🏴 امام جواد علیه السلام فرمودند:
العامِلُ بِالظُّلمِ وَ المُعینُ لَهُ وَ الرّاضی بِهِ شُرَکاءُ؛
انسانِ ظالم،
یاور و یاری کننده ی او
و راضی به کارِ او
جملگی شریکِ یکدیگرند ...
📗 کشف الغمّه/ جلد 2/ صفحه 348
العامِلُ بِالظُّلمِ وَ المُعینُ لَهُ وَ الرّاضی بِهِ شُرَکاءُ؛
انسانِ ظالم،
یاور و یاری کننده ی او
و راضی به کارِ او
جملگی شریکِ یکدیگرند ...
📗 کشف الغمّه/ جلد 2/ صفحه 348
🏴آجرک اللّه یا بقیّة اللّه🏴
امام جواد علیه السلام:
إنّ ما سوی الواحد متجزّئ، والله واحد لا متجزئ ولا متوهّم بالقلّة والکثرة، وکلّ متجزئ أو متوهّم بالقلّة والکثرة فهو مخلوق دالّ علی خالق له.
◀همانا جز خداوند یگانه، همه چیز دارای اجزاست، و خداوند یکتا نه دارای اجزاست و نه قابل تصور به کمی و زیادی میباشد. هر چیزی که دارای اجزا بوده یا قابل تصور به کمی و زیادی باشد مخلوق است و دلالت بر این میکند که او را خالقی میباشد.
توحید صدوق، ص۱۹۳
امام جواد علیه السلام:
إنّ ما سوی الواحد متجزّئ، والله واحد لا متجزئ ولا متوهّم بالقلّة والکثرة، وکلّ متجزئ أو متوهّم بالقلّة والکثرة فهو مخلوق دالّ علی خالق له.
◀همانا جز خداوند یگانه، همه چیز دارای اجزاست، و خداوند یکتا نه دارای اجزاست و نه قابل تصور به کمی و زیادی میباشد. هر چیزی که دارای اجزا بوده یا قابل تصور به کمی و زیادی باشد مخلوق است و دلالت بر این میکند که او را خالقی میباشد.
توحید صدوق، ص۱۹۳
📢 عکسالعمل امام جواد علیه السلام، نسبت به خواننده و نوازنده موسیقی
🔻عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّیَّانِ قَالَ: احْتَالَ الْمَأْمُونُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) بِکُلِّ حِیلَةٍ فَلَمْ یُمْکِنْهُ فِیهِ شَیْءٌ فَلَمَّا اعْتَلَّ وَ أَرَادَ أَنْ یَبْنِیَ عَلَیْهِ ابْنَتَهُ دَفَعَ إِلَی مِائَتَیْ وَصِیفَةٍ مِنْ أَجْمَلِ مَا یَکُونُ إِلَی کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ جَاماً فِیهِ جَوْهَرٌ یَسْتَقْبِلْنَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) إِذَا قَعَدَ فِی مَوْضِعِ الْأَخْیَارِ فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِنَّ وَ کَانَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ- مُخَارِقٌ صَاحِبُ صَوْتٍ وَ عُودٍ وَ ضَرْبٍ طَوِیلُ اللِّحْیَةِ فَدَعَاهُ الْمَأْمُونُ فَقَالَ یَا أَمِیرالْمُؤْمِنِینَ إِنْ کَانَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا فَأَنَا أَکْفِیکَ أَمْرَهُ فَقَعَدَ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَشَهَقَ مُخَارِقٌ شَهْقَةً اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَهْلُ الدَّارِ وَ جَعَلَ یَضْرِبُ بِعُودِهِ وَ یُغَنِّی فَلَمَّا فَعَلَ سَاعَةً وَ إِذَا أَبُو جَعْفَرٍ لَا یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ لَا یَمِیناً وَ لَا شِمَالًا ثُمَّ رَفَعَ إِلَیْهِ رَأْسَهُ وَ قَالَ اتَّقِ اللَّهَ یَا ذَا الْعُثْنُونِ قَالَ فَسَقَطَ الْمِضْرَابُ مِنْ یَدِهِ وَ الْعُودُ فَلَمْ یَنْتَفِعْ بِیَدَیْهِ إِلَی أَنْ مَاتَ قَالَ فَسَأَلَهُ الْمَأْمُونُ عَنْ حَالِهِ قَالَ لَمَّا صَاحَ بِی أَبُو جَعْفَرٍ فَزِعْتُ فَزْعَةً لَا أُفِیقُ مِنْهَا أَبَداً.
✍🏻 محمّد ریّان گوید: مأمون ملعون انواع حیلهها را برای تخریب حضرت جواد علیه السّلام بکار بست و از آنها چیزی بدست نیاورد. چون درمانده شد و خواست دخترش را به ازدواج ایشان درآورَد، به دویست دختر از زیباترینهاشان، به هرکدام جامی که گوهری در آن بود داد تا به پیشواز حضرت جواد علیه السّلام به هنگام نشستن در جایگاه بروند. حضرت به آنان توجّهی نکرد. در این میان مردی بود که به او «مخارق» میگفتند. آوازه خوان و تار و ضربنواز بود و ریشی دراز داشت. مأمون او را دعوت کرد. او گفت: ای امیرالمؤمنین، اگر در چیزی از کار دنیا باشد، موضوع را درست میکنم. آنگاه در برابر حضرت جواد علیه السّلام نشست. سپس از گلویش صدایی درآورد که اهل خانه گٍرد آمدند و به نواختن و آوازخوانی آغاز کرد. ساعتی چنین کرد و حضرت جواد علیه السّلام توجهی به او نداشت و نه به چپ و نه به راست اصلا نگاهی نمیکرد. سپس حضرت بسوی او سر بلند کرده و فرمودند: ای ریشدراز، از خدا پروا کن! سپس ضرب و تار از دست او افتاد و تا زمانی که مُرد دیگر دستش به کار نرفت و از کار افتاد. مأمون از حالش پرسید. او گفت: وقتی محمد بن علی علیهم السلام بر من فریاد کشید چنان هراسیدم که هرگز از آن بهبود نمییابم.
📚 الکافی، ط_الاسلامیه، ۱/۴۹۴
🔻عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّیَّانِ قَالَ: احْتَالَ الْمَأْمُونُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) بِکُلِّ حِیلَةٍ فَلَمْ یُمْکِنْهُ فِیهِ شَیْءٌ فَلَمَّا اعْتَلَّ وَ أَرَادَ أَنْ یَبْنِیَ عَلَیْهِ ابْنَتَهُ دَفَعَ إِلَی مِائَتَیْ وَصِیفَةٍ مِنْ أَجْمَلِ مَا یَکُونُ إِلَی کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ جَاماً فِیهِ جَوْهَرٌ یَسْتَقْبِلْنَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) إِذَا قَعَدَ فِی مَوْضِعِ الْأَخْیَارِ فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِنَّ وَ کَانَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ- مُخَارِقٌ صَاحِبُ صَوْتٍ وَ عُودٍ وَ ضَرْبٍ طَوِیلُ اللِّحْیَةِ فَدَعَاهُ الْمَأْمُونُ فَقَالَ یَا أَمِیرالْمُؤْمِنِینَ إِنْ کَانَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا فَأَنَا أَکْفِیکَ أَمْرَهُ فَقَعَدَ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَشَهَقَ مُخَارِقٌ شَهْقَةً اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَهْلُ الدَّارِ وَ جَعَلَ یَضْرِبُ بِعُودِهِ وَ یُغَنِّی فَلَمَّا فَعَلَ سَاعَةً وَ إِذَا أَبُو جَعْفَرٍ لَا یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ لَا یَمِیناً وَ لَا شِمَالًا ثُمَّ رَفَعَ إِلَیْهِ رَأْسَهُ وَ قَالَ اتَّقِ اللَّهَ یَا ذَا الْعُثْنُونِ قَالَ فَسَقَطَ الْمِضْرَابُ مِنْ یَدِهِ وَ الْعُودُ فَلَمْ یَنْتَفِعْ بِیَدَیْهِ إِلَی أَنْ مَاتَ قَالَ فَسَأَلَهُ الْمَأْمُونُ عَنْ حَالِهِ قَالَ لَمَّا صَاحَ بِی أَبُو جَعْفَرٍ فَزِعْتُ فَزْعَةً لَا أُفِیقُ مِنْهَا أَبَداً.
✍🏻 محمّد ریّان گوید: مأمون ملعون انواع حیلهها را برای تخریب حضرت جواد علیه السّلام بکار بست و از آنها چیزی بدست نیاورد. چون درمانده شد و خواست دخترش را به ازدواج ایشان درآورَد، به دویست دختر از زیباترینهاشان، به هرکدام جامی که گوهری در آن بود داد تا به پیشواز حضرت جواد علیه السّلام به هنگام نشستن در جایگاه بروند. حضرت به آنان توجّهی نکرد. در این میان مردی بود که به او «مخارق» میگفتند. آوازه خوان و تار و ضربنواز بود و ریشی دراز داشت. مأمون او را دعوت کرد. او گفت: ای امیرالمؤمنین، اگر در چیزی از کار دنیا باشد، موضوع را درست میکنم. آنگاه در برابر حضرت جواد علیه السّلام نشست. سپس از گلویش صدایی درآورد که اهل خانه گٍرد آمدند و به نواختن و آوازخوانی آغاز کرد. ساعتی چنین کرد و حضرت جواد علیه السّلام توجهی به او نداشت و نه به چپ و نه به راست اصلا نگاهی نمیکرد. سپس حضرت بسوی او سر بلند کرده و فرمودند: ای ریشدراز، از خدا پروا کن! سپس ضرب و تار از دست او افتاد و تا زمانی که مُرد دیگر دستش به کار نرفت و از کار افتاد. مأمون از حالش پرسید. او گفت: وقتی محمد بن علی علیهم السلام بر من فریاد کشید چنان هراسیدم که هرگز از آن بهبود نمییابم.
