Bia va hamseda sho ba man
Sorood
#آهنگ
#بیا_و_همصدا_شو_با_من
ترانهسرا: #جمال_عاملی
"سرود بیا و همصدا شو با من"
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#بیا_و_همصدا_شو_با_من
ترانهسرا: #جمال_عاملی
"سرود بیا و همصدا شو با من"
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
تماشای فیلم در منزل - عضو شدن در گروه تلگرامی و شنیدن فایل صوتی تحلیل آقای دکتر سر گلزایی-و پاسخ به پرسش های شرکتکنندگان .
موضوع تحلیل:
دو راهی آزادی و امنیت (اریک فروم) ، شخصیت متجاوز و شخصیت قربانی (مثلث کارپمن) ، کاراکترهای شینودا بولن و کارل پیرسون در مبارزه با متجاوز-
تربیت اخلاقی: اخلاق مطلق گرا در برابر اخلاق نتیجه گرا
پنجشنبه ۲۸ فروردین ساعت ۵ عصر.
هزینه: ۵۰۰۰۰تومان
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
موضوع تحلیل:
دو راهی آزادی و امنیت (اریک فروم) ، شخصیت متجاوز و شخصیت قربانی (مثلث کارپمن) ، کاراکترهای شینودا بولن و کارل پیرسون در مبارزه با متجاوز-
تربیت اخلاقی: اخلاق مطلق گرا در برابر اخلاق نتیجه گرا
پنجشنبه ۲۸ فروردین ساعت ۵ عصر.
هزینه: ۵۰۰۰۰تومان
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#تأملات
#شهرزاد
من راوی قصههای تکراریام
تیشهی فرهاد بر دوش دارم و بیرق خونخواهی بابک!
ای شاهدخت سرزمین قصهها
بر من ببار بارانی از جهانی نو
که هیچکس در آن نام آجیل مشکلگشا را
نشنیده است!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#شهرزاد
من راوی قصههای تکراریام
تیشهی فرهاد بر دوش دارم و بیرق خونخواهی بابک!
ای شاهدخت سرزمین قصهها
بر من ببار بارانی از جهانی نو
که هیچکس در آن نام آجیل مشکلگشا را
نشنیده است!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
روز چهارمی بود که مهمان اهالی روستا بودم. تو این مدت مهمان غذای سفرهی عروسیشون شده بودم، از قلیان لنگهشون کشیده بودم و با شربت یخ گلابشون گرمای شرجی جزیره رو تحمل کرده بودم. عصرها با بچه ها قایم موشک و لی لی بازی کرده بودم و کنار جاشوها دهل زده بودم. شب به شب باهاشون آواز خونده بودم:«أ کجا اتی ؟ أ کلحه. چت بارن ؟ موزرده. وا چه خوری...»
من عاشق مردم روستا شدم. مطمئن بودم بین تارهای عودشون و دهل دو سرشون بخشی از ریشههام رو پیدا کردم. اگر خدایی بود و شهادت دم روباه رو قبول میکرد ، حاضر بودم برای بهشتی شدن تک تکشون ریش گرو بذارم! تجربهی من از جزیره و مردمانش غروبهای جادویی، قهوهی عربی با خرما ارده، فاصلههای موسیقیایی عرب و غرق شدن توی ریتمهای آفریقایی بود. همهی اینها برداشت واقعی و خالصانهی من بود تا اون عصر. با دوربین بغل قبرستون نشسته بودم و سعی میکردم تصویر هر کسی رو که از توی قبرستون رد میشه ثبت کنم. چشمم دنبال بچههایی میگشت که روز قبل دیده بودمشون مشغول بازی روی سنگ قبرها. به نظرم عکس خوبی میشد. بازی مهمانان جدید زمین روی باقیموندهی مهمانهای قبلی! اما از بچهها خبری نبود. اصلا هیچ بچهای نبود. بلاخره یک بچهای رو پیدا کردم که یک دست کت و شلوار رسمی تن کرده بود و داشت میدوید به سمت یک کوچهی خاکی. اون هیکل کوچولو با اون کت و شلوار رسمی و کراوات ، که توی اون کوچههای خاکی و پر از مرغ و خروس در حال دویدن بود ، خودش یک کمدی فوقالعاده بود که یادم رفت با دوربین ثبتش کنم. گفتم:«خالو کجا با این تیپ و عجله؟» همونطور که با عجله میدوید یک کمی سرش رو برگردوند و گفت:«شتر دوانیه. شما هم بیاین عکس بگیرین.» پشت سرش دویدم سمت کوچه. بهم گفته بودن که اون روز مسابقهی شتر دوانی دارن اما به کل فراموش کرده بودم. این مسابقات در روستا به مناسبت عروسی یا ملودی برگزار میشه و شرکت کنندهها مسافت کوتاهی رو با شتر میتازن. نزدیک به هفت یا هشت بار تکرار میشه و کسی که تعداد دفعات بیشتری اول بشه جایزه میگیره. خودم رو از بین ازدحام مردمی که برای تماشا اومده بودن به جلوی تماشاچیها رسوندم و روی زمین نشستم تا از مسابقه عکاسی کنم. تا اون زمان هیچ وقت ندیده بودم شتری با این سرعت بتازه. بجز یک شتر سفید که سوارش مرد تنومندی بود ، باقی شترها سوارهایی نوجوون داشتن که توی چشمهاشون ولع تاختن و سری توی سرها درآوردن موج میزد. همین ولع باعث میشد ضربههای سوراخ کنندهای به تن شتر بزنن و با اضطراب سرشون رو به اطراف بچرخونن تا حریفها رو بسنجن! روی شترها چشمم به دو تا از بچههایی افتاد که چند شب قبلش با هم دهل زده بودیم و کلی خندیده بودیم اما به سختی میشد شناختشون. خودشون نبودن. خشونتی توی صورتشون موج میزد که مال خودشون نبود. انگار روح دیگهای کالبدشون رو گرفته بود و بهشون نیرو میداد تا فریادهای بلند سر بدن و ضربههای جانانهای بر تن شتر فرود بیارن و قهرمان بشن. وقتی برای بار پنجم دویدن یک استراحت چند دقیقهای به شترها دادن. از دهن تمامشون کفهای سفیدی جاری بود و پوست سختشون خیس عرق بود. وقتی فریاد سوارها بلند شد تا شترها رو آماده کنن برای یک راند دیگه، یک شتر شروع کرد به نعره زدن. با تمام وجودش. نه از روی سرکشی. از روی عجز. برای اینکه بفهمونه دیگه نمیتونه؛ بفهمونه طاقت یک راند دیگه رو نداره و رعشهی توی تنش رو نشون بده! سوار پانزده سالهش اما چنان ضربهی سختی به تن شتر وارد کرد که حتی من دردش رو توی ستون فقراتم حس کردم. مسابقه تموم شد. شتر سفید برنده شد. شتر ها روی زمین افتاده بودن و سوارهایشان از تماشاچیها بغل و احترام میگرفتن. دوربین رو جمع کردم و تا اقامتگاه پیاده روی کردم. تمام راه به این فکر کردم که حقیقت این آدمها کدومه؟! مهربانیشون با من یا قساوتشون با شتر؟ با خودم فکر میکردم اگر خدایی باشه و بخواد پاداش و تنبیه بده، کدوم صحنه رو قضاوت میکنه؟ دهل و لبخند یا شلاق و شتر؟!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
من عاشق مردم روستا شدم. مطمئن بودم بین تارهای عودشون و دهل دو سرشون بخشی از ریشههام رو پیدا کردم. اگر خدایی بود و شهادت دم روباه رو قبول میکرد ، حاضر بودم برای بهشتی شدن تک تکشون ریش گرو بذارم! تجربهی من از جزیره و مردمانش غروبهای جادویی، قهوهی عربی با خرما ارده، فاصلههای موسیقیایی عرب و غرق شدن توی ریتمهای آفریقایی بود. همهی اینها برداشت واقعی و خالصانهی من بود تا اون عصر. با دوربین بغل قبرستون نشسته بودم و سعی میکردم تصویر هر کسی رو که از توی قبرستون رد میشه ثبت کنم. چشمم دنبال بچههایی میگشت که روز قبل دیده بودمشون مشغول بازی روی سنگ قبرها. به نظرم عکس خوبی میشد. بازی مهمانان جدید زمین روی باقیموندهی مهمانهای قبلی! اما از بچهها خبری نبود. اصلا هیچ بچهای نبود. بلاخره یک بچهای رو پیدا کردم که یک دست کت و شلوار رسمی تن کرده بود و داشت میدوید به سمت یک کوچهی خاکی. اون هیکل کوچولو با اون کت و شلوار رسمی و کراوات ، که توی اون کوچههای خاکی و پر از مرغ و خروس در حال دویدن بود ، خودش یک کمدی فوقالعاده بود که یادم رفت با دوربین ثبتش کنم. گفتم:«خالو کجا با این تیپ و عجله؟» همونطور که با عجله میدوید یک کمی سرش رو برگردوند و گفت:«شتر دوانیه. شما هم بیاین عکس بگیرین.» پشت سرش دویدم سمت کوچه. بهم گفته بودن که اون روز مسابقهی شتر دوانی دارن اما به کل فراموش کرده بودم. این مسابقات در روستا به مناسبت عروسی یا ملودی برگزار میشه و شرکت کنندهها مسافت کوتاهی رو با شتر میتازن. نزدیک به هفت یا هشت بار تکرار میشه و کسی که تعداد دفعات بیشتری اول بشه جایزه میگیره. خودم رو از بین ازدحام مردمی که برای تماشا اومده بودن به جلوی تماشاچیها رسوندم و روی زمین نشستم تا از مسابقه عکاسی کنم. تا اون زمان هیچ وقت ندیده بودم شتری با این سرعت بتازه. بجز یک شتر سفید که سوارش مرد تنومندی بود ، باقی شترها سوارهایی نوجوون داشتن که توی چشمهاشون ولع تاختن و سری توی سرها درآوردن موج میزد. همین ولع باعث میشد ضربههای سوراخ کنندهای به تن شتر بزنن و با اضطراب سرشون رو به اطراف بچرخونن تا حریفها رو بسنجن! روی شترها