تحلیل فیلم نهنگ دارن آرونوفسکی
دکتر محمودی- دکتر سرگلزایی
مؤسسهی سروای باران
جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1046
دکتر محمودی- دکتر سرگلزایی
مؤسسهی سروای باران
جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1046
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
کارخانه تولید شهروند-مجرم
فاطمه علمدار
1244 بود که ناصرالدین شاه به سپهسالار گفت«کتابچه قانون نظامیه»بنویسد و قبله عالم اول آن نوشت:«بهترین قوانین است برای نظم قشون ایران».38سال از عهدنامه ترکمانچای میگذشت و فکر کردن به علت شکستمان شده بود تمرین هرروزه منورالفکران.قبله عالم هم یحتمل وقتی این دستخط را مینوشت فکر میکرد رمز قدرت کشورها در قشون منظم است.
40 سال بعدش انقلاب مشروطه شد.منورالفکران مفهوم وطن را کشف کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که این وطن وقتی وطن میشود که مجلس شورا و قانونی داشته باشد که قدرت نامحدود شاه را محدود کند.امضای مشروطه را که از مظفرالدین شاه گرفتند و نشستند به قانون نوشتن،تازه فهمیدند مشروطیت فقط«محدود کردن قدرت»یک نفر نیست؛بلکه«توزیع عادلانه قدرت»بین همه است طوریکه«هم»هیچ شهروندی احساس بیقدرتی نکند؛و«هم»هیچ شهروندی فکر نکند قدرت نادیده گرفتن حقوق دیگران را دارد.حالا آزادیخواهان باید تصمیم میگرفتند که آیا«وطن شدن وطن»می ارزد به اینکه مسلمان و غیرمسلمان و زن و مرد و نوکر و ارباب و فارس و غیرفارس،برابر باشند یا نه.
در این وانفسا بود که رضاخان شد وزیر جنگ و مدرسه نظام را تاسیس کرد که جوانان آموزش نظامی ببینند و4سال بعدش،قبل از تاجگذاری،قانون نظام وظیفه عمومی تصویب شد و قرار شد همه مردان 21 ساله ایرانی،2سال بروند خدمت سربازی.رضاشاه داشت ارتش قدرتمند میساخت؛مثل همه دولتهای مدرن دیگر،ولی نمیدانست که دولتهای مدرنِ قوی،به جز ارتش و وزارتخانه و کارخانه و جاده؛مردمان قدرتمندی هم دارند که به حقوقشان واقفند و میدانند حق اعتراض جزو حقوقشان است؛و حاکمانی دارند که میدانند اگر از قدرتشان سواستفاده کنند مجازات خواهند شد چون جامعه قدرت مجازات آنها را دارد.
روحانیونی که فکر میکردند خدمت سربازی فرصتی است که دولت جوانان را از دین به در کند و ایلخانانی که میخواستند جوانانشان به ایل وفادار باشند و نه شاه؛جدیترین مخالفان سربازی اجباری بودند.مردانِ از اروپابرگشته ای که قرار بود صندلیهای بروکراسی نوپا را پرکنند هم سرشان شلوغتر از آن بود که وقتشان را در سربازی تلف کنند و مأموران سرشماری هم بلد بودند از هرکس که میتواند رشوه بدهد،رشوه بگیرند و اینطور شد که سربازخانه ها پر شد از ضعیفترین و فقیرترین مردان جوانی که راهی برای فرار از سربازی نداشتند.جلال عبده همین وضعیت را دلیل ناکارآمدی ارتش رضاشاه در برابر متفقین میداند.اینکه ارتش مردمی نبود و ایدئولوژی نداشت بلکه صرفا ابزاری بود برای به اطاعت وادارکردن بیقدرتان جامعه.
پهلوی که رفت،در اولین اقدام قانون حمایت از خانواده لغو شد.7اسفند بود.4روز بعدش قضاوت زنان لغو شد و4روز بعد هم حجاب مطرح شد.هنوز حتی1ماه هم از پیروزی انقلاب نگذشته بود.درحالیکه مسئله رضاشاه قبل از تاجگذاری اضافه کردن صفت«نظامی»به تعریفِ در حال تولد مردانگی جدید بود؛مسئله ج.ا قبل از برگزاری رفراندوم،اضافه کردن صفت«اسلامی»به زنانگی بود.به قول پیتر اوانز؛ حکومتها همان کاری را میکنند که بهتر از همه بلدند،حتی اگر آن کار به درد کشور نخورد.
قانون خدمت وظیفه عمومی ج.ا 4سال بعد از شروع جنگ تصویب شد-مهر1363-و قرار شد هر پسر ایرانی19ساله ای مشمول مقررات خدمت وظیفه عمومی شود و اگر زیرِبار نرود هم از طیف وسیعی از حقوق شهروندی از گرفتن گواهینامه و مدرک تحصیلی بگیر تا وام و پروانه کسب و استخدام،محروم شود.
70هزار سرباز در جنگ شهید شدند و بعد از جنگ مخالفتها با قانون سربازی اجباری شروع شد.قانونی که میگفت پسران فقط2بار شانس دارند برای شرکت در کنکور و بعد از آن مجبورند یا بروند دانشگاه و یا سرباز شوند یا سرباز فراری.هرایرانی که سربچرخاند در دایره اطرافیانش حداقل یک سرباز فراری میبیند و یک خاطره میشنود از جوانی که به سربازی رفت و برنگشت.قانون سربازی اجباری که تبدیل شد به کارخانه تولید نارضایتی و شهروند-مجرمسازی،در آن بازنگری کردند و قرار شد آنها که به اندازه کافی پول دارند،معافیتشان را بخرند!بعد از3سال این امکان لغو شد و سال93قرار شد آنها که10سال از سرباز فراری بودنشان میگذرد و آنقدر پول دارند که بتوانند جریمه بدهند،بیایند و مجرم نبودنشان را بخرند.سال95قرار شد با8سال غیبت هم بشود معافیت را خرید.بیقدرتان هم سپر انسانی میشوند جلوی مرزها.
کشورهای قدرتمند؛قدرتشان را از مردمان عادی شان میگیرند نه سربازخانه های پر از سربازان مجبور.از مردمی که قدرت دارند که نگذارند زر و زور و تزویر دست به یکی کنند برای استحاله قانون از ابزار برقراری عدالت و نظم به ابزار شهروند-مجرمسازی.
تا امروز حدود4میلیون پسر ایرانی سرباز فراری محسوب میشوند.تعداد زنان بیحجاب را کسی میداند؟خطر بیقدرتانی که دیگر از مجرم بودن نمیترسند را چطور؟
فاطمه علمدار
1244 بود که ناصرالدین شاه به سپهسالار گفت«کتابچه قانون نظامیه»بنویسد و قبله عالم اول آن نوشت:«بهترین قوانین است برای نظم قشون ایران».38سال از عهدنامه ترکمانچای میگذشت و فکر کردن به علت شکستمان شده بود تمرین هرروزه منورالفکران.قبله عالم هم یحتمل وقتی این دستخط را مینوشت فکر میکرد رمز قدرت کشورها در قشون منظم است.
40 سال بعدش انقلاب مشروطه شد.منورالفکران مفهوم وطن را کشف کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که این وطن وقتی وطن میشود که مجلس شورا و قانونی داشته باشد که قدرت نامحدود شاه را محدود کند.امضای مشروطه را که از مظفرالدین شاه گرفتند و نشستند به قانون نوشتن،تازه فهمیدند مشروطیت فقط«محدود کردن قدرت»یک نفر نیست؛بلکه«توزیع عادلانه قدرت»بین همه است طوریکه«هم»هیچ شهروندی احساس بیقدرتی نکند؛و«هم»هیچ شهروندی فکر نکند قدرت نادیده گرفتن حقوق دیگران را دارد.حالا آزادیخواهان باید تصمیم میگرفتند که آیا«وطن شدن وطن»می ارزد به اینکه مسلمان و غیرمسلمان و زن و مرد و نوکر و ارباب و فارس و غیرفارس،برابر باشند یا نه.
در این وانفسا بود که رضاخان شد وزیر جنگ و مدرسه نظام را تاسیس کرد که جوانان آموزش نظامی ببینند و4سال بعدش،قبل از تاجگذاری،قانون نظام وظیفه عمومی تصویب شد و قرار شد همه مردان 21 ساله ایرانی،2سال بروند خدمت سربازی.رضاشاه داشت ارتش قدرتمند میساخت؛مثل همه دولتهای مدرن دیگر،ولی نمیدانست که دولتهای مدرنِ قوی،به جز ارتش و وزارتخانه و کارخانه و جاده؛مردمان قدرتمندی هم دارند که به حقوقشان واقفند و میدانند حق اعتراض جزو حقوقشان است؛و حاکمانی دارند که میدانند اگر از قدرتشان سواستفاده کنند مجازات خواهند شد چون جامعه قدرت مجازات آنها را دارد.
روحانیونی که فکر میکردند خدمت سربازی فرصتی است که دولت جوانان را از دین به در کند و ایلخانانی که میخواستند جوانانشان به ایل وفادار باشند و نه شاه؛جدیترین مخالفان سربازی اجباری بودند.مردانِ از اروپابرگشته ای که قرار بود صندلیهای بروکراسی نوپا را پرکنند هم سرشان شلوغتر از آن بود که وقتشان را در سربازی تلف کنند و مأموران سرشماری هم بلد بودند از هرکس که میتواند رشوه بدهد،رشوه بگیرند و اینطور شد که سربازخانه ها پر شد از ضعیفترین و فقیرترین مردان جوانی که راهی برای فرار از سربازی نداشتند.جلال عبده همین وضعیت را دلیل ناکارآمدی ارتش رضاشاه در برابر متفقین میداند.اینکه ارتش مردمی نبود و ایدئولوژی نداشت بلکه صرفا ابزاری بود برای به اطاعت وادارکردن بیقدرتان جامعه.
پهلوی که رفت،در اولین اقدام قانون حمایت از خانواده لغو شد.7اسفند بود.4روز بعدش قضاوت زنان لغو شد و4روز بعد هم حجاب مطرح شد.هنوز حتی1ماه هم از پیروزی انقلاب نگذشته بود.درحالیکه مسئله رضاشاه قبل از تاجگذاری اضافه کردن صفت«نظامی»به تعریفِ در حال تولد مردانگی جدید بود؛مسئله ج.ا قبل از برگزاری رفراندوم،اضافه کردن صفت«اسلامی»به زنانگی بود.به قول پیتر اوانز؛ حکومتها همان کاری را میکنند که بهتر از همه بلدند،حتی اگر آن کار به درد کشور نخورد.
قانون خدمت وظیفه عمومی ج.ا 4سال بعد از شروع جنگ تصویب شد-مهر1363-و قرار شد هر پسر ایرانی19ساله ای مشمول مقررات خدمت وظیفه عمومی شود و اگر زیرِبار نرود هم از طیف وسیعی از حقوق شهروندی از گرفتن گواهینامه و مدرک تحصیلی بگیر تا وام و پروانه کسب و استخدام،محروم شود.
70هزار سرباز در جنگ شهید شدند و بعد از جنگ مخالفتها با قانون سربازی اجباری شروع شد.قانونی که میگفت پسران فقط2بار شانس دارند برای شرکت در کنکور و بعد از آن مجبورند یا بروند دانشگاه و یا سرباز شوند یا سرباز فراری.هرایرانی که سربچرخاند در دایره اطرافیانش حداقل یک سرباز فراری میبیند و یک خاطره میشنود از جوانی که به سربازی رفت و برنگشت.قانون سربازی اجباری که تبدیل شد به کارخانه تولید نارضایتی و شهروند-مجرمسازی،در آن بازنگری کردند و قرار شد آنها که به اندازه کافی پول دارند،معافیتشان را بخرند!بعد از3سال این امکان لغو شد و سال93قرار شد آنها که10سال از سرباز فراری بودنشان میگذرد و آنقدر پول دارند که بتوانند جریمه بدهند،بیایند و مجرم نبودنشان را بخرند.سال95قرار شد با8سال غیبت هم بشود معافیت را خرید.بیقدرتان هم سپر انسانی میشوند جلوی مرزها.
کشورهای قدرتمند؛قدرتشان را از مردمان عادی شان میگیرند نه سربازخانه های پر از سربازان مجبور.از مردمی که قدرت دارند که نگذارند زر و زور و تزویر دست به یکی کنند برای استحاله قانون از ابزار برقراری عدالت و نظم به ابزار شهروند-مجرمسازی.
تا امروز حدود4میلیون پسر ایرانی سرباز فراری محسوب میشوند.تعداد زنان بیحجاب را کسی میداند؟خطر بیقدرتانی که دیگر از مجرم بودن نمیترسند را چطور؟
Forwarded from خیالات سرزده
باورم نمی شد
روزی به جرم
کاشت شمعدانی...
و کشیدن ساقه ی نسترن،
روی دیوار ها...
و تکثیر یاس برای چشمان غمگین مادران منتظر...
وآب دادن به کبوتران تشنه
در کنار رودهای خشکیده
و حتی بیرون زدن خیال از روزن سقف
کسی را روانه حبس کنند...
#افسانه_نجاتی
@khialatesarzadeh
روزی به جرم
کاشت شمعدانی...
و کشیدن ساقه ی نسترن،
روی دیوار ها...
و تکثیر یاس برای چشمان غمگین مادران منتظر...
وآب دادن به کبوتران تشنه
در کنار رودهای خشکیده
و حتی بیرون زدن خیال از روزن سقف
کسی را روانه حبس کنند...
#افسانه_نجاتی
@khialatesarzadeh
Forwarded from "ابرهای تاریک" اشکان دانشمند (Ashkan GhD)
اتفاق افتاده و همینطور هم ادامه مییابد
و باز هم اتفاق میافتد و پیش میآید
اگر اتفاقی نیفتد تا جلویش را بگیرد
بیگناهان از همهچیز بیخبرند
چون سادهتر از آنند که چیزی بدانند
مقصرها بیاطلاعند
چون مقصرتر از آنند که متوجه شوند
فقرا اهمیتی نمیدهند
چون فقیرتر از آنند که چیزی به چشمشان بیاید
برای ثروتمندان مهم نیست
چون غنیتر از آنند که چیزی برایشان مهم باشد
احمقها شانهی بیتفاوتی بالا میاندازند
چون احمقتر از آنند که بفهمند
باهوشترها هم سر بیتفاوتی تکان میدهند
چون باهوشتر از آنند که چیزی بگویند
برای جوانها فرقی نمیکند
چون جوانتر از آنند که برایشان تفاوتی کند
پیرترها هم خودشان را به آن راه میزنند
چون پیرتر از آنند که برایشان فرقی داشته باشد
برای همین است که هیچ اتفاقی نمیافتد تا جلوی این همه اتفاق را بگیرد
و برای همین است که این همه اتفاق افتاده و باز هم میافتد و تکرار میشود
.
.
.
.
تادئوش روژویچ، شاعر، نویسنده و نمایشنامهنویس لهستانی (۲۰۱۴-۱۹۲۱)
#ترجمه از انگلیسی
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
و باز هم اتفاق میافتد و پیش میآید
اگر اتفاقی نیفتد تا جلویش را بگیرد
بیگناهان از همهچیز بیخبرند
چون سادهتر از آنند که چیزی بدانند
مقصرها بیاطلاعند
چون مقصرتر از آنند که متوجه شوند
فقرا اهمیتی نمیدهند
چون فقیرتر از آنند که چیزی به چشمشان بیاید
برای ثروتمندان مهم نیست
چون غنیتر از آنند که چیزی برایشان مهم باشد
احمقها شانهی بیتفاوتی بالا میاندازند
چون احمقتر از آنند که بفهمند
باهوشترها هم سر بیتفاوتی تکان میدهند
چون باهوشتر از آنند که چیزی بگویند
برای جوانها فرقی نمیکند
چون جوانتر از آنند که برایشان تفاوتی کند
پیرترها هم خودشان را به آن راه میزنند
چون پیرتر از آنند که برایشان فرقی داشته باشد
برای همین است که هیچ اتفاقی نمیافتد تا جلوی این همه اتفاق را بگیرد
و برای همین است که این همه اتفاق افتاده و باز هم میافتد و تکرار میشود
.
.
.
.
تادئوش روژویچ، شاعر، نویسنده و نمایشنامهنویس لهستانی (۲۰۱۴-۱۹۲۱)
#ترجمه از انگلیسی
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
#گفتگو_کنیم
یادداشت رسیده از خانم بهار
در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/962
و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037
🔹قسمت اول:
1. «همنوایان غیراقتدارگرا»ی حکومت فعلی چه کسانیاند؟
2. چگونه می توانیم آنها را نسبت به آنچه واقعاً بر آنها و در دنیا میگذرد آگاه کنیم؛ به طوری که با رویکردی مبنی بر درک متقابل، همدلی و مدیریت احساس، تاب آوری بیشتری برای گفتگو با آنها پیدا کنیم و از همه مهمتر خود به یک آمر-به-معروف و ناهی-از-منکری دیگر تبدیل نشویم؟
به گفتۀ اِریک بِرن روانپزشک آمریکایی، انسان علاوه بر گرسنگی غذا، دو گرسنگی دیگر نیز دارد: گرسنگی ساختار و گرسنگی نوازش. بر این اساس، در طول تاریخ انسانهایی بقا پیدا کردهاند که توانستهاند به هر شکلی این سه گرسنگی را رفع کنند. ازجمله مهمترین سیاستهایی که انسان برای رفع این سه گرسنگی به کار برده است سیاست عضویت در یک قبیله (نهاد اجتماعی) و «همنوایی» با اعضای آن است. اما امروزه این راهکار دیگر آن کارآمدی سابق را ندارد و نارضایتی هایی را سبب شده است؛ اکنون افرادی که از سرکوب شدن و نادیده گرفته شدن فردیت (individuality) خود ناراضیاند، نه تنها همنوایی با این قبیلهها را مفید نمیدانند بلکه آن را تهدیدی برای بقای خود به حساب میآورند. حال ببینیم «همنوایی» (conformity) چیست. «همنوایی»، به عنوان یک اصطلاح روانشناسی اجتماعی، مطابق کردن رفتارها و باورهای خود با توقعات یک گروه است که میتواند ناهوشیارانه یا هوشیارانه انجام شود. «همنوایی» میتواند به دلیل نیاز به تعلق به یک گروه و ترس از طرد شدن از آن باشد و نیز داشتنِ این باور که گروه از خودِ فرد به چگونگی حل همۀ مسائل آگاهتر است. گرچه پیامدهای «همنوایی» می تواند بسته به زمینه و مقیاسی که صورت میگیرد مثبت یا منفی باشد اما در موضوع مورد بحث این نوشتار، نقطۀ مقابل «همنوایی»، اختلاف نظر داشتن، فردیت و عدم انطباق با انتظارات گروه است؛ به گونهای که نوعی طغیان علیه اقتدار حاکم بر گروه است و می تواند موجب نوآوری و پیشرفت شود. «همنوایان» در یک نهاد اجتماعی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: آنها که «اقتدارگرا هستند» (authoritarian) و آنها که «اقتدارگرا نیستند». هر دوی این گروهها را میتوان به طور مجزا آسیبشناسی کرد و ریشۀ ظهور چنین ویژگیهایی را در آنها پیدا کرد؛ اما اکنون گروه مورد توجه این نوشتار، گروه «همنوایان غیراقتدارگرا» است. حال ببینیم ضرورت پرداختن به ویژگیهای «همنوایان غیراقتدارگرا» چیست. همان طور که آشکار است، اکنون سالهاست که خواستۀ بسیاری از ایرانیان "غیر همنوا شده" این است که گروه حاکم بر کشور، صدای افراد غیرهمنوا را شنیده، نیازها و خواسته هایشان را به رسمیت بشناسد؛ اما به نظر میرسد اغلب تلاشهای غیرهمنوایان در این زمینه متمرکز بر گفتگو با اعضای «اقتدارگرا»ی حاکم بوده است؛ گروهی که چه از نوع خشن باشند و چه نرم، اغلب چون هدف اصلیشان «افزایش قدرت» است عملاً برای چنین گفتگویی اهمیت قائل نیستند و بنابراین گفتگو با ایشان اغلب بیفایده و حتی آسیبزا است. اما نکتۀ بااهمیتی که می توان به آن امیدوار بود این است که این احتمال وجود دارد که گفتگو با «همنوایان غیراقتدارگرا» سودمند باشد. به بیان دیگر، گفتگو با «همنوایان غیراقتدارگرا» اهمیت دارد زیرا این افراد ناهوشیارانه در حبابی از دادههای غیرواقعی و ساختگی حاکمان «گیر افتاده اند» و حاکمان همواره بخش قابل توجهی از قدرت خود را دقیقاً با اعمال همین سیاست همنوا کردن مردم با خود تحکیم میکنند. حال این پرسش مطرح می شود که برای برقراری ارتباط مؤثر با «همنوایان غیراقتدارگرا» و شکل دادن یک گفتگوی سازنده با آنها اولین قدم کدام است؟
در پاسخ شاید بتوان اولین قدم را چنین توضیح داد: شناسایی دقیقتر این افراد و دسته بندی آنها در گروه های قابل شناسایی به لحاظ الگوهای رفتاری، کهنباورها، خطاهای شناختی اصلی آنها و در واقع آن نیاز اساسی - یا ترسی - که به طور مستمر موجب میشود هر دسته از این افراد حباب اطراف خود را نترکاند و برای استشمام هوای آزادی از آن خارج نشود. این نخستین قدم می تواند منابع اطلاعاتیای را برای «غیرهمنوایان» تأمین کند تا پیش از مواجهه با هر دسته از «همنوایان غیراقتدارگرا» (که سلاح به دست ندارند) خود را به مهارت ویژۀ مواجهه با هر یک مجهز کنند. درست است که جهت ارائۀ دستهبندیهایی با حداکثر اعتبار، به انجام پژوهشهایی به روش علمی نیاز است؛ با این حال نویسندۀ این نوشتار باور دارد که شاید عجالتاً نگاهی اجمالی به تجارب زیستۀ افراد «غیرهمنوا» نیز بتواند سرنخهای خوبی جهت اقدامات بعدی به دست دهد.
🔹 ادامه دارد...
🔹 گفتوگو کنیم.
یادداشت رسیده از خانم بهار
در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/962
و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037
🔹قسمت اول:
1. «همنوایان غیراقتدارگرا»ی حکومت فعلی چه کسانیاند؟
2. چگونه می توانیم آنها را نسبت به آنچه واقعاً بر آنها و در دنیا میگذرد آگاه کنیم؛ به طوری که با رویکردی مبنی بر درک متقابل، همدلی و مدیریت احساس، تاب آوری بیشتری برای گفتگو با آنها پیدا کنیم و از همه مهمتر خود به یک آمر-به-معروف و ناهی-از-منکری دیگر تبدیل نشویم؟
به گفتۀ اِریک بِرن روانپزشک آمریکایی، انسان علاوه بر گرسنگی غذا، دو گرسنگی دیگر نیز دارد: گرسنگی ساختار و گرسنگی نوازش. بر این اساس، در طول تاریخ انسانهایی بقا پیدا کردهاند که توانستهاند به هر شکلی این سه گرسنگی را رفع کنند. ازجمله مهمترین سیاستهایی که انسان برای رفع این سه گرسنگی به کار برده است سیاست عضویت در یک قبیله (نهاد اجتماعی) و «همنوایی» با اعضای آن است. اما امروزه این راهکار دیگر آن کارآمدی سابق را ندارد و نارضایتی هایی را سبب شده است؛ اکنون افرادی که از سرکوب شدن و نادیده گرفته شدن فردیت (individuality) خود ناراضیاند، نه تنها همنوایی با این قبیلهها را مفید نمیدانند بلکه آن را تهدیدی برای بقای خود به حساب میآورند. حال ببینیم «همنوایی» (conformity) چیست. «همنوایی»، به عنوان یک اصطلاح روانشناسی اجتماعی، مطابق کردن رفتارها و باورهای خود با توقعات یک گروه است که میتواند ناهوشیارانه یا هوشیارانه انجام شود. «همنوایی» میتواند به دلیل نیاز به تعلق به یک گروه و ترس از طرد شدن از آن باشد و نیز داشتنِ این باور که گروه از خودِ فرد به چگونگی حل همۀ مسائل آگاهتر است. گرچه پیامدهای «همنوایی» می تواند بسته به زمینه و مقیاسی که صورت میگیرد مثبت یا منفی باشد اما در موضوع مورد بحث این نوشتار، نقطۀ مقابل «همنوایی»، اختلاف نظر داشتن، فردیت و عدم انطباق با انتظارات گروه است؛ به گونهای که نوعی طغیان علیه اقتدار حاکم بر گروه است و می تواند موجب نوآوری و پیشرفت شود. «همنوایان» در یک نهاد اجتماعی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: آنها که «اقتدارگرا هستند» (authoritarian) و آنها که «اقتدارگرا نیستند». هر دوی این گروهها را میتوان به طور مجزا آسیبشناسی کرد و ریشۀ ظهور چنین ویژگیهایی را در آنها پیدا کرد؛ اما اکنون گروه مورد توجه این نوشتار، گروه «همنوایان غیراقتدارگرا» است. حال ببینیم ضرورت پرداختن به ویژگیهای «همنوایان غیراقتدارگرا» چیست. همان طور که آشکار است، اکنون سالهاست که خواستۀ بسیاری از ایرانیان "غیر همنوا شده" این است که گروه حاکم بر کشور، صدای افراد غیرهمنوا را شنیده، نیازها و خواسته هایشان را به رسمیت بشناسد؛ اما به نظر میرسد اغلب تلاشهای غیرهمنوایان در این زمینه متمرکز بر گفتگو با اعضای «اقتدارگرا»ی حاکم بوده است؛ گروهی که چه از نوع خشن باشند و چه نرم، اغلب چون هدف اصلیشان «افزایش قدرت» است عملاً برای چنین گفتگویی اهمیت قائل نیستند و بنابراین گفتگو با ایشان اغلب بیفایده و حتی آسیبزا است. اما نکتۀ بااهمیتی که می توان به آن امیدوار بود این است که این احتمال وجود دارد که گفتگو با «همنوایان غیراقتدارگرا» سودمند باشد. به بیان دیگر، گفتگو با «همنوایان غیراقتدارگرا» اهمیت دارد زیرا این افراد ناهوشیارانه در حبابی از دادههای غیرواقعی و ساختگی حاکمان «گیر افتاده اند» و حاکمان همواره بخش قابل توجهی از قدرت خود را دقیقاً با اعمال همین سیاست همنوا کردن مردم با خود تحکیم میکنند. حال این پرسش مطرح می شود که برای برقراری ارتباط مؤثر با «همنوایان غیراقتدارگرا» و شکل دادن یک گفتگوی سازنده با آنها اولین قدم کدام است؟
در پاسخ شاید بتوان اولین قدم را چنین توضیح داد: شناسایی دقیقتر این افراد و دسته بندی آنها در گروه های قابل شناسایی به لحاظ الگوهای رفتاری، کهنباورها، خطاهای شناختی اصلی آنها و در واقع آن نیاز اساسی - یا ترسی - که به طور مستمر موجب میشود هر دسته از این افراد حباب اطراف خود را نترکاند و برای استشمام هوای آزادی از آن خارج نشود. این نخستین قدم می تواند منابع اطلاعاتیای را برای «غیرهمنوایان» تأمین کند تا پیش از مواجهه با هر دسته از «همنوایان غیراقتدارگرا» (که سلاح به دست ندارند) خود را به مهارت ویژۀ مواجهه با هر یک مجهز کنند. درست است که جهت ارائۀ دستهبندیهایی با حداکثر اعتبار، به انجام پژوهشهایی به روش علمی نیاز است؛ با این حال نویسندۀ این نوشتار باور دارد که شاید عجالتاً نگاهی اجمالی به تجارب زیستۀ افراد «غیرهمنوا» نیز بتواند سرنخهای خوبی جهت اقدامات بعدی به دست دهد.
🔹 ادامه دارد...
🔹 گفتوگو کنیم.
گفتی:
آنجا
بر ذُروهیِ زوال
مرگ است روی مرگ
زخم است روی زخم
گفتم:
آنجا،
زیباست رقصِ برف
شعرِ سپید خداست
بر دفترِ زمین!
گفتی:
و ردِّ چکمههای هموست
بر سنگفرشِ خون!
دکتر یاسر فراشاهینژاد
https://instagram.com/yaserfarashahinejad?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
آنجا
بر ذُروهیِ زوال
مرگ است روی مرگ
زخم است روی زخم
گفتم:
آنجا،
زیباست رقصِ برف
شعرِ سپید خداست
بر دفترِ زمین!
گفتی:
و ردِّ چکمههای هموست
بر سنگفرشِ خون!
دکتر یاسر فراشاهینژاد
https://instagram.com/yaserfarashahinejad?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
درسهای روانشناسی سیاسی دکتر سرگلزایی در صفحهی پرهفرونتال
بخش نخست: پروپاگاندا
https://www.instagram.com/reel/CtKdyaJrxH9/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
بخش نخست: پروپاگاندا
https://www.instagram.com/reel/CtKdyaJrxH9/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#محموددرویش
لدينا كثير من الوقت يا قلب ,
فاصمد
ليأتيك من أرض بلقيس هدهد...
بعثنا الرسائل
قطعنا ثلاثين بحرا و ستين ساحل
وما زال في العمر وقتٌ لنشرُد...
---------------- ترجمه؛ محسن یارمحمدی
ای دل من دل من دل من
هنوز هم زمانی بسیار ماراست
پس، بمان استوار
شاید از دیار بلقیس
پوپکی برسد...
فرستادهایم
نامههایی بسیار
پشت سر نهادهایم
سی دریا و شصت دریابار
و هنوز گریختنمان را
چیزکی از عمر بهجاست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#محموددرویش
لدينا كثير من الوقت يا قلب ,
فاصمد
ليأتيك من أرض بلقيس هدهد...
بعثنا الرسائل
قطعنا ثلاثين بحرا و ستين ساحل
وما زال في العمر وقتٌ لنشرُد...
---------------- ترجمه؛ محسن یارمحمدی
ای دل من دل من دل من
هنوز هم زمانی بسیار ماراست
پس، بمان استوار
شاید از دیار بلقیس
پوپکی برسد...
فرستادهایم
نامههایی بسیار
پشت سر نهادهایم
سی دریا و شصت دریابار
و هنوز گریختنمان را
چیزکی از عمر بهجاست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم یادداشت رسیده از خانم بهار در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون: https://t.me/drsargolzaeipodcast/962 و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم: https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037 🔹قسمت اول: 1. «همنوایان غیراقتدارگرا»ی حکومت فعلی چه کسانیاند؟…
#گفتگو_کنیم
یادداشت رسیده از خانم بهار
در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/962
و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037
🔹قسمت دوم:
درست است که جهت ارائۀ دستهبندیهایی با حداکثر اعتبار، به انجام پژوهشهایی به روش علمی نیاز است؛ با این حال نویسندۀ این نوشتار باور دارد که شاید عجالتاً نگاهی اجمالی به تجارب زیستۀ افراد «غیرهمنوا» نیز بتواند سرنخهای خوبی جهت اقدامات بعدی به دست بدهد. طبق باور نویسنده چنانچه بتوان زاویۀ مناسب برای ورود به گفتگو با هر دسته از «همنوایان غیراقتدارگرا» را دانست و همزمان احساسات خود را مدیریت و از خود مراقبت کرد، می توان به تدریج باعث ترکیدن حباب اطراف آنها شد و با توجه به تأثیرات تصاعدی اینگونه کنشها، فرایند انقلاب بیرون را تسهیل کرد. همچنین نویسنده امید دارد این نوشتار الهام.بخش پژوهشهای علمی دقیقتر در این برهه از تاریخ کشورمان باشد. در ادامه نمونهای از دستهبندی «همنوایان غیراقتدارگرا» را میتوان ملاحظه کرد. این دستهبندی را یکی از «غیرهمنوایان» با توجه به تعاملهایی که با زنان «همنوای غیراقتدارگرا» در طول زندگی خود داشته تهیه کرده است. (شایان ذکر است که هر فرد ممکن است ترکیبی از ویژگیهای مربوط به این چهار دسته را داشته باشد):
🔹 ۱. همنوای غیراقتدارگرای «بیحال وحوصله»:
نشانهها: می گوید "والا نمیدانم در پاسخ به تو چه بگویم، مواردی که میگویی جالب است ولی لازم دارم دربارهشان بیشتر تحقیق کنم، چون من متخصص این موضوع نیستم و لازم است آموزش ببینم" و اشاره میکند به فایلهای صوتی صد ساعتۀ سخنرانی یا تدریس یکی از اساتید دربارهی منطق. این دسته از «همنوایان غیراقتدارگرا» طوریاند که اگر پس از شش ماه یا یک سال از او خبر بگیریم، هر بار با کمی شرمندگی متواضعانه می گوید "راستش نتوانستم پیگیری کنم چون اسبابکشی داشتیم و پدربزرگم مریض بود." چنین فردی تا حدی کنجکاو است که مطالبی فرای آنچه تا به حال میدانسته بداند اما به سبک زندگی فعلی خود عادت کرده است، ازطرفی منابع ساده و سریع و ترجیحاً ارزان برای تحقیق سراغ ندارد و اولویتی برای تهیۀ منابع و وقت گذاشتن برای تحقیق قائل نمیشود. شاید در این دسته بتوان افسرده خویی را نیز مشاهده کرد. وی در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی)، مطالب مختلفی را کنجکاوانه دنبال میکند اما خودش مطالب کمی به اشتراک میگذارد که این مطالب کم و تا حدودی محافظهکارانه خط فکریاش را بازتاب می دهد.
احساس و فکر من: در مواجهه با این فرد از جایی که خیلی مدعی نیستند و اصراری به همنوا کردن دیگران با خود ندارند، خشمگین نمیشوم ولی در دلم به او می گویم "کاش سریعتر عمل کند." در حالیکه به نظرم نمیتوانم خیلی هم پافشاری کنم چراکه ممکن است موجب اجتنابِ بیشتر او شوم.
پیشبینی تغییر: این دسته اگر بداند واضحاً پیامدهای گیرکردن در حباب برای خودش و سایر افراد جامعه چیست، و چنانچه مورد تشویق و پیگیری مدبرانه قرار گیرد احتمال دارد زودتر تصمیم دیگری، در راستای خروج از حبابش، بگیرد.
🔹 ۲. همنوای غیراقتدارگرای «در حس انجام وظیفه»:
نشانهها: میگوید "عزیزم من از جزئیات پاسخ سوالهای تو اطلاعی ندارم و متأسفانه وقت هم نکردم سؤالاتت را کامل بخوانم؛ آخر الآن موقع امتحان بچههایم است و باید کمکشان کنم، اما سؤالاتت را برای معلم قرآن دخترم فرستادم و پاسخ ایشان را برایت خواهم فرستاد". او فایلهای صوتی پاسخ آن معلم قرآن را میفرستد و خودش میرود سر درس ومشق بچههایش. چنین فردی همۀ تلاشش را میکند تا پس از رسیدگی به وظایف خانوادگی مبتنی بر تعالیم دینی و فقهی، کاری هم در حیطۀ اجتماعی کند و در این وادی، جذاب و فعال و مسلط به نظر برسد. این تیپ به نظر میرسد کمی مغرور و دارای ویژگیهای نارسیستیک باشد. او بیشتر درگیر آیینها است مثلاً شرکت کردن یا برگزاری مراسم مولودی. در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی)، ممکن است حضور فعالی نداشته باشد؛ یکی به دلیل مشغلههای آیینیای که دارد و دیگر به این دلیل که از سوی جامعهای که با آنها همنوا شده متهم به هنجارشکنی و متعاقباً طرد نشود.
احساس و فکر من: در مواجهه با این فرد به طور خاص خشمگین نمیشوم اما با افسوس در دلم می گویم "او این همه وقت و انرژی و پول اختصاص داده است تا فرزنددار شود و از این طریق ایمان مذهبیاش را قوی کند اما وقت ندارد تا محتوایی را که بر اساسش این آیین را انجام میدهد بشناسد و بتواند از آن حمایتی اساسی کند و فقط من را ارجاع میدهد به کارشناس مربوطه."
پیشبینی تغییر: این دسته چنانچه احساس خطر کند که ممکن است از چشم غیرهمنوایان بیفتد ممکن است بخواهد ریسک کند و دربارۀ واقعیت خارج از حبابش بداند.
🔹 ادامه دارد...
یادداشت رسیده از خانم بهار
در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/962
و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037
🔹قسمت دوم:
درست است که جهت ارائۀ دستهبندیهایی با حداکثر اعتبار، به انجام پژوهشهایی به روش علمی نیاز است؛ با این حال نویسندۀ این نوشتار باور دارد که شاید عجالتاً نگاهی اجمالی به تجارب زیستۀ افراد «غیرهمنوا» نیز بتواند سرنخهای خوبی جهت اقدامات بعدی به دست بدهد. طبق باور نویسنده چنانچه بتوان زاویۀ مناسب برای ورود به گفتگو با هر دسته از «همنوایان غیراقتدارگرا» را دانست و همزمان احساسات خود را مدیریت و از خود مراقبت کرد، می توان به تدریج باعث ترکیدن حباب اطراف آنها شد و با توجه به تأثیرات تصاعدی اینگونه کنشها، فرایند انقلاب بیرون را تسهیل کرد. همچنین نویسنده امید دارد این نوشتار الهام.بخش پژوهشهای علمی دقیقتر در این برهه از تاریخ کشورمان باشد. در ادامه نمونهای از دستهبندی «همنوایان غیراقتدارگرا» را میتوان ملاحظه کرد. این دستهبندی را یکی از «غیرهمنوایان» با توجه به تعاملهایی که با زنان «همنوای غیراقتدارگرا» در طول زندگی خود داشته تهیه کرده است. (شایان ذکر است که هر فرد ممکن است ترکیبی از ویژگیهای مربوط به این چهار دسته را داشته باشد):
🔹 ۱. همنوای غیراقتدارگرای «بیحال وحوصله»:
نشانهها: می گوید "والا نمیدانم در پاسخ به تو چه بگویم، مواردی که میگویی جالب است ولی لازم دارم دربارهشان بیشتر تحقیق کنم، چون من متخصص این موضوع نیستم و لازم است آموزش ببینم" و اشاره میکند به فایلهای صوتی صد ساعتۀ سخنرانی یا تدریس یکی از اساتید دربارهی منطق. این دسته از «همنوایان غیراقتدارگرا» طوریاند که اگر پس از شش ماه یا یک سال از او خبر بگیریم، هر بار با کمی شرمندگی متواضعانه می گوید "راستش نتوانستم پیگیری کنم چون اسبابکشی داشتیم و پدربزرگم مریض بود." چنین فردی تا حدی کنجکاو است که مطالبی فرای آنچه تا به حال میدانسته بداند اما به سبک زندگی فعلی خود عادت کرده است، ازطرفی منابع ساده و سریع و ترجیحاً ارزان برای تحقیق سراغ ندارد و اولویتی برای تهیۀ منابع و وقت گذاشتن برای تحقیق قائل نمیشود. شاید در این دسته بتوان افسرده خویی را نیز مشاهده کرد. وی در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی)، مطالب مختلفی را کنجکاوانه دنبال میکند اما خودش مطالب کمی به اشتراک میگذارد که این مطالب کم و تا حدودی محافظهکارانه خط فکریاش را بازتاب می دهد.
احساس و فکر من: در مواجهه با این فرد از جایی که خیلی مدعی نیستند و اصراری به همنوا کردن دیگران با خود ندارند، خشمگین نمیشوم ولی در دلم به او می گویم "کاش سریعتر عمل کند." در حالیکه به نظرم نمیتوانم خیلی هم پافشاری کنم چراکه ممکن است موجب اجتنابِ بیشتر او شوم.
پیشبینی تغییر: این دسته اگر بداند واضحاً پیامدهای گیرکردن در حباب برای خودش و سایر افراد جامعه چیست، و چنانچه مورد تشویق و پیگیری مدبرانه قرار گیرد احتمال دارد زودتر تصمیم دیگری، در راستای خروج از حبابش، بگیرد.
🔹 ۲. همنوای غیراقتدارگرای «در حس انجام وظیفه»:
نشانهها: میگوید "عزیزم من از جزئیات پاسخ سوالهای تو اطلاعی ندارم و متأسفانه وقت هم نکردم سؤالاتت را کامل بخوانم؛ آخر الآن موقع امتحان بچههایم است و باید کمکشان کنم، اما سؤالاتت را برای معلم قرآن دخترم فرستادم و پاسخ ایشان را برایت خواهم فرستاد". او فایلهای صوتی پاسخ آن معلم قرآن را میفرستد و خودش میرود سر درس ومشق بچههایش. چنین فردی همۀ تلاشش را میکند تا پس از رسیدگی به وظایف خانوادگی مبتنی بر تعالیم دینی و فقهی، کاری هم در حیطۀ اجتماعی کند و در این وادی، جذاب و فعال و مسلط به نظر برسد. این تیپ به نظر میرسد کمی مغرور و دارای ویژگیهای نارسیستیک باشد. او بیشتر درگیر آیینها است مثلاً شرکت کردن یا برگزاری مراسم مولودی. در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی)، ممکن است حضور فعالی نداشته باشد؛ یکی به دلیل مشغلههای آیینیای که دارد و دیگر به این دلیل که از سوی جامعهای که با آنها همنوا شده متهم به هنجارشکنی و متعاقباً طرد نشود.
احساس و فکر من: در مواجهه با این فرد به طور خاص خشمگین نمیشوم اما با افسوس در دلم می گویم "او این همه وقت و انرژی و پول اختصاص داده است تا فرزنددار شود و از این طریق ایمان مذهبیاش را قوی کند اما وقت ندارد تا محتوایی را که بر اساسش این آیین را انجام میدهد بشناسد و بتواند از آن حمایتی اساسی کند و فقط من را ارجاع میدهد به کارشناس مربوطه."
پیشبینی تغییر: این دسته چنانچه احساس خطر کند که ممکن است از چشم غیرهمنوایان بیفتد ممکن است بخواهد ریسک کند و دربارۀ واقعیت خارج از حبابش بداند.
🔹 ادامه دارد...
وطن،
خشکِ هزارسالهی بزمِ کلاغها،
صبحِ سیاه،
به مژدهی خونینِ آفتاب،
با یاد او بمان
با یاد او بمان.
پیش از طلوعِ آبها، سرابها
پیش از غروبِ غریوِ غُرابها
در شامِ رو سیاه،
زآه ترانهها
زِ اشکِ چراغها
بُغضِ زمینِ سردِ مرا
شعری بهقامتِ رنگینکمان سُرا
بر زورقِ سپیدِ خیالها!
دکتر یاسر فراشاهینژاد
https://instagram.com/yaserfarashahinejad?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
خشکِ هزارسالهی بزمِ کلاغها،
صبحِ سیاه،
به مژدهی خونینِ آفتاب،
با یاد او بمان
با یاد او بمان.
پیش از طلوعِ آبها، سرابها
پیش از غروبِ غریوِ غُرابها
در شامِ رو سیاه،
زآه ترانهها
زِ اشکِ چراغها
بُغضِ زمینِ سردِ مرا
شعری بهقامتِ رنگینکمان سُرا
بر زورقِ سپیدِ خیالها!
دکتر یاسر فراشاهینژاد
https://instagram.com/yaserfarashahinejad?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Forwarded from "ابرهای تاریک" اشکان دانشمند (Ashkan GhD)
انگشتهایت خسته است
از خیمهشببازی
چند طناب دیگر جا داری
برای گردنهایمان؟
ما که تاب خوردیم و نمردیم
تو کمی خستگی در کن
پایین بیاور ما را
نفسی تازه کنیم
.
.
.
#شعر
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
از خیمهشببازی
چند طناب دیگر جا داری
برای گردنهایمان؟
ما که تاب خوردیم و نمردیم
تو کمی خستگی در کن
پایین بیاور ما را
نفسی تازه کنیم
.
.
.
#شعر
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
#معرفی_کتاب
#درباب_مشاهده_و_ادراک
نویسنده: آلن دو باتن
مترجم: امیر امجد
انتشارات: نیلا - ۱۳۹۳
* * *
#آلن_دوباتن فیلسوف ۴۷ ساله سوئیسی است که اکنون در انگلستان زندگی می کند. او در دانشگاه کمبریج تاریخ و فلسفه خواند و مدتی نیز در دوره PhD فلسفه فرانسوی در دانشگاه هاروارد مشغول تحصیل شد ولی دوره دکترای فلسفه اش را رها کرد تا برای عموم کتاب بنویسد و فلسفه را به زندگی روزمره مردم پیوند بزند.
اولین کتاب آلن دو باتن "جستاری در باب عشق" در سال ۱۹۹۳ منتشر شد - زمانی که آلن دو باتن ۲۴ ساله بود- و دو میلیون نسخه از آن فروش رفت. کتاب حاضر (در باب مشاهده و ادراک) در سال ۲۰۰۵ نوشته شده است. این کتاب کوچک (صد صفحه ای جیبی) خلاصه ای از سایر کتاب های آلن دو باتن است.
فصل اول کتاب "در باب لذت اندوه" نام دارد و به مرور آثار ادوارد هاپر نقاش آمریکایی (۱۹۶۷-۱۸۸۲) می پردازد، آثاری که در آن ها هاپر تصویری از تنهایی و اندوه قابل احترام خلق کرده است. آلن دو باتن در این مقاله ۱۴ صفحه ای مهارت نگاه کردن به یک تابلوی نقاشی را به ما می آموزد. آلن دو باتن به ما یاد می دهد که هنرهای تجسمی را به عنوان یک "رسانه" در نظر داشته باشیم و به آن ها نگاه صرفأ تزئینی نداشته باشیم. این موضوع آن قدر برای آلن دو باتن مهم است که در این زمینه دو کتاب نوشته است که خوشبختانه هر دو به فارسی ترجمه شده اند:
کتاب "هنر همچون درمان" که او همراه جان آرمسترانگ نوشته توسط مهرناز مصباح به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است و کتاب "معماری شادمانی" که توسط پروین آقائی ترجمه شده و انتشارات ملائک آن را منتشر کرده است.
فصل دوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" گزارشی است فیلسوفانه و روان شناسانه از فرودگاه هیترو لندن. این فصل "در باب رفتن به فرودگاه" نام دارد. آلن دو باتن در این یادداشت ۸ صفحه ای به ما می آموزد که به آن چه به آن عادت کرده ایم دوباره نگاه کنیم، نگاهی دقیق و خیال پردازانه، و دریابیم که جهان اطراف ما تا چه حد شگفت انگیز و تأمل برانگیز است. این موضوع (نگاه موشکافانه و خیال پردازانه به یک فرودگاه) دستمایه یک کتاب دیگر آلن دو باتن بوده است: کتاب "یک هفته در فرودگاه" که توسط مهرناز مصباح ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر ساخته است.
فصل سوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" خلاصهای است از آنچه آلن دو باتن در کتاب "جستارهایی در باب عشق" نوشته است. در این فصل از کتاب آلن دو باتن به کالبد شکافی یک رابطه عاشقانه میپردازد و به یکی از آسیبهای اساسی این رابطه میپردازد، این که تلاش کنیم برای جلب رضایت معشوق تبدیل به آن کسی بشویم که نیستیم و "اعتبار" و اصالت خود را از دست بدهیم. به این دلیل آلن دو باتن نام این فصل از کتاب را "در باب اعتبار" گذاشته است.
اگر با خواندن این فصل کتاب علاقمند شدید که به طور مفصل به نقد آلن دو باتن از رابطه عاشقانه گوش بسپارید کتاب "جستارهایی در باب عشق" او با ترجمه گلی امامی و توسط انتشارات نیلوفر به فارسی ترجمه شده است.
فصل بعدی کتاب (در باب کار و خشنودی) به موضوع رضایت شغلی می پردازد و به این سؤال می پردازد که آیا می توان از فعالیت شغلی انتظار داشت سبب لذت و خشنودی ما شود یا کار اجباری است که ما برای برآوردن نیازهای ضروری مان مجبوریم تن به آن بدهیم. آلن دو باتن این موضوع را در کتاب "خوشی ها و مصائب کار" بیشتر باز می کند و نظرات فیلسوفان برجسته ای چون امانوئل کانت، کارل مارکس و ویلیام جیمز را به زندگی شغلی ما وارد می کند.
در فصل بعدی کتاب (در باب رفتن به باغ وحش) آلن دو باتن نگاه چارلز داروین و دزموند موریس را عاریه می گیرد و به جامعه و روابط انسانی با نگاه زیستی تکاملی می نگرد.
در فصل دیگر کتاب (در باب افسون اماکن پر ملال) آلن دو باتن درباره زادگاهش (زوریخ) سخن می گوید و به بهانه این موضوع دیدگاه "گوستاو فلوبر" را پیش می کشد که از زیبایی و تمیزی و نظم زادگاه خود (روئن فرانسه) خسته شده بود و با سفر به شرق و شمال آفریقا از شلختگی، کثیفی و در هم تنیدگی انسان و حیوان لذت برده بود. ماجرای نگاه و سفر گوستاو فلوبر نیز در فصلی از کتاب "هنر سیر و سفر" آلن دو باتن بیشتر باز شده است.
این کتاب آلن دو باتن نیز با ترجمه گلی امامی توسط انتشارات نیلوفر به فارسی منتشر شده است.
کتاب کوچک "در باب مشاهده و ادراک" شما را با نگاه فیلسوفانه آلن دو باتن به جزئیات تکراری زندگی روزمره آشنا میکند و مقدمهای خواهد شد برای خواندن آثار مفصل او.
فایلهای صوتی گفتوگو راجع به این کتاب که در سال ۱۳۹۶ در نگارخانهی آریا در تهران برگزار شده در کانال پادکستهای دکتر سرگلزایی قرار گرفت:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1047?single
#درباب_مشاهده_و_ادراک
نویسنده: آلن دو باتن
مترجم: امیر امجد
انتشارات: نیلا - ۱۳۹۳
* * *
#آلن_دوباتن فیلسوف ۴۷ ساله سوئیسی است که اکنون در انگلستان زندگی می کند. او در دانشگاه کمبریج تاریخ و فلسفه خواند و مدتی نیز در دوره PhD فلسفه فرانسوی در دانشگاه هاروارد مشغول تحصیل شد ولی دوره دکترای فلسفه اش را رها کرد تا برای عموم کتاب بنویسد و فلسفه را به زندگی روزمره مردم پیوند بزند.
اولین کتاب آلن دو باتن "جستاری در باب عشق" در سال ۱۹۹۳ منتشر شد - زمانی که آلن دو باتن ۲۴ ساله بود- و دو میلیون نسخه از آن فروش رفت. کتاب حاضر (در باب مشاهده و ادراک) در سال ۲۰۰۵ نوشته شده است. این کتاب کوچک (صد صفحه ای جیبی) خلاصه ای از سایر کتاب های آلن دو باتن است.
فصل اول کتاب "در باب لذت اندوه" نام دارد و به مرور آثار ادوارد هاپر نقاش آمریکایی (۱۹۶۷-۱۸۸۲) می پردازد، آثاری که در آن ها هاپر تصویری از تنهایی و اندوه قابل احترام خلق کرده است. آلن دو باتن در این مقاله ۱۴ صفحه ای مهارت نگاه کردن به یک تابلوی نقاشی را به ما می آموزد. آلن دو باتن به ما یاد می دهد که هنرهای تجسمی را به عنوان یک "رسانه" در نظر داشته باشیم و به آن ها نگاه صرفأ تزئینی نداشته باشیم. این موضوع آن قدر برای آلن دو باتن مهم است که در این زمینه دو کتاب نوشته است که خوشبختانه هر دو به فارسی ترجمه شده اند:
کتاب "هنر همچون درمان" که او همراه جان آرمسترانگ نوشته توسط مهرناز مصباح به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است و کتاب "معماری شادمانی" که توسط پروین آقائی ترجمه شده و انتشارات ملائک آن را منتشر کرده است.
فصل دوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" گزارشی است فیلسوفانه و روان شناسانه از فرودگاه هیترو لندن. این فصل "در باب رفتن به فرودگاه" نام دارد. آلن دو باتن در این یادداشت ۸ صفحه ای به ما می آموزد که به آن چه به آن عادت کرده ایم دوباره نگاه کنیم، نگاهی دقیق و خیال پردازانه، و دریابیم که جهان اطراف ما تا چه حد شگفت انگیز و تأمل برانگیز است. این موضوع (نگاه موشکافانه و خیال پردازانه به یک فرودگاه) دستمایه یک کتاب دیگر آلن دو باتن بوده است: کتاب "یک هفته در فرودگاه" که توسط مهرناز مصباح ترجمه شده و نشر چشمه آن را منتشر ساخته است.
فصل سوم کتاب "در باب مشاهده و ادراک" خلاصهای است از آنچه آلن دو باتن در کتاب "جستارهایی در باب عشق" نوشته است. در این فصل از کتاب آلن دو باتن به کالبد شکافی یک رابطه عاشقانه میپردازد و به یکی از آسیبهای اساسی این رابطه میپردازد، این که تلاش کنیم برای جلب رضایت معشوق تبدیل به آن کسی بشویم که نیستیم و "اعتبار" و اصالت خود را از دست بدهیم. به این دلیل آلن دو باتن نام این فصل از کتاب را "در باب اعتبار" گذاشته است.
اگر با خواندن این فصل کتاب علاقمند شدید که به طور مفصل به نقد آلن دو باتن از رابطه عاشقانه گوش بسپارید کتاب "جستارهایی در باب عشق" او با ترجمه گلی امامی و توسط انتشارات نیلوفر به فارسی ترجمه شده است.
فصل بعدی کتاب (در باب کار و خشنودی) به موضوع رضایت شغلی می پردازد و به این سؤال می پردازد که آیا می توان از فعالیت شغلی انتظار داشت سبب لذت و خشنودی ما شود یا کار اجباری است که ما برای برآوردن نیازهای ضروری مان مجبوریم تن به آن بدهیم. آلن دو باتن این موضوع را در کتاب "خوشی ها و مصائب کار" بیشتر باز می کند و نظرات فیلسوفان برجسته ای چون امانوئل کانت، کارل مارکس و ویلیام جیمز را به زندگی شغلی ما وارد می کند.
در فصل بعدی کتاب (در باب رفتن به باغ وحش) آلن دو باتن نگاه چارلز داروین و دزموند موریس را عاریه می گیرد و به جامعه و روابط انسانی با نگاه زیستی تکاملی می نگرد.
در فصل دیگر کتاب (در باب افسون اماکن پر ملال) آلن دو باتن درباره زادگاهش (زوریخ) سخن می گوید و به بهانه این موضوع دیدگاه "گوستاو فلوبر" را پیش می کشد که از زیبایی و تمیزی و نظم زادگاه خود (روئن فرانسه) خسته شده بود و با سفر به شرق و شمال آفریقا از شلختگی، کثیفی و در هم تنیدگی انسان و حیوان لذت برده بود. ماجرای نگاه و سفر گوستاو فلوبر نیز در فصلی از کتاب "هنر سیر و سفر" آلن دو باتن بیشتر باز شده است.
این کتاب آلن دو باتن نیز با ترجمه گلی امامی توسط انتشارات نیلوفر به فارسی منتشر شده است.
کتاب کوچک "در باب مشاهده و ادراک" شما را با نگاه فیلسوفانه آلن دو باتن به جزئیات تکراری زندگی روزمره آشنا میکند و مقدمهای خواهد شد برای خواندن آثار مفصل او.
فایلهای صوتی گفتوگو راجع به این کتاب که در سال ۱۳۹۶ در نگارخانهی آریا در تهران برگزار شده در کانال پادکستهای دکتر سرگلزایی قرار گرفت:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1047?single
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#گفتگو_کنیم یادداشت رسیده از خانم بهار در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون: https://t.me/drsargolzaeipodcast/962 و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم: https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037 🔹قسمت دوم: درست است که جهت ارائۀ دستهبندیهایی با حداکثر اعتبار،…
#گفتگو_کنیم
یادداشت رسیده از خانم بهار
در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/962
و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037
🔹قسمت سوم:
1. «همنوایان غیراقتدارگرا»ی حکومت فعلی چه کسانیاند؟
2. چگونه می توانیم آنها را نسبت به آنچه واقعاً بر آنها و در دنیا میگذرد آگاه کنیم؛ به طوری که با رویکردی مبنی بر درک متقابل، همدلی و مدیریت احساس، تاب آوری بیشتری برای گفتگو با آنها پیدا کنیم و از همه مهمتر خود به یک آمر-به-معروف و ناهی-از-منکری دیگر تبدیل نشویم؟
ادامه از قسمت قبل:
🔹 ۳. همنوای غیراقتدارگرای «حامی گل و پروانه»:
نشانه ها: میگوید "الهی، بیا بغلت کنم، نگرانیهای تو طبیعیاند... تو از بس فطرتت پاک است داری این سؤالها را از من میپرسی... من مطمئنم که خدا تو را همانطور که خودش میداند به راه خودش هدایت میکند، من هم این روزها را گذراندهام و فقط صبر داشته باش" این دسته تلاش میکند با مهرورزیاش دیگران را جذب اسلام (که دین رحمت است!) کند. این دسته خیلی به تمایز «اسلام واقعی» از «اسلام غیرواقعی» تأکید دارد و سعی دارد کسی را از خودش نرجاند و از دین، زده نکند. لبخند میزند و تلاش میکند نگاهی مراقبتکننده داشته باشد اما به گمانم در پشت لحن آرام او، استیصال و ترس فراوان از بیپناهی و احساس گمگشتگی پنهان شده باشد.
در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی): معمولاً فعالیت متوسطی دارد که بیشتر حاوی محتوایی است که حیرت او را از طبیعتِ مخلوقِ پروردگار میرساند و یا حاوی این اظهار که مصلحت سختیهای زندگی و آیندهاش را به خود آفریدگارش میسپارد. برای مثال، او تصویری را پُست میکند که فقط انگشتانش دیده میشوند که یک گل قاصدک را گرفته است و در کَپشِن، جمله ای از ائمه دربارۀ روزی رسان بودن خداوند می نویسد.
احساس و فکر من: در مواجهه با این افراد فقط کمی خشمگین میشوم از اینکه آنها، باآنکه هوشیارانه این قصد را ندارند، به طور ضمنی میرسانند که مطمئناند که خودشان پیشرو شده اند و در پلههای بالاتری از نردبان قرب الهی (که قطعاً والاترین مطلوب است) قرار دارند!
پیشبینی تغییر: ازجایی که این دسته علاقه دارد به نیازهای همۀ انسانها اهمیت دهد و فقط تعریف متفاوتی از مهربانی در ذهنش دارد، ممکن است با گرفتن اطلاعات بیشتر در این زمینه و در زمینه هایی چون فلسفۀ تدوین حقوق بشر بتواند در باورهای پیشین خود تردید کند.
🔹 ۴. همنوای غیراقتدارگرای «محرومِ بیتفاوت»:
نشانه ها: می گوید "ای بابا اشکالی ندارد. چیزی نیست. حل میشود. خدا خودش بزرگ است. بازم چایی هست، بفرما." این فرد اغلب در طبقۀ فرهنگی اجتماعی محرومی به دنیا آمده و بزرگ شده است و بنابراین بهرۀ هوشیاش یا اساساً خیلی کم است یا پرورش نیافته است. خودمانی بگویم کلا هیچ فاز خاصی ندارد و صرفاً فقط تجربۀ زندگیای را داشته است که در آن فقط با ارزشها و باورهای گروه همنوا مواجه بوده است.
در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی): حضور ندارد و چنانچه حضور داشته باشد هم احتمالاً نتواند ارتباط عمیقی با پیچیدگیها و پتانسیلهای این فضاها برقرار کند، ممکن است حتی توانایی مالی کافی را برای دسترسی به اینترنت نداشته باشد. این فرد به نظر مسائل روانکاوانه پیچیدهای نیز ندارد، در کل برای اهداف جامعۀ همنوای خود نیز نگرانیای به خود راه نمیدهد چراکه از نظر او همه چیز دارد طبق برنامه پیش میرود و آنها که باید مراقب اوضاع باشند دارند به بهترین نحو به وظایف خود رسیدگی میکنند.
احساس و فکر من: در مواجهه با این فرد خشمگین نمیشوم. در واقع به گونهای خلع ابزار می شوم و کمی احساس دلسوزی (از نوع اگزیستانسیال!) نسبت به خود و نسبت به او پیدا میکنم.
پیشبینی تغییر: ازآنجاکه این دسته اساساً ظرفیتی برای تفکر پیچیده ندارد، گفتگوی مستقیم با آنها نیز احتمالاً بیفایده است اما میتوان امیدوار بود که چنانچه این افراد شاهد گفتگوی همنوایان با غیرهمنوایان باشند و ببینند کسانی به جد در پی اهدافی غیر از اهداف جامعۀ حبابی آنها هستند، بتوانند در برخی بزنگاه های تاریخ به نوعی مفید واقع شوند؛ به این شکل که شاید عدهای از آنها به طور اتفاقی تصمیم بگیرند رأیی دهند یا رواداری ای پیشه کنند که مخالف با حکومت اقتدارگرایان باشد.
#گفتوگو_کنیم.
یادداشت رسیده از خانم بهار
در راستای بحث انقلاب بیرون، انقلاب درون:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/962
و بحث تیپشناسی طرفداران رژیم:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/1037
🔹قسمت سوم:
1. «همنوایان غیراقتدارگرا»ی حکومت فعلی چه کسانیاند؟
2. چگونه می توانیم آنها را نسبت به آنچه واقعاً بر آنها و در دنیا میگذرد آگاه کنیم؛ به طوری که با رویکردی مبنی بر درک متقابل، همدلی و مدیریت احساس، تاب آوری بیشتری برای گفتگو با آنها پیدا کنیم و از همه مهمتر خود به یک آمر-به-معروف و ناهی-از-منکری دیگر تبدیل نشویم؟
ادامه از قسمت قبل:
🔹 ۳. همنوای غیراقتدارگرای «حامی گل و پروانه»:
نشانه ها: میگوید "الهی، بیا بغلت کنم، نگرانیهای تو طبیعیاند... تو از بس فطرتت پاک است داری این سؤالها را از من میپرسی... من مطمئنم که خدا تو را همانطور که خودش میداند به راه خودش هدایت میکند، من هم این روزها را گذراندهام و فقط صبر داشته باش" این دسته تلاش میکند با مهرورزیاش دیگران را جذب اسلام (که دین رحمت است!) کند. این دسته خیلی به تمایز «اسلام واقعی» از «اسلام غیرواقعی» تأکید دارد و سعی دارد کسی را از خودش نرجاند و از دین، زده نکند. لبخند میزند و تلاش میکند نگاهی مراقبتکننده داشته باشد اما به گمانم در پشت لحن آرام او، استیصال و ترس فراوان از بیپناهی و احساس گمگشتگی پنهان شده باشد.
در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی): معمولاً فعالیت متوسطی دارد که بیشتر حاوی محتوایی است که حیرت او را از طبیعتِ مخلوقِ پروردگار میرساند و یا حاوی این اظهار که مصلحت سختیهای زندگی و آیندهاش را به خود آفریدگارش میسپارد. برای مثال، او تصویری را پُست میکند که فقط انگشتانش دیده میشوند که یک گل قاصدک را گرفته است و در کَپشِن، جمله ای از ائمه دربارۀ روزی رسان بودن خداوند می نویسد.
احساس و فکر من: در مواجهه با این افراد فقط کمی خشمگین میشوم از اینکه آنها، باآنکه هوشیارانه این قصد را ندارند، به طور ضمنی میرسانند که مطمئناند که خودشان پیشرو شده اند و در پلههای بالاتری از نردبان قرب الهی (که قطعاً والاترین مطلوب است) قرار دارند!
پیشبینی تغییر: ازجایی که این دسته علاقه دارد به نیازهای همۀ انسانها اهمیت دهد و فقط تعریف متفاوتی از مهربانی در ذهنش دارد، ممکن است با گرفتن اطلاعات بیشتر در این زمینه و در زمینه هایی چون فلسفۀ تدوین حقوق بشر بتواند در باورهای پیشین خود تردید کند.
🔹 ۴. همنوای غیراقتدارگرای «محرومِ بیتفاوت»:
نشانه ها: می گوید "ای بابا اشکالی ندارد. چیزی نیست. حل میشود. خدا خودش بزرگ است. بازم چایی هست، بفرما." این فرد اغلب در طبقۀ فرهنگی اجتماعی محرومی به دنیا آمده و بزرگ شده است و بنابراین بهرۀ هوشیاش یا اساساً خیلی کم است یا پرورش نیافته است. خودمانی بگویم کلا هیچ فاز خاصی ندارد و صرفاً فقط تجربۀ زندگیای را داشته است که در آن فقط با ارزشها و باورهای گروه همنوا مواجه بوده است.
در فضای مجازی (از نوع غیرحکومتی): حضور ندارد و چنانچه حضور داشته باشد هم احتمالاً نتواند ارتباط عمیقی با پیچیدگیها و پتانسیلهای این فضاها برقرار کند، ممکن است حتی توانایی مالی کافی را برای دسترسی به اینترنت نداشته باشد. این فرد به نظر مسائل روانکاوانه پیچیدهای نیز ندارد، در کل برای اهداف جامعۀ همنوای خود نیز نگرانیای به خود راه نمیدهد چراکه از نظر او همه چیز دارد طبق برنامه پیش میرود و آنها که باید مراقب اوضاع باشند دارند به بهترین نحو به وظایف خود رسیدگی میکنند.
احساس و فکر من: در مواجهه با این فرد خشمگین نمیشوم. در واقع به گونهای خلع ابزار می شوم و کمی احساس دلسوزی (از نوع اگزیستانسیال!) نسبت به خود و نسبت به او پیدا میکنم.
پیشبینی تغییر: ازآنجاکه این دسته اساساً ظرفیتی برای تفکر پیچیده ندارد، گفتگوی مستقیم با آنها نیز احتمالاً بیفایده است اما میتوان امیدوار بود که چنانچه این افراد شاهد گفتگوی همنوایان با غیرهمنوایان باشند و ببینند کسانی به جد در پی اهدافی غیر از اهداف جامعۀ حبابی آنها هستند، بتوانند در برخی بزنگاه های تاریخ به نوعی مفید واقع شوند؛ به این شکل که شاید عدهای از آنها به طور اتفاقی تصمیم بگیرند رأیی دهند یا رواداری ای پیشه کنند که مخالف با حکومت اقتدارگرایان باشد.
#گفتوگو_کنیم.
@drsargolzaei
به زودی تحلیل فیلم "لرزانندهی چربی"
کاری از محمد شیروانی
محصول ۲۰۱۳
توسط دکتر سرگلزایی (روانپزشک)
فیلم را اینجا ببینید:
https://vimeo.com/305246154
به زودی تحلیل فیلم "لرزانندهی چربی"
کاری از محمد شیروانی
محصول ۲۰۱۳
توسط دکتر سرگلزایی (روانپزشک)
فیلم را اینجا ببینید:
https://vimeo.com/305246154
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#دردمشترک
#شیرکو_بیکس
در برابر چشمان آسمان
باد را
در برابر چشمان باد
نمنم باران را
در برابر چشمان باران
خاک را
دزدیدند ، دزدیدند، دزدیدند
و آنگاه
در خاک
چشمانی را دفنکردند
که دیدهبودند دزدها را ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#شیرکو_بیکس
در برابر چشمان آسمان
باد را
در برابر چشمان باد
نمنم باران را
در برابر چشمان باران
خاک را
دزدیدند ، دزدیدند، دزدیدند
و آنگاه
در خاک
چشمانی را دفنکردند
که دیدهبودند دزدها را ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from "ابرهای تاریک" اشکان دانشمند (Ashkan GhD)
شجاعتت، در حافظهمان، رشتهای بلند از پرندههاست
گور نمیتوانست هرگز تو را نگه دارد
زندگی و مرگ به یک اندازه شرمسار و ناامیدم کردهاند
شرمندهام که چمنهای روی قبرت تو را نمیشناسند
بیا، بگذار برایت از شرمهایم بگویم
زمان با ما چه کرده؟ این ظالمان چه کردهاند با زمین؟
و این رودخانه،
این رود خروشان زنان سیاهپوش قرار است به کجا بریزد؟
.
.
.
بخشی از یکی از شعرهای نجوان درویش، شاعر فلسطینی زادهی ۱۹۷۸
#ترجمه از انگلیسی
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
گور نمیتوانست هرگز تو را نگه دارد
زندگی و مرگ به یک اندازه شرمسار و ناامیدم کردهاند
شرمندهام که چمنهای روی قبرت تو را نمیشناسند
بیا، بگذار برایت از شرمهایم بگویم
زمان با ما چه کرده؟ این ظالمان چه کردهاند با زمین؟
و این رودخانه،
این رود خروشان زنان سیاهپوش قرار است به کجا بریزد؟
.
.
.
بخشی از یکی از شعرهای نجوان درویش، شاعر فلسطینی زادهی ۱۹۷۸
#ترجمه از انگلیسی
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند
@ashkandaneshmand
Forwarded from موسسهی توانمندسازى مهروماه
بیانیه موسسه مهروماه به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک
عدالت اجتماعی برای همه؛ شیوه پایان بخشی به کار کودک
۱۲ ژوئن ( ۲۲ خرداد)، روز جهانی مبارزه با کار کودک، بهانهای است برای یادآوری مسئولیت همه آحاد جامعه نسبت به پایان دادن به کار کودکان.
سازمان ملل سال ۲۰۲۱ (دو سال پیش) را سال بینالمللی حذف کار کودک اعلام کرد با این رویکرد که دولتها بتوانند با تدوین برنامههای عملی به مسیر پیشرفت حذف کار کودک سرعت ببخشند و تا سال ۲۰۲۵ این خواسته را تحقق ببخشند.
سال گذشته نیز، از سوی سازمان جهانی کار به عنوان سال سیاستگذاری برای ایجاد حداقل حفاظت و حمایتهای اجتماعی از کودکان در برابر فقر و کار اجباری نامگذاری شد.
توجه به حقوق کودکان از شاخصهای مهم توسعهیافتگی هر جامعه است. تامین شرایط رشد و بقا، منافع عالیه کودک، عدم تبعیض و مشارکت کودکان از وظایف اصلی دولتها است.
کار کودک پدیدهای چند وجهی و مولود فقر، خشونت، مهاجرت، حاشیهنشینی، افزایش بازماندگی از تحصیل و ... است. حذف کار کودکان در گرو از بین بردن علل وجودی آن است. این امر بیشتر از آن که به شعارها و نمایشهای همدردی با کودکان نیاز داشته باشد به برنامهها و اقدام عملیاتی برای ریشهکنی فقر و بیعدالتی که مهمترین عامل ایجاد کار کودک است، نیاز دارد. روند رو به گسترش کار کودک حاصل افزایش فقر و ناهنجاریهای افسار گسیخته اقتصادی است که ظاهرا برنامهای برای پایان آن وجود ندارد. تا زمانی که تغییر اساسی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی صورت نگیرد، تا مادامی که توزیع ثروتهای ملی و فرصتها، عدالت محور نباشد، کاهشی در سطح آسیبهای اجتماعی نخواهد بود.
متاسفانه نه تنها خط مشی مناسبی برای پایان دادن به کار کودکان در سیاستگذاریها و برنامههای دولتی دیده نمیشود، بلکه نهادهای مدنی فعال در این حوزه که در ارتقای آگاهیهای عمومی و کاهش کار کودکان نقش بسزایی داشتند، نیز دائما با محدودیت بیشتر مواجه میشوند.
سالی که گذشت جامعه شرایط بسیار پرتلاطمی را پشت سر گذاشت و عموم مردم و نهادهای مدنی فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی سهمگینی را تجربه کردند. در این سال بیشترین نرخ تورم را درکشور شاهد بودیم به طوری که بر اساس آمار رسمی فقیرترین دهکهای جامعه نرخ تورم بالای ۵۰ درصد را برای عموم کالاها و نرخ تورم ۷۰ درصدی را برای ضروریترین نیاز یعنی خوردنی و آشامیدنیها تحمل کردند. گرانی بیش از حد توان زندگی را از اقشار فرودست جامعه گرفته است و علاوه بر گسترش حاشیهنشینی و سقوط خانوادهها به گروههای پایینتر اقتصادی سبب گسترش آسیبهای اجتماعی نیز شده است. افزایش کودکان کار یکی دیگر از پیامدهای فشارهای اقتصادی بر تهیدستان است.
در این میان اقدام مسئولان امر در دولتهای مختلف فراتر از طرح چندین باره شکستخورده جمع آوری نیست؛ طرحی که هر بار با روی کار آمدن مدیری جدید با بزک ظاهری، تکرار میشود.
برای حذف کار کودکان لازم است با اقدامهای مناسب، حمایت اجتماعی فراگیر اقشار آسیب دیده در اولویت قرار گیرد و بیمه همگانی اجرا گردد.
لازم است با ایجاد بسترهای مناسب آموزش کودکان، راه ارتباطی کار کودک و بازماندگی از تحصیل را قطع نمود و تسهیلات لازم برای برخورداری همه کودکان از آموزش رایگان و با کیفیت را فراهم کرد. با نظارت بر کارگاهها اجرای قوانین موجود در خصوص کار کودکان اعم از ماده ۳۲ پیمان نامه حقوق کودک و مقاولهنامههای ۱۳۸ و ۱۸۲ همچنین مواد ۷۹ تا ۸۴ قانون کار را بطور جدی در دستور کار قرارداد. در کنار موارد فوق لازم است توجه ویژه به حقوق کودکان مهاجر و پناهنده صورت گیرد. کودکان کار مهاجر/پناهنده تبعیض مضاعفی را تحمل می کنند و لازم است با سیاستهای ویژهای از جمله حمایت قانونی، حمایت اجتماعی و تأمین اشتغال برای خانواده از کار این کودکان جلوگیری کرد.
ایجاد شرایط لازم به منظور برخورداری همه کودکان از آموزش رایگان و با کیفیت و ایجاد محیطی امن برای رشد و تغذیه مناسب، سلامت، بهداشت و درمان و توجه به نیازهای عاطفی و روانی حق همه کودکان، فارغ از جنس، جنسیت، ملیت و قومیت و بدون نگاه تبعیضآمیز از وظایف دولت است.
موسسه مهر و ماه روز جهانی مبارزه با کار کودک را فرصتی میداند تا بار دیگر همراه با کودکان کار، مسئولیت نهادهای دولتی را در راستای لغو کار کودکان گوشزد کرده و خواستار همگامی همه مردم جهت تحقق حقوق همه کودکان سرزمینمان هستیم.
https://tinyurl.com/23xd2kkg
@mehromahngo
عدالت اجتماعی برای همه؛ شیوه پایان بخشی به کار کودک
۱۲ ژوئن ( ۲۲ خرداد)، روز جهانی مبارزه با کار کودک، بهانهای است برای یادآوری مسئولیت همه آحاد جامعه نسبت به پایان دادن به کار کودکان.
سازمان ملل سال ۲۰۲۱ (دو سال پیش) را سال بینالمللی حذف کار کودک اعلام کرد با این رویکرد که دولتها بتوانند با تدوین برنامههای عملی به مسیر پیشرفت حذف کار کودک سرعت ببخشند و تا سال ۲۰۲۵ این خواسته را تحقق ببخشند.
سال گذشته نیز، از سوی سازمان جهانی کار به عنوان سال سیاستگذاری برای ایجاد حداقل حفاظت و حمایتهای اجتماعی از کودکان در برابر فقر و کار اجباری نامگذاری شد.
توجه به حقوق کودکان از شاخصهای مهم توسعهیافتگی هر جامعه است. تامین شرایط رشد و بقا، منافع عالیه کودک، عدم تبعیض و مشارکت کودکان از وظایف اصلی دولتها است.
کار کودک پدیدهای چند وجهی و مولود فقر، خشونت، مهاجرت، حاشیهنشینی، افزایش بازماندگی از تحصیل و ... است. حذف کار کودکان در گرو از بین بردن علل وجودی آن است. این امر بیشتر از آن که به شعارها و نمایشهای همدردی با کودکان نیاز داشته باشد به برنامهها و اقدام عملیاتی برای ریشهکنی فقر و بیعدالتی که مهمترین عامل ایجاد کار کودک است، نیاز دارد. روند رو به گسترش کار کودک حاصل افزایش فقر و ناهنجاریهای افسار گسیخته اقتصادی است که ظاهرا برنامهای برای پایان آن وجود ندارد. تا زمانی که تغییر اساسی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی صورت نگیرد، تا مادامی که توزیع ثروتهای ملی و فرصتها، عدالت محور نباشد، کاهشی در سطح آسیبهای اجتماعی نخواهد بود.
متاسفانه نه تنها خط مشی مناسبی برای پایان دادن به کار کودکان در سیاستگذاریها و برنامههای دولتی دیده نمیشود، بلکه نهادهای مدنی فعال در این حوزه که در ارتقای آگاهیهای عمومی و کاهش کار کودکان نقش بسزایی داشتند، نیز دائما با محدودیت بیشتر مواجه میشوند.
سالی که گذشت جامعه شرایط بسیار پرتلاطمی را پشت سر گذاشت و عموم مردم و نهادهای مدنی فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی سهمگینی را تجربه کردند. در این سال بیشترین نرخ تورم را درکشور شاهد بودیم به طوری که بر اساس آمار رسمی فقیرترین دهکهای جامعه نرخ تورم بالای ۵۰ درصد را برای عموم کالاها و نرخ تورم ۷۰ درصدی را برای ضروریترین نیاز یعنی خوردنی و آشامیدنیها تحمل کردند. گرانی بیش از حد توان زندگی را از اقشار فرودست جامعه گرفته است و علاوه بر گسترش حاشیهنشینی و سقوط خانوادهها به گروههای پایینتر اقتصادی سبب گسترش آسیبهای اجتماعی نیز شده است. افزایش کودکان کار یکی دیگر از پیامدهای فشارهای اقتصادی بر تهیدستان است.
در این میان اقدام مسئولان امر در دولتهای مختلف فراتر از طرح چندین باره شکستخورده جمع آوری نیست؛ طرحی که هر بار با روی کار آمدن مدیری جدید با بزک ظاهری، تکرار میشود.
برای حذف کار کودکان لازم است با اقدامهای مناسب، حمایت اجتماعی فراگیر اقشار آسیب دیده در اولویت قرار گیرد و بیمه همگانی اجرا گردد.
لازم است با ایجاد بسترهای مناسب آموزش کودکان، راه ارتباطی کار کودک و بازماندگی از تحصیل را قطع نمود و تسهیلات لازم برای برخورداری همه کودکان از آموزش رایگان و با کیفیت را فراهم کرد. با نظارت بر کارگاهها اجرای قوانین موجود در خصوص کار کودکان اعم از ماده ۳۲ پیمان نامه حقوق کودک و مقاولهنامههای ۱۳۸ و ۱۸۲ همچنین مواد ۷۹ تا ۸۴ قانون کار را بطور جدی در دستور کار قرارداد. در کنار موارد فوق لازم است توجه ویژه به حقوق کودکان مهاجر و پناهنده صورت گیرد. کودکان کار مهاجر/پناهنده تبعیض مضاعفی را تحمل می کنند و لازم است با سیاستهای ویژهای از جمله حمایت قانونی، حمایت اجتماعی و تأمین اشتغال برای خانواده از کار این کودکان جلوگیری کرد.
ایجاد شرایط لازم به منظور برخورداری همه کودکان از آموزش رایگان و با کیفیت و ایجاد محیطی امن برای رشد و تغذیه مناسب، سلامت، بهداشت و درمان و توجه به نیازهای عاطفی و روانی حق همه کودکان، فارغ از جنس، جنسیت، ملیت و قومیت و بدون نگاه تبعیضآمیز از وظایف دولت است.
موسسه مهر و ماه روز جهانی مبارزه با کار کودک را فرصتی میداند تا بار دیگر همراه با کودکان کار، مسئولیت نهادهای دولتی را در راستای لغو کار کودکان گوشزد کرده و خواستار همگامی همه مردم جهت تحقق حقوق همه کودکان سرزمینمان هستیم.
https://tinyurl.com/23xd2kkg
@mehromahngo
Telegraph
بیانیه موسسه مهروماه به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک
۱۲ ژوئن ( ۲۲ خرداد)، روز جهانی مبارزه با کار کودک، بهانهای است برای یادآوری مسئولیت همه آحاد جامعه نسبت به پایان دادن به کار کودکان. سازمان ملل سال ۲۰۲۱ (دو سال پیش) را سال بینالمللی حذف کار کودک اعلام کرد با این رویکرد که دولتها بتوانند با تدوین برنامههای…
Forwarded from موسسهی توانمندسازى مهروماه
کودکان فارغ از هر تفاوتی حق دارند غرق در دنیای کودکی از زندگی لذت ببرند، از آنها مراقبت شود و عشق و دوست داشته شدن را تجربه کنند. اما متاسفانه هیچ کدام از این شرایط برای کودکان کار که با شانههای سنگین روز را به شب و شب را به روز میرسانند مهیا نیست. عواقب آسیبزای کار کودک پیامدهای بسیاری برای کودکان کار دارد که ناشی از کار و زندگی آنها در خیابان هستند. برخی از این پیامدها عبارتند از:
🔸از بین رفتن کودکی
🔸نارسایی های آموزشی
🔸مشکلات سلامت جسمی، روانی، رشدی
🔸مشکلات بهداشت باروری
🔸 مصرف مواد مخدر و الکل در سنین پایین
🔸 بزهکاری
🔸سوء استفاده و ناامنی
🔸استثمار (شرایط نامناسب کار و دستمزد پایین)
🔸تبعیض جنسیتی و کار مضاعف کودکان دختر
@mehromahngo
🔸از بین رفتن کودکی
🔸نارسایی های آموزشی
🔸مشکلات سلامت جسمی، روانی، رشدی
🔸مشکلات بهداشت باروری
🔸 مصرف مواد مخدر و الکل در سنین پایین
🔸 بزهکاری
🔸سوء استفاده و ناامنی
🔸استثمار (شرایط نامناسب کار و دستمزد پایین)
🔸تبعیض جنسیتی و کار مضاعف کودکان دختر
@mehromahngo
🔹 تحلیل فیلم سگکشی
ساختهی بهرام بیضایی- ۱۳۷۸
تحلیل توسط دکتر سرگلزایی- ۱۳۹۰
در سایت:
https://drsargolzaei.com/%d8%aa%d8%ad%d9%84%db%8c%d9%84-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%da%af%e2%80%8c%da%a9%d8%b4%db%8c/
ساختهی بهرام بیضایی- ۱۳۷۸
تحلیل توسط دکتر سرگلزایی- ۱۳۹۰
در سایت:
https://drsargolzaei.com/%d8%aa%d8%ad%d9%84%db%8c%d9%84-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-%d8%b3%da%af%e2%80%8c%da%a9%d8%b4%db%8c/
🔹 تابآوری ترکیبی است از انعطاف و استقامت. نگاه زیستی-روانی-اجتماعی به تابآوری فرصتهای بیشتری برای ارتقاء تابآوری ما ایجاد میکند.
🔹 بازخوانی مصاحبهای از دکتر سرگلزایی در زمینهی تابآوری:
https://drsargolzaei.com/%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%a2%d9%88%d8%b1%db%8c/
🔹 بازخوانی مصاحبهای از دکتر سرگلزایی در زمینهی تابآوری:
https://drsargolzaei.com/%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%a2%d9%88%d8%b1%db%8c/