#گفتگو_کنیم
#زن_زندگی_آزادی
🔹 موضوع گفتگو:
تجربههای شما پیرامون تبعیض جنسیتی در اسلام
🔹 خانم هانیه:
یه موضوع چند ماهه تو ذهنم میچرخه خیلی دوس داشتم قضیهش رو بنویسم منتهی اول چندتا کتاب دارم در مورد زنان خوندن اونا رو میخواستم تموم کنم که بتونم به یه انسجام برسونمش این موضوع رو . فکر کنم گفتنش حالا در آستانهی ۸ مارس (روز جهانی زن) هم خالی از لطف نیست. در مورد ورود زنان پریود به اماکن مذهبی: من چند ماه پیش به یه ختمی رفتم مسجد.اصولا اهل ختم رفتن هم نیستم. بعد دیدم یه سری از خانوما تو سرما بیرون وایستدن توجه نکردم و رفتم داخل ریلکس نشستم بعد متوجه شدم یه سریا که میدونستن من پریود هستم قیافه هاشون یه طوری شد و منو یه جوری نگاه میکردن خودم که کلا حواسم نبود چی به چیه و چایی و خرما رو خوردم چون سردم بود 😅 بعد که دیگه رفتم بیرون که برم خونمون دوزاریم افتاد اینا پریودن بیرون وایستادن و از من میپرسن که مگه تو پریود نبودی😱 منم ریلکس گفتم آره مگه چیه؟
- مسجد مقدسه و این حرفها
- خب کی گفته مقدسه و زن پریودم نباید بره توش
- پیامبر و .... علما و ...
منم حوصله نداشتم وقت بذارم چون میدونستم فایده نداره گفتم خب اونا که یه سری پیرمرد بودن چه میدونن پریودی چیه اگه قرار به مقدس بودن باشه من خودمو از یه چاردیواری مقدستر میدونم.
میخوام بگم هنوز هم اون باور نجس بودن زن در زمان پریودی داره کار میکنه اما مدرنتر شده مثلا قرص ضدبارداری میخورن که بتونن برن زیارت کنن و از این جور چیزا
انگار خود اماماشون زنشون پریود بود مینداختنشون از خونه بیرون🙄
البته دو تا دهه هشتادی هم بودن که میگفتن که خاله ما اصلا غسل نمیکنیم اما پریود بودنی هم نمیریم داخل مسجد و زیارت.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
ایمیل دکتر سرگلزایی برای شرکت در پروژهی #گفتگو_کنیم
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
#زن_زندگی_آزادی
🔹 موضوع گفتگو:
تجربههای شما پیرامون تبعیض جنسیتی در اسلام
🔹 خانم هانیه:
یه موضوع چند ماهه تو ذهنم میچرخه خیلی دوس داشتم قضیهش رو بنویسم منتهی اول چندتا کتاب دارم در مورد زنان خوندن اونا رو میخواستم تموم کنم که بتونم به یه انسجام برسونمش این موضوع رو . فکر کنم گفتنش حالا در آستانهی ۸ مارس (روز جهانی زن) هم خالی از لطف نیست. در مورد ورود زنان پریود به اماکن مذهبی: من چند ماه پیش به یه ختمی رفتم مسجد.اصولا اهل ختم رفتن هم نیستم. بعد دیدم یه سری از خانوما تو سرما بیرون وایستدن توجه نکردم و رفتم داخل ریلکس نشستم بعد متوجه شدم یه سریا که میدونستن من پریود هستم قیافه هاشون یه طوری شد و منو یه جوری نگاه میکردن خودم که کلا حواسم نبود چی به چیه و چایی و خرما رو خوردم چون سردم بود 😅 بعد که دیگه رفتم بیرون که برم خونمون دوزاریم افتاد اینا پریودن بیرون وایستادن و از من میپرسن که مگه تو پریود نبودی😱 منم ریلکس گفتم آره مگه چیه؟
- مسجد مقدسه و این حرفها
- خب کی گفته مقدسه و زن پریودم نباید بره توش
- پیامبر و .... علما و ...
منم حوصله نداشتم وقت بذارم چون میدونستم فایده نداره گفتم خب اونا که یه سری پیرمرد بودن چه میدونن پریودی چیه اگه قرار به مقدس بودن باشه من خودمو از یه چاردیواری مقدستر میدونم.
میخوام بگم هنوز هم اون باور نجس بودن زن در زمان پریودی داره کار میکنه اما مدرنتر شده مثلا قرص ضدبارداری میخورن که بتونن برن زیارت کنن و از این جور چیزا
انگار خود اماماشون زنشون پریود بود مینداختنشون از خونه بیرون🙄
البته دو تا دهه هشتادی هم بودن که میگفتن که خاله ما اصلا غسل نمیکنیم اما پریود بودنی هم نمیریم داخل مسجد و زیارت.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
ایمیل دکتر سرگلزایی برای شرکت در پروژهی #گفتگو_کنیم
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
بخشی از پیشگفتار کتاب:
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
⭕️ بخشی از پیشگفتار کتاب ما دوباره سبز میشویم:
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
این کتاب در قالب داستان/خاطره نوشته شد ولی محتوای مطالب آن علمی هستند و روشهای درمانی ذکر شده در آن بر اساس کتابها و مقالات ارزشمند و معتبر تنظیم شده است. در انتهای کتاب (منابعی برای یادگیری بیشتر) کتابها و مقالاتی که پشتوانهی علمی خلق این اثر هستند را ذکر کردهام.
کتاب "ما دوباره سبز میشویم" ابتدا در تابستان ۱۴۰۲ به صورت الکترونیک هم در قالب فایل pdf به صورت رایگان و در پاییز و زمستان ۱۴۰۲ در قالب فایل صوتی رایگان در شبکههای اجتماعی از جمله در نشانیهای زیر منتشر شده است.
https://t.me/drsargolzaei/8041
https://drsargolzaei.com
برای معرفی و رونمایی کتاب، تعداد محدودی از آن نیز به صورت نسخهی چاپی برای نمایشگاه کتاب بدون سانسور منتشر شد.
عرضهٔ کتاب الکترونیک و صوتی و انتشار کتاب چاپ شدهی "ما دوباره سبز میشویم" هیچگونه نفع مادی برای نویسنده و دستاندرکاران انتشار آن نداشته و نخواهد داشت و انتشار آن صرفا در جهت وظیفهی انسانی-اجتماعی و علیه سکوت و فراموشی صورت گرفته است. نویسندهٔ کتاب از درمانگران و هنرمندانی که این کتاب بر اساس تلاشهای آنها نوشته شده ولی به دلیل حفظ امنیتشان نامشان ذکر نمیشود سپاسگزاری میکند. انتشار کتاب چاپی در نمایشگاه کتاب بدون سانسور تورنتو نیز با تلاشهای دوستان گرانقدرم خانم دکتر نغمه فرازی و جناب دکتر عزت مصلینژاد میسر شد؛ از حمایت این عزیزان از این اثر و از صدای قربانیان قیام مردمی ایران قدردانی میکنم.
محمدرضا سرگلزایی -روانپزشک
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
این کتاب در قالب داستان/خاطره نوشته شد ولی محتوای مطالب آن علمی هستند و روشهای درمانی ذکر شده در آن بر اساس کتابها و مقالات ارزشمند و معتبر تنظیم شده است. در انتهای کتاب (منابعی برای یادگیری بیشتر) کتابها و مقالاتی که پشتوانهی علمی خلق این اثر هستند را ذکر کردهام.
کتاب "ما دوباره سبز میشویم" ابتدا در تابستان ۱۴۰۲ به صورت الکترونیک هم در قالب فایل pdf به صورت رایگان و در پاییز و زمستان ۱۴۰۲ در قالب فایل صوتی رایگان در شبکههای اجتماعی از جمله در نشانیهای زیر منتشر شده است.
https://t.me/drsargolzaei/8041
https://drsargolzaei.com
برای معرفی و رونمایی کتاب، تعداد محدودی از آن نیز به صورت نسخهی چاپی برای نمایشگاه کتاب بدون سانسور منتشر شد.
عرضهٔ کتاب الکترونیک و صوتی و انتشار کتاب چاپ شدهی "ما دوباره سبز میشویم" هیچگونه نفع مادی برای نویسنده و دستاندرکاران انتشار آن نداشته و نخواهد داشت و انتشار آن صرفا در جهت وظیفهی انسانی-اجتماعی و علیه سکوت و فراموشی صورت گرفته است. نویسندهٔ کتاب از درمانگران و هنرمندانی که این کتاب بر اساس تلاشهای آنها نوشته شده ولی به دلیل حفظ امنیتشان نامشان ذکر نمیشود سپاسگزاری میکند. انتشار کتاب چاپی در نمایشگاه کتاب بدون سانسور تورنتو نیز با تلاشهای دوستان گرانقدرم خانم دکتر نغمه فرازی و جناب دکتر عزت مصلینژاد میسر شد؛ از حمایت این عزیزان از این اثر و از صدای قربانیان قیام مردمی ایران قدردانی میکنم.
محمدرضا سرگلزایی -روانپزشک
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز میشویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز میشویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان
🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...
🔹 آیا میدانستید که یکی از روشهای شکنجهی زنان در زندانهای جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانهی آنها توسط زندانبانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا میدانستید که این شکنجهها توسط "زنان زندانبان" اجرا میشوند که خودشان تجربهی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسانها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجهی_سفید
⭕️ ما دوباره سبز میشویم
🔹 بخشی از پیشگفتار کتاب:
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
🔹 بخشی از پیشگفتار کتاب:
من از سال ۱۳۷۶ وارد دورهی تخصصی روانپزشکی شدم و از سال ۱۳۷۹ (یعنی ۲۵ سال پیش) به عنوان متخصص روانپزشکی در بیمارستانهای دانشگاهی، کلینیکهای دانشگاهی، مراکز مشاوره و رواندرمانی و مطب خصوصی خودم طبابت و رواندرمانی انجام دادهام؛ ولی از سال ۱۳۸۸ بود که مکررا با مراجعانی مواجه شدم که قربانی خشونت حکومت ایران بودند؛ مراجعانی که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه را تجربه کرده بودند یا عزیزانشان اعدام شده بودند. در سال ۱۳۸۹ شدت تألمات و همدردی با این قربانیان باعث شد که داستانی بنویسم به نام "سوگند به انجیر" که طبعا در ایران قابل چاپ نبود بنابراین آن را در فضای مجازی و در وبلاگی که داشتم منتشر کردم. سال ۱۳۹۲ با شکایت وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب احضار شدم. اتهامات من در آن احضاریه توهین به مقدسات، تهدید امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی بود. در جریان بازجوییهایم متوجه شدم یکی از موارد اتهامی من نوشتن و انتشار همان داستان "سوگند به انجیر" بوده است.
اما کتاب "ما دوباره سبز میشویم" داستان نیست، گزارش است.
پس از قتل حکومتی مهسا امینی و شروع انقلاب ۱۴۰۱ ایران (انقلاب مهسا) مجددا به وزارت اطلاعات احضار شدم. ترجیح دادم به جای رفتن به زندان، ایران را ترک کنم و بیرون از ایران به انقلاب کمک کنم. پس از خروج از ایران شبکهای از درمانگران متبحر و شجاع (روانشناسان و روانپزشکان) را سازماندهی کردم که به صورت داوطلبانه به درمان آسیبدیدگان خشونت حکومتی ایران بپردازند. این شبکه از درمانگران صدها ساعت به درمان قربانیان شکنجه و داغدارانی که عزیزانشان توسط نیروهای حکومتی به قتل رسیده بودند پرداختند و این جلسات را با دقت ثبت کردند. گزارش کامل این جلسات را به کمیتهٔ حقیقتیاب سازمان ملل و سازمان جهانی علیه شکنجه ارائه کردهایم. این کتاب، فقط قطرهای از آن دریای درد است.
تمام مراجعان این کتاب واقعی هستند. چارهای نبود جز اینکه برای محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان، نامها تغییر کنند؛ اما هیچ اغراق و تحریفی در شرححالها وجود ندارد. خشونتهای سیستماتیک حکومت غاصب در ایران به همین اندازه شرورانه و وقیحانه است و من بین دهها مراجع فقط این چند مراجع را انتخاب کردم.
محمدرضا سرگلزایی
اردیبهشت ۱۴۰۳- ماه می ۲۰۲۴
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
#مهسا_امینی
۲۲ شهریور ۱۴۰۱:
بازداشت مهسا (ژینا) توسط مأموران دژخیم رژیم نامشروع حاکم بر ایران
۲۵ شهریور ۱۴۰۱:
اعلام درگذشت (قتل) مهسا و آغاز انقلاب مهسا
سروده: محمدرضا سرگلزایی
تصویرگر: سارا سحرخیز
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
۲۲ شهریور ۱۴۰۱:
بازداشت مهسا (ژینا) توسط مأموران دژخیم رژیم نامشروع حاکم بر ایران
۲۵ شهریور ۱۴۰۱:
اعلام درگذشت (قتل) مهسا و آغاز انقلاب مهسا
سروده: محمدرضا سرگلزایی
تصویرگر: سارا سحرخیز
#زن_زندگی_آزادی
@drsargolzaei
Forwarded from آیفا - فارسی
🔴 انجمن مستقل جهانی پزشکان و کادر درمان در کنار سایر گروههای همبستگی سلامت آیدا سالگرد مهسا ژینا امینی، دختر ایران، که نامش اسم رمز یکی از مترقیترین حرکتهای آزادیخواهانه جهان، جنبش #زن_زندگی_آزادی شده است را گرامی میدارد. ما بر پیمان خود در پیگیری موارد نقض حقوق بشر در حوزه بهداشت و درمان ایران و آگاهی رسانی در حیطه سلامت به هم میهنان تاکید می ورزیم.
🕊️ باشد که نسیم آزادی در ایران آباد و یکپارچه فردا بپیچد.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_ژینا_امینی
#ژن_ژئان_ئازادی
♦️ آیفا را در شبکههای مجازی دنبال کنید
@theiipha_fa
🕊️ باشد که نسیم آزادی در ایران آباد و یکپارچه فردا بپیچد.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_ژینا_امینی
#ژن_ژئان_ئازادی
♦️ آیفا را در شبکههای مجازی دنبال کنید
@theiipha_fa
Forwarded from آوای بوف | AVAYe BUF (قاسم قره داغی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اطلاع_رسانی:
#مهسا_بدیعی، که تنها به جرم کتابخوانی و ترویج علم راهی زندان شد!
مهسا بدیعی، مادر تنها و سرپرست فرزند نوجوان و والدین سالخورده اش، به دلیل اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و فعالیت در زمینه ترویج علم، بهویژه نظریه فرگشت، بازداشت و روز یکشنبه 22 مهر به زندان منتقل شد.
او که از طریق صفحه اینستاگرام خود به انتشار مطالب علمی و کتابخوانی میپرداخت، با واکنش نهادهای امنیتی مواجه و صفحهاش مسدود گردید.
بازداشت او زندگی خانوادهاش را با بحران مواجه کرده است؛ فرزند نوجوانش در سن حساس تحصیل به حضور مادر نیاز دارد و والدین بیمار او نیز به مراقبت روزانه وابستهاند.
ما از تمامی مدافعان حقوق بشر و رسانهها میخواهیم که این بیعدالتی را به گوش جهانیان برسانند و از او و خانوادهاش حمایت کنند. زندانی شدن به جرم ترویج علم، نقض آشکار حقوق انسانی است.
تیم آوای بوف
#زن_زندگی_آزادی
#کتاب_خوانی_جرم_نیست
#مهسا_بدیعی
#جای_پژوهشگر_زندان_نیست
#حقوق_بشر
#زندانی_فرهنگی
#مهسا_بدیعی، که تنها به جرم کتابخوانی و ترویج علم راهی زندان شد!
مهسا بدیعی، مادر تنها و سرپرست فرزند نوجوان و والدین سالخورده اش، به دلیل اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و فعالیت در زمینه ترویج علم، بهویژه نظریه فرگشت، بازداشت و روز یکشنبه 22 مهر به زندان منتقل شد.
او که از طریق صفحه اینستاگرام خود به انتشار مطالب علمی و کتابخوانی میپرداخت، با واکنش نهادهای امنیتی مواجه و صفحهاش مسدود گردید.
بازداشت او زندگی خانوادهاش را با بحران مواجه کرده است؛ فرزند نوجوانش در سن حساس تحصیل به حضور مادر نیاز دارد و والدین بیمار او نیز به مراقبت روزانه وابستهاند.
ما از تمامی مدافعان حقوق بشر و رسانهها میخواهیم که این بیعدالتی را به گوش جهانیان برسانند و از او و خانوادهاش حمایت کنند. زندانی شدن به جرم ترویج علم، نقض آشکار حقوق انسانی است.
تیم آوای بوف
#زن_زندگی_آزادی
#کتاب_خوانی_جرم_نیست
#مهسا_بدیعی
#جای_پژوهشگر_زندان_نیست
#حقوق_بشر
#زندانی_فرهنگی