دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.4K subscribers
1.85K photos
101 videos
167 files
3.32K links
Download Telegram
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #منشأ_درد_ما_جای_دورتری_است
نویسنده:#آلن_بدیو
ترجمه: بهروز عارفی
انتشارات: نشر دیبایه

كتاب متن سخنراني آلن بديو است كه پس از كشتار نوامبر ۲۰۱۵ برگزار شد. در اين حوادث، یک رشته از حملات تروریستی در پاریس منجر به کشته‌شدن ۱۳۰ نفر از شهروندان فرانسوي شد.

وی ابتدا سعی می کند که ساختار جهان‌ معاصر را برای حضار توضیح دهد که همانا غالب شدن ساز و کارهای سرمایه داری به خصوص در ۳۰‌ سال اخیر است. که از آن به عنوان‌ پیروزی سرمایه داری در این چند دهه نام‌ می‌برد که یکی از آن ها "پیروزی ذهنی" است:

 اما یک پیروزی ذهنی هم این پیروزی عینی‌ سرمایه داری‌ را همراهی می‌کند و آن نابودی کامل این ایده است که آیا راه دیگری ممکن‌ است؟ ایده ذهنی که خود صاحبان سرمایه بیش‌ از پیش بر آن دامن‌ میزنند.

وی در مورد دولت ها اعتقاد دارد که آن ها فقط نوعی "میانجی" این‌ ساختار گسترده جهانی هستند و این کمپانی‌های بزرگ‌ هستند که ابتکار عمل را در دست دارند. اما به عقیده وی در خیلی جاها امپریال از این هم‌ جلوتر می رود و به جای پذیرش مسئولیت خطیر و پردرد ایجاد دولت های زیر قیومیتِ متروپل، خیلی ساده دولت ها را نابود می‌کند. زیرا که از این طریق می توان حوزه های جغرافیایی مملو از ثروت خفته، منطقه های آزاد، همراه با هرج و مرج و بدون وجود دولت به وجود آورد که در آن ها، در نتیجه، لازم نیست با هیولای ترس آوری که همواره یک دولت است وارد بحث شد، حتی اگر این دولت ضعیف باشد. و خیلی راحت تر می توانند با دارو دسته های مسلح که خود دارای قدرت بازرگانی هستند مذاکره کنند که مثال واضح آن داعش است. هر چند که آن ها نیز عمر کوتاه خود را داشته باشند.

به طور کلی آن ها را حوزه هایی به خصوص در آفریقا و خاورمیانه می دانند که  باید یک‌ دولت را کاملا نابود کرد و حوزه هرج و مرجی ایجاد کرد که همه در آن‌ شاکی اند و  گاه به گاهی به صورت نظامی در آن ها دخالت کرد. مانند عراق، لیبی، مالی، آفریقای مرکزی و حتی یوگسلاوی و ... .

بدیو در جای دیگری به طبقه متوسط جهان اشاره می کند که ۴۰ درصد جمعیت جهان و ۱۴ درصد ثروت جهان را در اختیار دارند در مقابل ۱۰ درصد جمعیتی که ۸۰ درصد ثروت جهان را در اختیار دارند و ۵۰ درصد جمعیتی که هیچ ندارند. و عنوان‌ می کند که هدف این ۱۴ درصد طبقه متوسط که به هرحال به بخش نسبتا ضعیفی از منابع جهانی دسترسی دارند این است که "به سوی توده بزرگ تهی دستان پرت نشده و با آن ها هم هویت نگردد." و به این دلیل این طبقه در تمامیت خود نسبت به نژاد پرستی، خارجی ستیزی و تحقیر تهی دستان نفوذ پذیر است و بدیو یکی از ریشه های اصلی این اعمال تروریستی را در این مساله می داند. 

در جهانی که این ۵۰ درصد تهی دستان که بیش از دو میلیارد نفر می‌شوند هیچ شمرده می شوند چون سرمایه آن ها را هیچ شمرده است، به این معنی که " آن ها نه مصرف کننده اند و نه نیروی کار. زیرا برای سرمایه افراد به این دو شیوه امکان موجودیت دارند، بروز این چنین خشونت هایی دور از ذهن نیست.

