Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#کلاس_آنلاین
#انحراف_جنسی
معرفی درسگفتار:
انحراف جنسی چیست؟
(کاوشی زیستی-روانی-اجتماعی دربارۀ مرزهای سلامت و انحراف در سکس)
زمان:
جمعه هفدهم دیماه ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۰ تا ۱۳:۳۰
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
هزینه : ۲۷۰۰۰۰تومان
جمعه ۱۷ دیماه ساعت ۹/۳۰ تا ۱۳/۳۰
☎️09121483033
021-88109349
@aftabemehr
معرفی دوره:
تغییرات فرهنگی-اجتماعی و فروپاشی ارزش.های سنتی باعث شده که حوزۀ رابطۀ جنسی از حوزه.های پرتنش زندگی بینفردی ما باشد. هر روز با این پرسش مواجهیم که آیا تنوعطلبی جنسی، سکس گروهی و سکسچت نشانۀ اختلال روانی هستند یا خیر؟ هر روز مرزهای وفاداری و خیانت جنسی بین همسران به چالش کشیده میشوند: آیا ارسال یک استیکر در فضای مجازی را میتوان خیانت محسوب کرد؟ و هنوز بخشی از جامعۀ ما متقاعد نشده است که چرا روانپزشکان خود ارضایی را انحراف نمیدانند و چرا همجنسگرایی از فهرست اختلالات روانی حذف شده است.
در این وبینار به کاوشی زیستی-روانی-اجتماعی و چندمنظری (مولتی دیسیپلیناری) راجع به مرزها و ملاکهای سلامت و انحراف جنسی خواهیم پرداخت و پروندههایی بالینی و اجتماعی را مورد گفت و گو قرار خواهیم داد.
@drsargolzaei
#انحراف_جنسی
معرفی درسگفتار:
انحراف جنسی چیست؟
(کاوشی زیستی-روانی-اجتماعی دربارۀ مرزهای سلامت و انحراف در سکس)
زمان:
جمعه هفدهم دیماه ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۰ تا ۱۳:۳۰
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
هزینه : ۲۷۰۰۰۰تومان
جمعه ۱۷ دیماه ساعت ۹/۳۰ تا ۱۳/۳۰
☎️09121483033
021-88109349
@aftabemehr
معرفی دوره:
تغییرات فرهنگی-اجتماعی و فروپاشی ارزش.های سنتی باعث شده که حوزۀ رابطۀ جنسی از حوزه.های پرتنش زندگی بینفردی ما باشد. هر روز با این پرسش مواجهیم که آیا تنوعطلبی جنسی، سکس گروهی و سکسچت نشانۀ اختلال روانی هستند یا خیر؟ هر روز مرزهای وفاداری و خیانت جنسی بین همسران به چالش کشیده میشوند: آیا ارسال یک استیکر در فضای مجازی را میتوان خیانت محسوب کرد؟ و هنوز بخشی از جامعۀ ما متقاعد نشده است که چرا روانپزشکان خود ارضایی را انحراف نمیدانند و چرا همجنسگرایی از فهرست اختلالات روانی حذف شده است.
در این وبینار به کاوشی زیستی-روانی-اجتماعی و چندمنظری (مولتی دیسیپلیناری) راجع به مرزها و ملاکهای سلامت و انحراف جنسی خواهیم پرداخت و پروندههایی بالینی و اجتماعی را مورد گفت و گو قرار خواهیم داد.
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر حسین محمودی (Hossein Mahmoudi)
سال ۲۰۲۲ میلادی آغاز شد. معمولا در چنین روزهایی شاهد نگاهی کلی به کارنامه سالی که گذشت هستیم. فصل ارائۀ آمارها فرارسیده است. آنچه بیش از همه به چشم میخورد فهرستی از ناکامی ها و اتفاقات ناگوار است که در سالی که پشت سر گذاشته ایم، رخ داده اند. آمار مرگ و میرهای رخ داده، جنگها، منازعات سیاسی و ...
اما آمارها به برخی چیزها توجهی ندارند و برخی موارد دیگر نیز آنچنان نگاه کلی دارد که حقیقت هایی از جنس روشنایی، زیبایی و خیر، و گاه از جنس تاریکی و رنج از چشم ما پنهان میمانند. من در دو گام از شما دعوت میکنم به این نکات توجه کنید.
در گام نخست بیایید نگاهی به نیمۀ پر لیوان بیاندازیم و به اتفاقات خوب بیشماری فکر کنیم که آمارها به آنها بی توجهند، به این چند نمونه توجه کنید:
- در سالی که گذشت، کشف واکسن کرونا و توزیع آن به بازار که جان میلیون ها نفر را نجات داد. به تعداد این انسان های نجات یافته در کمتر آماری اشاره می شود. هر روزه آمار درگذشتگان اعلام میشود، اما آمار نجات یافتگان نه. ناگفته نماند که تمامی ما نجات یافتگان جان خود را مدیون علم نوین تجربی و تلاش دانشمندان دانش پزشکی هستیم که حتی آنها را به نام ندیده ایم و نمی شناسیم و نه هیچ نیروی ماورایی و یا مدعیان دسترسی به عالم غیب. شاید خود شما هم یکی از کسانی باشید که به خاطر واکسیناسیون علیرغم درگیر شدن با این بیماری نجات یافته اید و یا دست کم در نزدیکی خود کسانی را سراغ داشته باشید که اینچنین از دام مرگ رسته باشند. اکنون بسیاری انسان ها هستند که در صورت واکسینه نشدن ممکن بود دیگر در میان ما نباشند. البته داستان مدیریت معیوب و همراه با تأخیر همین واکسیناسیون در برخی از کشورها منجر به از دست رفتن جان بسیاری از انسان ها شد که این موضوع به نوبه خود جای توجه ویژه دارد و البته باید در همان فهرست ناکامی ها از آن یاد شود.
- در سالی که گذشت، خواندن کتابهایی یا دیدن فیلمهایی توانست به عمق نگاه بسیاری از انسان ها به زندگی بیافزاید و تأثیرات مثبتی در زندگی آنها داشته باشد. در هیچ کدام از آمارها نمیتوانید نشانهای از این موارد بیابید.
- در سالی که گذشت، انسانهایی بخشی از وقت یا درآمد خود را صرف رسیدگی به مشکلات دیگر همنوعان خود کردند و در جهت کاستن از رنج آنها گام برداشتند.
- در سالی که گذشت، ایدۀ خلق آثار بسیار زیبای هنری در ذهن هنرمندانی شکل گرفته است که در سال آینده قرار است ما نیز در بهره بردن از این زیبایی با آنها سهیم شویم.
- در سالی که گذشت، انسانهایی علیرغم احساس پوچی و بیمعنایی و یا باوجود رنج های فراوان جسمی یا عاطفی، با یافتن معنایی هرچند کوچک و موقتی همچنان تصمیم گرفتند که به زندگی ادامه دهند.
می بینید؟ در آمارها به چنین مواردی اشاره نمی شود. حال آن که همه می دانیم اینها نیز اتفاقات خوبی هستند که در همین سالی که گذشت اتفاق افتاده اند.
اما در گام دوم، توجه به جنبههای تاریک زندگی و رنجهایی است که در آمارها غایبند.
اما پیش از آن یک هشدار! این متن از این پس غم انگیز است و شاید تکان دهنده. جان های نازکی که نمیخواهند در هنگام جشن سال نو بر خاطرشان نم اندوهی بنشیند، باقی این متن را نخوانند.
- در سالی که گذشت، انسانهای بسیاری گرفتار رنج فقر و گرسنگی بودند. در آمارها سخن از اعداد و ارقام اقتصادی و نرخ تورم و ... می رود و تعداد کسانی که زیر خط فقر به سر می برند و تعداد کسانی که در این سال به زیر این خط سر خورده اند. اما شنیدن این آمارها مسلما به این اندازه تأثیرگذار نیست که به حال تک تک کسانی بیاندیشیم که همین امشب که من این متن را می نگارم و همین هنگامی که شما این متن را می خوانید گرفتار رنج گرسنگی خود و فرزندانشان هستند. نه! آنها به خواب نمیروند، خواب مال من و شماست. آنها از فرط گرسنگی، بیجان میشوند. چنین رنجهایی در دل آمارها معنای حقیقی خود را از دست میدهند، باید آنها را با جزئیات تصور کنیم. در سالی که میآید این وضعیت چقدر تغییر خواهد کرد؟
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها به هر دلیلی موفق به تهیه داروی حیاتی مورد نیاز خود یا یکی از اعضای خانواده شان نشدند. سال آینده چطور؟
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها همواره در اضطراب بالا رفتن کرایه خانه در سال بعد بودند و این که از پرداخت آن ناتوان خواهند بود و یا معیشتشان سختتر و تنگتر از پیش خواهد شد. در سال آتی مضطرب چه چیز خواهند بود؟
اما آمارها به برخی چیزها توجهی ندارند و برخی موارد دیگر نیز آنچنان نگاه کلی دارد که حقیقت هایی از جنس روشنایی، زیبایی و خیر، و گاه از جنس تاریکی و رنج از چشم ما پنهان میمانند. من در دو گام از شما دعوت میکنم به این نکات توجه کنید.
در گام نخست بیایید نگاهی به نیمۀ پر لیوان بیاندازیم و به اتفاقات خوب بیشماری فکر کنیم که آمارها به آنها بی توجهند، به این چند نمونه توجه کنید:
- در سالی که گذشت، کشف واکسن کرونا و توزیع آن به بازار که جان میلیون ها نفر را نجات داد. به تعداد این انسان های نجات یافته در کمتر آماری اشاره می شود. هر روزه آمار درگذشتگان اعلام میشود، اما آمار نجات یافتگان نه. ناگفته نماند که تمامی ما نجات یافتگان جان خود را مدیون علم نوین تجربی و تلاش دانشمندان دانش پزشکی هستیم که حتی آنها را به نام ندیده ایم و نمی شناسیم و نه هیچ نیروی ماورایی و یا مدعیان دسترسی به عالم غیب. شاید خود شما هم یکی از کسانی باشید که به خاطر واکسیناسیون علیرغم درگیر شدن با این بیماری نجات یافته اید و یا دست کم در نزدیکی خود کسانی را سراغ داشته باشید که اینچنین از دام مرگ رسته باشند. اکنون بسیاری انسان ها هستند که در صورت واکسینه نشدن ممکن بود دیگر در میان ما نباشند. البته داستان مدیریت معیوب و همراه با تأخیر همین واکسیناسیون در برخی از کشورها منجر به از دست رفتن جان بسیاری از انسان ها شد که این موضوع به نوبه خود جای توجه ویژه دارد و البته باید در همان فهرست ناکامی ها از آن یاد شود.
- در سالی که گذشت، خواندن کتابهایی یا دیدن فیلمهایی توانست به عمق نگاه بسیاری از انسان ها به زندگی بیافزاید و تأثیرات مثبتی در زندگی آنها داشته باشد. در هیچ کدام از آمارها نمیتوانید نشانهای از این موارد بیابید.
- در سالی که گذشت، انسانهایی بخشی از وقت یا درآمد خود را صرف رسیدگی به مشکلات دیگر همنوعان خود کردند و در جهت کاستن از رنج آنها گام برداشتند.
- در سالی که گذشت، ایدۀ خلق آثار بسیار زیبای هنری در ذهن هنرمندانی شکل گرفته است که در سال آینده قرار است ما نیز در بهره بردن از این زیبایی با آنها سهیم شویم.
- در سالی که گذشت، انسانهایی علیرغم احساس پوچی و بیمعنایی و یا باوجود رنج های فراوان جسمی یا عاطفی، با یافتن معنایی هرچند کوچک و موقتی همچنان تصمیم گرفتند که به زندگی ادامه دهند.
می بینید؟ در آمارها به چنین مواردی اشاره نمی شود. حال آن که همه می دانیم اینها نیز اتفاقات خوبی هستند که در همین سالی که گذشت اتفاق افتاده اند.
اما در گام دوم، توجه به جنبههای تاریک زندگی و رنجهایی است که در آمارها غایبند.
اما پیش از آن یک هشدار! این متن از این پس غم انگیز است و شاید تکان دهنده. جان های نازکی که نمیخواهند در هنگام جشن سال نو بر خاطرشان نم اندوهی بنشیند، باقی این متن را نخوانند.
- در سالی که گذشت، انسانهای بسیاری گرفتار رنج فقر و گرسنگی بودند. در آمارها سخن از اعداد و ارقام اقتصادی و نرخ تورم و ... می رود و تعداد کسانی که زیر خط فقر به سر می برند و تعداد کسانی که در این سال به زیر این خط سر خورده اند. اما شنیدن این آمارها مسلما به این اندازه تأثیرگذار نیست که به حال تک تک کسانی بیاندیشیم که همین امشب که من این متن را می نگارم و همین هنگامی که شما این متن را می خوانید گرفتار رنج گرسنگی خود و فرزندانشان هستند. نه! آنها به خواب نمیروند، خواب مال من و شماست. آنها از فرط گرسنگی، بیجان میشوند. چنین رنجهایی در دل آمارها معنای حقیقی خود را از دست میدهند، باید آنها را با جزئیات تصور کنیم. در سالی که میآید این وضعیت چقدر تغییر خواهد کرد؟
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها به هر دلیلی موفق به تهیه داروی حیاتی مورد نیاز خود یا یکی از اعضای خانواده شان نشدند. سال آینده چطور؟
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها همواره در اضطراب بالا رفتن کرایه خانه در سال بعد بودند و این که از پرداخت آن ناتوان خواهند بود و یا معیشتشان سختتر و تنگتر از پیش خواهد شد. در سال آتی مضطرب چه چیز خواهند بود؟
Forwarded from دکتر حسین محمودی (Hossein Mahmoudi)
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها با دیدن نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی خشمی فروخورده همواره جانشان را در هم میفشرد. آیا کسی از تعداد این کسان خبر دارد؟
- در سالی که گذشت، بودند اندیشمندانی که از بیان اندیشه خود در جامعهای که نابردباری و عدم تحمل را آموزش میدهد، هراس داشتند. اینها یا سکوت را برگزیدند و یا سخن گفتن در ابهام را.
- در سالی که گذشت، بودند اندیشمندانی که در برج عاج خود نشسته بودند و نسبت به درد اجتماع خویش بیتوجه بودند.
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها با سودای تأمین معیشت خود و خانوادههایشان جامۀ ریا پوشیدند و به دوام حکومتهای ظالم کمک کردند.
- در سالی که گذشت، بودند دانشجویان یا پژوهشگرانی که مقالههای سفارشی نوشتند و منتشر کردند. مقالههایی که خودشان به محتوای آن هیچ باور نداشتند.
- در سالی که گذشت، سر بیگناهانی بر دار رفت.
- در سالی که گذشت، بودند کسانی که نان در خون دیگر انسانها آغشتند و نوش جان کردند.
- در سالی که گذشت، بودند انسانهایی که طعم تلخ و گزندۀ تحقیر را چشیدند.
- در سالی که گذشت، بودند انسانهایی که نتوانستند حق خود را از حکومتهای جبار بستانند.
- در سالی که گذشت، تعدادی از انسانها که از رانتهای ویژه برخوردار بودند ثروتهای کلان به هم زدند.
- در سالی که گذشت، صداهایی خفه شد. فریادهایی شنیده نشد. رنج هایی بر زبان نیامدند اما در درون ماندند به جانکاهی خود ادامه دادند.
- در سالی که گذشت، عشقهایی ابراز نشد. عاشقانی ناکام ماندند. کودکانی از مادران خود جدا شدند.
اما سخن آخر،
این جهان پر از خوشیها و ناخوشیهاست و سالها هیچ تفاوتی با هم ندارند. تقویمها قراردادی هستند که ما برای تنظیم برنامهها و مناسبات خود وضع کردهایم. هیچ تحول و اتفاق کیهانی در کار نیست و درست گفتند آن حکیمان باستان که: زیر این آسمان بلند، هیچ چیز تازهای وجود ندارد.
پس چه چیز مهم است؟
مهم شاید این است که ما در کدام مسیر گام بر میداریم. آیا میتوانیم تصمیم بگیریم که در سال آتی از درد و رنج انسانهای بیشتری بکاهیم؟
بگذریم. یک تجربه از ناکامی شخصی خود بگویم و تمام.
هفته گذشته برای خرید مایحتاج روزمره به فروشگاهی رفتم و سبدی پر شد. هنگام خروج زنی که با دستان خالی در فروشگاه میچرخید و فقط به قفسهها و قیمت اجناس نگاه میکرد، نگاهی به سبد خریدم و خودم انداخت. آن هنگام نگاهش برایم عجیب بود و معنایش را درنیافتم. اما یاد نگاه عجیبش دست از سرم بر نداشت. آیا او در حسرت توانایی خرید فقط یکی از اقلامی نبود که من خریده بودم؟
آیا من نباید به خاطر این کندی در فهمیدن معنای یک نگاه خودم را سرزنش کنم؟ آیا من نباید به سرعت معنی نگاهش را در مییافتم و دست کم مایحتاج یک هفته او را تأمین میکردم؟ آیا غرور او اجازه میداد که درخواست من را برای کمک کردن بپذیرد؟
اگر این کتابهایی که من میخوانم و معرفتی که به زعم خود میاندوزم و میآموزانم نتواند به فهم معنای یک نگاه کمک کند، دیگر چه سودی دارد؟ آیا تلاش برای فهمیدن نگاه انسانها و انجام اقدامی بههنگام ارزشی کمتر از تلاش برای فهمیدن دشوارترین آثار فیلسوفان دارد؟ معرفتی را که نتواند به موقع بفهمد و اقدام کند، چه سود؟
اشکی که پس از اقدام ناکرده بر چشم جاری شود چه سود یا ارزشی دارد؟ اکنون این بیخوابیم را چه سود؟
آری! من در حال سرزنش خویشم.
هنگامی که شروع به نوشتن این متن کردم گمانم بر این بود که به جای تأکید بر تاریکیها بر روشنیهای نادیده و از یاد رفته و در آمارها نیامده اشاره کنم. اما حجم تاریکیها نیز آنچنان انبوه است که چنانچه عامدانه و مغرضانه چشم بر آنها نبندیم، از در و دیوار بر ما خواهند بارید. این چنین بود که تأملم مرا باز به مسیر برد که اندوهی عمیق در پی داشت. به همین جهت بود که بازگشتم و سخنم را به دو گام روشنیها و تاریکیها بخشبندی کردم و در میانۀ متن چنین نگاشتم که:
هشدار! این متن از این پس غم انگیز است.
- در سالی که گذشت، بودند اندیشمندانی که از بیان اندیشه خود در جامعهای که نابردباری و عدم تحمل را آموزش میدهد، هراس داشتند. اینها یا سکوت را برگزیدند و یا سخن گفتن در ابهام را.
- در سالی که گذشت، بودند اندیشمندانی که در برج عاج خود نشسته بودند و نسبت به درد اجتماع خویش بیتوجه بودند.
- در سالی که گذشت، بسیاری از انسانها با سودای تأمین معیشت خود و خانوادههایشان جامۀ ریا پوشیدند و به دوام حکومتهای ظالم کمک کردند.
- در سالی که گذشت، بودند دانشجویان یا پژوهشگرانی که مقالههای سفارشی نوشتند و منتشر کردند. مقالههایی که خودشان به محتوای آن هیچ باور نداشتند.
- در سالی که گذشت، سر بیگناهانی بر دار رفت.
- در سالی که گذشت، بودند کسانی که نان در خون دیگر انسانها آغشتند و نوش جان کردند.
- در سالی که گذشت، بودند انسانهایی که طعم تلخ و گزندۀ تحقیر را چشیدند.
- در سالی که گذشت، بودند انسانهایی که نتوانستند حق خود را از حکومتهای جبار بستانند.
- در سالی که گذشت، تعدادی از انسانها که از رانتهای ویژه برخوردار بودند ثروتهای کلان به هم زدند.
- در سالی که گذشت، صداهایی خفه شد. فریادهایی شنیده نشد. رنج هایی بر زبان نیامدند اما در درون ماندند به جانکاهی خود ادامه دادند.
- در سالی که گذشت، عشقهایی ابراز نشد. عاشقانی ناکام ماندند. کودکانی از مادران خود جدا شدند.
اما سخن آخر،
این جهان پر از خوشیها و ناخوشیهاست و سالها هیچ تفاوتی با هم ندارند. تقویمها قراردادی هستند که ما برای تنظیم برنامهها و مناسبات خود وضع کردهایم. هیچ تحول و اتفاق کیهانی در کار نیست و درست گفتند آن حکیمان باستان که: زیر این آسمان بلند، هیچ چیز تازهای وجود ندارد.
پس چه چیز مهم است؟
مهم شاید این است که ما در کدام مسیر گام بر میداریم. آیا میتوانیم تصمیم بگیریم که در سال آتی از درد و رنج انسانهای بیشتری بکاهیم؟
بگذریم. یک تجربه از ناکامی شخصی خود بگویم و تمام.
هفته گذشته برای خرید مایحتاج روزمره به فروشگاهی رفتم و سبدی پر شد. هنگام خروج زنی که با دستان خالی در فروشگاه میچرخید و فقط به قفسهها و قیمت اجناس نگاه میکرد، نگاهی به سبد خریدم و خودم انداخت. آن هنگام نگاهش برایم عجیب بود و معنایش را درنیافتم. اما یاد نگاه عجیبش دست از سرم بر نداشت. آیا او در حسرت توانایی خرید فقط یکی از اقلامی نبود که من خریده بودم؟
آیا من نباید به خاطر این کندی در فهمیدن معنای یک نگاه خودم را سرزنش کنم؟ آیا من نباید به سرعت معنی نگاهش را در مییافتم و دست کم مایحتاج یک هفته او را تأمین میکردم؟ آیا غرور او اجازه میداد که درخواست من را برای کمک کردن بپذیرد؟
اگر این کتابهایی که من میخوانم و معرفتی که به زعم خود میاندوزم و میآموزانم نتواند به فهم معنای یک نگاه کمک کند، دیگر چه سودی دارد؟ آیا تلاش برای فهمیدن نگاه انسانها و انجام اقدامی بههنگام ارزشی کمتر از تلاش برای فهمیدن دشوارترین آثار فیلسوفان دارد؟ معرفتی را که نتواند به موقع بفهمد و اقدام کند، چه سود؟
اشکی که پس از اقدام ناکرده بر چشم جاری شود چه سود یا ارزشی دارد؟ اکنون این بیخوابیم را چه سود؟
آری! من در حال سرزنش خویشم.
هنگامی که شروع به نوشتن این متن کردم گمانم بر این بود که به جای تأکید بر تاریکیها بر روشنیهای نادیده و از یاد رفته و در آمارها نیامده اشاره کنم. اما حجم تاریکیها نیز آنچنان انبوه است که چنانچه عامدانه و مغرضانه چشم بر آنها نبندیم، از در و دیوار بر ما خواهند بارید. این چنین بود که تأملم مرا باز به مسیر برد که اندوهی عمیق در پی داشت. به همین جهت بود که بازگشتم و سخنم را به دو گام روشنیها و تاریکیها بخشبندی کردم و در میانۀ متن چنین نگاشتم که:
هشدار! این متن از این پس غم انگیز است.
#فایل_صوتی
کانالهای حاوی فایلهای صوتی آقای دکتر سرگلزایی:
https://drsargolzaei.com/media/
https://castbox.fm/vc/3587499
https://m.youtube.com/channel/UC-WoDeeA3pxb5dMzMK1FT1g
https://t.me/drsargolzaei
کانالهای حاوی فایلهای صوتی آقای دکتر سرگلزایی:
https://drsargolzaei.com/media/
https://castbox.fm/vc/3587499
https://m.youtube.com/channel/UC-WoDeeA3pxb5dMzMK1FT1g
https://t.me/drsargolzaei
Castbox
drsargolzaei | پادکست دکتر سرگلزایی | Listen Free on Castbox.
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک، معلم<br />Psychiatrist - Teacher<br />www.drsargolzaei.com<br />https://t.me/drsargolzaei<br />https://t.me/drsargolza...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلاس_آنلاین
*تاب آوری به معنای مهارت های حفظ تعادل و سلامت روان در شرایط سخت و طاقت فرساست*
دوره آموزشی *تاب آوری*
*دکتر محمدرضا سرگلزایی*
جمعه 17 دی ماه (18 الی 21)
💥سرفصل مطالب
🔸آیین های تاب آوری ادوارد دوبونو
🔸تکنیک های تاب آوری ادوارد دوبونو
🔸چهارچوب های تاب آوری ادوارد دوبونو
هزينه دوره 290 هزار تومان
واریز به شماره کارت
5047061019036603
بانک شهر بنام هاشم دهقانپور فراشاه و ارسال تصویر فیش به واتساپ
09154882700
09392296778
*آستان مهر مشهد*
#drsargolzaei
@drsargolzaei
*تاب آوری به معنای مهارت های حفظ تعادل و سلامت روان در شرایط سخت و طاقت فرساست*
دوره آموزشی *تاب آوری*
*دکتر محمدرضا سرگلزایی*
جمعه 17 دی ماه (18 الی 21)
💥سرفصل مطالب
🔸آیین های تاب آوری ادوارد دوبونو
🔸تکنیک های تاب آوری ادوارد دوبونو
🔸چهارچوب های تاب آوری ادوارد دوبونو
هزينه دوره 290 هزار تومان
واریز به شماره کارت
5047061019036603
بانک شهر بنام هاشم دهقانپور فراشاه و ارسال تصویر فیش به واتساپ
09154882700
09392296778
*آستان مهر مشهد*
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#حادثه_رانا_پلازا
در آوریل سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۱۰۰ کارگر نساجی در داکای بنگلادش در حین کار بر اثر فروپاشی ساختمان کارخانه رانا پلازا به قتل رسیدند. ساختمان به عنوان مکانی پرخطر شناسایی شده بود اما کارفرمایان با فشار به اخراج آنان را مجبور به کار کردند.
در صبح روز سرنوشتساز فروپاشی رانا پلازا، کارگران تمایلی به رفتن به درون ساختمان نداشتند. شکافهای بزرگی روی دیوارهای کارخانه دیده میشد و بازرسان اعلام کرده بودند که ساختمان در خطر است. اما مدیریت آنان را مجبور به شروع کار کرد.
دو سال پس از حادثه، دیدهبان حقوق بشر مطالعهای دقیق روی اعمال صنعتی در بنگلادش انجام داد. مشخص شد که حملات شدیدی از سوی صنایع علیه سازمانهای کارگری صورت گرفته است، سازمانهایی که محافظی موثر در برابر شرایط کاری پرخطر و دستمزد پایین بودند.
به منظور جلوگیری از فعالیتهای اتحادیه، صاحبان کارخانه کارزارهای ارعاب و مقابله به مثل علیه کارگران ایجاد کردند. تلاش کارگران برای پیشبرد سازماندهی نهتنها به از دست دادن شغلشان، بلکه به قرار گرفتن در فهرست سیاه منجر میشد.
علی محمدی
برگرفته از کتاب "الفبای سوسیالیسم"
@drsargolzaei
#حادثه_رانا_پلازا
در آوریل سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۱۰۰ کارگر نساجی در داکای بنگلادش در حین کار بر اثر فروپاشی ساختمان کارخانه رانا پلازا به قتل رسیدند. ساختمان به عنوان مکانی پرخطر شناسایی شده بود اما کارفرمایان با فشار به اخراج آنان را مجبور به کار کردند.
در صبح روز سرنوشتساز فروپاشی رانا پلازا، کارگران تمایلی به رفتن به درون ساختمان نداشتند. شکافهای بزرگی روی دیوارهای کارخانه دیده میشد و بازرسان اعلام کرده بودند که ساختمان در خطر است. اما مدیریت آنان را مجبور به شروع کار کرد.
دو سال پس از حادثه، دیدهبان حقوق بشر مطالعهای دقیق روی اعمال صنعتی در بنگلادش انجام داد. مشخص شد که حملات شدیدی از سوی صنایع علیه سازمانهای کارگری صورت گرفته است، سازمانهایی که محافظی موثر در برابر شرایط کاری پرخطر و دستمزد پایین بودند.
به منظور جلوگیری از فعالیتهای اتحادیه، صاحبان کارخانه کارزارهای ارعاب و مقابله به مثل علیه کارگران ایجاد کردند. تلاش کارگران برای پیشبرد سازماندهی نهتنها به از دست دادن شغلشان، بلکه به قرار گرفتن در فهرست سیاه منجر میشد.
علی محمدی
برگرفته از کتاب "الفبای سوسیالیسم"
@drsargolzaei
خط بکش
محسن نامجو
#آهنگ
#خط_بکش
خواننده: #محسن_نامجو
برای دانلود یا شنیدن آهنگ بالا و مشاهده متن آهنگ لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#خط_بکش
خواننده: #محسن_نامجو
برای دانلود یا شنیدن آهنگ بالا و مشاهده متن آهنگ لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#تأملات
#سه_تار
میگویند سه تار، ساز عجیبی است،
برای آن، یک نفر کم است و دو نفر زیاد
این شعرنماهای من شوریده
چه قدر شبیه نوای سه تار میمانند
که نه تنهایی را برمیتابند
و نه مخاطب را!
وای بر شما که در پارادوکسی از پارادوکسهای بیشمار این جهان
معماگونهی رازوش افسونزدهی افسانهای
گرفتار آمدهاید
زود به خود بجنبید که اگر لحظهای درنگ کنید
جادوگر زمرد شما را به سنگ بدل خواهد کرد،
یا به قورباغه!
آه، ای کلمههای آزاد و رها، میترسم اگر به نمایش درآیید
آزادیتان را ببازید برای خریدن یک گوش شنوا
آی آزادی
تو همان سکوتی
که با هر کلمه، خاموش میشود
و دیگر بازنمیگردد،
تا آن هنگام که کلمه،
محو شود در فراموشخانهی پرگرد وغبار
پستوی خانهی مادربزرگ قصهها!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#سه_تار
میگویند سه تار، ساز عجیبی است،
برای آن، یک نفر کم است و دو نفر زیاد
این شعرنماهای من شوریده
چه قدر شبیه نوای سه تار میمانند
که نه تنهایی را برمیتابند
و نه مخاطب را!
وای بر شما که در پارادوکسی از پارادوکسهای بیشمار این جهان
معماگونهی رازوش افسونزدهی افسانهای
گرفتار آمدهاید
زود به خود بجنبید که اگر لحظهای درنگ کنید
جادوگر زمرد شما را به سنگ بدل خواهد کرد،
یا به قورباغه!
آه، ای کلمههای آزاد و رها، میترسم اگر به نمایش درآیید
آزادیتان را ببازید برای خریدن یک گوش شنوا
آی آزادی
تو همان سکوتی
که با هر کلمه، خاموش میشود
و دیگر بازنمیگردد،
تا آن هنگام که کلمه،
محو شود در فراموشخانهی پرگرد وغبار
پستوی خانهی مادربزرگ قصهها!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#اسطوره
رد پایی بر برف
فریادی در باد
چکیدهی افسانهها!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#اسطوره
رد پایی بر برف
فریادی در باد
چکیدهی افسانهها!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#مقاله
#آینه_ای_که_دروغ_میگوید !
کارل گوستاو #یونگ روانپزشک سوئیسی اصطلاحات "نقاب" (Persona) و "سایه" (Shadow) را وارد گفتمان روان شناسی کرد. هر فرد و جامعه ای "لایه ای" دارد که ترجیح می دهد درباره آن سخن نگوید زیرا این لایه حاوی زشتی ها، ناتوانی ها و نقص های آن فرد یا جامعه است. یونگ این لایه را "سایه" نامید. این فرد یا جامعه سعی می کند با اتخاذ نقابی (که معمولا حاوی زیبایی ها، توانمندی ها و پیشرفت هاست) سایه خود را پنهان و کتمان کند. اما سایه بی صدا نمی ماند بلکه گه گاه از منافذ و تَرَک های نقاب به بیرون تراوش می کند و خود را آشکار می سازد.
در جامعه ما، #پرسونا یا نقابی وجود دارد که ملت ایران را شریف، خداجو، فرهیخته، مهربان، مهمان نواز و درستکار نشان می دهد. رسانه فراگیر (صدا سیما) یکی از ارکان مهم این پرسونا است. در مقابل این پرسونا، سایهٔ این ملت وجود دارد که در شبکه های اجتماعی مَجازی قابل رؤیتاست. میلیون ها نفر تماشاگر دیوانه خانه ای مَجازی هستند که در آن دخترکی بدن عریانش را به نمایش می گذارد یا پسرکی خودزنی می کند. بارها خبرنگارانی از من این سؤال را پرسیده اند که این همه عورت نمایی و خشونت و نمایش های سادومازوخیستی در فضای مجازی ما بیانگر چیست و پاسخ من این است که این، آن روی سکهٔ تظاهر و تملق و تقلبی است که در فضای رسانه ای رسمی ما در جریان است.
اگر این آینهٔ دروغگو تصویری غیرواقعی از ما ترسیم نکند ما از دوپارگی (Splitting) خارج می شویم و آرام آرام "خودآگاهی" و "خِرَد جمعی" در ما شکل می گیرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#آینه_ای_که_دروغ_میگوید !
کارل گوستاو #یونگ روانپزشک سوئیسی اصطلاحات "نقاب" (Persona) و "سایه" (Shadow) را وارد گفتمان روان شناسی کرد. هر فرد و جامعه ای "لایه ای" دارد که ترجیح می دهد درباره آن سخن نگوید زیرا این لایه حاوی زشتی ها، ناتوانی ها و نقص های آن فرد یا جامعه است. یونگ این لایه را "سایه" نامید. این فرد یا جامعه سعی می کند با اتخاذ نقابی (که معمولا حاوی زیبایی ها، توانمندی ها و پیشرفت هاست) سایه خود را پنهان و کتمان کند. اما سایه بی صدا نمی ماند بلکه گه گاه از منافذ و تَرَک های نقاب به بیرون تراوش می کند و خود را آشکار می سازد.
در جامعه ما، #پرسونا یا نقابی وجود دارد که ملت ایران را شریف، خداجو، فرهیخته، مهربان، مهمان نواز و درستکار نشان می دهد. رسانه فراگیر (صدا سیما) یکی از ارکان مهم این پرسونا است. در مقابل این پرسونا، سایهٔ این ملت وجود دارد که در شبکه های اجتماعی مَجازی قابل رؤیتاست. میلیون ها نفر تماشاگر دیوانه خانه ای مَجازی هستند که در آن دخترکی بدن عریانش را به نمایش می گذارد یا پسرکی خودزنی می کند. بارها خبرنگارانی از من این سؤال را پرسیده اند که این همه عورت نمایی و خشونت و نمایش های سادومازوخیستی در فضای مجازی ما بیانگر چیست و پاسخ من این است که این، آن روی سکهٔ تظاهر و تملق و تقلبی است که در فضای رسانه ای رسمی ما در جریان است.
اگر این آینهٔ دروغگو تصویری غیرواقعی از ما ترسیم نکند ما از دوپارگی (Splitting) خارج می شویم و آرام آرام "خودآگاهی" و "خِرَد جمعی" در ما شکل می گیرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from خیالات سرزده
بعد از آنکه مسیح را در جلجتا به چلیپا دوختند...
و آبتین را در کما به غل و زنجیر...
دیگر از آبروی آدم نمایان
در پیشگاه درنده خوترین جانوران چیزی نمانده است...
پس این کوب کوبه های قلب کبوتران است و
چشمان خون پالای غزالان
که دریافته اند
گرگ آخر قساوت نیست ...
افسانه نجاتی
@Khialatesarzadeh
و آبتین را در کما به غل و زنجیر...
دیگر از آبروی آدم نمایان
در پیشگاه درنده خوترین جانوران چیزی نمانده است...
پس این کوب کوبه های قلب کبوتران است و
چشمان خون پالای غزالان
که دریافته اند
گرگ آخر قساوت نیست ...
افسانه نجاتی
@Khialatesarzadeh
Forwarded from Cafe sz
در من هیولای کوچکیست که مثل شاپرک روی گلها مینشیند و فریب بهار را میخورد!
هیولای کوچکی که عشق را جستجو میکند و در فاصلهی لاغر و موقت دو شانه آرام میگیرد!
در من هیولای کوچکیست که وعدهی رستگاری میدهد به سلولهای مردهی ناخنهایم،
زمستان را به رنگ انار آلوده میکند و به مرگ اسانس شهادت میپاشد!
دروغگوی بیشرمی که پاییز را فاصلهی میان دو بهار ترجمه میکند و مطالبهگر زیستن است از درون کالبد شکنندهی شهروندی از میانهی نفرینشدهترینِ خاورها...
از درون کالبد شکنندهی یک شاعر...
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
هیولای کوچکی که عشق را جستجو میکند و در فاصلهی لاغر و موقت دو شانه آرام میگیرد!
در من هیولای کوچکیست که وعدهی رستگاری میدهد به سلولهای مردهی ناخنهایم،
زمستان را به رنگ انار آلوده میکند و به مرگ اسانس شهادت میپاشد!
دروغگوی بیشرمی که پاییز را فاصلهی میان دو بهار ترجمه میکند و مطالبهگر زیستن است از درون کالبد شکنندهی شهروندی از میانهی نفرینشدهترینِ خاورها...
از درون کالبد شکنندهی یک شاعر...
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Forwarded from دکتر حسین محمودی (Hossein Mahmoudi)
.
پرونده بازخوانی «هویت ایرانی»
دین و بیدینی ایرانیان
هویت ملی چیست؟
آیا دین میتواند به عنوان یک عنصر جامع و مانع تشکیل دهنده هویت ما ایرانیان باشد؟
در طول تاریخ ایران، دین چه نسبتی با هویت ایرانی داشته است؟
دنبال کردن پروژه دین به مثابه هویت ایرانی با چه موانع و چالشهایی مواجه است و در صورت موفقیت چه آثار و نتایجی بر آن مترتب است؟
نظریههای رقیب برای هویت دینی کدامند؟
ایرانیان حول کدام محور دین، زبان، نژاد، قومیت یا ... میتوانند به یک هویت ملی فراگیر دست یابند؟
آیا می توان یکبار و برای همیشه به یک تعریف قطعی درباب هویت ملی دست یافت؟
در فرصتی که در این وبینار در اختیار من قرار گرفته است، تلاش میکنم به تأمل درباب پرسشهایی نظیر موارد فوق بپردازم.
پنج شنبه ۲۳ دی ماه ساعت ۱۸ تا ۲۱:۳۰
جمعه ۲۴ دی ماه- ساعت ۱۰ تا ۱۳:۳۰
کلینیک روانشناسی آرامینتا
ثبت نام تلفتی واتس اپ:
09909456386
پرونده بازخوانی «هویت ایرانی»
دین و بیدینی ایرانیان
هویت ملی چیست؟
آیا دین میتواند به عنوان یک عنصر جامع و مانع تشکیل دهنده هویت ما ایرانیان باشد؟
در طول تاریخ ایران، دین چه نسبتی با هویت ایرانی داشته است؟
دنبال کردن پروژه دین به مثابه هویت ایرانی با چه موانع و چالشهایی مواجه است و در صورت موفقیت چه آثار و نتایجی بر آن مترتب است؟
نظریههای رقیب برای هویت دینی کدامند؟
ایرانیان حول کدام محور دین، زبان، نژاد، قومیت یا ... میتوانند به یک هویت ملی فراگیر دست یابند؟
آیا می توان یکبار و برای همیشه به یک تعریف قطعی درباب هویت ملی دست یافت؟
در فرصتی که در این وبینار در اختیار من قرار گرفته است، تلاش میکنم به تأمل درباب پرسشهایی نظیر موارد فوق بپردازم.
پنج شنبه ۲۳ دی ماه ساعت ۱۸ تا ۲۱:۳۰
جمعه ۲۴ دی ماه- ساعت ۱۰ تا ۱۳:۳۰
کلینیک روانشناسی آرامینتا
ثبت نام تلفتی واتس اپ:
09909456386
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_فیلم
"تحلیل سریال بازی مرکب"
دکتر محمدرضا سرگلزایی
دکتر عنایتالله شهیدی
جمعه ۱ بهمنماه
ثبتنام از طریق سایت:
https://my.psychoclass.com/workshop/view/38
واتساپ:
۰۹۱۲۶۰۱۳۲۸۹
ثابت:
۰۲۱ ۸۸۲۴۰۷۵۸
@drsargolzaei
"تحلیل سریال بازی مرکب"
دکتر محمدرضا سرگلزایی
دکتر عنایتالله شهیدی
جمعه ۱ بهمنماه
ثبتنام از طریق سایت:
https://my.psychoclass.com/workshop/view/38
واتساپ:
۰۹۱۲۶۰۱۳۲۸۹
ثابت:
۰۲۱ ۸۸۲۴۰۷۵۸
@drsargolzaei
Forwarded from خیالات سرزده
کشیش،می خواند :
از خاک به خاک...!
من اما می بینم
نور را که نور
پیله را که پروانه
پروانه را که پرواز
پرواز را که آزادی
آزادی را که شاعر
و شاعر را که کلمه می شود...
کشیش ، می خواند:
_ از خاک به خاک...
من اما می بینم خاک می تپد
در انتظار بهاری که در راه است...
دل شاعر دانه است ...درّدانه است!
نقطه ا ی یکتاست
که می رود کنار مَد ...به دادخواهی در امتداد آزادی می نشیند...
می نشیند؟
نه! می ایستد ، ایستادن تنها کاری است که از سرو بر می آید...
سکوت می کند؟
نه! می خواند، خواندن تنها کاری است
که از هَزار بر می آید...
خام خیالا!
شاعر که دفن نمی شود !
کاشته می شود
چشم به راه باران بهار
می جوشد، می روید
خرمن ، خرمن کلمه
شاعر بشارت *بهار* است
وعده اش دروغ نیست
باش تا ببینی...
#افسانه_نجاتی
@Khialatesarzadeh
از خاک به خاک...!
من اما می بینم
نور را که نور
پیله را که پروانه
پروانه را که پرواز
پرواز را که آزادی
آزادی را که شاعر
و شاعر را که کلمه می شود...
کشیش ، می خواند:
_ از خاک به خاک...
من اما می بینم خاک می تپد
در انتظار بهاری که در راه است...
دل شاعر دانه است ...درّدانه است!
نقطه ا ی یکتاست
که می رود کنار مَد ...به دادخواهی در امتداد آزادی می نشیند...
می نشیند؟
نه! می ایستد ، ایستادن تنها کاری است که از سرو بر می آید...
سکوت می کند؟
نه! می خواند، خواندن تنها کاری است
که از هَزار بر می آید...
خام خیالا!
شاعر که دفن نمی شود !
کاشته می شود
چشم به راه باران بهار
می جوشد، می روید
خرمن ، خرمن کلمه
شاعر بشارت *بهار* است
وعده اش دروغ نیست
باش تا ببینی...
#افسانه_نجاتی
@Khialatesarzadeh
#کلاس_آنلاین
گروه هماندیشیهای بهسوی سیمرغ تقدیم میکند:
نهمین هماندیشی:
«*دنیای نو، مدارس کهنه*»
* دکتر مقصود فراستخواه:
*دانشگاه در ایران*
*دکتر محمدرضا سرگلزایی:
*مدارس قرن ۲۱ از دیدگاه هراری*
*دکتر محسن یارمحمدی:
*آموزش و پرورش رسمی؛ موافقان و مخالفان*
* دکتر حسین محمودی:
*چند رویکرد معاصر به آموزش و پرورش*
زمان برگزاری:
پنج شنبه، ۲۱ بهمن ماه، ساعت ۱۸ تا ۲۲
جمعه، ۲۲ بهمنماه، ساعت ۱۰ تا ۱۴
(هشت ساعت آموزشی)
هزینه ثبت نام: ۸۰۰ هزار تومان
تخفیف ۱۰ درصدی ثبت نام تا ۱۷ بهمن ماه: ۷۲۰ هزارتومان
همراه با تخفیف های ویژه همراهان وفادار به سوی سیمرغ
ثبت نام در سایت کافه فیلو:
https://cafephilo.ir/30morgh-09
برگزاری در سایت اسکای روم
@drsargolzaei
گروه هماندیشیهای بهسوی سیمرغ تقدیم میکند:
نهمین هماندیشی:
«*دنیای نو، مدارس کهنه*»
* دکتر مقصود فراستخواه:
*دانشگاه در ایران*
*دکتر محمدرضا سرگلزایی:
*مدارس قرن ۲۱ از دیدگاه هراری*
*دکتر محسن یارمحمدی:
*آموزش و پرورش رسمی؛ موافقان و مخالفان*
* دکتر حسین محمودی:
*چند رویکرد معاصر به آموزش و پرورش*
زمان برگزاری:
پنج شنبه، ۲۱ بهمن ماه، ساعت ۱۸ تا ۲۲
جمعه، ۲۲ بهمنماه، ساعت ۱۰ تا ۱۴
(هشت ساعت آموزشی)
هزینه ثبت نام: ۸۰۰ هزار تومان
تخفیف ۱۰ درصدی ثبت نام تا ۱۷ بهمن ماه: ۷۲۰ هزارتومان
همراه با تخفیف های ویژه همراهان وفادار به سوی سیمرغ
ثبت نام در سایت کافه فیلو:
https://cafephilo.ir/30morgh-09
برگزاری در سایت اسکای روم
@drsargolzaei
#شعر
شاعری را
شلیک
به آینهی آسمان کردند
هزار شعر بارید
هزار نفر
در انعکاس شعرش
شاعر شدند
قلمهای شکسته را
هر کجا که بکارید
شاخهای خواهد شد
با هزار جوانه
ما
شمعی هستیم
که در تکثر خشم
خورشید خواهد شد
(شعر از مازیار کریم)
#drsargolzaei
@dargolzaei
شاعری را
شلیک
به آینهی آسمان کردند
هزار شعر بارید
هزار نفر
در انعکاس شعرش
شاعر شدند
قلمهای شکسته را
هر کجا که بکارید
شاخهای خواهد شد
با هزار جوانه
ما
شمعی هستیم
که در تکثر خشم
خورشید خواهد شد
(شعر از مازیار کریم)
#drsargolzaei
@dargolzaei
#تأملات
#سرنوشت_شاعرانه
شاعران درباری میمیرند و در آرامگاههای فیروزه و عقیق دفن میشوند
شاعران سلحشور میمیرند و در قلب آیندگان جوانه میزنند
"وارتان سخن نگفت"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#سرنوشت_شاعرانه
شاعران درباری میمیرند و در آرامگاههای فیروزه و عقیق دفن میشوند
شاعران سلحشور میمیرند و در قلب آیندگان جوانه میزنند
"وارتان سخن نگفت"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
🌳تحلیل آنلاین فیلم Time
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
محصول( ۲۰۰۶ کره ) کارگردان : کیم کی دوک
موضوع:
🌻سر در گمی هویت، آزادی و تنهایی در جامعهی مدرن
🌻اختلال شخصیت مرزی و اختلال بدشکلی بدن
🌻هیستری گروهی
🌻تن و روح، سکس و عشق
پنجشنبه ۱۴ بهمن ساعت ۱۹ تا ۲۱
هزینه: ۱۶۰۰۰۰ تومان
ثبت نام: ۸۸۱۰۹۳۴۹
۰۹۱۲۱۴۹۳۰۳۳
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
محصول( ۲۰۰۶ کره ) کارگردان : کیم کی دوک
موضوع:
🌻سر در گمی هویت، آزادی و تنهایی در جامعهی مدرن
🌻اختلال شخصیت مرزی و اختلال بدشکلی بدن
🌻هیستری گروهی
🌻تن و روح، سکس و عشق
پنجشنبه ۱۴ بهمن ساعت ۱۹ تا ۲۱
هزینه: ۱۶۰۰۰۰ تومان
ثبت نام: ۸۸۱۰۹۳۴۹
۰۹۱۲۱۴۹۳۰۳۳
@aftabemehr
insta: aftabemehr_