📚 الکافی، ط_الاسلامیه، ۱/۴۹۴
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
📢 عکسالعمل امام جواد علیه السلام، نسبت به خواننده و نوازنده موسیقی 🔻عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّیَّانِ قَالَ: احْتَالَ الْمَأْمُونُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) بِکُلِّ حِیلَةٍ فَلَمْ یُمْکِنْهُ فِیهِ شَیْءٌ…
یکی از خط کش هایی که به راحتی میتوان با آن برخی عرفان های باطل و دروغین را شناسایی کرد، همین موسیقی است.
بنگرید که مولوی و مولای صوفیان چگونه غرق در ساز و آواز و سماع با زنان بوده و به قول “لویی ماسینیون” برای بساط سماع خود، یک “ارکستر” * کامل تشکیل داده بود تا بتواند اشتهای جوشان خویش را اشباع کند.
و تا جایی پیش میرفته که عریان به سماع میپرداخته و آن را بر نماز نیز مقدم میداشته است.
آلات موسیقی مولوی متنوع بود : “طبل”، “دفّ” (دایره) ، “نِی” و بویژه “رَباب” (یکی از آلات موسیقی شبیه طنبور) که شیفته و دلباخته ی آن بود و در ستایش آن سخنها (غزل و…) گفته است.
گروهی از صاحب نظران معتقدند که مولوی خود نیز “موسیقی دان” و “موسیقی نواز” بوده است.
آقای همایی در مولوی نامه می نویسد : وی (مولوی) در فن موسیقی و ضرب اصول و الحان ، وقوف کامل داشته و خودِ او سازِ رباب را بسیار خوش و استادانه می زده است.
https://ebnearabi.com/1805
https://ebnearabi.com/1781
https://ebnearabi.com/1707
https://ebnearabi.com/2166
بنگرید که مولوی و مولای صوفیان چگونه غرق در ساز و آواز و سماع با زنان بوده و به قول “لویی ماسینیون” برای بساط سماع خود، یک “ارکستر” * کامل تشکیل داده بود تا بتواند اشتهای جوشان خویش را اشباع کند.
و تا جایی پیش میرفته که عریان به سماع میپرداخته و آن را بر نماز نیز مقدم میداشته است.
آلات موسیقی مولوی متنوع بود : “طبل”، “دفّ” (دایره) ، “نِی” و بویژه “رَباب” (یکی از آلات موسیقی شبیه طنبور) که شیفته و دلباخته ی آن بود و در ستایش آن سخنها (غزل و…) گفته است.
گروهی از صاحب نظران معتقدند که مولوی خود نیز “موسیقی دان” و “موسیقی نواز” بوده است.
آقای همایی در مولوی نامه می نویسد : وی (مولوی) در فن موسیقی و ضرب اصول و الحان ، وقوف کامل داشته و خودِ او سازِ رباب را بسیار خوش و استادانه می زده است.
https://ebnearabi.com/1805
https://ebnearabi.com/1781
https://ebnearabi.com/1707
https://ebnearabi.com/2166
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۴ | گروه ارکستر و کنسرت مولوی
گروه ارکستر و کنسرت مولوی مولوی برای بساط سماع – و به قول “لویی ماسینیون” کنسرت روحانی- خود یک “ارکستر” * کامل تشکیل داده بود تا بتواند اشتهای جوشان خویش را اشباع ... ادامه مطلب
⭕️ آڈیو لیکچرز 🇵🇰
1۔ ادویتا ویدانتا اور نظریۂ وحدت الوجود – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/828
2۔ مسلم فلسفے کا تعارف – ڈاکٹر سید محسن نقوی
https://ebnearabi.com/ur/821
3۔ ڈاکٹر اسرار احمد کے عقیدۂ وحدت الوجود کا رد – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/816
4۔ رؤیتِ خدا ناممکن ہے – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/813
5۔ کیا فلسفہ علوم کی ماں ہے؟ – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/809
6۔ ابنِ عربی کے عرفان کا تعارف – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/81
7۔ معاد جسمانی کی وضاحت – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/71/
✨️ ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
@ebnearabi
1۔ ادویتا ویدانتا اور نظریۂ وحدت الوجود – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/828
2۔ مسلم فلسفے کا تعارف – ڈاکٹر سید محسن نقوی
https://ebnearabi.com/ur/821
3۔ ڈاکٹر اسرار احمد کے عقیدۂ وحدت الوجود کا رد – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/816
4۔ رؤیتِ خدا ناممکن ہے – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/813
5۔ کیا فلسفہ علوم کی ماں ہے؟ – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/809
6۔ ابنِ عربی کے عرفان کا تعارف – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/81
7۔ معاد جسمانی کی وضاحت – مولانا نعمت علی سدھو
https://ebnearabi.com/ur/71/
✨️ ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
@ebnearabi
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
ادویتا ویدانتا اور نظریۂ وحدت الوجود - مولانا نعمت علی سدھو - ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
ڈاؤن لوڈ کریں ہندو فکر میں چار کتابیں بنیادی حیثیت رکھتی ہیں جن کو وَید کہا جاتا ہے۔ رِگ وَید، سَام وَید، یَاجر وَید اور اَتھر وَید۔ ان میں مختلف خداؤں کی جنگ اور باہمی کشمکش کی کہانیاں بنائی گئی ہیں۔ ان کتابوں کے لکھنے والوں کے نام اور زمانے معلوم نہیں…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حضرت زهرا سلام الله علیها نیاز به مشاور دارد؟
⭕️ جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه
بسیاری از سران صوفیه لااقل در ظاهر به بخشی از شریعت پایبند بودند و مراعات آن را در ابتدای سلوک لازم می دانستند. در مورد حج نیز گزارشات قابل توجهی از حج گزاردن سران صوفیه نقل ثبت و ضبط گردیده است. اما بسیاری از سران و بزرگان آنها بر اساس مبانی صوفیانه، حج بیت الله را امری ظاهری و قشری قلمداد کرده و آن را حجِّ پست همّتان می دانستند. برخی مریدان خویش را از حج منع و برخی میخواستند که بیت الله الحرام را به آتش بکشند تا از پرداختن مردم به غیرخداوند جلوگیری شود! برخی حج جدیدی برای پیروان خویش ابداع کرده و عده ای نیز به جای حج، مریدان را به زیارت قبور مشایخ می فرستادند. و در نهایت در تعدادی از گزارش ها ادعا کرده اند که خانه کعبه به استقبال یا طواف حول مشایخ صوفیه رفته است! مخالفت های صوفیان با حج هم از زوایای مختلفی صورت می گرفته است. توجه به باطن، لزوم توجه به نیازمندان، توجه به مکارم اخلاقی، پرداختن به صاحب البیت به جای بیت، لزوم توجه به امور معنوی و … از جمله توجیهاتی است که صوفیه به واسطه آنها با حج مخالفت کرده اند.
قطعا نیل به باطن حج و هر امر دینی و معنوی، در گرو بندگی واقعی حق متعال با نیات صحیح و خالص و پرداختن به دستورات خداوند متعال و اعمال عبادی و معنوی است که از جمله آنها همین سفر حج و دستگیری از فقرا و درماندگان و … است. اساسا معراج و رشد معنوی که در اسلام برای مومنان ترسیم شده، در چارچوب اعمال عبادی چون نماز و حج و ذکات و… است. و هیچ کدام از این اعمال، منافاتی با یکدیگر ندارند، بلکه همه آنها در کنار برنامه ای کامل و بی نقص را تشکیل می دهند که ضامن سعادت بشر خواهد بود.
همانگونه که یک انسان در زندگی مادی خود، به مولفه های مختلفی اعم از خوراک و پوشاک و توجه به سلامت و حتی تفریحات سالم… نیاز دارد؛ و اهمیت هر کدام از اینها، ضرورت دیگری را نفی نکرده و مانع از پرداختن به سایر موارد نخواهد شد، در امور دین نیز، هیچ کدام از دستورات خداوند و احکام شریعت، با یکدیگر تخالف و تضادی ندارند و در کنار یکدیگر، سلوک در مسیر صحیحِ بندگی حق متعال را هموار می کنند.
از طرفی دیگر، اوج معنویات و مکارم اخلاقی، پایبندی به دستورات و احکام الهی و نیز بالاترین سطح دستگیری از فقرا را در سیره و زندگانی معصومین و امیرمومنان علیهم السلام و اصحاب و نزدیکان ایشان می بینیم. در یک نمونه اهل بیت علیهم السلام سه شبانه روز طعام خود را به فقرا انفاق نمودند، و در روز سوم نیز غذای خود را به اسیری از کفار(که اهل دار الحرب بود) بخشیدند و به سبب همین بخشش و کرامت، آیات سوره انسان نازل شد: « وَيُطعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِۦ مِسكِينا وَيَتِيما وَأَسِيرًا»[2]… همین امیرمومنان با آن مقام والای معنوی که احدی پس از رسول خدا به آن نمی رسد، بارها به حج خانه خداوند رفتند. امام صادق (علیه السلام) در ضمن روایتی که فضائل و خدمات ایشان را بیان می کردند، فرمودند: «وَ حَجَّ مَعَ النَبي عَشَرَ حِجَج»[3] و همچنین انفاق و رسیدگی به مستمندان و توجه توامان به اعمال عبادی و دستورات خداوند از قبیل حج و… در سیره و تاریخ زندگانی سایر معصومین علیهم السلام نیز کاملا آشکار و هویداست.
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
بسیاری از سران صوفیه لااقل در ظاهر به بخشی از شریعت پایبند بودند و مراعات آن را در ابتدای سلوک لازم می دانستند. در مورد حج نیز گزارشات قابل توجهی از حج گزاردن سران صوفیه نقل ثبت و ضبط گردیده است. اما بسیاری از سران و بزرگان آنها بر اساس مبانی صوفیانه، حج بیت الله را امری ظاهری و قشری قلمداد کرده و آن را حجِّ پست همّتان می دانستند. برخی مریدان خویش را از حج منع و برخی میخواستند که بیت الله الحرام را به آتش بکشند تا از پرداختن مردم به غیرخداوند جلوگیری شود! برخی حج جدیدی برای پیروان خویش ابداع کرده و عده ای نیز به جای حج، مریدان را به زیارت قبور مشایخ می فرستادند. و در نهایت در تعدادی از گزارش ها ادعا کرده اند که خانه کعبه به استقبال یا طواف حول مشایخ صوفیه رفته است! مخالفت های صوفیان با حج هم از زوایای مختلفی صورت می گرفته است. توجه به باطن، لزوم توجه به نیازمندان، توجه به مکارم اخلاقی، پرداختن به صاحب البیت به جای بیت، لزوم توجه به امور معنوی و … از جمله توجیهاتی است که صوفیه به واسطه آنها با حج مخالفت کرده اند.
قطعا نیل به باطن حج و هر امر دینی و معنوی، در گرو بندگی واقعی حق متعال با نیات صحیح و خالص و پرداختن به دستورات خداوند متعال و اعمال عبادی و معنوی است که از جمله آنها همین سفر حج و دستگیری از فقرا و درماندگان و … است. اساسا معراج و رشد معنوی که در اسلام برای مومنان ترسیم شده، در چارچوب اعمال عبادی چون نماز و حج و ذکات و… است. و هیچ کدام از این اعمال، منافاتی با یکدیگر ندارند، بلکه همه آنها در کنار برنامه ای کامل و بی نقص را تشکیل می دهند که ضامن سعادت بشر خواهد بود.
همانگونه که یک انسان در زندگی مادی خود، به مولفه های مختلفی اعم از خوراک و پوشاک و توجه به سلامت و حتی تفریحات سالم… نیاز دارد؛ و اهمیت هر کدام از اینها، ضرورت دیگری را نفی نکرده و مانع از پرداختن به سایر موارد نخواهد شد، در امور دین نیز، هیچ کدام از دستورات خداوند و احکام شریعت، با یکدیگر تخالف و تضادی ندارند و در کنار یکدیگر، سلوک در مسیر صحیحِ بندگی حق متعال را هموار می کنند.
از طرفی دیگر، اوج معنویات و مکارم اخلاقی، پایبندی به دستورات و احکام الهی و نیز بالاترین سطح دستگیری از فقرا را در سیره و زندگانی معصومین و امیرمومنان علیهم السلام و اصحاب و نزدیکان ایشان می بینیم. در یک نمونه اهل بیت علیهم السلام سه شبانه روز طعام خود را به فقرا انفاق نمودند، و در روز سوم نیز غذای خود را به اسیری از کفار(که اهل دار الحرب بود) بخشیدند و به سبب همین بخشش و کرامت، آیات سوره انسان نازل شد: « وَيُطعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِۦ مِسكِينا وَيَتِيما وَأَسِيرًا»[2]… همین امیرمومنان با آن مقام والای معنوی که احدی پس از رسول خدا به آن نمی رسد، بارها به حج خانه خداوند رفتند. امام صادق (علیه السلام) در ضمن روایتی که فضائل و خدمات ایشان را بیان می کردند، فرمودند: «وَ حَجَّ مَعَ النَبي عَشَرَ حِجَج»[3] و همچنین انفاق و رسیدگی به مستمندان و توجه توامان به اعمال عبادی و دستورات خداوند از قبیل حج و… در سیره و تاریخ زندگانی سایر معصومین علیهم السلام نیز کاملا آشکار و هویداست.
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه
جایگاه حج بیت الله الحرام و زیارت خانه خدا و کعبه و مسجدالحرام در صوفیه: بسیاری از آنها، حج را امری قشری قلمداد و آن را حجِّ پست همّتان...
⭕️ جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه (منع مریدان از حج بیت الله)
ابوسعید ابوالخیر علاوه بر اینکه خود یک بار هم حج نگزارد، بلکه مریدان را نیز از سفر حج منع می کرد. او خود به جای حج بیت الله، دور قبر قطب صوفیه طواف می کرده و مریدان را از سفر حج منع کرده و آنها را به زیارت قبر شیخ صوفیه می فرستاده است: «نقل است كه هر وقت كه شيخ ابو سعيد را قبضى بودى گفتى: اسب زين كنيد تا به حج رويم. به مزار او آمدى و طواف كردى تا آن قبض برخاستى، و نيز هر مريد شيخ ابو سعيد كه انديشه حج تطوع كردى او را به سر خاك شيخ ابو الفضل فرستادى. گفتى: آن خاك را زيارت كن و هفت بار گرد آن طواف كن تا مقصود تو حاصل شود».
او پا را فراتر نهاده و مدعی می شود که هر که به سفر حج رود، از طریق حق بیرون خواهد بود!: «خداى داند- و اين هفتاد سوگند است- كه هركس را كه خدا راه مكه فراپيش او نهاد، آنكس را از طريق حق بيفكنده بود.»[16]
بشر حافی بذل مال در زمینه حج را هزینه در راه نادرست و باطل می دانست و از آن منع می کرد:
«نقل است كه يكى با بشر مشورت كرد كه: دو هزار درم حلال دارم. مىخواهم كه به حج روم. گفت: تو به تماشا مىروى. اگر براى رضاى خداى مىروى، وام درويشى چند بگزار، يا به يتيمى يا عيالدارى ده؛ كه راحتى [كه] به دل ايشان رسد، از صد حج فاضلتر. گفت: رغبت حج بيشتر دارم. گفت: از آن كه اين مال نه از وجه نيك به دست آوردهاى(از راه درست و حلال به دست نیاورده ای) ، تا به ناوجه (راه نادرست و باطل) خرج نكنى قرار نگيرى.»[17]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
ابوسعید ابوالخیر علاوه بر اینکه خود یک بار هم حج نگزارد، بلکه مریدان را نیز از سفر حج منع می کرد. او خود به جای حج بیت الله، دور قبر قطب صوفیه طواف می کرده و مریدان را از سفر حج منع کرده و آنها را به زیارت قبر شیخ صوفیه می فرستاده است: «نقل است كه هر وقت كه شيخ ابو سعيد را قبضى بودى گفتى: اسب زين كنيد تا به حج رويم. به مزار او آمدى و طواف كردى تا آن قبض برخاستى، و نيز هر مريد شيخ ابو سعيد كه انديشه حج تطوع كردى او را به سر خاك شيخ ابو الفضل فرستادى. گفتى: آن خاك را زيارت كن و هفت بار گرد آن طواف كن تا مقصود تو حاصل شود».
او پا را فراتر نهاده و مدعی می شود که هر که به سفر حج رود، از طریق حق بیرون خواهد بود!: «خداى داند- و اين هفتاد سوگند است- كه هركس را كه خدا راه مكه فراپيش او نهاد، آنكس را از طريق حق بيفكنده بود.»[16]
بشر حافی بذل مال در زمینه حج را هزینه در راه نادرست و باطل می دانست و از آن منع می کرد:
«نقل است كه يكى با بشر مشورت كرد كه: دو هزار درم حلال دارم. مىخواهم كه به حج روم. گفت: تو به تماشا مىروى. اگر براى رضاى خداى مىروى، وام درويشى چند بگزار، يا به يتيمى يا عيالدارى ده؛ كه راحتى [كه] به دل ايشان رسد، از صد حج فاضلتر. گفت: رغبت حج بيشتر دارم. گفت: از آن كه اين مال نه از وجه نيك به دست آوردهاى(از راه درست و حلال به دست نیاورده ای) ، تا به ناوجه (راه نادرست و باطل) خرج نكنى قرار نگيرى.»[17]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه
جایگاه حج بیت الله الحرام و زیارت خانه خدا و کعبه و مسجدالحرام در صوفیه: بسیاری از آنها، حج را امری قشری قلمداد و آن را حجِّ پست همّتان...
⭕️ جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه (به آتش کشیدن خانه خدا!)
گاهی نیز سران صوفیه می خواستند خانه خدا و کعبه را به آتش بکشند تا مانع این عمل عبادی و دستور الهی شوند!
از شبلی نقل شده: «وقتی او را دیدند پارهای آتش بر کف نهاده میدوید. گفتند: تا کجا؟ گفت: میدوم تا آتش در کعبه زنم تا خلق با خدای کعبه پردازند»[21]
در احوال ابوالقاسم نصرآبادی که چهل حج بر توکل به جا آورده بود، آمده که: «یک روز در طواف خلقی را دید که به کارهای دنیوی مشغول بودند و با یکدیگر سخن میگفتند. برفت پارههای آتش و هیزم بیاورد. از وی سؤال کردند چه خواهی کردن؟ گفت: میخواهم کعبه را بسوزم تا خلق از کعبه فراغ آیند و به خدای پردازند»[22]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
گاهی نیز سران صوفیه می خواستند خانه خدا و کعبه را به آتش بکشند تا مانع این عمل عبادی و دستور الهی شوند!
از شبلی نقل شده: «وقتی او را دیدند پارهای آتش بر کف نهاده میدوید. گفتند: تا کجا؟ گفت: میدوم تا آتش در کعبه زنم تا خلق با خدای کعبه پردازند»[21]
در احوال ابوالقاسم نصرآبادی که چهل حج بر توکل به جا آورده بود، آمده که: «یک روز در طواف خلقی را دید که به کارهای دنیوی مشغول بودند و با یکدیگر سخن میگفتند. برفت پارههای آتش و هیزم بیاورد. از وی سؤال کردند چه خواهی کردن؟ گفت: میخواهم کعبه را بسوزم تا خلق از کعبه فراغ آیند و به خدای پردازند»[22]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه
جایگاه حج بیت الله الحرام و زیارت خانه خدا و کعبه و مسجدالحرام در صوفیه: بسیاری از آنها، حج را امری قشری قلمداد و آن را حجِّ پست همّتان...
به نماز صبح و شبت سلام
سید حجت بحرالعلومی
به روایتی خود حیدری... چه شباهتی چه اصالتی...
یا صاحب الزمان ادرکنا 🙏❤️
یا صاحب الزمان ادرکنا 🙏❤️
🔹 عن محمّد بن عليّ ، عن يحيى بن سلاّم ، عن يوسف بن يعقوب ، عن صالح بن عقبة، عن يونس الشّيبانيّ قال : قال أبو عبد اللّه عليه السّلام : كيف مداعبة بعضكم بعضا؟ قلت : قليل ، قال : فلا تفعلوا فإنّ المداعبة من حسن الخلق و إنّك لتدخل بها السّرور على أخيك و لقد كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم يداعب الرّجل يريد أن يسرّه .
🔸 يونس شيبانى روايت كرده كه امام صادق عليه السّلام فرمودند : چگونه با يكديگر شوخى مىكنيد ؟ من عرض كردم : اندک . امام عليه السّلام فرمودند : اينگونه نباشيد ، شوخى از خوشخلقى است ، همانا تو به وسيله ی آن برادرت را شاد مىگردانى و رسول خدا -درود خدا بر او و خاندانش- شوخى مىكرد و مىخواست كه كسى را شاد كند.
📚اصول کافی، ج4، ص 670 و 671
🔸 يونس شيبانى روايت كرده كه امام صادق عليه السّلام فرمودند : چگونه با يكديگر شوخى مىكنيد ؟ من عرض كردم : اندک . امام عليه السّلام فرمودند : اينگونه نباشيد ، شوخى از خوشخلقى است ، همانا تو به وسيله ی آن برادرت را شاد مىگردانى و رسول خدا -درود خدا بر او و خاندانش- شوخى مىكرد و مىخواست كه كسى را شاد كند.
📚اصول کافی، ج4، ص 670 و 671
⚜ فرار عجیب "احمد بن حنبل" از توضیح "حدیث غدیر" و تلاش برای مخفی کردن حقائق
🔴واخبرنی زَکَرِیَّا بْنُ یَحْیَى، أَنَّ أَبَا طَالِب حَدَّثَهُمْ، أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْل النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیٍّ: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» ، مَا وَجْهُهُ؟ قَالَ: «لَا تَکَلَّم فِی هَذَا دَع الْحَدِیث کَما جَاء»
⭕️زکریا بن یحیی می گوید که ابوطالب به آنان گفت که از احمد بن حنبل در مورد این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام که «من کنت مولاه فعلی مولاه» سوال کرد که این سخن چه وجهی دارد؟ احمد بن حنبل پاسخ داد: در این مورد سخن نگو. این حدیث را همانطور که آمده رها کن
📖 السنة للخلال ج۲ ص۳۴۶-۳۴۷
📌جا دارد، تابعان سقیفه از خود بپرسند براستی چرا عالمانشان تا این حد حقائق را مخفی داشته اند و الی الان هم اشتغال به تحریف و تقطیع دارند؟
مگر در واقعه غدیر چه گذشت که برخی ائمه مذاهب و بزرگان حدیث سقیفه به شرح ماجرای آن نمیپردازند بلکه حتی قصد اخفای آن دارند؟؟؟
🔴واخبرنی زَکَرِیَّا بْنُ یَحْیَى، أَنَّ أَبَا طَالِب حَدَّثَهُمْ، أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْل النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیٍّ: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» ، مَا وَجْهُهُ؟ قَالَ: «لَا تَکَلَّم فِی هَذَا دَع الْحَدِیث کَما جَاء»
⭕️زکریا بن یحیی می گوید که ابوطالب به آنان گفت که از احمد بن حنبل در مورد این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام که «من کنت مولاه فعلی مولاه» سوال کرد که این سخن چه وجهی دارد؟ احمد بن حنبل پاسخ داد: در این مورد سخن نگو. این حدیث را همانطور که آمده رها کن
📖 السنة للخلال ج۲ ص۳۴۶-۳۴۷
📌جا دارد، تابعان سقیفه از خود بپرسند براستی چرا عالمانشان تا این حد حقائق را مخفی داشته اند و الی الان هم اشتغال به تحریف و تقطیع دارند؟
مگر در واقعه غدیر چه گذشت که برخی ائمه مذاهب و بزرگان حدیث سقیفه به شرح ماجرای آن نمیپردازند بلکه حتی قصد اخفای آن دارند؟؟؟
🎉🎉 برگزاری مسابقه ای به مناسبت عید سعید غدیر خم با موضوع دیدگاه سران صوفیه درباره واقعه غدیر و ولایت اهل بیت علیهم السلام
🔺 مهلت ارسال پاسخ به سوالات: تا ساعت 24 پنجشنبه 7 تیر
🔺 جوایز: 5 جایزه 500/000 تومانی و 14 کتاب با موضوع نقد تصوف (این جوایز به قید قرعه به کسانی تعلق خواهد گرفت که پاسخ صحیح را ارائه کنند)
🔺 منبع: مقالات سایت ابن عربی به آدرس: www.ebnearabi.com
📌 سوالات:
1- رویکرد سران صوفیه مانند ابن عربی و مولوی درباره غدیر خم و اهل بیت علیهم السلام را شرح دهید.
2- ولایت نوعیه در تصوف به چه معناست؟
3- دیدگاه مولوی و ابن عربی درباره خلفای اهل تسنن چه بوده است؟
4- آیا نقل فضائل اهل بیت علیهم السلام توسط سران صوفیه، می تواند حاکی از تعلق آنها به مذهب تشیع اثنی عشری باشد؟ چرا؟
5-ولایت از نگاه صوفیه چه تفاوتی با آموزه ولایت و امامت در تشیع دارد؟
📌 پاسخ های خود را به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تماس به ادمین سایت:
@eb_admin
ارسال کنید.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
🔺 مهلت ارسال پاسخ به سوالات: تا ساعت 24 پنجشنبه 7 تیر
🔺 جوایز: 5 جایزه 500/000 تومانی و 14 کتاب با موضوع نقد تصوف (این جوایز به قید قرعه به کسانی تعلق خواهد گرفت که پاسخ صحیح را ارائه کنند)
🔺 منبع: مقالات سایت ابن عربی به آدرس: www.ebnearabi.com
📌 سوالات:
1- رویکرد سران صوفیه مانند ابن عربی و مولوی درباره غدیر خم و اهل بیت علیهم السلام را شرح دهید.
2- ولایت نوعیه در تصوف به چه معناست؟
3- دیدگاه مولوی و ابن عربی درباره خلفای اهل تسنن چه بوده است؟
4- آیا نقل فضائل اهل بیت علیهم السلام توسط سران صوفیه، می تواند حاکی از تعلق آنها به مذهب تشیع اثنی عشری باشد؟ چرا؟
5-ولایت از نگاه صوفیه چه تفاوتی با آموزه ولایت و امامت در تشیع دارد؟
📌 پاسخ های خود را به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تماس به ادمین سایت:
@eb_admin
ارسال کنید.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مضرات لافکری از زبان یک مسیحی که سابقا هندو بوده است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👈وقتی حسین بن علی(صلوات الله علیهما) کشته شد، زنان بنی هاشم لباس سیاه و کهنه پوشیدند و از گرما و سرما شکایتی نداشتند ، و حضرت علی بن الحسین(علیهما السّلام) برای ماتم ایشان غذا درست میکرد .
💥عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ) لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَردٍ وَ کَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ .
📓المحاسن ؛ صفحه ۴۲۰ .
📓بحارالأنوار ؛ جلد ۴۵، صفحه ۱۸۸ .
💥عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ) لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَردٍ وَ کَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ .
📓المحاسن ؛ صفحه ۴۲۰ .
📓بحارالأنوار ؛ جلد ۴۵، صفحه ۱۸۸ .