 در آخر بدیو به جمع بندي بحث و تلاش براي ایجاد اندیشه‌ای متفاوت می‌پردازد: 

"در اين‌جاست که من به تراژدي فدرا، اثر راسين، مي‌انديشم. آن‌گاه که فدرا مجبور است عشقش را که عشقي جنايت‌بار است اعتراف کند، مي‌گويد: «درد من از راه دوری می آيد». ما نيز مي‌توانيم بگوييم که منشأ درد ما جاي دورتري از مهاجرت، اسلام، خاورميانه ويران‌ شده، آفريقاي به‌ غارت‌ رفته، و ... است. منشأ درد ما شکست تاريخی کمونيسم است. "

"در واقع، از خيلي دور مي‌آيد. منظور من از «کمونيسم» فقط نام آن است، نام تاريخي که براي جدایی از ساختار سرمايه‌داری سلطه‌گر انديشه‌اي استراتژيک ارائه کرد. احتمالا مُهر اين شکست از ميانه سال‌های دهه هفتاد قرن گذشته زده شد. به همين‌ جهت است که زمان‌بندي که ما پيشنهاد مي‌کنيم از سال‌هاي دهه هشتاد آغاز مي‌شود، هنگامي که آثار زيان‌آور شکست به شکل انرژي جديد سرمايه‌داری احساس شد.» در ادامه اين بخش بديو به توضيح شرایط لازم براي بازگشت به سیاست رهایی‌بخش مي‌پردازد و معتقد است فقدان اندیشه و سیاستی در جهانی که از درون سرمایه داری جدا باشد، چیزی است که ما از آن رنج‌ می‌بریم. و علت این خشونت ها هم در اثر فقدان این اندیشه و سیاست است."  و معتقد است این "اندیشه نو" باید به وجود آید:

"وضعیت اضطراری است، ولی یک اضطرار استراتژیکی که شامل همه می شود. این کار عمده است، کاری برای همه. این کارِ اندیشه است. دیدگاهی که تلاش خواهد کرد کاری کند تا تاریخ کج بشریت مسیر خود را تغییر دهد و از بدبختی تیره و تاری که در حال فرورفتن در آن‌ است دور شود. من ذاتا خوش بین ثابت قدمی هستم، لذا فکر می کنم که در آینده چنین خواهد شد. اما وقت تنگ است. وقت تنگ‌ است... "

#علی_محمدی
دانشجوی دکتری روان شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/2azlcqhb_thumb3.jpg
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #بفرمایید_فلسفه (جلد یک)

نویسندگان: #دیوید_ادموندز_و_نایجل_واربرتن

ترجمه: میثم محمدامینی

انتشارات: کرگدن


معمولا اکثر مفهوم ها با گفتگو هستند که به آن شفافیت مورد نظر می‌رسند و خواننده به بسیاری از سوالاتی که در ذهن دارد می‌رسد مخصوصا اگر موضوع گفتگو در مورد فلسفه باشد که ساحتی است بسیار مناقشه برانگیز. 

کتاب "بفرمایید فلسفه" نیز در همین راستا است. گفتگویی با فیلسوفان مختلف درباره موضوعات مختلف فلسفی.  

با ۲۵ فیلسوف که از مهم ترین فیلسوفان معاصر در سنت فلسفه انگلیسی - آمریکایی هستند از اخلاق و سیاست گرفته تا زیباشناسی و معنای زندگی و ...  گفتگو شده است و به سوالاتی از قبیل رفتار اکثریت با اقلیت چگونه باید باشد؟ آیا اقلیت به صرف اقلیت بودن باید از حقوق خاصی بهره‌مند باشد؟ چهارچوب هنجاریِ اکثریتِ حاکم تا چه اندازه آزادی‌های گروه‌های اقلیت را محدود می‌کند یا می‌تواند بکند؟ مرزهای رواداری کجاست؟ آیا اصلاً رواداری خوب است؟ و بسیاری پرسش‌های دیگر پرداخته شده است. 

