دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ دربارهی اندیشههای ولتر بیشتر بدانیم نویسنده: سوسن مدنی 🔹 ظهور روشنگران: کاربرد اصطلاح روشنگری به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد، اما خود این پدیده مدتها پیش از رواج این اصطلاح شکل گرفته بود. در طول حیات ولتر، فیلوزوف به انسانهایی گفته میشد که خود را…
⭕️ آدام اسمیت، فلسفهٔ اخلاقی و اقتصاد سیاسی
نویسنده: سوسن مدنی
🔹 آدام اسمیت فیلسوف اسکاتلندی یکی از ستودهترین فیلسوفهای روشنگری، استاد منطق، بلاغت، حقوقشناسی و فلسفهٔ اخلاق بود که اقتصاد را به یک مقولهی علمی تبدیل کرد. کتاب نظریهٔ احساسات اخلاقی اولین کتاب آدام اسمیت بود که در آن از همدلی و عواطف انسانی نوشت. چند سال بعد در کتاب ثروت ملل به گرامیداشت احساس خودخواهی و منفعتطلبی آیندهنگر پرداخت که به عقیدهی او منجر به منفعت اجتماعی و بهزیستی عمومی میشود.
🔹 دغدغهی آدام اسمیت در مقام فیلسوف اخلاق، ماهیت تعالی اخلاقی از طریق کشف نهادهایی بود که بتوانند گرایش افراد به خوددوستی و منفعتطلبی و خودمداری و غرور را به نحو شایستهای هدایت کنند. او نقطهی شروع کار خود را توصیف و تشریح انسان -آنگونه که واقعا هست- قرار داد -نه آنچه باید باشد- و معتقد بود «هر چیز از انسانها سر میزند از سر منفعت طلبی و خودخواهی است».
از طرفی کسب ثروت ملی از طریق بازار، جایگاه ویژهای در بینش اخلاقی کلانتر اسمیت داشت و به همین دلیل آن را هدفی شایستهی توجه از جانب فیلسوفان اخلاق میدانست. بهزعم او اقتصاد و فلسفه رابطهٔ تنگاتنگی با یکدیگر دارند، از این رو منشی که از طریق بازار آزاد در یک جامعه شکل میگیرد میتواند منجر به رشد و توسعه شیوههای رفتار مبتنی بر همکاری شود و این امر نه تنها در بهتر کردن شرایط اقتصادی بلکه در بهتر کردن روابط انسانها هم نقش مؤثری دارد. آدام اسمیت همزمان با تدریس «حقوقشناسی» در دانشگاه، بر اصول قانون، اصول حکومت و اقتصاد سیاسی تمرکز داشت و این اتفاق باعث نگرش بیشتر او به قانونگذاری و ارتباط بین منافع ملی و منافع اقتصادی شد.
🔹 اسمیت در عصر امپراتوری زندگی میکرد، جایی که حاکمان کشورها میخواستند از طریق نظامی از ثروت سایر کشورها بهرهبرداری کنند. درک جدید اسمیت از اقتصاد نشان داد که شما میتوانید رفاه را افزایش دهید «نه از طریق تسخیر و دزدی، بلکه از طریق تجارت سودمند».
🔹 کتاب ثروت ملل بر این اصل روشنگری استوار است که خوشبختی زمینی چیز خوبی است، و رفاه و بهزیستی مادی لزوما به آن تجملاتی محدود نمیشود که تنها در دسترس قشر نازکی در بالای جامعه باشد.
🔹 آرمان دیگر او آزادی فردی بود. او از بردهداری در گذشته و حال (آن گونه که در مستعمرههای بریتانیایی واقع در هند غربی و آمریکای شمالی رواج داشت) منزجر بود. از نظر او ظهور جامعهی تجاری آزاد که مبتنی بر مناسبات قراردادی باشد سلطهٔ آدمها بر یکدیگر را محدود میکند. بعدها استدلال اقتصادی او بر ضدبردهداری به یکی از ارکان نوشتههای الغای بردهداری در اروپا تبدیل شد.
از نظر اسمیت اشاعهی جامعهی تجاری علاوه بر آزادی فردی به روابط مسالمتآمیزتر در بین ملتها هم خواهد انجامید.او بر خلاف همتایان انگلیسیاش تفکر جهانوطنی داشت و به رفاه همهٔ ملتها معتقد بود و وظیفهی روشنفکران را مقابله با تعصبات ملی و آن برداشتی از حیات اقتصادی می دانست که موجب رو در رویی نظامی برای بهدست آوردن ثروت و قدرت بیشتر میشد.
🔹 کتاب ثروت ملل پنج جلد است که فقط دو جلد اول کتاب، علت بنیادی ثروت ملتها را معرفی میکند؛ اما جلدهای سوم تا پنجم، پیرامون موضوعاتی است، که فرد انتظار ندارد آنها را در یک کتاب اقتصادی بیابد.
در سرتاسر کتاب، سه اصل اساسی بهوضوح مشهود است:
- تقسیم کار؛ او تمام اقتصاد جهان را بهمثابه یک کارخانهی بزرگ تلقی میکند؛ که پایهٔ آن تقسیم کار است.
