#معرفی_کتاب
نام کتاب: #مناره_های_وارونه
نویسنده: #یاسر_فراشاهی_نژاد
ناشر: طرح نو
مرکز پخش: کتابسرای دشتی- ۰۲۱۶۶۴۹۰۶۶۰
«….. ما هم فیلمهای تبلیغاتی تولید میکنیم. هرچه بیشتر میسازیم و بیشتر پول میسازیم. کار ما هنر-صنعت است. اصلا هنر غیرصنعتی به درد لای جرز هم نمیخورد. این را یک منتقد در شبکه چهار میگفت که الان نامش را بهخاطر ندارم.
این وعده را به شما میدهم که خبرهای خوبی در راه است. میخواهم به یاری دوستان یک سریال را کلید بزنیم. بعد از آن هم کارهای سینمایی و شهرت و ثروت و… اما خوب هرچیزی هزینه دارد…یکی باید وقتش را هزینه کند، یکی مثل من پول و اعتبارش را و دیگری… دوستان عزیز؛ همینطور که میدونید من از صفر شروع کردم. از کارگری؛ دنیای ما دنیای پیشرفت است. شرایط برای همه آماده است فقط خودت باید بتونی راهت رو پیدا کنی. من اگه هدف نداشتم و تلاش نمیکردم الان یه کارگر ساده بودم…»
نرگس هنوز با انگشتش ور میرفت. تهمانده برچسب «فروشی» از دستش پاک نمیشد. از یک هفته پیش این سومینبار بود که این حرفها را میشنید. البته دوبار قبل را آقای تهیهکننده پشت تلفن به او گفته بود…
نرگس احساس میکرد آقای «د» این حرفها را به او میزند. نرگس فکر کرد دیگران هم احتمالا میدانند که بیشتر نظر تهیهکننده به نرگس است. احتمالا همه اکنون دارند به نرگس فکر میکنند. به آینده درخشان او در سینما. اگر روزی معروف و محبوب شد شاید بتواند از دست این تهیهکننده هم خلاص شود. و از دست خوابهایی که مدام به سراغش میآمد. این خوابها چون سکانسهای فیلم تبلیغاتی بارها و بارها تکرار میشد. حتی در بیداری؛ حتی وقتی برای لحظهای چشم روی هم میگذاشت. کارگردان تازهکار و تازه فارغالتحصیل از دانشکده هنر، با آن زلفهای درهم و ریشهای مجعّد، مدام کات میداد. نرگس از داخل یک کمپوت هلو بیرون میپرید و آقای «د» با یک لباس رکابی و پشمهایی که مثل سیم ظرفشویی از شانههایش بیرون زده بود، با یک چنگال به نرگس نزدیک میشد و بعد کات…. گویی دیگر به خوابهایی از این دست معتاد شده بود…..
کتاب منارههای وارونه مجموعهای است از چند داستان کوتاه که با شعری سپید گشوده میشوند، سبکی که یاسر فراشاهینژاد از ادبیات کلاسیک ایران به ادبیات مدرن آورده است. بیشتر داستانهای این کتاب حول محور دغدغههای وجودی (اگزیستانسیال) میگردند و محتوایی سورئال دارند. داستانهای «از رؤیا تا رؤیا»، «تا پایان وقت اداری» و «پنجره» از عشق و تنهایی میگویند. ...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #مناره_های_وارونه
نویسنده: #یاسر_فراشاهی_نژاد
ناشر: طرح نو
مرکز پخش: کتابسرای دشتی- ۰۲۱۶۶۴۹۰۶۶۰
«….. ما هم فیلمهای تبلیغاتی تولید میکنیم. هرچه بیشتر میسازیم و بیشتر پول میسازیم. کار ما هنر-صنعت است. اصلا هنر غیرصنعتی به درد لای جرز هم نمیخورد. این را یک منتقد در شبکه چهار میگفت که الان نامش را بهخاطر ندارم.
این وعده را به شما میدهم که خبرهای خوبی در راه است. میخواهم به یاری دوستان یک سریال را کلید بزنیم. بعد از آن هم کارهای سینمایی و شهرت و ثروت و… اما خوب هرچیزی هزینه دارد…یکی باید وقتش را هزینه کند، یکی مثل من پول و اعتبارش را و دیگری… دوستان عزیز؛ همینطور که میدونید من از صفر شروع کردم. از کارگری؛ دنیای ما دنیای پیشرفت است. شرایط برای همه آماده است فقط خودت باید بتونی راهت رو پیدا کنی. من اگه هدف نداشتم و تلاش نمیکردم الان یه کارگر ساده بودم…»
نرگس هنوز با انگشتش ور میرفت. تهمانده برچسب «فروشی» از دستش پاک نمیشد. از یک هفته پیش این سومینبار بود که این حرفها را میشنید. البته دوبار قبل را آقای تهیهکننده پشت تلفن به او گفته بود…
نرگس احساس میکرد آقای «د» این حرفها را به او میزند. نرگس فکر کرد دیگران هم احتمالا میدانند که بیشتر نظر تهیهکننده به نرگس است. احتمالا همه اکنون دارند به نرگس فکر میکنند. به آینده درخشان او در سینما. اگر روزی معروف و محبوب شد شاید بتواند از دست این تهیهکننده هم خلاص شود. و از دست خوابهایی که مدام به سراغش میآمد. این خوابها چون سکانسهای فیلم تبلیغاتی بارها و بارها تکرار میشد. حتی در بیداری؛ حتی وقتی برای لحظهای چشم روی هم میگذاشت. کارگردان تازهکار و تازه فارغالتحصیل از دانشکده هنر، با آن زلفهای درهم و ریشهای مجعّد، مدام کات میداد. نرگس از داخل یک کمپوت هلو بیرون میپرید و آقای «د» با یک لباس رکابی و پشمهایی که مثل سیم ظرفشویی از شانههایش بیرون زده بود، با یک چنگال به نرگس نزدیک میشد و بعد کات…. گویی دیگر به خوابهایی از این دست معتاد شده بود…..
کتاب منارههای وارونه مجموعهای است از چند داستان کوتاه که با شعری سپید گشوده میشوند، سبکی که یاسر فراشاهینژاد از ادبیات کلاسیک ایران به ادبیات مدرن آورده است. بیشتر داستانهای این کتاب حول محور دغدغههای وجودی (اگزیستانسیال) میگردند و محتوایی سورئال دارند. داستانهای «از رؤیا تا رؤیا»، «تا پایان وقت اداری» و «پنجره» از عشق و تنهایی میگویند. ...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صلح_يك_مبارز
«هيچ ويتكنگی مرا كاكا سياه خطاب نمیكند.»