 در مجموع گفتگوها اشتها برانگیز و کوتاه است، درست مانند لقمه‌های حاضر و آماده، و یک‌ راست به اصل موضوع می‌پردازد. کتاب دعوتی است به ضیافت این لقمه‌های کوچک، «بفرمایید فلسفه».


و در پایان نقل قولی از مترجم‌ اثر در مورد اهمیت فلسفه:

"در یکی دیگر از کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌ام، به‌نام «آرمانشهر، دلفین، رایانه»، بحثی وجود دارد در مورد اهمیت فلسفه از جهت چارچوب‌های مفهومی‌ای که برای ما درست می‌کند. نویسنده در آن جا مثال جالبی می‌زند و می‌گوید: همه ما در زندگی یک سری چارچوب‌های مفهومی داریم که شبیه شبکه لوله‌کشی آب شهر است. شبکه‌های آبرسانی از چشم ما پنهان است. ولی وقتی آبرسانی به مشکل می‌خورد و نشتی در لوله‌ها به‌ وجود می‌آید فاجعه آغاز می‌شود و همه را به دردسر می‌اندازد. در آن موقعیت متوجه وجود آن زیر ساخت‌های آبرسانی می‌شویم. تا وقتی این شبکه به درستی کار می‌کند و سالم است کسی توجهی به آن ندارد اما زمانی که از کار می‌افتد می‌فهمیم که چقدر به آن نیاز داریم. جایگاه نظام‌های مفهومی و فلسفی هم به همین شکل است. همه ما آدم‌ها بعضی دغدغه‌های مشترک داریم. درباره تولد، مرگ، عشق، رابطه جنسی، ملال، کار، آینده و... البته به این مسائل می‌توان از نگاه روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی یا از منظر سایر حوزه‌ها پرداخت. اما فلسفه هم در اینجا گفتنی‌های بسیار دارد."


#علی_محمدی
دانشجوی دکتری روان‌شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/philosophy-bites-cover-small.jpg
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #بینهایت_بلند_و_به_غایت_نزدیک

نویسنده: #جاناتان_سفران_فوئر

ترجمه: لیلا نصیری ها

نشر: چشمه

 رمان «بی‌نهایت بلند و به‌ غایت نزدیک»، روایت پسری است که چند سال پس از مرگ پدرش، یک کلید را در گلدان پیدا می‌کند. او اطمینان دارد که این کلید به پدرش تعلق دارد، کلیدی که شاید حتی رمز چگونگی مرگ پدرش را برملا سازد. اما "اسکار" نمی‌داند که این کلید، کدام یک از ۱۶۲ میلیون قفل شهر نیویورک را باز می‌کند؟ این سوال باعث می‌شود تا اسکار مثل یک کارآگاه آماتور تمام محله های نیویورک را جستجو کند و وارد زندگی دوستان، اقوام و آدم‌های غریبه شود. به این ترتیب وارد کشف ماجرایی می‌شود که به تاریخچه ۵۰ سال گذشته خانواده‌اش مربوط می‌شود. در واقع کشمکش و جست‌وجو در داستان با همین کلید آغاز می‌شود و تبدیل به کلید روایت در داستان می‌شود.

او ابتدا پای پیاده به این آدرس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود، در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حالی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که دایره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ زنگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش را مدام تکان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، «چون بهم کمک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد یادم بماند که هرچند به محله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روم، ولی من همچنان خودم هستم.» انجام این ماموریت حماسی شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خاص اُسکار برای نزدیکی بیشتر به پدر مرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش است؛ شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خاص ُاسکار برای نزدیکی به مادر زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش هم بستن زیپ پشت لباسش است موقع آماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدنش برای بیرون رفتن.

در واقع "فوئر" از عبارت ها و اصطلاحات خاصی برای نشان دادن احساسات و عواطف اُسکار استفاده می‌کند مانند استفاده از  "دایره زنگی"  که در  پاراگراف بالا به آن اشاره شد و همچنین‌:  "بستن زیپ کیسه خواب وجودم" برای اشاره به کناره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری و انزوای عاطفی و "دوباره چکمه هایم سنگین شدند" برای اشاره به افسردگی و ناراحتی ناشی از مشکلات اطرافیان و خودش و  ...

ابتکارات و اختراعات "اُسکار" هم‌ که به عنوان یک پسربچه می خواهد از خلاقیت و تخیلات خودش برای بهبود اوضاع دنیای پیرامونش استفاد کند را می‌توان همچون مقیاسی برای نشان دادنِ میلش به بهبود شرایط دنیایی سنگدل و تسکینی بر ناتوانی عمیقش عنوان کرد:

  "کتری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که دهانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به دهانی برای «سوت زدن زیباترین ملودی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها یا روخوانی شکسپیر» تبدیل شود؛ میکروفن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کوچکی که پس از بلعیدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان صداهای درونی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند برای همه پخش کنند؛ اتوموبیلی از مواد تجزیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیر؛ تورهای نجات و ایمنی در همه‌جا و... "

"جاناتان سفران فوئر" در  ضمن این که در این  داستان یک حس حمایت‌گری نسبت به "اسکار" دارد ولی همزمان نسبت به او بی‌رحم هم هست و مشکلات زیادی برای او به وجود می آورد.

در کل رمان شامل افرادی است که در جستجو و یافتن‌ پاسخی برای خود و زندگی شان هستند و یکی از آن ها "اسکار" است که کلید جا مانده از پدرش او را به این‌ جستجو وا داشته است. 
کلید و یافتن‌ قفل آن را می توان‌ نمادی از جستجوی تمامی‌ انسان ها در تاریخ برای یافتن معنی‌ زندگی شان دانست. 

یکی دیگر از نکات قابل توجه این رمان استفاده نویسنده از تکنیک های "تایپوگرافی" و "راوی های متعدد" است.
ابتکارات و افزوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گرافیکی رمان در صفحات انتهایی به اوج خود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسند، وقتی ترفند ایجاد تصاویر متحرک با ورق خوردن سریع صفحه های کتاب  پاسخی به اشتیاق اُسکار برای بازگشت همه چیز به عقب فراهم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. سقوط به صعود تبدیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. این یکی از عجیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین پایان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خوش طراحی شده و به طرز غیرمنتظره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای تاثیرگذار است.

"فوئر" در این رمان به صورت متفاوتی به مسائل نگاه می‌کند و به ما کمک می‌کند تا ما هم همان کار را انجام دهیم.

در پایان باید به ترجمه خوب این کتاب توسط "لیلا نصیری ها" نیز اشاره کرد.

#علی_محمدی
دانشجوی دکتری‌ روان شناسی

https://drsargolzaei.com/images/963208a961b845dc89fb372f6b55df2b.jpg
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #معنای_زندگی

نویسنده: #تری_ایگلتون

مترجم: عباس مخبر

ناشر: نشر بان


شاید عمیق ترین‌ و فراگیرترین‌ کتابی که در مورد "معنا" به خصوص "معنای زندگی" خوانده ام این اثر از "تری ایگلتون" باشد. "ایگلتون" یکی از بزرگ‌ترین متفکران معاصر می‌باشد که در این کتاب به مسئله معنای زندگی از دیدگاه های مختلف‌ پرداخته و در نهایت نیز تفسیر و تحلیل خودش را از آن‌ ارائه داده است. 

وی ابتدا پرسش هایی را در مورد "معنای زندگی" مطرح‌ می کند:

 آیا زندگی معنای ذاتی دارد یا این که این‌ ما هستیم که به آن‌ معنا می دهیم؟

 آیا معنای زندگی در غفلت ما از معنای بنیادی آن است؟ درست همان طور که نشمردن تعداد کلماتی که در سخنرانی ادا می‌کنیم  و به ما کمک می کند که سخنرانی را به انجام‌ برسانیم.

یا این دیدگاه نیچه در کتاب "زایش تراژدی" درست است که معنای زندگی وحشتناک تر از آن است که ما بتوانیم‌ با آن رو به رو شویم و ...


و در ادامه این‌ پرسش ها به نظریه های مختلفی که در این راستا وجود دارد می‌پردازد: 

دیدگاه کسانی که از "ساحت زبانی" به مسئله معنا می‌نگرند و اصولا معنای اشیاء و به دنبال آن‌ معنای زندگی را نتیجه گفتگو های زبانی در مورد آن ها می‌دانند.

یا کسانی که "ذات جستجوی معنا برای زندگی" را معنای زندگی‌ می‌دانند و ...


همچنین از فرهنگ های پیشامدرن تا نظریه پردازان  پسامدرن‌ و رابطه آن ها با معنای زندگی‌ می‌گوید:

در‌ دورانی که چیزهایی که در گذشته (دوران پیشامدرن)  به زندگی ما معنا می دادند دیگر جایگاه خود را از دست داده اند و "بُعد نمادین‌" زندگی انسان به حاشیه رانده شده است که عبارتند از: "دین، مناسبات جنسی و فرهنگ" که از حوزه عمومی وارد حوزه خصوصی شدند و سپس دوباره و به نحوی دیگر‌ توسط نظام‌ سرمایه داری به عرصه برگشتند گرفته تا دیدگاه "پسامدرن ها" که داشتن یک معنای واحد برای زندگی را مردود می دانند و معتقدند زندگی‌ می تواند معناهای مختلفی داشته باشد و اصولا دیگر چیزی‌ به نام‌ انسانیت یا زندگی انسانی وجود ندارد، آنچه وجود دارد صرفا تفاوت ها، فرهنگ های خاص و موقعیت های محلی است. که البته "ایگلتون" همه این تفسیر‌ها را به چالش می کشد .

اما از دیدگاه خود  "تری ایگلتون" معنای زندگی راه حلی برای یک مسئله نیست، بلکه زیستن به شیوه ای معین است. این پرسش ماوراءالطبیعی نیست، بلکه اخلاقی است. چیزی جدا از زندگی‌ نیست، بلکه چیزی است که زیستن را به امری ارزشمند بدل می کند. به این‌ تعبیر معنای زندگی "خود زندگی" است که به شیوه ای معین به آن‌ نگریسته می شود. سوداگران معنای زندگی عموما در مقابل چنین ادعایی احساس دلسردی می کنند، زیرا به اندازه ی کافی رازآمیز و شاهانه به نظر نمی‌رسد.


و در پایان نقل قولی از "ویتگنشتاین" که در کتاب آمده است:

"اگر چیزی به نام زندگی جاودانی وجود داشته باشد، باید همین‌ جا و هم اکنون باشد. این لحظه حاضر است، که تجسمی از جاودانگی است، نه زنجیره بی پایان این قبیل لحظه ها."


#علی_محمدی
دانشجوی دکترای روان شناسی
معرفی کتاب

#معرفی_کتاب


نام کتاب: #اصول_نظری_و_شیوه_روانشناسی_تحلیلی_یونگ

نویسنده: #کارل_گوستاو_یونگ

ترجمه: دکتر فرزین رضاعی

انتشارات: ارجمند – چاپ پنجم – ۱۳۹۲


«کارل گوستاو یونگ» در زمرهٔ اندیشمندانی است که بحث‌های مخالف و موافق زیادی درباره آثار و اندیشه‌های وی صورت گرفته و می‌گیرد. امّا اگر به این باور داشته باشیم که اکثر نگاه‌ها و رویکردها به جهان «حقیقتی» - هر چند کوچک - را درون خودشان نهفته‌اند می‌توانیم خیلی از دیدگاه‌ها را با قبول انتقادات وارده به آن مورد بررسی قرار دهیم و آن حقیقت هر چند کوچک امّا بعضی وقت‌ها بسیار مهم و مؤثر را از آن بیرون بکشیم. همان‌طور که یونگ هم از دیدگاه‌های مختلف بهره می‌برده و بعضی بیمارانش را به روش «آدلری» و بعضی را به روش «فرویدی» و... درمان می‌کرده است و تعصّبی به روش خاصی نداشته است.
کتاب «اصول نظری و شیوه روان شناسی تحلیلی یونگ» یکی از بهترین کتاب‌هایی است که برای آشنایی با نظریات و دیدگاه‌های یونگ می‌توان پیشنهاد کرد که بر اساس پنج سخنرانی که یونگ در سال ۱۹۳۵ برای حدود دویست پزشک در «کلینیک تاوی استوک» Tavistock clinic ایراد کرد نوشته شده است.

#علی_محمدی
دانشجوی‌‌ دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
معرفی کتاب

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #اقتصاد_به_زبان_خودمان (بنیان‌های نظام سرمایه‌داری)

نویسنده: #جیم_استنفورد

ترجمه‌: مریم بیرمی

انتشارات: نشر پژواک

اقتصاد آن‌قدر مهم است که فهم آن را فقط به دست اقتصاددانان تربیت‌شده در یک‌ نظام‌ خاص اقتصادی‌-سیاسی نسپاریم، زیرا که معمولا خواسته یا ناخواسته تعریف ما از اقتصاد شامل آن چیزی هست که رسانه‌های گوناگون به ما ارائه می‌دهند. رسانه‌هایی که اغلب تحت سلطه همان‌ نظام فکری هستند که در ابتدا به آن‌ اشاره شد‌.

«جیم استنفورد» در این کتاب به‌صورت ساده و مختصر سازوکار نظام‌های اقتصادی‌ سرمایه‌داری را برای خوانندگانی که به صورت غیرتخصصی این مباحث را دنبال می‌کنند توضیح می‌دهد.
کتاب سعی می‌کند نقش پادزهر را در مورد سیستم آموزشی حاکم یا مسلط بر اقتصاد جهانی و همچنین کاربرد این اقتصاد در ذهن خواننده بازی کند. کتاب مفاهیمی مثل تولید، رقابت، کارِ مُزدی و اهمیتی که این مفاهیم در زندگی روزمره ما دارند را به‌صراحت با ما درمیان می‌گذارد. مفاهیمی که شاید خواندن‌شان در ظاهر خسته‌کننده به‌نظر بیایند اما مطمئنم بعد از آشنایی با این مفاهیم و دانستن این‌که چقدر هر روزه در زندگی معمول درگیر آن هستیم باعث شگفتی کسانی که برای اولین بار با این مفاهیم آشنا می‌شوند خواهد شد.

#علی_محمدی
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
معرفی کتاب

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #آگاهی
نویسنده: #سوزان_بلکمور
ترجمه: رضا رضایی
انتشارات: فرهنگ معاصر

احتمالاً از شروع تاریخ بشر یکی از مهم‌ترین چالش‌های بشر «حل‌کردن راز هستی‌ ما» در این جهان بوده‌ است و شاید مهم‌ترین چیزی که می‌تواند به این مسئله پاسخ‌ دهد این پرسش است: «من واقعا چه هستم؟»
که اگر بخواهیم پرسش بالا را بیش‌تر بشکافیم به پرسش‌هایی می‌رسیم که در این کتاب سعی شده به آن‌ها پرداخته شود:

آگاهی یعنی‌ چه؟

آیا اصلا می‌توان آن را شناخت؟

آیا آگاهی چیزی جدای از ادراک، هوش، فکر و خود است؟

مغز ما به عنوان یک ارگان مادی و فیزیکی چطور قادر است تجربه‌های‌ذهنیِ مربوط به دنیای بیرونی‌ را درک‌ کند و به آن‌ها معنا بدهد؟

تصورات ذهنی‌ ما چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟

آیا همه این تصورات یک توهم‌ است؟

آیا تحریک میلیون‌ها سلول عصبی مغز است که موجب می‌شود ما جهان را تجربه کنیم؟

آیا واقعا دارای اراده آزاد هستیم؟

#علی_محمدی
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #آگاهی
نویسنده: #سوزان_بلکمور
ترجمه: رضا رضایی
انتشارات: فرهنگ معاصر

احتمالاً از شروع تاریخ بشر یکی از مهم‌ترین چالش‌های بشر «حل‌کردن راز هستی‌ ما» در این جهان بوده‌ است و شاید مهم‌ترین چیزی که می‌تواند به این مسئله پاسخ‌ دهد این پرسش است: «من واقعا چه هستم؟»
که اگر بخواهیم پرسش بالا را بیش‌تر بشکافیم به پرسش‌هایی می‌رسیم که در این کتاب سعی شده به آن‌ها پرداخته شود:

آگاهی یعنی‌ چه؟

آیا اصلا می‌توان آن را شناخت؟

آیا آگاهی چیزی جدای از ادراک، هوش، فکر و خود است؟

مغز ما به عنوان یک ارگان مادی و فیزیکی چطور قادر است تجربه‌های‌ذهنیِ مربوط به دنیای بیرونی‌ را درک‌ کند و به آن‌ها معنا بدهد؟

تصورات ذهنی‌ ما چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟

آیا همه این تصورات یک توهم‌ است؟

آیا تحریک میلیون‌ها سلول عصبی مغز است که موجب می‌شود ما جهان را تجربه کنیم؟

آیا واقعا دارای اراده آزاد هستیم؟

#علی_محمدی
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #بفرمایید_فلسفه (جلد یک)

نویسندگان: #دیوید_ادموندز_و_نایجل_واربرتن

ترجمه: میثم محمدامینی

انتشارات: کرگدن


معمولا اکثر مفهوم ها با گفتگو هستند که به آن شفافیت مورد نظر می‌رسند و خواننده به بسیاری از سوالاتی که در ذهن دارد می‌رسد مخصوصا اگر موضوع گفتگو در مورد فلسفه باشد که ساحتی است بسیار مناقشه برانگیز. 

کتاب "بفرمایید فلسفه" نیز در همین راستا است. گفتگویی با فیلسوفان مختلف درباره موضوعات مختلف فلسفی.  

با ۲۵ فیلسوف که از مهم ترین فیلسوفان معاصر در سنت فلسفه انگلیسی - آمریکایی هستند از اخلاق و سیاست گرفته تا زیباشناسی و معنای زندگی و ...  گفتگو شده است و به سوالاتی از قبیل رفتار اکثریت با اقلیت چگونه باید باشد؟ آیا اقلیت به صرف اقلیت بودن باید از حقوق خاصی بهره‌مند باشد؟ چهارچوب هنجاریِ اکثریتِ حاکم تا چه اندازه آزادی‌های گروه‌های اقلیت را محدود می‌کند یا می‌تواند بکند؟ مرزهای رواداری کجاست؟ آیا اصلاً رواداری خوب است؟ و بسیاری پرسش‌های دیگر پرداخته شده است. 

 در مجموع گفتگوها اشتها برانگیز و کوتاه است، درست مانند لقمه‌های حاضر و آماده، و یک‌ راست به اصل موضوع می‌پردازد. کتاب دعوتی است به ضیافت این لقمه‌های کوچک، «بفرمایید فلسفه».


و در پایان نقل قولی از مترجم‌ اثر در مورد اهمیت فلسفه:

"در یکی دیگر از کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌ام، به‌نام «آرمانشهر، دلفین، رایانه»، بحثی وجود دارد در مورد اهمیت فلسفه از جهت چارچوب‌های مفهومی‌ای که برای ما درست می‌کند. نویسنده در آن جا مثال جالبی می‌زند و می‌گوید: همه ما در زندگی یک سری چارچوب‌های مفهومی داریم که شبیه شبکه لوله‌کشی آب شهر است. شبکه‌های آبرسانی از چشم ما پنهان است. ولی وقتی آبرسانی به مشکل می‌خورد و نشتی در لوله‌ها به‌ وجود می‌آید فاجعه آغاز می‌شود و همه را به دردسر می‌اندازد. در آن موقعیت متوجه وجود آن زیر ساخت‌های آبرسانی می‌شویم. تا وقتی این شبکه به درستی کار می‌کند و سالم است کسی توجهی به آن ندارد اما زمانی که از کار می‌افتد می‌فهمیم که چقدر به آن نیاز داریم. جایگاه نظام‌های مفهومی و فلسفی هم به همین شکل است. همه ما آدم‌ها بعضی دغدغه‌های مشترک داریم. درباره تولد، مرگ، عشق، رابطه جنسی، ملال، کار، آینده و... البته به این مسائل می‌توان از نگاه روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی یا از منظر سایر حوزه‌ها پرداخت. اما فلسفه هم در اینجا گفتنی‌های بسیار دارد."


#علی_محمدی
دانشجوی دکتری روان‌شناسی

@drsargolzaei

https://drsargolzaei.com/?p=588

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #اقتصاد_به_زبان_خودمان (بنیان‌های نظام سرمایه‌داری)

نویسنده: #جیم_استنفورد

ترجمه‌: مریم بیرمی

انتشارات: نشر پژواک

اقتصاد آن‌قدر مهم است که فهم آن را فقط به دست اقتصاددانان تربیت‌شده در یک‌ نظام‌ خاص اقتصادی‌-سیاسی نسپاریم، زیرا که معمولا خواسته یا ناخواسته تعریف ما از اقتصاد شامل آن چیزی هست که رسانه‌های گوناگون به ما ارائه می‌دهند. رسانه‌هایی که اغلب تحت سلطه همان‌ نظام فکری هستند که در ابتدا به آن‌ اشاره شد‌.

«جیم استنفورد» در این کتاب به‌صورت ساده و مختصر سازوکار نظام‌های اقتصادی‌ سرمایه‌داری را برای خوانندگانی که به صورت غیرتخصصی این مباحث را دنبال می‌کنند توضیح می‌دهد.
کتاب سعی می‌کند نقش پادزهر را در مورد سیستم آموزشی حاکم یا مسلط بر اقتصاد جهانی و همچنین کاربرد این اقتصاد در ذهن خواننده بازی کند. کتاب مفاهیمی مثل تولید، رقابت، کارِ مُزدی و اهمیتی که این مفاهیم در زندگی روزمره ما دارند را به‌صراحت با ما درمیان می‌گذارد. مفاهیمی که شاید خواندن‌شان در ظاهر خسته‌کننده به‌نظر بیایند اما مطمئنم بعد از آشنایی با این مفاهیم و دانستن این‌که چقدر هر روزه در زندگی معمول درگیر آن هستیم باعث شگفتی کسانی که برای اولین بار با این مفاهیم آشنا می‌شوند خواهد شد.

#علی_محمدی
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

#اقتصاد #کتاب #اقتصاد_به_زبان_خودمان #دکتر_سرگلزایی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #آگاهی
نویسنده: #سوزان_بلکمور
ترجمه: رضا رضایی
انتشارات: فرهنگ معاصر

احتمالاً از شروع تاریخ بشر یکی از مهم‌ترین چالش‌های بشر «حل‌کردن راز هستی‌ ما» در این جهان بوده‌ است و شاید مهم‌ترین چیزی که می‌تواند به این مسئله پاسخ‌ دهد این پرسش است: «من واقعا چه هستم؟»
که اگر بخواهیم پرسش بالا را بیش‌تر بشکافیم به پرسش‌هایی می‌رسیم که در این کتاب سعی شده به آن‌ها پرداخته شود:

آگاهی یعنی‌ چه؟

آیا اصلا می‌توان آن را شناخت؟

آیا آگاهی چیزی جدای از ادراک، هوش، فکر و خود است؟

مغز ما به عنوان یک ارگان مادی و فیزیکی چطور قادر است تجربه‌های‌ذهنیِ مربوط به دنیای بیرونی‌ را درک‌ کند و به آن‌ها معنا بدهد؟

تصورات ذهنی‌ ما چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟

آیا همه این تصورات یک توهم‌ است؟

آیا تحریک میلیون‌ها سلول عصبی مغز است که موجب می‌شود ما جهان را تجربه کنیم؟

آیا واقعا دارای اراده آزاد هستیم؟

#علی_محمدی
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei