دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.4K subscribers
1.85K photos
101 videos
165 files
3.32K links
Download Telegram
نفسش بالا نمی‌اومد. با گریه التماس می‌کردم: "تو رو خدا اجازه بده به برادرم زنگ بزنم بیاد ببریمت بیمارستان." با سرفه‌های بریده بریده میگفت: "می‌خوام بمیرم ولم کن." خودم بيست ساله بودم و دختر کوچیکم هنوز دو سالش تمام نشده بود. می‌ترسیدم جدی جدی بمیره من بمونم تو این خونه با پدر و مادرش و دو تا بچهٔ یتیم.
"تورو خدا به‌خاطر بچه‌هات بیا بریم بیمارستان"
با نفسی که بالا نمی اومد گفت: "دست از سرم بردار! چرا نمیذاری بمیرم؟ خدا خودش برام مقدر کرده؛ این بیماری هم برای اینه که زودتر ازین عذاب وجدان خلاص شم اگه دوسم داری بذار بمیرم. خودت میدونی اگه خودکشی گناه نبود تاحالا چندبار خودمو کشته بودم." بهش گفتم: "درسته تو مردی همیشه تو این خونه حرف حرف توئه ولی تو رو به بی‌کسی رقیه این بچه رو بی‌پدر نکن، آخه با کی لج کردی؟ تو که کار بدی نکردی، تو وظیفت رو انجام دادی، اون که مرده قسمت خودش بوده، تقصیر تو نبوده که یه ساله زندگی خودتو منو این بچه ها رو سیاه کردی. می‌خواست سرشو بندازه پایین زندگیشو کنه، اصلا شاید خودش مریض بوده، با دو تا لگد که آدم سالم نمی‌میره! مگه این همه به من لگد زدی من چیزیم شده؟!"
صدای گریه‌ی دخترم حواسمو پرت کردم رفتم کهنشو عوض کنم که مادرش از طبقه بالا اومد در خونه رو باز کرد و گریه کنان رفت بالا سرش بهش گفت: "قربونت برم پسرم ، چرا به این روز افتادی؟" بهش گفتم : "تورو خدا مادر شما بهش بگین باید بره بیمارستان." رو به پسرش گفت: "قربون قد و بالات بره مادر پاشو بریم، شوهر عمه‌ت داره میاد ببرتت بیمارستان، معطل نکن" خشکم زد ولی خوشحال شدم که بالاخره یکی حریفش شده بود.
تا تو ترافیک برسیم به بیمارستان نیروی انتظامی صورتش کبود شده بود و صداش در نمیومد. با ویلچر بردنش توی اورژانس. پرستار اورژانس بهم گفت: "شانس آوردین داداشتون پارتی داشت وگرنه با این وضعیتش امشب تموم کرده بود، دیابت هم که داره، خیلی خطرناکه، شما که آشنا داشتین چرا زودتر نیاوردینش؟" اشکم از گوشه‌ی چشمم رو گونه‌ام سر خورد، گفتم: "شوهرمه" گفت: "آخی نفهمیدم، آخه خیلی کوچولویی بهت نمیاد، نگران نباش، خوب میشه ایشالا دعا کن" رفتم توی نمازخونه‌ی بیمارستان رو به قبله نشستم، آینه‌ی جیبیمو از کیفم در آوردم و به چشمام که قرمز بود نگاه کردم. چند تا تار موم از بغل روسری بیرون زده بود، دوباره با دستم زیر روسری قایمش کردم. داشتم فکر می‌کردم چی میشه حالش خوب شه، یه آدم دیگه شه، دیگه منم کتک نزنه، دیگه مردم رو هم اذیت نکنه، کاش دیگه آه مردم تو زندگی‌مون نباشه. کاش جابه‌جا شه بشه بره پلیس راهنمایی رانندگی. خدایا، به مظلومیت بچه‌های امام حسین بچه‌هامو یتیم نکن.
نزدیک اذان صبح بود رفتم وضو بگیرم که عمه‌ش و مادرش رو توی راهرو دیدم که خودشونو میزدن.
مادرش با گریه میخوند:
بو داغئ آشماق اولماز
نارجنی باشماق اولماز
باشا گلن ،گله جاخ
قضادان قچماق اولماز

کارگاه ۱۰۰۱ شب قصه
موضوع: دنیای آدم‌های آن طرف


#نه_به_اعدام
#نه_به_خشونت
🔹️گفت‌و‌گو کنیم.

🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟

چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟

اگر از نزدیک کسانی را می‌شناسید که هنوز از رژیم حاکم بر ایران حمایت می‌کنند برایمان از دنیای آنها بنویسید: چه شخصیتی دارند؟ چگونه زندگی می‌کنند؟ چگونه فکر می‌کنند؟ ارزش‌های آنان چیست؟ و رژیم حاکم برای آنها چه منافعی ایجاد می‌کند؟

🔹 با هم به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مرضیه:
پرسیدید که از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟
من در دنیای آدم‌های آن طرف به‌دنیا آمدم و بزرگ شدم. من لحظه‌لحظه‌ی دنیای آدم‌های آن‌طرف را لمس کردم، نفس کشیدم و زیسته‌ام.
پدر من روحانی است. از روزی که چشم باز کردم پدرم را در محاصره‌ی ده‌ها کتابِ پخش‌و‌پلا روی زمین دیدم، در حال مطالعه و فیش برداری. پدرم خیلی باهوش است، خیلی باسواد است و در ادبیات عرب و صرف و نحو حرف اول و آخر را می‌زند. پدرم خیلی مهربان است، در تمام عمرم سرم داد نکشیده، هیچگاه عصبانی نمی‌شود، هیچگاه اخم نمی‌کند، در تمام سی سال عمرم یکبار ندیدم که غیبت کند، قضاوت کند، پرحرفی کند، تهمت بزند یا کمترین ناله و شکایتی بکند. همیشه حق را به همسایه داده، اگر بوی غذا بلند شده برای همسایه فرستاده، پنج شش سالم بود که برایمان دوچرخه خرید و دوچرخه سواری یادم داد و گفت که باید دوچرخه‌ام را به بچه‌های همسایه‌ها هم بدهم تا بازی کنند. به همسایه‌های مهاجر افغان بی‌نهایت احترام می‌گذاشت و هوایشان را داشت. فقط با شهریه‌ی طلبگی در خانه‌ای صد متری با ۶ بچه زندگی می‌کرد، یازده سالم که بود تازه شروع به تدریس در حوزه کرد و ما توانستیم در کنار نان صبحانه‌مان پنیر هم بگذاریم. پیشنهاد امام جمعه شدن، نماینده مجلس شدن و هر کار مربوط به سیاست یا حتی کار دولتی را رد کرد و ما در فقر ولی به دور از سیاست و پول خون، بزرگ شدیم. شرافت، انسانیت، آرامش، طمأنینه و وقار، محبت، خوش خلقی، دست‌و‌دلبازی، بخشش و عشق به خواندن را از پدرم یاد گرفتم.
من، فرزندِ سرکش و عصیانگر و پرسشگرِ او، همواره از خودم پرسیدم که چرا این نیک‌مردِ شریفِ ساده‌زیست که هرگز وارد سیاست و حکومت نشد و چسبید به کتابهایش و عمری در ادبیات عرب تتبع کرد، طرفدار این رژیم فاسد ستمگر خون‌‌ریز است و روزی چندبار اخبار صدا و سیمای ایران را گوش می‌کند و روایت آنها را می‌پذیرد و اصلا نمی‌داند که در خیابانها چه می‌گذرد؟!
چیزی که از روز برای من و شما روشن‌تر است، برای پدر من غیرقابل باور است.
بارها و بارها در این باره اندیشیده‌ام و پاسخش را تنها در یک واژه یافتم: ایمان.
ایمان و باور شدید به یک مکتب، مذهب یا فرد، آدمی را کور و کر می‌کند.
پدر من تمام عمرش خوانده، اما چه خوانده؟ فقط و فقط کتاب‌های مذهبی، دینی و اسلامی را. چیزی جز فقه و اصول و کلام و فلسفه اسلامی و ادبیات عرب نمی‌شناسد و نمی‌خواهد که بشناسد. هیچگاه از حصار امن ایمان و اعتقادش بیرون نیامده و هرگز به خودش اجازه‌ی شک کردن و در شک ماندن نداده، به خودش اجازه‌ی این را نداده که پایش را بیرون از دایره‌‌ی مذهب بگذارد و دنیا را از زاویه‌ای دیگر نگاه کند.
هیچگاه نماز شبش ترک نشده، همواره مشغول ذکر بوده، نماز و عبادت و قرآن و دعا و زیارت تمام دنیایش بوده‌اند. نه هنر را شناخته نه ادبیات را و نه هرگز طعم عصیان و سرکشی در برابر خدا و مذهبش را چشیده! او با نافرمانی و عصیانگری بیگانه است و زندگی‌اش در دو کلمه خلاصه شده: ایمان و اطاعت!
بارها با او بحث کردم، استدلال کردم و از دنیای آدم‌های این طرف گفتم. سکوت کرد، به فکر فرورفت و هیچ نگفت. پاسخی برای سوالاتم ندارد، جوابی در برابر استدلال‌ها و اسناد و شواهد من ندارد، سکوت می‌کند، چون نمی‌تواند از حصار محکم ایمان شصت ساله‌اش بیرون بیاید و اقرار کند که شصت سال خطا رفته. چون از دست دادن این ایمان برای پدر من به منزله‌ی از دست دادن زندگی است. هر چیزی بیرون از دنیای او، دروغ است. شاید شخصیت محافظه‌کارش هم در این دست نکشیدن از پذیرش و پیروی، مؤثر است.
برای منی که مسیر مخالف او را پیمودم یعنی مسیر تردید، پرسش، نفی، جستجو، عدم پذیرش و نافرمانی، برای منِ عصیانگرِ عصبانی، درک دنیای پدرم خیلی سخت و دشوار است و تفکر و مذهبش از نظر من ویرانگر است و خطرناک. اما خواستم بگویم که من بسیار کسان دیده‌ام که ایمان و اعتقادی غلط دارند اما خودشان آدمهایی بسیار درست و شریف اند.
و این خیلی تلخ است.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم شین.غ.
سلام و درود
شوهر من انسان بسیار خوبی است. در یک خانواده‌ی سنتی و مذهبی در روستا متولد شده. مردم این روستا به مراسم ایام محرم بسیار اهمیت می‌دهند و علی‌رغم این‌که طرفدار نظام هستند شهید یا جانباز و اصولا جبهه رفته در بینشان نیست؛ البته گویا مخالف نظام پهلوی هم نبودند، کلا به‌نظر می‌آید همیشه موافق نظام حاکم هستند، تأکید می‌کنم موافق هر حاکمیتی هستند! شوهرم به‌همراه خانواده برای ادامه‌ی تحصیل به تهران آمده و به دانشگاه رفته و در حال حاضر فوق تخصص است و مطب بسیار شلوغی دارد و از نظر برخورد و رعایت حقوق مردم و خانواده انسان نمونه‌ای است و هیچ وقت نماز و روزه‌اش ترک نشده ولی حرف و عقیده‌ی فرزندان نوجوان‌مان را درک نمی‌کند و فقط در مقابل خواسته‌های آنها تسلیم است. طرفدار رهبر است و معتقد است که جناب رهبر انسان بسیار خوبی است ولی اطرافیان بدی دارد، ما می‌گوییم پس حداقل این‌که ناتوان است و نمی‌تواند افراد شایسته و مناسب انتخاب کند؛ در جواب سکوت می‌کند. به‌هیچ وجه حاضر به بررسی و تجدید نظر در افکار سنتی و قدیمی نیست و در نهایت سکوت می‌کند. همه به‌شدت دوستش داریم ولی افسوس از عقاید و افکار قدیمی او. برای بیمارش که علم پزشکی قادر به نجات او نبوده اشک می‌ریزد، ولی وقتی می‌پرسم پس مهسا چه و دیگر جوانها که کشته شدند؟ فقط سکوت!
اگر آدم بدی بود انقدر دلم نمی‌سوخت.
بنظر من افکار آدم های آن طرف دچار مسخ و نفوذ است.

🔹‌گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای میم:
همکارم یه پزشک عمومیه که نزدیک ۵۵ سالش هست و از طرفداران شدیدا متعصب نظام و شخص خامنه‌ای است. برای خود من آزار دهنده بود با همچین آدم دگمی کار کردن، اما تصميم گرفتم حالا که یه نفر آنقدر بهم نزدیکه که هر روز میبینمش به عنوان یه نمونه از طرفداران نظام زیر نظر بگیرمش. اولین چیزی که از ایشون فهمیدم اینه که با سهمیه‌ی جانبازی رفته دانشگاه تهران، در حالی که هیچ علائمی از جانبازی ندارد، با همین سهمیه بدون گذراندن مراحل استخدام وارد این شغل شده. به‌خاطر بسیجی بودن و سابقه‌ی جبهه و جانبازی حقوق بالاتری میگیرد و از پرداخت مالیات معاف است. هیچ فعالیتی در زمینه‌ی پزشکی ندارد حتی در حد اسم یه دارو. ایشون رئیس ما شد و تمام دستاوردهای ادارهٔ سلامت رو بر باد داد، مثلا برای دوران کرونا تنها برنامه ای که داشت سنجش اکسیژن خون و تب کارکنان بود و توصیه به مصرف گرمی‌جات که مایه‌ی تمسخر کارکنان دیگر شده بود. احساس می‌کنم با طرفداری از حکومت برای خودش هویت ساخته و شرم و بی‌کفایتی‌اش را با این هویت پنهان می‌کند. موقعی که سپاه هواپیمای مسافربری رو ساقط کرد من به ایشان گفتم من مطمئنم یه بلایی سر هواپیما آورده‌اند، او با پرخاشگری و اتهام غرب زدگی به من حمله کرد تا این‌که خودشون اعتراف کردن‌؛ بعدش وقیحانه باز دفاع کرد که سپاه این همه امنیت شما رو تأمین کرده حالا یه خطایی هم پیش اومده حتما صلاح تو این بوده! یا موقعی که خامنه‌ای گفت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی ممنوعه باز همین دلایل رو می‌آورد. به نظرم امثال این‌ها چون از درون احساس حقارت، پوچی، بی‌ارزشی و مطرودی عمیقی دارند با چنگ زدن به ابژه‌ی قدرت، احساس کاذب ارزشمندی و اهمیت داشتن می‌کنند.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹️ درس‌هایی از تاریخ:
چه شد که اغلب احزاب و اشخاص در فروردین ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی رأی آری دادند؟

https://t.me/drsargolzaeipodcast/1030
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم ریحانه:
زن‌داداش من خیلی طرفدار حکومته. برادرم فروشگاه مبل داره در حد متوسط. از هیچ لحاظی یعنی مالی یا موقعیتی دولت براش نفعی نداره ولی شستشوی مغزی شده خامنه‌ای براش در حد امام زمانه. وقتشو با نماز و روزه، قرآن و رفتن به جلسات مذهبی (از مدل خانم جلسه ای‌ها) میگذرونه.
واکسن کرونا نزد، می‌گفت شیعه را میخواند نابود کنند و نسل شیعه را منقرض میکنن.
تحصیلاتش لیسانس روانشناسیه! از طرفداران رائفی پوره. کلا در هیچ زمینه‌ای اهل تفکر نیست، خیلی جزم‌گراست، مثلا بازی مافیا را حرام می‌دونه چون باید دروغ بگه‌.
از این سبک آدم‌ها اطرافم چند تایی هستند. به نظرم خیلی قضاوت‌گر هستند، اگر با معیارهاشون منطبق نباشی یه خشم فروخورده در نگاهشون هست.
اسلام براشون یه دین خیییلی خیییلی کامله بدون هیچ اشتباهی. اگر هم ایرادی بگیریم میگه عقل ما نمیرسه، یه روزی از لحاظ علمی ثابت میشه که تمااااام احکام دین درسته، همیشه میگه علم ناقصه، عقل ما ناقصه، ائمه علمشون لدنیه و کامله، همه‌ی احادیثو باید چشم بسته قبول کرد.
اینم باید بگم که من این دسته از آدم‌ها را خوب می‌شناسم چون تا ۴ سال پیش خودم هم تقریبا همین طرز فکرو داشتم، وقتی به کسی میگم این حکومت برا اینا هیچ منفعتی نداره باور نمیکنن؛ به نظر من شستشوی مغزی اینه که کورکورانه بدون هیچ علتی طرفدار حکومت هستن.
علت تغییر من این بود که دخترم شروع کرد مطالب خودشناسی گوش کنه منم خواستم ببینم چی گوش میکنه به مرور تغییر کردم.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹خانم نون:
در فامیل‌مان خانواده‌ای هست که سه پسر دارد. دو‌ پسر اول بسیار هنرمندند و نوازنده.
اما پسر سوم هیچ هنری نداشت و نه‌تنها درسش خوب نبود، بلکه از نظر اخلاقی هم کسی تأییدش نمی‌کرد. کلاً آدم جذابی نبود.
دهه‌ی هشتاد موهایش را مدل سیخ‌سیخی کوتاه می‌کرد و ژل می‌زد و شلوار لی پاره می‌پوشید و جوک‌های بی‌تربیتی تعریف می‌کرد و دختربازی هم می‌کرد.
نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که یک‌دفعه عضو بسیج محل شد و ریش گذاشت و جانماز آب کشید. کم‌کم در مهمانی‌ها ظاهر نشد و حتی در عروسی دو برادر دیگرش هم به بهانه‌ی اینکه مختلط است حاضر نشد.
البته هرکس در فامیل می‌مرد به تشییع‌جنازه‌اش می‌آمد و حتی داخل قبرش هم می‌رفت و تلقینش می‌داد. ولی در موارد دیگر رفت‌وآمدش را قطع کرد، چون ما بی‌حجاب بودیم.
کم‌کم شکمش جلو آمد و ریشش بلند شد و تسبیح‌به‌دست می‌دیدی‌اش. سر از شورای شهر درآورد و مدتی آن‌جا بود. در بسیج محل با دختری ۱۸ ساله و‌ بسیجی عروسی کرد که فقط یک چشمش پیدا بود.
نمی‌دانم با کدام مدرک تحصیلی و تخصصی مجوز مدرسه‌ی غیرانتفاعی گرفت و خودش و زنش شدند مدیر و‌ معاون آنجا!
الان هم معاون فرماندار یکی از شهرهای ایران است.
اگر ایشان خامنه‌ای را دعا نکند، بی‌انصافی است. از ایشان کودن‌تر و نامحبوب‌تر در فامیل نداشتیم و حالا به لطف حضرتش، حقوق و‌ مزایایی می‌گیرد که من با مدرک دکتری نمی‌گیرم.
بحث هویت خیلی مهم است، جمهوری اسلامی به افراد بی‌عرضه ولی زیرآب‌زن و پلید فرصت‌های خوبی می‌دهد و برایشان هویت می‌سازد. اگر حکومت اسلامی نباشد و بحث شایسته‌سالاری مطرح شود، این افراد باید غاز بچرانند.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای بهنام:
پنج سال قبل بود در کلاس تحلیل بورس شرکت کرده بودم. استاد شروع به صحبت کرد و گفت که کشور ما در این شرایط در اوج اقتدار است و این هزینه‌ای که میدهد برای رسیدن به آرمان است و تمام این پیشرفت‌ها ناشی از رهنمودهای پیر فرزانه است و برای رسیدن به این عظمت باید هزینه داد و سختی کشید. البته در کلاس همه منتقد این سخن‌ها بودند و با او بحث میکردند. نمی‌دانستیم طبق کدام آمار و ارقام بیان میکرد که کشور ما در اوج قدرت و عظمت است، آمار تولید ناخالص ملی یا آمار تورم یا آمار کاهش فساد یا آمار کاهش زندانیان یا آمار افزایش رفاه مردم یا آمار افزایش شفافیت مالی و بانکی یا آمار ارتباط مؤثر با تمام دنیا و باز بودن درهای تمام دنیا به روی مردم کشور یا آمار افزایش اشتغال یا آمار بهره‌وری از منابع یا آمار آزادی رسانه و مطبوعات؟! این ماجرا مربوط به پنج سال پیش بود و اکنون او را ندیده‌ام که ببینم بازهم همان‌گونه فکر میکند یا نه؛ ولی واضح است که این‌گونه افراد مسخ شده که سال‌های پیش درصدی از جامعه را تشکیل میدادند در حال حاضر ریزش شدیدی داشته‌اند. در حال حاضر افراد طرفدار حکومت به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته‌ی اول صاحب منصب و صاحب منافع میباشند، دسته دوم که بخش زیادی هستند نقاب طرفداری از حکومت بر چهره دارند، حتی ممکن است که منافع مالی هم نصیب‌شان نشود ولی با تظاهر به طرفداری احساس امنیت و قدرت می‌کنند، از این‌گونه افراد زیاد می‌بینیم که در سازمان‌ها با گذاشتن ریش و پشمی وانمود و تظاهر به طرافداری حکومت نموده و احساس قدرت می‌کنند، کسی جرأت زیر سؤال بردن و نقد آنها را ندارند. لذا با رفتن این حکومت این افراد نقاب را برداشته و در سریع‌ترین زمان تغییر موضع میدهند. دسته‌ی سوم افرادی هستند که تناقضات را آشکار می‌بینند ولی گویا برایشان شکست سنگینی‌ست اعتراف به راه اشتباه رفته در این سالها.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹️ خانم ۳۷ ساله:
مدت‌هاست شما را دنبال می‌کنم و می‌آموزم.
پدرم در زمان شاه از انقلابیون بود و پیرو خط امام، بعد هم از شروع تا پایان جنگ مثلا تحمیلی عراق در جبهه رزمنده بود. تا ۴سالگی پدر برایم غریبه بود.از همان زمان شکل‌گیری سپاه عضو سپاه بود. بعد از جنگ تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه امام حسین داشت و کم کم بعد از سالها شد سرهنگ تمام و باز‌نشسته شد. مادرم از نوجوانی عضو بسیج محل بود، بعدها که مابزرگتر شدیم با چهار بچه به دبیرستان رفت تحصیل کرد و دیپلم گرفت. دوست داشت پرستاری بخواند اما قبول نشد و متأسفانه وارد حوزه علمیه قم شد و سالها تحصیل حوزوی داشت و بعدها فرمانده پایگاه بسیج هم شد.
چهار فرزندیم. من و خواهر بزرگترم و دو برادر کوچکتر. من و خواهرم در دانشگاه‌های سراسری رشت و صنعتی اصفهان مهندسی شیمی خواندیم ( بدون سهمیه، همه فکر میکردند ما سهمیه داریم اما نداشتیم)، دربه‌در دنبال کار بودیم. کاری پیدا نکردیم، خواهرم حتی برای کار به عسلویه رفت اما باز نتوانست کاری مربوط به رشته پیدا کند. هشت سال است خواهرم و همسرش برای تحصیل به آلمان رفته‌اند. من اما وابسته بودم. مربی مهدکودک شدم با ناچیزترین حقوق ممکن.
برادرم بیماری میوپاتی داشت و در سن ۱۴ سالگی از ناحیه پا فلج شد، پدر و مادرم برای تحصیلش خیلی زحمت کشیدند حمل کردن، بردن و آوردن از مدرسه و کلاس زبان و بعد دانشگاه...برادرم تنها کسی است که در خانواده‌ی ما استخدام رسمی شد، آن هم با سهمیه ی معلولیت.
برادر کوچکترم مشکل هوش داشت، هوش مرزی داشت، برای تحصیل او هم پدر و مادرم متحمل زحمت فراوان شدند. او بعد از سالها که کارگر کارگاه های سبدسازی بود، الآن توانسته کارگر شرکتی معتبرتر شود.
این‌ها را گفتم که بگویم خانواده‌ی سپاهی ، هم می‌تواند خانواده‌ای معمولی مثل بقیه اقشار جامعه باشد. همه‌ی آنها را هیولا فرض نکنید.
من و خواهرم از ۱۶سالگی کم کم بی‌حجاب شدیم و بعد بی‌نماز و بعد بی ث‌دین و بعد خداناباور .
فراز و نشیب زیاد داشتیم ،مشکل با خانواده، مشکل با سوپر ایگوی مذهبی خودمان و ...
پدرم جزء معدود انسان‌هایی است که با خلوص تمام مؤمن است. شخصیت باکستر (اسبی که در قلعه‌ی حیوانات جرج اورول) بود می‌تواند تا حدی شخصیت پدرم را نشان دهد. پدرم کسی است که هرکه او را می‌شناسد از بزرگ و کوچک و با دین و بی‌دین، از او و اخلاقیاتش تعریف می‌کنند
و تنها مذهبی‌ای است که کل فامیل او را دوست دارند و نهایت احترام را به او می‌گذارند. پدرم -همین سپاهی مذهبی سنتی- ،کسی است که در جامعه‌ای که حکومت در دست سپاه است، سه فرزندش بیکار هستند.
ما بچه سپاهی‌های آتئیست، چوب دو سر نجس بودیم. از آن‌طرف مطرود خانواده بودیم و از این‌طرف هم مطرود جامعه.
هم من و هم خواهرم را بارها آقایان گشت امنیت اجتماعی گرفتند، هردو در دانشگاه به‌خاطر شرکت در تحصن‌ها ستاره‌داریم.
از شروع انقلاب مهسا جزو اولین نفرات تجمع شهرمان بودم و بارها شال سوزاندم و بارها بدون حجاب به خیابان رفتیم.
در یکی از تجمعات به طرزی فجیع و تحقیرآمیز لباس شخصی‌ها مرا ربودند و بازداشت کردند و به اطلاعات سپاه بردند، در روز ۱۶ مهر. موبایل به‌‌همراه نداشتم، در کیفم وسایل خرید بود و در نهایت از من عکس گرفتند و اثر انگشت و تعهد با اجبار و تهدید. هیچکس حال مرا نمی‌فهمید که آن لحظه حسم خشم از سرکوبگران بود، ترس از طرد شدن از طرف پدر، نگرانی بابت شکسته شدن پدر و این‌که اصلا پدرم مرا ازآنجا در می‌آورد یا چون موافق نظام است و از دید او من اغتشاشگر بودم می‌گذاشت زندانی‌ام کنند؟!!
بعد از ۶ ساعت انتظار پدرم آمد. تمام بدنم می‌لرزید. پدرم حرف نمیزد. مدت‌ها بین‌مان فقط سکوت بود. من به خانه‌ی دخترخاله ام که روانپزشک است پناه بردم مدتی آنجا تحت درمان و مراقبت قرار گرفتم تا اثر آن وحشت کمتر شد و توانستم به زندگی عادی برگردم.
الآن که می‌نویسم دوباره یادم آمد که چطور مرا کشیدند، دستانم را از بالا و پاهایم را از پایین. لباسم کنار رفته بود، بدنم مشخص بود، تنم کبود شده بود، بعدش حالم بد شد.
ما همچنان انقلابی هستیم و ادامه می‌دهیم حتی با ترس و وحشت، اما وحشت دیگری داریم که چگونه مراقب خانواده‌مان باشیم که مورد خشونت مردم قرار نگیرند. من انقلابیم ولی خانواده‌ی نظامی‌ام را هم بسیار دوست دارم. نمی‌دانم میتوانید درک کنید چه بر من میگذرد؟

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم سمانه:
پدر و مادرم؛ انگار توی یه دنیای دیگه زندگی می‌کنن، شستشوی مغزی به تمام معنا، منبع اطلاعاتشون فقط صدا و سیماست و طرفدار ۱۰۰ درصد حکومت، مذهبی هستن و متحجر. هیچ منفعتی هم از این نظام نبرده‌اند ولی همه‌ی کاستی‌ها رو می پذیرند، همه‌ی حرفاشون رو باور می‌کنن و فقط پابرجا بودن این نظام براشون مهمه ، حتی به قیمت فاصله افتادن بین خودشون و بچه هاشون!

🔹 خانم ن:
پسر دایی‌های من که ایران زندگی نمی‌کنند و متولد آمریکا هستند طرفدار دو آتشه‌ی این رژیم هستند. آنها انسان‌هایی بسیار موفق و در رده‌ی سنی زیر سی سال هستند که در زمان ازدواج فقط به دنبال زن محجبه بودند.
دلیل و منطق ‌شان هم این است که این رژیم چون دشمن آمریکا است پس بهترین است و تمامی نارضایتی مردم به خاطر بازی‌های آمریکاست. حتما سالی یکبار به ایران سفر می‌کنند ولی هیچ زمانی این درد عمیق بین مردم را حس نکرده‌اند.
این رو هم بگم خدمتتون مثل این پسردایی‌های من اینجا خیلی زیاد هستند و همه باهم دوست و رفیق‌اند و جلسات سالانه دارند. در خصوص شیعه و داستان سوریه و فلسطین همه‌چیز برایشان مهمه. یعنی در درجه اول میگن ما مسلمان هستیم بعد ایرانی (که البته ایرانی بودن زیاد هم برای هیچکدام‌شان اهمیتی ندارد چون در جمعشان از هر کشوری هست)

🔹 خانم مهسا:
یکی از اقوام ما زنی‌ست مذهبی، اما ما سالها از این خانوم رفتار بدی ندیدیم تا این‌که رسید به زمان اعتراضات. روزی در خانه‌ی ما بودند شنیدیم که حمایت خودش رو از رهبرش اعلام کرد و دلیلش چی بود؟
زیرا ایشون سید اولاد پیغمبره، فقط همین!
به گفته‌ی ایشون آه سید میگیره و ما بدبخت میشیم. ایشون همسرشون هم سید هستن و ما در تمام مدت زمانی که ایشون ازدواج کرده بودند ندیدیم این آقا سر کار برن و همیشه زن و بچه در وضعیت بدی بودن اما همین خانوم هیچ وقت به شوهرش اعتراض نکرد چرا که آه سید میگیره! راضی هستن زجر بکشن به خاطر خرافات مذهبی.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹️ دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مهسا:
اونایی که منافع دارن که کاملا انگیزه‌شون واضحه؛ اونایی که منافعی ندارن هم میتونم بگم با تمام قوا خودشون رو به حماقت زدن و آنقدر انکار می‌کنند که تو باورم نمیگنجه کسی اینقدر متوجه اطراف نباشه. تمام کشته هارو بی استثنا کشته سازی میدونن! فیلم‌ها رو ادیت شده و سیاه نمایی میدونن!
یک عده هم که مذهبی افراطی و بدون فکرن، میترسن ازین که محدودیت‌ها بره یه وقت همسراشون منحرف شن، دختر پسراشون دل‌شون بره یا نافرمانی کنند!

🔹 خانم ماه‌من:
متعصبن، نمیخوان بپذیرن که چیزی رو که چندین سال برای خودشون مقدس و بی‌عیب شمردن یهو فرو بریزه چون انگار بخشی از وجود خودشون زیر سوال میره.

🔹خانم فهیمه:
چند نفری که من میشناسم نماز میخونن، روزه میگیرن، دروغ هم میگن، تهمت هم راحت میزنن، غیبت هم میکنن. فکرشون اینه که اینا که اعتراض می‌کنن میخوان اسلامو نابود کنن پس هر بلایی حکومت سرشون بیاره حقشونه (اسلامشونم بالا گفتم چجوریه)؛ ارزش‌هاشون همون اسلام بی‌اخلاقیه که دارن و باید به هر قیمتی حفظ بشه، منفعتشونو خبر ندارم.

🔹 خانم محبوبه:
میشناسم. این آدم هنوز توی دنیای خودش زندگی میکنه، همون دورانی که انقلاب کردن و جبهه رفتن، باورشون مثل قبله، قبول دارن که یه عده بی‌کفایتن، ولی هنوز میگن رهبری فرزنداشونم تحت همین شرایط بزرگ شدن. اعتراضات را کار دشمنی می‌دونن که دنبال تجزیه ایرانه و میخواد ایران را ببرد جزو مستعمرات خودشون و معترضین فقط میخان لخت باشن!

🔹 خانم مهدیه:
شخصیت متعصب دارن، انقدر با این شیوه زندگی کردن که حتی فکر تغییر هم به ذهنشون خطور نمیکنه. انگار یه جورایی عادت شده براشون. فکر تغییر و پشت کردن به اینها براشون سخت میاد. ترس از تغییر هست، ترس از این که قبول کنن اشتباه کردن بااین انتخاب، و حالا اگه بخوان انعطاف به خرج بدن و تغییری تو عقاید و این رژیم منتخب شون داشته باشن انگار دارن میگن که راه و روشی که خودشون انتخاب کردن اشتباه بوده، پس ترس از تغییر و اعتراف به اشتباه هست

🔹 آقای حمید:
این خاصیت مغز انسانه. چیزی که سالها براش تقدس داشته، بی عیب و نقص بوده از نظرش، ازش دفاع کرده و قبولش داشته از نظر شرعی و عقلی، حالا نمیتونه با این واقعیت روبرو بشه که همه‌ش دروغ بوده و داشتن گولش میزدن و موفق هم بودن! هرچی میگی خودشو میزنه به اون راه و میگه ساختگیه. در نهایت هم که میبینه واقعیه از بحث فرار میکنه و میره.

🔹 آقای ابوالفضل،:
اول بگم اختلاف نظر هامونو به منزله‌ی مشکل داشتن طرف مقابل ندونین و هر کسی می تونه نظر شخصی بده، نظرشخصی من اینه که وقتی یه نفر به یه چیزی سالها ایمان و اعتقاد داره و ازش دفاع کرده، حالا دین ومذهب باشه، حکومت باشه یا یه شخص خاصی باشه اگر بعد از مدت ها بخواد نظرشو نسبت به اون برعکس کنه پذیرشش براش سخت هست چون چهل و اندی سال داشته حمایت اشتباه می کرده. مسأله‌ی بعد اینه که یکی از راه های ایجاد محبوبیت بین افکار عمومی دشمن‌سازی هست و خیلی‌ها ایمان دارن اگه اینا نباشن داعش و افراد بدتری میان.

🔹 آقای عماد:
حکومت رو به دو قسمت خوب و و بد تقسیم میکنن. قسمت خوب بدنه‌ی اصلی حکومته، اما در عین حال قدرت اجرایی نداره (مثلارهبری!)
قسمت بد هم دور و وری‌هان که دزدی میکنن (مثلا دولت قبلی). دیدشون اینجوریه که قسمت خوب حکومت میخواد وضعیتو درست کنه و اسلام ناب محمدی (که اگه درست اجرا بشه ایران بهشت میشه) رو به اجرا بگذاره ولی قسمت بد و دشمن های خارجی نمیگذارن.

🔹 آقای محمد حسین:
از این افراد متأسفانه کم نیستن اطرافم. ویژگی‌هایی که دارن این موارد هست:
۱- شخصیت های به شدت خشک و تعصبی، به شدت غیر منطقی و دور از اصول عقلانی.
۲- به شدت مقلد و وابسته از نظر فکری. یعنی در نظر بگیرین که کلی باهاشون منطقی بحث کنی و ببینن‌ واقعا جوابی ندارن، تهش میگن ببین من اینا رو نمی‌دونم، ولی حداقلش در این حد می دونم که سردار فلانی و آیت‌الله و علامه فلانی بیشتر سرشون میشه تا ما. اونا تایید کنن‌ یعنی همه چی درسته.
۳-به شدت تکلیف محور. یعنی یه پیش‌فرضی دارن که ما مأمور به وظیفه هستیم نه مأمور به نتیجه! یعنی کار ندارن‌ که بدتر بشه یا بهتر، فقط مهم اینه که وظیفه خودشونو انجام بدن. مثلا من به یکیشون گفتم که سختگیری شما در مسأله‌ی حجاب باعث میشه علاوه بر این که نفرت عمومی ایجاد می‌کنه، امنیت شما هم از بین بره چون شما راه دشمنی با گروه بزرگی از هموطنان خودتون رو باز کردین، اونا هم با دشمنی برخورد میکنن؛ خوبه چی جواب داده باشه؟ گفت ما در این مسیر همه چیو می پذیریم! در واقع فکر میکنن‌ خدا بهشون وحی کرده که این کارا رو انجام بدن.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای میم:
پرسیده بودید آیا در بین اطرافیان شما کسی هست که هنوز طرفدار رژیم سفاک باشه.
بله هست. پدرم چهار تا پسرعمه داشت (همگی فرزندان یک خانواده) که دو تاشون توی جنگ کشته شدند. یکیشون همرزم قاسم سلیمانی بود. عموها و عمه‌های پدرم و خونواده‌هاشون همگی طرفدار رژیم هستند، اما به سه گروه تقسیم میشن:
* گروه اول کسانی هستند که از قِبل رژیم فاسد منافع خرد یا کلان نصیبشون میشه. طبعا سرنگونی رژیم برای اونها با از دست رفتن این منافع همراه هست.
* گروه دوم اما کسانی هستند که یا از قبل رژیم منفعتی نمی‌برند یا منافع جزئی می‌برند. این گروه دوم کسانی هستند که می‌تونیم اونها رو ساده‌لوح یا افراد دچار سوگیری شناختی بدونیم. به نظر من دو عامل هست که باعث این سوگیری میشه: اول مسأله‌ی «هویت‌یابی» با استفاده از نظام اسلامی هست. عمه‌های مجرد پدرم که همگی پرسفون‌تایپ هستند، با هم زندگی می‌کنند و از طریق خیاطی امرار معاش می‌کنند، حاضر نیستند بپذیرند که خواهرزاده‌هاشون که در جنگ کشته شده‌اند و اونها هویت خودشون رو به این خواهرزاده‌های متوفی گره زده‌اند، به خاطر هیچ و پوچ کشته شده‌اند. عامل دوم به نظر من مسأله‌ی «امید» است. امید عامل مهمی برای از کار افتادن تفکر نقادانه است. وقتی کسی به چیزی امیدوار است حاضر نیست شکست خوردن امیدش رو ببینه. به نظر من اونها فکر می‌کنند حکومت جمهوری اسلامی همان حکومت آرمانی موعود در کتب آسمانی اونهاست. سرنگونی این رژیم برای اونها یعنی شکست خوردن امیدی که از کودکی به اونها وعده داده شده بوده. پس ترجیح می‌دهند باور نکنند که این رژیم به شکل ذاتی و سیستماتیک گرفتار فساد است، و امیدوار هستند که در آینده این مشکلات «موقتی» برطرف بشه و اونها بتونند شاهد حکومت آرمانی و موعود خودشون باشند که باهاش کسب هویت کرده‌اند.
* گروه سوم کسانی هستند که میشه اونها رو دو رو یا مزور نامید. برادر همون پسرعمه‌های پدرم که در جنگ کشته شدند به اضافه‌ی خونواده‌ش در بعضی جمع‌ها اعلام برائت از رژیم فاسد می‌کنند، اما از طرف دیگه به خاطر برخی منافع مثل حقوق بازنشستگی جهاد کشاورزی یا استخدام پسرشون در کارخونه‌ی فولاد به واسطه پارتی، در موضع‌گیری خودشون نسبت به حکومت یکرنگ نیستند. به نظر من مشکل اونها نداشتن شجاعت کافی برای دستیابی به منافع جمعی و بلندمدت هست. شاید بشه گفت احساس ناامنی یا ناامیدی باعث میشه شجاعت دست کشیدن از همین خرده منافع رو نداشته باشند.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مریم:
کلاس پنجم بودم، جنگ بود و ما در شهرکی نزدیک شهر ری زندگی میکریم که عرب‌های عراقی رانده شده از عراق و شیعه های دو‌آتیشه‌ی فراری به این شهرک آمده بودند و بغداد کوچکی تشکیل داده بودند. در حال حاضر هم محله‌ی عرب‌ها در این شهرک پابرجاست. در آن سال‌ها با دختری عراقی بسیار مؤدب، زیبا و مذهبی آشنا شدم. چند ماهی بود از عراق گریخته بودند و او درست فارسی بلد نبود و این دوستی تا هم‌اکنون ادامه دارد. خانواده‌ی دوستم بسیار متدین و متشرع هستند. خانواده‌ی من هم در آن زمان مذهبی و سنتی بودند. پدرش در صدا و سیما کار می‌کرد. یادم می‌آید یک سال اعلام روز عید فطر در ایران با روز عید فطر ی که آنها متصور بودند یک روز اختلاف داشت. خانواده‌اش آمدند دنبالش و رفتند خارج شهر تا قبل از ظهر افطار کنند که باز هم اگر شبهه‌ای باشد عمدا روزه خواری نکرده باشند.
خواهرش پزشک شد و خودش دانشجوی الهیات دانشگاه امام صادق که به علت ازدواج و رفتن از تهران مجبور به انصراف شد.
برادرانش در صدا و سیما کار می‌کنند و به لبنان و سوریه مأموریت می‌روند و خواهرش از اعضای حراست بیمارستانی معروف در تهران است. این توضیحات را دادم چون من به دلیل جراح بودن همسرش همیشه فکر می‌کردم که به لحاظ مادی وابسته به نظام نیستند ولی الآن تصورم تغییر کرده است. خودش و خانواده‌ی پدرش و خانواده‌ی همسرش بسیار متول هستند. تمام فرزندانش تحصیل کرده هستند و دقیقا شبیه خودش هستند، هم ظاهر و هم خط فکری شان. همسرش بر اثر کرونا و به دلیل نبودن واکسن فوت شد؛ این ماجرا هم باعث نشد ناکارآمدی رژیم را بپذیرد. خیلی از ناکارآمدی‌های نظام را نفوذ اسرائیل و دشمن میداند. وقتی حرف میزند ؛ یاد دیالوگ‌های ریگی در فیلم وقتی ماه کامل شد می افتم. به همان تندی به همان اندازه متحجرانه.
کرونا که گرفت داروی امام کاظم میخورد با این که تعداد زیادی پزشک در خانواده‌ی نزدیکش وجود دارند. با این‌حال برای لاغر شدن عمل اسلیو انجام داد؛ می‌گوید رژیم گرفتن برایم سخت است. در ماه رمضان شب روز را جابه‌جا می‌کنند یعنی تمام روز را می‌خوابند که گرسنگی و تشنگی اذیت‌شان نکند و من نمی‌دانم فلسفه‌ی روزه از نظر آنها چیست؟! می‌گوید تمام بدبختی ما از علم جدید است و نداشتن عالم‌های دینی. همیشه دولت‌ها را مقصر مشکلات می‌داند و رهبر را سکان دار نظام و ناخدای کشتی که خدمه و سرنشینان آن از فرمان ناخدا سرپیچی می‌کنند و باعث مشکلات کشورهستند. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های زندگی‌شان مسأله‌ی جنسی است که خودش داستانی دارد. آموزش‌هایی که به بچه هایشان در زمان بلوغ و سن تکلیف می‌دهند انگار بیشتر باعث تحریک بچه هایشان میشود. ترس از تحریک شدن بچه های‌شان قبل و بعد از بلوغ و خودارضایی فرزندان‌شان کابوس آنها است. برنامه هایی مثل خرید لباس زیر سکسی و سکس منظم و با برنامه مثل نان شب است. به نیازمندان کمک‌های جمعی خانوادگی با مبالغ بالا و ثابت دارند .مدافع سر سخت رهبر و سیاستهایش و عاشق رائفی پور هستند‌. نظام ایران را به این دلیل که تنها حکومت شیعه در جهان است می پرستند. می‌گوید عمویم در عراق مانده و زیاد زاد و ولد میکند که نسل شیعه زیاد شود.
یکی از ترسهای بزرگ‌شان در صورت نبودن نظام اسلامی، لخت شدن زنان است. زنان را  باعث تحریک مردان و انحراف آنان  میدانند.  سراسر حرفهایشان خطاهای شناختی ، مغلطه و تعصب است. به نظرم روش زندگی آنها با بعضی عقایدشان در تناقض است . یک  بار به او گفتم برو نظریات اندیشمندان و فیلسوفان را بخوان  گفت: نمیخواهم، میترسم روی افکارم تاثیر بگذارد و من آن جا بود که به مفهوم تعصب را کاملا درک کردم. جالب است که می‌گوید من خودم دینم را  انتخاب کرده‌ام و من همیشه یاد نوشته‌‌ی شما می‌افتم  که منابعی  هم که خوانده  است منابع همین نظام است‌ پس انتخابی در کار نیست. دشمن کوروش و فردوسی است. می‌گوید  بزرگترین خیانت را فردوسی به ایرانیان کرد که نگذاشت  عربی زبان رسمی ایران بشود. 
کوروش را شخصیت خیالی ایرانیان میداند. منابع خبری را دنبال میکند که شبیه افکار خودش است. یک روز برای این که به من بگوید منابع خبری من معتبر است گفت من اخبار را از شبکه های عربی دنبال میکنم، به او گفتم بله، از شبکه های عربی که پولش را نظام جمهوری اسلامی میدهد و او سکوت کرد.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹️ دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹️ آقای احمدرضا:
شوربختانه باید پذیرفت که برخورداری از مزایای حکومت امری محدود به گروه کوچکی از مردم کشور نیست و بخش بزرگی از مردم را کمابیش شامل میشود. واقعیت این است که ج.ا. برای افراد مذهبی که هنوز بخش قابل توجهی از جامعه را تشکیل میدهند مزیت‌های آشکار و پنهانی فراهم کرده که چشم پوشی از این مزایا برای شان بسیار سخت و بعضا غیرقابل تصور است.
یکی از دغدغه‌های مهم خانواده‌های مذهبی نحوهٔ تربیت فرزندان است. مزیت‌هایی همچون تدریس دروس دینی در مدارس و دانشگاه‌ها، برنامه‌های دین‌زده‌ی صدا و سیما، سینما و تئاتر کنترل شده، ادبیات سانسور شده، محدودیت‌های اجتماعی همچون ممنوعیت بی‌حجابی، مصرف الکل، روابط مرد و زن، و رقص و موسیقی همه به والدین مذهبی این اجازه را می‌دهد تا فرزندان خود را به زعم خویش همچون خود مذهبی بار آورند. صرف نظر از درستی یا نادرستی تصورشان، آنها بخش بزرگی از وظیفه‌ی تربیتی خود را به دوش حکومت گذاشته‌اند و نمی‌توانند تصور کنند که در نبود چنین امکانات حکومتی، چگونه می‌توانند فرزندان خود را آن‌گونه که می‌خواهند تربیت کنند. فقط کافی است به یاد آوریم که بسیاری از خانواده‌های به‌شدت مذهبی پیش از انقلاب صرفا به همین دلایل مانع از تحصیل فرزندان خود می‌شدند یا آنان را از تماشای تلویزیون یا رفتن به سینما باز می‌داشتند. طرفه آن که بنظر می‌رسد تأکید بسیار حکومت و خانواده‌ها بر همین جنبه‌ها بوده که به واکنش و طغیان نسل جوان انجامیده و آنان را به در‌انداختن طرحی نو واداشته است.
از سوی دیگر برقراری مراسم جشن و عزای مذهبی هم که سابقا بشکل هیئت‌ها و دسته‌جات همراه با وعده‌های غذایی جریان داشت در یکی دو دهه‌ی اخیر اشکال جدیدی به خود گرفته همچون راهپیمایی اربعین و این چیزی است که با قطع کمک‌های دولتی به‌شدت از رونق می‌افتد و بازار این مذهبی‌های مناسکی را از سکه خواهد انداخت.
اینها همه جدا از مزایای خاصی است که به
واسطه‌ی نزدیکی گروهی محدودتر به ارکان قدرت نصیب برخی افراد بظاهر مذهبی می‌شود. بنابراین مزایای مالی و اجتماعی کمابیش شامل همهٔ افراد مذهبی می‌گردد و آنها را به نوعی معتاد به افیون ج.ا. کرده است؛ افیونی که دل کندن از آن آسان نیست!
به‌نظرم تا این قشر مذهبی متوجه نشوند که برخورداری از این مواهب عملا به ضد خود تبدیل شده و موجب ترویج بی‌دینی در نسل جوان میشود، و از دیگر سو مزایای فوق به قیمت اتلاف وسیع سرمایه‌های اقتصادی و انسانی است که فراهم میشود، نمیتوان از آنان انتظار همراهی با جنبش مردمی را داشت.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مریم:
تجربه‌ی من از خواهر بزرگم هست. او اولین فرزند خانواده است. در حال حاضر بالای ۵۰ سال دارد. دوران کودکی و نوجوانی بسیار آشوبگر بود و بقیه‌ی خواهر و برادرها از خشونتش در امان نبودیم، عصبی و تند مزاج بود، با دوستانش سیگار می‌کشید که آن زمان تابو بود. در همان نوجوانی به اجبار و برخلاف میلش ازدواج کرد و در همان دوران کمیته او را با یه پسر گرفت و همسرش از این موضوع باخبر شد و از اون به بعد بهش به لحاظ حجاب و نماز و .. بسیار سخت گرفت و همین باعث زد و خورد و اختلاف بینشون شد. دو سه سال بعد برادر شوهرش که نوجوان بود در جبهه شهید شد و همین خبر تأثیر عمیقی بر خواهرم گذاشت طوری‌که به‌طور کل تغییر موضع داد و تبدیل به یک طرفدار دو آتیشه شد، هر بار طلاهاش و چیزهای با ارزش دیگه رو به جبهه اهدا میکرد و شد یک مذهبی متعصب تمام عیار. از اونجایی که خواهرمه میدونم با این کار کمترین سودی به لحاظ مالی نمی‌بره و حتی مبالغی برای حضور در کلاس‌های آموزشی و اعتقادی هزینه میکنه، رهبر را حضرت خضری میدونه که چشم بسته و بدون پرسش باید ازش اطاعت کرد. در جشن‌های ازدواج خانواده در حد یه حضور و در جشن تولدها  اصلا شرکت نمیکنه که مبادا معصیت کنه. 

🔹 خانم شکیلا:
از نمونه ی این آدم ها در زندگی من، یکی از دایی‌هایم است. خودش با پیوستن به جهاد کشاورزی در دهه‌ی شصت توانست شغلی دست و پا کند. از وقتی که یادم می آید، دایی‌ام را با محاسن و یقه‌ی کیپ و نوحه‌هایی که برای صدای زنگ تلفنش استفاده می‌کرد، به خاطر می‌آورم. چهار فرزند همسن و سال خودم (دهه هفتادی) دارد که واقعا نمی‌فهمم چطور از پس هزینه‌هایشان بر می آید! دایی‌ام مرد خانواده‌اش است، پدری که برای فرزندان خود تلاش می کند اما نه آن‌طور که خیلی هم در تنگنا نباشند! سال‌ها با قناعت و صرفه‌جویی بر این خانواده گذشته است. سال به سال که گذشته دایی‌ام بیشتر از قبل به اصالت و حقانیت حکومت ج.ا اصرار داشته است. عکس‌های خمینی و خامنه‌ای را در خانه‌اش نصب کرده و بدین صورت، موضع خود را به موافق و مخالف نشان می‌دهد. چنان نیست که منافع خاصی گیرش بیاید ولی هیچ طور نمی‌فهمم چرا با دادن این همه هزینه‌ی مالی و روانی، همچنان «مطیع امر رهبری» است! از این گذشته، پسردایی‌ام از نیروهای بسیجی شده که با باتوم و شوکر و بیسیم به خانه می‌آیند و سریع غذا می‌خورند و کارهایشان را می‌کنند که در مقر فلان منتظرشان هستند! خودم شخصا در چهلم کشته شده‌های سال ۹۸ در میدان اصلی شهر او را با لباس‌های نظامی دیدم که تا بن دندان مسلح با چهره‌ای شاد ایستاده بود و خب به نظر نمی‌رسید که مامور باشد و معذور!!!

🔹 خانم راضیه:
من از جمله کسانی بودم که پیش از انتخابات فرمایشی ۱۴۰۰ مدافع جمهوری اسلامی بودم‌. مخالف انقلاب و طرفدار ایدهٔ اصلاحات بودم. به چند دلیل: اول این که انقلاب هزینه مالی و جانی زیادی داره. ثانیا تجربه‌ی بهار عربی نشان داد که هیچ یک از کشورهایی که در خاورمیانه انقلاب کردند در تشکیل یک دموکراسی قابل قبول موفق نبودند و بعضا به شرایطی بدتر از زمان پیش از انقلاب دچار شدند‌. ثالثا در کشورهایی با ایدئولوژی دینی در نبود یک جایگزین مناسب به عنوان حاکم،  امکان شکل‌گیری جنبش‌های موعودگرایانه چون داعش و القاعده بسیار بالاست. بنابراین یک حکومت مقتدر در صورتی که روند اصلاحات را نیز طی کند گزینه‌ای است که به نفع همه است. گرچه انتخابات ۱۴۰۰ نشان داد که حکومت همهٔ راه‌ها را برای اصلاح بسته می خواهد. 

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مینا:
همسرم همچنان از رژیم حمایت می‌کند. این را از خانواده گرفته. اعتقاد به حکومت برایشان چیزی شبیه اعتقاد مذهبی است. جدا شدن از این حکومت در ذهن‌شان مثل گناه است. این‌طور بار آمده‌اند که خوب بودن را درون پارادیم رسمی بودن می‌دانند. به طوری که من فکر می‌کنم اگر الآن شاه حاکم بود، طرفدار سلطنت شاه بودند و از به هم ریختن نظم حاکم می‌ترسیدند. کسانی از این خانواده که مخلصانه طرفدار این رژیم هستند به واقع هیچ نفع اقتصادی یا شغلی از این اعتقادشان نبرده‌اند. بیشترین نفع از دید من آرامش روانی حاصل از اتصال به قدرت حاکم بر جامعه است. مثل بچه‌هایی که به خاطر تربیت خانوادگیشان، در صورتی خود را خوب می‌دانند که حرف گوش کن باشند و روی حرف پدر و مادرشان حرف نزنند. این ویژگی‌ها بخشی از "سنتی بودن" است. سنتی‌ها از متزلزل شدن اصول حاکم می‌ترسند و تداوم زندگی را در تداوم سنت‌ها می‌دانند و گویا مغزشان توان تحلیل با دید از بیرون به موضوعات را ندارد. مغز مدرن تحلیل‌گر ندارند و در درون خود نیاز به دیکتاتور را طلب می‌کنند.

🔹 خانم رؤیا:
یکی از دوستام هست، دوست نزدیک، مذهبیه، نماز و روزه اش قطع نمیشه. اعتقاد داره حکومت اسلامی مناسب مذهبی‌هاست. تو حرفاش میگفت برای من که مذهبی‌ام خیلی ترسناکه که ببینم حکومت اسلامی نباشه؛ جوری که خودش رو تو خطر میدید.
میگه به همون نسبت که شما از زن‌های چادری و مردهای ریش‌دار می‌ترسید که نکنه بلا سرتون بیارن ما هم برعکسشیم. یعنی از بی‌حجاب‌ها میترسن. عاشق رهبره، عکس بک‌گراند گوشیش رهبر رو میذاره، یه وقت هایی هم نازش میده، می‌گه رهبر حرفش درسته، زیر دست‌ها راه غلط میرن. اصلا از ماجراها و اتفاق‌ها خبر نداره. پدرش جانباز اعصاب روانِ نه خیلی حاد، زندگی معمولیش و داره کار میکنه اما قرص مصرف میکنه. عموش هم پاسدار بود که به دست ضد انقلابی‌ها کشته شد. نظرش درباره اتفاقات شش ماه اخیر اینه که رهبر باید باشه و حکومت فقط اسلامی، حالا هر چی میخواد پیش بیاد ، پیش بیاد!

🔹 خانم ز:
سلام وقتتون بخیر منم از تجربه ام میخواستم بگم
ما یه فامیل داریم که مذهبی هستن و وقتی پسرشون تازه وارد نوجوانی میشد به خیال خودشون گفتن بره بسیج بهتر از اینه که بره تو خیابون؛ فرستادنش بسیج بعد چند وقت مادرش میگفت پسرم شست‌و‌شوی مغزی شده هر روز تو اتاقش زیارت عاشورا میذاره گریه میکنه، حالا بعد سال‌ها رفتن به پایگاه بسیج عکس رهبرشون رو زدن وسط خونه شون و کلا شدن طرفدار حکومت سفت و سخت. من تجربه‌ی زیادی دارم از اطرافیانم که حکومت از طریق مذهب ایدئولوژی خودشو روی افراد مذهبی پیاده میکنه و اونا از یه آدم فقط مذهبی تبدیل میشن به طرفداران حکومت. چون اصولا آدم های مذهبی اهل شک کردن نیستن، از طریق کتاب‌های مذهبی و آوردن نمونه و مثال از اون کتاب‌ها این جور افراد رو میکنن طرفدار خودشون. من خیلی از دوستان مذهبیم که هیچ منفعتی از اینا بهشون نمیرسه فقط و فقط بخاطر مذهب سرشون کلاه میره.

🔹 خانم ثریا:
بعضی از همکارانم هستن که با سهمیه پزشک شدن و شاغلن و راحت رزیدنتی قبول شدن، معلومه که دفاع میکنن چون جیره خوارن و بدون این حکومت هیچی نیستن لیاقت نداشتن و به جایگاه خوب و درآمد بالا رسیدن.

🔹 خانم زهرا:
آقای دکتر متأسفانه اقشاری که از این دیکتاتور حمایت می‌کنند شکل‌های مختلفی دارند. مثلا خواهرزاده‌ی احمقم که خرج زندگیش با پدرش هست و خودش تا الآن هیچ زحمتی برای زندگی و امرار معاش و نان نکشیده و درس هم نخونده. مغز خالیش پر شده از خرافات اسلام و تعصبات نظام. گروه‌های دیگه که تحصیلکرده هم هستند از کارمندان و جیره‌خوران نظامند. مثلا یکی‌شون توی زندان اوین کار میکنه که پست هم داره و مردک بیشعور میگه سپیده قلیان رو بیرون کردیم بره دهات پیش پدر و مادرش ولی اون خودش نمی‌خواسته بره! ببنید چه حرف‌هایی میزنن‌، میگه اون سختشه بره دهات ترجیح میده تو زندان باشه و بزرگ بشه برای جوامع بین الملل. یا نرگس محمدی رو میگفت اره می‌خواد تو اوین بمونه که برا خودش رزومه درست کنه. اوایل هم میگفت که این اعتراضات کار آمریکا ست. حالا بهش گفتم پس قبول داری اعتراضات مردمین و کار آمریکا نیست. جواب نمیده. جالبه دخترش رفته بود ترکیه و بدون حجاب بود هی تو اینستاگرامش عکس هم می‌گذاشت. بعد خود این آقا مردم رو به‌خاطر حجاب بازخواست می‌کنه، میگه اینجا قانونه باید گوش کنید.
ولی عده ای هم هستند که اصلا براشون مهم نیست این جریانات چون شکمشون سیره.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم آذر:
یکی از نزدیک ترین خویشاوندانم :
پیشینه‌ی خانواده‌ای که از آنها سخن می‌گویم برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب وقتی عده‌ی زیادی از ملاکان (زمین‌داران) از کشور فرار کردند و باغ و ویلای آنها سهم باغبانی شد که به عنوان سرایدار در آنجا مشغول به کار بود. کارگری روستایی و بیسواد که از صفر به همه چیز رسیده بود خانه باغ ویلا و همه‌ی این اموال را برای تنها پسر خود به جا گذاشت و رفت. پسر، کارمند یکی از ارگان های دولتی شده بود. این پسرکه در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بود و از انقلاب عواید زیادی نصیبش شده بود و ریشه‌های مذهبی داشت حالا وارد ارگانی شده بود که این سبک تفکر و ظاهر باعث عواید و پیشرفت بیشتری میشد. به نظر او رهبر، فرزانه‌ای است که درک او از حد هوش دیگران فراتر است، او شخصی کامل است که متأسفانه اطرافیان او به شدت بد هستند. او معتقد است حتی امام علی هم نتوانسته حکومت بدون عیبی تشکیل دهد چه برسد به رهبر فرزانه. این مرد دارای زن و فرزند است و تمام فرزندان خود را به همین سبک تربیت کرده. حد هوش خانوادگی آنها متوسط و حتی شاید کمی کمتر از متوسط است ولی با همین ایمان بی‌قیدوشرط به رهبر و اعتقاد و التزام به این حکومت زندگی رو به پیشرفتی داشته‌اند و تمام فرزندان خود را با پارتی به شغل های خوب دولتی رسانده است. بی‌سوادی در تمام زمینه‌ها در او و خانواده‌اش موج می‌زند. وقتی به او می‌گوییم محیط زیست ایران تخریب شده و با بحران کم‌آبی مواجه هستیم اصلا درک نمی‌کند و همیشه می‌گوید خدا همه چیز را درست میکند خدا را دست کم گرفته اید؟! هر ایرادی از حکومت و نحوه‌ی مملکت‌داری بگیریم یک نمونه‌ی غیرواقعی روزنامه کیهانی یا واقعی مشابه در یک کشور دیگر می‌آورد و می‌گوید همه جا همین است. او تابه‌حال طعم فقر را نچشیده و معتقد است هرچه دارد از لطف خداست و خدا به هرکس که بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد و تمام مشکلات زیست‌محیطی و اجتماعی و فرهنگی را حل خواهد کرد و اگر مشکلات به مرحلهٔ انفجار برسد امام زمان ظهور خواهد کرد و همه چیز را از صفر تا صد بازسازی میکند و رهبر فرزانه باقی خواهد ماند تا پرچم این کشور را به‌دست امام زمان برساند .
تمام پسران او که صاحب فرزند نیز هستند همین طرز تفکر را دارند و بسیجی فعال و سرباز جان بر کف رهبری و در پست های خوب دولتی هستند و این شیوهٔ تفکر نسل به نسل در این خانواده منتقل شده است. آنها به ماورا و روایات و شرعیات خیلی خیلی بیشتر از بدیهیات ایمان دارند و اگر امر بدیهی را به آنها یادآوری کنی متذکر می‌شوند که این فقط ظاهر امر است و در پس آن چیزی است که شما نمی‌دانید و علم و دانشمندان هنوز به آن نرسیده اند و بعدها کشف خواهد شد.

🔹 خانم آرزو:
من در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده‌ام که دین و اصول آن، برحق بودن نظام، رهبر، شورای نگهبان، مجلس و سایر ارکان چیزی بدیهی است. در کودکی سؤال‌های زیادی در مورد هستی و خدا برایم پیش می‌آمد اما همیشه پدرم میگفت خدا ممنوع کرده ازین چیزها بپرسی، ممنوع کرده در ذات خودش تفکر کنی، این‌ها باعث گمراهی میشود! یا مادرم میگفت دختر بی‌حیا و چشم سفیدی هستی. تنها منبع مطالعاتی که در خانه پیدا می‌شد توضیح المسائل مراجع مختلف و کتب دینی در باب احکام زندگی و ازدواج و آداب‌ نکاح بود! من عاشق خواندن تمام احکام اسلام را از بر شده بودم چون چیزی دیگری در دسترسم نبود. همیشه با پدرم سر احکام بحث داشتم ولی ذات متفکر و پرسشگر کودکی مرا برای سال‌های زیادی خاموش کردند چون فکر می‌کردم گناهکارم. در دانشگاه به کتب فلسفی و روانشناسی دست پیدا کردم، بارها با مخالفت پدرم روبرو شدم که تو که پزشکی می‌خوانی را چه به مطالعه‌ی این کتاب ها؟ چه کسی اینها را به تو معرفی میکند؟ اصولا این افراد فکر میکنند هر عقیده‌ی مخالفی دسیسه‌ی شیطان یا غرب برای دور کردن آنها از صراط مستقیم یا منحرف کردن آنها از تبعیت از رهبری است و نمی‌خواهند آن را اصلا بشنوند، حتی اگر رهبری بیاید در ملاء عام انسان بیگناهی را خودش  شخصا از جمعیت بیرون بکشد و گردن بزند می‌گویند حتما مصلحت بوده. چشم هاشان کور و مغزهاشان شست وشو شده است‌. توانایی تفکر و تحلیل ندارند. هر‌چه تلویزیون بگوید درجا پدر من تکرار می‌کند. آدمی که در اوپیوم (تریاک) و فقر و کثافت خود حل شده و فقط حرف رادیو معارف و چند آخوند را تکرار می‌کند و فکر می‌کند مثل روزهای طلایی عمرش هنوز فیلسوف و آگاه است و خانواده را برای دفاع از حکومت متلاشی کرده است!
به آن سالهای نوجوانی که مدافع دین‌شان و حکومت‌شان بودم که فکر میکنم یادم می‌آید که مغزم روی حالت خودکار بود، نه تحلیل می‌کرد، نه فکر می‌کرد فقط تعصب داشت و همه چیز برایش واضح بود تا مبادا گناه کند.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم آزاده:
۱- من دبیر هنرستان هستم. همکارانی دارم که به شدت از حاکمیت دفاع میکنند. توجیه یک نفرشان این است که با آزاد شدن حجاب اجباری این دخترکان باعث میشوند حاج‌آقا، یعنی همسرشون به زندگی وفادار نمانند وبستر گناه برای مردان فراهم میشه؛ یکی دیگر معتقد است که حجاب اختیاری بسیارخواسته‌ی نازلی است چون در دوره جنگ ما ۲۰۰ هزار شهید داده ایم باید به پاس خون شهدا
حجاب حتما رعایت شود و اشد توبیخ برای بی‌حجاب‌ها لحاظ شود.
۲- خواهرم که مدیر بازنشسته‌ی دبیرستان است و سی سال پیش در دانشگاه تهران با مجتبی خامنه‌ای هم‌دوره بوده معتقد است که مجتبی جوان خوب و محجوبی است. عذربدتر از گناه می آورد که شخص رهبر از مسائل کشور مطلع نیست! وقتی آتش به اختیارهای رهبر رو نمونه می آوریم عنوان می‌کند که این‌ها دوستان نادان حکومت هستند و شمافکر نمی‌کنید که اگر آقا نباشد چطور کشور دچار هرج و مرج می شود.
۳- داماد خواهرم که جوانی کارمند و ۳۹ساله است و شرطش موقع ازدواج چادر سرکردن دخترخانم بوده است، حالا که همسرش تمایل دارد که با مانتو و روسری باشد با الفاظ زشتی همچون فاحشه و... مورد خطاب قرار میدهد. درمدارکش برگه‌ی مهرشده‌ی فعالیت به عنوان نیروی آتش به اختیار دیدیم و درسرکوب ۹۸ و ۹۶ هم احضار میشد. بااین‌که خودش با همکلاسی‌های قدیم خود که اصلا حجاب ندارند مرتب به کوه و دورهمی میرود، وظیفه همسرش را حفظ حجاب کامل، ماندن درمنزل و تنها فرزندآوری و خدمت به همسر می‌داند و خواست زنان امروز را درحد هرزه‌گی پایین می آورد!

🔹 بی‌نام:
پدر من خانواده‌ی مذهبی نداشت. در اطرافش هیچ انسان مذهبی نبود. با مامانم، دختری کاملا غیر مذهبی از یک خانواده‌ی غیرمذهبی ازدواج کرد. انقلاب که شد رنگش عوض شد. در انقلاب شرکت نکرد. جبهه نرفت. هیچ کاری برای این به اصطلاح انقلابشون نکرد. ولی نماز خوند و عضو بسیج شد. چهل و چند ساله مادرمو زجر میده. من تنها دخترش رو زجر میده. پسراش ولی میتونستن هرکاری دلشون بخواد بکنن. این نظام هیچ نفع مالی براش نداشته. در هیچ سمت دولتی نبوده، دلش خواسته ولی نتونسته. ولی تا دلتون بخواد به تمام زنان و دختران این سرزمین برچسب زده. به دختر خودشم زده. اجازه زندگی کردن رو به معنای واقعی کلمه از زن و دخترش گرفته. که هیچ کلمه و جمله‌ای یارای توصیف میزان آسیبی که به ما وارد شده نداره. هیچ ادمی در اطراف و فامیل دوستش ندارن. هرجا بره آدم‌ها دوست دارن برن. اونجا سکوت میشه. خودش میدونه ما دوستش نداریم. ولی با نمایش قدرت ما رو آزار میده.
جالب بود اینجا یکی نوشته بود اون پسر فامیل‌شون تو مهمونیا نمیره ولی مراسم ختم رو میره. واقعا این آدم‌ها مشترکات زیادی با هم دارن. ما همیشه تو مراسمای ختم حضور داریم ولی تو مهمونیا و خوشحالیا اثری از ما وجود نداره. یعنی اصلا شاید کسی دلش نخواد که ما باشیم. هیچی از اسلام، آداب و اخلاق نمیدونه ولی صبح تا شب صدای قرآن خوندنش گوش ما رو توی خونه کر کرده و به جز اون ما اجازه شنیدن هیچ صدایی نداریم.
در تمام این سال‌ها یک جمله مخالف نظرش رو نه شنیده و نه حتی اجازه داده از دهان ما خارج بشه. بدون هیچ اغراقی میگم.
از تمام گشت ارشادی‌ها خوشحاله. بتونه میره بهشون کمک هم میکنه. از تمام ناراحتیای کشورای دیگه خوشحاله. از این‌که آدمایی که میان اعتراض میکنن رو میگیرن خوشحال میشه و میگه باید ادب بشن.
اگر به صورت اتفاقی نظر مخالفی به گوشش برسه اون نظر حتما دروغه. و هرچی تلویزیون بگه درسته. تا زمان روحانی، همه تقصیر دوم خردادیا بود و رییسی فرشته نجاتشون بود. الآن اگر ما تو خونه راجع به گرونی حرف بزنیم ، تنها چیزی که میشه مثلا بهش اشاره کرد و در خلالش یه انتقادی بکنیم، سکوت میکنه و میره دنبال کار خودش. که انگار نشنیده. میتونم صفحه‌ها از جزییات بگم ولی خب لزومی نداره و احتمالا تقاضایی هم براش نیست. برای همین تمام میکنم. من خیلی خیلی فکر کردم که آخه چرا؟! این همه بد بودن چرا؟!
و حقیقتش اینه که با سی و چند سال سن نمیفهمم چرا. تنها توصیفم اینه: یکی شدن هویت این انسانها با چیزی به نام عقایدشون. که اگر روزی کلامی از آن چه گفتن عقب بکشن تمامیت و هویتشون زیر سوال میره.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم نوشین:
همسایه‌ی دیوار به دیوارمون، یک برادر سپاهی داشت که سال‌ها در لبنان و سوریه بود و وقتی بر اثر بیماری فوت کرد، خانواده غمگین بودن که چرا شهید نشد. این خانواده سالی چند بار به زیارت کربلا و ... میرن و پاک و منزه برمیگردن و به امور زندگی میپردازن، همه چیز در ذهن‌شون از صافی ایدئولوژی اسلامی شیعه رد میشه و هرگز به باورهاشون خیانت نمیکنند. باید بگم که خانواده‌ای آروم و مهربونن که مسائل بزرگ رو به کسانی که از دیدگاه خودشون بیشتر میفهمن سپردن و خودشون به روزمرگی و مسئولیت‌های شخصی مشغولن و اتفاقا رضایت کامل از زندگی دارن مگر زمانی‌که آقای خانه مقامش رو در وزارتخانه به جهت تغییر رییس جمهور در زمان روحانی از دست داد و رتبه‌ی شغلیش تنزل پیدا کرد و همین‌طور خانم خانه که معلم علوم دوره‌ی اول دبیرستانه و تحصیلاتش در رشته الهیات رتبه کاریش‌ ارتقا پیدا نکرد و ناچار شد برای ابقا در بخش آموزش دوره دبیرستان تحصیلاتش رو در رشته‌ی مربوطه کامل کنه و این موضوع البته روحش رو آزار داد. به غیر از همهٔ این‌ها آدمهای خوبین که معمولا سرشون تو لاک خودشونه و البته در کمک‌رسانی پیشقدم هستن مگر جایی که برخلاف اعتقاداتشون باشه. وقتی مردم برای اعتراضات شعار میدن بیشتر از همه به کار بردن الفاظ زشت ناراحت‌شون میکنه.

🔹 آقای جواد:
منم از نزدیک در ارتباطم با چند تا از دوستام. خودمم یه مدتی طرفدار نظام بودم. چیزی که برای من اتفاق افتاده بود تحت تأثیر پروپاگاندا و دروغ‌هایی بودم که از خوبی‌ها و ارزش‌هاشون میگفتن. یعنی هر آسیب و آزاری که داره به ما میرسه به خاطر پایبند بودن به ارزش هامون هست و راه درست و هدف ارزشمندی که داریم. دوستای دیگمم تاجایی که من فهمیدم تحت تأثیر همین عوامل بالا هستند ولی این‌که الآن با وجود فیلم‌های کشتار مردم بازم پایبند به نظام هستن، و با این همه سختی معیشتی چرا بازم دفاع میکنن؟ الله اعلم. شاید فکر میکنن این مأموران و مسؤلان تعدادی جاسوس یا فریب‌خورده یا نهایتا خطاکارند و ربطی به کل نظام ندارن و ایشالا همه چی هم درست میشه!

🔹 خانم عاطفه:
کسانی که کورکورانه از مذهب تبعیت می‌کنند و دلایل‌شان هم همان دین‌داری، امنیت و حمله نکردن دشمن به ناموس این کشور است. به حق ناچیز و کمی که جمهوری اسلامی به آن‌ها داده قانع هستن و فکر می‌کنند که آزادی‌خواهان، زیادی‌خواه هستند و از درک این‌که کسی اجازه ندارد آزادی انسان‌ها را سلب کند عاجزند.
تحت تاثیر مذهب‌نمایی، اخبار و رسانه‌های ملی هستند. به شدت ترس و واهمه از آگاهی‌های غیر مذهبی دارند و به هیچ عنوان با شما وارد گفتگو نمی‌شوند و اگر بشوند به چند حدیث و آیه در جواب شما اکتفا می‌کنند.

🔹 خانم شیرین:
کسی که من میشناسم یک دختر شیک و خوش لباس و ورزشکار است که حتی دستی هم بر ساز دارد. اما منبع اطلاعاتشون با ما متفاوته برای همین تحلیل هایی که از جانب اتاق فکر براشون طراحی میشه رو کاملا می‌پذیرند؛ اونم به خاطر داشتن یک برادر کوچک‌تر بسیجی که از بچگی در پایگاه بسیج محل بزرگ شده. من نمی‌گم تمام اطلاعاتی که به ما میرسه درسته، قطعا سوگیری داره، اما اون دقیقا هرچی ما می‌گیم رو با استدلال‌های ضعیف رد می‌کنه و می‌گه شما دارید اشتباه می کنید‌ و منبع اطلاعات‌تون همین شبکه های فلانه. حجاب کامل نداره اما کمی دیندار هست. ما کلی تلاش کردیم که بهش بفهمونیم که رائفی‌پور چه جور آدمیه، البته فکر نکنم آخرش هم قبول کرده باشه.
خیلی با هم دوست هستیم و در مسائل دیگه با هم اشتراک داریم اما متأسفانه یک بسیجی فعال در مغزش داره‌‌‌.

🔹 بی‌نام:
سال گذشته پسرم مهدکودکی می‌رفت که گرداننده‌ش آموزش دیده‌ی دوره‌های آموزشی نوین و غیر مستقیم بود (به‌خاطر همین مهد رو انتخاب کردم البته به نسبت کاری که ارائه میدادند شهریه‌شون هم مناسب بود) ایشون و همکاران‌شون مذهبی بودند و به همین خاطر من با خانوادهای مذهبی-حکومتی آشنا شدم. در یه موقعیتی تو گروه واتس آپ مادران باهاشون وارد بحث شدم. پسرم با یکی از بچه‌ها دوست صمیمی شد منم با مادرش یکم هم صحبت بودم، در کل چیزی که متوجه شدم آدمایی بسیار مذهبی هستند و اکثرا تحت تأثیر رفتارهای عوام فریبانه‌ی رهبرند. زندگی‌های متوسطی داشتند و مشخص بود نفع مالی نمی‌برند ولی دلبسته و حامی نظام بودن و از سیاست های کلی نظام طرفداری میکردند. اکثرا تحصیلات عالیه داشتند و نظرشون این بود که اگر کم و کاستی هم هست به خاطر برخی مسئولین و سیاست های غرب علیه ایرانه. در کل راضی بودند و به نظرشون ایران از خیلی کشورها بهتره حتی کشورهای اروپایی!

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای جیم:
۱- در متن زیر «این‌طرفی‌ها»، طرفداران سقوط حکومت در نظر گرفته شده‌اند و «آن‌طرفی‌ها» مخالفان سقوط حکومت می‌باشند. تقسیم‌بندی جامعه به موافقان و مخالفان حکومت، موضوع را از حالت تحلیلی به حالت حب و بغض و فرقه‌گرایی می‌کشاند.
متن زیر نظرات نویسنده نیست بلکه اطلاعاتی است که از آن طرفی‌ها دارد.
قسمت اول سئوال که پرسیده شده است از آدم‌های آن طرف چه می‌دانید بسیار امیدوارانه است، اما در ادامه که می گویید چه دلایلی دارند که از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما اعتراف کرده به قتل‌های زنجیره‌ای، و کشتن زندانیان کهریزک و صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیما، کاملا خصمانه متهم کرده‌اید و قرار نیست از دنیای دیگری اطلاع پیدا کنید. دیگری از نظر شما هم مشابه آن طرفی‌ها، خصم است.
۲- آدم‌های آن طرف، لزوما مذهبی نیستند. لزوما سنتی هم نیستند. لزوما طرفدار قتل و غارت نیستند.  آدم‌ها بر اساس روایتی که از یک ماجرا دارند قضاوت می کنند. آدم‌های آن طرف، بسیار شبیه آدم‌های این طرف هستند. خبری را می‌پذیرند که با عقایدشان، همخوانی دارد. برای پذیرش خبرها، به اسناد و دلایل نگاه نمی کنند. رسانه خبری متنوع ندارند. همان‌قدر که این طرفی‌ها به صدا و سیما ، اعتماد نمی‌کنند آن‌طرفی‌ها هم به ایران اینترنشنال و من‌وتو و ... اعتماد نمی کنند. اعتماد داشتن به یک رسانه‌ی مقیم لندن، در کشوری که انگلستان را عامل بدبختی‌های تاریخی می‌داند موضوع عجیب و غریبی نیست. (شاید وظیفه‌ی این‌طرفی‌هاست که ثابت کنند در رسانه‌های لندنی حسن نیت وجود دارد)
۳- آدم‌های آن‌طرف، وقایعی که آدم‌های این طرف، فاجعه می‌بینند روایت فاجعه ندارند.
نظر آنها درباره‌ی ان وقایع این است:
* قتل‌های زنجیره‌ای: نفوذ در دستگاه امنیتی از طرف اصلاح طلبان برای تحت فشار گذاشتن حکومت. اعتراف به انجام این جنایت را هم دلیلی بر این مدعا می دانند.
* کشتن زندانیان کهریزک: پدر یکی از کشته‌شدگان کهریزک، هم اکنون نماینده‌ی مجلس است و باور به انجام جنایت حکومتی ندارد. اگر قرار است برای مادر داغدار کیان پیرفلک اعتبار خاص قایل باشیم برای یک پدر داغدار هم باید این اعتبار را بپذیریم.
* کشتن صدها نفر در آبان ۹۸: موضوعی که حکومت به آن معترف بوده است کشته شدن ۲۲۵ نفر بوده است. رقم اعلام شده عفو بین الملل هم ۳۰۴ نفر می‌باشد. تا این جای کار از لفظ صدها تن، استفاده نمی کنند. ضمن این‌که اعتراضات آبان ۹۸، در اعتراض به افزایش قیمت بنزین شروع شد. اقدامی که تقریبا مورد تایید تمام اقتصاددان‌های ایران و جهان بود. تعدادی از کشته‌شدگان این حوادث، اراذل محلات بودند. آتش زدن بانک و پمپ بنزین و غارت مغازه ها هم در آن زمان رخ داد.تصاویری وجود دارد که به افرادی هنگام دنبال کردن پلیس یا وارد شدن به فرمانداری و .... شلیک شده است.
* شلیک به هواپیما مسافربری‌: عمده‌ی آن‌طرفی‌ها هم سکوت یا دروغگویی آن سه روز را محکوم می‌کنند اما در مورد قصد شلیک به هواپیما، روایت‌های دیگری دارند. 
داغ شدن موضوع هواپیما را فرصتی برای این‌طرفی‌ها برای حمله به آن‌طرفی‌ها و جبران حماسه‌ی تشییع جنازه سلیمانی می‌بینند. آن‌ها شلیک به هواپیما را از دریچه‌ی اخلاق منفعت‌گرایانه می‌بینند که فدا شدن عده‌ی کمی برای حفظ جان عده‌ی زیادی، پذیرفته شده است. علت را هک شدن سیستم پدافند کشور می‌بینند که برای حفظ اقتدار نظامی کشور نمی‌شود به آن اعتراف کرد. یا دستپاچگی پدافند کشور در مقابل تهدیدهای ترامپ می بینند.
۴- علاوه بر موارد خاص بالا، کم نیستند افرادی که گمان می‌کنند حکومت قبلی توسط آمریکا سرنگون شد و حالا این حکومت هم چون برای آمریکا کار نمی‌کند دنبال ساقط کردن آن هستند و نفعی در همراهی با سقوط حکومت نمی بینند.
۵- بسیارند افرادی که سرنوشت بهار عربی را اسفناک می‌بینند و از بدتر شدن آینده می‌ترسند. (به مقاله‌ی آقای فرهاد میثمی در مورد بهار عربی رجوع کنید)
۶- کم نیستند افرادی که برای این انقلاب و حکومت، هزینه‌های جانی و بدنی داده‌اند و نمی‌توانند سقوط آن را ببینند همان طور که یکی از دلایل این‌طرفی‌ها، برای بسیاری از اقدامت‌شان که بعضاً غیر منطقی هم هست، هزینه‌های جانی است که پرداخت شده است.
۷- افرادی که منافع مادی دارند در مطالب بالا مدنظر نبوده‌اند. اضافه کردن منافع مادی به بحث، پیچیدگی های بحث را زیاد میکند، ضمن این‌که گسترده بودن فرهنگ ریاکاری، به بسیاری از ما این امکان را می‌دهد که از نظر سیاسی مخالف حکومت باشیم ولی در اقتصاد با حکومت همراهی کنیم. بعضی از مخالفان سرشناس حکومت، درآمد اصلی خودشان را از اعلام مواضع کسب می‌کنند و اگر مخالفت نکنند درآمد نخواهند داشت.
۸- افراد عادی هم هستند که به بخشی از آنها در گفت‌وگوی دکتر سرگلزایی در مورد علت‌های عدم همراهی افراد با انقلاب، اشاره شده است.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.