🔰داستان اقتصادی:
▪️اقتصاد مرسوم :
دو تا گاو ماده دارین... یكیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین...به تعداد گاوهای گله ء شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می كنه...پول براتون همینطور سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...
▪️اقتصاد هندی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو می پرستین و عبادت می كنین !
▪️اقتصاد پاكستانی :
هیچ گاوی ندارین ... ادعا می كنین كه گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریكا طلب كمك مالی می كنین ... از چین طلب كمك نظامی می كنین ... از انگلیس هواپیماهای جنگی ... از ایتالیا توپ و تانك ... از آلمان تكنولوژی
... از فرانسه زیر دریایی ... از سوییس وام بانكی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امكانات گاوها رو می خرین و بعد ادعا می كنین كه توسط جهان مورد استثمار قرار گرفتین.
▪️اقتصاد آمریكایی :
دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین و دومی رو تحت فشار مجبور می كنین كه به اندازه ء ۴ تا گاو شیر تولید كنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی می كنین ... تقصیر رو گردن یه كشور گاودار میندازین و بعد طبیعتا" اون كشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ
برای نجات جهان به راه میندازین و گاوها رو به چنگ میارین !
▪️اقتصاد فرانسوی :
دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب می زنین چون می خواین سه تا گاو داشته باشین !
▪️اقتصاد آلمانی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیك قرار میدین ... بعد گاوهاتون ۱۰۰ سال عمر می كنن و ماهی یه وعده غذا می خورن و خودشون شیرشون رو می دوشن !
▪️اقتصاد انگلیسی :
دو تا گاو ماده دارین ... كه هر دو تاشون گاو دیوونه هستن! (جنون گاوی دارن !)
▪️اقتصاد ایرانی :
دو تا گاو ماده دارین كه هر دو تاشون از باباتون به ارث رسیده ... یكیش
رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زكات و سهم صدا و سیما و غیره ضبط می كنه ... دومی رو هم قربونی می كنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و...
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️اقتصاد مرسوم :
دو تا گاو ماده دارین... یكیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین...به تعداد گاوهای گله ء شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می كنه...پول براتون همینطور سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...
▪️اقتصاد هندی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو می پرستین و عبادت می كنین !
▪️اقتصاد پاكستانی :
هیچ گاوی ندارین ... ادعا می كنین كه گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریكا طلب كمك مالی می كنین ... از چین طلب كمك نظامی می كنین ... از انگلیس هواپیماهای جنگی ... از ایتالیا توپ و تانك ... از آلمان تكنولوژی
... از فرانسه زیر دریایی ... از سوییس وام بانكی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امكانات گاوها رو می خرین و بعد ادعا می كنین كه توسط جهان مورد استثمار قرار گرفتین.
▪️اقتصاد آمریكایی :
دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین و دومی رو تحت فشار مجبور می كنین كه به اندازه ء ۴ تا گاو شیر تولید كنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی می كنین ... تقصیر رو گردن یه كشور گاودار میندازین و بعد طبیعتا" اون كشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ
برای نجات جهان به راه میندازین و گاوها رو به چنگ میارین !
▪️اقتصاد فرانسوی :
دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب می زنین چون می خواین سه تا گاو داشته باشین !
▪️اقتصاد آلمانی :
دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیك قرار میدین ... بعد گاوهاتون ۱۰۰ سال عمر می كنن و ماهی یه وعده غذا می خورن و خودشون شیرشون رو می دوشن !
▪️اقتصاد انگلیسی :
دو تا گاو ماده دارین ... كه هر دو تاشون گاو دیوونه هستن! (جنون گاوی دارن !)
▪️اقتصاد ایرانی :
دو تا گاو ماده دارین كه هر دو تاشون از باباتون به ارث رسیده ... یكیش
رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زكات و سهم صدا و سیما و غیره ضبط می كنه ... دومی رو هم قربونی می كنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و...
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #اقتصاد_خرد : اصطلاح شناسی عرضه و تقاضا
▪️قسمت: 12-12
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️قسمت: 12-12
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
🔰آیا ایران وارد عصر کودنی شده است؟!
✍️ شهرام یزدانی
اعلام میانگین ضریبهوشیِ۸۴ برای ایرانیها، سبب شگفتی بسیاری از نخبگان ایران شد. عدهای با انکار این آمار درصدد اعتراض برآمدند. با اینحال نویسنده، این موضوع را زیر عنوان نظریه «ترقیق هوشی» در سال ۱۳۷۹ در سازمان مدیریت پیشبینی کرده بود.
▪️ضریبهوشی چیست؟
ضریب هوشی، نسبتی استکه از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضرب در صد بهدست میآید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریبهوشی برابر با صد میشود. اما در برخی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر میشود که این فرد، هوشی بیش از دیگران دارد.
برای بدست آوردن سن عقلی راههای زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تستهای خاصی استفاده میکنند که جنبههای مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاهمدت، استفاده فرد از واژهها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضی، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی میکند.
بدینترتیب دستیابی به میانگین ضریبهوشی بالاتر، یکی از ابزارها و بطور همزمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب میشود.
▪️ضریب هوشی ملل
مطالعات فراوانی روی تفاوت میانگین ضریبهوشی ملتها در کشورهای گوناگون صورت گرفتهاست. میانگین ضریبهوشی آمریکاییها و انگلیسیها حدود ۱۰۰ است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی کمابیش ۱۰۵ و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ تا ۹۰ و برای کشورهای آفریقاییِ پایینتر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ است.
در این میان ایران با میانگین ضریبهوشیِ ۸۴، رتبه ۹۷ را بین ۱۸۵ کشور جهان داراست.
اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریبهوشی میان دو کشور یا دو نژاد روبرو میشویم قایلشدن به تفاوت ژنتیک، به نوعی به معنای وجود نژادهای متفاوت است.
▪️نقش محیط وتغذیه
جدای از عوامل ژنتیک، عوامل محیطی گوناگونی روی ضریبهوشی ملتها تاثیر میگذارند: وضعیت تغذیهای بویژه در دوران کودکی، استرسها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی وکمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریبهوشی تاثیر میگذارند.
▪️تاثیر فرار مغزها
مهاجرت نخبگانِ دارای ضریبهوشی بالا اثری مخرب بر توسعه ملل میگذارد. بدیهی است بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش نخبگان و دانشمندان هر جامعه است. حال زمانیکه نخبگان یک جامعه آنرا ترک میکنند نهتنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر میکند بلکه در درازمدت ذخیره ژنتیکی کشور متبوعشان را نیز فقیرتر میکند و در نسلهای آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسلهای آینده» با اختلال مواجه میشود.
▪️مطالعه تطبیقی: اسکاتلند
مهاجرت نخبگان در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن بهدقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیلکردهی اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد میانگین مهاجرت سالانه تحصیلکردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان، ۱۷/۲% و میانگین ضریبهوشی این مهاجران ۱۰۸/۱ میباشد.
این موضوع سبب شده تا میانگین ضریبهوشی اسکاتلندیها به طور میانگین در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل پیش کاهش یابد واسکاتلندیها در نیمههای سده بیستم، به کمهوشترین ملت اروپایی(با میانگین ضریبهوشی ۹۷) تبدیل شدند.
▪️ایران
بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵درصد، رتبه نخست را در میان ۶۱ کشور توسعهنیافته و درحال توسعه دارا است و میتوان تخمین زد که در سهدهه اخیر، دستکم سه واحد از میانگین ضریبهوشی ایرانی ها تنها بهسبب مهاجرت کاهش یافتهاست.
