به نظر من دنیا هم بر اساس ساختار برنامهنویسیه، چون سن آدما از وقتی بدنیا میان حساب میشه در حالی که تا وقتی تو شکم مادرشون هستن دارن رشد می کنن هنوز تو خونهی صفرم از سنشون هستن😁.
یه موضوع مهمی رو توی تیمها برای حفظ تمرکز تیم باید همیشه رعایت کنیم اینه که از ابزارهای چت برای تعامل با اعضای تیم استفاده کنیم و تا جای ممکن همدیگر رو برای سوالایی که داریم بریک نکنیم.
میدونید که هربار که کسی رو بریک کنید و حواسش رو خواسته یا ناخواسته پرت کنید این حرکت میتونه باعث این بشه باگهای جدیدی بوجود بیاد، چون ذهن برنامهنویسها وقتی روی یک موضوعی ده دقیقه تمرکز میکنه یعنی محاسبات زیادی رو توی ذهنش طبقهبندی کرده و تا همشو تموم نکنه تیکهاشو نمیزنه. این ذهن متمرکز، همهی موضوعات رو سرجمع کرده و همیشه فرصت یادداشتش رو نداره (چون ذهن سریعه و ممکنه در لحظه دهها بار اون چیز توی ذهن تغییر کنه و آپدیت بشه) و وقتی وسط کارش یه دفعه صدا میزنید که "ممد این قسمت چرا کار نمیکنه!". تمامی اون رشتههای ذهن فرد رو پاره میکنید. اگر یکی مثل من باشه برای خارج شدن از این حلقهها ممکنه یک مکث ده ثانیهای انجام بده تا در نهایت به شما بگه ببخشید میشه مشکل رو مجدد بگی؟ و این خیلی بده!
برنامهنویسی یک شغل کاملا ذهنیه و وقتی شخص رو صدا میزنید انگار به یک آشپز میگید چند دقیقه از غذا غافل شو! پس حواستون باشه که تیمهای متمرکز سرعت و دقت بیشتری در توسعهی نرم افزار دارن نسبت به تیمهایی که همیشه حواسشون پرت میشه. و برای جلوگیری از حواسپرتی توی تیمها راهکارهای زیادی وجود داره و یکیش استفاده از ابزارهای چت برای پایین آوردن تعاملات فیزیکی هست.
مارو دنبال کنید تا از تجربیات همدیگه بهرمند بشیم.
@easymicroservices
یه موضوع مهمی رو توی تیمها برای حفظ تمرکز تیم باید همیشه رعایت کنیم اینه که از ابزارهای چت برای تعامل با اعضای تیم استفاده کنیم و تا جای ممکن همدیگر رو برای سوالایی که داریم بریک نکنیم.
میدونید که هربار که کسی رو بریک کنید و حواسش رو خواسته یا ناخواسته پرت کنید این حرکت میتونه باعث این بشه باگهای جدیدی بوجود بیاد، چون ذهن برنامهنویسها وقتی روی یک موضوعی ده دقیقه تمرکز میکنه یعنی محاسبات زیادی رو توی ذهنش طبقهبندی کرده و تا همشو تموم نکنه تیکهاشو نمیزنه. این ذهن متمرکز، همهی موضوعات رو سرجمع کرده و همیشه فرصت یادداشتش رو نداره (چون ذهن سریعه و ممکنه در لحظه دهها بار اون چیز توی ذهن تغییر کنه و آپدیت بشه) و وقتی وسط کارش یه دفعه صدا میزنید که "ممد این قسمت چرا کار نمیکنه!". تمامی اون رشتههای ذهن فرد رو پاره میکنید. اگر یکی مثل من باشه برای خارج شدن از این حلقهها ممکنه یک مکث ده ثانیهای انجام بده تا در نهایت به شما بگه ببخشید میشه مشکل رو مجدد بگی؟ و این خیلی بده!
برنامهنویسی یک شغل کاملا ذهنیه و وقتی شخص رو صدا میزنید انگار به یک آشپز میگید چند دقیقه از غذا غافل شو! پس حواستون باشه که تیمهای متمرکز سرعت و دقت بیشتری در توسعهی نرم افزار دارن نسبت به تیمهایی که همیشه حواسشون پرت میشه. و برای جلوگیری از حواسپرتی توی تیمها راهکارهای زیادی وجود داره و یکیش استفاده از ابزارهای چت برای پایین آوردن تعاملات فیزیکی هست.
مارو دنبال کنید تا از تجربیات همدیگه بهرمند بشیم.
@easymicroservices
👍6
چقدر با این جمله موافقی؟
«هیچوقت صدتو برای کارفرما نذار»
میدونید یکی از مهمترین عواملی که باعث میشه شما به سرعت پیشرفت نکنید ایمان داشتن به جملهی بالاست؟
پس بذارید دلایلی که چرا این جمله غلطه رو بهتون بگم.
دقت کردید وقتی میخواهید یک کاری رو انجام بدید اگر به اون کار علاقه نداشته باشید راه حلهایی هم که به ذهنتون میرسه خیلی کاربردی نیست؟ دقت کردید وقتی یکی از شما میخواد یه کاری رو براش انجام بدید که در اون کار ناتوانه چقدر انگیزه و قدرت انجام اون کار رو پیدا میکنید؟
انگار خدا همهی فرشتههاشو بسیج میکنه تا بهترین راه حل و سریعترین راه حل رو پیدا کنی تا مساله رو حل کنی و با اینکار بیشتر دیده میشی.
ولی بیا یه لحظه فکر کن شما به بدن خودت اینو بگی که "من قرار نیست صد خودمو برای شرکت بذارم" اتفاقاتی که برات میوفته اینه:
1. اصلا ایدههای ناب که میترکونه به ذهنت نمیرسه!
2. تو هیچوقت نمیتونی مرزی بین 100 خودت و 90 خودت پیدا کنی چون همیشه در حال پیشرفتی! مگر اینکه همیشه در حال درجا زدن باشی تا این مرز ثابت باشه!
3. پیشرفت تو دقیقا زمانی حاصل میشه که به بدن خودت بگی باید بیشتر از اینی که هستی وقت و تلاش بذاری. اینجا دقیقا ایده های خفن و کارهای ناب به ذهنت میرسه چون وقتی آمادگیشو داشته باشی ذهنت و تک تک سلول های بدنت هم یاریت میکنن.
4. وقتی قرارداد بستید به شما گفته شده که من میتونم به شما 40 میلیون بدم ولی 20 میلیون میدم؟ پس وجدان خودتون رو راضی کنید.
5. و مهمترین نکته اینکه شما باید همیشه در حال مقایسهی خودتون با خودتون باشید، وقتی صد خودتون رو نمیذارید چه انتظاری از پیشرفت خودتون در دراز مدت دارید؟ شما تا وقتی از مرز خودتون رد نشید هیچ پلهی بعدیای برای شما وجود نداره که پیشرفت کنید. مسائلی مثل تعدیل،استخدامهای سختتر و ... بیشتر آدمو تهدید میکنه و نکتهی مهم اینه که انگیزتون رو برای کار کردن از دست میدید.
این حرفارو نزدم که بگم بشینید صبح تا شب کار کنید، این حرفا رو زدم که بگم وجدانی کار کنید. آرامش و صلح درونی شما تنها وقتی اتفاق میوفته که به سمت اعمال صالح قدم بردارید و اگر اشتباه کنید در روزگاری دیگه نمیتونید مثل یک آدم خوب باشید در عین حال که فکر میکنید خوبید، ولی نیستید چون اعمال زشت رو برای خودتون توجیه میکنید که اعمال خوبی هستند ولی نیستند و فقط اطرافیانتون این رو میفهمن.
به حرفای یک آدم با تجربهی 18 ساله گوش کن، یقینا در دراز مدت طوری پیشرفت میکنی که هر روزت از کار کردن لذت میبری و هرگز در پیشرفت کردن متوقف نمیشی.
دوست داری صبحها برای رفتن به سرکار اشتیاق داشته باشی؟ منم روزگاری رو تجربه کردم که از رفتن به سرکار بیزار بودم، این حس خیلی بده نه؟ پس صدتو بذار و بعد نتیجه رو ببین! شایدم صدتو گذاشتی ولی دیده نشدی، این احتمالات هم هست ولی بدون تو هرگز ضرر نمیکنی. چون صدی که گذاشتی همیشه همراهت هست و اون خود تویی که پیشرفتهاتو با خودت هرجا بری میبری.😉
«هیچوقت صدتو برای کارفرما نذار»
میدونید یکی از مهمترین عواملی که باعث میشه شما به سرعت پیشرفت نکنید ایمان داشتن به جملهی بالاست؟
پس بذارید دلایلی که چرا این جمله غلطه رو بهتون بگم.
دقت کردید وقتی میخواهید یک کاری رو انجام بدید اگر به اون کار علاقه نداشته باشید راه حلهایی هم که به ذهنتون میرسه خیلی کاربردی نیست؟ دقت کردید وقتی یکی از شما میخواد یه کاری رو براش انجام بدید که در اون کار ناتوانه چقدر انگیزه و قدرت انجام اون کار رو پیدا میکنید؟
انگار خدا همهی فرشتههاشو بسیج میکنه تا بهترین راه حل و سریعترین راه حل رو پیدا کنی تا مساله رو حل کنی و با اینکار بیشتر دیده میشی.
ولی بیا یه لحظه فکر کن شما به بدن خودت اینو بگی که "من قرار نیست صد خودمو برای شرکت بذارم" اتفاقاتی که برات میوفته اینه:
1. اصلا ایدههای ناب که میترکونه به ذهنت نمیرسه!
2. تو هیچوقت نمیتونی مرزی بین 100 خودت و 90 خودت پیدا کنی چون همیشه در حال پیشرفتی! مگر اینکه همیشه در حال درجا زدن باشی تا این مرز ثابت باشه!
3. پیشرفت تو دقیقا زمانی حاصل میشه که به بدن خودت بگی باید بیشتر از اینی که هستی وقت و تلاش بذاری. اینجا دقیقا ایده های خفن و کارهای ناب به ذهنت میرسه چون وقتی آمادگیشو داشته باشی ذهنت و تک تک سلول های بدنت هم یاریت میکنن.
4. وقتی قرارداد بستید به شما گفته شده که من میتونم به شما 40 میلیون بدم ولی 20 میلیون میدم؟ پس وجدان خودتون رو راضی کنید.
5. و مهمترین نکته اینکه شما باید همیشه در حال مقایسهی خودتون با خودتون باشید، وقتی صد خودتون رو نمیذارید چه انتظاری از پیشرفت خودتون در دراز مدت دارید؟ شما تا وقتی از مرز خودتون رد نشید هیچ پلهی بعدیای برای شما وجود نداره که پیشرفت کنید. مسائلی مثل تعدیل،استخدامهای سختتر و ... بیشتر آدمو تهدید میکنه و نکتهی مهم اینه که انگیزتون رو برای کار کردن از دست میدید.
این حرفارو نزدم که بگم بشینید صبح تا شب کار کنید، این حرفا رو زدم که بگم وجدانی کار کنید. آرامش و صلح درونی شما تنها وقتی اتفاق میوفته که به سمت اعمال صالح قدم بردارید و اگر اشتباه کنید در روزگاری دیگه نمیتونید مثل یک آدم خوب باشید در عین حال که فکر میکنید خوبید، ولی نیستید چون اعمال زشت رو برای خودتون توجیه میکنید که اعمال خوبی هستند ولی نیستند و فقط اطرافیانتون این رو میفهمن.
به حرفای یک آدم با تجربهی 18 ساله گوش کن، یقینا در دراز مدت طوری پیشرفت میکنی که هر روزت از کار کردن لذت میبری و هرگز در پیشرفت کردن متوقف نمیشی.
دوست داری صبحها برای رفتن به سرکار اشتیاق داشته باشی؟ منم روزگاری رو تجربه کردم که از رفتن به سرکار بیزار بودم، این حس خیلی بده نه؟ پس صدتو بذار و بعد نتیجه رو ببین! شایدم صدتو گذاشتی ولی دیده نشدی، این احتمالات هم هست ولی بدون تو هرگز ضرر نمیکنی. چون صدی که گذاشتی همیشه همراهت هست و اون خود تویی که پیشرفتهاتو با خودت هرجا بری میبری.😉
❤9👍2
خوبیهارا هرچند کوچک به خاطر داشته باشید، زیرا بدیها وجدان شمارا در آینده تکه پاره خواهند کرد.
میخوای خوشحال باشی و ناراحتی سراغت نیاد؟ مثل کودکان فکر کن، مثل کودکان رفتار کن و مثل اونها عشق بورز.
هربار به خودت بگو امروز مثل بچهها مهربون بودم؟
زود ببخش، زود فراموش کن و زود آشتی کن. برای همه خوبی بخواه برای همه دعا کن.
همین الان فکر کن ببین بدترین شخص توی ذهنت کیه که خیلی ازش ناراحتی، بگو بخشیدمت و با آرامش بخواب.
و در نهایت بگذار بدیها از تو دور شوند تا صلح را در آغوش بگیری.
#صلح_درون
میخوای خوشحال باشی و ناراحتی سراغت نیاد؟ مثل کودکان فکر کن، مثل کودکان رفتار کن و مثل اونها عشق بورز.
هربار به خودت بگو امروز مثل بچهها مهربون بودم؟
زود ببخش، زود فراموش کن و زود آشتی کن. برای همه خوبی بخواه برای همه دعا کن.
همین الان فکر کن ببین بدترین شخص توی ذهنت کیه که خیلی ازش ناراحتی، بگو بخشیدمت و با آرامش بخواب.
و در نهایت بگذار بدیها از تو دور شوند تا صلح را در آغوش بگیری.
#صلح_درون
❤6
یه گل رو هرجا بکاری، وقتی بزرگ بشه همیشه بوی خوب میده. چون هدف ثابت و مشخصی داره.
کی گفته برای ما آدما نمیشه که اهدافمون مثل بقیهی موجودات دیگه مشخص باشه؟
شما میتونید هزاران بوی خوب داشته باشید، نگاه خوب، فروتنی، تواضع، راستی و صداقت، همراهی و کمک و همدلی و غیره.
وقتی این حسارو در جوونی در خودت تقویت کنی در بزرگسالی برات عادت میشه اونوقته که آدمای اطرافت بیشتر میشن، ازت تعریف میکنن از کار کردن باهات لذت میبرن.
نکتهی مهم در این مساله «شبکه سازیه» من توی شبکههای اجتماعی حتی یک نفر رو هم بلاک ندارم، شبکه سازی برام مهمه چون حیات ما به این بستگی داره، شما بیشتر از اینکه از طریق اپن تو ورک شدن (لایک و کامنت) کار پیدا کنید از طریق شبکهسازیای که برای خودتون کردید کار پیدا میکنید. هرگز فرصتها رو از دست ندید از هر فرصتی استفاده کنید که ارتباط بگیرید ولو با کسی که ازش حس خوبی نمیگیرید. این حسا همش فیکه مگر اینکه صدمه دیده باشید که بحثش جداست.
پس این رو یک قانون کنید، شبکهی اجتماعی خودتون رو قوی کنید، این به معنی لینکدین و تلگرام و اینستا نیست، رابطهی خوب شما با همسایهات با همکارت و ... یک شبکه سازیه.
از فردای شنبه همه با لبخند میریم سرکار و به همکارامون کلی انرژی مثبت میدیم و حرفای خوب میزنیم و چیزهای بد ذهنمون رو فراموش میکنیم.
تو یه گلی، پس بوی خوب بده.
@easymicroservices
کی گفته برای ما آدما نمیشه که اهدافمون مثل بقیهی موجودات دیگه مشخص باشه؟
شما میتونید هزاران بوی خوب داشته باشید، نگاه خوب، فروتنی، تواضع، راستی و صداقت، همراهی و کمک و همدلی و غیره.
وقتی این حسارو در جوونی در خودت تقویت کنی در بزرگسالی برات عادت میشه اونوقته که آدمای اطرافت بیشتر میشن، ازت تعریف میکنن از کار کردن باهات لذت میبرن.
نکتهی مهم در این مساله «شبکه سازیه» من توی شبکههای اجتماعی حتی یک نفر رو هم بلاک ندارم، شبکه سازی برام مهمه چون حیات ما به این بستگی داره، شما بیشتر از اینکه از طریق اپن تو ورک شدن (لایک و کامنت) کار پیدا کنید از طریق شبکهسازیای که برای خودتون کردید کار پیدا میکنید. هرگز فرصتها رو از دست ندید از هر فرصتی استفاده کنید که ارتباط بگیرید ولو با کسی که ازش حس خوبی نمیگیرید. این حسا همش فیکه مگر اینکه صدمه دیده باشید که بحثش جداست.
پس این رو یک قانون کنید، شبکهی اجتماعی خودتون رو قوی کنید، این به معنی لینکدین و تلگرام و اینستا نیست، رابطهی خوب شما با همسایهات با همکارت و ... یک شبکه سازیه.
از فردای شنبه همه با لبخند میریم سرکار و به همکارامون کلی انرژی مثبت میدیم و حرفای خوب میزنیم و چیزهای بد ذهنمون رو فراموش میکنیم.
تو یه گلی، پس بوی خوب بده.
@easymicroservices
❤10
هنوز بعد از اینهمه سال کار کردن هیچ خیری از داکر و کانتینرهاش به ما نرسیده! با اینکه همش داریم باهاش سرو کله میزنیم!
از دست دادن وقت زیاد
از دست دادن هزینههای زیاد
استخدام و بکار گیری نیروهای بیشتر برای CI/CD و پابلیش و ....
حالا بشینیم باگای اینو جدا بگیریم، چالشایی که بدون داکر نمیخوردیم و با داکر خوردیم رو کی حل کنه و یا کی بگه؟
اینهمه تلاش کردیم با این محیط ایزوله بسازیم آخرش باید دیتابیسامون رو Mount میکردیم از دیسک خودمون 😆!
یه مشت برنامه نویس نشستیم دور هم خوشیم، اگر از خوبی هاش نگیم که بد میشه 😐😆!
ولی من دوست دارم بدی هاشو هم بشنوم، اینطوریاس که باعث میشه پیشرفت کنیم. بالاخره یه مشکلی بود که ما دوست داشتیم داکر رو خلق کنیم.
پیشنهاد منو بشنوید، برای شروع سراغ داکر نرید، هر وقت کارتون تموم شد و خواستید واقعا به مشتری واقعی تحویل بدید میتونید امتحانش کنید. وقتتون رو همون اول حتما با ابزارهای سادهتر حفظ کنید. با ذخیرهی زمان مشتری راضیتری خواهید داشت. داکر لایهای هست که در ابتدا برای مشتری کمترین ارزش و اهمیت رو خواهد داشت.
از دست دادن وقت زیاد
از دست دادن هزینههای زیاد
استخدام و بکار گیری نیروهای بیشتر برای CI/CD و پابلیش و ....
حالا بشینیم باگای اینو جدا بگیریم، چالشایی که بدون داکر نمیخوردیم و با داکر خوردیم رو کی حل کنه و یا کی بگه؟
اینهمه تلاش کردیم با این محیط ایزوله بسازیم آخرش باید دیتابیسامون رو Mount میکردیم از دیسک خودمون 😆!
یه مشت برنامه نویس نشستیم دور هم خوشیم، اگر از خوبی هاش نگیم که بد میشه 😐😆!
ولی من دوست دارم بدی هاشو هم بشنوم، اینطوریاس که باعث میشه پیشرفت کنیم. بالاخره یه مشکلی بود که ما دوست داشتیم داکر رو خلق کنیم.
پیشنهاد منو بشنوید، برای شروع سراغ داکر نرید، هر وقت کارتون تموم شد و خواستید واقعا به مشتری واقعی تحویل بدید میتونید امتحانش کنید. وقتتون رو همون اول حتما با ابزارهای سادهتر حفظ کنید. با ذخیرهی زمان مشتری راضیتری خواهید داشت. داکر لایهای هست که در ابتدا برای مشتری کمترین ارزش و اهمیت رو خواهد داشت.
👍6❤2👌2
سلام عشقا...
براتون چالش آوردم ببینم راهکارهایی که به ذهنتون برای حل این مساله میرسه چیه، امیدوارم با تمام قدرت از هر هوش مصنوعیای که دم دستتون هست استفاده کنید ولی جواب این سوال منو درست بدید و بعدش میخوام بهتون نکتهی مهمی رو بگم😎.
حدود ده سال پیش من یک دانلود منیجر نوشتم و یکی از کاراش این بود:
1. فایلها به بخش های ریزتر تبدیل میشدن مثلا سی تا بخش و بعد همزمان از بخشهای مختلفی فایل رو دانلود میکرد تا سرعت دانلود بیشتری داشته باشه (مثل IDM)
2. فایلها بعد از اتمام باید با هم Merge میشدن و در نهایت تبدیل به یک فایل میشدن.
چالش اینجا بود وقتی یک فایل یک گیگی رو میخواست مرج کنه اگر دیسک کاربر کمتر از 1 گیگ فضا داشت باید چطوری فایلهارو مرج میکرد؟
بیاید یکم سخت ترش کنم. فرض کنید من 30 تا فایل 34 مگابایتی دارم ولی دیسکم فقط 10 مگابایت فضا داره.
این سی تا فایل هم دانلودشون تکمیل شده. حالا چطوری این فایلهارو با هم مرج کنم که در نهایت برسم به یک فایل 1 گیگی کامل.
راهنما: حذف بخشهای دانلود شده ایرادی نداره. ولی فایل باید کامل باشه.
راهنمای 2: شاید بخواید بگید میبرمش روی رم بعد روی دیسک میریزم که اینطوری ریسک خرابی فایل رو در صورت قطع شدن برق بالا میبرید (پس این نکته ی مهم رو هم در نظر داشته باشید).
ببینم چیکار میکنید.
@easymicroservices
براتون چالش آوردم ببینم راهکارهایی که به ذهنتون برای حل این مساله میرسه چیه، امیدوارم با تمام قدرت از هر هوش مصنوعیای که دم دستتون هست استفاده کنید ولی جواب این سوال منو درست بدید و بعدش میخوام بهتون نکتهی مهمی رو بگم😎.
حدود ده سال پیش من یک دانلود منیجر نوشتم و یکی از کاراش این بود:
1. فایلها به بخش های ریزتر تبدیل میشدن مثلا سی تا بخش و بعد همزمان از بخشهای مختلفی فایل رو دانلود میکرد تا سرعت دانلود بیشتری داشته باشه (مثل IDM)
2. فایلها بعد از اتمام باید با هم Merge میشدن و در نهایت تبدیل به یک فایل میشدن.
چالش اینجا بود وقتی یک فایل یک گیگی رو میخواست مرج کنه اگر دیسک کاربر کمتر از 1 گیگ فضا داشت باید چطوری فایلهارو مرج میکرد؟
بیاید یکم سخت ترش کنم. فرض کنید من 30 تا فایل 34 مگابایتی دارم ولی دیسکم فقط 10 مگابایت فضا داره.
این سی تا فایل هم دانلودشون تکمیل شده. حالا چطوری این فایلهارو با هم مرج کنم که در نهایت برسم به یک فایل 1 گیگی کامل.
راهنما: حذف بخشهای دانلود شده ایرادی نداره. ولی فایل باید کامل باشه.
راهنمای 2: شاید بخواید بگید میبرمش روی رم بعد روی دیسک میریزم که اینطوری ریسک خرابی فایل رو در صورت قطع شدن برق بالا میبرید (پس این نکته ی مهم رو هم در نظر داشته باشید).
ببینم چیکار میکنید.
@easymicroservices
❤3
Easy Microservices pinned «سلام عشقا... براتون چالش آوردم ببینم راهکارهایی که به ذهنتون برای حل این مساله میرسه چیه، امیدوارم با تمام قدرت از هر هوش مصنوعیای که دم دستتون هست استفاده کنید ولی جواب این سوال منو درست بدید و بعدش میخوام بهتون نکتهی مهمی رو بگم😎. حدود ده سال پیش من یک…»
Easy Microservices
سلام عشقا... براتون چالش آوردم ببینم راهکارهایی که به ذهنتون برای حل این مساله میرسه چیه، امیدوارم با تمام قدرت از هر هوش مصنوعیای که دم دستتون هست استفاده کنید ولی جواب این سوال منو درست بدید و بعدش میخوام بهتون نکتهی مهمی رو بگم😎. حدود ده سال پیش من یک…
این چالش رو محمد عزیز حل کرد و توی کامنتهای پست میتونید سلوشن ایشون رو ببینید، ولی خب میتونید سوال مورد نظرتون رو از مدلهای AI هم بپرسید و متوجه میشید که AI توانایی حل این مساله به این شکل که ما میتونیم حلش کنیم رو نداره.
این هم مزیت هست هم عیب.
اینکه AI توانایی جلو زدن از مارو نداره یک مزیته و به این معنی هست که هرگز ما جایگزین نمیشیم بلکه AI همیشه از دادههایی که ما داریم استفاده میکنه و یاد میگیره، فراتر از ما نمیره چون ما میتونیم با فکر کردن داده خلق کنیم (اونم میتونه یه چیزایی خلق کنه ولی اون کجا و ما کجا). مثل این میمونه که AI توانایی خلق یک فورمول ریاضی رو داشته باشه در حالی که پیش از این کشف و خلق نشده بوده. البته من اینطور فکر میکنم!
دادههایی که انسانها ایجاد میکنن فقط از نوع مقدار عددی نیست، بلکه تشکیل شده از احساسات درونی و کلی محاسبات پیچیده هست. ما نمتونیم چیزی بهتر از خودمون رو خلق کنیم چون دانشش رو نداریم. ما میتونیم چیزی سریعتر از خودمون رو خلق کنیم چون میتونیم از ابزارها کمک بگیریم.
عیب هم این هست که نباید وابسته به AI برید جلو، بلکه اونو مثل بقیهی ابزارها مثل یک ابزار ببینید و ازش استفاده کنید. همیشه هم ازش استفاده نکنید. فقط وقتی استفاده کنید که یا حل مسالهای برای شما اونقدر ارزشمند نیست یا جواب رو میدونید ولی میخواید سریعتر یکی براتون انجامش بده. چرا؟ چون سرعت یادگیری شمارو کاهش میده و باعث میشه مسائل و پاسخهاش ملکهی ذهن شما نشن، و شما هرگز تبدیل به سنیور نمیشید چون هر وقت کسی از شما سوال کنه، شما باید برید با AI براش جواب پیدا کنید که تقریبا خودش هم میتونه اینکار رو انجام بده.
خلق کنید.
هنر خودتون رو نشون بدید.
طراحی کنید.
هیچکس مثل شما نمیشه.
@easymicroservices
این هم مزیت هست هم عیب.
اینکه AI توانایی جلو زدن از مارو نداره یک مزیته و به این معنی هست که هرگز ما جایگزین نمیشیم بلکه AI همیشه از دادههایی که ما داریم استفاده میکنه و یاد میگیره، فراتر از ما نمیره چون ما میتونیم با فکر کردن داده خلق کنیم (اونم میتونه یه چیزایی خلق کنه ولی اون کجا و ما کجا). مثل این میمونه که AI توانایی خلق یک فورمول ریاضی رو داشته باشه در حالی که پیش از این کشف و خلق نشده بوده. البته من اینطور فکر میکنم!
دادههایی که انسانها ایجاد میکنن فقط از نوع مقدار عددی نیست، بلکه تشکیل شده از احساسات درونی و کلی محاسبات پیچیده هست. ما نمتونیم چیزی بهتر از خودمون رو خلق کنیم چون دانشش رو نداریم. ما میتونیم چیزی سریعتر از خودمون رو خلق کنیم چون میتونیم از ابزارها کمک بگیریم.
عیب هم این هست که نباید وابسته به AI برید جلو، بلکه اونو مثل بقیهی ابزارها مثل یک ابزار ببینید و ازش استفاده کنید. همیشه هم ازش استفاده نکنید. فقط وقتی استفاده کنید که یا حل مسالهای برای شما اونقدر ارزشمند نیست یا جواب رو میدونید ولی میخواید سریعتر یکی براتون انجامش بده. چرا؟ چون سرعت یادگیری شمارو کاهش میده و باعث میشه مسائل و پاسخهاش ملکهی ذهن شما نشن، و شما هرگز تبدیل به سنیور نمیشید چون هر وقت کسی از شما سوال کنه، شما باید برید با AI براش جواب پیدا کنید که تقریبا خودش هم میتونه اینکار رو انجام بده.
خلق کنید.
هنر خودتون رو نشون بدید.
طراحی کنید.
هیچکس مثل شما نمیشه.
@easymicroservices
❤4🙏1
خاطره:
سرکار نشستی، غذا سفارش میدی، پیک میاد پایین ساختمون و میگه بیا پایین سفارش رو تحویل بگیر. حالا من یازده طبقه برم پایین غذا رو بگیرم.
خوب عزیز دلم، لوکیشن میدادی خودم میومدم جات ازت غذارو تحویل میگرفتم پول پیک هم میذاشتم تو جیب خودم 😅!
وضعیتی شده. باز یکیش خیلی خوب بود، زنگ زده بود بیا پایین بگیر میگفت دستم شلوغه و موتور رو نمیتونم پارک کنم، منم رفتم پایین دیدم پیکه نیست، زنگ زدم کجایی میگه هنوز نرسیدم 😅 بابا دمت گرم که اینقدر زمان برات مهمه منم پنج دیقه ای منتظر گل روی ماهش موندم.
مملکتیهها 😁.
سرکار نشستی، غذا سفارش میدی، پیک میاد پایین ساختمون و میگه بیا پایین سفارش رو تحویل بگیر. حالا من یازده طبقه برم پایین غذا رو بگیرم.
خوب عزیز دلم، لوکیشن میدادی خودم میومدم جات ازت غذارو تحویل میگرفتم پول پیک هم میذاشتم تو جیب خودم 😅!
وضعیتی شده. باز یکیش خیلی خوب بود، زنگ زده بود بیا پایین بگیر میگفت دستم شلوغه و موتور رو نمیتونم پارک کنم، منم رفتم پایین دیدم پیکه نیست، زنگ زدم کجایی میگه هنوز نرسیدم 😅 بابا دمت گرم که اینقدر زمان برات مهمه منم پنج دیقه ای منتظر گل روی ماهش موندم.
مملکتیهها 😁.
🥱5😁2❤1👍1😎1