دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.87K photos
106 videos
174 files
3.35K links
Download Telegram
Forwarded from Cafe sz
اصلا اولش که اینطوری نبود! کسی کاری با خدا و دین و پیغمبر اون یکی نداشت. اتفاقا کنار خدا تور کشیده بودیم و عصر‌ها دور هم والیبال بازی میکردیم. زیر سایه‌ی خدا! زمین کناریش! دلمون هم که میگرفت یه نگاهی میکردیم بهش و آروم میگرفتیم! ننه و بابامونم اگر ناخوش میشدن یه دخیلی میبستیم و دو کلوم باهاش درد و دل میکردیم و شل میشدیم. یه روزی مجتبی اومد و گفت:«من دیگه مسجد نمیرم‌! نه واسه درد و دل و نه واسه والیبال!» گفتم:«چطور؟» گفت:«سید حسن جر میزنه! خدا هم هیچی بهش نمیگه!» گفتم:«چطور مگه؟!» گفت:«توپ رو میزنه به تور! خطا که میشه زیر بار نمیره! میگه من سید اولاد پبغمبرم و اینجا زمین خداست! تو زمین خدا خطای من حساب نیست! بهش میگیم بابا بازی والیبال بین خودمونه، چیکار خدا داری! بهمون میگه کافر! خدا هم هیچی نمیگه!»
راست میگفت! فرداش ابالفضل هم اومد و همین رو گفت. تک تک بچه‌ها بیخیال والیبال میشدن و مسجد خالی و خالی تر میشد. من آخری بودم. اون روز عصری رو هیچ یادم نمیره. من اینور تور بودم و سید اونورش. خطا شد. سید گفت:«حساب نیست!»
گفتم:«سید دست بردار! ندیدی مسجد رو خالی کردی؟ ندیدی از بچه‌هامون هیچ نمونده؟ یادت رفته اون عصر‌هایی رو که مسجد پر بود از صدای ذوق بچه‌ها و بعد بازی، وقت اذون مغرب خیس عرق میشستیم رو به روی خدا عصرونه نون و پنیری رو میزدیم که مادر مجتبی همراهش میکرد و کیفمون کوک میشد! یادت رفته خدا رو که بهمون لبخند میزد؟» اولش ساکت شد و انگاری رفت تو فکر. تردید از صورتش گذشت و سرش رو پایین انداخت. فکر کردم زیر بار رفته که یهو سرش رو بالا آورد و دیدم خون شده صورتش از عصبانیت! داد زد سرم و گفت:«تو کافری!» نگاه کردم به خدا. زیر لبی گفتم:«نمیخوای هیچی بهش بگی؟»
نگفت! از گوشه‌ی زمین گرمکنم رو برداشتم و از در مسجد زدم بیرون! الله و اکبر اول اذون رو که شنیدم دلم لرزید اما برنگشتم! هیچوقت برنگشتم. ننه و بابام هم که ناخوش شدن بهش رو نزدم. آقا جون هم که رفت فاتحه نخوندم! میگن:«تقصیر خدا نیست که! تقصیر سیده.» میگم:«خدا چرا هیچی نگفت؟!»
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
📌 ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»

👁 خانم شکیلا:
بنده مهندس کامپیوتر و شاغل در بخش خصوصی (استارت آپی) 38 ساله هستم و در طول زندگی همه نوع حجابی داشته ام. و الان اعتقادی به حجاب ندارم. با هر حجابی هم که داشتم میزان مزاحمت ها فرقی نمیکرد. اصولا من با این موضوع که حجاب باعث محافظت از بانوان میشود مخالفم و با نظریه ای که قبل تر ها خوانده بودم درباره زنده نگه داشتن شور جنسی از طریق حجاب موافق ترم. به نظر من اینکه حجاب از بانوان محافظت میکند تبلیغات و پروپاگاندای اسلامی است. اصولا در اسلام بحث محافظت از زن مطرح نیست ، موضوع کلی خانواده و فرزند آوری مطرح است و زنده نگه داشتن شور جنسی. یادم نیست این موضوع را اولین بار کی مطالعه کردم اما چیزی که منطقم قبول کرد همین بود. اسلام به زن به عنوان یک دستگاه فرزند آوری نگاه میکند و اگر قوانین اسلامی بررسی شود این نتیجه گیری منطقی به نظر می آید.
همانطور که در تبلیغات دیده میشود که حجاب را به روکش شکلات تشبیه کرده اند، کامل تایید کنندۀ این اندیشه است که بدن زن یک لعبت است که به وقتش باید باز شود وگرنه میل به آن از بین میرود.
در آخر زندگی در دنیای مرد سالار که حتی زنان هم دوست ندارند مستقل باشند خیلی چالش برانگیز است اما ارزشش را دارد که کار درست را انجام دهیم.

👁 آقای امید:
هرچند صحبت من کارشناسانه و دقیق نیست. اما دوست داشتم نظرم رو با شما در میان بگذارم.
صحبت در خصوص خشونت علیه زنان و رابطۀ آن با حجاب اجباری ابعاد مختلفی داره که باید بین صاحبان نظر بحث بشه . اما از نظر من عامی اول باید تفکیکی بین اسلام و حکومت اسلام وجود داشته باشه. هر چند امروز بسیاری از افراد اسلام ابتدایی و حکومت محمد رو شبیه جمهوری اسلامی یا داعش در نظر میگیرند ،اما باید اوضاع تاریخی رو هم در نظر گرفت. این که آیا حکومت اسلامی در دنیای امروز کارآیی دارد یا نه و این که محمد در چهارده قرن پیش به نوعی دیکتاتور حساب میشد یا نه دو رویکرد کاملا جدا از هم هستند.
اگر از حکومت اسلامی بگذریم، قوانین اسلام هم باید در چهارچوب زمانی بررسی شوند که حجاب و نحوه حجاب اعراب آن عصر نیز از این قاعده مستثنا نیست.
اما حجاب امروز ایران و نحوه حجاب زنان در کشورهای مختلف (به نظر بنده) ارتباط خاصی با خشونت علیه زنان ندارد.
اگر همان مثال شیرینی فروشی را داشته باشیم، کسی که از خوردن شیرینی محروم بوده باشد شاید (تاکید میکنم شاید ) اقدام به شکستن شیشۀ شیرینی فروشی جهت دزدیدن شیرینی کند، اما کسی که قبلاً داخل مغازه رفته و از شیرینی ها خورده باشد این کار را انجام نمی‌دهد. شکستن شیشه مغازه در بهترین حالت ارتباط کمی با هوس دارد و این اقدام باید در بستر دیگری بررسی شود.
خشونت علیه زنان نیز ارتباطی با بی حجابی یا حجاب اجباری و اختیاری ندارد . بلکه به شخص خشن باز میگردد که رفتارهای او از نظر شمای روانپزشک بهتر قابل درک است. اگر به متروی تهران سری زده باشید طیف گسترده ای از مردان را می‌بینید که با پوشش ها و جایگاه اجتماعی مختلف اقدام به دست درازی به زنان (چه با حجاب و چه بی حجاب) میکنند. متروی تهران تنها یک نمونه است ، نمایشگاه های شلوغ، راه پیمایی ها، بازار و.‌.. هر مکانی برای این اشخاص به شکل یک امکان است. حال اگر این افراد در جایگاه خاصی قرار بگیرند، مدیر، مسئول، نیروی انتظامی، اپوزیسیون، روحانی، معلم یا هر جای دیگری، به این اقدامات ادامه میدهند.
ایراد اصلی به نظر من توجه اشتباهیست که ما به زنان داریم. بیشتر باید مردان را مورد توجه قرار دهیم که این امر به خاطر فرهنگ تاریخی که داریم بسیار سخت است.
در پایان این وظیفه را بیشتر متوجه شما ، همکارانتان و جامعه شناسان فعال میدانم. هر چند در این قشر هم میتوان نمونه های از این خشونت ها را دید . حکومت ما مسیرش مشخص است و انتظار زیادی نمیتوان از آن داشت. شاید شما بتوانید ما مردان را راهنمایی کنید.
👁 خانم لیلا:
درکانال تلگرامتان عزیزی سوال داشتند وشما از اساتید دعوت کرده بودید که از منظر تخصصی به این پرسش پاسخ دهند البته من نه استادم و نه متخصص اما وقتی پاسخ دکتر آرامش رامطالعه کردم ومتوجه اشارۀ ایشان به دو موضوع عرف و آزاد و راحت بودن افراد در زندگی مدنی و حرفه ای شدم به نظرم آمد دو موضوع را عنوان کنم. اول اینکه سالها پیش کتابی در رابطه با حجاب از دکتر سروش دباغ مطالعه کردم که در آن ایشان پوشاندن موی سرو گردن را موضوعی عرفی عنوان میکند والبته ادلۀ خود را به تفصیل بیان میکندودر نهایت پوشاندن موی سر و گردن را امروز عرف جامعه نمیداند؛ همانطور که در زمان قاجار خانه نشینی زنان در عرف جامعه عین عفاف بود اما سالها بعد این عرف از میان رفت ودر انقلاب ۵۷ که رهبرش یک روحانی بود زنان را دعوت به تظاهرات در کنار مردان میکرد. واما مورد دوم اشارۀ دکتر آرامش به راحتی لباس مرا برآن داشت که تجربۀ زیستۀ خودم را با شما در میان بگذارم. مردمان کُرد با این که اسلام را به عنوان دین قبول کردند ومناسک آن را به جا میاورند اما در پوششان نه اسلام و نه حکومت اسلامی و نه حتی حکومت پهلوی نقشی نداشته. آنان پوششی را انتخاب کردند که هم زیبندۀ انسان باشد، هم در آن راحت و آزاد باشند برای انجام کارهایشان. سر و گردن آزاد است. اغلب روسری برای زیبایی وهماهنگی با لباس استفاده میشود اما اجباری در پوشیدنش نیست. همینطور دستها تا آرنج و مچ پا پوشیده نیست تا راحت باشند در انجام امور روزمره. حتی گاهی اوقات که کارهای دشواری دارند مثل مردان فقط بلوز و شلوار میپوشند نه پیراهن وکسی این را بد نمیداند. مو و گردن زن را جزو زیبایی زنان میدانند و هرگز نشنیدم سروگردن زن، مردی را تحریک کند بلکه حس زیبایی شناختی را در آنان تقویت میکند وعشق ومحبت خلق میکند نه تجاوز و دست درازی. من این حد از پوشش راکه هم شآن انسان را رعایت میکند و عریانی و برهنگی ندارد هم آسایش زن را به دنبال دارد وهم زیباییش را نشان میدهدبسیار دوست دارم چرا که در باور من زن مظهر لطافت و زیبایی و شفقت خداوند در روی زمین است باید دیده شود تا روح زیبا شناختی در ما زنده شود که مایه زندگی و شادیست این باور در ما عشق و شفقت را که پادزهر استبداداست زنده میکندنه خشونت و هرزگی را.
👁خانم یگانه:
در مورد پرسشي كه مطرح كرده بوديد مايلم پاسخ پرسش را در قالب تجربه خودم در ميان بگذارم.
به عنوان زني كه هم پوشش چادر و هم مانتو را در ايران تجربه كرده ام بايد در پاسخ به پرسش شما بگويم خير حجاب براي زنان امنيت ايجاد نميكند. من در خانواده اي مذهبي در ايران بزرگ شده ام. مثل همه دخترهاي ايراني از اول دبستان يعني از سني كه حتي از نظر شرعي حجاب به دختر واجب نيست بايد مانتو و مقنعه تيره يا خاكستري مي پوشيدم. در دوران نوجواني به اجبار خانواده چادر بايد سر مي كردم. اما بالاخره به دليل تنفرم از حجاب و چادر توانستم با خانواده مقابله كنم و چادر را كنار بگذارم. اما هم در دوراني كه چادر سر ميكردم و هم دوراني كه با مانتو بودم (چه بلند چه كوتاه، چه تنگ چه گشاد، چه باآرايش چه بي آرايش) متلكها و حرفهاي ركيكي از جنس مخالف در ايران شنيدم و حركات بسيار زشتي ديدم. اگر هم كنار خيابان منتظر ماشين ايستاده بودم با ماشينهاي شخصي نگه ميداشتند تا سوار شوم در حاليكه مسافركش نبودند. اين خشونتها هم سن و سال وتحصيلات و موقعيت اجتماعي نميشناخته، مردان در هر سني با هر تحصيلات و موقعيت اجتماعي (حتي پزشك متخصص ) به من و امثال من تعرض كرده اند.
هر موقع مورد تعرض كلامي و غيركلامي قرار گرفتم علاوه بر احساس ناراحتي شديد از اتفاق پيش آمده هميشه عذاب وجدان داشتم كه چرا هيچ واكنشي نشان ندادم وهيچ اعتراضي نكردم. جواب مشخص است چون هيچكس به من ياد نداده بود بايد چه كنم. هميشه سوال من اين بوده چطور بايد در اينگونه موارد برخورد كرد آيا بايد با خشونت كلامي و حمله فيزيكي واكنش نشان داد؟ جواب كسي كه متلك ميگويد چيست؟ آيا بايد ساكت ماند؟ اگر برخوردي با فرد صورت نگيرد آيا باعث نميشود كه او با ادامه رفتار غيرانساني خود قرباني بيشتر بگيرد؟
اين خشونت هاي كلامي و تعرض ها روان من و ميليونها زن ايراني را از بچگي تا بزرگسالي تخريب كرده و اين آزار و اذيتها اتفاقا درجامعه اي رخ داده كه حجاب اجباري است. و اتفاقا اين زني كه مورد تعرض واقع شده حجاب داشته است آنهم حجابي كه به قول حكومت اسلامي برتر است. دليل حجاب داشتن براي زنان هم تحريك نكردن مردان عنوان شده است. اما مسئله اينجاست كه زنان هم با ديدن مردان تحريك ميشوند، آيا آقايان حاضرند حجاب چادر و روسري و مانتو داشته باشند تا خانمها تحريك نشوند؟!!! اگر هم مردان با ديدن جنس مخالف با هر پوششي تحريك ميشوند گناه زن چيست؟ چرا يك زن بايد هم برخلاف ميل و نظر خود حجاب داشته باشد، هم بايد بابت اين اجبار و تبعيض بار مالي خريد مانتو و روسري و لباس پوشيده را تحمل كند و هم مورد خشونت جنسي واقع شود و اين عذاب را تا سالها با خود همراه داشته باشد؟
من چند سال خارج از ايران زندگي كردم و حجاب نداشتم. در آن جامعه اي كه حجاب اجباري نبود نه شاهد توقف ماشيني جلوي پاي خودم و خانمي كنار خيابان بودم نه مورد خشونت كلامي يا غير كلامي توسط مرداني كه در آن جامعه بزرگ شده بودند قرار گرفتم. امامورد خشونت همكار يا هموطن ايراني كه در جامعه ايران بزرگ شده بود در آن كشور قرار گرفتم.
مسئله امنيت رواني و جسمي براي زنان به حجاب آنها ربط ندارد بلكه با نحوه تربيت جنس مخالف مرتبط است: در جامعه اي كه احترام به زنان بخاطر انسان بودن به مردان آموزش داده نمي شود، هر دو جنس با فرهنگ سنتي و كليشه هاي مرد سالارانه تربيت مي شوند و برخي مردان حاضر هم نيستند اين رفتارهاي غيرانساني را كنار بگذارند زنان روي آرامش را هيچ وقت نخواهند ديد.
🔴 این گفت و گو با همراهی شما عزیزان ادامه خواهد داشت.
📌 ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»
👁 خانم فریناز:
خانه از پای بست ویران است! در جامعه ای که کودک زیر شش سال متولّی ندارد و خانواده ها ناآگاه ..کودکان از همان ابتدا با تفکیک جنسیتی، تفکر اشتباه جنسیتی و انواع و اقسام اشتباهات تربیتی بزرگ میشوند همانگونه که پدران و مادرانشان بزرگ شده اند...
دکتر جان این یک مسئله عمیق است با ریشه هایی محکم در کودکیهای یک جامعه و به این زودیها قابل حل نیست. خودتان بهتر میدانید فرهنگ سازی راهی است بس طولانی و دشوار و زمانبر.
یه حرف زیبا و درست از یک نقاش دهۀ پنجاهی شنیدم. یه تصویر از الیزابت تیلور گذاشته بود که داشت تو آشپزخونه با وردنه خمیر پهن میکرد و تحلیلش از تصویر خلق شده این بود که میگفت یادمه پدرم و امثال او که مثلا جزو روشنفکران زمان شاه بودند از همسرانشان انتظار داشتند الیزابت تیلور یا مرلین مونرویی باشن که براشون تو آشپزخونونه آشپزی کنه ..
نظر بیشتر دوستان اینه که تو این جامعه مردان ما باید درست بشن و این کاملا صحیحه و این نگاه به زن و ارزش زن ریشه در تربیت خانواده و به خصوص در القای تفکر در زیر شش سال به کودک است؛ ولی این تفکرات اشتباه را چه کسی به کودک القا میکند؟ مااادر! پس دوباره به خود زن بر میگرده...مادری که خودش معترضه ولی به کودک پسرش ناآگاهانه تفکری اشتباه میبخشه...جملاتی از این قبیل را زیاد شنیده ام حتی از مادران معترض: تو مردی...مرد که گریه نمیکنه...ولش کن اون دختره ضعیفه....پسرا خیلی قوی هستن.و.و.و.و .... ما تفکر و ناخودآگاه جمعیمون خرابه و من خودم شاهد بسیاری از مردان مدعی روشنفکری بودم که نگاهشون به زن بر خلاف ادعاهاشون دقیقا شبیه پدرانشون بود و در عمق نگاهشان زن را ضعیفه میپنداشتند... تا حمایتی از نهاد خانواده به خصوص مادر نباشه و تا مادران ما آموزش درست و صحیح نبینن برای تربیت درست فرزند بر طبق فرهنگ کشور خودمون نه بر طبق فرهنگ کشورهای دیگه...و تا ما خودمون را تربیت نکنیم راهی به سوی هیچ اصلاحی نیست و در یک کلام تا آگاهی نباشه امید به هیچ اصلاحی نیست امید به هیچ توسعه ای نیست. پس نتیجه این که تفکر صحیح باعث مصونیت است نه حجاب!
👁 خانم مریم:
در مورد مطلب شما در مورد لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان، که بموقع بود و با نکته سنجی منتشر شد، متاسفم که میبینم نظرات و جواب های هموطنان که از ایمیل های منتشر شده به ما میرسد، مشخص میکند که دوستان به عمیقترین لایۀ هرم خشونت و تبعیض علیه زنان، که چه بسا از جانب خود زنان به خودشان و همجنسان روا داشته می شود توجهی نمی کنند. این گفتمان و شاید طرحوارۀ بی ارزش دانستن وجود زن بدون مفاهیمی چون باکرگی و حیا، فرزندآوری، و حتی تحقیر نقش زن در رابطۀ جنسی که بصورت توهین بکار می رود هنوز شروع به فهمیده شدن نکرده است و شاید مقاومت عمیقی در ناخودآگاه همگی ما برای فهم آن وجود دارد. خشونت حاصل از این گفتمان نه فقط زنان ما، بلکه مردان را در مفاهیمی چون حرام و حلال زادگی و ناموس و آبرو تحت فشار قرار داده و جامعه ای با فرهنگ لغاتی پر از ناسزاهای برهنه و پوچ ساخته است. به شکلی که در جنبش آزادیخواهی هم بر همان آجرهای کج پا میگذاریم و همان مفاهیم و توهین ها در شعارها گنجانده می شود. شاید نسل نو از قسمتی از این مفاهیم و ذهنیت ها رسته باشند، اما این ادبیات پر از زشتی نشان از رسوب فرهنگ زن کشی در خاک ما دارد.
👁 خانم سمیرا:
من هم مثل بسیاری از پاسخ دهندگان به پرسش شما در خانواده ای بسیار مذهبی و مروج دین بزرگ شده ام
به حدی که در اولین روزهای دانشجویی در خوابگاه، شنیدن اینکه کسی نماز نمی‌خواند برایم باور نکردنی بود
اما به نقطه ای رسیدم که فهمیدم و تجربه کردم که بزرگترین اندام جنسی انسان ، مغز انسان هست نه چیز دیگر، تجربه کردم که در همین فرهنگ ایرانی پر از تناقض و فرهنگ و آموزشهای غلط، می توانی یک زن باشی، با هر پوششی میخواهی باشی، شب پهلو به پهلوی مردانی که فقط دوستان و همنوردان تو هستند در کیسه خوابت بخوابی، و هیچ حس جنسی و آزاری را تجربه نکنی و تجربه نکنند.