چشمم به دو تا از بچههایی افتاد که چند شب قبلش با هم دهل زده بودیم و کلی خندیده بودیم اما به سختی میشد شناختشون. خودشون نبودن. خشونتی توی صورتشون موج میزد که مال خودشون نبود. انگار روح دیگهای کالبدشون رو گرفته بود و بهشون نیرو میداد تا فریادهای بلند سر بدن و ضربههای جانانهای بر تن شتر فرود بیارن و قهرمان بشن. وقتی برای بار پنجم دویدن یک استراحت چند دقیقهای به شترها دادن. از دهن تمامشون کفهای سفیدی جاری بود و پوست سختشون خیس عرق بود. وقتی فریاد سوارها بلند شد تا شترها رو آماده کنن برای یک راند دیگه، یک شتر شروع کرد به نعره زدن. با تمام وجودش. نه از روی سرکشی. از روی عجز. برای اینکه بفهمونه دیگه نمیتونه؛ بفهمونه طاقت یک راند دیگه رو نداره و رعشهی توی تنش رو نشون بده! سوار پانزده سالهش اما چنان ضربهی سختی به تن شتر وارد کرد که حتی من دردش رو توی ستون فقراتم حس کردم. مسابقه تموم شد. شتر سفید برنده شد. شتر ها روی زمین افتاده بودن و سوارهایشان از تماشاچیها بغل و احترام میگرفتن. دوربین رو جمع کردم و تا اقامتگاه پیاده روی کردم. تمام راه به این فکر کردم که حقیقت این آدمها کدومه؟! مهربانیشون با من یا قساوتشون با شتر؟ با خودم فکر میکردم اگر خدایی باشه و بخواد پاداش و تنبیه بده، کدوم صحنه رو قضاوت میکنه؟ دهل و لبخند یا شلاق و شتر؟!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
مقاله
#مقاله
#کودک_ناآرام
در باز شد و پدری که دست دختر بچه 7-6 سالهاش را گرفته بود وارد اطاق شد. در حالی که پدر روی صندلی مینشست دخترک دور اتاق شروع به راه رفتن کرد. به طرف میز من آمد و شروع به چرخیدن دور آن نمود. یکییکی وسایل روی میز را برمیداشت و جا به جا میکرد. در واقع حتی یک ثانیه نیز آرام نمیماند، مرتب وول میخورد و حرکت میکرد. در واقع ظرف چند دقیقه همه جا را به هم ریخته بود، حتی اگر پدرش هم حرفی نمیزد من به تشخیص نزدیک شدهبودم ولی قطعاً تشخیص صحیح تنها با شرح حال و ارزیابی کامل ممکن است.
همانطور که حدس میزدم این کودک تمام اعضای خانواده را کلافه کرده بود. از چند سال قبل چنین رفتاری داشت. یکجا آرام نمینشست، مدام در حال حرکت بود، از در و دیوار بالا میرفت و باعث شلوغی و سر و صدا در خانه بود و بسیاری از وسایل خانه را خراب کرده بود. هر چند وضعیت کودک خانواده را کلافه کرده بود اما باورها و برداشتهای اطرافیان مبنی بر این که کمکم که بزرگ شود خوب میشود باعث شده بود که خانواده وضعیت وی را تحمل کنند تا اینکه وارد پیشدبستانی شده بود. رفتار کودک در مدرسه نیز به همین شکل بود، در کلاس روی صندلیش بیقرار و ناآرام بود، مرتب بلند میشد و در کلاس راه میرفت، نمیتوانست ساکت بنشیند و تکالیفش را انجام دهد. این بود که معلم پیشدبستانی پدرش را به مدرسه خواسته بود و به او توضیح داده بود که این بچه مشکلی دارد و باید او را به پزشک نشان بدهید. همانطور که حدس زدهاید این کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه (Attention Deficit Disorder) بود، اختلالی که تقریبا از هر یکصد کودک مدرسه ای ۵ کودک مبتلا به آن هستند. البته این بیماری بیشتر در پسر بچهها دیده میشود و آنها 5-3 برابر دختر بچهها دچار این مشکل میشوند ولی کودکی که شرح حالش را مطالعه کردید یک دختر بچه بود.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#مقاله
#کودک_ناآرام
در باز شد و پدری که دست دختر بچه 7-6 سالهاش را گرفته بود وارد اطاق شد. در حالی که پدر روی صندلی مینشست دخترک دور اتاق شروع به راه رفتن کرد. به طرف میز من آمد و شروع به چرخیدن دور آن نمود. یکییکی وسایل روی میز را برمیداشت و جا به جا میکرد. در واقع حتی یک ثانیه نیز آرام نمیماند، مرتب وول میخورد و حرکت میکرد. در واقع ظرف چند دقیقه همه جا را به هم ریخته بود، حتی اگر پدرش هم حرفی نمیزد من به تشخیص نزدیک شدهبودم ولی قطعاً تشخیص صحیح تنها با شرح حال و ارزیابی کامل ممکن است.
همانطور که حدس میزدم این کودک تمام اعضای خانواده را کلافه کرده بود. از چند سال قبل چنین رفتاری داشت. یکجا آرام نمینشست، مدام در حال حرکت بود، از در و دیوار بالا میرفت و باعث شلوغی و سر و صدا در خانه بود و بسیاری از وسایل خانه را خراب کرده بود. هر چند وضعیت کودک خانواده را کلافه کرده بود اما باورها و برداشتهای اطرافیان مبنی بر این که کمکم که بزرگ شود خوب میشود باعث شده بود که خانواده وضعیت وی را تحمل کنند تا اینکه وارد پیشدبستانی شده بود. رفتار کودک در مدرسه نیز به همین شکل بود، در کلاس روی صندلیش بیقرار و ناآرام بود، مرتب بلند میشد و در کلاس راه میرفت، نمیتوانست ساکت بنشیند و تکالیفش را انجام دهد. این بود که معلم پیشدبستانی پدرش را به مدرسه خواسته بود و به او توضیح داده بود که این بچه مشکلی دارد و باید او را به پزشک نشان بدهید. همانطور که حدس زدهاید این کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه (Attention Deficit Disorder) بود، اختلالی که تقریبا از هر یکصد کودک مدرسه ای ۵ کودک مبتلا به آن هستند. البته این بیماری بیشتر در پسر بچهها دیده میشود و آنها 5-3 برابر دختر بچهها دچار این مشکل میشوند ولی کودکی که شرح حالش را مطالعه کردید یک دختر بچه بود.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
کودک ناآرام
کودک ناآرام - این کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه (Attention Deficit Disorder) بود، اختلالی که تقریبا از هر یکصد کودک مدرسه ای ۵ کودک
کارگاه آنلاین تیپ شناسی زنان
مدرس دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعه 29 فروردین از ساعت 10 تا 13
هزینه کارگاه 110 هزار تومان
تا 24 ساعت آینده با تخفیف ویژه 75 هزار تومان
برای ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید
https://academyofchange.ir/typology-of-women/
مدرس دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعه 29 فروردین از ساعت 10 تا 13
هزینه کارگاه 110 هزار تومان
تا 24 ساعت آینده با تخفیف ویژه 75 هزار تومان
برای ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید
https://academyofchange.ir/typology-of-women/
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام خدمت استاد ارجمند و تشكر فراوان از راهنمايیهای ارزشمندتان.
من موفق شدم درسگفتارهای "حافظ، مولانا و آركهتايپها" و همچنين "روانشناسی تجربهی عارفانه" را پيگيری كنم و بهرهی فراوان بردم.
پرسشی كه اكنون برايم مطرح شده اين است كه آيا آركهتايپ زئوسی به عنوان گرايش متعادل آپولونی و ديونيزوسی مطرح شده است؟
با آرزوی شادی، سلامت و توفيقات هرچه بيشتر برای شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
خوشحالم که درسگفتارها برایتان مفید بودهاند.
خیر، آرکهتایپ زئوس متعادلکنندهٔ آپولو و دیونیزوس نیست.
زئوسها رهبرانی کاریزماتیک و استراتژیستهایی توانمند هستند ولی از درک تجربهٔعرفانی و خردورزیآپولونی عاجز هستند.
بنابراین بیش از آنکه زئوس بتواند جایگاهی بین آپولو و دیونیزوس داشته باشد قلمرویی جداگانه از هر دوی آنها دارد.
این دیدگاه هراکلیتوس که زئوس با دو وجه آپولونی و دیونیزوسی بر انسان متجلّی میشود با توصیفات هومری از زئوس هماهنگ نیست.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام خدمت استاد ارجمند و تشكر فراوان از راهنمايیهای ارزشمندتان.
من موفق شدم درسگفتارهای "حافظ، مولانا و آركهتايپها" و همچنين "روانشناسی تجربهی عارفانه" را پيگيری كنم و بهرهی فراوان بردم.
پرسشی كه اكنون برايم مطرح شده اين است كه آيا آركهتايپ زئوسی به عنوان گرايش متعادل آپولونی و ديونيزوسی مطرح شده است؟
با آرزوی شادی، سلامت و توفيقات هرچه بيشتر برای شما.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
خوشحالم که درسگفتارها برایتان مفید بودهاند.
خیر، آرکهتایپ زئوس متعادلکنندهٔ آپولو و دیونیزوس نیست.
زئوسها رهبرانی کاریزماتیک و استراتژیستهایی توانمند هستند ولی از درک تجربهٔعرفانی و خردورزیآپولونی عاجز هستند.
بنابراین بیش از آنکه زئوس بتواند جایگاهی بین آپولو و دیونیزوس داشته باشد قلمرویی جداگانه از هر دوی آنها دارد.
این دیدگاه هراکلیتوس که زئوس با دو وجه آپولونی و دیونیزوسی بر انسان متجلّی میشود با توصیفات هومری از زئوس هماهنگ نیست.
سبز باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
کلاس آنلاین " مدیریت استرس" مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
پنجشنبه و جمعه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ( به مدت ۸ ساعت)
هزینه: ۲۴۰۰۰۰ تومان
ثبت نام:
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
پنجشنبه و جمعه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ( به مدت ۸ ساعت)
هزینه: ۲۴۰۰۰۰ تومان
ثبت نام:
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
"کارگاه آنلاین تیپشناسی زنان"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعه 29 فروردین از ساعت 10 تا 13
برای ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید
https://academyofchange.ir/typology-of-women/
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعه 29 فروردین از ساعت 10 تا 13
برای ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید
https://academyofchange.ir/typology-of-women/
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام
از اینکه در راه نشر دانش وقت میگذارید سپاسگزارم
سوالی که برایم پیش آمده در مورد مفهوم اصالت هست. فعل و عمل اصیل به چه معناست؟ انسان اصیل چه ویژگیهایی دارد. آیا در دنیای امروز اصالت را میتوان یافت یا اینکه همه چیز نسبی است؟
با تشکر.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
باور به اصالت مبتنی بر نوعی «ذاتگرایی» در روانشناسی است، باور به این که هر فرد دارای رسالتی منحصر به فرد است که با انجام آن رسالت، خود بالقوّهای را محقّق میکند و زندگی در این راستا، زندگی اصیل است زیرا منجر به تحقّق خود اصیل میشود.
ارسطو با مطرح کردن علّتغائی و eudemonia ، کارل گوستاو یونگ با طرح individuation و آبراهام مازلو با مطرح کردن self-Actualization از نظریهپردازان این ذاتگرایی هستند، در عوض با پذیرش پسامدرنیسم این ذاتگرایی زیر سؤال میرود.
بنابراین پاسخ به شما بستگی به این دارد که اصولاً همچون سقراط ذاتگرا باشید یا همچون سوفسطائیان ناذاتگرا باشید.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام
از اینکه در راه نشر دانش وقت میگذارید سپاسگزارم
سوالی که برایم پیش آمده در مورد مفهوم اصالت هست. فعل و عمل اصیل به چه معناست؟ انسان اصیل چه ویژگیهایی دارد. آیا در دنیای امروز اصالت را میتوان یافت یا اینکه همه چیز نسبی است؟
با تشکر.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
باور به اصالت مبتنی بر نوعی «ذاتگرایی» در روانشناسی است، باور به این که هر فرد دارای رسالتی منحصر به فرد است که با انجام آن رسالت، خود بالقوّهای را محقّق میکند و زندگی در این راستا، زندگی اصیل است زیرا منجر به تحقّق خود اصیل میشود.
ارسطو با مطرح کردن علّتغائی و eudemonia ، کارل گوستاو یونگ با طرح individuation و آبراهام مازلو با مطرح کردن self-Actualization از نظریهپردازان این ذاتگرایی هستند، در عوض با پذیرش پسامدرنیسم این ذاتگرایی زیر سؤال میرود.
بنابراین پاسخ به شما بستگی به این دارد که اصولاً همچون سقراط ذاتگرا باشید یا همچون سوفسطائیان ناذاتگرا باشید.
تندرست و شادکام باشید.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
دی وی دی تصویری سمینار آموزشی " فرزندپروری " مدرس:دکتر
محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک.
سرفصل ها:
🔸انسانیت از منظر تئوری تکامل و علوم اعصاب
🔸روانشناسی وجودی-انسان محور و تئوری انتخاب
🔸مراحل رشد روانی -اجتماعی اریک اریکسون و سهم نظام تربیتی
قیمت۱۶۰۰۰۰تومان
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک.
سرفصل ها:
🔸انسانیت از منظر تئوری تکامل و علوم اعصاب
🔸روانشناسی وجودی-انسان محور و تئوری انتخاب
🔸مراحل رشد روانی -اجتماعی اریک اریکسون و سهم نظام تربیتی
قیمت۱۶۰۰۰۰تومان
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #حیوان_قصهگو
نویسنده: #جاناتان_گاتشال
ترجمه: #عباس_مخبر
انتشارات: نشر مرکز
نویسندهٔ کتاب نام فرعی کتاب را اینگونه گذاشته است: «چگونه قصهها ما را انسان میکنند. در واقع یکی از مفاهیم این کتاب این است که چگونه ما با قصهگویی از حیواناتی که از نظر ساختار ژنتیکی نزدیک به ما هستند متمایز میشویم.»
«حیوان قصهگو» راجع بهاین صحبت میکند که نوعی گرایش یا کشش فطری در ما انسانها وجود دارد که برای فهم و درک جهان قصه ببافیم و قصههایی که دیگران ساختهاند و بافتهاند را باور کنیم.
در واقع داستانها شیوهای هستند که ما فارغ از «تفکر علمی» و «تفکر نقاد» جهان را میفهمیم. پنجره فهم جهانِ پیچیده، آشوبناک و غیرمنسجم برای ذهن ابتدایی ما، چیدن پدیدههای جهان در یک ساختار داستانی است و همین منجر بهاین میشود که ما ساعتهای زیادی در روز را در حال قصه تعریف کردن یا قصه گوش کردن باشیم.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #حیوان_قصهگو
نویسنده: #جاناتان_گاتشال
ترجمه: #عباس_مخبر
انتشارات: نشر مرکز
نویسندهٔ کتاب نام فرعی کتاب را اینگونه گذاشته است: «چگونه قصهها ما را انسان میکنند. در واقع یکی از مفاهیم این کتاب این است که چگونه ما با قصهگویی از حیواناتی که از نظر ساختار ژنتیکی نزدیک به ما هستند متمایز میشویم.»
«حیوان قصهگو» راجع بهاین صحبت میکند که نوعی گرایش یا کشش فطری در ما انسانها وجود دارد که برای فهم و درک جهان قصه ببافیم و قصههایی که دیگران ساختهاند و بافتهاند را باور کنیم.
در واقع داستانها شیوهای هستند که ما فارغ از «تفکر علمی» و «تفکر نقاد» جهان را میفهمیم. پنجره فهم جهانِ پیچیده، آشوبناک و غیرمنسجم برای ذهن ابتدایی ما، چیدن پدیدههای جهان در یک ساختار داستانی است و همین منجر بهاین میشود که ما ساعتهای زیادی در روز را در حال قصه تعریف کردن یا قصه گوش کردن باشیم.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
حیوان قصهگو
حیوان قصهگو - «حیوان قصهگو» راجع بهاین صحبت میکند که نوعی گرایش یا کشش فطری در ما انسانها وجود دارد که برای فهم و درک جهان قصه ببافیم و قصههایی که
"کارگاه آنلاین و آفلاین تحلیل رویا در روانکاوی"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
دوشنبه و سهشنبه ۸ و ۹ اردیبهشتماه
ساعت: ۱۵ الی ۱۹
ثبتنام: ۰۹۱۲۰۱۴۴۶۶۳ و ۰۹۱۹۳۲۴۴۸۵۸
@drsargolzaei
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
دوشنبه و سهشنبه ۸ و ۹ اردیبهشتماه
ساعت: ۱۵ الی ۱۹
ثبتنام: ۰۹۱۲۰۱۴۴۶۶۳ و ۰۹۱۹۳۲۴۴۸۵۸
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#نلسون_ماندلا
نلسون ماندلا (زاده ۱۹۱۸ - درگذشته ۲۰۱۳) نخستین رئیسجمهور آفریقایجنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد. وی پیش از ریاستجمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف #آپارتاید در آفریقایجنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود. او به خاطر فعالیتهای مقاومت مسلحانه مخفی محاکمه و زندانی شد. مبارزه مسلحانه بخشی جداییناپذیر از مبارزه علیه آپارتاید بود. ماندلا پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۰، سیاست صلحطلبی را در پیش گرفت، و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقایجنوبی به سمت دموکراسییی شد که نماینده تمامی قشرهای مردم باشد.
نلسون ماندلا در زمان دستگیری خود، در سال ۱۹۶۲، عضو برجسته کمیتهمرکزی حزب کمونیست آفریقایجنوبی بود.
ماندلا در طول ۲۷ سال زندان، که بیشتر آن را در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد، مشهورترین چهرهٔ مبارزه علیه آپارتاید در آفریقایجنوبی شد. گرچه رژیم آپارتاید و طرفدارانش وی و کنگره ملی آفریقا را کمونیست و تروریست میدانند.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#نلسون_ماندلا
نلسون ماندلا (زاده ۱۹۱۸ - درگذشته ۲۰۱۳) نخستین رئیسجمهور آفریقایجنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد. وی پیش از ریاستجمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف #آپارتاید در آفریقایجنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود. او به خاطر فعالیتهای مقاومت مسلحانه مخفی محاکمه و زندانی شد. مبارزه مسلحانه بخشی جداییناپذیر از مبارزه علیه آپارتاید بود. ماندلا پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۰، سیاست صلحطلبی را در پیش گرفت، و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقایجنوبی به سمت دموکراسییی شد که نماینده تمامی قشرهای مردم باشد.
نلسون ماندلا در زمان دستگیری خود، در سال ۱۹۶۲، عضو برجسته کمیتهمرکزی حزب کمونیست آفریقایجنوبی بود.
ماندلا در طول ۲۷ سال زندان، که بیشتر آن را در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد، مشهورترین چهرهٔ مبارزه علیه آپارتاید در آفریقایجنوبی شد. گرچه رژیم آپارتاید و طرفدارانش وی و کنگره ملی آفریقا را کمونیست و تروریست میدانند.
Drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#تأملات
#ماهی
باد ایستاد
دریا آرام شد
صیاد تور انداخت
ماهی خفه شد در هوای ناب بهار!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#ماهی
باد ایستاد
دریا آرام شد
صیاد تور انداخت
ماهی خفه شد در هوای ناب بهار!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#تأملات
#گور_دسته_جمعی
هوا چسبناک است و جاذبهی زمین چون جاذبهی برجیس!
واژهها در فاصلهی بین لبهای من و گوشهای تو زمینگیر میشوند
سکوت، گور دستهجمعی کلمات پرپر شده است
باز لاله خواهد دمید در گورستان؟
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#گور_دسته_جمعی
هوا چسبناک است و جاذبهی زمین چون جاذبهی برجیس!
واژهها در فاصلهی بین لبهای من و گوشهای تو زمینگیر میشوند
سکوت، گور دستهجمعی کلمات پرپر شده است
باز لاله خواهد دمید در گورستان؟
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
Forwarded from Cafe sz
همین عصر داشتم به محمدرضا میگفتم که قبلا چقدر همه چی ساده تر بود! داشتم واسش تعریف میکردم از دورهی دبستانم ؛ میرفتم برای مسجد یا مدرسه مکبری میکردم و تا چند روز سر از پا نمیشناختم که تونستم توی سیستم خدا نقشی رو ایفا کنم. حتی تا همین چند سال پیش هم مسائل خیلی ساده بود! یه پولی اگر کف دست یه فقیری میذاشتم ته دلم آروم میگرفت و احساس میکردم وظیفه یا مسئولیت اجتماعیم رو انجام دادم و باقی روز رو سرخوشانه به شب میرسوندم. اما از یک جایی به بعد همه چی پیچیده شد یا شاید هم ذهن من پیچیدش کرد. کم کم به این فکر کردم که اون پول هیچی نیست جز یه تسکین برای روح خودم و همش شروع کردم به آنالیز کردن درست و غلط تا جایی که به کلی گم شدم!
یکی از چیزهایی که کم کم واسم خیلی پیچیده شد موضوع اخلاق بود تا جایی که به این نتیجه رسیدم اخلاقِ خودم و خیلی ها اصلا اخلاق نیست! مثلا به این نتیجه رسیدم که اخلاق ، ارتباطِ مستقیمی داره با حق انتخاب و قدرت! به این نتیجه رسیدم من فقط وقتی میتونم ادعا کنم که در روابطم آدم متعهدی هستم و به پارتنرم وفادارم که هر زمانی اراده کنم ، آپشنهای زیادی برای خیانت داشته باشم ولی متعهد بمونم وگرنه خیانت نکردنِ کسی که بجز پارتنرش برای هیچکس جذاب نیست به هیچ وجه امتیازی محسوب نمیشه! یا برای مثال فقط کسی که توانایی قانونی آدم کشتن رو داره، اگر از این امتیاز استفاده نکنه انسان با اخلاقی محسوب میشه و منِ نوعی که اگر دست کسی رو بشکنم هم باید صد بار بازجویی بشم بی هیچ وجه آدم نکشتنم اخلاقی نیست! یک مثال واضح دیگهش همین عکسه! من دوستان اهل سفر و اهل عرفانِ زیادی دارم که شعارهای اخلاقی بسیاری رو به نمایش میذارن. از محبت به حیوانها گرفته تا محبت به زمین و محبت به خود. روزی که این عکس رو گرفتم توی جزیرهی هرمز به چشم دیدم که همون دوستان مهربانم برای اینکه پول یک وعده غذا رو به یک نیازمندِ معتاد بدن، دورهش کردن و مجبورش کردن برای تفریحشون ادای باب مارلی رو در بیاره و واسشون یک نمایش تلخ رو بازی کنه تا بساط خندهشون مهیا بشه! از شرم لرزیدم و دوباره به این فکر کردم:«اخلاق فقط در موضع قدرت اخلاق است.»
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
یکی از چیزهایی که کم کم واسم خیلی پیچیده شد موضوع اخلاق بود تا جایی که به این نتیجه رسیدم اخلاقِ خودم و خیلی ها اصلا اخلاق نیست! مثلا به این نتیجه رسیدم که اخلاق ، ارتباطِ مستقیمی داره با حق انتخاب و قدرت! به این نتیجه رسیدم من فقط وقتی میتونم ادعا کنم که در روابطم آدم متعهدی هستم و به پارتنرم وفادارم که هر زمانی اراده کنم ، آپشنهای زیادی برای خیانت داشته باشم ولی متعهد بمونم وگرنه خیانت نکردنِ کسی که بجز پارتنرش برای هیچکس جذاب نیست به هیچ وجه امتیازی محسوب نمیشه! یا برای مثال فقط کسی که توانایی قانونی آدم کشتن رو داره، اگر از این امتیاز استفاده نکنه انسان با اخلاقی محسوب میشه و منِ نوعی که اگر دست کسی رو بشکنم هم باید صد بار بازجویی بشم بی هیچ وجه آدم نکشتنم اخلاقی نیست! یک مثال واضح دیگهش همین عکسه! من دوستان اهل سفر و اهل عرفانِ زیادی دارم که شعارهای اخلاقی بسیاری رو به نمایش میذارن. از محبت به حیوانها گرفته تا محبت به زمین و محبت به خود. روزی که این عکس رو گرفتم توی جزیرهی هرمز به چشم دیدم که همون دوستان مهربانم برای اینکه پول یک وعده غذا رو به یک نیازمندِ معتاد بدن، دورهش کردن و مجبورش کردن برای تفریحشون ادای باب مارلی رو در بیاره و واسشون یک نمایش تلخ رو بازی کنه تا بساط خندهشون مهیا بشه! از شرم لرزیدم و دوباره به این فکر کردم:«اخلاق فقط در موضع قدرت اخلاق است.»
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
Forwarded from آستان مهر مشهد
کارگاه تخصصیNLP
( برنامه ریزی عصبی - زبانی )
🔸دکترمحمدرضا سرگلزایی
۵ ساعت
سه شنبه ۲ اردیبهشت (ساعت ۱۵ الی ۲۰)
#آموزش_آنلاین_تخفیف_ثبت_نام
♦️ مباحث
برنامه ریزی عصبی زبانی
Neuro-linguistic programming
_ تاریخچه nlp
(Batson+Perls+Erickson+Satir)
_ مفاهیم اساسی nlp
(Meta Model+ Milton Model)
- تکنیک های NLP برای تغییر سریع احساسات، واکنش ها وعادات
- زبان بدن( body language )
#ارائه_گواهی_معتبر
۰۹۳۹۲۲۹۶۷۷۸
۰۹۱۵۴۸۸۲۷۰۰
@astanemehr
مشهد،سجاد24،کلاتیانی7،پلاک128
آستان مهر مشهد
( برنامه ریزی عصبی - زبانی )
🔸دکترمحمدرضا سرگلزایی
۵ ساعت
سه شنبه ۲ اردیبهشت (ساعت ۱۵ الی ۲۰)
#آموزش_آنلاین_تخفیف_ثبت_نام
♦️ مباحث
برنامه ریزی عصبی زبانی
Neuro-linguistic programming
_ تاریخچه nlp
(Batson+Perls+Erickson+Satir)
_ مفاهیم اساسی nlp
(Meta Model+ Milton Model)
- تکنیک های NLP برای تغییر سریع احساسات، واکنش ها وعادات
- زبان بدن( body language )
#ارائه_گواهی_معتبر
۰۹۳۹۲۲۹۶۷۷۸
۰۹۱۵۴۸۸۲۷۰۰
@astanemehr
مشهد،سجاد24،کلاتیانی7،پلاک128
آستان مهر مشهد
مقاله
#مقاله
#مدیریت_بَدَوی_یک_کلانْ_شهر!
۱- ابنطفیل طبیب و فیلسوف اندلسی در قرن دوازدهم میلادی کتابی نوشت با عنوان “حیّ بن یَقظان” که معنای آن “زنده، پسر بیدار” است. ماجرای این کتاب قصّهٔ فیلسوفی است که در سفری دریایی “کشتی شکسته” میشود و سرنوشت او را به جزیرهای میافکند که هیچ تمدنی در آن وجود ندارد. این فیلسوف که همچون رابینسون کروزوئه رمان دانیل دوفو در آن جزیره جستجو میکند با مردی مواجه میشود که در کودکی و در سفری دریایی والدینش را از دست داده و همچون فیلسوف به تنهایی به آن جزیره فروافکنده شده است. فیلسوف در گفتگو با این مرد دور افتاده از تمدن در مییابد که او به تمام باورها و دیدگاههای فیلسوفانه او رسیده است. نویسنده این قصه میخواهد بگوید که آدمیزاد اگر به حال خود رها شود و خود به تأمّل و تفکّر و مشاهده بپردازد قادر به کشف حقایق بنیادین هستی میباشد.
۲- در سال ۱۷۹۸ میلادی شکارچیان در جنگل بولونی فرانسه پسر نوجوانی را یافتند که با گذشته ای نامعلوم در جنگل تنها مانده بود و بدون مربّی و خارج از تمدن موفق به بقا در طبیعت شده بود. پزشکی فرانسوی به نام دکتر ایتار تربیت این کودک وحشی را به عهده گرفت و تا حدی توانست او را اهلی کند. اما اهلی شدن کودک وحشی به یاد گرفتن پارهای کارهای ساده روزانه از قبیل لباس پوشیدن و شستشوی خویش محدود ماند و او تا پایان عمر کوتاهش از حدّجانوران دست آموز فراتر نرفت.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#مقاله
#مدیریت_بَدَوی_یک_کلانْ_شهر!
۱- ابنطفیل طبیب و فیلسوف اندلسی در قرن دوازدهم میلادی کتابی نوشت با عنوان “حیّ بن یَقظان” که معنای آن “زنده، پسر بیدار” است. ماجرای این کتاب قصّهٔ فیلسوفی است که در سفری دریایی “کشتی شکسته” میشود و سرنوشت او را به جزیرهای میافکند که هیچ تمدنی در آن وجود ندارد. این فیلسوف که همچون رابینسون کروزوئه رمان دانیل دوفو در آن جزیره جستجو میکند با مردی مواجه میشود که در کودکی و در سفری دریایی والدینش را از دست داده و همچون فیلسوف به تنهایی به آن جزیره فروافکنده شده است. فیلسوف در گفتگو با این مرد دور افتاده از تمدن در مییابد که او به تمام باورها و دیدگاههای فیلسوفانه او رسیده است. نویسنده این قصه میخواهد بگوید که آدمیزاد اگر به حال خود رها شود و خود به تأمّل و تفکّر و مشاهده بپردازد قادر به کشف حقایق بنیادین هستی میباشد.
۲- در سال ۱۷۹۸ میلادی شکارچیان در جنگل بولونی فرانسه پسر نوجوانی را یافتند که با گذشته ای نامعلوم در جنگل تنها مانده بود و بدون مربّی و خارج از تمدن موفق به بقا در طبیعت شده بود. پزشکی فرانسوی به نام دکتر ایتار تربیت این کودک وحشی را به عهده گرفت و تا حدی توانست او را اهلی کند. اما اهلی شدن کودک وحشی به یاد گرفتن پارهای کارهای ساده روزانه از قبیل لباس پوشیدن و شستشوی خویش محدود ماند و او تا پایان عمر کوتاهش از حدّجانوران دست آموز فراتر نرفت.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید