كارگاه مشترك پاياني با عنوان
بعد از سلام چه مي گوييد؟ چگونه خودتان و كسب و كارتان را اثر گذار معرفي كنيد.
سه شنبه يكم اسفند ماه (ساعت 14 تا 20، مجموعا 6 ساعت)
مبلغ: 150.000 تومان
ثبت نام تا تاریخ ١٨ بهمن با تخفیف 120.000 تومان خواهد بود.
مدرسين :
دكتر محمد رضا سرگلزايي
دكتر سيد ايمان ايرانمنش
آنچه در این دوره خواهید آموخت:
١- ديالكتيك انساني
٢-بند بازي بين كشف و خلق خود و ديگري
٣-خود ابرازي اجتماعي، فرهنگي و معنوي
٤-معرفي خود-برند (presentation skills)
٥-فنون روانشناسي در مصاحبه شغلي مؤثر
جهت کسب اطلاعات بیشتر روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ١٧ تا ١٩ با شماره 09383250979 تماس حاصل فرمایید.
بعد از سلام چه مي گوييد؟ چگونه خودتان و كسب و كارتان را اثر گذار معرفي كنيد.
سه شنبه يكم اسفند ماه (ساعت 14 تا 20، مجموعا 6 ساعت)
مبلغ: 150.000 تومان
ثبت نام تا تاریخ ١٨ بهمن با تخفیف 120.000 تومان خواهد بود.
مدرسين :
دكتر محمد رضا سرگلزايي
دكتر سيد ايمان ايرانمنش
آنچه در این دوره خواهید آموخت:
١- ديالكتيك انساني
٢-بند بازي بين كشف و خلق خود و ديگري
٣-خود ابرازي اجتماعي، فرهنگي و معنوي
٤-معرفي خود-برند (presentation skills)
٥-فنون روانشناسي در مصاحبه شغلي مؤثر
جهت کسب اطلاعات بیشتر روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ١٧ تا ١٩ با شماره 09383250979 تماس حاصل فرمایید.
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با درود خدمت شما آقای سرگلزایی؛ بنده دانشجوی رشتهٔ ریاضیات محض هستم، از مطالب کانال شما بسیار لذت میبرم.
به عنوان یک دانشجو سؤالی ذهن مرا درگیر کرده که آیا واقعاً برای این که شخصی پژوهشگر موفقی در زمینه کاری خود باشد باید سختی فراوانی اعم از روانی یا جسمانی بکشد یا خیر. منظور بنده این است که اگر مثلاً روزی دیدم که در راحتی به سر میبرم آیا باید به فکر این باشم که خود را در شرایط سخت قرار دهم؟
سپاسگزارم از پاسخ گویی شما
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در کشورهای توسعه نیافته، مدیریت ها «پژوهش-محور» نیستند، بنابراین پژوهش هنوز تبدیل به یک حرفه نشده است، لذا پژوهشگران با فداکاری و گذشتن از منافع فردی به کار پژوهشی می پردازند؛ ولی در کشورهای توسعه یافته که مدیریت، صنعت و تجارت پژوهش-محور هستند پژوهشگری یک حرفه و بیزینس است و الزامی وجود ندارد که پژوهشگر از نیازهای جسمی و روانی خود بگذرد و رنج و مشقّت بکشد.
تندرست و شادکام باشید.
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
با درود خدمت شما آقای سرگلزایی؛ بنده دانشجوی رشتهٔ ریاضیات محض هستم، از مطالب کانال شما بسیار لذت میبرم.
به عنوان یک دانشجو سؤالی ذهن مرا درگیر کرده که آیا واقعاً برای این که شخصی پژوهشگر موفقی در زمینه کاری خود باشد باید سختی فراوانی اعم از روانی یا جسمانی بکشد یا خیر. منظور بنده این است که اگر مثلاً روزی دیدم که در راحتی به سر میبرم آیا باید به فکر این باشم که خود را در شرایط سخت قرار دهم؟
سپاسگزارم از پاسخ گویی شما
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در کشورهای توسعه نیافته، مدیریت ها «پژوهش-محور» نیستند، بنابراین پژوهش هنوز تبدیل به یک حرفه نشده است، لذا پژوهشگران با فداکاری و گذشتن از منافع فردی به کار پژوهشی می پردازند؛ ولی در کشورهای توسعه یافته که مدیریت، صنعت و تجارت پژوهش-محور هستند پژوهشگری یک حرفه و بیزینس است و الزامی وجود ندارد که پژوهشگر از نیازهای جسمی و روانی خود بگذرد و رنج و مشقّت بکشد.
تندرست و شادکام باشید.
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام خدمت استاد محترم و تشکر از مطالب ارزنده ای که به اشتراک می گذارید.
امروز با دخترم که حدود هشت سال دارد به پارک کتاب تهران رفتیم و او از من خواست که کتب مربوط به داستان های شاهنامه را برای او بخرم. امّا این سوال برایم پیش آمد که در برخی مطالب کانال به نظرم علت برخی عقب ماندگی های توسعه ای مان را مربوط به داستانهای اساطیری بیان شده بود و تفکر کار گروهی و داستان های پرورش تفکر را بیشتر توصیه می کنید البته این استنباط من است. در صورت امکان راهنمایی بفرمایید.
با تشکر و سپاس
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی
با سلام و احترام
رضا براهنی کتابی دارد با نام «تاریخ مذکّر» که آن را در کانال گذاشته ایم، در این کتاب تحلیلی تاریخی-اجتماعی راجع به شاهنامه و مقایسهٔ آن با تراژدی های یونان ارائه شده است که بسیار موشکافانه است. بیشترداستان های شاهنامه نمادین (سمبولیک) هستند و درک درست آنها نیازمند رمزگشایی است، همچنان که بنده در سه مقاله، داستان ضحّاک را بازخوانی و رمزگشایی کرده ام. کودکان دبستانی بیشتر نیازمند داستان های رئال (واقع گرا) هستند تا ارتباط شان را با محیط پیرامونی شان بهبود بخشند. داستان هایی همچون «قصه های من و بابام» اریش اُزِر (انتشارات فاطمی) و «قصه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی (انتشارات معین) کتاب های مناسب تری برای کودکان دبستانی هستند. با این حال عرض من این نیست که اگر کودکی علاقمند به قصه های شاهنامه است مانع مطالعهٔ او شویم، عرض من این است که ما به کودکان مان کتاب های واقع گرا پیشنهاد کنیم.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام خدمت استاد محترم و تشکر از مطالب ارزنده ای که به اشتراک می گذارید.
