✅ ده تفاوت چین و ایران در مسیر توسعه
📌 حدود چهل سال پیش محسن امین زاده؛ معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات، با مرحوم هاشمی رفسنجانی راهی چین می شوند و آنجا در دیدار با رییس جمهور چین، از عزم این کشور برای ورود به عرصه توسعه جهت جبران عقب ماندگی های خود با همسایه دیرینه شان ژاپن می شنوند.
📌 در دوران پس از انقلاب چین کشور دوست و برادر ایران بوده است. حتی در مقطعی هیاتی از طرف حزب موتلفه به آن سرزمین رفت تا آیین و رموز حکمرانی را از چشم بادامی های فعال در حزب کمونیست چین بیاموزد. امین زاده در برشی از سخنرانی خود( کلیپ پیوست) تاسف می خورد که چرا ایرانیان حرکت در مسیر توسعه را از چینی ها نیاموختند و تصریح می کند که نمی داند چرا ایران توسعه نیافته است! اگر چه پرواضح است که قوانین توسعه ثابت ولی مدل های آن بر اساس ویژگی های فرهنگی- اجتماعی کشورهای مختلف متفاوت می باشند. اما تفاوت های چین و ایران در این بازه چهل ساله چه بوده است؟
1️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که تعامل سازنده با جهان شرط لازم برای توسعه است ولی ایران به دنبال انقلاب ۵۷ تقابل با جهان را تمرین می کرد!
2️⃣ چهل سال پیش چین نظم حاکم بر جهان را پذیرفت (اقتصاد پیش شرط سیاست است) ولی ایران به دنبال آفرینش نظم جدیدی در جهان بود!
3️⃣ چهل سال پیش چین اختلافات داخلی خود در حزب کمونیست را برای گذار به توسعه کنار گذاشت ولی ایران به دنبال انقلاب ۵۷ شاهد اوج گرفتن اختلافات داخلی بود!
4️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که رشد اقتصادی بر عدالت اجتماعی مقدم است (عدالت بدون رشد همان توزیع عادلانه فقر است) ولی در ایران هنوز هم نسبت میان این دو روشن نیست!
5️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که اگر چه رابطه با امریکا توسعه نمی آورد ولی چالش با امریکا قبل از تبدیل شدن هر کشوری به یک ابر قدرت اقتصادی قطعا ضد توسعه است!
6️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که ابتدا اقتصاد خود را بسازد و سپس بر جهان تاثیر بگذارد ولی ایران ابتدا می خواست جهان را تغییر دهد و سپس خود را بسازد!
7️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که سیاست خارجی باید به اقتصاد داخلی یارانه پرداخت کنند ولی در ایران هنوز هم اقتصاد داخلی به سیاست خارجی یارانه پرداخت می کند!
8️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که اصول توسعه در سراسر جهان مشترک ولی مدل های آن متفاوت است ولی در ایران نه تنها اصول توسعه پذیرفته نشده بلکه موجودیت آن نیز همچنان مورد اختلاف است!
9️⃣ چهل سال پیش چینی ها تاریخ گذشته خود را رها کردند تا آینده ای بهتر را بسازند ولی در ایران به گذشته تاریخی خود آویختند تا توجیهی برای کاستی های آینده خود بسازند!
🔟 چهل سال پیش چین شجاعانه اشتباهات خود را پذیرفت تا به توسعه دست یابد ولی در ایران چهل سال است که انکار یا توجیه اشتباهات ما را رها نمی کند!
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
📌 حدود چهل سال پیش محسن امین زاده؛ معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات، با مرحوم هاشمی رفسنجانی راهی چین می شوند و آنجا در دیدار با رییس جمهور چین، از عزم این کشور برای ورود به عرصه توسعه جهت جبران عقب ماندگی های خود با همسایه دیرینه شان ژاپن می شنوند.
📌 در دوران پس از انقلاب چین کشور دوست و برادر ایران بوده است. حتی در مقطعی هیاتی از طرف حزب موتلفه به آن سرزمین رفت تا آیین و رموز حکمرانی را از چشم بادامی های فعال در حزب کمونیست چین بیاموزد. امین زاده در برشی از سخنرانی خود( کلیپ پیوست) تاسف می خورد که چرا ایرانیان حرکت در مسیر توسعه را از چینی ها نیاموختند و تصریح می کند که نمی داند چرا ایران توسعه نیافته است! اگر چه پرواضح است که قوانین توسعه ثابت ولی مدل های آن بر اساس ویژگی های فرهنگی- اجتماعی کشورهای مختلف متفاوت می باشند. اما تفاوت های چین و ایران در این بازه چهل ساله چه بوده است؟
1️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که تعامل سازنده با جهان شرط لازم برای توسعه است ولی ایران به دنبال انقلاب ۵۷ تقابل با جهان را تمرین می کرد!
2️⃣ چهل سال پیش چین نظم حاکم بر جهان را پذیرفت (اقتصاد پیش شرط سیاست است) ولی ایران به دنبال آفرینش نظم جدیدی در جهان بود!
3️⃣ چهل سال پیش چین اختلافات داخلی خود در حزب کمونیست را برای گذار به توسعه کنار گذاشت ولی ایران به دنبال انقلاب ۵۷ شاهد اوج گرفتن اختلافات داخلی بود!
4️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که رشد اقتصادی بر عدالت اجتماعی مقدم است (عدالت بدون رشد همان توزیع عادلانه فقر است) ولی در ایران هنوز هم نسبت میان این دو روشن نیست!
5️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که اگر چه رابطه با امریکا توسعه نمی آورد ولی چالش با امریکا قبل از تبدیل شدن هر کشوری به یک ابر قدرت اقتصادی قطعا ضد توسعه است!
6️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که ابتدا اقتصاد خود را بسازد و سپس بر جهان تاثیر بگذارد ولی ایران ابتدا می خواست جهان را تغییر دهد و سپس خود را بسازد!
7️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که سیاست خارجی باید به اقتصاد داخلی یارانه پرداخت کنند ولی در ایران هنوز هم اقتصاد داخلی به سیاست خارجی یارانه پرداخت می کند!
8️⃣ چهل سال پیش چین دریافت که اصول توسعه در سراسر جهان مشترک ولی مدل های آن متفاوت است ولی در ایران نه تنها اصول توسعه پذیرفته نشده بلکه موجودیت آن نیز همچنان مورد اختلاف است!
9️⃣ چهل سال پیش چینی ها تاریخ گذشته خود را رها کردند تا آینده ای بهتر را بسازند ولی در ایران به گذشته تاریخی خود آویختند تا توجیهی برای کاستی های آینده خود بسازند!
🔟 چهل سال پیش چین شجاعانه اشتباهات خود را پذیرفت تا به توسعه دست یابد ولی در ایران چهل سال است که انکار یا توجیه اشتباهات ما را رها نمی کند!
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅فساد و دموکراسی نیم بند
✍️دکتر موسی غنی نژاد
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
دیوید هیوم، فیلسوف سده هجدهم انگلستان میگوید یک نظام سیاسی خوب نظامی است که با این فرض درست شده باشد که مسوولان آن، همه افرادی بالقوه فرومایه و به دنبال منافع شخصیاند. یعنی سیستم سیاسی باید بهگونهای طراحی شود که حتی اگر تبهکارترین افراد هم در راس امور قرار گرفتند، نتوانند آسیب زیادی به منافع عمومی کشور وارد کنند.ساختارهای درست، همان عاملی است که سبب شده میزان فساد در سیستمهای اداری و اقتصادی کشورهای پیشرفته و دارای دموکراسی کم باشد. در این کشورها، هم ساختار، ضدفساد طراحی شده هم احزاب قوی و رسانههای آزاد وجود دارد که مانع بروز و ظهور و گسترش فساد میشود. اما شما ایران را ببینید. تفکر حاکم بر نظام اقتصادی و ساختار اداری ما درست برعکس این است. ما معتقدیم میتوان افرادی متعهد و دلسوز را از میان خودیها انتخاب کرد، آنها را از گزینشها و سدهای متعدد عبور داد و سپس در راس هرم تصمیمگیری اداری و اقتصادی قرار داد. تصور بر این است که این افراد چنان خوب و پاکدست هستند که حتی اگر بستر فساد هم وجود داشته باشد، به سمت آن تمایل نخواهند داشت و در همه حال مدافع و حامی منافع عمومی کشور خواهند بود. اتفاقاً در چنین ساختار ایدئولوژیزدهای، دولت تصمیماتی میگیرد که زمینه ایجاد رانت و فساد را فراهم میکند؛ نتیجه همین میشود که میبینیم. فساد اداری و اقتصادی در کشور ایجاد میشود و رشد مییابد. مشکل اصلی ما این است که سیستم و ساختارهایمان عمدتاً متکی به برخی خواص طراحی شده و سپس در عمل به امان خدا رها شدهاند.این در حالی است که ما به درستی مدعی هستیم که یک نظام مردمی یا به اصطلاح دموکراتیک داریم.تفکر ما این است که در یک چارچوب ایدئولوژیک خاص، میتوان افراد متعهد را گزینش کرد و کار را با خیال راحت به آنها سپرد.
دادگاههای ما پر از مدیران خودروساز دولتی است. این مدیران خودروسازها چگونه در راس قرار گرفتند؟ مگر همه آن گزینشهای خاص عقیدتی و سیاسی را طی نکردند؟ مگر همه آنها تاییدیه نداشتند؟ همه به ظاهر آدمهای موجه و متعهدی بودند. اما چرا اینگونه شد؟
ما به یک ساختار مدرن ضدفساد نیاز داریم. این ساختار چند جزء دارد: اقتصاد آزاد رقابتی، احزاب واقعی و مستقل، اپوزیسیون قوی و بالاخره مطبوعات مستقل و فارغ از فشار قدرت سیاسی. اصولاً لازمه سیستم سیاسی دموکراتیک، همیشه وجود اپوزیسیون قوی و همسنگ خود قدرت حاکم است. اما اپوزیسیون ایران کجاست؟ ما در ایران یک اپوزیسیون صوری و وابسته به قدرت داریم.اینجا نظارتها صوری است و واقعی نیست. برای همین به نتیجه نمیرسد. ما ماکتی از دموکراسی غربی را به صورت سیستم انتخابی مردمی وارد کشور کردهایم و فکر میکنیم سیستم دموکراسی داریم. البته اگر منصفانه صحبت کنیم ما مانند کشورهای دیکتاتوری اطراف نیستیم. برخی اصول دموکراتیک حکومت انتخابی را رعایت میکنیم. اما اتفاقاً دموکراسی نیمبند بیشتر مستعد فساد است.
رابطه فساد و دموکراسی چندوجهی و بغرنج است. اگر دموکراسی نیمبند اجرا شود و الزامات دموکراسی واقعی رعایت نشود، امکان فساد خیلی بیشتر از سیستم دیکتاتوری است. سیستم چین کمونیست یک سیستم کاملاً متمرکز و دیکتاتوری است. حزب کمونیست حاکم بر سرنوشت کل جامعه است. آنجا دموکراسی نیست. اما فسادش کمتر است. یا مثال دیگر کره شمالی است.
ما یک سیستم التقاطی درست کردهایم که در معنای واقعی کلمه نه دموکراسی است و نه دیکتاتوری. نتیجه آن هم گرفتاری کنونی است. ما هم بدیهای دموکراسی را داریم و هم بدیهای دیکتاتوری را. قرار نیست از چین تقلید کنیم یا کره شمالی شویم. ما باید متناسب با فرهنگ خودمان چارهاندیشی کنیم. باید یک نظام دموکراتیک کاراتر و بهتر ایجاد کنیم. نظامی که بر اساس ایدئولوژی نباشد و معیار آن صلاحیت و تخصص حرفهای باشد.
مانع اصلی دو چیز است؛ یکی مشکل فکری نظام مدیریتی کشور و دیگری که به مساله اولی گرهخورده، منافع خاص افراد و گروههای ذینفوذ است. عده بسیاری در سیستم حکومتی ما از وضعیت بلبشوی کنونی سود میبرند. واضح است که در ظاهر شعار مبارزه با فساد میدهند اما در باطن مخالف آن هستند.
ما اطلاعات دقیقی از پشت صحنه نداریم و شفافیت کامل هم وجود ندارد پس نمیتوان گفت فساد تا کجا پیش رفته و به کدام سطوح قدرت رسیده است. اما همینکه نمیشود برخورد جدی با فساد انجام داد دلیل اصلی این است که اختاپوس فساد در سطوح بالا نفوذ کرده است. این را نه بهعنوان خبر که بهعنوان تحلیل عنوان میکنم. همین که نمیتوان با فساد مقابله کارسازی صورت داد، دلیل بر این است که عدهای در سطوح بالای مسوولان آلوده به فسادند./تجارت فردا
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✍️دکتر موسی غنی نژاد
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
دیوید هیوم، فیلسوف سده هجدهم انگلستان میگوید یک نظام سیاسی خوب نظامی است که با این فرض درست شده باشد که مسوولان آن، همه افرادی بالقوه فرومایه و به دنبال منافع شخصیاند. یعنی سیستم سیاسی باید بهگونهای طراحی شود که حتی اگر تبهکارترین افراد هم در راس امور قرار گرفتند، نتوانند آسیب زیادی به منافع عمومی کشور وارد کنند.ساختارهای درست، همان عاملی است که سبب شده میزان فساد در سیستمهای اداری و اقتصادی کشورهای پیشرفته و دارای دموکراسی کم باشد. در این کشورها، هم ساختار، ضدفساد طراحی شده هم احزاب قوی و رسانههای آزاد وجود دارد که مانع بروز و ظهور و گسترش فساد میشود. اما شما ایران را ببینید. تفکر حاکم بر نظام اقتصادی و ساختار اداری ما درست برعکس این است. ما معتقدیم میتوان افرادی متعهد و دلسوز را از میان خودیها انتخاب کرد، آنها را از گزینشها و سدهای متعدد عبور داد و سپس در راس هرم تصمیمگیری اداری و اقتصادی قرار داد. تصور بر این است که این افراد چنان خوب و پاکدست هستند که حتی اگر بستر فساد هم وجود داشته باشد، به سمت آن تمایل نخواهند داشت و در همه حال مدافع و حامی منافع عمومی کشور خواهند بود. اتفاقاً در چنین ساختار ایدئولوژیزدهای، دولت تصمیماتی میگیرد که زمینه ایجاد رانت و فساد را فراهم میکند؛ نتیجه همین میشود که میبینیم. فساد اداری و اقتصادی در کشور ایجاد میشود و رشد مییابد. مشکل اصلی ما این است که سیستم و ساختارهایمان عمدتاً متکی به برخی خواص طراحی شده و سپس در عمل به امان خدا رها شدهاند.این در حالی است که ما به درستی مدعی هستیم که یک نظام مردمی یا به اصطلاح دموکراتیک داریم.تفکر ما این است که در یک چارچوب ایدئولوژیک خاص، میتوان افراد متعهد را گزینش کرد و کار را با خیال راحت به آنها سپرد.
دادگاههای ما پر از مدیران خودروساز دولتی است. این مدیران خودروسازها چگونه در راس قرار گرفتند؟ مگر همه آن گزینشهای خاص عقیدتی و سیاسی را طی نکردند؟ مگر همه آنها تاییدیه نداشتند؟ همه به ظاهر آدمهای موجه و متعهدی بودند. اما چرا اینگونه شد؟
ما به یک ساختار مدرن ضدفساد نیاز داریم. این ساختار چند جزء دارد: اقتصاد آزاد رقابتی، احزاب واقعی و مستقل، اپوزیسیون قوی و بالاخره مطبوعات مستقل و فارغ از فشار قدرت سیاسی. اصولاً لازمه سیستم سیاسی دموکراتیک، همیشه وجود اپوزیسیون قوی و همسنگ خود قدرت حاکم است. اما اپوزیسیون ایران کجاست؟ ما در ایران یک اپوزیسیون صوری و وابسته به قدرت داریم.اینجا نظارتها صوری است و واقعی نیست. برای همین به نتیجه نمیرسد. ما ماکتی از دموکراسی غربی را به صورت سیستم انتخابی مردمی وارد کشور کردهایم و فکر میکنیم سیستم دموکراسی داریم. البته اگر منصفانه صحبت کنیم ما مانند کشورهای دیکتاتوری اطراف نیستیم. برخی اصول دموکراتیک حکومت انتخابی را رعایت میکنیم. اما اتفاقاً دموکراسی نیمبند بیشتر مستعد فساد است.
رابطه فساد و دموکراسی چندوجهی و بغرنج است. اگر دموکراسی نیمبند اجرا شود و الزامات دموکراسی واقعی رعایت نشود، امکان فساد خیلی بیشتر از سیستم دیکتاتوری است. سیستم چین کمونیست یک سیستم کاملاً متمرکز و دیکتاتوری است. حزب کمونیست حاکم بر سرنوشت کل جامعه است. آنجا دموکراسی نیست. اما فسادش کمتر است. یا مثال دیگر کره شمالی است.
ما یک سیستم التقاطی درست کردهایم که در معنای واقعی کلمه نه دموکراسی است و نه دیکتاتوری. نتیجه آن هم گرفتاری کنونی است. ما هم بدیهای دموکراسی را داریم و هم بدیهای دیکتاتوری را. قرار نیست از چین تقلید کنیم یا کره شمالی شویم. ما باید متناسب با فرهنگ خودمان چارهاندیشی کنیم. باید یک نظام دموکراتیک کاراتر و بهتر ایجاد کنیم. نظامی که بر اساس ایدئولوژی نباشد و معیار آن صلاحیت و تخصص حرفهای باشد.
مانع اصلی دو چیز است؛ یکی مشکل فکری نظام مدیریتی کشور و دیگری که به مساله اولی گرهخورده، منافع خاص افراد و گروههای ذینفوذ است. عده بسیاری در سیستم حکومتی ما از وضعیت بلبشوی کنونی سود میبرند. واضح است که در ظاهر شعار مبارزه با فساد میدهند اما در باطن مخالف آن هستند.
ما اطلاعات دقیقی از پشت صحنه نداریم و شفافیت کامل هم وجود ندارد پس نمیتوان گفت فساد تا کجا پیش رفته و به کدام سطوح قدرت رسیده است. اما همینکه نمیشود برخورد جدی با فساد انجام داد دلیل اصلی این است که اختاپوس فساد در سطوح بالا نفوذ کرده است. این را نه بهعنوان خبر که بهعنوان تحلیل عنوان میکنم. همین که نمیتوان با فساد مقابله کارسازی صورت داد، دلیل بر این است که عدهای در سطوح بالای مسوولان آلوده به فسادند./تجارت فردا
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵درد مزمن رشد اقتصادی پایین؛ عوامل و راهحلها
🔴خروج از رکود و بازگشت به چالش قدیمی
💠سعید مسگری/پژوهشگر اقتصادی
🔷در هفته های اخیر برخی مسئولین خبر از بهبود رشد اقتصادی امسال و حتی احتمال مثبت شدن آن دادند. اگرچه هنوز آمار رسمی از رشد اقتصادی امسال منتشر نشده اما به نظر میرسد عملکرد رشد اقتصادی از آنچه قبلا برآورد می شد بهتر خواهد بود
🔶در شرایطی که تمام پیش بینی ها از رشد اقتصادی منفی شدید در سال 98 خبر میدادند تحقق رشد اقتصادی نزدیک به صفر نیز میتواند دستاورد مهمی باشد. اما باید توجه داشت که چنین رشدی اگرچه می تواند به معنای پایان رکود باشد اما دلالتی بر حرکت به سمت رونق اقتصادی و یا کاهش مشکلات ایجاد شده ناشی از رشد منفی 4.9 درصدی سال گذشته نخواهد داشت.
🔷پیش بینی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نیز حاکی از اتمام رکود در سال آتی میلادی دارد. اما پیش بینی این نهادها نشان میدهد که در سالهای آتی، رشد اقتصادی ایران بسبار کم رق خواهد بود و فراتر از دو درصد نخواهد رفت. با توجه به این پیش بینی ها به نظر میرسد با برطرف شدن رکود، اقتصاد ایران به دامن بیماری قبلی خود یعنی رشد اقتصادی پایین بازخواهد گشت. اقتصاد ایران سالهای متمادی است که با رشد اقتصادی پایین و پرنوسان مواجه است. بطوریکه میانگین بلندمدت آن همواره زیر 5 درصد بوده است.
🔶اکنون که اقتصاد ایران به دلیل شوک برونزای تحریم ها دچار رشد اقتصادی منفی شده این تصور ایجاد شده که مشکل اقتصاد ایران رشد منفی و رکود شدید اقتصادی است درحالیکه مشکل اصلی اقتصاد ایران رشد اقتصادی پایین و ضعیف درطول سالیان متمادی است. مشکل رکود دیر یا زود حل خواهد شد و مجددا رشد اقتصادی مثبت خواهد شد اما مشکل رشد اقتصادی اندک همچنان پابرجا خواهد ماند.
🔷کوتاه سخن آنکه برای بهبود وضعیت اقتصاد ایران و حرکت به سمت توسعه اقتصادی باید به فکر حل مشکلات و بیماری های مزمن آن بود. خروج اقتصاد ایران از چالش رشد اقتصادی پایین یکی از اولویت های اصلی است و نباید توسط سیاستگذاران، کارشناسان و رسانه ها به خروج از رکود و مثبت شدن رشد اقتصادی تقلیل یابد.
🔶متن کامل را میتوانید در لینک زیر بخوانید
http://smesgari.ir/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/243
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🔴خروج از رکود و بازگشت به چالش قدیمی
💠سعید مسگری/پژوهشگر اقتصادی
🔷در هفته های اخیر برخی مسئولین خبر از بهبود رشد اقتصادی امسال و حتی احتمال مثبت شدن آن دادند. اگرچه هنوز آمار رسمی از رشد اقتصادی امسال منتشر نشده اما به نظر میرسد عملکرد رشد اقتصادی از آنچه قبلا برآورد می شد بهتر خواهد بود
🔶در شرایطی که تمام پیش بینی ها از رشد اقتصادی منفی شدید در سال 98 خبر میدادند تحقق رشد اقتصادی نزدیک به صفر نیز میتواند دستاورد مهمی باشد. اما باید توجه داشت که چنین رشدی اگرچه می تواند به معنای پایان رکود باشد اما دلالتی بر حرکت به سمت رونق اقتصادی و یا کاهش مشکلات ایجاد شده ناشی از رشد منفی 4.9 درصدی سال گذشته نخواهد داشت.
🔷پیش بینی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نیز حاکی از اتمام رکود در سال آتی میلادی دارد. اما پیش بینی این نهادها نشان میدهد که در سالهای آتی، رشد اقتصادی ایران بسبار کم رق خواهد بود و فراتر از دو درصد نخواهد رفت. با توجه به این پیش بینی ها به نظر میرسد با برطرف شدن رکود، اقتصاد ایران به دامن بیماری قبلی خود یعنی رشد اقتصادی پایین بازخواهد گشت. اقتصاد ایران سالهای متمادی است که با رشد اقتصادی پایین و پرنوسان مواجه است. بطوریکه میانگین بلندمدت آن همواره زیر 5 درصد بوده است.
🔶اکنون که اقتصاد ایران به دلیل شوک برونزای تحریم ها دچار رشد اقتصادی منفی شده این تصور ایجاد شده که مشکل اقتصاد ایران رشد منفی و رکود شدید اقتصادی است درحالیکه مشکل اصلی اقتصاد ایران رشد اقتصادی پایین و ضعیف درطول سالیان متمادی است. مشکل رکود دیر یا زود حل خواهد شد و مجددا رشد اقتصادی مثبت خواهد شد اما مشکل رشد اقتصادی اندک همچنان پابرجا خواهد ماند.
🔷کوتاه سخن آنکه برای بهبود وضعیت اقتصاد ایران و حرکت به سمت توسعه اقتصادی باید به فکر حل مشکلات و بیماری های مزمن آن بود. خروج اقتصاد ایران از چالش رشد اقتصادی پایین یکی از اولویت های اصلی است و نباید توسط سیاستگذاران، کارشناسان و رسانه ها به خروج از رکود و مثبت شدن رشد اقتصادی تقلیل یابد.
🔶متن کامل را میتوانید در لینک زیر بخوانید
http://smesgari.ir/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/243
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✅ سی ویژگی که عموماً از تحولاتِ ۴۵ سال اخیرآموخته ایم
✍️دکتر محمود سریع القلم
۱-تخصص در حکمرانی، پیچیده ترین تخصص هاست؛
۲-مهم ترین وجه حکمرانی، شناختِ ظرف و دینامیک جهانی است؛
۳-شناخت این ظرف به نظر میرسد سه پیش نیاز دارد: مطالعۀ وسیعِ متون اجتماعی،سیاسی واقتصادی، تسلط به زبان انگلیسی و فهم ریاضی گونه و واقعی ظرفیتهایِ داخلی؛
۴-خیلی نفت و گاز صادر نکنیم بلکه از آنها برای صنعتی شدن و تولید/صادرات کالا استفاده کنیم؛
۵-هر فردی فقط باید یک شغل داشته باشد؛
۶-سیاست یعنی به فکر آینده باشیم: از گذشته فقط باید درس گرفت؛
۷-خاورمیانه ای ها خیلی با ما تفاهم و تجانس ندارند؛
۸-کشور در حال توسعه ای که نرخ رشد زیر سه درصد داشته باشد، از زندگی معقول محروم است؛
۹-خارج از مدارهای دولتی، ثروتمند شویم؛
۱۰-مؤثرترین روش نفوذ در کشورهای دیگر، ورود در بازارهای آنهاست؛
۱۱-جامعه ای به شدت متکثر هستیم، تا میتوانیم برای یکدیگر جا باز کنیم؛
۱۲-تحقیر دیگران مجانی نیست؛
۱۳-نیاز عجیب خود را برای "خودنمایی" کم کنیم؛
۱۴-خود را مرکز ثقل قلمداد کردن، ناشی از مطالعه نکردن است؛
۱۵-مفهوم "ثبات اقتصادی" و ملزومات آن را کانون حکمرانی بدانیم؛
۱۶-بدون همکاری شهروندان، کشوری ساخته نمیشود؛
۱۷-مدارهای بردباری خود را وسیع ترکنیم تا میلیون ها نفر مهاجرت نکنند؛
۱۸-هیچ فضیلتی بالاتر از داشتن "یک شخصیت" نیست؛
۱۹-مهمترین دو موضوع برای مبارزه درحدِّ فردی: غرور و عصبانیت؛
۲۰-بگُذاریم رسانه ها و خبرنگاران با قلمِ مسئولانه، مانع از تکرار اشتباهات مجریان شوند؛
۲۱-اگر یک مدیر بیش از هشت سال در یک پروژه بماند، کارآمدی خود را از دست میدهد؛
۲۲-درگیری با قدرت های بزرگ خیلی هزینه دارد: ۱۳۲۰، ۱۳۳۰، ۱۳۵۵، ۱۳۵۹، ۱۳۹۰ …؛
۲۳-زندگی فقط قدرت نیست بلکه مملو از زیبایی های هنری، طبیعت و همزیستی است؛
۲۴-طبیعت، به شدت دروغگو را مجازات میکند؛
۲۵-قابل اتکاءترین روش برای مبارزه با فساد مالی: قدرتمند کردن قوۀ مقننه؛
۲۶-خیلی حرفهایمان را عوض نکنیم: اخلاق یعنی وفای به عهد؛
۲۷-با مطالعه و خودشناسی به مبارزه با غرور و خودبزرگ پنداری برویم؛
۲۸-از باغبانی به همان اندازه لذت ببریم که از وزارت؛
۲۹-مراقبت از محیط زیست را یک اصل درزندگی بدانیم؛
۳۰-گنجینۀ گرانقدری به نام تجربۀ بشری وجود دارد.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✍️دکتر محمود سریع القلم
۱-تخصص در حکمرانی، پیچیده ترین تخصص هاست؛
۲-مهم ترین وجه حکمرانی، شناختِ ظرف و دینامیک جهانی است؛
۳-شناخت این ظرف به نظر میرسد سه پیش نیاز دارد: مطالعۀ وسیعِ متون اجتماعی،سیاسی واقتصادی، تسلط به زبان انگلیسی و فهم ریاضی گونه و واقعی ظرفیتهایِ داخلی؛
۴-خیلی نفت و گاز صادر نکنیم بلکه از آنها برای صنعتی شدن و تولید/صادرات کالا استفاده کنیم؛
۵-هر فردی فقط باید یک شغل داشته باشد؛
۶-سیاست یعنی به فکر آینده باشیم: از گذشته فقط باید درس گرفت؛
۷-خاورمیانه ای ها خیلی با ما تفاهم و تجانس ندارند؛
۸-کشور در حال توسعه ای که نرخ رشد زیر سه درصد داشته باشد، از زندگی معقول محروم است؛
۹-خارج از مدارهای دولتی، ثروتمند شویم؛
۱۰-مؤثرترین روش نفوذ در کشورهای دیگر، ورود در بازارهای آنهاست؛
۱۱-جامعه ای به شدت متکثر هستیم، تا میتوانیم برای یکدیگر جا باز کنیم؛
۱۲-تحقیر دیگران مجانی نیست؛
۱۳-نیاز عجیب خود را برای "خودنمایی" کم کنیم؛
۱۴-خود را مرکز ثقل قلمداد کردن، ناشی از مطالعه نکردن است؛
۱۵-مفهوم "ثبات اقتصادی" و ملزومات آن را کانون حکمرانی بدانیم؛
۱۶-بدون همکاری شهروندان، کشوری ساخته نمیشود؛
۱۷-مدارهای بردباری خود را وسیع ترکنیم تا میلیون ها نفر مهاجرت نکنند؛
۱۸-هیچ فضیلتی بالاتر از داشتن "یک شخصیت" نیست؛
۱۹-مهمترین دو موضوع برای مبارزه درحدِّ فردی: غرور و عصبانیت؛
۲۰-بگُذاریم رسانه ها و خبرنگاران با قلمِ مسئولانه، مانع از تکرار اشتباهات مجریان شوند؛
۲۱-اگر یک مدیر بیش از هشت سال در یک پروژه بماند، کارآمدی خود را از دست میدهد؛
۲۲-درگیری با قدرت های بزرگ خیلی هزینه دارد: ۱۳۲۰، ۱۳۳۰، ۱۳۵۵، ۱۳۵۹، ۱۳۹۰ …؛
۲۳-زندگی فقط قدرت نیست بلکه مملو از زیبایی های هنری، طبیعت و همزیستی است؛
۲۴-طبیعت، به شدت دروغگو را مجازات میکند؛
۲۵-قابل اتکاءترین روش برای مبارزه با فساد مالی: قدرتمند کردن قوۀ مقننه؛
۲۶-خیلی حرفهایمان را عوض نکنیم: اخلاق یعنی وفای به عهد؛
۲۷-با مطالعه و خودشناسی به مبارزه با غرور و خودبزرگ پنداری برویم؛
۲۸-از باغبانی به همان اندازه لذت ببریم که از وزارت؛
۲۹-مراقبت از محیط زیست را یک اصل درزندگی بدانیم؛
۳۰-گنجینۀ گرانقدری به نام تجربۀ بشری وجود دارد.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ آمریکا همسایه ماست!
✍ عیسی پیله ور
1⃣ آمریکا همسایه مالی بانکی ماست:
به زحمت بتوان در دنیا بانکی یا موسسه مالی پیدا کرد که با آمریکا کار نکند و رابطهاش با آمریکا مهمتر از رابطهاش با ما نباشد. (*)
2⃣ آمریکا همسایه سایبری ماست:
با جهانی شدن اینترنت (سابقا آمریکائی)، قویترین و موثرترین شرکتها و موسسات سایبری آمریکائیاند. میکروسافت، گوگل، فیسبوک، توئیتر، و تقریبا همه شرکتهای زیرساختی و خدماتی اینترنتی-سایبری آمریکائیاند. شرکتهای سایبری بین المللی دیگر کشورها، خیلی کم و معدودند. خدمات آنها هم اغلب کم و محدود است.
3⃣ آمریکا همسایه ما در شبکه جهانی ارزش است:
تولید محصولات و ارائه خدمات در دنیا، در یک کشور و با مواد اولیه یک کشور انجام نمیشود. تولید و توزیع اغلب محصولات با استفاده از مواد و خدماتی انجام میشود که از گوشه گوشه دنیا خریداری میشوند و اغلب لازم است به گوشه گوشه دنیا صادر شوند تا در رقابت با تولیدکنندگان دیگر به صرفه و رقابتی باشد. ارائه خدمات مختلف هم همینطور. همین روابط متعدد، شبکه جهانی درهم تنیدهای است. خیلی بزرگ و خیلی درهم تنیده. و شرکتهای تولیدی و خدماتی آمریکائی تقریبا در هر نقطه این شبکه حضور دارند.
4⃣ آمریکا همسایه ما در آبهایآزاد است:
به لحاظ دریایی فقط یک ابرقدرت وجود دارد که در اغلب نقاط مهم دریایی دنیا حضور تعیین کننده دارد. بقیه قدرتها در سواحل خودشان حضور دارند و حداکثر می توانند اسکادرانی را به یک یا دو نقطه دیگر بفرستند. مشکل میتوان مسیری دریایی پیدا کرد که آمریکا حضور نداشته باشد. (اگر هم چنان مسیری پیدا شود، به احتمال زیاد اغلب کشورهای همسایه ترجیح میدهند که کاش آمریکا حضور داشت تا سیطره فلان قدرت زورگو را بالانس میکرد)
5⃣ آمریکا همسایه ما در دنیای علم و تکنولوژی است:
اغلب شرکتها و موسسات موفق علمی و تکنولوژیک یا آمریکائیاند یا با آمریکائیها رابطه کاری خیلی نزدیک دارند.
اگر نخواهیم در زندانی خودساخته و ارتجاعی زندگی کنیم، آمریکا همسایه ماست. در واقع مهمترین و بزرگترین همسایه ماست. ممکن است سیاستهای آن در مقاطعی به نفع ما و در مقاطعی به ضرر ما باشد، ولی در هر صورت همسایه ماست و خواهد بود. فرار از همسایگی با آمریکا تقریبا معادل فرار از همه امکانات مهم فعلی دنیا و فرار از اغلب امکانات مهم دنیا در یکی دو نسل آینده است.
سیاستهای ما در قبال آمریکا باید مبتنی بر همسایگی باشد. اگر تصمیمسازان و تصمیمگیران ما، آمریکا را کشوری دور و غیرهمسایه فرض کنند، این فرض اشتباه و غیرواقعبینانه به سیاستهای اشتباه و پرهزینه متعددی منجر شده و خواهد شد.
این وضعیت مختص ما نیست بلکه آمریکا بزرگترین و مهمترین همسایه اغلب کشورهای دنیاست. در دهههای اخیر، در واقع "قاره هفتمی" شکل گرفته که در آن، آمریکا تنها ابرقدرت است. قدرتهایی که در جغرافیای قبلی ابرقدرت محسوب میشوند، در قاره هفتم، کوتولههایی بیش نیستند. اگر اغلب کشورها و قدرتها از آمریکا تبعیت دارند یا از مقابله با آن جدا پرهیز می کنند به این خاطر است که جایگاه خود در قاره هفتم را درک می کنند.
(*)🔲 حتی اگر قدرت مالی چین از آمریکا بزرگتر شود، رابطه مالی و بانکی آن دو با همدیگر، خیلی مهمتر از رابطه چین با ایران خواهد بود. لذا دلخوشی به سیستم مالی چینی، دلخوشی به واردات از خود چین است نه بیشتر.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✍ عیسی پیله ور
1⃣ آمریکا همسایه مالی بانکی ماست:
به زحمت بتوان در دنیا بانکی یا موسسه مالی پیدا کرد که با آمریکا کار نکند و رابطهاش با آمریکا مهمتر از رابطهاش با ما نباشد. (*)
2⃣ آمریکا همسایه سایبری ماست:
با جهانی شدن اینترنت (سابقا آمریکائی)، قویترین و موثرترین شرکتها و موسسات سایبری آمریکائیاند. میکروسافت، گوگل، فیسبوک، توئیتر، و تقریبا همه شرکتهای زیرساختی و خدماتی اینترنتی-سایبری آمریکائیاند. شرکتهای سایبری بین المللی دیگر کشورها، خیلی کم و معدودند. خدمات آنها هم اغلب کم و محدود است.
3⃣ آمریکا همسایه ما در شبکه جهانی ارزش است:
تولید محصولات و ارائه خدمات در دنیا، در یک کشور و با مواد اولیه یک کشور انجام نمیشود. تولید و توزیع اغلب محصولات با استفاده از مواد و خدماتی انجام میشود که از گوشه گوشه دنیا خریداری میشوند و اغلب لازم است به گوشه گوشه دنیا صادر شوند تا در رقابت با تولیدکنندگان دیگر به صرفه و رقابتی باشد. ارائه خدمات مختلف هم همینطور. همین روابط متعدد، شبکه جهانی درهم تنیدهای است. خیلی بزرگ و خیلی درهم تنیده. و شرکتهای تولیدی و خدماتی آمریکائی تقریبا در هر نقطه این شبکه حضور دارند.
4⃣ آمریکا همسایه ما در آبهایآزاد است:
به لحاظ دریایی فقط یک ابرقدرت وجود دارد که در اغلب نقاط مهم دریایی دنیا حضور تعیین کننده دارد. بقیه قدرتها در سواحل خودشان حضور دارند و حداکثر می توانند اسکادرانی را به یک یا دو نقطه دیگر بفرستند. مشکل میتوان مسیری دریایی پیدا کرد که آمریکا حضور نداشته باشد. (اگر هم چنان مسیری پیدا شود، به احتمال زیاد اغلب کشورهای همسایه ترجیح میدهند که کاش آمریکا حضور داشت تا سیطره فلان قدرت زورگو را بالانس میکرد)
5⃣ آمریکا همسایه ما در دنیای علم و تکنولوژی است:
اغلب شرکتها و موسسات موفق علمی و تکنولوژیک یا آمریکائیاند یا با آمریکائیها رابطه کاری خیلی نزدیک دارند.
اگر نخواهیم در زندانی خودساخته و ارتجاعی زندگی کنیم، آمریکا همسایه ماست. در واقع مهمترین و بزرگترین همسایه ماست. ممکن است سیاستهای آن در مقاطعی به نفع ما و در مقاطعی به ضرر ما باشد، ولی در هر صورت همسایه ماست و خواهد بود. فرار از همسایگی با آمریکا تقریبا معادل فرار از همه امکانات مهم فعلی دنیا و فرار از اغلب امکانات مهم دنیا در یکی دو نسل آینده است.
سیاستهای ما در قبال آمریکا باید مبتنی بر همسایگی باشد. اگر تصمیمسازان و تصمیمگیران ما، آمریکا را کشوری دور و غیرهمسایه فرض کنند، این فرض اشتباه و غیرواقعبینانه به سیاستهای اشتباه و پرهزینه متعددی منجر شده و خواهد شد.
این وضعیت مختص ما نیست بلکه آمریکا بزرگترین و مهمترین همسایه اغلب کشورهای دنیاست. در دهههای اخیر، در واقع "قاره هفتمی" شکل گرفته که در آن، آمریکا تنها ابرقدرت است. قدرتهایی که در جغرافیای قبلی ابرقدرت محسوب میشوند، در قاره هفتم، کوتولههایی بیش نیستند. اگر اغلب کشورها و قدرتها از آمریکا تبعیت دارند یا از مقابله با آن جدا پرهیز می کنند به این خاطر است که جایگاه خود در قاره هفتم را درک می کنند.
(*)🔲 حتی اگر قدرت مالی چین از آمریکا بزرگتر شود، رابطه مالی و بانکی آن دو با همدیگر، خیلی مهمتر از رابطه چین با ایران خواهد بود. لذا دلخوشی به سیستم مالی چینی، دلخوشی به واردات از خود چین است نه بیشتر.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یک_دقیقه_مطالعه
▪️ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. ملانصرالدین پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام.
▪️اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند!
#طنز_اقتصادی
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
▪️ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. ملانصرالدین پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام.
▪️اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند!
#طنز_اقتصادی
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
✅ ریسکهای مثبت و منفی آینده سهام
☑️ بودجه ۹۹:
▪️بدون تردید یکی از مسائل مهم و مورد مناقشه برای ادامه حرکت بازار سهام مشخص شدن قیمتهای مهمی چون نرخ ارز و هزینه انرژی در بودجه سال بعد کشور است. انتظار برای رونمایی از این اطلاعات میتواند تا حدودی زمینه را برای برآورد مطمئنتر سود شرکتهای بورسی و ترسیم چشمانداز میانمدت بازار از محل اندازهگیری سودهای تحلیلی فراهم کند. یکی از گمانهزنیهای مهم در این خصوص، افزایش قیمت حاملهای انرژی و پایان دادن به معافیتهای مالیاتی است.
▪️این مساله میتواند به شرکتهای کالایی بورس در کوتاهمدت از بُعد هزینهای فشار بیاورد اما در بلندمدت سبب کمک به خروج سود از جیب دلالان به سمت تولید خواهد شد. مسالهای که در ابتدای کار فعالیت بنیادیکارهای ارزشی بورس را محدودتر نیز میکند. پس اگر قرار باشد رونقی در سهام شکل بگیرد، احتمالا در گروههایی است که انرژیبری کمتری دارند.
☑️ بازار جهانی:
▪️در حوزه قیمت جهانی کامودیتیها و نرخ دلار که بعضی انتظارات افزایشی شکل گرفته است میتواند در صورت محقق شدن، بنیادیکاران ارزشی را بهطور موثری به فعالان بورسی اضافه کند. موضوعی که قاعدتا اثر مثبتی بر سهام گروههای کالایی به جا خواهد گذاشت و در نهایت شاید به تغییر معادلاتی برای شاخص کل و هموزن بینجامد. با این حال همانگونه که انتظار میرفت مذاکرات تجاری و رفع تنشهای بزرگ دو اقتصاد مطرح دنیا مارپیچی طویل است. هفته گذشته چین از پیشروی مذاکرات تا به حدی گفت که بازارها را به حذف مرحلهای تعرفههای سابق امیدوار کرد.
▪️در مقابل ترامپ روز جمعه این پیشفرض را رد کرد و امیدواریها را به تعویق افزایش تعرفههای ماه دسامبر معطوف ساخت. هماکنون در حدود ۳۶۰ میلیارد دلار از کالاهای وارداتی از چین به آمریکا مشمول تعرفه است و حذف این حجم از تعرفه خود پیچ و خمهای فراوانی خواهد داشت. با این حال روند قیمتها در بازارهای امن، همچون طلا و اوراق قرضه نشان از آن دارد که فعالان اقتصادی، رسیدن به توافق تجاری را بهعنوان گزینهای محتمل تلقی میکنند.
▪️رویترز نیز به نقل از مدیر سرمایهگذاری شرکت دابللاین آورده است بهبود روند مناسبات تجاری بین چین و آمریکا احتمال وقوع رکود در یک سال آینده را که طی ماههای اخیر به ۷۵ درصد رسیده بود، تا سطح ۴۰ درصدی کاهش میدهد. به این ترتیب میتوان تاثیر چنین توافقی را بر فضای عمومی بازارها پیشبینی کرد.
☑️ ریسکهای سیستماتیک:
▪️در سوی دیگر دو ریسک سیستماتیک نرخ بهره و سیاست خارجه برای بورس وجود دارد. این ریسکها هر دو میتوانند در جهت مثبت عمل کنند. اخیرا برخی منابع از کاهش نرخ بهره برخی بانکهای دولتی از ۱۸ به ۱۵ درصد خبر دادهاند که در صورت واقعی شدن این اتفاق، میتوان تغییر محسوسی در آرایش سرمایهگذاران شاهد بود.
▪️در این شرایط احتمال ورود موج جدیدی از افراد تازه به بورس تقویت میشود که البته از نگاه بنیادی نیز با توجه به بالا رفتن نسبت قیمت به درآمدها از مدلهای ارزشگذاری توجیهپذیر است. در حوزه سیاسی نیز با توجه به آنکه بورس تهران مفروضات بدبینانه را پیشخور کرده، هرگونه تحول مثبتی میتواند موج خرید جدیدی را ایجاد کند. این مورد نیز عمدتا با حضور معاملهگرانی است که کمتر بهعنوان تحلیلگران بنیادی شناخته میشوند.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
☑️ بودجه ۹۹:
▪️بدون تردید یکی از مسائل مهم و مورد مناقشه برای ادامه حرکت بازار سهام مشخص شدن قیمتهای مهمی چون نرخ ارز و هزینه انرژی در بودجه سال بعد کشور است. انتظار برای رونمایی از این اطلاعات میتواند تا حدودی زمینه را برای برآورد مطمئنتر سود شرکتهای بورسی و ترسیم چشمانداز میانمدت بازار از محل اندازهگیری سودهای تحلیلی فراهم کند. یکی از گمانهزنیهای مهم در این خصوص، افزایش قیمت حاملهای انرژی و پایان دادن به معافیتهای مالیاتی است.
▪️این مساله میتواند به شرکتهای کالایی بورس در کوتاهمدت از بُعد هزینهای فشار بیاورد اما در بلندمدت سبب کمک به خروج سود از جیب دلالان به سمت تولید خواهد شد. مسالهای که در ابتدای کار فعالیت بنیادیکارهای ارزشی بورس را محدودتر نیز میکند. پس اگر قرار باشد رونقی در سهام شکل بگیرد، احتمالا در گروههایی است که انرژیبری کمتری دارند.
☑️ بازار جهانی:
▪️در حوزه قیمت جهانی کامودیتیها و نرخ دلار که بعضی انتظارات افزایشی شکل گرفته است میتواند در صورت محقق شدن، بنیادیکاران ارزشی را بهطور موثری به فعالان بورسی اضافه کند. موضوعی که قاعدتا اثر مثبتی بر سهام گروههای کالایی به جا خواهد گذاشت و در نهایت شاید به تغییر معادلاتی برای شاخص کل و هموزن بینجامد. با این حال همانگونه که انتظار میرفت مذاکرات تجاری و رفع تنشهای بزرگ دو اقتصاد مطرح دنیا مارپیچی طویل است. هفته گذشته چین از پیشروی مذاکرات تا به حدی گفت که بازارها را به حذف مرحلهای تعرفههای سابق امیدوار کرد.
▪️در مقابل ترامپ روز جمعه این پیشفرض را رد کرد و امیدواریها را به تعویق افزایش تعرفههای ماه دسامبر معطوف ساخت. هماکنون در حدود ۳۶۰ میلیارد دلار از کالاهای وارداتی از چین به آمریکا مشمول تعرفه است و حذف این حجم از تعرفه خود پیچ و خمهای فراوانی خواهد داشت. با این حال روند قیمتها در بازارهای امن، همچون طلا و اوراق قرضه نشان از آن دارد که فعالان اقتصادی، رسیدن به توافق تجاری را بهعنوان گزینهای محتمل تلقی میکنند.
▪️رویترز نیز به نقل از مدیر سرمایهگذاری شرکت دابللاین آورده است بهبود روند مناسبات تجاری بین چین و آمریکا احتمال وقوع رکود در یک سال آینده را که طی ماههای اخیر به ۷۵ درصد رسیده بود، تا سطح ۴۰ درصدی کاهش میدهد. به این ترتیب میتوان تاثیر چنین توافقی را بر فضای عمومی بازارها پیشبینی کرد.
☑️ ریسکهای سیستماتیک:
▪️در سوی دیگر دو ریسک سیستماتیک نرخ بهره و سیاست خارجه برای بورس وجود دارد. این ریسکها هر دو میتوانند در جهت مثبت عمل کنند. اخیرا برخی منابع از کاهش نرخ بهره برخی بانکهای دولتی از ۱۸ به ۱۵ درصد خبر دادهاند که در صورت واقعی شدن این اتفاق، میتوان تغییر محسوسی در آرایش سرمایهگذاران شاهد بود.
▪️در این شرایط احتمال ورود موج جدیدی از افراد تازه به بورس تقویت میشود که البته از نگاه بنیادی نیز با توجه به بالا رفتن نسبت قیمت به درآمدها از مدلهای ارزشگذاری توجیهپذیر است. در حوزه سیاسی نیز با توجه به آنکه بورس تهران مفروضات بدبینانه را پیشخور کرده، هرگونه تحول مثبتی میتواند موج خرید جدیدی را ایجاد کند. این مورد نیز عمدتا با حضور معاملهگرانی است که کمتر بهعنوان تحلیلگران بنیادی شناخته میشوند.
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 The Real Adam Smith: Ideas That Changed The World - Full Video
🗒 فایل انگلیسی مستند "آدام اسمیت واقعی"
#اخلاق_و_بازار
این مستند با نگاهی به زندگی آدام اسمیت از محل تولدش تا تحصیل و کرسی دانشگاهش، دو کتاب مهم وی یعنی "نظریه عواطف اخلاقی و ثروت ملل" را مرور میکند. آدام اسمیت بر خلاف بسیاری از فیلسوفان، اخلاق را امری ذهنی می داند و معتقد است که این اخلاق ضامن ماندگاری بازار است. به عبارت دیگر، در حالی که بسیار از مکاتب اخلاقی، بازار را محل تبلور خصیصه های منفی انسانی چون زراندوزی، خودپرستی و منفعت طلبی می دانند، اسمیت معتقد است که پیشبرد نفع شخصی، باعث عرضه کالا در بازار است و فروشندگان تا پایبند به اصول اخلاقی در مراودات تجاری خود نباشند نمی توانند در بلندمدت در بازار باقی بمانند. هر گونه تجاوز از این اصول و در نتیجه عدم خرید از سوی مشتریان باعث می شود تا عرضه کننده از بازار حذف شود. از این روست که قرابتی تام بین اصول اخلاقی و بقای بازار وجود دارد.
زیرنویس این مستند را در لینک زیر ببینید
https://www.ecoiran.com/fa/tiny/news-106
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
🗒 فایل انگلیسی مستند "آدام اسمیت واقعی"
#اخلاق_و_بازار
این مستند با نگاهی به زندگی آدام اسمیت از محل تولدش تا تحصیل و کرسی دانشگاهش، دو کتاب مهم وی یعنی "نظریه عواطف اخلاقی و ثروت ملل" را مرور میکند. آدام اسمیت بر خلاف بسیاری از فیلسوفان، اخلاق را امری ذهنی می داند و معتقد است که این اخلاق ضامن ماندگاری بازار است. به عبارت دیگر، در حالی که بسیار از مکاتب اخلاقی، بازار را محل تبلور خصیصه های منفی انسانی چون زراندوزی، خودپرستی و منفعت طلبی می دانند، اسمیت معتقد است که پیشبرد نفع شخصی، باعث عرضه کالا در بازار است و فروشندگان تا پایبند به اصول اخلاقی در مراودات تجاری خود نباشند نمی توانند در بلندمدت در بازار باقی بمانند. هر گونه تجاوز از این اصول و در نتیجه عدم خرید از سوی مشتریان باعث می شود تا عرضه کننده از بازار حذف شود. از این روست که قرابتی تام بین اصول اخلاقی و بقای بازار وجود دارد.
زیرنویس این مستند را در لینک زیر ببینید
https://www.ecoiran.com/fa/tiny/news-106
لینک کانال👇👇
🔻 @economy7
🔺 @economy7
آزادی گرگها موثر است به شرط آزادی گوزنها
تجارت فردا: با بهکارگیری استعاری ماجرای پارک ملی یلواستون برای تشریح وضعیت اکوسیستم اقتصاد ایران، میتوان گفت همانطور که نابودی گرگها در پارک ملی یلواستون اکوسیستم این محیط طبیعی را به آستانه نابودی کشاند، از بین بردن مکانیسم قیمت و رقابت نیز به وخیم شدن حال اقتصاد ایران منجر شده است. در مثال پارک یلواستون رهاسازی گرگ در طبیعت، به حیات گونههای متعدد جانوری و گیاهی در این پارک و نجات اکوسیستم انجامید، در اقتصاد ایران چاره چیست؟ گرگها و گوزنهای این اکوسیستم کداماند؟
داود سوری، اقتصاددان، میگوید: در اکوسیستم اقتصاد، گرگ مکانیسم قیمتهاست. یعنی همانطور که وجود گرگ در یلواستون تعادل را به اکوسیستم بازگرداند، در نظام اقتصادی هم مکانیسم قیمتهاست که این تعادل را برقرار میکند. همانطور که گرگ در طبیعت گوزنهای ضعیف را شکار میکند ولی گوزنهای قوی زنده میمانند، در نظام اقتصادی هم مکانیسم قیمتها بنگاههای ضعیف را از بازار خارج میکند ولی بنگاههای قویتر که از تکنولوژی، ابداعات و کارایی بهتری برخوردارند، در بازار میمانند. همانطور که با حذف گرگ از یلواستون اکوسیستم پارک به سمت بیابانی شدن پیش رفت، در اقتصاد هم وقتی دولتها بخواهند قیمتها را کنترل کنند یعنی گرگ اقتصاد را به قفس بیندازند، بنگاههای به قول آقای همتی «فشل» میتوانند رشد کنند و اقتصاد را به ورطه ناکارایی بیندازند.
در اقتصاد ایران هم همینطور است؛ نتیجه بسیاری از تصمیمات درست و غلط سالهای قبل امروز مشاهده میشود و تبعات تصمیمات امروز هم بعداً دیده خواهد شد، درحالیکه سیاستمداران ما معمولاً به اقتصاد به صورت کوتاهمدت نگاه میکنند و به آثار بلندمدت سیاستهای درست و غلط توجه ندارند. نگاه کردن به اقتصاد مثل یک اکوسیستم طبیعی از بعضی جهات صحیح است و از برخی جهات میتواند اینطور نباشد. ما در اقتصاد با یک موجود طبیعی مثل انسان روبهرو هستیم. در اقتصاد مجموعهای از انگیزهها و خواستهها وجود دارد و تعامل بین این انگیزهها و خواستههای انسانی یکسری ضوابط را بر رفتارها حاکم میکند. همانطور که در مثال یلواستون نیز میبینیم در طبیعت هم چنین اکوسیستمی حاکم است.
شاید تفاوت اقتصاد با فضای طبیعی این است که بسیاری اوقات در اقتصاد میتوان با شناخت انگیزهها و روابط سیاستگذاری کرد و انگیزههای موجود را به سمت هدف مطلوب هدایت کرد. تفاوت دیگر اقتصاد و طبیعت این است که در اقتصاد امکان حل برخی ناملایمات وجود دارد. به عنوان مثال برای حل پدیده فقر در اقتصاد و خصوصاً اقتصاد بازار میتوان ابزار مالیات را به کار گرفت و با دریافت مالیات از ثروتمندان به فقرا کمک رساند. درحالیکه در طبیعت همیشه حیوانات وحشی حیوانات ضعیفتر را شکار میکنند.
متن کامل:
https://plink.ir/Q25MT
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
تجارت فردا: با بهکارگیری استعاری ماجرای پارک ملی یلواستون برای تشریح وضعیت اکوسیستم اقتصاد ایران، میتوان گفت همانطور که نابودی گرگها در پارک ملی یلواستون اکوسیستم این محیط طبیعی را به آستانه نابودی کشاند، از بین بردن مکانیسم قیمت و رقابت نیز به وخیم شدن حال اقتصاد ایران منجر شده است. در مثال پارک یلواستون رهاسازی گرگ در طبیعت، به حیات گونههای متعدد جانوری و گیاهی در این پارک و نجات اکوسیستم انجامید، در اقتصاد ایران چاره چیست؟ گرگها و گوزنهای این اکوسیستم کداماند؟
داود سوری، اقتصاددان، میگوید: در اکوسیستم اقتصاد، گرگ مکانیسم قیمتهاست. یعنی همانطور که وجود گرگ در یلواستون تعادل را به اکوسیستم بازگرداند، در نظام اقتصادی هم مکانیسم قیمتهاست که این تعادل را برقرار میکند. همانطور که گرگ در طبیعت گوزنهای ضعیف را شکار میکند ولی گوزنهای قوی زنده میمانند، در نظام اقتصادی هم مکانیسم قیمتها بنگاههای ضعیف را از بازار خارج میکند ولی بنگاههای قویتر که از تکنولوژی، ابداعات و کارایی بهتری برخوردارند، در بازار میمانند. همانطور که با حذف گرگ از یلواستون اکوسیستم پارک به سمت بیابانی شدن پیش رفت، در اقتصاد هم وقتی دولتها بخواهند قیمتها را کنترل کنند یعنی گرگ اقتصاد را به قفس بیندازند، بنگاههای به قول آقای همتی «فشل» میتوانند رشد کنند و اقتصاد را به ورطه ناکارایی بیندازند.
در اقتصاد ایران هم همینطور است؛ نتیجه بسیاری از تصمیمات درست و غلط سالهای قبل امروز مشاهده میشود و تبعات تصمیمات امروز هم بعداً دیده خواهد شد، درحالیکه سیاستمداران ما معمولاً به اقتصاد به صورت کوتاهمدت نگاه میکنند و به آثار بلندمدت سیاستهای درست و غلط توجه ندارند. نگاه کردن به اقتصاد مثل یک اکوسیستم طبیعی از بعضی جهات صحیح است و از برخی جهات میتواند اینطور نباشد. ما در اقتصاد با یک موجود طبیعی مثل انسان روبهرو هستیم. در اقتصاد مجموعهای از انگیزهها و خواستهها وجود دارد و تعامل بین این انگیزهها و خواستههای انسانی یکسری ضوابط را بر رفتارها حاکم میکند. همانطور که در مثال یلواستون نیز میبینیم در طبیعت هم چنین اکوسیستمی حاکم است.
شاید تفاوت اقتصاد با فضای طبیعی این است که بسیاری اوقات در اقتصاد میتوان با شناخت انگیزهها و روابط سیاستگذاری کرد و انگیزههای موجود را به سمت هدف مطلوب هدایت کرد. تفاوت دیگر اقتصاد و طبیعت این است که در اقتصاد امکان حل برخی ناملایمات وجود دارد. به عنوان مثال برای حل پدیده فقر در اقتصاد و خصوصاً اقتصاد بازار میتوان ابزار مالیات را به کار گرفت و با دریافت مالیات از ثروتمندان به فقرا کمک رساند. درحالیکه در طبیعت همیشه حیوانات وحشی حیوانات ضعیفتر را شکار میکنند.
متن کامل:
https://plink.ir/Q25MT
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کوکا کولا و فقرزُدایی
▪️چگونه می توان از تجارب موفق شرکتهای بزرگ برای اجرای پروژه های فقرزدایی الگو برداری کرد؟
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️چگونه می توان از تجارب موفق شرکتهای بزرگ برای اجرای پروژه های فقرزدایی الگو برداری کرد؟
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
🔰تحریم برای اقتصاد ایران همچون سرماخوردگی برای یک بیمار سرطانی است
✍دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان در مصاحبه با هفتهنامه تجارت فردا
▪️بهطور کلی رشد اقتصادی در کشورهای مختلف از طریق سه عامل ایجاد میشود؛ عامل اول انباشت سرمایه است که کشورها با استفاده از آن، تولید ناخالص داخلی خود را افزایش میدهند. اصولاً هم در مراحل اولیه رشد در همه کشورها، این عامل سرمایه است که نقش مسلط را دارد.
▪️در مرحله بعد عامل بهرهوری است که به رشد اقتصادی پایداری میدهد. عامل سوم نوآوری است که در مرحله نهایی قرار دارد و از آنجا که در میانمدت افزایش مدام بهرهوری برای ایجاد رشد اقتصادی سخت میشود، رشد محدود اقتصادی از طریق نوآوری، فقط در کشورهای بسیار توسعهیافته محقق میشود.
▪️به همین دلیل است که نسبت نرخ رشد اقتصادی به سطح توسعهیافتگی یک کشور کاهنده است؛ یعنی کشورهای توسعهیافته بهطور طبیعی نرخ رشد اقتصادی چندان بالایی ندارند.
▪️مثلاً نرخ رشد چهار درصد برای یک اقتصاد توسعهیافته، نرخ بالایی تلقی میشود درحالیکه در مورد کشوری مانند چین، ما وقتی مشاهده میکنیم که نرخ رشد این کشور به کمتر از هفت درصد رسیده، میگوییم رشد چین از شتاب افتاده!
▪️مدل حکمرانی اقتصاد کشور در دهههای گذشته به نحوی بوده که رفاه مردم عمدتا از اندوخته مالی و منابع طبیعی کشور تامین شده که این منابع هم با سرعت رو به کاهش بوده است.
▪️نتیجه اینکه منابع کشور بحرانی شده و تراز مالی کشور در قسمتهای مختلف منفی است؛ تراز مالی نظام بانکی، بودجه و حتی بنگاههای ما هم منفی است و سرریز تمام این عدم تعادلها هم روی دوش بانک مرکزی قرار گرفته. مجموعه این عوامل ابرچالشهای اقتصاد ایران را به وجود آورده است.
▪️در نظر بگیرید یک جوان سالم دچار یک آنفلوآنزای شدید شده است. ما میدانیم که این فرد مکانیسمهای دفاعی قوی درون بدنش دارد و تجویز دارو فقط برای کمک به این مکانیسم دفاعی طبیعی بدن صورت میگیرد.
▪️اما فردی که برای مدت طولانی دچار یک بیماری سخت مانند سرطان یا بیماری ریوی است، حتی یک سرماخوردگی ساده هم برایش خطرناک است؛ چون مکانیسم دفاعی بدنش بسیار ضعیف شده است.
▪️تحریم هم در اقتصاد ایران به مثابه سرماخوردگی برای یک بیمار ناتوان است که گرفتار بیماری جدی است.
▪️تحریم یک جنگ اقتصادی محسوب میشود و این خاصیت جنگ است که منابع را تخریب میکند و اجازه شکلگیری منابع جدید را هم نمیدهد.
▪️به نظر میرسد در شرایط کنونی ما دو گزینه بیشتر نداشته باشیم. گزینه اول کاستن از اتلاف منابع است که اشاره کردم و گزینه دوم اعمال سیاست مالیاتهای بازتوزیعی است که در حال حاضر در کشور نداریم.
▪️توضیحش این است که شرایط رکودی، فقر را تشدید میکند و تورم نابرابری را افزایش میدهد. نابرابری خود شامل سه بخش نابرابری درآمد، نابرابری ثروت و نابرابری مصرف است.
▪️آنچه در آمار مشاهده میشود، نابرابری مصرف است؛ اما نابرابری درآمد از نابرابری مصرف بیشتر و نابرابری ثروت هم از نابرابری درآمد بیشتر است./مطالعات آمریکا
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان در مصاحبه با هفتهنامه تجارت فردا
▪️بهطور کلی رشد اقتصادی در کشورهای مختلف از طریق سه عامل ایجاد میشود؛ عامل اول انباشت سرمایه است که کشورها با استفاده از آن، تولید ناخالص داخلی خود را افزایش میدهند. اصولاً هم در مراحل اولیه رشد در همه کشورها، این عامل سرمایه است که نقش مسلط را دارد.
▪️در مرحله بعد عامل بهرهوری است که به رشد اقتصادی پایداری میدهد. عامل سوم نوآوری است که در مرحله نهایی قرار دارد و از آنجا که در میانمدت افزایش مدام بهرهوری برای ایجاد رشد اقتصادی سخت میشود، رشد محدود اقتصادی از طریق نوآوری، فقط در کشورهای بسیار توسعهیافته محقق میشود.
▪️به همین دلیل است که نسبت نرخ رشد اقتصادی به سطح توسعهیافتگی یک کشور کاهنده است؛ یعنی کشورهای توسعهیافته بهطور طبیعی نرخ رشد اقتصادی چندان بالایی ندارند.
▪️مثلاً نرخ رشد چهار درصد برای یک اقتصاد توسعهیافته، نرخ بالایی تلقی میشود درحالیکه در مورد کشوری مانند چین، ما وقتی مشاهده میکنیم که نرخ رشد این کشور به کمتر از هفت درصد رسیده، میگوییم رشد چین از شتاب افتاده!
▪️مدل حکمرانی اقتصاد کشور در دهههای گذشته به نحوی بوده که رفاه مردم عمدتا از اندوخته مالی و منابع طبیعی کشور تامین شده که این منابع هم با سرعت رو به کاهش بوده است.
▪️نتیجه اینکه منابع کشور بحرانی شده و تراز مالی کشور در قسمتهای مختلف منفی است؛ تراز مالی نظام بانکی، بودجه و حتی بنگاههای ما هم منفی است و سرریز تمام این عدم تعادلها هم روی دوش بانک مرکزی قرار گرفته. مجموعه این عوامل ابرچالشهای اقتصاد ایران را به وجود آورده است.
▪️در نظر بگیرید یک جوان سالم دچار یک آنفلوآنزای شدید شده است. ما میدانیم که این فرد مکانیسمهای دفاعی قوی درون بدنش دارد و تجویز دارو فقط برای کمک به این مکانیسم دفاعی طبیعی بدن صورت میگیرد.
▪️اما فردی که برای مدت طولانی دچار یک بیماری سخت مانند سرطان یا بیماری ریوی است، حتی یک سرماخوردگی ساده هم برایش خطرناک است؛ چون مکانیسم دفاعی بدنش بسیار ضعیف شده است.
▪️تحریم هم در اقتصاد ایران به مثابه سرماخوردگی برای یک بیمار ناتوان است که گرفتار بیماری جدی است.
▪️تحریم یک جنگ اقتصادی محسوب میشود و این خاصیت جنگ است که منابع را تخریب میکند و اجازه شکلگیری منابع جدید را هم نمیدهد.
▪️به نظر میرسد در شرایط کنونی ما دو گزینه بیشتر نداشته باشیم. گزینه اول کاستن از اتلاف منابع است که اشاره کردم و گزینه دوم اعمال سیاست مالیاتهای بازتوزیعی است که در حال حاضر در کشور نداریم.
▪️توضیحش این است که شرایط رکودی، فقر را تشدید میکند و تورم نابرابری را افزایش میدهد. نابرابری خود شامل سه بخش نابرابری درآمد، نابرابری ثروت و نابرابری مصرف است.
▪️آنچه در آمار مشاهده میشود، نابرابری مصرف است؛ اما نابرابری درآمد از نابرابری مصرف بیشتر و نابرابری ثروت هم از نابرابری درآمد بیشتر است./مطالعات آمریکا
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️ده فرمان: چه باید کرد؟
✍️ دکتر علی سعدوندی
واقعیت این است که وضعیت بودجه ما نسبت به پیش از تحریم تغییر چندانی نداشته است. در گذشته به بهانه درآمد نفت از محل پایه پولی، کسری بودجه عملیاتی تامین می شد، در شرایط فعلی تنها آن بهانه درآمد نفتی حذف شده است ولی بانک مرکزی به راحتی می تواند باز هم کسری بودجه را تامین کند با این تفاوت که در طرف دارایی ها، به عوض دارایی خارجی، بدهی دولت را قرار دهد. پولی سازی کسری بودجه بزرگترین گناه اقتصادی است که در کشور ما قبح آن ریخته است.
و اما شرایط فعلی بهترین زمان را فراهم آورده که یک بار برای همیشه (1) رابطه بودجه ریالی و درآمد نفتی و (2) رابطه بودجه ریالی و بانک مرکزی قطع شود. چگونه؟
(الف) بودجه ریالی از ارزی تفکیک شود. بودجه ارزی به پروژه های عمرانی که مخارج کامل ارزی دارند اختصاص یابد. در این صورت ارز حاصل از فروش ثروت موجب کاهش نرخ حقیقی ارز نشده و روند 50 ساله بیماری هلندی و صنعت زدایی برای اولین بار متوقف می شود.
(ب) تامین کسری بودجه به طور مستقیم یا غیر مستقیم از محل پایه پولی متوقف شود. دست درازی دولت به منابع پرقدرت بانک مرکزی اگر ادامه یابد تورم های بالا دائمی خواهد شد. بنابراین دولت چاره ای ندارد مگر اینکه برای تامین تمامی کسری بودجه عملیاتی از انتشار اوراق بدهی بهره ببرد.
(ج) با تثبیت سپرده ها، برای سیاست انبساطی مالی فرصت کسب شود. در طول این زمان انتشار اوراق با قدرت آغاز شود و افزایش نرخ بهره تا زمانی که با نرخ تورم انتظاری برابر شود تحمل شود.
(د) به محض آغاز روند کاهش نرخ تورم، نرخ بهره نیز با بهره گیری از عملیات مترقی بازار باز کاهش یابد. پیش بینی می شود بین 15 تا 25 درصد مجموعه اوراق منتشره از سوی بانک مرکزی خریداری شده و بدین طریق نرخ بهره اسمی و تورم در طی یک سال به سطح 20 درصد کاهش یابد. در این صورت پایه پولی به میزان 50 ه م ت و نقدینگی به میزان 350 ه م ت افزایش خواهد داشت که حتی کمتر از هدفگیری تورمی سال اول است.
(ه) با تخصیص کامل بودجه عمرانی در سطحی بالاتر از بودجه پیشنهادی (حداقل 100 ه م ت) می توان نرخ رشد اقتصادی را 7 تا 10 درصد رشد داد.
(و) هدفگذاری تورمی برای سال دوم 13 درصد، سال سوم 8 درصد، سال چهارم 5 درصد و سال پنجم 2 درصد خواهد بود. امید است پس از پنج سال از آغاز حکمفرمایی منطق و عقلانیت بر سیاست گذاری اقتصادی بتوانیم در زمینه تورم به کشورهای عزیز همسایه یعنی عراق و افغانستان برسیم.
(ز) سیاست گذاری ارزی و انرژی کشور در این 5 سال ثابت خواهد بود: افزایش ماهیانه 2 درصد برای نرخ ارز 3 درصد برای بنزین و 4 درصد برای سایر حامل های انرژی. این سیاست به مدت 4 سال ادامه یافته و شناورسازی نرخ ارز و آزادسازی بازار انرژی در سال پنجم محقق شود. در این صورت پیش بینی می شود که با حذف بزرگترین رقبای اشتغال در کشور یعنی کالای خارجی (تثبیت نرخ ارز) و سرمایه گذاری در صنایع انرژی بر به جای کاربر (تثبیت قیمت حامل ها) در طول دوره پنجساله بتوانیم هر ساله 2 میلیون شغل ایجاد کنیم.
(ح) عواید حاصل در صندوقی ذخیره شده و مطابق قانون مترقی هدفمندی، 50 درصد نقدی میان تمامی مردم تقسیم شده، 30 درصد خرج سرمایه گذاری در پروژه های کلان زیرساختی (ریل و بندر) و 20 درصد برای جبران کسری بودجه ناشی از گران شدن ارز و انرژی به دولت اختصاص یابد. هیات امنای صندوق از میان کارشناسان خوشنام غیردولتی انتخاب شده و کلیه امور به طور شفاف به اطلاع عموم برسد.
(ط) همزمان با افزایش نرخ ارز، نرخ تعرفه موثر کالاها ماهیانه 1 درصد کاهش یابد تا اولا تورم ناشی از افزایش نرخ ارز کنترل شود و ثانیا تولیدات رانت خوار داخلی مانند خودروسازان به تدریج به ارتقای کیفیت وادار شوند.
(ی) با رفع موانع کسب و کار و حذف انحصارات نرخ رشد اقتصادی کشور علی رغم تحریم ها ممکن است حتی دو رقمی شود چرا که مساعدترین کشور دنیا از لحاظ ساختار جمعیت برای رشد اقتصادی هستیم. کافی است موانع ورود در بازارهای وکالت، سردفتری، پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری، داروخانه ها، نانوایی ها، سلمانی ها، آموزشگاه ها، دانشگاه ها، بازار سرمایه و بازارهای پولی و بانکی برداشته شود تا حداقل دو ملیون شغل در سال ایجاد شود.
در پایان باید یادآور شوم که ممکن است ایرانیان نظرات بالا را خواب و خیال و نشدنی بدانند. اما بیایید در عرصه تورم آرزوی افغانستان شدن را از ایران و ایرانی نگیریم. الگوهای ما که تنها نباید ونزوئلا و زیمباوه و آرژانتین و یونان باشند.
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍️ دکتر علی سعدوندی
واقعیت این است که وضعیت بودجه ما نسبت به پیش از تحریم تغییر چندانی نداشته است. در گذشته به بهانه درآمد نفت از محل پایه پولی، کسری بودجه عملیاتی تامین می شد، در شرایط فعلی تنها آن بهانه درآمد نفتی حذف شده است ولی بانک مرکزی به راحتی می تواند باز هم کسری بودجه را تامین کند با این تفاوت که در طرف دارایی ها، به عوض دارایی خارجی، بدهی دولت را قرار دهد. پولی سازی کسری بودجه بزرگترین گناه اقتصادی است که در کشور ما قبح آن ریخته است.
و اما شرایط فعلی بهترین زمان را فراهم آورده که یک بار برای همیشه (1) رابطه بودجه ریالی و درآمد نفتی و (2) رابطه بودجه ریالی و بانک مرکزی قطع شود. چگونه؟
(الف) بودجه ریالی از ارزی تفکیک شود. بودجه ارزی به پروژه های عمرانی که مخارج کامل ارزی دارند اختصاص یابد. در این صورت ارز حاصل از فروش ثروت موجب کاهش نرخ حقیقی ارز نشده و روند 50 ساله بیماری هلندی و صنعت زدایی برای اولین بار متوقف می شود.
(ب) تامین کسری بودجه به طور مستقیم یا غیر مستقیم از محل پایه پولی متوقف شود. دست درازی دولت به منابع پرقدرت بانک مرکزی اگر ادامه یابد تورم های بالا دائمی خواهد شد. بنابراین دولت چاره ای ندارد مگر اینکه برای تامین تمامی کسری بودجه عملیاتی از انتشار اوراق بدهی بهره ببرد.
(ج) با تثبیت سپرده ها، برای سیاست انبساطی مالی فرصت کسب شود. در طول این زمان انتشار اوراق با قدرت آغاز شود و افزایش نرخ بهره تا زمانی که با نرخ تورم انتظاری برابر شود تحمل شود.
(د) به محض آغاز روند کاهش نرخ تورم، نرخ بهره نیز با بهره گیری از عملیات مترقی بازار باز کاهش یابد. پیش بینی می شود بین 15 تا 25 درصد مجموعه اوراق منتشره از سوی بانک مرکزی خریداری شده و بدین طریق نرخ بهره اسمی و تورم در طی یک سال به سطح 20 درصد کاهش یابد. در این صورت پایه پولی به میزان 50 ه م ت و نقدینگی به میزان 350 ه م ت افزایش خواهد داشت که حتی کمتر از هدفگیری تورمی سال اول است.
(ه) با تخصیص کامل بودجه عمرانی در سطحی بالاتر از بودجه پیشنهادی (حداقل 100 ه م ت) می توان نرخ رشد اقتصادی را 7 تا 10 درصد رشد داد.
(و) هدفگذاری تورمی برای سال دوم 13 درصد، سال سوم 8 درصد، سال چهارم 5 درصد و سال پنجم 2 درصد خواهد بود. امید است پس از پنج سال از آغاز حکمفرمایی منطق و عقلانیت بر سیاست گذاری اقتصادی بتوانیم در زمینه تورم به کشورهای عزیز همسایه یعنی عراق و افغانستان برسیم.
(ز) سیاست گذاری ارزی و انرژی کشور در این 5 سال ثابت خواهد بود: افزایش ماهیانه 2 درصد برای نرخ ارز 3 درصد برای بنزین و 4 درصد برای سایر حامل های انرژی. این سیاست به مدت 4 سال ادامه یافته و شناورسازی نرخ ارز و آزادسازی بازار انرژی در سال پنجم محقق شود. در این صورت پیش بینی می شود که با حذف بزرگترین رقبای اشتغال در کشور یعنی کالای خارجی (تثبیت نرخ ارز) و سرمایه گذاری در صنایع انرژی بر به جای کاربر (تثبیت قیمت حامل ها) در طول دوره پنجساله بتوانیم هر ساله 2 میلیون شغل ایجاد کنیم.
(ح) عواید حاصل در صندوقی ذخیره شده و مطابق قانون مترقی هدفمندی، 50 درصد نقدی میان تمامی مردم تقسیم شده، 30 درصد خرج سرمایه گذاری در پروژه های کلان زیرساختی (ریل و بندر) و 20 درصد برای جبران کسری بودجه ناشی از گران شدن ارز و انرژی به دولت اختصاص یابد. هیات امنای صندوق از میان کارشناسان خوشنام غیردولتی انتخاب شده و کلیه امور به طور شفاف به اطلاع عموم برسد.
(ط) همزمان با افزایش نرخ ارز، نرخ تعرفه موثر کالاها ماهیانه 1 درصد کاهش یابد تا اولا تورم ناشی از افزایش نرخ ارز کنترل شود و ثانیا تولیدات رانت خوار داخلی مانند خودروسازان به تدریج به ارتقای کیفیت وادار شوند.
(ی) با رفع موانع کسب و کار و حذف انحصارات نرخ رشد اقتصادی کشور علی رغم تحریم ها ممکن است حتی دو رقمی شود چرا که مساعدترین کشور دنیا از لحاظ ساختار جمعیت برای رشد اقتصادی هستیم. کافی است موانع ورود در بازارهای وکالت، سردفتری، پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری، داروخانه ها، نانوایی ها، سلمانی ها، آموزشگاه ها، دانشگاه ها، بازار سرمایه و بازارهای پولی و بانکی برداشته شود تا حداقل دو ملیون شغل در سال ایجاد شود.
در پایان باید یادآور شوم که ممکن است ایرانیان نظرات بالا را خواب و خیال و نشدنی بدانند. اما بیایید در عرصه تورم آرزوی افغانستان شدن را از ایران و ایرانی نگیریم. الگوهای ما که تنها نباید ونزوئلا و زیمباوه و آرژانتین و یونان باشند.
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اثر فناوری بر درآمد بانک ها
▪️در حالی که امروزه در چین، مردم با استفاده از تلفن همراه پرداخت های خود را انجام می دهند در امریکا هنوز با استفاده از کارتهای اعتباری این کار انجام می شود. اگر در این کشور پرداخت با تلفن همراه صورت پذیرد پیش بینی می شود، سیستم بانکی از درآمد 43 میلیارد دلاری محروم شود.
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
▪️در حالی که امروزه در چین، مردم با استفاده از تلفن همراه پرداخت های خود را انجام می دهند در امریکا هنوز با استفاده از کارتهای اعتباری این کار انجام می شود. اگر در این کشور پرداخت با تلفن همراه صورت پذیرد پیش بینی می شود، سیستم بانکی از درآمد 43 میلیارد دلاری محروم شود.
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
🔰 انقباض و انضباط بودجه؛ شرط ونزوئلایی نشدن اقتصاد ایران
✍ علی مدنیزاده، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با تجارت فردا:
▪️مهمترین و کلیدیترین خدمتی که بودجه ۹۹ باید به کشور بکند این است که کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدهای نفتی مدیریت شود و دستاندازی به منابع بانک مرکزی نکند تا بتواند تورم را کنترل کند و ثبات اقتصادی را دوباره به اقتصاد بازگرداند و در این شرایط است که اقتصاد میتواند از رکود خارج شود. البته درصورتیکه کسری بودجه هزینههای جاری با منابع پایدار پوشانده شود، افزایش سرمایهگذاری عمومی حتی با تامین مالی از طریق اوراق توجیهپذیر است چراکه سرمایهگذاری خصوصی در شرایط رکودی افت کرده است.
▪️اگر سازمان برنامه و بودجه ظرف یکی دو سال گذشته انقباض و انضباط بودجهای را اعمال نمیکرد و بانک مرکزی نیز بازار ارز را مدیریت نمیکرد، بدون شک اقتصاد ایران امروز ونزوئلایی شده بود. امیدوارم با کمک مجلس، در سال 99 نیز درآمدها به شکلی تامین شود که مجبور نشویم از بانک مرکزی استقراض کنیم. بخشی از این راه در لایحه مصوب دولت منعکس نشده و باید امیدوار بود که در جریان تصویب قانون بودجه در مجلس منعکس شود.
▪️برای سال 99 سازمان برنامه اگرچه بودجه اسمی دستگاهها را افزایش داده، اما بودجه واقعی (با لحاظ قدرت خرید) آنها را کم کرده است. در نتیجه خود دستگاهها انگیزه پیدا کردهاند که مستقل از اقدامات کمیته بازبینی هزینهها، درباره نیروهای ناکارآمد وارد عمل شوند: اگر این نیروها مستخدم رسمی هستند و نمیتوانند آنها را اخراج کنند، پاداش و مزایایشان را حذف میکنند و اگر رابطه استخدامی رسمی ندارند، سقف قراردادشان را پایین میآورند یا کلاً تعدیل نیرو انجام میدهند.
▪️بودجه 99 در مجموع بودجه انبساطی نیست و حتی متناسب با تورم 40درصدی رشد نکرده است. حتی اگر مبنای مقایسه را بودجه 386 هزار میلیارد تومان مصوب سران قوا برای سال 98 در نظر بگیریم، میزان افزایش منابع در لایحه بودجه 99 در حدود 25 درصد محدود میشود که کمتر از تورم است. اگر سقف لایحه 99 را با سقف 448 هزار میلیارد تومانی قانون 98 مقایسه کنیم -که نیاز واقعیتر دستگاهها را مدنظر گرفته بود- این درصد به مراتب کمتر است که خود نشانگر کاهش میزان واقعی هزینهها و کاهش قدرت خرید دولت است.
▪️484 هزار میلیارد تومان (حجم منابع عمومی دولت) فقط بخش ظاهری سقف هزینههای بودجه دولت است. علاوه بر آن، حدود 250 هزار میلیارد تومان مربوط به جدول تبصره 14 (سازمان هدفمندی یارانهها) است که خارج از سقف بودجه است. علاوه بر آن دیگر مصارف فرابودجهای را هم داریم؛ این منابع و مصارف طی گزارش جداگانه سازمان برنامه مورد اشاره قرار گرفته و در واقع هزینههایی است که به لحاظ حقوقی بر دوش دولت است یا طبق قوانین مختلف در طی سالیان متعدد به دولت تکلیف شدهاند، ولی منابعی برای آن دیده نشده است... لذا کل بودجه عمومی -بدون در نظر گرفتن بودجه شرکتهای دولتی- رقمی حول و حوش 900-800 هزار میلیارد تومان است.
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━
✍ علی مدنیزاده، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با تجارت فردا:
▪️مهمترین و کلیدیترین خدمتی که بودجه ۹۹ باید به کشور بکند این است که کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدهای نفتی مدیریت شود و دستاندازی به منابع بانک مرکزی نکند تا بتواند تورم را کنترل کند و ثبات اقتصادی را دوباره به اقتصاد بازگرداند و در این شرایط است که اقتصاد میتواند از رکود خارج شود. البته درصورتیکه کسری بودجه هزینههای جاری با منابع پایدار پوشانده شود، افزایش سرمایهگذاری عمومی حتی با تامین مالی از طریق اوراق توجیهپذیر است چراکه سرمایهگذاری خصوصی در شرایط رکودی افت کرده است.
▪️اگر سازمان برنامه و بودجه ظرف یکی دو سال گذشته انقباض و انضباط بودجهای را اعمال نمیکرد و بانک مرکزی نیز بازار ارز را مدیریت نمیکرد، بدون شک اقتصاد ایران امروز ونزوئلایی شده بود. امیدوارم با کمک مجلس، در سال 99 نیز درآمدها به شکلی تامین شود که مجبور نشویم از بانک مرکزی استقراض کنیم. بخشی از این راه در لایحه مصوب دولت منعکس نشده و باید امیدوار بود که در جریان تصویب قانون بودجه در مجلس منعکس شود.
▪️برای سال 99 سازمان برنامه اگرچه بودجه اسمی دستگاهها را افزایش داده، اما بودجه واقعی (با لحاظ قدرت خرید) آنها را کم کرده است. در نتیجه خود دستگاهها انگیزه پیدا کردهاند که مستقل از اقدامات کمیته بازبینی هزینهها، درباره نیروهای ناکارآمد وارد عمل شوند: اگر این نیروها مستخدم رسمی هستند و نمیتوانند آنها را اخراج کنند، پاداش و مزایایشان را حذف میکنند و اگر رابطه استخدامی رسمی ندارند، سقف قراردادشان را پایین میآورند یا کلاً تعدیل نیرو انجام میدهند.
▪️بودجه 99 در مجموع بودجه انبساطی نیست و حتی متناسب با تورم 40درصدی رشد نکرده است. حتی اگر مبنای مقایسه را بودجه 386 هزار میلیارد تومان مصوب سران قوا برای سال 98 در نظر بگیریم، میزان افزایش منابع در لایحه بودجه 99 در حدود 25 درصد محدود میشود که کمتر از تورم است. اگر سقف لایحه 99 را با سقف 448 هزار میلیارد تومانی قانون 98 مقایسه کنیم -که نیاز واقعیتر دستگاهها را مدنظر گرفته بود- این درصد به مراتب کمتر است که خود نشانگر کاهش میزان واقعی هزینهها و کاهش قدرت خرید دولت است.
▪️484 هزار میلیارد تومان (حجم منابع عمومی دولت) فقط بخش ظاهری سقف هزینههای بودجه دولت است. علاوه بر آن، حدود 250 هزار میلیارد تومان مربوط به جدول تبصره 14 (سازمان هدفمندی یارانهها) است که خارج از سقف بودجه است. علاوه بر آن دیگر مصارف فرابودجهای را هم داریم؛ این منابع و مصارف طی گزارش جداگانه سازمان برنامه مورد اشاره قرار گرفته و در واقع هزینههایی است که به لحاظ حقوقی بر دوش دولت است یا طبق قوانین مختلف در طی سالیان متعدد به دولت تکلیف شدهاند، ولی منابعی برای آن دیده نشده است... لذا کل بودجه عمومی -بدون در نظر گرفتن بودجه شرکتهای دولتی- رقمی حول و حوش 900-800 هزار میلیارد تومان است.
لینک کانال👇👇
┏━━━━━
🔻@ECONOMY7
┗━━━━━━━━━━━