همراهان گرامی
از امروز امکان فوروارد و کپی مطالب کانال باز شد. فایلهای صوتی این کانال به کانال ویژهی پادکستها با فهرستبندی مطالب منتقل شد. بهمنظور جلوگیری از تکثیر کانالهای ناشناس به نام دکتر سرگلزایی، فایلهای صوتی در کانال پادکستها امکان بازنشر را فقط از طریق کپی لینک دارند. لطفا کانال جدید پادکستها را به دوستانتان نیز معرفی بفرمایید.
https://t.me/drsargolzaeipodcast
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
از امروز امکان فوروارد و کپی مطالب کانال باز شد. فایلهای صوتی این کانال به کانال ویژهی پادکستها با فهرستبندی مطالب منتقل شد. بهمنظور جلوگیری از تکثیر کانالهای ناشناس به نام دکتر سرگلزایی، فایلهای صوتی در کانال پادکستها امکان بازنشر را فقط از طریق کپی لینک دارند. لطفا کانال جدید پادکستها را به دوستانتان نیز معرفی بفرمایید.
https://t.me/drsargolzaeipodcast
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
The people of Iran are in the middle of a true revolution against Islamic Fascist regime. Iranians hardly can overcome this repressive regime without the international support, but governments and administrations do not care about the dystopian country of Iran, and keep signing deals and agreements with this illegal and illegitimate system. In our idea, the world opinion should put pressure on the statesmen to stop supporting this regime. Perhaps one of the ways to attract the attention of the global opinion is for the people of the world to get to know Iranians, their concerns and sufferings. For this purpose, we have translated and published the book "The Unconscious of Mr. Psychiatrist" in English, a book written by an Iranian psychiatrist that opens a window to the innermost parts of the Iranian life. The income of this book will be used to support the "Women-Life-Freedom" movement in Iran. Buying this book, you are helping the movement:
https://www.amazon.com/dp/B0BPWHH9WP
https://www.amazon.com/dp/B0BPWHH9WP
Forwarded from كانون نگرش نو (Mojgan Nasiri)
رایگان
در کانون نگرش نو- تورنتو
🟡آیا جنگ قدرت اجتناب ناپذیر است؟
🟡در بازی قدرت چه نقشهای کهن الگویی تکرار میشوند؟
🟡ما کدام نقشها را برمیگزینیم و کدام نقشها به ما تحمیل میشوند؟
تلفن رزرو:
📞416-879-7357
@kanoonnegareshno
در کانون نگرش نو- تورنتو
🟡آیا جنگ قدرت اجتناب ناپذیر است؟
🟡در بازی قدرت چه نقشهای کهن الگویی تکرار میشوند؟
🟡ما کدام نقشها را برمیگزینیم و کدام نقشها به ما تحمیل میشوند؟
تلفن رزرو:
📞416-879-7357
@kanoonnegareshno
🔴 چشم انداز فردای ایران
با رویکرد احقاق حقوق شهروندی بر اساس "دموکراسی کامل" که شامل موارد زیر است:
(۱) پلورالیسم فرهنگی:
* به رسمیت شناختن گوناگونیهای هویتی و کثرت گرایشها و پرهیز از یکسان سازی ایدئولوژیک هویتها و گرایشهای مختلف به نام وحدت و یکپارچگی
* تأکید بر «میهن دوستی انسان مدار مدنی» و منع ترویج حکومتی «ناسیونالیسم افراطی ایرانی» که بر اساس ذهنیت نژادپرستانه (افسانهی نژاد آریایی و رویای امپراطوری) یا ایدئولوژیک (مکتب برتر) بنا شده است.
(۲) فدرالیسم و پرهیز از تراکم قدرت سیاسی در پایتخت و مرکز گرایی
(۳) سکولاریسم به معنای حذف پیوند دین و دولت
(۴) الزام قانونی حکومت به احترام به حقوق شهروندی و حفاظت از آزادی های پایهی شهروندان فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب، زادگاه، زبان، گرایش جنسی و تفاوتهای جسمی و ذهنی.
*** آزادیهای پایه عبارتند از:
* آزادی عقیده، بیان و آزادی رسانهها
* آزادی تشکیل احزاب سیاسی و سندیکاهای صنفی و گروههای اجتماعی
* آزادی انتخاب مذهب، سبک زندگی و گرایش جنسی
* آزادی انتقاد، اعتراض و تجمع به شکل مدنی
*** حقوق مدنی پایه عبارتند از:
* حق برخورداری از آموزش و پرورش رايگان تا زمان دستیابی به مهارت های اجتماعی
* حق کار بدون تبعیض
* حق تحصیل بدون تبعیض
* حق برخورداری از خدمات بهداشتی اولیه
و تأمین اجتماعی
* حق تحصیل قومیت ها به زبان مادری
* حق مصونیت در برابر بازرسی، بازداشت یا حصر غیرقانونی.
(۵) اقتصاد مبتنی بر توسعه پایدار و عدالت اجتماعی:
* برنامه ریزی اقتصادی مبتنی بر حمایت های قانونی از لایه های آسیب پذیر جامعه و عدالت در تأمین رفاه اولیه
* اقتصاد مبتنی بر گردشگری که تکثر فرهنگی و تنوع اقلیمی ایران کاملا برای آن مناسب است (به عنوان جایگزین اقتصاد نفتی که بسترساز شکلگیری دولتهای ثروتمند فاسد میشود)
* استقلال بانک مرکزی و نهادهای پولی از دولت و پیوستن به سازمان جهانی تجارت برای محدود کردن اقتصاد دولتی و دستوری
* پذیرش حق مالکیت معنوی
(۶) اهمیت محیط زیست و منابع طبیعی:
* اولویت سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر
* منع پروژههای کلان ایجاد کنندهی تخریب محیط زیست و آلودگی منابع طبیعی
دوستان عزیز
🔴 چشمانداز فردای ایران بر اساس نقدها و نظرات شما بازنگری و بازنویسی شد و پس از این نیز به طور مستمر بازنگری و به روز خواهد شد، لطفا نقدها و پیشنهادات خود را از طریق این ایمیل با ما در میان بگذارید:
nagdcheshmandaziran@gmail.com
امضاء این بیانیه نیز در آدرس زیر ادامه دارد، لطفا در ایمیل اعلام فرمایید که امضاءتان نزد ما محفوظ بماند یا منتشر شود:
emzacheshmandaziran@gmail.com
🔴 به زودی نشستهای تخصصی آنلاین برای شرح و نقد بندبند چشم انداز برگزار خواهیم کرد.
🔴 در حرکتی نمادین برای احترام به تنوع قومی و تعهد به عدالت زبانی، متن چشمانداز علاوه بر زبان فارسی به زبانهای کردی، ترکی، بلوچی و عربی نیز منتشر شد.
با رویکرد احقاق حقوق شهروندی بر اساس "دموکراسی کامل" که شامل موارد زیر است:
(۱) پلورالیسم فرهنگی:
* به رسمیت شناختن گوناگونیهای هویتی و کثرت گرایشها و پرهیز از یکسان سازی ایدئولوژیک هویتها و گرایشهای مختلف به نام وحدت و یکپارچگی
* تأکید بر «میهن دوستی انسان مدار مدنی» و منع ترویج حکومتی «ناسیونالیسم افراطی ایرانی» که بر اساس ذهنیت نژادپرستانه (افسانهی نژاد آریایی و رویای امپراطوری) یا ایدئولوژیک (مکتب برتر) بنا شده است.
(۲) فدرالیسم و پرهیز از تراکم قدرت سیاسی در پایتخت و مرکز گرایی
(۳) سکولاریسم به معنای حذف پیوند دین و دولت
(۴) الزام قانونی حکومت به احترام به حقوق شهروندی و حفاظت از آزادی های پایهی شهروندان فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب، زادگاه، زبان، گرایش جنسی و تفاوتهای جسمی و ذهنی.
*** آزادیهای پایه عبارتند از:
* آزادی عقیده، بیان و آزادی رسانهها
* آزادی تشکیل احزاب سیاسی و سندیکاهای صنفی و گروههای اجتماعی
* آزادی انتخاب مذهب، سبک زندگی و گرایش جنسی
* آزادی انتقاد، اعتراض و تجمع به شکل مدنی
*** حقوق مدنی پایه عبارتند از:
* حق برخورداری از آموزش و پرورش رايگان تا زمان دستیابی به مهارت های اجتماعی
* حق کار بدون تبعیض
* حق تحصیل بدون تبعیض
* حق برخورداری از خدمات بهداشتی اولیه
و تأمین اجتماعی
* حق تحصیل قومیت ها به زبان مادری
* حق مصونیت در برابر بازرسی، بازداشت یا حصر غیرقانونی.
(۵) اقتصاد مبتنی بر توسعه پایدار و عدالت اجتماعی:
* برنامه ریزی اقتصادی مبتنی بر حمایت های قانونی از لایه های آسیب پذیر جامعه و عدالت در تأمین رفاه اولیه
* اقتصاد مبتنی بر گردشگری که تکثر فرهنگی و تنوع اقلیمی ایران کاملا برای آن مناسب است (به عنوان جایگزین اقتصاد نفتی که بسترساز شکلگیری دولتهای ثروتمند فاسد میشود)
* استقلال بانک مرکزی و نهادهای پولی از دولت و پیوستن به سازمان جهانی تجارت برای محدود کردن اقتصاد دولتی و دستوری
* پذیرش حق مالکیت معنوی
(۶) اهمیت محیط زیست و منابع طبیعی:
* اولویت سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر
* منع پروژههای کلان ایجاد کنندهی تخریب محیط زیست و آلودگی منابع طبیعی
دوستان عزیز
🔴 چشمانداز فردای ایران بر اساس نقدها و نظرات شما بازنگری و بازنویسی شد و پس از این نیز به طور مستمر بازنگری و به روز خواهد شد، لطفا نقدها و پیشنهادات خود را از طریق این ایمیل با ما در میان بگذارید:
nagdcheshmandaziran@gmail.com
امضاء این بیانیه نیز در آدرس زیر ادامه دارد، لطفا در ایمیل اعلام فرمایید که امضاءتان نزد ما محفوظ بماند یا منتشر شود:
emzacheshmandaziran@gmail.com
🔴 به زودی نشستهای تخصصی آنلاین برای شرح و نقد بندبند چشم انداز برگزار خواهیم کرد.
🔴 در حرکتی نمادین برای احترام به تنوع قومی و تعهد به عدالت زبانی، متن چشمانداز علاوه بر زبان فارسی به زبانهای کردی، ترکی، بلوچی و عربی نیز منتشر شد.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei pinned «🔴 چشم انداز فردای ایران با رویکرد احقاق حقوق شهروندی بر اساس "دموکراسی کامل" که شامل موارد زیر است: (۱) پلورالیسم فرهنگی: * به رسمیت شناختن گوناگونیهای هویتی و کثرت گرایشها و پرهیز از یکسان سازی ایدئولوژیک هویتها و گرایشهای مختلف به نام وحدت و یکپارچگی…»
🔹 این روزها خیلیها میپرسند چه کسانی هنوز طرفدار این حکومت فاسد جائر باقی ماندهاند، من بارها عرض کردهام که باید مراقب باشیم دچار "تعمیم مفرط" نشویم، طرفداران حکومت، انواع و اقسامی دارند، همانطور که مبارزان و مخالفان حکومت هم انواع و اقسامی دارند. تعمیم مفرط نوعی سادهسازی افراطی است. مغز ما تمایل دارد موضوعات پیچیده را چنان ساده کند که فهم آنها سریع و آسان به دست آید و این سادهسازی مزایایی نیز دارد، ولی افراط و عجله در سادهسازی منجر به فهم غلطی از صورت مساله و تصمیمات نادرست میشود.
من یادداشت زیر را سالها پیش نوشته بودم تا یکی از انواع طرفداران حکومت را به مخاطبانم معرفی کنم. گمان میکنم اگر دچار تعمیم مفرط نشویم، شناخت این گروه، بخشی از پاسخ به این پرسش باشد که چه کسانی همچنان پشت سر "حاج آقا" نماز میخوانند!
در یادداشت "کارمند شریف ادارهی سلاخی" نیز، گروه دیگری از مهرههای حکومت را معرفی کردهام. میلان کوندرا در رمان "زندگی جای دیگری است"، بارگاس یوسا در رمان "گفتگو در کاتدرال" و روبر مرل در رمان "مرگ، کسب و کار من است" نیز به خوبی روانشناسی برخی از مهره های ماشین جهنمی حکومتهای خودکامه را تصویر کردهاند.
🔺 ماجرای مرغ تخم طلای امام جمعه
محمدرضا سرگلزایی- نوشته شده در سال 1388
در سال های دهۀ شصت، داشتن ویدئوی خانگی جرمی بود شبیه به داشتن اسلحهی گرم بدون مجوز! بعضی ها یک دستگاه ویدئو را لای پتو می پیچیدند و چنان که انگار نوزادی را در بغل گرفته اند آن را به شتاب از خانه به ماشین می بردند و خانه به خانه یک دستگاه ویدئو را می چرخاندند تا بتوانند علاوه بر فیلم های سینمایی تکراری و پُر از سانسور عصر جمعۀ صدا و سیمای حکومتی، گهگاه چند فیلم سینمایی سانسور نشده را نیز تماشا کنند.
در همان سال ها، امام جمعۀ ..... یک دستگاه ویدئوی خانگی داشت که من اسمش را «مرغ تخم طلا» می گذارم! امام جمعه که همچون اغلب ائمۀ جمعۀ نظام جمهوری اسلامی بیشتر دل در حکومت دنیوی داشت تا امور اخروی، روشی داشت برای حکومت مطلق در شهر: هرگاه مدیر جدیدی وارد شهر می شد یکی از «ایادی امام جمعه» به عنوان فروشندۀ بازار سیاه به سراغ جناب مدیر می رفت و او را وسوسه می کرد که یک دستگاه ویدئوی خانگی بخرد تا در این شهر کوچک و غریب حوصلۀ خانواده اش سر نرود. بالاخره جناب مدیر قانع می شد و پول را می پرداخت و ویدئو را به خانه می برد غافل از این که همان روز ماموران «کمیته» به خانه اش می ریزند و «آلات لهو و لعب» را در آنجا می یابند. مدیر بیچاره در یک لحظه تمام آمال و آرزوهای ارتقاء شغلی اش را نقش برآب می دید و وحشت زده از «رسوایی اخلاقی» ، «آبروریزی» و «بریده شدن نان»، به دنبال پناهگاهی می گشت. در این زمان، امام جمعه وارد کار می شد و «پا در میانی» میکرد و مدیر بیچاره با هزار بار پوزش و شرمندگی و تعهد به سر کار خود برمی گشت. از این پس آقای مدیر، غلام حلقه به گوش «حاج آقا» می شد. امام جمعه بر تمام«عزل و نصب ها»، «مناقصه ها و مزایده ها» و «پاداش ها و ترفیع ها» اعمال نفوذ می کرد و مدیر هم که دستش زیر سنگ «حاج آقا» بود «ولایت امام جمعه» را بر خود فرض می دانست!
ماجرای امام جمعۀ ....، سال هاست در سرتاسر نظام جمهوری اسلامی رواج دارد. نهادهای پشت پرده ای در این نظام (همچون سونای زعفرانیه!) ماموریت دارند تا مدیران و افراد صاحب نفوذ را دچار آلودگی های اخلاقی یا مالی کنند (و البته هرچه از عمر این حکومت گذشت فساد گسترش یافت و تعمیق شد و جای آن ویدیوی معصوم را رسواییها و بدهکاریهای جدی گرفت.) این قربانیان به دام افتاده، طبقۀ اجتماعی خاصی را تشکیل می دهند که در اقشار و اصناف مختلفی حضور دارند. بسیاری از مدیران و افراد صاحب نفوذ (از هنرمندان و قهرمانان ورزشی گرفته تا ریش سفیدان بازار و مسجد) با «پا درمیانی» حاج آقا از تله ای که به دستور خود حاج آقا جلوی پایشان گذاشته شده بوده رهایی یافته اند و «بدهکاران بزرگ» حاج آقا محسوب می شوند.
غرض از ذکر این ماجرا این بود که هموطنان بدانند همۀ آنها که در نماز جمعه و راهپیمایی های حکومتی با پیراهن سفید یقه بسته و کت و شلوار سرمه ای حضور می یابند دل شان با نظام نیست، بخشی قابل توجه از آنها از مشتری های ویدئوی حاج آقا هستند. روزی که «حاج آقا» بر زمین بیفتد، اگردیگران قلوه سنگ به سوی حاج آقا پرتاب کنند، آنها پاره آجر به سر حاج آقا خواهند زد!
🔻 پی نوشت:
«مانس اشپربر» روانشناس اتریشی در کتاب «تحلیل روانشناختی استبداد و خودکامگی» می نویسد: «برای فهم این نکته که چرا آدم قدرت طلب به هر وسیلۀ ممکن در صدد تصاحب قدرت است، نیاز چندانی به روانشناسی نیست. اما وقتی کسی به چماقی که بر سرش فرود می آید به چشم عصای اعجازگر می نگرد و آن را می بوسد، برای فهم چنین حالاتی به شدت به روانشناسی نیازمندیم».
من یادداشت زیر را سالها پیش نوشته بودم تا یکی از انواع طرفداران حکومت را به مخاطبانم معرفی کنم. گمان میکنم اگر دچار تعمیم مفرط نشویم، شناخت این گروه، بخشی از پاسخ به این پرسش باشد که چه کسانی همچنان پشت سر "حاج آقا" نماز میخوانند!
در یادداشت "کارمند شریف ادارهی سلاخی" نیز، گروه دیگری از مهرههای حکومت را معرفی کردهام. میلان کوندرا در رمان "زندگی جای دیگری است"، بارگاس یوسا در رمان "گفتگو در کاتدرال" و روبر مرل در رمان "مرگ، کسب و کار من است" نیز به خوبی روانشناسی برخی از مهره های ماشین جهنمی حکومتهای خودکامه را تصویر کردهاند.
🔺 ماجرای مرغ تخم طلای امام جمعه
محمدرضا سرگلزایی- نوشته شده در سال 1388
در سال های دهۀ شصت، داشتن ویدئوی خانگی جرمی بود شبیه به داشتن اسلحهی گرم بدون مجوز! بعضی ها یک دستگاه ویدئو را لای پتو می پیچیدند و چنان که انگار نوزادی را در بغل گرفته اند آن را به شتاب از خانه به ماشین می بردند و خانه به خانه یک دستگاه ویدئو را می چرخاندند تا بتوانند علاوه بر فیلم های سینمایی تکراری و پُر از سانسور عصر جمعۀ صدا و سیمای حکومتی، گهگاه چند فیلم سینمایی سانسور نشده را نیز تماشا کنند.
در همان سال ها، امام جمعۀ ..... یک دستگاه ویدئوی خانگی داشت که من اسمش را «مرغ تخم طلا» می گذارم! امام جمعه که همچون اغلب ائمۀ جمعۀ نظام جمهوری اسلامی بیشتر دل در حکومت دنیوی داشت تا امور اخروی، روشی داشت برای حکومت مطلق در شهر: هرگاه مدیر جدیدی وارد شهر می شد یکی از «ایادی امام جمعه» به عنوان فروشندۀ بازار سیاه به سراغ جناب مدیر می رفت و او را وسوسه می کرد که یک دستگاه ویدئوی خانگی بخرد تا در این شهر کوچک و غریب حوصلۀ خانواده اش سر نرود. بالاخره جناب مدیر قانع می شد و پول را می پرداخت و ویدئو را به خانه می برد غافل از این که همان روز ماموران «کمیته» به خانه اش می ریزند و «آلات لهو و لعب» را در آنجا می یابند. مدیر بیچاره در یک لحظه تمام آمال و آرزوهای ارتقاء شغلی اش را نقش برآب می دید و وحشت زده از «رسوایی اخلاقی» ، «آبروریزی» و «بریده شدن نان»، به دنبال پناهگاهی می گشت. در این زمان، امام جمعه وارد کار می شد و «پا در میانی» میکرد و مدیر بیچاره با هزار بار پوزش و شرمندگی و تعهد به سر کار خود برمی گشت. از این پس آقای مدیر، غلام حلقه به گوش «حاج آقا» می شد. امام جمعه بر تمام«عزل و نصب ها»، «مناقصه ها و مزایده ها» و «پاداش ها و ترفیع ها» اعمال نفوذ می کرد و مدیر هم که دستش زیر سنگ «حاج آقا» بود «ولایت امام جمعه» را بر خود فرض می دانست!
ماجرای امام جمعۀ ....، سال هاست در سرتاسر نظام جمهوری اسلامی رواج دارد. نهادهای پشت پرده ای در این نظام (همچون سونای زعفرانیه!) ماموریت دارند تا مدیران و افراد صاحب نفوذ را دچار آلودگی های اخلاقی یا مالی کنند (و البته هرچه از عمر این حکومت گذشت فساد گسترش یافت و تعمیق شد و جای آن ویدیوی معصوم را رسواییها و بدهکاریهای جدی گرفت.) این قربانیان به دام افتاده، طبقۀ اجتماعی خاصی را تشکیل می دهند که در اقشار و اصناف مختلفی حضور دارند. بسیاری از مدیران و افراد صاحب نفوذ (از هنرمندان و قهرمانان ورزشی گرفته تا ریش سفیدان بازار و مسجد) با «پا درمیانی» حاج آقا از تله ای که به دستور خود حاج آقا جلوی پایشان گذاشته شده بوده رهایی یافته اند و «بدهکاران بزرگ» حاج آقا محسوب می شوند.
غرض از ذکر این ماجرا این بود که هموطنان بدانند همۀ آنها که در نماز جمعه و راهپیمایی های حکومتی با پیراهن سفید یقه بسته و کت و شلوار سرمه ای حضور می یابند دل شان با نظام نیست، بخشی قابل توجه از آنها از مشتری های ویدئوی حاج آقا هستند. روزی که «حاج آقا» بر زمین بیفتد، اگردیگران قلوه سنگ به سوی حاج آقا پرتاب کنند، آنها پاره آجر به سر حاج آقا خواهند زد!
🔻 پی نوشت:
«مانس اشپربر» روانشناس اتریشی در کتاب «تحلیل روانشناختی استبداد و خودکامگی» می نویسد: «برای فهم این نکته که چرا آدم قدرت طلب به هر وسیلۀ ممکن در صدد تصاحب قدرت است، نیاز چندانی به روانشناسی نیست. اما وقتی کسی به چماقی که بر سرش فرود می آید به چشم عصای اعجازگر می نگرد و آن را می بوسد، برای فهم چنین حالاتی به شدت به روانشناسی نیازمندیم».
az jolo nezam
Soheil Sargolzayi
از جلو... نظام!
دو روایت از مجموعه داستان از جلو نظام.
متن و کلام: سهیل سرگلزایی
این مجموعه از نشر طرحواره منتشر شده است.
برای خرید اثر میتوانید با شمارههای زیر در تماس باشید:
02537737788
09126516932
امیدوارم از گوش دادنش لذت ببرید.
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
دو روایت از مجموعه داستان از جلو نظام.
متن و کلام: سهیل سرگلزایی
این مجموعه از نشر طرحواره منتشر شده است.
برای خرید اثر میتوانید با شمارههای زیر در تماس باشید:
02537737788
09126516932
امیدوارم از گوش دادنش لذت ببرید.
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
🔴 چشم انداز فردای ایران
با رویکرد احقاق حقوق شهروندی بر اساس "دموکراسی کامل" که شامل موارد زیر است:
(۱) پلورالیسم فرهنگی:
* به رسمیت شناختن گوناگونیهای هویتی و کثرت گرایشها و پرهیز از یکسان سازی ایدئولوژیک هویتها و گرایشهای مختلف به نام وحدت و یکپارچگی
* تأکید بر «میهن دوستی انسان مدار مدنی» و منع ترویج حکومتی «ناسیونالیسم افراطی ایرانی» که بر اساس ذهنیت نژادپرستانه (افسانهی نژاد آریایی و رویای امپراطوری) یا ایدئولوژیک (مکتب برتر) بنا شده است.
(۲) فدرالیسم و پرهیز از تراکم قدرت سیاسی در پایتخت و مرکز گرایی
(۳) سکولاریسم به معنای حذف پیوند دین و دولت
(۴) الزام قانونی حکومت به احترام به حقوق شهروندی و حفاظت از آزادی های پایهی شهروندان فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب، زادگاه، زبان، گرایش جنسی و تفاوتهای جسمی و ذهنی.
*** آزادیهای پایه عبارتند از:
* آزادی عقیده، بیان و آزادی رسانهها
* آزادی تشکیل احزاب سیاسی و سندیکاهای صنفی و گروههای اجتماعی
* آزادی انتخاب مذهب، سبک زندگی و گرایش جنسی
* آزادی انتقاد، اعتراض و تجمع به شکل مدنی
*** حقوق مدنی پایه عبارتند از:
* حق برخورداری از آموزش و پرورش رايگان تا زمان دستیابی به مهارت های اجتماعی
* حق کار بدون تبعیض
* حق تحصیل بدون تبعیض
* حق برخورداری از خدمات بهداشتی اولیه
و تأمین اجتماعی
* حق تحصیل قومیت ها به زبان مادری
* حق مصونیت در برابر بازرسی، بازداشت یا حصر غیرقانونی.
(۵) اقتصاد مبتنی بر توسعه پایدار و عدالت اجتماعی:
* برنامه ریزی اقتصادی مبتنی بر حمایت های قانونی از لایه های آسیب پذیر جامعه و عدالت در تأمین رفاه اولیه
* اقتصاد مبتنی بر گردشگری که تکثر فرهنگی و تنوع اقلیمی ایران کاملا برای آن مناسب است (به عنوان جایگزین اقتصاد نفتی که بسترساز شکلگیری دولتهای ثروتمند فاسد میشود)
* استقلال بانک مرکزی و نهادهای پولی از دولت و پیوستن به سازمان جهانی تجارت برای محدود کردن اقتصاد دولتی و دستوری
* پذیرش حق مالکیت معنوی
(۶) اهمیت محیط زیست و منابع طبیعی:
* اولویت سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر
* منع پروژههای کلان ایجاد کنندهی تخریب محیط زیست و آلودگی منابع طبیعی
دوستان عزیز
🔴 چشمانداز فردای ایران بر اساس نقدها و نظرات شما بازنگری و بازنویسی شد و پس از این نیز به طور مستمر بازنگری و به روز خواهد شد، لطفا نقدها و پیشنهادات خود را از طریق این ایمیل با ما در میان بگذارید:
nagdcheshmandaziran@gmail.com
🔴 اگر مایلید به کارگروههای تخصصی تدوین و تبیین بیانیه یا تیم اجرایی "چشمانداز فردای ایران" بپیوندید نیز لطفا به نشانی فوق ایمیل بزنید.
امضاء این بیانیه نیز در آدرس زیر ادامه دارد، لطفا در ایمیل اعلام فرمایید که امضاءتان نزد ما محفوظ بماند یا منتشر شود:
emzacheshmandaziran@gmail.com
🔴 در حرکتی نمادین برای احترام به تنوع قومی و تعهد به عدالت زبانی، متن چشمانداز علاوه بر زبان فارسی به زبانهای کردی، ترکی، بلوچی و عربی نیز منتشر شد.
با رویکرد احقاق حقوق شهروندی بر اساس "دموکراسی کامل" که شامل موارد زیر است:
(۱) پلورالیسم فرهنگی:
* به رسمیت شناختن گوناگونیهای هویتی و کثرت گرایشها و پرهیز از یکسان سازی ایدئولوژیک هویتها و گرایشهای مختلف به نام وحدت و یکپارچگی
* تأکید بر «میهن دوستی انسان مدار مدنی» و منع ترویج حکومتی «ناسیونالیسم افراطی ایرانی» که بر اساس ذهنیت نژادپرستانه (افسانهی نژاد آریایی و رویای امپراطوری) یا ایدئولوژیک (مکتب برتر) بنا شده است.
(۲) فدرالیسم و پرهیز از تراکم قدرت سیاسی در پایتخت و مرکز گرایی
(۳) سکولاریسم به معنای حذف پیوند دین و دولت
(۴) الزام قانونی حکومت به احترام به حقوق شهروندی و حفاظت از آزادی های پایهی شهروندان فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب، زادگاه، زبان، گرایش جنسی و تفاوتهای جسمی و ذهنی.
*** آزادیهای پایه عبارتند از:
* آزادی عقیده، بیان و آزادی رسانهها
* آزادی تشکیل احزاب سیاسی و سندیکاهای صنفی و گروههای اجتماعی
* آزادی انتخاب مذهب، سبک زندگی و گرایش جنسی
* آزادی انتقاد، اعتراض و تجمع به شکل مدنی
*** حقوق مدنی پایه عبارتند از:
* حق برخورداری از آموزش و پرورش رايگان تا زمان دستیابی به مهارت های اجتماعی
* حق کار بدون تبعیض
* حق تحصیل بدون تبعیض
* حق برخورداری از خدمات بهداشتی اولیه
و تأمین اجتماعی
* حق تحصیل قومیت ها به زبان مادری
* حق مصونیت در برابر بازرسی، بازداشت یا حصر غیرقانونی.
(۵) اقتصاد مبتنی بر توسعه پایدار و عدالت اجتماعی:
* برنامه ریزی اقتصادی مبتنی بر حمایت های قانونی از لایه های آسیب پذیر جامعه و عدالت در تأمین رفاه اولیه
* اقتصاد مبتنی بر گردشگری که تکثر فرهنگی و تنوع اقلیمی ایران کاملا برای آن مناسب است (به عنوان جایگزین اقتصاد نفتی که بسترساز شکلگیری دولتهای ثروتمند فاسد میشود)
* استقلال بانک مرکزی و نهادهای پولی از دولت و پیوستن به سازمان جهانی تجارت برای محدود کردن اقتصاد دولتی و دستوری
* پذیرش حق مالکیت معنوی
(۶) اهمیت محیط زیست و منابع طبیعی:
* اولویت سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر
* منع پروژههای کلان ایجاد کنندهی تخریب محیط زیست و آلودگی منابع طبیعی
دوستان عزیز
🔴 چشمانداز فردای ایران بر اساس نقدها و نظرات شما بازنگری و بازنویسی شد و پس از این نیز به طور مستمر بازنگری و به روز خواهد شد، لطفا نقدها و پیشنهادات خود را از طریق این ایمیل با ما در میان بگذارید:
nagdcheshmandaziran@gmail.com
🔴 اگر مایلید به کارگروههای تخصصی تدوین و تبیین بیانیه یا تیم اجرایی "چشمانداز فردای ایران" بپیوندید نیز لطفا به نشانی فوق ایمیل بزنید.
امضاء این بیانیه نیز در آدرس زیر ادامه دارد، لطفا در ایمیل اعلام فرمایید که امضاءتان نزد ما محفوظ بماند یا منتشر شود:
emzacheshmandaziran@gmail.com
🔴 در حرکتی نمادین برای احترام به تنوع قومی و تعهد به عدالت زبانی، متن چشمانداز علاوه بر زبان فارسی به زبانهای کردی، ترکی، بلوچی و عربی نیز منتشر شد.
تفاوت ساختارهای حکومتی به زبان خودمانی!
محمدرضا سرگلزایی
فرض کنید که من دچار کمردرد میشوم و علیرغم این که دو سه هفتهای استراحت میکنم و داروی مسکن میخورم و شکیبایی میکنم بهبودی رخ نمیدهد بنابراین ناچار میشوم که به پزشک مراجعه کنم.
حالت الف-
من در یک ساختار سیاسی «لیبرال دموکراسی» زندگی میکنم. در اینترنت به جستجوی درمانگاه و درمانگر مناسب میگردم. با انبوهی از آگهیها و تنوع کثیری از روشهای درمانی و شبهدرمانی مواجه می شوم. بسته به این که سواد و توانایی مالی من چقدر باشند نوع درمان انتخابی من از دریافت ماساژ چینی تا پذیرش در مجهزترین مرکز فوق تخصصی ستون فقرات متفاوت خواهد بود. خدماتی که من دریافت خواهم کرد بر اساس توانایی مالی من است.
حالت ب-
من در یک نظام سیاسی «سوسیال دموکراسی» زندگی میکنم. من تحت بیمۀ درمانی هستم و دولت موظف است تمام هزینههای درمانی مرا بپردازد اما من قرار نیست درمانگر و درمانگاه خود را انتخاب کنم. سازمان بیمهگر من پزشک و درمانگاهی را که من به عنوان خط اول درمان باید به آن مراجعه کنم را مشخص کرده است. تنها دروازۀ ورود من به قلمرو درمان همین پزشک و همین مرکز درمانی است. من به این مرکز مراجعه میکنم و قدمهای بعدی درمان توسط این پزشک برایم ترسیم میشوند. خدمات درمانیای که من دریافت میکنم هیچ ارتباطی با شرایط مالی شخص من ندارند بلکه بر اساس جدول کلان هزینه-فایده برای جامعه تعیین میشوند.
حالت ج-
من در یک نظام حکومتی «دولت رفاه لیبرال» زندگی میکنم. دولت موظف است مرا به بیمهی همگانی خاصی متصل کند. اگر بخواهم از این بیمهی همگانی استفاده کنم و درمان ارزان قیمت (و گاهی رایگان) دریافت کنم باید از دروازهای که سازمان بیمهگر تعیین میکند وارد برنامهی درمانی شوم اما اگر مراجعه به این پزشک و مرکز درمانی را دوست نداشته باشم، مجاز هستم خودم به مرکز درمانی مورد انتخاب خودم مراجعه کنم اما هزینهی درمان را هم خودم باید بپردازم.
حالت د-
من در یک نظام حکومتی «فاشیستی» یا «توتالیتارین» زندگی می کنم. دولت بودجهی کلانی را از درآمدهای ملی بابت هزینههای درمان من دریافت کرده است اما این بودجه را صرف خرید تجهیزات ایجاد پارازیت روی ماهواره، ساخت در قابلمهای که ادعا می شود کرونایاب است و یا تبلیغات طب جعلی اسلامی کرده است. بنابراین من صاحب جیب خودم نیستم چرا که دولت از جیب من برداشت میکند، دولتی که بابت انتخابهایش به هیچکس پاسخگو نیست، نه به نهادهای پزشکی، نه به نهادهای بینالمللی، نه به من یا وکلای من. اما در حالی که دولت از جیب من هزینههای درمانیام را برداشته، درست مثل کسانی که در یک نظام سیاسی بازار آزاد (لیبرال دموکراسی) زندگی میکنند پرداخت هزینههای درمانیام به عهدهی خودم است و سطح خدمات درمانی که دریافت می کنم بستگی به شرایط مالی من و روابط اجتماعیام دارد!
محمدرضا سرگلزایی
فرض کنید که من دچار کمردرد میشوم و علیرغم این که دو سه هفتهای استراحت میکنم و داروی مسکن میخورم و شکیبایی میکنم بهبودی رخ نمیدهد بنابراین ناچار میشوم که به پزشک مراجعه کنم.
حالت الف-
من در یک ساختار سیاسی «لیبرال دموکراسی» زندگی میکنم. در اینترنت به جستجوی درمانگاه و درمانگر مناسب میگردم. با انبوهی از آگهیها و تنوع کثیری از روشهای درمانی و شبهدرمانی مواجه می شوم. بسته به این که سواد و توانایی مالی من چقدر باشند نوع درمان انتخابی من از دریافت ماساژ چینی تا پذیرش در مجهزترین مرکز فوق تخصصی ستون فقرات متفاوت خواهد بود. خدماتی که من دریافت خواهم کرد بر اساس توانایی مالی من است.
حالت ب-
من در یک نظام سیاسی «سوسیال دموکراسی» زندگی میکنم. من تحت بیمۀ درمانی هستم و دولت موظف است تمام هزینههای درمانی مرا بپردازد اما من قرار نیست درمانگر و درمانگاه خود را انتخاب کنم. سازمان بیمهگر من پزشک و درمانگاهی را که من به عنوان خط اول درمان باید به آن مراجعه کنم را مشخص کرده است. تنها دروازۀ ورود من به قلمرو درمان همین پزشک و همین مرکز درمانی است. من به این مرکز مراجعه میکنم و قدمهای بعدی درمان توسط این پزشک برایم ترسیم میشوند. خدمات درمانیای که من دریافت میکنم هیچ ارتباطی با شرایط مالی شخص من ندارند بلکه بر اساس جدول کلان هزینه-فایده برای جامعه تعیین میشوند.
حالت ج-
من در یک نظام حکومتی «دولت رفاه لیبرال» زندگی میکنم. دولت موظف است مرا به بیمهی همگانی خاصی متصل کند. اگر بخواهم از این بیمهی همگانی استفاده کنم و درمان ارزان قیمت (و گاهی رایگان) دریافت کنم باید از دروازهای که سازمان بیمهگر تعیین میکند وارد برنامهی درمانی شوم اما اگر مراجعه به این پزشک و مرکز درمانی را دوست نداشته باشم، مجاز هستم خودم به مرکز درمانی مورد انتخاب خودم مراجعه کنم اما هزینهی درمان را هم خودم باید بپردازم.
حالت د-
من در یک نظام حکومتی «فاشیستی» یا «توتالیتارین» زندگی می کنم. دولت بودجهی کلانی را از درآمدهای ملی بابت هزینههای درمان من دریافت کرده است اما این بودجه را صرف خرید تجهیزات ایجاد پارازیت روی ماهواره، ساخت در قابلمهای که ادعا می شود کرونایاب است و یا تبلیغات طب جعلی اسلامی کرده است. بنابراین من صاحب جیب خودم نیستم چرا که دولت از جیب من برداشت میکند، دولتی که بابت انتخابهایش به هیچکس پاسخگو نیست، نه به نهادهای پزشکی، نه به نهادهای بینالمللی، نه به من یا وکلای من. اما در حالی که دولت از جیب من هزینههای درمانیام را برداشته، درست مثل کسانی که در یک نظام سیاسی بازار آزاد (لیبرال دموکراسی) زندگی میکنند پرداخت هزینههای درمانیام به عهدهی خودم است و سطح خدمات درمانی که دریافت می کنم بستگی به شرایط مالی من و روابط اجتماعیام دارد!
az jolo nezam
Soheil Sargolzayi
از جلو... نظام!
دو روایت از مجموعه داستان از جلو نظام.
متن و کلام: سهیل سرگلزایی
این مجموعه از نشر طرحواره منتشر شده است.
برای خرید اثر میتوانید با شمارههای زیر در تماس باشید:
02537737788
09126516932
امیدوارم از گوش دادنش لذت ببرید.
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
دو روایت از مجموعه داستان از جلو نظام.
متن و کلام: سهیل سرگلزایی
این مجموعه از نشر طرحواره منتشر شده است.
برای خرید اثر میتوانید با شمارههای زیر در تماس باشید:
02537737788
09126516932
امیدوارم از گوش دادنش لذت ببرید.
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
🔹تفکر ایدئولوژیک: خاستگاه نبرد دائمی
محمدرضا سرگلزایی- نوشته شده در سال ۱۳۸۹
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
بهار سال ۱۳۶۰ میزگردی از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش می شد که در آن سخنگویان ایدئولوژی اسلامی با سخنگویان ایدئولوژی مارکسیسم به مناظره میپرداختند .
در سمت چپ تصویر فرخ نگهدار (به عنوان سخنگوی چریکهای فدایی خلق-اکثریت) و احسان طبری (به نمایندگی از حزب توده) نشسته بودند. سایر گروه های مارکسیست همچون چریکهای فدایی خلق-اقلیت و پیکارو حتی گروه های شبه مارکسیست (سازمان مجاهدین خلق) تا آن زمان از قطار انقلاب پیاده شده بودند و این دو گروه تنها بازماندگان مارکسیستها بودند که پذیرفته بودند در چارچوب قواعد جمهوری اسلامی فعالیت کنند.
اما در سمت راست تصویر و به عنوان سخنگویان ایدئولوژی اسلامی چه کسانی می نشستند؟ گاهی دکتر عبدالکریم سروش همراه با دکتر محمد حسینی بهشتی می نشست و گاهی دکتر سروش همراه با محمد تقی مصباح یزدی که بعدها با عنوان آیتالله مصباح معروف شد مینشست.
اما از آنجا که تفکر ایدئولوژیک تاب تحمل اندیشههای متفاوت را ندارد چندی نگذشت که آخرین بازماندگان مارکسیستهای ایران نیز توسط معتقدان به ایدئولوژی اسلامی تار و مار شدند و «مسلمان ها» تنها ماندند.
بلافاصله، نبرد میان مسلمان ها شروع شد.
آیتالله خمینی، همفکران خود را پیروان «اسلام ناب محمدی» نامید و دیگر حوزویان را پیروان «اسلام آمریکایی»!
کسانی که آیت الله خمینی، پیروان اسلام آمریکایی خواند تحصیلکردگان آمریکا و اروپا همچون دکتر ابراهیم یزدی و مهندس مهدی بازرگان نبودند. این افراد را پیشتر از این، پیروان آیتالله با برچسبهای «لیبرال»، «سازشکار» و «غربزده» ازصحنهی سیاسی اجتماعی بیرون کرده بودند. خمینی برچسب «اسلام آمریکایی» را خطاب به کسانی همچون «آیتالله مهدوی کنی» و «آیتالله آذری قمی» به کار برد.
آیتالله خمینی از تمرکز تصمیم گیریها در دولتی حمایت میکرد که به نوعی جامعه را به سمت سوسیالیسم اسلامی پیش میبرد.
در آن زمان، پیروان اسلام ناب محمدی امثال مهدی کروبی، موسوی خوئینی هاو علی اکبر محتشمیپور بودند که با این التفات خمینی مجلس سوم را به اشغال خود درآوردند و پیروان «اسلام آمریکایی» را منزوی کردند. آن روزها این افراد، خود را «خط امامی» مینامیدند.
جنگ قدرت که در عرصه ی سیاسی به صورت دست به دست شدن مجلس و دولت بین راستها (اسلام آمریکاییها!) و چپ ها (اسلام ناب محمدیها!) تظاهر مییافت در نهایت به نقطهای رسید که در سال ۱۳۸۸ آن بهاصطلاح چپها هم از قطار بیرون انداخته شدند! همان معامله ای که زمانی با مارکسیستها، زمانی دیگر با ملیگراها و در نهایت با ملیمذهبی ها شده بود در جریان کودتای سال 1388 با «خط امامی ها» شد!
در عرصه ی فکری نیز وضع به همین منوال بود. دکتر سروش که زمانی سخنگوی ایدئولوژی اسلامی بود اکنون از نگاه مصباح یزدی مرتد محسوب میشد و اندیشه های او را آیتالله جعفر سبحانی و آیتالله ناصر مکارم شیرازی ملحدانه دانستند و او را به جای مباحثه، دعوت به توبه کردند!
متهم اصلی این ماجرا، افرادی نیستند که نام بردم، اگر آنور میزیها هم برنده میشدند داستان همین میشد، شاید با قساوت کمتر، یا با عقلانیت بیشتر، شاید هم نه! اشکال کار در تفکر ایدئولوژیک است که چنان با مطلقانگاری، نفی دیگری، خودمحوری و پرستش قدرت عجین است که هیچگاه نمیتواند از نبرد فارغ شود و به تعامل و سازندگی بپردازد.
به قول«اریک فروم» -روانکاوی که نگاه اجتماعی-سیاسی داشت- پیروان تفکر ایدئولوژیک از «تاناتو» (غریزهی مرگ) انرژی می گیرند، نه از «لیبیدو» (غریزهی زندگی)؛ به همین دلیل از کوفتن بر طبل جنگ و دمیدن در شیپور حمله دست برنمیدارند.
پینوشت:
واژهی ایدئولوژی را گویا اولین بار کارل مارکس در کتاب ایدئولوژی آلمانی در نقد فلسفهی هگل به کار برده است و منظور او منظومهی معرفتی است که پایهی آن بر آسمان باشد و بر پایهی مشاهدات این جهانی نباشد، گرچه بعدها خود نظام فکری مارکس، بسترساز ایدئولوژی مارکسیسم شد.
محمدرضا سرگلزایی- نوشته شده در سال ۱۳۸۹
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
بهار سال ۱۳۶۰ میزگردی از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش می شد که در آن سخنگویان ایدئولوژی اسلامی با سخنگویان ایدئولوژی مارکسیسم به مناظره میپرداختند .
در سمت چپ تصویر فرخ نگهدار (به عنوان سخنگوی چریکهای فدایی خلق-اکثریت) و احسان طبری (به نمایندگی از حزب توده) نشسته بودند. سایر گروه های مارکسیست همچون چریکهای فدایی خلق-اقلیت و پیکارو حتی گروه های شبه مارکسیست (سازمان مجاهدین خلق) تا آن زمان از قطار انقلاب پیاده شده بودند و این دو گروه تنها بازماندگان مارکسیستها بودند که پذیرفته بودند در چارچوب قواعد جمهوری اسلامی فعالیت کنند.
اما در سمت راست تصویر و به عنوان سخنگویان ایدئولوژی اسلامی چه کسانی می نشستند؟ گاهی دکتر عبدالکریم سروش همراه با دکتر محمد حسینی بهشتی می نشست و گاهی دکتر سروش همراه با محمد تقی مصباح یزدی که بعدها با عنوان آیتالله مصباح معروف شد مینشست.
اما از آنجا که تفکر ایدئولوژیک تاب تحمل اندیشههای متفاوت را ندارد چندی نگذشت که آخرین بازماندگان مارکسیستهای ایران نیز توسط معتقدان به ایدئولوژی اسلامی تار و مار شدند و «مسلمان ها» تنها ماندند.
بلافاصله، نبرد میان مسلمان ها شروع شد.
آیتالله خمینی، همفکران خود را پیروان «اسلام ناب محمدی» نامید و دیگر حوزویان را پیروان «اسلام آمریکایی»!
کسانی که آیت الله خمینی، پیروان اسلام آمریکایی خواند تحصیلکردگان آمریکا و اروپا همچون دکتر ابراهیم یزدی و مهندس مهدی بازرگان نبودند. این افراد را پیشتر از این، پیروان آیتالله با برچسبهای «لیبرال»، «سازشکار» و «غربزده» ازصحنهی سیاسی اجتماعی بیرون کرده بودند. خمینی برچسب «اسلام آمریکایی» را خطاب به کسانی همچون «آیتالله مهدوی کنی» و «آیتالله آذری قمی» به کار برد.
آیتالله خمینی از تمرکز تصمیم گیریها در دولتی حمایت میکرد که به نوعی جامعه را به سمت سوسیالیسم اسلامی پیش میبرد.
در آن زمان، پیروان اسلام ناب محمدی امثال مهدی کروبی، موسوی خوئینی هاو علی اکبر محتشمیپور بودند که با این التفات خمینی مجلس سوم را به اشغال خود درآوردند و پیروان «اسلام آمریکایی» را منزوی کردند. آن روزها این افراد، خود را «خط امامی» مینامیدند.
جنگ قدرت که در عرصه ی سیاسی به صورت دست به دست شدن مجلس و دولت بین راستها (اسلام آمریکاییها!) و چپ ها (اسلام ناب محمدیها!) تظاهر مییافت در نهایت به نقطهای رسید که در سال ۱۳۸۸ آن بهاصطلاح چپها هم از قطار بیرون انداخته شدند! همان معامله ای که زمانی با مارکسیستها، زمانی دیگر با ملیگراها و در نهایت با ملیمذهبی ها شده بود در جریان کودتای سال 1388 با «خط امامی ها» شد!
در عرصه ی فکری نیز وضع به همین منوال بود. دکتر سروش که زمانی سخنگوی ایدئولوژی اسلامی بود اکنون از نگاه مصباح یزدی مرتد محسوب میشد و اندیشه های او را آیتالله جعفر سبحانی و آیتالله ناصر مکارم شیرازی ملحدانه دانستند و او را به جای مباحثه، دعوت به توبه کردند!
متهم اصلی این ماجرا، افرادی نیستند که نام بردم، اگر آنور میزیها هم برنده میشدند داستان همین میشد، شاید با قساوت کمتر، یا با عقلانیت بیشتر، شاید هم نه! اشکال کار در تفکر ایدئولوژیک است که چنان با مطلقانگاری، نفی دیگری، خودمحوری و پرستش قدرت عجین است که هیچگاه نمیتواند از نبرد فارغ شود و به تعامل و سازندگی بپردازد.
به قول«اریک فروم» -روانکاوی که نگاه اجتماعی-سیاسی داشت- پیروان تفکر ایدئولوژیک از «تاناتو» (غریزهی مرگ) انرژی می گیرند، نه از «لیبیدو» (غریزهی زندگی)؛ به همین دلیل از کوفتن بر طبل جنگ و دمیدن در شیپور حمله دست برنمیدارند.
پینوشت:
واژهی ایدئولوژی را گویا اولین بار کارل مارکس در کتاب ایدئولوژی آلمانی در نقد فلسفهی هگل به کار برده است و منظور او منظومهی معرفتی است که پایهی آن بر آسمان باشد و بر پایهی مشاهدات این جهانی نباشد، گرچه بعدها خود نظام فکری مارکس، بسترساز ایدئولوژی مارکسیسم شد.
🔹تفکر ایدئولوژیک: خاستگاه نبرد دائمی
محمدرضا سرگلزایی- نوشته شده در سال ۱۳۸۹
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
بهار سال ۱۳۶۰ میزگردی از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش می شد که در آن سخنگویان ایدئولوژی اسلامی با سخنگویان ایدئولوژی مارکسیسم به مناظره میپرداختند .
در سمت چپ تصویر فرخ نگهدار (به عنوان سخنگوی چریکهای فدایی خلق-اکثریت) و احسان طبری (به نمایندگی از حزب توده) نشسته بودند. سایر گروه های مارکسیست همچون چریکهای فدایی خلق-اقلیت و پیکارو حتی گروه های شبه مارکسیست (سازمان مجاهدین خلق) تا آن زمان از قطار انقلاب پیاده شده بودند و این دو گروه تنها بازماندگان مارکسیستها بودند که پذیرفته بودند در چارچوب قواعد جمهوری اسلامی فعالیت کنند.
اما در سمت راست تصویر و به عنوان سخنگویان ایدئولوژی اسلامی چه کسانی می نشستند؟ گاهی دکتر عبدالکریم سروش همراه با دکتر محمد حسینی بهشتی می نشست و گاهی دکتر سروش همراه با محمد تقی مصباح یزدی که بعدها با عنوان آیتالله مصباح معروف شد مینشست.
اما از آنجا که تفکر ایدئولوژیک تاب تحمل اندیشههای متفاوت را ندارد ... (ادامه در پست بالا)
محمدرضا سرگلزایی- نوشته شده در سال ۱۳۸۹
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
بهار سال ۱۳۶۰ میزگردی از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش می شد که در آن سخنگویان ایدئولوژی اسلامی با سخنگویان ایدئولوژی مارکسیسم به مناظره میپرداختند .
در سمت چپ تصویر فرخ نگهدار (به عنوان سخنگوی چریکهای فدایی خلق-اکثریت) و احسان طبری (به نمایندگی از حزب توده) نشسته بودند. سایر گروه های مارکسیست همچون چریکهای فدایی خلق-اقلیت و پیکارو حتی گروه های شبه مارکسیست (سازمان مجاهدین خلق) تا آن زمان از قطار انقلاب پیاده شده بودند و این دو گروه تنها بازماندگان مارکسیستها بودند که پذیرفته بودند در چارچوب قواعد جمهوری اسلامی فعالیت کنند.
اما در سمت راست تصویر و به عنوان سخنگویان ایدئولوژی اسلامی چه کسانی می نشستند؟ گاهی دکتر عبدالکریم سروش همراه با دکتر محمد حسینی بهشتی می نشست و گاهی دکتر سروش همراه با محمد تقی مصباح یزدی که بعدها با عنوان آیتالله مصباح معروف شد مینشست.
اما از آنجا که تفکر ایدئولوژیک تاب تحمل اندیشههای متفاوت را ندارد ... (ادامه در پست بالا)
Audio
کانون نگرش نو- تورنتو
«شطرنج قدرت و تله ی نقش ها»
دکتر محمدرضا سرگلزایی- روان پزشک
اول ژانویه سال 2023
@kanoonnegareshno
📞001 416-879-7357
«شطرنج قدرت و تله ی نقش ها»
دکتر محمدرضا سرگلزایی- روان پزشک
اول ژانویه سال 2023
@kanoonnegareshno
📞001 416-879-7357