دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
#شعر
#نون_پایان

بگذار قصه ی ما ناتمام تمام شود
ما می رویم، او می ماند
و به تنهایی همه ی قصه ها را تمام می کند!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
و انسان خدا را آفرید! شنیدی؟! شنیدی قوم ابراهیم بتی رو میپرستیدن که ساخته‌ی دست خودشون بود! دیدی ما چیکار کردیم؟! زدیم زیر شن‌ها و جلوی هیولایی که ساختیم سجده کردیم! دیدی یادمون رفت؟! دیدی از همه چیز بت ساختیم؟! دیدی بت‌هامون باهامون چیکار کردن؟! تو ام میبینیش؟! هیولای تو عکس رو میگم! هیولایی که داره سایه میندازه روی خالقش! خورشید پشت ابر رو میبینی ؟! چرا تهش اینجوری شد؟! چرا سرنوشت ما را بتی رقم زد که دیگران میپرستیدند؟! بتی که دیگرانش میپرستیدن! حواست هست که همش رو خودت ساختی؟! اون لعنتی فقط شنه! فقط سنگه! فقط آدمه! اون لعنتی تو مخ تو هیولاست! تو مخ تو مقدسه! فوتش کنی میریزه! همین!
📸سهیل سرگلزایی
📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
#یادداشت_هفته

مراقب«بازاریابی اجتماعی» طبقه حاکم باشید!

با اصطلاح«بازاریابی» آشنا هستید. وقتی فروشنده ای کالای خود را تبلیغ می کند، وقتی یک آژانس مسافرتی، تورهای خود را معرفی می کند و هنگامی که یک پیتزافروشی، آگهی افتتاح خود را در خانه ی شما می اندازد، شما می دانید با«بازاریابی» سرو کار دارید. در چنین مواقعی، نگاه تان نقاد و موشکاف می شود و به راحتی، تبلیغات را باور نمی کنید و به قول معروف، با خودتان می گویید:«هیچ بقالی نمی گه ماست من ترشه!»
اما گاهی ما با کسانی سروکار داریم که به ظاهر، قرار نیست چیزی به ما بفروشند. این گونه به نظر می آید که ما در حال دریافت کالای رایگانی هستیم بنابراین تصور می کنیم لازم نیست نقاد و موشکاف باشیم. این سناریو، ماجرای«بازاریابی اجتماعی» (social marketing) است. شما پای تلویزیون نشسته اید و بدون این که پولی بپردازید، مشغول تماشای یک سریال داستانی هستید. ظاهر ماجرا این است که فقط مشغول تفریح و سرگرمی هستید، در حالی که مغز شما مشغول یادگیری است. رسانه ای که آن سریال را برای شما نمایش می دهد، در حال«برنامه ریزی ذهن شما» است. در ظاهر، کالایی تبلیغ نمی شود و شما نیز پولی نمی پردازید اما واقعیت ماجرا این است که بسیاری از کالاها- بدون این که بدانید- برای شما تبلیغ می شوند و شما نیز در آینده، بدون این که بدانید چرا، پول هنگفتی را برای خرید این کالاها خواهید پرداخت!
وقتی شما با قهرمان یک فیلم سینمایی ارتباط برقرار می کنید، بدون هیچ دلیل منطقی از اتومبیل او نیز خوش تان می آید و در آینده ای نزدیک یا  دور حاضرید زیر بار قرض بروید تا اتومبیلی شبیه آن را خریداری کنید؛ بدون این که در لحظه ی خرید آن اتومبیل، حتی به خاطر آورید که کدام فیلم سینمایی، شما را تحت تاثیر قرار داده است!
شما در حال تماشای اخبار تلویزیون هستید و تصور نمی کنید بسیاری از اطلاعاتی که دریافت می کنید نه«آگاهی»، که در واقع«آگهی» هستند.
به ظاهر آماری را برای شما بازگو می کنند و به شما می گویند که این آمار، حاصل یک«نظرسنجی» است، در حالی که واقعیت این است که آن چه می شنوید، یک«نظرسازی» است تا یک«نظرسنجی». از آن جا که انسان موجود اجتماعی است، قابلیت شدیدی برای«تلقین پذیری» و «تقلید کردن» دارد. کافی است باور کنید که بیش تر مردم، چنین فکر می کنند، شما نیز همان گونه فکر خواهید کرد!
تحقیقات روان شناسی اجتماعی نشان داده که بخشی از مردم، چنان تلقین پذیرند که حتی هنگامی که بیش تر مردم چیزی برخلاف آن چه او«به چشم خود دیده است» بگویند، او به آن چه دیده است، شک خواهد کرد!
در دنیای عجیبی زندگی می کنیم. برخلاف آن چه تصور می کنیم، صادق ترین افراد کسانی هستند که رسما به شما اعلام می کنند که قرار است چه کالایی به شما بفروشند و برای آن، چه بهایی می طلبند. اغلب کسانی که به ظاهر کالای رایگانی را در اختیار شما می گذارند، مشغول«بازاریابی اجتماعی» هستند. آنان روزی بهای کالای خود را چند برابر از شما دریافت خواهند کرد بدون این که بدانید چرا و به چه کسی، چه هزینه ای را پرداخته اید.
یک شاعر آفریقایی می گوید:«هنگامی که سفیدپوستان به سرزمین ما آمدند، ما مزرعه و معدن داشتیم و آنان کتاب مقدس را در دست داشتند. آنان به ما آموختند که چشمان مان را ببندیم و دعا کنیم. وقتی چشم گشودیم، کتاب مقدس در دستان ما بود اما آنان مالک مزرعه و معدن ما بودند!» 
چشمان تان را باز نگه دارید، حتی هنگام دعا!
این روزها گرگ ها لباس چوپانی به تن می کنند!

دكتر محمدرضا سرگلزايي-روانپزشك

T.me/drsargolzaei

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
۳ جلسه ۴ ساعتی
پنجشنبه ۱۵ و ۲۲ آذر :دکتر یارمحمدی ساعت ۹ صبح تا ۱۳
پنجشنبه ۶ دیماه: دکتر سرگلزایی
ساعت ۹صبح تا ۱۳
🔸شرکت کنندگان در دوره های قبلی آفتاب مهر از تخفیف ویژه برخوردارند.🔸
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#پرسش_و_پاسخ
#تک_فرزندی

پرسش:

با سلام خدمت استاد عزیز

من یک فرزند دارم و بسیار تمایل دارم که تنها همین یکی را داشته باشم اما چیزی که گاهی ذهنم را درگیر می کند نگرانی راجع به باورهای تک فرزندی است که بخش عمده اش را من قبول ندارم اما وقتی از کسانی که تک فرزند دارند که گاها افراد تحصیل کرده در حوزهٔ روانشناسی و روانپزشکی هستند درباره تجربهٔ فردی آنها سوال می کنم توصیه به داشتن دو فرزند دارند . 

می خواهم از الآن بتوانم یک تصمیم درست بگیرم چه برای داشتن یا نداشتن فرزند دیگر؛

همچنین مقالات شما را دراین زمینه مطالعه نموده ام و کاملا موافق شما هستم. 


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

باور به عوارض روان شناختی تک فرزندی مبتنی بر هیچ پژوهش و یافتهٔ عینی نیست، این باور یک باور فرهنگی است که از نظر تاریخی مبتنی بر پارادیم های دوران دامپروری بشر است و در حال حاضر نهادهای حکومتی از صدا و سیما گرفته تا آموزش و پرورش به دلایل سیاسی و ژئوپولیتیکی در جهت ترویج آن می کوشند. مردم کشور چین از نیم قرن قبل به دلیل سیاست های جمعیتی حکومت شان تک فرزند بوده اند، بنابراین پنجاه سال است که چینی ها خواهر، برادر، عمو، عمه، خاله، دایی و هیچ نوع عموزاده ای ندارند و هیچ یافته ای در دست نیست که نشان دهد چینی ها بیش از ایرانی ها یا عرب ها دچار اختلالات روانشناختی باشند.

این که فردی تحصیلات روان شناسی و روانپزشکی داشته باشد تضمین نمی کند که آن فرد کاملاً تفکر علمی داشته باشد و برخی از باورهای او مبتنی بر عُرف و عادت نباشند. در دانشگاه های ما جای درس های تاریخ علم، فلسفهٔ علم و تفکر انتقادی خالی است بنابراین رسوب تفکر عوامانه در فارغ التحصیلان دانشگاهی ما پدیدهٔ ناشایعی نیست. در مقالات «پوپولیسم» ، «روان شناسی و شبه روان شناسی» و «تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی!» در این باره شرح داده ام. این مقالات را می توانید در سایت drsargolzaei.com جستجو فرمایید و بیابید.

تندرست باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#نقشها

پرسش:

دکتر سرگلزایی عزیز سلام

ممنون که آگاهیتون رو به اشتراک میذارید، و پیشاپیش سپاسگزارم از وقتی که صرف پاسخگویی میکنید.

مسئله‌ای برام مطرح شده که نمیدونم تبیین علمی ازش وجود داره که قابل پیگیری باشه یا نه؛

میخوام بدونم از منظر روانشناسی آیا نظریه‌ای در باب تطبیق رفتار ما با نمودهای اجتماعی مون وجود داره؟ مثلاً فرض بفرمائید اگر تلقّی شخص از تصور دیگران نسبت به خودش آدمی منظم باشه رفتار نزدیک به نظم داره و البته بالعکس. از طرف دیگه گویا حتی عواطف ما هم تابعی از همین ماجرا هستند. چند مثال خیلی دم‌دستی و تجربی:

مثلاً فرض بفرمایید خانمی در حال خوندن نماز هست، اگر کسی بخواد این خانوم رو بخندونه، به محض ظهور اولین نشانه‌های خنده در چهره‌اش، دیگه به این خندیدن تن میده؛ اما اگر صورت خودش رو بپوشونه (سستی و خنده‌ای رو که برش مستولی شده کتمان کنه)، میتونه کاملاً بر خودش مسلط بشه. یا ممکنه تو یه مجلس عزاداری، یا به دلیل غلبه‌ی احساسات فردی در شرایط مختلف نزد فرد یا افراد دیگه علائم اولیه‌ی تاثر و مثلا پر شدن چشم رو داشته باشه، اگه همین لحظه وارد محیط تازه و متفاوتی بشه که دیگران این آگاهی و پیش‌زمینه رو از اون فرد ندارن میتونه خیلی راحت و(در کمال تعجب) سریع به شرایط کاملاً عادی برگرده، اما در صورت ادامه‌ی حضور در همون محیط، مسیری که باز شده پیش خواهد رفت و کار به گریه‌ای ادامه‌دار منجر میشه. البته طبعاً این مسئله دست‌کم زمان‌هایی روشن‌تر هست که پای عواطف بسیار شدید به میون نیومده باشه..

اونچه مدنظرم هست تعمدی ریاکارانه نیست و مسئله رو از بعد ناخودآگاه مطرح میکنم.

به نوعی به نظر میرسه ما نقش ماسک‌هایی که دیگران روی چهره مون دیدن رو بازی می‌کنیم! و خودمون رو در مطابقت با تصورات و انتظارات اونها از موقعیت مون قرار میدیم.

تحصیلات من در زمینه‌ی تئاتر هست و میخوام بدونم این فرضیه میتونه بنیاد یک کار پژوهشی برای تئاتردرمانی قرار بگیره.

با احترام


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

ژاکوب مورنو پایه گذار «سایکودرام» به این موضوع پرداخته است که «هویّت» ما چیزی نیست جز «نقش های پُرآموخته» و به این دلیل بازی کردن نقش هایی بر خلاف نقش معمول مان را در باز شدن افق فکر و افزایش توان همدلی مان با دیگران مؤثر می داند.

جورج کلی پایه گذار fixed-role therapy نیز با تجویز نقش های جدید به افراد می کوشد آنها را از چنبرهٔ روان نژندی بیرون بکشد.

در روان شناسی اجتماعی نیز افرادی همچون سولومون اَش، استنلی میلگرام و فیلیپ زیمباردو در مطالعات کنترل شده به موضوع Conformity یا همنوایی یا همرنگی با جماعت پرداخته اند که باعث می شود قضاوت ما در ارزیابی موقعیت ها و نیز چهارچوب های اخلاقی ما تحت تأثیر محیط و اتمسفر اجتماعی قرار گیرد. گوستاو لوبون نیز در «روان شناسی توده ها» به این موضوع پرداخته است.

تندرست باشید

T.me/drsargolzaei
👈 کارگاه " مدیریت استرس " و " مدیریت هیجان های ناخوشایند " | مدرس : دکتر محمد رضا سرگلزائی ( روانپزشک و مدرس مهارت های زندگی ) | ثبت نام از طریق ارسال پیام به شناسۀ : @aren_admin

👈 مرکز جامع آرن | @arencenter
"کارگاه آموزشی سوگ، فقدان
و راهکارهای گذر از داغدیدگی"

🔸دکتر محمدرضا سرگلزایی

8 ساعت
پنجشنبه 15آذر (ساعت 15 الی 19)
جمعه 16 آذر (8:30 الی 12:30)

🔸مباحث نظری: 4 ساعت

- زندگی و مرگ: کمدی یا تراژدی؟ (نگرش مولانا/ نگرش خیّام)
- زندگی و مرگ: آری یا نه؟
(نگرش شوپنهاور/نگرش نیچه)
- نگرانی های وجودی (اروین یالوم)
- مراحل سوگ الیزابت کابلر راس
- ارزش های ویکتور فرانکل
- مرگ و مراحل رشد اریک اریکسون
- مرگ و سفر قهرمانی (از آدلر تا یونگ)

🔸کارعملی: 4 ساعت
- تکنیک های مدیریت هیجان و مدیریت نگرش

♦️ظرفیت محدود

36024048
09392296778
@astanemehr

مشهد، سجاد24، کلاتیانی7، پلاک128
آستان مهرمشهد

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#ناخودآگاه_و_خواب

پرسش:

با درود

جناب‌ دکتر بنده از مخاطبین و علاقه مندان شما هستم و از‌ طریق کانال تلگرام و سایت مطالب و کلاسهای شما را دنبال میکنم.

پرسش بنده درباره ناخودآگاه و خواب‌ است. چندی پیش گفتگویی‌ بین یک روان درمانگر و یک متخصص علوم اعصاب را می شنیدم که آقای دکتری که در زمینه علوم اعصاب کار میکرد، می فرمودند با پیشرفت هایی که در این زمینه صورت گرفته ما دیگر‌ نباید به مانند گذشته نخست به ناخودآگاه فرویدی و به دنباله آن تعبیر خواب و پیچیدگیهای مربوط‌به آن قائل باشیم.

ایشان خواب را صرفا یک مکانیسم فیزیولوژیک مغز ( آنهم در مرحله انتهایی خواب) میدانستند که ارزش و معنای ویژه ای نداشته و ما نباید دنبال تفسیرهای فرویدی، یونگی و مواردی از این دست باشیم.

ممنون میشم آرای با ارزش خودتون را در این مورد با ما مخاطبین علاقه مند به اشتراک بگذارید.

با سپاس فراوان.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

می‌دانید که ارسطو راجع به علل اربعه  صحبت کرده است، راجع به این که هر پدیده‌ای هم‌زمان علل مادی، فاعلی، صوری و غایی دارد. بنابراین اگر از ارسطو می‌پرسیدیم علت این میز چیست، می‌گفت: علت مادی‌اش چوب، میخ، چسب و رنگ است. علت فاعلی میز، نجّار است و تا نجاری نباشد جمع چوب، چسب، رنگ و میخ، میز نمی‌شود. علت صوری آن طرح میز و یا ایده‌ی میز است، همان چیزی است که در World of Ideas یا جهان مُثُل مطرح می‌شود: «اگر طرحی از میز نباشد هیچ میزی در جهان ماده ایجاد نمی‌شود.» علت غایی آن هم این است که روی آن کتاب بگذاریم، غذا بخوریم و یا هر استفاده دیگری و اگر چنین غایتی وجود نداشت اصلاً چنین صورتی اتفاق نمی‌افتاد و اگر چنین صورتی اتفاق نمی‌افتاد، نجاری تخته‌ها را دور هم جمع، صاف و رنگ نمی‌کرد تا از آن‌ها میزی بسازد.

علوم اعصاب (نوروساینس) راجع به علّت و کیفیّت مادّی خواب (یا هر پدیدهٔ بشری دیگر) نظر می دهد، روانکاوی راجع به علّت صوری، معنادرمانی راجع به علّت غایی و روان شناسی وجودی راجع به علّت فاعلی. بنابراین ساحت گفتمان علوم اعصاب چنان با ساحت گفتمان روانکاوی متفاوت است که تلاش در جهت نفی گفتمان روانکاوی از طریق یافته های علوم اعصاب شبیه این است که بخواهیم زیبایی یک اثر هنری را از طریق وزن کردن با ترازو بسنجیم!

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام آقای دکتر

احتراما مقاله شما در مورد پوپولیسم رو در کانال تلگرامتون خوندم و از اونجا که اونجا امکان پیام دایرکت به شما نبود از طریق ایمیل مزاحمتون شدم.


با بعضی از قسمتهای حرفهای شما در مورد پوپولیسم موافقم اما معتقدم خود ضدیت با " پوپولیسم" هم دچار نوعی "پوپولیسم" شده! :) واضح تر عرض می کنم:

درست است که قشر نخبه و تحصیلکرده خیلی وقتها بهتر از عوام الناس بیسواد مسایل را متوجه می شوند اما همیشه هم اینطور نیست ؛ مثالهای فراوانی در تاریخ ایران و جهان وجود داره که نشون میده این تحصیلکردگان بوده اند که دچار جو پذیری از احساسات هیجانی شده اند و عوام عاقلانه رفتار کرده اند ...

بسیاری از مثالهایی که شما بیان کرده اید نیز نیز با زیرکی و یا اگر ناراحت میشین بگم با بی توجهی , توده های کمتر تحصیلکرده رو به نادانی متهم کرده : مثلا همین کنترل جمعیت : لطفا شما یک تحقیق آکادمیک ( و فقط یک تحقیق) به من نشون بدین که در اون ضرر سکته های مغزی ایسکمیک ناشی از قرصهای ضد بارداری ( اعم از بار مالی که ایجاد می کنه و روزهای از کارافتادگی یک خانم شاغل در اثر استروک ایسکمیک) را در برابر منافع مادی ناشی از کنترل جمعیت نشون داده باشه  ( قرصهای ضد بارداری : جزو ریسک فاکتورهای ماژور استروکهای ایسکمیک است) .. و این تنها یک مثاله .. و همچنین باز فقط و فقط یک تحقیق آکادمیک و دانشگاهی را به من نشون بدین که در اون بار مالی ناشی از کانسر پستان در جمعیت زنانی که بچه کم به دنیا می آورند در مقابل افرادی که بچه زیاد دارند بررسی شده باشد ( همانطور که می دانید بچه کم آوردن و کم شیر دادن یک ریسک فاکتور قوی برای کانسر پستان است) . بنابراین می بینیم که در پس بسیاری از سخنان ضد پوپولیسم , خود پوپولیسم عمیق تری بدون پشتوانه ی مقالات علمی و آکادمیک قرار دارد..

نکته ی خنده دار تر قضیه این است که در جامعه ی ما بسیاری از افرادی که خودشان از پوپولیسم می نالند صرفا در رشته ی خودشان این موضوع صادق است . مثلا یک فردی استاد دانشکده کشاورزی است و از کم توجهی زارعان به شیوه های نوین کشاورزی می نالد اما خودش موقع بیماری , داروی گیاهی مصرف می کند!


و به عنوان یک مثال دیگر از شکست ژستهای ضد پوپولیستی عرض کنم که : در مکزیکوسیتی سالها پیش برای رفع آلودگی هوا طرح زوج و فرد پلاک خودرو مطرح شد ( کارشناس درس خوانده موافق و مردم یا پوپول عوام مخالف بودند)... بعد از چند سال شکست مفتضحانه این طرح خود را نشان داد و کارشناسان اقرار کردند که این طرح باعث افزایش آلودگی هوا شده است. چرا؟؟؟؟ چون افراد ماشین دوم خریده بودند که بتوانند با آن در روزهای مخالف تردد کنند و این ماشین دوم اغلب یک اتوموبیل دست دوم و فرسوده بود که هوا را بیشتر از اتوموبیل اولی آلوده می کرد... و جریان جلو و عقب کشیدن ساعتها که کمیسیون انرژی اتحادیه ی اروپا چند ماه قبل گزارش جامع خود را ارایه داد و در آن خاطر نشان کرد که دهها سال جلو و عقب کشیدن ساعتها در ابتدای بهار و پاییز , هیچگونه تغییر قابل توجهی از لحاظ آماری بر میزان مصرف انرژی نگذاشته است. و آن وقت در جامعه ی ما طرفداران این موضوع بدون استناد به یک تحقیق آماری مخالفان را به پوپولیسم متهم کرده و می کنند.


و تازه جناب دکتر ! اینها صرفا  تعداد محدودی مثالهای آکادمیک اشتباه بودن ادعاعای ضد پوپولیسم بود... و در جامعه ی ما که اینقدر ضد پوپولیستها خراب کرده اند که اصلا جایی برای این حرفها نمی ماند : از استاد دانشگاهی که زحمت تحقیق دانشجویش را به اسم خودش رد می کند تا دهها مثال دیگر واقعا آبرویی برای قشر نخبه و تحصیلکرده نگذاشته که اگر فرد سالمی مثل جنابعالی قسمتی از حرفهایشان در مورد پوپولیسم خوب بود هم کسی گوش بدهد زیاده جسارت است.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

از مشارکت تان سپاسگزارم.

دیدگاه تان در کانال به اشتراک گذاشته خواهد شد.

از مخاطبان کانال دعوت می کنم در این گفتگو شرکت کنند.

سبز باشید
T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#بحران_میانسالی

پرسش:

سلام آقای دکتر

ممنون از انتشار مطالب همیشه مفیدتان
سوالی برایم پیش آمده، آیا بحران میانسالی برای همه افراد اتفاق ميفتد؟ اگر آری، آیا همه شان به این بحران آگاهی دارند؟ اگر آری، از آنجا که عموما مسایل را در بستر اقتصاد میبینم آیا مواردی همچون بحران میانسالی برای افراد فرودست از نظر اقتصادی  رخ ميدهد؟( به نظرم امکان آگاهی از سوي آنان بعید است که وجود داشته باشد) چون فکر میکنم این گروه چنان درگیر نیازهای اولیه هستند که فرصتی برای پرداختن به خود ندارند و قطعا مشکلات روحی خود را به مشکلات معیشتی شان مرتبط میدانند( که این نتیجه گیری درست هم هست)پس توجه به سلامت روان و مسایل روانشناسی خاص کسانی ميشود که به مراحل بالای هرم مازلو رسیده اند؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

کسانی که در سطوح پایین تر هرم مازلو هستند نیز درگیر مسائلی در حوزه های امنیت، عشق و احترام هستند؛ بنابراین آنها هم مخاطب موضوعات روانشناختی هستند؛ امّا درگیری با موضوع «بحران وجودی میانسالی» خاص کسانی است که نیازهای مربوط به بقا، امنیت و عشق برایشان تأمین شده است. به همین دلیل برای رسیدن به طبقات بالای رشد مازلو بستری از توسعهٔ اجتماعی-اقتصادی ضروری است.

بنده در مقالهٔ «هرم مازلو و توسعهٔ فرهنگی» که در بخش مقالات روان شناسی اجتماعی سایتdrsargolzaei.com در دسترس است در این زمینه توضیح داده ام.

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
🍀🌺
🔸هر دوره ثبت‌نامی ده جلسه است.
🔸همچنین گروه‌درمانی به شکل متناوب تکرار می‌شود.
🔸زمان: یکشنبه‌ ها(15/30تا17/30)
ظرفیت باقیمانده ۳ نفر
فرصت ثبت نام فقط تا پنجشنبه ۱۵ آذر
☎️: ۸۸۱۰۹۳۴۹
🍀💐
@aftabemehr
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #اسکار_و_خانم_صورتی
نویسنده: #اریک_امانوئل_اشمیت
مترجم: مهتاب صبوری
ناشر: بازتاب نگار

"مرگ یک کودک باور مرا به خداوند ، غیر ممکن می سازد " یکی از جمله های مشهور داستایوفسکی است . مرگ روایتی ناخوشایند از هستی را به تصویر می کشد ، ناشناخته ای نامانوس ، سیاه رنگ ، متعفن و چرکین ، بد اخلاق و اخمو ، گوشه ای چمباته زده و در انتظار طعمه ای دیگر ، خرناس می کشد . این نگاه عادتی اکثر آدم ها به مرگ است . اما از دیدگاه یک فیلسوف پدیده اضطراب آوری چون مرگ می تواند معنایی متفاوت داشته باشد . شبیه به همین کتاب " اسکار و خانم صورتی " که در آن اریک امانوئل اشمیت فیلسوف و نمایشنامه نویس فرانسوی ، آن را این بار به عنوان وجه متضاد و متقابل زندگی تفسیر نمی کند ، معنای دیگری به مرگ می بخشد و از میرایی بستری می سازد تا قهرمان داستان زندگی را با تمام وجود در 12 روز باقیمانده بفهمد و زیست کند .
"خدا " در داستان کوتاه امانوئل اشمیت نقش مهمی را بازی می کند . کودک 10 ساله ای به نام اسکار که سرطان دارد ، روزی به طور اتفاقی مکالمه پدر و مادرش با پزشک بیمارستان را می شنوند .او متوجه می شود که بیماری اش درمان ناپذیر است و فرصت چندانی برای ادامه زندگی ندارد . اسکار ابتدا به پزشک ، پدر و مادر و خدا خشم می ورزد ، اما بعد از مدتی به پیشنهاد مامان صورتی که پرستار کودکان است و همیشه یونیفرم صورتی می پوشد ، تصمیم می گیرد در این روزهای باقیمانده هر روز برای خدا نامه بنویسد . این نامه ها باورهای اسکار را نسبت به مرگ ، رنج و قطعیت ها تغییر می دهد و شهامت کافی برای زندگی کردن به اندازه تمام عمر را در این مدت کوتاه پیدا می کند .
امانوئل اشمیت در وب سایت شخصی اش نوشته است :
" وقتی کودک بودم زمان زیادی را در بیمارستان سپری کردم ، البته نه به عنوان بیمار ، بلکه به عنوان دستیار پدرم که فیزیوتراپ کودکان مبتلا به فلج مغزی بود . ترس تنها دستاورد نخستین ملاقات هایم با کودکان بیمار بود . ترس از بچه هایی که با دیگران متفاوت بودند ، ترس از بیماری و ترس از مرگ . هفته ها طول کشید تا کودکان بخش به دوستان صمیمی من تبدیل شدند . به تدریج در دنیایی بزرگ شدم که در آن پدیده های عادی و رایج زندگی ، غیر عادی به شمار می آمدند ، اهالی این سرزمین با زبان دیگری با هم سخن می گفتند و دنیا را به گونه ای دیگر تفسیر می کردند . آنجا بیماری و مرگ برای همه ملموس و مانوس بود و سلامتی و زندگی بدون رنج و درد ، مفاهیم و واژه هایی نا آشنا و غریب محسوب می شدند .

درآن سال ها مرگ با من هم به سرعت مانوس شد ، انگار سال ها می شناختمش، مثل یک دوست صمیمی یا همسایه ای مهربان هر روز برایم دست تکان می داد و به من لبخند می زد . آن بیمارانی که من در این سال ها ملاقات کردم هم به سرعت با زندگی جدیدشان سازگار شده بودند و از آن لذت هم می بردند .
تاملات من در این سال ها و سال های بعد ، نقطه عطفی برای نوشتن کتاب " اسکار و خانم صورتی " شد .من می دانستم که موضوع بیماری و مرگ کودکان ، یک سوژه ناخوشایند و حتی یک تابو است . در داستان من اسکار به همان خدایی نامه می نویسد که داستایوفسکی از آن نا امید شده است ، اما مامان صورتی پس از مرگ اسکار به خدا نامه می نویسد و از او به خاطر حضور اسکار در زندگی اش قدر دانی می کند . نوشتن نامه برای خدا ، تمرین خوبی بود برای این که اسکار تفاوت میان آنچه ذاتی است و آنچه عرض و غیر حقیقی است را از هم تشخیص دهد و میان پدیده های مادی و معنوی تمایز قائل شود . در این 12 روز ، دنیای ذهنی اسکار تغییر کرد و نامه نگاری او به خدا توانایی تحمل و متانت در برابر ناشناخته ها را به او بخشید ، اسکار و مامان صورتی متوجه شد ند ، سوالات مهم همچنان به صورت یک سوال و راز باقی خواهند ماند .
این پسر بچه کوچک ، برای من و میلیون ها نفر دیگر به عنوان یک قهرمان باقی خواهد ماند ، او شهامت تحمل و پذیرش آنچه را که نمی توانست تغییر دهد را پیدا کرد و هر گونه احساس ترحم یا داستان سرایی هایی که می خواستند آخر قصه را خوش یا تراژیک تمام کنند نپذیرفت . امیدوارم روزی که در موقعیت اسکار قرار بگیرم چنین شهامتی را برای مواجه با " عدم قطعیت ها " به دست آورم و درسی را که از پسرک آموخته ام را فراموش نکنم .

#مریم_بهریان
دانشجوی دکتری روان‌شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/1932383.jpg
"دوره آموزشی روان شناسی بازاریابی و تبلیغات"

مدرس: دکتر‌ محمدرضا سرگلزایی

تماس: ۲۲۱۱۵۱۷۹ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶


@drsargolzaei
#چشم_تاریخ

اولين مدرسه دخترانه ی ایرانی، توسط بي‌بي‌خانم وزير اف (استرآبادی) با نام دبستان دوشيزگان در سال ۱۲۸۵ شمسی هم‌زمان با انقلاب مشروطه تأسیس شد. این مدرسه در خانه شخصی بی‌بی‌خانم برپا شد. به این دلیل که الگوی این مدرسه آموزش و پرورش کشورهای اروپایی بود تأسیس این مدرسه از طرف روحانيونی چون شيخ فضل‌اللّه نوری و سيدعلي شوشتری با مخالفت شديدی روبه رو شد و آن ها تأسيس چنين مدارسی را «مايه وحشت و حيرت رؤسا و ائمه جماعت و قاطبه مقدسين و متدينين» دانستند. 

با تمام این مشکلات اولین مدرسه دخترانه ایران کار خود را با این اعلان در روزنامه ها آغاز کرد: «مدرسه جدید موسوم به دبستان دوشیزگان نزدیک دروازه قدیم محمدیه بازارچه حاجی محمد محسن افتتاح شده است. از برای افتتاح این مدرسه پنج معلمه تعیین شده است که هر کدام یک درس می‌دهند ... بر حسب قوه هر دختر و خانمی این علوم تدریس می‌شود. به علاوه اتاقی هم معین شده است که در آن جا هنرهای دستی، از قبیل کاموا دوزی، زر دوزی، خامه دوزی، خیاطی و غیره تعلیم می‌شود. تمام معلمان از طایفه اناثیه (مونث) هستند و به غیر از یک پیرمرد قاپوچی (فرّاش) مردی در این مدرسه نخواهد بود. شاگرد از هفت الی دوازده سال قبول می‌شود. اتاق ابتدایی ماهی پانزده قران، اتاق علمی ماهی 25 قران. به فقرا تخفیف داده می‌شود. هردو نفر شاگرد یک نفر مجاناً قبول می‌شود. امید است که در وطن عزیز ما هزاران از این مدارس افتتاح شود.»

با کودتا علیه مشروطه و به دنبال فضای بسته سیاسی٬ برخی از افراد که مخالف تحصیل زنان بودند، مدرسه را مرکز فساد خواندند و به آن حمله کردند. از خاطرات افضل وزیری دختر بی‌بی‌خانم نقل شده است که یکی از روحانیان در حرم شاهزاده عبدالعظیم بر سر منبر گفته بود "بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز شده است."

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Girls'School.jpg
#پوپولیسم
#پرسش_و_پاسخ

"نظر دکتر مریم بهنیا از مخاطبان کانال در مورد مطلب پرسش و پاسخ درباره پوپولیسم"

مقاله پوپولیسم:
https://t.me/drsargolzaei/3007

لینک پرسش‌
و پاسخ:
https://t.me/drsargolzaei/3170


موضوع پوپولیسم و تعریف و مصادیق آن و همچنین لزوم کنترل جمعیت در یک جامعه را به عهده ی متخصصین و صاحب نظران علوم مربوطه می گذارم.

اما با توجه به عوارض و تبعات بارداری های ناخواسته که ملاک مهمی در انتخاب روش های جلوگیری از بارداری در افراد است ذکر نکاتی را مفید می دانم.

اصولا مطالعه ی "بررسی ضرر سکته های مغزی ایسکمیک ناشی از قرص های ضد بارداری در برابر منافع مادی ناشی از کنترل جمعیت" فاقد ارزش لازم و کافی برای انجام دادن است. چرا که در درجه ی اول تنظیم خانواده و استفاده از روش های جلوگیری از بارداری یک حق و انتخاب شخصی و مربوط به حوزه ی حریم شخصی افراد است و کسی تحت هیچ عنوانی حق دخالت در آن را ندارد.

با عنایت به این که گزاره های علمی واجد خاصیت ابطال پذیری هستند، نکات زیر را با ذکر منابع آن ها مفید می دانم.
به نقل از Youman's Neurological Surgery:
ریسک فاکتورهای مهم در بروز ترومبوزهای شریانی عروق مغزی پرفشاری خون، دیابت، استعمال سیگار، مصرف زیاد مشروبات الکلی است.
هرچند در کتاب مرجع نرولوژی برادلی قرص های جلوگیری از بارداری در لیست عوامل خطر ساز ترومبوزهای شریانی عروق مغزی ذکر شده است در کتاب مرجع نازایی سپیروف آمده است که مصرف قرص های جلوگیری با دوز پایین (که امروزه مورد استفاده هستند) در زنان جوان سالم غیرسیگاری با افزایش چشمگیری در خطر بروز ترومبوز شریان های مغزی همراه نیست.
در هیچ یک از منابع فوق از قرص های جلوگیری در لیست عوامل ماژور در ایجاد ترومبوزهای شریانی مغز صحبتی به میان نیامده است
با توجه به این که ترومبوز شریان های مغزی اصولا در این گروه از جمعیت شیوع پایینی دارد، این عارضه اهمیت بالینی ندارد و بار اقتصادی ناشی از آن نیز قابل چشم پوشی است. خصوصا که قرص های جلوگیری از بارداری با بهبود چشم گیر دیسمنوره (درد قاعدگی) نقش به سزایی در کاهش ساعات غیبت زنان از کار و فعالیت های اجتماعی بازی می کند.
دیسمنوره که شیوع آن در کتاب مرجع طب زنان نواک 60 در صد ذکر شده، و هر ماه گریبانگیر عده ی قابل توجهی از زنان در سنین باروری و فعالیت اجتماعی است از مهم ترین و شایع ترین علل تجویز مرخصی استعلاجی است.
به نسبت ترومبوزهای شریانی، نقش قرص های جلوگیری از بارداری در ایجاد ترومبوزهای وریدی شناخته شده تر است. ترومبوآمبولی وریدی از علل مهم مرگ و میر مادران در دوران بارداری و دوران پس از زایمان است. شیوع این عارضه در بارداری و پس از زایمان 60 -120 در ده هزار گزارش شده. حال آن که شیوع این عارضه با قرص های جلوگیری از بارداری با دوز پایین 10-20 در ده هزار گزارش شده و حتی با قرص های با دوز بالا (که امروزه مورد مصرفی به منظور جلوگیری از بارداری ندارند) نیز 30 -100 بوده و همچنان از بارداری کمتر است.
لذا به نظر می رسد با در نظر گرفتن جمیع شرایط مادی و غیرمادی منجمله بار روانی بارداری های ناخواسته برای خانواده ها و فرزندان ناخواسته که به راحتی هم قابل سنجش نیست، جلوگیری از این پدیده از اهم وظایف کادر بهداشتی درمانی باشد و به این منظور استفاده از قرص های جلوگیری از بارداری با دوز کم در زنان جوان سالم غیر سیگاری ایمن و مناسب است

در مورد مقایسه ی ارتباط تعداد بارداری ها با ریسک ابتلا به سرطان پستان مطالعات زیادی صورت گرفته و می گیرد و نتایج متفاوتی نیز به دست آمده است.
تاثیر مثبت بالا بودن سن مادر در بارداری اول در افزایش احتمال ابتلا به سرطان پستان (اغلب بالاتر از 35 ذکر شده) مورد توافق اکثر صاحب نظران است.
در تحقیقات بسیاری که در جهت تشخیص زودرس، مهار و درمان سرطان پستان صورت گرفته و در جریان است، نتایج مهمی به دست آمده است و راهکارها و پروتکل هایی نیز معرفی شده است. اما با توجه به هزینه ها و تبعات بهداشتی و روانی و مادی فرزندان متعدد برای خانواده ها و جامعه، هیچگاه و تحت هیچ شرایطی زایمان های متعدد به عنوان راهکاری برای مهار این بیماری توصیه نشده است.

دکتر مریم‌ بهنیا - متخصص زنان‌ و زایمان

T.me/drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
پنجشنبه و جمعه ۲۹ و ۳۰ آذر
ساعت ۹ صبح تا ۱۳
هزینه ۲۸۰۰۰۰تومان
نام نویسی : ۸۸۱۰۹۳۴۹-۰۲۱ ☎️
@aftabemehr
#شعر
#آخر_شاهنامه

باز هم رستم و سیمرغ
علیه معصومیت سهراب
هم پیمان شده اند
بی چاره تهمینه!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#تطهیر

شهر آلوده است
به نجابت کپک زده، بکارت ترمیمی، شرافت سفارشی!
صدا را خاموش کن
سیما را تیره کن
بگذار نفس بکشیم!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei