#لایو_اینستاگرامی
گزارش یک شکست (فصل دوم)
"ایران پس از سقوط ضحاک"
گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی و دکتر محسن یارمحمدی
جمعه ۱۱ مهر، ساعت ۵ عصر
پخش از اینستاگرام دکتر سرگلزایی
#ضحاک
#drsargolzaei
@drsargolzaei
گزارش یک شکست (فصل دوم)
"ایران پس از سقوط ضحاک"
گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی و دکتر محسن یارمحمدی
جمعه ۱۱ مهر، ساعت ۵ عصر
پخش از اینستاگرام دکتر سرگلزایی
#ضحاک
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#پل
داستان به آخر نرسید
قصهگو خوابش برد
دخترک خوابگرد
به آن سوی رودخانه رسید!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#پل
داستان به آخر نرسید
قصهگو خوابش برد
دخترک خوابگرد
به آن سوی رودخانه رسید!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#مرثیه
سوگواری میکنم
بر درهای باز
و بر پنجرههای بسته
شادمانی میکنم
بر چشمهای باز
و بر گوشهای بسته
#دکترمحمدرضاسرگلزیی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای وارد شدن به وبسایت از فیلترشکن استفاده نمایید.)
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#مرثیه
سوگواری میکنم
بر درهای باز
و بر پنجرههای بسته
شادمانی میکنم
بر چشمهای باز
و بر گوشهای بسته
#دکترمحمدرضاسرگلزیی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای وارد شدن به وبسایت از فیلترشکن استفاده نمایید.)
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#آزمون_استخدامی_برای_پیرطریقت!
کارل گوستاو #یونگ، روانپزشک سوئیسی، در کتاب "سمینار یونگ درباره زرتشت نیچه" با زبان طنز می گوید:
"اگر یک روز با کسی برخورد کردید که تصور کردید یک پیر طریقت یا مرشد معنوی است از او بخواهید پرواز کند یا روی آب راه برود!" یونگ می خواهد بگوید تصور خیالی که ما از یک راهنمای معنوی داریم گاهی اوقات آسیب های جدی به ما وارد می کند. ما بر اساس قصه ها، کارتون ها، شعرها و فیلم ها در انتظار ملاقات با کسی هستیم که بتوانیم سر بر آستان او بگذاریم و بخوانیم:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
فریاد سربلندی بر آسمان توان زد
تصور می کنیم روزی کسی با محاسن سفید از راه خواهد رسید و به تمام سوالات ما پاسخ های وحیانی و شهودی و ماورایی خواهد داد و ما خود را به تمامی به او خواهیم سپرد که:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
و فریاد سر خواهیم داد که: "شمس من و خدای من!"
یونگ برای این که ما را از غرق شدن در این افسانه ها نجات دهد به ما یادآوری می کند که پیر طریقت و شیخ مراد در این افسانه ها به آسمان می پرید، طی الارض می کرد و بر آب قدم می زد، اگر می خواهید "مطیع اوامر" کسی باشید ببینید چه چیزی از افسانه ها در وجود او می یابید.
خطر غرق شدن در افسانه هایی شبیه #شمس و #مولانا کم نیست. برخی با "رهبران سیاسی" چنان تعامل می کنند که گویا در مقابل یک مرشد خطاناپذیر افسانه ای قرار دارند!
رهبران سیاسی بر اساس یک قرارداد اجتماعی دارای اختیارات ویژه شده اند نه بر مبنای ارائه معجزه و کرامت!
گروهی از کاردینال ها پس از فوت پاپ دور هم جمع می شوند و با بحث و گفتگو و شورا و رای گیری از بین خودشان پاپ جدید انتخاب می کنند. آن وقت ببینید چه قدر مسخره و مضحک است که همین "ریش سفید های واتیکان" در سال ۱۸۶۹ میلادی تصویب کرده اند که چون "روح القدس" در هنگام انتخاب پاپ , ریش سفید ها را هدایت می کند پس پاپ انتخاب شده در انجام وظایفش "خطاناپذیر" است!
گاهی این خطا در رابطه درمانی هم ایجاد می شود. کم پیش نمی آید که درمانجو و درمانگر گرفتار قصه "شمس و مولانا" هستند!
درمانگر از جایگاه حرفه ای به جایگاه اسطوره ای می لغزد و درمانجو را هم با خودش به دره می اندازد.
قصه شمس و مولانا در دنیای امروزی هم کم بازتولید نمی شود. در داستان های "کیمیاگر" ، "بریدا" , "ساحره ی پورتوبلو" و برخی دیگر از آثار #پائولوکوئیلو یک استاد عجیب و غریب ظاهر می شود و معجزات و کراماتی از خود نشان می دهد و مسیر رشد معنوی یک سالک را به شکلی "جهشی" تغییر می دهد.
در فیلم های سینمایی زیادی یک پیرمرد فرتوت (که اغلب هم چینی است!) از راه می رسد و اکسیر اعظم را در اختیار جوانی به بن بست رسیده می گذارد و او ناگهان تبدیل به یک قهرمان می شود!
باید به خاطر داشته باشیم که اغلب قصه ها، روایت جهان (آن گونه که هست) نیستند، هر چه هم جذاب و دلنشین باشند، قصه ها بازسازی جهان به شکلی که دوست داریم باشد هستند.