جملهی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليتهای او به عنوان يك قهرمان میگنجد:
به سرعت درك میشود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت میخواهد و قدرت ضربهی آن سهمگين است.
با اينكه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزهی بیخشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
میشد. تكجمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليهی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.
علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگينوزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و میدانست كه حرفش به گوش دنيا میرسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفهایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او میتوانست با شركت در مسابقات نمايشی، دورهی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آنها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامیها بمب بريزم يا آنها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياهپوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار میشود و آنها را از حقوق اوليهی انسانی خود محروم كردهاند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمیروم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط بردهداران سفيد، بر ديگر رنگينپوستان دنيا ادامه پيدا كند.
در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليهی پذيرش امتناع كرد. او میدانست ممكن است به
زندان بيفتد و آيندهی حرفهايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
میخواست الگويی برای ديگران باشد.
علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه میتوانست
بهترين دوران زندگی حرفهای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دستخوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيههای تحريكآميز و نيز تصميمگيریهای بحثانگيز او، جامعهی آمريكا را به چالش كشيد.
ريچارد هريس هنرپيشهی معروف سينما، مقايسهی سادهای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگينوزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به دست آورد.
برگرفته از کتاب کنشهای کوچک ایستادگی
علی محمدی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#صلح_يك_مبارز
«هيچ ويتكنگی مرا كاكا سياه خطاب نمیكند.»
جملهی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليتهای او به عنوان يك قهرمان میگنجد:
به سرعت درك میشود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت میخواهد و قدرت ضربهی آن سهمگين است.
با اينكه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزهی بیخشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
میشد. تكجمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليهی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.
علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگينوزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و میدانست كه حرفش به گوش دنيا میرسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفهایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او میتوانست با شركت در مسابقات نمايشی، دورهی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آنها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامیها بمب بريزم يا آنها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياهپوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار میشود و آنها را از حقوق اوليهی انسانی خود محروم كردهاند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمیروم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط بردهداران سفيد، بر ديگر رنگينپوستان دنيا ادامه پيدا كند.
در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليهی پذيرش امتناع كرد. او میدانست ممكن است به
زندان بيفتد و آيندهی حرفهايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
میخواست الگويی برای ديگران باشد.
علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه میتوانست
بهترين دوران زندگی حرفهای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دستخوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيههای تحريكآميز و نيز تصميمگيریهای بحثانگيز او، جامعهی آمريكا را به چالش كشيد.
ريچارد هريس هنرپيشهی معروف سينما، مقايسهی سادهای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگينوزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به دست آورد.
برگرفته از کتاب کنشهای کوچک ایستادگی
علی محمدی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تحلیل_فیلم
گروه هماندیشیهای بهسوی سیمرغ تقدیم میکند:
تحلیل فیلم سینمایی
* "آینه"*
کارگردان: آندره تارکوفسکی
محصول ۱۹۸۵
حضور در این همایش برای همراهان وفادار هماندیشیهای بهسوی سیمرغ رایگان است.
دیگر علاقمندان میتوانند با پرداخت یکصدهزار تومان در این همایش شرکت کنند.
تحلیل فیلم از سه دیدگاه روانشناسی، فلسفه و ….
*دکتر محمدرضا سرگلزایی
*دکتر محسن یارمحمدی
* دکتر حسین محمودی
زمان: *جمعه بیستم اسفندماه*
ساعت ۱۸ تا ۲۱:۳۰
(سه ساعت و نیم)
لینک ثبت نام:
https://cafephilo.ir/30morgh-10
#drsargolzaei
@drsargolzaei
گروه هماندیشیهای بهسوی سیمرغ تقدیم میکند:
تحلیل فیلم سینمایی
* "آینه"*
کارگردان: آندره تارکوفسکی
محصول ۱۹۸۵
حضور در این همایش برای همراهان وفادار هماندیشیهای بهسوی سیمرغ رایگان است.
دیگر علاقمندان میتوانند با پرداخت یکصدهزار تومان در این همایش شرکت کنند.
تحلیل فیلم از سه دیدگاه روانشناسی، فلسفه و ….
*دکتر محمدرضا سرگلزایی
*دکتر محسن یارمحمدی
* دکتر حسین محمودی
زمان: *جمعه بیستم اسفندماه*
ساعت ۱۸ تا ۲۱:۳۰
(سه ساعت و نیم)
لینک ثبت نام:
https://cafephilo.ir/30morgh-10
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Khake Khasteh
Dariush
#آهنگ
#خاک_خسته
خواننده: #داریوش
ترانه سرا: #ایرج_جنتی_عطائی
آهنگ: #بابک_افشار
تنظیم: زاره کشیشیان
@drsargolzaei
#خاک_خسته
خواننده: #داریوش
ترانه سرا: #ایرج_جنتی_عطائی
آهنگ: #بابک_افشار
تنظیم: زاره کشیشیان
@drsargolzaei
#تأملات
#زخمی
زخمها را میکنم تا فراموش نکنم
جنگی را که من سربازش بودم و تو شطرنج باز!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#زخمی
زخمها را میکنم تا فراموش نکنم
جنگی را که من سربازش بودم و تو شطرنج باز!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#گندم_زار
مترسکها
کلاغها
جنگ، پیروزی، شرافت ملی!
گندمها؟
یاد من، تو را فراموش!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#گندم_زار
مترسکها
کلاغها
جنگ، پیروزی، شرافت ملی!
گندمها؟
یاد من، تو را فراموش!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from Hamid Akhavein
📐🦠🧨روز مهندس در روزگار اومیکرونی _ اوکراینی
ساقی ارباده به "اندازه" خورد نوشش باد
ورنه اندیشه ٔ این کار فراموشش باد*
🖋واژه انگلیسی Geometry ( هندسه ) از زبان یونانی ریشه گرفته است. این کلمه از دو کلمه «Geo»ٍ به معنای زمین و «metry» به معنای اندازه گیری تشکیل شده است. بنابراین هندسه، دانش اندازه گیری زمین است و اولین بار توسط مصریان باستان برای تعیین مرزها و حدود و ثغور زمین های کشاورزی بکار میرفت تا مانع جنگ و نزاع بر سر مرزهایی شود که با هر بار بالا و پایین رفتن رود نیل دستخوش تغییر میشدند.
