دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.9K photos
114 videos
176 files
3.39K links
Download Telegram
#مقاله
#روشنفکری_و_روشنفکرمآبی

دیروز دوستی سخنی گفت که مرا به فکر فرو برد. دوستم گفت: من روشنفکرها را دوست دارم ولی از روشنفکرمآب‎ها خوشم نمی‎آید. چون موضوع جلسه چیز دیگری بود من دنباله‎ی این ‎حرف را نگرفتم ولی با خودم راجع به آن، گفتگویی داشتم که ماحصل این را با شما در میان می‎گذارم.
#ادوارد_سعید که کتابی با عنوان “روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟” نوشته است وظیفه روشنفکر را “نقد نهادهای قدرت” می‎داند. یک اصل مهم که در طول تاریخ در عرض جغرافیا به اثبات رسیده است این است که قدرت بدون نقد فساد می‎آورد. اخلاقی‎ترین آدم‎ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند، اگر بطور جدی با نظارت و نقد کنترل نشوند دچار “خودشیفتگی” می‎شوند و پس از این به باتلاق “ایدئوکراسی” فرو می‎غلتند (یعنی “مذهب حافظ قدرت”) و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است بر “سلطان” مباح می‎گردد. به همین دلیل در جامعه، روشنفکر نقد می‎کند و نقد می‎کند تا نهادهای قدرت “سالم” بمانند. 
یکی از ویژگی هایی که روشنفکر را از “روشنفکر نما” یا همان “روشنفکر مآب” جدا می‎کند این است که روشنفکرمآب “نقد” نمی‎کند بلکه “نق می‎زند”. نقد کردن کار آسانی نیست. شما برای نقد کردن مدیریت یک سیستم، لازم است تاریخچه و گردش کار این سیستم را بدانید، آمار و ارقام مربوط به این سیستم را مرور کنید و با فرایند تجزیه و تحلیل اطلاعات آشنا باشید. پس نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می‎خواهد. اما شما می‎توانید راجع به هرچیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و پژوهش آن کرده باشید!
“نق زدن” یک فرایند “هیجان مدار” است. یعنی ما با نق زدن آرام‎تر می‎شویم، خشم و غم‎مان را با دیگران در میان می‎گذریم و “درد دل” می کنیم اما “نقد کردن” یک فرایند “مسأله مدار” است، ما هنگام نقد ، خودمان را سبک نمی‎کنیم بلکه مساله را “حلّاجی” و زیر و رو می‎کنیم.
“نق زدن” مخاطب تعریف شده‎ای ندارد، کافی ا‎ست گوش مفت بیابی، آن وقت می‎توانی شروع به نق زدن کنی ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده‎ای دارد. مخاطب روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرت‎اند و سپس کارشناسان، گروه های ذی نفع، رسانه‎ها و سایر نقدکنندگان.
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و شجاعت دارد، شجاعت پرداخت هزینه! شما می‎توانید در هر مهمانی که می‎نشینید و هر تاکسی که سوار می‎شوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد! ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانه‎ها ارسال کنید باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید بنابرین یکی دیگر از ویژگی‎های روشنفکران که آن ها را از روشنفکرمآبان جدا می‎کند “شجاعت” است.
البته این جا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سخت‎تری در پیش می‎گیرند و آن آگاه سازی توده‎های مردم است. کسی که قرار است توده‎های مردم را آگاه نماید از یک سو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیر تخصصی سخن بگوید. این کار شبیه “بند بازی” است. اگر کمی تخصصی‎تر سخن بگوید مخاطبانش سخنش را نمی‎فهمند و اگر کمی عوامانه‎تر سخن بگوید به سرعت دچار #پوپولیسم - عوام زدگی –می‎شود! بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از این طرف یا از آن طرف فرو افتادند. با این حال این قلمرو پرخطر را نباید خالی گذشت چرا که با خالی گذاشتن این قلمرو جا را برای “پوپولیست‎های واقعی” باز می‎کنیم، کسانی که به جای نوشتن کلمه “مار” شکل “مار” را طراحی می‎کنند.
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکه سازی می‎کنند، روشنفکر اهل انزوا و درخود فرورفتن نیست. او از جامعه قهر نمی‎کند و ناامید نیز نمی‎شود چرا که از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآب ها ناامید و سرخورده اند. شاید برخی از آن ها روشنفکرهایی بوده اند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشته‎اند، آن ها به دنبال #اتوپیا - مدینه فاضله – بوده‎اند و ناکام مانده‎اند.
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله اجتماع امیدوار است بنابراین تماسش را با جامعه حفظ می‎کند و تیم و تشکّل می‎سازد. منظورم از تشکل، محفل نیست بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامه‎دار که بطور دائمی رشد می‎کنند و با جامعه‎ی بیرون از خود ارتباط برقرار می‎کنند، اثر می‎گذارند و اثر می‎پذیرند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک 

پی نوشت: راجع به روشنفکران ایرانی سه کتاب بسیار ارزشمند منتشر شده: "هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید" ، "نو اندیشان دینی" و "گونه شناسی روشنفکران ایرانی". دو کتاب اول را محمد منصور هاشمی نوشته و کتاب سوم را نظام بهرامی کمیل. هر سه کتاب را نشر کویر منتشر کرده است.

@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#مقاله
#دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد!
 
در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود "حرام" کرده ام.
موضوع برنامه اش "خطرات کاهش جمعیت" است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند. خطر اول "کمبود نیروی کار" است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر "کمبود نیروی کار" هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی "تک فرزندی" است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که "ژان بودریلار" فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید: ابر واقعیت. 
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه  وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که "رسانه" بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن #پوپولیسم یا "عوام فریبی" می گوییم: "برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی"!
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!

ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

پی نوشت: 

مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت : #روان_پریشی_جمعی" را نیز در سایت و کانال ملاحظه بفرمایید.

@drsargolzaei
drsargolzaei.com