این جهان خیالی می تواند الهام بخش و آموزنده باشد ولی اشتباه گرفتن آن با جهان فیزیکی ممکن است سقوط های دردناک یا حتی مرگباری را برای یک فرد یا یک ملت به همراه داشته باشد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#آزمون_استخدامی_برای_پیرطریقت!
کارل گوستاو #یونگ، روانپزشک سوئیسی، در کتاب "سمینار یونگ درباره زرتشت نیچه" با زبان طنز می گوید:
"اگر یک روز با کسی برخورد کردید که تصور کردید یک پیر طریقت یا مرشد معنوی است از او بخواهید پرواز کند یا روی آب راه برود!" یونگ می خواهد بگوید تصور خیالی که ما از یک راهنمای معنوی داریم گاهی اوقات آسیب های جدی به ما وارد می کند. ما بر اساس قصه ها، کارتون ها، شعرها و فیلم ها در انتظار ملاقات با کسی هستیم که بتوانیم سر بر آستان او بگذاریم و بخوانیم:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
فریاد سربلندی بر آسمان توان زد
تصور می کنیم روزی کسی با محاسن سفید از راه خواهد رسید و به تمام سوالات ما پاسخ های وحیانی و شهودی و ماورایی خواهد داد و ما خود را به تمامی به او خواهیم سپرد که:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
و فریاد سر خواهیم داد که: "شمس من و خدای من!"
یونگ برای این که ما را از غرق شدن در این افسانه ها نجات دهد به ما یادآوری می کند که پیر طریقت و شیخ مراد در این افسانه ها به آسمان می پرید، طی الارض می کرد و بر آب قدم می زد، اگر می خواهید "مطیع اوامر" کسی باشید ببینید چه چیزی از افسانه ها در وجود او می یابید.
خطر غرق شدن در افسانه هایی شبیه #شمس و #مولانا کم نیست. برخی با "رهبران سیاسی" چنان تعامل می کنند که گویا در مقابل یک مرشد خطاناپذیر افسانه ای قرار دارند!
رهبران سیاسی بر اساس یک قرارداد اجتماعی دارای اختیارات ویژه شده اند نه بر مبنای ارائه معجزه و کرامت!
گروهی از کاردینال ها پس از فوت پاپ دور هم جمع می شوند و با بحث و گفتگو و شورا و رای گیری از بین خودشان پاپ جدید انتخاب می کنند. آن وقت ببینید چه قدر مسخره و مضحک است که همین "ریش سفید های واتیکان" در سال ۱۸۶۹ میلادی تصویب کرده اند که چون "روح القدس" در هنگام انتخاب پاپ , ریش سفید ها را هدایت می کند پس پاپ انتخاب شده در انجام وظایفش "خطاناپذیر" است!
گاهی این خطا در رابطه درمانی هم ایجاد می شود. کم پیش نمی آید که درمانجو و درمانگر گرفتار قصه "شمس و مولانا" هستند!
درمانگر از جایگاه حرفه ای به جایگاه اسطوره ای می لغزد و درمانجو را هم با خودش به دره می اندازد.
قصه شمس و مولانا در دنیای امروزی هم کم بازتولید نمی شود. در داستان های "کیمیاگر" ، "بریدا" , "ساحره ی پورتوبلو" و برخی دیگر از آثار #پائولوکوئیلو یک استاد عجیب و غریب ظاهر می شود و معجزات و کراماتی از خود نشان می دهد و مسیر رشد معنوی یک سالک را به شکلی "جهشی" تغییر می دهد.
در فیلم های سینمایی زیادی یک پیرمرد فرتوت (که اغلب هم چینی است!) از راه می رسد و اکسیر اعظم را در اختیار جوانی به بن بست رسیده می گذارد و او ناگهان تبدیل به یک قهرمان می شود!
باید به خاطر داشته باشیم که اغلب قصه ها، روایت جهان (آن گونه که هست) نیستند، هر چه هم جذاب و دلنشین باشند، قصه ها بازسازی جهان به شکلی که دوست داریم باشد هستند.
این جهان خیالی می تواند الهام بخش و آموزنده باشد ولی اشتباه گرفتن آن با جهان فیزیکی ممکن است سقوط های دردناک یا حتی مرگباری را برای یک فرد یا یک ملت به همراه داشته باشد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
جناب آقای دکتر سرگلزایی عزیز
سوالی که برای من پیش آمده در مورد ویژگی است که اثر مثنوی معنوی دارد که باعث شده که ۸۰۰ سال نه تنها ماندگار شده بلکه شهرتی جهانی پیدا کند. صرفنظر از هنرمندی و علم مولانا در خلق این اثر، ویژگی دیگری در مولانا یا کلام مثنوی وجود دارد که آن را این چنین جذاب کرده است؟ البته این موضوع تنها در مورد مثنوی یا مولانا برای من مبهم نیست، بلکه در مورد شاهنامه و فردوسی یا خیام، حافظ و حتی آثار ماندگار غرب یا شرق هم هست. چه مکانیزمی، چه اتفاقی، چه پروسهای منجر به خلق چنین آثاری میشود؟ هرچند خالقان این آثار هر یک دارای علم، تجربه و داستانهای منحصر به فردی در زندگی خود بودهاند که شاید برآیند همه آنها باعث خلق آن اثر ماندگار شده ولی من فکر میکنم همه آنها یک ویژگی مشترک، یک Essence خاص دارند که آنها را برای سالها و قرنها و نزد مردمی از همه قشر جذاب و جاودانه میکند. آیا اشتباه میکنم؟ اگرنه! برای یافتن آن چه باید کرد؟
پشاپیش از حسن توجهتان سپاسگزارم و قطعا از پاسختان لذت خواهم برد.
ارادتمند همیشگی
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از حیث روانشناسی تحلیلی یونگ ذهن انسانها گرایشهای مشترک ناخودآگاهی دارند که باعث میشوند در زمان، مکان و فرهنگهای مختلف پدیدههای مشترکی برای انسانها جذّاب باشند و همین منجر به ماندگاری آن پدیدهها میگردند. یونگ این گرایشات مشترک ناخودآگاه را «آرکی تایپ» نامید. هنرمند ماندگار کسی است که اثرش را بر مبنای این گرایشهای ناخودآگاه جمعی بنا میکند.
کتاب پیوست به اختصار به نظرات یونگ دربارهٔ هنر می پردازد.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
جناب آقای دکتر سرگلزایی عزیز
سوالی که برای من پیش آمده در مورد ویژگی است که اثر مثنوی معنوی دارد که باعث شده که ۸۰۰ سال نه تنها ماندگار شده بلکه شهرتی جهانی پیدا کند. صرفنظر از هنرمندی و علم مولانا در خلق این اثر، ویژگی دیگری در مولانا یا کلام مثنوی وجود دارد که آن را این چنین جذاب کرده است؟ البته این موضوع تنها در مورد مثنوی یا مولانا برای من مبهم نیست، بلکه در مورد شاهنامه و فردوسی یا خیام، حافظ و حتی آثار ماندگار غرب یا شرق هم هست. چه مکانیزمی، چه اتفاقی، چه پروسهای منجر به خلق چنین آثاری میشود؟ هرچند خالقان این آثار هر یک دارای علم، تجربه و داستانهای منحصر به فردی در زندگی خود بودهاند که شاید برآیند همه آنها باعث خلق آن اثر ماندگار شده ولی من فکر میکنم همه آنها یک ویژگی مشترک، یک Essence خاص دارند که آنها را برای سالها و قرنها و نزد مردمی از همه قشر جذاب و جاودانه میکند. آیا اشتباه میکنم؟ اگرنه! برای یافتن آن چه باید کرد؟
پشاپیش از حسن توجهتان سپاسگزارم و قطعا از پاسختان لذت خواهم برد.
ارادتمند همیشگی
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از حیث روانشناسی تحلیلی یونگ ذهن انسانها گرایشهای مشترک ناخودآگاهی دارند که باعث میشوند در زمان، مکان و فرهنگهای مختلف پدیدههای مشترکی برای انسانها جذّاب باشند و همین منجر به ماندگاری آن پدیدهها میگردند. یونگ این گرایشات مشترک ناخودآگاه را «آرکی تایپ» نامید. هنرمند ماندگار کسی است که اثرش را بر مبنای این گرایشهای ناخودآگاه جمعی بنا میکند.
کتاب پیوست به اختصار به نظرات یونگ دربارهٔ هنر می پردازد.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Art Complex .pdf
1.7 MB
#کلاس_آنلاین
"اختلالات کنش جنسی"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
۴ و ۵ دیماه
پنجشنبه ساعت ۱۶ الی ۲۰
جمعه ساعت ۹ الی ۱۳
ثبتنام: ۰۹۳۵۷۷۷۹۰۶۵
@drsargolzaei
"اختلالات کنش جنسی"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
۴ و ۵ دیماه
پنجشنبه ساعت ۱۶ الی ۲۰
جمعه ساعت ۹ الی ۱۳
ثبتنام: ۰۹۳۵۷۷۷۹۰۶۵
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و احترام حضور آقای دکتر سرگلزایی
بنده دانشجوی ادبیات در مقطع دکتری هستم. با توجه به علاقه به مباحث نظریه یونگ و قابلیت تحلیل آثار ادبی بر اساس این نظریه ، مشتاق هستم پایاننامه خود را در این حوزه و مشخصأ بر روی فرآیند تفرد مبتنی بر نظریه یونگ کار کنم. البته چند سالی است که تمرکز مطالعاتی را بر آثار یونگ و یونگیها قرار دادهام . میخواستم از حضرتعالی بپرسم که شما متن و متونی را در حوزه ادبیات اعم از رمان و شعر و غیره پیشنهاد میفرمایید که بهتر میتواند بر اساس فرآیند تفرد تحلیل شود؟ یا بهتر بتوان روی آن کار کرد؟
اگر منابع مطالعاتی دیگری هم مد نظرتان است ممنون میشم لطف بفرمایید
بسیار سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
منطقالطیر فریدالدین عطار، داستان قلعهی ذاتالصّور هشربا در انتهای مثنوی مولانا و غزل «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد» حافظ را با خوانش یونگی می توان همان فرایند تفرّد دانست. در ادبیّات جهان نیز داستان پینوکیو کارلا کلودی، رمان کیمیاگر پائولو کوئیلو و رمانهای سیذارتا و دمیان هرمان هسه مصادیق واضح فرایند تفرّد هستند.
