Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹 تهیه از انتشارات طرحواره
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
🔹 تلفن سفارش کتاب: ۰۲۵۳۷۷۳۷۷۸۸
🔹 واتساپ: ۰۰۹۸۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
🔹 ارتباط مستقیم با مدیر انتشارات/واتساپ:
+989125520882
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم ⭕️ موضوع گفتگو: اسلام خطرناكترست يا اسلامهراسی؟ 🔹 خانم یزدانپور: درباب بحث اسلام خطرناکتراست یا اسلام هراسی، قضیه آن است که چند مغالطه و خطای فکری اول باید حل شود: ۱- عقاید همه محترم است. ۲- الآن اسلام ناب محمدی اجرا نمیشود وگرنه اسلام اصیل…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرمان در نقد متن خانم یزدان پور:
ایشان چهار گزاره را ذکر کردند و در ادامه آنها را حل کرده و نتیجه مطلوب خودشان را گرفتهاند. یکی یکی بررسی می کنیم:
در مورد گزارهی اول حق با ایشان است و مشکلی ندارد اما چندان به مورد سؤال مرتبط نیست و مربوط به بحث آزادی بیان است.
گزاره دوم چند مدعای اصلی دارد:
الف- هستهٔ اصلی اسلام همان آیههای قتال و ضد زن و خشونتآمیز و دیگریساز است.
ب- آنهایی که برداشت مدرن از قواعد اسلام میکنند اصل دین را دستکاری می کنند تا باعث بقای دین بشود حال آنکه اصل دین (گزارهی الف) همیشه مورد سوءاستفاده دیکتاتورها قرار می گیرد.
ج- این بیان که قرآن تفاسیر مختلف دارد مغالطه است و چون نص قرآن ابهام دارد و کلام مبهم عامل فساد است در نتیجه از متن قرآن چیزی جز جنگ و نزاع بیرون نمی آید.
گزاره الف به طرز حیرت انگیزی با اعتقاد گروهای داعش و طالبان همخوان است و اصولا اسلامهراسان، همان تفسیر افراطی و حداقلی این گروهها را بهعنوان اصل اسلام درنظر میگیرند که مشکل آن این است که اگر گفتمان داعش برحق و اسلام ناب باشد، چرا میزان پیوستن مسلمانان به این گروه آنقدر ناچیز بود و روز به روز بر تعداد پیروان این گروه افزوده نمیشود؟ چرا حمایتی از داعش از طرف مسلمانان سراسر جهان ندیدیم؟ از همین جا به خطای گزاره ج میرسیم که اگر آن را بپذیریم به تبع آن دانش هرمنوتیک مدرن که اصولا زبان را (و نه متن دینی خاصی را) مبهم میداند باید کاملا کنار گذاشت و در این حالت همهٔ تفاسیر را مردود شناخت و یک تفسیر را با زور چماق به دیندارن خوراند بدون درنظر گرفتن زمانه و عصری که شخص در آن زندگی میکند و ازینجا خطای گزاره ب هم روشن میشود که داعشیوار اما در لباس اسلام.هراسانه، برداشت مدرن از قواعد اسلام را نهی کرده و حق ارائه تفاسیر معقول از متن کتاب را برای مسلمانان جایز نمیداند و اینجاست که نگاه خانم یزدانپور اتفاقا به نگاه سنتی فقهی و حاکمیت فعلی ج.ا. نزدیک میشود و آن را ناخواسته تأیید میکند و متاسفانه با جزماندیشی از درک تفاوت مسلمانان (در عین اشتراک داشتن در اصول دین یعنی توحید، نبوت و معاد) در نقاط مختلف جهان عاجز است (مؤید تأثیر اسلام از فرهنگهای مختلف) و متوجه این مطلب نیست که متن دین مادامی که در قالب رفتار درنیاید جز مشتی کلمات نیست و رفتار مسلمانی نوعی اجرا از متن دین است که الزاما برای همه مسلمانان نمیتواند یکسان باشد و بنابراین نمیتوان محتسب با چماق گماشت و همه را ملزم به رعایت فقط یک تفسیر از میان تفاسیر کرد و تکثر روایات و مسلمانی ها را ندید.
گزاره سوم میگوید حتی اگر اسلام را از سیاست جدا کنیم باز هم بدلیل ماهیت جمعی بودن آن مشکل زاست که با نگاهی به اوضاع مسلمانان در کشورهای مدرن و دارای قوانین لائیک رد می شود و آماری در دست نداریم از دخالت مسلمانان در زندگی خصوصی مردم ساکن در چنین کشورها و یا اخلال در نظم عمومی توسط برگزاری مراسم اسلامی. اما اگر منظور در نقد اسلام است که دین در همه شئونات دخالت می کند و نظر میدهد میتواند درست باشد با درنظر گرفتن این که انتخاب اشخاص (درست یا غلط از نظر ما) مادامی که به آزادی دیگران صدمه وارد نکند، اشکالی ندارد. گزارهی آخر میگوید اگر مسلمان متفکر و اخلاقمدار داریم دلیل بر درستی دین نیست. بحث درستی و نادرستی دین اینجا مطرح نیست بلکه مسأله بر سر این بود که بین اسلام و اسلامهراسی کدامیک خطرناکتر است. اگر گفته میشود اسلام ضدعلم (ساینس) است، اسلام غیراخلاقی است، باور به اسلام مثل مواد مخدر عمل میکند (اگر تحقیق معتبری در ژورنالهای علمی روانشناسی موجود باشد که صرفا باور داشتن به اسلام را {جدای از تعصب} برای سلامت روان مضر بداند، ممنون میشوم در کانال بگذارید)، وجود مسلمانان دانشمند در طول تاریخ و مسلمانان شجاع و اخلاقمداری مثل خانم فاطمه سپهری و استاد فقه خانم صدیقه وسمقی (که بنظرم خواندن کتاب زن فقه اسلام ایشان در مورد بحث سؤال راهگشاست) گزاره فوق را رد میکند چون اگر بگوییم اسلام غیراخلاقی است منطقا همه مسلمانان را (به دلیل اعتقاد به یک چیز غیراخلاقی) بی اخلاق دانستهایم حال آن که وجود مسلمانان اخلاقمدار در تناقض با مقدمهی اول قرار میگیرد و در واقع مشکل از مقدمهی اول است با درنظر گرفتن این که نقد دین از منظر اخلاق موجه و مستدل است و باید انجام شود اما نمیتوان منکر احتمال داشتن تفاسیر متکثر از متن کتاب شد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرمان در نقد متن خانم یزدان پور:
ایشان چهار گزاره را ذکر کردند و در ادامه آنها را حل کرده و نتیجه مطلوب خودشان را گرفتهاند. یکی یکی بررسی می کنیم:
در مورد گزارهی اول حق با ایشان است و مشکلی ندارد اما چندان به مورد سؤال مرتبط نیست و مربوط به بحث آزادی بیان است.
گزاره دوم چند مدعای اصلی دارد:
الف- هستهٔ اصلی اسلام همان آیههای قتال و ضد زن و خشونتآمیز و دیگریساز است.
ب- آنهایی که برداشت مدرن از قواعد اسلام میکنند اصل دین را دستکاری می کنند تا باعث بقای دین بشود حال آنکه اصل دین (گزارهی الف) همیشه مورد سوءاستفاده دیکتاتورها قرار می گیرد.
ج- این بیان که قرآن تفاسیر مختلف دارد مغالطه است و چون نص قرآن ابهام دارد و کلام مبهم عامل فساد است در نتیجه از متن قرآن چیزی جز جنگ و نزاع بیرون نمی آید.
گزاره الف به طرز حیرت انگیزی با اعتقاد گروهای داعش و طالبان همخوان است و اصولا اسلامهراسان، همان تفسیر افراطی و حداقلی این گروهها را بهعنوان اصل اسلام درنظر میگیرند که مشکل آن این است که اگر گفتمان داعش برحق و اسلام ناب باشد، چرا میزان پیوستن مسلمانان به این گروه آنقدر ناچیز بود و روز به روز بر تعداد پیروان این گروه افزوده نمیشود؟ چرا حمایتی از داعش از طرف مسلمانان سراسر جهان ندیدیم؟ از همین جا به خطای گزاره ج میرسیم که اگر آن را بپذیریم به تبع آن دانش هرمنوتیک مدرن که اصولا زبان را (و نه متن دینی خاصی را) مبهم میداند باید کاملا کنار گذاشت و در این حالت همهٔ تفاسیر را مردود شناخت و یک تفسیر را با زور چماق به دیندارن خوراند بدون درنظر گرفتن زمانه و عصری که شخص در آن زندگی میکند و ازینجا خطای گزاره ب هم روشن میشود که داعشیوار اما در لباس اسلام.هراسانه، برداشت مدرن از قواعد اسلام را نهی کرده و حق ارائه تفاسیر معقول از متن کتاب را برای مسلمانان جایز نمیداند و اینجاست که نگاه خانم یزدانپور اتفاقا به نگاه سنتی فقهی و حاکمیت فعلی ج.ا. نزدیک میشود و آن را ناخواسته تأیید میکند و متاسفانه با جزماندیشی از درک تفاوت مسلمانان (در عین اشتراک داشتن در اصول دین یعنی توحید، نبوت و معاد) در نقاط مختلف جهان عاجز است (مؤید تأثیر اسلام از فرهنگهای مختلف) و متوجه این مطلب نیست که متن دین مادامی که در قالب رفتار درنیاید جز مشتی کلمات نیست و رفتار مسلمانی نوعی اجرا از متن دین است که الزاما برای همه مسلمانان نمیتواند یکسان باشد و بنابراین نمیتوان محتسب با چماق گماشت و همه را ملزم به رعایت فقط یک تفسیر از میان تفاسیر کرد و تکثر روایات و مسلمانی ها را ندید.
گزاره سوم میگوید حتی اگر اسلام را از سیاست جدا کنیم باز هم بدلیل ماهیت جمعی بودن آن مشکل زاست که با نگاهی به اوضاع مسلمانان در کشورهای مدرن و دارای قوانین لائیک رد می شود و آماری در دست نداریم از دخالت مسلمانان در زندگی خصوصی مردم ساکن در چنین کشورها و یا اخلال در نظم عمومی توسط برگزاری مراسم اسلامی. اما اگر منظور در نقد اسلام است که دین در همه شئونات دخالت می کند و نظر میدهد میتواند درست باشد با درنظر گرفتن این که انتخاب اشخاص (درست یا غلط از نظر ما) مادامی که به آزادی دیگران صدمه وارد نکند، اشکالی ندارد. گزارهی آخر میگوید اگر مسلمان متفکر و اخلاقمدار داریم دلیل بر درستی دین نیست. بحث درستی و نادرستی دین اینجا مطرح نیست بلکه مسأله بر سر این بود که بین اسلام و اسلامهراسی کدامیک خطرناکتر است. اگر گفته میشود اسلام ضدعلم (ساینس) است، اسلام غیراخلاقی است، باور به اسلام مثل مواد مخدر عمل میکند (اگر تحقیق معتبری در ژورنالهای علمی روانشناسی موجود باشد که صرفا باور داشتن به اسلام را {جدای از تعصب} برای سلامت روان مضر بداند، ممنون میشوم در کانال بگذارید)، وجود مسلمانان دانشمند در طول تاریخ و مسلمانان شجاع و اخلاقمداری مثل خانم فاطمه سپهری و استاد فقه خانم صدیقه وسمقی (که بنظرم خواندن کتاب زن فقه اسلام ایشان در مورد بحث سؤال راهگشاست) گزاره فوق را رد میکند چون اگر بگوییم اسلام غیراخلاقی است منطقا همه مسلمانان را (به دلیل اعتقاد به یک چیز غیراخلاقی) بی اخلاق دانستهایم حال آن که وجود مسلمانان اخلاقمدار در تناقض با مقدمهی اول قرار میگیرد و در واقع مشکل از مقدمهی اول است با درنظر گرفتن این که نقد دین از منظر اخلاق موجه و مستدل است و باید انجام شود اما نمیتوان منکر احتمال داشتن تفاسیر متکثر از متن کتاب شد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرش:
آیههایی از کتاب اسلام وجود دارد که تفاسیر متفاوتی را از آن میتوان برداشت کرد؛ مثل آیهی جهاد علیه کافرین که ایدههای داعش و القاعده و امثال آن را پدید آورد. عدهای با تأکید بر این نقل که اسلام واقعی این نیست، سعی در پنهان کردن این موضوع دارند، در صورتی که واقعیت مطلق نیست، واقعیت تفاسیر ما از پدیدههاست و هر یک از ما میتوانیم تفسیر متفاوتی از واقعیت داشته باشیم که هر کدام به نوبهی خود میتواند درست باشد. من فکر میکنم اسلام و سایر تفکرات دینی تا زمانی خطرناک نیستند که جنبهی فردی داشته باشند، ولی وقتی که اسلام پا به عرصه سیاست و اجتماع بگذارد، میتواند برای کل دنیا تهدید یا ابزار قدرت افراد سودجو باشد.
🔹 آقای مسعود:
احتراما پیرو سوال اسلام خطرناکتر است یا اسلام هراسی، به باور من، چیزی که ادعا میشود کامل و بدون نقص و در تمامی زمانها و مکانها بهترین گزینه است، به خودی خود، خطرناک است! پس چون خطرناک است، هراسناک هم هست! فلذا اصولا اسلام خطری است که ناگزیر با خود هراس را به همراه خواهد داشت. بنابراین اسلام خطرناک، و اسلامهراسی گزینهای کاملا منطقی و عقلانی است.
🔹 ایمیل بینام:
به نظر شخص من اسلام انگشت در تمام سوراخها کرده و پیروانش از طریق حکم امر به معروف و نهی از منکر حق مسلم خود میدانند که آنها هم مثل اسلام انگشتشان را در تمام سوراخ ها فرو کنند و این خطرناک است. اگر اسلام وجود نداشته باشد اسلامهراسی هم وجود ندارد؛ منظورم چیست؟ پیروان دین اسلام با عقایدشان و فرو کردن آن عقاید در حلق بیاعتقادان به این دین بذر کینه، نفرت و خشم را در دل مردم میکارند و این نفرت و خشم در قالب رفتارهای خشونتبار خود را نشان میدهند و این مثل یک چرخه ادامه پیدا میکند.
بالشخصه اسلام را در ایران خطرناکتر میدانم زیرا در کشوری مثل ایران جمهوری اسلامی که پیروان این دین به پشتوانهی قانون می.توانند در امور شخصی مردم دخالت کنند هر فردی که حتی با بخشی از آموزههای دینی موافق نباشد سرکوب شده و عزت نفس انسانیاش در معرض خطر قرار میگیرد. (مثل حجاب اسلامی)
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای آرش:
آیههایی از کتاب اسلام وجود دارد که تفاسیر متفاوتی را از آن میتوان برداشت کرد؛ مثل آیهی جهاد علیه کافرین که ایدههای داعش و القاعده و امثال آن را پدید آورد. عدهای با تأکید بر این نقل که اسلام واقعی این نیست، سعی در پنهان کردن این موضوع دارند، در صورتی که واقعیت مطلق نیست، واقعیت تفاسیر ما از پدیدههاست و هر یک از ما میتوانیم تفسیر متفاوتی از واقعیت داشته باشیم که هر کدام به نوبهی خود میتواند درست باشد. من فکر میکنم اسلام و سایر تفکرات دینی تا زمانی خطرناک نیستند که جنبهی فردی داشته باشند، ولی وقتی که اسلام پا به عرصه سیاست و اجتماع بگذارد، میتواند برای کل دنیا تهدید یا ابزار قدرت افراد سودجو باشد.
🔹 آقای مسعود:
احتراما پیرو سوال اسلام خطرناکتر است یا اسلام هراسی، به باور من، چیزی که ادعا میشود کامل و بدون نقص و در تمامی زمانها و مکانها بهترین گزینه است، به خودی خود، خطرناک است! پس چون خطرناک است، هراسناک هم هست! فلذا اصولا اسلام خطری است که ناگزیر با خود هراس را به همراه خواهد داشت. بنابراین اسلام خطرناک، و اسلامهراسی گزینهای کاملا منطقی و عقلانی است.
🔹 ایمیل بینام:
به نظر شخص من اسلام انگشت در تمام سوراخها کرده و پیروانش از طریق حکم امر به معروف و نهی از منکر حق مسلم خود میدانند که آنها هم مثل اسلام انگشتشان را در تمام سوراخ ها فرو کنند و این خطرناک است. اگر اسلام وجود نداشته باشد اسلامهراسی هم وجود ندارد؛ منظورم چیست؟ پیروان دین اسلام با عقایدشان و فرو کردن آن عقاید در حلق بیاعتقادان به این دین بذر کینه، نفرت و خشم را در دل مردم میکارند و این نفرت و خشم در قالب رفتارهای خشونتبار خود را نشان میدهند و این مثل یک چرخه ادامه پیدا میکند.
بالشخصه اسلام را در ایران خطرناکتر میدانم زیرا در کشوری مثل ایران جمهوری اسلامی که پیروان این دین به پشتوانهی قانون می.توانند در امور شخصی مردم دخالت کنند هر فردی که حتی با بخشی از آموزههای دینی موافق نباشد سرکوب شده و عزت نفس انسانیاش در معرض خطر قرار میگیرد. (مثل حجاب اسلامی)
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای هومن:
من فکر میکنم پاسخ این سؤال (که البته به نظرم نوعی پرسش Rhetorical است حتی تا حدی فرم Leading هم داره)، ابتدا نیاز به پاسخ به سؤال مقدمتری دارد: «اسلام چیست؟».
من شخصا پاسخ این سؤال مقدم را نه تنها نمیدانم، بلکه فکر میکنم اصلا دانستن آن ممکن نیست. اسلام هم مثل سایر ادیان، متکی است بر فهم ما از یک متن، یا متنهای تفسیری دیگر، دانستن بستر تاریخی و کانتکست آن متن و شاید عملکرد رهبران آن دین. متنی که دسترسی به مراد و منظور نویسندهی آن و حدود و ثغور شرایط صدق آن غیر ممکن (محال عملی نه عقلی) است، قابلیت دسترسی یقینی و جزمی به چیستی آن نیست. در چنین شرایطی، فهم این که «اسلام چیست؟» عملا غیرممکن مینماید و چیزی نمیتوان گفت جز اینکه اسلامی که من میفهمم چیست یا فهم من از اسلام چیست. به نظر من، وقتی فهم مشترک و صحیحی از اینکه اسلام چیست نداشته باشیم، گفتگوی روشمندی هم در پاسخ سؤال مطرح شده نمیتوانیم داشته باشیم. اما، اگر ملاک را فرضا و به صورت عرفی و غیر دقیق، فهم جاری و حاکم بر جامعه قرار دهیم، فرض میکنم منظور از اسلام در سؤال مطرح شده اینست: آنچه امروز به عنوان حکومت اسلامی و تحت قوانین اسلام، تبلیغ و تحمیل و جاری میشود (در حکومتهای اسلامی مستقر در جهان و در گروهها و احزاب و باورهایی که به دنبال چنین حکومتی هستند)، یا آنچه از باور و سنتهای اسلامی به طور مشترک در جوامع کوچک و بزرگ با اتیکت اسلامی مشاهده میشود و یا آنچه از ظاهر بعضی قسمتهای متن اصلی اسلام (قرآن) برداشت میشود. در اینصورت و با این فرض نظر من به طور مختصر چنین است:
اسلام و اسلام هراسی ، هر دو خطرناکند. البته اسلامهراسی اساسا زاییدهی اسلام است. ممکن است تئوریهای توطئهای قائل به تبلیغ اسلامهراسی از سوی دشمنان افراطی اسلام باشند و حتی محتمل است چنین اتفاقی هم در حال افتادن باشد، اما تا اسلام چنین زمینهایرا نداشته باشد، نه هراسی اتفاق میافتد و نه پروژهی هراسافکنیای موفق میشود. به زعم من، آنچه خطرناک است، باوری است که خصوصیات زیر را داراست و جامعه را از عقلانیت به دور میدارد، حال نامش اسلام باشد، اسلام انحرافی باشد، یا هر عقیدهی دیگر:
۱. مبتنی بر عادت به فکری خاص باشد به جای اینکه بر مدار تفکر جاری و عقلانیت مستمر حرکت کند.
۲. مبتنی بر پیشداوری باشد به جای بررسی دقیق آرا و نقطه نظرات دیگر.
۳. مبتنی بر ادعاهای اثباتناپذیر و ابطالناپذیر باشد به جای استدلال.
۴. به مُدارا قایل نباشد و پلورال نگاه نکند.
۵. جزمیت و قطعیت ذاتی برای خود قایل باشد چه در فهم ما اراد منبع آن اندیشهی خاص و چه قایل بودن به تطابق حقیقت با ادعای خود از آنچه حقیقت میداند و احتمال خطا در فکر خود ندهد. به عبارتی ادعای مالکیت انحصاری حقیقت را داشته باشد.
۷. اساسا قایل به این نباشد که برای تبلیغ خود، لازم است با عقلانیت انسان.ها روبرو شود و متکی بر استدلال باشد به جای درگیر کردن عواطف و احساسات و تمایلات قبیلهای و تایید قبیلهای.
۸. بقایش بر ندانستن آرای دیگران باشد و بر مدار حذف و سانسور مانا بماند، به جای پایداری بر مبنای تضارب افکار و تفکر و عقلانیت پویای بشری.
۹. به جای استدلالمداری و عقلانیت ، آرزوها را با حقایق خلط کند و به فریب، به خورد مردمی که در دردهای مشترک هستند بدهد که آنچه شما آرزو میکنید حقیقتی است که تنها نزد من است.
۱۰- منبع حقیقت را در سخن و فکر یک فرد ببیند.
کوتاه سخن اینکه، اسلام یا هر باوری که بر مبنای بندهای بالا شکل گرفته باشد، خطرناکترین و هراسناکترین ابزاری است که میتواند در دست بشر و علیه بشر باشد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است يا اسلامهراسی؟
🔹 آقای هومن:
من فکر میکنم پاسخ این سؤال (که البته به نظرم نوعی پرسش Rhetorical است حتی تا حدی فرم Leading هم داره)، ابتدا نیاز به پاسخ به سؤال مقدمتری دارد: «اسلام چیست؟».
من شخصا پاسخ این سؤال مقدم را نه تنها نمیدانم، بلکه فکر میکنم اصلا دانستن آن ممکن نیست. اسلام هم مثل سایر ادیان، متکی است بر فهم ما از یک متن، یا متنهای تفسیری دیگر، دانستن بستر تاریخی و کانتکست آن متن و شاید عملکرد رهبران آن دین. متنی که دسترسی به مراد و منظور نویسندهی آن و حدود و ثغور شرایط صدق آن غیر ممکن (محال عملی نه عقلی) است، قابلیت دسترسی یقینی و جزمی به چیستی آن نیست. در چنین شرایطی، فهم این که «اسلام چیست؟» عملا غیرممکن مینماید و چیزی نمیتوان گفت جز اینکه اسلامی که من میفهمم چیست یا فهم من از اسلام چیست. به نظر من، وقتی فهم مشترک و صحیحی از اینکه اسلام چیست نداشته باشیم، گفتگوی روشمندی هم در پاسخ سؤال مطرح شده نمیتوانیم داشته باشیم. اما، اگر ملاک را فرضا و به صورت عرفی و غیر دقیق، فهم جاری و حاکم بر جامعه قرار دهیم، فرض میکنم منظور از اسلام در سؤال مطرح شده اینست: آنچه امروز به عنوان حکومت اسلامی و تحت قوانین اسلام، تبلیغ و تحمیل و جاری میشود (در حکومتهای اسلامی مستقر در جهان و در گروهها و احزاب و باورهایی که به دنبال چنین حکومتی هستند)، یا آنچه از باور و سنتهای اسلامی به طور مشترک در جوامع کوچک و بزرگ با اتیکت اسلامی مشاهده میشود و یا آنچه از ظاهر بعضی قسمتهای متن اصلی اسلام (قرآن) برداشت میشود. در اینصورت و با این فرض نظر من به طور مختصر چنین است:
اسلام و اسلام هراسی ، هر دو خطرناکند. البته اسلامهراسی اساسا زاییدهی اسلام است. ممکن است تئوریهای توطئهای قائل به تبلیغ اسلامهراسی از سوی دشمنان افراطی اسلام باشند و حتی محتمل است چنین اتفاقی هم در حال افتادن باشد، اما تا اسلام چنین زمینهایرا نداشته باشد، نه هراسی اتفاق میافتد و نه پروژهی هراسافکنیای موفق میشود. به زعم من، آنچه خطرناک است، باوری است که خصوصیات زیر را داراست و جامعه را از عقلانیت به دور میدارد، حال نامش اسلام باشد، اسلام انحرافی باشد، یا هر عقیدهی دیگر:
۱. مبتنی بر عادت به فکری خاص باشد به جای اینکه بر مدار تفکر جاری و عقلانیت مستمر حرکت کند.
۲. مبتنی بر پیشداوری باشد به جای بررسی دقیق آرا و نقطه نظرات دیگر.
۳. مبتنی بر ادعاهای اثباتناپذیر و ابطالناپذیر باشد به جای استدلال.
۴. به مُدارا قایل نباشد و پلورال نگاه نکند.
۵. جزمیت و قطعیت ذاتی برای خود قایل باشد چه در فهم ما اراد منبع آن اندیشهی خاص و چه قایل بودن به تطابق حقیقت با ادعای خود از آنچه حقیقت میداند و احتمال خطا در فکر خود ندهد. به عبارتی ادعای مالکیت انحصاری حقیقت را داشته باشد.
۷. اساسا قایل به این نباشد که برای تبلیغ خود، لازم است با عقلانیت انسان.ها روبرو شود و متکی بر استدلال باشد به جای درگیر کردن عواطف و احساسات و تمایلات قبیلهای و تایید قبیلهای.
۸. بقایش بر ندانستن آرای دیگران باشد و بر مدار حذف و سانسور مانا بماند، به جای پایداری بر مبنای تضارب افکار و تفکر و عقلانیت پویای بشری.
۹. به جای استدلالمداری و عقلانیت ، آرزوها را با حقایق خلط کند و به فریب، به خورد مردمی که در دردهای مشترک هستند بدهد که آنچه شما آرزو میکنید حقیقتی است که تنها نزد من است.
۱۰- منبع حقیقت را در سخن و فکر یک فرد ببیند.
کوتاه سخن اینکه، اسلام یا هر باوری که بر مبنای بندهای بالا شکل گرفته باشد، خطرناکترین و هراسناکترین ابزاری است که میتواند در دست بشر و علیه بشر باشد.
#گفتوگو_کنیم
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم 🔴⭕️ موضوع گفتوگو: اسلام خطرناکتر است یا اسلامهراسی؟ 🔹 برخی افراد که دیکتاتوری مذهبی و ترومای مذهبی را تجربه کردهاند اسلام را (اسلام موجود در جهان به عنوان یک گفتمان و یک سبک زندگی و یک شبکهی اجتماعی کلان) پدیدهای خطرناک میدانند،…
#گفتگو_کنیم
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است یا اسلامهراسی؟
برای نگاه دوباره به این پرسش، خوب است درسگفتار زیر را بشنویم:
♦️ ذاتمندی و ناذاتمندیی دین
دکتر حسن محدثی (جامعهشناس)
https://www.youtube.com/watch?v=1ZLb3Va8hUc
@NewHasanMohaddesi
⭕️ موضوع گفتگو:
اسلام خطرناكتر است یا اسلامهراسی؟
برای نگاه دوباره به این پرسش، خوب است درسگفتار زیر را بشنویم:
♦️ ذاتمندی و ناذاتمندیی دین
دکتر حسن محدثی (جامعهشناس)
https://www.youtube.com/watch?v=1ZLb3Va8hUc
@NewHasanMohaddesi
YouTube
ذاتمندی و ناذاتمندیی دین / The essence and non-essence in religion
ذاتمندی و ناذاتمندیی دین: تحول بیناسوبژکتیویتهی دینی
🎤سخنرانیی حسن محدثیی گیلوایی
جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
۲۸ مرداد ۱۴۰۱ / گروه تلگرامی گفتوگوهای قرآنی و حدیثی
@drmohaddesi
@NewHasanMohaddesi
🎤سخنرانیی حسن محدثیی گیلوایی
جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
۲۸ مرداد ۱۴۰۱ / گروه تلگرامی گفتوگوهای قرآنی و حدیثی
@drmohaddesi
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️ایران همیشه جامعهای دینی بوده است: ورود ایران به عصر پسادینی
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
پیش از این گفته ام که ما متوجه عظمت تحوّلی که هم اکنون در ایران رخ داده نیستیم؛ چون در وسط این تحولات نفس میکشیم. ایران برای نخستین بار در تاریخ اش، وارد عصر پسادینیی خود شده است. جامعهی ایران همیشه جامعهای دینی بوده است. به فراز زیر از کتاب «حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفیِ) محمد بن زکریای صیرفی» نوشتهی پرویز سپیتمان (اذکائی) توجه نمایید و ببینید این فراز چه میگوید:
«از دیرباز زندگی ایرانی جماعت را مبتنی بر اصل «دینی» یاد کردهاند، هم اینکه لغت «دین» یک کلمة ایرانی با مفهوم عمیق وجدان و شعور انسانی، امروزه این معنا با تعریف نهایی «فلسفه» پهلو میزند و مرادف است. منتها از دیرباز محققان بر این عقیده بودهاند که «دین» اختصاص به ایرانیان و «فلسفه» اختصاص به یونانیان داشته؛ حال آنکه حسب واقع در نزد فرزانگان ایران «دین» و «حکمت» هر دو مقولة واحدی است. به گفتة اقبال لاهوری در اشاره به فلسفة ایران باستان: «تعقّل فلسفی ایران شاید بر اثر نفوذ فرهنگهای سامی سخت با دین آمیخته است، اندیشمندان نوآور همواره بنیانگذاران جنبشهای دینی بودهاند»» (سپیتمان، ۱۳۸۴: ۶۲۱-۶۲۰؛ تهران: طرح نو، چاپ دوم).
تمام این تاریخ، تاریخی دینی بوده است. حکومتهای دینی نیز از دل این تاریخ بروز و ظهور یافته اند. اما اکنون جامعه دچار یک دگردیسیی عظیم است. در چنین دگردیسیای نظام ارزشیی کهن فرو میریزد و تا تشکیل و برقراریی نظام ارزشیی نوین، جامعه با مشکلات و مسایل دردناکی مواجه خواهد بود و سازگار شدن با این تحولات عظیم با درد و رنج همراه خواهد بود. اما جامعهی ما وارد افق جدیدی از حیات خود خواهد شد و این بسیار امیدوار کننده است. از این رو، ما نیازمند نظریهپردازیی اجتماعی برای ایران فردا -ایران پسادینی- هستیم.
ما در مرحلهی مهمی از تاریخ کنشگریی ایران هستیم که معطوف است به بدل شدن رعیت مدرن ایران به شهروند. این مسیرِ معطوف به شهروند شدن انسان ایرانی، مسیر مبارک و ارزشمندی است. پس چرا باید مأیوس و ناامید باشیم؟! برای نخستین بار در تاریخ ایران قرار است شهروند ایرانی زاده شود. ما در انقلاب مشروطه پای در تاریخ کنشگریی ایران نهاده ایم و تاریخ بندهگی را پشت سر نهاده ایم و اکنون در بزنگاه مهمی قرار داریم و باید یکایک ما مسؤولیت تاریخیی مهم خویش را در مسیر شهروندی بپذیریم.
#دین
#امید
#جامعهی_دینی
#تاریخ_بندهگی
#تاریخ_کنشگری
#جامعهی_پسادینی
@NewHasanMohaddesi
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
پیش از این گفته ام که ما متوجه عظمت تحوّلی که هم اکنون در ایران رخ داده نیستیم؛ چون در وسط این تحولات نفس میکشیم. ایران برای نخستین بار در تاریخ اش، وارد عصر پسادینیی خود شده است. جامعهی ایران همیشه جامعهای دینی بوده است. به فراز زیر از کتاب «حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفیِ) محمد بن زکریای صیرفی» نوشتهی پرویز سپیتمان (اذکائی) توجه نمایید و ببینید این فراز چه میگوید:
«از دیرباز زندگی ایرانی جماعت را مبتنی بر اصل «دینی» یاد کردهاند، هم اینکه لغت «دین» یک کلمة ایرانی با مفهوم عمیق وجدان و شعور انسانی، امروزه این معنا با تعریف نهایی «فلسفه» پهلو میزند و مرادف است. منتها از دیرباز محققان بر این عقیده بودهاند که «دین» اختصاص به ایرانیان و «فلسفه» اختصاص به یونانیان داشته؛ حال آنکه حسب واقع در نزد فرزانگان ایران «دین» و «حکمت» هر دو مقولة واحدی است. به گفتة اقبال لاهوری در اشاره به فلسفة ایران باستان: «تعقّل فلسفی ایران شاید بر اثر نفوذ فرهنگهای سامی سخت با دین آمیخته است، اندیشمندان نوآور همواره بنیانگذاران جنبشهای دینی بودهاند»» (سپیتمان، ۱۳۸۴: ۶۲۱-۶۲۰؛ تهران: طرح نو، چاپ دوم).
تمام این تاریخ، تاریخی دینی بوده است. حکومتهای دینی نیز از دل این تاریخ بروز و ظهور یافته اند. اما اکنون جامعه دچار یک دگردیسیی عظیم است. در چنین دگردیسیای نظام ارزشیی کهن فرو میریزد و تا تشکیل و برقراریی نظام ارزشیی نوین، جامعه با مشکلات و مسایل دردناکی مواجه خواهد بود و سازگار شدن با این تحولات عظیم با درد و رنج همراه خواهد بود. اما جامعهی ما وارد افق جدیدی از حیات خود خواهد شد و این بسیار امیدوار کننده است. از این رو، ما نیازمند نظریهپردازیی اجتماعی برای ایران فردا -ایران پسادینی- هستیم.
ما در مرحلهی مهمی از تاریخ کنشگریی ایران هستیم که معطوف است به بدل شدن رعیت مدرن ایران به شهروند. این مسیرِ معطوف به شهروند شدن انسان ایرانی، مسیر مبارک و ارزشمندی است. پس چرا باید مأیوس و ناامید باشیم؟! برای نخستین بار در تاریخ ایران قرار است شهروند ایرانی زاده شود. ما در انقلاب مشروطه پای در تاریخ کنشگریی ایران نهاده ایم و تاریخ بندهگی را پشت سر نهاده ایم و اکنون در بزنگاه مهمی قرار داریم و باید یکایک ما مسؤولیت تاریخیی مهم خویش را در مسیر شهروندی بپذیریم.
#دین
#امید
#جامعهی_دینی
#تاریخ_بندهگی
#تاریخ_کنشگری
#جامعهی_پسادینی
@NewHasanMohaddesi
راهنمای_حمایت_از_کودکان_دارای_والدین_زندانی_حامد_فرمند_آوای_بوف.pdf
4.7 MB
راهنمای_حمایت_از_کودکان_دارای_والدین_زندانی_حامد_فرمند_آوای_بوف.pdf
راهنمای حمایت از کودکان دارای والدین زندانی | نویسنده: حامد فرمند | تولید صوتی آوای بوف
⭕️ نام کتاب: راهنمای حمایت از کودکان دارای والدین زندانی (سیاسی)
نوشته: #حامد_فرمند
ناشر : آموزشکده توانا
تولید صوتی : #آوای_بوف
تعدادصفحات : 78 صفحه
ویژه مراقبین کودک
جزوه حاضر شامل توضیحاتی عمومی در مورد آثار زندانی شدن والدین بر کودکان میشود. در این جزوه تلاش شده است تا با تفکیک مراحل مختلفی که کودک با زندانی شدن والدینش در آن قرار میگیرد، از قبل از دستگیری تا آزادی (و همچنین تراژدی اعدام) نیازها و موقعیت کودک در آن شرایط تشریح شود و پیشنهاداتی برای حمایت از او در اختیار خانوادهها و مراقبان کودکان قرار گیرد. گرچه تمرکز اصلی این جزوه بر حمایتهای روانی از کودکان است، اما این جزوه شامل راهنماییهای حقوقی نیز میشود و پیشنهاداتی نیز برای وکلا و کارمندان قوهی قضاییه دارد تا بر اساس ظرفیتهای قانونی و حقوقی موجود، بتوانند از کودکان افراد زندانی حمایت
کنند. شما میتوانید با استفاده از فهرست عناوین، موقعیتی را که در آن قرار دارید انتخاب و نکات مربوط به آن را مطالعه کنید، اما چون بسیاری از پیشنهادات مربوط به هر بخش از دوران زندانیشدن والد، میتواند برای سایر موقعیتها نیز قابل استفاده باشد، مطالعهی کل جزوه برای خانوادهها مفید خواهد بود.
@drsargolzaei
@Tavaana
@AVAYEBUF
راهنمای حمایت از کودکان دارای والدین زندانی | نویسنده: حامد فرمند | تولید صوتی آوای بوف
⭕️ نام کتاب: راهنمای حمایت از کودکان دارای والدین زندانی (سیاسی)
نوشته: #حامد_فرمند
ناشر : آموزشکده توانا
تولید صوتی : #آوای_بوف
تعدادصفحات : 78 صفحه
ویژه مراقبین کودک
جزوه حاضر شامل توضیحاتی عمومی در مورد آثار زندانی شدن والدین بر کودکان میشود. در این جزوه تلاش شده است تا با تفکیک مراحل مختلفی که کودک با زندانی شدن والدینش در آن قرار میگیرد، از قبل از دستگیری تا آزادی (و همچنین تراژدی اعدام) نیازها و موقعیت کودک در آن شرایط تشریح شود و پیشنهاداتی برای حمایت از او در اختیار خانوادهها و مراقبان کودکان قرار گیرد. گرچه تمرکز اصلی این جزوه بر حمایتهای روانی از کودکان است، اما این جزوه شامل راهنماییهای حقوقی نیز میشود و پیشنهاداتی نیز برای وکلا و کارمندان قوهی قضاییه دارد تا بر اساس ظرفیتهای قانونی و حقوقی موجود، بتوانند از کودکان افراد زندانی حمایت
کنند. شما میتوانید با استفاده از فهرست عناوین، موقعیتی را که در آن قرار دارید انتخاب و نکات مربوط به آن را مطالعه کنید، اما چون بسیاری از پیشنهادات مربوط به هر بخش از دوران زندانیشدن والد، میتواند برای سایر موقعیتها نیز قابل استفاده باشد، مطالعهی کل جزوه برای خانوادهها مفید خواهد بود.
@drsargolzaei
@Tavaana
@AVAYEBUF
مقدمه کتاب آرامش
https://www.youtube.com/watch?v=JdT0Rhc_GGI&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=167
قسمت اول کتاب آرامش - روابط ۱ - انتظارات عاشقانه ۱
https://www.youtube.com/watch?v=I7bys_k8T0w&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=166
قسمت دوم کتاب آرامش - روابط ۱ - انتظارات عاشقانه ۲
https://www.youtube.com/watch?v=997KG-TJK7g&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=165
قسمت سوم کتاب آرامش- روابط ۱ - انتظارات عاشقانه ۳
https://www.youtube.com/watch?v=dPxIu1bEPIo&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=164
قسمت چهارم کتاب آرامش - روابط ۲ - بیقدربودن امور خانواده
https://www.youtube.com/watch?v=zPbHCddXseg&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=163
قسمت پنجم کتاب آرامش - روابط ۳ - آشفتگیهای رابطه جنسی
https://www.youtube.com/watch?v=38Zdw5lIaSQ&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=162
قسمت ششم کتاب آرامش - روابط ۴ - ضعف قدرت
https://www.youtube.com/watch?v=87k5inXz5BE&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=161
@drsargolzaei
https://www.youtube.com/watch?v=JdT0Rhc_GGI&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=167
قسمت اول کتاب آرامش - روابط ۱ - انتظارات عاشقانه ۱
https://www.youtube.com/watch?v=I7bys_k8T0w&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=166
قسمت دوم کتاب آرامش - روابط ۱ - انتظارات عاشقانه ۲
https://www.youtube.com/watch?v=997KG-TJK7g&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=165
قسمت سوم کتاب آرامش- روابط ۱ - انتظارات عاشقانه ۳
https://www.youtube.com/watch?v=dPxIu1bEPIo&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=164
قسمت چهارم کتاب آرامش - روابط ۲ - بیقدربودن امور خانواده
https://www.youtube.com/watch?v=zPbHCddXseg&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=163
قسمت پنجم کتاب آرامش - روابط ۳ - آشفتگیهای رابطه جنسی
https://www.youtube.com/watch?v=38Zdw5lIaSQ&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=162
قسمت ششم کتاب آرامش - روابط ۴ - ضعف قدرت
https://www.youtube.com/watch?v=87k5inXz5BE&list=PL2ZFfC3GWjcbI83ZmJz_UKcZ5R3BOu0Gg&index=161
@drsargolzaei
YouTube
📘 معرفی کتاب آرامش | مقدمه
📘آرامش : آلن دوباتن | ترجمه : محمد کریمی |
🎤 کارگردان و گوینده: علیرضا پوستین دوز ( پوتانژ )
https://www.instagram.com/radio.34/
🎤 کارگردان و گوینده: علیرضا پوستین دوز ( پوتانژ )
https://www.instagram.com/radio.34/
⭕️ انقلاب و امید
در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) بودیم تا تأثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از شرایط حقیقی، میتوانند جریان انقلابها را تغییر دهند؟ آیا سیکل افزایش امید به آینده در هنگام هر خیزش مردمی، و ایجاد سرخوردگی پس از سرکوب اعتراضات مختص ایرانیان است؟ اهمیت ارزیابی صحیح مخالفین جمهوری اسلامی از شرایط خود و رژیم چیست؟ و مهمتر از همه، روشهای ایجاد امید واقعبینانه و مثبت در میان مخالفین رژیم کدامند؟
ما در این قسمت پادکست تلاش میکنیم با توجه به علوم روانشناسی و علوم سیاسی، خیزشهای مردمی درایران و سایر کشورهای جهان را بررسی کرده تا پاسخ مناسبی برای این پرسشها ارائه دهیم.
https://youtu.be/bubFZK6CxCo?si=vuvaRcoZOoaiDfCa
@drsargolzaei
در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) بودیم تا تأثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از شرایط حقیقی، میتوانند جریان انقلابها را تغییر دهند؟ آیا سیکل افزایش امید به آینده در هنگام هر خیزش مردمی، و ایجاد سرخوردگی پس از سرکوب اعتراضات مختص ایرانیان است؟ اهمیت ارزیابی صحیح مخالفین جمهوری اسلامی از شرایط خود و رژیم چیست؟ و مهمتر از همه، روشهای ایجاد امید واقعبینانه و مثبت در میان مخالفین رژیم کدامند؟
ما در این قسمت پادکست تلاش میکنیم با توجه به علوم روانشناسی و علوم سیاسی، خیزشهای مردمی درایران و سایر کشورهای جهان را بررسی کرده تا پاسخ مناسبی برای این پرسشها ارائه دهیم.
https://youtu.be/bubFZK6CxCo?si=vuvaRcoZOoaiDfCa
@drsargolzaei
YouTube
پادکست درفش کاویانی | قسمت 9: تفاوت واقعبینی و امید کاذب و تاثیر آنها بر فرآیند انقلاب
در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان روانپزشک دکتر محمدرضا سرگلزایی بودیم تا تاثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تاثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از شرایط حقیقی میتوانند…
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ انقلاب و امید در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) بودیم تا تأثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از…
⭕️ انقلاب و امید
در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) بودیم تا تأثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از شرایط حقیقی، میتوانند جریان انقلابها را تغییر دهند؟ آیا سیکل افزایش امید به آینده در هنگام هر خیزش مردمی، و ایجاد سرخوردگی پس از سرکوب اعتراضات مختص ایرانیان است؟ اهمیت ارزیابی صحیح مخالفین جمهوری اسلامی از شرایط خود و رژیم چیست؟ و مهمتر از همه، روشهای ایجاد امید واقعبینانه و مثبت در میان مخالفین رژیم کدامند؟
ما در این قسمت پادکست تلاش میکنیم با توجه به علوم روانشناسی و علوم سیاسی، خیزشهای مردمی درایران و سایر کشورهای جهان را بررسی کرده تا پاسخ مناسبی برای این پرسشها ارائه دهیم.
@drsargolzaei
⭕️ نسخهی تصویری:
Youtube: https://youtu.be/bubFZK6CxCo?si=Wpdv7uN6SlRrVlOx
🔴 نسخههای صوتی:
Castbox: https://bit.ly/3UbMQ5r
Apple Podcast: https://apple.co/3UmlWYN
Spotify: https://bit.ly/3U9KYtY
Google Podcasts: https://bit.ly/3xxI3m0
در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) بودیم تا تأثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تأثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از شرایط حقیقی، میتوانند جریان انقلابها را تغییر دهند؟ آیا سیکل افزایش امید به آینده در هنگام هر خیزش مردمی، و ایجاد سرخوردگی پس از سرکوب اعتراضات مختص ایرانیان است؟ اهمیت ارزیابی صحیح مخالفین جمهوری اسلامی از شرایط خود و رژیم چیست؟ و مهمتر از همه، روشهای ایجاد امید واقعبینانه و مثبت در میان مخالفین رژیم کدامند؟
ما در این قسمت پادکست تلاش میکنیم با توجه به علوم روانشناسی و علوم سیاسی، خیزشهای مردمی درایران و سایر کشورهای جهان را بررسی کرده تا پاسخ مناسبی برای این پرسشها ارائه دهیم.
@drsargolzaei
⭕️ نسخهی تصویری:
Youtube: https://youtu.be/bubFZK6CxCo?si=Wpdv7uN6SlRrVlOx
🔴 نسخههای صوتی:
Castbox: https://bit.ly/3UbMQ5r
Apple Podcast: https://apple.co/3UmlWYN
Spotify: https://bit.ly/3U9KYtY
Google Podcasts: https://bit.ly/3xxI3m0
YouTube
پادکست درفش کاویانی | قسمت 9: تفاوت واقعبینی و امید کاذب و تاثیر آنها بر فرآیند انقلاب
در این قسمت پادکست درفش کاویانی، میزبان روانپزشک دکتر محمدرضا سرگلزایی بودیم تا تاثیر امید بر تغییرات سیاسی و اجتماعی را بررسی کنیم. رسانهها چگونه جهانبینی ما را تحت تاثیر قرار میدهند؟ چگونه اخبار نادرست، امید کاذب و ارزیابی اشتباه از شرایط حقیقی میتوانند…
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ مستند "رنگ درد"
Painting Through Pain
موضوع: مواجههی "سولبی" خوانندهی پاپ کرهای با قلدری اینترنتی
🔹 این مستند داستان یکی از اولین قربانیهای قلدری اینترنتی در کرهی جنوبی را روایت میکند. قلدری اینترنتی در کرهی جنوبی بسیار شایع است و هرساله جان بسیاری از افراد را میگیرد. پخش این مستند در مورد چنین موضوع مهمی از شبکهی انگلیسی و کرهای صدای آمریکا مورد توجه رسانههای کرهی جنوبی قرار گرفت. The Korea Herald در گزارشی در مورد این فیلم به نقل از کارگردان فیلم نوشت: "سولبی یکی از اولین قربانیهای قلدری اینترنتی و یکی از اولین افرادی بود که در مقابل این پدیده ایستاد. او احساسش را با رنگ بیان کرد و من از اولین ملاقاتمان تحت تأثیر تلاش او در مورد این موضوع بودم." شبکه خبری SBS, YNAو سایت Naver از دیگر رسانههایی بودند که پخش این فیلم را پوشش دادند.
🔹 تصویربردار و کارگردان: کمیل سهیلی
تهیه کننده: کمیل سهیلی و برایان کیم
پخش: صدای آمریکا (VOA)
https://youtu.be/AzF9-2rZ9ME?si=QgJ8nzffnpzERJUl
https://www.voanews.com/a/painting-through-pain-/7366099.html
https://www.youtube.com/watch?v=q5nEcru7i3I&list=PLSn70dL9HQIRzYACIMg-zKZ6EtqVcKYYs&index=12
https://www.instagram.com/p/C0oltPJPUcT/?igsh=MXM2YnU3NzZyemdwZQ==
🔹 اگر مایلید دربارهٔ قلدری اینترنتی یا cyberbully بیشتر بدانید دکتر ایمان ایرانمنش (دکترای روانشناسی سلامت) و همکارانشان این برنامهی اینترنتی را در این زمینه تهیه کردهاند:
https://youtu.be/0AoRQfcQFW0?si=hbq8KxwYQcS1611T
🔹 به زودی گفتگویی با کمیل سهیلی (کارگردان، نویسنده و تهیهکننده) راجع به این مستندش خواهیم داشت. کمیل سهیلی تهیه کننده مستندساز و نویسنده است. او کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی از دانشگاه تهران دارد و همچنین در اندونزی و کره جنوبی دوره پیشرفته فیلمسازی گذرانده است. او تاکنون تهیه کنندگی و کارگردانی چندین مستند را برعهده داشته و تجربه داوری در جشنواره های متعدیی از جمله جشنواره فیلم کوتاه بوسان را در کارنامه خود دارد. از کمیل کتاب "پرسه گردی با قانون دینامیت" چاپ شده است که حاصل پنج سال سفر او در جهان است.
🔹 تجربههایتان را در زمینهی قلدری اینترنتی از طریق ایمیل دکتر سرگلزایی با یکدیگر در میان بگذارید:
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
Painting Through Pain
موضوع: مواجههی "سولبی" خوانندهی پاپ کرهای با قلدری اینترنتی
🔹 این مستند داستان یکی از اولین قربانیهای قلدری اینترنتی در کرهی جنوبی را روایت میکند. قلدری اینترنتی در کرهی جنوبی بسیار شایع است و هرساله جان بسیاری از افراد را میگیرد. پخش این مستند در مورد چنین موضوع مهمی از شبکهی انگلیسی و کرهای صدای آمریکا مورد توجه رسانههای کرهی جنوبی قرار گرفت. The Korea Herald در گزارشی در مورد این فیلم به نقل از کارگردان فیلم نوشت: "سولبی یکی از اولین قربانیهای قلدری اینترنتی و یکی از اولین افرادی بود که در مقابل این پدیده ایستاد. او احساسش را با رنگ بیان کرد و من از اولین ملاقاتمان تحت تأثیر تلاش او در مورد این موضوع بودم." شبکه خبری SBS, YNAو سایت Naver از دیگر رسانههایی بودند که پخش این فیلم را پوشش دادند.
🔹 تصویربردار و کارگردان: کمیل سهیلی
تهیه کننده: کمیل سهیلی و برایان کیم
پخش: صدای آمریکا (VOA)
https://youtu.be/AzF9-2rZ9ME?si=QgJ8nzffnpzERJUl
https://www.voanews.com/a/painting-through-pain-/7366099.html
https://www.youtube.com/watch?v=q5nEcru7i3I&list=PLSn70dL9HQIRzYACIMg-zKZ6EtqVcKYYs&index=12
https://www.instagram.com/p/C0oltPJPUcT/?igsh=MXM2YnU3NzZyemdwZQ==
🔹 اگر مایلید دربارهٔ قلدری اینترنتی یا cyberbully بیشتر بدانید دکتر ایمان ایرانمنش (دکترای روانشناسی سلامت) و همکارانشان این برنامهی اینترنتی را در این زمینه تهیه کردهاند:
https://youtu.be/0AoRQfcQFW0?si=hbq8KxwYQcS1611T
🔹 به زودی گفتگویی با کمیل سهیلی (کارگردان، نویسنده و تهیهکننده) راجع به این مستندش خواهیم داشت. کمیل سهیلی تهیه کننده مستندساز و نویسنده است. او کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی از دانشگاه تهران دارد و همچنین در اندونزی و کره جنوبی دوره پیشرفته فیلمسازی گذرانده است. او تاکنون تهیه کنندگی و کارگردانی چندین مستند را برعهده داشته و تجربه داوری در جشنواره های متعدیی از جمله جشنواره فیلم کوتاه بوسان را در کارنامه خود دارد. از کمیل کتاب "پرسه گردی با قانون دینامیت" چاپ شده است که حاصل پنج سال سفر او در جهان است.
🔹 تجربههایتان را در زمینهی قلدری اینترنتی از طریق ایمیل دکتر سرگلزایی با یکدیگر در میان بگذارید:
isssp@yahoo.com
@drsargolzaei
یازدهمین نشست از سلسله گفتگوهای زیستسیاست و روانسیاست
و لایو پنجم از پروندهی روانسیاست
🟢 موضوع: تفکر انتقادی زیر سایه اقتدارگرایی
🟢 گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) با دکتر احمدرضا یزدی (روانشناس بالینی - دانشگاه کنکوردیا- مونترال)
🟢 جمعه ۳۱ فروردین
ساعت ۱۹:۳۰ تهران
برابر با
جمعه ۱۹ اپریل
ساعت ۹ صبح ونکوور
ساعت ۱۲ ظهر مونترال
🟢 صفحهی باشگاه پریفرونتال در اینستاگرام میزبان این گفتوگو خواهد بود.
#تفکر_نقاد
#روان_سیاست
#پریفرونتال
#باشگاه_پرهفرونتال
@prefrontalclub
@drsargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⭕️🔴 دشمن فرضی!
دوباره دشمن فرضی به احتمال زیاد
و یک تلاطم ارزی به احتمال زیاد
دوباره موصل و یک پادگان بی سرباز
و چند کشتهی مرزی به احتمال زیاد
دوباره یاوهسرایی به سبک مداحان
و حاج منصور ارضی به احتمال زیاد
دوباره امر به معروف و نهی از منکر
شکست طولی و عرضی به احتمال زیاد
دوباره روسیه، اوکراین، جنگ پهبادی
و چند موشک قرضی به احتمال زیاد
دوباره مجری و کار صدا و سیمایی
و ماهواره به طرزی به احتمال زیاد
دوباره شیون و آهی دم حسینیهها
و تار حنجره لرزی به احتمال زیاد
دوباره وقف زمین و امام جمعهی شهر
و نان سپردن قرضی به احتمال زیاد
دوباره چرخ رئیسی در اقتصاد کلان
و پیچ و مهرهی هرزی به احتمال زیاد
دوباره موج تورم دوباره رشد دلار
و باز دشمن فرضی به احتمال زیاد
🔹 شعر دریافتی از آقای حسن
🔹 عکس از نشریهی The Guardian در تاریخ ۵ فوریهٔ ۲۰۲۴ پورناستار آمریکایی Whitney Wright را که به تهران دعوت شده نشان میدهد.
@drsargolzaei
دوباره دشمن فرضی به احتمال زیاد
و یک تلاطم ارزی به احتمال زیاد
دوباره موصل و یک پادگان بی سرباز
و چند کشتهی مرزی به احتمال زیاد
دوباره یاوهسرایی به سبک مداحان
و حاج منصور ارضی به احتمال زیاد
دوباره امر به معروف و نهی از منکر
شکست طولی و عرضی به احتمال زیاد
دوباره روسیه، اوکراین، جنگ پهبادی
و چند موشک قرضی به احتمال زیاد
دوباره مجری و کار صدا و سیمایی
و ماهواره به طرزی به احتمال زیاد
دوباره شیون و آهی دم حسینیهها
و تار حنجره لرزی به احتمال زیاد
دوباره وقف زمین و امام جمعهی شهر
و نان سپردن قرضی به احتمال زیاد
دوباره چرخ رئیسی در اقتصاد کلان
و پیچ و مهرهی هرزی به احتمال زیاد
دوباره موج تورم دوباره رشد دلار
و باز دشمن فرضی به احتمال زیاد
🔹 شعر دریافتی از آقای حسن
🔹 عکس از نشریهی The Guardian در تاریخ ۵ فوریهٔ ۲۰۲۴ پورناستار آمریکایی Whitney Wright را که به تهران دعوت شده نشان میدهد.
@drsargolzaei
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
درد بی درمان وطن پرستی
فاطمه علمدار
هوا گرگ و میش بود که رسیدیم دانیال نبی.باد خنک صبحگاهی و صدای مداحی که دعای توسل میخواند.بچه های کوچکمان دمغ شدند.ما پیشنهاد داده بودیم نوروز را در تنها اثر تاریخی شوش_این قدیمیترین شهر ایران_که اجازه برگزاری مراسم جمعی داشت،برگزار کنیم چون لحظات اندکیست در زندگی که آدمها میتوانند سرشار از احساس هویت جمعی ارزشمند شوند و لحظه تحویل سال یکی از آنهاست.کسی نشست آنطرفتر و مراسم نوروز در تاجیکستان را از تلوزیونBBCگرفت و مداح شروع کرد دعای مقلب القلوب را با حالت روضه امام حسین خواند.سال تحویل شد و رهبر،مثل همیشه،بدون سفره هفت سین،پیام نوروزی داد.آنروز چغازنبیل را برای بارندگی دیروز تعطیل کرده بودند و اتوبوس توریستهایی که دیگر اغلبشان فقط روس هستند،سرگردان به تلهای خاک از دور نگاه میکردند و خب از آن عظمت هزاران ساله هیچ خاطره ای با خودشان به کشورشان نبردند.همراهان ما هم فردایش آن مسیر را دوباره نیامدند و بچه آنها هم خاطره ای از دیدن چغازنبیل هرگز نخواهد داشت.
سیاحتنامه ابراهیم بیگ میخوانم.جوان ایرانی ساکن مصر که پدرش آنقدر وطنپرست بود که برخلاف همه ایرانیان آنجا برای رها شدن از آزارهای ایرانی بودن در عصر ناصری،حاضر نشد تابعیت ایرانش را تغییر دهد،بعد از مرگ پدر به ایران سفر کرد تا وطنی را که عشق به آن میراثش بود از نزدیک ببیند و خب هرنقطه ای را که میدید و با آنچه در سودان و حبش و میان زنگیان آفریکا میگذرد مقایسه میکرد،دلش خون میشد.خودش به رنج جانکاهی که میکشید میگفت"درد بی درمان وطن پرستی".
میگویند مردم قبل از مشروطه این کتاب را در جمعهایشان میخواندند و های های گریه میکردند.ایرانیان اواخر عصر ناصری را خواندن سفرنامه ها به گریه میانداخت و امروز زباله های قشم و خرابیهای آبادان و بی آبی مازنداران و غیره دل مسافران نگران وطن را خون میکند.سفر هنوز هم درد جانکاهیست.
میروم امارات که از اتحاد7شیخ نشین در50سال قبل ساخته شده.آنزمان که ابراهیم بیگ سیاحتنامه اش را مینوشت،چندسال بیشتر از زمانی که شیخ مکتوم دبی را به عنوان یک شهر معرفی کرده بود نمیگذشت.میروم پروژه میراث فرهنگی قلب شارجه را ببینم.روی طاقچه خانه موزه"النبوده"که تاجر مروارید بود،گلابپاش با طرح ناصرالدین شاه است و بشقابهایش را هنوز میتوان در کابینتهای مادربزرگهای ما دید،ولی تاریخ تجارت مروارید را بدون اشاره به ایرانی که اسناد دریانوردی اش در8هزارسال پیش در چغامیش دزفول وجود دارد،روایت میکند و خب در رخوت صنعت توریسم ایران و رونق این صنعت در امارات،چرا این تاریخسازی باور نشود؟کودکان ایرانیمان که چغازنبیلشان در روز اول فروردین تعطیل است و در تخت جمشیدشان مراسم نوروز برگزار نمیشود و حاکمیت مصرانه حواسش هست8آبان کسی به پاسارگاد نرود،چه دلیلی دارد که باور نکنند امارات تمدنی داشت که پرشیا نداشت؟در موزه میراث شارجه،هرچیزی که بشود آن را سرمایه فرهنگی دانست جزو میراث معرفی میشود.از خرما گرفته تا قصه اجنه،از لباس گرفته تا اعیاد،از آداب و رسوم گرفته تا مشاغل.هنر اسلامی و هنر عربی را با هم یکی میگیرند و اسلام در گسترده ترین تعریفش،فارغ از مکاتب و فرقه ها و گرایشها و آرا فقهی،عنصر هویت بخش و انسجام بخشی است که از همه آن گذشته و حال اسلامی،فقط دوران طلایی اش مدام یادآوری میشود.در نبود گذشته طولانی ملی که با خاطراتش بتوان احساس هویت جمعی کرد،هرچه را که بشود حول آن احساس"ما بودن"شکل بگیرد،برجسته میکنند و ارزشمندی اش را به رخ میکشند.اینجا دارایی فرهنگی آنقدر زیاد نیست که بشود اسرافکارانه درهایش را بست و خرابش کرد و حکم به ممنوعیتش داد و از رونق انداختش.
نوروز میشود.سفره هفت سین نیست.حتی حرف از جهان اسلام هم نیست.سالهاست که ميدانيم بقیه جهان اسلام عربند و ما عجم.انها سنی اند و ما شیعه.انها با همند و ما یکه افتاده.نمیخواهیم در جمعشان باشیم و آنها هم اصراری به راه دادن ما میان خودشان ندارند.عناصر هویت بخش مورد تائید برایمان روز به روز محدودتر میشود.از اسلام فقط تشیع،البته نه میراث اسماعیلیون و فاطمیون و زیدیه،که فقط دوازده امامیها بهمان هویت میدهد و از آنها هم تنها باورمندان به رویکرد فقهی خاصی را خودی میدانیم و اینطور میشود که صدیقه وسمقی به جرم رسیدن به نتایج متفاوت در مطالعات فقهی اش به زندان میرود.
داریوش در دبی کنسرت دارد.ایرانیان پول میدهند که خواننده ایرانی در دبی برایشان بخواند،پول میدهند که نوروز را تاجیکستان باشند،اربعین را در جاده خلوت فرعی بدون موکبهای سیاسی.ایرانیان پول میدهند که جایی بیرون از مرزهای ایران هویت جمعی ملی و مذهبیشان را تجربه کنند طوریکه دور هم جمع شدنشان در خارج از ضوابط مورد تائید گرایش فقهی خاصی از شیعه دوازده امامی،تبدیلشان به مجرم نکند.ابراهیم بیگ که از ایران میرفت همراهش گفت خدا را شکر که توانستیم زنده خارج شویم و او گریست
فاطمه علمدار
هوا گرگ و میش بود که رسیدیم دانیال نبی.باد خنک صبحگاهی و صدای مداحی که دعای توسل میخواند.بچه های کوچکمان دمغ شدند.ما پیشنهاد داده بودیم نوروز را در تنها اثر تاریخی شوش_این قدیمیترین شهر ایران_که اجازه برگزاری مراسم جمعی داشت،برگزار کنیم چون لحظات اندکیست در زندگی که آدمها میتوانند سرشار از احساس هویت جمعی ارزشمند شوند و لحظه تحویل سال یکی از آنهاست.کسی نشست آنطرفتر و مراسم نوروز در تاجیکستان را از تلوزیونBBCگرفت و مداح شروع کرد دعای مقلب القلوب را با حالت روضه امام حسین خواند.سال تحویل شد و رهبر،مثل همیشه،بدون سفره هفت سین،پیام نوروزی داد.آنروز چغازنبیل را برای بارندگی دیروز تعطیل کرده بودند و اتوبوس توریستهایی که دیگر اغلبشان فقط روس هستند،سرگردان به تلهای خاک از دور نگاه میکردند و خب از آن عظمت هزاران ساله هیچ خاطره ای با خودشان به کشورشان نبردند.همراهان ما هم فردایش آن مسیر را دوباره نیامدند و بچه آنها هم خاطره ای از دیدن چغازنبیل هرگز نخواهد داشت.
سیاحتنامه ابراهیم بیگ میخوانم.جوان ایرانی ساکن مصر که پدرش آنقدر وطنپرست بود که برخلاف همه ایرانیان آنجا برای رها شدن از آزارهای ایرانی بودن در عصر ناصری،حاضر نشد تابعیت ایرانش را تغییر دهد،بعد از مرگ پدر به ایران سفر کرد تا وطنی را که عشق به آن میراثش بود از نزدیک ببیند و خب هرنقطه ای را که میدید و با آنچه در سودان و حبش و میان زنگیان آفریکا میگذرد مقایسه میکرد،دلش خون میشد.خودش به رنج جانکاهی که میکشید میگفت"درد بی درمان وطن پرستی".
میگویند مردم قبل از مشروطه این کتاب را در جمعهایشان میخواندند و های های گریه میکردند.ایرانیان اواخر عصر ناصری را خواندن سفرنامه ها به گریه میانداخت و امروز زباله های قشم و خرابیهای آبادان و بی آبی مازنداران و غیره دل مسافران نگران وطن را خون میکند.سفر هنوز هم درد جانکاهیست.
میروم امارات که از اتحاد7شیخ نشین در50سال قبل ساخته شده.آنزمان که ابراهیم بیگ سیاحتنامه اش را مینوشت،چندسال بیشتر از زمانی که شیخ مکتوم دبی را به عنوان یک شهر معرفی کرده بود نمیگذشت.میروم پروژه میراث فرهنگی قلب شارجه را ببینم.روی طاقچه خانه موزه"النبوده"که تاجر مروارید بود،گلابپاش با طرح ناصرالدین شاه است و بشقابهایش را هنوز میتوان در کابینتهای مادربزرگهای ما دید،ولی تاریخ تجارت مروارید را بدون اشاره به ایرانی که اسناد دریانوردی اش در8هزارسال پیش در چغامیش دزفول وجود دارد،روایت میکند و خب در رخوت صنعت توریسم ایران و رونق این صنعت در امارات،چرا این تاریخسازی باور نشود؟کودکان ایرانیمان که چغازنبیلشان در روز اول فروردین تعطیل است و در تخت جمشیدشان مراسم نوروز برگزار نمیشود و حاکمیت مصرانه حواسش هست8آبان کسی به پاسارگاد نرود،چه دلیلی دارد که باور نکنند امارات تمدنی داشت که پرشیا نداشت؟در موزه میراث شارجه،هرچیزی که بشود آن را سرمایه فرهنگی دانست جزو میراث معرفی میشود.از خرما گرفته تا قصه اجنه،از لباس گرفته تا اعیاد،از آداب و رسوم گرفته تا مشاغل.هنر اسلامی و هنر عربی را با هم یکی میگیرند و اسلام در گسترده ترین تعریفش،فارغ از مکاتب و فرقه ها و گرایشها و آرا فقهی،عنصر هویت بخش و انسجام بخشی است که از همه آن گذشته و حال اسلامی،فقط دوران طلایی اش مدام یادآوری میشود.در نبود گذشته طولانی ملی که با خاطراتش بتوان احساس هویت جمعی کرد،هرچه را که بشود حول آن احساس"ما بودن"شکل بگیرد،برجسته میکنند و ارزشمندی اش را به رخ میکشند.اینجا دارایی فرهنگی آنقدر زیاد نیست که بشود اسرافکارانه درهایش را بست و خرابش کرد و حکم به ممنوعیتش داد و از رونق انداختش.
نوروز میشود.سفره هفت سین نیست.حتی حرف از جهان اسلام هم نیست.سالهاست که ميدانيم بقیه جهان اسلام عربند و ما عجم.انها سنی اند و ما شیعه.انها با همند و ما یکه افتاده.نمیخواهیم در جمعشان باشیم و آنها هم اصراری به راه دادن ما میان خودشان ندارند.عناصر هویت بخش مورد تائید برایمان روز به روز محدودتر میشود.از اسلام فقط تشیع،البته نه میراث اسماعیلیون و فاطمیون و زیدیه،که فقط دوازده امامیها بهمان هویت میدهد و از آنها هم تنها باورمندان به رویکرد فقهی خاصی را خودی میدانیم و اینطور میشود که صدیقه وسمقی به جرم رسیدن به نتایج متفاوت در مطالعات فقهی اش به زندان میرود.
داریوش در دبی کنسرت دارد.ایرانیان پول میدهند که خواننده ایرانی در دبی برایشان بخواند،پول میدهند که نوروز را تاجیکستان باشند،اربعین را در جاده خلوت فرعی بدون موکبهای سیاسی.ایرانیان پول میدهند که جایی بیرون از مرزهای ایران هویت جمعی ملی و مذهبیشان را تجربه کنند طوریکه دور هم جمع شدنشان در خارج از ضوابط مورد تائید گرایش فقهی خاصی از شیعه دوازده امامی،تبدیلشان به مجرم نکند.ابراهیم بیگ که از ایران میرفت همراهش گفت خدا را شکر که توانستیم زنده خارج شویم و او گریست
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#محمود_درویش
وطن المرء، ليس المكان الذي ولد فيه،
بل هو المكان الذي تنتهي فيه جميع محاولاته للهروب!
----------------------برگردان: محسن یارمحمدی
میهن انسان جایی نیست که در آن متولد شده
وطن همانجاست که در آن تمام بیقراریها برای گریختن پایان مییابد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#محمود_درویش
وطن المرء، ليس المكان الذي ولد فيه،
بل هو المكان الذي تنتهي فيه جميع محاولاته للهروب!
----------------------برگردان: محسن یارمحمدی
میهن انسان جایی نیست که در آن متولد شده
وطن همانجاست که در آن تمام بیقراریها برای گریختن پایان مییابد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#محمود_درویش
...وتسأل: ما معنى كلمة وطن؟
سيقولون: هو البيت و شجرة التوت،
وقن الدجاج،
و قفير النحل،
رائحة الخبز
و السماء الأولى.
وتسأل:
هل تتسع كلمة واحدة من ثلاثة أحرف لكل هذه المحتويات،
وتضيق بنا ؟!
--------------------ترجمه:
.. و میپرسی: چیست معنای وطن؟
خواهند گفت:
او، خانه است وُ درخت توت،
آشیانهی ماکیان
کندوی زنبوران،
بوی خوش نان
و نخستین آسمان
دوباره میپرسی:
چیست که واژهای کوچک با سه حرف
گنجای اینهمه چیز را دارد
الا ما را؟!...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#محمود_درویش
...وتسأل: ما معنى كلمة وطن؟
سيقولون: هو البيت و شجرة التوت،
وقن الدجاج،
و قفير النحل،
رائحة الخبز
و السماء الأولى.
وتسأل:
هل تتسع كلمة واحدة من ثلاثة أحرف لكل هذه المحتويات،
وتضيق بنا ؟!
--------------------ترجمه:
.. و میپرسی: چیست معنای وطن؟
خواهند گفت:
او، خانه است وُ درخت توت،
آشیانهی ماکیان
کندوی زنبوران،
بوی خوش نان
و نخستین آسمان
دوباره میپرسی:
چیست که واژهای کوچک با سه حرف
گنجای اینهمه چیز را دارد
الا ما را؟!...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from Cafe sz
وقتی هواپیمای اوکراینی متلاشی میشد من جایی در غرب تهران مشغول عشقورزیدن بودم، در یک شب خیلی معمولی؛ دهانم گس انگور، گوشهایم گس موسیقی کولیها!
وقتی خبر کشته شدن مهسا امینی رسید داشتم با چند کودک طناببازی میکردم، ظهر بود و من داغ خنده و آفتاب بودم؛ بچهها داد میزدند و تعداد دفعاتی که پرش موفقی از روی طناب داشتند را اعلام میکردند!
زمزمههای کرونا که شروع شد من یک تغییر بزرگ در سبک زندگیم داده بودم و برای یک سال برنامهریزی سفت و سختی داشتم!
خبر فوت او را که شنیدم تازه از سفر برگشته بودم، باران میبارید، میدان نوبنیاد بود و روغن هیدرولیک ماشینم خالی میکرد!
مثل همیشه قهوهی آمریکانوم را سفارش داده بودم و خیره به چشمهایش لبخند میزدم که گفت ما به درد هم نمیخوریم؛ بهار بود، در حیاط کافه عطر یاس میآمد.
مقابل آتش نشسته بودیم که گفت دارد از ایران میرود؛ خیلی طول بکشد شش ماه دیگر میتوانیم با یکدیگر باشیم. شب بود؛ بوی علف تازه میآمد؛ داشت تکه چوبی را سمباده میکشید.
موشکهای ایران که به سوی اسرائیل شلیک شد، من سهتار به دست، غرق درآوردن یک رِنگ از درویش خان بودم؛ اتاقم کمی سرد بود؛ بو و صدای باران، از گوشهی پنجره شُره میکرد روی دستگاه ماهور، دلم یک چای خواست!
صبح به دنبال پدرم رفتم که با هم یک قهوه بنوشیم، با چمدان نشست توی ماشین. گفت مشکلی پیش آمده. باید از کشور خارج شوم؛ برو فرودگاه امام! پاییز به اسم شروع شده بود؛ به رنگ نه! اکباتان بود و حرکت مداوم مردم به ایستگاه مترو فاز دو!
تمام اینها، تمام این حملات ناگهانی به زندگی، تنها و تنها یک بلا را به سر من آوردند؛ یادم دادهاند که فاجعه بیهیچ پیشآگاهیای میآید. در روزهای خیلی معمولی یا حتی در روزهای خیلی خوب!
پس من اعتمادم را به لحظهها از دست دادهام. حالا، در همان لحظه که عطر موی بلند کسی را میکشم توی ریههایم، قسمتی از خودم را کمی دورتر گماشتهام تا کشیک بکشد؛ برای حوادث!
حالا بوی یاس که میآید منتظر رفتن کسی هستم و غرق خنده و آفتاب به این فکر میکنم که در همین لحظه چه کسی در کجای جهان دارد از بیعدالتی میمیرد! بوی باران که میآید آسمان را به دنبال هواپیماهای بیگناه جستجو میکنم و پای آتش از دوستانم میپرسم که اگر چیزی برای گفتن دارند، الان وقتش است!
من به عشق، بوسه، باران، قهوه، آتش و دستگاه ماهور بیاعتماد شدهام تا ژنهایم شانس بیشتری برای بقاء داشته باشند!
من، به لحظهی حال مشکوکم؛ و این مزیت رقابتی من است، در این جنگل بیقاعدهای که زیستهام!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
وقتی خبر کشته شدن مهسا امینی رسید داشتم با چند کودک طناببازی میکردم، ظهر بود و من داغ خنده و آفتاب بودم؛ بچهها داد میزدند و تعداد دفعاتی که پرش موفقی از روی طناب داشتند را اعلام میکردند!
زمزمههای کرونا که شروع شد من یک تغییر بزرگ در سبک زندگیم داده بودم و برای یک سال برنامهریزی سفت و سختی داشتم!
خبر فوت او را که شنیدم تازه از سفر برگشته بودم، باران میبارید، میدان نوبنیاد بود و روغن هیدرولیک ماشینم خالی میکرد!
مثل همیشه قهوهی آمریکانوم را سفارش داده بودم و خیره به چشمهایش لبخند میزدم که گفت ما به درد هم نمیخوریم؛ بهار بود، در حیاط کافه عطر یاس میآمد.
مقابل آتش نشسته بودیم که گفت دارد از ایران میرود؛ خیلی طول بکشد شش ماه دیگر میتوانیم با یکدیگر باشیم. شب بود؛ بوی علف تازه میآمد؛ داشت تکه چوبی را سمباده میکشید.
موشکهای ایران که به سوی اسرائیل شلیک شد، من سهتار به دست، غرق درآوردن یک رِنگ از درویش خان بودم؛ اتاقم کمی سرد بود؛ بو و صدای باران، از گوشهی پنجره شُره میکرد روی دستگاه ماهور، دلم یک چای خواست!
صبح به دنبال پدرم رفتم که با هم یک قهوه بنوشیم، با چمدان نشست توی ماشین. گفت مشکلی پیش آمده. باید از کشور خارج شوم؛ برو فرودگاه امام! پاییز به اسم شروع شده بود؛ به رنگ نه! اکباتان بود و حرکت مداوم مردم به ایستگاه مترو فاز دو!
تمام اینها، تمام این حملات ناگهانی به زندگی، تنها و تنها یک بلا را به سر من آوردند؛ یادم دادهاند که فاجعه بیهیچ پیشآگاهیای میآید. در روزهای خیلی معمولی یا حتی در روزهای خیلی خوب!
پس من اعتمادم را به لحظهها از دست دادهام. حالا، در همان لحظه که عطر موی بلند کسی را میکشم توی ریههایم، قسمتی از خودم را کمی دورتر گماشتهام تا کشیک بکشد؛ برای حوادث!
حالا بوی یاس که میآید منتظر رفتن کسی هستم و غرق خنده و آفتاب به این فکر میکنم که در همین لحظه چه کسی در کجای جهان دارد از بیعدالتی میمیرد! بوی باران که میآید آسمان را به دنبال هواپیماهای بیگناه جستجو میکنم و پای آتش از دوستانم میپرسم که اگر چیزی برای گفتن دارند، الان وقتش است!
من به عشق، بوسه، باران، قهوه، آتش و دستگاه ماهور بیاعتماد شدهام تا ژنهایم شانس بیشتری برای بقاء داشته باشند!
من، به لحظهی حال مشکوکم؛ و این مزیت رقابتی من است، در این جنگل بیقاعدهای که زیستهام!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
Forwarded from ساسان حبیبوند
📌 برخورد با اخبار
از وبینار "مدیریت خویش در بحران"
(بازنشر)
یکی از دغدغههای مهمی که این روزها با آن درگیریم، مسئله اخبار است. این روزها ما توسط اخبار، بمباران میشویم و بهخصوص در شرایط فعلی، خبرهای متعددی از کشته شدن، آسیب دیدن و ظلم و ستم به آدمها را میشنویم.
در چنین شرایطی، سوال این است که با این اخبار چه کنیم؟ این اخبار ممکن است به ما آسیب بزند و گاه ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
🔹 جواب این است که باید با اخبار هم مانند سایر مسائل، به شکل درست و هدفمند برخورد کرد. وقتی برای خواندن یا شنیدن اخبار، سراغ رسانه ها میروید، اول روشن کنید که با چه هدفی این کار را انجام میدهید؟ به دنبال چه اطلاعات خاصی هستید و میخواهید با این دانستهها چه کنید؟
🔹 اینکه خود را در معرض همهجور اخبار مختلف در همه حیطهها قرار بدهیم، یک رفتار غلط و آسیبرسان است؛ نوعی خودآزاری و خودتخریبی است، چه در شرایط فعلی، چه در هر زمانی.
خیلی از ما متاسفانه عادت کردهایم که از صبح، رسانههای مختلف را باز کنیم، تلویزیون یا رادیو را روشن کنیم و دائم بدون هدف و اینکه حتی خودمان بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم، خود را در معرض خبرهای جوراجور قرار بدهیم و با دیدن یا شنیدن هر کدام از آنها دچار احساسات و حالات مختلفی بشویم.
🔹سه سطح مواجهه با اخبار
بطور کلی میتوان گفت ما سه سطح برخورد با اخبار داریم: سطح اول، مشاهده صفحه اول یا تیتر یک خبر است که کلیت خبر را اعلام میکند، مثل اینکه در فلان مرکز، اعتصاب شده، یا در فلان جا حمله اتفاق افتاده یا کسی دستگیر شده است.
سطح دوم، بررسی جزئیات این خبر است. مثلا نشان داده میشود که در فلانمحل، تیراندازی شده و ما فیلم را میبینیم و تمام جزئیات آن واقعه را مشاهده میکنیم.
خیلی وقتها تحلیلی هم برای آن خبر گذاشته میشود یا افرادی دعوت میشوند و آن خبر را مورد شرح و بررسی قرار میدهند، که این سطح دیگری از درگیر شدن با اخبار است، یعنی سطح سوم.
اکنون سوالی که باید از خود بپرسیم این است که: من به چند سطحی از این خبرها واقعا نیاز دارم؟ فرض کنید من متوجه شدم که در فلانجا تیراندازی شد. آیا لازم است که همه جزئیات واقعه را بدانم؟ اگر لازم نیست، چرا باید وارد درگیری فکری و احساسی بشوم؟
🔹 هدفمندی
ملاک دیگر هدفمندی است. سوال این است که هدف من از دریافت این اخبار چیست؟ میخواهم با این اطلاعات چه کنم؟ مثلا آیا میخواهم در مورد آن واقعه، مقالهای بنویسیم؟ یا گزارشی تهیه کنم؟ یا در مورد آن، فیلم بسازم یا قرار است جزئیات اتفاق را با دقت، به کسی منتقل کنم؟ و چه مقدار دریافت جزییات برای هدف من ضروری است؟
🔹 توجه به ظرفیتهای روحی
معیار مهم دیگر، ظرفیتهای عاطفی و روانی است. باید توجه داشت که ذهن و روان ما یک ارگانیسم و یک سیستم است و مثل هر سیستم دیگری، باید با آن، به شکل درست رفتار کرد. باید ظرفیت آن را شناخت و بهاندازه بر او بار کرد و از آن در حد ظرفیتهایش انتظار داشت. قبل از مواجهه با اخبار، از خود بپرسیم: آیا این کار، در حدود ظرفیت روانی من هست؟ آیا میتوانم آن را تاب بیاورم؟ آیا در معرض این جزییات قرار گرفتن به روان من آسیب نخواهد رساند؟
🔹 توجه به این اصول یعنی نگرش فعال، هدفمندی و رعایت ظرفیت روانی خود، ضرورتی بسیار مهم است. اگر آن اطلاعات برای ما لازم و قابل تحمل است، به سراغ آن برویم و وقت و انرژیای را که میتواند صرف کارهای مفیدتری شود برای فعالیتهای غیرضروری هدر ندهیم. و این کاری است که باید بطور کلی در زندگی و در هر ارتباطی انجام بدهیم.
(فایل کامل وبینار را اینجا بشنوید.)
t.me/sasanhabibvand
از وبینار "مدیریت خویش در بحران"
(بازنشر)
یکی از دغدغههای مهمی که این روزها با آن درگیریم، مسئله اخبار است. این روزها ما توسط اخبار، بمباران میشویم و بهخصوص در شرایط فعلی، خبرهای متعددی از کشته شدن، آسیب دیدن و ظلم و ستم به آدمها را میشنویم.
در چنین شرایطی، سوال این است که با این اخبار چه کنیم؟ این اخبار ممکن است به ما آسیب بزند و گاه ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
🔹 جواب این است که باید با اخبار هم مانند سایر مسائل، به شکل درست و هدفمند برخورد کرد. وقتی برای خواندن یا شنیدن اخبار، سراغ رسانه ها میروید، اول روشن کنید که با چه هدفی این کار را انجام میدهید؟ به دنبال چه اطلاعات خاصی هستید و میخواهید با این دانستهها چه کنید؟
🔹 اینکه خود را در معرض همهجور اخبار مختلف در همه حیطهها قرار بدهیم، یک رفتار غلط و آسیبرسان است؛ نوعی خودآزاری و خودتخریبی است، چه در شرایط فعلی، چه در هر زمانی.
خیلی از ما متاسفانه عادت کردهایم که از صبح، رسانههای مختلف را باز کنیم، تلویزیون یا رادیو را روشن کنیم و دائم بدون هدف و اینکه حتی خودمان بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم، خود را در معرض خبرهای جوراجور قرار بدهیم و با دیدن یا شنیدن هر کدام از آنها دچار احساسات و حالات مختلفی بشویم.
🔹سه سطح مواجهه با اخبار
بطور کلی میتوان گفت ما سه سطح برخورد با اخبار داریم: سطح اول، مشاهده صفحه اول یا تیتر یک خبر است که کلیت خبر را اعلام میکند، مثل اینکه در فلان مرکز، اعتصاب شده، یا در فلان جا حمله اتفاق افتاده یا کسی دستگیر شده است.
سطح دوم، بررسی جزئیات این خبر است. مثلا نشان داده میشود که در فلانمحل، تیراندازی شده و ما فیلم را میبینیم و تمام جزئیات آن واقعه را مشاهده میکنیم.
خیلی وقتها تحلیلی هم برای آن خبر گذاشته میشود یا افرادی دعوت میشوند و آن خبر را مورد شرح و بررسی قرار میدهند، که این سطح دیگری از درگیر شدن با اخبار است، یعنی سطح سوم.
اکنون سوالی که باید از خود بپرسیم این است که: من به چند سطحی از این خبرها واقعا نیاز دارم؟ فرض کنید من متوجه شدم که در فلانجا تیراندازی شد. آیا لازم است که همه جزئیات واقعه را بدانم؟ اگر لازم نیست، چرا باید وارد درگیری فکری و احساسی بشوم؟
🔹 هدفمندی
ملاک دیگر هدفمندی است. سوال این است که هدف من از دریافت این اخبار چیست؟ میخواهم با این اطلاعات چه کنم؟ مثلا آیا میخواهم در مورد آن واقعه، مقالهای بنویسیم؟ یا گزارشی تهیه کنم؟ یا در مورد آن، فیلم بسازم یا قرار است جزئیات اتفاق را با دقت، به کسی منتقل کنم؟ و چه مقدار دریافت جزییات برای هدف من ضروری است؟
🔹 توجه به ظرفیتهای روحی
معیار مهم دیگر، ظرفیتهای عاطفی و روانی است. باید توجه داشت که ذهن و روان ما یک ارگانیسم و یک سیستم است و مثل هر سیستم دیگری، باید با آن، به شکل درست رفتار کرد. باید ظرفیت آن را شناخت و بهاندازه بر او بار کرد و از آن در حد ظرفیتهایش انتظار داشت. قبل از مواجهه با اخبار، از خود بپرسیم: آیا این کار، در حدود ظرفیت روانی من هست؟ آیا میتوانم آن را تاب بیاورم؟ آیا در معرض این جزییات قرار گرفتن به روان من آسیب نخواهد رساند؟
🔹 توجه به این اصول یعنی نگرش فعال، هدفمندی و رعایت ظرفیت روانی خود، ضرورتی بسیار مهم است. اگر آن اطلاعات برای ما لازم و قابل تحمل است، به سراغ آن برویم و وقت و انرژیای را که میتواند صرف کارهای مفیدتری شود برای فعالیتهای غیرضروری هدر ندهیم. و این کاری است که باید بطور کلی در زندگی و در هر ارتباطی انجام بدهیم.
(فایل کامل وبینار را اینجا بشنوید.)
t.me/sasanhabibvand
Telegram
ساسان حبیبوند
کانال رسمی ساسان حبیبوند
روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه
و عرفان
وبسایت:
www.sasanhabibvand.com
کانال صوتی:
@sasanhabibvand_voice
اینستاگرام:
@sasanhabibvand
تماس:
@sasan_habibvand
📌 اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است.
روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه
و عرفان
وبسایت:
www.sasanhabibvand.com
کانال صوتی:
@sasanhabibvand_voice
اینستاگرام:
@sasanhabibvand
تماس:
@sasan_habibvand
📌 اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است.
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
یازدهمین نشست از سلسله گفتگوهای زیستسیاست و روانسیاست
و لایو پنجم از پروندهی روانسیاست
🟢 موضوع: تفکر انتقادی زیر سایه اقتدارگرایی
🟢 گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) با دکتر احمدرضا یزدی (روانشناس بالینی - دانشگاه کنکوردیا- مونترال)
🟢 جمعه ۳۱ فروردین
ساعت ۱۹:۳۰ تهران
برابر با
جمعه ۱۹ اپریل
ساعت ۹ صبح ونکوور
ساعت ۱۲ ظهر مونترال
🟢 صفحهی باشگاه پریفرونتال در اینستاگرام میزبان این گفتوگو خواهد بود.
#تفکر_نقاد
#روان_سیاست
#پریفرونتال
#باشگاه_پرهفرونتال
@prefrontalclub
@drsargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ آدام اسمیت، فلسفهٔ اخلاقی و اقتصاد سیاسی نویسنده: سوسن مدنی 🔹 آدام اسمیت فیلسوف اسکاتلندی یکی از ستودهترین فیلسوفهای روشنگری، استاد منطق، بلاغت، حقوقشناسی و فلسفهٔ اخلاق بود که اقتصاد را به یک مقولهی علمی تبدیل کرد. کتاب نظریهٔ احساسات اخلاقی اولین…
⭕️ آدام اسمیت و تبیین بازار
🔹 سوسن مدنی:
🔹 گرایش آدمی به جستجوی منفعت شخصی، نخستین اصل در تبیین بازار از نظر اسمیت است. او معتقد بود فعالان اقتصادی در بازار آزاد نسبت به شکوفایی کل جامعه بیتفاوتند و نیروی حرکت آنها تحقق منفعت شخصی است که در تک تک آدمها وجود دارد، اما مکانیسمی خودکار و طبیعی مثل دست پنهان و نامرئی، منافع شخصی فعالان بازار را هماهنگ و تبدیل به یک منفعت عمومی میکند؛ به این صورت که انسانهایی که خودآگاه برای منافع شخصی خودخواهانه تلاش میکنند ناخودآگاه باعث رشد و منفعت جامعه میشوند و دست نامریی، مکانیسمی را ایجاد میکند که خودخواهی انسانها موتور رشد ملتها باشد.
🔹 استدلال آدام اسمیت برای افزایش تولید در بازار بر چند رکن استوار بود. اول افزایش کل قدرت تولید بازار، بعد نحوهی انطباق عرضه و تقاضا از طریق بازار و همچنین قیمت واقعی فروش کالا از طریق بازار. اگر بازار طوری سازمان مییافت که طبق الگویی که اسمیت ارائه داد کار کند، قیمتهای همهٔ کالاها دائما به جانب قیمت طبیعی خود گرایش پیدا میکرد و بازار بیشترین سود ممکن را برای همه مصرف کنندگان فراهم مینمود. از نظر اسمیت رقابت آزاد و آزادی کامل بهترین ثمر را به مصرف کننده میرساند و از سوی دیگر کارآمدترین مکانیسم نهادی برای هدایت منفعت شخصی به سمت ثروت ملی و تقویت رفاه و بهزیستی مردم جامعه است.
🔹 او در کتاب ثروت ملل نشان داد که بخش اعظم جوامع و حکومتهای اروپایی زمان او طوری سازمان یافتهاند که سد راه حرکت آزاد کار و زمین و سرمایه و کالا میشوند. بخشی از این سنگاندازیها به نهادهای بازماندهی قدیمی و بخش عمدهی آن ناشی از منفعتطلبی این نهادها بود که تلاش داشتند رقابت برای محصولات خود را محدود کنند. اسمیت روی شبکهای از انحصارات که در مسائل اقتصادی اروپای مدرن تعیینکننده بودند دست گذاشت. در آن دوره شرکتهای خصوصی با دولتها لابی میکردند تا مسیرهای تجاری انحصاری بدست آورند، یا تنها واردکننده یا صادرکنندۀ کالاها شوند، در همان حال گروههای مشخصی جریان کالاها و اشتغال را درون بازارهای داخلی کنترل میکردند. درنتیجه مردم عادی مجبور بودند قیمتهای بیشتر را برای کالاهای نامرغوب بپذیرند و شغل آنها نیز به لطف و مرحمتِ دارودستههای رؤسا وابسته بود. به نظر اسمیت این شرایط در تضادی فاحش با آزادی بود. از طرفی انحصارطلبی ظرفیت یک ملت را برای افزایش مجموع ثروتش محدود میکرد چون از این سیستم فقط سوداگران برجسته خیلی سود میبردند. آنها امتیاز را از دولت میگرفتند و بهشدت حافظ بقای این تجارت بودند. آدام اسمیت بدون هیچ تعارفی بیان میکرد که به نظرش این رؤسا بر ضد منافع عموم مردم عمل میکنند و باید قانون با قید و بند در مقابل عملکرد آنها عمل کند. آنطور که او در ثروت ملل بیان میکند: «صحبتهای طرفهای مختلف یک تجارت زمانی که حتی برای سرگرمی و تفریح دور هم جمع میشوند، درنهایت به دسیسهچینی علیه عموم مردم و یا بهصورتی به افزایش قیمتها ختم میشود».
🔹 تحلیل اسمیت آن است که یک جامعۀ آزاد با اقتصادی بالنده نیازمند قانونگذاری در مقابل سرآمدان اقتصادی است تا به این ترتیب دست نامریی بازار به نفع عمومی و خیر مشترک عمل کند.
🔹 همچنین آدام اسمیت به تقسیم کار و تخصص افراد در تولید کالاها و خدمات تأکید داشت که این امر باعث افزایش بهرهوری و کارایی در تولید و خیر مشترک میشود.
🔹 اسمیت اعتقاد داشت تجارت بینالمللی و تبادل کالاها و خدمات بین کشورها باعث افزایش ثروت ملتها و توسعهی اقتصادی میشود.
🔹 تأکيد آدام اسمیت بر رقابت سالم و آزادی اقتصادی بود زیرا اگر هر فرد یک بازرگان باشد و در جهت رفاه خود بکوشد، در عین حال شفافیت و انعطافپذیری داشته باشد باعث بهبود عملکرد بازار و بیشترین سود برای جامعه میشود.
🔹 از نظر اسمیت یکی از نقشهای روشنفکر، اثرگذاری بر صاحبان قدرت بود. بنابراین او که استاد بلاغت بود شیوهی بیان خود را در ثروت ملل به گونهای برگزیده بود که بر این چنین افرادی نیز اثرگذار باشد. او توانست آنان را با مفاهیم و اطلاعاتی آشنا کند که از طریق آن بتوانند بهتر بازاریابی کنند و نیاز بازار را پیشبینی کنند و تجارت سودمندتری داشته باشند و البته در نهایت مقصودش از گفتن همۀ اینها تمایل به آزاد کردن افراد از قید و بندهایی بود که انحصارات موجبشان شده بود و سوداگران ایجادش کرده بودند و سعی داشتند از قدرت دولت برای استمرارش استفاده کنند.
⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار، نویسنده: جری مولر- ترجمهی مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
@drsargolzaei
🔹 سوسن مدنی:
🔹 گرایش آدمی به جستجوی منفعت شخصی، نخستین اصل در تبیین بازار از نظر اسمیت است. او معتقد بود فعالان اقتصادی در بازار آزاد نسبت به شکوفایی کل جامعه بیتفاوتند و نیروی حرکت آنها تحقق منفعت شخصی است که در تک تک آدمها وجود دارد، اما مکانیسمی خودکار و طبیعی مثل دست پنهان و نامرئی، منافع شخصی فعالان بازار را هماهنگ و تبدیل به یک منفعت عمومی میکند؛ به این صورت که انسانهایی که خودآگاه برای منافع شخصی خودخواهانه تلاش میکنند ناخودآگاه باعث رشد و منفعت جامعه میشوند و دست نامریی، مکانیسمی را ایجاد میکند که خودخواهی انسانها موتور رشد ملتها باشد.
🔹 استدلال آدام اسمیت برای افزایش تولید در بازار بر چند رکن استوار بود. اول افزایش کل قدرت تولید بازار، بعد نحوهی انطباق عرضه و تقاضا از طریق بازار و همچنین قیمت واقعی فروش کالا از طریق بازار. اگر بازار طوری سازمان مییافت که طبق الگویی که اسمیت ارائه داد کار کند، قیمتهای همهٔ کالاها دائما به جانب قیمت طبیعی خود گرایش پیدا میکرد و بازار بیشترین سود ممکن را برای همه مصرف کنندگان فراهم مینمود. از نظر اسمیت رقابت آزاد و آزادی کامل بهترین ثمر را به مصرف کننده میرساند و از سوی دیگر کارآمدترین مکانیسم نهادی برای هدایت منفعت شخصی به سمت ثروت ملی و تقویت رفاه و بهزیستی مردم جامعه است.
🔹 او در کتاب ثروت ملل نشان داد که بخش اعظم جوامع و حکومتهای اروپایی زمان او طوری سازمان یافتهاند که سد راه حرکت آزاد کار و زمین و سرمایه و کالا میشوند. بخشی از این سنگاندازیها به نهادهای بازماندهی قدیمی و بخش عمدهی آن ناشی از منفعتطلبی این نهادها بود که تلاش داشتند رقابت برای محصولات خود را محدود کنند. اسمیت روی شبکهای از انحصارات که در مسائل اقتصادی اروپای مدرن تعیینکننده بودند دست گذاشت. در آن دوره شرکتهای خصوصی با دولتها لابی میکردند تا مسیرهای تجاری انحصاری بدست آورند، یا تنها واردکننده یا صادرکنندۀ کالاها شوند، در همان حال گروههای مشخصی جریان کالاها و اشتغال را درون بازارهای داخلی کنترل میکردند. درنتیجه مردم عادی مجبور بودند قیمتهای بیشتر را برای کالاهای نامرغوب بپذیرند و شغل آنها نیز به لطف و مرحمتِ دارودستههای رؤسا وابسته بود. به نظر اسمیت این شرایط در تضادی فاحش با آزادی بود. از طرفی انحصارطلبی ظرفیت یک ملت را برای افزایش مجموع ثروتش محدود میکرد چون از این سیستم فقط سوداگران برجسته خیلی سود میبردند. آنها امتیاز را از دولت میگرفتند و بهشدت حافظ بقای این تجارت بودند. آدام اسمیت بدون هیچ تعارفی بیان میکرد که به نظرش این رؤسا بر ضد منافع عموم مردم عمل میکنند و باید قانون با قید و بند در مقابل عملکرد آنها عمل کند. آنطور که او در ثروت ملل بیان میکند: «صحبتهای طرفهای مختلف یک تجارت زمانی که حتی برای سرگرمی و تفریح دور هم جمع میشوند، درنهایت به دسیسهچینی علیه عموم مردم و یا بهصورتی به افزایش قیمتها ختم میشود».
🔹 تحلیل اسمیت آن است که یک جامعۀ آزاد با اقتصادی بالنده نیازمند قانونگذاری در مقابل سرآمدان اقتصادی است تا به این ترتیب دست نامریی بازار به نفع عمومی و خیر مشترک عمل کند.
🔹 همچنین آدام اسمیت به تقسیم کار و تخصص افراد در تولید کالاها و خدمات تأکید داشت که این امر باعث افزایش بهرهوری و کارایی در تولید و خیر مشترک میشود.
🔹 اسمیت اعتقاد داشت تجارت بینالمللی و تبادل کالاها و خدمات بین کشورها باعث افزایش ثروت ملتها و توسعهی اقتصادی میشود.
🔹 تأکيد آدام اسمیت بر رقابت سالم و آزادی اقتصادی بود زیرا اگر هر فرد یک بازرگان باشد و در جهت رفاه خود بکوشد، در عین حال شفافیت و انعطافپذیری داشته باشد باعث بهبود عملکرد بازار و بیشترین سود برای جامعه میشود.
🔹 از نظر اسمیت یکی از نقشهای روشنفکر، اثرگذاری بر صاحبان قدرت بود. بنابراین او که استاد بلاغت بود شیوهی بیان خود را در ثروت ملل به گونهای برگزیده بود که بر این چنین افرادی نیز اثرگذار باشد. او توانست آنان را با مفاهیم و اطلاعاتی آشنا کند که از طریق آن بتوانند بهتر بازاریابی کنند و نیاز بازار را پیشبینی کنند و تجارت سودمندتری داشته باشند و البته در نهایت مقصودش از گفتن همۀ اینها تمایل به آزاد کردن افراد از قید و بندهایی بود که انحصارات موجبشان شده بود و سوداگران ایجادش کرده بودند و سعی داشتند از قدرت دولت برای استمرارش استفاده کنند.
⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار، نویسنده: جری مولر- ترجمهی مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
@drsargolzaei