- آزادی بشر؛ وی معتقد است که سیاستهای اقتصادی، نباید به علایق اشخاص و یا یک طبقهٔ خاصّ بستگی داشته باشد؛ بلکه باید منافع عموم جامعه را در نظر بگیرد.
- تلاش برای منافع عمومی جامعه؛ آدام اسمیت وظیفهی دولت را دخالت در محدود کردن قدرت بازرگانان و تأمین آن دسته از خدمات اجتماعی میدانست که برای بهزیستی همگان لازم است.
🔹 اسمیت مدافع اقتصاد آزاد، تجارت آزاد، آزادی نیروی انسانی و آزادی عملکرد بازار بود. او معتقد بود در مقایسه با نظام زمینداری که بنایش بر سلطهٔ ارباب بر رعیت بود، یا جامعهی درباری که پایهٔ آن تملق و خوشامدگویی یا فریب بود، جامعهی تجاری با کمک نهادهای اجتماعی میتواند منش انسانی صداقت ، سختکوشی و شایستگی را جایگزین کند. همچنین بسته به مشوقهایی که نهادها فراهم کنند این امکان وجود دارد که احساسات انسانی به سمت شیوه های رفتاری ستودنی اخلاقی و نیک خواهانه هدایت شوند.
⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار، نويسنده: جری مولر- ترجمهٔ مهدی نصراللهزاده، نشر بیدگل
@drsargolzaei
نویسنده: سوسن مدنی
🔹 آدام اسمیت فیلسوف اسکاتلندی یکی از ستودهترین فیلسوفهای روشنگری، استاد منطق، بلاغت، حقوقشناسی و فلسفهٔ اخلاق بود که اقتصاد را به یک مقولهی علمی تبدیل کرد. کتاب نظریهٔ احساسات اخلاقی اولین کتاب آدام اسمیت بود که در آن از همدلی و عواطف انسانی نوشت. چند سال بعد در کتاب ثروت ملل به گرامیداشت احساس خودخواهی و منفعتطلبی آیندهنگر پرداخت که به عقیدهی او منجر به منفعت اجتماعی و بهزیستی عمومی میشود.
🔹 دغدغهی آدام اسمیت در مقام فیلسوف اخلاق، ماهیت تعالی اخلاقی از طریق کشف نهادهایی بود که بتوانند گرایش افراد به خوددوستی و منفعتطلبی و خودمداری و غرور را به نحو شایستهای هدایت کنند. او نقطهی شروع کار خود را توصیف و تشریح انسان -آنگونه که واقعا هست- قرار داد -نه آنچه باید باشد- و معتقد بود «هر چیز از انسانها سر میزند از سر منفعت طلبی و خودخواهی است».
از طرفی کسب ثروت ملی از طریق بازار، جایگاه ویژهای در بینش اخلاقی کلانتر اسمیت داشت و به همین دلیل آن را هدفی شایستهی توجه از جانب فیلسوفان اخلاق میدانست. بهزعم او اقتصاد و فلسفه رابطهٔ تنگاتنگی با یکدیگر دارند، از این رو منشی که از طریق بازار آزاد در یک جامعه شکل میگیرد میتواند منجر به رشد و توسعه شیوههای رفتار مبتنی بر همکاری شود و این امر نه تنها در بهتر کردن شرایط اقتصادی بلکه در بهتر کردن روابط انسانها هم نقش مؤثری دارد. آدام اسمیت همزمان با تدریس «حقوقشناسی» در دانشگاه، بر اصول قانون، اصول حکومت و اقتصاد سیاسی تمرکز داشت و این اتفاق باعث نگرش بیشتر او به قانونگذاری و ارتباط بین منافع ملی و منافع اقتصادی شد.
🔹 اسمیت در عصر امپراتوری زندگی میکرد، جایی که حاکمان کشورها میخواستند از طریق نظامی از ثروت سایر کشورها بهرهبرداری کنند. درک جدید اسمیت از اقتصاد نشان داد که شما میتوانید رفاه را افزایش دهید «نه از طریق تسخیر و دزدی، بلکه از طریق تجارت سودمند».
🔹 کتاب ثروت ملل بر این اصل روشنگری استوار است که خوشبختی زمینی چیز خوبی است، و رفاه و بهزیستی مادی لزوما به آن تجملاتی محدود نمیشود که تنها در دسترس قشر نازکی در بالای جامعه باشد.
🔹 آرمان دیگر او آزادی فردی بود. او از بردهداری در گذشته و حال (آن گونه که در مستعمرههای بریتانیایی واقع در هند غربی و آمریکای شمالی رواج داشت) منزجر بود. از نظر او ظهور جامعهی تجاری آزاد که مبتنی بر مناسبات قراردادی باشد سلطهٔ آدمها بر یکدیگر را محدود میکند. بعدها استدلال اقتصادی او بر ضدبردهداری به یکی از ارکان نوشتههای الغای بردهداری در اروپا تبدیل شد.
از نظر اسمیت اشاعهی جامعهی تجاری علاوه بر آزادی فردی به روابط مسالمتآمیزتر در بین ملتها هم خواهد انجامید.او بر خلاف همتایان انگلیسیاش تفکر جهانوطنی داشت و به رفاه همهٔ ملتها معتقد بود و وظیفهی روشنفکران را مقابله با تعصبات ملی و آن برداشتی از حیات اقتصادی می دانست که موجب رو در رویی نظامی برای بهدست آوردن ثروت و قدرت بیشتر میشد.
🔹 کتاب ثروت ملل پنج جلد است که فقط دو جلد اول کتاب، علت بنیادی ثروت ملتها را معرفی میکند؛ اما جلدهای سوم تا پنجم، پیرامون موضوعاتی است، که فرد انتظار ندارد آنها را در یک کتاب اقتصادی بیابد.
در سرتاسر کتاب، سه اصل اساسی بهوضوح مشهود است:
- تقسیم کار؛ او تمام اقتصاد جهان را بهمثابه یک کارخانهی بزرگ تلقی میکند؛ که پایهٔ آن تقسیم کار است.
- آزادی بشر؛ وی معتقد است که سیاستهای اقتصادی، نباید به علایق اشخاص و یا یک طبقهٔ خاصّ بستگی داشته باشد؛ بلکه باید منافع عموم جامعه را در نظر بگیرد.
- تلاش برای منافع عمومی جامعه؛ آدام اسمیت وظیفهی دولت را دخالت در محدود کردن قدرت بازرگانان و تأمین آن دسته از خدمات اجتماعی میدانست که برای بهزیستی همگان لازم است.
🔹 اسمیت مدافع اقتصاد آزاد، تجارت آزاد، آزادی نیروی انسانی و آزادی عملکرد بازار بود. او معتقد بود در مقایسه با نظام زمینداری که بنایش بر سلطهٔ ارباب بر رعیت بود، یا جامعهی درباری که پایهٔ آن تملق و خوشامدگویی یا فریب بود، جامعهی تجاری با کمک نهادهای اجتماعی میتواند منش انسانی صداقت ، سختکوشی و شایستگی را جایگزین کند. همچنین بسته به مشوقهایی که نهادها فراهم کنند این امکان وجود دارد که احساسات انسانی به سمت شیوه های رفتاری ستودنی اخلاقی و نیک خواهانه هدایت شوند.
⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار، نويسنده: جری مولر- ترجمهٔ مهدی نصراللهزاده، نشر بیدگل
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ تهیهی مجموعهی شش جلدی
مهارتهای زندگی
⭕️ نوشتهٔ دکتر محمدرضا سرگلزایی
در سال ۱۳۸۳
⭕️ انتشارات همنشین
🔹 تهران:
خانم طیبنما ۰۹۱۲۱۴۸۳۰۳۳
آقای حبیبی ۰۲۱۶۶۹۷۶۲۷۴
🔹 مشهد:
انتشارات صیانت - آقای دلقندی
( مشهد- بلوار اقبال لاهوری) ۰۹۱۵۵۶۸۹۱۰۵
@drsargolzaei
مهارتهای زندگی
⭕️ نوشتهٔ دکتر محمدرضا سرگلزایی
در سال ۱۳۸۳
⭕️ انتشارات همنشین
🔹 تهران:
خانم طیبنما ۰۹۱۲۱۴۸۳۰۳۳
آقای حبیبی ۰۲۱۶۶۹۷۶۲۷۴
🔹 مشهد:
انتشارات صیانت - آقای دلقندی
( مشهد- بلوار اقبال لاهوری) ۰۹۱۵۵۶۸۹۱۰۵
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹 تهیه از انتشارات طرحواره
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم ⭕️ موضوع گفتگو: اسلام خطرناكترست يا اسلامهراسی؟ 🔹 خانم یزدانپور: درباب بحث اسلام خطرناکتراست یا اسلام هراسی، قضیه آن است که چند مغالطه و خطای فکری اول باید حل شود: ۱- عقاید همه محترم است. ۲- الآن اسلام ناب محمدی اجرا نمیشود وگرنه اسلام اصیل…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرمان در نقد متن خانم یزدان پور:
ایشان چهار گزاره را ذکر کردند و در ادامه آنها را حل کرده و نتیجه مطلوب خودشان را گرفتهاند. یکی یکی بررسی می کنیم:
در مورد گزارهی اول حق با ایشان است و مشکلی ندارد اما چندان به مورد سؤال مرتبط نیست و مربوط به بحث آزادی بیان است.
گزاره دوم چند مدعای اصلی دارد:
الف- هستهٔ اصلی اسلام همان آیههای قتال و ضد زن و خشونتآمیز و دیگریساز است.
ب- آنهایی که برداشت مدرن از قواعد اسلام میکنند اصل دین را دستکاری می کنند تا باعث بقای دین بشود حال آنکه اصل دین (گزارهی الف) همیشه مورد سوءاستفاده دیکتاتورها قرار می گیرد.
ج- این بیان که قرآن تفاسیر مختلف دارد مغالطه است و چون نص قرآن ابهام دارد و کلام مبهم عامل فساد است در نتیجه از متن قرآن چیزی جز جنگ و نزاع بیرون نمی آید.
گزاره الف به طرز حیرت انگیزی با اعتقاد گروهای داعش و طالبان همخوان است و اصولا اسلامهراسان، همان تفسیر افراطی و حداقلی این گروهها را بهعنوان اصل اسلام درنظر میگیرند که مشکل آن این است که اگر گفتمان داعش برحق و اسلام ناب باشد، چرا میزان پیوستن مسلمانان به این گروه آنقدر ناچیز بود و روز به روز بر تعداد پیروان این گروه افزوده نمیشود؟ چرا حمایتی از داعش از طرف مسلمانان سراسر جهان ندیدیم؟ از همین جا به خطای گزاره ج میرسیم که اگر آن را بپذیریم به تبع آن دانش هرمنوتیک مدرن که اصولا زبان را (و نه متن دینی خاصی را) مبهم میداند باید کاملا کنار گذاشت و در این حالت همهٔ تفاسیر را مردود شناخت و یک تفسیر را با زور چماق به دیندارن خوراند بدون درنظر گرفتن زمانه و عصری که شخص در آن زندگی میکند و ازینجا خطای گزاره ب هم روشن میشود که داعشیوار اما در لباس اسلام.هراسانه، برداشت مدرن از قواعد اسلام را نهی کرده و حق ارائه تفاسیر معقول از متن کتاب را برای مسلمانان جایز نمیداند و اینجاست که نگاه خانم یزدانپور اتفاقا به نگاه سنتی فقهی و حاکمیت فعلی ج.ا. نزدیک میشود و آن را ناخواسته تأیید میکند و متاسفانه با جزماندیشی از درک تفاوت مسلمانان (در عین اشتراک داشتن در اصول دین یعنی توحید، نبوت و معاد) در نقاط مختلف جهان عاجز است (مؤید تأثیر اسلام از فرهنگهای مختلف) و متوجه این مطلب نیست که متن دین مادامی که در قالب رفتار درنیاید جز مشتی کلمات نیست و رفتار مسلمانی نوعی اجرا از متن دین است که الزاما برای همه مسلمانان نمیتواند یکسان باشد و بنابراین نمیتوان محتسب با چماق گماشت و همه را ملزم به رعایت فقط یک تفسیر از میان تفاسیر کرد و تکثر روایات و مسلمانی ها را ندید.
گزاره سوم میگوید حتی اگر اسلام را از سیاست جدا کنیم باز هم بدلیل ماهیت جمعی بودن آن مشکل زاست که با نگاهی به اوضاع مسلمانان در کشورهای مدرن و دارای قوانین لائیک رد می شود و آماری در دست نداریم از دخالت مسلمانان در زندگی خصوصی مردم ساکن در چنین کشورها و یا اخلال در نظم عمومی توسط برگزاری مراسم اسلامی. اما اگر منظور در نقد اسلام است که دین در همه شئونات دخالت می کند و نظر میدهد میتواند درست باشد با درنظر گرفتن این که انتخاب اشخاص (درست یا غلط از نظر ما) مادامی که به آزادی دیگران صدمه وارد نکند، اشکالی ندارد. گزارهی آخر میگوید اگر مسلمان متفکر و اخلاقمدار داریم دلیل بر درستی دین نیست. بحث درستی و نادرستی دین اینجا مطرح نیست بلکه مسأله بر سر این بود که بین اسلام و اسلامهراسی کدامیک خطرناکتر است. اگر گفته میشود اسلام ضدعلم (ساینس) است، اسلام غیراخلاقی است، باور به اسلام مثل مواد مخدر عمل میکند (اگر تحقیق معتبری در ژورنالهای علمی روانشناسی موجود باشد که صرفا باور داشتن به اسلام را {جدای از تعصب} برای سلامت روان مضر بداند، ممنون میشوم در کانال بگذارید)، وجود مسلمانان دانشمند در طول تاریخ و مسلمانان شجاع و اخلاقمداری مثل خانم فاطمه سپهری و استاد فقه خانم صدیقه وسمقی (که بنظرم خواندن کتاب زن فقه اسلام ایشان در مورد بحث سؤال راهگشاست) گزاره فوق را رد میکند چون اگر بگوییم اسلام غیراخلاقی است منطقا همه مسلمانان را (به دلیل اعتقاد به یک چیز غیراخلاقی) بی اخلاق دانستهایم حال آن که وجود مسلمانان اخلاقمدار در تناقض با مقدمهی اول قرار میگیرد و در واقع مشکل از مقدمهی اول است با درنظر گرفتن این که نقد دین از منظر اخلاق موجه و مستدل است و باید انجام شود اما نمیتوان منکر احتمال داشتن تفاسیر متکثر از متن کتاب شد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرمان در نقد متن خانم یزدان پور:
ایشان چهار گزاره را ذکر کردند و در ادامه آنها را حل کرده و نتیجه مطلوب خودشان را گرفتهاند. یکی یکی بررسی می کنیم:
در مورد گزارهی اول حق با ایشان است و مشکلی ندارد اما چندان به مورد سؤال مرتبط نیست و مربوط به بحث آزادی بیان است.