در مقالهی "یونگ: سینما و ادبیات" که در کانال و سایت drsargolzaei.com در دسترس است، مفصّلتر به مصادیق نظریّهی یونگ در ادبیّات داستانی پرداختهام.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و احترام حضور آقای دکتر سرگلزایی
بنده دانشجوی ادبیات در مقطع دکتری هستم. با توجه به علاقه به مباحث نظریه یونگ و قابلیت تحلیل آثار ادبی بر اساس این نظریه ، مشتاق هستم پایاننامه خود را در این حوزه و مشخصأ بر روی فرآیند تفرد مبتنی بر نظریه یونگ کار کنم. البته چند سالی است که تمرکز مطالعاتی را بر آثار یونگ و یونگیها قرار دادهام . میخواستم از حضرتعالی بپرسم که شما متن و متونی را در حوزه ادبیات اعم از رمان و شعر و غیره پیشنهاد میفرمایید که بهتر میتواند بر اساس فرآیند تفرد تحلیل شود؟ یا بهتر بتوان روی آن کار کرد؟
اگر منابع مطالعاتی دیگری هم مد نظرتان است ممنون میشم لطف بفرمایید
بسیار سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
منطقالطیر فریدالدین عطار، داستان قلعهی ذاتالصّور هشربا در انتهای مثنوی مولانا و غزل «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد» حافظ را با خوانش یونگی می توان همان فرایند تفرّد دانست. در ادبیّات جهان نیز داستان پینوکیو کارلا کلودی، رمان کیمیاگر پائولو کوئیلو و رمانهای سیذارتا و دمیان هرمان هسه مصادیق واضح فرایند تفرّد هستند.
در مقالهی "یونگ: سینما و ادبیات" که در کانال و سایت drsargolzaei.com در دسترس است، مفصّلتر به مصادیق نظریّهی یونگ در ادبیّات داستانی پرداختهام.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#وبینار
"روانشناسی و معنویت"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
۱۷ مهر، ساعت ۱۸ الی ۲۱
۱۸ مهر ساعت ۱۰ الی ۱۳
ثبتنام از طریق سایت:
Salimpsy.com
تماس: ۰۹۱۲۰۰۶۴۸۵۶
@drsargolzaei
"روانشناسی و معنویت"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
۱۷ مهر، ساعت ۱۸ الی ۲۱
۱۸ مهر ساعت ۱۰ الی ۱۳
ثبتنام از طریق سایت:
Salimpsy.com
تماس: ۰۹۱۲۰۰۶۴۸۵۶
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#جوانان_هیتلری یک سازمان شبه نظامی در دوران حکومت آدولف هیتلر در آلمان نازی بود. برنامههای این سازمان برای جوانان پسر بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سال و دختران ۱۰ تا ۱۸ سال طرّاحی شده بود. اصل کلی سازمان جوانان هیتلری این بود که هر عضو، یک سرباز فداکار برای «امپراتوری مقدّس آلمان» باشد.
رهبران آلمان نازی در پی این بودند که بتوانند از درون سازمان جوانان هیتلر نخبگان آینده ارتش موازی نظامی-ایدئولوژیک را بیابند. اعضای بلندپایه سازمان جوانان هیتلری با برگزاری جلسات متعدد سعی داشتند جوانان آلمان را جذب افکار نازیسم نمایند.
در سال ۱۹۴۰ این ایده در سران آلمان نازی مطرح گردید که سازمان جوانان هیتلر میتواند به عنوان یک نیروی کمکی در خدمت جنگ باشد. پس از این بود که اعضای این سازمان به صورت فعال در بخشهایی مانند خدمات پستی، آتش نشانی، خدمات رادیویی و نیروهای ضدهوایی مشغول به کار در جبهههای جنگ شدند.
در سال ۱۹۴۳ رویکرد رهبران آلمان نازی در خصوص سازمان جوانان هیتلر تغییر کرد و تصمیم برآن شد که اعضای این سازمان خلاء بوجود آمده بر اثر جنگ را پر کرده و جایگزین نیروهای کشته شده در جبهه گردند.
@drsargolzaei
#جوانان_هیتلری یک سازمان شبه نظامی در دوران حکومت آدولف هیتلر در آلمان نازی بود. برنامههای این سازمان برای جوانان پسر بین سنین ۱۴ تا ۱۸ سال و دختران ۱۰ تا ۱۸ سال طرّاحی شده بود. اصل کلی سازمان جوانان هیتلری این بود که هر عضو، یک سرباز فداکار برای «امپراتوری مقدّس آلمان» باشد.
رهبران آلمان نازی در پی این بودند که بتوانند از درون سازمان جوانان هیتلر نخبگان آینده ارتش موازی نظامی-ایدئولوژیک را بیابند. اعضای بلندپایه سازمان جوانان هیتلری با برگزاری جلسات متعدد سعی داشتند جوانان آلمان را جذب افکار نازیسم نمایند.
در سال ۱۹۴۰ این ایده در سران آلمان نازی مطرح گردید که سازمان جوانان هیتلر میتواند به عنوان یک نیروی کمکی در خدمت جنگ باشد. پس از این بود که اعضای این سازمان به صورت فعال در بخشهایی مانند خدمات پستی، آتش نشانی، خدمات رادیویی و نیروهای ضدهوایی مشغول به کار در جبهههای جنگ شدند.
در سال ۱۹۴۳ رویکرد رهبران آلمان نازی در خصوص سازمان جوانان هیتلر تغییر کرد و تصمیم برآن شد که اعضای این سازمان خلاء بوجود آمده بر اثر جنگ را پر کرده و جایگزین نیروهای کشته شده در جبهه گردند.