▪️جمعبندی
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریبهوشی ملل نمیشود بلکه کشورهای مبداءِ مهاجرت را ازنوابغ تهی میسازد!
با نگاهی به فهرست نوابغی چون: لئوناردو داوینچی(با ضریبهوشی ۲۲۰) گوته(۲۱۰)، پاسکال(۱۹۵) نیوتن(۱۹۰) لاپلاس(۱۹۰)، ولتر(۱۹۰)، دکارت(۱۸۵) گالیله(۱۸۵)، کانت(۱۷۵)، داروین(۱۶۵)، موزارت(۱۶۵) بیلگیتس(۱۶۹)، کوپرنیک(۱۶۰) و اینشتین(۱۶۰) به سادگی درمییابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ، بیش از هرچیز مرهون تلاشهای افراد نابغه است.
نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیدهترین مشکلات یک جامعه را دارند و مسئولیت راهبری علمی و اجرایی کشورها را در وضعیتهای بحرانی برعهده دارند.
تاثیر نوابغ بر روی توسعه جوامع بهحدی است که میتوان اصلِ «ملتی که نابغه ندارد، هیچچیز دیگر ندارد» را با عبارت معروفِ «ملتی که قهرمان ندارد، هیچچیز ندارد»، جایگزین کرد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍️ شهرام یزدانی
اعلام میانگین ضریبهوشیِ۸۴ برای ایرانیها، سبب شگفتی بسیاری از نخبگان ایران شد. عدهای با انکار این آمار درصدد اعتراض برآمدند. با اینحال نویسنده، این موضوع را زیر عنوان نظریه «ترقیق هوشی» در سال ۱۳۷۹ در سازمان مدیریت پیشبینی کرده بود.
▪️ضریبهوشی چیست؟
ضریب هوشی، نسبتی استکه از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضرب در صد بهدست میآید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریبهوشی برابر با صد میشود. اما در برخی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر میشود که این فرد، هوشی بیش از دیگران دارد.
برای بدست آوردن سن عقلی راههای زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تستهای خاصی استفاده میکنند که جنبههای مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاهمدت، استفاده فرد از واژهها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضی، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی میکند.
بدینترتیب دستیابی به میانگین ضریبهوشی بالاتر، یکی از ابزارها و بطور همزمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب میشود.
▪️ضریب هوشی ملل
مطالعات فراوانی روی تفاوت میانگین ضریبهوشی ملتها در کشورهای گوناگون صورت گرفتهاست. میانگین ضریبهوشی آمریکاییها و انگلیسیها حدود ۱۰۰ است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی کمابیش ۱۰۵ و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ تا ۹۰ و برای کشورهای آفریقاییِ پایینتر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ است.
در این میان ایران با میانگین ضریبهوشیِ ۸۴، رتبه ۹۷ را بین ۱۸۵ کشور جهان داراست.
اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریبهوشی میان دو کشور یا دو نژاد روبرو میشویم قایلشدن به تفاوت ژنتیک، به نوعی به معنای وجود نژادهای متفاوت است.
▪️نقش محیط وتغذیه
جدای از عوامل ژنتیک، عوامل محیطی گوناگونی روی ضریبهوشی ملتها تاثیر میگذارند: وضعیت تغذیهای بویژه در دوران کودکی، استرسها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی وکمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریبهوشی تاثیر میگذارند.
▪️تاثیر فرار مغزها
مهاجرت نخبگانِ دارای ضریبهوشی بالا اثری مخرب بر توسعه ملل میگذارد. بدیهی است بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش نخبگان و دانشمندان هر جامعه است. حال زمانیکه نخبگان یک جامعه آنرا ترک میکنند نهتنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر میکند بلکه در درازمدت ذخیره ژنتیکی کشور متبوعشان را نیز فقیرتر میکند و در نسلهای آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسلهای آینده» با اختلال مواجه میشود.
▪️مطالعه تطبیقی: اسکاتلند
مهاجرت نخبگان در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن بهدقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیلکردهی اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت میکنند. درصد میانگین مهاجرت سالانه تحصیلکردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان، ۱۷/۲% و میانگین ضریبهوشی این مهاجران ۱۰۸/۱ میباشد.
این موضوع سبب شده تا میانگین ضریبهوشی اسکاتلندیها به طور میانگین در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل پیش کاهش یابد واسکاتلندیها در نیمههای سده بیستم، به کمهوشترین ملت اروپایی(با میانگین ضریبهوشی ۹۷) تبدیل شدند.
▪️ایران
بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵درصد، رتبه نخست را در میان ۶۱ کشور توسعهنیافته و درحال توسعه دارا است و میتوان تخمین زد که در سهدهه اخیر، دستکم سه واحد از میانگین ضریبهوشی ایرانی ها تنها بهسبب مهاجرت کاهش یافتهاست.
▪️جمعبندی
مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریبهوشی ملل نمیشود بلکه کشورهای مبداءِ مهاجرت را ازنوابغ تهی میسازد!
با نگاهی به فهرست نوابغی چون: لئوناردو داوینچی(با ضریبهوشی ۲۲۰) گوته(۲۱۰)، پاسکال(۱۹۵) نیوتن(۱۹۰) لاپلاس(۱۹۰)، ولتر(۱۹۰)، دکارت(۱۸۵) گالیله(۱۸۵)، کانت(۱۷۵)، داروین(۱۶۵)، موزارت(۱۶۵) بیلگیتس(۱۶۹)، کوپرنیک(۱۶۰) و اینشتین(۱۶۰) به سادگی درمییابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ، بیش از هرچیز مرهون تلاشهای افراد نابغه است.
نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیدهترین مشکلات یک جامعه را دارند و مسئولیت راهبری علمی و اجرایی کشورها را در وضعیتهای بحرانی برعهده دارند.
تاثیر نوابغ بر روی توسعه جوامع بهحدی است که میتوان اصلِ «ملتی که نابغه ندارد، هیچچیز دیگر ندارد» را با عبارت معروفِ «ملتی که قهرمان ندارد، هیچچیز ندارد»، جایگزین کرد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ماشین تولید فقر!
▪️میلتون فریدمن
▪️آزادی فقرا، آزادی بیکاران، و آزادی زیان دیدگان چگونه محقق می شود؟ نقش دولت در این امر چیست؟ ما مردم، چگونه می توانیم به موثرترین شکل مسئولیتمان را در قبال دیگران به جا بیاوریم؟
▪️تا آنجا که به فقر مربوط است، در تاریخ بشری برای زدودن فقر هیچ ساز وکاری موثرتر از نظام تجارت آزاد، و بازار آزاد عمل نکرده.اگر شما به مسئله واقعی فقر و فقدان آزادی مردم این کشور بنگرید، متوجه می شوید که تک تک این مشکلات نتیجه عملکرد دولت هستند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️میلتون فریدمن
▪️آزادی فقرا، آزادی بیکاران، و آزادی زیان دیدگان چگونه محقق می شود؟ نقش دولت در این امر چیست؟ ما مردم، چگونه می توانیم به موثرترین شکل مسئولیتمان را در قبال دیگران به جا بیاوریم؟
▪️تا آنجا که به فقر مربوط است، در تاریخ بشری برای زدودن فقر هیچ ساز وکاری موثرتر از نظام تجارت آزاد، و بازار آزاد عمل نکرده.اگر شما به مسئله واقعی فقر و فقدان آزادی مردم این کشور بنگرید، متوجه می شوید که تک تک این مشکلات نتیجه عملکرد دولت هستند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
🔰 آیا اقتصادیها نق میزنند؟
✍️دکتر محمدرضا منجذب
طی سال های اخیر با پدیده ای روبرو هستیم و آن اینکه اساتید و تحلیلگران اقتصادی نسبت به سیاست های اقتصادی دولت و سیاستگذار بیشتر واکنش نشان می دهند و آنها را مورد نقد و بررسی قرار می دهند. به همین دلیل این شبهه مطرح می شود که آیا اقتصادی ها کاری به جز نق زدن هم بلد هستند؟
در پاسخ به سوال مزبور نکات زیر قابل طرح است:
1️⃣ دلسوزی و روحیه ملی: بیشتر اساتید و تحلیلگران اقتصادی چون دغدغه اقتصاد کشورشان را دارند در مواجه با سیاستهای اعلامی و یا اعمال شده واکنش نشان داده و با نقد و بررسیهای ارایه شده تلاش دارند تا سیاستگذار را از اشتباهات احتمالی متنبه کنند. لذا بعضا در این مسیر توصیه های اصلاحی هم ارایه می کنند.
2️⃣ تحلیل و نقد کلاسیک: در این راستا می توان به گرایش های مکتب اقتصادی تحلیلگران و اساتید اقتصاد اشاره کرد. بعنوان نمونه عده ای طرفدار دخالت دولت هستند (ناظر بر دیدگاه سوسیالیستی و یا کینزی و ...) و عده ای طرفدار اقتصاد بازار (ناظر بر دیدگاه کلاسیکی) هستند. این مکاتب اقتصادی که نشات گرفته از عقاید اقتصادی هست با دلایلی که اقامه می کنند، ادعا دارند که مسیر بهتر را معرفی می کنند.
3️⃣ گرایش های سیاسی: در خارج ایران بیشتر گرایش های حزبی مطرح هست ولیکن داخل ایران در حال حاضر به شکل های اصلاح طلب، اصول گرا و ... مطرح است. هرچند ممکن است گرایش های سیاسی در ایران موثر بر تحلیل اقتصادی باشد، اما به نظر می رسد این موضوع در مورد اساتید اقتصادی کمتر مصداق دارد. به همین دلیل ملاحظه می شود که اساتید از طیف های مختلف تحلیلهای متفاوتی را ارایه میکنند. بعضا اساتیدی از یک طیف خاص نیز تحلیل های متفاوتی ارایه کرده اند.
4️⃣ تحلیل نهادگرایان: این طیف از اساتید اقتصادی معتقدند برای اصلاحات و سیاستهای اقتصادی باید مسیر توسعه بلندمدتی تدوین گردد و نهادهای مورد نیاز برای آن تعریف گردد. سیاستهای اقتصادی کوتاه و بلندمدت در این راستا قابل تبیین است. لذا انتقادات و تحلیل های آنان نیز در این چارچوب ارایه می گردد.
5️⃣ فرا گرایشی: برخی از اساتید و تحلیلگران اقتصادی در ایران فارغ از هرگونه دسته بندیهای فوق به ارایه تحلیل، نقد و بررسی سیاستهای اقتصادی می پردازند. لذا این گروه از تحلیلگران بطور آزادی از مبانی تحلیلی طیف های مختلف اقتصادی بهره مند هستند.
6️⃣ اپوزوسیون: برخی از تحلیلگران اقتصادی همیشه در جهت مخالف سیاستهای اقتصادی تحلیل ارایه میکنند. هر چند تعداد اینها کمتر از بقیه باشد، ولی موج سواری در مسیر اپوزیت میتواند شهرت فرد را موجب شود. برخی از اینها حتی در برهه ای خود دستی بر آتش داشته و الان آن سیاستها را نقد می کنند.
در جمع بندی می توان گفت بیشتر اساتید و تحلیلگران اقتصادی از سر دلسوزی (هرچند در چارچوب مبانی فکری و مکتب اقتصادی خود) و با روحیه ملی دوست دارند مشکلات اقتصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم به حداقل رسیده و ایران مسیر توسعه اقتصادی خود را سریعتر طی نماید. در اینصورت میتوان گفت اکثر آنها نق نمی زنند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍️دکتر محمدرضا منجذب
طی سال های اخیر با پدیده ای روبرو هستیم و آن اینکه اساتید و تحلیلگران اقتصادی نسبت به سیاست های اقتصادی دولت و سیاستگذار بیشتر واکنش نشان می دهند و آنها را مورد نقد و بررسی قرار می دهند. به همین دلیل این شبهه مطرح می شود که آیا اقتصادی ها کاری به جز نق زدن هم بلد هستند؟
در پاسخ به سوال مزبور نکات زیر قابل طرح است:
1️⃣ دلسوزی و روحیه ملی: بیشتر اساتید و تحلیلگران اقتصادی چون دغدغه اقتصاد کشورشان را دارند در مواجه با سیاستهای اعلامی و یا اعمال شده واکنش نشان داده و با نقد و بررسیهای ارایه شده تلاش دارند تا سیاستگذار را از اشتباهات احتمالی متنبه کنند. لذا بعضا در این مسیر توصیه های اصلاحی هم ارایه می کنند.
2️⃣ تحلیل و نقد کلاسیک: در این راستا می توان به گرایش های مکتب اقتصادی تحلیلگران و اساتید اقتصاد اشاره کرد. بعنوان نمونه عده ای طرفدار دخالت دولت هستند (ناظر بر دیدگاه سوسیالیستی و یا کینزی و ...) و عده ای طرفدار اقتصاد بازار (ناظر بر دیدگاه کلاسیکی) هستند. این مکاتب اقتصادی که نشات گرفته از عقاید اقتصادی هست با دلایلی که اقامه می کنند، ادعا دارند که مسیر بهتر را معرفی می کنند.
3️⃣ گرایش های سیاسی: در خارج ایران بیشتر گرایش های حزبی مطرح هست ولیکن داخل ایران در حال حاضر به شکل های اصلاح طلب، اصول گرا و ... مطرح است. هرچند ممکن است گرایش های سیاسی در ایران موثر بر تحلیل اقتصادی باشد، اما به نظر می رسد این موضوع در مورد اساتید اقتصادی کمتر مصداق دارد. به همین دلیل ملاحظه می شود که اساتید از طیف های مختلف تحلیلهای متفاوتی را ارایه میکنند. بعضا اساتیدی از یک طیف خاص نیز تحلیل های متفاوتی ارایه کرده اند.
4️⃣ تحلیل نهادگرایان: این طیف از اساتید اقتصادی معتقدند برای اصلاحات و سیاستهای اقتصادی باید مسیر توسعه بلندمدتی تدوین گردد و نهادهای مورد نیاز برای آن تعریف گردد. سیاستهای اقتصادی کوتاه و بلندمدت در این راستا قابل تبیین است. لذا انتقادات و تحلیل های آنان نیز در این چارچوب ارایه می گردد.
5️⃣ فرا گرایشی: برخی از اساتید و تحلیلگران اقتصادی در ایران فارغ از هرگونه دسته بندیهای فوق به ارایه تحلیل، نقد و بررسی سیاستهای اقتصادی می پردازند. لذا این گروه از تحلیلگران بطور آزادی از مبانی تحلیلی طیف های مختلف اقتصادی بهره مند هستند.
6️⃣ اپوزوسیون: برخی از تحلیلگران اقتصادی همیشه در جهت مخالف سیاستهای اقتصادی تحلیل ارایه میکنند. هر چند تعداد اینها کمتر از بقیه باشد، ولی موج سواری در مسیر اپوزیت میتواند شهرت فرد را موجب شود. برخی از اینها حتی در برهه ای خود دستی بر آتش داشته و الان آن سیاستها را نقد می کنند.
