دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.87K photos
106 videos
174 files
3.35K links
Download Telegram
Forwarded from آفتاب مهر
۳ جلسه ۴ ساعتی
دوشنبه ها ۲۹ بهمن ۶ و ۱۳ اسفند ساعت ۹ صبح تا ۱۳
شهریه : ۴۳۰۰۰۰ تومان ثبت نام تا ۴ بهمن مشمول تخفیف
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و درود فراوان خدمت استاد بزرگوار و عزیزم

جناب دکتر همانطور که میدانیم حقیقت از قواعد دموکراسی و مردم سالاری طبیعیت نمیکند، مثلا اگر تمام مردم رای دادند که خورشید به دور زمین میچرخد ، این موضوع حقیقت نیست....یا مثلا اگر در یک جامعه دموکرات همه مردم به حکم اعدام در برخی موارد رای مثبت دادند ، ثابت نمیکند که حکم اعدام کار درستی است ...حال ظاهرا مسأله اساسی این است که برای اداره یک جامعه در کنار دموکراسی یک چیز دیگری نیاز هست که اصلا اجازه ندهد برخی موضوعات وارد حیطه رای گیری یا انتخابات شوند ، مثلا حق نداریم انتخابات بگذاریم که زنها با مردها برابرند یا خیر؟ یا زنها حق آزادی حجاب دارند یا خیر؟

با توجه به توضیحات بالا سوالمو در دو قسمت میپرسم :
۱- اون مفهومی که باید در کنار دموکراسی برای اداره جامعه گذاشته باشه تا بوسیله دموکراسی عدالت یا حقیقت و سایر اصول اخلاقی یا علمی یا انسانی زیر پا گذاشته نشوند چه چیز هست؟
۲-‌ چطور این مفهوم رو در کنار دموکراسی تبیین و تعریف و تدوین کنیم تا بهانه ای به دست حاکمان جامعه برای بردن جامعه به سمت دیکتاتوری ندهیم؟ چون اگر قاعده مشخصی نداشته باشه، هر دیکتاتوری میتونه از این مفهوم در کنار دموکراسی در جهت نوع حکومت دلبخواهی خودش استفاده کنه؟

این سوال بیشتر برای جوامع عقب مانده جهان سوم اهمیت دارد که با توجه به پایین بودن آگاهی و شعور عمومی مردم، بتونیم بهترین نوع حکومت رو برای اداره این جوامع انتخاب کنیم.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

اوّل این که این پرسش ها را باید از اساتید فلسفهٔ سیاسی بپرسیم، بنده در این زمینه کم سواد و عامی محسوب می شوم. 

دوّم این که «گمان می کنم» به این دلیل که هنوز پاسخ مورد اجماعی برای این دو پرسش پیدا نشده است افرادی همچون کارل پوپر (در کتاب جامعهٔ باز و دشمنان آن) و فرانسیس فوکویاما (در کتاب پایان تاریخ) لیبرال دموکراسی را بهترین شیوهٔ حکومت می دانند. 

با این حال جرالد کوهن (در کتاب چرا سوسیالیسم نه؟) و توماس پیکتی (در کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم) تلاش کرده اند پاسخ هایی را برای پرسش شما پیشنهاد کنند.

سبز باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

درود و عرض ادب خدمت جناب آقای دکتر سرگلزایی

احتراما پیرو انتشار  فایل صوتی   آرکتایپ  Hades  نسبت به الگوی MBTI آن و همچنین تعدیل کننده های آن نپرداختید. 

پیشاپیش قدردانی میکنم از لطف و زحمتی که متحمل می شوید. 

با سپاس و احترام


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

الگوی MBTI هادس درون گرای شهودی حُکمی فکری (INTJ) است و تعدیل کننده های آن پرسفون، هرمس، دیمیتر و دیونیزوس هستند.

سبز باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
پنجشنبه و جمعه ۲۷ و ۲۸ دیماه ۹۷
ساعت ۹ صبح تا ۱۳
هزینه: ۲۸۰۰۰۰ تومان
نام نویسی: ۸۸۱۰۹۳۴۹-۰۲۱☎️
@aftabemehr
#پرسش_و_پاسخ
#زندگی_تراژدی_است_اما_به_آن_آری_میگوییم

پرسش:

