Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#میلان_کوندرا_و_توتالیتاریسم
میلان کوندرا رمان نویس اهل چک و متولد ۱۹۲۹ است. کوندرا از ۱۹۵۸ در حالی که هنوز در چکسلواکی آن روز زندگی می کرد در رمان های #شوخی و #زندگی_جای_دیگری_است و در مجموعه داستان #عشق_های_خنده_دار به نقد جامعه ای پرداخت که زیر سلطه حکومت تک حزبی و توتالیتاریسم قرار داشت.
میلان کوندرا در مصاحبه ای با یان ماک ایوان گفته است: «آن چه در درون جوامع توتالیتر اتفاق می افتد، رسوایی های سیاسی نیست بلکه رسوایی های مردم شناختی است. پرسش اساسی برای من این بوده که قابلیت های انسان تا چه حد است. همه از بوروکراسی نظام کمونیستی، از گولاک ها، محاکمات سیاسی و تصفیه های استالینی حرف می زنند و همه ی این ها را به عنوان رسوایی های سیاسی مطرح می کنند و این حقیقت آشکار را به فراموشی می سپارند که نظام سیاسی نمی تواند کاری فراتر از قابلیت های مردم انجام دهد: اگر انسان توانایی کشتن نداشت هیچ رژیم سیاسی نمی توانست جنگ راه بیاندازد، از این جهت همیشه در پس مسألهٔ سیاسی مسأله ای مردم شناختی وجود دارد: حدود قابلیت های انسان».
من در ادامه نظرات میلان کوندرا می خواهم این مساله را مطرح کنم که توتالیتاریسم و فاشیسم، نظام های سیاسی فعال کننده بدترین قابلیت های انسان هستند. برخی توتالیتاریسم و فاشیسم را محصول قابلیت های روانی انسان ها می دانند و اعتقاد دارند اگر در جامعه ای که توتالیتاریسم یا #فاشیسم شکل گرفته است، رفتار عمومی مردم را مطالعه کنید می بینید که بی رحمی، خودمحوری، پستی و دنائت آن قدر شیوع دارد که به این نتیجه خواهید رسید که این مردم لیاقت نظام سیاسی سالم تری را ندارند، اما من باور دارم که این مسیر علت و معلولی مسیری دوطرفه است: از یک سو وجه تاریک انسان ها بستر شکل گیری نظام های توتالیتاریست و فاشیست است و از سوی دیگر این نظام های سیاسی، تشدید کننده و تحریک کننده وجه تاریک انسان ها هستند. بنابراین در چنین نظام های سیاسی یک سیکل معیوب ایجاد می شود، سیکل معیوبی که منجر به تشدید رذالت و پستی در جامعه می شود. مردم دروغگو، متملق، ریاکار، بی رحم و فاقد همدلی و فداکاری می شوند زیرا این تنها الگوی برنده بودن در نظام های توتالیتر و فاشیست است. اگر با عینک روان شناسی فردی به این مردم نگاه کنید و پویایی های اجتماعی را نادیده بگیرید به این نتیجه خواهید رسید که این مردم منشاء و مولد وضع موجود هستند و لایق چیزی جز این نیستند اما اگر عینک روان شناسی سیستمی به چشم بزنید خواهید دانست که «مردم» ، یک پدیده استاتیک نیست. بلکه مردم وجوه مختلفی دارند و نظام های سیاسی هم محصول این وجوه و هم عامل تشدید یا تخفیف این وجوه هستند.
اگر به جای پرسش "انسان چیست؟" پرسش "انسان چه می تواند باشد؟" را بگذارید خواهید دید که این پرسش به جای یک پاسخ، پاسخ های متعددی خواهد داشت و نظام سیاسی یکی از متغیر های تعیین کننده پاسخ این معادله است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت: مصاحبه میلان کوندرا از مقدمه کتاب عشق های خنده دار ترجمه فروغ پوریاوری انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نقل شد.
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
میلان کوندرا رمان نویس اهل چک و متولد ۱۹۲۹ است. کوندرا از ۱۹۵۸ در حالی که هنوز در چکسلواکی آن روز زندگی می کرد در رمان های #شوخی و #زندگی_جای_دیگری_است و در مجموعه داستان #عشق_های_خنده_دار به نقد جامعه ای پرداخت که زیر سلطه حکومت تک حزبی و توتالیتاریسم قرار داشت.
میلان کوندرا در مصاحبه ای با یان ماک ایوان گفته است: «آن چه در درون جوامع توتالیتر اتفاق می افتد، رسوایی های سیاسی نیست بلکه رسوایی های مردم شناختی است. پرسش اساسی برای من این بوده که قابلیت های انسان تا چه حد است. همه از بوروکراسی نظام کمونیستی، از گولاک ها، محاکمات سیاسی و تصفیه های استالینی حرف می زنند و همه ی این ها را به عنوان رسوایی های سیاسی مطرح می کنند و این حقیقت آشکار را به فراموشی می سپارند که نظام سیاسی نمی تواند کاری فراتر از قابلیت های مردم انجام دهد: اگر انسان توانایی کشتن نداشت هیچ رژیم سیاسی نمی توانست جنگ راه بیاندازد، از این جهت همیشه در پس مسألهٔ سیاسی مسأله ای مردم شناختی وجود دارد: حدود قابلیت های انسان».
من در ادامه نظرات میلان کوندرا می خواهم این مساله را مطرح کنم که توتالیتاریسم و فاشیسم، نظام های سیاسی فعال کننده بدترین قابلیت های انسان هستند. برخی توتالیتاریسم و فاشیسم را محصول قابلیت های روانی انسان ها می دانند و اعتقاد دارند اگر در جامعه ای که توتالیتاریسم یا #فاشیسم شکل گرفته است، رفتار عمومی مردم را مطالعه کنید می بینید که بی رحمی، خودمحوری، پستی و دنائت آن قدر شیوع دارد که به این نتیجه خواهید رسید که این مردم لیاقت نظام سیاسی سالم تری را ندارند، اما من باور دارم که این مسیر علت و معلولی مسیری دوطرفه است: از یک سو وجه تاریک انسان ها بستر شکل گیری نظام های توتالیتاریست و فاشیست است و از سوی دیگر این نظام های سیاسی، تشدید کننده و تحریک کننده وجه تاریک انسان ها هستند. بنابراین در چنین نظام های سیاسی یک سیکل معیوب ایجاد می شود، سیکل معیوبی که منجر به تشدید رذالت و پستی در جامعه می شود. مردم دروغگو، متملق، ریاکار، بی رحم و فاقد همدلی و فداکاری می شوند زیرا این تنها الگوی برنده بودن در نظام های توتالیتر و فاشیست است. اگر با عینک روان شناسی فردی به این مردم نگاه کنید و پویایی های اجتماعی را نادیده بگیرید به این نتیجه خواهید رسید که این مردم منشاء و مولد وضع موجود هستند و لایق چیزی جز این نیستند اما اگر عینک روان شناسی سیستمی به چشم بزنید خواهید دانست که «مردم» ، یک پدیده استاتیک نیست. بلکه مردم وجوه مختلفی دارند و نظام های سیاسی هم محصول این وجوه و هم عامل تشدید یا تخفیف این وجوه هستند.
اگر به جای پرسش "انسان چیست؟" پرسش "انسان چه می تواند باشد؟" را بگذارید خواهید دید که این پرسش به جای یک پاسخ، پاسخ های متعددی خواهد داشت و نظام سیاسی یکی از متغیر های تعیین کننده پاسخ این معادله است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت: مصاحبه میلان کوندرا از مقدمه کتاب عشق های خنده دار ترجمه فروغ پوریاوری انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نقل شد.
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
آنچه که حدی ندارد!
این مقاله در سال ۲۰۱۵ نوشته شدهاست
کریسمس سال 2008 میلادی در دهلینو پایتخت هندوستان بودم. یکی از جاهایی که بازدید کردم مسجد جامع دهلی بود ، که به روایتی بزرگترین و قدیمیترین مسجد هندوستان است. هنوز نمازهای عیدین فطر و قربان در این مسجد برگزار میشود و مسجد برای هزاران نمازگزار جا دارد. در ورودی مسجد چند تابلوی بزرگ نصب شدهاند که شجرنامهی امام آن مسجد (که مفتی مسلمانان هند نیز است) بر روی آنها نوشته شده اند. آنچه از این تابلوها فهمیده می شد این بود که مسند امامت این مسجد و حق صدور فتوا برای مسلمانان هند مسندی میراثی است و از پدر به پسر به ارث میرسد؛ اگر جز این بود چگونه ممکن بود که در هفت نسل پی در پی اعلم بودن و اتقی بودن در یک خانواده بماند؟! بنای مسجد که صدها سال پیش (گویا در دوره تیموریان) ساخته شده بود نمونهای از کاردانی و زیباشناسی بود ولی وقتی سری به دستشویی مسجد زدم که طبعا نه توسط تیموریان بلکه توسط مسلمانان زندهی دهلی مدیریت می شد به شدت جا خوردم! میزان کثیفی دستشوییها به حدی بود که برای من حتی امکان ورود فراهم نبود! گویا وارد چاه فاضلاب میشدید به جای مستراح! به فکر فرو رفتم: نه امام جماعتی که نسل اندر نسل این پادشاهی آب و ناندار را به ارث برده است و نه میلیونها مسلمان هند (جمعیت مسلمانان هند از کل جمعیت ایران بیشتر است!) توانایی ادارهی درست یک مستراح راندارند؟!
حالا چه شد که پس از هفت سال به یاد آبریزگاه مسجد جامع دهلی افتادم؟
دوست نازنینی از هند برایم کتابی سوغات آورده است که شرح زندگانی و "کرامات" پنج مرشد کامل هندوستان است. "بائو کالچوری" در این کتاب که "لرد مهر" نام دارد و در سال 2012 توسط Mehr Avatar Publications هندوستان منتشر شده شرح حال شش تن از گوروهای بزرگ هند را بیان کرده است که سه نفر آنها مسلمان، دو نفر آنها هندو و یک نفر آنها زرتشتی بودهاند. لازم به ذکر است که نویسنده مرید و ارادتمند این شش نفر بوده و آنچه راجع به آنها نوشته از دیدگاه او حسن تلقی میشده است.
یکی از سه مرشد مسلمان این کتاب سای بابا (1918-1838) می باشد که با این سای بابای دوم که معاصر ماست و تا چند سال پیش یکی از جذابیت های توریستی هند به شمار میرفت فقط شباهت اسمی دارد.
این سای بابای اصلی آنقدر در هند محبوب است که شما عکس او را در اغلب تاکسی موتوریهای هند می بینید و عکسبرگردانهای چهره او بر در و دیوار مغازهها و روی اتوموبیلها فراوان دیده میشود.
حالا در صفحه 105 این کتاب چنین میخوانم:
"... هر حرکت ظاهری مرشدان کامل، گرچه گهگاه در پرده و اسرارآمیز است اما از لحاظ درونی مهم میباشد، زیرا هر حرکتی که از آنها سر میزند به نفع دنیا تمام میشود. برای مثال، ساعتها به درازا میکشید تا سای بابا تخلیهی شکم کند. پس از چندی و با افزوده شدن بر شمار پیروان او، این حرکت طبیعی تخلیهی شکم ، به نوعی نمایش از مراسمی باشکوه پرستش تبدیل شد که سای بابا آن را "لندی" نامید ( lendi واژه ای ماراتی است و به معنای مدفوع خشک می باشد). او برای انجام عمل دفع ، هر روز در ساعتی معین، معمولا نزدیک به ظهر، به صحرایی در آن نزدیکی می رفت و دستهای مریدان نیز با نواختن موسیقی و خواندن سرود دنبال او روان بودند و در این میان یک نفر هم چتر بالای سر او میگرفت. مراسم لندی یک راز روحانی بود. روزی سای بابا چنین شرح داد: هنگامی که تخلیهی شکم میکنم ، ابدال (کارگزاران روحانی در آسمانهای درونی) را در مورد وظیفه هایی که به عهده دارند راهنمایی میکنم..."
سخنی از اینشتین نقل شده با این مضمون که "نبوغ حدی دارد اما حماقت حدی ندارد!" خواندن این کتاب که مرا به یاد آبریزگاه مسجد جامع دهلی نیز انداخت بلافاصله جملات اینشتین را در نظرم روشن کرد. اگر دچار حماقت شویم مدفوع و اجابت مزاج حضرت مرشد نیز برایمان قداست پیدا میکند!
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
این مقاله در سال ۲۰۱۵ نوشته شدهاست
کریسمس سال 2008 میلادی در دهلینو پایتخت هندوستان بودم. یکی از جاهایی که بازدید کردم مسجد جامع دهلی بود ، که به روایتی بزرگترین و قدیمیترین مسجد هندوستان است. هنوز نمازهای عیدین فطر و قربان در این مسجد برگزار میشود و مسجد برای هزاران نمازگزار جا دارد. در ورودی مسجد چند تابلوی بزرگ نصب شدهاند که شجرنامهی امام آن مسجد (که مفتی مسلمانان هند نیز است) بر روی آنها نوشته شده اند. آنچه از این تابلوها فهمیده می شد این بود که مسند امامت این مسجد و حق صدور فتوا برای مسلمانان هند مسندی میراثی است و از پدر به پسر به ارث میرسد؛ اگر جز این بود چگونه ممکن بود که در هفت نسل پی در پی اعلم بودن و اتقی بودن در یک خانواده بماند؟! بنای مسجد که صدها سال پیش (گویا در دوره تیموریان) ساخته شده بود نمونهای از کاردانی و زیباشناسی بود ولی وقتی سری به دستشویی مسجد زدم که طبعا نه توسط تیموریان بلکه توسط مسلمانان زندهی دهلی مدیریت می شد به شدت جا خوردم! میزان کثیفی دستشوییها به حدی بود که برای من حتی امکان ورود فراهم نبود! گویا وارد چاه فاضلاب میشدید به جای مستراح! به فکر فرو رفتم: نه امام جماعتی که نسل اندر نسل این پادشاهی آب و ناندار را به ارث برده است و نه میلیونها مسلمان هند (جمعیت مسلمانان هند از کل جمعیت ایران بیشتر است!) توانایی ادارهی درست یک مستراح راندارند؟!
حالا چه شد که پس از هفت سال به یاد آبریزگاه مسجد جامع دهلی افتادم؟
دوست نازنینی از هند برایم کتابی سوغات آورده است که شرح زندگانی و "کرامات" پنج مرشد کامل هندوستان است. "بائو کالچوری" در این کتاب که "لرد مهر" نام دارد و در سال 2012 توسط Mehr Avatar Publications هندوستان منتشر شده شرح حال شش تن از گوروهای بزرگ هند را بیان کرده است که سه نفر آنها مسلمان، دو نفر آنها هندو و یک نفر آنها زرتشتی بودهاند. لازم به ذکر است که نویسنده مرید و ارادتمند این شش نفر بوده و آنچه راجع به آنها نوشته از دیدگاه او حسن تلقی میشده است.
یکی از سه مرشد مسلمان این کتاب سای بابا (1918-1838) می باشد که با این سای بابای دوم که معاصر ماست و تا چند سال پیش یکی از جذابیت های توریستی هند به شمار میرفت فقط شباهت اسمی دارد.
این سای بابای اصلی آنقدر در هند محبوب است که شما عکس او را در اغلب تاکسی موتوریهای هند می بینید و عکسبرگردانهای چهره او بر در و دیوار مغازهها و روی اتوموبیلها فراوان دیده میشود.
حالا در صفحه 105 این کتاب چنین میخوانم:
"... هر حرکت ظاهری مرشدان کامل، گرچه گهگاه در پرده و اسرارآمیز است اما از لحاظ درونی مهم میباشد، زیرا هر حرکتی که از آنها سر میزند به نفع دنیا تمام میشود. برای مثال، ساعتها به درازا میکشید تا سای بابا تخلیهی شکم کند. پس از چندی و با افزوده شدن بر شمار پیروان او، این حرکت طبیعی تخلیهی شکم ، به نوعی نمایش از مراسمی باشکوه پرستش تبدیل شد که سای بابا آن را "لندی" نامید ( lendi واژه ای ماراتی است و به معنای مدفوع خشک می باشد). او برای انجام عمل دفع ، هر روز در ساعتی معین، معمولا نزدیک به ظهر، به صحرایی در آن نزدیکی می رفت و دستهای مریدان نیز با نواختن موسیقی و خواندن سرود دنبال او روان بودند و در این میان یک نفر هم چتر بالای سر او میگرفت. مراسم لندی یک راز روحانی بود. روزی سای بابا چنین شرح داد: هنگامی که تخلیهی شکم میکنم ، ابدال (کارگزاران روحانی در آسمانهای درونی) را در مورد وظیفه هایی که به عهده دارند راهنمایی میکنم..."
سخنی از اینشتین نقل شده با این مضمون که "نبوغ حدی دارد اما حماقت حدی ندارد!" خواندن این کتاب که مرا به یاد آبریزگاه مسجد جامع دهلی نیز انداخت بلافاصله جملات اینشتین را در نظرم روشن کرد. اگر دچار حماقت شویم مدفوع و اجابت مزاج حضرت مرشد نیز برایمان قداست پیدا میکند!
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
Forwarded from كانون نگرش نو (Mojgan Nasiri)
اطلاع رسانی کلاس:
«بازخوانی و شرح ده داستان اصلی شاهنامه فردوسی»
همراه :
دکتر کیارش ارامش
پزشک ، متخصص پزشکی اجتماعی و اخلاق زیستی
ساکن ایالت پنسیلوانیا- آمریکا
🟡تاریخ شروع: پنجشنبه ۱۹ اکتبر
🟡تعداد جلسات : ۱۰ جلسه
🟡توضیح:
در این نشست های مجازی، به بازخوانی و شرح فرازها و آموزه های مهم این داستان های شاهنامه خواهیم پرداخت:
1️⃣کیومرث تا فریدون : افسانه آغاز انسان
2️⃣پادشاهی جمشید: آغاز تمدن ایرانی
3️⃣ضحاک و قیام کاوه آهنگر: دادخواهی و مبارزه
4️⃣زال و رودابه: ستایش حماسی عشق
5️⃣رستم و اسفندیار: پیوند حماسه و تراژدی
6️⃣بیژن و منیژه: ستایش عشق عصیانگرانه
7️⃣کاووس و سودابه: چند پاسخ به پرسش وفاداری در عشق
8️⃣رستم و سهراب: طرحی برای یک تاریخ
9️⃣داستان سیاوش: جستجوی تراژیک دادگری
1️⃣0️⃣مرگ رستم و آخر شاهنامه: خونی برای رگ های یک تاریخ
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
📞001 416 879 7357
«بازخوانی و شرح ده داستان اصلی شاهنامه فردوسی»
همراه :
دکتر کیارش ارامش
پزشک ، متخصص پزشکی اجتماعی و اخلاق زیستی
ساکن ایالت پنسیلوانیا- آمریکا
🟡تاریخ شروع: پنجشنبه ۱۹ اکتبر
🟡تعداد جلسات : ۱۰ جلسه
🟡توضیح:
در این نشست های مجازی، به بازخوانی و شرح فرازها و آموزه های مهم این داستان های شاهنامه خواهیم پرداخت:
1️⃣کیومرث تا فریدون : افسانه آغاز انسان
2️⃣پادشاهی جمشید: آغاز تمدن ایرانی
3️⃣ضحاک و قیام کاوه آهنگر: دادخواهی و مبارزه
4️⃣زال و رودابه: ستایش حماسی عشق
5️⃣رستم و اسفندیار: پیوند حماسه و تراژدی
6️⃣بیژن و منیژه: ستایش عشق عصیانگرانه
7️⃣کاووس و سودابه: چند پاسخ به پرسش وفاداری در عشق
8️⃣رستم و سهراب: طرحی برای یک تاریخ
9️⃣داستان سیاوش: جستجوی تراژیک دادگری
1️⃣0️⃣مرگ رستم و آخر شاهنامه: خونی برای رگ های یک تاریخ
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
📞001 416 879 7357
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
پس بخفتند آن شب و برخاستند
بامدادان خویش را آراستند
آن یکی گفتا که هر یک خواب خویش
آنچه دید او دوش گو آور به پیش
هرکه خوابش بهتر این را او خورد
قسم هر مفضول را افضل برد
🔹 آیا رؤیاهای ما حاوی پیامی هستند؟
🔹 اولین جلسه از جلسات ماهیانهی "همداستان با مثنوی" در مرکز مشاورهی روانپویا - ونکوور
@drsargolzaei
بامدادان خویش را آراستند
آن یکی گفتا که هر یک خواب خویش
آنچه دید او دوش گو آور به پیش
هرکه خوابش بهتر این را او خورد
قسم هر مفضول را افضل برد
🔹 آیا رؤیاهای ما حاوی پیامی هستند؟
🔹 اولین جلسه از جلسات ماهیانهی "همداستان با مثنوی" در مرکز مشاورهی روانپویا - ونکوور
@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Cartoon By: Silvano Mello 🔹Gender violence🔹 Violence against women is a serious problem worldwide. There is an urgent need for severe measures against acts if such violence #گفتوگو_کنیم 🔹 شما چه پیشنهادهایی برای مقابله با خشونت علیه زنان در ایران دارید؟…
🔹 گفتوگو کنیم
🔹 موضوع:خشونت علیه زنان
🔹 آقای مهدی:
در ارتباط با موضوع راهکار جلوگیری از خشونت علیه زنان هیچ اقدام خاص و پیچیدهای لازم نیست جز:
۱- هر مردی از خودش شروع کند و از همسر، دختر، خواهر و مادر خود مراقبت کند و علیه این چهار زن خشونت نورزد.
۲- در موضوع ارث وسهم زن، مردان نگاه برابر به زنهای ارثبر خانواده داشته باشند.
آیا ما مردان حاضریم اینگونه عمل کنیم؟
(منظورم مردان تحولخواه و طرفدار جنبش مهسا است). آیا حاضریم از سهم خود در موضوع ارث بگذریم وسهم برابر به زنان بدهیم؟
🔹 #گفتوگو_کنیم
🔹 موضوع:خشونت علیه زنان
🔹 آقای مهدی:
در ارتباط با موضوع راهکار جلوگیری از خشونت علیه زنان هیچ اقدام خاص و پیچیدهای لازم نیست جز:
۱- هر مردی از خودش شروع کند و از همسر، دختر، خواهر و مادر خود مراقبت کند و علیه این چهار زن خشونت نورزد.
۲- در موضوع ارث وسهم زن، مردان نگاه برابر به زنهای ارثبر خانواده داشته باشند.
آیا ما مردان حاضریم اینگونه عمل کنیم؟
(منظورم مردان تحولخواه و طرفدار جنبش مهسا است). آیا حاضریم از سهم خود در موضوع ارث بگذریم وسهم برابر به زنان بدهیم؟
🔹 #گفتوگو_کنیم
Audio
گفتوگو با دانشجویان ایرانی دانشگاه آخن آلمان
راجع به کتاب
"ما دوباره سبز میشویم"
نوشتهٔ دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲
@drsargolzaei
راجع به کتاب
"ما دوباره سبز میشویم"
نوشتهٔ دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲
@drsargolzaei
Forwarded from فعالیت برای بشریت
دوستان ممنون میشم این لینک رو منتشر کنید.
ما در تلاش هستیم تا برای پناهجویان در کشور ترکیه و یونان خانه هایی اجاره کنیم تا در فصل سرد پیش رو سقفی بالای سر خود داشته باشد.
https://gofund.me/e2e8742d
ما در تلاش هستیم تا برای پناهجویان در کشور ترکیه و یونان خانه هایی اجاره کنیم تا در فصل سرد پیش رو سقفی بالای سر خود داشته باشد.
https://gofund.me/e2e8742d
gofundme.com
The Mahsa's house project, organized by Ehsan Abri
The Mahsa's house project aims to provide housing for homeless refugees. Since this project curre… Ehsan Abri needs your support for The Mahsa's house project
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Cartoon By: Silvano Mello 🔹Gender violence🔹 Violence against women is a serious problem worldwide. There is an urgent need for severe measures against acts if such violence #گفتوگو_کنیم 🔹 شما چه پیشنهادهایی برای مقابله با خشونت علیه زنان در ایران دارید؟…
🔹 #گفتوگو_کنیم
🔹 موضوع: خشونت علیه زنان
🔹 آقای هومن:
در ارتباط با خشونت علیه زنان، من گمان میکنم میتوان این خشونت را به دو دستهی اساسی تقسیم کرد:
۱. خشونت سیستماتیک اعم از قانون و سنت یا فرهنگ:
- در ارتباط باخشونت سیستماتیک ناشی از قانون به نظر من وظیفه ی هر کسی نقض حقوقی آن قوانین است. مثلا سلب محضری و رسمی حقوقی که قانون به مرد میدهد تا بتواند به همسرش تفوق داشته باشد (من در مورد حقوق طلاق یا اطاعت یا محل زندگی یا .... این کار را تا حدی کرده ام و قصد دارم آن را کامل کنم). یا به عنوان مثال دیگر، در هر شرایطی که مربوط به تقسیم ارث باشد، حقیقتا و عملا سهم برابر قایل شدم و البته این قایل شدن را باید به ثبت رسمی و حقوقی رساند.
- اما در مواردی، امکان سلب چنان حقوقی بسیار مشکل و ای بسا تا حاکمیت نظام حاضر، غیر ممکن است، مثلا در مورد شهادت دادن زنان. به نظر من هر مردی وظیفه دارد به شهادت زن به اندازه ی شهادت مرد اهمیت قایل باشد، اما این در حالیست که اعمال این تصمیم متاسفانه در اختیار سیستم قضایی است و من مطمئن نیستم چگونه از نظر حقوقی میتوان سیستم قضایی را خلع سلاح کرد که نتواند این خشونت تحقیر آمیز را اعمال کند. این موضوع مهمی برای پرسش از حقوقدانان آشنا به سیستم قضایی جمهوری اسلامی است.
- به گمانم ، به خشونتهایی که در فرهنگ و سنت محل زندگی یا خانوادهای نهادینه شده، میبایست از طریق رشد و توسعهی فرهنگی مقابله کرد. این صحنه، صحنهی شجاعت و مسئولیت اصلی مردان است که سنتشکنی کنند، تابوشکنی کنند و حامی زنان باشند و البته ای بسا زنانی که شجاعت و هنجارشکنی اخلاقی آنان سرمشق مردان و سایر همجنسان خودشان است. در عین حال من بسیار مشاهده کردم که خود زنان و عمدتا خود قربانیان چنین خشونتهایی، ابزار اعمال آن به دیگر زنان هستند که در شکاندن این حلقهی معیوب، البته آگاهیرسانی و مقاومت بسیار مهم است.
۲. اما نوع دیگرخشونت، غیر سیستماتیک و به رفتار (گفتار و کردار) فرد مربوط میشود که البته در رشد این قسم هم، سیستم آموزش و تربیت، فرهنگ، الگوهای تبلیغ شده، سیستم قضایی تشویق و تنبیه و سایر المانهای سیستماتیک ، قطعا تاثیرگذارند. این شق از خشونت علیه زنان میتواند انواع و اقسام داشته باشد از جمله فیزیکی (سکس اجباری یا بدون رضایت طرفین، زورگویی و تهدید فیزیکی، ...)، خشونت احساسی و هیجانی، خشونت مالی، خشونت آنلاین و غیره.
در پیامی جداگانه نظر و تجربیاتم در این قسم را عرض خواهم کرد.
🔹 گفتوگو کنیم.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 موضوع: خشونت علیه زنان
🔹 آقای هومن:
در ارتباط با خشونت علیه زنان، من گمان میکنم میتوان این خشونت را به دو دستهی اساسی تقسیم کرد:
۱. خشونت سیستماتیک اعم از قانون و سنت یا فرهنگ:
- در ارتباط باخشونت سیستماتیک ناشی از قانون به نظر من وظیفه ی هر کسی نقض حقوقی آن قوانین است. مثلا سلب محضری و رسمی حقوقی که قانون به مرد میدهد تا بتواند به همسرش تفوق داشته باشد (من در مورد حقوق طلاق یا اطاعت یا محل زندگی یا .... این کار را تا حدی کرده ام و قصد دارم آن را کامل کنم). یا به عنوان مثال دیگر، در هر شرایطی که مربوط به تقسیم ارث باشد، حقیقتا و عملا سهم برابر قایل شدم و البته این قایل شدن را باید به ثبت رسمی و حقوقی رساند.
- اما در مواردی، امکان سلب چنان حقوقی بسیار مشکل و ای بسا تا حاکمیت نظام حاضر، غیر ممکن است، مثلا در مورد شهادت دادن زنان. به نظر من هر مردی وظیفه دارد به شهادت زن به اندازه ی شهادت مرد اهمیت قایل باشد، اما این در حالیست که اعمال این تصمیم متاسفانه در اختیار سیستم قضایی است و من مطمئن نیستم چگونه از نظر حقوقی میتوان سیستم قضایی را خلع سلاح کرد که نتواند این خشونت تحقیر آمیز را اعمال کند. این موضوع مهمی برای پرسش از حقوقدانان آشنا به سیستم قضایی جمهوری اسلامی است.
- به گمانم ، به خشونتهایی که در فرهنگ و سنت محل زندگی یا خانوادهای نهادینه شده، میبایست از طریق رشد و توسعهی فرهنگی مقابله کرد. این صحنه، صحنهی شجاعت و مسئولیت اصلی مردان است که سنتشکنی کنند، تابوشکنی کنند و حامی زنان باشند و البته ای بسا زنانی که شجاعت و هنجارشکنی اخلاقی آنان سرمشق مردان و سایر همجنسان خودشان است. در عین حال من بسیار مشاهده کردم که خود زنان و عمدتا خود قربانیان چنین خشونتهایی، ابزار اعمال آن به دیگر زنان هستند که در شکاندن این حلقهی معیوب، البته آگاهیرسانی و مقاومت بسیار مهم است.
۲. اما نوع دیگرخشونت، غیر سیستماتیک و به رفتار (گفتار و کردار) فرد مربوط میشود که البته در رشد این قسم هم، سیستم آموزش و تربیت، فرهنگ، الگوهای تبلیغ شده، سیستم قضایی تشویق و تنبیه و سایر المانهای سیستماتیک ، قطعا تاثیرگذارند. این شق از خشونت علیه زنان میتواند انواع و اقسام داشته باشد از جمله فیزیکی (سکس اجباری یا بدون رضایت طرفین، زورگویی و تهدید فیزیکی، ...)، خشونت احساسی و هیجانی، خشونت مالی، خشونت آنلاین و غیره.
در پیامی جداگانه نظر و تجربیاتم در این قسم را عرض خواهم کرد.
🔹 گفتوگو کنیم.
🔹 تجربههایمان را به اشتراک بگذاریم.
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️زن ایرانی؛ از رعیت مضاعف تا سوژهی تحولخواه
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ مهر ۱۴۰۲
با یک رویداد جهانیی مرتبط با ایران مواجه هستیم و میتوانیم آن را بهگونههای مختلفی تفسیر بکنیم. سادهترین تفسیر آن است که از آن یک روایت سیاسیی توطئهنگرانه عرضه بکنیم و بگوییم که مثلا:
"بار دیگر دست استکبار جهانی از آستین یکی از فریبخوردهگان غربزده (نرگس محمدی همسر یک فرد ملی مذهبیی معلوم الحال) در آمد تا این بار او را بهمنزلهی سرکردهی اپوزیسیون بیمقدارِ وابسته، عَلَم بکنند و علیه ملت شریف و نجیب ایران و به قول فلسفهدان ایرانی علیه "یگانه نیروی ضد نظام سلطه در دورهی ما" بهکار گیرند"!
اما بگذارید من تفسیری جامعهشناختی از این رویداد جهانی ارائه کنم. نرگس محمدی بعد از خانم شیرین عبادی دومین زن ایرانی است که جایزهی صلح نوبل را میبرد. آیا اینکه دو زن ایرانی این جایزه را برده اند، برای شما معنای خاصّی را تداعی نمیکند؟ چرا "استکبار جهانی" این جوایز را به مردان ایرانی اعطا نکرده است؟!
این واقعیت مرا به تأمل جدی وا میدارد. زن ایرانی که در تاریخ مذکر ما تا عصر مشروطه رعیت مضاعف بوده است، اکنون به مرحلهی کنشگریی اجتماعی-سیاسی نائل شده است و کوششهای او در سطح جهانی (ولو بنا بر روایت رسمی) حتا توسط "استکبار جهانی" هم دیده شده است. اینکه موجودی به نام "استکبار جهانی" کوششهای زن ایرانی را دیده از هر جهت جای تامل دارد.
پیش از این، نوشتم که زن ایرانی مسیری طولانی را طی کرده و از رعیت مضاعف به سوژهی تحولخواه بدل شده است. حالا دیگر نمیتوان به سیاق سابق بر این جامعه حکومت کرد. کشتیبان را سیاستی دگر لازم میآید. بهرغم همهی دردها و رنجهایی که هر یک از ما ایرانیان با آن دست و پنجه نرم میکنیم، آیا نباید بهخاطر بلوغ زن ایرانی خوشحال باشیم؟! آیا نباید این تحول بزرگ را جدی بگیریم؟!
#زن_ایرانی
#نرگس_محمدی
#سوژهی_تحولخواه
#جایزهی_صلح_نوبل
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ مهر ۱۴۰۲
با یک رویداد جهانیی مرتبط با ایران مواجه هستیم و میتوانیم آن را بهگونههای مختلفی تفسیر بکنیم. سادهترین تفسیر آن است که از آن یک روایت سیاسیی توطئهنگرانه عرضه بکنیم و بگوییم که مثلا:
"بار دیگر دست استکبار جهانی از آستین یکی از فریبخوردهگان غربزده (نرگس محمدی همسر یک فرد ملی مذهبیی معلوم الحال) در آمد تا این بار او را بهمنزلهی سرکردهی اپوزیسیون بیمقدارِ وابسته، عَلَم بکنند و علیه ملت شریف و نجیب ایران و به قول فلسفهدان ایرانی علیه "یگانه نیروی ضد نظام سلطه در دورهی ما" بهکار گیرند"!
اما بگذارید من تفسیری جامعهشناختی از این رویداد جهانی ارائه کنم. نرگس محمدی بعد از خانم شیرین عبادی دومین زن ایرانی است که جایزهی صلح نوبل را میبرد. آیا اینکه دو زن ایرانی این جایزه را برده اند، برای شما معنای خاصّی را تداعی نمیکند؟ چرا "استکبار جهانی" این جوایز را به مردان ایرانی اعطا نکرده است؟!
این واقعیت مرا به تأمل جدی وا میدارد. زن ایرانی که در تاریخ مذکر ما تا عصر مشروطه رعیت مضاعف بوده است، اکنون به مرحلهی کنشگریی اجتماعی-سیاسی نائل شده است و کوششهای او در سطح جهانی (ولو بنا بر روایت رسمی) حتا توسط "استکبار جهانی" هم دیده شده است. اینکه موجودی به نام "استکبار جهانی" کوششهای زن ایرانی را دیده از هر جهت جای تامل دارد.
پیش از این، نوشتم که زن ایرانی مسیری طولانی را طی کرده و از رعیت مضاعف به سوژهی تحولخواه بدل شده است. حالا دیگر نمیتوان به سیاق سابق بر این جامعه حکومت کرد. کشتیبان را سیاستی دگر لازم میآید. بهرغم همهی دردها و رنجهایی که هر یک از ما ایرانیان با آن دست و پنجه نرم میکنیم، آیا نباید بهخاطر بلوغ زن ایرانی خوشحال باشیم؟! آیا نباید این تحول بزرگ را جدی بگیریم؟!
#زن_ایرانی
#نرگس_محمدی
#سوژهی_تحولخواه
#جایزهی_صلح_نوبل
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from مقصود فراستخواه
https://farasatkhah.blogsky.com/1402/07/14/post-968/
انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری برگزار میکند:
نشست معرفی و بررسی کتاب
اخلاق در ایران، بین زمین و آسمان
نویسنده: مقصود فراستخواه
باحضور:
ابولقاسم فنائی
حمیدرضا نمازی
مقصود فراستخواه
اردشیر منصوری
دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲؛ ساعت ۱۶
تهران میدان توحید-خیابان نصرت غربی-پلاک ۵۶-طبقه دوم
انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری برگزار میکند:
نشست معرفی و بررسی کتاب
اخلاق در ایران، بین زمین و آسمان
نویسنده: مقصود فراستخواه
باحضور:
ابولقاسم فنائی
حمیدرضا نمازی
مقصود فراستخواه
اردشیر منصوری
دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲؛ ساعت ۱۶
تهران میدان توحید-خیابان نصرت غربی-پلاک ۵۶-طبقه دوم
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Cartoon By: Silvano Mello 🔹Gender violence🔹 Violence against women is a serious problem worldwide. There is an urgent need for severe measures against acts if such violence #گفتوگو_کنیم 🔹 شما چه پیشنهادهایی برای مقابله با خشونت علیه زنان در ایران دارید؟…
🔹 #گفتوگو_کنیم
🔹 موضوع: خشونت علیه زنان
🔹 خانم مهسا:
من به سهم خودم سالهاست در این حوزه در حال یادگیری و اطلاع رسانی هستم. از اونجایی که همیشه در مورد این رفتارها حساس بودم در یکسال گذشته باتوجه به ایجاد فضای یادگیری علمیتر از سوی مدارس آنلاین، اطلاعات مستندتری بدست آوردم. حالا خودم در تلاشم برای فعالیت ترویجگری در حوزهی کاهش آزار و خشونتهای مبتنی برجنسیت در گروه "زنان مجرد مستقل."
در ابتدا کمی از آنچه آموختم رو اینجا یادآوری می کنم:
خشونت علیه زنان زیر مجموعهی آزار و خشونتهای مبتنی بر جنسیت تلقی میشود. خشونتهای مبتنی بر جنسیت شامل اقلیتهای جنسی و جنسیتی هم هست. این دو به هم مرتبط اما باهم متفاوتند.
در اعلامیه حذف خشونت علیه زنان (20 دسامبر 1993- سازمان ملل متحد، مجمع عمومی) این تعریف ذکر شده:
عبارت «خشونت علیه زنان» یعنی هر اقدام خشن متكی برجنسیت است که منجر به آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روانی نسبت به زنان، از جمله تهدید انجام چنین اعمالی، محرومیت اجباری یا خودسرانه از آزادی، چه در زندگی عمومی یا خصوصی شود یا احتمال دارد منجر شود. (ماده 1)
همین طور در ماده 2 همین اعلامیه اومده:
باید بدانیم خشونت علیه زنان شامل اعمال زیر است اما محدود به آنها نیست:
(الف) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده انجام شود، از جلمه کتك زدن، سوءاستفاده جنسی از کودکان مؤنث در خانواده، خشونت مربوط به جهیزیه، برقراری رابطهی جنسی اجباری در زندگی زناشویی، ختنهی زنان و سایر روشهای سنتی زیانبار برای زنان، خشونت در خارج از چارچوب ازدواج و خشونت ناشی از بهرهکشی؛
(ب) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در جامعه رخ میدهد، از جمله تجاوز، سوءاستفاده جنسی، آزار و ارعاب جنسی در محل کار، در مؤسسات آموزشی و هر جای دیگر، قاچاق زنان و فحشای اجباری؛
(ج) خشونت جسمی، جنسی و روانی به وسیلهی دولت یا ناشی از اغماض دولت، و در هر جا که رخ دهد.
و همین طور ماده 3:
زنان استحقاق برخورداری برابر از کلیه حقوق بشر و آزادیهای بنیادی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینهی دیگری و قرار گرفتن تحت حمایت این حقوق را دارند. این حقوق از جمله، موارد زیرند:
(الف) حق زیستن؛
(ب) حق برابری؛
(ج) حق آزادی و امنیت انسان؛
(د) حق برخورداری برابر از حمایت قانون؛
(ه) حق آزاد بودن از کلیه اشكال تبعیض؛ (قرار نداشتن در معرض هیچ نوع تبعیض)
(و) حق برخوردار بودن از عالیترین معیارهای قابل حصول سلامت و بهداشت جسمی و روانی؛
(ز) حق برخورداری از شرایط عادلانه و مساعد کار؛
(ح) حق قرار نگرفتن در معرض شكنجه، یا سایر رفتار یا مجازات بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز.
فکر میکنم تا اینجای بحث روشن شد درباره چه چیزی صحبت می کنیم. من در تجربهی فعالیتم در حوزهی بانوان متوجه شدم خیلی از ما اطلاع کافی از آنچه آزار و خشونت علیه زنان تلفی میشود نداریم متأسفانه. مثلا انواع آزارهای کلامی یا روانی را اصلا جدی نمی گیریم. بعلاوه از ابعاد تأثیرگذاری فردی و اجتماعی این آزارها و خشونتها هم آگاه نیستیم، مواردی مثل: نقض حقوق بشر، آسیبهای جسمی و روانی، ایجاد دوگانههای جنسی و جنسیتی، ایجاد موانع در تحقق برابری، آثار منفی بلند مدت روی کودکان و نسلهای آینده، آسیبهای اقتصادی و تأثیرات متقابل تبعیضها و محرومیتها و...
فکر می کنم فمینیسم اینترسکشنال امکان بهتری برای بررسی ارتباط و همپوشانی این آسیبها با سایر جنبههای تبعیض هویت اجتماعی و سیاسی (جنسیت، نژاد، طبقه، جنسیت، معلولیت و غیره) باهم فراهم میکند.
سعی کردم بطور خلاصه تعاریف رو اشاره کنم و کلید واژههایی برای جستجوی بیشتر خوانندگان فراهم کنم. همینطور دعوت میکنم متن ﻛﻨﻮﺍﻧﺴﻴﻮﻥ ﺭﻓﻊ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻋﻠﻴﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺼﻮﺏ ۱۸ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ۱۹۷۹ ﻣﻴﻼﺩی ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮمی ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤد و کنوانسیون استانبول رو هم مطالعه کنید.
بعد از این یادگیری ها من تمرکزم را گذاشتم روی زنان مجرد مستقل که از سه واژهی ممنوعه در فرهنگ ما تشکیل شده: زن (آنهم بصورت جمع: زنان)، مجرد بودن زن که تقبیح و سرزنش می شود و در نهایت استقلال زنان که در برخی از دیدگاهها امری محال به نظر میرسد!
این گروه از زنان در فرهنگ ما از سوی جامعه و خانواده تحت انواع و اقسام آزارها و خشونتها قرار میگیرند و حمایت قانونی یا عرفی و فرهنگی هم شامل حالشان نمیشود! اما در نهایت بسیاری از این زنان تحصیل کرده، موفق و شجاعند که به کلیشههای جنسیتی نه گفتهاند؛ زنانی که میتوانند در چرخهی اقتصادی و تغییرات فرهنگی نقش مؤثری داشته باشند اما به دلیل همین آزارها دایما با مشکل مواجه میشوند.
فکر میکنم برای شروع خوب است هر کسی از خودش بپرسد اگر در فامیل یا همسایگیاش زن مجرد مستقلی زندگی میکند چه دیدگاهی نسبت به او دارد؟
🔹 گفتوگو کنیم.
🔹 موضوع: خشونت علیه زنان
🔹 خانم مهسا:
من به سهم خودم سالهاست در این حوزه در حال یادگیری و اطلاع رسانی هستم. از اونجایی که همیشه در مورد این رفتارها حساس بودم در یکسال گذشته باتوجه به ایجاد فضای یادگیری علمیتر از سوی مدارس آنلاین، اطلاعات مستندتری بدست آوردم. حالا خودم در تلاشم برای فعالیت ترویجگری در حوزهی کاهش آزار و خشونتهای مبتنی برجنسیت در گروه "زنان مجرد مستقل."
در ابتدا کمی از آنچه آموختم رو اینجا یادآوری می کنم:
خشونت علیه زنان زیر مجموعهی آزار و خشونتهای مبتنی بر جنسیت تلقی میشود. خشونتهای مبتنی بر جنسیت شامل اقلیتهای جنسی و جنسیتی هم هست. این دو به هم مرتبط اما باهم متفاوتند.
در اعلامیه حذف خشونت علیه زنان (20 دسامبر 1993- سازمان ملل متحد، مجمع عمومی) این تعریف ذکر شده:
عبارت «خشونت علیه زنان» یعنی هر اقدام خشن متكی برجنسیت است که منجر به آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روانی نسبت به زنان، از جمله تهدید انجام چنین اعمالی، محرومیت اجباری یا خودسرانه از آزادی، چه در زندگی عمومی یا خصوصی شود یا احتمال دارد منجر شود. (ماده 1)
همین طور در ماده 2 همین اعلامیه اومده:
باید بدانیم خشونت علیه زنان شامل اعمال زیر است اما محدود به آنها نیست:
(الف) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده انجام شود، از جلمه کتك زدن، سوءاستفاده جنسی از کودکان مؤنث در خانواده، خشونت مربوط به جهیزیه، برقراری رابطهی جنسی اجباری در زندگی زناشویی، ختنهی زنان و سایر روشهای سنتی زیانبار برای زنان، خشونت در خارج از چارچوب ازدواج و خشونت ناشی از بهرهکشی؛
(ب) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در جامعه رخ میدهد، از جمله تجاوز، سوءاستفاده جنسی، آزار و ارعاب جنسی در محل کار، در مؤسسات آموزشی و هر جای دیگر، قاچاق زنان و فحشای اجباری؛
(ج) خشونت جسمی، جنسی و روانی به وسیلهی دولت یا ناشی از اغماض دولت، و در هر جا که رخ دهد.
و همین طور ماده 3:
زنان استحقاق برخورداری برابر از کلیه حقوق بشر و آزادیهای بنیادی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینهی دیگری و قرار گرفتن تحت حمایت این حقوق را دارند. این حقوق از جمله، موارد زیرند:
(الف) حق زیستن؛
(ب) حق برابری؛
(ج) حق آزادی و امنیت انسان؛
(د) حق برخورداری برابر از حمایت قانون؛
(ه) حق آزاد بودن از کلیه اشكال تبعیض؛ (قرار نداشتن در معرض هیچ نوع تبعیض)
(و) حق برخوردار بودن از عالیترین معیارهای قابل حصول سلامت و بهداشت جسمی و روانی؛
(ز) حق برخورداری از شرایط عادلانه و مساعد کار؛
(ح) حق قرار نگرفتن در معرض شكنجه، یا سایر رفتار یا مجازات بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز.
فکر میکنم تا اینجای بحث روشن شد درباره چه چیزی صحبت می کنیم. من در تجربهی فعالیتم در حوزهی بانوان متوجه شدم خیلی از ما اطلاع کافی از آنچه آزار و خشونت علیه زنان تلفی میشود نداریم متأسفانه. مثلا انواع آزارهای کلامی یا روانی را اصلا جدی نمی گیریم. بعلاوه از ابعاد تأثیرگذاری فردی و اجتماعی این آزارها و خشونتها هم آگاه نیستیم، مواردی مثل: نقض حقوق بشر، آسیبهای جسمی و روانی، ایجاد دوگانههای جنسی و جنسیتی، ایجاد موانع در تحقق برابری، آثار منفی بلند مدت روی کودکان و نسلهای آینده، آسیبهای اقتصادی و تأثیرات متقابل تبعیضها و محرومیتها و...
فکر می کنم فمینیسم اینترسکشنال امکان بهتری برای بررسی ارتباط و همپوشانی این آسیبها با سایر جنبههای تبعیض هویت اجتماعی و سیاسی (جنسیت، نژاد، طبقه، جنسیت، معلولیت و غیره) باهم فراهم میکند.
سعی کردم بطور خلاصه تعاریف رو اشاره کنم و کلید واژههایی برای جستجوی بیشتر خوانندگان فراهم کنم. همینطور دعوت میکنم متن ﻛﻨﻮﺍﻧﺴﻴﻮﻥ ﺭﻓﻊ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻋﻠﻴﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺼﻮﺏ ۱۸ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ۱۹۷۹ ﻣﻴﻼﺩی ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮمی ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤد و کنوانسیون استانبول رو هم مطالعه کنید.
بعد از این یادگیری ها من تمرکزم را گذاشتم روی زنان مجرد مستقل که از سه واژهی ممنوعه در فرهنگ ما تشکیل شده: زن (آنهم بصورت جمع: زنان)، مجرد بودن زن که تقبیح و سرزنش می شود و در نهایت استقلال زنان که در برخی از دیدگاهها امری محال به نظر میرسد!
این گروه از زنان در فرهنگ ما از سوی جامعه و خانواده تحت انواع و اقسام آزارها و خشونتها قرار میگیرند و حمایت قانونی یا عرفی و فرهنگی هم شامل حالشان نمیشود! اما در نهایت بسیاری از این زنان تحصیل کرده، موفق و شجاعند که به کلیشههای جنسیتی نه گفتهاند؛ زنانی که میتوانند در چرخهی اقتصادی و تغییرات فرهنگی نقش مؤثری داشته باشند اما به دلیل همین آزارها دایما با مشکل مواجه میشوند.
فکر میکنم برای شروع خوب است هر کسی از خودش بپرسد اگر در فامیل یا همسایگیاش زن مجرد مستقلی زندگی میکند چه دیدگاهی نسبت به او دارد؟
🔹 گفتوگو کنیم.
Forwarded from ساسان حبیبوند
🌀 «حریم خصوصی در خانواده»
لایو اینستاگرامی
دوشنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۲
۹ اکتبر ۲۰۲۳
۱۹.۳۰ تهران
۱۷.۰۰ لندن
۹.۰۰ صبح ونکوور
🔹 «حریم خصوصی» یکی از بحثانگیزترین مسائل در هر ارتباطی است، از رابطه شغلی و اجتماعی گرفته تا خانوادگی و عاشقانه.
اما بهخصوص به نظر میرسد که معنا، اهمیت و حفظ حریم شخصی در جامعه ما همچنان یکی از معضلات کمترحلشده است.
🔹 در گفتگوی روز دوشنبه ۱۷ مهر ۲۰۲۳ با دکتر سرگلزایی عزیز به مساله حریم خصوصی در حیطه خانواده خواهیم پرداخت و سوالاتی از این دست را زیر ذرهبین بحث و کنکاش خواهیم گذاشت که
حریم خصوصی چیست و محدودههای آن کدام است؟
چگونه میتوان مرزهای فردی و خانوادگی را از هم روشن ساخت؟
چگونه میتوان این مرزها را به دیگران شناساند و رعایت آن را از آنان خواستار شد؟
دخالت با دلسوزی چه تفاوتی دارد؟
پدربزرگ، عمه و خاله تا چه اندازه حق مداخله یا اظهار نظر در مسائل یک خانواده را دارند...؟
لطفاً همراه باشید
📌 لینک اینستاگرام لایو:
http://Instagram.com/sasanhabibvand
📌 اینستاگرام دکتر سرگلزایی
http://Instagram.com/drsargolzaei
t.me/sasanhabibvand
لایو اینستاگرامی
دوشنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۲
۹ اکتبر ۲۰۲۳
۱۹.۳۰ تهران
۱۷.۰۰ لندن
۹.۰۰ صبح ونکوور
🔹 «حریم خصوصی» یکی از بحثانگیزترین مسائل در هر ارتباطی است، از رابطه شغلی و اجتماعی گرفته تا خانوادگی و عاشقانه.
اما بهخصوص به نظر میرسد که معنا، اهمیت و حفظ حریم شخصی در جامعه ما همچنان یکی از معضلات کمترحلشده است.
🔹 در گفتگوی روز دوشنبه ۱۷ مهر ۲۰۲۳ با دکتر سرگلزایی عزیز به مساله حریم خصوصی در حیطه خانواده خواهیم پرداخت و سوالاتی از این دست را زیر ذرهبین بحث و کنکاش خواهیم گذاشت که
حریم خصوصی چیست و محدودههای آن کدام است؟
چگونه میتوان مرزهای فردی و خانوادگی را از هم روشن ساخت؟
چگونه میتوان این مرزها را به دیگران شناساند و رعایت آن را از آنان خواستار شد؟
دخالت با دلسوزی چه تفاوتی دارد؟
پدربزرگ، عمه و خاله تا چه اندازه حق مداخله یا اظهار نظر در مسائل یک خانواده را دارند...؟
لطفاً همراه باشید
📌 لینک اینستاگرام لایو:
http://Instagram.com/sasanhabibvand
📌 اینستاگرام دکتر سرگلزایی
http://Instagram.com/drsargolzaei
t.me/sasanhabibvand
Forwarded from كانون نگرش نو (Mojgan Nasiri)
🟢شروع ثبت نام دوره ی تعاملی ، مشارکتی
«سفر قهرمانی کارول پیرسون»
⚪️همراه استاد عزیز،
دکتر محمدرضا سرگلزایی ( روان پزشک)
🟢🟢هفت جلسه
🟢سه شنبه ها
هفت عصر تورنتو
⚪️تلفن ثبت نام و اطلاع از جزییات :
📞001-416-879-7357
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
#سفر_قهرمانی
#کارول_پیرسون
«سفر قهرمانی کارول پیرسون»
⚪️همراه استاد عزیز،
دکتر محمدرضا سرگلزایی ( روان پزشک)
🟢🟢هفت جلسه
🟢سه شنبه ها
هفت عصر تورنتو
⚪️تلفن ثبت نام و اطلاع از جزییات :
📞001-416-879-7357
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
#سفر_قهرمانی
#کارول_پیرسون
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نمایش سقوط اخلاق و انسانیت در نبرد حماس و اسرائیل
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۷ مهر ۱۴۰۲
در بارهی نتایج جنگ حماس و اسرائیل هنوز زود است داوری بکنیم و جز در حد حدس نمیتوان چیز زیادی گفت؛ زیرا ماجرا هنوز ادامه دارد و ممکن است به رویدادهایی غیر منتظره بیانجامد. اما این اکنون مورد اعتنای من نیست. آنچه مرا درگیر کرده ضد انسانی و ضد اخلاقی بودن همهجانبهی این جنگ و نمایش سقوط اخلاقی و انسانی در آن است.
آنچه در ماجرای فلسطین تا کنون از اسرائیل دیده بودیم، تاریخی سراسر سیاه و ضد انسانی بود. دیگر از اسرائیل نه انتظار رعایت حقوق بشر را داشتیم نه انتظار رعایت اخلاق و ارزشهای انسانی را.
اما انتظار ما از نیروهای فلسطینی این نبود. قصابیی انسانهای غیر نظامیی شرکت کننده در کنسرت موسیقی را چهطور میتوان توضیح داد؟ جشن گرفتن با جنازههای مردم غیر نظامی را چهگونه میتوان فهم کرد و ارزیابی نمود؟
این نبرد از نظر من نمایش سقوط اخلاق و انسانیت و ارزشهای انسانی در دو سوی ماجرا است.
🔸پسنوشت: کسانی که جنایت را توجیه میکنند، در آن شریک میشوند.
#حماس
#اسرائیل
#فلسطین
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۷ مهر ۱۴۰۲
در بارهی نتایج جنگ حماس و اسرائیل هنوز زود است داوری بکنیم و جز در حد حدس نمیتوان چیز زیادی گفت؛ زیرا ماجرا هنوز ادامه دارد و ممکن است به رویدادهایی غیر منتظره بیانجامد. اما این اکنون مورد اعتنای من نیست. آنچه مرا درگیر کرده ضد انسانی و ضد اخلاقی بودن همهجانبهی این جنگ و نمایش سقوط اخلاقی و انسانی در آن است.
آنچه در ماجرای فلسطین تا کنون از اسرائیل دیده بودیم، تاریخی سراسر سیاه و ضد انسانی بود. دیگر از اسرائیل نه انتظار رعایت حقوق بشر را داشتیم نه انتظار رعایت اخلاق و ارزشهای انسانی را.
اما انتظار ما از نیروهای فلسطینی این نبود. قصابیی انسانهای غیر نظامیی شرکت کننده در کنسرت موسیقی را چهطور میتوان توضیح داد؟ جشن گرفتن با جنازههای مردم غیر نظامی را چهگونه میتوان فهم کرد و ارزیابی نمود؟
این نبرد از نظر من نمایش سقوط اخلاق و انسانیت و ارزشهای انسانی در دو سوی ماجرا است.
🔸پسنوشت: کسانی که جنایت را توجیه میکنند، در آن شریک میشوند.
#حماس
#اسرائیل
#فلسطین
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Duman Radmehr
حماس، قاتل مشروعیت مقاومت فلسطین
مدت مطالعه: ۳ دقیقه
✍🏽دومان رادمهر
احزاب چپ سوئد سنتاً حامی فلسطین بوده و در بکاربردن کلمه تروریست برای گروههای فلسطینی محتاط هستند. انجمنهای عدیدهای با بودجه دولتی در مورد مسئله فلسطین در سوئد فعال هستند. راست افراطی سوئد نیز به تبع دیگر افراطیهای اروپا با رویکرد یهودستیزی، معمولا مخالف اسرائیل است. دولت هرسال حدود چهل میلیون دلار به طور مستقیم به فلسطین کمک میکند و اخیرا صحبت از افزایش آن بود. دولتهای چپ سوئد غالبا شهرکسازی اسرائیل را محکوم کرده ولی برای محکومیت حملات گروههای فلسطینی چندان فعال نبوده اند که این موضوع همواره مورد انتقاد اسرائیل بوده است. سوئد در واردات و صادرات سلاح با اسرائیل خیلی محافظه کارانه عمل میکند.
تمام آنچه اشاره شد، نمونه ای است از مشروعیت مقاومت فلسطین در این کشور غربی. بهتر است بگوییم، "بود". زیرا حمله وحشیانه حماس، تقریبا تمام این مشروعیت را، حداقل برای مدتی برباد داد. از اولین لحظات حمله، حتی احزاب چپ در محکومیت گروه تروریستی حماس در حال رقابتند. موضوع، دیگر حق دفاع مشروع اسرائیل از خودش در مقابل حماس است. دولت ائتلافی سوئد نیز در حال گفتگو برای قطع کمکهای سالانه به فلسطین است.
آنچه که حماس با فلسطین کرد، آرزوی افراطیهای اسرائیل بود مخصوصا در شرایطی که آنها برای تصویب قانون مطلوب خود در اسرائیل در مضیقه بودند. توحشی کم نظیر در کشتار صدها جوان بی سلاح که هیچ امکانی برای توجیه آن باقی نمانده، دقیقا مانند داعش! با این تفاوت که هدف این وحشیت مردم بی صاحب عراق و سوریه نبود.
از تمام مولفه های قدرت اعم از نظامی، سیاسی، رسانهای و ...، طرف فلسطینی فقط در مشروعیت دست برتر داشت. اما با عملیات تروریستی حماس مخصوصا به آن شکل، قدرت فلسطین در آن مولفه نیز از بین رفته و میدان نبرد از مشروعیت به مقابله نظامی تغییر یافت که قدرت اسرائیل در آن بسیار فراتر است.
سوال اساسی اینست که حماس به بهای مشروعیت از دست رفته، چه چیزی بدست آورد؟ نه شهری را آزاد کرد و نه اراضیای تصاحب شد. گفته میشود که حماس با این اقدام ابهت قدرت اسرائیل را شکست. که چه بشود؟! این به چه کار مردم آواره فلسطین و ساکنان آن میاید؟! اگر فرضا اسرائیل چندان هم قدرتمند نباشد، آنقدر قدرت دارد که غزه را با خاک یکسان کند و سیاست خود را راحتتر دنبال کند. اگر هدف این بود، حماس میتوانست به شکلی متمدنانهتر اینکار را انجام دهد نه با این مشروعیت زدایی از مقاومت.
تنها دلیلی که میماند، استفاده تبلیغاتی اربابان ایرانی حماس در تهران است که با بهای ریختن خون فلسطینیها اندکی شاد شوند. یعنی حماس اینقدر در قبال مردم فلسطین بی مسئولیت و خودفروخته است؟!
کانال تلگرامی:DumanRadmehr
https://t.me/+hTyLc8G_mj1mN2Q0
مدت مطالعه: ۳ دقیقه
✍🏽دومان رادمهر
احزاب چپ سوئد سنتاً حامی فلسطین بوده و در بکاربردن کلمه تروریست برای گروههای فلسطینی محتاط هستند. انجمنهای عدیدهای با بودجه دولتی در مورد مسئله فلسطین در سوئد فعال هستند. راست افراطی سوئد نیز به تبع دیگر افراطیهای اروپا با رویکرد یهودستیزی، معمولا مخالف اسرائیل است. دولت هرسال حدود چهل میلیون دلار به طور مستقیم به فلسطین کمک میکند و اخیرا صحبت از افزایش آن بود. دولتهای چپ سوئد غالبا شهرکسازی اسرائیل را محکوم کرده ولی برای محکومیت حملات گروههای فلسطینی چندان فعال نبوده اند که این موضوع همواره مورد انتقاد اسرائیل بوده است. سوئد در واردات و صادرات سلاح با اسرائیل خیلی محافظه کارانه عمل میکند.
تمام آنچه اشاره شد، نمونه ای است از مشروعیت مقاومت فلسطین در این کشور غربی. بهتر است بگوییم، "بود". زیرا حمله وحشیانه حماس، تقریبا تمام این مشروعیت را، حداقل برای مدتی برباد داد. از اولین لحظات حمله، حتی احزاب چپ در محکومیت گروه تروریستی حماس در حال رقابتند. موضوع، دیگر حق دفاع مشروع اسرائیل از خودش در مقابل حماس است. دولت ائتلافی سوئد نیز در حال گفتگو برای قطع کمکهای سالانه به فلسطین است.
آنچه که حماس با فلسطین کرد، آرزوی افراطیهای اسرائیل بود مخصوصا در شرایطی که آنها برای تصویب قانون مطلوب خود در اسرائیل در مضیقه بودند. توحشی کم نظیر در کشتار صدها جوان بی سلاح که هیچ امکانی برای توجیه آن باقی نمانده، دقیقا مانند داعش! با این تفاوت که هدف این وحشیت مردم بی صاحب عراق و سوریه نبود.
از تمام مولفه های قدرت اعم از نظامی، سیاسی، رسانهای و ...، طرف فلسطینی فقط در مشروعیت دست برتر داشت. اما با عملیات تروریستی حماس مخصوصا به آن شکل، قدرت فلسطین در آن مولفه نیز از بین رفته و میدان نبرد از مشروعیت به مقابله نظامی تغییر یافت که قدرت اسرائیل در آن بسیار فراتر است.
سوال اساسی اینست که حماس به بهای مشروعیت از دست رفته، چه چیزی بدست آورد؟ نه شهری را آزاد کرد و نه اراضیای تصاحب شد. گفته میشود که حماس با این اقدام ابهت قدرت اسرائیل را شکست. که چه بشود؟! این به چه کار مردم آواره فلسطین و ساکنان آن میاید؟! اگر فرضا اسرائیل چندان هم قدرتمند نباشد، آنقدر قدرت دارد که غزه را با خاک یکسان کند و سیاست خود را راحتتر دنبال کند. اگر هدف این بود، حماس میتوانست به شکلی متمدنانهتر اینکار را انجام دهد نه با این مشروعیت زدایی از مقاومت.
تنها دلیلی که میماند، استفاده تبلیغاتی اربابان ایرانی حماس در تهران است که با بهای ریختن خون فلسطینیها اندکی شاد شوند. یعنی حماس اینقدر در قبال مردم فلسطین بی مسئولیت و خودفروخته است؟!
کانال تلگرامی:DumanRadmehr
https://t.me/+hTyLc8G_mj1mN2Q0