#چشم_تاریخ
#حادثه_رانا_پلازا
در آوریل سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۱۰۰ کارگر نساجی در داکای بنگلادش در حین کار بر اثر فروپاشی ساختمان کارخانه رانا پلازا به قتل رسیدند. ساختمان به عنوان مکانی پرخطر شناسایی شده بود اما کارفرمایان با فشار به اخراج آنان را مجبور به کار کردند.
در صبح روز سرنوشتساز فروپاشی رانا پلازا، کارگران تمایلی به رفتن به درون ساختمان نداشتند. شکافهای بزرگی روی دیوارهای کارخانه دیده میشد و بازرسان اعلام کرده بودند که ساختمان در خطر است. اما مدیریت آنان را مجبور به شروع کار کرد.
دو سال پس از حادثه، دیدهبان حقوق بشر مطالعهای دقیق روی اعمال صنعتی در بنگلادش انجام داد. مشخص شد که حملات شدیدی از سوی صنایع علیه سازمانهای کارگری صورت گرفته است، سازمانهایی که محافظی موثر در برابر شرایط کاری پرخطر و دستمزد پایین بودند.
به منظور جلوگیری از فعالیتهای اتحادیه، صاحبان کارخانه کارزارهای ارعاب و مقابله به مثل علیه کارگران ایجاد کردند. تلاش کارگران برای پیشبرد سازماندهی نهتنها به از دست دادن شغلشان، بلکه به قرار گرفتن در فهرست سیاه منجر میشد.
علی محمدی
برگرفته از کتاب "الفبای سوسیالیسم"
@drsargolzaei
#حادثه_رانا_پلازا
در آوریل سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۱۰۰ کارگر نساجی در داکای بنگلادش در حین کار بر اثر فروپاشی ساختمان کارخانه رانا پلازا به قتل رسیدند. ساختمان به عنوان مکانی پرخطر شناسایی شده بود اما کارفرمایان با فشار به اخراج آنان را مجبور به کار کردند.
در صبح روز سرنوشتساز فروپاشی رانا پلازا، کارگران تمایلی به رفتن به درون ساختمان نداشتند. شکافهای بزرگی روی دیوارهای کارخانه دیده میشد و بازرسان اعلام کرده بودند که ساختمان در خطر است. اما مدیریت آنان را مجبور به شروع کار کرد.
دو سال پس از حادثه، دیدهبان حقوق بشر مطالعهای دقیق روی اعمال صنعتی در بنگلادش انجام داد. مشخص شد که حملات شدیدی از سوی صنایع علیه سازمانهای کارگری صورت گرفته است، سازمانهایی که محافظی موثر در برابر شرایط کاری پرخطر و دستمزد پایین بودند.
به منظور جلوگیری از فعالیتهای اتحادیه، صاحبان کارخانه کارزارهای ارعاب و مقابله به مثل علیه کارگران ایجاد کردند. تلاش کارگران برای پیشبرد سازماندهی نهتنها به از دست دادن شغلشان، بلکه به قرار گرفتن در فهرست سیاه منجر میشد.
علی محمدی
برگرفته از کتاب "الفبای سوسیالیسم"
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#صوراسرافیل
صور اسرافیل از نشریات معروف، مهم و مؤثر صدر #مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه هشتم خرداد ماه ۱۲۸۶خورشیدی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل رامنتشر میکردند. این نشریه بصورت هفتگی چاپ و تکثیر میشد. جذابترین بخش آن هفتهنامه را ستون فکاهی آن دانستهاند که به عنوان #چرند_و_پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای «دخو» (مخفّف دهخدا) نوشته میشد. علامه #دهخدا (صاحب لغتنامهٔ دهخدا) مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی منتشر میکرد، سبک نگارش ایشان در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب نوینی را در روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا با برگزیدن زبان محاوره در نوشتههایش از سبک نگارش پیچیده و رایج زمان خود اجتناب کرد و با به کار بردن اصطلاحات روزمره مردمی زبان نوشتاری قدرتمندی پایهگذاری کرد. اگرچه نثر او برپایه استفاده از اصطلاحات و لغات روزمره کوچه و بازار شکل گرفتهاست، اما نثری فصیح و به دور از هرگونه بددهانی است. جملات او کوتاه، ساده، از نظر دستوری صحیح و بسیار موفق در انتقال پیام نویسنده هستند. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراض های شدید سنّت گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. پس از یکی دو گفتار دیگر، صوراسرافیل بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصّبان مسلّح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
در سر مقاله صور اسرافیل، مرام روزنامه چنین اعلام شده بود: «از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حُریّت و مساوات و شَرَف وَقعی نمیگذاریم ... تملّق از کسی نمیگوییم و به رشوه گول نمیخوریم و اغراض نفسانی به کار نمیبریم، بد را بد و خوب را خوب می نویسیم.»
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
در سال ۱۹۸۴ در شهر آكسفورد و بقيه شهرهای دانشگاهی، دانشجويان بر
روی دستگاههای خودپرداز بانك باركليز، با اسپری، كلمهی «سياهان» را روی
يك دستگاه و كلمهی «فقط سفيدپوستان» را روی دستگاهی ديگر مینوشتند.
اين نوشتههای غيرعادی البته هيچچيز را در واقع تغيير نمیداد. سياهپوستان
میتوانستند از خودپرداز سفيدها و سفيدها از خودپرداز سياهان استفاده كنند.
اين برچسبهای سفيد و سياه بر دستگاههای خودپرداز برای بسياری از
مشتريان باعث ناراحتی شد. اتفاقاً خواستهی كسانی كه اين عمل را انجام داده بودند، ناراحت شدن آن مشتريان و فكر كردن دربارهی آن بود. كسانی كه در
صف خودپردازها ايستاده بودند، نسبت به بانك باركليز و همكاریهايش با
آفريقایجنوبی و رژيم آپارتايد احساس خوبی نداشتند. كشوری كه تابلوهای
«فقط سفيدپوستان» و «سياهان» دستور روز آن بود. تعداد كمی از فارغالتحصيلان برای استخدام به باركليز مراجعه میكردند، زيرا نمیخواستند در
صفبندی تبعيضآميز سياه و سفيد كه باركليز نمايندهی آن بود، باشند.
ميزان سود باركليز از حسابهای بانكی دانشجويان در انگلستان از ۲۷
درصد به ۱۵ درصد سقوط كرد. در سال ۱۹۸۶، باركليز شكست را در برابر
اسپریكنندگان و همپيمانان آنها پذيرفت. خروج باركليز از آفريقایجنوبی از جمله پر سروصداترين تحريمها عليه آفريقایجنوبی بود كه رژيم آپارتايد بر
اثر آن متحمل خسارات زيادی شد.
نلسون ماندلا كه برای مخالفت با سياستهای نژادپرستانهی آفريقایجنوبیحبس ابد گرفته بود، در سال ۱۹۹۰ پس از ۲۷ سال آزاد شد. در سال ۱۹۹۴ انتخابات آزاد برگزار شد. رنگنوشتههای عليه باركليز از خودپردازها پاك شد و
اين بانك در سال ۲۰۰۵ مجدداً به آفريقایجنوبی بازگشت.
برگرفته از کتاب "کنشهای کوچک ایستادگی"
گردآورنده: علی محمدی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
در سال ۱۹۸۴ در شهر آكسفورد و بقيه شهرهای دانشگاهی، دانشجويان بر
روی دستگاههای خودپرداز بانك باركليز، با اسپری، كلمهی «سياهان» را روی
يك دستگاه و كلمهی «فقط سفيدپوستان» را روی دستگاهی ديگر مینوشتند.
اين نوشتههای غيرعادی البته هيچچيز را در واقع تغيير نمیداد. سياهپوستان
میتوانستند از خودپرداز سفيدها و سفيدها از خودپرداز سياهان استفاده كنند.
اين برچسبهای سفيد و سياه بر دستگاههای خودپرداز برای بسياری از
مشتريان باعث ناراحتی شد. اتفاقاً خواستهی كسانی كه اين عمل را انجام داده بودند، ناراحت شدن آن مشتريان و فكر كردن دربارهی آن بود. كسانی كه در
صف خودپردازها ايستاده بودند، نسبت به بانك باركليز و همكاریهايش با
آفريقایجنوبی و رژيم آپارتايد احساس خوبی نداشتند. كشوری كه تابلوهای
«فقط سفيدپوستان» و «سياهان» دستور روز آن بود. تعداد كمی از فارغالتحصيلان برای استخدام به باركليز مراجعه میكردند، زيرا نمیخواستند در
صفبندی تبعيضآميز سياه و سفيد كه باركليز نمايندهی آن بود، باشند.
ميزان سود باركليز از حسابهای بانكی دانشجويان در انگلستان از ۲۷
درصد به ۱۵ درصد سقوط كرد. در سال ۱۹۸۶، باركليز شكست را در برابر
اسپریكنندگان و همپيمانان آنها پذيرفت. خروج باركليز از آفريقایجنوبی از جمله پر سروصداترين تحريمها عليه آفريقایجنوبی بود كه رژيم آپارتايد بر
اثر آن متحمل خسارات زيادی شد.
نلسون ماندلا كه برای مخالفت با سياستهای نژادپرستانهی آفريقایجنوبیحبس ابد گرفته بود، در سال ۱۹۹۰ پس از ۲۷ سال آزاد شد. در سال ۱۹۹۴ انتخابات آزاد برگزار شد. رنگنوشتههای عليه باركليز از خودپردازها پاك شد و
اين بانك در سال ۲۰۰۵ مجدداً به آفريقایجنوبی بازگشت.
برگرفته از کتاب "کنشهای کوچک ایستادگی"
گردآورنده: علی محمدی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صلح_يك_مبارز
«هيچ ويتكنگی مرا كاكا سياه خطاب نمیكند.»
جملهی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليتهای او به عنوان يك قهرمان میگنجد:
به سرعت درك میشود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت میخواهد و قدرت ضربهی آن سهمگين است.
با اينكه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزهی بیخشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
میشد. تكجمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليهی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.
علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگينوزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و میدانست كه حرفش به گوش دنيا میرسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفهایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او میتوانست با شركت در مسابقات نمايشی، دورهی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آنها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامیها بمب بريزم يا آنها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياهپوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار میشود و آنها را از حقوق اوليهی انسانی خود محروم كردهاند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمیروم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط بردهداران سفيد، بر ديگر رنگينپوستان دنيا ادامه پيدا كند.
در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليهی پذيرش امتناع كرد. او میدانست ممكن است به
زندان بيفتد و آيندهی حرفهايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
میخواست الگويی برای ديگران باشد.
علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه میتوانست
بهترين دوران زندگی حرفهای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دستخوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيههای تحريكآميز و نيز تصميمگيریهای بحثانگيز او، جامعهی آمريكا را به چالش كشيد.
ريچارد هريس هنرپيشهی معروف سينما، مقايسهی سادهای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگينوزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به دست آورد.
برگرفته از کتاب کنشهای کوچک ایستادگی
علی محمدی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#صلح_يك_مبارز
«هيچ ويتكنگی مرا كاكا سياه خطاب نمیكند.»
جملهی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليتهای او به عنوان يك قهرمان میگنجد:
به سرعت درك میشود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت میخواهد و قدرت ضربهی آن سهمگين است.
با اينكه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزهی بیخشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
میشد. تكجمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليهی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.
علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگينوزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و میدانست كه حرفش به گوش دنيا میرسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفهایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او میتوانست با شركت در مسابقات نمايشی، دورهی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آنها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامیها بمب بريزم يا آنها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياهپوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار میشود و آنها را از حقوق اوليهی انسانی خود محروم كردهاند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمیروم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط بردهداران سفيد، بر ديگر رنگينپوستان دنيا ادامه پيدا كند.
در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليهی پذيرش امتناع كرد. او میدانست ممكن است به
زندان بيفتد و آيندهی حرفهايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
میخواست الگويی برای ديگران باشد.
علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه میتوانست
بهترين دوران زندگی حرفهای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دستخوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيههای تحريكآميز و نيز تصميمگيریهای بحثانگيز او، جامعهی آمريكا را به چالش كشيد.
ريچارد هريس هنرپيشهی معروف سينما، مقايسهی سادهای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگينوزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به دست آورد.
برگرفته از کتاب کنشهای کوچک ایستادگی
علی محمدی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#هشتم_مارچ_روز_جهانی_زن
«کلارا زتکین» (۱۹۳۳-۱۸۵۷)، مبارز کمونیست و سوسیالیست حقوق زنان، از رهبران «جنبش بینالمللی زنان» بود. «زتکین» از اعضای هیأت رییسه حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی «رزا لوکزامبورگ» از زنان لیدر جنبش سوسیال دموکرات در لهستان و آلمان بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمکهای بسیاری به او کرد. «کلارا زتکین» مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند «فردریش انگلس» و «آگوست ببل» رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایهداری عنوان میکند. زتکین یکی از بنیانگذاران «هشت مارچ» به عنوان «روز جهانی زن» است.
اولین مراسم هشتم مارچ، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی و به نام «روزِ بینالمللی زنان کارگر» برگزار شد. این روز در سال ۱۹۱۷ در «اتحاد جماهیر شوروی» یک مناسبت ملی اعلام شد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را بهعنوان «روز حقوق زنان و صلح بینالمللی» بهرسمیت میشناسد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
#هشتم_مارچ #هشت_مارچ #روز_جهانی_زن
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#هشتم_مارچ_روز_جهانی_زن
«کلارا زتکین» (۱۹۳۳-۱۸۵۷)، مبارز کمونیست و سوسیالیست حقوق زنان، از رهبران «جنبش بینالمللی زنان» بود. «زتکین» از اعضای هیأت رییسه حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی «رزا لوکزامبورگ» از زنان لیدر جنبش سوسیال دموکرات در لهستان و آلمان بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمکهای بسیاری به او کرد. «کلارا زتکین» مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند «فردریش انگلس» و «آگوست ببل» رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایهداری عنوان میکند. زتکین یکی از بنیانگذاران «هشت مارچ» به عنوان «روز جهانی زن» است.
اولین مراسم هشتم مارچ، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی و به نام «روزِ بینالمللی زنان کارگر» برگزار شد. این روز در سال ۱۹۱۷ در «اتحاد جماهیر شوروی» یک مناسبت ملی اعلام شد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را بهعنوان «روز حقوق زنان و صلح بینالمللی» بهرسمیت میشناسد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
#هشتم_مارچ #هشت_مارچ #روز_جهانی_زن
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#ماهی_سیاه_کوچولو
یکی از داستانهای کودکان، نوشتهی صمد بهرنگی نویسندهٔ ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد.
قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را آغاز میکند. ماهی سیاه کوچولو در راه رسیدن به هدف خود شجاعت و شهامت به خرج میدهد و در این راه فداکاری میکند. کتاب ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و جایزهٔ بیینال براتیسلاوای چکاسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#ماهی_سیاه_کوچولو
یکی از داستانهای کودکان، نوشتهی صمد بهرنگی نویسندهٔ ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد.
قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را آغاز میکند. ماهی سیاه کوچولو در راه رسیدن به هدف خود شجاعت و شهامت به خرج میدهد و در این راه فداکاری میکند. کتاب ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و جایزهٔ بیینال براتیسلاوای چکاسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#شاملو_در_برابر_سانسور
احمد شاملو اغلب مجبور میشد كه عنوان سـرودههـايش را، بـه خاطر جو و فضای خفقان عوض كند. شاعری كه بسياری از سرودههايش، شرح و توصيف مردان مبارزی است كه ترور يا اعدام شدهاند. اهميت اين شعرهای سياسی و اجتماعی در ايناسـت كـه هرچنـد بـه مناسبت واقعهٔ خاصی سروده شدهاند امّا قدرت تعميم در زمانها و مكانهای ديگر را هم دارند. نمونههای زيادی از اين خودسانسوری در مجموعه شعرهای او هست و خود او برخی از اين مـوارد را شـرح داده است. در شرحی كه در باب شعر «مرگ نازلی» نوشته، توضيح داده است كه جهت گريز از سانسور به جای «وارتان» از اسم «نـازلی» اسـتفاده كـرده اسـت. شـعر، نخست مرگ نازلی نام گرفت تا از سدّ سانسور بگذرد امّا اين عنوان شعر را به تمام وارتان ها تعميم داد و از صورت حماسهٔ يك مبارز بهخصوص درآورد.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#شاملو_در_برابر_سانسور
احمد شاملو اغلب مجبور میشد كه عنوان سـرودههـايش را، بـه خاطر جو و فضای خفقان عوض كند. شاعری كه بسياری از سرودههايش، شرح و توصيف مردان مبارزی است كه ترور يا اعدام شدهاند. اهميت اين شعرهای سياسی و اجتماعی در ايناسـت كـه هرچنـد بـه مناسبت واقعهٔ خاصی سروده شدهاند امّا قدرت تعميم در زمانها و مكانهای ديگر را هم دارند. نمونههای زيادی از اين خودسانسوری در مجموعه شعرهای او هست و خود او برخی از اين مـوارد را شـرح داده است. در شرحی كه در باب شعر «مرگ نازلی» نوشته، توضيح داده است كه جهت گريز از سانسور به جای «وارتان» از اسم «نـازلی» اسـتفاده كـرده اسـت. شـعر، نخست مرگ نازلی نام گرفت تا از سدّ سانسور بگذرد امّا اين عنوان شعر را به تمام وارتان ها تعميم داد و از صورت حماسهٔ يك مبارز بهخصوص درآورد.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
شاملو در برابر سانسور
چشم تاریخ شاملو در برابر سانسور «احمد شاملو» اغلب مجبور میشد که عنوان سـرودههـایش را، بـه خاطر جو و فضای خفقان عوض کند. شاعری که بسیاری از سرودههایش، شرح و توصیف مردان مبارزی است که ترور یا اعدام شده اند. اهمیت این شعرهای سیاسی و اجتماعی…
#چشم_تاریخ
#ماهی_سیاه_کوچولو
یکی از داستانهای کودکان، نوشتهی صمد بهرنگی نویسندهٔ ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد.
قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را آغاز میکند. ماهی سیاه کوچولو در راه رسیدن به هدف خود شجاعت و شهامت به خرج میدهد و در این راه فداکاری میکند. کتاب ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و جایزهٔ بیینال براتیسلاوای چکاسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#ماهی_سیاه_کوچولو
یکی از داستانهای کودکان، نوشتهی صمد بهرنگی نویسندهٔ ایرانی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد.
قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را آغاز میکند. ماهی سیاه کوچولو در راه رسیدن به هدف خود شجاعت و شهامت به خرج میدهد و در این راه فداکاری میکند. کتاب ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال ۱۳۴۷ شد. همچنین جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و جایزهٔ بیینال براتیسلاوای چکاسلواکی را در سال ۱۹۶۹ دریافت کردهاست. این کتاب به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شدهاست.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#پیام_آلنده
در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده، پزشک کودکان و نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در انتخابات برنده شد و به رییس جمهوری رسید، ولی در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتای نظامیان تحت حمایت سازمان سیا به سرکردگی ژنرال پینوشه کشته شد. وی در آخرین پیام رادیویی خود خطاب به مردم شیلی چنین گفت:
هموطنان! بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم… تنها میتوانم یک چیز به کارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان به شما میگویم که یقین دارم دانههایی که به دست ما در وُجدان های شریف هزاران هزار شیلیائی کاشته شدهاند هیچگاه از میوهدادن باز نخواهند ماند.
نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را بهاسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نمیتوان با زور و جنایت متوقف کرد.
@drsargolzaei
#پیام_آلنده
در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده، پزشک کودکان و نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در انتخابات برنده شد و به رییس جمهوری رسید، ولی در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتای نظامیان تحت حمایت سازمان سیا به سرکردگی ژنرال پینوشه کشته شد. وی در آخرین پیام رادیویی خود خطاب به مردم شیلی چنین گفت:
هموطنان! بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم… تنها میتوانم یک چیز به کارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان به شما میگویم که یقین دارم دانههایی که به دست ما در وُجدان های شریف هزاران هزار شیلیائی کاشته شدهاند هیچگاه از میوهدادن باز نخواهند ماند.
نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را بهاسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نمیتوان با زور و جنایت متوقف کرد.
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#پیام_آلنده
در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده، پزشک کودکان و نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در انتخابات برنده شد و به رییس جمهوری رسید، ولی در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتای نظامیان تحت حمایت سازمان سیا به سرکردگی ژنرال پینوشه کشته شد. وی در آخرین پیام رادیویی خود خطاب به مردم شیلی چنین گفت:
هموطنان! بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم… تنها میتوانم یک چیز به کارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان به شما میگویم که یقین دارم دانههایی که به دست ما در وُجدان های شریف هزاران هزار شیلیائی کاشته شدهاند هیچگاه از میوهدادن باز نخواهند ماند.
نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را بهاسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نمیتوان با زور و جنایت متوقف کرد.
@drsargolzaei
#پیام_آلنده
در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده، پزشک کودکان و نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در انتخابات برنده شد و به رییس جمهوری رسید، ولی در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتای نظامیان تحت حمایت سازمان سیا به سرکردگی ژنرال پینوشه کشته شد. وی در آخرین پیام رادیویی خود خطاب به مردم شیلی چنین گفت:
هموطنان! بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم… تنها میتوانم یک چیز به کارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان به شما میگویم که یقین دارم دانههایی که به دست ما در وُجدان های شریف هزاران هزار شیلیائی کاشته شدهاند هیچگاه از میوهدادن باز نخواهند ماند.
نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را بهاسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نمیتوان با زور و جنایت متوقف کرد.
@drsargolzaei