سال 1386!
داستان ضرب سکه های طلا در ایران داستان جالب و البته پیچیده شده ای دارد. مثل خیلی از داستان های اقتصاد ایران، این هم داستانی دارد جدا از داستان ضرب سکه های طلای مورد توجه دنیا! در دنیا، سکه های طلا ضرب می شوند تا به نوعی زیبا و کلکسیونی باشند و بدلیل کمیابی، با قیمتی بالاتر از قیمت ذاتی طلای خود معامله شوند. قدیمی و عتیقه بودن هم در افزایش قیمت بی تاثیر نیست. لذا کمیابی، قدیمی بودن، زیبایی خاص و ارزش کلکسیونی پارامترهای مهم در ضرب سکه ها و تعیین قیمت آنها هستند. اما در کنار سکه طلا، شمش های طلا نیز به میزان وسیع تر توسط بانک ها و موسسات مالی ارائه می شوند. شمش ها معمولا نقش و نگار و سال ندارند و تقریبا با قیمتی نزدیک به ارزش ذاتی طلا در پک های پلمپ شده صادرکننده معامله می شوند.
در ایران روش ضرب سکه های طلا به گونه ای است که آن را بیشتر شبیه شمش می کند تا سکه! سکه های طلای ضرب شده توسط بانک مرکزی عملا محدودیتی در تعداد ضرب ندارند. نقش و نگار ساده ای دارند که به سادگی قابل تقلب و کپی کردن است و ضمنا برای بازارهای جهانی جذاب نیست. به همین دلیل تقاضای آنها محدود به بازار داخلی است. همه اینها به کنار، داستان سال سکه های طرح امامی است! بسته به بیمرامی خریدار(مغازه دار) و پول نیاز بودن فروشنده(مردم)، سکه های سال های پایین تر، گاه از ارزش ذاتی طلای آن هم کمتر خریداری می شوند. صرافی ها میگویند دلیل این کار این است که سکه های سال های پایین تر تقاضا ندارند و این سکه ها قرار است که آب شده و به مصارف دیگر برسند و این فرآیند هزینه بر است. هزینه هم فاکتور می شود برای فروشنده نگون بخت!
این که داستان عجیب سال از کجا شروع شد مهم نیست! مهم این است که این موضوع منجر به خروج وسیع سکه های قديمي تر از بازار رسمی سکه شد و راه حل این معضل هم خود تبدیل شد به یک مساله جدید: همه سکه های امامی با سال 1386 ضرب می شوند حتی اگر امسال ضرب شده باشند! حالا تا کی این عدد قرار است ادامه یابد؟ این همان مساله پیچیده جدیدی است که از راه حل قبلی زاییده شده است!!!
حالا مدتی است که رییس بانک مرکزی می گوید که یک راه حل شکست حباب سکه و کاهش قیمت، ضرب سکه با سال جدید است. ولی ایشان حواسش نیست که اگر بازارگردانی درستی را ترتیب ندهد، این ممکن است که همان بازی قبلی را تکرار کند! فاجعه از دور خارج شدن سکه های سال 1386 از بازار رسمی بدلیل سال پایین بودن و تشکیل ابرحباب پیرامون سکه با سال جدید که عرضه اش تا مدت ها بسیار محدود خواهد بود! برای شناخت امکان تشکیل ابرحباب هم به قیمت ربع سکه نگاه کنید! معامله ربع سکه به قیمت بیش از دوبرابر ارزش ذاتی طلای موجود در آن! در دنیا شاید سکه های عتیقه و بسیار بسیار خاص فقط این شرایط را تجربه کنند!
اما یک سوال: وقتی کارکرد این سکه های ساده و غیر کلکسیونی فرقی با کارکرد شمش طلا ندارند و همزمان بانک مرکزی هم مدام نگران حباب و سال سکه است، چرا این بانک شمش طلا نمی زند؟ بدون سال و با یک شماره سریال در پک های خود بانک مرکزی! مثل بسیاری از بانک ها! شاید موثر واقع شد و بساط سال 1386 هم جمع شد!
پینوشت: بیشتر بودن قیمت سکه یا شمش پک شده از ارزش ذاتی طلای آن به میزان معقول، علاوه بر ایجاد منفعت اقتصادی برای صادرکننده (اینجا بانک مرکزی)، از خروج سکه ها و شمش ها از بازار رسمی و تبدیل به انواع دیگر طلا جلوگیری می کند و یا حداقل جذابیت آن را کاهش می دهد. این نرخ مطابق با نرم جهانی در خصوص شمش طلا بسته به وزن آن، معمولا بین ۵ تا ۱۰ درصد متغییر است. در خصوص سکه طلا بسته به مشخصات اشاره شده در بالا، می تواند فراتر از این نرخ ها باشد.
@economy
داستان ضرب سکه های طلا در ایران داستان جالب و البته پیچیده شده ای دارد. مثل خیلی از داستان های اقتصاد ایران، این هم داستانی دارد جدا از داستان ضرب سکه های طلای مورد توجه دنیا! در دنیا، سکه های طلا ضرب می شوند تا به نوعی زیبا و کلکسیونی باشند و بدلیل کمیابی، با قیمتی بالاتر از قیمت ذاتی طلای خود معامله شوند. قدیمی و عتیقه بودن هم در افزایش قیمت بی تاثیر نیست. لذا کمیابی، قدیمی بودن، زیبایی خاص و ارزش کلکسیونی پارامترهای مهم در ضرب سکه ها و تعیین قیمت آنها هستند. اما در کنار سکه طلا، شمش های طلا نیز به میزان وسیع تر توسط بانک ها و موسسات مالی ارائه می شوند. شمش ها معمولا نقش و نگار و سال ندارند و تقریبا با قیمتی نزدیک به ارزش ذاتی طلا در پک های پلمپ شده صادرکننده معامله می شوند.
در ایران روش ضرب سکه های طلا به گونه ای است که آن را بیشتر شبیه شمش می کند تا سکه! سکه های طلای ضرب شده توسط بانک مرکزی عملا محدودیتی در تعداد ضرب ندارند. نقش و نگار ساده ای دارند که به سادگی قابل تقلب و کپی کردن است و ضمنا برای بازارهای جهانی جذاب نیست. به همین دلیل تقاضای آنها محدود به بازار داخلی است. همه اینها به کنار، داستان سال سکه های طرح امامی است! بسته به بیمرامی خریدار(مغازه دار) و پول نیاز بودن فروشنده(مردم)، سکه های سال های پایین تر، گاه از ارزش ذاتی طلای آن هم کمتر خریداری می شوند. صرافی ها میگویند دلیل این کار این است که سکه های سال های پایین تر تقاضا ندارند و این سکه ها قرار است که آب شده و به مصارف دیگر برسند و این فرآیند هزینه بر است. هزینه هم فاکتور می شود برای فروشنده نگون بخت!
این که داستان عجیب سال از کجا شروع شد مهم نیست! مهم این است که این موضوع منجر به خروج وسیع سکه های قديمي تر از بازار رسمی سکه شد و راه حل این معضل هم خود تبدیل شد به یک مساله جدید: همه سکه های امامی با سال 1386 ضرب می شوند حتی اگر امسال ضرب شده باشند! حالا تا کی این عدد قرار است ادامه یابد؟ این همان مساله پیچیده جدیدی است که از راه حل قبلی زاییده شده است!!!
حالا مدتی است که رییس بانک مرکزی می گوید که یک راه حل شکست حباب سکه و کاهش قیمت، ضرب سکه با سال جدید است. ولی ایشان حواسش نیست که اگر بازارگردانی درستی را ترتیب ندهد، این ممکن است که همان بازی قبلی را تکرار کند! فاجعه از دور خارج شدن سکه های سال 1386 از بازار رسمی بدلیل سال پایین بودن و تشکیل ابرحباب پیرامون سکه با سال جدید که عرضه اش تا مدت ها بسیار محدود خواهد بود! برای شناخت امکان تشکیل ابرحباب هم به قیمت ربع سکه نگاه کنید! معامله ربع سکه به قیمت بیش از دوبرابر ارزش ذاتی طلای موجود در آن! در دنیا شاید سکه های عتیقه و بسیار بسیار خاص فقط این شرایط را تجربه کنند!
اما یک سوال: وقتی کارکرد این سکه های ساده و غیر کلکسیونی فرقی با کارکرد شمش طلا ندارند و همزمان بانک مرکزی هم مدام نگران حباب و سال سکه است، چرا این بانک شمش طلا نمی زند؟ بدون سال و با یک شماره سریال در پک های خود بانک مرکزی! مثل بسیاری از بانک ها! شاید موثر واقع شد و بساط سال 1386 هم جمع شد!
پینوشت: بیشتر بودن قیمت سکه یا شمش پک شده از ارزش ذاتی طلای آن به میزان معقول، علاوه بر ایجاد منفعت اقتصادی برای صادرکننده (اینجا بانک مرکزی)، از خروج سکه ها و شمش ها از بازار رسمی و تبدیل به انواع دیگر طلا جلوگیری می کند و یا حداقل جذابیت آن را کاهش می دهد. این نرخ مطابق با نرم جهانی در خصوص شمش طلا بسته به وزن آن، معمولا بین ۵ تا ۱۰ درصد متغییر است. در خصوص سکه طلا بسته به مشخصات اشاره شده در بالا، می تواند فراتر از این نرخ ها باشد.
@economy
در جستجوی روندها
سال 1386! داستان ضرب سکه های طلا در ایران داستان جالب و البته پیچیده شده ای دارد. مثل خیلی از داستان های اقتصاد ایران، این هم داستانی دارد جدا از داستان ضرب سکه های طلای مورد توجه دنیا! در دنیا، سکه های طلا ضرب می شوند تا به نوعی زیبا و کلکسیونی باشند و بدلیل…
این یک نمونه شمش صادرشده توسط بانک UBS سوییس است. همانطور که ملاحظه می کنید یک شماره سریال روی شمش است که با شناسنامه کاغذی همراه آن در پک وکیوم شده همخوانی دارد. برای اطمینان بیشتر می توان روی شناسنامه آن یک QR Code نیز قرار داد که با اپلیکیشن مخصوص بانک مرکزی صحت آن تایید شود. (این هم ایده دانش بنیان برای اقربا😉) با این کارها می توان ضریب امنیت بسته بندی ها را بالا برد.
همین ایده خوبی براي حل داستان سال سکه است. بانک مرکزی به جای سکه ۱۴۰۱ می تواند شمش بدون تاریخ اما دارای شماره سریال و امنیت بالا ضرب کند. در غیر اینصورت ممکن است که حتی سکه های سال ۱۳۸۶ هم به جرم سال پایین و تقاضای کم، بزخر شده، به کوره ذوب رفته و از چرخه رسمی بازار خارج شوند. البته بانک مرکزی می تواند بگوید سرنوشت سکه های فروخته شده برایم مهم نیست. بگوید من تجارتم را کرده ام و پولم را گرفته ام و دیگر مسئولیتی ندارم. اما در حقیقت با یک تصمیم درست می تواند کل زور تقاضای بازار سکه را به سکه های سال جديد نکشاند که به شدت حباب ساز است و ضمنا با مدیریت درست و بازارگردانی و تبدیل سکه و شمش به هم، دست خود و کشور را از طلا خالی نکند.
@economy
همین ایده خوبی براي حل داستان سال سکه است. بانک مرکزی به جای سکه ۱۴۰۱ می تواند شمش بدون تاریخ اما دارای شماره سریال و امنیت بالا ضرب کند. در غیر اینصورت ممکن است که حتی سکه های سال ۱۳۸۶ هم به جرم سال پایین و تقاضای کم، بزخر شده، به کوره ذوب رفته و از چرخه رسمی بازار خارج شوند. البته بانک مرکزی می تواند بگوید سرنوشت سکه های فروخته شده برایم مهم نیست. بگوید من تجارتم را کرده ام و پولم را گرفته ام و دیگر مسئولیتی ندارم. اما در حقیقت با یک تصمیم درست می تواند کل زور تقاضای بازار سکه را به سکه های سال جديد نکشاند که به شدت حباب ساز است و ضمنا با مدیریت درست و بازارگردانی و تبدیل سکه و شمش به هم، دست خود و کشور را از طلا خالی نکند.
@economy
از ثمرات بی ثباتی نرخ ارز آزاد که به قول آقایان بازار کوچکی است و اثر چندانی ندارد این است که جلوی روی مشتری اتیکت قیمت قبلی بریده شده و قیمت جدید نصب می شود. حتی دیگر نمی شود بعد از ساعت کاری و دور از چشم مشتریان این کار را انجام داد! چون دیر میشه و ضرر می کنند!! اما بدی ماجرا اینجاست که این صحنه جدیدی نیست! در این سه چهار ساله بارها و بارها تکرار شده است. مثل حرف های خنده دار آقایان در مورد کم اثری نرخ ارز بازار آزاد!
@economy
@economy
در جستجوی روندها
این یک نمونه شمش صادرشده توسط بانک UBS سوییس است. همانطور که ملاحظه می کنید یک شماره سریال روی شمش است که با شناسنامه کاغذی همراه آن در پک وکیوم شده همخوانی دارد. برای اطمینان بیشتر می توان روی شناسنامه آن یک QR Code نیز قرار داد که با اپلیکیشن مخصوص بانک…
راست می گویند که گذشته ایران را که می بینی انگار آینده است! حالا حکایت فروش شمش توسط بانک های تجاری هم همین است. در حقیقت در پست مربوط به سال سکه، ایده ضرب شمش طلا را مطرح کردم که البته ایده جدیدی نیست. اما جالب است که این کار قبلا توسط بانک ملی خودمان دهه ها قبل انجام شده است! تصاویر بالا (از موزه بانک ملی) شمش هایی را نشان می دهند که در گذشته توسط بانک ملی به فروش می رسیده است.دو نکته جالب است:
یک اینکه بانک ملی شمش طلای خود را می فروخته است.(این با کار بانک کارگشایی در حراج سکه های بانک مرکزی و شمش های دیگران متفاوت است) روش درست خرده فروشی شمش طلا دقیقا همین است: ضرب سفارشی شمش و سکه طلا و فروش آنها توسط بانکی تجاری مثل بانک ملی و نه توسط بانک مرکزی!! کار بانک مرکزی مدیریت سیاست های پولی در راستای کنترل تورم است نه مدیریت عرضه و تقاضا و حباب بازار سکه! البته بانک هایی مثل ملی و پارسیان در این زمینه اقداماتی کرده اند اما بازار دست سکه های ضرب شده توسط بانک مرکزی است.
دوم اینکه شمش ها برای امنیت بیشتر هم آرم بانک ملی و هم شماره سریال داشتند.
آنچه برای آینده می گفتیم، در گذشته وجود داشته است!!
@economy
یک اینکه بانک ملی شمش طلای خود را می فروخته است.(این با کار بانک کارگشایی در حراج سکه های بانک مرکزی و شمش های دیگران متفاوت است) روش درست خرده فروشی شمش طلا دقیقا همین است: ضرب سفارشی شمش و سکه طلا و فروش آنها توسط بانکی تجاری مثل بانک ملی و نه توسط بانک مرکزی!! کار بانک مرکزی مدیریت سیاست های پولی در راستای کنترل تورم است نه مدیریت عرضه و تقاضا و حباب بازار سکه! البته بانک هایی مثل ملی و پارسیان در این زمینه اقداماتی کرده اند اما بازار دست سکه های ضرب شده توسط بانک مرکزی است.
دوم اینکه شمش ها برای امنیت بیشتر هم آرم بانک ملی و هم شماره سریال داشتند.
آنچه برای آینده می گفتیم، در گذشته وجود داشته است!!
@economy
"زایل کننده عقل و نابودکننده ثروت!"
در تحلیل بنیادین گفته می شود که تحلیل گفته های سیاستگذاران و پیش بيني درست تصمیمات و اقدامات آنها می تواند آدم را ثروتمند کند. بله قطعا می تواند! اما در کشوری که مسئولینش تصمیماتی می گیرند که به احتمال زیاد اجرا می شود! نه مملکتی که عمده تصمیمات کلانش فارغ از عقلانی یا غیرعقلانی بودن، به محض اعلام، با لابی و جیغ و هوار یک عده به هفته نکشیده عوض می شود و تا آن تصمیم اولیه به اجرا برسد، بارها تغییر می کند!
به عنوان نمونه اخیر هم قیافه جدی و راسخ جناب فرزین را همین چند روز پیش در اعلام تثبیت نرخ نیمایی و دخالت در بازار ارز به یاد آورید! به هفته نکشیده که کل ماجرا هوا شده است! واقعا چه ابهت پوشالی! البته همین هوا شدن هم قطعی نیست!! همه چیز بستگی به میزان زور ذینفعان مختلف و لابی با بالادستی ها دارد.
پینوشت: بزرگی به درستی می گفت: دنبال مسئولین و حرف ها و تصمیماتشان دویدن، "زایل کننده عقل و نابودکننده ثروت" است! برای همین، در سرمایه گذاری از نویزهای کوتاه مدت مسئولین و خوددرگیری هایشان فاصله بگیرید و بلندمدت نگاه کنید و تصمیم بگیرید.
@economy
در تحلیل بنیادین گفته می شود که تحلیل گفته های سیاستگذاران و پیش بيني درست تصمیمات و اقدامات آنها می تواند آدم را ثروتمند کند. بله قطعا می تواند! اما در کشوری که مسئولینش تصمیماتی می گیرند که به احتمال زیاد اجرا می شود! نه مملکتی که عمده تصمیمات کلانش فارغ از عقلانی یا غیرعقلانی بودن، به محض اعلام، با لابی و جیغ و هوار یک عده به هفته نکشیده عوض می شود و تا آن تصمیم اولیه به اجرا برسد، بارها تغییر می کند!
به عنوان نمونه اخیر هم قیافه جدی و راسخ جناب فرزین را همین چند روز پیش در اعلام تثبیت نرخ نیمایی و دخالت در بازار ارز به یاد آورید! به هفته نکشیده که کل ماجرا هوا شده است! واقعا چه ابهت پوشالی! البته همین هوا شدن هم قطعی نیست!! همه چیز بستگی به میزان زور ذینفعان مختلف و لابی با بالادستی ها دارد.
پینوشت: بزرگی به درستی می گفت: دنبال مسئولین و حرف ها و تصمیماتشان دویدن، "زایل کننده عقل و نابودکننده ثروت" است! برای همین، در سرمایه گذاری از نویزهای کوتاه مدت مسئولین و خوددرگیری هایشان فاصله بگیرید و بلندمدت نگاه کنید و تصمیم بگیرید.
@economy
در جستجوی روندها
"زایل کننده عقل و نابودکننده ثروت!" در تحلیل بنیادین گفته می شود که تحلیل گفته های سیاستگذاران و پیش بيني درست تصمیمات و اقدامات آنها می تواند آدم را ثروتمند کند. بله قطعا می تواند! اما در کشوری که مسئولینش تصمیماتی می گیرند که به احتمال زیاد اجرا می شود!…
حکایت خیلی ها در ج.ا.
گویند مامور حکومت سراغ یک مغنّی با تجربه رفت و او را به وسط بیابان برد تا چاهی بِکَند تا به آب برسد! مغنّی شروع به کار کرد اما در جواب مامور درباره پیشرفت کار، همیشه می گفت: که تلاش بی فایده است! اینجا آب ندارد! هر چه بِکَنیم به آب نمی رسد! بعد از چند بار تکرار این حرف ها، در نهایت مامور عصبانی شد و گفت: شاید این چاه برای ما آب نشود، اما برای تو که نان می شود! پس بِکَن!
خیلی از مسئولین ج.ا. خیلی هم خوب می دانند که چاهی که به آنها گفته شده بکَنند به آب نمی رسد، اما دغدغه نان و البته جاه و مقام نمی گذارد که نَکَنند! تقصیر آنها به جای خود، اما ریشه اصلی مشکل چاه بی ثمر کندن در جای دیگر است.
@economy
گویند مامور حکومت سراغ یک مغنّی با تجربه رفت و او را به وسط بیابان برد تا چاهی بِکَند تا به آب برسد! مغنّی شروع به کار کرد اما در جواب مامور درباره پیشرفت کار، همیشه می گفت: که تلاش بی فایده است! اینجا آب ندارد! هر چه بِکَنیم به آب نمی رسد! بعد از چند بار تکرار این حرف ها، در نهایت مامور عصبانی شد و گفت: شاید این چاه برای ما آب نشود، اما برای تو که نان می شود! پس بِکَن!
خیلی از مسئولین ج.ا. خیلی هم خوب می دانند که چاهی که به آنها گفته شده بکَنند به آب نمی رسد، اما دغدغه نان و البته جاه و مقام نمی گذارد که نَکَنند! تقصیر آنها به جای خود، اما ریشه اصلی مشکل چاه بی ثمر کندن در جای دیگر است.
@economy
در جستجوی روندها
حکایت خیلی ها در ج.ا. گویند مامور حکومت سراغ یک مغنّی با تجربه رفت و او را به وسط بیابان برد تا چاهی بِکَند تا به آب برسد! مغنّی شروع به کار کرد اما در جواب مامور درباره پیشرفت کار، همیشه می گفت: که تلاش بی فایده است! اینجا آب ندارد! هر چه بِکَنیم به آب…
نزدیک به ۵ سال از تحریم شدید در دوره فشار حداکثری ترامپ می گذرد،
بیش از ۱۰ سال از شروع تحریم های فعلی بر سر قضیه هسته ای می گذرد،
نزدیک به 45 سال از درگیری و تنش در سیاست خارجی در قالب جنگ و تحریم می گذرد،
اما با این همه سابقه و تجربه، تازه رییس کل بانک مرکزی می گوید آخر هفته می رویم بررسی کنیم که چه کار کردیم که چه کار بکنیم! این حرف ها یعنی کل حافظه سیستم پاک شده برگشته به زمان اختراع مجدد چرخ!
به هر حال این هم از عوارضِ اتوبوسی عوض کردن "چاه کَن" در وسط کار به بهانه بد بودن کیفیت کار چاه کن های قبلی است! انگار تا آخرین دلار بانک مرکزی و مملکت هم خرج نشود، این داستان کندن ادامه دارد!
@economy
بیش از ۱۰ سال از شروع تحریم های فعلی بر سر قضیه هسته ای می گذرد،
نزدیک به 45 سال از درگیری و تنش در سیاست خارجی در قالب جنگ و تحریم می گذرد،
اما با این همه سابقه و تجربه، تازه رییس کل بانک مرکزی می گوید آخر هفته می رویم بررسی کنیم که چه کار کردیم که چه کار بکنیم! این حرف ها یعنی کل حافظه سیستم پاک شده برگشته به زمان اختراع مجدد چرخ!
به هر حال این هم از عوارضِ اتوبوسی عوض کردن "چاه کَن" در وسط کار به بهانه بد بودن کیفیت کار چاه کن های قبلی است! انگار تا آخرین دلار بانک مرکزی و مملکت هم خرج نشود، این داستان کندن ادامه دارد!
@economy
با سلام خدمت دوستان عزیز
کتاب "تحلیل بنیادین بازار ارزها" به تالیف اینجانب توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است. در بخشی از مقدمه کتاب آورده ام:
"در ایران عده ای سیاست خوانده اند یا کار سیاسی می کنند. این عده فقط حرف از سیاست می زنند و همه اموراتشان بر حول مسئله سیاست می چرخد. در مقابل عده ای اقتصاد خوانده اند و از فرمول ها و تئوری های اقتصادی بیرون نمی آیند. اما بازار ارز در تمامی دنیا، چه در اقتصادهای پیشرفته و چه در اقتصادهای توسعه نیافته، بازاری پیچیده و ترکیبی از رویدادهای مختلف سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی است و به همین دلیل، تحلیلگر خبره بازار ارز باید دانش تحلیلی عمیقی از هر دو حوزه داشته باشد. این کتاب را با همین دید نگاشته ام که قدمی کوچک در افزایش دانش تجربیِ تحلیل بنیادین بازار ارزها در کشور برداشته باشم. این کتاب بیش از آنکه محصولی آکادمیک و تحقیقاتی باشد، محصول سال ها تجربه، رصد روزانه بازار ارزها و کنجکاوی من در این بازار است."
برای مشاهده فهرست کل مطالب کتاب می توانید به پست بعدی مراجعه کنید.
لینک خرید کتاب از انتشارات دنیای اقتصاد
@economy
کتاب "تحلیل بنیادین بازار ارزها" به تالیف اینجانب توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است. در بخشی از مقدمه کتاب آورده ام:
"در ایران عده ای سیاست خوانده اند یا کار سیاسی می کنند. این عده فقط حرف از سیاست می زنند و همه اموراتشان بر حول مسئله سیاست می چرخد. در مقابل عده ای اقتصاد خوانده اند و از فرمول ها و تئوری های اقتصادی بیرون نمی آیند. اما بازار ارز در تمامی دنیا، چه در اقتصادهای پیشرفته و چه در اقتصادهای توسعه نیافته، بازاری پیچیده و ترکیبی از رویدادهای مختلف سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی است و به همین دلیل، تحلیلگر خبره بازار ارز باید دانش تحلیلی عمیقی از هر دو حوزه داشته باشد. این کتاب را با همین دید نگاشته ام که قدمی کوچک در افزایش دانش تجربیِ تحلیل بنیادین بازار ارزها در کشور برداشته باشم. این کتاب بیش از آنکه محصولی آکادمیک و تحقیقاتی باشد، محصول سال ها تجربه، رصد روزانه بازار ارزها و کنجکاوی من در این بازار است."
برای مشاهده فهرست کل مطالب کتاب می توانید به پست بعدی مراجعه کنید.
لینک خرید کتاب از انتشارات دنیای اقتصاد
@economy
در جستجوی روندها
با سلام خدمت دوستان عزیز کتاب "تحلیل بنیادین بازار ارزها" به تالیف اینجانب توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است. در بخشی از مقدمه کتاب آورده ام: "در ایران عده ای سیاست خوانده اند یا کار سیاسی می کنند. این عده فقط حرف از سیاست می زنند و همه اموراتشان…
فهرست_کتاب_تحلیل_بنیادین_بازار_ارزها_حسین_راهداری.pdf
81.3 KB
جهت آشنایی بیشتر با مطالب کتاب "تحلیل بنیادین بازار ارزها" فهرست این کتاب خدمت دوستان تقدیم می گردد. جهت خرید کتاب می توانید به انتشارات دنیای اقتصاد مراجعه نموده و یا برای خرید آنلاین، به لینک زیر مراجعه فرمایید.
لینک خرید کتاب "تحلیل بنیادین بازار ارزها"-وبسایت انتشارات دنیای اقتصاد
@economy
لینک خرید کتاب "تحلیل بنیادین بازار ارزها"-وبسایت انتشارات دنیای اقتصاد
@economy
برای انقلابیون 57!
اگر جایی را بشود نام برد که در آنجا به معنای واقعی بتوان از وقایع منتهی به انقلاب و پس از آن عبرت گرفت، آنجا قطعا "موزه عبرت" است! یادگار آلمانی ها، ساخته شده در دوران رضاشاه که کاربردش فراتر از دوران او بود! جایی است تلخ پر از وحشت و درد!
نام موزه به درستی "عبرت" انتخاب شده است. اما عبرت واقعیِ این زندان نه دیدن عکس بسیاری از انقلابیون با مرام های فکری مختلف است که در مبارزه با شاه و دستگاه به اصطلاح ظالم او متحد بودند و برای همین، شکنجه شدند. عبرت نه در این باور است که "آزادی رایگان نیست" و احتمالا بهای آن خون است!
به نظرم عبرت واقعی، دیدن دگردیسی "مظلومینِ دربندِ آزادی خواه" و تبدیل شدن آنها به "ستمگرانی تمامیت خواه و آزادی ستیز" است که برای حذف رفقا و هم سلولی های سابق خود هم از هیچ روشی دریغ نکردند!! حتی خودِ همین موزه برای برجسته نمایی رنج زندان و شکنجه تیم حاکم فعلی و نزدیکان مورد قبولش و به حاشیه بردن آن شکنجه شدگانی که دوست ندارد، مصادره به مطلوب شده است! اینها از هر عبرتی در تاریخ معاصر ما بالاتر است!
(عکس از موزه عبرت)
@economy
اگر جایی را بشود نام برد که در آنجا به معنای واقعی بتوان از وقایع منتهی به انقلاب و پس از آن عبرت گرفت، آنجا قطعا "موزه عبرت" است! یادگار آلمانی ها، ساخته شده در دوران رضاشاه که کاربردش فراتر از دوران او بود! جایی است تلخ پر از وحشت و درد!
نام موزه به درستی "عبرت" انتخاب شده است. اما عبرت واقعیِ این زندان نه دیدن عکس بسیاری از انقلابیون با مرام های فکری مختلف است که در مبارزه با شاه و دستگاه به اصطلاح ظالم او متحد بودند و برای همین، شکنجه شدند. عبرت نه در این باور است که "آزادی رایگان نیست" و احتمالا بهای آن خون است!
به نظرم عبرت واقعی، دیدن دگردیسی "مظلومینِ دربندِ آزادی خواه" و تبدیل شدن آنها به "ستمگرانی تمامیت خواه و آزادی ستیز" است که برای حذف رفقا و هم سلولی های سابق خود هم از هیچ روشی دریغ نکردند!! حتی خودِ همین موزه برای برجسته نمایی رنج زندان و شکنجه تیم حاکم فعلی و نزدیکان مورد قبولش و به حاشیه بردن آن شکنجه شدگانی که دوست ندارد، مصادره به مطلوب شده است! اینها از هر عبرتی در تاریخ معاصر ما بالاتر است!
(عکس از موزه عبرت)
@economy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ برای همین تیرماه امسال است که قیمت دلار رسیده بود به بالای ۳۲ تومان و این هم نظرات کارشناسِ از همه جا خبردارِ برنامه وزین اما کمدی آن شبکه معلوم الحال!
در این نظام، چه پول هایی خرج چه چیزهایی می شود! "تاسف" واژه کوچک و ناتوانی در برابر این همه بلاهت است!
@economy
در این نظام، چه پول هایی خرج چه چیزهایی می شود! "تاسف" واژه کوچک و ناتوانی در برابر این همه بلاهت است!
@economy
یک تیر و دو نشان بحران سازی!
بحران سازی های خودساخته و غیرضروری یک عده در کشور، یک تیر و دو نشان است. خودِ بحران چوب لای چرخ دولت رقیب می گذارد و حل آن در دولت دوستان، می تواند به کمک مدیریت بازار ارز بیاید آن هم در میانه یک بحران ارزی! فواید پنهان دیگر هم بماند برای تاریخ زیبای دوران ما...
.
.
.
سوال: به راستی وقتی توافق برای کاهش تنش با یک کشورِ به قول تبلیغات حکومت، "وابسته" و "دست نشانده" و "گاو شیرده" آمریکا و غرب می تواند این قدر در بازار ارز و طلای کشور تاثیر داشته باشد، توافق احتمالی با "اربابان" این کشور چه تاثیری خواهد داشت؟
@economy
بحران سازی های خودساخته و غیرضروری یک عده در کشور، یک تیر و دو نشان است. خودِ بحران چوب لای چرخ دولت رقیب می گذارد و حل آن در دولت دوستان، می تواند به کمک مدیریت بازار ارز بیاید آن هم در میانه یک بحران ارزی! فواید پنهان دیگر هم بماند برای تاریخ زیبای دوران ما...
.
.
.
سوال: به راستی وقتی توافق برای کاهش تنش با یک کشورِ به قول تبلیغات حکومت، "وابسته" و "دست نشانده" و "گاو شیرده" آمریکا و غرب می تواند این قدر در بازار ارز و طلای کشور تاثیر داشته باشد، توافق احتمالی با "اربابان" این کشور چه تاثیری خواهد داشت؟
@economy
در جستجوی روندها
یک تیر و دو نشان بحران سازی! بحران سازی های خودساخته و غیرضروری یک عده در کشور، یک تیر و دو نشان است. خودِ بحران چوب لای چرخ دولت رقیب می گذارد و حل آن در دولت دوستان، می تواند به کمک مدیریت بازار ارز بیاید آن هم در میانه یک بحران ارزی! فواید پنهان دیگر هم…
بازار ارز کشور در میانه مسایل سهگانه ای گرفتار شده است. سوءمدیریت اقتصادی، تنش در روابط خارجی و در نهایت، تنش در مسایل داخلی. تقریبا تمامی بحران های ارزی چند دهه گذشته به نحوی به این سه حوزه مرتبط بوده اند و این سه حوزه به نحوی، کم یا زیاد، در شکل گیری و تداوم این بحران های ارزی نقش آفرینی کرده اند.
البته لازم به ذکر است که این سه گانه فقط مختص ایران نیست و ممکن است در بسیاری از کشورها تعریف شود. مثلا سوءمدیریت اقتصادی در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. حتی آمریکا و اروپا هم از درجاتی از سوءمدیریت اقتصادی رنج می برند. یا کشورهایی درگیر تنش خارجی و داخلی هستند. مثل روسیه، لبنان و یا عراق. اما آنچه ایران را در این میان مثال خاصی می کند، حضور همزمان این سه فاکتور با هم در مقاطعی، طولانی مدت بودن وجود این مسایل و نیز عمق و لایه های پیچیده و متعدد هر کدام از آنهاست که بعضا هم به شکلی عجیب و غیرضروری ایجاد شده و پیچیده شده اند.
@economy
البته لازم به ذکر است که این سه گانه فقط مختص ایران نیست و ممکن است در بسیاری از کشورها تعریف شود. مثلا سوءمدیریت اقتصادی در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. حتی آمریکا و اروپا هم از درجاتی از سوءمدیریت اقتصادی رنج می برند. یا کشورهایی درگیر تنش خارجی و داخلی هستند. مثل روسیه، لبنان و یا عراق. اما آنچه ایران را در این میان مثال خاصی می کند، حضور همزمان این سه فاکتور با هم در مقاطعی، طولانی مدت بودن وجود این مسایل و نیز عمق و لایه های پیچیده و متعدد هر کدام از آنهاست که بعضا هم به شکلی عجیب و غیرضروری ایجاد شده و پیچیده شده اند.
@economy
در جستجوی روندها
بازار ارز کشور در میانه مسایل سهگانه ای گرفتار شده است. سوءمدیریت اقتصادی، تنش در روابط خارجی و در نهایت، تنش در مسایل داخلی. تقریبا تمامی بحران های ارزی چند دهه گذشته به نحوی به این سه حوزه مرتبط بوده اند و این سه حوزه به نحوی، کم یا زیاد، در شکل گیری و…
تنش زدایی ناکافی!
همانطور که در پست قبلی اشاره شد، کشورهای زیادی هستند که از سوءمدیریت اقتصادی رنج می برند. اما همزمانیِ این سوءمدیریت اقتصادی با تنش های خارجی و داخلی سبب شده است که ترکیب بی مانندی برای اقتصاد ایران و بازار ارز کشور ایجاد شود.
رویکرد اخیر ج.ا. در حوزه سیاست خارجی این بوده که ضمن حفظ تنش با غرب، با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بخصوص عربستان، تنش ها را کاهش دهد. اما این توافقات اخیر اگرچه می تواند منافع امنیتی کوتاه مدتی برای طرفین داشته باشد اما منافع اقتصادی بلندمدت آن نامشخص و اثرات آن بر بازار ارز کشور محدود است.
در حقیقت، تنش در روابط خارجی ج.ا. سه لایه مشخص دارد که بنا به ترتیب اهمیت و اثر آنها بر اقتصاد ایران، این سه لایه عبارتند از:
1) تنش با غرب و به طور خاص با آمریکا که دارای قدرت اعمال تحریم های اقتصادی و مالی فلج کننده فراسرزمینی هستند.
2) مساله اسراییل که قدرت لابی بالایی در سیاست و نظام مالی دنیا و به طور خاص در آمریکا دارد.
3) تنش با کشورهای همسایه بخصوص کشورهای ثروتمند عرب حاشیه خلیج فارس که به مانند اسراییل در ساختار سیاسی و اقتصادی غرب خانه زاد نیستند اما قدرت لابی از طریق پولپاشی دارند.
واقعیت این است که کشورهای مختلفی در دنیا با همسایگان و یا کشورهای دیگری اختلاف دارند و وجود این اختلافات در روابط بین الملل، مساله ای عادی است. اما آنچه این مسایل را در مورد ج.ا. برجسته می کند، همزمانی درگیری در این سه لایه مختلف، به دلایل مختلف و آن هم برای طولانی مدت-بیش از چند دهه- است.
بخشی از این تنش ها هم لزوما فقط ناشی از سیاست های ج.ا. و عناصر داخلی نیستند. بلکه می توانند ناشی از اثرگذاری و خواست ذینفعان این تنش ها در خارج از کشور هم باشد. مثلا تنش ایران با آمریکا خواسته خیلی از کشورهایی است که از این تنش، منفعت سیاسی و اقتصادی دارند از جمله روسیه، چین، اعراب خلیج فارس و حتی اسراییل. شاید برخی از این کشورها در ظاهر و ریاکارانه از رفتارهای مخرب ج.ا. ابراز شکایت کنند اما در باطن، سیاست های ج.ا. در تقابل و تنشِ دائمی با آمریکا را به نفع خود می دانند زیرا که از تحریم ها بر علیه ایران، منافع اقتصادی و سیاسی مستقیم و غیرمستقیم زیادی می برند. مثلا این تنش باعث شده است که ایران عملا از بازار نفت و گاز دنیا حذف شود، بنیه مالی کشور تخلیه شود و اثرگذاری اقتصادی ایران در بازارهای صادراتی، ترانزیت و توریسم منطقه هم متناسب با ظرفیت های ایران نباشد. در نتیجه ضعف اقتصادی، ایران حتی رقابت های سیاسی منطقه ای را هم به کشورهای کوچک تازه تاسیس واگذار کرده است، چیزی که شاید حتی خوابش را هم نمی دیدند!!
یک دید در حاکمیت ج.ا. وجود دارد که "افول غرب" و کاهش نقش آفرینی آن در منطقه به معنای این است که دیگر تنش با آن اهمیت ندارد و می توان با اتکای اقتصادی به چین و کاهش تنش با رقبای منطقه ای، فشارهای خارجی را به شکل چشمگیری کاهش داد و از وضعیت فعلی عبور کرد. اما واقعیت این است که افول غرب باعث نخواهد شد که ابزارهای فشار غرب بر علیه ایران یک شبه از بین بروند. ضمنا این فشارها مورد حمایت بسیاری از طرف ها، از جمله کشورهای عربی است که تضاد منافعی فراتر از ج.ا. با ایران دارند که فقط هم محدود به مسایل تاریخی و مذهبی نیست! بلکه تضاد منافع اقتصادی عمیقی، بخصوص در حوزه نفت و گاز، بین طرفین وجود دارد و تا زمانی که این تضاد منافع اقتصادی از بین نرود، نمی توان به کاهش بلندمدت تنش ها امیدوار بود.
ضمن اینکه اساسا معلوم نیست چین به عنوان بازیگر جدید خاورمیانه چه نقشه ای در سر برای ج.ا. دارد. موضع چین در حمایت از ادعاهای ارضی اعراب خلیج فارس در مقابل ایران و تفاوت رویکرد چین با "روسیه تحت تحریم" با "ایرانِ تحت تحریم" حاکی از آن است که چین قرار نیست در خصوص ج.ا. سیاست دلخواه ج.ا. و منافع ملی ایران را داشته باشد.
مختصر اینکه، توافق ج.ا. با اعراب منطقه که با وساطت چین انجام شد، بیش از آنکه برای ایران منفعت اقتصادی داشته باشد، به نفع ایجاد امنیت برای رابطه تجاری بین چین و شرکای استراتژیک جدیدش و کاهش مزاحمت ج.ا. در این میان است. وگرنه تضاد منافع ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی و بی اعتمادی طرفین عمیق تر از آنی است که با اینگونه توافقات از اقدامات مخرب بر علیه یکدیگر دست بردارند. ضمن اینکه تنش با قدرت های اصلی تحریم کننده کماکان سر جای خود باقی است و ذینفعان مختلفی، از جمله خودِ اعراب خلیج فارس هم به دلایل مختلف می خواهند که این دعوا و تحریم سر جای خود باقی بماند.
با وجود این نگرش منفی به تحلیل وقایع سیاسی اخیر و اثرات آن بر اقتصاد و بازار ارز، من عمیقا اعتقاد دارم که راه حل این تنش ها، بر خلاف پیچیدگی ظاهری، بسیار ساده است! راه حلی که تکرارش آزاردهنده ذهن و روان است!
@economy
همانطور که در پست قبلی اشاره شد، کشورهای زیادی هستند که از سوءمدیریت اقتصادی رنج می برند. اما همزمانیِ این سوءمدیریت اقتصادی با تنش های خارجی و داخلی سبب شده است که ترکیب بی مانندی برای اقتصاد ایران و بازار ارز کشور ایجاد شود.
رویکرد اخیر ج.ا. در حوزه سیاست خارجی این بوده که ضمن حفظ تنش با غرب، با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بخصوص عربستان، تنش ها را کاهش دهد. اما این توافقات اخیر اگرچه می تواند منافع امنیتی کوتاه مدتی برای طرفین داشته باشد اما منافع اقتصادی بلندمدت آن نامشخص و اثرات آن بر بازار ارز کشور محدود است.
در حقیقت، تنش در روابط خارجی ج.ا. سه لایه مشخص دارد که بنا به ترتیب اهمیت و اثر آنها بر اقتصاد ایران، این سه لایه عبارتند از:
1) تنش با غرب و به طور خاص با آمریکا که دارای قدرت اعمال تحریم های اقتصادی و مالی فلج کننده فراسرزمینی هستند.
2) مساله اسراییل که قدرت لابی بالایی در سیاست و نظام مالی دنیا و به طور خاص در آمریکا دارد.
3) تنش با کشورهای همسایه بخصوص کشورهای ثروتمند عرب حاشیه خلیج فارس که به مانند اسراییل در ساختار سیاسی و اقتصادی غرب خانه زاد نیستند اما قدرت لابی از طریق پولپاشی دارند.
واقعیت این است که کشورهای مختلفی در دنیا با همسایگان و یا کشورهای دیگری اختلاف دارند و وجود این اختلافات در روابط بین الملل، مساله ای عادی است. اما آنچه این مسایل را در مورد ج.ا. برجسته می کند، همزمانی درگیری در این سه لایه مختلف، به دلایل مختلف و آن هم برای طولانی مدت-بیش از چند دهه- است.
بخشی از این تنش ها هم لزوما فقط ناشی از سیاست های ج.ا. و عناصر داخلی نیستند. بلکه می توانند ناشی از اثرگذاری و خواست ذینفعان این تنش ها در خارج از کشور هم باشد. مثلا تنش ایران با آمریکا خواسته خیلی از کشورهایی است که از این تنش، منفعت سیاسی و اقتصادی دارند از جمله روسیه، چین، اعراب خلیج فارس و حتی اسراییل. شاید برخی از این کشورها در ظاهر و ریاکارانه از رفتارهای مخرب ج.ا. ابراز شکایت کنند اما در باطن، سیاست های ج.ا. در تقابل و تنشِ دائمی با آمریکا را به نفع خود می دانند زیرا که از تحریم ها بر علیه ایران، منافع اقتصادی و سیاسی مستقیم و غیرمستقیم زیادی می برند. مثلا این تنش باعث شده است که ایران عملا از بازار نفت و گاز دنیا حذف شود، بنیه مالی کشور تخلیه شود و اثرگذاری اقتصادی ایران در بازارهای صادراتی، ترانزیت و توریسم منطقه هم متناسب با ظرفیت های ایران نباشد. در نتیجه ضعف اقتصادی، ایران حتی رقابت های سیاسی منطقه ای را هم به کشورهای کوچک تازه تاسیس واگذار کرده است، چیزی که شاید حتی خوابش را هم نمی دیدند!!
یک دید در حاکمیت ج.ا. وجود دارد که "افول غرب" و کاهش نقش آفرینی آن در منطقه به معنای این است که دیگر تنش با آن اهمیت ندارد و می توان با اتکای اقتصادی به چین و کاهش تنش با رقبای منطقه ای، فشارهای خارجی را به شکل چشمگیری کاهش داد و از وضعیت فعلی عبور کرد. اما واقعیت این است که افول غرب باعث نخواهد شد که ابزارهای فشار غرب بر علیه ایران یک شبه از بین بروند. ضمنا این فشارها مورد حمایت بسیاری از طرف ها، از جمله کشورهای عربی است که تضاد منافعی فراتر از ج.ا. با ایران دارند که فقط هم محدود به مسایل تاریخی و مذهبی نیست! بلکه تضاد منافع اقتصادی عمیقی، بخصوص در حوزه نفت و گاز، بین طرفین وجود دارد و تا زمانی که این تضاد منافع اقتصادی از بین نرود، نمی توان به کاهش بلندمدت تنش ها امیدوار بود.
ضمن اینکه اساسا معلوم نیست چین به عنوان بازیگر جدید خاورمیانه چه نقشه ای در سر برای ج.ا. دارد. موضع چین در حمایت از ادعاهای ارضی اعراب خلیج فارس در مقابل ایران و تفاوت رویکرد چین با "روسیه تحت تحریم" با "ایرانِ تحت تحریم" حاکی از آن است که چین قرار نیست در خصوص ج.ا. سیاست دلخواه ج.ا. و منافع ملی ایران را داشته باشد.
مختصر اینکه، توافق ج.ا. با اعراب منطقه که با وساطت چین انجام شد، بیش از آنکه برای ایران منفعت اقتصادی داشته باشد، به نفع ایجاد امنیت برای رابطه تجاری بین چین و شرکای استراتژیک جدیدش و کاهش مزاحمت ج.ا. در این میان است. وگرنه تضاد منافع ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی و بی اعتمادی طرفین عمیق تر از آنی است که با اینگونه توافقات از اقدامات مخرب بر علیه یکدیگر دست بردارند. ضمن اینکه تنش با قدرت های اصلی تحریم کننده کماکان سر جای خود باقی است و ذینفعان مختلفی، از جمله خودِ اعراب خلیج فارس هم به دلایل مختلف می خواهند که این دعوا و تحریم سر جای خود باقی بماند.
با وجود این نگرش منفی به تحلیل وقایع سیاسی اخیر و اثرات آن بر اقتصاد و بازار ارز، من عمیقا اعتقاد دارم که راه حل این تنش ها، بر خلاف پیچیدگی ظاهری، بسیار ساده است! راه حلی که تکرارش آزاردهنده ذهن و روان است!
@economy
در جستجوی روندها
تنش زدایی ناکافی! همانطور که در پست قبلی اشاره شد، کشورهای زیادی هستند که از سوءمدیریت اقتصادی رنج می برند. اما همزمانیِ این سوءمدیریت اقتصادی با تنش های خارجی و داخلی سبب شده است که ترکیب بی مانندی برای اقتصاد ایران و بازار ارز کشور ایجاد شود. رویکرد…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این بخشی از مصاحبه وزیر مالی عربستان بعد از امضای توافقنامه دو کشور است که در مورد سرمایه گذاری در ایران با لحن مثبتی می گوید که این اتفاق می تواند خیلی سریع بیفتد.
در حقیقت چیزی که می تواند کشورها را از رقابت های پوچ و تخریب هم نجات دهد همین است که در خاک یکدیگر برای هم منافع اقتصادی مشترک ایجاد کنند. البته شاید ساده نباشد. چون مثلا دو کشور توان مالی نابرابری دارند. سعودی ها در ارقام نجومی توان فاینانس دارند در حالیکه توان مالی ایران بدلیل سوءمدیریت و تحریم به نابودی کشیده شده است.
اما با وجود این نابرابری، می توان مثلا حوزه انرژی از جمله صنعت نفت و گاز و حتی صنعت هسته ای را در اولویت قرار داد. بله! چه ایراد دارد که سعودی ها سهامدار صنعت هسته ای ایران شوند؟ شاید به این طریق صنعتی که تا کنون برای ایران هزینه بوده، بتواند درآمدزا شود و شاید از این طریق به جای تهدید، پیام صلح واقعی مبتنی بر مشارکت اقتصادی صادر کند.
در نهایت، کلام آخر وزیر مهم است: همه این حرف ها تا زمانی است که حسن نیت ادامه دارد. چیزی که دقیقا با پیوند اقتصادی ایجاد می شود و هر چه زمان تلف شود، این دریچه بسته تر خواهد شد.
@economy
در حقیقت چیزی که می تواند کشورها را از رقابت های پوچ و تخریب هم نجات دهد همین است که در خاک یکدیگر برای هم منافع اقتصادی مشترک ایجاد کنند. البته شاید ساده نباشد. چون مثلا دو کشور توان مالی نابرابری دارند. سعودی ها در ارقام نجومی توان فاینانس دارند در حالیکه توان مالی ایران بدلیل سوءمدیریت و تحریم به نابودی کشیده شده است.
اما با وجود این نابرابری، می توان مثلا حوزه انرژی از جمله صنعت نفت و گاز و حتی صنعت هسته ای را در اولویت قرار داد. بله! چه ایراد دارد که سعودی ها سهامدار صنعت هسته ای ایران شوند؟ شاید به این طریق صنعتی که تا کنون برای ایران هزینه بوده، بتواند درآمدزا شود و شاید از این طریق به جای تهدید، پیام صلح واقعی مبتنی بر مشارکت اقتصادی صادر کند.
در نهایت، کلام آخر وزیر مهم است: همه این حرف ها تا زمانی است که حسن نیت ادامه دارد. چیزی که دقیقا با پیوند اقتصادی ایجاد می شود و هر چه زمان تلف شود، این دریچه بسته تر خواهد شد.
@economy
ورشکستگی بدتر از شکست!
کسانی که در دانشگاه EPFL سوئیس درس خوانده باشند می دانند که شعبه بانک "کِرِدیت سوئیس" (Credit Suisse) در دانشگاه چقدر شناخته شده بود! این عکس درب همان شعبه را نشان می دهد اما بی روح و بی نام و نشانی از کردیت سوئیس! جایی که زمانی کلی رونق داشت! در قلب دانشگاه بود و آنقدر شناخته شده بود که علاوه بر امور بانکی، برای همه جور قرار و مدار و آدرس دادن هم استفاده می شد. دقیقا همین جا، 15 سال پیش، شعبه بانک UBS بود یعنی رقیب دیرینه کردیت سوئیس. اما در پی بحران مالی سال 2008، وضعیت UBS آنقدر بد شد که شعبات زیادی از جمله شعبه EPFL را بست و همین زمان رقیبش، یعنی کردیت سوئیس به جایش آمد! حالا روزگار را ببین که اوضاع کردیت سوئیس آنقدر بد شد که نه تنها این شعبه را بست بلکه خودش هم به ارزشی ناچیز به همان بانک UBS واگذار شد تا عامل بحران نشود.مثلا فرض کنید یکی از باشگاه های استقلال و پرسپولیس دیگری را بخرد تا ورشکسته نشود! به همین اندازه این معامله تاریخی و باعث سرافکندگی کردیت سوئیس بود!
به قولی، "ورشکستگی از شکست در جنگ بدتر است!" در شکست معمولا بخشی را می بازی ولی در ورشکستگی همه چیز را!
@economy
کسانی که در دانشگاه EPFL سوئیس درس خوانده باشند می دانند که شعبه بانک "کِرِدیت سوئیس" (Credit Suisse) در دانشگاه چقدر شناخته شده بود! این عکس درب همان شعبه را نشان می دهد اما بی روح و بی نام و نشانی از کردیت سوئیس! جایی که زمانی کلی رونق داشت! در قلب دانشگاه بود و آنقدر شناخته شده بود که علاوه بر امور بانکی، برای همه جور قرار و مدار و آدرس دادن هم استفاده می شد. دقیقا همین جا، 15 سال پیش، شعبه بانک UBS بود یعنی رقیب دیرینه کردیت سوئیس. اما در پی بحران مالی سال 2008، وضعیت UBS آنقدر بد شد که شعبات زیادی از جمله شعبه EPFL را بست و همین زمان رقیبش، یعنی کردیت سوئیس به جایش آمد! حالا روزگار را ببین که اوضاع کردیت سوئیس آنقدر بد شد که نه تنها این شعبه را بست بلکه خودش هم به ارزشی ناچیز به همان بانک UBS واگذار شد تا عامل بحران نشود.مثلا فرض کنید یکی از باشگاه های استقلال و پرسپولیس دیگری را بخرد تا ورشکسته نشود! به همین اندازه این معامله تاریخی و باعث سرافکندگی کردیت سوئیس بود!
به قولی، "ورشکستگی از شکست در جنگ بدتر است!" در شکست معمولا بخشی را می بازی ولی در ورشکستگی همه چیز را!
@economy
اسارت تاریخیِ "کشک چی؟!! پشم چی؟!!"
نقل است که چوپانی در مسیر چرای گوسفندانش درخت گردویی دید و در هوس و طمع چیدن گردوها از درخت بالا رفت تا جایی که به بالاترین شاخه درخت رسید. در همین حال ناگهان وضعیت هوا عوض شد و باد شدیدی درگرفت. چوپان که سراسیمه و هراسان شده بود، دنبال راهی برای نجات خود بود. از بالای درخت، گنبد امامزاده ای را دید. از ترس به امامزاده متوسل شد و گفت ای امامزاده اگر مرا از این مهلکه نجات دهی همه گوسفندانم را نذر تو می کنم!!!
در همین حال باد کمی آرام شد و او فرصت یافت تا کمی از درخت پایین تر بیاید. همین که ارتفاع کمتر شد، چوپان رو به امامزاده کرد و گفت: خودمانیم دیگر همه گوسفندانم زیاد است! آینده خودم و زن و بچه ام چه می شود؟ نصف گوسفندان را نذرت می کنم!
باز موفق شد که از درخت پایین تر بیاید! همین که پایین تر آمد باز رو به امامزاده کرد و گفت: ببین خودمانیم نصف گوسفندانم هم زیاد است!! مگر چقدر احتیاج داری؟! اسراف می شود!! سه تا گوسفند نذرت می کنم و بس! در همین حال باز پایین تر آمد و خیالش جمع تر شد! دوباره رو به امامزاده کرد و گفت: ببین تو که اصلا به رحمت خدا رفتی و به این نذرها احتیاج نداری! سه تا گوسفند به چه دردت می خورد؟ نهایت کشک و پشم همان سه گوسفند را نذر فقرای دور و بر حرمت می کنم و تمام!
در نهایت، کامل پایین آمد و پایش به زمین رسید. وقتی دیگر جای پایش محکم شد و خرش از پل گذشت رو به امامزاده کرد و گفت: من اصلا خودم پایین آمدم! تو اگر قدرتی داشتی، برای خودت کاری می کردی!! برای این همه گرسنه و فقیر دور و برت کاری می کردی!! پس نذر چی بدم؟!! کشک چی؟ پشم چی؟
بدون قصد شبیه سازی دقیق عناصر این داستان، همین کلیت رویکرد حکمرانان مختلف ایران در زمان مواجهه با بحران های مختلف، اعم از اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. مثلا وقتی قیمت نفت به شدت کاهش یافته، دولت های مختلف حرف از اصلاح بودجه، کاهش هزینه ها و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی زده اند. اما همینکه قیمت نفت برگشته، دوباره همان آش و همان کاسه و بلکه بدتر شده است. یا وقتی بحران سیاسی شکل گرفته است، ناگهان حاکمان حرف از شنیدن حرف مخالف و وطن دوستی به جای اصرار به اختلافات زده اند. اما وقتی بحران آرام شده است، در بر همان پاشنه قبلی برگشته و چرخیده است. در اعتراضات اخیر هم ج.ا. می توانست گفتمان جدید اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بخصوص با نسل های جدید شروع کند و به این طریق چهره متفاوتی به ایران برای زندگیِ نسل هایی بدهد که دهه های بعدی در این کشور خواهند زیست و یا حداقل به عنوان وطن با آن در ارتباط خواهند بود. این چهره جدید می توانست فقط عمل به همان چند حرف قشنگی باشد که برخی از مسئولین در اوج اعتراضات می گفتند: مثل کاهش فشار اقتصادی، شنیدن و درک نظرات مخالف و احترام به حقوق زنان و اقلیت ها. اما به نظر می رسد که حکومت ترجیح داد در اسارت تاریخی خود باقی بماند و همان چند حرف و وعده اندک را هم کنار بگذارد و با گرم شدن هوا بگوید "کشک چی؟! پشم چی؟!"
@economy
نقل است که چوپانی در مسیر چرای گوسفندانش درخت گردویی دید و در هوس و طمع چیدن گردوها از درخت بالا رفت تا جایی که به بالاترین شاخه درخت رسید. در همین حال ناگهان وضعیت هوا عوض شد و باد شدیدی درگرفت. چوپان که سراسیمه و هراسان شده بود، دنبال راهی برای نجات خود بود. از بالای درخت، گنبد امامزاده ای را دید. از ترس به امامزاده متوسل شد و گفت ای امامزاده اگر مرا از این مهلکه نجات دهی همه گوسفندانم را نذر تو می کنم!!!
در همین حال باد کمی آرام شد و او فرصت یافت تا کمی از درخت پایین تر بیاید. همین که ارتفاع کمتر شد، چوپان رو به امامزاده کرد و گفت: خودمانیم دیگر همه گوسفندانم زیاد است! آینده خودم و زن و بچه ام چه می شود؟ نصف گوسفندان را نذرت می کنم!
باز موفق شد که از درخت پایین تر بیاید! همین که پایین تر آمد باز رو به امامزاده کرد و گفت: ببین خودمانیم نصف گوسفندانم هم زیاد است!! مگر چقدر احتیاج داری؟! اسراف می شود!! سه تا گوسفند نذرت می کنم و بس! در همین حال باز پایین تر آمد و خیالش جمع تر شد! دوباره رو به امامزاده کرد و گفت: ببین تو که اصلا به رحمت خدا رفتی و به این نذرها احتیاج نداری! سه تا گوسفند به چه دردت می خورد؟ نهایت کشک و پشم همان سه گوسفند را نذر فقرای دور و بر حرمت می کنم و تمام!
در نهایت، کامل پایین آمد و پایش به زمین رسید. وقتی دیگر جای پایش محکم شد و خرش از پل گذشت رو به امامزاده کرد و گفت: من اصلا خودم پایین آمدم! تو اگر قدرتی داشتی، برای خودت کاری می کردی!! برای این همه گرسنه و فقیر دور و برت کاری می کردی!! پس نذر چی بدم؟!! کشک چی؟ پشم چی؟
بدون قصد شبیه سازی دقیق عناصر این داستان، همین کلیت رویکرد حکمرانان مختلف ایران در زمان مواجهه با بحران های مختلف، اعم از اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. مثلا وقتی قیمت نفت به شدت کاهش یافته، دولت های مختلف حرف از اصلاح بودجه، کاهش هزینه ها و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی زده اند. اما همینکه قیمت نفت برگشته، دوباره همان آش و همان کاسه و بلکه بدتر شده است. یا وقتی بحران سیاسی شکل گرفته است، ناگهان حاکمان حرف از شنیدن حرف مخالف و وطن دوستی به جای اصرار به اختلافات زده اند. اما وقتی بحران آرام شده است، در بر همان پاشنه قبلی برگشته و چرخیده است. در اعتراضات اخیر هم ج.ا. می توانست گفتمان جدید اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بخصوص با نسل های جدید شروع کند و به این طریق چهره متفاوتی به ایران برای زندگیِ نسل هایی بدهد که دهه های بعدی در این کشور خواهند زیست و یا حداقل به عنوان وطن با آن در ارتباط خواهند بود. این چهره جدید می توانست فقط عمل به همان چند حرف قشنگی باشد که برخی از مسئولین در اوج اعتراضات می گفتند: مثل کاهش فشار اقتصادی، شنیدن و درک نظرات مخالف و احترام به حقوق زنان و اقلیت ها. اما به نظر می رسد که حکومت ترجیح داد در اسارت تاریخی خود باقی بماند و همان چند حرف و وعده اندک را هم کنار بگذارد و با گرم شدن هوا بگوید "کشک چی؟! پشم چی؟!"
@economy
در جستجوی روندها
ورشکستگی بدتر از شکست! کسانی که در دانشگاه EPFL سوئیس درس خوانده باشند می دانند که شعبه بانک "کِرِدیت سوئیس" (Credit Suisse) در دانشگاه چقدر شناخته شده بود! این عکس درب همان شعبه را نشان می دهد اما بی روح و بی نام و نشانی از کردیت سوئیس! جایی که زمانی کلی…
یک خاطره!
در بدو ورود به سوئیس در سال 2010، به راهنمایی یکی از دوستان به همین شعبه دانشگاه کردیت سوئیس آمدم تا حساب باز کنم. به محض ورود، خانمی بلوند با کت و دامن مشکی و پیراهن سفید با لبخند به استقبالم آمد تا بداند من را به سمت کدامیک از همکارانش باید هدایت کند و تعارف کرد در زمان انتظار، قهوه ای هم بنوشم. همکارش هم خانمی با استایل مشابه بود که ابتدا با لبخند، خوش آمد گفت و اولین چیزی که خواست، پاسپورتم بود. با افتخار تحویلش دادم! اما به محض اینکه پاسپورت را دید، ناگهان لبخند خانم خشکید! هنوز این صحنه تغییر چهره اش یادم هست! گفت باید استعلام کند و بعد از یک هفته خبر می دهد و "هَوِ نایس دِی" و تمام! گفتم خوب برای خبر دادن نمی خواهی اطلاعات تماسم را بگیری؟! با یک فیلمی که "اِ ببخشید یادم رفت" اطلاعات تماس را گرفت. اما معلوم بود سر کاریه. هیچ وقت تماس نگرفت!
جالب که کردیت سوئیس و اکثر بانک های مشابه، در تمام این مدتی که به بهانه تحریم حتی به دانشجوهای ایرانی هم سختگیری می کردند، مشغول پولشویی و خلاف هم بودند. مثلا سال قبل همین کردیت سوئیس در پرونده پولشویی قاچاق کوکائین مجرم شناخته شد!
چی میشه گفت؟
@economy
در بدو ورود به سوئیس در سال 2010، به راهنمایی یکی از دوستان به همین شعبه دانشگاه کردیت سوئیس آمدم تا حساب باز کنم. به محض ورود، خانمی بلوند با کت و دامن مشکی و پیراهن سفید با لبخند به استقبالم آمد تا بداند من را به سمت کدامیک از همکارانش باید هدایت کند و تعارف کرد در زمان انتظار، قهوه ای هم بنوشم. همکارش هم خانمی با استایل مشابه بود که ابتدا با لبخند، خوش آمد گفت و اولین چیزی که خواست، پاسپورتم بود. با افتخار تحویلش دادم! اما به محض اینکه پاسپورت را دید، ناگهان لبخند خانم خشکید! هنوز این صحنه تغییر چهره اش یادم هست! گفت باید استعلام کند و بعد از یک هفته خبر می دهد و "هَوِ نایس دِی" و تمام! گفتم خوب برای خبر دادن نمی خواهی اطلاعات تماسم را بگیری؟! با یک فیلمی که "اِ ببخشید یادم رفت" اطلاعات تماس را گرفت. اما معلوم بود سر کاریه. هیچ وقت تماس نگرفت!
جالب که کردیت سوئیس و اکثر بانک های مشابه، در تمام این مدتی که به بهانه تحریم حتی به دانشجوهای ایرانی هم سختگیری می کردند، مشغول پولشویی و خلاف هم بودند. مثلا سال قبل همین کردیت سوئیس در پرونده پولشویی قاچاق کوکائین مجرم شناخته شد!
چی میشه گفت؟
@economy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پروژه!
این ویدئوی کوتاه، درس خوبی است که بدانید "پروژه کردن" یعنی چه و البته درس مهمتر این است که بدانید "چگونه پروژه نشوید"! چون به قول استاد، نکته مهم در این است که بدانید کی وارد پروژه و کی از آن خارج شوید! اما بر خلاف صحبت ایشان، پیش بینی درست ورود و خروج نیاز به تجهیز شدن به ابزارهای تحلیلی و بازارخوانی ندارد، بلکه نیاز به ارتباط با "پروژه گردانان" دارد. آنها که می دانند که کی پروژه را شروع می کنند و کی کارشان تمام می شود. بهترین طعمه آنها هم کسانی هستند که فکر می کنند استاد تحلیل کف بازار هستند یا ناآگاهانه و فقط برای عقب نماندن(حس FOMO)، در بدترین موقع خرید کرده اند.
حالا با خیز دلار، دوباره آب گل آلود شده است! این "ابهام" باعث می شود که پروژه سازی جذاب شود! در این شرایط، در موج های خبری پروژه گردانان غرق نشوید تا پول و سرمایه اتان پروژه کسی نشود!
.
در برخی از کشورها،از جمله آنها که زادگاه و نماد نظام خونخوار سرمایه داری هستند، پروژه گردانی جرم سنگینی است. اما اینجا تحلیل پروژه بخشی از آموزش استراتژیِ معاملاتی برای کسب سود است! چرا؟ چون احتمالا بزرگان خودشان اهل پروژه گردانی هستند.
@economy
این ویدئوی کوتاه، درس خوبی است که بدانید "پروژه کردن" یعنی چه و البته درس مهمتر این است که بدانید "چگونه پروژه نشوید"! چون به قول استاد، نکته مهم در این است که بدانید کی وارد پروژه و کی از آن خارج شوید! اما بر خلاف صحبت ایشان، پیش بینی درست ورود و خروج نیاز به تجهیز شدن به ابزارهای تحلیلی و بازارخوانی ندارد، بلکه نیاز به ارتباط با "پروژه گردانان" دارد. آنها که می دانند که کی پروژه را شروع می کنند و کی کارشان تمام می شود. بهترین طعمه آنها هم کسانی هستند که فکر می کنند استاد تحلیل کف بازار هستند یا ناآگاهانه و فقط برای عقب نماندن(حس FOMO)، در بدترین موقع خرید کرده اند.
حالا با خیز دلار، دوباره آب گل آلود شده است! این "ابهام" باعث می شود که پروژه سازی جذاب شود! در این شرایط، در موج های خبری پروژه گردانان غرق نشوید تا پول و سرمایه اتان پروژه کسی نشود!
.
در برخی از کشورها،از جمله آنها که زادگاه و نماد نظام خونخوار سرمایه داری هستند، پروژه گردانی جرم سنگینی است. اما اینجا تحلیل پروژه بخشی از آموزش استراتژیِ معاملاتی برای کسب سود است! چرا؟ چون احتمالا بزرگان خودشان اهل پروژه گردانی هستند.
@economy