گزاره دوم چند مدعای اصلی دارد:
الف- هستهٔ اصلی اسلام همان آیههای قتال و ضد زن و خشونتآمیز و دیگریساز است.
ب- آنهایی که برداشت مدرن از قواعد اسلام میکنند اصل دین را دستکاری می کنند تا باعث بقای دین بشود حال آنکه اصل دین (گزارهی الف) همیشه مورد سوءاستفاده دیکتاتورها قرار می گیرد.
ج- این بیان که قرآن تفاسیر مختلف دارد مغالطه است و چون نص قرآن ابهام دارد و کلام مبهم عامل فساد است در نتیجه از متن قرآن چیزی جز جنگ و نزاع بیرون نمی آید.
گزاره الف به طرز حیرت انگیزی با اعتقاد گروهای داعش و طالبان همخوان است و اصولا اسلامهراسان، همان تفسیر افراطی و حداقلی این گروهها را بهعنوان اصل اسلام درنظر میگیرند که مشکل آن این است که اگر گفتمان داعش برحق و اسلام ناب باشد، چرا میزان پیوستن مسلمانان به این گروه آنقدر ناچیز بود و روز به روز بر تعداد پیروان این گروه افزوده نمیشود؟ چرا حمایتی از داعش از طرف مسلمانان سراسر جهان ندیدیم؟ از همین جا به خطای گزاره ج میرسیم که اگر آن را بپذیریم به تبع آن دانش هرمنوتیک مدرن که اصولا زبان را (و نه متن دینی خاصی را) مبهم میداند باید کاملا کنار گذاشت و در این حالت همهٔ تفاسیر را مردود شناخت و یک تفسیر را با زور چماق به دیندارن خوراند بدون درنظر گرفتن زمانه و عصری که شخص در آن زندگی میکند و ازینجا خطای گزاره ب هم روشن میشود که داعشیوار اما در لباس اسلام.هراسانه، برداشت مدرن از قواعد اسلام را نهی کرده و حق ارائه تفاسیر معقول از متن کتاب را برای مسلمانان جایز نمیداند و اینجاست که نگاه خانم یزدانپور اتفاقا به نگاه سنتی فقهی و حاکمیت فعلی ج.ا. نزدیک میشود و آن را ناخواسته تأیید میکند و متاسفانه با جزماندیشی از درک تفاوت مسلمانان (در عین اشتراک داشتن در اصول دین یعنی توحید، نبوت و معاد) در نقاط مختلف جهان عاجز است (مؤید تأثیر اسلام از فرهنگهای مختلف) و متوجه این مطلب نیست که متن دین مادامی که در قالب رفتار درنیاید جز مشتی کلمات نیست و رفتار مسلمانی نوعی اجرا از متن دین است که الزاما برای همه مسلمانان نمیتواند یکسان باشد و بنابراین نمیتوان محتسب با چماق گماشت و همه را ملزم به رعایت فقط یک تفسیر از میان تفاسیر کرد و تکثر روایات و مسلمانی ها را ندید.
گزاره سوم میگوید حتی اگر اسلام را از سیاست جدا کنیم باز هم بدلیل ماهیت جمعی بودن آن مشکل زاست که با نگاهی به اوضاع مسلمانان در کشورهای مدرن و دارای قوانین لائیک رد می شود و آماری در دست نداریم از دخالت مسلمانان در زندگی خصوصی مردم ساکن در چنین کشورها و یا اخلال در نظم عمومی توسط برگزاری مراسم اسلامی. اما اگر منظور در نقد اسلام است که دین در همه شئونات دخالت می کند و نظر میدهد میتواند درست باشد با درنظر گرفتن این که انتخاب اشخاص (درست یا غلط از نظر ما) مادامی که به آزادی دیگران صدمه وارد نکند، اشکالی ندارد. گزارهی آخر میگوید اگر مسلمان متفکر و اخلاقمدار داریم دلیل بر درستی دین نیست. بحث درستی و نادرستی دین اینجا مطرح نیست بلکه مسأله بر سر این بود که بین اسلام و اسلامهراسی کدامیک خطرناکتر است. اگر گفته میشود اسلام ضدعلم (ساینس) است، اسلام غیراخلاقی است، باور به اسلام مثل مواد مخدر عمل میکند (اگر تحقیق معتبری در ژورنالهای علمی روانشناسی موجود باشد که صرفا باور داشتن به اسلام را {جدای از تعصب} برای سلامت روان مضر بداند، ممنون میشوم در کانال بگذارید)، وجود مسلمانان دانشمند در طول تاریخ و مسلمانان شجاع و اخلاقمداری مثل خانم فاطمه سپهری و استاد فقه خانم صدیقه وسمقی (که بنظرم خواندن کتاب زن فقه اسلام ایشان در مورد بحث سؤال راهگشاست) گزاره فوق را رد میکند چون اگر بگوییم اسلام غیراخلاقی است منطقا همه مسلمانان را (به دلیل اعتقاد به یک چیز غیراخلاقی) بی اخلاق دانستهایم حال آن که وجود مسلمانان اخلاقمدار در تناقض با مقدمهی اول قرار میگیرد و در واقع مشکل از مقدمهی اول است با درنظر گرفتن این که نقد دین از منظر اخلاق موجه و مستدل است و باید انجام شود اما نمیتوان منکر احتمال داشتن تفاسیر متکثر از متن کتاب شد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرش:
آیههایی از کتاب اسلام وجود دارد که تفاسیر متفاوتی را از آن میتوان برداشت کرد؛ مثل آیهی جهاد علیه کافرین که ایدههای داعش و القاعده و امثال آن را پدید آورد. عدهای با تأکید بر این نقل که اسلام واقعی این نیست، سعی در پنهان کردن این موضوع دارند، در صورتی که واقعیت مطلق نیست، واقعیت تفاسیر ما از پدیدههاست و هر یک از ما میتوانیم تفسیر متفاوتی از واقعیت داشته باشیم که هر کدام به نوبهی خود میتواند درست باشد. من فکر میکنم اسلام و سایر تفکرات دینی تا زمانی خطرناک نیستند که جنبهی فردی داشته باشند، ولی وقتی که اسلام پا به عرصه سیاست و اجتماع بگذارد، میتواند برای کل دنیا تهدید یا ابزار قدرت افراد سودجو باشد.
