دکتر سرگلزایی drsargolzaei pinned «🔴"تقویم آموزشی دکتر سرگلزایی در فروردین ۱۴۰۱" • پنجشنبه چهارم فروردین ۱۴۰۱ - ساعت ۱۰ صبح تا ۱۴ وبینار غلبه بر افسردگی (برای عموم) باشگاه تغییر: https://changeclub.co/product/%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%ba%d9%84%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d8%b1-%d8%…»
Forwarded from آفتاب مهر
وبینار آنلاین موانع تفکر نقاد
موضوع
🔸 استعاره های فرانسیس بیکن در باره ی موانع تفکر نقاد
🔸مغالطات شایع
🔸همنوایی، یارگیری و اطاعت
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۲۶ فروردین ساعت ۱۰ تا ۱۳
@aftabemehr
09121483033
88109349
insta: aftabemehr_
موضوع
🔸 استعاره های فرانسیس بیکن در باره ی موانع تفکر نقاد
🔸مغالطات شایع
🔸همنوایی، یارگیری و اطاعت
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۲۶ فروردین ساعت ۱۰ تا ۱۳
@aftabemehr
09121483033
88109349
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی
طبق نظریه آرکیتایپهای هلنی، ما هیچ کنترل خاصی روی کلیت نحوه زندگیمون نداریم. از نتایجش میشه این که رفتارای ما از قبل تعیین شده و افراد نمیتونن رفتارشون رو انتخاب کنن پس نمیشه مقصر دونستشون. پس آیا ما باید اخلاق شفقت شوپنهاوری رو پیشه کنیم و بگیم "هر ذره که در هوا و در هامون است، نیکو نگرش که همچو ما مفتون است"؟ آیا اخلاق هیچ معنایی نداره؟ ینی افراد مجازن هرکاری خواستن انجام بدن و ما نباید ازشون خرده بگیریم و بذاریم کارشونو بکنن؟
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل- آگاهی از جبر، درجاتی از اختیار را برای ما فراهم می آورد و این همان پارادوکس بزرگ جبر و اختیار است.
جبر آرکهتایپال به ما کمک میکند که بدانیم چه اجزایی از زندگی ما تغییرناپذیر هستند و چه بخشهایی تغییرپذیر، در نتیجه وقت، سرمایه و انرژیمان را بر آنچه تغییرناپذیر است هدر نمیدهیم و برای تغییر دادن آنچه تغییرپذیر است سرمایهگذاری بهتری میکنیم.
برای مثال، اگر زنی بداند که آرکهتایپ غالب او «آفرودیت» است میداند که وکیل یا جرّاح موفقی نخواهد شد، ولی او میتواند بین بازیگر شدن، مجسمهساز شدن، طرّاح مُد شدن و رقصنده شدن «انتخاب» کند، انتخابی که بر هزینه/فایدهٔ زندگیاش تأثیر بزرگی خواهد داشت.
دوّم- باور به اخلاق، نتیجهٔ باور به «ارادهٔ آزاد» است در حالی که پایهٔ روانکاوی بر «نظریهٔ ناخودآگاه» است، بنابراین همانطور که میفرمایید نظریهٔ روانکاوی (به طور عام) و روانشناسیتحلیلییونگ (به طور خاص) فلسفهٔ اخلاق را دچار چالش میکنند.
سوّم این که اساس زندگی اجتماعی بر «قرارداد اجتماعی» است. چه قائل به جبر باشیم و چه قائل به اختیار، یک فرد کودک آزار را از دسترسی داشتن به کودکان محروم میکنیم. این تصمیم را بر مبنای «درستی فلسفی» آن نمیگیریم، بر مبنای «سودمندی اجتماعی» آن میگیریم و سودمندی اجتماعی را با متودولوژی پژوهش در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میسنجیم، گرچه «فیلسوفان علم» حق دارند این متودولوژی را به چالش بکشند.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی
طبق نظریه آرکیتایپهای هلنی، ما هیچ کنترل خاصی روی کلیت نحوه زندگیمون نداریم. از نتایجش میشه این که رفتارای ما از قبل تعیین شده و افراد نمیتونن رفتارشون رو انتخاب کنن پس نمیشه مقصر دونستشون. پس آیا ما باید اخلاق شفقت شوپنهاوری رو پیشه کنیم و بگیم "هر ذره که در هوا و در هامون است، نیکو نگرش که همچو ما مفتون است"؟ آیا اخلاق هیچ معنایی نداره؟ ینی افراد مجازن هرکاری خواستن انجام بدن و ما نباید ازشون خرده بگیریم و بذاریم کارشونو بکنن؟
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل- آگاهی از جبر، درجاتی از اختیار را برای ما فراهم می آورد و این همان پارادوکس بزرگ جبر و اختیار است.
جبر آرکهتایپال به ما کمک میکند که بدانیم چه اجزایی از زندگی ما تغییرناپذیر هستند و چه بخشهایی تغییرپذیر، در نتیجه وقت، سرمایه و انرژیمان را بر آنچه تغییرناپذیر است هدر نمیدهیم و برای تغییر دادن آنچه تغییرپذیر است سرمایهگذاری بهتری میکنیم.
برای مثال، اگر زنی بداند که آرکهتایپ غالب او «آفرودیت» است میداند که وکیل یا جرّاح موفقی نخواهد شد، ولی او میتواند بین بازیگر شدن، مجسمهساز شدن، طرّاح مُد شدن و رقصنده شدن «انتخاب» کند، انتخابی که بر هزینه/فایدهٔ زندگیاش تأثیر بزرگی خواهد داشت.
دوّم- باور به اخلاق، نتیجهٔ باور به «ارادهٔ آزاد» است در حالی که پایهٔ روانکاوی بر «نظریهٔ ناخودآگاه» است، بنابراین همانطور که میفرمایید نظریهٔ روانکاوی (به طور عام) و روانشناسیتحلیلییونگ (به طور خاص) فلسفهٔ اخلاق را دچار چالش میکنند.
سوّم این که اساس زندگی اجتماعی بر «قرارداد اجتماعی» است. چه قائل به جبر باشیم و چه قائل به اختیار، یک فرد کودک آزار را از دسترسی داشتن به کودکان محروم میکنیم. این تصمیم را بر مبنای «درستی فلسفی» آن نمیگیریم، بر مبنای «سودمندی اجتماعی» آن میگیریم و سودمندی اجتماعی را با متودولوژی پژوهش در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میسنجیم، گرچه «فیلسوفان علم» حق دارند این متودولوژی را به چالش بکشند.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #نقاب_نامهها
نویسنده: #آرش_رمضانی
ناشر: روزنه -۱۴۰۰
نقاب نامهها دومین اثر نویسندهی سی و دو سالهی مشهدی، آرش رمضانی است که به تازگی توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. اثر اول آرش رمضانی که «نغمههایی از پشت دیوار» نام دارد نیز توسط نشر روزنه منتشر شده و مجموعه داستان-خاطرههاییست از روزهایی که آرش رمضانی به عنوان روانشناس در زندان مشغول به کار بوده است. او در کتاب نخستش ما را با روایتهایی مستند، صادق، صمیمی و منتقدانه مواجه میکند که از پشت میلههای زندان پا گرفتهاند و میشود آن را یک رئالیسم اجتماعی نامید.
اثر دوم او امّا فضایی کاملاً متفاوت دارد. «نقاب نامهها» فضای مدرن و چهارچوبگریزی را به تصویر میکشد, مابین خیال و حقیقت؛ خودآگاه و ناخودآگاه و گزارش و هذیان.
این اثر روایتیست جذاب، روانکاوانه، پر پیج و خم و معماگونه که دست مخاطب را میگیرد، او را با خودش وارد جهانی مملو از سؤال و تعلیق میکند و پس از مبارزهای لذتبخش، مخاطب را به سلامت از هزارتوی کلمات بیرون میآورد، اما پیش از آنکه عرق خواننده خشک شود دوباره او را داخل رینگ میکشد.
داستان از نگاه اولشخص بیان میشود و نویسنده برای روایت داستان، خودش را در جایگاه شخصیت اول داستان نشانده تا هم داستان زبانی صمیمیتر داشته باشد و هم راهی میان جهان شخصی خودش و جهان داستان باز کند؛ جهانهایی که در هر دو آنها قهرمانان سرخورده و ناامید به زخمهایشان خیره ماندهاند و با خودشان فکر میکنند که: «هیچکاری نکردن در شرایط جهنمی بهترین کار است! چراغ امید مرده است و همهی منافذ اصلاح را بتن ریختهاند!»
داستان از یک تابستان سوزان آغاز میشود که آرش رمضانی تماس غیر منتظرهای را از روانپزشک یک بیمارستان روانپزشکی دریافت میکند. روانپزشک پس از معرفی خودش درخواست قرار ملاقاتی فوری با نویسندهی داستان ما دارد، قرار ملاقاتی که جهان نویسنده را ناگهان با مجموعهای از تکانها و پرسشهای شدید روبهرو میکند.
روانپزشک بیمارستان روانی در ملاقات با نویسنده، مجموعهی نامههایی را به آرش رمضانی میدهد که توسط یکی از بیمارانش نوشته شدهاند. بیماری که پس از نوشتن نامهها روزهی سکوت گرفته و لب از لب باز نمیکند؛ نامههایی که رویشان نوشته شده است: «به آرش رمضانی.»...
#سهیل_سرگلزایی
(منتشر شده در روزنامۀ سازندگی- شماره ۱۰۴۷- ۱۹ مهر ۱۴۰۰- به مناسبت رونمایی از کتاب)
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
#drsargolzaei
نام کتاب: #نقاب_نامهها
نویسنده: #آرش_رمضانی
ناشر: روزنه -۱۴۰۰
نقاب نامهها دومین اثر نویسندهی سی و دو سالهی مشهدی، آرش رمضانی است که به تازگی توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. اثر اول آرش رمضانی که «نغمههایی از پشت دیوار» نام دارد نیز توسط نشر روزنه منتشر شده و مجموعه داستان-خاطرههاییست از روزهایی که آرش رمضانی به عنوان روانشناس در زندان مشغول به کار بوده است. او در کتاب نخستش ما را با روایتهایی مستند، صادق، صمیمی و منتقدانه مواجه میکند که از پشت میلههای زندان پا گرفتهاند و میشود آن را یک رئالیسم اجتماعی نامید.
اثر دوم او امّا فضایی کاملاً متفاوت دارد. «نقاب نامهها» فضای مدرن و چهارچوبگریزی را به تصویر میکشد, مابین خیال و حقیقت؛ خودآگاه و ناخودآگاه و گزارش و هذیان.
این اثر روایتیست جذاب، روانکاوانه، پر پیج و خم و معماگونه که دست مخاطب را میگیرد، او را با خودش وارد جهانی مملو از سؤال و تعلیق میکند و پس از مبارزهای لذتبخش، مخاطب را به سلامت از هزارتوی کلمات بیرون میآورد، اما پیش از آنکه عرق خواننده خشک شود دوباره او را داخل رینگ میکشد.
داستان از نگاه اولشخص بیان میشود و نویسنده برای روایت داستان، خودش را در جایگاه شخصیت اول داستان نشانده تا هم داستان زبانی صمیمیتر داشته باشد و هم راهی میان جهان شخصی خودش و جهان داستان باز کند؛ جهانهایی که در هر دو آنها قهرمانان سرخورده و ناامید به زخمهایشان خیره ماندهاند و با خودشان فکر میکنند که: «هیچکاری نکردن در شرایط جهنمی بهترین کار است! چراغ امید مرده است و همهی منافذ اصلاح را بتن ریختهاند!»
داستان از یک تابستان سوزان آغاز میشود که آرش رمضانی تماس غیر منتظرهای را از روانپزشک یک بیمارستان روانپزشکی دریافت میکند. روانپزشک پس از معرفی خودش درخواست قرار ملاقاتی فوری با نویسندهی داستان ما دارد، قرار ملاقاتی که جهان نویسنده را ناگهان با مجموعهای از تکانها و پرسشهای شدید روبهرو میکند.
روانپزشک بیمارستان روانی در ملاقات با نویسنده، مجموعهی نامههایی را به آرش رمضانی میدهد که توسط یکی از بیمارانش نوشته شدهاند. بیماری که پس از نوشتن نامهها روزهی سکوت گرفته و لب از لب باز نمیکند؛ نامههایی که رویشان نوشته شده است: «به آرش رمضانی.»...
#سهیل_سرگلزایی
(منتشر شده در روزنامۀ سازندگی- شماره ۱۰۴۷- ۱۹ مهر ۱۴۰۰- به مناسبت رونمایی از کتاب)
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
#drsargolzaei
#کلاس_آنلاین
فرزندآوری: چالش ها و پرسش های بنیادین
الف- چالش های اخلاقی فرزندآوری
مدرس: دکتر کیارش آرامش (متخصص پزشکی اجتماعی و دکترای اخلاق زیستی)
مدیر مؤسسۀ اخلاق زیستی دانشگاه ادینبورو در پنسیلوانیا-آمریکا
پنجشنبه 22 اردیبهشت ماه 1401- از ساعت 18 تا 21:30
ب- چالش های روانشناختی فرزندآوری
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
جمعه 23 اردیبهشت 1401- از ساعت 10 صبح تا 13:30
#drsargolzaei
@drsargolzaei
فرزندآوری: چالش ها و پرسش های بنیادین
الف- چالش های اخلاقی فرزندآوری
مدرس: دکتر کیارش آرامش (متخصص پزشکی اجتماعی و دکترای اخلاق زیستی)
مدیر مؤسسۀ اخلاق زیستی دانشگاه ادینبورو در پنسیلوانیا-آمریکا
پنجشنبه 22 اردیبهشت ماه 1401- از ساعت 18 تا 21:30
ب- چالش های روانشناختی فرزندآوری
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
جمعه 23 اردیبهشت 1401- از ساعت 10 صبح تا 13:30
#drsargolzaei
@drsargolzaei
پر شکسته
محسن نامجو
#آهنگ
#پرشکسته
کلام: #هوشنگ_ابتهاج
خواننده: #محسن_نامجو
ملودی: بر اساس قطعهی محلی شمال خراسان (شاره جان)
چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کردست؟
چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است؟
چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان؟
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟
چه آفت راه این هامون گرفتهست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفتهست؟
چه افتاد این گلستان را، چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرشکسته
کلام: #هوشنگ_ابتهاج
خواننده: #محسن_نامجو
ملودی: بر اساس قطعهی محلی شمال خراسان (شاره جان)
چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کردست؟
چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است؟
چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان؟
چرا پروانگان را پر شکستهست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشستهست؟
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟
چه آفت راه این هامون گرفتهست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفتهست؟
چه افتاد این گلستان را، چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from نقد شبه علم، دكتر كيارش آرامش (کیارش آرامش)
Telegraph
روباه شبهعلم در کمین مرغ خوشخوان موسیقی ایرانی!
من در این دنیا به دو چیز خیلی علاقه دارم: یکی «شعر و موسیقی اصیل ایرانی» و دیگری «مقابله با شبهعلم و خرافات پزشکی». هیچوقت فکر نمیکردم که این دو به هم ارتباطی پیدا کنند. تا همین چند روز پیش که نوشتهای از هنرمند گرامی، صهبا مطلبی، توجهم را جلب کرد: وقتی…
#مقاله
#فست_فود_دانایی!
به دو جمله زیر دقتکنید:
«نوشتن، روشی برای ذخیره اطلاعات توسط علائم صوری است»
«نوشتن، روشی است برای ذخیره اطلاعات توسط علائم صوری»
هر دو جمله فوق یک معنا را میرسانند و از اجزای کاملاً مشابهی تشکیلشدهاند، امّا مغز ما با دو جملهٔ فوق برخوردی کاملاً متفاوتدارد. جملهٔ اوّل، به دلیل قرار گرفتن «است» در انتها، مغز را مدّت طولانیتری در انتظار دریافت و ادراک پیام میگذارد تا جملهٔ دوّم. مغز با جملهٔ دوّم «راحتتر» است.
همانطور که «اریک برن» (روانپزشک کانادایی – آمریکایی) در کتاب «بعد از سلام چه میگویید؟» نوشتهاست مغز ما دچار «گرسنگی ساختار» یا Structure Hunger است.
مارگارت هافمان در کتاب «کوری خودخواسته» نیز این موضوع را بهگونهٔ دیگری توضیحمیدهد:
مغز ما از انتظار، تعلیق و سردرگمی میترسد و در جستجوی امنیّت و آشنایی است، بهاین دلیل ما بهسرعت از «نادانی» به «دانایی کاذب» میگریزیم. ما ترجیحمیدهیم محیط را «به غلط» بشناسیم تا اینکه محیط را نشناسیم و غریبه باقیبمانیم تا فرصت کسب اطلاعات درست را بهدست آوریم...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#فست_فود_دانایی!
به دو جمله زیر دقتکنید:
«نوشتن، روشی برای ذخیره اطلاعات توسط علائم صوری است»
«نوشتن، روشی است برای ذخیره اطلاعات توسط علائم صوری»
هر دو جمله فوق یک معنا را میرسانند و از اجزای کاملاً مشابهی تشکیلشدهاند، امّا مغز ما با دو جملهٔ فوق برخوردی کاملاً متفاوتدارد. جملهٔ اوّل، به دلیل قرار گرفتن «است» در انتها، مغز را مدّت طولانیتری در انتظار دریافت و ادراک پیام میگذارد تا جملهٔ دوّم. مغز با جملهٔ دوّم «راحتتر» است.
همانطور که «اریک برن» (روانپزشک کانادایی – آمریکایی) در کتاب «بعد از سلام چه میگویید؟» نوشتهاست مغز ما دچار «گرسنگی ساختار» یا Structure Hunger است.
مارگارت هافمان در کتاب «کوری خودخواسته» نیز این موضوع را بهگونهٔ دیگری توضیحمیدهد:
مغز ما از انتظار، تعلیق و سردرگمی میترسد و در جستجوی امنیّت و آشنایی است، بهاین دلیل ما بهسرعت از «نادانی» به «دانایی کاذب» میگریزیم. ما ترجیحمیدهیم محیط را «به غلط» بشناسیم تا اینکه محیط را نشناسیم و غریبه باقیبمانیم تا فرصت کسب اطلاعات درست را بهدست آوریم...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#لایو_اینستاگرامی
"گفتوگوی کتاب ماه: فرار از فرم
دکتر یاسر فراشاهینژاد (مولف کتاب)
دکتد محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
۱۸ فروردین ۱۴۰۱
ساعت ۱۰ صبح
از اینستاگرام:
https://instagram.com/drsargolzaee?utm_medium=copy_link
@drsargolzaei
"گفتوگوی کتاب ماه: فرار از فرم
دکتر یاسر فراشاهینژاد (مولف کتاب)
دکتد محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
۱۸ فروردین ۱۴۰۱
ساعت ۱۰ صبح
از اینستاگرام:
https://instagram.com/drsargolzaee?utm_medium=copy_link
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب : #منحنی_دوم (دیدگاه هایی در نوسازی جامعه )
نویسنده : #چارلز_هندی
مترجم : دکتر محمد صائبی
ناشر : کتاب معنا
چارلز هندی نویسنده ماجراجو و فیلسوف اجتماعی ایرلندی است، در آستانه ۸۴ سالگی قرار دارد اما ذهنهای جوان را در باب مسئلهها و ایدههای کاری و اجتماعی به چالش میکشد. برای آنها دلیل و استدلال میآورد که چرا باید همواره به دنبال تغییر باشند. او ندای هشداری برای صاحبان قدرت، ثروت و ایدئولوژی در تمام دنیا است و به آنها ثابت میکند که چرا سازمانها در هر قد و اندازهای که هستند باید به فکر تغییر باشند به این دلیل که گریز از سقوط و زوال بدون یافتن راه و تفکری نو امکان نخواهد داشت.
نویسنده کتاب "منحنی دوم" بیش از چهار دهه است که به عنوان یک آیندهپژوه و مرشدی مدرن برای امروزیها و نسلهای آینده، تمایل پرسش و چرا گفتن را در افراد تقویت میکند، پیشفرضها و ایدئولوژیهای ناکارآمد و کهنه را به چالش میکشد و از آینده غافلگیر کننده و فرداهای مبهم میگوید.
در واقع منحنی دوم یکی از ۲۳ تالیف پروفسور هندی است، شامل ۱۶ جستار است و ضرورت "تغییر" در زمانه ما محور اصلی تمام این بخشها را تشکیل میدهد. وی معتقد است مطابق با تحقیقات انجام شده بیشتر تجارتها ، کسب و کارها و همچنین سازمانهای اجتماعی، امپراتوریها و مدیریتهای کلان از منحنی سیگموئیدی پیروی میکنند.
این منحنی، نقشی از یک الگوی تکراری در فرایندهای انسانی است، و نشان میدهد چگونه پروژهها ابتدا دوره سرمایهگذاری و بازدهی پایین خود را سپری میکنند و منحنی به سمت پایین میرود اما به تدریج پس از ظهور نتایج و نمایان شدن بارقههای پیشرفت، منحنی به طرف بالا حرکت خواهد کرد و اگر همه چیز خوب پیش برود منحنی به قله نزدیک شده تا جایی که به اوج خواهد رسید. اما خواسته یا ناخواسته پس از آن نزول منحنی نیز آغاز میشود و شمارش معکوس سقوط و شکست پروژه از راه میرسد. اگرچه میتوان این روند را کند کرد اما در نهایت سقوط و زوال، فرجام این فرآیند خواهد بود.
چارلز هندی تنها به ترسیم و پیشبینی این روند بسنده نمیکند و با ترسیم منحنی دوم راه گریزی از شکست را برای خوانندگان خود ارائه میدهد. او میگوید، راه گریز از منحنی اول وجود ندارد ، امپراتوری رم ۴۰۰ سال دوام آورد اما در پایان محکوم به شکست شد. تنها با رسم منحنی دیگری، آن هم درست در نقطه اوج و زمانی که همه چیز رو به راه است، میتوان از سقوط جلوگیری کرد...
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روانشناسی
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب : #منحنی_دوم (دیدگاه هایی در نوسازی جامعه )
نویسنده : #چارلز_هندی
مترجم : دکتر محمد صائبی
ناشر : کتاب معنا
چارلز هندی نویسنده ماجراجو و فیلسوف اجتماعی ایرلندی است، در آستانه ۸۴ سالگی قرار دارد اما ذهنهای جوان را در باب مسئلهها و ایدههای کاری و اجتماعی به چالش میکشد. برای آنها دلیل و استدلال میآورد که چرا باید همواره به دنبال تغییر باشند. او ندای هشداری برای صاحبان قدرت، ثروت و ایدئولوژی در تمام دنیا است و به آنها ثابت میکند که چرا سازمانها در هر قد و اندازهای که هستند باید به فکر تغییر باشند به این دلیل که گریز از سقوط و زوال بدون یافتن راه و تفکری نو امکان نخواهد داشت.
نویسنده کتاب "منحنی دوم" بیش از چهار دهه است که به عنوان یک آیندهپژوه و مرشدی مدرن برای امروزیها و نسلهای آینده، تمایل پرسش و چرا گفتن را در افراد تقویت میکند، پیشفرضها و ایدئولوژیهای ناکارآمد و کهنه را به چالش میکشد و از آینده غافلگیر کننده و فرداهای مبهم میگوید.
در واقع منحنی دوم یکی از ۲۳ تالیف پروفسور هندی است، شامل ۱۶ جستار است و ضرورت "تغییر" در زمانه ما محور اصلی تمام این بخشها را تشکیل میدهد. وی معتقد است مطابق با تحقیقات انجام شده بیشتر تجارتها ، کسب و کارها و همچنین سازمانهای اجتماعی، امپراتوریها و مدیریتهای کلان از منحنی سیگموئیدی پیروی میکنند.
این منحنی، نقشی از یک الگوی تکراری در فرایندهای انسانی است، و نشان میدهد چگونه پروژهها ابتدا دوره سرمایهگذاری و بازدهی پایین خود را سپری میکنند و منحنی به سمت پایین میرود اما به تدریج پس از ظهور نتایج و نمایان شدن بارقههای پیشرفت، منحنی به طرف بالا حرکت خواهد کرد و اگر همه چیز خوب پیش برود منحنی به قله نزدیک شده تا جایی که به اوج خواهد رسید. اما خواسته یا ناخواسته پس از آن نزول منحنی نیز آغاز میشود و شمارش معکوس سقوط و شکست پروژه از راه میرسد. اگرچه میتوان این روند را کند کرد اما در نهایت سقوط و زوال، فرجام این فرآیند خواهد بود.
چارلز هندی تنها به ترسیم و پیشبینی این روند بسنده نمیکند و با ترسیم منحنی دوم راه گریزی از شکست را برای خوانندگان خود ارائه میدهد. او میگوید، راه گریز از منحنی اول وجود ندارد ، امپراتوری رم ۴۰۰ سال دوام آورد اما در پایان محکوم به شکست شد. تنها با رسم منحنی دیگری، آن هم درست در نقطه اوج و زمانی که همه چیز رو به راه است، میتوان از سقوط جلوگیری کرد...
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روانشناسی
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
وبینار آنلاین موانع تفکر نقاد
موضوع
🔸 استعاره های فرانسیس بیکن در باره ی موانع تفکر نقاد
🔸مغالطات شایع
🔸همنوایی، یارگیری و اطاعت
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۲۶ فروردین ساعت ۱۰ تا ۱۳
@aftabemehr
09121483033
88109349
insta: aftabemehr_
موضوع
🔸 استعاره های فرانسیس بیکن در باره ی موانع تفکر نقاد
🔸مغالطات شایع
🔸همنوایی، یارگیری و اطاعت
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۲۶ فروردین ساعت ۱۰ تا ۱۳
@aftabemehr
09121483033
88109349
insta: aftabemehr_
#تأملات
#از_دستهایت
دستهایت
بوی زیتون میدادند
گرچه آکنده از زخم و پینه و خاک بودند
میدانم درختان سرزمین موعود
از دستهای تو میرویند
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#از_دستهایت
دستهایت
بوی زیتون میدادند
گرچه آکنده از زخم و پینه و خاک بودند
میدانم درختان سرزمین موعود
از دستهای تو میرویند
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#مقاله
#سه_شب_با_مادوکس
«ماتئی ویسنی یک» نمایشنامه نویس رومانیایی نمایش نامه کوتاه اما عمیقی دارد به نام «سه شب با مادوکس». در این نمایشنامه مهمان مرموزی وارد مهمانخانه یک شهر کوچک میشود و سه شب در شهر اقامت میکند.
صبح روز چهارم چند نفر از شهروندان در میکدهی این مهمانخانه مشغول گفتوگو با هم هستند؛ در این گفتوگو هر یک از این افراد ادعا میکند که مسافر مرموز که مادوکس نام دارد سه شب گذشته را با او گذرانده است، چنان که گویی مادوکس در این سه شب همزمان در چند جا حضور داشته؛ چند کار متفاوت انجام داده و چند نقش متفاوت ایفا کرده است!
ماتئی ویسنی یک در نمایش نامه سه شب با مادوکس ما را با نکته مهمی آشنا میکند:
مردمی ناامید و ملول که در انتظار معجزهای برای بازیابی امید و زندگی هستند رویاها و آرزوهای دست نیافتنی خود را بر هر تازه وارد ناشناس «فرافکنی» میکنند؛ مهم این است که آن تازه وارد «وعدههای مبهم و بزرگ» بدهد، وعدههایی آنقدر «گل و گشاد» که برای تمام فانتزیها جا داشته باشد...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#سه_شب_با_مادوکس
«ماتئی ویسنی یک» نمایشنامه نویس رومانیایی نمایش نامه کوتاه اما عمیقی دارد به نام «سه شب با مادوکس». در این نمایشنامه مهمان مرموزی وارد مهمانخانه یک شهر کوچک میشود و سه شب در شهر اقامت میکند.
صبح روز چهارم چند نفر از شهروندان در میکدهی این مهمانخانه مشغول گفتوگو با هم هستند؛ در این گفتوگو هر یک از این افراد ادعا میکند که مسافر مرموز که مادوکس نام دارد سه شب گذشته را با او گذرانده است، چنان که گویی مادوکس در این سه شب همزمان در چند جا حضور داشته؛ چند کار متفاوت انجام داده و چند نقش متفاوت ایفا کرده است!
ماتئی ویسنی یک در نمایش نامه سه شب با مادوکس ما را با نکته مهمی آشنا میکند:
مردمی ناامید و ملول که در انتظار معجزهای برای بازیابی امید و زندگی هستند رویاها و آرزوهای دست نیافتنی خود را بر هر تازه وارد ناشناس «فرافکنی» میکنند؛ مهم این است که آن تازه وارد «وعدههای مبهم و بزرگ» بدهد، وعدههایی آنقدر «گل و گشاد» که برای تمام فانتزیها جا داشته باشد...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی، اینجانب علاقهمند به روانشناسی بالاخص در قالب نگاه ژرف و حقیقتپسند شما عزیز بزرگوار هستم... نگاهی آمیخته با عقلانیت و معنویت... نگاهی که به قولی شیوهی آموزش ماهیگیری خواهد بود نه انتخابی معین و نشانِ راهی مشخص... و اینها همان اندیشههای ارزندهای هستش که از کتابهای زیبای شما دریافت کردم...
بر خلاف تمام اینها با توجه به ذوق، تسلط و تخصص شما در زمینههای شعر و فلسفه و عرفان سوالی از شما داشتم...
از نظر شما آیا دین روشنگر و هدایتکننده خواهد بود؟
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که شاید دینداری در بیدینی باشه یا به قولی خودسازی در خودسوزی و ویرانگری باشه... یا شاید قاعدهمندی در بیقاعدگی و به دور از چهارچوب؟
انسان دینداری بودم یا شاید قاعدهمندی...
تلاش میکنم به خودم اصرار کنم که دین کارگشا نیست... تلاش دارم به نوعی همسو با اندیشههای به اصطلاح مترقی اطرافیانِ به ظاهر ادیب و آگاهم بشم... اما آرامش ندارم؟ افکارم شیطانیست و قلبم آرام نیست؟
مطالعه کتاب یادداشتهای یک روانپزشکِ شما مجددا درگیرم کرد و باعث شد مزاحم شما بشم.
نقش دین چه اندازه میتونه در آرامش انسان موثر باشه؟ قاعدههای اسلام انسانساز هستند یا خیر؟ مراقبه چگونه میتونه به آرامش انسان کمک کنه؟
به دنبال راهی هستم برای اثبات حقیقت... به دنبال منبعی هستم برای آرامش... بی تابم دکتر... بی قرارم... چه کنم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از عنایتی که به بنده و نوشتههایم دارید ممنونم.
۱- پیشنهاد میکنم فایلصوتی کلاس «دین اندیشی نقادانه» بنده را از مؤسسهٔ آفتابمهر تهیه و گوش کنید.
در آن درسگفتار تا حدّ بضاعتم به موضوع دین، دینداری و دیناندیشی پرداختهام.
تلفن مؤسسهٔ آفتاب مهر 02188109349 است.
۲- مراقبههای مبتنی بر تمرکز بر حالات جسمانی باعث افزایش پرفیوژن، متابولیسم و سیناپتوژنز لوب سینگولایقدامی در مغز میشوند و از این طریق کنترل ارادی بر هیجانها و عواطف را افزایش میدهند و خودآگاهی مبتنی بر عملکرد پرهفرونتال را میافزایند.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی، اینجانب علاقهمند به روانشناسی بالاخص در قالب نگاه ژرف و حقیقتپسند شما عزیز بزرگوار هستم... نگاهی آمیخته با عقلانیت و معنویت... نگاهی که به قولی شیوهی آموزش ماهیگیری خواهد بود نه انتخابی معین و نشانِ راهی مشخص... و اینها همان اندیشههای ارزندهای هستش که از کتابهای زیبای شما دریافت کردم...
بر خلاف تمام اینها با توجه به ذوق، تسلط و تخصص شما در زمینههای شعر و فلسفه و عرفان سوالی از شما داشتم...
از نظر شما آیا دین روشنگر و هدایتکننده خواهد بود؟
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که شاید دینداری در بیدینی باشه یا به قولی خودسازی در خودسوزی و ویرانگری باشه... یا شاید قاعدهمندی در بیقاعدگی و به دور از چهارچوب؟
انسان دینداری بودم یا شاید قاعدهمندی...
تلاش میکنم به خودم اصرار کنم که دین کارگشا نیست... تلاش دارم به نوعی همسو با اندیشههای به اصطلاح مترقی اطرافیانِ به ظاهر ادیب و آگاهم بشم... اما آرامش ندارم؟ افکارم شیطانیست و قلبم آرام نیست؟
مطالعه کتاب یادداشتهای یک روانپزشکِ شما مجددا درگیرم کرد و باعث شد مزاحم شما بشم.
نقش دین چه اندازه میتونه در آرامش انسان موثر باشه؟ قاعدههای اسلام انسانساز هستند یا خیر؟ مراقبه چگونه میتونه به آرامش انسان کمک کنه؟
به دنبال راهی هستم برای اثبات حقیقت... به دنبال منبعی هستم برای آرامش... بی تابم دکتر... بی قرارم... چه کنم؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از عنایتی که به بنده و نوشتههایم دارید ممنونم.
۱- پیشنهاد میکنم فایلصوتی کلاس «دین اندیشی نقادانه» بنده را از مؤسسهٔ آفتابمهر تهیه و گوش کنید.
در آن درسگفتار تا حدّ بضاعتم به موضوع دین، دینداری و دیناندیشی پرداختهام.
تلفن مؤسسهٔ آفتاب مهر 02188109349 است.
۲- مراقبههای مبتنی بر تمرکز بر حالات جسمانی باعث افزایش پرفیوژن، متابولیسم و سیناپتوژنز لوب سینگولایقدامی در مغز میشوند و از این طریق کنترل ارادی بر هیجانها و عواطف را افزایش میدهند و خودآگاهی مبتنی بر عملکرد پرهفرونتال را میافزایند.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
کلاسهای برگزار شده دکتر سرگلزایی در موسسهی سروش مولانا:
(فایل صوتی کلاسها از طریق لینکهای زیر قابل تهیه است:) @drsargolzaei
🔵جستجوی معنا و اصالت در عصر برندها
🟡انسان و کهن الگوی مادر
🟠روانشناسی تجربه عاشقانه
🟢روانشناسی تجربه عارفانه
🔴مولانا و حکمت عملی زندگی
(فایل صوتی کلاسها از طریق لینکهای زیر قابل تهیه است:) @drsargolzaei
🔵جستجوی معنا و اصالت در عصر برندها
🟡انسان و کهن الگوی مادر
🟠روانشناسی تجربه عاشقانه
🟢روانشناسی تجربه عارفانه
🔴مولانا و حکمت عملی زندگی
#کلاس_آنلاین
کارگاه کاربرد پرسشگری سقراطی در اتاق درمان
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت، ساعت ۱۰ تا ۱۳
جمعه ۱۶ اردیبهشت، ساعت ۱۸ تا ۲۱
ثبتنام: ۰۹۳۵۷۷۷۹۰۶۵
#پرسشگری_سقراطی #پرسشگری #درمان #درمانگر #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
کارگاه کاربرد پرسشگری سقراطی در اتاق درمان
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت، ساعت ۱۰ تا ۱۳
جمعه ۱۶ اردیبهشت، ساعت ۱۸ تا ۲۱
ثبتنام: ۰۹۳۵۷۷۷۹۰۶۵
#پرسشگری_سقراطی #پرسشگری #درمان #درمانگر #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
وبینار مهارت های زندگی شروع دوره پنجشنبه ۱ اردیبهشت
پیش ثبت نام: ۲۲ فروردین تا ۲۹ فروردین۱۴۰۱
تلفن ثبت نام:
88109349
-09121483033
پیش ثبت نام: ۲۲ فروردین تا ۲۹ فروردین۱۴۰۱
تلفن ثبت نام:
88109349
-09121483033
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #ریشههای_ناخودآگاه_شخصیت
نویسندگان: #کاترین_مایرز و #لیندا_کربی
مترجم: آرسام هورداد
ناشر: نشر افکار-چاپ اول-۱۴۰۰
پیشگفتار دکتر محمدرضا سرگلزایی بر کتاب «ریشههای ناخودآگاه شخصیت»:
وقتی کارل گوستاو یونگ در ۱۹۱۲ کتاب «تحوّل نمادهای زیستمایه» را نوشت، فروید او را طرد کرد چرا که یونگ در این کتاب، بهجای حق دادن به زیگموند فروید در مورد اختلافنظرش با آلفرد آدلر، به تجمیع دیدگاه این دو نفر پرداخته بود.
این جدایی، فرصتی فراهم کرد تا یونگ به طراحی نظریهی خودش مشغول شود و در عین حال به ژرفکاوی دربارهی زمینهی اختلافنظر فروید و آدلر و خودش نیز بپردازد. ثمرهی این ژرفکاوی این بود که یونگ در سال ۱۹۲۱ کتاب «تیپهای شخصیتی» را منتشر ساخت و در آن کتاب ضمن معرفی ویژگیهای سرشت متفاوت انسانها، ریشهی بسیاری از اختلافنظرها حتی در بین متفکران و نظریهپردازان را، تفاوت سرشت شخصیتی آنان دانست.
در ۱۹۲۳، کاترین بریگز ۴۸ ساله که در آمریکا معلم کودکان بود کتاب یونگ را خواند و آن را پاسخی برای چالش فکریاش دید. کاترین، سالها در این فکر بود که بر اساس تفاوت سرشت کودکان، روش آموزش به آنها باید متفاوت و متناسب با شخصیت هر کودک باشد و خود نیز تلاش کرده بود به طبقهبندی کودکان بپردازد.
کاترین، کتاب یونگ را به ایزابل بریگز مایرز دختر ۲۶ سالهاش هم معرفی کرد، زیرا ایزابل قصه مینوشت و برای شخصیتپردازی قصههایش نیاز به الگویی داشت که بتواند تفاوت انتخابها و تصمیمهای انسانها را درک کند. آشنایی این مادر و دختر با یونگ و نظریهاش مسیر زندگی این دو را تغییر داد و آنها زندگیشان را صرف این کردند که الگویی منسجم و جامع برای تشخیص تفاوتهای استعدادها و تواناییهای انسانها بسازند...
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#پیشنهاد_کتاب #کتاب #کتابخوانی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #ریشههای_ناخودآگاه_شخصیت
نویسندگان: #کاترین_مایرز و #لیندا_کربی
مترجم: آرسام هورداد
ناشر: نشر افکار-چاپ اول-۱۴۰۰
پیشگفتار دکتر محمدرضا سرگلزایی بر کتاب «ریشههای ناخودآگاه شخصیت»:
وقتی کارل گوستاو یونگ در ۱۹۱۲ کتاب «تحوّل نمادهای زیستمایه» را نوشت، فروید او را طرد کرد چرا که یونگ در این کتاب، بهجای حق دادن به زیگموند فروید در مورد اختلافنظرش با آلفرد آدلر، به تجمیع دیدگاه این دو نفر پرداخته بود.
این جدایی، فرصتی فراهم کرد تا یونگ به طراحی نظریهی خودش مشغول شود و در عین حال به ژرفکاوی دربارهی زمینهی اختلافنظر فروید و آدلر و خودش نیز بپردازد. ثمرهی این ژرفکاوی این بود که یونگ در سال ۱۹۲۱ کتاب «تیپهای شخصیتی» را منتشر ساخت و در آن کتاب ضمن معرفی ویژگیهای سرشت متفاوت انسانها، ریشهی بسیاری از اختلافنظرها حتی در بین متفکران و نظریهپردازان را، تفاوت سرشت شخصیتی آنان دانست.
در ۱۹۲۳، کاترین بریگز ۴۸ ساله که در آمریکا معلم کودکان بود کتاب یونگ را خواند و آن را پاسخی برای چالش فکریاش دید. کاترین، سالها در این فکر بود که بر اساس تفاوت سرشت کودکان، روش آموزش به آنها باید متفاوت و متناسب با شخصیت هر کودک باشد و خود نیز تلاش کرده بود به طبقهبندی کودکان بپردازد.
کاترین، کتاب یونگ را به ایزابل بریگز مایرز دختر ۲۶ سالهاش هم معرفی کرد، زیرا ایزابل قصه مینوشت و برای شخصیتپردازی قصههایش نیاز به الگویی داشت که بتواند تفاوت انتخابها و تصمیمهای انسانها را درک کند. آشنایی این مادر و دختر با یونگ و نظریهاش مسیر زندگی این دو را تغییر داد و آنها زندگیشان را صرف این کردند که الگویی منسجم و جامع برای تشخیص تفاوتهای استعدادها و تواناییهای انسانها بسازند...
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#پیشنهاد_کتاب #کتاب #کتابخوانی
#drsargolzaei
@drsargolzaei