن ندارد و اجرای آن با یک بخشنامه صورت میپذیرد!
❇️ اما این افزایش قیمت محصولات کشاورزی هم کاملا قابل پیشبینی بود. چنانچه قبلا در همین کانال توضیح داده شد افزایش قیمت ارز باعث افزایش قیمت کالاهایی که قابلیت صادرات دارند خواهد شد:
❇️ قابلیت صادرات یعنی اینکه مردم کشورهای دیگر به مصرف محصولات ایرانی تمایل داشته باشند و از نظر کیفی، کیفیت آن را قابل قبول بدانند.
❇️ به مرور زمان، عوامل اقتصادی یاد خواهند گرفت که بقیه محصولات را هم در کشورهای دیگر بازاریابی کنند و بنابراین علاوه بر گوجه، باید منتظر افزایش قیمت در محصولات دیگر (که الان قابلیت صادرات ندارند اما بزودی پیدا خواهند کرد) هم بود.
❇️ باز هم احتمالا واکنش مسئولین، منع قانونی و برخورد فیزیکی با عوامل اقتصادی خواهد بود. این نوع پاسخهای سیاستی(که بهتر است بجای استفاده از واژه «پاسخ» از واژه «واکنش» استفاده کنیم)، معمولا هم مشکلی را حل نمیکنند و دست آخر قانون جدید دوباره ملغی خواهد شد! این مسئله بخصوص در ایران بخاطر فساد و ناکارآمدی نهادهای بخش عمومی شدیدتر است.
❇️ در کشورهای پیشرفته وقتی قانونی وضع میشود میتوان اطمینان داشت که آن قانون با دقت بالایی اجرایی خواهد شد، اما فساد مثل همیشه در ایران این دست ابزارها را کاملا از جعبه ابزار سیاستگذار بیرون میاندازد. مثال قاچاق سازمانیافته که توسط معاون وزیر اطلاعات انجام میشد را به خاطر بیاورید!
🔰 اما راه حل چیست؟
❇️ راه حل بلندمدت اصلاح زیرساختها و اصلاحات نهادی است. اما در کوتاهمدت، مشکل از جایی شروع میشود که توان تولید داخلی بالا نیست و درصد بالایی از محصول تولیدی قابلیت صادرات دارد. و در نتیجه به طور موقت قحطی محصول مذکور را مشاهده خواهیم کرد. بعد از آن قیمت محصول در داخل متناسب با نرخ ارز افزایش پیدا میکند. و در بلندمدت، با کاهش تقاضا و افزایش تولید قیمت دوباره کمی کاهش را تجربه خواهد کرد.
❇️ ممنوع کردن صادرات فقط میتواند بخشی از صادرکنندگان که روابط فسادآمیز کمتری دارند یا مهارت دور زدن قانون را ندارند از میدان به در کند و امثال معاون وزیر اطلاعات میتوانند با قدرت بازاری بیشتری صادرات کنند!
❇️ محدودیتهای فیزیکی در مورد کالاهای فاسدشدنی (مثل همین گوجه) احتمالا میتواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد، اما این راه درست مواجهه با مسئله نیست!
❇️ باید پذیرفت که چیزی که مشاهده میکنیم اثر طبیعی افزایش نرخ ارز است و اقتصاد از تعادل قبلی خارج شده و باید به تعادل جدیدی برسد. راه حل این است که مسیر رسیدن به تعادل جدید را کوتاه کرده و خونریزی این جراحی را به حداقل رساند. در مورد مسئله صادرات، راه حل در تقویت بنگاههای تولیدی از طریق بهبود فضای کسب و کار و به همان اندازه مهم، تلاش برای بهبود تکنولوژی بنگاههاست. مثلا در محصولات کشاورزی شاید حتی دادن سوبسید برای تکنولوژیهای کشت و آبیاری جدید و روشهایی که متخصصین اقتصاد کشاورزی توصیه میکنند قابل توجیه باشد. در این مسیر، توجه به مزیتهای نسبی هم لازم است.
❇️ شوک ارزی نباید اتفاق میافتاد، اما الان باید بجای ممانعت از صادرات محصولات، بسترهای افزایش تولید را بهبود داد. باید بجای ممنوعیت تعامل، محدودیتهای قبلی هم برداشته شوند. باید موانع کسب و کار ایرانیها در کشورهای همسایه برطرف شود و بطور مشابه، موانع سرمایهگذاری خارجیها در ایران هم برداشته شود.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔰🔰 ۱۲ راهکار اتاق ایران برای خروج کشور از مشکلات ارزی و تجاری
❇️ ۱- تخصیص ارز یارانهای به قیمت ۴۲۰۰ تومان برای کلیه کالاها و خدمات متوقف گردد.
❇️ ۲- تأمین ارز برای نیازهای قانونی کشور اعم از واردات کلیه کالاها، من جمله کالاهای اساسی، به بازار ثانویه ارز واگذار گردد.
❇️ ۳- از کنترل نرخ ارز و دخالتهای دستوری در بازار ثانویه اکیداً اجتناب گردد و اجازه داده شود عرضه و تقاضای واقعی نرخ ارز را در این بازار تعیین نماید.
❇️ ۴- صنایع کوچک و متوسط ۸۰ درصد و صنایع بزرگ ۹۰ درصد ارز حاصل از صادرات خود را در بازار ثانویه عرضه نمایند. باقی ارز به مصرف بازپرداخت وامهای ارزی، هزینه دفاتر خارج از کشور، هزینههای نقل و انتقال ارز و امثالهم برسد.
❇️ ۵- دولت هم مانند سایر بخشها، ارز قابل عرضه خود را در بازار ثانویه به فروش برساند و مازاد درآمد حاصل از فروش ارز را (تفاضل نرخ ارز مقرر در بودجه سال با نرخ فروش در بازار ثانویه) در صندوقی مجزی نزد بانک مرکزی واریز نماید.
❇️ ۶- نظام سهمیهبندی سوختهای قاچاق پذیر (بنزین و گازوئیل) مجدداً برقرار گردد و مازاد بر سهمیه با نرخ آزاد به فروش رسانیده شود و عواید مربوطه نیز به صندوق فوق الذکر واریز گردد. ضمناً بازار ثانویه معامله سهمیه راهاندازی شود یا امکان نقل و انتقال سوخت بین دارندگان کارت برقرار شود.
❇️ ۷- حداقل ۵۰ درصد درآمد واریزی به صندوق فوقالذکر بصورت یارانه نقدی به حساب دهکهای پایین درامدی (۵ الی ۷ دهک پایین جامعه) واریز گردد.
❇️ ۸- دولت از محل باقیمانده درآمد ناشی از فروش ارز نسبت به تأمین کسری سرمایه در گردش بنگاههای کوچک و متوسط، که به دلیل تغییر قیمتها اتفاق میافتد اقدام نماید. دولت همچنین نسبت به تسویه بدهیهای خود به بخش خصوصی، تأمین اجتماعی و بانکها از این محل اقدام نماید.
❇️ ۹- کلیه مقرراتی که در چند ماه گذشته در رابطه با واردات و صادرات وضع و موجب پیچیده شدن و پرهزینه شدن فرایندهای تجارت خارجی کشور شده است اصلاح گردد. بطور مشخص روال پیچیده ثبت سفارش و مراحل متعدد آن و همچنین محدودیتها و ممنوعیتهای صادراتی، موضوع این بند میباشند.
❇️ ۱۰- معافیتهای مالیاتی صادرات مواد اولیه مورد نیاز صنایع کشور، اعم از پتروشیمی، فولاد، مس، آلومینیوم و برخی مواد معدنی به جهت ایجاد مطلوبیت برای فروش مواد به صنایع داخل کشور حذف گردد. این معافیت اعم بر حذف معافیت مالیات مستقیم و همچنین حذف استرداد مالیات بر ارزش افزوده است. منابع حاصله از این بند به حساب سازمان بیمه تأمین اجتماعی جهت تأمین بیمه بیکاری و همچنین کاهش حق بیمه سهم کارفرما واریز گردد.
❇️ ۱۱- در خصوص کالاهایی که نهادههای تولید آنها (اعم از آب، برق، گاز و غیره) از یارانه برخوردار است و صادرات آنها موجب افزایش قیمت در داخل کشور و کمبود کالا میگردد، عوارض متناسب صادراتی وضع گردد. در خصوص مصادیق این بند، به جهت حساسیت موضوع، حتماً نظر اتاق ایران اخذ گردد. ضمناً عوارض مأخوذه مشخصاً در ردیفی برای حمایت از صنایع کوچک و متوسط واریز گردد.
❇️ ۱۲- برای جلوگیری از افزایش بیش از حد قیمت نهادههای وارداتی، حقوق ورودی مواد اولیه و ماشین آلات به حد صفر و حقوق ورودی سایر کالاها به یک سوم میزان فعلی کاهش یابد.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
❇️ ۱- تخصیص ارز یارانهای به قیمت ۴۲۰۰ تومان برای کلیه کالاها و خدمات متوقف گردد.
❇️ ۲- تأمین ارز برای نیازهای قانونی کشور اعم از واردات کلیه کالاها، من جمله کالاهای اساسی، به بازار ثانویه ارز واگذار گردد.
❇️ ۳- از کنترل نرخ ارز و دخالتهای دستوری در بازار ثانویه اکیداً اجتناب گردد و اجازه داده شود عرضه و تقاضای واقعی نرخ ارز را در این بازار تعیین نماید.
❇️ ۴- صنایع کوچک و متوسط ۸۰ درصد و صنایع بزرگ ۹۰ درصد ارز حاصل از صادرات خود را در بازار ثانویه عرضه نمایند. باقی ارز به مصرف بازپرداخت وامهای ارزی، هزینه دفاتر خارج از کشور، هزینههای نقل و انتقال ارز و امثالهم برسد.
❇️ ۵- دولت هم مانند سایر بخشها، ارز قابل عرضه خود را در بازار ثانویه به فروش برساند و مازاد درآمد حاصل از فروش ارز را (تفاضل نرخ ارز مقرر در بودجه سال با نرخ فروش در بازار ثانویه) در صندوقی مجزی نزد بانک مرکزی واریز نماید.
❇️ ۶- نظام سهمیهبندی سوختهای قاچاق پذیر (بنزین و گازوئیل) مجدداً برقرار گردد و مازاد بر سهمیه با نرخ آزاد به فروش رسانیده شود و عواید مربوطه نیز به صندوق فوق الذکر واریز گردد. ضمناً بازار ثانویه معامله سهمیه راهاندازی شود یا امکان نقل و انتقال سوخت بین دارندگان کارت برقرار شود.
❇️ ۷- حداقل ۵۰ درصد درآمد واریزی به صندوق فوقالذکر بصورت یارانه نقدی به حساب دهکهای پایین درامدی (۵ الی ۷ دهک پایین جامعه) واریز گردد.
❇️ ۸- دولت از محل باقیمانده درآمد ناشی از فروش ارز نسبت به تأمین کسری سرمایه در گردش بنگاههای کوچک و متوسط، که به دلیل تغییر قیمتها اتفاق میافتد اقدام نماید. دولت همچنین نسبت به تسویه بدهیهای خود به بخش خصوصی، تأمین اجتماعی و بانکها از این محل اقدام نماید.
❇️ ۹- کلیه مقرراتی که در چند ماه گذشته در رابطه با واردات و صادرات وضع و موجب پیچیده شدن و پرهزینه شدن فرایندهای تجارت خارجی کشور شده است اصلاح گردد. بطور مشخص روال پیچیده ثبت سفارش و مراحل متعدد آن و همچنین محدودیتها و ممنوعیتهای صادراتی، موضوع این بند میباشند.
❇️ ۱۰- معافیتهای مالیاتی صادرات مواد اولیه مورد نیاز صنایع کشور، اعم از پتروشیمی، فولاد، مس، آلومینیوم و برخی مواد معدنی به جهت ایجاد مطلوبیت برای فروش مواد به صنایع داخل کشور حذف گردد. این معافیت اعم بر حذف معافیت مالیات مستقیم و همچنین حذف استرداد مالیات بر ارزش افزوده است. منابع حاصله از این بند به حساب سازمان بیمه تأمین اجتماعی جهت تأمین بیمه بیکاری و همچنین کاهش حق بیمه سهم کارفرما واریز گردد.
❇️ ۱۱- در خصوص کالاهایی که نهادههای تولید آنها (اعم از آب، برق، گاز و غیره) از یارانه برخوردار است و صادرات آنها موجب افزایش قیمت در داخل کشور و کمبود کالا میگردد، عوارض متناسب صادراتی وضع گردد. در خصوص مصادیق این بند، به جهت حساسیت موضوع، حتماً نظر اتاق ایران اخذ گردد. ضمناً عوارض مأخوذه مشخصاً در ردیفی برای حمایت از صنایع کوچک و متوسط واریز گردد.
❇️ ۱۲- برای جلوگیری از افزایش بیش از حد قیمت نهادههای وارداتی، حقوق ورودی مواد اولیه و ماشین آلات به حد صفر و حقوق ورودی سایر کالاها به یک سوم میزان فعلی کاهش یابد.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7