در فارسی این واژه در اصل در زبان پهلوی "هندَچَک.... handaĉak" یا "هنداچک" بوده که در پارسی دری «اندازه» شده است و در واقع مشتمل بر دو بخش بوده...."هندَ" به معنای ساختن، ترکیب کردن، یکپارچه کردن و "چَک" به معنای جستجو و کاوش است و روی هم رفته، "هندَچک" یا "هندسه" به معنی "یکپارچه کردن دستاورد جستجو" می باشد.
بعدها همین کلمه "اندازه" فارسی، به زبان عربی وارد میشود و به اصطلاح مُعرَّب شده و تبدیل به هندسه میشود.
هندسه، از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. هندسه دانستن اندازه ها و مهندس به معنای هندسه دان و به مفهوم اندازه دان است.
هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید.
دنیا پر از اشکال و اندازه های ثابت هندسی است. تمام اشیاء دست ساز انسان که در خانه ها و زندگی هاست حاصل هندسه ی مثلث، مربع، دایره و سایر چند ضلعی هایی ست که به انسان احساس ثبات بدهند.
دنیای امروز، از اندازه ها و ساختارهایی که به انسان ثبات بدهد خارج شده است.
اشکال موزون اجتماعی که برمبنای عدل و تعادل و اندازه باشند جای خود را به بی قوارگی و ناموزونی و اشکال خارج از اندازه داده اند. جهان روز به روز ناموزون تر و بی ثبات تر میگردد و علایمی چون گسترش اختلافات طبقاتی، فقر، ظلم، گرسنگی، بیماری های نو ظهور و جنگ از نشانه های این گسیختگی و بی نظمی اندازه ای و ساختاری هستند.
از دیدگاه "اریک برن"، جهان امروز شاید بیش از گرسنگی غذا و گرسنگی نوازش، از گرسنگی ساختار و بی امنیتی رنج میبرد.
احساس امنیتی که از شناخته بودن و قابل پیشبینی بودن اتفاقات و رویدادها سرچشمه میگیرد.
دنیای امروز بیشتر از همیشه به مهندسان اندازه دان و اندازه ساز شجاع و شریف نیرومندی نیاز دارد که به رهبران خارج از قواره و اندازه رهبری امروز جهان یاد بدهند که.....
مگوی و منه تا توانی قدم
زاندازه بیرون زاندازه کم **
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست**
📐روز مهندس مبارک
*حافظ
**سعدی
😷رشت.دکترحمیداخوین.۱۴۰۰/۱۲/۵.ایام اومیکرونی_اوکراینی.😷
#روز_مهندس
#اوکراین
#اومیکرون
Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein
ساقی ارباده به "اندازه" خورد نوشش باد
ورنه اندیشه ٔ این کار فراموشش باد*
🖋واژه انگلیسی Geometry ( هندسه ) از زبان یونانی ریشه گرفته است. این کلمه از دو کلمه «Geo»ٍ به معنای زمین و «metry» به معنای اندازه گیری تشکیل شده است. بنابراین هندسه، دانش اندازه گیری زمین است و اولین بار توسط مصریان باستان برای تعیین مرزها و حدود و ثغور زمین های کشاورزی بکار میرفت تا مانع جنگ و نزاع بر سر مرزهایی شود که با هر بار بالا و پایین رفتن رود نیل دستخوش تغییر میشدند.
در فارسی این واژه در اصل در زبان پهلوی "هندَچَک.... handaĉak" یا "هنداچک" بوده که در پارسی دری «اندازه» شده است و در واقع مشتمل بر دو بخش بوده...."هندَ" به معنای ساختن، ترکیب کردن، یکپارچه کردن و "چَک" به معنای جستجو و کاوش است و روی هم رفته، "هندَچک" یا "هندسه" به معنی "یکپارچه کردن دستاورد جستجو" می باشد.
بعدها همین کلمه "اندازه" فارسی، به زبان عربی وارد میشود و به اصطلاح مُعرَّب شده و تبدیل به هندسه میشود.
هندسه، از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. هندسه دانستن اندازه ها و مهندس به معنای هندسه دان و به مفهوم اندازه دان است.
هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید.
دنیا پر از اشکال و اندازه های ثابت هندسی است. تمام اشیاء دست ساز انسان که در خانه ها و زندگی هاست حاصل هندسه ی مثلث، مربع، دایره و سایر چند ضلعی هایی ست که به انسان احساس ثبات بدهند.
دنیای امروز، از اندازه ها و ساختارهایی که به انسان ثبات بدهد خارج شده است.
اشکال موزون اجتماعی که برمبنای عدل و تعادل و اندازه باشند جای خود را به بی قوارگی و ناموزونی و اشکال خارج از اندازه داده اند. جهان روز به روز ناموزون تر و بی ثبات تر میگردد و علایمی چون گسترش اختلافات طبقاتی، فقر، ظلم، گرسنگی، بیماری های نو ظهور و جنگ از نشانه های این گسیختگی و بی نظمی اندازه ای و ساختاری هستند.
از دیدگاه "اریک برن"، جهان امروز شاید بیش از گرسنگی غذا و گرسنگی نوازش، از گرسنگی ساختار و بی امنیتی رنج میبرد.
احساس امنیتی که از شناخته بودن و قابل پیشبینی بودن اتفاقات و رویدادها سرچشمه میگیرد.
دنیای امروز بیشتر از همیشه به مهندسان اندازه دان و اندازه ساز شجاع و شریف نیرومندی نیاز دارد که به رهبران خارج از قواره و اندازه رهبری امروز جهان یاد بدهند که.....
مگوی و منه تا توانی قدم
زاندازه بیرون زاندازه کم **
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست**
📐روز مهندس مبارک
*حافظ
**سعدی
😷رشت.دکترحمیداخوین.۱۴۰۰/۱۲/۵.ایام اومیکرونی_اوکراینی.😷
#روز_مهندس
#اوکراین
#اومیکرون
Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein
Telegram
🍀🍀 ( یادداشت های یک پزشک/روانشناس.....دکتر اخوین☘)
دغدغه ها ، اندیشه ها ، خاطرات و دل نوشته ها..
دکتر اخوین..."پزشک و روانشناس"
دکتر اخوین..."پزشک و روانشناس"
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام
سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.
در برخی نظریههای روانشناسی گفته میشود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟
در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمیبینم.
منظور از نیاز به قدرت چیست؟
آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟
و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روانشناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمیکنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری میبینند، آنچه در اکثر نظریهها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمههای مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.
برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟
ممنون اگر پاسخ بدهید.
با احترام
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
۱- من پدیدههای روانشناختی را آن طوری میبینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریهپردازان روانشناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کردهاند و شناختهاند و شرح دادهاند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفتهاند به تجمیع نظریات فکر میکنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک میکند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیدهای نمیتوان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض میتوانند درست باشند.
۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداختهاند در تحقیقات زیستشناسی و روانشناسی تکاملی و نیز در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.
سرسبز باشید
#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام
سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.
در برخی نظریههای روانشناسی گفته میشود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟
در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمیبینم.
منظور از نیاز به قدرت چیست؟
آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟
و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روانشناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمیکنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری میبینند، آنچه در اکثر نظریهها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمههای مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.
برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟
ممنون اگر پاسخ بدهید.
با احترام
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
۱- من پدیدههای روانشناختی را آن طوری میبینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریهپردازان روانشناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کردهاند و شناختهاند و شرح دادهاند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفتهاند به تجمیع نظریات فکر میکنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک میکند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیدهای نمیتوان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض میتوانند درست باشند.
۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداختهاند در تحقیقات زیستشناسی و روانشناسی تکاملی و نیز در پژوهشهای روانشناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.
سرسبز باشید
#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
پاسخ غم قرمهسبزیهایی که در لسآنجلس و تورنتو جا میافتند را چه کسی میدهد؟!
گناه اضافهبار خوردن دیوان حافظ به گردن کیست؟
تقاص تمام "خ"ها و "ق"ها و "ر"هایی که درست تلفظ نمیشوند را چه کسی خواهد داد؟
ربعپردههای تصنیفهایی که با گیتار الکتریک اجرا میشوند در کدام سطل زباله ریخته شدهاند؟
دلتنگی شنیدن صدای کسی که اسمت را درست تلفظ کند را باید ضمیمهی کدام پرونده کرد و به کدام دادگاه نظامی برد؟!
چه کسی برای پردهی پاره شدهی سهتاری در ملبورن مرثیهای خواهد نوشت؟
از این کشتی غرق شده کدام غواص شعرهای گیلکی و لری را پیدا خواهد کرد و کدام موزه ترمههای معطر یزد را در خودش جا خواهد داد تا روزی بدانند قومی چنین پارهپاره زیسته است؟!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
گناه اضافهبار خوردن دیوان حافظ به گردن کیست؟
تقاص تمام "خ"ها و "ق"ها و "ر"هایی که درست تلفظ نمیشوند را چه کسی خواهد داد؟
ربعپردههای تصنیفهایی که با گیتار الکتریک اجرا میشوند در کدام سطل زباله ریخته شدهاند؟
دلتنگی شنیدن صدای کسی که اسمت را درست تلفظ کند را باید ضمیمهی کدام پرونده کرد و به کدام دادگاه نظامی برد؟!
چه کسی برای پردهی پاره شدهی سهتاری در ملبورن مرثیهای خواهد نوشت؟
از این کشتی غرق شده کدام غواص شعرهای گیلکی و لری را پیدا خواهد کرد و کدام موزه ترمههای معطر یزد را در خودش جا خواهد داد تا روزی بدانند قومی چنین پارهپاره زیسته است؟!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
⏺ بررسی تابآوری و جنبههای مختلف آن از زبان دکتر محمدرضا سرگلزایی روانپزشک
⏹ تابآوری؛ چگونه دوباره به زندگی برگردیم؟
◀️ انسان همواره در معرض انواع عوامل طبیعی و اجتماعی و جسمی و روانی بوده که حیات او را دستخوش ناکامیها و نامرادیها کرده اما هر بار از آنها سربلند کرده یا فشار این ناکامیها مسیر زندگی و توان او را برای زندگی بهتر یا حتی عادی کاهش داده یا از میان برده است به بیان دیگر تابآوری او را مخدوش کرده. ما موجودات زنده تعادلی داریم که آن تعادل گاهی تحت تاثیر عوامل مختلف به هم میخورد. معنی ساده تابآوری آن است که ما بتوانیم بعد از یک ضربه روانی، سوگ، عامل استرسزا همچون بیماری یا قطع یک رابطه یا شکست مالی دوباره به زندگی بازگردیم. برای پی بردن به جنبههای مختلف تابآوری پای صحبتهای دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، نشستیم.
متن کامل خبر در:
salamat.ir/d19749
https://chat.whatsapp.com/GkRGUsQuuBF2EBheapnXMw
#تاب_آوری #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
⏹ تابآوری؛ چگونه دوباره به زندگی برگردیم؟
◀️ انسان همواره در معرض انواع عوامل طبیعی و اجتماعی و جسمی و روانی بوده که حیات او را دستخوش ناکامیها و نامرادیها کرده اما هر بار از آنها سربلند کرده یا فشار این ناکامیها مسیر زندگی و توان او را برای زندگی بهتر یا حتی عادی کاهش داده یا از میان برده است به بیان دیگر تابآوری او را مخدوش کرده. ما موجودات زنده تعادلی داریم که آن تعادل گاهی تحت تاثیر عوامل مختلف به هم میخورد. معنی ساده تابآوری آن است که ما بتوانیم بعد از یک ضربه روانی، سوگ، عامل استرسزا همچون بیماری یا قطع یک رابطه یا شکست مالی دوباره به زندگی بازگردیم. برای پی بردن به جنبههای مختلف تابآوری پای صحبتهای دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، نشستیم.
متن کامل خبر در:
salamat.ir/d19749
https://chat.whatsapp.com/GkRGUsQuuBF2EBheapnXMw
#تاب_آوری #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Hafteh Khakestari
Farhad
#آهنگ
#هفته_خاکستری
خواننده: #فرهاد_مهراد
آهنگساز: واروژان
ترانه سرا: #شهیار_قنبری
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#هفته_خاکستری
خواننده: #فرهاد_مهراد
آهنگساز: واروژان
ترانه سرا: #شهیار_قنبری
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#سرخ
شعرم سرخ است
همچون ستارهای
که سالها به آن چشم دوختیم و فروافتاد
بر رؤیاهایمان
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#سرخ
شعرم سرخ است
همچون ستارهای
که سالها به آن چشم دوختیم و فروافتاد
بر رؤیاهایمان
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#زیر_گنبد_کبود
این برکه ماهی سیاه ِ کوچولو میخواهد
با "نه" یی سرخ بر زبان
و خنجری بر میان
نه شنگول، نه منگول، نه حبهی شیرین انگور!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#زیر_گنبد_کبود
این برکه ماهی سیاه ِ کوچولو میخواهد
با "نه" یی سرخ بر زبان
و خنجری بر میان
نه شنگول، نه منگول، نه حبهی شیرین انگور!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
حالا اگر متولد قبیلهای بودیم در دشتهای ساوانای آفریقا تنها باید فصلش که میرسید دور هم جمع میشدیم و با تمام توانمان میپریدیم. آنوقت مادههایمان با تحسین پرشهایمان را تماشا میکردند، جفتها انتخاب میشدند، بازندهها در دلشان به نیوتون و روبرت هوک فحش میدادند و عزمشان را جزم میکردند تا سال دیگر بر قدرت جاذبهی زمین فائق آیند. اما ما که چنین نیستیم؛ ما انسانهای وحشی و بدوی نیستیم که با پریدن در بازی جفتگیری شرکت کنیم و شب سرمان را کنار کسی بگذاریم که سطح خواستههایش از یک جفت تنها چند گرم ماهیچهی قدرتمند پا باشد و بس!