پس از دیدگاه من امنیت را آموزشها و دیدگاههای ما و ساختار و سیستمی که به مردم پیام میدهد می آورد
نه پوشش زن و مرد. ضمن اینکه استناد به موارد آزار جنسی در کشورهای آزاد دنیا، نمیتواند اثباتی برای رد این فرضیه باشد، چون هیچ چیز مطلق نیست و باید ببینیم به طور نسبی کدام سیستم موفق تر بوده.

🔴 این گفت و گو با همراهی شما عزیزان ادامه خواهد داشت.
📌 ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»
👁 خانم فرزانه:
من فکر میکنم امنیت زن ربطی به حجاب ندارد. چرا که در اصل اون چیزی که اهمیت داره ، تفکر و فرهنگ یک جامعه هست که منجر به امنیت میشه. وقتی در فرهنگی یا بهتر بگم قوانین حاکم بر جامعه‌ای، زن به عنوان شخص شناخته نمیشه و تمام ماهیت زن، در تأمین نیازها و خواستهای مردان معنا پیدا میکنه و ارزش زن به حد اشیا تقلیل داده میشه، امنیت واژه‌ای بی معنا میشه.
در جامعه‌ای که دختر ۸- ۹ساله را به «عقد» مرد ۵۰ ساله وادار میکنن، امنیت چه معنا و مفهومی داره؟
اون دختر تا چه حد از حجاب رو باید رعایت میکرد تا از مورد تجاوز قرار گرفتن با اجازه‌ی پدر و به صورت کاملاً قانونی در امان باشه ؟
👁 خانم گیتی:
ایمیل ها را که می دیدم نکات جالبی را دیدم که وظیفه دانستم آنها را به اشتراک بگذارم :
اغلب زنها در سنین پایین تر و وقتی تجربۀ اجتماعی ندارند ، مورد آزار قرار می گیرند که علت آن کاملاً مشخص است: مهاجم مطمئن است که قربانی خطری برایش ندارد .‌این امر در تمام دنیا مصداق دارد . در واقع قربانی به خاطر آسیب پذیر بودنش انتخاب می شود نه لباسش. حتی هیچ بیمار جنسی هم کنار ساحل شلوغ، به یک زن با مایو دست درازی نمی کند ولی یک دختر چادری در یک کوچۀ تاریک طعمه خوبی برای او است .
حتی در شرایطی مشابه مثل مترو و ... تشخیص زنی که از خود دفاع خواهد کرد و آنکه به دلیل شرم و حیا موضوع را پنهان می کند برای بیماران جنسی بسیار راحت است . تجربۀ شخصی ام نشان می دهد وقتی پوششی مثل چادر داری ، مهاجم فرض را بر این می گذارد که شرم و حیا برای تو مهم تر از اعتراض است پس طعمۀ بهتری هستی. واقعیت آن است که داشتن قوانین محکم‌برای برخورد با مهاجمین، آموزش زنان برای اعتراض، قرار نگرفتن در شرایط ناامن ، داشتن اعتماد به نفس و دفاع از خود، نود و نه درصد درمان است و نوع پوشش شاید یک درصد !
و در پایان آنکه به نظر من وقتی لباسی میپوشی که تفاوت های فیزیکی و فردی ات با دیگر انسانها قابل تشخیص است روابط و پیشنهاد های انسانی را تجربه می کنی اما در پوششهایی که فقط ماده بودنت قابل تشخیص است فقط به خاطر ماده بودن به تو نزدیک می شوند .دختری که یک تی شرت و شلوار جین پوشیده و موهایش را دم‌اسبی بسته ممکن است یک بیمار جنسی را هم حتی به یک ارتباط درازمدت تشویق کند اما دیدن همان دختر در زیر چادر او را به سمت لذت آنی خواهد برد چون در این حالت فراموش کردن وجه انسانی آن زن بسیار راحتتر است .
👁خانم فاطمه:
درادامه مبحث که دوستان مطرح کردند بنظرم چند نکته نیز حائز اهمیت است
۱-اینکه ما مدام فکر میکنیم پوشش مصونیت است چرا همین سوال را درقبال مردان نمیپرسیم؟ آیا بدن نمایی و جلب توجه با اندام و لباس درمردان دیده نمیشود؟ چرا در آنجا این سوال را مطرح نمیکنیم که این بدن نمایی موجب تحریک زن میشود؟ آن سر قضیه را نادیدهم یگیریم. آیا قوۀ جنسی زنان را ناچیز و بی اهمیت میدانیم .که منبعش همان نظام مرد سالارانه است؟ همانطور که زنها دارند به زندگی عادی با توجه به ازادی پوشش مردان ادامه میدهند برای مردان هم همین تصور ممکن است.
گمان نمیرود آمار بالای تجاوز توسط مردان رابطه‌ی علت معلولی با پوشش داشته باشد. بلکه بیشتر با قدرت بدنی و نیروی اعمال زور آنها مربوط است که همه اینها در لوای قانون قابل کنترل است.همانطور که قبل از صنعتی شدن زن جزو نیروی کار مؤثر نبود و مردان به دلیل قدرت عضلانی و یاجنبه های فیزیولوژی دیگر برتری داشتند و باصنعتی شدن این تبعیض حل شد الآن هم با قوانین مناسب این قدرت تعرض درمردان کنترل میگردد.
۲-مساله دیگر ان است که ما با انتخاب ازادی و دموکراسی قرار نیست به مدینه فاضله برسیم. هر انتخابی بهایی هم دارد اما باید دید سود و ضرر آیا باهم قابل قیاس هستند. این که بعضی زنان درجوامع آزاد فقط از جذابیت جنسی برای پیشبرد اهداف استفاده میکنند دلیل نمیشود هزاران مزیت آزادی پوشش را نادیده بگیریم. وقتی ما آزادی بیان را میپذیریم یعنی به ان گروهی که حتی عقاید دینی وخرافی بسیار متحجر دارد هم اجازۀ سخن میدهیم واین بهای آزادی است، اما درقبال چنین چیزهایی سود کلانی از آزادی و دموکراسی نصیبمان میشود.
این که هیچ فالت وخطای در آزادی پوشش وجود ندارد غیر ممکن است ولی درصد مشکلات آن قابل مقایسه با فواید آن نیست. خیل عظیم زنان تحصیلکرده گواه این حقیقت است که سود آزادی بهای بیشتری از نداشتن ان دارد. ما در یک جامعۀ سکولار میبینیم همه نوع قشری ولو یک متحجر براحتی سخن میگوید اما درقبال آن یک متحجر، اجازۀ رشد هزاران آزاداندیش ایجاد شده واین سود کلان موجب میشود ما از معایب دموکراسی چشم بپوشیم.
۳- مسالۀ بعدی مسالۀ تفاوت قانون و فرهنگ است، ما خیلی از امور را نادرست میپنداریم اما لزوما نمیشود عواقب قانونی برای آن درنظرگرفت. رشد اخلاق و فرهنگ باید برخی مسایل را درخود حل کند. نمیشود برای این که من پشت سر دوستم بدگویی کردم به زندان بیفتم. نمیشود چون زنی شروع به جلب نظر جنسی برای میانبر زدن کارها میکند او را مجرم دانست. آنچه در کشور ما اتفاق میافتد این است که امور قانونی و فرهنگی دچار سردرگمی است. اگر پدری کودکش رابکشد مشمول مجازات نمیشود.اما اگر زنی بدن نمایی کند مجرم است. خیلی از مسایل مربوط به پوشش و روابط باید در جریان جامعه و فرهنگ به تعادل برسند و نه با احکام قانونی. همینطور که درکشور های اروپایی شاهد آن هستیم خیل عظیم زنان و گروه ها شروع به کار فرهنگی در زمینه پذیرش اندام ، نپرداختن به جراحی زیبایی و آرایش و پذیرش خود، استقلال و کار مفید درقبال تسلیم و سکس ورکری و امثال ان کردند. به مرور با رشد جامعه خطاهای انتخاب ما هم برطرف میشود . این جریان فرهنگی است که مسئول حل و فصل بعضی امورات است نه مداخلۀ دولت. نمیشود بدخلقی،دروغ،غیبت، و… را در لوای قانون گنجاند. اشتباه درمورد حد پوشش هم همین است. باید صبر کرد تا مسیر رشد دانش و فرهنگ متصدی بعضی امور شود .
👁 آقای معین:
در رابطه با این پست که به نظر من خیلی جای بحث متفاوت داره دوست داشتم که در همین راستا از یه زاویه دید دیگه نگاه کنم .به نظر من ریشۀ همچین پذیرش هایی از این خشونت ها در کنار معترض بودن به خشونت های بزرگ تر شاید نشان دهنده نوعی تضاد فرهنگی در بطن و متن ملت ما باشد ... چیزی که از سیستم آموزشی به خورد ما داده شده و بار ها و بار ها در رسانه ها و پروپاگاندا های ج.ا تکرار میشود تحت عنوان : «فرهنگ ایرانی-اسلامی» مردم ما از یک سو ۱۴۰۰ سال است که مسلمان هستند و خواه ناخواه این عنصر در لایه های عمیق فرهنگ ما ریشه دوانده اما کاری که جمهوری اسلامی در صدد انجام آن است تبدیل کردین این گزاره به هویت «اسلامی» است. در واقع ج.ا در طول تمام این سالها هویت ملی ما را از ما گرفته و در عوض خوراک اسلامی به ما داده اند که سبب بروز یک تضاد فرهنگی در لایه های عمیق روان ما شده . حجاب آنچنان که توسط مسلمانان کشورهای مسلمان دیگر سفت و سخت گرفته میشود در ایران چنین نیست کما اینکه بسیاری از مسلمانان جهان میپرسند که: مردم ایران آنچنان هم حجاب کاملی ندارند پس دقیقا به چه اعتراض دارند؟!
میخواهم به این نکته برسم که حجاب در کشور هایی که اسلام از دل آن فرهنگ بیرون آمده بسیار پذیرفته تر و کامل تر است ... اگر فردی خود را مسلمان بداند باید به حجاب مقید باشد چرا که از احکام این دین است ؛ اگر مردم ما مسلمان هستند پس چرا به همین حجاب نصف و نیمه اعتراض دارند و خواهان آزادی کامل اند؟! به نظر من کل مقولۀ دین اسلام در ستیز با بخش ملی هویت ماست و این تضاد فرهنگی باعث میشود که ما میگوییم مسلمان هستیم اما حجاب چه؟! در واقع اسلامی که به زور و ضرب وارد ساختار فرهنگ ما شده امروزه درحال رفلاکس است ... این نکته که الگو های غربی هم در تسریع این امر نقش دارند قطعا قابل توجه است اما نقش کاتالیزور این واکنش را دارند نه شرایط انجام آن. میخواهم به این مسئله برسم که ما در لایه های عمیق روان خود اسلام را به طور کامل نپذیرفتیم که بخشی از آن حافظه تاریخی ماست ... هویت ماست که هنوز هم جایی در ناخودآگاه جمعی نفس میکشد ... هویتی که تمام تلاش بر آن بود که از ما سلب شود اما مثل این که به یکباره خودش را نشان داد. « زن زندگی آزادی » عملا با اسلام در تضاد است.
زنان در تاریخ ما همیشه نقش پررنگ داشتند و هیچگاه آنقدر خرد شمرده نشده اند که اجازه انتخاب پوشش خود را داشته باشند و زنی که از این حافظه تاریخی و این خاک زاده شود نمی‌تواند این را قبول کند
صدای پوران دخت و آرتمیس و گرد آفرید و ... در یک گوش و فاطمه و زینب و رقیه و ... در گوش دیگر ما در حال گردش است و چیزی که میبینم پس زدن این نوع از ایدئولوژی است. هر چند قریب به ۱۵۰۰ سال طول کشید اما در نهایت این رینگ فرهنگی ایدئولوژی اسلامی را مغلوب کرد
👁 خانم هما:
برای من که یک زن افغانم و دوره سابق طالبان را هم در نوجوانی تجربه کردم، پوشش جزئی از خوی و عادتم شده تا جایی که نمی توانم خود را در کوچه و بازار بی حجاب تصور کنم. پوششم در چند کشور نزدیکی که رفتم تغییر کرده ولی بی حجاب نبودم.
به نظرم از بی حجابی بیشتر، رفتار یک زن در اجتماع جلب توجه می کند. چه بسا یک زن کاملا با حجاب طوری رفتار می کند که سیگنال های جنسی دارد و یک زن بی حجاب آنقدر ساده رفتار می کند که مانع تعرض جنسی به او می شود. شخصا حجابی معتدل را می پسندم و به نظرم در هر جامعه و عرفی پوشش مناسب برای زن زیانی ندارد اما بد حجابی، احتمال آسیب را بالا می برد.
همیشه گفته اند چرا مردان رفتارها و کشش های جنسیشان را مدیریت نمی کنند؟! کاش اینطور شود.
همانقدر که شهوت جنسی در مردان بیشتر از زنان است، غریزه خودنمایی هم در زن شدید است.
و این را در محافل عروسی افغانستان که مردی حضور ندارد، می بینم که همچنان زنان در خودنمایی دقت و کوشش می کنند. اگر زنی نتواند جلوه گری کند، افسرده می شود. او دوست دارد زیبایی اش را ببینند. و هر زنی به شیوه ای این نیاز را رفع می کند. و نمی توان به زنی تعیین تکلیف کرد که چگونه و کجا خودنمایی کند، چون مسئله تعرض و آزاری در میان نیست. کسانی هم که اذیت می شوند، می توانند نگاه نکنند.
👁 آقای ساسان:
در اشتباه بودن اجباری بودن حجاب هیچ جای تردیدی نیست. و اما قصد دارم نظرم رو به عنوان یک مرد درباره تاثیر حجاب و پوشش برای آقایان بیان کنم.
بنده به خاطر شرایط ورزش نیمه حرفه ای، فیزیک نسبتاً ورزیده تری دارم بنابراین ترجیح میدم لباسی بپوشم که پوشیده تر باشد، هرچند پوشیدن لباس بدن نما برای بنده خطر جسمی یا جنسی رو به همراه نداره، اما توجهات زیادتری رو بهم جلب میکنه که به عنوان یک شخص متأهل اون ها رو برای خودم خطرناک میدونم چرا که اکثر خیانت هایی که اطرافم دیدم از همین برخورد های گرم تر و بی محاباتر اغاز شده و البته منظور این نیست که هر برخورد گرمی منجر به خیانت خواهد شد. به نظر بنده نباید افراطی که از طرف حکومت شکل گرفته موجب این بشه که به سمت تفریط بریم و هیچ منفعتی رو در حجاب و نوع پوشش نبینیم، هر چند چنین تفریطی از سمت جامعه ی آزرده خاطر و رنجیده قابل «درک» هست اما قابل «قبول» بودن آن جای بحث دارد.
به هرحال اگر حجاب برای من به عنوان یک مرد اینگونه سودمند باشد که باعث کاهش توجه آن دسته از زنانی می شود که برای آغاز یک رابطه بدون توجه به تاهل طرف مقابل، صرفا به فکر خوش گذرانی و... هستند، بعید میدانم برای بانوان عزیز وطنم که متأسفانه در معرض خطرات بیشتری هستند نیز خالی از فایده باشد.
از طرف دیگر لباس پوشیده تر یا حجاب قرار نیست آزارهای جنسی را به صفر برساند، بلکه شاید بتواند آن را حداقل در برخی از سطوح کاهش دهد.
همچنین عزیزانی که عنوان کردند در گذشته که حجاب داشته اند نیز به اندازه حال حاضر مورد آزار قرار گرفته اند نکته ای که باید در نظر گرفت این است که در گذشته اغلب افراد همان پوشش را داشته اند و عرف همان بوده، ولی اگر همین افراد با پوشش امروزی شان در آن زمان قرار می گرفتند به احتمال زیاد میتوانست موجب آزار بیشتری برایشان شود.
حال اگر بخواهیم افراد متعرض را بررسی کنیم، برخی افراد آنقدر شیطان صفت اند که هیچ پوشش و حجابی مانع مزاحمت آنها نخواهد بود و هر کسی را در هر سن و جنس و شرایطی ممکن است آزار دهند اما عده ای دیگر از این افراد قصدشان از متلک پراکنی ها و شوخی ها و... به امید همراهی طرف مقابل و آغاز کردن رابطه است! غافل از اینکه این حرکات احمقانه صرفا مایۀ مزاحمت است. از این قبیل افراد عده ی زیادی را دیده ام که گمان می کنند افرادی که لباس های پوشیده تر و ساده میپوشند احتمالا اُمُل و مذهبی هستند و احتمال اینکه دوستی با جنس مخالف را بد بدانند نیز بیشتر است. بنابراین بیشتر به سمت کسانی که جلب می شوند که تیپ امروزی و فشن دارند چرا که حدس میزنند اینگونه افراد که به حجاب به عنوان یک معیار مذهبی تقید کمتری دارند، نسبت به سایر موارد منع شده مثل رابطه آزاد با جنس مخالف هم آزادانه تر برخورد کرده و احتمال پایه بودنشان بیشتر است! و البته ظاهر جذاب تر و زیبا تر، باعث جذب بیشتر این افراد هم خواهد شد، و صد البته که از طرف دیگر حتی پوشیه و نقاب هم نمی تواند به طور کامل مانع همه انها شود! در پایان حرف بنده این است که نوع و میزان پوشش به هیچ عنوان همه چیز نیست، ولی همچنین نمیتوان تاثیر ان را نادیده گرفت و آن را خالی از فایده دانست.

🔴 این گفت و گو با همراهی شما عزیزان ادامه خواهد داشت.
📌 ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»

👁 خانم مریم:
شعار انقلاب زنان ایران ( هیز تویی هرزه تویی، زن آزاده منم ) نشانۀ سالها تحقیر، تنبیه و نگاه جنسیت زده به زن ایرانی است. نگاه بی ارزشی که در آن، زن فقط برای نیازهای مردان موجودیت پیدا میکند. زن ایرانی از نگاه مردان و مدیریت جامعۀ اسلامی موجودی است که سبب تحریک و به گناه آلوده شدن مردان می‌شود . زن ایرانی چون خانه ، ماشین و ....جزئی از دارایی مردان بشمار میرود .من نمیدانم این پوشش برای مهار شهوت مردان است و یا نماد میوه ممنوعه و عامل تحریک کننده مردان؟ که البته به دوّمی بیشتر اعتقاد دارم .
از نظر بنده حجاب هرگز باعث مصونیت زنان در برابر تجاوز مردان به هر شکلش نمی‌شود .
فقط اگاهی دختران و قانون صحیح است که باعث ایجاد امنیت برای زنان خواهد شد زیرا تقریباً تمام دختران و حتی زنان از دست درازی مردان با شکلهای مختلف در مکان های عمومی و بخصوص در تاکسی خاطرات تلخی دارند .
👁 خانم محبوبه:
دررابطه با پرسش شما در کانال باید عرض کنم که از دید من بستگی دارد به کنترل های درونی و بیرونی در جامعۀ هدف ما. جامعه ای مثل ایران تقریبا هردو مورد دچار مشکلاتی است بنابراین به نظر میرسد که دیگر موضوع ما اصلا حجاب نیست. درمجموع هرگونه فشار و کنترل بیش از حد بیرونی برای جامعه ای آگاه، نتیجه عکس خواهد داشت و بنظر میرسد که مجموع آگاهی و خردجمعی درجامعه ما آنقدر بالا رفته که دیگر کنترل بیرونی پاسخگو نباشد. درحالت عادی و شخصاً در شرایط پیشین جامعه، نوع پوشش را بعلاوۀ نوع برخورد یعنی جدی بودن در ارتباط با جنس دیگر، در حفاظت ازخودم موثر میدیدم؛ اما همچنان تاکید میکنم که این یک انتخاب شخصی بود.
👁 خانم هما (ایمیل دوم):
زنانی هستند برای این که در نزد مردان لوند و خوشایند دیده شوند، عقلانی رفتار نمی کنند و فکر می کنند هر چه شوخ تر و بی پرواتر باشند برای مردان جذاب تر هستند. دیده ام زنانی را که مطالعه و اندیشیدن را نوعی آسیب به پوست و مویشان می دانند و می گویند: «زیاد فکر نکن خراب میشی!»
در مقابل مردانی هستند که گمان می کنند هر چه bad boy باشند، یعنی خشن تر و تنوع طلب تر یا به قولی دختر بازتر جذابتر خواهند بود.
باسن بزرگ زن و عضلانی بودن مرد از نگاه بایولوژیک و غریزی جذابیت جنسی است برای همین نظام سرمایه داری با هدایت و تحریک غرایز ما با رسانه و سوشیال مدیا برده داری مدرنی را رونق بخشیده است که در آن زنان به دلیل سابقه و تجربۀ دیرینه ای که از برده بودن دارند، گرفتارِ اسارت و حقارتِ تغییرِ شکل داده شدۀِ دیگری هستند و تبدیل به عروسک های پروتزیِ نظام سرمایه داری شدند که آنها را مانند توپ به هر سمت که منافعش باشد شوت می کند و آنقدر زن را استثمار می کند تا در میانِ تفاله هایِ صنعت سکس و مصرف گرایی و جراحیِ زیبایی گوهرِ انسانی خود را این بار به گونه ای دیگر ببازد.
عشق، ایمان، امید، مهربانی، شعور، خرد، نوع دوستی، شجاعت... احساساتِ متعالی و رشد یافته انسانی اند که جنسیت پذیر نیستند. مهر ورزی برای مرد و خرد ورزی برای زن فضیلت است نه عیب. اوریانا فالاچی با چه ظرافتی زنان را به عقلانیت تحریک می کند: « هزاران سال، از بدن های ما سوء استفاده کرده اید و هیچ چیز به ما نداده اید. سالهاست که سکوت کردن را بر ما تحمیل کرده اید و از ما انتظار مادر بودن دارید.
می گویید که عضلات شما را نداریم و سپس از ما برای برق انداختن کفش هایتان بهره کشی می کنید.
می گویید که مغز شما را نداریم ولی از هوشِ ما برای مدیریت خانه بهره کشی می کنید.
تنها چیزی که شما در یک زن می بینید، یک رحم و دو تخمدان است، نه یک مغز.»
🔴 این گفت و گو با همراهی شما عزیزان ادامه خواهد داشت.
#مقاله
#نقصهای_فردی_و_مسئولیت_اجتماعی

همه ما انسان‌ها نقص هایی داریم. برخی از این نقص‌ها جسمانی هستند، برخی روانی و برخی اخلاقی.
لازم است هر فردی این «پاشنه آشیل» یا «چشم اسفندیار» خود را بشناسد تا از آن سوراخ بارها گزیده نشود اما بعضی افراد آگاهی به این پاشنه آشیل در خودشان یا دیگران را تبدیل به مانعی می‌کنند در برابر کنش اجتماعی. گویا این افراد اعتقاد دارند که تنها افراد کامل و بی‌نقص دارای مسئولیت اصلاح و ارتقاء اجتماع هستند! اما من باور دارم که رشد روانی و مشارکت اجتماعی جدایی‌ناپذیر و در‌هم‌تنیده‌اند. معتکف صومعه سکوت شدن با این توجیه که من تا خود را تزکیه نکرده‌ام حق ندارم به دیگران اعتراض کنم همان‌قدر آسیب‌رسان است که غرق شدن در رودخانه پرتلاطم فعالیت سیاسی و اجتماعی با این توجیه که در این شرایط فرصتی برای خودسازی معنوی و درمان روان‌شناختی نیست.
«اینیاتسیو سیلونه» نویسنده مبارز ایتالیایی در کتاب «نان و شراب» (با ترجمه محمد قاضی) دو فرد را در مقابل هم می‌نشاند که هر کدام در یکی از این دو آسیب فرو غلطیده است...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#مسئولیت #مسئولیت_اجتماعی‌
#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
📌 ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»

👁 خانم شکوفه:
⁃ لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان باورهای عمیق راجع به زنی است که عقلش نصف عقل مرد است، دیه اش نصف دیۀ مردۀ ارثیه اش نصف ارث برادرش و تعبیر خواب هایش چپ (کج) است!
⁃ لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان، فرهنگ خانواده ای است که به تحصیل و آیندۀ پسر خانواده بها می‌دهد، مدرسۀ غیر انتفاعی و کلاس کنکور و دانشگاه را حق مسلم پسر می داند اما سهم دختر خانواده رفتن به خانۀ بخت در دوران نوجوانی است بدون اینکه او بتواند نظرش را بگوید!
⁃ لایۀ عمیق تر خشونت علیه زنان، همسری ست که زنش را فقط یک خدمتکار خانواده و پرستار و دایۀ فرزندانش میداند، شوهری که از تحصیل و پیشرفت زنش وحشت دارد، او را در چهارچوب خانه میخواهد، از دیده شدن استعدادهایش جلوگیری می‌کند، از استقلال مالی زنش میترسد و نام این ها همه را «حفاظت » از زن و زندگی خانوادگی می گذارد!
⁃ لایۀ عمیق تر خشونت علیه زنان خانواده ای است که اصرار برای تعیین جنسیت (sex selection ) پسر دارند و به دختران خانواده القا می‌کنند که جنس پسر برتر است و دخترها برای خانواده با ارزش و کافی نیستند
⁃ لایۀ عمیق تر خشونت علیه زن، مادر شوهر یا پدر شوهری است که عروسش را به چشم پرستار و مراقب پسرش و آورندۀ نسل بعدی برای خانواده اش میداند.
-لایۀ عمیق تر خشونت علیه زن آن زنی است که خودش را جنس دوم میداند و (هویت )و وجودش را در کنار یک مرد چه همسر چه پدر چه برادر و چه پسر تعریف می‌کند
-لایۀ عمیق تر خشونت علیه زنان زنی است که از زنانگی خودش برای پیشبرد اهدافش استفاده می‌کند بجای آنکه قابلیت هایش را آشکار کند
-لایۀ عمیق تر خشونت علیه زنان زنی است که برای اثبات خودش جنگ پنهان بر علیه زنان دیگر در ذهن میپروراند و هنوز خودش را اسیر سنتهای خانواده همسر و جاری می‌کند
-لایۀ عمیق تر خشونت علیه زن تربیت خانواده ایست که برای پسر آزادی مطلق در پوشش و رابطه های متعدد و برای دختر خانواده بریدن سر به همراه دارد
-لایۀ عمیق تر خشونت علیه زن داشتن دیدگاه جنسیتی و ابژه ی جنسی بودن به زن است، باور به این که غریزۀ جنسی مال مرد و برای مرد است وزن تنها برآورندۀ نیاز مرد است
-لایۀ عمیق تر خشونت علیه زن آن زنی است که برای امنیت خیالی و پوشالی ، اسیر زندگی خانوادگی بدون عشق و احترام و صمیمیت می‌شود

👁 خانم گیتی:
حقیقت امر آنست که وقتی به لایه های عمیق ذهنمان رجوع کنیم می فهمیم که اصلاً معلوم نیست دعوا بر سر چیست ؟ منظور از حجاب دقیقاً چیست ؟ باحجاب یعنی چادری ؟ یا بی حجاب یعنی لخت ِ مادرزاد ؟ آنها که در این میانه هستند چه هستند؟ رفرانس ما برای تعریف حجاب ولو از نوع اسلامی اش کدام است ؟ برخلاف بیشتر مخالفان حجاب ِ سر و دست و پا ( این عبارتی است که برای تعریف خودم ساخته ام ) من به عنوان یک محقق بیشتر قرآن را خوانده ام ، آن هم به زبان عربی و آن هم با تفسیر های فراوان . در کل قرآن دو آیه مستقیماً به حجاب اشاره می کنند که در یکی از آنها به زنان پیغمبر توصیه می شود بر و دوش ِ خود را بپوشانند و یا آنچنان پای به زمین نکوبند که آنچه از اندامشان ناپیداست آشکار شود ( سوره نور ) همۀ آن چیزی که چادر و مقنعه و روسری و ... حجاب برای زن نامیده شده است ، نتیجۀ تفسیر اقلیت کمی از علما است .
در کتاب حجاب آقای مطهری و منابع دیگر آمده است که پیش از اسلام اعراب ( چه مرد و چه زن ) اجباری برای پوشاندن عورت خود، حتی ، نداشته اند . استفاده از پوشش ِ سر برای مردان و زنان به دلیل آفتاب و گرد و غبار بوده است . خوب در چنان جامعه ای سعی در آموزش پوشش امری ضروری بوده است .
اما در جامعۀ ایران آن روز با آن سابقۀ پوشش ( ساسانیان و پیش از آن ) چه ؟ در ایران امروز و جاهای دیگر و زمان های دیگر چه ؟
چرا آن آیه که می گوید «در صورتیکه بتوانید عدالت را بین زنان خود رعایت کنید می توانید ، یک ، دو ، سه و چهار زن اختیار کنید» قانون می شود ولی دقیقاً آیۀ بعدی اش که می گوید «ولی نمی توانید» فراموش شده ؟ آن یکی قرآن خداست و این یکی نه ؟
در قرآن آمده که در صورتی که زنان تان نافرمانی کردند می توانید آنها را بزنید . پس چرا زدن زنان در همین کشورمان جرم است و قابل پیگیری از طریق پزشک قانونی ؟ پس حتی اگر ملاک قرآن است می تواند و باید بر اساس زمان تفسیر شود .
هر چه میپرسیم می گویند روحانیون باید تفسیر کنند . چرا یک عده سنی و شیعه و غیر مسلمان و محقق و جرم شناس و روانشناس و ... را دور هم نمی گذارند تا تکلیف ِ سر و ته ِ قوانین روشن شود ؟
به زعم ِ من اشکال از ماست که نپرسیده ایم و نخوانده ایم و نخواسته ایم و چشم بسته سر فرود آورده ایم . درست مثل ِ همه ی برده های تاریخ !

🔴 این گفت و گو با همراهی شما عزیزان ادامه خواهد داشت.
📌 ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»

👁 آقای فرشاد:
در خصوص مطلبی که در مورد حجاب به بحث گذاشته اید میخواهم چند نکته را بگویم.
شبکه های مجازی و وب سایت ها پر است از ترغیب مردان برای صیغه. شبکه هایی که دائما دختران اغلب زیر 30 سال آماده برای بهای کم را برای یک شب یا یک هفته و یا یک ماه معرفی میکنند. میخوام بگم کدام زن یا دختری حاضر است تن فروشی کند بدون آنکه نیاز مالی داشته باشد. این نشان میدهد که جامعه چنان زنان را در فقر و بدبختی نگه داشته که بتواند از آنها بهره جنسی داشته باشد. وقتی درز اخبار تجاوز به دختران کم سن و سال توسط مسئولین حکومتی (مانند آن اتفاقی که در چابهار افتاد) بسیار برای حکومت سخت است که منتشر کننده خبر را مجازات میکند خبر از این میدهد که این بهره جنسی آن چیزیست که بسیاری در رأس امور هستند میخواهند. شعار «هیز توی هرزه تویی زن آزاه منم» اشاره ضمنی به همین موضوع دارد. بنابراین قانون حجاب فقط پوششی برای این تفکر مسموم است که آقایان به امیال بیشرمانه خود برسند. والا در ایران آزاد که حق و حقوق زنان رعایت شود چه نیاز به تن فروشی آنها.

👁 خانم نرگس:
از نظر دموگرافی من دختر ۲۶ ساله پزشک و متاهل هستم که محجبه هستم ولی غیر از اون رو هم تجربه کرده م. من تفاوت برخورد با افراد محجبه و کم حجاب رو به کرات در محیط کار و دانشگاه و غیر اون دیدم، ولی برای منی که پزشکی خونده م آوردن چند مثال ضد و نقیض یا حتی ۱۰ میلیون مورد بدون بررسی آماری هیچ! ارزشی نداره.
در اینجا باید انواع آسیب رو به دو دسته تقسیم کرد:
۱. تعرض جنسی توسط فرد ناشناس
۲. خیانت
در مورد اول باید به کلانتری ها و در مورد دوم به کلینیک های مشاوره مراجعه کرد.
حالا شاید یک عده بگن افراد با حجاب یا بی حجاب کمتر مراجعه میکنند و قابل اطمینان نیست، ولی بهرحال ما باید به مستنداتی تمسک جویی کنیم و به استقرا ناقص اکتفا نکنیم.
برای منِ مذهبی پیش فرض این هست که رعایت حجاب در اجتماع مانع گسترش خیانت و تعرضات جنسی هست. شاید برای یک نفر دیگه پیش فرض عکسش صادق باشه.
حالا باید مطالعات آماری انجام بشه که آیا شیوع انواع فساد با حجاب ارتباط معناداری داره یا نه. حتی میشه مقایسه کرد میزان خیانت یا تجاوز در زمانی که حجاب بیشتر بوده فراوان تر بوده یا زمانی که کمتر بوده.
من مطالعاتی داشتم که پس از نزول آیه حجاب هم در جامعه اسلامی تحت حکومت پیامبر حجاب کامل اجباری نبوده برای همه. ولی حکومت قبیله ای اون زمان با زندگی متمدن ما اصلا قابل مقایسه نیست. بعلاوه اسلام و بخصوص مذهب شیعه باب اجتهاد عقلی(نه نقلی) رو برای همه و همیشه باز گذاشته و هر کس خلاف این بگه ضد اسلام هست.
پیش فرض من این هست که آزادی حجاب شاید اثر منفی مستقیم روی خود فرد نداشته باشه ولی موجب فساد اخلاقی تدریجی جامعه و بی بند و باری زوجین میشه که سست شدن کانون خانواده، قبل از کاهش نرخ باروری، اول روی سلامت روانی افراد خانواده تاثیر می‌ذاره. پس میبینیم این قانون جمهوری اسلامی برای آرامش روانی خود افراد هست نه نگاه به زن بعنوان ماشین جوجه کشی.
فلذا همون‌طور که در دوره کووید می‌گفتیم: «ماسک من از تو دفاع می‌کنه، ماسک تو از من» حجاب من از روان تو مراقبت میکنه، حجاب تو از روان من. موضوع اینه که ما بعنوان انسان هایی بالغ تر از نسل‌های قبل باید از این فردگرایی و منفعت طلبی خارج بشیم و نگاه بلند مدت به جامعه انسانی و سلامت اون داشته باشیم. و در مورد حداقل حدود حجاب لازم (پس از انجام مطالعات آماری) قوانینی وضع کنیم و مثل هر قانون دیگر مجدانه بهش پایبند باشیم و ناقضان رو مجازات کنیم.
در پایان میخواستم همه دوستان رو به مطالعه کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری راهنمایی کنم. خودم هم دیروز این کتاب رو خوندم. اگرچه بی عیب و اشکال نیست اما کتاب خیلی خوبی هست. و مسایلی با ماهیت یکسان اگرچه زمان زیادی گذشته باشه باز هم تازگی خودش رو داره. هر چند چهل سال چیزی نیست اونم در شرایطی که حکومت و زندگی ما تغییر چندانی نکرده.
👁 خانم سارا:
برای من جالب است که تمام پاسخ های ارسالی حول مسئله پوشش و امنیت اجتماعی زنان بود در حالیکه عنوان موضوع لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان بود. البته تعجبی ندارد که آنقدر جامعه درمانده بدیهی ترین حقوق و درگیر آشکارترین نوع خشونت باشد که جایی برای نگاه به لایه های عمیق تر نباشد. ولی من مایل بودم نگاهی به این لایه های عمیق تر خشونت بیاندازم که متأسفانه از طرف همۀ آحاد جامعه اعم از زنان و مردان در اقشار متفاوت فرهنگی و مالی و علمی به زنان وارد می شود. از جمله این که هر اتفاقی که بیافتد اول زنان هستند که مقصر و متهم هستند. یک مثال ساده اگر مردی لاغر باشد می گویند زنش هیچی بهش نمی ده بخوره، چاق باشه می گن زنش به سلامتش نمی رسه. یکی فکر نمی کنه داریم راجع به یک انسان بالغ صحبت می کنیم. بچه ها هر مشکلی داشته باشند درسی، اخلاقی، … مادر است که ‌متهم ردیف اول است. مردی که خیانت می کند مقصر زنش است که نیازهای عاطفی او را برآورده نکرده و در حالت مشابه چنانچه زنی از ازدواج به خاطر عدم برآورده شدنش نیازهای عاطفی اش قانونی و رسمی خارج شود متهم به خودخواهی و عدم گذشت و فداکاری و ... است. مردی به خانواده خودش محبت نمی کند زنش مقصر است. ولی اگر دختری به پدر و‌مادرش نرسد اوست که مقصر است. خلاصه همین که زن باشی متهمی و مقصری آن هم در شرایطی که اختیار ساده ترین و بدیهی ترین کارها مثل سفر به خارج از کشور را نداری، و این یعنی عدم توازن اختیارات و مسئولیت ها.
از خشونت های پنهان تر این که، اگر زنی نتواند در کارهایی که به درست یا غلط منتسب به مردان است مثل کارهای فنی پا به پای مردی عمل کند یا ماهر باشد، کم‌کم مورد تمسخر واقع می شود یا خیلی نرم می گویند عزیزم دست های ظریف شما برای این کارها ساخته نشده، ولش کن تا خراب ترش نکردی، یا وای از شما زنان که عرضۀ هیچ کاری را ندارید، ولی متقابلاً به مردی که مثلا نتواند در سشوار کشیدن مو یا لاک زدن ناخن به زنی کمک کند یا پا به پای زنان عمل کند. نه تنها ایرادی نیست بلکه خیلی هم مرد است! این تمسخرها، جملات حتی نرم و با ظاهری زیبا که حوالۀ زنان می شود مصداق خشونت های پنهان هستند. این لایه های نهان بسیار زیاد هستند و‌ فقط به نمونه هایی اشاره کردم.

👁 خانم نرگس:
گمانم حجاب برای زنان محدودیت آزارنده ایست که مانع نیازهای اساسی قدرت و آزادی است. در واقع به گونه ای مانع پاسخ به همۀ نیازها ست و خلاء سیاهی است که اختلال آفرین است، فقط کم و زیاد دارد و پنهان و آشکار،که درد است و رنج ، امّا مردان نیز نفعی از این سرکوب نمی برند؛ به آنها نیز توهین شده که آنها را موجوداتی احمق و در سیاهچالۀ زمان گیر افتاده دیده اند که هنوز مغز ابتدایی و حیوانی را در سر دارند، آیا مردان ما در طول زمان رشد نکرده اند؟! آیا انتخاب اخلاقی و حفظ اخلاق را نیاموخته اند؟! آیا در کف نیاز اولیه تولید مثلی گیر افتاده اند؟! اگراینطور باشد حداقل باید نگاهی به حیواناتی داشته باشند که انتخابگر هستند و سراغ هر ماده ای نمیروند. اینجا توهین و محدودیت برای زن و مرد اعمال شده. اینجا بوی تعفن طرحواره های کهنه ای میاید که سخن از خامی و نادانی و لایه ای کمتر از حیوانیت دارد. اینجا سخن از دردیست که نه تنها مانع دید درست و رشد و حرکت شده که مرد و زن را تا زیر پای حیوانیت فرو افکنده. این فقط نظر من نیست، فحشا و خیانت و عدم تعهد و بی اعتمادی و بی صداقتی رو به افزایش در جامعه گواه است. همه باید آگاه باشیم که این حرکت برای حمایت از باور رشد در انسان است و مرد و زن هر دو در پی باز پس گرفتن هویت خود هستیم.
👁 خانم الهام:
در زمینۀ بحث حجاب تا جایی که خواندم همه گلایه ها از آزار در سطح شهر و خیابان و تاکسی و ... بوده. کسی از خانوادۀ ناآگاه، قهر مادر، فریاد پدر و دخالت برادر گله ای نداشت. ناهیان منکر من باتوم نداشتند، مکان تأدیب من در خانه ام بود. روان منِ دخترِ عاشق زندگی را به بدتر از کما بردند: زندگی با ترس ، خشم و احساس گناه و حتی مرده ای متحرک. خانه از پای یست ویران است.
👁 خانم مرضیه:
امنیت زنان مبحثی چند ساحتی است و باید از منظرهای مختلف دیده شود و اگر اجازه دهید من در ادامه، از عبارت پوششِ شرعی و عرفی استفاده می‌کنم نه حجاب. اول این که در هر جامعه‌ای حدی از پوششِ عرفی (بنا بر عرف عقلا) که سبب امنیت روانی و سلامت جامعه خواهد بود لازم است اما بیش از آن، یعنی پوشش شرعی خیر. چنانچه می‌بینیم ضرورتِ این پوشش عرفی، در همه‌ی جوامع انسانی ثابت است اما بسته به جغرافیا و فرهنگِ آن جوامع تفاوت‌هایی نیز ملاحظه می‌شود. دوم این که از جهت روانشناختی یک قسمت ماجرا برمی‌گردد به خویشتن‌داری فردی همانطور که آقای دکتر آرامش اشاره کردند و بخشی برمی‌گردد به فرهنگ‌سازی و ایجاد عادت‌های جایگزین در خانواده و مدارس و جامعه که اگر هر کدام از اعضای جامعه خودشان به مظاهرِ این تبعیض‌ها و نابرابری‌ها حساس باشند و خود را در قبال آن مسئول بدانند، کم کم شرایط برای امنیت زنان و البته همۀ جامعه هم فراهم خواهد شد. ازکنش های مدنی برای حذف کلماتِ آدمکشی چون ناموس و غیرت و آبرو و ... گرفته تا حذفِ تبعیض در حق طلاق و حضانت و خروج از کشور و ارث دوبرابر و دیه و ... تا نفقه و مهریه و خلاصه به فراموشی سپردنِ هر کوچک و بزرگی که سبب سوء استفاده از دیگری و تحققِ ظلم و شی‌ء انگاری می‌شود. ولو اینکه هم‌اکنون جزو قوانین کشور باشند اما خودِ خانواده‌ها و همسران که می‌توانند توافقی بین خودشان این تبعیض‌ها را کم‌رنگ کنند و نادیده بینگارند، کما اینکه خوشبختانه برخی این‌کار را می‌کنند. درخانواده‌ها و مدارس و دانشگاه‌ها دختران و پسران را از هم جدا نکنیم و اجازه دهیم هم‌پای هم جلو بیایند و با زنانگی و مردانگی و تفاوت‌ها آشنا شوند و از هم بیاموزند تا کمکی باشد برای برقراری روابطِ مناسب و سالم. نگاه به بدنِ زن را اصلاح کنیم و آن را به مثابه‌ی امری طبیعی ببینیم همچون بدن مردان، نه به مثابه‌ی امری تحریک آمیز و گناه‌آلود (در قرائت دینی) که باید پوشانده شود و یا به مثابه‌ی امری اروتیک و تحریک‌آمیز (در قرائت عرفی) که ناموس می‌شود و باید برآن غیرت ورزید و خون ریخت! نکتۀ بعد در مورد دخالت‌های فراوان و سرک‌کشیدن‌ها در زندگی هم است که مخل امنیت ماست. بخشی از این فرهنگِ مصرف‌گرایی زنان و خود شیء پنداری از همینجا ناشی می‌شود و نیز دامن زدن به مسائل ناموسی و قتل‌های خانوادگی. آیا یکی از ویژگیهای افرادی که در کشورهای توسعه یافته زندگی می‌کنند، سر به کار خویش داشتن نیست؟ از طرفی اگر وضعیت اقتصادی کشور بهتر باشد و حداقل‌های زندگیِ شهروندی به راحتی تأمین شود و نیازهای زیستی و جنسی هم بتوانند در بسترِ مناسبی تأمین شوند؛‌ کمتر شاهد لغزش‌های انسانی خواهیم بود. آنچه بیش از همه مهم است این است که خودِ زنان در نگاه خودشان ارزشمند باشند و خود را و بدن خود را و چهرۀ خود را دوست بدارند و با خود در آشتی باشند. زیبایی دوستیِ خود را به سمتِ آراستگیِ طبیعی سوق دهند نه آرایش‌کردن‌ها و جراحی‌های غیرضروری زیبایی و ... تا آنجا که بدون آرایش بیرون رفتن برای کسانی مساوی نداشتنِ اعتماد به نفس است و اگر کسی اهلِ آرایش نباشد گاهی به معنی نرسیدن به خود، تلقی می‌شود (از طرف خود زنان تا چه رسد به مردان!)
👁‍🗨 ادامۀ مطلب خانم مرضیه ⬆️ : مثلاً آیا نمی‌توان با کمی مراقبت و دقت ناخن‌های طبیعی و بلندی داشت؟ کیست که نداند حجم استفاده از وسایل آرایشی و آمار جراحی‌ها را؟ و کیست که در سفرهای خارجی و یا با دیدن توریست ها یکی از اولین چیزهایی که نظرش را جلب نکرده باشد، صورت‌های بی‌آرایش زنان و دخترانی نباشد که گاه با کک و مک‌های فراوان هم همراه است؟ زنان باید از خود بپرسند آیا این رفتار ما مصداق خود شیء‌پنداری نیست و آیا زمینه‌سازِ سوء استفادۀ دیگران نمی‌شود؟ بالا بردن سطح آگاهی با کتابِ خوب خواندن و خوب کتاب خواندن (با پرورش نگاهِ انتقادی) و نیز تربیت ذائقۀ خود با دیدن تئاتر و فیلم خوب و موسیقیِ فاخر هم خود زمینه‌ساز دغدغه‌های برتر و زیستِ متمدنانه است. تغییر در یک یک ماست که باعث تغییر در جامعه می‌شود. اخلاق مگر جز این است که ما با اختیار خودمان حد و حدودی برای خود در نظر بگیریم که هم از طرفی بتوانیم آزادانه زندگی سالم و دلخواهِ خودمان را داشته باشیم و هم به دیگران کمک کنیم که بتوانند آن‌ها هم آزادانه، در سلامت و امنیت روانی به سر ببرند؟ نکتۀ بعد در مورد دینداران است. آن‌ها باید از خود سؤالات زیادی بپرسند از جمله این که چطور دینداران در جوامعِ آزاد زندگی ‌می‌کنند و به مشکلی هم برنمی‌خورند؟ و اگر قرار بود موی زن آنقدر اروتیک باشد پس چرا هستند مردانی (چه مذهبی و چه غیرمذهبی) که هیچ توجهی به موی زیبای همسر خود نشان نمی‌دهند و اساساً بی‌تفاوت هستند؟ و اگر قرار بر پوشش جذابیت ها بود که صورت زنان جذابتر از موهایشان است و بایسته برای پوشش؟ مسأله اینجاست که از ادیان قرائت‌های مختلفی می‌شود داشت و متأسفانه قرائتِ دینیِ حاکم بر کشور ما از یک‌ طرف انسان را به خدمت دین گرفته و انسانیت و کرامت او را در راهِ آنچه که حقیقتِ دین می‌پندارد، (یا حقیقت دین می‌خواهد) زیر پا می‌گذارد و از طرفی کاری به عقل و تجربۀ جمعی انسان‌ها و اقتضائات زمان حاضر ندارد و چنان‌ که افتد و دانیم هم دین و معنویت دینی را از چشم مردم می‌اندازد و هم مردم را قربانی می‌کند و روبروی هم قرار می‌دهد.
👁 خانم شهربانو:
در خصوص مبحث حجاب که در کانال تلگرامتون مطلب برخی از دوستان رو انعکاس دادید، به نظر با توجه به اکثریت آرا، حجاب مورد نظر حکومت، مصونیت برای خانم ها به بار نمی آورد. من هم به عنوان یک خانم موافقم. ولی جدا از مبحث حجاب، که مدام توپ در زمین برخی از آقایان به عنوان چشم چران و هتاک انداخته میشه و یا در زمین خانم ها با عنوان جلوه گر و نمایشگر، به نظرم باید ریشه ای تر به قضیه نگاه کنیم. چرا این اتفاق ها میفته؟ به قول خانمی که از فردای آزادی نگران بودند که با چه تصاویر و شمایلی جامعه مواجه میشه، باید فکر کنیم همین الآن با حجاب اجباری که در کشور جریان داره، دختران و خانم ها چرا دست به نمایشگری میزنند و چرا مردان عادت به چشم چرانی و مزاحمت دارند. هدف چیه؟ چه افرادی مشتری این برخوردها هستند. من از مبحث اقتصادی میخوام نظرم رو مطرح کنم. زندگی خانواده محور در ایران در حال گذار است و به سمتی داره میره که خانواده به شکل سنتی معنای خودش رو از دست میده. ولی زنان ما هنوز نمیتونند قبول کنند که بار اقتصادی خودشون رو باید قبول کنند و بپذیرند. قبلا اگر خانم ها خانه دار بودند، وظیفه پخت غذا، نظافت، دوخت و دوز و بسیاری از این موارد رو کم و بیش به عهده داشتند، لذا با همین کار بخش زیادی از هزینه های خانوار کم میشد و در واقع فعالیت خدماتی و در نتیجه اقتصادی انجام میشد، ضمن این که وقت زیادی از خانم ها با این قبیل وظایف پر میشد. در حال حاضر انگار برای دخترها ازدواج به معنی اینه که یک آقایی پیدا بشه و فقط خرج بریز و بپاشش رو تامین کنه و لاغیر. غذا از بیرون، پوشاک کامل از بیرون، نظافت بر عهده نظافتچی ها، ... اگر شوهر هم از این اوضاع خسته بشه، چوب مهریه و نفقه بالای سرش هست. اگر توافق بر اینه که این هزینه ها توسط یک آقایی تامین بشه، اوکی، اما اون خانم با وقت زیاد خالی شده چه باید بکنه، به عنوان یک انسان (جدای از جنسیت) خروجی و بازده فردی اون چی میشه؟ یعنی تمام مدت منتظر این باشه که یکی پیدا بشه که هزینه های زندگی اش رو تامین کنه ؟! به عقیدۀ من تا زنان سرزمین مان یاد نگیرند روی پای خود بایستند و مسایلی مثل مهریه و نفقه مطرح باشه و دختران سرزمین ما مدام برای برآورده کردن نیازهای مالی و فردی خودشون متکی به دیگران باشند، یاد نمیگیرند چطور از خودشون مراقبت کنند. یاد نمیگیرند عقیدۀ مستقل داشته باشند، یاد نمیگیرند چطور از ظلم یک مرد رها بشن و یا تعامل انسانی و درست با جنس مقابل برقرار کنند. من از منظر اقتصادی به قضیه نگاه کردم و نظرم رو گفتم و قطعا پارامترهای دیگری هم در رشد فردی افراد دخیله.
👁 خانم نفیسه:
وقتی از لایه های عمیق تر است حرف می‌زنیم منظورمان سطوحی از جسم و ذهن است که قابل دیدن نیستند. مثلا از عوامل ژنتیکی حرف می‌زنیم. چقدر ژنتیک زنان در جوامع گوناگون متفاوت است؟ من به عنوان یک زن ایرانی در ابتدا مادر و پدری دارم که بر تمام ابعاد وجودی من تاثیر گذار بوده اند . مثلا در مورد فوبیا: وقتی مادری از سوسک یا گربه میترسد از کودکی تخم این ترس را در وجود فرزندش می‌کارد. اگر فرزند دختر باشد حق پیروی از این ترس را به خود میدهد، اما اگر پسر باشد چون مرد است جامعه از او انتظار دیگری دارد . تغذیۀ یک مادر چقدر بر فرزند ش تأثیرگذار است؟ تغذیۀ جسمی و روانی، همه انسان ها محصول عوامل محیطی و ژنتیکی هستند. من به عنوان یک زن ایرانی ۳۰ ساله که تنها سفر میروم تجربۀ من نشان دهنده این است که پدر و مادر من مهم ترین عامل تصمیم هایی است که گرفته ام. به یاد دارم اولین باری که تنها سفر کردم شبی تنها در کنار ساحل چادر زده بودم و شاید بیش از ۵۰ نفر می‌پرسیدند نمیترسی؟؟! من جایی با خودم گفتم شاید باید بترسم! از چه؟ از تاریکی؟ از تنهایی؟ نمیدانم اگر مرد بودم هم این سوال را از من میپرسیدند؟!
لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان همین واکنش عمومی جامعه است که یک زن اگر شبیه بقیۀ زنان جامعه نباشد با آن مواجه میشود. توقع الگوهای تکراری و نداشتن حق فردی انسانی قبل از اینکه به جنسیت تو نگاه کنند. زنان مدام در حال مراقبت و محافظت از خود از در برابر مردان هستند. بعضی از پدر و برادر، بعضی از گشت ارشاد و بعضی از گُرگ هایی که در پوست آدم مهربان ظاهر میشوند. این که باید مدام در حال مراقبت از خودت باشی. نمیدانم در همه جای جهان اینگونه است یا نه اما از بین بردن حقوق فردی اولین ویژگی حکوکت های تمامیت خواه است. ما نیازمند حق حقوق فردی هستیم قبل از اینکه مرد یا زن باشیم. تفاوت یک زن و مرد فقط در یک جزء بدن می باشد که کارکرد آن چیز دیگری است. شبیه آن است که به جای این که به امنیت خانه وآشیانه نگاه کنیم به تفاوت قفل و کلید در خانه توجه کنیم، همین قدر احمقانه و پوچ!
👁 آقای مهدی:
پیش از هر چیز به نظر میرسد برخی از دوستان تعریف چندان دقیقی از مدرنیته و سوژگی جنسی در اختیار نداشته باشند که شاید با کمی مطالعه این مشکل برطرف شود. به گمان من از منظر روانشناسی تکاملی ما موجودات زنده چیزی جز ماشین تولیدمثل نیستیم و به همین دلیل تلاش برای سرکوب میل جنسی در ما، چه تحت تأثیر تعالیم سنتی باشد و چه تحت تاثیر تفکراتی که ادعای سنتی نبودن دارند، جنگی است که لزوما از آن شکست خورده برمیگردیم. فراموش نکنیم که امیال سرکوب شده همواره به صورت قویتر و ناهنجارتری بروز پیدا میکنند و هرگز نابود نمیشوند. این مسأله در جامعه ایران به وضوح قابل مشاهده است. لاجرم رویکرد عاقلانه آن است که میل جنسی را به مسیری هدایت کنیم که نه مانع شکل گیری تمدن شود و نه منجر به سرکوب، که خود عاملی در جهت اختلال در زندگی مدنی است.
اما چه چیزی بدن زن را به یک ابژۀ جنسی بدل میکند؟ فارغ از برخی نظریات روانکاوی که ممکن است رابطه سوژگی-ابژگی جنسی مبتنی بر جنسیت را امری اجتناب ناپذیر بدانند، به نظر من مطلق بودن رابطۀ سوژگی-ابژگی جنسی در مردان و زنان در جوامع مختلف متفاوت است، و همین مساله است که سبب تفاوت میزان جنسیت زدگی در این جوامع میشود؛ همین مساله است که سبب شکل گیری حجاب اجباری در ساحت حقوقی در ایران میگردد. در نتیجه، اگر تلاش ما برای جنسیت زدایی از جامعه صرفا محدود به تغییر قوانین و ساحت حقوقی جامعه باشد، با نادیده گرفتن علت و تلاش برای تغییر معلول در حال بازتولید همان سیستم بیمار با شکل و شمایلی جدید هستیم. صدالبته لازم و ضروری است که قوانین هر کشور ضامن امنیت شهروندان آن کشور باشند، اما ما نمیتوانیم ریشه و تنه درختی را که میوه آن را دوست نداریم حفظ کنیم و با بریدن سرشاخه های آن انتظار داشته باشیم که دیگر آن میوه را تولید نکند. به همین دلیل جنسیت زدایی از جامعه ایران مستلزم فعالیت فرهنگی است، نه فقط تغییر قوانین. مراد من از فعالیت فرهنگی به هیچ عنوان تبلیغات و وارد کردن فشار تربیتی به افراد جامعه نیست، بلکه در درجه اول برقراری دیالوگ در ابعاد گسترده، و در درجه دوم کاهش تجمع انرژی از روان افراد از طریق برنامه های فراگیر روان درمانی است تا شهروندان بتوانند از منافعی که امکان کسب کردن آنها را در یک جامعۀ دموکراتیک و سکولار دارند باخبر شوند و آنها را تشخیص دهند.
👁 خانم یا آقای خ:
در گفت‌وگویی که در کانال‌ تلگرامی‌تان پیش کشیده‌اید، برای منْ هم‌آیندی چند مفهوم [«حجاب»، «مردسالاری»، «تجاوز»، «زن» و «غریزه جنسی»] در متن‌های تولید شدهْ قابل توجه بود. هر کدام از این مفاهیم توانایی و ظرفیت قرار گرفتن در مفصل‌بندی‌های دیگری را نیز دارند؛ به طور مثال «حجاب عرفانی» یا «هنر اروتیک» یا «زن و خرد». این مفصل‌بندی صلب‌ و رسوب‌یافتۀ زبانیْ نه تنها نیاز به نقد منفی و سلبی دارد، که هویت‌اش را مدام از رابطه با آن می‌گیرد، بلکه نیازمند خلق مفصل‌بندی‌های دیگری به صورت ایجابی می‌باشد. همان‌طور که در جنبش‌های اخیر ایران مفصل‌بندی «زن، زندگی، آزادی» شکل گرفته است.
همین گفت‌وگو در واقع خلق «مسأله» است و این مسأله‌شدگی امری چنان صلب و رسوب‌یافتهْ نشان می‌دهد که توانایی آفرینش مفصل‌بندی به صورت مثبت و ایجابی وجود دارد. توانایی‌ای که ریشه‌های خویش را نه از خشم، بلکه از دستان آفرینش‌گر زنی می‌گیرد.
👁 خانم سحر:
تبعیض و خشونت علیه زن‌ها در باور خود ما زن‌ها هم نهادینه شده‌ است. این‌که به توانایی‌های خودمون و هم‌جنس‌هامون باور نداریم. این‌که در کنار یک مرد قدرت‌مند و پول‌دار قرار گرفتن برامون افتخار می‌شه. توجه جنس مخالف این‌قدر برامون اهمیت داره که انگار همه‌چیز در شهوت جنسیِ مردانه خلاصه شده و کار دیگری بر روی زمین نیست که به‌آن بپردازیم. از یک طرف، عفت، عصمت، باکره گی، پاک‌دامنی و مادر نمونه بودن و ازطرف دیگر زیبایی چهره و جذابیت اندام و جلب توجه مردانه و... کلاه گشادی‌ست که هم‌چنان بر سر زن‌ها گذاشته می‌شه، از بدو تولد تا روز مرگ. من حقیقتاً عصبانی‌ام. از خشونت‌های خانوادگی، از سکوت و اعتراض نکردن و پذیرفتنِ نگاه‌های تحقیرآمیز، خندیدن به جوک‌های هرز و خشونت‌بار جنسی، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و پوشاندن زخم‌ها و جراحت‌ها، از برای انجام هرکاری اجازه‌گرفتن‌ها و اجازه دادن‌ها و اجازه ندادن‌ها، از فحش‌های جنسیت‌زده. من مسأله دارم، بله دارم. من با پدرهایِ خودشیفتۀ زن‌ستیز مسأله دارم. با مادرهای ذلت‌پذیر و توسری‌خور مساله دارم. با آزار کلامی و جسمی و جنسی در کوچه و خیابان مسأله دارم. با پوشاندن حقیقتی که بر ما می‌رود و رفته مسأله دارم. من با کوچک‌ترین عضو این مجموعه مسأله دارم چه رسد به رأس آن. من با دروغ مسأله دارم. عصیان در وجودم غلیان می‌زند و گاهی این خشم تمام انرژی مرا تخلیه می‌کند.
ادامۀ ایمیل های رسیده دربارۀ یادداشت «لایه های عمیق تر خشونت علیه زنان» و این پرسش که «آیا حجاب نقشی در ایجاد امنیت برای زنان دارد یا نه؟»
🔴 این گفت و گو با همراهی شما عزیزان ادامه خواهد داشت.