پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
مكاشفه ای از آیت الله بروجردی و داستانی از علامه جعفری درباره كتاب مثنوی در بيان آیت الله سيدان 👆👆
نقل این مطلب به معنی حجیت مکاشفه و شهودات عرفانی و این قبیل مسائل نمی باشد ، بلکه از آنجایی که عرفا و متصوفه برای کشف و شهود اهمیت بسیاری قائلند ، می تواند حجتی علیه آنها بوده و مفید فایده باشد ، ان شاءالله.
دانلود کتاب داوریهای متضاد درباره ابن عربی تالیف استاد داود #الهامی
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
فهرست کلی مطالب این کتاب :
مقدمه
#مشایخ ابن عربی
سرگذشت ابن عربی
#اساتید ابن عربی
آثار ابن عربی
عقاید ابن عربی
کسانی که ابن عربی را ستوده اند
انتقاد کنندگان
تکفیر کنندگان
متوقفان
معذور دارندگان
انتقادات و اعتراضات
فهرست منابع
@ebnearabi
https://telegram.me/ebnearabi
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
فهرست کلی مطالب این کتاب :
مقدمه
#مشایخ ابن عربی
سرگذشت ابن عربی
#اساتید ابن عربی
آثار ابن عربی
عقاید ابن عربی
کسانی که ابن عربی را ستوده اند
انتقاد کنندگان
تکفیر کنندگان
متوقفان
معذور دارندگان
انتقادات و اعتراضات
فهرست منابع
@ebnearabi
https://telegram.me/ebnearabi
http://goo.gl/j49Yb3
#سماع و #شاهدبازی در صوفیه – آیت الله #مکارم شیرازی
در کتاب «اسرار التوحید فى مقامات ابى سعید» نقل شده است که «شیخ عبداللّه باکو» (او هم از سران صوفیه است) را به سماع و رقص شیخ ابوسعید انکار مى بود و گاه گاه اظهار مى کرد تا شبى به خواب دید که هاتفى آواز داد: «قوموا وارقصواللّه» یعنى: «برخیزید و براى خدا رقص کنید»! ...
نگارنده گوید: این است معنى همه چیز را به بازیچه گرفتن و هر هوا و هوسى را به نام دین انجام دادن. آرى کسى که مى گوید: «رأس هذا الامر کبس المحابر و خرق الدفاتر و نسیان العلوم» یعنى: «آغاز تصوف بستن دواتها و پاره کردن دفترها و فراموش کردن علوم است».(۳) از چنین شخصى «رقص براى خدا»! تعجب نیست...
رقص مقدم بر همه چیز بود حتى بر نماز!
یکى از مریدان در حالات «ابوسعید ابوالخیر» نوشته است: روزى بعد از دعوت (به میهمانى) سماع مى کردند (خوانندگى و نوازندگى داشتند) و شیخ ما را حالتى پدید آمده بود و همه در آن حالت بودند… مؤذن بانگ نماز پیشین (ظهر) گفت و شیخ همچنان در حال بود و جمع در وجد، رقص مى کردند و نعره مى زدند و در میان آن حالت امام محمد قاینى (میزبان اصلى شیخ) گفت: نماز، نماز، شیخ ما گفت: ما در نمازیم! و همچنان در رقص بودند، امام محمد ایشان را بگذاشت و در نماز شد.(۵)...
در بین صوفیه کسانى بودند که بیشتر تحت تأثیر شعر و آواز واقع مى شدند تا تحت تأثیر قرآن! چنانکه یوسف بن الحسین رازى از تأثیر اشعارى که با شور و حال «قوّالان» خوانده مى شود به گریه مى افتاد و از خواندن قرآن چنین حالى به او دست نمى داد!!(۸)...
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9163/سماع-و-شاهدبازی-در-صوفیه-آیت-الله-مکار.html
#سماع و #شاهدبازی در صوفیه – آیت الله #مکارم شیرازی
در کتاب «اسرار التوحید فى مقامات ابى سعید» نقل شده است که «شیخ عبداللّه باکو» (او هم از سران صوفیه است) را به سماع و رقص شیخ ابوسعید انکار مى بود و گاه گاه اظهار مى کرد تا شبى به خواب دید که هاتفى آواز داد: «قوموا وارقصواللّه» یعنى: «برخیزید و براى خدا رقص کنید»! ...
نگارنده گوید: این است معنى همه چیز را به بازیچه گرفتن و هر هوا و هوسى را به نام دین انجام دادن. آرى کسى که مى گوید: «رأس هذا الامر کبس المحابر و خرق الدفاتر و نسیان العلوم» یعنى: «آغاز تصوف بستن دواتها و پاره کردن دفترها و فراموش کردن علوم است».(۳) از چنین شخصى «رقص براى خدا»! تعجب نیست...
رقص مقدم بر همه چیز بود حتى بر نماز!
یکى از مریدان در حالات «ابوسعید ابوالخیر» نوشته است: روزى بعد از دعوت (به میهمانى) سماع مى کردند (خوانندگى و نوازندگى داشتند) و شیخ ما را حالتى پدید آمده بود و همه در آن حالت بودند… مؤذن بانگ نماز پیشین (ظهر) گفت و شیخ همچنان در حال بود و جمع در وجد، رقص مى کردند و نعره مى زدند و در میان آن حالت امام محمد قاینى (میزبان اصلى شیخ) گفت: نماز، نماز، شیخ ما گفت: ما در نمازیم! و همچنان در رقص بودند، امام محمد ایشان را بگذاشت و در نماز شد.(۵)...
در بین صوفیه کسانى بودند که بیشتر تحت تأثیر شعر و آواز واقع مى شدند تا تحت تأثیر قرآن! چنانکه یوسف بن الحسین رازى از تأثیر اشعارى که با شور و حال «قوّالان» خوانده مى شود به گریه مى افتاد و از خواندن قرآن چنین حالى به او دست نمى داد!!(۸)...
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9163/سماع-و-شاهدبازی-در-صوفیه-آیت-الله-مکار.html
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
علی اکبر تهرانی ( از به اصطلاح عرفا!) مدعی است که اهل بیت علیهم السلام به او فرمودند ما تا الان 14 معصوم بودیم اما در حال حاضر با تو 15 تا شدیم.... کلیپ را ملاحظه بفرمایید 👆👆
متن استفتاء و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی📢📢
سلام علیکم
حکم کسی که ادعا کند معصوم پانزدهم است و با امام زمان در خواب ارتباط دارد و همچنین کسی که بگوید بلاهای بسیاری بواسطه او از مردم دفع می شود چیست؟ آیا شرکت در جلسات چنین فردی به اسم درس اخلاق جایز است؟👇👇👇👇
...................................
بسم الله الرحمن الرحيم🌱🌹🌱🌹
:: با اهداء سلام و تحيت؛
پاسخ: هرگاه کسي مدعي چنین اموری باشد بايد تکذيب شود و شرکت در مجالس او جائز نیست. ⛔️
همیشه موفق باشید🌹
دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / استفتائات
کد رهگیری: 9411200158
سلام علیکم
حکم کسی که ادعا کند معصوم پانزدهم است و با امام زمان در خواب ارتباط دارد و همچنین کسی که بگوید بلاهای بسیاری بواسطه او از مردم دفع می شود چیست؟ آیا شرکت در جلسات چنین فردی به اسم درس اخلاق جایز است؟👇👇👇👇
...................................
بسم الله الرحمن الرحيم🌱🌹🌱🌹
:: با اهداء سلام و تحيت؛
پاسخ: هرگاه کسي مدعي چنین اموری باشد بايد تکذيب شود و شرکت در مجالس او جائز نیست. ⛔️
همیشه موفق باشید🌹
دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / استفتائات
کد رهگیری: 9411200158
شباهت عجیب مقبره عطار نیشابوری به ابلیسک (از نمادهای فراماسونری) !
ارسالی توسط یکی از اعضاء محترم کانال
@ebnearabi
ارسالی توسط یکی از اعضاء محترم کانال
@ebnearabi
http://goo.gl/4aqhlK
ابراهیمی دینانی و شاگردی در مکتب فرقه ذهبیه !
میرزا محمدعلی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ #صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در سلاسل رسمی تصوف وارد شد و خود نیز به (تربیت برخی از اهل سیر!) در همان مسلک پرداخت و از مشایخ خانقاه #ذهبیه [۱] گردید. وی در سال ۱۳۹۱ ق به طور ناگهانی ناپدید شد و پس از آن دیگر دیده نشد.
... آقای #دینانی در ادامه درباره استاد خویش می گوید:
« شوریده و ژولیده بود و به هیچ آدابی تن در نمی داد و نامنظم بود و تقریبا مثل مجانین زندگی می کرد! شیخ محمد علی حکیم یکی از مشایخ خانقاه بود… من اولین بار او را در خانقاه دیدم … از نظر ظاهر نامطلوب به نظر می آمد ولی در مباحث عقلی و فلسفی و عرفانی دریای بی کران بود… از این روی من مجذوب او شدم… از او تقاضای درس کردم و قبول کرد و محل آن را خانقاه تعیین کرد و من همراه یک دوست ، هفته ای دو سه روز عصرها به خانقاه می رفتم!!! می گفتند: آنچه که شب ها به من گفته می شود ، بالاتر از اینهاست. من جسارت کردم و گفتم: آقای #حکیم !… از آن مطالب که شب ها به شما گفته می شود، مختصری را بفرمایید. گاهی می گفتند که دیشب به من فلان مطلب گفته شده است؛ من هم یادداشت می کردم. بعد که به نوشته هایم رجوع می کردم ، به روشنی درمی یافتم مطالبی که به عنوان شهود به او گفته شده بود ، از استحکامِ عقلانی برخوردار است… آنچه او می گفت یک مطلبِ مهمِ عرفانی فلسفی بود؛ قاعده ای بود که وقتی بیان می کرد ، می دیدم چنان از استحکام برخوردار است که هیچ قاعده ای به گردش نمی رسد… مطالبِ عجیبی در عرفان داشتند. چیزهایی می گفتند که قابل گفتن نیست… به عنوان نمونه یک مورد را می گویم… می گفتند : من به ملکوت رفته ام و برزخ را دیده ام ، و اسمِ عوالمِ مختلف را می بردند… » ...
حتما خوانندگان عزیز مستحضرند که بزرگان شیعه ، ورود در خانقاه و مجالس صوفیه را مجاز نمی دانند و فتوا به حرمت شرعی آن داده اند.
همچنین مطالب و تناقضاتی درباره محمد علی حکیم وجود دارد که عجیب و درخور توجه می باشد .
از خصایص بارز و عجیب حکیم شیرازی ، بی اعتقادی و ناباوریِ او نسبت به پاره ای از مسلمات علمیِ این روزگار بوده است.
آقای دینانی می گوید: «… درباره مسائل علمی روز و مسائل زندگی به گونه ای حرف می زد که اشخاص خنده شان می گرفت. خیلی از مسائل علمی را قبول نداشت، که بی وجه بود؛ ولی چنان بود که اصلاً مثلِ اینکه در این عالم زندگی نمی کرد… ».
آقای صدوقی سُها نوشته است : «… دیدم و شنیدم که مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی … ، گاهی به خنده فراوان خطاب به مولانا [= حکیم شیرازی] گفت که: آقای حکیم! آپولو هم که به فضا رفت! و آنانی که می دانستند که مولانا با فَلَکیّاتِ قدیم [نظریه منسوخ افلاک نه گانه بطلمیوس] [۱۰] سخت پایبند است ـ و البته شخص شخیصِ مرحوم دکتر حمیدی نیز از آن زمره می بود ـ به خنده اندر آمدند و چنین شنیدند از آن بزرگوار [=حکیم شیرازی] که: ها! شیره سرتان می مالند! دخترِ شاه پریان نشانتان می دهند!» [۱۱]
در نظرِ نخست ، این بی اطلاعی ساده لوحانه و بساطت خارق العاده، به غایت تکان دهنده است. کسی که از برزخ و ملکوت خبر می دهد، از آسمان بالای سرِ خود تا این اندازه بی اطلاع است و راه و چاهِ جهانِ پیرامون خویش را نمی شناسد!
عجیب تر اینکه چگونه می توان شاگردی نزد چنین فردی در مکتب ذهبیه را با عقلانیت ، جمع نمود ؟
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9187/ابراهیمی-دینانی-و-شاگردی-در-مکتب-فرقه-ذ.html
ابراهیمی دینانی و شاگردی در مکتب فرقه ذهبیه !
میرزا محمدعلی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ #صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در سلاسل رسمی تصوف وارد شد و خود نیز به (تربیت برخی از اهل سیر!) در همان مسلک پرداخت و از مشایخ خانقاه #ذهبیه [۱] گردید. وی در سال ۱۳۹۱ ق به طور ناگهانی ناپدید شد و پس از آن دیگر دیده نشد.
... آقای #دینانی در ادامه درباره استاد خویش می گوید:
« شوریده و ژولیده بود و به هیچ آدابی تن در نمی داد و نامنظم بود و تقریبا مثل مجانین زندگی می کرد! شیخ محمد علی حکیم یکی از مشایخ خانقاه بود… من اولین بار او را در خانقاه دیدم … از نظر ظاهر نامطلوب به نظر می آمد ولی در مباحث عقلی و فلسفی و عرفانی دریای بی کران بود… از این روی من مجذوب او شدم… از او تقاضای درس کردم و قبول کرد و محل آن را خانقاه تعیین کرد و من همراه یک دوست ، هفته ای دو سه روز عصرها به خانقاه می رفتم!!! می گفتند: آنچه که شب ها به من گفته می شود ، بالاتر از اینهاست. من جسارت کردم و گفتم: آقای #حکیم !… از آن مطالب که شب ها به شما گفته می شود، مختصری را بفرمایید. گاهی می گفتند که دیشب به من فلان مطلب گفته شده است؛ من هم یادداشت می کردم. بعد که به نوشته هایم رجوع می کردم ، به روشنی درمی یافتم مطالبی که به عنوان شهود به او گفته شده بود ، از استحکامِ عقلانی برخوردار است… آنچه او می گفت یک مطلبِ مهمِ عرفانی فلسفی بود؛ قاعده ای بود که وقتی بیان می کرد ، می دیدم چنان از استحکام برخوردار است که هیچ قاعده ای به گردش نمی رسد… مطالبِ عجیبی در عرفان داشتند. چیزهایی می گفتند که قابل گفتن نیست… به عنوان نمونه یک مورد را می گویم… می گفتند : من به ملکوت رفته ام و برزخ را دیده ام ، و اسمِ عوالمِ مختلف را می بردند… » ...
حتما خوانندگان عزیز مستحضرند که بزرگان شیعه ، ورود در خانقاه و مجالس صوفیه را مجاز نمی دانند و فتوا به حرمت شرعی آن داده اند.
همچنین مطالب و تناقضاتی درباره محمد علی حکیم وجود دارد که عجیب و درخور توجه می باشد .
از خصایص بارز و عجیب حکیم شیرازی ، بی اعتقادی و ناباوریِ او نسبت به پاره ای از مسلمات علمیِ این روزگار بوده است.
آقای دینانی می گوید: «… درباره مسائل علمی روز و مسائل زندگی به گونه ای حرف می زد که اشخاص خنده شان می گرفت. خیلی از مسائل علمی را قبول نداشت، که بی وجه بود؛ ولی چنان بود که اصلاً مثلِ اینکه در این عالم زندگی نمی کرد… ».
آقای صدوقی سُها نوشته است : «… دیدم و شنیدم که مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی … ، گاهی به خنده فراوان خطاب به مولانا [= حکیم شیرازی] گفت که: آقای حکیم! آپولو هم که به فضا رفت! و آنانی که می دانستند که مولانا با فَلَکیّاتِ قدیم [نظریه منسوخ افلاک نه گانه بطلمیوس] [۱۰] سخت پایبند است ـ و البته شخص شخیصِ مرحوم دکتر حمیدی نیز از آن زمره می بود ـ به خنده اندر آمدند و چنین شنیدند از آن بزرگوار [=حکیم شیرازی] که: ها! شیره سرتان می مالند! دخترِ شاه پریان نشانتان می دهند!» [۱۱]
در نظرِ نخست ، این بی اطلاعی ساده لوحانه و بساطت خارق العاده، به غایت تکان دهنده است. کسی که از برزخ و ملکوت خبر می دهد، از آسمان بالای سرِ خود تا این اندازه بی اطلاع است و راه و چاهِ جهانِ پیرامون خویش را نمی شناسد!
عجیب تر اینکه چگونه می توان شاگردی نزد چنین فردی در مکتب ذهبیه را با عقلانیت ، جمع نمود ؟
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9187/ابراهیمی-دینانی-و-شاگردی-در-مکتب-فرقه-ذ.html
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
http://goo.gl/4aqhlK ابراهیمی دینانی و شاگردی در مکتب فرقه ذهبیه ! میرزا محمدعلی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ #صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در…
مطلب فوق به دلیل وجود برخی اشکالات ، اصلاح و مجددا ارسال گردید . 👆👆👆👆👆
ابن عربی و استعمار !
مستر همفر #جاسوس بریتانیا می نویسد:
آنچه وزارت مستعمرات #انگلیس به هنگام اعزام به شرق به من توصیه نمود عبارت بوده از:
• گسترش همه جانبه مراکز #درویش پروری همانند #خانقاه ها و تکثیر و انتشار رساله ها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها، گوشه گیری و مردم گریزی سوق می دهد؛ مانند کتاب احیاء العلوم #غزالی، منظومه های #مثنوی و کتابهای محی الدین عربی.
دستهای ناپیدا- خاطرات مستر همفر صفحه ۶۴ نشر گلستان کوثر
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مستر همفر #جاسوس بریتانیا می نویسد:
آنچه وزارت مستعمرات #انگلیس به هنگام اعزام به شرق به من توصیه نمود عبارت بوده از:
• گسترش همه جانبه مراکز #درویش پروری همانند #خانقاه ها و تکثیر و انتشار رساله ها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها، گوشه گیری و مردم گریزی سوق می دهد؛ مانند کتاب احیاء العلوم #غزالی، منظومه های #مثنوی و کتابهای محی الدین عربی.
دستهای ناپیدا- خاطرات مستر همفر صفحه ۶۴ نشر گلستان کوثر
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
خبری تکان دهنده در حوزه صنایع غذایی :
واردات مواد اولیه غذایی با منشأ غیرحلال به کشور بدون نظارت/ غذاهایی با منشأ «خوک» بر سر سفره ایرانیان !
منبع : فارس نیوز
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941107000554
@ebnearabi
واردات مواد اولیه غذایی با منشأ غیرحلال به کشور بدون نظارت/ غذاهایی با منشأ «خوک» بر سر سفره ایرانیان !
منبع : فارس نیوز
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941107000554
@ebnearabi
خبرگزاری فارس
واردات مواد اولیه غذایی با منشأ غیرحلال به کشور بدون نظارت/ غذاهایی با منشأ «خوک» بر سر سفره ایرانیان
رئیس پژوهشکده علوم و صنایع غذایی با تأکید بر اینکه بر واردات مواد اولیه غذایی هیچ نظارتی نمیشود، گفت: بعضاً منشأ نامشخص آنزیمها و طعمدهندهها حیوانات حرامگوشت مانند خوک است.
http://goo.gl/GATUF0
خودستائی های عجیب مولوی و شمس – قسمت اول
... شاید با شنیدن سخنان مولوی در زمینه همسان جلوه دادن قرآن و مثنوی و عکس العمل تند و ناسزای #رکیک وی در مقابل منکر آن ، دچار شگفتی و حیرت شوید ...
#مولوی ادعا می کند که به #بایزید ، #وحی می شده و بر لوح محفوظ آگاهی داشته است . همچنین می گوید اینکه صوفیه این وحی را وحیِ دل ، نام نهاده اند ، از روی ترس و تقیه از مردم بوده است و گرنه این وحی ، وحی حقیقی است و از هر گونه خطا به دور ...
#شمس می گوید : «اگر کافری بر دست من آب ریخت ، مغفور و مقبول شد ! زهی عزّتِ من … چندین گاه ، خویشتن را نمی شناختم … زهی عزت و بزرگی من …»[۵]
وی مدعی می شود که سخنان و ادعاهای او عین حق است و نیاز به برهان و دلیل ندارد و کسانی را که از وی درخواست دلیل کرده اند ، مورد سرزنش قرار می دهد : « … مرا نمی شناسند در این عالم! پس که را می پرستند؟ مرا گویی برهان بنما. از من برهان خواهند … اما از حق برهان نخواهند (از من که حق هستم نباید برهان بخواهند). »[۶]
مناقب العارفین نقل می کند :
یک بار مولوی به خادم خود (شیخ محمد) گفت : « فلان کار را به اتمام برسان. شیخ محمد در جواب گفت : ان شاء الله . مولانا بانگ بر وی زد که : ای اَبلَه! پس گوینده کیست ؟ »[۷] (یعنی خواست و اراده من ، خواست خداست ) ....
در مقالات شمس (که گفتار شمس می باشد ) درباره مولوی آمده : « اگر از تو پرسند که مولانا را چون شناختی؟ بگو: اگر از قولش می پرسی : انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون! … و اگر از صفتش می پرسی : قل هو الله احد ، و اگر از نامش می پرسی : هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم و اگر از ذاتش می پرسی : لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر .» ...
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9214/خودستائی-های-عجیب-مولوی-و-شمس-قسمت-او.html
خودستائی های عجیب مولوی و شمس – قسمت اول
... شاید با شنیدن سخنان مولوی در زمینه همسان جلوه دادن قرآن و مثنوی و عکس العمل تند و ناسزای #رکیک وی در مقابل منکر آن ، دچار شگفتی و حیرت شوید ...
#مولوی ادعا می کند که به #بایزید ، #وحی می شده و بر لوح محفوظ آگاهی داشته است . همچنین می گوید اینکه صوفیه این وحی را وحیِ دل ، نام نهاده اند ، از روی ترس و تقیه از مردم بوده است و گرنه این وحی ، وحی حقیقی است و از هر گونه خطا به دور ...
#شمس می گوید : «اگر کافری بر دست من آب ریخت ، مغفور و مقبول شد ! زهی عزّتِ من … چندین گاه ، خویشتن را نمی شناختم … زهی عزت و بزرگی من …»[۵]
وی مدعی می شود که سخنان و ادعاهای او عین حق است و نیاز به برهان و دلیل ندارد و کسانی را که از وی درخواست دلیل کرده اند ، مورد سرزنش قرار می دهد : « … مرا نمی شناسند در این عالم! پس که را می پرستند؟ مرا گویی برهان بنما. از من برهان خواهند … اما از حق برهان نخواهند (از من که حق هستم نباید برهان بخواهند). »[۶]
مناقب العارفین نقل می کند :
یک بار مولوی به خادم خود (شیخ محمد) گفت : « فلان کار را به اتمام برسان. شیخ محمد در جواب گفت : ان شاء الله . مولانا بانگ بر وی زد که : ای اَبلَه! پس گوینده کیست ؟ »[۷] (یعنی خواست و اراده من ، خواست خداست ) ....
در مقالات شمس (که گفتار شمس می باشد ) درباره مولوی آمده : « اگر از تو پرسند که مولانا را چون شناختی؟ بگو: اگر از قولش می پرسی : انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون! … و اگر از صفتش می پرسی : قل هو الله احد ، و اگر از نامش می پرسی : هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم و اگر از ذاتش می پرسی : لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر .» ...
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9214/خودستائی-های-عجیب-مولوی-و-شمس-قسمت-او.html
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ 👥
💡عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ شَغَلَ اللَّهُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قِيلَ وَ كَيْفَ يَشْغَلُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قَالَ يَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ فَيَقُولُ اكْتُبُوهَا كَمَا قَالَهَا عَبْدِي وَ عَلَيَّ ثَوَابُهَا.
💡زيد شحام از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: كسى كه ذكر «الحمد للَّه كما هو اهله» را بگويد، فرشتگانى را كه مأمور ثبت اعمال بندگان خدايند، به عجز وا مى دارد! (زيرا از نوشتن اين همه حسنه عاجزند). زيد مى گويد: از آن حضرت پرسيدم: چگونه فرشتگان را به عجز وامى دارد؟ فرمود: فرشتگان گويند: خدايا! ما را از علم غيب نصيبى نيست! به آنان خطاب مى شود: شما اين ذكر را به همان عبارت بنده من ثبت كنيد، ثواب آن با من است.
📗ثواب الاعمال و عقاب الاعمال للصدوق ،ص ١٣
#حدیث
💡عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ شَغَلَ اللَّهُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قِيلَ وَ كَيْفَ يَشْغَلُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قَالَ يَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ فَيَقُولُ اكْتُبُوهَا كَمَا قَالَهَا عَبْدِي وَ عَلَيَّ ثَوَابُهَا.
💡زيد شحام از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: كسى كه ذكر «الحمد للَّه كما هو اهله» را بگويد، فرشتگانى را كه مأمور ثبت اعمال بندگان خدايند، به عجز وا مى دارد! (زيرا از نوشتن اين همه حسنه عاجزند). زيد مى گويد: از آن حضرت پرسيدم: چگونه فرشتگان را به عجز وامى دارد؟ فرمود: فرشتگان گويند: خدايا! ما را از علم غيب نصيبى نيست! به آنان خطاب مى شود: شما اين ذكر را به همان عبارت بنده من ثبت كنيد، ثواب آن با من است.
📗ثواب الاعمال و عقاب الاعمال للصدوق ،ص ١٣
#حدیث
Forwarded from پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
مولوی : مثنوی هم سنگ قرآن است – شمس تبریزی : مثنوی بالاتر از قرآن است !!
... «روزی حضرت سلطان ولد ( فرزند مولوی ) فرمود: که از یاران، یکی به حضرت پدرم شکایتی کرد، که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا قرآن گویند؟ من بنده ( در جواب ) گفتم که تفسیر قرآن است. همانا که پدرم لحظه ای خاموش کرده فرمود که: ای سگ! چرا ( قرآن ) نباشد ؟ ای خر! چرا نباشد ؟ ای غر خواهر( ناسزائی رکیک است که از ترجمه آن معذوریم ) چرا نباشد ؟ همانا که در ظروف حروف انبیا و اولیا جز انوار اسرار الهی مدرّج نیست. و کلام خدا از دل پاک ایشان رسته، بر جویبار زبان ایشان روان شده است. خواه سریانی باشد ، خواه سبع المثانی، خواه عبری، خواه عربی… »
شمس تبریزی در مقالات (در مقام تمجید مولوی) می گوید: ما نبشته تو را با قرآن نیامیزیم! (یعنی نوشته های تورا از قرآن برتر می دانیم!!! ) ...
کانال تلگرام :
https://telegram.me/ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/5418/مولوی-مثنوی-هم-سنگ-قرآن-شمس-مثنوی-بالات.html
... «روزی حضرت سلطان ولد ( فرزند مولوی ) فرمود: که از یاران، یکی به حضرت پدرم شکایتی کرد، که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا قرآن گویند؟ من بنده ( در جواب ) گفتم که تفسیر قرآن است. همانا که پدرم لحظه ای خاموش کرده فرمود که: ای سگ! چرا ( قرآن ) نباشد ؟ ای خر! چرا نباشد ؟ ای غر خواهر( ناسزائی رکیک است که از ترجمه آن معذوریم ) چرا نباشد ؟ همانا که در ظروف حروف انبیا و اولیا جز انوار اسرار الهی مدرّج نیست. و کلام خدا از دل پاک ایشان رسته، بر جویبار زبان ایشان روان شده است. خواه سریانی باشد ، خواه سبع المثانی، خواه عبری، خواه عربی… »
شمس تبریزی در مقالات (در مقام تمجید مولوی) می گوید: ما نبشته تو را با قرآن نیامیزیم! (یعنی نوشته های تورا از قرآن برتر می دانیم!!! ) ...
کانال تلگرام :
https://telegram.me/ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/5418/مولوی-مثنوی-هم-سنگ-قرآن-شمس-مثنوی-بالات.html
Ebnearabi
مولوی : مثنوی هم سنگ قرآن است - شمس تبریزی : مثنوی بالاتر از قرآن است !! | پژوهشی درباره محیی الدین ابن عربی، عرفان و تصوف
مولوي دریافت های شخصی خود را در حد وحی الهی بالا برده و مثنوی خود را که آکنده از مطالب خلاف واقع و در تعارض با آموزه های عقلانی و وحیانی است، در مقدمه دفتر اول