دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
#ما_دوباره_سبز_میشویم
🔹ایمیل رسیده
🔹خانم سحر:
درود آقای دکتر، وقت شما بخیر
کتاب ما دوباره سبز میشویم را خواندم.
بعد از خواندنش تا یک هفته در حال خودم نبودم، غم بزرگی روی قلبم نشست و تلنگر بزرگی بهم زد. با خودم گفتم اگر من فقط با خواندن این متن اینقدر روانم بهم ریخت پس افرادی که شکنجه شدند چه کشیدند؟! 🥺
و نتیجهی این احساس به یک شعر کوتاه تبدیل شد که گفتم با شما هم به اشتراک بگذارم:
🔹 دلم میخواهد بخاطر آن زمان که
تاریکی بر تنت تازیانه میزد
و با زبانهای زبرشان
روحت را دار میزدند
خدایت را ملاقات کنم
زخمهای روان و بدنت را
بر صورتش بکوبم و بپرسم
آن زمان که تو زیر شکنجههای ظلم ضجه میزدی داشت چه کار میکرد!؟
🔹 و یک شعر دیگر :
سرزمین عجایب همینجاست!
جایی که با ساچمهی اسارت
آزادی را زخمی میکنن
و امید، تنها پزشک ِ بیمارستانِ رهاییست
خورشید را دار میزنند
تا روشنایی خفه شود
غافل از آنکه جماعت ستارهها
در شب پدیدار میشوند
سرزمین عجایب همینجاست!
کبوتران اندیشهام
برای پروازهای در قفس اشک میریزند
کسی زمزمهبار میگوید:
انگار غم، رنگهای نشاط را
از خداوند رنگینکمان دزدیده است
سرزمین عجایب همینجاست!
مکانی که جای مادر
مهسا و سارینا و نیکا و کیان و... را
خاک در آغوش میگیرد
پوزش که وقت گرانقدرتان را گرفتم جناب دکتر ؛ واقعا احساسات منفی و آزار دهنده به مغزم هجوم آورده بودند و تحملش برام خیلی سخت بود، گفتم شاید چند خطی بنویسم تا کمی مغزم از آشفتگی اش شاید نجات پیدا کنم 😔 ممنون بابت تمام زحمات و آگاهیهایی که به ما میدهید 🙏🏻
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
@drsargolzaei
🔹ایمیل رسیده
🔹خانم سحر:
درود آقای دکتر، وقت شما بخیر
کتاب ما دوباره سبز میشویم را خواندم.
بعد از خواندنش تا یک هفته در حال خودم نبودم، غم بزرگی روی قلبم نشست و تلنگر بزرگی بهم زد. با خودم گفتم اگر من فقط با خواندن این متن اینقدر روانم بهم ریخت پس افرادی که شکنجه شدند چه کشیدند؟! 🥺
و نتیجهی این احساس به یک شعر کوتاه تبدیل شد که گفتم با شما هم به اشتراک بگذارم:
🔹 دلم میخواهد بخاطر آن زمان که
تاریکی بر تنت تازیانه میزد
و با زبانهای زبرشان
روحت را دار میزدند
خدایت را ملاقات کنم
زخمهای روان و بدنت را
بر صورتش بکوبم و بپرسم
آن زمان که تو زیر شکنجههای ظلم ضجه میزدی داشت چه کار میکرد!؟
🔹 و یک شعر دیگر :
سرزمین عجایب همینجاست!
جایی که با ساچمهی اسارت
آزادی را زخمی میکنن
و امید، تنها پزشک ِ بیمارستانِ رهاییست
خورشید را دار میزنند
تا روشنایی خفه شود
غافل از آنکه جماعت ستارهها
در شب پدیدار میشوند
سرزمین عجایب همینجاست!
کبوتران اندیشهام
برای پروازهای در قفس اشک میریزند
کسی زمزمهبار میگوید:
انگار غم، رنگهای نشاط را
از خداوند رنگینکمان دزدیده است
سرزمین عجایب همینجاست!
مکانی که جای مادر
مهسا و سارینا و نیکا و کیان و... را
خاک در آغوش میگیرد
پوزش که وقت گرانقدرتان را گرفتم جناب دکتر ؛ واقعا احساسات منفی و آزار دهنده به مغزم هجوم آورده بودند و تحملش برام خیلی سخت بود، گفتم شاید چند خطی بنویسم تا کمی مغزم از آشفتگی اش شاید نجات پیدا کنم 😔 ممنون بابت تمام زحمات و آگاهیهایی که به ما میدهید 🙏🏻
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
@drsargolzaei
🌀 نشستهای ماهیانهی همداستان با مثنوی با تدریس دکتر سرگلزایی هر ماه به سه صورت حضوری، آنلاین و آفلاین در مرکز مشاورهی روانپویای ونکوور برگزار میشوند.
🔹 موضوع نشست اول: آیا رؤیاهای ما حاوی پیامی هستند؟
🔹 موضوع نشست دوم: پول و معنویت
🔹 موضوع نشست سوم: دین و سیاست
🔹زمان نشست سوم: جمعه هشتم دسامبر ۲۰۲۳ ساعت ۱۷ به وقت ونکوور
🔹 فایل نشستهای قبل از طریق پیام به واتساپ مرکز مشاوره روانپویا قابل تهیه هستند:
+16047191084
@drsargolzaei
🔹 موضوع نشست اول: آیا رؤیاهای ما حاوی پیامی هستند؟
🔹 موضوع نشست دوم: پول و معنویت
🔹 موضوع نشست سوم: دین و سیاست
🔹زمان نشست سوم: جمعه هشتم دسامبر ۲۰۲۳ ساعت ۱۷ به وقت ونکوور
🔹 فایل نشستهای قبل از طریق پیام به واتساپ مرکز مشاوره روانپویا قابل تهیه هستند:
+16047191084
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
کتاب ما دوباره سبز میشویم.pdf
8.3 MB
🔹 نسخهی الکترونیک کتاب
ما دوباره سبز میشویم.
🔹 گزارش خشونت سیستماتیک
حکومت ایران
🔹 نوشتهی دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 لطفا به اشتراک بگذارید.
ما دوباره سبز میشویم.
🔹 گزارش خشونت سیستماتیک
حکومت ایران
🔹 نوشتهی دکتر محمدرضا سرگلزایی
🔹 لطفا به اشتراک بگذارید.
فایل صوتی لایو اینستاگرامی تحلیل فیلم
A Short Film about Love
در کانال پادکستها قرار گرفت. لینک:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1084
@drsargolzaeipodcast
@drsargolzaei
A Short Film about Love
در کانال پادکستها قرار گرفت. لینک:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1084
@drsargolzaeipodcast
@drsargolzaei
Forwarded from Sarvayebaran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹بخش کوتاهی از دوره
📣“آشنایی با اندیشمندان بزرگ جهان”
«رنگین کمان اندیشه»
🔔فرانتس کافکا
🔈توسط: دکتر حسین محمودی
در موسسه سروای باران
🔸️فایل های صوتی این دوره در گروه تلگرامی قرار داده شده است.
🔸هزینه دوره ۲۸۰ هزار تومان برای افراد داخل کشور و ۵۶۰ هزار تومان برای عزیزان خارج کشور
🔸️جهت دریافت فایل های صوتی این دوره لطفا مبلغ دوره را به شماره کارت:
6219
8610
4388
3502
به نام میترا رستمی اصانلو واریز نموده و رسید واریزی را به واتس اپ و یا تلگرام سروای باران،
ارسال نمائید.
جهت دریافت فایل های صوتی دوره و کسب اطلاعات بیشتر
با ما در واتس اپ و تلگرام در ارتباط باشید:
Instagram.com/sarvayebaran
Instagram.com/mitraosanloo
T.me/sarvayebaran
0998 130 72 70
📣“آشنایی با اندیشمندان بزرگ جهان”
«رنگین کمان اندیشه»
🔔فرانتس کافکا
🔈توسط: دکتر حسین محمودی
در موسسه سروای باران
🔸️فایل های صوتی این دوره در گروه تلگرامی قرار داده شده است.
🔸هزینه دوره ۲۸۰ هزار تومان برای افراد داخل کشور و ۵۶۰ هزار تومان برای عزیزان خارج کشور
🔸️جهت دریافت فایل های صوتی این دوره لطفا مبلغ دوره را به شماره کارت:
6219
8610
4388
3502
به نام میترا رستمی اصانلو واریز نموده و رسید واریزی را به واتس اپ و یا تلگرام سروای باران،
ارسال نمائید.
جهت دریافت فایل های صوتی دوره و کسب اطلاعات بیشتر
با ما در واتس اپ و تلگرام در ارتباط باشید:
Instagram.com/sarvayebaran
Instagram.com/mitraosanloo
T.me/sarvayebaran
0998 130 72 70
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
خواهرم انقدر طنازی مکن/با اصول شرع لجبازی نکن
فاطمه علمدار
معلم است.استخدام پیمانی.حراست صدایش کرد و گفت گزارشش را داده اند و باید از دو کتاب«ویژگیهای معلم خوب»از حسین مظاهری و«زیور عفاف:پاسخ به اشکالات و شبهات حجاب اسلامی»از ستار هدایتخواه امتحان بدهد.نگفتند سوالات تستی است یا تشریحی و اینکه حدنصاب قبولی چیست.گفتند بعد از امتحان دوباره گزینشش میکنند و اگر قبول نشد میتواند برود هیئت عالی جذب شکایت کند و اگر آنها هم قبولش نکردند میتواند برود دیوان عالی عدالت اداری شکایت کند و بعد معلوم میشود اخراج میشود یا نه.بنابراین دلیلی ندارد نگران باشد!
زیور عفاف1385چاپ شدو بارها هم تجدیدچاپ.نویسنده اش،نماینده مجالس7و8بود از بویراحمد و دنا.بعد دیگر رای نیاورد و الان انگار عضو هیئت موسس و هیئت امنای بنیاد فرهیختگان ایران است.کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی دارد ولی ننوشته اند از کدام دانشگاه.زیر تیتر«بیحجابی سبب بیماریهای جسمی و روانی»نوشته«هرگاه دیدگان آدمی ولو به ناخودآگاه به چهره آرایش کرده یا به سروگردن برهنه زنی جوان بیفتد،چون عنان خیال در دستش نیست تا مهارش کند،باعث ابتلا به بیماریهای روانی و ضعف اعصاب و کم اشتهایی و اختلالات گوارشی میشود»و زیر تیتر«آثار سوء و خطرات بیحجابی از دیدگاه پزشکی»با ارجاع به کتاب«اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» نوشته رضا پاکنژاد که وقتی در سال60شهید شد30سالش بود،آورده که«مینی ژوپ چربیهای ران را ضخیم کرده و از قواره میاندازد و پاها را مویین کرده و دختران را به اجبار در شلوار فرومیبرد».به سنگ کیسه صفرا و التهابات مثانه هم اشاره کرده.چرا کتابی که ارجاعاتش مال سالها قبل از تولد معلمانی است که باید آن را امتحان بدهند،به عنوان منبع امتحان انتخاب شده؟آیا در همه این40سالی که مسئله حجاب همواره موضوع چالش و صرف بودجه های هنگفت و ایجاد نارضایتیهای اجتماعی جدی و حتی مقابله خشونت امیز مردم و حاکمیت بود،هیچ استدلال قویتر و نویسنده جدیتری،چیزی که متناسب با امروز باشد،نتوانسته بنویسد که لااقل به معلمان این جامعه آموخته شود تا حاکمیت بتواند از ظرفیت انحصاری مدارس به نفع خود استفاده کند؟
به سراغ کتاب آیت الله مظاهری میروم که احتمالا منبع اصلی امتحانست.اولین چاپش سال1370بود و بارها تجدیدچاپ شده.تُرُب و باسلام میفروشندش و نسخههای الکترونیکش و نمونه سوالات کتاب هم به وفور در دسترس است.ولی خب معلمان میدانند که این سوالات فیک است و منفعت طلبان برای کره گرفتن از آب،خودشان را نخود این آش کرده اند!نسخه سال88که چاپ11کتاب است24درس دارد و250ص است.استدلالهایش همانست که در همه این سالها در مدارس آموزش داده شده و حتی آنچه از گناه و عذاب جهنم گفته،در دوران نوجوانی و جوانی باعث رعایت حجاب از طرف خیلی از زنانی شده که امروز خودشان و دخترانشان تن به قانون حجاب نمیدهند: فعالیت اصلی زنان خانه داری،شوهرداری و بچه داریست(ص211)؛وظیفه معلم آموزش نحوه شوهرداری است و اینکه دختر باید باشخصیت باشد و نباید از دیگران توقع داشته باشد،به ویژه توقع بیجا(ص133)؛زن باید مقابل شوهرش متواضع باشد(ص192)؛قرآن میگوید زن شایسته عفت خود را که متعلق به شوهرش است حفظ میکند(ص190)؛اسلام برای زن شخصیت قائلست و او را جواهری میداند که باید مخفی نگه داشت و به او میگوید زیر چادر باش که چادر برای تو شخصیت است.
وقتی قاضی متهم را محکوم میکند که کتاب بخواند یا حراست،معلم را؛ظاهر ماجرا اینست که معتقدند مخاطب عاقل است،عقاید ما عقلانی و قابل استدلال است و هر عقل سلیمی حقانیت آن را میفهمد،کافیست مخاطب آنها را بداند تا بپذیردشان.ولی وقتی کتابهایی تاریخ گذشته با استدلالهایی بی ربط به مسائل روز در اختیارشان گذاشته میشود،ماجرا متفاوت میشود و حتی به نظر میرسد که آنکه قدرت در دست اوست اصلا نمیخواهد مخاطب را متقاعد کند تا با او هم عقیده شود.حتی سعی میکند که ضعیفترین و چالش برانگیزترین استدلالهایش را به او بگوید تا مخاطب به راحتی بتواند استدلالهای مخالف را برایش ردیف کند و آنها را رد کند و بعد به صریحترین و روشنترین شکل،مقابل این واقعیت قرار بگیرد که«متقاعد نشدن من ذره ای برای آنکه قدرت در دست اوست اهمیتی ندارد».
میگویند یکی از راههای مصون کردن افراد در برابر شستشوی مغزی اینست که آنها را با طرح استدلالهای ضعیف،واکسینه کنید.طوریکه ذهنشان فعال شود و بتوانند استدلالهایی قوی و خلاقانه برای دفاع از عقیده شان بسازند.ولی میدانید یک راه خوب برای همرنگ کردن آدمها و وادارکردنشان به اطاعت کورکورانه چیست؟اینکه با استدلالهای ضعیف بمبارانشان کنید و هزینه مخالفت کردنشان را هم بالا ببرید،انقدر که از مقاومت کردن خسته شوند و فریاد بزنند حق باتوست،فقط رهایم کن!
فاطمه علمدار
معلم است.استخدام پیمانی.حراست صدایش کرد و گفت گزارشش را داده اند و باید از دو کتاب«ویژگیهای معلم خوب»از حسین مظاهری و«زیور عفاف:پاسخ به اشکالات و شبهات حجاب اسلامی»از ستار هدایتخواه امتحان بدهد.نگفتند سوالات تستی است یا تشریحی و اینکه حدنصاب قبولی چیست.گفتند بعد از امتحان دوباره گزینشش میکنند و اگر قبول نشد میتواند برود هیئت عالی جذب شکایت کند و اگر آنها هم قبولش نکردند میتواند برود دیوان عالی عدالت اداری شکایت کند و بعد معلوم میشود اخراج میشود یا نه.بنابراین دلیلی ندارد نگران باشد!
زیور عفاف1385چاپ شدو بارها هم تجدیدچاپ.نویسنده اش،نماینده مجالس7و8بود از بویراحمد و دنا.بعد دیگر رای نیاورد و الان انگار عضو هیئت موسس و هیئت امنای بنیاد فرهیختگان ایران است.کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی دارد ولی ننوشته اند از کدام دانشگاه.زیر تیتر«بیحجابی سبب بیماریهای جسمی و روانی»نوشته«هرگاه دیدگان آدمی ولو به ناخودآگاه به چهره آرایش کرده یا به سروگردن برهنه زنی جوان بیفتد،چون عنان خیال در دستش نیست تا مهارش کند،باعث ابتلا به بیماریهای روانی و ضعف اعصاب و کم اشتهایی و اختلالات گوارشی میشود»و زیر تیتر«آثار سوء و خطرات بیحجابی از دیدگاه پزشکی»با ارجاع به کتاب«اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» نوشته رضا پاکنژاد که وقتی در سال60شهید شد30سالش بود،آورده که«مینی ژوپ چربیهای ران را ضخیم کرده و از قواره میاندازد و پاها را مویین کرده و دختران را به اجبار در شلوار فرومیبرد».به سنگ کیسه صفرا و التهابات مثانه هم اشاره کرده.چرا کتابی که ارجاعاتش مال سالها قبل از تولد معلمانی است که باید آن را امتحان بدهند،به عنوان منبع امتحان انتخاب شده؟آیا در همه این40سالی که مسئله حجاب همواره موضوع چالش و صرف بودجه های هنگفت و ایجاد نارضایتیهای اجتماعی جدی و حتی مقابله خشونت امیز مردم و حاکمیت بود،هیچ استدلال قویتر و نویسنده جدیتری،چیزی که متناسب با امروز باشد،نتوانسته بنویسد که لااقل به معلمان این جامعه آموخته شود تا حاکمیت بتواند از ظرفیت انحصاری مدارس به نفع خود استفاده کند؟
به سراغ کتاب آیت الله مظاهری میروم که احتمالا منبع اصلی امتحانست.اولین چاپش سال1370بود و بارها تجدیدچاپ شده.تُرُب و باسلام میفروشندش و نسخههای الکترونیکش و نمونه سوالات کتاب هم به وفور در دسترس است.ولی خب معلمان میدانند که این سوالات فیک است و منفعت طلبان برای کره گرفتن از آب،خودشان را نخود این آش کرده اند!نسخه سال88که چاپ11کتاب است24درس دارد و250ص است.استدلالهایش همانست که در همه این سالها در مدارس آموزش داده شده و حتی آنچه از گناه و عذاب جهنم گفته،در دوران نوجوانی و جوانی باعث رعایت حجاب از طرف خیلی از زنانی شده که امروز خودشان و دخترانشان تن به قانون حجاب نمیدهند: فعالیت اصلی زنان خانه داری،شوهرداری و بچه داریست(ص211)؛وظیفه معلم آموزش نحوه شوهرداری است و اینکه دختر باید باشخصیت باشد و نباید از دیگران توقع داشته باشد،به ویژه توقع بیجا(ص133)؛زن باید مقابل شوهرش متواضع باشد(ص192)؛قرآن میگوید زن شایسته عفت خود را که متعلق به شوهرش است حفظ میکند(ص190)؛اسلام برای زن شخصیت قائلست و او را جواهری میداند که باید مخفی نگه داشت و به او میگوید زیر چادر باش که چادر برای تو شخصیت است.
وقتی قاضی متهم را محکوم میکند که کتاب بخواند یا حراست،معلم را؛ظاهر ماجرا اینست که معتقدند مخاطب عاقل است،عقاید ما عقلانی و قابل استدلال است و هر عقل سلیمی حقانیت آن را میفهمد،کافیست مخاطب آنها را بداند تا بپذیردشان.ولی وقتی کتابهایی تاریخ گذشته با استدلالهایی بی ربط به مسائل روز در اختیارشان گذاشته میشود،ماجرا متفاوت میشود و حتی به نظر میرسد که آنکه قدرت در دست اوست اصلا نمیخواهد مخاطب را متقاعد کند تا با او هم عقیده شود.حتی سعی میکند که ضعیفترین و چالش برانگیزترین استدلالهایش را به او بگوید تا مخاطب به راحتی بتواند استدلالهای مخالف را برایش ردیف کند و آنها را رد کند و بعد به صریحترین و روشنترین شکل،مقابل این واقعیت قرار بگیرد که«متقاعد نشدن من ذره ای برای آنکه قدرت در دست اوست اهمیتی ندارد».
میگویند یکی از راههای مصون کردن افراد در برابر شستشوی مغزی اینست که آنها را با طرح استدلالهای ضعیف،واکسینه کنید.طوریکه ذهنشان فعال شود و بتوانند استدلالهایی قوی و خلاقانه برای دفاع از عقیده شان بسازند.ولی میدانید یک راه خوب برای همرنگ کردن آدمها و وادارکردنشان به اطاعت کورکورانه چیست؟اینکه با استدلالهای ضعیف بمبارانشان کنید و هزینه مخالفت کردنشان را هم بالا ببرید،انقدر که از مقاومت کردن خسته شوند و فریاد بزنند حق باتوست،فقط رهایم کن!
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Cartoon By: Silvano Mello 🔹Gender violence🔹 Violence against women is a serious problem worldwide. There is an urgent need for severe measures against acts if such violence #گفتوگو_کنیم 🔹 شما چه پیشنهادهایی برای مقابله با خشونت علیه زنان در ایران دارید؟…
🔹️ #گفتوگو_کنیم
🔹 موضوع: خشونت علیه زنان
🔹 نام مستعار:
من خانمی ۳۷ ساله و دارای دو فرزند هستم. همسرم انسان خوبی است اما متأسفانه بدلیل مشکلات اضطرابی (که این را بعد ها متوجه شدم) همیشه من را مورد خشونت کلامی قرار میدادند و بعد از ناراحتی من عذرخواهی میکردند؛ اما با گذشت زمان دیگر عذرخواهی هم کم شد و رفته رفته من هم زود عصبی میشدم و مقابله به مثل میکردم و با فریاد به رفتارهای او اعتراض میکردم. تا اینکه سعی کردم ابتدا خودم را آرام کنم و علت پرخاشگری اورا پیدا کنم و علت تداوم رفتارهای خشونتورزانهی او را در این دیدم که ایشان هزینهی زیادی بابت رفتارهایش نمیپردازد و اصلا هم حاضر به کمک گرفتن از تراپیست و پزشک نبودند. بنابراین تصمیم گرفتم بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک و تحمل این وضعیت (که همیشه میگفتم بخاطر فرزندانم است) اقدامات جدیتری انجام دهم. بعد از گفتگو در این مورد با صراحت از جدایی صحبت کردم و گفتم این دفعه بخاطر فرزندانم میخواهم جدا شوم چون هم من و هم انها حق دارند در آرامش زندگی کنند و در این راستا خانوادهام هم از این تصمیم اعلام حمایت کردند و به این ترتیب با فشار بیشتر مجبور شدند هم از تراپیست کمک بگیرند و هم خشم خود را کنترل کنند. البته که هنوز هم رفتارش ادامه دارد اما خیلی شدت آن کم شده است. متأسفانه بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز در فرهنگ ما اصلا خشونت به حساب نمیآیند و ما خانمها آنها را به عنوان الگوهای تکراری رفتار همسر یا پدر یا برادر میپذیریم. با این وجود که من هنور هم خودم را قربانی رفتارهای خشونتآمیز میدانم، قانون و عرف جامعه چنین نظری ندارند. عمیقا معتقدم وضع قوانین در این زمینه و همچنین آموزش رسمی و بالا رفتن آگاهیهای عمومی در این موضوع میتواند منجر به بهبود این وضعیت شود.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 موضوع: خشونت علیه زنان
🔹 نام مستعار:
من خانمی ۳۷ ساله و دارای دو فرزند هستم. همسرم انسان خوبی است اما متأسفانه بدلیل مشکلات اضطرابی (که این را بعد ها متوجه شدم) همیشه من را مورد خشونت کلامی قرار میدادند و بعد از ناراحتی من عذرخواهی میکردند؛ اما با گذشت زمان دیگر عذرخواهی هم کم شد و رفته رفته من هم زود عصبی میشدم و مقابله به مثل میکردم و با فریاد به رفتارهای او اعتراض میکردم. تا اینکه سعی کردم ابتدا خودم را آرام کنم و علت پرخاشگری اورا پیدا کنم و علت تداوم رفتارهای خشونتورزانهی او را در این دیدم که ایشان هزینهی زیادی بابت رفتارهایش نمیپردازد و اصلا هم حاضر به کمک گرفتن از تراپیست و پزشک نبودند. بنابراین تصمیم گرفتم بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک و تحمل این وضعیت (که همیشه میگفتم بخاطر فرزندانم است) اقدامات جدیتری انجام دهم. بعد از گفتگو در این مورد با صراحت از جدایی صحبت کردم و گفتم این دفعه بخاطر فرزندانم میخواهم جدا شوم چون هم من و هم انها حق دارند در آرامش زندگی کنند و در این راستا خانوادهام هم از این تصمیم اعلام حمایت کردند و به این ترتیب با فشار بیشتر مجبور شدند هم از تراپیست کمک بگیرند و هم خشم خود را کنترل کنند. البته که هنوز هم رفتارش ادامه دارد اما خیلی شدت آن کم شده است. متأسفانه بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز در فرهنگ ما اصلا خشونت به حساب نمیآیند و ما خانمها آنها را به عنوان الگوهای تکراری رفتار همسر یا پدر یا برادر میپذیریم. با این وجود که من هنور هم خودم را قربانی رفتارهای خشونتآمیز میدانم، قانون و عرف جامعه چنین نظری ندارند. عمیقا معتقدم وضع قوانین در این زمینه و همچنین آموزش رسمی و بالا رفتن آگاهیهای عمومی در این موضوع میتواند منجر به بهبود این وضعیت شود.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
Forwarded from مقصود فراستخواه
عمل خواندن همچون کنش جمعی
مقصود فراستخواه
به مناسبت کتاب وجامعه
در بوکلند مارکیز تهران
سه شنبه 30 آبان 1402
ساعت 6 عصر
سعادتآباد تهران، خیابان سرو شرقی، مجتمع تجاری مارکیز، طبقهی دوم
مقصود فراستخواه
به مناسبت کتاب وجامعه
در بوکلند مارکیز تهران
سه شنبه 30 آبان 1402
ساعت 6 عصر
سعادتآباد تهران، خیابان سرو شرقی، مجتمع تجاری مارکیز، طبقهی دوم
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️اسلامگرایی مقوّم ملیگرایی و بالعکس: دشمنیهای تقویتکننده
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دشمنی با دیگری همیشه تضعیفکننده یا نابودکنندهی دیگری نیست، گاهی برعکس، تقویتکننده و قوامبخش دیگری است. این حقیقتی است که در تاریخ معاصر بارها در کشاکش ایدهئولوژیهای متخاصم تحقق یافته است. ایدهئولوژیهای متخاصم بسیاری وقتها به جای حذف دیگری، او را میپرورانند؛ درست همانطور که اسرائیل حماس را میپروراند و حماس برای اسرائیل فرصت فراهم میکند. میتوانیم به چنین پدیدهای بگوییم تقابل تقویتکنندهی حریف.
دو ایدهئولوژیی ملیگرایی و اسلامگرایی در ایران دائما علیه هم موضع گرفته اند و هر بار آنکه در قدرت بوده کوشیده آن دیگری را حذف کند، اما همیشه نتیجه بر عکس بوده است.
از دل سلطهی ایدهئولوژیی ملیگرایی در عصر پهلوی اسلامگرایی تقویت شده و به اوج خود رسیده است، زیرا صاحبان این ایدهئولوژی کوشیدند تاریخ و میراث اسلامیی ایران را نادیده بگیرند. در دورهی اخیر یعنی بعد از انقلاب ۵۷ اسلامگرایان تلاش کردند، تاریخ و میراث ایرانیی ایران را حذف کنند یا نادیده بگیرند و تحقیر کنند و عملا ملیگرایی را تقویت کرده اند.
هر یک از این ایدهئولوژیها روایت خاصی از ایران را برساخت و حقنه کرده اند و هر یک کوشیده اند اسطورههای خود را به انسان ایرانی تحمیل کنند. در واقع، منطق هر دو یکی بوده: بازگشت به گذشته و اسطورهسازی از چهرههای کهن و تقدیس عناصر میراثی.
اما برخوردهای حذفی و انحصارگرایی و برساختهای ایدهئولوژیک از تاریخ و اسطورهسازی از چهرههای کهن راه حل نیست. هویتمندیی میراثی راه حل نیست، مساله است. ما نیازمند هویتمندیی بدیل هستیم: هویتمندیی آفرینشگرانه.
ما نه میتوانیم تاریخ ایرانیی ایران را حذف کنیم و نه تاریخ اسلامیی ایران را. نه میتوانیم میراث ایرانیی ایران را نادیده بگیریم و نه میراث اسلامیی ایران را. اما از سوی دیگر تقدیس هیچیک از این دو بخش از تاریخ و میراث ایران راهگشا نیست.
رویکرد موثر به تاریخ و فرهنگ و میراث ایرانی، رویکرد انتقادی است؛ نه تقدیس و اسطورهسازی و نه حذف و طرد. میراث و تاریخ را نباید طرد و نفی کرد و نباید تقدیس و تکریم کرد بلکه باید آن را طیی بررسی و ارزیابیی انتقادی مورد نقد و سنجش دقیق قرار داد.
اسلامگرایان در ایران معاصر همیشه با اسطورههای ایرانی مشکل داشته اند و هرگز مواجههی کارآمدی را بروز نداده اند. بهعنوان مثال، آنان یا کورش را با مقدار زیادی تخیل با یک چهرهی قرآنی به نام ذوالقرنین تطبیق داده اند و آن را بهنحو تخیلی از آن خودسازی کرده اند یا بهکلی آن را نفی یا انکار کرده اند.
#کورش
#ملیگرایی
#اسلامگرایی
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دشمنی با دیگری همیشه تضعیفکننده یا نابودکنندهی دیگری نیست، گاهی برعکس، تقویتکننده و قوامبخش دیگری است. این حقیقتی است که در تاریخ معاصر بارها در کشاکش ایدهئولوژیهای متخاصم تحقق یافته است. ایدهئولوژیهای متخاصم بسیاری وقتها به جای حذف دیگری، او را میپرورانند؛ درست همانطور که اسرائیل حماس را میپروراند و حماس برای اسرائیل فرصت فراهم میکند. میتوانیم به چنین پدیدهای بگوییم تقابل تقویتکنندهی حریف.
دو ایدهئولوژیی ملیگرایی و اسلامگرایی در ایران دائما علیه هم موضع گرفته اند و هر بار آنکه در قدرت بوده کوشیده آن دیگری را حذف کند، اما همیشه نتیجه بر عکس بوده است.
از دل سلطهی ایدهئولوژیی ملیگرایی در عصر پهلوی اسلامگرایی تقویت شده و به اوج خود رسیده است، زیرا صاحبان این ایدهئولوژی کوشیدند تاریخ و میراث اسلامیی ایران را نادیده بگیرند. در دورهی اخیر یعنی بعد از انقلاب ۵۷ اسلامگرایان تلاش کردند، تاریخ و میراث ایرانیی ایران را حذف کنند یا نادیده بگیرند و تحقیر کنند و عملا ملیگرایی را تقویت کرده اند.
هر یک از این ایدهئولوژیها روایت خاصی از ایران را برساخت و حقنه کرده اند و هر یک کوشیده اند اسطورههای خود را به انسان ایرانی تحمیل کنند. در واقع، منطق هر دو یکی بوده: بازگشت به گذشته و اسطورهسازی از چهرههای کهن و تقدیس عناصر میراثی.
اما برخوردهای حذفی و انحصارگرایی و برساختهای ایدهئولوژیک از تاریخ و اسطورهسازی از چهرههای کهن راه حل نیست. هویتمندیی میراثی راه حل نیست، مساله است. ما نیازمند هویتمندیی بدیل هستیم: هویتمندیی آفرینشگرانه.
ما نه میتوانیم تاریخ ایرانیی ایران را حذف کنیم و نه تاریخ اسلامیی ایران را. نه میتوانیم میراث ایرانیی ایران را نادیده بگیریم و نه میراث اسلامیی ایران را. اما از سوی دیگر تقدیس هیچیک از این دو بخش از تاریخ و میراث ایران راهگشا نیست.
رویکرد موثر به تاریخ و فرهنگ و میراث ایرانی، رویکرد انتقادی است؛ نه تقدیس و اسطورهسازی و نه حذف و طرد. میراث و تاریخ را نباید طرد و نفی کرد و نباید تقدیس و تکریم کرد بلکه باید آن را طیی بررسی و ارزیابیی انتقادی مورد نقد و سنجش دقیق قرار داد.
اسلامگرایان در ایران معاصر همیشه با اسطورههای ایرانی مشکل داشته اند و هرگز مواجههی کارآمدی را بروز نداده اند. بهعنوان مثال، آنان یا کورش را با مقدار زیادی تخیل با یک چهرهی قرآنی به نام ذوالقرنین تطبیق داده اند و آن را بهنحو تخیلی از آن خودسازی کرده اند یا بهکلی آن را نفی یا انکار کرده اند.
#کورش
#ملیگرایی
#اسلامگرایی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🌀 پروژهی درمان رایگان آسیبدیدگان خشونت حکومتی در ایران ادامه دارد.
🔹 با جراحتهایتان تنها نمانید.
🔹 لطفا برای برقراری ارتباط با درمانگر، شرح حال مختصرتان را به من ایمیل کنید:
isssp@yahoo.com
🔹 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
🔹 لطفا به اشتراک بگذارید.
@drsargolzaei
🔹 با جراحتهایتان تنها نمانید.
🔹 لطفا برای برقراری ارتباط با درمانگر، شرح حال مختصرتان را به من ایمیل کنید:
isssp@yahoo.com
🔹 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
🔹 لطفا به اشتراک بگذارید.
@drsargolzaei
🌀 ۲۵ نوامبر برابر با چهارم آذر
روز رفع خشونت علیه زنان است.
🔹 سخنرانی دکتر سرگلزایی در روز زن
(مارچ ۲۰۲۳):
https://youtu.be/k3DuFerxa3g
🔹 سخنرانی دکتر سرگلزایی در شهریور ۱۳۹۹ :
https://t.me/drsargolzaeipodcast/887
🔹لینک مربوطه در سایت سازمان ملل متحد:
https://www.un.org/en/observances/ending-violence-against-women-day
🔹 لینک کمپین پایان دادن به خشونت علیه زنان:
https://www.unwomen.org/en/what-we-do/ending-violence-against-women/unite
🔹 فیلم کوتاه (۱۰ دقیقهای) فرانسوی دربارهٔ سکسیسم. این فیلم خلاق جامعهای خیالی را تصویر کرده که زنان، به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حقوق مردان تجاوز میکنند (یک دنیای وارونه)؛ این فیلم به مردان کمک میکند که درک کنند زنان در چه شرایطی قرار دارند:
https://youtu.be/V4UWxlVvT1A?si=6jtnCoNXDu6pM-wG
@drsargolzaei
روز رفع خشونت علیه زنان است.
🔹 سخنرانی دکتر سرگلزایی در روز زن
(مارچ ۲۰۲۳):
https://youtu.be/k3DuFerxa3g
🔹 سخنرانی دکتر سرگلزایی در شهریور ۱۳۹۹ :
https://t.me/drsargolzaeipodcast/887
🔹لینک مربوطه در سایت سازمان ملل متحد:
https://www.un.org/en/observances/ending-violence-against-women-day
🔹 لینک کمپین پایان دادن به خشونت علیه زنان:
https://www.unwomen.org/en/what-we-do/ending-violence-against-women/unite
🔹 فیلم کوتاه (۱۰ دقیقهای) فرانسوی دربارهٔ سکسیسم. این فیلم خلاق جامعهای خیالی را تصویر کرده که زنان، به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حقوق مردان تجاوز میکنند (یک دنیای وارونه)؛ این فیلم به مردان کمک میکند که درک کنند زنان در چه شرایطی قرار دارند:
https://youtu.be/V4UWxlVvT1A?si=6jtnCoNXDu6pM-wG
@drsargolzaei
YouTube
ساختار قدرت، اقتصاد جنسی و جنسیتزدگی
به مناسبت روز جهانی زن
موضوع: ساختار قدرت، اقتصاد جنسی و جنسیتزدگی
دکتر محمد رضا سرگلزایی
انجمن زنان ایرانی نیوزیلند
#دکترـسرگلزایی
https://drsargolzaei.com/
https://t.me/drsargolzaeipodcast
https://t.me/drsargolzaei
دکتر سرگلزایی روانپزشک
#دکتر_سرگلزایی…
موضوع: ساختار قدرت، اقتصاد جنسی و جنسیتزدگی
دکتر محمد رضا سرگلزایی
انجمن زنان ایرانی نیوزیلند
#دکترـسرگلزایی
https://drsargolzaei.com/
https://t.me/drsargolzaeipodcast
https://t.me/drsargolzaei
دکتر سرگلزایی روانپزشک
#دکتر_سرگلزایی…
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
.
مبارزان عرصه زندگی روزمره
فاطمه علمدار
پیام میدهم که خانم دکتر،فلانی هستم،برای فلان نشست میخواهم هماهنگ کنم با شما و جواب میدهد سلام آقای دکتر!جواب میدهم:البته من خانم هستم و میخندیم.
بخاری را میدهم تعمیر.پیرمرد میگوید شماره ات را بگو.میگویم.میپرسد آقای؟میخندم و میگویم خانم هستم و فکر میکنم در دنیای ارزشی اش،پرسیدن فامیلی یک خانم را بد میداند.
دوست عزیزی همسرم را کنار میکشد و سعی میکند با غیرمستقیم ترین حالت ممکن برایش از اهمیت غیرت و ضرورت نظارت بیشتر بر زن بگوید.همسرم برایم تعریف میکند و میخندیم.
پسرم از اردو برگشته.کلافه میگوید خوش نگذشت.میگوید بچه ها همه اش به دخترها متلک میگفتند.من کنارشان نماندم.پسرم حاضر است تنها باشد ولی لذت مبتذل آزار زنان را بازتولید نکند.چقدر بهش افتخار کردم.
ماشین را برده ام تعمیرگاه.تمام میشود.میگویم چقدر بدهم؟میگوید بگویید آقاتون تماس بگیره.میخندم و میگویم یعنی به خودم نمیگین؟چندثانیه هنگ میکند و بعد خجالت زده میگوید ببخشید و کارت میکشم.برای همسرم تعریف میکنم و میخندیم.
پسرم را کلاس ثبت نام کرده ام.هر ترم راجع به وسایل و شهریه با استادش چت میکنم.هربار بهم میگوید آقای فلانی و هربار کاری دارد به پسرم میگوید به پدرت بگو فلان و همه میدانیم منظورش از پدر،من هستم.میخندیم.
شبه مردی همسرم را کنار میکشد و برادرانه بهش میگوید این تیپ زنها،مردها را نابود میکنند.مواظب خودت باش و وجود همسرم پر از انزجار میشود.میخندیم.تلخ میخندیم.
میخندیم چون عمیق نشدن در حجم تلخی نادیده گرفته شدنی که زنان و مردانِ ناهمسو با ارزشهای پدرسالارانه را در برگرفته،تنها راه بقای ماست.اگر نخندیم فرومیپاشیم؛ولی گاهی نمیشود خندید.
روزی که در دادگاه خانواده نقش نفقه بگیر را بازی کردم تا سیستم خودش از مسیر خودش به این نتیجه برسد که مردی که ولایت من را برعهده دارد توان ادای تکلیفش را ندارد،نتوانستم بخندم.
روزی که از مولی عنه بودنِ کسی که گمان میکرد چون مذکر متولد شده است بر من ولایت دارد و سیستم هم این گمانش را تایید میکرد خارج شدم، ولی فرزندم تحت ولایت ماند چون ولایت ناشی از اسپرم ذاتی است،نتوانستم بخندم.
و همه روزهایی که برادرانم را،چون حاضر نبودند باور کنند"ذاتا کنترل غریزه جنسیشان را ندارند و ذاتا نمیتوانند با زنان رفتار انسانی داشته باشند" تحقیر میکردند؛و همه روزهایی که خواهرانم را سرکوب میکردند؛نتوانستم بخندم.
امروز #۲۵_نوامبر است و من هی یادم میرود به آن روزهایی که صداهایی مردانه فریاد میزدند "هیز تویی،هرزه تویی" و صداهایی زنانه ادامه میدادند "زن آزاده منم" و طنین مصمم پاهایی که به زمین کوبیده میشد...
تلاش برای آزادی و آزادگی،مبارزه ای هر روزه است و آدمهایی که دغدغه زندگی اخلاقی و انسانی را دارند،راهی به جز تلاش برای خودآگاهی و واکاوی مدام باورها و کلیشه هایشان ندارند و من دلم گرم است به این مبارزان عرصه زندگی روزمره و تغییرات کوچکی که رقم میزنند ...
@fsalamdar
مبارزان عرصه زندگی روزمره
فاطمه علمدار
پیام میدهم که خانم دکتر،فلانی هستم،برای فلان نشست میخواهم هماهنگ کنم با شما و جواب میدهد سلام آقای دکتر!جواب میدهم:البته من خانم هستم و میخندیم.
بخاری را میدهم تعمیر.پیرمرد میگوید شماره ات را بگو.میگویم.میپرسد آقای؟میخندم و میگویم خانم هستم و فکر میکنم در دنیای ارزشی اش،پرسیدن فامیلی یک خانم را بد میداند.
دوست عزیزی همسرم را کنار میکشد و سعی میکند با غیرمستقیم ترین حالت ممکن برایش از اهمیت غیرت و ضرورت نظارت بیشتر بر زن بگوید.همسرم برایم تعریف میکند و میخندیم.
پسرم از اردو برگشته.کلافه میگوید خوش نگذشت.میگوید بچه ها همه اش به دخترها متلک میگفتند.من کنارشان نماندم.پسرم حاضر است تنها باشد ولی لذت مبتذل آزار زنان را بازتولید نکند.چقدر بهش افتخار کردم.
ماشین را برده ام تعمیرگاه.تمام میشود.میگویم چقدر بدهم؟میگوید بگویید آقاتون تماس بگیره.میخندم و میگویم یعنی به خودم نمیگین؟چندثانیه هنگ میکند و بعد خجالت زده میگوید ببخشید و کارت میکشم.برای همسرم تعریف میکنم و میخندیم.
پسرم را کلاس ثبت نام کرده ام.هر ترم راجع به وسایل و شهریه با استادش چت میکنم.هربار بهم میگوید آقای فلانی و هربار کاری دارد به پسرم میگوید به پدرت بگو فلان و همه میدانیم منظورش از پدر،من هستم.میخندیم.
شبه مردی همسرم را کنار میکشد و برادرانه بهش میگوید این تیپ زنها،مردها را نابود میکنند.مواظب خودت باش و وجود همسرم پر از انزجار میشود.میخندیم.تلخ میخندیم.
میخندیم چون عمیق نشدن در حجم تلخی نادیده گرفته شدنی که زنان و مردانِ ناهمسو با ارزشهای پدرسالارانه را در برگرفته،تنها راه بقای ماست.اگر نخندیم فرومیپاشیم؛ولی گاهی نمیشود خندید.
روزی که در دادگاه خانواده نقش نفقه بگیر را بازی کردم تا سیستم خودش از مسیر خودش به این نتیجه برسد که مردی که ولایت من را برعهده دارد توان ادای تکلیفش را ندارد،نتوانستم بخندم.
روزی که از مولی عنه بودنِ کسی که گمان میکرد چون مذکر متولد شده است بر من ولایت دارد و سیستم هم این گمانش را تایید میکرد خارج شدم، ولی فرزندم تحت ولایت ماند چون ولایت ناشی از اسپرم ذاتی است،نتوانستم بخندم.
و همه روزهایی که برادرانم را،چون حاضر نبودند باور کنند"ذاتا کنترل غریزه جنسیشان را ندارند و ذاتا نمیتوانند با زنان رفتار انسانی داشته باشند" تحقیر میکردند؛و همه روزهایی که خواهرانم را سرکوب میکردند؛نتوانستم بخندم.
امروز #۲۵_نوامبر است و من هی یادم میرود به آن روزهایی که صداهایی مردانه فریاد میزدند "هیز تویی،هرزه تویی" و صداهایی زنانه ادامه میدادند "زن آزاده منم" و طنین مصمم پاهایی که به زمین کوبیده میشد...
تلاش برای آزادی و آزادگی،مبارزه ای هر روزه است و آدمهایی که دغدغه زندگی اخلاقی و انسانی را دارند،راهی به جز تلاش برای خودآگاهی و واکاوی مدام باورها و کلیشه هایشان ندارند و من دلم گرم است به این مبارزان عرصه زندگی روزمره و تغییرات کوچکی که رقم میزنند ...
@fsalamdar