ما جفتگیری را متمدن کردهایم. چنین است که کودکهای بالغ نشدهای را در سراسر چین و ونزوئلا گماشتهایم تا برایمان در ازای کاسهای سوپ لباسهای برازنده ببافند، رینگهای بوکس را در کازینوهای مجلل وگاس برپا کردهایم تا آلفاهایمان را به جان یکدیگر بیندازیم، زمین را از سنگها و غنائمش تهی کردهایم و گلولهها را اختراع کردیم تا در هجومهای وحشیانه زنان الجزایر را آبستن کنیم!
کاش زمان را از آخر آغاز میکردیم تا پس از از سر گذراندن بمبهای هستهای و نیتروژنی زیر سایهی درختی جمع میشدیم، کتهایمان را درمیآوردیم، ساعتهای الماسمان را به زمین پس میدادیم، به دور آتش قبیله حلقه میزدیم و سرخوشانه جست و خیزهای عاشقانهمان را از سرمیگرفتیم.
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
ما جفتگیری را متمدن کردهایم. چنین است که کودکهای بالغ نشدهای را در سراسر چین و ونزوئلا گماشتهایم تا برایمان در ازای کاسهای سوپ لباسهای برازنده ببافند، رینگهای بوکس را در کازینوهای مجلل وگاس برپا کردهایم تا آلفاهایمان را به جان یکدیگر بیندازیم، زمین را از سنگها و غنائمش تهی کردهایم و گلولهها را اختراع کردیم تا در هجومهای وحشیانه زنان الجزایر را آبستن کنیم!
کاش زمان را از آخر آغاز میکردیم تا پس از از سر گذراندن بمبهای هستهای و نیتروژنی زیر سایهی درختی جمع میشدیم، کتهایمان را درمیآوردیم، ساعتهای الماسمان را به زمین پس میدادیم، به دور آتش قبیله حلقه میزدیم و سرخوشانه جست و خیزهای عاشقانهمان را از سرمیگرفتیم.
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
#مقاله
#پدرم_مرا_کتک_میزد!: درباب سببشناسی روانی-اجتماعی
منبع: ستون در مطب روانپزشک -مجله موفقیت- نیمه دوم تیرماه ۹۵
مردی که روبهرویم نشسته بود، کمتر از چهلسال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کردهبود، ولی هربار در درمان شکست خورده و باز به اعتیاد برگشتهبود. در اولین جلسه ملاقاتمان برای توضیح اینکه چرا دچار اعتیاد شدهاست، داستان کودکیاش را تعریفکرد و گفت که بارها از پدرش کتک خوردهاست. این مرد علت اعتیادش را تنبیهشدن توسط پدر بداخلاق و سرزنشگرش میدانست. در اینکه رفتار این پدر نادرست بوده است، جای هیچ تردیدی نیست. تنبیه فیزیکی کودکان بههر دلیلی مساوی است با شکنجه و به هماناندازه که هیچ حقوقدان، جامعهشناس یا روانشناسی در هیچ شرایطی شکنجه را حتی برای متهم و مجرم تایید نمیکند، تنبیه فیزیکی کودکان را هم در هیچ شرایطی قابل توجیه نمیداند. ولی موضوع بحث من چیز دیگری است: آیا بهراستی تنبیهشدن این آقا توسط پدرش علت اعتیاد او بوده است؟
فیلسوفان بزرگ که در حوزه «نظریه شناخت» کار میکنند (از سقراط گرفته تا دیوید هیوم) بحث مفصلی راجع به «علیّت» داشتهاند و به این مسئله پرداختهاند که در چه شرایطی میتوانگفت A دلیل B است.
ازنظر آنها درصورتی میتوانگفت که A دلیل B است که اولا هرگاه A وجود دارد، B هم به وجود بیاید و دوم اینکه همیشه A ازنظر زمانی مقدّم بر B باشد و سوم هیچگاه B بدون A و خودبهخود نیاید.
مثلا ما میتوانیم «باسیل کُخ» را عامل بیماری «سِل» بدانیم؛ چون بیماری سل هیچگاه بدون حضور باسیل کُخ یا «مایکوباکتریوم توبرکولوزیس» یا مقدّم بر آن ایجاد نمیشود؛ اما اخیرا معلوم شده است که باسیل کُخ بهتنهایی نمیتواند باعث ایجاد سل شود، بلکه برای این منظور لازم است که عوامل دیگری همچون ضعف سیستم ایمنی هم وجود داشته باشد؛ بنابراین حتی گفتن اینکه باسیل کُخ «عامل و علت» سل است، غلط است و باید بگوییم که سل یک بیماری چندعلتی است که باسیل کُخ برای آن ضروری است، یعنی باسیل، «شرط لازم» بیماری است، اما «شرط کافی» نیست؛ بنابراین بهجای مدل تفکر «دکتر رابرت کُخ» (۱۹۱۰-۱۸۴۳ ) کاشف این باسیل که به «علیت خطی» فکر میکرد، امروزه ما «علیت شبکه ای» را برای ابتلای به سل فرض میکنیم.
وقتی بهجای «نگاه خطی»، «نگاه سیستمی و شبکهای» داشته باشیم به واقعیت نزدیکتریم و امکانات بیشتری هم برای مداخله داریم...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#سبب_شناسی #روانشناسی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پدرم_مرا_کتک_میزد!: درباب سببشناسی روانی-اجتماعی
منبع: ستون در مطب روانپزشک -مجله موفقیت- نیمه دوم تیرماه ۹۵
مردی که روبهرویم نشسته بود، کمتر از چهلسال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کردهبود، ولی هربار در درمان شکست خورده و باز به اعتیاد برگشتهبود. در اولین جلسه ملاقاتمان برای توضیح اینکه چرا دچار اعتیاد شدهاست، داستان کودکیاش را تعریفکرد و گفت که بارها از پدرش کتک خوردهاست. این مرد علت اعتیادش را تنبیهشدن توسط پدر بداخلاق و سرزنشگرش میدانست. در اینکه رفتار این پدر نادرست بوده است، جای هیچ تردیدی نیست. تنبیه فیزیکی کودکان بههر دلیلی مساوی است با شکنجه و به هماناندازه که هیچ حقوقدان، جامعهشناس یا روانشناسی در هیچ شرایطی شکنجه را حتی برای متهم و مجرم تایید نمیکند، تنبیه فیزیکی کودکان را هم در هیچ شرایطی قابل توجیه نمیداند. ولی موضوع بحث من چیز دیگری است: آیا بهراستی تنبیهشدن این آقا توسط پدرش علت اعتیاد او بوده است؟
فیلسوفان بزرگ که در حوزه «نظریه شناخت» کار میکنند (از سقراط گرفته تا دیوید هیوم) بحث مفصلی راجع به «علیّت» داشتهاند و به این مسئله پرداختهاند که در چه شرایطی میتوانگفت A دلیل B است.
ازنظر آنها درصورتی میتوانگفت که A دلیل B است که اولا هرگاه A وجود دارد، B هم به وجود بیاید و دوم اینکه همیشه A ازنظر زمانی مقدّم بر B باشد و سوم هیچگاه B بدون A و خودبهخود نیاید.
مثلا ما میتوانیم «باسیل کُخ» را عامل بیماری «سِل» بدانیم؛ چون بیماری سل هیچگاه بدون حضور باسیل کُخ یا «مایکوباکتریوم توبرکولوزیس» یا مقدّم بر آن ایجاد نمیشود؛ اما اخیرا معلوم شده است که باسیل کُخ بهتنهایی نمیتواند باعث ایجاد سل شود، بلکه برای این منظور لازم است که عوامل دیگری همچون ضعف سیستم ایمنی هم وجود داشته باشد؛ بنابراین حتی گفتن اینکه باسیل کُخ «عامل و علت» سل است، غلط است و باید بگوییم که سل یک بیماری چندعلتی است که باسیل کُخ برای آن ضروری است، یعنی باسیل، «شرط لازم» بیماری است، اما «شرط کافی» نیست؛ بنابراین بهجای مدل تفکر «دکتر رابرت کُخ» (۱۹۱۰-۱۸۴۳ ) کاشف این باسیل که به «علیت خطی» فکر میکرد، امروزه ما «علیت شبکه ای» را برای ابتلای به سل فرض میکنیم.
وقتی بهجای «نگاه خطی»، «نگاه سیستمی و شبکهای» داشته باشیم به واقعیت نزدیکتریم و امکانات بیشتری هم برای مداخله داریم...
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:
از اینجا بخوانید
#سبب_شناسی #روانشناسی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
پدرم مرا کتک میزد!: درباب سبب شناسی روانی - اجتماعی
محمدرضا سرگلزایی - مردی که روبهرویم نشسته بود، کمتر از چهل سال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کرده بود
Forwarded from Hamid Akhavein
✍مسئله این است....
🖤/❤️ بودن یا نبودن*...To be, or not to be
🤡/👺کمدی یا تراتژدی... Comedy or Tragedy
🖋هیجدهم برومر لوئی بناپارت (The Eighteenth Brumaire of Louis Napoleon) کتابی نوشته "کارل مارکس" نویسنده و متفکر بزرگ قرن نوزدهم آلمان و یکی از بزرگترین آثار او است. موضوع کتاب، "کودتای لوئی بناپارت" در فرانسه است.
این کودتا به حیات جمهوری دوم فرانسه پایان بخشید. از آنجایی که ناپلئون اول در روز هجدهم برومر (۹ نوامبر ۱۷۹۹) از ماههای نامگذاری شده پس از انقلاب کبیر فرانسه علیه انقلاب بورژوازی کودتا کرد و برادرزاده وی نیز در ایامی نزدیک به سالروز آن دست به کودتا زد، مارکس واژه "هجدهم برومر" را به جای کلمه کودتا به کار بردهاست.
این کتاب منبع یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس و تکمله ای است بر اصطلاح "تکرار تاریخ" هگل که....
"تاریخ تکرار میشود. بار اول به عنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی".
بخش نخست کتاب به ناپلئون اول و بخش دوم آن به برادرزاده اش لویی ناپلئون (ناپلئون سوم) اشاره دارد و به واقع مؤید همان آموزهی هگلی است که "نخستین درسی که از تاریخ میآموزیم ایناست که کسی از تاریخ درس نمیآموزد!!...نه حکومتها و نه مردم..."!
هرچند جنگ اتفاقی تاریخی است که همواره به شکل تراژدیک بروز میکند ولی این بار و در جریان جنگ اوکراین، و در فضای تراژدیک بمباران خانه های مسکونی و کشته شدن و آوارگی مردم، گویا تلفیقی از حوادث کمدی را نیز با خود دارد. درست مثل نمایشنامه ای غمبار، که سکانس هایی از کمدی را در خود جای داده است و این بار، رفتارهایی حتی در حد لودگی و مسخرگی....
"یکی کمربند تکواندوی پوتین رو پس میگیرد و دیگری ریاست افتخاری اش بر جودو...
یکی تو کوکتلش به جای ودکای روسی جین یا رام میریزد..
یکی گربههای روس را از فینال مسابقات زیبایی گربه ها حذف میکند..
یکی کشتی تفریحی میلیاردر روسی را مصادره میکند..
یکی رهبر ارکستر سمفونی را از کار برکنار میکند..
و دیگری واحد دانشگاهی تدریس آثار داستایوفسکی را لغو میکند"
ولی اتفاق جالب این است که "زلنسکی"، بازیگر نقش مثبت که قرار است نقش "batman" را مقابل "badman" این ماجرا بازی کند، تا پیش از این کمدین بوده است.
کمدینی که حالا نه در یک صحنه کمدی، بلکه در تراژدیک ترین روزهای وطن و در غم انگیزترین نمایشنامه زندگی اش مهمترین نقش زندگی اش را باید بازی کند.
و این مرا به یاد فیلم " زندگی زیباست"، ساخته "روبرتو بنینی" و به ویژه نقطه اوج فیلم و رژه ی مسخره وار توام با لبخند و چشمک پدر به پسر در مسیری به سوی مرگی محتوم انداخت.
صحنه ای زیبا از تقابل اراده ای کمدی در برابر اراده ی تراژدیک که متاسفانه مطابق با منطق جنگ، به پایانی تراژدیک (بد) برای قهرمان ختم میشود و البته پایانی کمدی(خوش) برای جهان..
و تماشاچی را نیز در میان دو حس رها میکند..."لبخندی با چشمان اشکبار"
شاید آنقدر مهم نباشد که در زندگی نگاهی تراژیک داشته باشیم یا انتظاری کمدی، چون هیچ قانون و منطق مطلقی وجود ندارد...
شاید مهم فقط این باشد که چه این صحنه کمدی باشد و چه تراژیک، بتوانیم نقش خود را خوب بازی کنیم....
چرا که گاه، کمدی یا تراژیک بودن زندگی، کاملا" وابسته به نقشی است که ما بازی میکنیم.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
خرم آن نغمه، که ما را....
زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن**
*عبارتی معروف از تئاتر هملت نوشته شکسپیر
**شعر از ژاله اصفهانی
😷🌎 رشت.دکتر حمیداخوین.۱۴۰۰/۱۲/۱۴....
ایام اومیکرونی_اوکراینی جهان 🌏😷
#زندگی_زیباست
#کمدی
#تراژدی
#جنگ_اوکراین
#هگل
#مارکس
#ایام_کرونایی
#زلنسکی
Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein
🖤/❤️ بودن یا نبودن*...To be, or not to be
🤡/👺کمدی یا تراتژدی... Comedy or Tragedy
🖋هیجدهم برومر لوئی بناپارت (The Eighteenth Brumaire of Louis Napoleon) کتابی نوشته "کارل مارکس" نویسنده و متفکر بزرگ قرن نوزدهم آلمان و یکی از بزرگترین آثار او است. موضوع کتاب، "کودتای لوئی بناپارت" در فرانسه است.
این کودتا به حیات جمهوری دوم فرانسه پایان بخشید. از آنجایی که ناپلئون اول در روز هجدهم برومر (۹ نوامبر ۱۷۹۹) از ماههای نامگذاری شده پس از انقلاب کبیر فرانسه علیه انقلاب بورژوازی کودتا کرد و برادرزاده وی نیز در ایامی نزدیک به سالروز آن دست به کودتا زد، مارکس واژه "هجدهم برومر" را به جای کلمه کودتا به کار بردهاست.
این کتاب منبع یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس و تکمله ای است بر اصطلاح "تکرار تاریخ" هگل که....
"تاریخ تکرار میشود. بار اول به عنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی".
بخش نخست کتاب به ناپلئون اول و بخش دوم آن به برادرزاده اش لویی ناپلئون (ناپلئون سوم) اشاره دارد و به واقع مؤید همان آموزهی هگلی است که "نخستین درسی که از تاریخ میآموزیم ایناست که کسی از تاریخ درس نمیآموزد!!...نه حکومتها و نه مردم..."!
هرچند جنگ اتفاقی تاریخی است که همواره به شکل تراژدیک بروز میکند ولی این بار و در جریان جنگ اوکراین، و در فضای تراژدیک بمباران خانه های مسکونی و کشته شدن و آوارگی مردم، گویا تلفیقی از حوادث کمدی را نیز با خود دارد. درست مثل نمایشنامه ای غمبار، که سکانس هایی از کمدی را در خود جای داده است و این بار، رفتارهایی حتی در حد لودگی و مسخرگی....
"یکی کمربند تکواندوی پوتین رو پس میگیرد و دیگری ریاست افتخاری اش بر جودو...
یکی تو کوکتلش به جای ودکای روسی جین یا رام میریزد..
یکی گربههای روس را از فینال مسابقات زیبایی گربه ها حذف میکند..
یکی کشتی تفریحی میلیاردر روسی را مصادره میکند..
یکی رهبر ارکستر سمفونی را از کار برکنار میکند..
و دیگری واحد دانشگاهی تدریس آثار داستایوفسکی را لغو میکند"
ولی اتفاق جالب این است که "زلنسکی"، بازیگر نقش مثبت که قرار است نقش "batman" را مقابل "badman" این ماجرا بازی کند، تا پیش از این کمدین بوده است.
کمدینی که حالا نه در یک صحنه کمدی، بلکه در تراژدیک ترین روزهای وطن و در غم انگیزترین نمایشنامه زندگی اش مهمترین نقش زندگی اش را باید بازی کند.
و این مرا به یاد فیلم " زندگی زیباست"، ساخته "روبرتو بنینی" و به ویژه نقطه اوج فیلم و رژه ی مسخره وار توام با لبخند و چشمک پدر به پسر در مسیری به سوی مرگی محتوم انداخت.
صحنه ای زیبا از تقابل اراده ای کمدی در برابر اراده ی تراژدیک که متاسفانه مطابق با منطق جنگ، به پایانی تراژدیک (بد) برای قهرمان ختم میشود و البته پایانی کمدی(خوش) برای جهان..
و تماشاچی را نیز در میان دو حس رها میکند..."لبخندی با چشمان اشکبار"
شاید آنقدر مهم نباشد که در زندگی نگاهی تراژیک داشته باشیم یا انتظاری کمدی، چون هیچ قانون و منطق مطلقی وجود ندارد...
شاید مهم فقط این باشد که چه این صحنه کمدی باشد و چه تراژیک، بتوانیم نقش خود را خوب بازی کنیم....
چرا که گاه، کمدی یا تراژیک بودن زندگی، کاملا" وابسته به نقشی است که ما بازی میکنیم.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
خرم آن نغمه، که ما را....
زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن**
*عبارتی معروف از تئاتر هملت نوشته شکسپیر
**شعر از ژاله اصفهانی
😷🌎 رشت.دکتر حمیداخوین.۱۴۰۰/۱۲/۱۴....
ایام اومیکرونی_اوکراینی جهان 🌏😷
#زندگی_زیباست
#کمدی
#تراژدی
#جنگ_اوکراین
#هگل
#مارکس
#ایام_کرونایی
#زلنسکی
Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein
Telegram
🍀🍀 ( یادداشت های یک پزشک/روانشناس.....دکتر اخوین☘)
دغدغه ها ، اندیشه ها ، خاطرات و دل نوشته ها..
دکتر اخوین..."پزشک و روانشناس"
دکتر اخوین..."پزشک و روانشناس"
آگاهی حسی
دکتر سرگلزایی
#فایل_صوتی
#آگاهی_حسی
Relaxation training, #sensory_awareness
بر مبنای کتاب رفتاردرمانی بالینی، Davison + Goldfried، ترجمه فرهاد ماهر، بهنشر
@drsargolzaei
#آگاهی_حسی
Relaxation training, #sensory_awareness
بر مبنای کتاب رفتاردرمانی بالینی، Davison + Goldfried، ترجمه فرهاد ماهر، بهنشر
@drsargolzaei
❓پرسش:
استاد سوالی داشتم. در تئوری یونگ جایگاه روح (soul) کجاست؟ یعنی جدای از ایگو و سلف قرار دارد؟ و اینکه آیا تعریفی میشود از آن ارائه کرد و برای مراقبت از آن چه باید کرد؟
اگر منبع مفیدی را هم میشناسید سپاسگزار میشوم اگر معرفی کنید.
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
برای فهم نظریهٔ یونگ باید با فلسفهٔ هگل به طور خاص و ایدهآلیسم آلمانی بطور عام آشنا باشید. از نظر هگل جهان بازنمود حرکت تکاملی ایده (مُثُل) ای است که در سیر آگاهی به خویش حرکت میکند و با تحقّق کامل خودآگاهی این ایده همان الوهیت خواهد بود. یونگ در کتاب «خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها» ترجمه پروین فرامرزی- انتشارات به نشر میگوید : «خدا یعنی ناخودآگاه» و در همان کتاب می گوید : « روح در درون ما نیست، بلکه ما در درون روح قرار داریم.» بنابراین میتوان soul یا روح را معادل همان ایده و نیز معادل ناخودآگاه جمعی دانست، در حالی که self یا خویشتن نفوذ ناخودآگاه جمعی در ناخودآگاه شخصی است که معادل «نَفَخهٔ الهی» ( وَ نَفَختُ فیهِ مِن روحی) و یا «فَرَوَهَر» است که ویکتور فرانکل آن را «خدای ناخودآگاه» مینامد و ego هم که همان لایهٔ نازک خودآگاهی فردی است که با خودآگاهی ایده کاملأ متفاوت است و جوانهایست که نوید تحقّق الوهیّت در آینده را میدهد.
علاوه بر کتاب فوق کتاب «خدا در ناخودآگاه» ترجمهٔ دکتر ابراهیم یزدی را نیز بخوانید.
سبز باشید
#یونگ #کارل_گوستاو_یونگ #سلف #خود #ایگو #دکتر_سرگزایی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei #self #ego
@drsargolzaei
❓پرسش:
استاد سوالی داشتم. در تئوری یونگ جایگاه روح (soul) کجاست؟ یعنی جدای از ایگو و سلف قرار دارد؟ و اینکه آیا تعریفی میشود از آن ارائه کرد و برای مراقبت از آن چه باید کرد؟
اگر منبع مفیدی را هم میشناسید سپاسگزار میشوم اگر معرفی کنید.
با تشکر
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
برای فهم نظریهٔ یونگ باید با فلسفهٔ هگل به طور خاص و ایدهآلیسم آلمانی بطور عام آشنا باشید. از نظر هگل جهان بازنمود حرکت تکاملی ایده (مُثُل) ای است که در سیر آگاهی به خویش حرکت میکند و با تحقّق کامل خودآگاهی این ایده همان الوهیت خواهد بود. یونگ در کتاب «خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها» ترجمه پروین فرامرزی- انتشارات به نشر میگوید : «خدا یعنی ناخودآگاه» و در همان کتاب می گوید : « روح در درون ما نیست، بلکه ما در درون روح قرار داریم.» بنابراین میتوان soul یا روح را معادل همان ایده و نیز معادل ناخودآگاه جمعی دانست، در حالی که self یا خویشتن نفوذ ناخودآگاه جمعی در ناخودآگاه شخصی است که معادل «نَفَخهٔ الهی» ( وَ نَفَختُ فیهِ مِن روحی) و یا «فَرَوَهَر» است که ویکتور فرانکل آن را «خدای ناخودآگاه» مینامد و ego هم که همان لایهٔ نازک خودآگاهی فردی است که با خودآگاهی ایده کاملأ متفاوت است و جوانهایست که نوید تحقّق الوهیّت در آینده را میدهد.
علاوه بر کتاب فوق کتاب «خدا در ناخودآگاه» ترجمهٔ دکتر ابراهیم یزدی را نیز بخوانید.
سبز باشید
#یونگ #کارل_گوستاو_یونگ #سلف #خود #ایگو #دکتر_سرگزایی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei #self #ego
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#هشتم_مارچ_روز_جهانی_زن
«کلارا زتکین» (۱۹۳۳-۱۸۵۷)، مبارز کمونیست و سوسیالیست حقوق زنان، از رهبران «جنبش بینالمللی زنان» بود. «زتکین» از اعضای هیأت رییسه حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی «رزا لوکزامبورگ» از زنان لیدر جنبش سوسیال دموکرات در لهستان و آلمان بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمکهای بسیاری به او کرد. «کلارا زتکین» مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند «فردریش انگلس» و «آگوست ببل» رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایهداری عنوان میکند. زتکین یکی از بنیانگذاران «هشت مارچ» به عنوان «روز جهانی زن» است.
اولین مراسم هشتم مارچ، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی و به نام «روزِ بینالمللی زنان کارگر» برگزار شد. این روز در سال ۱۹۱۷ در «اتحاد جماهیر شوروی» یک مناسبت ملی اعلام شد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را بهعنوان «روز حقوق زنان و صلح بینالمللی» بهرسمیت میشناسد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
#هشتم_مارچ #هشت_مارچ #روز_جهانی_زن
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#هشتم_مارچ_روز_جهانی_زن
«کلارا زتکین» (۱۹۳۳-۱۸۵۷)، مبارز کمونیست و سوسیالیست حقوق زنان، از رهبران «جنبش بینالمللی زنان» بود. «زتکین» از اعضای هیأت رییسه حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی «رزا لوکزامبورگ» از زنان لیدر جنبش سوسیال دموکرات در لهستان و آلمان بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمکهای بسیاری به او کرد. «کلارا زتکین» مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند «فردریش انگلس» و «آگوست ببل» رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایهداری عنوان میکند. زتکین یکی از بنیانگذاران «هشت مارچ» به عنوان «روز جهانی زن» است.
اولین مراسم هشتم مارچ، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی و به نام «روزِ بینالمللی زنان کارگر» برگزار شد. این روز در سال ۱۹۱۷ در «اتحاد جماهیر شوروی» یک مناسبت ملی اعلام شد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را بهعنوان «روز حقوق زنان و صلح بینالمللی» بهرسمیت میشناسد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
#هشتم_مارچ #هشت_مارچ #روز_جهانی_زن
#drsargolzaei
@drsargolzaei