سلام و احترام فراوان حضور استاد دکتر سرگلزایی عزیز

از اینکه به ما درست اندیشیدن را می آموزید بسیار سپاسگزارم. بارها در سخنرانی هایتان شنیده ام که میگویید زندگی یک تراژدی است اما ما به آن آری میگوییم و تاب می آوریم. اما هرگز نفرمودید چرا باید آری بگوییم و تاب بیاوریم؟ اخیرا نوشته ای از یک فیلسوف آفریقای جنوبی خواندم که معتقد بود انسانها باید از تولید مثل جلوگیری کنند تا نسل بشر منقرض شود چون زندگی به درد و رنجش نمی ارزد. بنظر چندان هم بیراه نمیگوید! واقعا با چه استدلالی میتوان صحبتهای او را رد کرد؟

ارادتمند


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

به شکل سنّتی فیلسوفان «تقریر حقیقت را افضل بر تقلیل مرارت» می دانند و به عنوان یک قرارداد تلویحی شغلی مبتنی بر تقاضای مراجع، روان درمانگران «تقلیل مرارت را افضل بر تقریر حقیقت» می دانند. به این دلیل هرگاه در حوزهٔ روان درمانی درس می دهم ثقل بحث به سمت «آری گویی به تراژدی زندگی» می افتد در حالی که جبرگرایی فلسفی بنده باعث می شود خودم را از جایگاه حرفه ای درمانگری دور کنم. در این زمینه می توانید مجموعه داستان «قصه ها و غصه های اتاق درمان» بنده را از بخش شطحیات سایتdrsargolzaei.com پیاده و مطالعه فرمایید. فصل اوّل کتاب «راهی به رهایی» استاد مصطفی ملکیان (نشر نگاه معاصر) را نیز در زمینهٔ افضلیت تقریر حقیقت بر تقلیل مرارت پیشنهاد می کنم.

سبز باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

آقای دکتر سلام و درود

باز هم‌ مساله ای ذهن من را مشغول کرده است و کلید حل این مساله را در دستان شما می بینم.


استاد نظر شما راجع به سهمیه های ایثارگران برای ورود به دانشگاه چیست؟ آیا استفاده از آنها صحیح است یا خیر؟

کسی که با این سهمیه ها وارد دانشگاه شده و اکنون به دلیل عذاب وجدان و دغدغه های اخلاقی پشیمان است، تکلیف وی چیست؟؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:


با سلام و احترام

در تفکر سکولار مبنای اخلاقی بودن یک امر «قرارداد اجتماعی» است، بنابراین در جامعهٔ سکولار قراردادهای اجتماعی در جایگاه «ده فرمان یهوه» می نشینند.

شرط مشروعیت قراردادهای اجتماعی این است که در شرایط دموکراتیکی وضع شده باشند، به این معنا که نمایندگان «واقعی» مردم در قوهٔ مقنّنهٔ مستقل ، در فضای شفافیت سیاسی-اقتصادی و آزادی رسانه های نقّاد به وضع قوانین بپردازند.

از آنجا که این شرایط در فرایند قانون گذاری جامعهٔ ما وجود ندارند اصولاً ما در جامعه ای زندگی می کنیم که قراردادهای اجتماعی مان فاقد مشروعیت هستند، لذا از منظر سکولار، تعیین صحیح و غلط اخلاقی در ساحت کلان اجتماعی ممکن نیست.

بنده در مقالهٔ «مشروعیت و فلسفهٔ سیاسی» در این زمینه توضیح مفصّل تری داده ام.

سبز باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei
#مقاله
#مشروعیت_و_فلسفه_سیاسی

مشروعيّت ( Legitimacy) قوانين از دو راه به دست مي آيند : مشروعيّت الهي و مشروعيّت مدني .
مشروعيّت الهي قوانين زماني تأمين مي گردد كه منبع قوانين را « خداوندي شارع » بدانيم . به فرض پذيرش اين كه خداوندي خلقت جهان و انسان را انجام داده ، اين خداوند به دليل آگاهي از مختصّات خلقت خود شايسته ترين فرد براي تقنين ( قانون گذاري ) است زيرا او كيفيت ساخت محصولات خود را بهتر از هر كس مي داند و در نتيجه بهترين شيوة بهره برداري را نيز او تعيين مي نمايد .
امّا در اينجا چند چالش معرفتي وجود دارد :
اولاً براي پذيرش پيش فرض فوق بايد ثابت شود جهان ازلي نبوده و در زمان خاصّي « تصميم به ساخت آن گرفته شده است »
ثانياً بايد ثابت شود كه سازندة جهان يك « فرايند » نبوده بلكه يك « شخص » است .
ثالثاً بايد ثابت شود كه « خلقت » بر مبناي نحوة عمل انسان ، عروج و افول يا رشد و فسادي دارد و انتخاب هاي ما ، در سطح كلان ، براي « خلقت » علي السويّه نيستند .
رابعاً بايد ثابت شود كه براي « خالق خلقت » ، سرنوشت خلقت مهم است و او در انديشة رشد دادن خلقت است .
خامساً بايد اثبات شود كه « خالق خلقت » خود ، با ارادة خود ، جهان را به سمتي كه رشد آن در آن است نمي راند و رشد و فساد را به آدميان واگذار مي كند .
سادساً بايد اثبات شود كه « خالق خلقت » كشف « رشد و فساد » و عوامل مؤثر بر آن را به خود آدميان واگذار نكرده و خود اقدام به قانون گذاري مي كند .
سابعاً بايد اثبات شود كه قوانين موجود كه ادّعا مي شود از جانب آن قانون گذار وضع شده اند بدون هيچ خدشه و انحراف و سوء تفاهم به بشر انتقال پيدا كرده اند.
طبعاً اگر هفت فرض فوق اثبات گردد ، آنوقت مي توان به دنبال « مشروعيّت الهي» قوانين بود.
امّا مسأله اساسي اين است كه فرضيات فوق در صورتي قابل اثبات هستند كه « قابل آزمون » باشند در حالي كه هيچيك از فرضيات فوق قابل آزمون شدن نمي باشد ( يا به اصطلاح فاقد Verification يا اثبات پذيري اند )
لازمة آزمون پذيري اين فرضيات اين است كه بشر بر « خلقت » « محيط » باشد و «ناظر» و « آزمايندة هستي » باشد در حالي كه بشر در جهان ( چه از نظر زماني و چه از نظر مكاني )« مُحاط » است و اساساً نه در حال حاضر و نه در هيچ شرايط ديگري بشر نمي تواند ادّعاي آزمون نمودن چنين فرضيات فربهي را داشته باشد . پس موضوع « مشروعيت الهي » از نظر « معرفتي » غير ممكن (impossible ) است .
چاره اي نمي ماند كه مشروعيت مدني را بپذيريم .
« مشروعيت مدني » بر مبناي « خرد جمعي » (Common sense ) تعريف مي شود .
پس اولاً در هر زمان ، در هر نسل و در هر مكان ، با متفاوت شدن « خرد جمعي » قابل تغيير است و قانون ازلي و ابدي ( فراتاريخي ) قابل حصول نمي باشد . ثانياً لازمه ي استخراج « خرد جمعي » اين است كه مردم « آزاد باشند بدانند » و آزاد باشند رأي بدهند .
بنابراين مقدمة حصول « خرد جمعي » ، « آزادي بيان » و « حق رأي » براي عامّه ي مردم است .
لازم به ذكر است كه رأي آزادانه و آگاهانه مردم ، نمي تواند ضامن « درستي » نظر آنها باشد ، بلكه تنها ضامن « مشروعيّت مدني » قانون است . براي مثال در دوره اي از تاريخ بشر ، رأي آزادانه و آگاهانه اكثريت مردم اين بوده كه « خوشيد به دور زمين مي گردد » ولي اين رأي ضامن درستي آن گزاره نبود . منظور از مشروعيّت مدني اين است كه آنچه حقّ مردم است را از آنان نگيريم و هيچ فرد ، طبقه يا نهاد اجتماعي نتواند مانع دستيابي عمومي مردم به حق تصميم گيري شان در مورد سرنوشت شان گردد .

برگرفته از فصل هفتم از کتاب اخلاق و آزادی : اخلاق به مثابه قرارداد مدنی

#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب : #هنر_دست_یابی ( چگونه از خیال بافی دست بکشید ، شروع کنید و فرمان زندگی را خودتان به دست بگیرید )
نویسنده : #برنارد_راث
مترجم : سید ساجد متولیان
ناشر : آریانا قلم


ماجرا به سال 1960 باز می گردد ، زمانی که "برنارد راث " جوان ، تعداد زیادی از مهندسان خلاق و خبره را در" سیلیکون ولی "، ملاقات کرد .
اگرچه مهندس های با تجربه آن روز جلسه ، در شرکت های مشهوری مانند هیولت پکارد (hp ) کار می کردند ، اما رویای تاسیس شرکتی اختصاصی برای خودشان را نیز در سر داشتند . در آن جلسه راث متوجه شد ، مهندس ها سال ها است از ایده مستقل شدن و کار آفرینی صحبت می کنند اما همچنان به عنوان نیرو برای کارفرمایان کار می کنند . او به این نتیجه رسید ، تنها صحبت کردن درباره یک ایده نمی تواند مفید باشد و تصمیم گرفت ، پروژه از " تخیل تا عمل " را برای آن هایی که می خواهند تغییر کنند ، راه اندازی کند ، راث به این ایده ، جامه عمل پوشاند و یکی از دستاوردهایش نیز تالیف کتاب " هنر دستیابی " بود .
برنارد راث دانش آموخته رشته مهندسی مکانیک ، بیشتر از 40 سال است که در دانشگاه استنفورد تدریس می کند . او می گوید : "مردم فقط درباره رویاهای شان حرف می زنند ، حرف زدن تنها نمی تواند کافی باشد ، ما باید ضعف های شخصیتی مان را بدانیم ، کاشف الگوهای مخرب تکراری باشیم ، در روابط مان تغییر ایجاد کنیم .فرقی ندارد می خواهیم کتاب آشپزی منتشر کنیم ، ربات بسازیم یا در مسابقه دو برنده شویم ، برای محقق شدن ایده ها باید دست از خیالبافی کشید و برنامه ریزی کرد . "
یکی از فعالیت های برنارد راث که در آن به اندازه 4 دهه سابقه و تجربه دارد ، تشکیل گروه های دانشجویی بر اساس تفکر خلاق و نقاد است .و این کتاب چکیده ای از مهم ترین تجربیات او در ارتباط با دانشجویانی است که با فرهنگ ها و نژادهای مختلف ، در این گروه ها حضور داشتند .

نویسنده کتاب " هنر دستیابی " رویکرد عمل گرایانه خود را با زبانی ساده و خودمانی و با استناد بر مثال های واقعی و ملموس در اختیار خواننده ها قرار می دهد . با مطالعه بخش های مختلف کتاب ، خواننده می تواند به راحتی فضای صمیمی حضور در کلاس درس خلاق و گروه های دوستانه را تجربه کند و به راحتی روش های حل مسئله و افزایش خود کارآمدی فردی را بیاموزد .
خواندن نظرات خواننده های کتاب خالی از لطف نیست :
تامی 38 ساله می نویسد : " کتاب بی نظیری را هفته گذشته مطالعه کردم . بخش " دلیل ها چرند هستند " برای من عالی بود . این بخش از کتاب به دلیل تراشی هایی که هر روز با آن ها یک قدم به عقب حرکت می کنیم می پردازد . وقتی که هر روز با تاخیر در محل کار حاضر می شویم و ترافیک را بهانه می کنیم ، یا برای نرسیدن به اهدافمان ، ده ها دلیل ریز و درشت را بهانه می کنیم . پروفسور راث در این فصل ، دلیل تراشی ها را توهم های دل خوش کننده ای می داند که ما را از مسیر اصلی دور می کنند و در تمام مراحل تفکر باید این دلایل را شناخت و غربال کرد .
" هنر دست یابی " پرفسور برنارد راث به خواننده کمک می کند تا روی پای خودش بایستد ، ضعف ها و مشکلات خود را بشناسد ، سبک یادگیری اش را تشخیص دهد و از آن برای پیشبرد اهداف استفاده کند.

#مریم_بهریان
دانشجوی دکتری روان شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/front2-achivment-habit.jpg
#چشم_تاریخ

سیداحمد حکم‌آبادی که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخ‌نگار، زبان‌شناس، پژوهش‌گر، حقوق‌دان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی  بود. سید احمد #کسروی در خانواده‌ای شیعهٔ مذهبی و معتقد در حکم آباد  تبریز به دنیا آمد. نیاکانش همه روحانی و پیش‌نماز بودند. احمد در سال ۱۲۸۹ خورشیدی و در سن ۲۰ سالگی به اصرار خانواده به لباس روحانیون شیعه درآمد و بر منبر مسجد آبا و اجدادی‌اش نشست ولی پس از آن‌که به گناه هواداری از جنبش مشروطه مورد ناسزاگویی روحانیون قرار گرفت در سال ۱۲۹۱ خورشیدی از لباس روحانیون خارج شد. پس از آن کسروی به تدریس زبان عربی و تحصیل حقوق، تاریخ، ستاره شناسی، گیاه شناسی، زبان انگلیسی، زبان روسی، زبان پهلوی و زبان اسپرانتو پرداخت. آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبان‌ های فارسی و عربی است. از مهم‌ترین آثار کسروی می‌توان به دو کتاب تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان اشاره کرد که از مهم‌ترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطه ‌خواهی ایران می‌شوند و تا به امروز مرجع اصلی محققان دربارهٔ جنبش مشروطیت ایران بوده است. احمد کسروی خواستار مبارزه با «واپس‌ماندگی فکری و علمی» بود و از آن چه «اوضاع زندگی، خرافه‌گرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران می‌دانست انتقاد داشت، همچنین خواستار «پالایش زبان فارسی» از هر گونه واژه عربی و سره‌ نویسی در زبان پارسی بود. موضع‌گیری‌های احمد کسروی در برابر  نهادهای مذهبی و ارزش‌های سنتی باعث شد که سید مجتبی میرلوحی (معروف به #نواب_صفوی) تصمیم به قتل او بگیرد. ابتدا نواب صفوی شخصاً به تهیه تپانچه و شلیک به کسروی اقدام کرد ولی گلوله در لوله تپانچه گیر کرد و نواب به کتک زدن و زخمی کردن کسروی بسنده کرد. سپس نواب با جمع کردن تعدادی جوان مذهبی و برانگیختن آن ها جریان قتل کسروی را مدیریت کرد. پیروان نواب صفوی که خود را فدائیان اسلام نامیدند در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و  در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران  احمد کسروی را در سن ۵۷ سالگی به ضرب «گلوله و ۲۷ ضربه چاقو» به قتل رساندند آن ها در این حمله حدادپور منشی کسروی را نیز به قتل رساندند. قاتلین کسروی با میانجی گری #آیت_الله_کاشانی از زندان آزاد شدند.

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Kasravi2.jpg
کاپلان خوانی با تدریس دکترسرگلزایی
اختلالات شخصیت فصل22کاپلان
سه شنبه9و16بهمن1397
تلفن:88063547 تلگرام: 09033204498
گروه کارگاههای دکترسرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
#شعر
#فرزندان_زمین

دلفین ها در آب های گرم جنوب با قایق های تندرو مسابقه می دهند
کوسه ها در اطلس شمالی بچه نهنگی را دوره کرده اند
مار زرد و سپیدی در جنگل های انبوه خرگوشی را هضم می کند
متروی شانگهای از آدم های آویخته سرریز شده است
زنی در نپال گاو می دوشد
شمعی در کلیسای جامع تفلیس روشن می شود
تو در اتاق انتظار دندانپزشک شعر می گویی
زمین به دور خود می گردد

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#برزخ

کشتی ام لنگر انداخته
در ساحل جزیره ای
که آتش نمی گیرد چوب هایش
به جوش نمی آید آب
فرو نمی افتد میوه ای
ولی استکان چای داغ را هردم در کنارم می یابم
و گیلاس و توت را در دستانم

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#دست_نگهدارید_این_کشتی_دارد_غرق_میشود!

فیلم سینمایی «تایتانیک» را به خاطر دارید؟ در صحنه ای از این فیلم در حالی که کشتی عظیم تایتانیک در اثر برخورد با کوه یخ دچار صدمه ی جدی شده بود، گروهی نوازنده در عرشه ی کشتی مشغول اجرای قطعات برگزیده از موسیقی کلاسیک بودند! آنان کار خود را به بهترین نحو اجرا می کردند و دقت می کردند که کیفیت کارشان تحت تاثیر شرایط نامناسب موجود قرار نگیرد! اما در یک کشتیِ درحالِ غرق شدن و در میان مسافرانی که از هول و وحشت در حال سراسیمه دویدن به این سو و آن سوهستند، چه اهمیتی دارد که موسیقی کلاسیک با بهترین کیفیت اجرا شود؟!  
                         *
نمی دانم کتاب «قلعه ی حیوانات» نوشته ی
#جورج_اورول را خوانده اید یا نه. ماجرای این کتاب، داستان حیوانات یک مزرعه علیه اربابِ زورگوست.

 حیوانات دست به دستِ هم می دهند و ارباب و خانواده اش را از مزرعه بیرون می کنند و خود، مدیریت مزرعه را به دست می گیرند. اولین کار آن ها پس از پیروزی انقلابشان تنظیم عهد نامه ای ست که طبق آن همه ی حیوانات با هم برابرند و هیچ کس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند اما چیزی نمی گذرد که خوکی که  مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام آرام عهدنامه را تغییر می دهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای وضع می کند در این میان، اسبی در این مزرعه زندگی می کند به نام «باکستر» که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات است. حیوانات از او می خواهند کمک شان کند تا در مورد شرایط جدید تصمیم بگیرند اما «باکستر» سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه ای ندارد. 
شعار او این است: «من کار می کنم!» و احساس می کند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار دیگری نداشته باشد! 
گرچه «باکستر» می توانست از اتفاق وحشتناکی که در «قلعه ی حیوانات» رخ می داد جلوگیری کند ولی چنان سرش به کارش گرم بود که فقط هنگامی از «تغییرات» باخبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت!
                         *

اولویت بندی از مهم ترین مهارت های زندگی است. شما هرچقدر زیبا ویولن بنوازید، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن دراولویت قرار ندارد. 
شما هرچقدر کشاورز قابلی باشید، در یک مزرعه ی در حال سوختن، سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد. 

شما هر چقدر آرایشگر قابلی باشید، اصلاح کردن سر و صورت فردی که دچار حمله ی قلبی شده است و باید بلافاصله به بیمارستان انتقال یابد را عاقلانه نمی دانید. 
  
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی، یکی از افسون های جامعه ی سرمایه داری را «تخصصی شدن» می داند. هرکس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش می کند کل این جامعه به کدام سو حرکت می کند! 
باهوش ترین و سختکوش ترین آدم ها گرفتار الگوی «باکستر» می شوند و وضع کلان اجتماعی را از یاد می برند. آیا در جامعه ای که نهادهای قدرت و رسانه فراگیر به آلوده کردن روان مردم مشغولند و هر روز میلیون ها نفر را بیمار می کنند، من باید فقط در مطب روان پزشکی ام بنشینم و وقتم را با ویزیت یکی یکی بیماران پر کنم؟! آیا این تنها وظیفه ی من است؟!

 #دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#تجارب_درونی_و_عرفانی

پرسش:

با سلام و احترام و تشکر از زحمات ارزشمندتان در عرصه فرهنگی.

سوالی دارم در مورد تجارب درونی و عرفانی که در اشعار و نوشته های عرفای قدیم و نیز در اشعار و نوشته های معاصرینی همچون سهراب سپهری٬ فروغ فرخزاد و علی شریعتی (در کویریات) بیان شده است. علوم روانشناسی و نورولوژی چه نظری در این موارد دارند؟ در مورد واقعی بودن و یا محصول خیال پردازی ذهن رویایی و رمانتیک چه می توان گفت؟

با سپاس


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

بنده در درسگفتارهای «روان شناسی تجربهٔ عارفانه» و «روان شناسی تجربهٔ عاشقانه» (مؤسسهٔ سروش مولانا) و نیز در درسگفتارهای «اندیشهٔ مولانا» و «نوبت عاشقی» (مؤسسهٔ آفتاب مهر) و همچنین در کتاب «انسان، فلسفه، عرفان» (انتشارات بهار سبز) به تفصیل در این زمینه صحبت کرده ام. فایل صوتی این کلاس ها از طریق مؤسسات مذکور قابل تهیه هستند.

سبز باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#راهنمایی_برای_مطالعه_مفید_و_موثر

سلام جناب سرگلزایی

نوشته های شما را می خوانم و از آنها بهره می برم. از به اشتراک گذاشتن دانسته هایتان با خوانندگان و پاسخ به پرسش های آنان قدردانی می کنم.

شما در نوشته هایتان به کتاب های بسیاری ارجاع می دهید. علاقه مندم بدانم کتاب هایی که می خوانید را چگونه انتخاب می کنید؟ چگونه خواندن آن ها را اولویت بندی می کنید؟ چه کتاب هایی نمی خوانید؟! چگونه یادداشت برداری می کنید و چگونه آن ها را بازخوانی می کنید؟ آیا از ابزارهای دیجیتال برای خواندن و یادداشت برداری استفاده می کنید؟ هدفم از پرسیدن این سوالات هم دانستن شیوه های توصیه شده به صورت کلی و هم دانستن ذائقه شما به عنوان یک روش آزموده شده است. در کل در جستجوی یک برنامه مطالعاتی مفید و موثر هستم.

از حوصله شما و وقتی که می گذارید سپاسگزارم.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام 

از عنایتی که به نوشته های بنده دارید ممنونم.

اوّل این که بنده دوستانی دارم که به دلیل شرکت طولانی در کلاس هایم حدود معلومات و ذائقهٔ مطالعهٔ بنده را می دانند و چند سالی است که این دوستان با هدیه دادن کتاب هایی که می دانند به بسط حدود معلومات من کمک می کنند زحمت تهیهٔ کتاب را از دوش من برداشته اند.

دوّم این که یکی از تفریحات من که هر چند ماه یک بار در برنامه ام می گذارم «کتابفروشی گردی» است. در این برنامه چند ساعتی را در کتابفروشی هایی که در حوزهٔ علوم انسانی کتاب می فروشند می گذرانم. کتاب هایی که عناوین شان برایم جذّاب باشند برمی دارم، فهرست شان را می خوانم، از هر فصل چند صفحه ای را می خوانم و فصاحت متن، مستند بودن محتوا و مفید بودن آن برای خودم را بررسی می کنم. 

تِمِ کاری نویسنده ها، مترجمان و ناشران را هم تا حدودی می شناسم و این مسأله کمک می کند که سریع تر انتخاب کنم.

سوّم این که بنده عادت هایی دارم که انگیزه ای برای تغییر دادن آنها ندارم. کتاب را کاغذی می پسندم و به جز برای مطالعهٔ درسنامه های انگلیسی که تهیهٔ آنها دشوار است کتاب دیجیتال نمی خوانم. از آنجا که گوشی تلفن هوشمند و سایر تجهیزات مدرن را ندارم و از کامپیوتر هم فقط برای پاسخ به ایمیل ها و تهیهٔ اسلاید استفاده می کنم نه با کتاب دیجیتال اُنس گرفته ام نه با کتاب صوتی. 

اینها ذائقه و عادات بنده هستند و هیچ جنبهٔ تجویزی و توصیه ای ندارند.

تندرست و سربلند باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
💐دوره آموزشی "رفتار جنسی"💐
پنجشنبه و جمعه ۱۱ و ۱۲ بهمن ساعت ۹ صبح تا ۱۳
موضوعات:
🥀سکس از منظر :
🔸زیست شناسی
🔸روان شناسی
🔸جامعه شناسی
🌺هزینه : ۲۸۰۰۰۰ تومان
نام نویسی ☎️ ۰۲۱-۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

جناب آقای دکتر سرگلزایی عزیز

ابتدا سپاسگزارم برای دوره اندیشه مولانا و دوم به خودم تبریک می گویم که بالاخره موفق شدم از محضر شما استفاده کنم. برای منی که از اول ذوب در ولایت نبوده و به قول شما شیفته حضرت مولانا نبودم، بسیار روشنگرانه بود. اما سوالی که برای من باقی ماند، آن ویژگی است که اثر مثنوی معنوی دارد که باعث شده که ۸۰۰ سال نه تنها ماندگار شده بلکه شهرتی جهانی پیدا کند. صرفنظر از هنرمندی و علم مولانا در خلق این اثر، ویژگی دیگری در مولانا یا کلام مثنوی وجود دارد که آن را این چنین جذاب کرده است؟ البته این موضوع تنها در مورد مثنوی یا مولانا برای من مبهم نیست، بلکه در مورد شاهنامه و فردوسی یا خیام، حافظ و حتی آثار ماندگار غرب یا شرق هم هست. چه مکانیزمی، چه اتفاقی، چه پروسه ای منجر به خلق چنین آثاری می شود؟ هرچند خالقان این آثار هر یک دارای علم، تجربه و داستانهای منحصر به فردی در زندگی خود بوده اند که شاید برآیند همه آنها باعث خلق آن اثر ماندگار شده ولی من فکر می کنم همه آنها یک ویژگی مشترک، یک Essence خاص دارند که آنها را برای سال ها و قرن ها و نزد مردمی از همه قشر جذاب و جاودانه می کند. آیا اشتباه می کنم؟ اگرنه! برای یافتن آن چه باید کرد؟

پشاپیش از حسن توجه تان سپاسگزارم و قطعا از پاسختان لذت خواهم برد.

ارادتمند همیشگی


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

ممنونم که در کلاس شرکت کردید و خوشحالم که کلاس را روشنگر یافتید.

از حیث روان شناسی تحلیلی یونگ ذهن انسان ها گرایش های مشترک ناخودآگاهی دارند که باعث می شوند در  زمان، مکان و فرهنگ های مختلف پدیده های مشترکی برای انسان ها جذّاب باشند و همین منجر به ماندگاری آن پدیده ها می گردند. یونگ این گرایشات مشترک ناخودآگاه را «آرکی تایپ» نامید. هنرمند ماندگار کسی است که اثرش را بر مبنای این گرایش های ناخودآگاه جمعی بنا می کند.

کتاب پیوست به اختصار به نظرات یونگ دربارهٔ هنر می پردازد.

سبز باشید


http://Instagram.com/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام جناب دکتر سرگلزایی، استاد گرامی

 قبل از هر چیز از شما استاد فرزانه بخاطر سخنان روشنگرانه تشکر میکنم. همیشه از سخنرانی ها و مطالب ارزشمندتان بسیار استفاده میکنم و لذت میبرم. فایلهای صوتی مربوط به کارگاه " اندیشه مولانا" را گوش کردم. این اولین باری بود که بعد از اتمام سخنان شما نه تنها حال خوبی نداشتم بلکه احساس کردم روح و روانم با خاک یکسان شد. احساس کردم بخشی از باورهای درونیم ویران شد و حس تنهایی و بلاتکلیفی بدی بهم دست داد. هرچه سعی کردم نقد های شما را با استدلالها و تجربیات خودم رد کنم و به یک آرامش نسبی برسم نشد. جناب دکتر من در زندگیم سعی کردم واقع گرا باشم و شیوه زندگی و تصمیمات مهم زندگیم بر پایه عقل، استدلال و قواعد بوده وفکر میکنم در زمینه خود کنترلی و خویشتن داری تا حد زیادی موفق بودم  ولی برای موفقیت در خودکنترلی، برای گذر از بسیاری از شرایط سخت و نا مطلوب در جهان بیرون به باورهای ذهنی و انتزاعی درونی خودم پنام میبرم به دنیای پنهان احساس، عشق، شهود و متافیزیک. و واقعا این شیوه به من در آرامش پیدا کردن و تجدید قوا خیلی کمک کرده، یکی از شخصیتهای مورد علاقه من مولانا ست و من دوست داشتم مولانا رو اونطوری که در کتاب ملت عشق توصیف شده باور کنم و سرم را بر بالش نرم و دلنشین این باور بگذارم. ولی بعد از نقد شما احساس میکنم دارم خلع سلاح میشم. جناب دکتر من تا حدودی با بیو گرافی شما آشنا هستم (با شما هم دانشگاهی بودم) تا حدودی سیر تحول باور ناپذیر اندیشه های شما را حس کرده ام اما همیشه این سوال برام مطرح بود که چطور میتوانید با این نگاه واقع گرایانه و منتقد و شکاک به همه مقدسات و ذهنیات، در این دنیای پر از رنج و پر از جهل تاب بیاورید و این تنهایی و تراژدی عظیم رو با متانت بپذیرید!!!

شما در ویران کردن خوش باوریها و آشفته کردن خوابهای خرگوشی استادید.

افکارم به هم ریخته. خودم رو به شکل یک بت پرست و شما رو به صورت یک بت شکن تصور کردم. لطف بفرمایید منو در بازیابی خودم راهنمایی فرمایید.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

ممنونم که در کلاس ها شرکت می کنید و امیدوارم نقدهای بنده بستری برای رویشی نو فراهم کنند.

اسطوره سازی و بت تراشی از گرایش های ذاتی ذهن باستانی ماست. انسان ها در جستجوی اَبَرانسان خدای گونه، افسانه هایی را به افراد برجسته نسبت می دهند و آنها را عابدانه ستایش می کنند. از شخصیت های تاریخی همچون کورش گرفته تا شخصیت های علمی همچون یونگ و نخبگان ادبیات همچون مولانا همه دستمایهٔ این اسطوره سازی می شوند. چه زمانی که افسانه های منسوب به کورش را نقد می کنم، چه در کلاس هایی که اندیشه های فروید و یونگ و مولانا را نقد می کنم دوستانی دچار همین وضعیت ناخوشایند می شوند، چه برسد به وقتی که نهادها و افرادی را نقد می کنم که نقد آنها خط قرمز مذهبی- سیاسی است و مشارکت در این نقدها نه تنها «اضطراب جدایی» از مأمن در ما ایجاد می کند که ترس از عقوبت های این جهانی و آن جهانی را هم برمی انگیزد. همانطور که یووال نوح هراری در کتاب «انسان خدای گونه» شرح می دهد «اومانیسم» هم قابلیّتی مذهبی دارد. ایمان آوردن به فضیلت هایی انسانی و این جهانی چون عدالت و آزادی (که مفاهیمی انتزاعی همچون خدا هستند) به ما احساس رسالت و شجاعت یک متدیّن را می دهد و «جهاد» در راه دریدن حجاب جهل و شکستن زنجیرهای ظلم همان کیفیّتی را در ما ایجاد می کند که هر مجاهد مؤمنی در جهاد دینی خود آن را کشف می کند. بنابراین هجرت از تفکر باستانی و عرفانی به تفکر مدنی و نقّاد، تجربهٔ روانشناختی بنده را تغییر نداده است، تنها مدّتی باید فشار عبور از «کانال زایمانی» این کوچ فکری را تاب آورد.

سبز باشید

http://Instagram.com/drsargolzaei