@drsargolzaei
Avaz Goosheh Daad-(SONG95.IR)
Mohammad Reza Shajarian
#آهنگ
#زمستان
خواننده: #شجریان
هنرمندان: استاد کلهر (کمانچه)
استاد علیزاده(تار)
استاد همایون شجریان(ضرب-آواز)
شاعر: #اخوان_ثالث
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#زمستان
خواننده: #شجریان
هنرمندان: استاد کلهر (کمانچه)
استاد علیزاده(تار)
استاد همایون شجریان(ضرب-آواز)
شاعر: #اخوان_ثالث
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#درخت
افتادنم را باور نکن
باد
بذرهایم را
تا دوردستها برده است
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای وارد شدن به وبسایت از فیلترشکن استفاده نمایید.)
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#درخت
افتادنم را باور نکن
باد
بذرهایم را
تا دوردستها برده است
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای وارد شدن به وبسایت از فیلترشکن استفاده نمایید.)
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#تأملات
#هیولا
این روزها
زندگی است که میترساندم نه مرگ!
پشت هر درخت، پشت هر ستون کمین میکند
و تا مرا غافل میبیند
پیش رویم میجهد
لحظهای مرا با خودم تنها بگذارد
کاش!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#هیولا
این روزها
زندگی است که میترساندم نه مرگ!
پشت هر درخت، پشت هر ستون کمین میکند
و تا مرا غافل میبیند
پیش رویم میجهد
لحظهای مرا با خودم تنها بگذارد
کاش!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#مقاله
#بی_تفاوت_باش!
«زیگموند #فروید» پایهگذار روانکاوی، رفتار بشری را عمدتأ ذاتی و غریزی میدانست و نتیجه میگرفت که انتخابهای آگاهانه ما نقش اندکی در رفتارهایمان دارند. «جبرگرایی زیستی»
(Biological Determinism) فرویدی ما را محدود و محصور در چارچوب الگوهایی میداند که ژنهای ما به ما منتقل کردهاند.
نظریه فروید به سرعت مورد نقد قرار گرفت. «کارن هورنای» یکی از اولین شاگردان فروید، فروید را به «سوگیری نظری» (Theorical Bias) متهم کرد و «مارگارت مید» در پژوهشهای میدانی مردمشناسی نشان داد که بسیاری از رفتارهایی که فروید ذاتی گونه بشری میدانست، همچون رفتار جنسی و خشونت، بیش از آنکه محصول ژنها باشند محصول فرهنگ هستند.
تحقیقات رفتارگرایان (Behaviorists) که «موج دوم روانشناسی» راساختند نیز نشان داد که حیوانات و انسان توانایی شگرفی برای تغییر رفتار از طریق یادگیری دارند تا حدی که «اسکینر» روان را «یک دستگاه یادگیری» دانست.
در واقع، ژنها، الگوهای رفتاری را در ما تعیین نمیکنند بلکه میزان توانایی یادگیری ما را تعیین میکنند. افرادی که هوش (IQ) بالاتر یا هوش هیجانی (EQ) بالاتری دارند در «تغییر رفتار براساس اقتضای محیط» توانمندترند. این افراد زودتر متوجه ضرورت تغییر رفتار میشوند و آسانتر الگوهای کارآمد جدید را جایگزین الگوهای ناکارآمد میکنند.
با این تعاریف، بیتفاوتی و فرار از مسئولیت در یک قوم و ملت نمیتواند ناشی از «آرایش ژنی» آنها باشد بلکه باید ریشه آن را در «طرحوارهها» (Schema) جستجو کنیم.
رفتار انسانها به شدت تحت تأثیر «طرحوارههایی» است که آموختهاند. روانشناسان شناختی همچون آلبرت الیس و آئورن بک توصیه کرده گاند که برای تغییر دادن رفتار و احساس انسانها باید طرحوارههای آنها را بشناسیم.
به طرحوارههای فرهنگیمان نظری بیاندازیم. ضرب المثل های زیر را مرور کنید:
«خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!»
«آسه برو آسه بیا، تا گربه شاخت نزنه!»
«سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندند!»
«مگه پیغمبری که غم امت بخوری؟!»
«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!»
«مانه سر پیازیم، نه ته پیاز!»
«صلاح مملکت خویش خسروان دانند!»
آیا ثمره چنین طرحوارههایی بیتفاوتی و شانه خالی کردن از مسئولیتهای اجتماعیمان نیست؟
اگر قرار است جامعه متفاوتی داشته باشیم چارهای نداریم جز این که پایهایترین گزارههای فرهنگیمان را مورد نقد قرار دهیم و البته به خاطر داشته باشیم که اگر قرار است از نقد ویترینی به نقد مؤثر برسیم ضروری است که خط قرمزها را نیز نقد کنیم.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#بی_تفاوت_باش!
«زیگموند #فروید» پایهگذار روانکاوی، رفتار بشری را عمدتأ ذاتی و غریزی میدانست و نتیجه میگرفت که انتخابهای آگاهانه ما نقش اندکی در رفتارهایمان دارند. «جبرگرایی زیستی»
(Biological Determinism) فرویدی ما را محدود و محصور در چارچوب الگوهایی میداند که ژنهای ما به ما منتقل کردهاند.
نظریه فروید به سرعت مورد نقد قرار گرفت. «کارن هورنای» یکی از اولین شاگردان فروید، فروید را به «سوگیری نظری» (Theorical Bias) متهم کرد و «مارگارت مید» در پژوهشهای میدانی مردمشناسی نشان داد که بسیاری از رفتارهایی که فروید ذاتی گونه بشری میدانست، همچون رفتار جنسی و خشونت، بیش از آنکه محصول ژنها باشند محصول فرهنگ هستند.
تحقیقات رفتارگرایان (Behaviorists) که «موج دوم روانشناسی» راساختند نیز نشان داد که حیوانات و انسان توانایی شگرفی برای تغییر رفتار از طریق یادگیری دارند تا حدی که «اسکینر» روان را «یک دستگاه یادگیری» دانست.
در واقع، ژنها، الگوهای رفتاری را در ما تعیین نمیکنند بلکه میزان توانایی یادگیری ما را تعیین میکنند. افرادی که هوش (IQ) بالاتر یا هوش هیجانی (EQ) بالاتری دارند در «تغییر رفتار براساس اقتضای محیط» توانمندترند. این افراد زودتر متوجه ضرورت تغییر رفتار میشوند و آسانتر الگوهای کارآمد جدید را جایگزین الگوهای ناکارآمد میکنند.
با این تعاریف، بیتفاوتی و فرار از مسئولیت در یک قوم و ملت نمیتواند ناشی از «آرایش ژنی» آنها باشد بلکه باید ریشه آن را در «طرحوارهها» (Schema) جستجو کنیم.
رفتار انسانها به شدت تحت تأثیر «طرحوارههایی» است که آموختهاند. روانشناسان شناختی همچون آلبرت الیس و آئورن بک توصیه کرده گاند که برای تغییر دادن رفتار و احساس انسانها باید طرحوارههای آنها را بشناسیم.
به طرحوارههای فرهنگیمان نظری بیاندازیم. ضرب المثل های زیر را مرور کنید:
«خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!»
«آسه برو آسه بیا، تا گربه شاخت نزنه!»
«سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندند!»
«مگه پیغمبری که غم امت بخوری؟!»
«زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!»
«مانه سر پیازیم، نه ته پیاز!»
«صلاح مملکت خویش خسروان دانند!»
آیا ثمره چنین طرحوارههایی بیتفاوتی و شانه خالی کردن از مسئولیتهای اجتماعیمان نیست؟
اگر قرار است جامعه متفاوتی داشته باشیم چارهای نداریم جز این که پایهایترین گزارههای فرهنگیمان را مورد نقد قرار دهیم و البته به خاطر داشته باشیم که اگر قرار است از نقد ویترینی به نقد مؤثر برسیم ضروری است که خط قرمزها را نیز نقد کنیم.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
#drsargolzaei
@drsargolzaei
وبینار "اضطراب، از سببشناسی تا درمان"
🔸مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و پژوهشگر حوزه فلسفه
⏰ مدت زمان دوره: 8 ساعت
تاریخ برگزاری: 1 و 2 آبان 1399
🔸اعطای گواهینامه گذراندن دوره
🔸لینک ثبتنام در دوره
https://bit.ly/3jBvslQ
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام با ما در ارتباط باشید👇
@onamooz_com
09158824003
@onamooz_com
09158824003
@drsargolzaei
🔸مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک و پژوهشگر حوزه فلسفه
⏰ مدت زمان دوره: 8 ساعت
تاریخ برگزاری: 1 و 2 آبان 1399
🔸اعطای گواهینامه گذراندن دوره
🔸لینک ثبتنام در دوره
https://bit.ly/3jBvslQ
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام با ما در ارتباط باشید👇
@onamooz_com
09158824003
@onamooz_com
09158824003
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام استاد
یونگ بنیانگذار آرکیتایپ هست. همانگونه که شما بهتر از من میدانید از مقایسه رویاها و نمادهای اسطوره به این نتیجه رسید.
اما استاد اگر انسانها در شرایط یکسانی قرار بگیرند تجربه یکسانی کسب خواهند کرد به عنوان مثال اگر کسی در برف قرار بگیرد احساس سرما میکند و اگر اجداد ما هم در این شرایط قرار میگرفتند همین احساس را داشتند اما آیا میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که چون اجداد ما احساس سرما میکردند. پس ما هم اینگونه احساس میکنیم.
یا مثال دیگر هر کسی که به خورشید نگاه کند و بعد بخواهد آنرا ترسیم کند دایرهای رسم خواهد کرد و تشعشعات نور را در اطرافش هاشور خواهد زد و اگر ذهن خیالپردازی داشته باشد اونو شبیه یک چشم میبیند که تشعشعات همان مژگان هستند. حالا اگر کسی بیاد و از خورشید این تصویر را رسم کند و بعد بیایم با تصاویر غارها مقایسه کنیم آیا باید این نتیجه را بگیریم که این تصویر در ضمیر ناخودآگاه جمعی ما از اجدادمان به ما به ارث رسیده؟! یا اینکه نتیجه بگیریم که موقعیتهای یکسان برای انسانها در زمانهای مختلف میتواند تجربههای یکسانی در افراد ایجاد کند.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از نظر تاریخی فیلسوفان آلمانی بیشتر به اصالت عقل (Rationalism) باور داشتند و فیلسوفان بریتانیایی به اصالت تجربه (Empiricism)؛ اصالت عقلیها خِرَد را مقدّم بر تجربه میدانستند و اصالت تجربهای ها تجربه را مقدّمِ بر خِرَد میدانستند. زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ که هر دو آلمانی زبان بودند بیشتر تحت تأثیر سُنّت فلسفی آلمانی قرار داشتند در حالی که استنتاج شما شبیه فیلسوفان اصالت تجربه است. در کتاب «تاریخ روانشناسی هرگنهان» انتشارات ارسباران میتوانید راجع به سنْتهای فلسفی و تأثیرشان بر نظریهپردازی در روانشناسی مطالعه کنید. بنده هم در درسگفتارهای «تاریخ اندیشه» و «بنیانهای فلسفی روانشناسی» راجع به این مسأله صحبت میکنم.
فایلهای صوتی این درسگفتارها را میتوانید از مؤسسهٔ آفتابمهر (تلفن 88109349) تهیه فرمایید.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام استاد
یونگ بنیانگذار آرکیتایپ هست. همانگونه که شما بهتر از من میدانید از مقایسه رویاها و نمادهای اسطوره به این نتیجه رسید.
اما استاد اگر انسانها در شرایط یکسانی قرار بگیرند تجربه یکسانی کسب خواهند کرد به عنوان مثال اگر کسی در برف قرار بگیرد احساس سرما میکند و اگر اجداد ما هم در این شرایط قرار میگرفتند همین احساس را داشتند اما آیا میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که چون اجداد ما احساس سرما میکردند. پس ما هم اینگونه احساس میکنیم.
یا مثال دیگر هر کسی که به خورشید نگاه کند و بعد بخواهد آنرا ترسیم کند دایرهای رسم خواهد کرد و تشعشعات نور را در اطرافش هاشور خواهد زد و اگر ذهن خیالپردازی داشته باشد اونو شبیه یک چشم میبیند که تشعشعات همان مژگان هستند. حالا اگر کسی بیاد و از خورشید این تصویر را رسم کند و بعد بیایم با تصاویر غارها مقایسه کنیم آیا باید این نتیجه را بگیریم که این تصویر در ضمیر ناخودآگاه جمعی ما از اجدادمان به ما به ارث رسیده؟! یا اینکه نتیجه بگیریم که موقعیتهای یکسان برای انسانها در زمانهای مختلف میتواند تجربههای یکسانی در افراد ایجاد کند.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از نظر تاریخی فیلسوفان آلمانی بیشتر به اصالت عقل (Rationalism) باور داشتند و فیلسوفان بریتانیایی به اصالت تجربه (Empiricism)؛ اصالت عقلیها خِرَد را مقدّم بر تجربه میدانستند و اصالت تجربهای ها تجربه را مقدّمِ بر خِرَد میدانستند. زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ که هر دو آلمانی زبان بودند بیشتر تحت تأثیر سُنّت فلسفی آلمانی قرار داشتند در حالی که استنتاج شما شبیه فیلسوفان اصالت تجربه است. در کتاب «تاریخ روانشناسی هرگنهان» انتشارات ارسباران میتوانید راجع به سنْتهای فلسفی و تأثیرشان بر نظریهپردازی در روانشناسی مطالعه کنید. بنده هم در درسگفتارهای «تاریخ اندیشه» و «بنیانهای فلسفی روانشناسی» راجع به این مسأله صحبت میکنم.
فایلهای صوتی این درسگفتارها را میتوانید از مؤسسهٔ آفتابمهر (تلفن 88109349) تهیه فرمایید.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
#لایو_اینستاگرامی
#شبهای_روشن
"شبهای روشن"
مراحل رشد روانی-اجتماعی «اریک اریکسون»
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
از ۴ آبانماه
یکشنبهها
ساعت ۸ شب
هشت جلسه
از اینستاگرام دکتر سرگلزایی
@drsargolzaei
#شبهای_روشن
"شبهای روشن"
مراحل رشد روانی-اجتماعی «اریک اریکسون»
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
از ۴ آبانماه
یکشنبهها
ساعت ۸ شب
هشت جلسه
از اینستاگرام دکتر سرگلزایی
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
کلاس آنلاین مهارت های زندگی
با تدریس دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
پنجشنبه ۸ آبان ساعت ۱۷ تا۲۰
جمعه ۹ آبان ساعت ۱۰ تا ۱۳
ثبت نام : ☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
با تدریس دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
پنجشنبه ۸ آبان ساعت ۱۷ تا۲۰
جمعه ۹ آبان ساعت ۱۰ تا ۱۳
ثبت نام : ☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
سلام و درود بر شما استاد گرامی
استاد در مورد شیوههای کتابخوانی یک سوال برام پیش اومده.
من میخواستم بدونم شما چطوری کتابها رو طبقهبندی میکنید یا میخونید؟ یا بهتره بگم تا الان از چه روشی استفاده کردین؟ من یک تازه وارد در رشته روانشناسی هستم و میدونم که یک رشتهی بسیار بسیار وسیعه که تا آخر عمرم مطالعه کنی تموم نمیشه. ولی این که چطور مطالعه کنم نمیدونم. احساس میکنم بخاطر وسواسی که دارم یا شایدم کمالگرایی باشه که دوست دارم به نحو احسن انجامش بدم.
میخواستم بدونم مثلا شما برای طبقهبندی اول میاین کتابای یک نویسنده خاص رو میخونین و تموم میکنین بعد میرین روی یک نویسنده دیگه؟ مثلا اول کتابای فروید بعد یونگ و غیره. یا اینکه موضوع خاصی رو میخونین و اون کتابای مربوط بهش رو از دیدگاه نویسندههای مختلف مطالعه میکنین؟
ممنون از توجهتون.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل در باب شماـ از آنجا که میفرمایید در روانشناسی تازهوارد هستید پیشنهاد میکنم ابتدا بر درسنامههای دانشگاهی متمرکز شوید. ویژگی درسنامههای دانشگاهی این است که توسط گروهی از نویسندگان تهیه میشوند، سلیقهای و سوگیرانه نیستند، به طور سیستماتیک مورد نقد و بازنگری قرار میگیرند و مولتی دیسیپلینری (چند دیدگاهی) هستند. سپس در مسیر مطالعهٔ درسنامهها، مباحثی که علاقهتان را برمیانگیزد را مشخص کنید و در آن زمینهها به مطالعهٔ خارج از درسنامهها بپردازید. برای من تعجب برانگیز است که دانشجویان روانشناسی پیش از آن که درسنامههای جامع خود را به کرّات مطالعه کنند و بر مطالب آنها «محیط شوند» به مطالعهٔ کتابهای اروین یالوم یا زیگموند فروید میپردازند، در نتیجه به جای داشتن یک نقشهٔ ذهنی کلان از روانشناسی دچار نظریهزدگی، فرقهگرایی و تعصّب میشوند!
دوّم در باب من- بنده روش سیستماتیزهای برای مطالعه ندارم. بخش زیادی از کتابهایی که میخوانم توسط دوستان اهل مطالعه و صاحبنظر به من پیشنهاد میگردند و بخش دیگری هم محصول کتابفروشی-گردی (پرسه زدن لابلای کتابها) هستند که «کیفیتی هِرمِسی» دارد. تعامل حجم زیاد مطالعه، جستجوی گسترده و Perceiving هِرمِسی (که دهها سال است استمرار دارد) و ذهن Judging آپولونی منجر به این شده که کتابهای متنوّعی که در حوزههای پراکنده خواندهام در ذهنم مرتب و طبقهبندی شده هستند.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei
❓پرسش:
سلام و درود بر شما استاد گرامی
استاد در مورد شیوههای کتابخوانی یک سوال برام پیش اومده.
من میخواستم بدونم شما چطوری کتابها رو طبقهبندی میکنید یا میخونید؟ یا بهتره بگم تا الان از چه روشی استفاده کردین؟ من یک تازه وارد در رشته روانشناسی هستم و میدونم که یک رشتهی بسیار بسیار وسیعه که تا آخر عمرم مطالعه کنی تموم نمیشه. ولی این که چطور مطالعه کنم نمیدونم. احساس میکنم بخاطر وسواسی که دارم یا شایدم کمالگرایی باشه که دوست دارم به نحو احسن انجامش بدم.
میخواستم بدونم مثلا شما برای طبقهبندی اول میاین کتابای یک نویسنده خاص رو میخونین و تموم میکنین بعد میرین روی یک نویسنده دیگه؟ مثلا اول کتابای فروید بعد یونگ و غیره. یا اینکه موضوع خاصی رو میخونین و اون کتابای مربوط بهش رو از دیدگاه نویسندههای مختلف مطالعه میکنین؟
ممنون از توجهتون.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل در باب شماـ از آنجا که میفرمایید در روانشناسی تازهوارد هستید پیشنهاد میکنم ابتدا بر درسنامههای دانشگاهی متمرکز شوید. ویژگی درسنامههای دانشگاهی این است که توسط گروهی از نویسندگان تهیه میشوند، سلیقهای و سوگیرانه نیستند، به طور سیستماتیک مورد نقد و بازنگری قرار میگیرند و مولتی دیسیپلینری (چند دیدگاهی) هستند. سپس در مسیر مطالعهٔ درسنامهها، مباحثی که علاقهتان را برمیانگیزد را مشخص کنید و در آن زمینهها به مطالعهٔ خارج از درسنامهها بپردازید. برای من تعجب برانگیز است که دانشجویان روانشناسی پیش از آن که درسنامههای جامع خود را به کرّات مطالعه کنند و بر مطالب آنها «محیط شوند» به مطالعهٔ کتابهای اروین یالوم یا زیگموند فروید میپردازند، در نتیجه به جای داشتن یک نقشهٔ ذهنی کلان از روانشناسی دچار نظریهزدگی، فرقهگرایی و تعصّب میشوند!
دوّم در باب من- بنده روش سیستماتیزهای برای مطالعه ندارم. بخش زیادی از کتابهایی که میخوانم توسط دوستان اهل مطالعه و صاحبنظر به من پیشنهاد میگردند و بخش دیگری هم محصول کتابفروشی-گردی (پرسه زدن لابلای کتابها) هستند که «کیفیتی هِرمِسی» دارد. تعامل حجم زیاد مطالعه، جستجوی گسترده و Perceiving هِرمِسی (که دهها سال است استمرار دارد) و ذهن Judging آپولونی منجر به این شده که کتابهای متنوّعی که در حوزههای پراکنده خواندهام در ذهنم مرتب و طبقهبندی شده هستند.
سبز باشید.
#drsargolzaei
@drsargolzaei