Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
ما77درصد،همه با هم«خانه دار»هستیم،به سادگی!
فاطمه علمدار
در ایران امروز،زنان،یک ششم مردان از بازار کار سهم دارند و72%از بیکاران این جامعه را زنان فارغ التحصیل آموزش عالی تشکیل میدهد.زنانی که اگر در هر کشور با توسعه انسانی متوسط دیگری بودند،شانس شان برای نشستن بر صندلی پارلمان4برابر بیشتر از زنان ایران بود.
در قانون ایران صراحتا مرد رئیس خانواده است و فرزندان متعلق به پدر هستند.بنابراین حتی آن اندک زنانی که وکیل و مدیر و قهرمان ورزشی میشوند هم طبق قانون همیشه زیر شمشیر داموکلس مردی هستند که او تعریف میکند گلیم زن چقدر باید باشد و تاکجا میتواند حرکت کند و از کجا به بعد سوءاستفاده از آزادیست که مرد به او بخشیده.نگاهی ساده به سرنوشت زنان نماینده مجلسی که در13سال گذشته لایحه هنوز تصویب نشده حمایت از زنان را دنبال میکردند و همگی انگ خوردند و به حاشیه رانده شدند به ما میگوید که چه شد که طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد،در این دنیا،تنها چاد و الجزایر و افغانستان وضعیت بدتری از ایران از حیث شکاف جنسیتی دارند!
زنان در ایران عامدانه از عرصه عمومی حذف میشوند و اگر سخنرانیهای تصمیم گیرندگان در مورد علت این محدودسازی سیستماتیک را بشنوید، به این دو باور اصلی میرسید:
-چون مردان ذاتا توان کنترل غریزه جنسی شان را ندارند و زنان ذاتا جلوه گرند،پس ضرر حضور زنان در عرصه عمومی که عرصه مردانه است،بیشتر از فایده اش است؛
-چون مردان نمیتوانند بدون کمک یک زن،عرصه خصوصی زندگی را که عرصه زنانه است،اداره کنند و زنان ذاتا از اداره مرد و فرزند لذت میبرند(اگر غرب زده نشده باشند)پس بهترین شغل برای زن خانه داریست.
در این سخنرانیها، نقشهای اجتماعی،علمی،سیاسی و اقتصادی که زنان برعهده میگیرند را بالاخره مردی پیدا میشود که بتواند انجام دهد و با حذف زنان از این نقشها، مشکلی برای جامعه پیش نمیآید، ولی نقش خانه داری و«اداره» همسر و فرزند را هیچ کس به جز زن نمیتواند انجام دهد و اهمیت ندادن زنان به این نقش حیاتی باعث فساد و تباهی جامعه میشود.در این باور، زنها هرگز نمیتوانند جایگاه منحصربه فردی در عرصه عمومی داشته باشند که هیچ مردی از عهده آن برنیاید و شاید برای همین است که در ورودی کتابخانه ملی ایران، سردیس هیچ زنی جزو مفاخر ملی ما نیست!
برخلاف این نگاه به نهاد خانواده، یافته های موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در آبان1402انجام شد، نشان داد که چقدر نگاه جامعه به نقش زن و مرد در خانواده با حاکمیت فاصله دارد.77% این جامعه،خانه داری را وظیفه زن نمیداند و67% معتقدند زنان هم باید مثل مردان حق طلاق داشته باشند و76% موافق سهم ارث برابرند و47% معتقدند شرایط جامعه برای پیشرفت زنان مناسب نیست و 46%موافق آزادی دادن به فرزندان در سبک زندگی و پوشش هستند.
نگاهی ساده به این یافته ها،خبر از کاهش تعداد شوهرانی میدهد که مردانگی برایشان دارایی نامطمئنی بود که با پیشرفت اقتصادی،علمی،اجتماعی و سیاسی زن،از دستشان میرفت. و پدری کردن هم انگار دیگر عکس مرد بزرگواری که به طفلی شاد لبخند مردانه میزند نیست.پدران امروز ترجیح میدهند دست به کار شوند و با غذادادن و لباس پوشاندن و پوشک عوض کردن و خواباندن و رساندن طفل به نقطه زیبای خوش اخلاقی درون عکسها،پدری بدون روتوش را تجربه کنند.
در این خانواده ها،خانه داری شغل هیچکس نیست! مسئولیتی روزمره است که هر عضوی از خانواده بخشی از آن را برعهده میگیرد.خانه مکانی است که همه با هم دارند در آن زندگی میکنند و همه با هم برای تمیز و قابل سکونت و گرم نگه داشتنش باید تلاش کنند.خانه داری شغل یک نفر نیست که به خاطر انجام آن دیگر فرصت نداشته باشد نقشی در بهبود وضعیت اقتصادی و سرمایه انسانی و اجتماعی خودش و خانواده به عهده بگیرد.در این تعریف، هیچ کس رئیس نیست که حرف آخر را بزند و هیچ کس خزانه لایزال عاطفه و احساس نیست که سلامت روان بقیه افراد را تامین کند! هرچه هست در دستان همه است و همه با هم باید شریک شوندش.
در جامعه ای که پر است از شوهرانی که با افتخار از زنان زندانی سیاسی شان میگویند و مینویسند، جامعه ای که در آن زنان مبارزند و مردان حمایتشان میکنند، عجیب نیست که خانه داری شغل هیچ کس نباشد و بشود بخش معمولی زندگی روزانه همه زنان و مردان و فرزندانی که میفهمند خانواده های سالم و گرم با زور و ریاست و نفقه ساخته نمیشوند.درون این جامعه، همه کسانی که خانواده شان را دوست دارند با هم خانه دار هستند. به سادگی. بدون نیاز به سخنرانی و فلسفه بافی!
@fsalamdar63
فاطمه علمدار
در ایران امروز،زنان،یک ششم مردان از بازار کار سهم دارند و72%از بیکاران این جامعه را زنان فارغ التحصیل آموزش عالی تشکیل میدهد.زنانی که اگر در هر کشور با توسعه انسانی متوسط دیگری بودند،شانس شان برای نشستن بر صندلی پارلمان4برابر بیشتر از زنان ایران بود.
در قانون ایران صراحتا مرد رئیس خانواده است و فرزندان متعلق به پدر هستند.بنابراین حتی آن اندک زنانی که وکیل و مدیر و قهرمان ورزشی میشوند هم طبق قانون همیشه زیر شمشیر داموکلس مردی هستند که او تعریف میکند گلیم زن چقدر باید باشد و تاکجا میتواند حرکت کند و از کجا به بعد سوءاستفاده از آزادیست که مرد به او بخشیده.نگاهی ساده به سرنوشت زنان نماینده مجلسی که در13سال گذشته لایحه هنوز تصویب نشده حمایت از زنان را دنبال میکردند و همگی انگ خوردند و به حاشیه رانده شدند به ما میگوید که چه شد که طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد،در این دنیا،تنها چاد و الجزایر و افغانستان وضعیت بدتری از ایران از حیث شکاف جنسیتی دارند!
زنان در ایران عامدانه از عرصه عمومی حذف میشوند و اگر سخنرانیهای تصمیم گیرندگان در مورد علت این محدودسازی سیستماتیک را بشنوید، به این دو باور اصلی میرسید:
-چون مردان ذاتا توان کنترل غریزه جنسی شان را ندارند و زنان ذاتا جلوه گرند،پس ضرر حضور زنان در عرصه عمومی که عرصه مردانه است،بیشتر از فایده اش است؛
-چون مردان نمیتوانند بدون کمک یک زن،عرصه خصوصی زندگی را که عرصه زنانه است،اداره کنند و زنان ذاتا از اداره مرد و فرزند لذت میبرند(اگر غرب زده نشده باشند)پس بهترین شغل برای زن خانه داریست.
