دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
#شعر
#سرنوشت_شاعرانه

شاعران درباری می میرند و در آرامگاه های فیروزه و عقیق دفن می شوند
شاعران سلحشور می میرند و در قلب آیندگان جوانه می زنند
"وارتان سخن نگفت"

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#شب_تو/ #صبح_جلاد

سی سال است که هر شب
خواب می بینی سیاهچالی را که در آن
تا سپیده دم از بیم شلیک های سحرگاهان
خواب به چشمانت نمی آمد
سی سال است که آن جلاد
هر شب خواب بهشت را می بیند و صبحش با غسل جنابت آغاز می شود!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
چند وقت پیش با اوستا نشسته بودیم سر سفره‌ی ناهار و من هر از چندگاهی گوشیم رو چک میکردم. آروم زد به زانوم و سرم رو که بالا آوردم ، زمزمه‌وار گفت:«غذا "حرمت" داره! گوشیت رو بذار واسه بعد.» "حرمت"! چه واژه‌ی غریب و فراموش شده‌ای. خیلی بهش فکر کردم. به حرمت غذا. چرا من واسه‌ی غذا اون حرمتی رو قائل نبودم که اوستا قائل بود؟! شاید چون من یه بچه‌ شهریم که فقط مصرف کننده‌ بوده و همیشه طلبکار! شاید فراموش کردم برای یک پرس غذایی که جلوی من گذاشته میشه، یک حیوان زجر کشیده، یک کشاورز عرق ریخته، یک دامدار وقت گذاشته و یک آشپز هنرنمایی کرده! زمین، بذر، آسمون ، بارش، ذبح و زایش دست به دست هم دادن برای غذای من! اما اوستا میبینه. توی غذای جلوی روش بزرگ شدن گوسفند، ترس دام، رویش گندم، عرق درو، دوشیدن شیر، گرفتن روغن و پیر شدن خودش رو میبینه. اوستا زحمت یک سال خانواده‌ش، موی سفید مادرش و شکسته شدن همسرش رو بین نون توی سفره میبینه و فکر میکنه همه‌ی این‌ها به اندازه‌ی بیست دقیقه لذت بردن از غذا "حرمت" داره. و اما حرمت! چه واژه‌ی غریبی...
📸سهیل سرگلزایی
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
کاپلان خوانی با تدریس دکترسرگلزایی
اختلالات جنسی
سه شنبه 20، 27 فروردین- 3 اردیبهشت 1398
تلفن:88063547 تلگرام: 09033204498
گروه کارگاههای دکترسرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/Lg-H-T-9TGJeZvObw9ikdg
#یادداشت_هفته
#گفتمان_خشونت_ادبیات_اوباش

هر چه که می گذرد رواج ادبیات اوباش در جامعه ما بیشتر می شود. واژه ها و عبارت هایی که زمانی دشنام و ناسزا محسوب می شدند بخشی از گفتمان معمول طبقه متوسط و حتی تحصیلکرده شده اند. چه فرایندی رخ داده است که ما ایرانیان به فرهنگ اوباش گرایش پیدا کرده ایم؟
هر جامعه ای افراد و نهادهایی دارد که به نوعی "مرجع" و "الگو" محسوب می شوند. سیاستمداران، ستاره های موسیقی و سینما و قهرمانان ورزشی مهم ترین این افراد هستند و رسانه های فراگیر نهادهایی هستند که این الگوها یا Role Model ها را به مردم معرفی می کنند.

چند دهه پیش که رسانه فراگیر طبقه اوباش را به عنوان الگو در سریال های تلویزیونی معرفی کرد من در تمام کلاس ها و سخنرانی هایم راجع به این موضوع هشدار دادم.

جریانی در تلویزیون شروع شده بود که "داش مشتی ها" و "گنده لات ها" را به عنوان مصداق های "صفا و صداقت و مردانگی" به جامعه معرفی می کرد. کسانی که "ته خلاف" هستند ولی به یمن قلب صافی که دارند در نهایت به رستگاری می رسند! این جریان به سرعت به سینما کشیده شد. گرچه پیش از انقلاب این الگوی "فیلمفارسی ها" بود که قهرمان شان تیپ لاتی داشته باشد و به ادبیات اوباش صحبت کند اما در دهه اول بعد از انقلاب این جریان در سینمای ایران متوقف شده بود. همراه با رسانه فراگیر (صدا و سیما) سینما نیز دوباره جریان فیلمفارسی اش را بازیابی کرد. هرکس سینمای ایران را پیگیری کرده باشد مکررا با این سناریو مواجه شده است:
اوباش خلاف کارند، تبهکارند، خشن اند اما قلب پاکی دارند و همین قلب پاک آنها را به رستگاری می رساند. 
چنین سناریویی را به وضوح در "مارمولک" کمال تبریزی و "اخراجی ها" ی مسعود ده نمکی دیدیم.

نتیجه این قصه ها چیست؟ نسلی که "خفن" بودن افتخارش است، "بچه مثبت" بودن شرمسارش می کند و رقابت می کند تا "خلاف" باشد!
آنوقت کسانی که می خواهند از هر آب گل آلودی ماهی بگیرند این تنور را داغ تر می کنند: نمایشنامه نویس در سراسر نمایشش فحاشی می گذارد تا مردمی را که از شنیدن عبارات رکیک لذت می برند بخنداند و کارش رونق پیدا کند، ناشر کتاب های کمک درسی کتابش را پر از عبارات و اصطلاحات لاتی می کند تا دانش آموزان را به درس خواندن راغب کند و تولید کننده لباس معادل انگلیسی و هالیوودی این عبارات را بر تی شرت ها می نگارد تا فروشش بالا برود!

از عرضه آسیب زای تلویزیون ملی و سینمای فیلمفارسی بگذریم و به حوزه مهم دیگری بپردازیم: سیاست!
ما وارث یک دوره هشت ساله هستیم که رئیس جمهور کشور با ادبیات اوباش سخن می گفت، به همه کس و همه چیز پوزخند می زد، شکلک های سخیف در می آورد، مدارک تحصیلی را "ورق پاره" می نامید. او در جواب "شورای امنیت" می گفت : "آنقدر قطعنامه صادر کنند تا قطعنامه دونشون پر بشه!" ، او مخالفانش را "بز" می نامید و در مصاحبه های رسانه ای اعلام می کرد که "اون ممه رو لولو برد!".
چرا تعجب می کنید از رواج گفتمان اوباش در بین نوجوانان و جوانان؟! این همه گیری بیماری فرهنگی جریانی از بالا به پایین دارد، همچون سیلی است که از آسمان بر سر ما می بارد، اگر آلوده نشویم سوال و تعجب دارد!

من اعتراف می کنم که خودم نیز دچار این بیماری فرهنگی شده ام، واژه های اوباش به گفتمان من هم نفوذ کرده اند:
رستگاری فردی در یک جامعه بیمار ممکن نیست، این درد مشترک هرگز جداجدا درمان نمی شود.

 
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
پنجشنبه ها و جمعه ها :
۲۶ و ۲۷ اردیبهشت
۲-۳-۹-۱۰ خرداد ۹۸
ساعت ۹ صبح تا ۱۳
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام دکتر سرگلزایی عزیز 

ممنون از پاسخگویی قبلی به سوال بنده

وقت شما بخیر باشه

من سوالی داشتم درباره ی مبحث روح، پاراسایکولوژی و زندگی بعد از مرگ.
آیا واقعا این ها وجود دارن؟ یا همه به زوال میریم؟
آیا منبع مناسبی وجود داره در این زمینه؟ 
آیا به نتیجه ی خاصی رسیده اند؟

این مساله واقعا حال من رو بد کرده که ممکنه یه روز نباشیم، و نمیدونم چطور باید راجع بهش بدونم

خواهش میکنم کمکم کنید تو این زمینه


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

پیشنهاد می کنم فصل «زندگی با مرگ» را ازکتاب «کوزه ای از آب بحر» بنده (انتشارات بهار سبز) و فصل «در باب زندگی پس از مرگ» را از کتاب «خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها» کارل گوستاو یونگ (انتشارات به نشر) مطالعه فرمایید. 

سبز باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
"دوره آموزشی افسردگی یک کلمه‌ چند معنا"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

۱۶ اسفند ماه
۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰

تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
"دوره آموزشی زندگی جنسی، تعادل و انحراف"

دکتر‌محمدرضا سرگلزایی

۱۷ اسفند ماه

۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰
تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام جناب دکتر، وقتتون بخیر

با معیار های دی اس ام و تعاریفی که از توهم و هذیان می دانیم و با یک نگاه و رویکرد علمی:

اینکه مردی با خود خلوت کند و بعد زنی را ببیند و با او ساعت ها صحبت کند و اینکار روزهای متمادی تکرار شود، حال آنکه چنین زنی در عالم واقع وجود ندارد،
آیا این چیزی جز توهم است؟

و بعد، آن مرد ادعاهایی کند، بر مبنای همان توهمات، ادعاهایی بسیار عجیب، که غیر قابل ابطال اند، و از آنجا که این ادعا ها بر مبنای توهمات گفته شده ایجاد شده اند کاملا در تضاد با واقعیت نیز هستند.
آیا این ادعاها، باورها و عقاید، چیزی جز هذیان است؟
اینکه آن مرد مدعی شود خواب هایش از منبعی غریب، برای او اخباری از آینده می آورند، مثلا به او خبر می دهند که جنگی در راه است!
آیا این ادعا ها را از لحاظ علمی می پذیریم؟

طبق تعاریف علمی، توهم یعنی ادراک در غیاب محرک حسی، و هذیان یعنی افکار و عقایدی که آشکارا در تضاد با واقعیت اند، آیا غیر از این است؟
آیا دو پایه اصلی روان پریشی، توهم و هذیان نیست؟
آیا آن مرد، از دیدگاه علمی، روان پریش تشخیص داده نمی شود؟
آیا اینکه نام آن مرد، کارل گوستاو یونگ است، پاسخ به پرسش های فوق را تغییری می دهد؟

احتمالا طبق روال معمول خود، کتاب ها و منابعی رو به بنده معرفی خواهید کرد، تا دانش بسیار کم خود را افزایش دهم و بتوانم پاسخ این پرسش ها را پیدا کنم، بسیار ممنون خواهم بود، اما تقاضا دارم، با توجه به اینکه پاسخ به پرسش های فوق را فقط از دیدگاه علمی میخواهم، ولو در حد بله یا خیر، لطف فرموده و پاسخی به بنده مرحمت کنید.

ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید و با سپاس به خاطر همه مطالب عالی شما


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

1- گمان می کنم اگر بخش مربوط به Trance and Possession را در فصل اختلالات تجزیه ای DSM مجدداً مرور فرمایید می توانید یک تشخیص افتراقی سبک تر را برای کارل گوستاو یونگ مطرح نمایید.

2- تمام نظریه پردازی های یونگ از مسیر مورد ذکر شما پیش نرفته اند، پایه گذاری پلی گرافی و تست تداعی کلمات، پایه گذاری تیپ شناسی شخصیتی بر مبنای محور های چند گانه و مطالعهٔ تطبیقی  بین پدیده های روان شناختی و اسطوره شناسی تحت تأثیر تجارب غیر معمول روانی یونگ نبوده اند بلکه کاملأ محققانه و مبتنی بر متودولوژی علمی پیش رفته اند. بنابراین گمان می کنم همانطور که عظمت بخشیدن به یونگ غلط است نادیده گرفتن دستاوردهای علمی و فرهنگی او نیز اشتباه است.

تندرست و شادکام باشید  


اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و سپاس از مطالب خوبتان.

می خواستم نظر جنابعالی را در مورد "جنبش ضد روانپزشکی" بدانم. از نظریه پردازان آن مانند کوپر، ساس، لینگ، فوکو و گلاسر و... کدام یک را بیشتر می پسندید؟ همانطور که این جریان بدان معتقد است بیشتر روانپزشکی ضدقهری هست تا ضد روانپزشکی. آیا روانپزشکی امروزه در نقاط مختلف دنیا در خدمت نهاد قدرت و اهداف آن بوده یا نه؟ موردی که جنابعالی هم در یکی از مطالبتان اشاره کرده اید در روسیه اتفاق افتاده بود و اینکه چگونه به مخالفان سیاسی آن دوران انگ اسکیزوفرن میزدند و... و یا در کشورمان و در مشهد چگونه یک معلم ناراضی از وضعیت موجود را با عنوان بیمار روانی راهی بیمارستان روانپزشکی کردند و...

ممنونم از وقت و حوصله ای که برای پاسخگویی به سئوالات می گذارید.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

شاید قرار دادن نام میشل فوکو و ویلیام گلسر در کنار هم نشان دهندهٔ این باشد که جنبش ضدّ روانپزشکی بیش از آن که یک «هویّت ایجابی» داشته باشد دارای یک «هویّت سلبی» است و این مسأله خود آفت یک جنبش فرهنگی-اجتماعی است. 

من باور دارم که بخشی از همکاران روانپزشک من از مسؤولیت اجتماعی خود شانه خالی می کنند و این مسأله را در یادداشت «دست نگه دارید، این کشتی دارد غرق می شود» خاطر نشان کرده ام، امّا از آن سو کسانی با نادیده گرفتن بستر زیستی-طبّی مسائل انسانی هر گونه مداخلهٔ طبی، دارویی و بیمارستانی را بی ارزش (devalued) می کنند. 

باید مراقب باشیم که نه از اینور بام بیفتیم، نه از آنور بام.

ممنونم که پرسش تان را با من درمیان گذاشتید.

سبز باشید  

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
چهارشنبه ۲۲ اسفند ساعت ۵ عصر تا۹ -پنجشنبه ۲۳ اسفند ساعت ۹صبح تا ۱۳ -جمعه ۲۴ اسفند ساعت ۹ صبح تا ۱۳ (۱۲ ساعت)
ثبت نام تا ۱۷ اسفند مشمول تخفیف
88109349
@aftabemehr
"دوره آموزشی افسردگی یک کلمه‌ چند معنا"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

۱۶ اسفند ماه
۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰

تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
"دوره آموزشی زندگی جنسی، تعادل و انحراف"

دکتر‌محمدرضا سرگلزایی

۱۷ اسفند ماه

۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰
تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب : #لذتی_که_حرفش_بود (شش تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن )
نویسنده : #پیمان_هوشمندزاده
نشر : چشمه


نوشته های پیمان هوشمند زاده صریح ، خودمانی و بی تعارف است ، بی حاشیه و بدون پیچ و تاب دادن ، یک راست خواننده را می برد سر اصل مطلب ، سر تجربیات و عادت های پیش و پا افتاده ای که مدت ها است ، خاک می خورند . دیالوگ ها و اتفاق هایی که هر روز از کنارشان بی تفاوت عبور می کنیم . همان تجربیاتی که بدون این که نیم نگاهی به آن ها بیندازیم ، شنوای شان باشیم یا جدی شان بگیریم ، از کنارشان عبور می کنیم . هوشمند زاده آن ها را جدی می گیرد، در مقابل لنز دوربین می نشاند و هر آنچه را می بیند بر کاغذ جاری می سازد، ما را به معادلات حل نشدنی و در عین حال سادگی بودن و زیستن می رساند .

داستان ها و تجربیات کتاب " لذتی که حرفش بود " لباسی است که انگار برای تن انسان کم حوصله زمانه ما دوخته شده است . آدم هایی که انقدر جستجوگر معمای هستی و پیچیدگی های جهان می شوند که واضحات از دستشان در می رود ، فراموش کار و فست فوت خور دانایی می شوند ، امیدشان به نا امیدی می رسد و قدرت افشاگری حقیقت های پنهان در عادت های زندگی و پدیده های به ظاهر بی ارزش را از دست می دهند .

نویسنده کتاب از هنر عکاسی و مشاهده استفاده می کند تا فرق خیال با آنچه هست و وجود دارد ، آنچه ما می بینیم و دیگران نمی بینند یا آنچه دیگران درک می کنند و ما سانسورشان می کنیم را به تصویر کشد .

پیمان هوشمند زاده عکاس است ، او فلسفه عکس ها را رمز گشایی کرده ، قصه لحظاتی که در قاب دوربین جاودانه می شوند را می داند و روایت می کند . هوشمند زاده از قدرت و اعجاز دوربین ها می گوید ، این که چگونه دوربین ها می توانند نقاب ها را بر اندازی کنند . مثل همان فیلسوف مشهور یکی از داستان های کتاب که در سخنرانی هاش از بی نیازی به توجه و بی اهمیتی جذابیت های ظاهری می گفت ، اما در مقابل دوربین اصرار داشت تا عکاس جوری عکس بگیرد که او جوان تر به نظر رسد .

دوربین ها در روایت های هوشمند زاده ، وجه عریان و حقایق تلخ و دوست نداشتنی زندگی را هم نشان مان می دهند . با خواندن داستان های این کتاب می آموزیم ، به آن چیز هایی را که صبح به صبح در پستو می گذاریم نگاهی بیندازیم ، همان لایه هایی که درش را قفل و بست می زنیم تا مبادا با آن ها چشم در چشم شویم و شرمنده خود حقیقی مان شویم را در عکس ها می توان پیدا کرد . در روایت های کتاب عکس ها و عکاس ها گاهی بسیار بی رحم می شوند و ما را از خواب خرگوشی بیدار می کنند .

در حقیقت مطالعه تجربه های خودمانی این کتاب ، آنچه همیشه باید در وضعیت پنهانی باقی بماند را به وضعیت آشکار می آورد ، حتی اگر آن وضعیت بخشی از خودمان باشد که برای پنهان کردن شان متحمل هزینه های زیادی شده ایم . برای نمونه داستان هایی از کتاب به نیاز ما به کمال گرایی و لایه های پنهان آن مربوط می شود . عکس های بدون نقصی که هر روز در پروفایل های کاربران فیس بوک و دیگر شبکه های مجازی می بینیم ، عکس هایی که در کمال و بی نقصی ، می خواهند چیزی را پنهان کنند . جذابیت هایی که تاکید صاحبان شان از پنهان کردن واقعیت های تلخی است که از دست دوربین ها پنهان نمی ماند .

کتاب پیمان هوشمند زاده علاوه بر این که کارکردهای هنر عکاسی و عکس ها را در فلسفه هستی افشا می کند از زبان سکوت عکس ها می گوید . به سادگی ما را با جهان بینی متفاوتی از هستی و تجربیات آن آشنا می کند . به تعبیر این عکاس ، برای فهمیدن هنر عکاسی باید زبان سکوت عکس ها را آموخت . هوشمند زاده بر این باور است سکوت عکس پر است از اصواتی که اگر با آن همدل شویم و نیوشای بی صدایی و ناگفته هایش شویم ،در همان لحظه اول موسیقی عکس ما را به تجربه اوج خواهد رساند .
پیمان هوشمند زاده می نویسد:
"عکس ها درست مثل آدم های ساکت هستند ، آدم هایی که با سکوت شان تا چند وقتی مشغول مان می کنند. هر عکس واژه ایست که هیچ وقت ساخته نمی شود ، واژه ای که راز می شود و پنهان می ماند ، عکس ساده است و هر چه نشان مان می دهد ، بدیهی است . هر چند ما بدیهیات را فراموش می کنیم ، ولی یادمان باشد بدیهیات بزرگترین رازهای جهانند.

#مریم_بهریان
دانشجوی دکتری روان شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/28096731.jpg
#چشم_تاریخ

از سال 384 میلادی که اسقف سیریگیوس با عنوان #پاپ بر سریر رهبری کاتولیک های جهان نشست این مقام یک مقام مادام العمر بوده است. طبق مصوبه ی 1869 شورای واتیکان هنگامی که شورای کاردینال ها یکی از خودشان را به این مقام انتخاب می کنند او تحت حمایت #مسیح و روح القدس در اجرای وظایفش دارای «خطا ناپذیری» (infallibility) می شود بنابراین عزل کسی که به این مقام انتخاب شده غیرممکن می شود! از سال 1415 که پاپ گریگوری دوازدهم از مقام خود استعفا داده بود هیچ پاپی از مقام خود استعفا نداده بود تا این که پس از شش قرن #پاپ_بندیکت_شانزدهم که  پس از درگذشت پاپ ژان پل دوّم در سال 2005 به این مقام انتخاب شده بود در سال 2013 از مقام خود استعفا داد. گرچه پاپ علّت استعفای خود را کهولت سن و بیماری اعلام کرده بود ولی نظریات مختلفی در زمینه ی دلیل استعفای پاپ مطرح شدند. امّا آن چه برای من جالب است این است که در سال 2011 «نانی مورتّی» کارگردان ایتالیایی فیلم سینمایی «ما یک پاپ داریم» را ساخت که در آن پاپ صادقانه با خود خلوت می کند و به این نتیجه می رسد که مقام «خطاناپذیری» بیش از توان انسانی اوست و از این مقام استعفا می دهد. حال  سؤال این است که آیا این فیلم الهام بخش پاپ برای استعفایش بوده است یا این که استعفای پاپ از پیش برنامه ریزی شده بوده و سازنده ی فیلم مأموریت داشته که افکار عمومی را برای پذیرش آن آماده کند. هرکدام از این دو ایده درست باشد نشان از قدرت شگفت انگیز رسانه دارد.

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Pope2.png
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#هشتم_مارچ

#کلارا_زتکین (۱۹۳۳-۱۸۵۷)، مبارز کمونیست و سوسیالیست حقوق زنان، از رهبران جنبش بین‌المللی زنان بود. زتکین از اعضای هیئت رئیسهٔ حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی رزا لوکزامبورگ از زنان لیدر جنبش سوسیال دموکراسی در آلمان بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیست‌ها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمک‌های بسیاری به او کرد. کلارا زتکین مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند فردریش انگلس و آگوست ببل رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایه‌داری عنوان می‌کند. زتکین یکی از بنیانگذاران هشت مارس به عنوان روز جهانی زن است. اولین مراسم هشتم مارچ، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی و به نام «روزِ بین‌المللی زنانِ کارگر» برگزار شد. این روز در سال ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر شوروی یک مناسبت ملّی اعلام شد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را به‌عنوانِ «روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی» به‌رسمیت می‌شناسد.

@drsargolzaei
#مقاله
#زن_مرد_زندگی

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است». 
گرچه فروید و یونگ  افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟! 

@drsargolzaei
#شعر
#شراب_انداختیم

بسیار کوشیدند که آیین زندگی براندازند
و بر گور این قبیله جام پر سازند از دکل های نفت
تاریخ اما روایت خواهد کرد که در تمام خانه های قبیله شراب انداختیم
و پیشاپیش بر خاکستر ضحاک و مارهایش رقصیدیم

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#قصه_ی_ما_راست_بود!

نی می نوازد گرگ
چرت می زنند گوسپندان
سگ ها گلوی چوپان را می درند
که نی را به زمین نهاده و شیپور بیدارباش می زند!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei