دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.89K photos
112 videos
174 files
3.38K links
Download Telegram
#حافظ_مولانا_آرکه_تایپ_ها

خلاصهٔ سخنرانی #دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک در همایش مهر مولانا-قسمت دوم

#مولانا نيز كه از وصل كردن و فصل كردن سخن مي‌گويد، همين گونه بحث مي‌كند، زيرا وصل كردن مشابه اروس است و فصل كردن مشابه لوگوس يا جايي كه مي‌گويد:

زين خرد جاهل همي بايد شدن
دست در ديوانگي بايد زدن
آزمودم عقل دورانديش را
بعد از اين ديوانه سازم خويش را

اين جا خرد و عقل يعني آپولون و لوگوس در برابر ديوانگي يعني ديونيزوس و اروس قرار مي‌گيرند. يعني قلمرو عرفان، قلمرو «فَاخلَع نَعلَيك» و بيرون آوردن كفش عقل است و #عرفان در كل گرايشي ديونيوزوسي دارد، در حالي كه در #فلسفه به خصوص خردگراياني چون #دكارت و #اسپينوزا و #راسل گرايش آپولوني دارند، البته فيلسوفان رومانتيست عمدتا ديونيزوسي مي‌انديشند. اما مولانا سخناني گيج‌كننده دارد، يعني گاهي ديونيزوسي سخن مي‌گويد و زماني آپولوني وعظ مي‌كند. در اخلاق نيز نمي‌دانيم كه آيا روايتي رواقي‌گراي دارد يا اخلاقي كلبي مسلكانه. پاسخ به اين تقابل اين است كه از ديد مولانا انسان‌ها هم درجه نیستند و احساسات شان علیا و سُفلی  دارند، احساساتي كه از پايين (غرایز) مي‌آيد را انسان بايد كنترل كند، اما احساسات از بالا (الهام ها) را بايد رها كرد.

آنيما و آنيموس

#يونگ نيز مي‌گويد كلا گرايش‌هاي اين جهاني دو دسته‌اند: نرينه روان يا آنيموسي و مادينه روان يا آنيمايي. او اين گرايش‌ها را از فلسفه چيني اخذ مي‌كند كه در آن يان و يين با هم در تعامل هستند. از ديد چيني‌ها نرينه رواني با صلابت، خشونت، قاطعيت، جاه طلبي، نقد كردن و نگاه ابژكتيو ارتباط دارد، در حالي كه مادينه رواني با صبر، سكوت، حلم، قناعت، انعطاف و نرمي ارتباط دارد. بنابراين نويونگي‌ها آركي تايپ‌ها را به آنيموسي (masculine) و آنيمايي (feminine) تقسيم مي‌كنند. بر مبناي سخنانی که هراكليتوس و سوفوكلوس و هسيود و مهم‌تر از همه هومر در #ايلياد و #اوديسه درباره يونان باستان و خدايان كوه المپ گفته‌اند، جين #شينودا_بولن روان‌پزشك نويونگي امريكايي آركي‌تايپ‌ها را به زندگي روزمره ما مي‌آورد و معتقد است كه مي‌توان سنخ رواني انسان‌ها را بر مبناي اين رب النوع‌ها طبقه‌بندي كرد، مثل آدم‌هاي اهل علم و دانش (آپولوني) و انسان‌هاي عاشق پيشه (ديونيزوسي) و انسان‌هايي كه اهل اراده معطوف به قدرت هستند (زئوس تايپ) و غیره.

سه آركي‌تايپ عرفاني

از اين ديدگاه ما سه آركي‌تايپ عرفاني داريم، نخست ديونيزوس دل از دست داده‌اي كه به جهان به مثابه معشوق مي‌نگرد و مي‌گويد

وفا كنيم و ملامت كنيم و خوش باشيم
كه در طريقت ما كافريست رنجيدن

دوم نگاهي كه در شرق دور رايج است و گويا بودا آن را داشت و آن نوع هستيايي است. هستيا از ايزدبانوان يونان باستان بود كه رب النوع آتش مطبخ و معبد بود. هستيا هميشه ساكت و در حضور كامل بود.او سكوت فروتنانه‌اي در برابر همه‌چيز داشت. او نهايت سكوت، صبر، حضور، قناعت و درون‌گرايي بود. سوم سنخ آئین های عرفاني آئین های هرمسي است كه ويژگي هرمس اين بود كه از مرزها عبور مي‌كرد، قصه گو و طناز بود و هميشه در جهان مي‌چرخيد و مكتشف بود. بر اين اساس سه آيين عرفاني داريم: نوعي هستيايي كه ساكت و صبور است و اگر از ايشان درباره عرفان بپرسي سكوت مي‌كنند و از تنها حضورشان پاسخ سوال را مي‌توان دريافت نه از کلام شان، نوع ديونيزوسي كه با شور و شيدايي و بي‌تابي خود را نشان مي‌دهد كه تركيبي از غم و شادي و دوري و نزديك است و بايد سراغ شان رفت تا از عرفان بگويند و نوع هرمسي كه طناز و رند و برون گرا و قصه گو است و خودش بیرون می آید و همه جا راجع به عرفان سخن مي‌گويند. با نگرش آنيمايي و آنيموسي، هستيا و ديونيزوس آنيمايي هستند زيرا بر پذيرش و تسليم تاكيد دارند در حالي كه هرمس‌ها آنيموسي هستند، زيرا برون‌ آيي  مي‌كنند و شبكه  تشكيل مي‌دهند.
مولانا شبكه تشكيل مي‌دهد و اطرافش آدميان فراوانی هستند، بنابراين مولانا بعد از يك دوران ديونيزوسي كه دوران غزليات است، به دوران هرمسي مي‌رسد. هرمس‌ها قصه‌گو هستند و پيام‌هایشان را در قصه مي‌پيچانند و بيان مي‌كنند و بنابراين طناز و رند هستند. #حافظ علاقه دارد كه بگويد رند است و مدام نيز اين را مي‌گويد، اما واقعا رند نيست. در حالي كه مولانا بدون آنكه بگويد رند هستم، رندانه در مثنوي پيامش را بيان مي‌كند. در آيين‌هاي عرفاني ذن‌بوديسم يك آيين هستيايي است، اما آيين‌هايي كه موسيقي و خلسه و شعر دارند، ديونيزوسي يا ارفئوسي هستند . آيين‌هاي هرمسي نيز پر از هزارتو و شعبده‌بازي هستند و در آنها انسان همواره در حال ماجراجويي است، ماجراجويي‌هايي كه در آنها معنايي كشف مي‌شود، مثل آيين‌هاي كيمياگري در قرون وسطي و كابالا. مولاناي مثنوي، مولاناي هرمس است و مولاناي غزليات، مولاناي ديونيزوس، اما از حافظ هر چه مي‌بينيم، ديونيزوس است.

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

درود و ارادت فراوان استاد سرگلزایی گرانقدر
امیدوارم تندرست و شاد و پرانرژی باشید.

استاد عزیز نمیدانم اصلِ سوالم بجا و درست است یا خیر. شما تصحیح و راهنمایی بفرمایید. 
من خیلی خیلی کم، با #فلسفه آشنا هستم. از بین انواع فلسفه‌هایی که مطالعه کرده‌ام، پراگماتیسم و رواقی‌گری را به عنوان فلسفه‌ی زندگی خود مناسب‌تر دانستم. برداشتم اینگونه بوده که عقلانی تر واقع‌بینانه‌تر مفیدتر و انسانیتر هستند. نظر کارشناسانه و تخصصی شما چیست؟ 

آیا اصلن چنین نگاهی درست هست که بگوییم هرکسی لازم است فلسفه‌ی مناسب و مطلوب خود را از بین فلسفه‌های موجود انتخاب کند؟ یا هرکسی باید پس از آشنایی با فلسفه، فلسفه‌ی خاص خود را بسازد؟ یا اینکه، شبیه کهن الگوها، فلسفه‌ی خوب و بد نداریم! همه خوب و لازم و مناسبند، فقط هرکدام ویژگی‌ای دارند که انسان در مسیر سلامت روان، بجا، از هرکدام بهره میبرد؟ 

اگر جسارت نباشد، خودتان اندیشه های کدام فلاسفه و همچنین ماهیت و محتوای کدام فلسفه یا فلسفه ها را مناسبتر دانسته و مطالعه و تحقیق درباره‌ی آنها را توصیه میکنید؟ 

بهترینها را برای شما آرزو دارم. 


*پاسخ #دکترسرگلزایی در #فایل_صوتی #فلسفه

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ


*پرسش:

عرض ادب و احترام 
چند روز پيش در يك برنامه علمي مطلبي پخش شد كه براي من بسيار عجيب بود و به نظرم پاسخ مشخصي به مباحث #جبر_و_اختيار ميده و در واقع مهر تاييدي به نظر طرفداران جبر ميزند .

موضوع از اين قرار بود كه طبق تحقيقات و آزمايشات اخير پژوهشگران  يكي از دانشگاه هاي معتبر امريكا، متوجه شدند كه مغز ٧ ثانيه قبل از اينكه شخصي  بخواهد به موضوعي فكر كند يا تصميم بگيرد، فعل و انفعالات مربوط به توليد آن فكر را انجام ميدهد.
ميخواستم نظر شما را در اين خصوص جويا شوم.

با سپاس



*پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام

#رنه_دکارت چند قرن پیش در کتاب #گفتار_در_روش_به_کاربردن_عقل (ترجمه محمدعلی فروغی) به این نکته اشاره کرده است که آن بخش از ذهن که تصمیم می گیرد با آن بخش از ذهن که به آن تصمیم فکر می کند (و خیال می کند بر اساس دلایلی که می شناسد تصمیم گرفته است) فرق دارد. ویلهلم فریدریش #نیچه نیز گفتاری دارد به این مضمون که ما باید به جای عبارت
I think
از عبارت It thinks استفاده کنیم زیرا ما دریافت کنندهٔ محصول فرایندی هستیم که از آن فرایند بی خبریم و آن محصول را به اشتباه دستاورد آنچه می شناسیم تلقّی می کنیم. در پاسخ به پرسشی در حوزهٔ #تئوری_انتخاب و پرسش دیگری در حوزهٔ #فلسفه در دو #فایل_صوتی دیدگاهم را راجع به جبر و اختیار بیان کرده ام که چندی پیش در کانال تلگرام گذاشته شده است.

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #الفبای_فلسفه
نویسنده: #نایجل_واربرتون
ترجمه: مسعود علیا
انتشارات: ققنوس

* * *

اکثر کتاب هایی که برای آشنایی با #فلسفه نوشته شده اند و کتاب های خیلی خوبی هم در بین شان هست در قالب تاریخ فلسفه هستند و معمولا از یونان باستان شروع به معرفی فیلسوف ها و فلسفه خاص شان می کنند تا به فیلسوفان امروزی برسند. اما کتاب "الفبای فلسفه" جزو معدود کتاب های آشنایی با فلسفه است که به صورت "موضوعی" نوشته شده است.

"نایجل واربرتون" (Nigel Warburton) که استاد دانشگاه آکسفورد می باشد بیشتر دغدغه آشنا کردن خواننده با مسئله ها، برهان های فلسفی و نحوه فلسفه ورزی درست و به وجود آوردن فرهنگ نقد و تفکر نقاد در ذهن خواننده است، و شیوه آن هم در این کتاب به این صورت است که ابتدا به معرفی مکتب ها و حوزه های های مختلف فلسفی می پردازد و سپس شروع به نقد و بررسی آن ها بر اساس آرا و مضامین مختلف می کند و دیدگاه های موافق و مخالف با آن را شرح می دهد.

واربرتون در مقدمه کتاب خود یکی از دلالیل مطالعه فلسفه را این گونه بیان می کند:
"دلیل دیگری که می توان در تایید مطالعه فلسفه آورد بدین قرار است که این کار راه مناسبی است برای آن که بیاموزیم چگونه به طرزی روشن تر درباره طیف گسترده ای از موضوعات تفکر کنیم. روش تفکر فلسفی در بسیار از موقعیت های گوناگون سودمند می افتد، زیرا با تحلیل استدلال ها له و علیه هر موضعی مهارت هایی را فرا می گیریم که قابل انتقال به سایر ساحت های زندگی است."

در اين كتاب پرسش‌هايي از اين دست مطرح و بررسي مي‌شوند:
فلسفه چيست؟
چگونه در گستره اخلاق، درست را از نادرست تشخيص مي‌دهيد؟
آيا گاهي بايد از قانون سرپيچي كنيد؟
آيا جهان واقعاً به همان صورتي است كه تصور مي‌كنيد؟
آيا مي‌دانيد كه راه و رسم علم چگونه است؟
آيا ذهن شما جدا از بدن شماست؟
آيا مي‌توانيد هنر را تعريف كنيد؟


#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی


@drsargolzaei

http://axnegar.fahares.com/axnegar/h1Hj7s4VFsI6U6/6417797.jpg