امروز با دخترم که حدود هشت سال دارد به پارک کتاب تهران رفتیم و او از من خواست که کتب مربوط به داستان های شاهنامه را برای او بخرم. امّا این سوال برایم پیش آمد که در برخی مطالب کانال به نظرم علت برخی عقب ماندگی های توسعه ای مان را مربوط به داستانهای اساطیری بیان شده بود و تفکر کار گروهی و داستان های پرورش تفکر را بیشتر توصیه می کنید البته این استنباط من است. در صورت امکان راهنمایی بفرمایید.
با تشکر و سپاس
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی
با سلام و احترام
رضا براهنی کتابی دارد با نام «تاریخ مذکّر» که آن را در کانال گذاشته ایم، در این کتاب تحلیلی تاریخی-اجتماعی راجع به شاهنامه و مقایسهٔ آن با تراژدی های یونان ارائه شده است که بسیار موشکافانه است. بیشترداستان های شاهنامه نمادین (سمبولیک) هستند و درک درست آنها نیازمند رمزگشایی است، همچنان که بنده در سه مقاله، داستان ضحّاک را بازخوانی و رمزگشایی کرده ام. کودکان دبستانی بیشتر نیازمند داستان های رئال (واقع گرا) هستند تا ارتباط شان را با محیط پیرامونی شان بهبود بخشند. داستان هایی همچون «قصه های من و بابام» اریش اُزِر (انتشارات فاطمی) و «قصه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی (انتشارات معین) کتاب های مناسب تری برای کودکان دبستانی هستند. با این حال عرض من این نیست که اگر کودکی علاقمند به قصه های شاهنامه است مانع مطالعهٔ او شویم، عرض من این است که ما به کودکان مان کتاب های واقع گرا پیشنهاد کنیم.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام خدمت استاد عزیز، با تشکر از مطالب عالی و کاربردی و مفیدتون در کانال.
یک سوال دارم که نمی دونم با توجه به سواد ناقصم در خصوص روانپزشکی چگونه مطرح کنم.
سوالم در مورد "من" یا هویت در انسانها یا همان چیزی که تو تحقیر شدن از بین می رود! نمی دونم با تفرد یونگ ارتباطی دارد یا نه؟
من هر چی به دور و برم نگاه می کنم یا خودم رو کند و کاو می کنم می بینم که اغلب رفتارهای انسان به خاطر حفاظت از این من هست! ببخشید که دارم نظریه پردازی می کنم! در واقع این یک نظر است و اطلاعات روانپزشکی و روانشناسی من در حد همون اطلاعات پزشکی و پراکنده از این ور و اونور هست! به خاطر همین می خواستم از شما بپرسم که این چیزی که من میگم تو روانپزشکی چگونه مطرح میشه، و می بینم که متاسفانه در ایران هم این من کاذب خیلی زیاده! اگر می شود توضیح کامل بدهید و حتما کتاب یا کتاب های لازم رو در این مورد معرفی کنید.
پیشاپیش از لطفتون ممنونم.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
#هویّت (identity) عبارت است از تعریفی که ما دربارهٔ خودمان داریم. این تعریف اجزاء عینی دارد (مثل قد، وزن و وابستگی های نَسَبی) و اجزاء ذهنی دارد (مثل آرمان ها، رؤیا ها و وابستگی های مذهبی و سیاسی). همانطور که باور ما راجع به هر موضوعی بخش بین الاذهانی دارد، باور ما راجع به خودمان نیز جزئی بین الاذهانی دارد که تنها در بستر فرهنگی می توان راجع به آن قضاوت کرد لذا مفهوم «من کاذب» برای من شفّاف نیست.
امّا نیاز انسان به حفاظت از خود (صیانت نفس) یک نیاز غریزی است. بسته به این که «من» برای ما چگونه تعریف شود و «قلمرو» آن چگونه تعیین گردد واکنش های دفاعی ما کمیّت و کیفیّت متفاوتی پیدا می کنند. طبعاً کسانی که باورهای محکم تری دارند و بیشتر با باورهاشان همانندسازی می کنند نسبت به تعرّض به قلمرو باورهاشان (از جمله باورهایشان راجع به خودشان) دفاعی تر رفتار می کنند.
از نظر #کارل_گوستاو_یونگ، در دوران اجتماعی شدن «هویّت اجتماعی» یا Persona در ما شکل می گیرد و در دوران #تفرّد ما به این هویّت شک می کنیم و به جستجوی «هویّت وجودی» یاexistential مان برمی آییم. البته یونگ از واژهٔ Spiritual استفاده می کند ولی بنده واژهٔ existential را ترجیح می دهم.
ممنونم که مرا در تأملات تان شریک کردید.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
سلام خدمت استاد عزیز، با تشکر از مطالب عالی و کاربردی و مفیدتون در کانال.
یک سوال دارم که نمی دونم با توجه به سواد ناقصم در خصوص روانپزشکی چگونه مطرح کنم.
سوالم در مورد "من" یا هویت در انسانها یا همان چیزی که تو تحقیر شدن از بین می رود! نمی دونم با تفرد یونگ ارتباطی دارد یا نه؟
من هر چی به دور و برم نگاه می کنم یا خودم رو کند و کاو می کنم می بینم که اغلب رفتارهای انسان به خاطر حفاظت از این من هست! ببخشید که دارم نظریه پردازی می کنم! در واقع این یک نظر است و اطلاعات روانپزشکی و روانشناسی من در حد همون اطلاعات پزشکی و پراکنده از این ور و اونور هست! به خاطر همین می خواستم از شما بپرسم که این چیزی که من میگم تو روانپزشکی چگونه مطرح میشه، و می بینم که متاسفانه در ایران هم این من کاذب خیلی زیاده! اگر می شود توضیح کامل بدهید و حتما کتاب یا کتاب های لازم رو در این مورد معرفی کنید.
پیشاپیش از لطفتون ممنونم.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
#هویّت (identity) عبارت است از تعریفی که ما دربارهٔ خودمان داریم. این تعریف اجزاء عینی دارد (مثل قد، وزن و وابستگی های نَسَبی) و اجزاء ذهنی دارد (مثل آرمان ها، رؤیا ها و وابستگی های مذهبی و سیاسی). همانطور که باور ما راجع به هر موضوعی بخش بین الاذهانی دارد، باور ما راجع به خودمان نیز جزئی بین الاذهانی دارد که تنها در بستر فرهنگی می توان راجع به آن قضاوت کرد لذا مفهوم «من کاذب» برای من شفّاف نیست.
امّا نیاز انسان به حفاظت از خود (صیانت نفس) یک نیاز غریزی است. بسته به این که «من» برای ما چگونه تعریف شود و «قلمرو» آن چگونه تعیین گردد واکنش های دفاعی ما کمیّت و کیفیّت متفاوتی پیدا می کنند. طبعاً کسانی که باورهای محکم تری دارند و بیشتر با باورهاشان همانندسازی می کنند نسبت به تعرّض به قلمرو باورهاشان (از جمله باورهایشان راجع به خودشان) دفاعی تر رفتار می کنند.
از نظر #کارل_گوستاو_یونگ، در دوران اجتماعی شدن «هویّت اجتماعی» یا Persona در ما شکل می گیرد و در دوران #تفرّد ما به این هویّت شک می کنیم و به جستجوی «هویّت وجودی» یاexistential مان برمی آییم. البته یونگ از واژهٔ Spiritual استفاده می کند ولی بنده واژهٔ existential را ترجیح می دهم.
ممنونم که مرا در تأملات تان شریک کردید.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Forwarded from مؤسسه فرهنگیهنری سروش مولانا
✅روانشناسی تجربه عاشقانه
⚫️مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🕗زمان: شنبهها 14 بهمن، 5 و 12 اسفند.
☎️اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
https://goo.gl/EWYcma
@souroshmolana
⚫️مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
🕗زمان: شنبهها 14 بهمن، 5 و 12 اسفند.
☎️اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
https://goo.gl/EWYcma
@souroshmolana
Forwarded from مؤسسه فرهنگیهنری سروش مولانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▶️ تماشا کنید: پاره ای از درسگفتار "روانشناسی تحربه عارفانه"
🔴در این ویدیو دکتر سرگلزایی دو رویکرد فلسفی در رابطه با عشق را با تمثیلی از مولانا بیان می کند.
@souroshmolana
🔴در این ویدیو دکتر سرگلزایی دو رویکرد فلسفی در رابطه با عشق را با تمثیلی از مولانا بیان می کند.
@souroshmolana
#مقاله
#کلیسا_در_برابر_علم
✍️#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
وقتی #نیکولاس_کوپرنیک (1473-1543) در کتاب خود (تحولات اجسام سماوی) ثابت کرد که خورشید مرکز منظومه شمسی است و زمین به دور خورشید می گردد "جان کالوین" رهبر مذهبی پروتستان ها گفت: "زمین ثابت است و هرگز حرکت نخواهد کرد و پرسید چه کسی جرأت خواهد کرد اقتدار کوپرنیک را برتر از اقتدار روح القدس بداند؟!" خوشبختانه کتاب کوپرنیک پس از مرگ او منتشر شد بنابراین متدینین نتوانستند به او آسیبی بزنند اما همین جان کالوین رهبر پروتستان ها دستور داد آناتومیست مشهور مایکل سروتوس (1511-1553) را به عنوان مجازات در آتش بسوزانند زیرا او سرزمین مقدس (فلسطین) را بیابانی لم یزرع توصیف کرده بود (که واقعا هم چنین بود) و بنابراین توصیف کتاب مقدس را از آن به عنوان سرزمین "شیر و عسل" نقض کرده بود!
وقتی #گالیله در سال 1609 تلسکوپ پیشرفته ای ساخت که نسبت به تلسکوپ های قبل دقیق تر بود چهار قمر سیاره مشتری را کشف کرد. معنای این کشف این بود که بر خلاف ادعای کلیسا در منظومه شمسی بیش از هفت جرم سماوی وجود دارد (هفت عدد مقدس! مقاله #همه_چیز_از_فیثاغورث_شروع_شد را در همین کانال بخوانید).
اغلب متدینین قبول نکردند از داخل تلسکوپ گالیله نگاه کنند زیرا معتقد بودند انجام این عمل کفر آمیز است! برخی از متدینین هم که حاضر شدند از داخل تلسکوپ گالیله نگاه کنند پدیده های مشاهده شده را تصدیق کردند ولی گفتند این اشیای جدید اصلا در آسمان نیستند آنها توهم های بینایی هستند که خود تلسکوپ آنها را ایجاد میکند!
گالیله توسط کلیسا (که آن زمان حکومت را اداره می کرد) بازداشت شد و مورد تفتیش (بازجویی و شکنجه) قرار گرفت و وادار شد نتیجه گیری های علمی خود را تکذیب کند تا در آتش سوزانده نشود ولی محکوم به این شد که تمام سال های باقی مانده عمر خود را در بازداشت خانگی به سر برد.
گالیله پس از 8 سال حصر خانگی در سال 1642 درگذشت. در 31 اکتبر 1992 کلیسای کاتولیک در یک بیانیه رسمی "خطاهای گالیله را بخشید" !!!
منبع: کتاب تاریخ روانشناسی هرگنهال - ترجمه یحیی سید محمدی انتشارات ارسباران - فصل چهارم
@drsargolzaei
#کلیسا_در_برابر_علم
✍️#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
وقتی #نیکولاس_کوپرنیک (1473-1543) در کتاب خود (تحولات اجسام سماوی) ثابت کرد که خورشید مرکز منظومه شمسی است و زمین به دور خورشید می گردد "جان کالوین" رهبر مذهبی پروتستان ها گفت: "زمین ثابت است و هرگز حرکت نخواهد کرد و پرسید چه کسی جرأت خواهد کرد اقتدار کوپرنیک را برتر از اقتدار روح القدس بداند؟!" خوشبختانه کتاب کوپرنیک پس از مرگ او منتشر شد بنابراین متدینین نتوانستند به او آسیبی بزنند اما همین جان کالوین رهبر پروتستان ها دستور داد آناتومیست مشهور مایکل سروتوس (1511-1553) را به عنوان مجازات در آتش بسوزانند زیرا او سرزمین مقدس (فلسطین) را بیابانی لم یزرع توصیف کرده بود (که واقعا هم چنین بود) و بنابراین توصیف کتاب مقدس را از آن به عنوان سرزمین "شیر و عسل" نقض کرده بود!
وقتی #گالیله در سال 1609 تلسکوپ پیشرفته ای ساخت که نسبت به تلسکوپ های قبل دقیق تر بود چهار قمر سیاره مشتری را کشف کرد. معنای این کشف این بود که بر خلاف ادعای کلیسا در منظومه شمسی بیش از هفت جرم سماوی وجود دارد (هفت عدد مقدس! مقاله #همه_چیز_از_فیثاغورث_شروع_شد را در همین کانال بخوانید).
اغلب متدینین قبول نکردند از داخل تلسکوپ گالیله نگاه کنند زیرا معتقد بودند انجام این عمل کفر آمیز است! برخی از متدینین هم که حاضر شدند از داخل تلسکوپ گالیله نگاه کنند پدیده های مشاهده شده را تصدیق کردند ولی گفتند این اشیای جدید اصلا در آسمان نیستند آنها توهم های بینایی هستند که خود تلسکوپ آنها را ایجاد میکند!
گالیله توسط کلیسا (که آن زمان حکومت را اداره می کرد) بازداشت شد و مورد تفتیش (بازجویی و شکنجه) قرار گرفت و وادار شد نتیجه گیری های علمی خود را تکذیب کند تا در آتش سوزانده نشود ولی محکوم به این شد که تمام سال های باقی مانده عمر خود را در بازداشت خانگی به سر برد.
گالیله پس از 8 سال حصر خانگی در سال 1642 درگذشت. در 31 اکتبر 1992 کلیسای کاتولیک در یک بیانیه رسمی "خطاهای گالیله را بخشید" !!!
منبع: کتاب تاریخ روانشناسی هرگنهال - ترجمه یحیی سید محمدی انتشارات ارسباران - فصل چهارم
@drsargolzaei
Forwarded from مؤسسه فرهنگیهنری سروش مولانا
⚫️🔴⚫️ قابل توجه مخاطبان درسگفتار «روانشناسی تجربه عاشقانه»
در صورت تمایل به شرکت در این درسگفتار نهایتا تا فردا (چهارشنبه 11 بهمن ماه) ثبت نام خود را قطعی کنند. دوستان توجه داشته باشند که در صورت به حد نصاب نرسیدن این کلاس لغو خواهد شد.
برای اطلاعات بیشتر و ثبت به نام لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/EWYcma
در صورت تمایل به شرکت در این درسگفتار نهایتا تا فردا (چهارشنبه 11 بهمن ماه) ثبت نام خود را قطعی کنند. دوستان توجه داشته باشند که در صورت به حد نصاب نرسیدن این کلاس لغو خواهد شد.
برای اطلاعات بیشتر و ثبت به نام لینک زیر مراجعه کنید.
https://goo.gl/EWYcma
Evand
تمام رویدادهای آموزش - ایوند
تمام رویدادهای پیش رو با موضوع آموزش را در ایوند ببینید و در هرکدام که میخواهید، ثبت نام کنید
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #نان_سالهای_جوانی
نویسنده: #هاینریش_بُل
ترجمه: محمّد اسماعیل زاده
انتشارات: چشمه - چاپ ششم - ۱۳۹۰
* * *
گرسنگی قیمت ها را به من یاد داد
"هاینریش بُل"
هاینریش بُل (Heinrich Böll) نويسنده رمانها، نمايش نامهها و داستانهای كوتاه واقعگرايانه اجتماعی و انتقادی است و سعی کرده تا در نوشته هایش انسانهایی را به تصویر بکشد که فرودست هستند و بالطبع بیشتر گرفتار ناهنجاریهای اجتماعی میشوند.
رمان "نان سالهای جوانی" که با عنوان "نان آن سال ها" نیز در ایران انتشار شده است، روایتی است از گرسنگی بعد از سال های جنگ جهانی دوّم. ماجرای جوانی است به نام "والتر فندریچ" که در فقر زندگی میکند و برای مقابله با این فقر و گرسنگی دست به کارهای زیادی می زند و حتی کتاب های پدرش را نیز برای خریدن نان می فروشد. سپس از روستا به شهر آمده و نهایتاً تعمیر کاری ماشین های لباس شویی را به عنوان شغل خود انتخاب می کند.
فندریچ پسر فقیری است که همواره گرسنه بوده است و از فقرش سخن می گوید. راوی داستان که خود فندریچ است طوری از نان حرف می زند که انگار تمام جهان حول محور نان می چرخد. حتی زمانی که به شهر آمد و وضع مالی اش بهتر شد، چشمش از نان سیر نشد، نان برای فندریش اهمیت فراوانی پیدا کرده بود به طوری که حتی زمانی که دستمزد نسبتا خوبی هم می گرفت از نانوایی به تعداد زیادی، بهترین و خوشمزه ترین نان ها را می خرید. او نان ها را نمی خورد و تنها به تماشای آنها می نشیند و قبل از کپک زدن به آشپزخانه صاحبخانه اش می برد تا سرانجام خورده شوند. در این رمان تصویر قحطی و گرسنگی در سال های پس از جنگ با جریانی عاشقانه درهم می آمیزد.
شاید مکالمه زیر که بین فندریچ و دختر صاحب کارش انجام می گیرد بتواند کمی از حال و هوای داستان را منتقل کند:
"گفتم یک بار دیگر لیست های حقوق را نگاه کن، لیستهایی را که تو می نوشتی؛ بلند و آن گونه که آدم شعرهای مذهبی را می خواند با احساس، اسم آنها را با صدای بلند بخوان و بعد از هر اسم بگو : مرا ببخش و بعداً اسمها را جمع بزن، تعداد اسم ها را ضربدر هزار نان بکن، نتیجه را دوباره در هزار ضرب کن. آنوقت از تعداد نفرینها و فحش هایی که توی حساب بانکی پدرت جمع شده اند، اطلاع پیدا خواهی کرد.»
صميميّتی که در لحن راویهای داستان های "بُل" وجود دارد و پرهيز از واژهپردازی های زیاد، داستانهای بُل را دلنشين و جذاب كرده است. خود وی در یک گفتگوی رادیویی نظرش را در مورد یک اثر ادبی چنین میگوید:
"فرق يك اثر ادبی با بيانيههای سياسی و كليسايی اين است كه نويسنده هميشه دودل است و اين دودلی را آشكارا با خواننده در ميان میگذارد. ترديد نسبت به خودش و حتی كارش. نويسنده و اثر او نبايد به يك اسطوره تبديل شوند. نويسنده بايد با آدمهای عادی جامعه همتراز باشد".
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
نام کتاب: #نان_سالهای_جوانی
نویسنده: #هاینریش_بُل
ترجمه: محمّد اسماعیل زاده
انتشارات: چشمه - چاپ ششم - ۱۳۹۰
* * *
گرسنگی قیمت ها را به من یاد داد
"هاینریش بُل"
هاینریش بُل (Heinrich Böll) نويسنده رمانها، نمايش نامهها و داستانهای كوتاه واقعگرايانه اجتماعی و انتقادی است و سعی کرده تا در نوشته هایش انسانهایی را به تصویر بکشد که فرودست هستند و بالطبع بیشتر گرفتار ناهنجاریهای اجتماعی میشوند.
رمان "نان سالهای جوانی" که با عنوان "نان آن سال ها" نیز در ایران انتشار شده است، روایتی است از گرسنگی بعد از سال های جنگ جهانی دوّم. ماجرای جوانی است به نام "والتر فندریچ" که در فقر زندگی میکند و برای مقابله با این فقر و گرسنگی دست به کارهای زیادی می زند و حتی کتاب های پدرش را نیز برای خریدن نان می فروشد. سپس از روستا به شهر آمده و نهایتاً تعمیر کاری ماشین های لباس شویی را به عنوان شغل خود انتخاب می کند.
فندریچ پسر فقیری است که همواره گرسنه بوده است و از فقرش سخن می گوید. راوی داستان که خود فندریچ است طوری از نان حرف می زند که انگار تمام جهان حول محور نان می چرخد. حتی زمانی که به شهر آمد و وضع مالی اش بهتر شد، چشمش از نان سیر نشد، نان برای فندریش اهمیت فراوانی پیدا کرده بود به طوری که حتی زمانی که دستمزد نسبتا خوبی هم می گرفت از نانوایی به تعداد زیادی، بهترین و خوشمزه ترین نان ها را می خرید. او نان ها را نمی خورد و تنها به تماشای آنها می نشیند و قبل از کپک زدن به آشپزخانه صاحبخانه اش می برد تا سرانجام خورده شوند. در این رمان تصویر قحطی و گرسنگی در سال های پس از جنگ با جریانی عاشقانه درهم می آمیزد.
شاید مکالمه زیر که بین فندریچ و دختر صاحب کارش انجام می گیرد بتواند کمی از حال و هوای داستان را منتقل کند:
"گفتم یک بار دیگر لیست های حقوق را نگاه کن، لیستهایی را که تو می نوشتی؛ بلند و آن گونه که آدم شعرهای مذهبی را می خواند با احساس، اسم آنها را با صدای بلند بخوان و بعد از هر اسم بگو : مرا ببخش و بعداً اسمها را جمع بزن، تعداد اسم ها را ضربدر هزار نان بکن، نتیجه را دوباره در هزار ضرب کن. آنوقت از تعداد نفرینها و فحش هایی که توی حساب بانکی پدرت جمع شده اند، اطلاع پیدا خواهی کرد.»
صميميّتی که در لحن راویهای داستان های "بُل" وجود دارد و پرهيز از واژهپردازی های زیاد، داستانهای بُل را دلنشين و جذاب كرده است. خود وی در یک گفتگوی رادیویی نظرش را در مورد یک اثر ادبی چنین میگوید:
"فرق يك اثر ادبی با بيانيههای سياسی و كليسايی اين است كه نويسنده هميشه دودل است و اين دودلی را آشكارا با خواننده در ميان میگذارد. ترديد نسبت به خودش و حتی كارش. نويسنده و اثر او نبايد به يك اسطوره تبديل شوند. نويسنده بايد با آدمهای عادی جامعه همتراز باشد".
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
Telegram
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#محمدعلی_شاه_قاجار
محمدعلیشاه قاجار (۱۲۵۱–۱۳۰۴ خورشیدی) ششمین پادشاه از سلسله قاجار و از مخالفان #مشروطه است كه به سبب به توپ بستن مجلس شوراى ملى شهرت دارد. وی از ۲۸ دی 1285 تا ۲۲ تیر ۱۲۸۸ پادشاه ايران بود.
او تحت تعلیم و تربیت آموزگار روسی خود، سرگی مارکوویچ شابشال (ملقب به ادیبالسلطان) زبان و فرهنگ روسی را آموخت. شابشال نفوذ زیادی بر محمدعلی میرزا داشت و او را علاقهمند به روسیه کرد.
محمدعلی شاه در روز تاجگذاریاش نمایندگان مجلس شورای ملی را دعوت نکرد. همچنین زمانی که حکم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری کرد. او از امضاکردن متمّم قانون اساسی مشروطه هم خودداری کرد، ولی با اعتراضات سراسری مردم بهناچار آن را امضاء کرد، هرچند دشمنیاش با مشروطیت ادامه یافت. پس از آن به ستیز با مشروطهخواهان پرداخت و پس از چندی کش و قوس سرانجام شمشیر را از رو بسته و به کمک ولادیمیر لیاخوف روس، دستور به توپبستن مجلس شورای ملی را داد. در سال ۱۲۸۷ خورشیدی (۱۳۲۶ قمری)، محمدعلیشاه قاجار پس از آن که با مشروطهخواهان و مجلس از مخالفت درآمد، مرکز فرماندهی خود را در باغشاه قرار داد، در باغشاه ملکالممتکلمین و میرزا جهانگیرخان از رهبران مشروطه را به قتل رساند و بسیاری از مشروطهخواهان را به زندان انداخت. در این دوران که به استبداد صغیر معروف است محمدعلی شاه و #شیخفضلاللهنوری به شدت در مقابل مشروطه ایستادگی کردند.
در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی محمدعلیشاه پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده و در آنجا متحصن شد. نهایتاً توسط مجلس عالی از مقام سلطنت خلع و مجبور به ترک ایران شد. مجلس عالی پسر ۱۲سالهاش احمد (شاه ) را به سلطنت منصوب کرد و برای محمدعلی میرزا نیز مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفت. وی پس از مدتی با کمک روسها در صدد بازگشت به ایران و کسب مجدد قدرت برآمد که شکست خورد. سپس به روسیه بازگشت و مقرریاش از سوی دولت ایران نیز قطع شد.
محمدعلی شاه همچون بیشتر شاهان قاجار خود را باورمند به دین و باورهای اسلامی مینمایاند. او تعدادی از روحانیون را در دربار خود مقام داده بود و از ایشان در مقابل روحانیون مشروطه خواه استفاده میکرد و با برخی ازایشان مانند شیخ فضل ا... نوری پیوندهای نزدیکی داشت. او همچنین مردی به شدت خرافاتی بود و انجام بسیاری از کارهایش را به فال و استخاره میسپرد. استخارههای محمدعلیشاه مشهور است. او به ویژه به یکی از علمای تهران به نام میرزا ابوطالب زنجانی اعتقاد داشت و تمام تصمیمات خود از قبیل عزل و نصب وزرا و سرکوب مخالفان را بر اساس پاسخهایی میگرفت که میرزا ابوطالب پس از استخاره به وی اعلام میکرد.
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
#محمدعلی_شاه_قاجار
محمدعلیشاه قاجار (۱۲۵۱–۱۳۰۴ خورشیدی) ششمین پادشاه از سلسله قاجار و از مخالفان #مشروطه است كه به سبب به توپ بستن مجلس شوراى ملى شهرت دارد. وی از ۲۸ دی 1285 تا ۲۲ تیر ۱۲۸۸ پادشاه ايران بود.
او تحت تعلیم و تربیت آموزگار روسی خود، سرگی مارکوویچ شابشال (ملقب به ادیبالسلطان) زبان و فرهنگ روسی را آموخت. شابشال نفوذ زیادی بر محمدعلی میرزا داشت و او را علاقهمند به روسیه کرد.
محمدعلی شاه در روز تاجگذاریاش نمایندگان مجلس شورای ملی را دعوت نکرد. همچنین زمانی که حکم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری کرد. او از امضاکردن متمّم قانون اساسی مشروطه هم خودداری کرد، ولی با اعتراضات سراسری مردم بهناچار آن را امضاء کرد، هرچند دشمنیاش با مشروطیت ادامه یافت. پس از آن به ستیز با مشروطهخواهان پرداخت و پس از چندی کش و قوس سرانجام شمشیر را از رو بسته و به کمک ولادیمیر لیاخوف روس، دستور به توپبستن مجلس شورای ملی را داد. در سال ۱۲۸۷ خورشیدی (۱۳۲۶ قمری)، محمدعلیشاه قاجار پس از آن که با مشروطهخواهان و مجلس از مخالفت درآمد، مرکز فرماندهی خود را در باغشاه قرار داد، در باغشاه ملکالممتکلمین و میرزا جهانگیرخان از رهبران مشروطه را به قتل رساند و بسیاری از مشروطهخواهان را به زندان انداخت. در این دوران که به استبداد صغیر معروف است محمدعلی شاه و #شیخفضلاللهنوری به شدت در مقابل مشروطه ایستادگی کردند.
در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی محمدعلیشاه پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده و در آنجا متحصن شد. نهایتاً توسط مجلس عالی از مقام سلطنت خلع و مجبور به ترک ایران شد. مجلس عالی پسر ۱۲سالهاش احمد (شاه ) را به سلطنت منصوب کرد و برای محمدعلی میرزا نیز مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفت. وی پس از مدتی با کمک روسها در صدد بازگشت به ایران و کسب مجدد قدرت برآمد که شکست خورد. سپس به روسیه بازگشت و مقرریاش از سوی دولت ایران نیز قطع شد.
محمدعلی شاه همچون بیشتر شاهان قاجار خود را باورمند به دین و باورهای اسلامی مینمایاند. او تعدادی از روحانیون را در دربار خود مقام داده بود و از ایشان در مقابل روحانیون مشروطه خواه استفاده میکرد و با برخی ازایشان مانند شیخ فضل ا... نوری پیوندهای نزدیکی داشت. او همچنین مردی به شدت خرافاتی بود و انجام بسیاری از کارهایش را به فال و استخاره میسپرد. استخارههای محمدعلیشاه مشهور است. او به ویژه به یکی از علمای تهران به نام میرزا ابوطالب زنجانی اعتقاد داشت و تمام تصمیمات خود از قبیل عزل و نصب وزرا و سرکوب مخالفان را بر اساس پاسخهایی میگرفت که میرزا ابوطالب پس از استخاره به وی اعلام میکرد.
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
Telegram
attach 📎
Forwarded from مرکز تخصصی هیپنوتیزم اریکسونی، انالپی و هیپنوآنالیز
سوپرویژن تربیت رواندرمانگر
ناظر بالینی دکترسرگلزایی
از 23 بهمن (روزهای دوشنبه از 17تا19)
ثبت نام تلفنی👇
09123336716 - 88063547
ثبت نام تلگرامی 👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGJYPeKZi3XTGg
.
ناظر بالینی دکترسرگلزایی
از 23 بهمن (روزهای دوشنبه از 17تا19)
ثبت نام تلفنی👇
09123336716 - 88063547
ثبت نام تلگرامی 👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGJYPeKZi3XTGg
.
Avaz Goosheh Daad-(SONG95.IR)
Mohammad Reza Shajarian
#آهنگ
#زمستان
خواننده: #شجریان
هنر مندان: استاد کلهر(کمانچه)
استاد علیزاده(تار)
استاد همایون شجریان(ضرب-آواز)
شاعر: #اخوان_ثالث
@drsargolzaei
#زمستان
خواننده: #شجریان
هنر مندان: استاد کلهر(کمانچه)
استاد علیزاده(تار)
استاد همایون شجریان(ضرب-آواز)
شاعر: #اخوان_ثالث
@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#واکاوای_حریمخصوصی_بهلحاظ_روانشناسی
گفت و گوی علی ورامینی (ماهنامه مدیریت ارتباط) با #دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
بخش دوم
· جناب دکتر چطور است که بعضی از نوجوانان و جوانان حریم خصوصی سفت و محکمی برای خود در برابر خانواده شان دارند امّا خصوصی ترین مسائل شان را با غریبه ها در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارند؟
وقتی که ما در یک آدمی این تعارض را میبینیم، از یک طرف ادعا میکند که حریم خصوصی میخواهد و مثلا اعضای خانوادهاش اجازه ندارند بدون اجازه وارد اتاقش بشوند، یا اعضای خانوادهاش اجازه ندارند عضو فیسبوک یا اینستاگرامش باشند ولی در همان حال صدها آدم ناشناس مثلا عضو فیسبوک و اینستاگرام او هستند و عکسهای خصوصی بدنش را، شرایط روانی اش را و وضعیت اتاقش را در آنجا به اشتراک میگذارد، نشان می دهد که آن فرد راجع به نیازها و اولویتهای خودش دچار سردرگمی شده است، میشود به تعبیر ساده گفت که «هم خدا را میخواهد و هم خرما را» و نمیداند که اولویتش چه هست و یکی از مهمترین دلایل مشکلات روانی-اجتماعی آدمها و مشکلات بینفردی آدمها این است که در ذهن شان اولویتبندی ندارند و علت این که اولویتبندی ندارند یکی این است که خودآگاهی ندارند و نمیتوانند فکر بکنند که الان «مهمترین نیاز من» چه است، دلیل دوّم می تواند این باشد که در ذهن شان تمامیّتطلبی یا کمالطلبی (perfectionism) شکل گرفته و فکر میکنند که میشود همه چیز را با هم داشت؛ مثلاً فکر میکنند که میتوانند درس نخوانند و در رشتههای خوب دانشگاه های خوب قبول شوند یا فکر میکنند میتوانند هر غذایی را که دل شان خواست بخورند ولی باز هم خوشهیکل باشند یا فکر میکنند میتوانند به دیگران سخن تند و کنایه آمیز بگویند و متلک بیندازند و محبوب هم باشند. متوجه این نیستند که در زندگی ما مجبوریم انتخاب کنیم و در هر انتخابی داریم چیزهایی را از دست میدهیم. فکر میکنند انتخاب کردن یعنی به دست آوردن و کسب کردن؛ درحالیکه ما وقتی یک غذایی را از منوی یک رستوران انتخاب میکنیم، داریم ده تا غذا را همزمان از دست میدهیم. وقتی از بین آدمها به یک نفر نزدیک میشویم، داریم از چند نفر فاصله میگیریم.
· این عدم مواجهه با واقعیت چرا اتفاق می افتد؟ آموزش درست ندیده اند؟
این ماجرا در سیستم باورهای ما خیلی وقتها تحتتاثیر رسانه شکل میگیرد؛ رسانهای که مرتب راجع به آدمهایی تبلیغ میکند که هم خوشتیپ هستند، هم پولدار هستند، هم باهوش هستند و هم قوی هستند. شما قهرمانهای فیلمهای سینمایی را که میبینید هم یک تنه ده نفر را حریف هستند، هم بسیار شریف هستند، هم از همه باهوشتر هستند، هم از همه زیباتر هستند و هم از همه ماشینهای بهتری دارند؛ این تصویر، ناخودآگاه یک پُرتوقّعی و تمامیتطلبی را به ذهن ما تزریق می کند که ما فکر میکنیم همه چیز را میتوانیم همزمان داشته باشیم. آن وقت در عین حال که بهشدت نیاز به حریم خصوصی داریم و فکر میکنیم هیچ کس نباید در کار من دخالت بکند، هیچ کس نباید من را چک بکند و هیچ کس نباید از من بپرسد چون این حریم خصوصی من است؛ در همان حال هم دل مان میخواهد هزاران نفر ما را ببینند و ما را follow کنند و برایمان like بزنند! این توقع منجر به این میشود که به قول انگلیسیها که میگویند «طمع، همه چیز را میخواهد و همه چیز را از دست میدهد» (Greed wants all, loses all)، ما «از اینجا مانده و از آنجا رانده» بشویم. مهمترین نمونهاش همین celebrity ها یا سوپراستارها هستند که از طرفی همهشان هر لحظه دارند اخبار و اطلاعات زندگی خصوصی خودشان را به دیگران اطلاع میدهند مثلاً بچهشان یک روزه میشود عکس میاندازند و در اینستاگرامشان میگذارند؛ نامزد میکنند عکسش را میگذارند، بعد به هم میخورد عکس و خبر میگذارند. راجع به ازدواج شان مصاحبه میکنند، راجع به طلاق شان فیلم تولید میکنند، ازدواج شان را رسانهای میکنند و دل شان میخواهد میلیونها نفر آدم آنها را ببینند و جزو افتخارات شان هم این است که مثلاً فلانی دو میلیون follower دارد و من سه میلیون follower دارم. در عین حال وقتی آدمها یک جایی ازشان فیلم میگیرند که حالا روسریاش افتاده یا خمیازه کشیده یا مست کرده؛ آن وقت آنها شروع به شکوه میکنند و شاکی میشوند که «شما مگر حریم خصوصی نمیفهمید؟!» ، «شما مگر فرهنگ ندارید؟!»، «چرا در حریم خصوصی من وارد میشوید؟!»؛ این دقیقاً چشمگیرترین مصداق گیجی و سردرگمی در حوزهی اولویتبندی است که یک نفر فکر میکند هر وقت دلش بخواهد میتواند اعلام کند که هزاران نفر من را ببینند و هر وقت هم دلش بخواهد بگوید این دیگر حریم خصوصی من است و کسی به اینجا نگاه نکند!
ادامه ی این مصاحبه را شنبه ی آینده در همین کانال خواهید خواند.
@drsargolzaei
#واکاوای_حریمخصوصی_بهلحاظ_روانشناسی
گفت و گوی علی ورامینی (ماهنامه مدیریت ارتباط) با #دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
بخش دوم
· جناب دکتر چطور است که بعضی از نوجوانان و جوانان حریم خصوصی سفت و محکمی برای خود در برابر خانواده شان دارند امّا خصوصی ترین مسائل شان را با غریبه ها در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارند؟
وقتی که ما در یک آدمی این تعارض را میبینیم، از یک طرف ادعا میکند که حریم خصوصی میخواهد و مثلا اعضای خانوادهاش اجازه ندارند بدون اجازه وارد اتاقش بشوند، یا اعضای خانوادهاش اجازه ندارند عضو فیسبوک یا اینستاگرامش باشند ولی در همان حال صدها آدم ناشناس مثلا عضو فیسبوک و اینستاگرام او هستند و عکسهای خصوصی بدنش را، شرایط روانی اش را و وضعیت اتاقش را در آنجا به اشتراک میگذارد، نشان می دهد که آن فرد راجع به نیازها و اولویتهای خودش دچار سردرگمی شده است، میشود به تعبیر ساده گفت که «هم خدا را میخواهد و هم خرما را» و نمیداند که اولویتش چه هست و یکی از مهمترین دلایل مشکلات روانی-اجتماعی آدمها و مشکلات بینفردی آدمها این است که در ذهن شان اولویتبندی ندارند و علت این که اولویتبندی ندارند یکی این است که خودآگاهی ندارند و نمیتوانند فکر بکنند که الان «مهمترین نیاز من» چه است، دلیل دوّم می تواند این باشد که در ذهن شان تمامیّتطلبی یا کمالطلبی (perfectionism) شکل گرفته و فکر میکنند که میشود همه چیز را با هم داشت؛ مثلاً فکر میکنند که میتوانند درس نخوانند و در رشتههای خوب دانشگاه های خوب قبول شوند یا فکر میکنند میتوانند هر غذایی را که دل شان خواست بخورند ولی باز هم خوشهیکل باشند یا فکر میکنند میتوانند به دیگران سخن تند و کنایه آمیز بگویند و متلک بیندازند و محبوب هم باشند. متوجه این نیستند که در زندگی ما مجبوریم انتخاب کنیم و در هر انتخابی داریم چیزهایی را از دست میدهیم. فکر میکنند انتخاب کردن یعنی به دست آوردن و کسب کردن؛ درحالیکه ما وقتی یک غذایی را از منوی یک رستوران انتخاب میکنیم، داریم ده تا غذا را همزمان از دست میدهیم. وقتی از بین آدمها به یک نفر نزدیک میشویم، داریم از چند نفر فاصله میگیریم.
· این عدم مواجهه با واقعیت چرا اتفاق می افتد؟ آموزش درست ندیده اند؟
این ماجرا در سیستم باورهای ما خیلی وقتها تحتتاثیر رسانه شکل میگیرد؛ رسانهای که مرتب راجع به آدمهایی تبلیغ میکند که هم خوشتیپ هستند، هم پولدار هستند، هم باهوش هستند و هم قوی هستند. شما قهرمانهای فیلمهای سینمایی را که میبینید هم یک تنه ده نفر را حریف هستند، هم بسیار شریف هستند، هم از همه باهوشتر هستند، هم از همه زیباتر هستند و هم از همه ماشینهای بهتری دارند؛ این تصویر، ناخودآگاه یک پُرتوقّعی و تمامیتطلبی را به ذهن ما تزریق می کند که ما فکر میکنیم همه چیز را میتوانیم همزمان داشته باشیم. آن وقت در عین حال که بهشدت نیاز به حریم خصوصی داریم و فکر میکنیم هیچ کس نباید در کار من دخالت بکند، هیچ کس نباید من را چک بکند و هیچ کس نباید از من بپرسد چون این حریم خصوصی من است؛ در همان حال هم دل مان میخواهد هزاران نفر ما را ببینند و ما را follow کنند و برایمان like بزنند! این توقع منجر به این میشود که به قول انگلیسیها که میگویند «طمع، همه چیز را میخواهد و همه چیز را از دست میدهد» (Greed wants all, loses all)، ما «از اینجا مانده و از آنجا رانده» بشویم. مهمترین نمونهاش همین celebrity ها یا سوپراستارها هستند که از طرفی همهشان هر لحظه دارند اخبار و اطلاعات زندگی خصوصی خودشان را به دیگران اطلاع میدهند مثلاً بچهشان یک روزه میشود عکس میاندازند و در اینستاگرامشان میگذارند؛ نامزد میکنند عکسش را میگذارند، بعد به هم میخورد عکس و خبر میگذارند. راجع به ازدواج شان مصاحبه میکنند، راجع به طلاق شان فیلم تولید میکنند، ازدواج شان را رسانهای میکنند و دل شان میخواهد میلیونها نفر آدم آنها را ببینند و جزو افتخارات شان هم این است که مثلاً فلانی دو میلیون follower دارد و من سه میلیون follower دارم. در عین حال وقتی آدمها یک جایی ازشان فیلم میگیرند که حالا روسریاش افتاده یا خمیازه کشیده یا مست کرده؛ آن وقت آنها شروع به شکوه میکنند و شاکی میشوند که «شما مگر حریم خصوصی نمیفهمید؟!» ، «شما مگر فرهنگ ندارید؟!»، «چرا در حریم خصوصی من وارد میشوید؟!»؛ این دقیقاً چشمگیرترین مصداق گیجی و سردرگمی در حوزهی اولویتبندی است که یک نفر فکر میکند هر وقت دلش بخواهد میتواند اعلام کند که هزاران نفر من را ببینند و هر وقت هم دلش بخواهد بگوید این دیگر حریم خصوصی من است و کسی به اینجا نگاه نکند!
ادامه ی این مصاحبه را شنبه ی آینده در همین کانال خواهید خواند.
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
🔸۴ جلسه ۳ ساعتی
شنبه ها ساعت ۱۰ صبح تا ۱۳
شنبه ۲۸ بهمن -۵ و ۱۲ و ۱۹ اسفند
شهریه ۳۴۰۰۰۰تومان
پیش ثبت نام: ۸۸۱۰۹۳۴۹
شنبه ها ساعت ۱۰ صبح تا ۱۳
شنبه ۲۸ بهمن -۵ و ۱۲ و ۱۹ اسفند
شهریه ۳۴۰۰۰۰تومان
پیش ثبت نام: ۸۸۱۰۹۳۴۹
Forwarded from آفتاب مهر