🔹 آقای مسعود:
احتراما پیرو سوال اسلام خطرناکتر است یا اسلام هراسی، به باور من، چیزی که ادعا میشود کامل و بدون نقص و در تمامی زمانها و مکانها بهترین گزینه است، به خودی خود، خطرناک است! پس چون خطرناک است، هراسناک هم هست! فلذا اصولا اسلام خطری است که ناگزیر با خود هراس را به همراه خواهد داشت. بنابراین اسلام خطرناک، و اسلامهراسی گزینهای کاملا منطقی و عقلانی است.
🔹 ایمیل بینام:
به نظر شخص من اسلام انگشت در تمام سوراخها کرده و پیروانش از طریق حکم امر به معروف و نهی از منکر حق مسلم خود میدانند که آنها هم مثل اسلام انگشتشان را در تمام سوراخ ها فرو کنند و این خطرناک است. اگر اسلام وجود نداشته باشد اسلامهراسی هم وجود ندارد؛ منظورم چیست؟ پیروان دین اسلام با عقایدشان و فرو کردن آن عقاید در حلق بیاعتقادان به این دین بذر کینه، نفرت و خشم را در دل مردم میکارند و این نفرت و خشم در قالب رفتارهای خشونتبار خود را نشان میدهند و این مثل یک چرخه ادامه پیدا میکند.
بالشخصه اسلام را در ایران خطرناکتر میدانم زیرا در کشوری مثل ایران جمهوری اسلامی که پیروان این دین به پشتوانهی قانون می.توانند در امور شخصی مردم دخالت کنند هر فردی که حتی با بخشی از آموزههای دینی موافق نباشد سرکوب شده و عزت نفس انسانیاش در معرض خطر قرار میگیرد. (مثل حجاب اسلامی)
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرش:
آیههایی از کتاب اسلام وجود دارد که تفاسیر متفاوتی را از آن میتوان برداشت کرد؛ مثل آیهی جهاد علیه کافرین که ایدههای داعش و القاعده و امثال آن را پدید آورد. عدهای با تأکید بر این نقل که اسلام واقعی این نیست، سعی در پنهان کردن این موضوع دارند، در صورتی که واقعیت مطلق نیست، واقعیت تفاسیر ما از پدیدههاست و هر یک از ما میتوانیم تفسیر متفاوتی از واقعیت داشته باشیم که هر کدام به نوبهی خود میتواند درست باشد. من فکر میکنم اسلام و سایر تفکرات دینی تا زمانی خطرناک نیستند که جنبهی فردی داشته باشند، ولی وقتی که اسلام پا به عرصه سیاست و اجتماع بگذارد، میتواند برای کل دنیا تهدید یا ابزار قدرت افراد سودجو باشد.
🔹 آقای مسعود:
احتراما پیرو سوال اسلام خطرناکتر است یا اسلام هراسی، به باور من، چیزی که ادعا میشود کامل و بدون نقص و در تمامی زمانها و مکانها بهترین گزینه است، به خودی خود، خطرناک است! پس چون خطرناک است، هراسناک هم هست! فلذا اصولا اسلام خطری است که ناگزیر با خود هراس را به همراه خواهد داشت. بنابراین اسلام خطرناک، و اسلامهراسی گزینهای کاملا منطقی و عقلانی است.
🔹 ایمیل بینام:
به نظر شخص من اسلام انگشت در تمام سوراخها کرده و پیروانش از طریق حکم امر به معروف و نهی از منکر حق مسلم خود میدانند که آنها هم مثل اسلام انگشتشان را در تمام سوراخ ها فرو کنند و این خطرناک است. اگر اسلام وجود نداشته باشد اسلامهراسی هم وجود ندارد؛ منظورم چیست؟ پیروان دین اسلام با عقایدشان و فرو کردن آن عقاید در حلق بیاعتقادان به این دین بذر کینه، نفرت و خشم را در دل مردم میکارند و این نفرت و خشم در قالب رفتارهای خشونتبار خود را نشان میدهند و این مثل یک چرخه ادامه پیدا میکند.
بالشخصه اسلام را در ایران خطرناکتر میدانم زیرا در کشوری مثل ایران جمهوری اسلامی که پیروان این دین به پشتوانهی قانون می.توانند در امور شخصی مردم دخالت کنند هر فردی که حتی با بخشی از آموزههای دینی موافق نباشد سرکوب شده و عزت نفس انسانیاش در معرض خطر قرار میگیرد. (مثل حجاب اسلامی)
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای هومن:
من فکر میکنم پاسخ این سؤال (که البته به نظرم نوعی پرسش Rhetorical است حتی تا حدی فرم Leading هم داره)، ابتدا نیاز به پاسخ به سؤال مقدمتری دارد: «اسلام چیست؟».
من شخصا پاسخ این سؤال مقدم را نه تنها نمیدانم، بلکه فکر میکنم اصلا دانستن آن ممکن نیست. اسلام هم مثل سایر ادیان، متکی است بر فهم ما از یک متن، یا متنهای تفسیری دیگر، دانستن بستر تاریخی و کانتکست آن متن و شاید عملکرد رهبران آن دین. متنی که دسترسی به مراد و منظور نویسندهی آن و حدود و ثغور شرایط صدق آن غیر ممکن (محال عملی نه عقلی) است، قابلیت دسترسی یقینی و جزمی به چیستی آن نیست. در چنین شرایطی، فهم این که «اسلام چیست؟» عملا غیرممکن مینماید و چیزی نمیتوان گفت جز اینکه اسلامی که من میفهمم چیست یا فهم من از اسلام چیست. به نظر من، وقتی فهم مشترک و صحیحی از اینکه اسلام چیست نداشته باشیم، گفتگوی روشمندی هم در پاسخ سؤال مطرح شده نمیتوانیم داشته باشیم. اما، اگر ملاک را فرضا و به صورت عرفی و غیر دقیق، فهم جاری و حاکم بر جامعه قرار دهیم، فرض میکنم منظور از اسلام در سؤال مطرح شده اینست: آنچه امروز به عنوان حکومت اسلامی و تحت قوانین اسلام، تبلیغ و تحمیل و جاری میشود (در حکومتهای اسلامی مستقر در جهان و در گروهها و احزاب و باورهایی که به دنبال چنین حکومتی هستند)، یا آنچه از باور و سنتهای اسلامی به طور مشترک در جوامع کوچک و بزرگ با اتیکت اسلامی مشاهده میشود و یا آنچه از ظاهر بعضی قسمتهای متن اصلی اسلام (قرآن) برداشت میشود. در اینصورت و با این فرض نظر من به طور مختصر چنین است:
اسلام و اسلام هراسی ، هر دو خطرناکند. البته اسلامهراسی اساسا زاییدهی اسلام است. ممکن است تئوریهای توطئهای قائل به تبلیغ اسلامهراسی از سوی دشمنان افراطی اسلام باشند و حتی محتمل است چنین اتفاقی هم در حال افتادن باشد، اما تا اسلام چنین زمینهایرا نداشته باشد، نه هراسی اتفاق میافتد و نه پروژهی هراسافکنیای موفق میشود. به زعم من، آنچه خطرناک است، باوری است که خصوصیات زیر را داراست و جامعه را از عقلانیت به دور میدارد، حال نامش اسلام باشد، اسلام انحرافی باشد، یا هر عقیدهی دیگر:
۱. مبتنی بر عادت به فکری خاص باشد به جای اینکه بر مدار تفکر جاری و عقلانیت مستمر حرکت کند.
۲. مبتنی بر پیشداوری باشد به جای بررسی دقیق آرا و نقطه نظرات دیگر.
۳. مبتنی بر ادعاهای اثباتناپذیر و ابطالناپذیر باشد به جای استدلال.
۴. به مُدارا قایل نباشد و پلورال نگاه نکند.
۵. جزمیت و قطعیت ذاتی برای خود قایل باشد چه در فهم ما اراد منبع آن اندیشهی خاص و چه قایل بودن به تطابق حقیقت با ادعای خود از آنچه حقیقت میداند و احتمال خطا در فکر خود ندهد. به عبارتی ادعای مالکیت انحصاری حقیقت را داشته باشد.
۷. اساسا قایل به این نباشد که برای تبلیغ خود، لازم است با عقلانیت انسان.ها روبرو شود و متکی بر استدلال باشد به جای درگیر کردن عواطف و احساسات و تمایلات قبیلهای و تایید قبیلهای.
۸. بقایش بر ندانستن آرای دیگران باشد و بر مدار حذف و سانسور مانا بماند، به جای پایداری بر مبنای تضارب افکار و تفکر و عقلانیت پویای بشری.
۹. به جای استدلالمداری و عقلانیت ، آرزوها را با حقایق خلط کند و به فریب، به خورد مردمی که در دردهای مشترک هستند بدهد که آنچه شما آرزو میکنید حقیقتی است که تنها نزد من است.
۱۰- منبع حقیقت را در سخن و فکر یک فرد ببیند.
کوتاه سخن اینکه، اسلام یا هر باوری که بر مبنای بندهای بالا شکل گرفته باشد، خطرناکترین و هراسناکترین ابزاری است که میتواند در دست بشر و علیه بشر باشد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای هومن:
من فکر میکنم پاسخ این سؤال (که البته به نظرم نوعی پرسش Rhetorical است حتی تا حدی فرم Leading هم داره)، ابتدا نیاز به پاسخ به سؤال مقدمتری دارد: «اسلام چیست؟».
من شخصا پاسخ این سؤال مقدم را نه تنها نمیدانم، بلکه فکر میکنم اصلا دانستن آن ممکن نیست. اسلام هم مثل سایر ادیان، متکی است بر فهم ما از یک متن، یا متنهای تفسیری دیگر، دانستن بستر تاریخی و کانتکست آن متن و شاید عملکرد رهبران آن دین. متنی که دسترسی به مراد و منظور نویسندهی آن و حدود و ثغور شرایط صدق آن غیر ممکن (محال عملی نه عقلی) است، قابلیت دسترسی یقینی و جزمی به چیستی آن نیست. در چنین شرایطی، فهم این که «اسلام چیست؟» عملا غیرممکن مینماید و چیزی نمیتوان گفت جز اینکه اسلامی که من میفهمم چیست یا فهم من از اسلام چیست. به نظر من، وقتی فهم مشترک و صحیحی از اینکه اسلام چیست نداشته باشیم، گفتگوی روشمندی هم در پاسخ سؤال مطرح شده نمیتوانیم داشته باشیم. اما، اگر ملاک را فرضا و به صورت عرفی و غیر دقیق، فهم جاری و حاکم بر جامعه قرار دهیم، فرض میکنم منظور از اسلام در سؤال مطرح شده اینست: آنچه امروز به عنوان حکومت اسلامی و تحت قوانین اسلام، تبلیغ و تحمیل و جاری میشود (در حکومتهای اسلامی مستقر در جهان و در گروهها و احزاب و باورهایی که به دنبال چنین حکومتی هستند)، یا آنچه از باور و سنتهای اسلامی به طور مشترک در جوامع کوچک و بزرگ با اتیکت اسلامی مشاهده میشود و یا آنچه از ظاهر بعضی قسمتهای متن اصلی اسلام (قرآن) برداشت میشود. در اینصورت و با این فرض نظر من به طور مختصر چنین است:
اسلام و اسلام هراسی ، هر دو خطرناکند. البته اسلامهراسی اساسا زاییدهی اسلام است. ممکن است تئوریهای توطئهای قائل به تبلیغ اسلامهراسی از سوی دشمنان افراطی اسلام باشند و حتی محتمل است چنین اتفاقی هم در حال افتادن باشد، اما تا اسلام چنین زمینهایرا نداشته باشد، نه هراسی اتفاق میافتد و نه پروژهی هراسافکنیای موفق میشود. به زعم من، آنچه خطرناک است، باوری است که خصوصیات زیر را داراست و جامعه را از عقلانیت به دور میدارد، حال نامش اسلام باشد، اسلام انحرافی باشد، یا هر عقیدهی دیگر:
۱. مبتنی بر عادت به فکری خاص باشد به جای اینکه بر مدار تفکر جاری و عقلانیت مستمر حرکت کند.
۲. مبتنی بر پیشداوری باشد به جای بررسی دقیق آرا و نقطه نظرات دیگر.
۳. مبتنی بر ادعاهای اثباتناپذیر و ابطالناپذیر باشد به جای استدلال.
۴. به مُدارا قایل نباشد و پلورال نگاه نکند.
۵. جزمیت و قطعیت ذاتی برای خود قایل باشد چه در فهم ما اراد منبع آن اندیشهی خاص و چه قایل بودن به تطابق حقیقت با ادعای خود از آنچه حقیقت میداند و احتمال خطا در فکر خود ندهد. به عبارتی ادعای مالکیت انحصاری حقیقت را داشته باشد.
۷. اساسا قایل به این نباشد که برای تبلیغ خود، لازم است با عقلانیت انسان.ها روبرو شود و متکی بر استدلال باشد به جای درگیر کردن عواطف و احساسات و تمایلات قبیلهای و تایید قبیلهای.
۸. بقایش بر ندانستن آرای دیگران باشد و بر مدار حذف و سانسور مانا بماند، به جای پایداری بر مبنای تضارب افکار و تفکر و عقلانیت پویای بشری.
۹. به جای استدلالمداری و عقلانیت ، آرزوها را با حقایق خلط کند و به فریب، به خورد مردمی که در دردهای مشترک هستند بدهد که آنچه شما آرزو میکنید حقیقتی است که تنها نزد من است.
۱۰- منبع حقیقت را در سخن و فکر یک فرد ببیند.
کوتاه سخن اینکه، اسلام یا هر باوری که بر مبنای بندهای بالا شکل گرفته باشد، خطرناکترین و هراسناکترین ابزاری است که میتواند در دست بشر و علیه بشر باشد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei