حکیمه خاتون
109 subscribers
744 photos
526 videos
5 files
112 links
من زنی هستم
که از کوه های زندگی بالا رفته ام
تخته سنگ ها را از سر راه برداشته ام
و به جای آنها گل کاشته ام.
دکتر زهرا کمال آراء
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگر می شود
آسمان ِ آبی باشد
آفتاب ِ درخشان باشد
آواز ِ پرنده باشد
صدای ِ آب باشد
ساحل ِ آرام باشد
تو آرام نباشی
کمی آرام باش جان من....

دکتر زهرا کمال آراء
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
شناسنامه ام می گوید امروز من پنجاه و سه ساله ام
اما چند آدم درونم داد می زنند که نه اینطور نیست
یکی از آنها دختر بچه ای است که جست و خیز و شیطنت می کند
دیگری دختر نوجوانی است که دلهره های بلوغ و کنکور و جنگ را دارد پشت سر می گذارد
آن دیگری خانم دکتر جوانی است که هر روز دغدغه درد بیمارانش را دارد
و این یکی مادر و بانوی مورد احترامی است که نگران فرزند و مردمش است
اما امروز خود من هم هست که داد نمی زند بلکه می نویسد ؛
از همان دختر بچه ای که زود بزرگ شد
از همان دختر ۱۸ساله ای که در آرزوی دکتر شدن تا مدت ها راهبه و تارک دنیا بود
از آن دختر سی ساله پزشک که از راهبگی در آمد و هول هولکی به خانه بخت رفت تا نکند از همجنس های خود عقب بماند
از آن زن چهل ساله ای که عاشقانه مادر شد تا زیباترین حس چند ساله زندگیش را بچشد
اگر چه شب های تلخی را هم پشت سر گذاشت اما خواب های شیرینی را هم به خاطر دارد
پنجاه سال پر از هیاهو ، جوانی ، تولد ، عزا ،
سفر ، شور و شیرین را پشت سر گذاشت و دیگر بیست ، سی ، چهل و پنجاه سرش نمی شود و فهمید که همه یکی است ، که بزرگ نمی شود ، که پیر نمی شود ، که فقط پیمانه عمرش خالی و پر می شود ؛
خالی از باورهای کهنه و غرورها و تعصب ها
و پر از تازه ها،
که اگر پر و خالی نشود ، محتوای آن پیمانه دچار رکود و توقف می شود و رو به فساد و گندیدگی می رود.‌......

و من دیگر سلول به سلول این خود پنجاه ساله را می شناسم ، کشف کردم و آن را به دنیا آوردم.
او می داند و من هم می دانم که گاهی چقدر بر او سخت گرفتم . چقدر جبار بودم و چه دسیبلین وار و چه بی انعطاف و سختگیر

اما دیگر می خواهم بدرخشم ...
دیگر درگیر خودم ، خانواده ، جامعه ، کار و شغل ، ازدواج ، زاییدن ، رقابت ، حسادت و غلغل هورمون ها نیستم .
دیگر رودربایستی با خودم و دیگران ندارم
دیگر هول و هراسی از چند تا چروک و چند تار موی سفید ندارم
دیگر با آغوش باز به دیدار باقی مانده پنجاه ، شصت ، هفتاد و حتی صد و بیست سالگی می روم ....

دیگر من او را دارم
او هم من را ....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آفتاب که می زند
دل من ریسه می رود
گل که در باغچه مرا می بیند خنده می زند
راز دوست داشتن مرا که از دل می فهمد
بیشتر غمزه می رود

دکتر زهرا کمال آراء

روزتان پر از ریسه رفتن های قشنگ...
Tasnif e Sobh
Salar Aghili
صبح
سالار عقیلی💙
یک روز می خواهم
خستگی هایم را بدر کنم
دردهایم را درمان کنم
زخم هایم را مرهم کنم
غصه هایم را چاره کنم
حرف هایم را جمله کنم

یک روز که فقط برای من باشد نه دیگران

دکتر زهرا کمال آراء
بخندید
هورا بکشید
دوان دوان کنید
که فقر هم
در میان خنده و بازی و رنگ ، ثروتمند است

دکتر زهرا کمال آراء
Million Scarlet Roses
Alla Pugacheva
" میلیون گل رز "

آلا پوگاچوا 💙

به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارد و ضربان قلبت را تندتر می کند
دوری کنی.....

پابلو نرودا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب است
حضرت خواب کنار من ایستاده است
با هم آسمان را نگاه میکنیم
من ستاره ها را می شمارم
او مژه زدن های مرا
من صورت ماه را نگاه می کنم
او چشم های مرا
من دست می برم بر دهان و خمیازه می کشم
او دست می کشد بر پلک های من و ناز می کشد
من از شب و سکوت حرف می زنم
او از صبح و همهمه
من از بیداری های تلخ می گویم
او از خواب های شیرین
من خسته ام از بیدار ماندن های شب
او کسل است از به خواب رفتن های روز
من از کابوس های شبانه می ترسم
او از بختک های روز
من بیماریم راه رفتن در خواب است
او بیماریش خواب رفتن در راه است

و در انتهای شب
من با انبوهی از درد و خستگی و بی قراری
به آغوش او می روم
و او در اوج آرامش و صبوری
تا صبح کنار من می ماند

دکتر زهرا کمال آراء

یک شب نشینی کوتاه با خواب.....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

‎صبحتان پر از چاشت های زندگی......

#دکتر_زهرا_کمال_آراء
@drzahrakamalara
Medad Rangi
Misagh Raad
مداد رنگی
میثاق راد💙
Forwarded from اتچ بات
من به عنوان یک زن
که هم مادر هستم هم پزشک
هم میز تحریر و طبابت دارم هم میز آرایش
هم میز آشپزخانه دارم و هم میز غذاخوری
هم لوازم پزشکی دارم هم لوازم آرایشی
هم کلی کتاب و مقاله دارم
هم کتابخانه ای پر از کتاب دارم
هم کمدی پر از لباس های رنگی و شال و روسری دارم

هم سری توی سرها دارم
هم دکترم مریض دارم
هم مادرم فرزند دارم
و خدا را شکر که این همه کار و مشغله دارم

اما مدت هاست
یادم رفته است که من اندیشه هایی هم دارم که باید نو شود
که رویاهایی هم دارم که سال ها در خاطرم مانده که باید رو شود
که من کودک درون هم دارم
که دوست دارد کمی هم دختری شاد شود

یادم می رود که جلوی میز آرایشم بنشینم و دستی بر سر و صورت بکشم موهایم را شانه بزنم و پیچ و تابشان بدهم و رهایشان کنم

یادم می رود که از کتابخانه ام کتابی را بردارم و فارغ از زمان و جهان
سوادم را هم مانند دست پختم به روز کنم

یادم می رود کمد اتاقم را باز کنم و رنگی ترین لباس ها را از آن بردارم
رخت عزا را برای همیشه از تن دربیاورم و لباس شادی را بر تن کنم
یادم می رود که کمی هم در پشت میز آشپزخانه بنشینم و خودم را مهمان به یک قهوه به یک آهنگ به یک رقص و به یک خنده جانانه کنم
یادم می رود پشت میز مطبم بنشینم و دردهای خودم را هم نسخه پیچ کنم
نسخه ای برای یک زن خسته و از خویش دور مانده

یادم می رود که هوای خودم را بیشتر داشته باشم
در این روزگاری که هیچکس هوای کس دیگری را ندارد

یادم می رود.........

دکتر زهرا کمال آراء
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
دخترم
تو بهترین نیستی
یکی از بهترین ها هستی
تو زیباترین نیستی
یکی از زیباترین ها هستی
اصلا می دانی ؟
هیچ " ترینی " وجود ندارد

کلاس الفبا نرفتی که بهترین باشی
که دکتر و مهندس و وزیر باشی
کلاس چرتکه نرفتی که در ریاضی بهترین باشی
یا که چرتکه بیاندازی که چنین کردم و چنان باشی

تنها خوبی هست که بی انتهاست و " ترین " ندارد
و مهر و محبت و عشق بی شمارش است

محبت تجارت نیست
مهربانی در لباس طبابت و دیانت و وزارت و سیاست و... نیست
اما برای تو " ترین " ها را در همه آنها به بار می آورد

از آن همه الفبا و اعداد یاد می گیری که چیزی را در قالب " ترین " برداشت می کنی که خودت کاشتی

یاد می گیری اگر کسی ناراحتت کرد
از او فاصله بگیری
اما تلافی نکنی و فطرت و اصالت موروثی ات را خراب نکنی

یاد می گیری توی این دنیای بی حد و مرز
مرزها را نشکنی
بگذاری و بگذری و رد شوی

نه در رنج جا بزنی
نه رنج را بیافرینی

و تجربه می کنی و یاد می گیری که وقتی زندگی ات جاری است که اثر نیک در جهان بگذاری

و فقط انسانیت و مهر است که در جهان می ماند و از تو " ترین " ها می سازد....

دکتر زهرا کمال آراء

روزی به نام روز دختر
روزی از بهترین روزها
برای یکی از بهترین دخترانم

" هلیا "
Dokhtar
Kalmast
روز دختر💙
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سحر با من درآمیزد كه برخیز
نسیم گل به سر ریزدكه برخیز
زرافشان دختر زیباے خورشید
سرودے خوش برانگیزد كه برخیز

فریدون مشیری

صبحتان بخیر......

#دکتر_زهرا_کمال_آراء
@drzahrakamalara