در جمع بندی می توان گفت بیشتر اساتید و تحلیلگران اقتصادی از سر دلسوزی (هرچند در چارچوب مبانی فکری و مکتب اقتصادی خود) و با روحیه ملی دوست دارند مشکلات اقتصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم به حداقل رسیده و ایران مسیر توسعه اقتصادی خود را سریعتر طی نماید. در اینصورت میتوان گفت اکثر آنها نق نمی زنند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سه تفکر رایج اشتباه در مورد مهاجران
▪️چگونه مهاجران اشتغال و درآمد یک کشور را زیاد میکنند؟
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️چگونه مهاجران اشتغال و درآمد یک کشور را زیاد میکنند؟
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
ECONOMY | اقتصاد
#یادداشت_بورسی #شاخص_کل ▪️شاخص کل پس از رسیدن به ناحیه مقاومتی در انتهای موج (۳)، به صورت موج a شروع به اصلاح کرده و در حال تکمیل موج b اصلاحی میباشد. در این صورت دو سناریو ممکن است: ۱. موج b حداقل تا ۲۴۵۰ بالا رود که در این صورت ممکن است انتهای موج c در…
#یادداشت_بورسی
#شاخص کل
✅ وقوع سناریو دوم:
▪️در صورتی که شاخص زیر ۲ میلیون واحد نرود میتوان به صعود آن تا حوالی ۲.۴۵۰.۰۰۰ امیدوار بود.
▪️زمان ورود به بازار بر اساس توضیحات پست قبل میباشد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
#شاخص کل
✅ وقوع سناریو دوم:
▪️در صورتی که شاخص زیر ۲ میلیون واحد نرود میتوان به صعود آن تا حوالی ۲.۴۵۰.۰۰۰ امیدوار بود.
▪️زمان ورود به بازار بر اساس توضیحات پست قبل میباشد.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
🔰آیا «نسل زد» پیشران کالای قاچاق است؟
✍️ محمد طاهری
▪️سهم برندهای ایرانی از بازار 150 هزار میلیارد تومانی «نسل زد» تقریبا هیچ است. «دهه هشتادیها» همچنین در تصمیمگیری خانوادهها برای خرید کالا بیشترین اثر را دارند که احتمالا بازار آن از 800 هزار میلیارد تومان بیشتر است. با این حال کالای مورد علاقه این نسل در ایران تولید نمیشود.
برخی معتقدند؛ اقتصاد آشفته ایران مقهور سلیقه جهانی نسل Z شده است. این استدلال به جهاتی درست است چون آمارها نشان میدهد نسل جوان دلبستگی زیادی به برندهای ایرانی ندارد، چنانکه برخی پژوهشها نشان میدهند در بین 20 انتخاب این نسل، هیچ برند ایرانی جا ندارد و میان 50 برند مورد علاقه این نسل، فقط سه برند ایرانی(آیسی مانکی، چیتوز و بلوبانک) دیده میشود.
▪️نسل قدیم کارآفرینان ایرانی از زمانه خود جلوتر بودند. «محسن خلیلیعراقی» خیلی زودتر از آنکه جامعه احساس نیاز کند و دولت پی به ارزش اقتصادی گاز ببرد، شرکت «بوتان» را تأسیس کرد در حالی که شرکت ملی گاز، بیش از یک دهه بعد راهاندازی شد. مرحوم «شاهرخ ظهیری» هم وقتی به اروپا و آمریکا سفر کرد، تصمیم گرفت خط تولید سس را در ایران راهاندازی کند. او با راهاندازی شرکت «مهرام»، خیلی زودتر از آنکه جامعه احساس نیاز کند، انواع سس را تولید و روانه بازار کرد.
آن روزها هر کس میتوانست همه نیازهای خود را از بنگاههای ایرانی تامین کند.
▪️اتومبیلش را از «ایرانناسیونال» متعلق به خانواده خیامی میگرفت، مواد غذاییاش را از شرکتهای خانواده لاجوردی، دارو و مواد شویندهاش را از شرکتهای خانواده خسروشاهی، لوازم خانگیاش را از خانواده برخوردار و کفش مورد نیازش را از خانواده ایروانی تهیه میکرد.
▪️امروز اما کمتر نشانی از این شرکتها باقی مانده و نسل جوان ایرانی ترجیح میدهد کالای مورد علاقهاش تولید ایران نباشد.
چند دلیل برای این واگرایی میتوان بر شمرد:
▪️نخست اینکه جامعهشناسان میان «برند ملی» و برندهای تجاری کشورها ارتباط معنیدار میبینند. هرچه برند ملی و اعتبار داخلی ساختار سیاسی یک کشور محبوبتر باشد، احتمال اینکه جوانان به کالای داخلی آن کشور گرایش پیدا کنند، بیشتر است. این نگاه معتقد است، رویگردانی از برند ایرانی، با رویگردانی از «برند ایران» ارتباط مستقیم دارد.
▪️دوم اینکه ارتباط بنگاههای ایرانی با بازارهای جهانی قطع شده و به خاطر تحریمهای اقتصادی و بسیاری محدودیتهای داخلی، شرکتهای ایرانی از تکنولوژیهای جدید و محصولات تازه عقب افتادهاند.
▪️سومین عامل را میتوان در موانع تبلیغ کالای داخلی در رسانههای مرجع نسل جوان جستوجو کرد. واقعیت این است که فیلترینگ به زیان تولید ملی تمام شده به این دلیل که نسل جوان برخلاف نسل قبل که از رسانههای مکتوب و تلویزیون بهره میبرد، از رسانههایی استفاده میکند که فیلتر شدهاند. به این ترتیب برای نسلی که نیازهایش را در شبکههای آنلاین دنبال میکند، خرید کالای خارجی که اغلب با تبلیغات حرفهای همراه است، در اولویت قرار میگیرد.
▪️نسل جوان در کشور ما فقط مشاهدهگر تحولات جهانی نیست، قطعاً دوست دارد در این تحولات نقش داشته باشد. متولدین این نسل با همتاهای خود در دیگر کشورها، در خیلی زمینهها اشتراک نظر دارند. شبیه هم لباس میپوشند، شبیه هم موسیقی گوش میکنند و مثل هم خوش میگذرانند. سرعت این نسل بسیار سریع است، به گونهای که سیاستمداران و تصمیمگیران ما از این سرعت جا ماندهاند. کارآفرینان ما هم به خاطر تحریمهای خارجی و بسیاری از محدودیتهای داخلی، ترجیح میدهند این بازار بزرگ و متنوع را نادیده بگیرند. بنابراین کالای مورد نیاز نسل جوان در اقتصاد ایران یا تولید نمیشود، یا اجازه تبلیغ نمیگیرد.
▪️نسل موسوم به «دهه هشتادیها» آنقدر نسل اثرگذاری هستند که مطلوبیتهایشان، باعث رونق برخی کسبوکارها شده و برخی کسبوکارها را از رونق انداخته است. به طور مثال این نسل که کمتر کتاب و نشریه میخواند، صنعت نشر را از رونق انداخته اما باعث رونق کافهها و فستفودها شده است.
▪️آنچه درباره این نسل باید بدانیم این است که به هر شکل ممکن، نیازهای خود را تامین میکند. در تلگرام دنبال کفش و کتانی خود میگردد، در اینستاگرام پوشاک مورد نیاز خود را تهیه میکند و نیازهای فرهنگی خود را در یوتیوب میبیند. اگر سیاستگذار به درک درستی از نیازها و مطلوبیتهای این نسل نرسد و متناسب با آن سیاستگذاری نکند، بازار قاچاق را رونق میبخشد و اقتصاد غیررسمی را بزرگ میکند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍️ محمد طاهری
▪️سهم برندهای ایرانی از بازار 150 هزار میلیارد تومانی «نسل زد» تقریبا هیچ است. «دهه هشتادیها» همچنین در تصمیمگیری خانوادهها برای خرید کالا بیشترین اثر را دارند که احتمالا بازار آن از 800 هزار میلیارد تومان بیشتر است. با این حال کالای مورد علاقه این نسل در ایران تولید نمیشود.
برخی معتقدند؛ اقتصاد آشفته ایران مقهور سلیقه جهانی نسل Z شده است. این استدلال به جهاتی درست است چون آمارها نشان میدهد نسل جوان دلبستگی زیادی به برندهای ایرانی ندارد، چنانکه برخی پژوهشها نشان میدهند در بین 20 انتخاب این نسل، هیچ برند ایرانی جا ندارد و میان 50 برند مورد علاقه این نسل، فقط سه برند ایرانی(آیسی مانکی، چیتوز و بلوبانک) دیده میشود.
▪️نسل قدیم کارآفرینان ایرانی از زمانه خود جلوتر بودند. «محسن خلیلیعراقی» خیلی زودتر از آنکه جامعه احساس نیاز کند و دولت پی به ارزش اقتصادی گاز ببرد، شرکت «بوتان» را تأسیس کرد در حالی که شرکت ملی گاز، بیش از یک دهه بعد راهاندازی شد. مرحوم «شاهرخ ظهیری» هم وقتی به اروپا و آمریکا سفر کرد، تصمیم گرفت خط تولید سس را در ایران راهاندازی کند. او با راهاندازی شرکت «مهرام»، خیلی زودتر از آنکه جامعه احساس نیاز کند، انواع سس را تولید و روانه بازار کرد.
آن روزها هر کس میتوانست همه نیازهای خود را از بنگاههای ایرانی تامین کند.
▪️اتومبیلش را از «ایرانناسیونال» متعلق به خانواده خیامی میگرفت، مواد غذاییاش را از شرکتهای خانواده لاجوردی، دارو و مواد شویندهاش را از شرکتهای خانواده خسروشاهی، لوازم خانگیاش را از خانواده برخوردار و کفش مورد نیازش را از خانواده ایروانی تهیه میکرد.
▪️امروز اما کمتر نشانی از این شرکتها باقی مانده و نسل جوان ایرانی ترجیح میدهد کالای مورد علاقهاش تولید ایران نباشد.
چند دلیل برای این واگرایی میتوان بر شمرد:
▪️نخست اینکه جامعهشناسان میان «برند ملی» و برندهای تجاری کشورها ارتباط معنیدار میبینند. هرچه برند ملی و اعتبار داخلی ساختار سیاسی یک کشور محبوبتر باشد، احتمال اینکه جوانان به کالای داخلی آن کشور گرایش پیدا کنند، بیشتر است. این نگاه معتقد است، رویگردانی از برند ایرانی، با رویگردانی از «برند ایران» ارتباط مستقیم دارد.
▪️دوم اینکه ارتباط بنگاههای ایرانی با بازارهای جهانی قطع شده و به خاطر تحریمهای اقتصادی و بسیاری محدودیتهای داخلی، شرکتهای ایرانی از تکنولوژیهای جدید و محصولات تازه عقب افتادهاند.
▪️سومین عامل را میتوان در موانع تبلیغ کالای داخلی در رسانههای مرجع نسل جوان جستوجو کرد. واقعیت این است که فیلترینگ به زیان تولید ملی تمام شده به این دلیل که نسل جوان برخلاف نسل قبل که از رسانههای مکتوب و تلویزیون بهره میبرد، از رسانههایی استفاده میکند که فیلتر شدهاند. به این ترتیب برای نسلی که نیازهایش را در شبکههای آنلاین دنبال میکند، خرید کالای خارجی که اغلب با تبلیغات حرفهای همراه است، در اولویت قرار میگیرد.
▪️نسل جوان در کشور ما فقط مشاهدهگر تحولات جهانی نیست، قطعاً دوست دارد در این تحولات نقش داشته باشد. متولدین این نسل با همتاهای خود در دیگر کشورها، در خیلی زمینهها اشتراک نظر دارند. شبیه هم لباس میپوشند، شبیه هم موسیقی گوش میکنند و مثل هم خوش میگذرانند. سرعت این نسل بسیار سریع است، به گونهای که سیاستمداران و تصمیمگیران ما از این سرعت جا ماندهاند. کارآفرینان ما هم به خاطر تحریمهای خارجی و بسیاری از محدودیتهای داخلی، ترجیح میدهند این بازار بزرگ و متنوع را نادیده بگیرند. بنابراین کالای مورد نیاز نسل جوان در اقتصاد ایران یا تولید نمیشود، یا اجازه تبلیغ نمیگیرد.
▪️نسل موسوم به «دهه هشتادیها» آنقدر نسل اثرگذاری هستند که مطلوبیتهایشان، باعث رونق برخی کسبوکارها شده و برخی کسبوکارها را از رونق انداخته است. به طور مثال این نسل که کمتر کتاب و نشریه میخواند، صنعت نشر را از رونق انداخته اما باعث رونق کافهها و فستفودها شده است.
▪️آنچه درباره این نسل باید بدانیم این است که به هر شکل ممکن، نیازهای خود را تامین میکند. در تلگرام دنبال کفش و کتانی خود میگردد، در اینستاگرام پوشاک مورد نیاز خود را تهیه میکند و نیازهای فرهنگی خود را در یوتیوب میبیند. اگر سیاستگذار به درک درستی از نیازها و مطلوبیتهای این نسل نرسد و متناسب با آن سیاستگذاری نکند، بازار قاچاق را رونق میبخشد و اقتصاد غیررسمی را بزرگ میکند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بررسی وجود همخطی در استتا
▪️مدرس: شاهین بهداروند/دانشجوی دکتری اقتصاد
📊 کانال دانشجویان علم اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @Stu_eco
┗━━━━━━━━━━━
▪️مدرس: شاهین بهداروند/دانشجوی دکتری اقتصاد
📊 کانال دانشجویان علم اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @Stu_eco
┗━━━━━━━━━━━
🔰 کره شمالی یا کره جنوبی؟
▪️کره شمالی و کره جنوبی رسما یک کشور بودند که بعد از جنگ جهانی دوم به دو کشور تبدیل شدند. بعد از جنگ جهانی دوم هم تا اوایل دهه ۱۹۷۰ درآمد سرانه هر دو کشور مساوی بود. اما امروز بعد از گذشت نیم قرن، کره جنوبی جزو اقتصادهای برتر دنیاست و حتی درآمد سرانهاش از بسیاری از کشورهای اروپایی بیشتر است ولی در کره شمالی داستان کاملا متفاوت است و اقتصاد در این کشور اصلا حال خوبی ندارد تا حدی که مردمش در فقر به سر میبرند و رفاه خوبی هم ندارند.
▪️توجه داشته باشید که کره شمالی و کره جنوبی از یک قومیت و فرهنگ هستند. یک جغرافیا، یک آب و هوا و حتی یک مختصات فیزیکی دارند ولی تنها علتی که داستان و سرنوشت این دو کره را از هم جدا کرد یک چیز بود: "کیفیت حکمرانی"
اولویت کره شمالی ایدئولوژی بود و اولویت کره جنوبی اقتصاد!
▪️نقطه شروع تفاوت دو کشور از جایی شروع شد که کره شمالی با الگو گرفتن از نظام کمونیستی شوروی، با شعارما میتوانیم سیاست خودکفایی را در پیش گرفت، اما کره جنوبی به سراغ تجارت و تعامل با دنیا رفت (حتی با کشورهایی مثل چین و ژاپن که در گذشته با آنها جنگ و تنش شدیدی داشت) به طور کلی کره شمالی، سعی کرد سیاست و ایدئولوژی کمونیستی را محور کار خود قرار دهد ولی کره جنوبی به اصول اقتصادی درست احترام گذاشت و نتیجه آن چیزی شد که باید میشد.
▪️حتی بد نیست بدانید که تا پیش از دهه ۱۹۷۰ کره شمالی از لحاظ نظامی و اقتصادی وحتی منابع طبیعی، وضعیتی بسیار مطلوبتر از کره جنوبی داشت. مثلا کره شمالی بزرگترین کارخانه سیمان دنیا را داشت یا مثلا در آن زمان مترو داشت چیزی که اصلا در کره جنوبی وجود نداشت.
▪️اما چرا سرنوشت دو کره اینقدر متفاوت شد؟
کره شمالی به دنبال این بود که حتی یک دلار تجارت با آمریکا یا هیچ کشور دیگری نداشته باشد و تمام نیازهایش را در داخل مرزهای خودش برطرف کند و خودکفا باشد ولی کره جنوبی از تجارت با هر کشوری استقبال میکرد حتی در یک بازهای پیش قدم شد تا بتواند تجارت را با کره شمالی را هم شروع کند که البته کره شمالی استقبال نکرد.
▪️کره شمالی بیش از حد به منابع طبیعی و ثروت خدادادی اتکا میکرد و معتقد بود که ما معادن طبیعی، سنگ آهن و زغال سنگ و مس و روی داریم و با همین منابع دیگر هیچ نیازی به کشورهای دیگر نخواهیم داشت.
اما کره جنوبی اتکا به منابع طبیعی را کمرنگ کرد و روی منابع انسانی سرمایهگذاری کرد و از نیروهای متخصص کمک گرفت و نیروی متخصص پرورش داد
▪️در اوخر دهه ۱۹۷۰ که قیمت موادمعدنی سقوط شدیدی داشت کره شمالی لطمه جدی خورد به طوری که درآمدش کم شد و نمی توانست بدهی های خارجی خود را بپردازد و برای رفع این بحران اقدام عجیبی کرد آنهم اینکه رسما اعلام کرد بدهی خارجی خود را به هیچ کشوری، نخواهیم پرداخت.
▪️استدلال رهبران کره شمالی هم این بود که ما خودکفا هستیم پس نیازی به برقراری روابط اقتصادی با سایر کشورها نداریم.
بد نیست بدانید در طی نیم قرن گذشته رهبران کره شمالی با کمتر از بیست مقام بلند پایه در دنیا ملاقات داشتهاند و این درحالی است که کره جنوبی تمام تلاش خود را میکند تا با هر کشوری(حتی کشورهایی که در زمانهای گذشته با انها جنگ داشت) وارد فاز مذاکره و تعامل اقتصادی شود!
▪️کره شمالی هیچ اعتقادی به بخش خصوصی نداشت و سعی میکرد همه چیز را دولتی کند، یعنی معتقد بود هر کسب و کار خوبی یا باید دولتی باشد یا دولتی شود. پس اگر بخش خصوصی هم در بیزنسی موفق است راهی به جز مصادره برای آن نیست که این هم برگرفته از تفکرات کمونیستی است.
▪️در صورتیکه کره جنوبی از بخش خصوصی حمایت ویژهای کرد و نتیجه آن به وجود آمدن کمپانیهای بزرگی مثل هیوندای و کیا و سامسونگ و... بود!
▪️نکته قابل تامل در بررسی سرنوشت دو کره کیفیت حکمرانی و سطح دغدغه سیاست مداران است.
کره شمالی بعد از پنجاه سال اشتباه هنوز هم بیشترین میزان بودجه را برای جاسوسی و امنیت و تسلیحات نظامی صرف میکند و به ایدئولوژی کمونیستی خود پایبند است و نتیجه آن فقر شدید مردم و نبود رفاه و کیفیت پایین زندگی است. داستانی که در کره جنوبی کاملا متفاوت است و مردم این کشور کیفیت زندگی در حد کشورهای خوب اروپایی دارند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️کره شمالی و کره جنوبی رسما یک کشور بودند که بعد از جنگ جهانی دوم به دو کشور تبدیل شدند. بعد از جنگ جهانی دوم هم تا اوایل دهه ۱۹۷۰ درآمد سرانه هر دو کشور مساوی بود. اما امروز بعد از گذشت نیم قرن، کره جنوبی جزو اقتصادهای برتر دنیاست و حتی درآمد سرانهاش از بسیاری از کشورهای اروپایی بیشتر است ولی در کره شمالی داستان کاملا متفاوت است و اقتصاد در این کشور اصلا حال خوبی ندارد تا حدی که مردمش در فقر به سر میبرند و رفاه خوبی هم ندارند.
▪️توجه داشته باشید که کره شمالی و کره جنوبی از یک قومیت و فرهنگ هستند. یک جغرافیا، یک آب و هوا و حتی یک مختصات فیزیکی دارند ولی تنها علتی که داستان و سرنوشت این دو کره را از هم جدا کرد یک چیز بود: "کیفیت حکمرانی"
اولویت کره شمالی ایدئولوژی بود و اولویت کره جنوبی اقتصاد!
▪️نقطه شروع تفاوت دو کشور از جایی شروع شد که کره شمالی با الگو گرفتن از نظام کمونیستی شوروی، با شعارما میتوانیم سیاست خودکفایی را در پیش گرفت، اما کره جنوبی به سراغ تجارت و تعامل با دنیا رفت (حتی با کشورهایی مثل چین و ژاپن که در گذشته با آنها جنگ و تنش شدیدی داشت) به طور کلی کره شمالی، سعی کرد سیاست و ایدئولوژی کمونیستی را محور کار خود قرار دهد ولی کره جنوبی به اصول اقتصادی درست احترام گذاشت و نتیجه آن چیزی شد که باید میشد.
▪️حتی بد نیست بدانید که تا پیش از دهه ۱۹۷۰ کره شمالی از لحاظ نظامی و اقتصادی وحتی منابع طبیعی، وضعیتی بسیار مطلوبتر از کره جنوبی داشت. مثلا کره شمالی بزرگترین کارخانه سیمان دنیا را داشت یا مثلا در آن زمان مترو داشت چیزی که اصلا در کره جنوبی وجود نداشت.
▪️اما چرا سرنوشت دو کره اینقدر متفاوت شد؟
کره شمالی به دنبال این بود که حتی یک دلار تجارت با آمریکا یا هیچ کشور دیگری نداشته باشد و تمام نیازهایش را در داخل مرزهای خودش برطرف کند و خودکفا باشد ولی کره جنوبی از تجارت با هر کشوری استقبال میکرد حتی در یک بازهای پیش قدم شد تا بتواند تجارت را با کره شمالی را هم شروع کند که البته کره شمالی استقبال نکرد.
▪️کره شمالی بیش از حد به منابع طبیعی و ثروت خدادادی اتکا میکرد و معتقد بود که ما معادن طبیعی، سنگ آهن و زغال سنگ و مس و روی داریم و با همین منابع دیگر هیچ نیازی به کشورهای دیگر نخواهیم داشت.
اما کره جنوبی اتکا به منابع طبیعی را کمرنگ کرد و روی منابع انسانی سرمایهگذاری کرد و از نیروهای متخصص کمک گرفت و نیروی متخصص پرورش داد
▪️در اوخر دهه ۱۹۷۰ که قیمت موادمعدنی سقوط شدیدی داشت کره شمالی لطمه جدی خورد به طوری که درآمدش کم شد و نمی توانست بدهی های خارجی خود را بپردازد و برای رفع این بحران اقدام عجیبی کرد آنهم اینکه رسما اعلام کرد بدهی خارجی خود را به هیچ کشوری، نخواهیم پرداخت.
▪️استدلال رهبران کره شمالی هم این بود که ما خودکفا هستیم پس نیازی به برقراری روابط اقتصادی با سایر کشورها نداریم.
بد نیست بدانید در طی نیم قرن گذشته رهبران کره شمالی با کمتر از بیست مقام بلند پایه در دنیا ملاقات داشتهاند و این درحالی است که کره جنوبی تمام تلاش خود را میکند تا با هر کشوری(حتی کشورهایی که در زمانهای گذشته با انها جنگ داشت) وارد فاز مذاکره و تعامل اقتصادی شود!
▪️کره شمالی هیچ اعتقادی به بخش خصوصی نداشت و سعی میکرد همه چیز را دولتی کند، یعنی معتقد بود هر کسب و کار خوبی یا باید دولتی باشد یا دولتی شود. پس اگر بخش خصوصی هم در بیزنسی موفق است راهی به جز مصادره برای آن نیست که این هم برگرفته از تفکرات کمونیستی است.
▪️در صورتیکه کره جنوبی از بخش خصوصی حمایت ویژهای کرد و نتیجه آن به وجود آمدن کمپانیهای بزرگی مثل هیوندای و کیا و سامسونگ و... بود!
▪️نکته قابل تامل در بررسی سرنوشت دو کره کیفیت حکمرانی و سطح دغدغه سیاست مداران است.
کره شمالی بعد از پنجاه سال اشتباه هنوز هم بیشترین میزان بودجه را برای جاسوسی و امنیت و تسلیحات نظامی صرف میکند و به ایدئولوژی کمونیستی خود پایبند است و نتیجه آن فقر شدید مردم و نبود رفاه و کیفیت پایین زندگی است. داستانی که در کره جنوبی کاملا متفاوت است و مردم این کشور کیفیت زندگی در حد کشورهای خوب اروپایی دارند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آزمون علیت گرنجر در استتا
▪️مدرس: شاهین بهداروند/دانشجوی دکتری اقتصاد
📊 کانال دانشجویان علم اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @Stu_eco
┗━━━━━━━━━━━
▪️مدرس: شاهین بهداروند/دانشجوی دکتری اقتصاد
📊 کانال دانشجویان علم اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @Stu_eco
┗━━━━━━━━━━━
🔰 سياست تك نرخي ارز يا نظام چند نرخي؟
✍ دکتر وحید شقاقیشهری
▪️بحث يكسان سازي و سياست «تك نرخي ارز» در مقابل نظام «چند نرخي ارز» با رويكرد سياست ارزهاي (يا يك ارز) ترجيحي و حمايتي، سابقهاي به درازاي انقلاب اسلامي دارد. چرا كه در دهه ۶۰ و با توجه به شرايط جنگ تحميلي و جلوگيري از تحميل فشار مضاعف اقتصادي به مردم، يك نظام چند نرخي ارز با رويكرد ارزهاي حمايتي متفاوت براي كالاهاي اساسي دنبال شد. در اوايل دهه ۷۰ سياست يكسان سازي ارز با نرخ ۱۷۵ توماني در دستوركار قرار گرفت كه تبعات اين سياست در كنار ساير عوامل اقتصادي همچون آزادسازي قيمتها و خصوصيسازي رها شده و فشار حاصل از سررسيد بدهيهاي خارجي كشور، موجب شد كه تورم بي سابقه ۴۹,۴ درصدي در سال ۱۳۷۴ ثبت شود. نهايتا دولت وقت مجبور شد از اين سياست عقبنشيني كرده و مجددا سياستهاي تثبيت اقتصادي با محوريت پذيرش ارز حمايتي و رسمي دولتي دنبال شود. در تجربه دوم در سال ۱۳۸۱ مجدد براي بار دوم سياست يكسان سازي ارزي در دولت اصلاحات پيگيري شد و اين بار در قيمت ۸۰۰ تومان انجام گرفت ولي تبعات تورمي سنگيني به بار نياورد. با اين حال طي دهه ۸۰ عدم تعديل شكاف تورمي دلار ادامه يافت به طوري كه قيمت دلار طي ۱۰ سال دهه ۸۰ از ۸۰۰ تومان به حوالي ۱۰۰۰ تومان افزايش يافت. اين درحالي بود كه ميانگين تورم دهه ۸۰ حدود ۷/۱۵ درصد بود. براي بار سوم در اوايل دهه ۹۰ بحث تثبيت ارزي در قالب ارز معروف جهانگيري به قيمت ۴۲۰۰ تومان مطرح شد و مجدد اين سياست شكست خورد. براي بار چهارم نيز در دولت سيزدهم تثبيت ارزي در قالب ارز فرزين به قيمت ۲۸ هزار و۵۰۰ تومان مطرح و اجرايي شد و اخبارها همچنان حكايت از اين دارد كه اقلام متعدد كالايي از شمول اين ارز ترجيحي درحال خارج شدن هستند و فقط چند قلم كالاي محدود با اين قيمت ارزي تامين خواهد شد.
▪️البته در دهه ۹۰ همواره يك نظام چند نرخي حاكم بوده و عناويني همچون ارز ترجيحي و يارانهاي، ارز نيمايي، ارز سنايي، ارز مركز مبادله، در كنار ارز غيررسمي (بازار آزاد، تلگرامي) وجود داشته است. به عبارت ديگر اختلال در مكانيسم اقتصاد كلان به دليل تحريمهاي اقتصادي و به تبع آن اختلال در نظام تجاري و حساب سرمايه كشور موجب شده اقتصاد ايران ناچارا به يك نظام چند نرخي ارز تن بدهد. البته يكي از پيامدهاي مخرب اين اختلاف قيمتها نيز توزيع رانتهاي بزرگ ارزي به تعدادي محدود افراد و شركتها بوده است كه در جاي خود بحث مفصلي در قالب عنوان غارت منابع ملي ميطلبد. بنابراين تكرار مداوم خطاها و گزيده شدن از يك سوراخ براي هميشه، قصه پر غصه ارز ترجيحي و نظام چند نرخي است. لذا همان طوركه اشاره شد در همين مدت اخير ماجراي تلخ ارز ترجيحي جهانگيري تمام نشده بود، كه ماجراي تلخ ارز ترجيحي فرزين به بار نشست. همه اين قصه پرغصه حاصل عدم درس آموختن از تاريخ اقتصاد است. خلاصه كلام كه در اين مدت رقم بزرگی رانت توزيع شد، قيمت كالاهاي اساسي با ارز ترجيحي دست مصرف كننده نرسيد، فساد و رانت به وقوع پيوست، واردات بيرويه به وقوع پيوست و كسريهاي تجاري تشديد شد، تا مجدد سياستگذار مجبور شده است تصميم بگيرد ارز ترجيحي بخش زيادي از كالاها حذف و مجدد به نرخ نيما برسند. جالب اينكه يكي از پيامدهاي اختلاف ۵۰ درصدي نرخ ارز نيمايي و بازار آزاد طي اين مدت همين بوده كه بانكها تسهيلات را به شركتهاي زيرمجموعه خود هدايت كرده و اين شركتها نيز براي برخورداري از رانت ارزي در صف واردات قرار گرفته و طرح توسعهاي از كانال تسهيلات نظام بانكي طي دو سال اخير اتفاق نيفتاده است. لذا اقتصاد ايران در شرايط قفلشدگي قرار دارد و ركود سهمگيني هم حاكم شده است. در نتيجه اين بار نيز همچنان رانت درجه دوم يعني اختلاف بين نرخ نيما و بازار آزاد نصيب گروه اقليت بالاخص شبكه بانكي خواهد شد و حسابي از موهبت رانت اختلاف ارزي لذت خواهند برد و به ريش اين مردم دردمند خواهند خنديد تا سرانجام مجدد رانت ارز نيما نيز حذف خواهد شد .اين قصه پرغصه حكايت از ضعف سياستگذاري ارزي دارد و اصلاح سياستهاي غلط ارزي بانك مركزي از اقدامات عاجل و فوري است.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍ دکتر وحید شقاقیشهری
▪️بحث يكسان سازي و سياست «تك نرخي ارز» در مقابل نظام «چند نرخي ارز» با رويكرد سياست ارزهاي (يا يك ارز) ترجيحي و حمايتي، سابقهاي به درازاي انقلاب اسلامي دارد. چرا كه در دهه ۶۰ و با توجه به شرايط جنگ تحميلي و جلوگيري از تحميل فشار مضاعف اقتصادي به مردم، يك نظام چند نرخي ارز با رويكرد ارزهاي حمايتي متفاوت براي كالاهاي اساسي دنبال شد. در اوايل دهه ۷۰ سياست يكسان سازي ارز با نرخ ۱۷۵ توماني در دستوركار قرار گرفت كه تبعات اين سياست در كنار ساير عوامل اقتصادي همچون آزادسازي قيمتها و خصوصيسازي رها شده و فشار حاصل از سررسيد بدهيهاي خارجي كشور، موجب شد كه تورم بي سابقه ۴۹,۴ درصدي در سال ۱۳۷۴ ثبت شود. نهايتا دولت وقت مجبور شد از اين سياست عقبنشيني كرده و مجددا سياستهاي تثبيت اقتصادي با محوريت پذيرش ارز حمايتي و رسمي دولتي دنبال شود. در تجربه دوم در سال ۱۳۸۱ مجدد براي بار دوم سياست يكسان سازي ارزي در دولت اصلاحات پيگيري شد و اين بار در قيمت ۸۰۰ تومان انجام گرفت ولي تبعات تورمي سنگيني به بار نياورد. با اين حال طي دهه ۸۰ عدم تعديل شكاف تورمي دلار ادامه يافت به طوري كه قيمت دلار طي ۱۰ سال دهه ۸۰ از ۸۰۰ تومان به حوالي ۱۰۰۰ تومان افزايش يافت. اين درحالي بود كه ميانگين تورم دهه ۸۰ حدود ۷/۱۵ درصد بود. براي بار سوم در اوايل دهه ۹۰ بحث تثبيت ارزي در قالب ارز معروف جهانگيري به قيمت ۴۲۰۰ تومان مطرح شد و مجدد اين سياست شكست خورد. براي بار چهارم نيز در دولت سيزدهم تثبيت ارزي در قالب ارز فرزين به قيمت ۲۸ هزار و۵۰۰ تومان مطرح و اجرايي شد و اخبارها همچنان حكايت از اين دارد كه اقلام متعدد كالايي از شمول اين ارز ترجيحي درحال خارج شدن هستند و فقط چند قلم كالاي محدود با اين قيمت ارزي تامين خواهد شد.
▪️البته در دهه ۹۰ همواره يك نظام چند نرخي حاكم بوده و عناويني همچون ارز ترجيحي و يارانهاي، ارز نيمايي، ارز سنايي، ارز مركز مبادله، در كنار ارز غيررسمي (بازار آزاد، تلگرامي) وجود داشته است. به عبارت ديگر اختلال در مكانيسم اقتصاد كلان به دليل تحريمهاي اقتصادي و به تبع آن اختلال در نظام تجاري و حساب سرمايه كشور موجب شده اقتصاد ايران ناچارا به يك نظام چند نرخي ارز تن بدهد. البته يكي از پيامدهاي مخرب اين اختلاف قيمتها نيز توزيع رانتهاي بزرگ ارزي به تعدادي محدود افراد و شركتها بوده است كه در جاي خود بحث مفصلي در قالب عنوان غارت منابع ملي ميطلبد. بنابراين تكرار مداوم خطاها و گزيده شدن از يك سوراخ براي هميشه، قصه پر غصه ارز ترجيحي و نظام چند نرخي است. لذا همان طوركه اشاره شد در همين مدت اخير ماجراي تلخ ارز ترجيحي جهانگيري تمام نشده بود، كه ماجراي تلخ ارز ترجيحي فرزين به بار نشست. همه اين قصه پرغصه حاصل عدم درس آموختن از تاريخ اقتصاد است. خلاصه كلام كه در اين مدت رقم بزرگی رانت توزيع شد، قيمت كالاهاي اساسي با ارز ترجيحي دست مصرف كننده نرسيد، فساد و رانت به وقوع پيوست، واردات بيرويه به وقوع پيوست و كسريهاي تجاري تشديد شد، تا مجدد سياستگذار مجبور شده است تصميم بگيرد ارز ترجيحي بخش زيادي از كالاها حذف و مجدد به نرخ نيما برسند. جالب اينكه يكي از پيامدهاي اختلاف ۵۰ درصدي نرخ ارز نيمايي و بازار آزاد طي اين مدت همين بوده كه بانكها تسهيلات را به شركتهاي زيرمجموعه خود هدايت كرده و اين شركتها نيز براي برخورداري از رانت ارزي در صف واردات قرار گرفته و طرح توسعهاي از كانال تسهيلات نظام بانكي طي دو سال اخير اتفاق نيفتاده است. لذا اقتصاد ايران در شرايط قفلشدگي قرار دارد و ركود سهمگيني هم حاكم شده است. در نتيجه اين بار نيز همچنان رانت درجه دوم يعني اختلاف بين نرخ نيما و بازار آزاد نصيب گروه اقليت بالاخص شبكه بانكي خواهد شد و حسابي از موهبت رانت اختلاف ارزي لذت خواهند برد و به ريش اين مردم دردمند خواهند خنديد تا سرانجام مجدد رانت ارز نيما نيز حذف خواهد شد .اين قصه پرغصه حكايت از ضعف سياستگذاري ارزي دارد و اصلاح سياستهاي غلط ارزي بانك مركزي از اقدامات عاجل و فوري است.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چگونه «ارزش پول» را به فرزندان خود بیاموزیم؟
▪️۳ قانون مهم «مدیریت پول» برای فرزندانتان:
۱- بچه های خود را به کار مشغول کنید ؛ مهم است فرزندانتان بفهمند که پول از کار کردن بدست می آید.
۲- اجازه دهید فرزندان شما با " پول خود" در کودکی اشتباه کنند.
۳- به فرزندان خود یاد بدهید که پسانداز کردن را تبدیل به یک عادت کنند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️۳ قانون مهم «مدیریت پول» برای فرزندانتان:
۱- بچه های خود را به کار مشغول کنید ؛ مهم است فرزندانتان بفهمند که پول از کار کردن بدست می آید.
۲- اجازه دهید فرزندان شما با " پول خود" در کودکی اشتباه کنند.
۳- به فرزندان خود یاد بدهید که پسانداز کردن را تبدیل به یک عادت کنند.
📊 کانال تخصصی اقتصاد
┏━━━━━
🔻 @ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━