در این سخنرانیها، نقشهای اجتماعی،علمی،سیاسی و اقتصادی که زنان برعهده میگیرند را بالاخره مردی پیدا میشود که بتواند انجام دهد و با حذف زنان از این نقشها، مشکلی برای جامعه پیش نمیآید، ولی نقش خانه داری و«اداره» همسر و فرزند را هیچ کس به جز زن نمیتواند انجام دهد و اهمیت ندادن زنان به این نقش حیاتی باعث فساد و تباهی جامعه میشود.در این باور، زنها هرگز نمیتوانند جایگاه منحصربه فردی در عرصه عمومی داشته باشند که هیچ مردی از عهده آن برنیاید و شاید برای همین است که در ورودی کتابخانه ملی ایران، سردیس هیچ زنی جزو مفاخر ملی ما نیست!
برخلاف این نگاه به نهاد خانواده، یافته های موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در آبان1402انجام شد، نشان داد که چقدر نگاه جامعه به نقش زن و مرد در خانواده با حاکمیت فاصله دارد.77% این جامعه،خانه داری را وظیفه زن نمیداند و67% معتقدند زنان هم باید مثل مردان حق طلاق داشته باشند و76% موافق سهم ارث برابرند و47% معتقدند شرایط جامعه برای پیشرفت زنان مناسب نیست و 46%موافق آزادی دادن به فرزندان در سبک زندگی و پوشش هستند.
نگاهی ساده به این یافته ها،خبر از کاهش تعداد شوهرانی میدهد که مردانگی برایشان دارایی نامطمئنی بود که با پیشرفت اقتصادی،علمی،اجتماعی و سیاسی زن،از دستشان میرفت. و پدری کردن هم انگار دیگر عکس مرد بزرگواری که به طفلی شاد لبخند مردانه میزند نیست.پدران امروز ترجیح میدهند دست به کار شوند و با غذادادن و لباس پوشاندن و پوشک عوض کردن و خواباندن و رساندن طفل به نقطه زیبای خوش اخلاقی درون عکسها،پدری بدون روتوش را تجربه کنند.
در این خانواده ها،خانه داری شغل هیچکس نیست! مسئولیتی روزمره است که هر عضوی از خانواده بخشی از آن را برعهده میگیرد.خانه مکانی است که همه با هم دارند در آن زندگی میکنند و همه با هم برای تمیز و قابل سکونت و گرم نگه داشتنش باید تلاش کنند.خانه داری شغل یک نفر نیست که به خاطر انجام آن دیگر فرصت نداشته باشد نقشی در بهبود وضعیت اقتصادی و سرمایه انسانی و اجتماعی خودش و خانواده به عهده بگیرد.در این تعریف، هیچ کس رئیس نیست که حرف آخر را بزند و هیچ کس خزانه لایزال عاطفه و احساس نیست که سلامت روان بقیه افراد را تامین کند! هرچه هست در دستان همه است و همه با هم باید شریک شوندش.
در جامعه ای که پر است از شوهرانی که با افتخار از زنان زندانی سیاسی شان میگویند و مینویسند، جامعه ای که در آن زنان مبارزند و مردان حمایتشان میکنند، عجیب نیست که خانه داری شغل هیچ کس نباشد و بشود بخش معمولی زندگی روزانه همه زنان و مردان و فرزندانی که میفهمند خانواده های سالم و گرم با زور و ریاست و نفقه ساخته نمیشوند.درون این جامعه، همه کسانی که خانواده شان را دوست دارند با هم خانه دار هستند. به سادگی. بدون نیاز به سخنرانی و فلسفه بافی!
@fsalamdar63
درود و مهر
همراهان ارجمند
جناب محسن مخملباف اجازه دادند فیلم مسترکلاس ایشان در جشنوارهی فیلم بوسان ۲۰۲۳ را با مخاطبان این کانال به اشتراک بگذارم.
⭕️ عنوان این کارگاه:
منحنی کشش در فیلمنامه و فیلم
https://vimeo.com/911634335
🔹️ پرسشها و نقدهای خودتان را به طور مستقیم با ایشان مطرح کنید:
Info@makhmalbaf.com
@drsargolzaei
همراهان ارجمند
جناب محسن مخملباف اجازه دادند فیلم مسترکلاس ایشان در جشنوارهی فیلم بوسان ۲۰۲۳ را با مخاطبان این کانال به اشتراک بگذارم.
⭕️ عنوان این کارگاه:
منحنی کشش در فیلمنامه و فیلم
https://vimeo.com/911634335
🔹️ پرسشها و نقدهای خودتان را به طور مستقیم با ایشان مطرح کنید:
Info@makhmalbaf.com
@drsargolzaei
Vimeo
Mohsen Makhmalbaf MasterClass in filmmaking - Busan Film Festival 2023
This is "Mohsen Makhmalbaf MasterClass in filmmaking - Busan Film Festival 2023" by Makhmalbaf on Vimeo, the home for high quality videos and the people…
⭕️ دربارهی اندیشههای ولتر بیشتر بدانیم
نویسنده: سوسن مدنی
🔹 ظهور روشنگران:
کاربرد اصطلاح روشنگری به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد، اما خود این پدیده مدتها پیش از رواج این اصطلاح شکل گرفته بود.
در طول حیات ولتر، فیلوزوف به انسانهایی گفته میشد که خود را از سبکمغزی دربار و چاکرمسلکی دور نگه میداشتند و بعد از مرگ ولتر به نویسندگان و اندیشمندانی اطلاق میشد که موضع انتقادی در برابر نهادهای موجود داشتند و بر افکار عمومی اثرگذار بودند.
🔹 بستر اجتماعی-تاریخی اندیشهورزی ولتر:
قبل از ولتر قدرت در دست دربار و کلیسا بود. این که چه عواملی باعث شد که ولتر بتواند این دو قدرت را به چالش بکشد قطعا به بستر اجتماعی و تاریخی اروپای غربی مربوط میشود.
جری مولر مینویسد ولتر صاحب دستگاه فکری مستقلی نبود اما هنرش شکل بخشیدن به افکار عمومی بود و توانست به موقع و بخوبی از شرایط استفاده کند.
عواملی که در زمانهی ولتر بستر مناسب تحول را ایجاد کردند:
اول- شکلگیری پدیدهای بنام افکار عمومی بود. (افکار عمومی قدرتی نامریی است که بدون پول و بدون پلیس و بدون ارتش تأثیر قدرتمندی بر سیاست حکومت میگذارد. نقل از ژاک نکر وزیر مالیهی دوران ولتر)
ولتر بهخوبی از طریق داستان و نمایش طنز که قابل قبول وجذاب برای عموم بود افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میداد.
دوم- ظهور مردان مستقل ازحکومت بود که قبل از آن از نظر اقتصادی وابسته به اغنیا و ثروتمندان بودند که مسکن و پوشاک و مستمری دولتی و منزلت را دریافت کنند اما با پیشفروش کتابها در بازار آزاد توسط ناشران یا کتابفروشها یک شیوهٔ جدید مابین تحتالحمایتی و فروش مستقیم کتاب شکل گرفت و این سبب شد شکل جدیدی از نوشتن که مبنایش بر یک عامهی مطلع استوار باشد شکل بگیرد (به جای توسل به حاکم سلطنتی و یا اشراف) و ولتر از این امکان استفاده کرد.
سوم- پدیدهی شهر نشینی و ایجاد کافهها و کلوپها باعث شد نهادهای جدید عمومی شکل بگیرند و در آنجا افرادی که هزینهی خرید کتاب را نداشتند برای کتابخوانی همگانی دور هم جمع شوند و قشر کتابخوان عامه تشکیل شد.
چهارم- در آن دوره مدافعان علوم طبیعی و استفاده از عقل بشری بر طبق روشهای حاکم بر علوم طبیعی (مثل قوانین نیوتن)، دعاوی غیرعقلانی دستگاه مذهبی را به چالش میکشیدند و ولتر در تمام زندگی حرفهایاش پیکار با کلیسای کاتولیک و ضدیت با دعاوی سیاسی مذهب را مدنظر داشت.
پنجم- انتشار مجلات فکری برای اولین بار در انگلستان در سال ۱۷۱۱ ، که دربارهٔ مسائل مربوط به مصلحت عمومی بود و الگوی تأثیرپذیری سیاسی از توسل به دربار وپادشاه به داوری محکمهی عام در حال تغییر بود.
ششم- ظهور پروتستانیسم در قرن شانزدهم، وحدت مسیحیت در اروپا را شکست.
هرچند پروتستانیسم هم دولت را جزیی از پیکر کلیسا میدانست اما اختلاف بر سر این بود که کدام مذهب، حقیقی است.
براین اساس در قرن شانزده و هفده میلادی تاریخ اروپا سرشار شد از جنگهای داخلی و قتل عام و اعدام و تبعید اقلیتهای مذهبی.
و در اواخر قرن شانزدهم ایدهٔ مدارای مذهبی در اثر ترس و عجز از جنگهای داخلی شکل گرفت و گروهی از متفکران فرانسوی به صیانت از صلح مدنی و مقدم داشتن آن بر الزامات راستآیینی (ارتودوکس) مذهبی صحبت میکردند که بعدها به دست اسپینوزا و جان لاک بسط و پرورش یافت.
وقتی ولتر بهدلایل شخصی و انگیزههای فکری و اقتصادی از فرانسه به انگلستان سفر کرد، در آنجا این موضوع که چگونه آدمهایی با عقاید و باورهای متفاوت میتوانند بدون سرکوب یکدیگر در کنار هم زندگی کنند او را مجذوب کرد.
ولتر رونق و رفاه و آزادی انگلستان زمان خود را با ویرانی و تخریبی مقایسه میکرد که جنگ های مذهبی قرن هفدهم ایجاد کرده بود.
در کلام ولتر، اختلافات مذهبی بیش از آنکه مورد کندوکاو قرار بگیرند پیشپاافتاده تلقی میشوند و مدارای مذهبی از جمله الگوهای مفیدی بود که ولتر قصد داشت با نوشتن نامههای فلسفی به هم وطنان خود بیاموزد.
ولتر اعتقاد داشت که نفس وجود تعدد و چندگانگی فرقههای مذهبی در انگلستان به مدارای مذهبی بال و پر داده بود: «اگر فقط یک مذهب در انگلستان بود خطر استبداد وجود داشت، اگر تعدادشان دوتا بود آنها گلوی هم را میدریدند اما اکنون تعداد آنها سی تاست و با یکدیگر در صلح و صفا زندگی میکنند».
به گمان ولتر آنچه دست کم به همین اندازه اهمیت داشت جایگزینی دغدغههای مذهبی با جستجوی ثروت و خوشبختی بود. به نظر ولتر، منفعت طلبی شخصی بیش از تعهد ایدئولوژیک تقویت کنندهُ صلح اجتماعی باشد. آنجا که آزادی عقیده وجود نداشته باشد به ندرت آزادی داد و ستد وجود خواهد داشت، و همان خودکامگی و استبدادی که به عقاید مردم دستاندازی میکند به تجارت آنها هم تعرض خواهد کرد.
🔹 منبع: کتاب ذهن و بازار
نوشتهی جری مولر- ترجمهٔ مهدی نصراللهزاده
انتشارات بیدگل
⭕️ ادامه دارد...
@drsargolzaei
نویسنده: سوسن مدنی
🔹 ظهور روشنگران:
کاربرد اصطلاح روشنگری به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد، اما خود این پدیده مدتها پیش از رواج این اصطلاح شکل گرفته بود.
در طول حیات ولتر، فیلوزوف به انسانهایی گفته میشد که خود را از سبکمغزی دربار و چاکرمسلکی دور نگه میداشتند و بعد از مرگ ولتر به نویسندگان و اندیشمندانی اطلاق میشد که موضع انتقادی در برابر نهادهای موجود داشتند و بر افکار عمومی اثرگذار بودند.
🔹 بستر اجتماعی-تاریخی اندیشهورزی ولتر:
قبل از ولتر قدرت در دست دربار و کلیسا بود. این که چه عواملی باعث شد که ولتر بتواند این دو قدرت را به چالش بکشد قطعا به بستر اجتماعی و تاریخی اروپای غربی مربوط میشود.
جری مولر مینویسد ولتر صاحب دستگاه فکری مستقلی نبود اما هنرش شکل بخشیدن به افکار عمومی بود و توانست به موقع و بخوبی از شرایط استفاده کند.
عواملی که در زمانهی ولتر بستر مناسب تحول را ایجاد کردند:
اول- شکلگیری پدیدهای بنام افکار عمومی بود. (افکار عمومی قدرتی نامریی است که بدون پول و بدون پلیس و بدون ارتش تأثیر قدرتمندی بر سیاست حکومت میگذارد. نقل از ژاک نکر وزیر مالیهی دوران ولتر)
ولتر بهخوبی از طریق داستان و نمایش طنز که قابل قبول وجذاب برای عموم بود افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میداد.
دوم- ظهور مردان مستقل ازحکومت بود که قبل از آن از نظر اقتصادی وابسته به اغنیا و ثروتمندان بودند که مسکن و پوشاک و مستمری دولتی و منزلت را دریافت کنند اما با پیشفروش کتابها در بازار آزاد توسط ناشران یا کتابفروشها یک شیوهٔ جدید مابین تحتالحمایتی و فروش مستقیم کتاب شکل گرفت و این سبب شد شکل جدیدی از نوشتن که مبنایش بر یک عامهی مطلع استوار باشد شکل بگیرد (به جای توسل به حاکم سلطنتی و یا اشراف) و ولتر از این امکان استفاده کرد.
سوم- پدیدهی شهر نشینی و ایجاد کافهها و کلوپها باعث شد نهادهای جدید عمومی شکل بگیرند و در آنجا افرادی که هزینهی خرید کتاب را نداشتند برای کتابخوانی همگانی دور هم جمع شوند و قشر کتابخوان عامه تشکیل شد.
چهارم- در آن دوره مدافعان علوم طبیعی و استفاده از عقل بشری بر طبق روشهای حاکم بر علوم طبیعی (مثل قوانین نیوتن)، دعاوی غیرعقلانی دستگاه مذهبی را به چالش میکشیدند و ولتر در تمام زندگی حرفهایاش پیکار با کلیسای کاتولیک و ضدیت با دعاوی سیاسی مذهب را مدنظر داشت.
پنجم- انتشار مجلات فکری برای اولین بار در انگلستان در سال ۱۷۱۱ ، که دربارهٔ مسائل مربوط به مصلحت عمومی بود و الگوی تأثیرپذیری سیاسی از توسل به دربار وپادشاه به داوری محکمهی عام در حال تغییر بود.
ششم- ظهور پروتستانیسم در قرن شانزدهم، وحدت مسیحیت در اروپا را شکست.
هرچند پروتستانیسم هم دولت را جزیی از پیکر کلیسا میدانست اما اختلاف بر سر این بود که کدام مذهب، حقیقی است.
براین اساس در قرن شانزده و هفده میلادی تاریخ اروپا سرشار شد از جنگهای داخلی و قتل عام و اعدام و تبعید اقلیتهای مذهبی.
و در اواخر قرن شانزدهم ایدهٔ مدارای مذهبی در اثر ترس و عجز از جنگهای داخلی شکل گرفت و گروهی از متفکران فرانسوی به صیانت از صلح مدنی و مقدم داشتن آن بر الزامات راستآیینی (ارتودوکس) مذهبی صحبت میکردند که بعدها به دست اسپینوزا و جان لاک بسط و پرورش یافت.
وقتی ولتر بهدلایل شخصی و انگیزههای فکری و اقتصادی از فرانسه به انگلستان سفر کرد، در آنجا این موضوع که چگونه آدمهایی با عقاید و باورهای متفاوت میتوانند بدون سرکوب یکدیگر در کنار هم زندگی کنند او را مجذوب کرد.
ولتر رونق و رفاه و آزادی انگلستان زمان خود را با ویرانی و تخریبی مقایسه میکرد که جنگ های مذهبی قرن هفدهم ایجاد کرده بود.
در کلام ولتر، اختلافات مذهبی بیش از آنکه مورد کندوکاو قرار بگیرند پیشپاافتاده تلقی میشوند و مدارای مذهبی از جمله الگوهای مفیدی بود که ولتر قصد داشت با نوشتن نامههای فلسفی به هم وطنان خود بیاموزد.
ولتر اعتقاد داشت که نفس وجود تعدد و چندگانگی فرقههای مذهبی در انگلستان به مدارای مذهبی بال و پر داده بود: «اگر فقط یک مذهب در انگلستان بود خطر استبداد وجود داشت، اگر تعدادشان دوتا بود آنها گلوی هم را میدریدند اما اکنون تعداد آنها سی تاست و با یکدیگر در صلح و صفا زندگی میکنند».
به گمان ولتر آنچه دست کم به همین اندازه اهمیت داشت جایگزینی دغدغههای مذهبی با جستجوی ثروت و خوشبختی بود. به نظر ولتر، منفعت طلبی شخصی بیش از تعهد ایدئولوژیک تقویت کنندهُ صلح اجتماعی باشد. آنجا که آزادی عقیده وجود نداشته باشد به ندرت آزادی داد و ستد وجود خواهد داشت، و همان خودکامگی و استبدادی که به عقاید مردم دستاندازی میکند به تجارت آنها هم تعرض خواهد کرد.
🔹 منبع: کتاب ذهن و بازار
نوشتهی جری مولر- ترجمهٔ مهدی نصراللهزاده
انتشارات بیدگل
⭕️ ادامه دارد...
@drsargolzaei
⭕️ وبینار رایگان - سه ساعته
«ایرانیان و میراث عرفانی»
🟡 مدرسین:
🔹 دکتر حسین محمودی- دکترای فلسفه
موضوع: تأملی در نسبت عرفان و سیاست
🔹 دکتر حسن محدثی- دکترای جامعهشناسی
موضوع: بازار مولوی
🔹 دکتر محسن یارمحمدی- دکترای ادبیات
موضوع:از راه تا خانقاه
🔹 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
موضوع: مواجههی ایرانیان با فرقههای عرفانی نو
🟡 روز:
دوشنبه
25 مارچ 2024
6 فروردین 1403
🟡 ساعت:
11:30 صبح تورنتو
8:30 صبح ونکوور
19:00 ایران
🟡 مدت: سه ساعت
🟡 در پلتفرم زوم
🟡 ثبتنام رایگان و برای عموم هموطنان (از هر کشوری که ساکن باشند) آزاد است.
#کانون_نگرش_نو
لطفا برای ثبتنام و دریافت لینک در واتساپ به ما پیام دهید:
+1-416-879-7357
@kanoonnegareshno
@DrHosseinMahmoudi
@NewHasanMohaddesi
@drsargolzaei
@niyazestanbarani
«ایرانیان و میراث عرفانی»
🟡 مدرسین:
🔹 دکتر حسین محمودی- دکترای فلسفه
موضوع: تأملی در نسبت عرفان و سیاست
🔹 دکتر حسن محدثی- دکترای جامعهشناسی
موضوع: بازار مولوی
🔹 دکتر محسن یارمحمدی- دکترای ادبیات
موضوع:از راه تا خانقاه
🔹 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
موضوع: مواجههی ایرانیان با فرقههای عرفانی نو
🟡 روز:
دوشنبه
25 مارچ 2024
6 فروردین 1403
🟡 ساعت:
11:30 صبح تورنتو
8:30 صبح ونکوور
19:00 ایران
🟡 مدت: سه ساعت
🟡 در پلتفرم زوم
🟡 ثبتنام رایگان و برای عموم هموطنان (از هر کشوری که ساکن باشند) آزاد است.
#کانون_نگرش_نو
لطفا برای ثبتنام و دریافت لینک در واتساپ به ما پیام دهید:
+1-416-879-7357
@kanoonnegareshno
@DrHosseinMahmoudi
@NewHasanMohaddesi
@drsargolzaei
@niyazestanbarani
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#لاطالائیل
تاریخ، آن وقایع بسیاری نیست که ملتی از سرگذرانده . تاریخ چیزی است که در یاد میماند و فهمیده میشود. فهمی که موجب ساختن وضعی بهتر از پیش خواهدشد. ملتی که چیزی از گذشته به یاد ندارد و وضعش نسبت به گذشته ویرانتر است ملتی است بی تاریخ ، گیرم چندهزار سال در سرزمینی نیز به رنجها و دردهای فراوان زیسته باشد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تاریخ، آن وقایع بسیاری نیست که ملتی از سرگذرانده . تاریخ چیزی است که در یاد میماند و فهمیده میشود. فهمی که موجب ساختن وضعی بهتر از پیش خواهدشد. ملتی که چیزی از گذشته به یاد ندارد و وضعش نسبت به گذشته ویرانتر است ملتی است بی تاریخ ، گیرم چندهزار سال در سرزمینی نیز به رنجها و دردهای فراوان زیسته باشد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from سعید هلیچی
گشت ارشاد ما
در تعقیب زنبور عاشق
و کبوتر عاشق
و ابر عاشق
و گربهی عاشق است
اینگونه است که امنیت برقرار میشود...
#نزار_قباني
ترجمه: #سعید_هلیچی
از کتاب: #تاریخ_عشق_و_عصیان
Channel: @heleichi_saeed
در تعقیب زنبور عاشق
و کبوتر عاشق
و ابر عاشق
و گربهی عاشق است
اینگونه است که امنیت برقرار میشود...
#نزار_قباني
ترجمه: #سعید_هلیچی
از کتاب: #تاریخ_عشق_و_عصیان
Channel: @heleichi_saeed
درود و مهر فراوان
من دکتر بهاره خامنهپور دندانپزشک و شاعر هستم. مدتهاست کانال پرمحتوا و معنای دکتر سرگلزایی عزیز را دنبال میکنم. میخواستم غزلی برای کانال مناسب ایام بفرستم.
باز کن پنجره را، خانه تکاندن دارد
هر زمستان چه قَدَر فرصت ماندن دارد؟
باز کن پنجره را نور به ما میبخشد
سبزی روح که در جسم، نشاندن دارد
برترین چیز، رسیدن به نگاهیست زلال
بسکه از حادثهی"عشق"، چکاندن دارد
هفتخوانی که در آن دیو به پایان آید!
"رستمِ زال" بیا، "رخش" دواندن دارد
نسل" سیمرغ" به تکرار پریدن زندهست
بگذر از خاک که این بام پراندن دارد
هفتسین تو سکوت است، سکوت است، سکوت
با صدایی که در آن شوق رهاندن دارد
شعر زیبای "زن" و "زندگی" و "آزادی"
بعد صد قرن سرودیست که خواندن دارد...
#بهاره_خامنه_پور
@drsargolzaei
من دکتر بهاره خامنهپور دندانپزشک و شاعر هستم. مدتهاست کانال پرمحتوا و معنای دکتر سرگلزایی عزیز را دنبال میکنم. میخواستم غزلی برای کانال مناسب ایام بفرستم.
باز کن پنجره را، خانه تکاندن دارد
هر زمستان چه قَدَر فرصت ماندن دارد؟
باز کن پنجره را نور به ما میبخشد
سبزی روح که در جسم، نشاندن دارد
برترین چیز، رسیدن به نگاهیست زلال
بسکه از حادثهی"عشق"، چکاندن دارد
هفتخوانی که در آن دیو به پایان آید!
"رستمِ زال" بیا، "رخش" دواندن دارد
نسل" سیمرغ" به تکرار پریدن زندهست
بگذر از خاک که این بام پراندن دارد
هفتسین تو سکوت است، سکوت است، سکوت
با صدایی که در آن شوق رهاندن دارد
شعر زیبای "زن" و "زندگی" و "آزادی"
بعد صد قرن سرودیست که خواندن دارد...
#بهاره_خامنه_پور
@drsargolzaei
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) با
دکتر آزاده مؤمنی (دکترای علوم سیاسی) در کانال تلگرام باشگاه پرهفرونتال قرار گرفت.
https://t.me/prefrontalclub/114
به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن
جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۰ ایران
برابر با جمعه هشتم مارچ
🟢 پرسشهای محوری گفتگو:
🔹کدام نظامهای سیاسی در ساحت تئوریک بیشتر به آرمان برابری حقوق زنان و مردان نزدیک هستند؟
🔹کدام نظامهای سیاسی در آزمون عمل بیشتر آرمان برابری حقوق زنان و مردان را تأمين کردهاند؟
🟢 آزاده مؤمنی دکترای علوم سیاسی از دانشگاه کارلتون کانادا با زمینههای تخصصی روابط بین الملل، تحلیل سیاست خارجی، مطالعات زنان و روششناسیهای کمی.
وی حدود ۱۵ سال سابقهٔ کار در دانشگاه و همکاری با سازمانهای بینالمللی از جمله یونیسف، UNODC و عفو بینالملل Amnesty International را دارد.
افزون بر اینها به مدت یک سال با دانشکدهٔ حقوق دانشگاه کارلتون در زمینهی حقوق بشر در خاورمیانه (با تمرکز بر ایران و با هدف از میان بردن حکم اعدام و دادرسیهای کودکان) همکاری داشته است.
دکتر مؤمنی هماکنون فلوی پستدکترال در انستیتو مطالعات ایران (انستیتو الهه امیدیار میرجلالی) در دانشگاه تورنتو است.
#هشتم_مارچ
#روز_جهانی_زن
#حقوق_زن
#سیاست
#باشگاه_پریفرونتال
#باشگاه_پرهفرونتال
@drsargolzaei
@prefrontalclub
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشت_های_پریشانی
- ماه رمضان، فضل چهلساله و نرگس مستانه
(بانگاهی به یادداشت #من_خطاکردم و.. #دکترمحمدرضاسرگلزایی)
- در دقیقترین تعریف انسان بسیارانی گفتهاند:
«موجود درحال #شدن»
- ما در کنار تبار ژنتیکی، فرهنگی و..
نهایتن محصول #مکان_زمان خویشیم و درآنچه #میشویم #زمینه_و_زمانهمان بسیار مهم است
- ده دوازهساله بودم که نخستین روزهی کاملم را گرفتم.البته قبل ازغروب بهزحمت سرپا میایستادم.در روزه گرفتن هیچ اجباری درکار نبود.اگر پدر گهگاه اصرار میکرد، مادر میانههای روز غذایی به ما میداد که «هنوز برای شما زود است کودکید و نوجوان و فعالیتتان زیاد، باید آب و غذا بخورید و..»
و ما بهدلخواه روزه را نیز میآزمودیم. خواندن نماز و قرآن را از همان پنجشش سالهگی بیش و کم آغاز کرده بودیم
با اینهمه ما خانوادهای مذهبی در معنای #رسمیاش نبودیم.(گویا به غریزه دریافته بودیم هرچیزی که رسمی شود تباه میشود) پدر و مادر بسیار اهل رفت و آمد بودند اما با مذهب-رسمیهای فامیل بهخصوص دوسه تا آخوند اصلن رفت و آمد نداشتیم مگر اعیاد آنهم یکی دو ساعت و..
نزد ما دین چیزی بود مربوط خود آدم، به هیچکس هم ربطی نداشت و اگر ربطش میدادی متظاهر فریبکاری بودی که دنبال منفعتی..
این مرزبندی را من بعینه در یاد دارم
ازجایی بهبعد پدر در جلسات قرآن و عزاداری و.. شرکتنکرد اما مانع ما هم نمیشد.فقط آن وسطها چیزکی میگفت:
مراقب باش اینها دکان است و ربط چندانی به خدا و پیغمبر و..ندارد و میخواند:
«بهشت آنجاست کآزاری نباشد
کسی را با کسی کاری نباشد»
این انذارها از همان آغاز بسیار کمک حال ما شد؛
ما هرگز اسیر گفتمان «ما حقیم و دیگری باطل» نشدیم
یا وقتی در آخرشب یک تاسوعا به چشم دیدم که بانیان هیأت «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»کلن منکر دین و آیینهاو.. نشدم بلکه افتادم درپی چیستیها و چهگونهگیها و چرایی ِ هرآنچه میدیدم
منابع چه بود؟
کتابخانهی کوچک عمو، مجلات ِدانستنیها، دانشمند،جوانان امروز،اطلاعات(کیهان را درعمرم هرگز نخریدم جز یکیدوبار به اجبار) نویسندهگان ما کهها بودند؟
- بهرنگی، بزرگ علوی، صادق هدایت، جلال و سیمین، مطهری، محمود حکیمی،شریعتی، م.اعتمادی، پرویز قاضیسعید،احمد محققی بازپرس ویژهی قتل،جک لندن،بالزاک، دیکنز، آگاتا کریستی و..
کمکم این آخریها حذف شدند چون با آن اولیها افتادیم در جهان مترلینک، گورویچ، سارتر، کامو، ژید، چخوف، داستایوسکی و.. مجله هم کمکم شد فیلم، کیهان فرهنگی،آدینه، کلک، سخن،ادبستان و بعدها کیان و سینما و سینما..
راستی برای من ناصرخسرو، فردوسی، سعدی، مثنوی و حافظ هم همیشه پای ثابت بودند
و کی باور میکند تمام این #بیقراریها که برمیشمرم برای همنسلان اهل جستوجویام تا حولوحوش بیستسالهگی بود؟
در کنار همهی این بیقراریها هم دین آزادهگان برقرار بود و هم رعایت آیینها درکنار بیزاری از تمام آنانکه توهم خودحقپنداری داشتند و بعدها خودخداپندار شدند
- از رمضان آن دهدوازده سالگی تا رمضان امسال چهل سال گذشته.طبعن دراین چهلسال جان ما همان جان جستجوگر خواهندهای است که باور دارد حقیقت آینهای است شکسته بر صخرهی #هست و هرکس چیزکی از آن را گرفته به دست و چه خام و جاهل و یا زبلخان است کسیکه فریاد میزند «حق همین است که من میبینم»
- حالا از منظر منی که همنسلان خویش را کمی میشناسد میگویم: کجای این جستوجوی بی#خضر قابل سرزنش است و خطا کجاست تا ازش عذر بخواهم؟
عجله نکنید در این جستوجو و نیز در سالها ارتباط با دیگران در مقام دانش آموز و معلم و.. قطعن اشتباههایی داشتهایم اما نکته اینجاست درین مسیر #پاردُم ما بزرگتر نشده آقا، درین راه بهعمد و برنامه کسی را فریب ندادیم بانو، در این برآمدنها دیگری و دیگران را نردبان نکردیم پسرم، دراین شدنها عرض و مالی نیندوختیم دخترم،چرا که همان آغاز حافظ(قهرمان زندهگی من) گفت:
- عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت
هرکه این آب خورد رخت به دریا فکنش
- حالا منِ میانسال که بارش برف بر روی و مویام روزبهروز شدیدتر میشود،چهل سال است بیتاب و بیقرار،خویش را بردوش میکشم و از سنگلاخ مهیب ِ بودن(آن هم در مقطعحساسکنونی)عبورمیدهم تا اسیر منجلاب رکود و سکون ِ #خودبرترپنداری نشوم
آن نوجوان دههی مهیب شصت و جوان دهههای هفتاد وهشتاد در میانسالی دههی نود چیزها دیده که هر ایمانی را به باد میدهد
حالا وقتی در چهلمین سال آن روزهی نخست حافظ باز میکنم:
علم و فضلی که به چل سال دلم جمعآورد
ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد
- بهگمانم مای دراین زمینه و زمانه زیسته خطایی نکردیم در این سلوک تنهاوش اشتباه کردهایم و پوزش هم میطلبیم اما شمایان که از پس ما میآیید یادتان باشد ما از کدام دوزخ میگذشتیم
دوزخی که امید است نسل پس از ما...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- ماه رمضان، فضل چهلساله و نرگس مستانه
(بانگاهی به یادداشت #من_خطاکردم و.. #دکترمحمدرضاسرگلزایی)
- در دقیقترین تعریف انسان بسیارانی گفتهاند:
«موجود درحال #شدن»
- ما در کنار تبار ژنتیکی، فرهنگی و..
نهایتن محصول #مکان_زمان خویشیم و درآنچه #میشویم #زمینه_و_زمانهمان بسیار مهم است
- ده دوازهساله بودم که نخستین روزهی کاملم را گرفتم.البته قبل ازغروب بهزحمت سرپا میایستادم.در روزه گرفتن هیچ اجباری درکار نبود.اگر پدر گهگاه اصرار میکرد، مادر میانههای روز غذایی به ما میداد که «هنوز برای شما زود است کودکید و نوجوان و فعالیتتان زیاد، باید آب و غذا بخورید و..»
و ما بهدلخواه روزه را نیز میآزمودیم. خواندن نماز و قرآن را از همان پنجشش سالهگی بیش و کم آغاز کرده بودیم
با اینهمه ما خانوادهای مذهبی در معنای #رسمیاش نبودیم.(گویا به غریزه دریافته بودیم هرچیزی که رسمی شود تباه میشود) پدر و مادر بسیار اهل رفت و آمد بودند اما با مذهب-رسمیهای فامیل بهخصوص دوسه تا آخوند اصلن رفت و آمد نداشتیم مگر اعیاد آنهم یکی دو ساعت و..
نزد ما دین چیزی بود مربوط خود آدم، به هیچکس هم ربطی نداشت و اگر ربطش میدادی متظاهر فریبکاری بودی که دنبال منفعتی..
این مرزبندی را من بعینه در یاد دارم
ازجایی بهبعد پدر در جلسات قرآن و عزاداری و.. شرکتنکرد اما مانع ما هم نمیشد.فقط آن وسطها چیزکی میگفت:
مراقب باش اینها دکان است و ربط چندانی به خدا و پیغمبر و..ندارد و میخواند:
«بهشت آنجاست کآزاری نباشد
کسی را با کسی کاری نباشد»
این انذارها از همان آغاز بسیار کمک حال ما شد؛
ما هرگز اسیر گفتمان «ما حقیم و دیگری باطل» نشدیم
یا وقتی در آخرشب یک تاسوعا به چشم دیدم که بانیان هیأت «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»کلن منکر دین و آیینهاو.. نشدم بلکه افتادم درپی چیستیها و چهگونهگیها و چرایی ِ هرآنچه میدیدم
منابع چه بود؟
کتابخانهی کوچک عمو، مجلات ِدانستنیها، دانشمند،جوانان امروز،اطلاعات(کیهان را درعمرم هرگز نخریدم جز یکیدوبار به اجبار) نویسندهگان ما کهها بودند؟
- بهرنگی، بزرگ علوی، صادق هدایت، جلال و سیمین، مطهری، محمود حکیمی،شریعتی، م.اعتمادی، پرویز قاضیسعید،احمد محققی بازپرس ویژهی قتل،جک لندن،بالزاک، دیکنز، آگاتا کریستی و..
کمکم این آخریها حذف شدند چون با آن اولیها افتادیم در جهان مترلینک، گورویچ، سارتر، کامو، ژید، چخوف، داستایوسکی و.. مجله هم کمکم شد فیلم، کیهان فرهنگی،آدینه، کلک، سخن،ادبستان و بعدها کیان و سینما و سینما..
راستی برای من ناصرخسرو، فردوسی، سعدی، مثنوی و حافظ هم همیشه پای ثابت بودند
و کی باور میکند تمام این #بیقراریها که برمیشمرم برای همنسلان اهل جستوجویام تا حولوحوش بیستسالهگی بود؟
در کنار همهی این بیقراریها هم دین آزادهگان برقرار بود و هم رعایت آیینها درکنار بیزاری از تمام آنانکه توهم خودحقپنداری داشتند و بعدها خودخداپندار شدند
- از رمضان آن دهدوازده سالگی تا رمضان امسال چهل سال گذشته.طبعن دراین چهلسال جان ما همان جان جستجوگر خواهندهای است که باور دارد حقیقت آینهای است شکسته بر صخرهی #هست و هرکس چیزکی از آن را گرفته به دست و چه خام و جاهل و یا زبلخان است کسیکه فریاد میزند «حق همین است که من میبینم»
- حالا از منظر منی که همنسلان خویش را کمی میشناسد میگویم: کجای این جستوجوی بی#خضر قابل سرزنش است و خطا کجاست تا ازش عذر بخواهم؟
عجله نکنید در این جستوجو و نیز در سالها ارتباط با دیگران در مقام دانش آموز و معلم و.. قطعن اشتباههایی داشتهایم اما نکته اینجاست درین مسیر #پاردُم ما بزرگتر نشده آقا، درین راه بهعمد و برنامه کسی را فریب ندادیم بانو، در این برآمدنها دیگری و دیگران را نردبان نکردیم پسرم، دراین شدنها عرض و مالی نیندوختیم دخترم،چرا که همان آغاز حافظ(قهرمان زندهگی من) گفت:
- عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت
هرکه این آب خورد رخت به دریا فکنش
- حالا منِ میانسال که بارش برف بر روی و مویام روزبهروز شدیدتر میشود،چهل سال است بیتاب و بیقرار،خویش را بردوش میکشم و از سنگلاخ مهیب ِ بودن(آن هم در مقطعحساسکنونی)عبورمیدهم تا اسیر منجلاب رکود و سکون ِ #خودبرترپنداری نشوم
آن نوجوان دههی مهیب شصت و جوان دهههای هفتاد وهشتاد در میانسالی دههی نود چیزها دیده که هر ایمانی را به باد میدهد
حالا وقتی در چهلمین سال آن روزهی نخست حافظ باز میکنم:
علم و فضلی که به چل سال دلم جمعآورد
ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد
- بهگمانم مای دراین زمینه و زمانه زیسته خطایی نکردیم در این سلوک تنهاوش اشتباه کردهایم و پوزش هم میطلبیم اما شمایان که از پس ما میآیید یادتان باشد ما از کدام دوزخ میگذشتیم
دوزخی که امید است نسل پس از ما...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from Cafe sz
وقتی که بچه بودم همیشه احساس ضعف میکردم؛ سوالهای زیادی داشتم بیآنکه جوابی برایشان پیدا کنم. از تاریکی و حمام، از مرگ و از صدای بلند، از اشتباه و مردودی، از سنتکلیف و از خدا میترسیدم؛ با اینهمه تمامش را تاب میآوردم. چرا که گمان میکردم که اگر من ضعیف، ترسو، نادان و پر از اشتباهم اما بزرگترها هستند. آنها به همهچیز آگاهاند و از هیچ چیز نمیترسند. آنها خبرهایی از خدا، مرگ، سعادت و رستگاری داشتند و کافی بود پشتشان برانم تا راه را گم نکنم.
نوجوان که شدم واقعیت هولناک اتفاق افتاد؛ فهمیدم آنها هم نمیدانند، آنها هم میترسند و آنها هم اشتباه میکنند؛ پس خشمگین شدم! و سالها از هرکسی که بوی بزرگترها را میداد خشمگین ماندم؛ از دین، ناظم، جامعه، قانون و خدا.
همین چند سال پیش باز چرخش تازهای کردم. یکباره فهمیدم که بزرگترها بزرگتر نیستند. آنها هم دقیقا مثل خود من کودکانی ترسیدهاند پشت ریشها و چروکها و قطعیتشان. میترسند، سوالات بیپاسخ دارند و هرروز همهچیز دارد برایشان فرو میریزد و از مرگ و خدا و شوربختی در هراسند و بخشیدمشان!
حالا دیگر خشمگین نیستم، تنها معلقم؛ بیماشین راهنمایی که پشتش برانم، بیاخم مقتدری که امنم کند و بیخدای مشخصی که پاسخم دهد!
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
نوجوان که شدم واقعیت هولناک اتفاق افتاد؛ فهمیدم آنها هم نمیدانند، آنها هم میترسند و آنها هم اشتباه میکنند؛ پس خشمگین شدم! و سالها از هرکسی که بوی بزرگترها را میداد خشمگین ماندم؛ از دین، ناظم، جامعه، قانون و خدا.
همین چند سال پیش باز چرخش تازهای کردم. یکباره فهمیدم که بزرگترها بزرگتر نیستند. آنها هم دقیقا مثل خود من کودکانی ترسیدهاند پشت ریشها و چروکها و قطعیتشان. میترسند، سوالات بیپاسخ دارند و هرروز همهچیز دارد برایشان فرو میریزد و از مرگ و خدا و شوربختی در هراسند و بخشیدمشان!
حالا دیگر خشمگین نیستم، تنها معلقم؛ بیماشین راهنمایی که پشتش برانم، بیاخم مقتدری که امنم کند و بیخدای مشخصی که پاسخم دهد!
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ لایو اینستاگرامی:
🔹 گفتوگو راجع به فیلم کرهای آفتاب پنهان
کارگردان لی چانگ دونگ (کره جنوبی- ۲۰۰۷)
به میزبانی صفحهی اینستاگرام دکتر سرگلزایی:
https://www.instagram.com/drsargolzaei?igsh=MW15enk0cGJ5YW5zZg==
🔹 سرفصلهای صحبت کمیل سهیلی
(فیلمساز از کره جنوبی):
* جامعهشناسی فیلم آفتاب پنهان
* دین در جامعه و سینمای کرهی جنوبی
🔹سرفصلهای صحبت دکتر سرگلزایی(روانپزشک ):
* ایمان، مذهب و سلامت/بلوغ روانی
🔹 زمان:
جمعه ۱۵ مارچ ۲۰۲۴ ساعت ۷ صبح ونکوور
جمعه ۱۵ مارچ ۲۰۲۴ ساعت ۲۳ سئوال
جمعه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰ تهران
@drsargolzaei
🔹 گفتوگو راجع به فیلم کرهای آفتاب پنهان
کارگردان لی چانگ دونگ (کره جنوبی- ۲۰۰۷)
به میزبانی صفحهی اینستاگرام دکتر سرگلزایی:
https://www.instagram.com/drsargolzaei?igsh=MW15enk0cGJ5YW5zZg==
🔹 سرفصلهای صحبت کمیل سهیلی
(فیلمساز از کره جنوبی):
* جامعهشناسی فیلم آفتاب پنهان
* دین در جامعه و سینمای کرهی جنوبی
🔹سرفصلهای صحبت دکتر سرگلزایی(روانپزشک ):
* ایمان، مذهب و سلامت/بلوغ روانی
🔹 زمان:
جمعه ۱۵ مارچ ۲۰۲۴ ساعت ۷ صبح ونکوور
جمعه ۱۵ مارچ ۲۰۲۴ ساعت ۲۳ سئوال
جمعه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰ تهران
@drsargolzaei
Forwarded from ساسان حبیبوند
ایکاش کسی پیدا شود و ما را از شر خدا نجات دهد.
خدایی که به دست خود، ساخته و تراشیدهایم.
تا همه کاهلیها، جاهلیها و زشتکاریهایمان را به او نسبت بدهیم،
تا بیگناهان را به نام او در زنجیر کنیم،
و قلمها را بشکنیم،
و صدای مخالف را خفه کنیم،
و نور و بینایی و حقیقت را تبعید کنیم،
و جهل و کوری و ظلمت را حاکم سازیم،
و چوبههای دار، شلاقهای ستم و زندانهای ظلم را به اسم او
در چارگوشه شهرها برپا کنیم.
و عفریت کریه ترس و جهل و تعصب را به اسم او بر همهچیز حاکم سازیم.
و از بام تا شام
آهنگ دلخراش دروغ و فریب و نیرنگ را
به اسم او و کلام او در بوق و کرنا کنیم،
و عطش بیپایان قدرت و ثروت و شهوت را اطفاء کنیم.
و همه اینها را به نام او و حکم او و دین او روا داریم...
ایکاش کسی پیدا شود
و ما را از شر این خدای نجات دهد.
t.me/sasanhabibvand
خدایی که به دست خود، ساخته و تراشیدهایم.
تا همه کاهلیها، جاهلیها و زشتکاریهایمان را به او نسبت بدهیم،
تا بیگناهان را به نام او در زنجیر کنیم،
و قلمها را بشکنیم،
و صدای مخالف را خفه کنیم،
و نور و بینایی و حقیقت را تبعید کنیم،
و جهل و کوری و ظلمت را حاکم سازیم،
و چوبههای دار، شلاقهای ستم و زندانهای ظلم را به اسم او
در چارگوشه شهرها برپا کنیم.
و عفریت کریه ترس و جهل و تعصب را به اسم او بر همهچیز حاکم سازیم.
و از بام تا شام
آهنگ دلخراش دروغ و فریب و نیرنگ را
به اسم او و کلام او در بوق و کرنا کنیم،
و عطش بیپایان قدرت و ثروت و شهوت را اطفاء کنیم.
و همه اینها را به نام او و حکم او و دین او روا داریم...
ایکاش کسی پیدا شود
و ما را از شر این خدای نجات دهد.
t.me/sasanhabibvand
⭕️ لایو اینستاگرامی تحلیل فیلم سینمایی بیچارگان
poor things
(یورگوس لانتیموس-۲۰۲۳)
⭕️ شهرام علیدی (سینماگر)
و محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
⭕️ جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۳۰ تهران
جمعه ۲۲ مارچ ۲۰۲۴
ساعت ۱۱ صبح ونکوور
ساعت ۱۹ پاریس
⭕️ به میزبانی صفحهی اینستاگرام شهرام علیدی:
https://www.instagram.com/shahramalidi?igsh=MmNwbm83dDl6em1r
#تحلیل_فیلم
@drsargolzaei
@Eyeswise
poor things
(یورگوس لانتیموس-۲۰۲۳)
⭕️ شهرام علیدی (سینماگر)
و محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
⭕️ جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۳۰ تهران
جمعه ۲۲ مارچ ۲۰۲۴
ساعت ۱۱ صبح ونکوور
ساعت ۱۹ پاریس
⭕️ به میزبانی صفحهی اینستاگرام شهرام علیدی:
https://www.instagram.com/shahramalidi?igsh=MmNwbm83dDl6em1r
#تحلیل_فیلم
@drsargolzaei
@Eyeswise
🟢 درسگفتارهای: زیستسیاست و روانسیاست
نهمین نشست از سلسله گفتگوهای زیستسیاست و روانسیاست
لایو چهارم از پروندهی روانسیاست
🟢 موضوع: تفکر انتقادی در روانشناسی
🟢 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی با دکتر آرش جوانبخت، روانپزشک و نوروساینتیست. دانشیار دانشگاه ایالتی وین، مدیر کلینیک پژوهشی استرس، تروما و اضطراب و نویسندهی کتاب "هراسان" (afraid)
🟢 جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳
ساعت ۱۹:۳۰ تهران
برابر با
جمعه ۲۲ مارچ ۲۰۲۴
ساعت ۹ صبح ونکوور
ساعت ۱۲ ظهر دیترویت
🟢 سرفصلها:
علم و شبهعلم در روانشناسی
فرقهگرایی در روانشناسی
برداشتهای غلط از یافتههای نوروساینس
🟢 صفحهی باشگاه پریفرونتال در اینستاگرام میزبان این گفتوگو خواهد بود.
#سیاست
#روان_سیاست
#پریفرونتال
#باشگاه_پرهفرونتال
@drsargolzaei
@prefrontalclub
نهمین نشست از سلسله گفتگوهای زیستسیاست و روانسیاست
لایو چهارم از پروندهی روانسیاست
🟢 موضوع: تفکر انتقادی در روانشناسی
🟢 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی با دکتر آرش جوانبخت، روانپزشک و نوروساینتیست. دانشیار دانشگاه ایالتی وین، مدیر کلینیک پژوهشی استرس، تروما و اضطراب و نویسندهی کتاب "هراسان" (afraid)
🟢 جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳
ساعت ۱۹:۳۰ تهران
برابر با
جمعه ۲۲ مارچ ۲۰۲۴
ساعت ۹ صبح ونکوور
ساعت ۱۲ ظهر دیترویت
🟢 سرفصلها:
علم و شبهعلم در روانشناسی
فرقهگرایی در روانشناسی
برداشتهای غلط از یافتههای نوروساینس
🟢 صفحهی باشگاه پریفرونتال در اینستاگرام میزبان این گفتوگو خواهد بود.
#سیاست
#روان_سیاست
#پریفرونتال
#باشگاه_پرهفرونتال
@drsargolzaei
@prefrontalclub
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1162
🔹 سرفصلهای صحبت کمیل سهیلی
(فیلمساز از کره جنوبی):
* جامعهشناسی فیلم آفتاب پنهان
* دین در جامعه و سینمای کرهی جنوبی
🔹سرفصلهای صحبت دکتر سرگلزایی(روانپزشک ):
* ایمان، مذهب و سلامت/بلوغ روانی
🔹زمان:
جمعه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۲
جمعه ۱۵ مارچ ۲۰۲۴
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
لینک فایل:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1163
⭕️ موضوع:
آیا بیماریهای روانپزشکی قابل پیشگیری هستند؟
با حضور:
دکتر رضا محقق
دکتر محمدرضا سرگلزایی
دکتر حسین عبداالهی ثانی
تاریخ:
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۵ مارچ ۲۰۲۴
#فایل_صوتی
#بیماریهای_روانپزشکی
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ گزیدهای از نامهی رسیده از کابل:
🔹 ده تن از دختران در بخش تسهیلگری ادبیات کودکان زیر نظر مجموعهی با من بخوان کار میکنند. این دختران درآمدشان از قالینبافی است. خیلی خستهاند. با شوق میآيند و مدت یک سال است که با کودکان کار میکنند. متأسفانه به دلیل فقر، خانوادههای شان میگویند باید قالین کار کنند. ما برنامه داریم که ماهوار (ماهیانه) کمک آموزشی مبلغ ناچیزی به اینها بدهیم که حداقل مصرف ضروری که یک دختر خانم دارد، بیرون شود (تأمین شود). آیا شما دست به حمایت ما دراز میکنید؟
🔹 یکی از رؤیاهای ما دسترسی کودکان به کتابهای باکیفیت کودکان، ترویج ادبیات کودکان و اجرای بلندخوانی با کودکان است، چیزی که در افغانستان نیست.
🔹 [برای تغییر "سرنوشت" لازم نیست همهٔ اجزای زندگی را تغییر دهیم. کافی است در یک خورشت قورمه سبزی به جای لوبیا، نخود بریزیم، دیگر چیزی بنام قورمه سبزی وجود نخواهد داشت: نقل از کتاب من این سرنوشت را نمیخواهم.]
ما این گفته را با جان و دل تجربه میکنیم. از شما انتظار نداریم تمام وقت و پول تان به دختران بدهید. فقط چند فیصد (درصد) شاید برای بعضی حتی فیصد هم نشود.
@drsargolzaei
🔹 ده تن از دختران در بخش تسهیلگری ادبیات کودکان زیر نظر مجموعهی با من بخوان کار میکنند. این دختران درآمدشان از قالینبافی است. خیلی خستهاند. با شوق میآيند و مدت یک سال است که با کودکان کار میکنند. متأسفانه به دلیل فقر، خانوادههای شان میگویند باید قالین کار کنند. ما برنامه داریم که ماهوار (ماهیانه) کمک آموزشی مبلغ ناچیزی به اینها بدهیم که حداقل مصرف ضروری که یک دختر خانم دارد، بیرون شود (تأمین شود). آیا شما دست به حمایت ما دراز میکنید؟
🔹 یکی از رؤیاهای ما دسترسی کودکان به کتابهای باکیفیت کودکان، ترویج ادبیات کودکان و اجرای بلندخوانی با کودکان است، چیزی که در افغانستان نیست.
🔹 [برای تغییر "سرنوشت" لازم نیست همهٔ اجزای زندگی را تغییر دهیم. کافی است در یک خورشت قورمه سبزی به جای لوبیا، نخود بریزیم، دیگر چیزی بنام قورمه سبزی وجود نخواهد داشت: نقل از کتاب من این سرنوشت را نمیخواهم.]
ما این گفته را با جان و دل تجربه میکنیم. از شما انتظار نداریم تمام وقت و پول تان به دختران بدهید. فقط چند فیصد (درصد) شاید برای بعضی حتی فیصد هم نشود.
@drsargolzaei
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#جلوه_های_جنون
پنجرهی کدر خودرو
زیبایی خسته و به تاراج رفتهی دخترک را
در قاب میکشد.
- آقا ، از من خرید کنید
پول یک دستمال که چیزی نمیشود
برای شما آقا..
و من که بهاین زیبایی
هرگز ندیدهام
هیچ خدایی،
همین دیروز
از یکی دیگرشان دستمال مجیک خریدهام..
- نه لازم ندارم دخترکم
...و دردی میپیچد در تمام تنم
- ای وهن تمام خدایان
نفرینتان
که چون از دوزخ
افتادید در میهنم
همهجای ما
همه چیز ما
همه وقت ما
خرداد ما آبان ما اسفند ما
هی درد میکند...
دو چشم سیاه از تاریک تاریخ رنجهای مکرر
به من دوخته شده است
- آقا جوراب میخری ...
#محسن_بارانی اسفند درد ۱۴۰۲
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پنجرهی کدر خودرو
زیبایی خسته و به تاراج رفتهی دخترک را
در قاب میکشد.
- آقا ، از من خرید کنید
پول یک دستمال که چیزی نمیشود
برای شما آقا..
و من که بهاین زیبایی
هرگز ندیدهام
هیچ خدایی،
همین دیروز
از یکی دیگرشان دستمال مجیک خریدهام..
- نه لازم ندارم دخترکم
...و دردی میپیچد در تمام تنم
- ای وهن تمام خدایان
نفرینتان
که چون از دوزخ
افتادید در میهنم
همهجای ما
همه چیز ما
همه وقت ما
خرداد ما آبان ما اسفند ما
هی درد میکند...
دو چشم سیاه از تاریک تاریخ رنجهای مکرر
به من دوخته شده است
- آقا جوراب میخری ...
#محسن_بارانی اسفند درد ۱۴۰۲
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