Forwarded from Cafe sz
نشسته بودم توی مطب دکتر و منتظر بودم که در اتاق دکتر باز شد. یه دختر بچهی چهار یا پنج ساله بیرون اومد که شیمی درمانی موها و ابروهاش رو ازش گرفته بود. دکتر از توی اتاقش صداش زد و باهاش یه شوخیای کرد که من نفهمیدم و دختر بی رمق ترین خندهی دنیا رو لبش اومد! تا به امروز صحنهی به این دردناکی ندیده بودم! از مطب دکتر بیرون اومدم و رفتم آزمایشگاه. تا نتیجهی آزمایشم آماده میشد یکی دو ساعت وقت خالی داشتم و تصمیم گرفتم برم به یه کافه و کتاب بخونم. کتاب رو باز کردم که چند تا خانم با تیپهای خیلی امروزی و شیک روی میز کنارم نشستن. از لحظهای که شروع به صحبت کردن، راجع به اجاق کور دوستشون حرف زدن تا لحظهای که من از کافه بیرون اومدم! میگفتن:«فکر میکنه نمیفهمن مردم! میگه بچه نمیخوام! مگه میشه!» به دختر بچهی توی مطب فکر میکردم و مادرش. ممکنه این همه درد رو فقط بهخاطر حرف مردم به خودش تحمیل کرده باشه؟!فقط برای اینکه نگن اجاقش کوره یا فقط چون بقیه بچه دار میشن؟! شب رفتم داروخونهی دور میدون ولیعصر که داروهام رو بگیرم. پدری شیر خشک میخواست و داروخونه میگفت:«یه دونه بیشتر نمیدیم!از اسلامشهر میان اینجا دنبال شیر خشک و یکی بیشتر نمیدیم! نیست!» با خودم فکر میکنم به هزاران بچهای که هر روز متولد میشن! سرطان میگیرن! شیر خشک ندارن! نقص عضو میشن! افسرده میشن! بزهکار میشن! میشکنن! میمیرن! به همهی بچههای سومالی و بنگلادش و سوریه و ایران! به رهبران مذهبی و سیاسیای که تبلیغ بچهدار شدن میکنن و شیر خشک و پوشک این بچههارو هم نمیتونن تأمین کنن! به دافهایی که از اجاق کور میترسن! با خودم فکر میکنم که چقدر دوست اون دخترهای توی کافه عاقله!
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد!
در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود "حرام" کرده ام.
موضوع برنامه اش "خطرات کاهش جمعیت" است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند. خطر اول "کمبود نیروی کار" است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر "کمبود نیروی کار" هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی "تک فرزندی" است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که "ژان بودریلار" فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید: ابر واقعیت.
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که "رسانه" بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن #پوپولیسم یا "عوام فریبی" می گوییم: "برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی"!
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت:
مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت : #روان_پریشی_جمعی" را نیز در سایت و کانال ملاحظه بفرمایید.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد!
در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود "حرام" کرده ام.
موضوع برنامه اش "خطرات کاهش جمعیت" است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند. خطر اول "کمبود نیروی کار" است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر "کمبود نیروی کار" هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی "تک فرزندی" است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که "ژان بودریلار" فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید: ابر واقعیت.
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که "رسانه" بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن #پوپولیسم یا "عوام فریبی" می گوییم: "برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی"!
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت:
مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت : #روان_پریشی_جمعی" را نیز در سایت و کانال ملاحظه بفرمایید.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#شعر
#واژه_ها
شعرهایم را به دیوانه خانه بردند،
مأموران
به درد این فاحشه خانه ی محترم نمی خورد،
قناعت واژه هایم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#واژه_ها
شعرهایم را به دیوانه خانه بردند،
مأموران
به درد این فاحشه خانه ی محترم نمی خورد،
قناعت واژه هایم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#شعر
#بهترین_شعر
بهترین شعر،
شعری است که سقط می شود
تا به ابتذال واژه ها
تن درندهد
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#بهترین_شعر
بهترین شعر،
شعری است که سقط می شود
تا به ابتذال واژه ها
تن درندهد
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#شعر
#آواز_نخوان!
نان، کتاب، جویبار
و شعری که وصف مهتاب و آسمان است
اکنون جهان جای امنی است
اگر آواز، قفس را سرنوشت قناری نکند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#آواز_نخوان!
نان، کتاب، جویبار
و شعری که وصف مهتاب و آسمان است
اکنون جهان جای امنی است
اگر آواز، قفس را سرنوشت قناری نکند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#تنهایی_ات_را_بپذیر
مصاحبه ی دکتر فاطمه علمدار (جامعه شناس) از از مجلّه ی ادبی «الف-یا» با دکتر محمّدرضا سرگلزایی (روانپزشک) درباره ی کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن:
قسمت نوزدهم
فاطمه علمدار: نهاد خانواده نهاد فرزندآوری است.
دکتر سرگلزایی: فقط نهاد فرزندآوری نیست، نهاد همکوشی طولانی بین یک مرد و یک زن است، فرزندآوری یکی از نمونه های این همکوشی است، یک آپشن است؛ همین که دو نفر بر اساس قراردادی پارتنر جنسی امن و در دسترس داشته باشند خودش هم یک نوع همکوشی میشود و یک نهاد میشود. نهادی به نام خانواده که بر اساس قرارداد و قواعدی مدنی، انسانی و غیرمقدّس پیش برود. چهارچوب آن را مثل قانون موجر و مستأجر و قانون راهنمایی و رانندگی عقل مصلحت اندیش، استراتژیک و فایده محور انسان ها تعیین کند. وقتی در یک تصادف رانندگی یک نفر میفهمد که خطا از او بوده، مثلا از فرعی داشته به اصلی میآمده میپذیرد که بله با وجود این که تو سرعتت بیشتر بود؛ ولی من مقصّرم چون من از اصلی به فرعی میآمدم. با اینکه علیالقاعده من باید عصبانی باشم؛ ولی من شرمگین هستم. معذرت خواهی میکنم؛ چرا؟ چون من اول قوانین راهنمایی رانندگی و کروکی کارشناس را نگاه کردم و بعد عاطفه ام بالا آمد، عاطفه متاخّر بر تحلیل بود... پس ببینید ما در یک عرصههایی توانسته ایم عواطفمان را مدیریت کنیم و به قراردادها عمل کنیم، ولی هر جا پای گفتمان نقدناپذیر تقدیس شده و نهادهای قداست یافته به میدان می آید ما آنقدر گرفتار عواطف می شویم که زخم می خوریم و زخم می زنیم.
فاطمه علمدار: شما راجع به یالوم صحبت کردید و فرمودید یالوم میگوید ما عاشق میشویم برای اینکه از درد مسائل وجودیای که داریم فرار کنیم و با آن ها مواجه نشویم. در کتاب دوباتن دقیقاً همین عاشق شدن باعث شد که ربیع با خود مواجه شود. خودش را واکاوی کند و در صفحات آخر کتاب، به تنهاییِ وجودی خود پی ببرد و آن را بپذیرد و به این ترتیب به آرامش برسد. آیا عشق بهجای اینکه راه فرار باشد یک میان بُر نیست؟ برای اینکه ما بتوانیم به خودمان برسیم؟ و با مسائل وجودی مان مواجه شویم؟
دکتر سرگلزایی: ببینید این جا ربیع در واقع به ناکامی عشق میرسد؛ یعنی وقتی عاشق میشود از بنبست های وجودی فرار میکند و زمانی که در تب و تاب بالا پایین عشق است که «کِرستن من را دوست داشته باش، به من نگاه کن، حواست به من باشد.» از بنبست های وجودی رها میشود. دغدغه میشود دغدغۀ من و تو، به جای دغدغۀ ما در مقابل جهان ساکت و صامت و سرد و تاریک؛ ولی وقتی به ناکامی نهایی میرسیم یعنی بیست سال را تجربه میکنیم، بالا پایین میکنیم، آخرش میبینیم کل این ماجرا یک تلاش نافرجام برای برگشت به آغوش مادر و رحم مادر و فرار از این دنیای سرد صامت است، حالا مواجه میشویم با اینکه باید این تنهایی را انگار بپذیریم. این دیگر یک میانبُر نیست. برای اینکه یک نفر زندگیاش ممکن است در این بیست سال بگذرد. میانبُر آن است که به آدمها پیشآگاهی بدهد. از قبل بگوید این دنیا اینجوری است. تا حالا هیچکس از بالا با نردبان نیامده به ما یک معنا دهد. هیچکس یک آغوش بزرگ باز نکرده، همۀ انسانها را در آغوش بگیرد. ما اینجا زندگی میکنیم. اوضاع اینجوری است تلاش میکنیم بفهمیمش. بیگبنگ را بازسازی میکنیم؛ شاید صد سال بعد توانستیم معنایی پیدا بکنیم؛ شاید از سیارهای دیگر یکی آمد و به ما یک فیلمهایی نشان داد گفت این فیلم خداست مثلا، یا آغوش بزرگ مثل یک اشعه آمد زمین را گرفت و همۀ ما دچار Peak experience مازلویی شدیم. ما تلاش میکنیم و تحقیق میکنیم تا این زندگی را بفهمیم ولی هنوز معنای غائی آن را نفهمیده ایم؛ اگر این حقیقت از ابتدا به ما گفته بشود، در عین حال نه به شکل یأس آور بلکه اینجور گفته شود که دنیا یک آزمایشگاه بزرگ است و به ما اشتیاق داده شود، کنجکاوی داده شود، آزادی و خلاقیتی هم که این بیمعنایی میتواند به ما بدهد بیان شود این میشود میانبُر، نه این که چند دهه از عمرمان را در امید بگذرانیم و بعد از چند دهه ناکامی به پذیرش برسیم.
@drsargolzaei
#تنهایی_ات_را_بپذیر
مصاحبه ی دکتر فاطمه علمدار (جامعه شناس) از از مجلّه ی ادبی «الف-یا» با دکتر محمّدرضا سرگلزایی (روانپزشک) درباره ی کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن:
قسمت نوزدهم
فاطمه علمدار: نهاد خانواده نهاد فرزندآوری است.
دکتر سرگلزایی: فقط نهاد فرزندآوری نیست، نهاد همکوشی طولانی بین یک مرد و یک زن است، فرزندآوری یکی از نمونه های این همکوشی است، یک آپشن است؛ همین که دو نفر بر اساس قراردادی پارتنر جنسی امن و در دسترس داشته باشند خودش هم یک نوع همکوشی میشود و یک نهاد میشود. نهادی به نام خانواده که بر اساس قرارداد و قواعدی مدنی، انسانی و غیرمقدّس پیش برود. چهارچوب آن را مثل قانون موجر و مستأجر و قانون راهنمایی و رانندگی عقل مصلحت اندیش، استراتژیک و فایده محور انسان ها تعیین کند. وقتی در یک تصادف رانندگی یک نفر میفهمد که خطا از او بوده، مثلا از فرعی داشته به اصلی میآمده میپذیرد که بله با وجود این که تو سرعتت بیشتر بود؛ ولی من مقصّرم چون من از اصلی به فرعی میآمدم. با اینکه علیالقاعده من باید عصبانی باشم؛ ولی من شرمگین هستم. معذرت خواهی میکنم؛ چرا؟ چون من اول قوانین راهنمایی رانندگی و کروکی کارشناس را نگاه کردم و بعد عاطفه ام بالا آمد، عاطفه متاخّر بر تحلیل بود... پس ببینید ما در یک عرصههایی توانسته ایم عواطفمان را مدیریت کنیم و به قراردادها عمل کنیم، ولی هر جا پای گفتمان نقدناپذیر تقدیس شده و نهادهای قداست یافته به میدان می آید ما آنقدر گرفتار عواطف می شویم که زخم می خوریم و زخم می زنیم.
فاطمه علمدار: شما راجع به یالوم صحبت کردید و فرمودید یالوم میگوید ما عاشق میشویم برای اینکه از درد مسائل وجودیای که داریم فرار کنیم و با آن ها مواجه نشویم. در کتاب دوباتن دقیقاً همین عاشق شدن باعث شد که ربیع با خود مواجه شود. خودش را واکاوی کند و در صفحات آخر کتاب، به تنهاییِ وجودی خود پی ببرد و آن را بپذیرد و به این ترتیب به آرامش برسد. آیا عشق بهجای اینکه راه فرار باشد یک میان بُر نیست؟ برای اینکه ما بتوانیم به خودمان برسیم؟ و با مسائل وجودی مان مواجه شویم؟
دکتر سرگلزایی: ببینید این جا ربیع در واقع به ناکامی عشق میرسد؛ یعنی وقتی عاشق میشود از بنبست های وجودی فرار میکند و زمانی که در تب و تاب بالا پایین عشق است که «کِرستن من را دوست داشته باش، به من نگاه کن، حواست به من باشد.» از بنبست های وجودی رها میشود. دغدغه میشود دغدغۀ من و تو، به جای دغدغۀ ما در مقابل جهان ساکت و صامت و سرد و تاریک؛ ولی وقتی به ناکامی نهایی میرسیم یعنی بیست سال را تجربه میکنیم، بالا پایین میکنیم، آخرش میبینیم کل این ماجرا یک تلاش نافرجام برای برگشت به آغوش مادر و رحم مادر و فرار از این دنیای سرد صامت است، حالا مواجه میشویم با اینکه باید این تنهایی را انگار بپذیریم. این دیگر یک میانبُر نیست. برای اینکه یک نفر زندگیاش ممکن است در این بیست سال بگذرد. میانبُر آن است که به آدمها پیشآگاهی بدهد. از قبل بگوید این دنیا اینجوری است. تا حالا هیچکس از بالا با نردبان نیامده به ما یک معنا دهد. هیچکس یک آغوش بزرگ باز نکرده، همۀ انسانها را در آغوش بگیرد. ما اینجا زندگی میکنیم. اوضاع اینجوری است تلاش میکنیم بفهمیمش. بیگبنگ را بازسازی میکنیم؛ شاید صد سال بعد توانستیم معنایی پیدا بکنیم؛ شاید از سیارهای دیگر یکی آمد و به ما یک فیلمهایی نشان داد گفت این فیلم خداست مثلا، یا آغوش بزرگ مثل یک اشعه آمد زمین را گرفت و همۀ ما دچار Peak experience مازلویی شدیم. ما تلاش میکنیم و تحقیق میکنیم تا این زندگی را بفهمیم ولی هنوز معنای غائی آن را نفهمیده ایم؛ اگر این حقیقت از ابتدا به ما گفته بشود، در عین حال نه به شکل یأس آور بلکه اینجور گفته شود که دنیا یک آزمایشگاه بزرگ است و به ما اشتیاق داده شود، کنجکاوی داده شود، آزادی و خلاقیتی هم که این بیمعنایی میتواند به ما بدهد بیان شود این میشود میانبُر، نه این که چند دهه از عمرمان را در امید بگذرانیم و بعد از چند دهه ناکامی به پذیرش برسیم.
@drsargolzaei
ادامه #یادداشت_هفته
یعنی ما از کودکستان بچهها را برای این جهان واقعی آماده کنیم، در حالی که ما برعکس انگار که داریم از کودکستان از آغوش مادر، خودمان را برای یک جهان خیالی آماده میکنیم و پنجاه سالمان که شد و آن جهان خیالی همهچیزش فرو ریخت، خدایش فرو ریخت، معشوقش فروریخت، عدالتش فرو ریخت، همهچیز از بین رفت، آن وقت یا دچار خشم میشویم یا دچار یأس میشویم. حالا مواجه میشویم با اینکه مثل اینکه من باید بپذیرم، تاب بیاورم این جهان را، همینطور که هست پذیرش داشته باشم؛ در نتیجه نه، واقعا این یک میانبُر نیست؛ البته همۀ این چیزهایی که من میگویم با نقد عقلانی میگویم. من نقد عقلانی و تئوریک ارائه می دهم از منظر فلسفه و روانشناسی بهخصوص با گزینشهایی که من از فلسفه و روانشناسی دارم؛ ولی واقعا نمیدانم که آیا این یوتوپیا از آن یوتوپیاهایی نیست که قرار است تبدیل به دیستوپیا شود، شاید بشود؛ چون چیزی که هست ما عوارض جانبی این سبک زندگی عاطفه محور را داریم میبینیم ولی از سبک زندگی عقل محور فقط یک تصوّر داریم، تصوّر شما از آن، یک جهان سرد و بی روح است، تصوّر من یک جهان اخلاقی و صلح آمیز! زیرا من فکر می کنم این جهان موجود یک عوارضی دارد که بخش زیادی از این عوارض مربوط به غرایز بدوی و غرایز ابتدایی ماست که حتی به تعبیری میتوان عشق را هم یکی از همان غرایز دانست، بر این اساس من فکر میکنم جهان آرمانی مدنی عقلانی سکولار، جهان امنتر و صلح آمیزتر و عمیقتر باشد؛ اما شاید واقعا این اتفاق نیفتد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
یعنی ما از کودکستان بچهها را برای این جهان واقعی آماده کنیم، در حالی که ما برعکس انگار که داریم از کودکستان از آغوش مادر، خودمان را برای یک جهان خیالی آماده میکنیم و پنجاه سالمان که شد و آن جهان خیالی همهچیزش فرو ریخت، خدایش فرو ریخت، معشوقش فروریخت، عدالتش فرو ریخت، همهچیز از بین رفت، آن وقت یا دچار خشم میشویم یا دچار یأس میشویم. حالا مواجه میشویم با اینکه مثل اینکه من باید بپذیرم، تاب بیاورم این جهان را، همینطور که هست پذیرش داشته باشم؛ در نتیجه نه، واقعا این یک میانبُر نیست؛ البته همۀ این چیزهایی که من میگویم با نقد عقلانی میگویم. من نقد عقلانی و تئوریک ارائه می دهم از منظر فلسفه و روانشناسی بهخصوص با گزینشهایی که من از فلسفه و روانشناسی دارم؛ ولی واقعا نمیدانم که آیا این یوتوپیا از آن یوتوپیاهایی نیست که قرار است تبدیل به دیستوپیا شود، شاید بشود؛ چون چیزی که هست ما عوارض جانبی این سبک زندگی عاطفه محور را داریم میبینیم ولی از سبک زندگی عقل محور فقط یک تصوّر داریم، تصوّر شما از آن، یک جهان سرد و بی روح است، تصوّر من یک جهان اخلاقی و صلح آمیز! زیرا من فکر می کنم این جهان موجود یک عوارضی دارد که بخش زیادی از این عوارض مربوط به غرایز بدوی و غرایز ابتدایی ماست که حتی به تعبیری میتوان عشق را هم یکی از همان غرایز دانست، بر این اساس من فکر میکنم جهان آرمانی مدنی عقلانی سکولار، جهان امنتر و صلح آمیزتر و عمیقتر باشد؛ اما شاید واقعا این اتفاق نیفتد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
از مشهد به سمت تهران میرفتم که دلم نیومد سری به عمو حسین و خاله عفت نزنم. عمو حسین یه بوم گردی خیلی نابی داره توی روستای قلعه بالا در ۱۴۰ کیلومتری شاهرود و ۲۴ کیلومتری بیارجمند که راحت توی گوگل میتونین پیداش کنین. استراحت کردیم و صبح رفتیم به سمت پارک ملی خارتوران که قبلا توی کانال راجع بهش مفصل نوشتم. خوش شانسی بهم رو کرد و یه گله گور ایرانی پیدا کردم که حسابی بهم نزدیک شدن. شنیدین میگن :«بهرام که گور میگرفتی همه عمر،دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟!» منظور تو مصراع اول همین گور ایرانی یا گور آسیاییه. ویژگیهای این گور رو راحت میتونین توی ویکی پدیا بخونین پس من چیزی نمیگم جز اینکه از این گور کمتر از ۵۰۰ عدد مونده ، فقط در ایران هست و رو به انقراضه مثل تمام زیبایی های سرزمین به تاراج رفتهمون! اما چیزی که توجه من رو جلب کرد زندگی قبیلهایه این حیوونه. گله یه رهبر مادهی مسن داره که گلهرو به سمت آب میبره و تخصص خوبی در پیدا کردن آب و علوفه داره! خیلی برام سؤال شد که چجوری این توانایی رو بدست میاره یا گله از کجا میفهمن این مادهی مسن گزینهی مناسبی برای رهبریه؟! فکرم با این قضیهی رهبر خیلی درگیر شد؛انسان با همهی هوشی که داره چطور اینقدر در انتخاب رهبر ناتوانه و اشتباه عمل میکنه؟! با چه مکانیزمی قدرتها انسان قرن بیست و یک رو مجاب کردن که ترامپ و بشاراسد و پوتین و "دوستانی که خودتون بهتر میشناسین" رو به عنوان رهبر قبول کنن؟! با چه سیستمی سال ۹۶ مردم دوباره فریب خوردن و خواهند خورد ؟! جوابش رو توی ساختن دشمن فرضی پیدا کردم! همیشه یه گله رو در ترس گلهی دیگهای نگه میدارن و قانعشون میکنن که گلهای هست که قصد آسیب زدن به شما رو داره و یه رهبر رو به عنوان راهکار مقابله با گلهی دشمن ارائه میکنن! ملت آمریکا رو در ترس تروریسم ، ملت عربستان رو در ترس جمهوری اسلامی ایران، ملت ایران رو در ترس داعش و حتی در هر انتخابات ملت رو در ترس کاندید تندروتر نگه میدارن! این وسط هممون فراموش کردیم کار رهبر کشتن گورهای قبیلهی همسایه نیست! کارش فقط پیدا کردن آب هست وقتی که ما ملتها واقعا تشنهایم!
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
#پرسش_و_پاسخ
#ادبیات_حرف_زدن
❓پرسش:
سلام آقاى دكتر
دختر ٣١ ساله هستم مجرد، نياز دارم كه در مورد ادبيات حرف زدن و شيوه ابراز علاقه كردن مردها اطلاعاتى كسب كنم، چطور ميتونم اين دانش رو پيدا كنم ؟ مطالب زيادى تو كانال ها و فضاى مجازى ارائه ميدن ، حتى مقالاتى هم اينور اونور ارائه ميشن كه خيلى وقتا ضد و نقيض هستن و بعضا آشكارا مشخصه كه خلاف واقعيت و حقيقت زندگى و اجتماع هستن. ممنون ميشم راهنمايی كنيد.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بیشتر مطالبی که راجع به تفاوت های ادبیات و ادراک زنان و مردان منتشر می شوند «شبه علم» هستند. اوّلاً بخش عمده تفاوت های رفتاری زنان و مردان فرهنگی هستند، نه زیستی؛ بنابراین در دوران های مختلف تاریخی و در مناطق مختلف جهان متفاوت هستند، ثانیاً نه همه مردان شبیه هم هستند نه همه زنان. با یاد گرفتن مهارت های ارتباطی و تفکر نقاد می توانید فارغ از جنسیّت طرف مقابل تان با او ارتباط سالم تری برقرار کنید.
کتاب های «بعد از سلام چه می گویید؟» اریک برن ترجمه مهدی قره چه داغی (انتشارات پیکان/البرز) و «کتاب مطلق زبان بدن» آلن پیز/باربارا پیز (انتشارات حوض نقره) و فصل های مربوط به رفتار جنسی کتاب «تکامل و رفتار انسان» جان کارترایت ترجمه بهزاد سروری (انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد) را پیشنهاد می کنم.
سرفراز و سرسبز باشید
T.me/drsargolzaei
#ادبیات_حرف_زدن
❓پرسش:
سلام آقاى دكتر
دختر ٣١ ساله هستم مجرد، نياز دارم كه در مورد ادبيات حرف زدن و شيوه ابراز علاقه كردن مردها اطلاعاتى كسب كنم، چطور ميتونم اين دانش رو پيدا كنم ؟ مطالب زيادى تو كانال ها و فضاى مجازى ارائه ميدن ، حتى مقالاتى هم اينور اونور ارائه ميشن كه خيلى وقتا ضد و نقيض هستن و بعضا آشكارا مشخصه كه خلاف واقعيت و حقيقت زندگى و اجتماع هستن. ممنون ميشم راهنمايی كنيد.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بیشتر مطالبی که راجع به تفاوت های ادبیات و ادراک زنان و مردان منتشر می شوند «شبه علم» هستند. اوّلاً بخش عمده تفاوت های رفتاری زنان و مردان فرهنگی هستند، نه زیستی؛ بنابراین در دوران های مختلف تاریخی و در مناطق مختلف جهان متفاوت هستند، ثانیاً نه همه مردان شبیه هم هستند نه همه زنان. با یاد گرفتن مهارت های ارتباطی و تفکر نقاد می توانید فارغ از جنسیّت طرف مقابل تان با او ارتباط سالم تری برقرار کنید.
کتاب های «بعد از سلام چه می گویید؟» اریک برن ترجمه مهدی قره چه داغی (انتشارات پیکان/البرز) و «کتاب مطلق زبان بدن» آلن پیز/باربارا پیز (انتشارات حوض نقره) و فصل های مربوط به رفتار جنسی کتاب «تکامل و رفتار انسان» جان کارترایت ترجمه بهزاد سروری (انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد) را پیشنهاد می کنم.
سرفراز و سرسبز باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#کتابخوانی
❓پرسش:
درود بر شما
ممنون میشوم اگر درباره عادتها و روشهای کتابخوانی خودتان بفرمایید. و اینکه چکار کنیم تا کتابخوانی مفیدتر واقع شود.
سپاسگزارم
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
بخشی از سیر مطالعاتی بنده در حوزۀ موضوعاتی است که تدریس می کنم (روانپزشکی، روان شناسی، اسطوره شناسی و فلسفه) و بخشی از مطالعۀ من در حوزۀ علاقه و دغدغۀ بنده است (ادبیات و تاریخ) ؛ برنامۀ مطالعۀ حرفه ای بنده را برنامۀ تدریسم تعیین می کند که بسته به این است که مخاطبانم برای چه موضوعاتی بنده را دعوت به تدریس کنند امّا بخش دوّم مطالعه ام ذوقی و سلیقه ایست و بسته به احوالات درونیم کتاب ها را انتخاب می کنم. در حوزۀ ادبیّات، رمان های خارجی را ترجیح می دهم زیرا با آنها به جاهایی سفر می کنم که امکان سفر به آنها را ندارم، به تعبیری «بخش هرمسی ام» را با این مطالعه کامیاب می کنم. در حوزۀ تاریخ هم به دلیل دغدغۀ اجتماعی ام تاریخ معاصر را ترجیح می دهم.
گمان می کنم پیش نیاز هر برنامۀ مطالعاتی جدّی، مطالعه در حوزۀ تفکّر نقّاد است زیرا بدون تسلّط بر نقد به سرعت تبدیل به یک کتابخانۀ سیّار بدون طبقه بندی می شویم که از کتاب زرد گرفته تا مقالۀ علمی را در انبار حافظه مان ضبط و نقل می کنیم.
تندرست و شادکام باشید
T.me/drsargolzaei
#کتابخوانی
❓پرسش:
درود بر شما
ممنون میشوم اگر درباره عادتها و روشهای کتابخوانی خودتان بفرمایید. و اینکه چکار کنیم تا کتابخوانی مفیدتر واقع شود.
سپاسگزارم
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
بخشی از سیر مطالعاتی بنده در حوزۀ موضوعاتی است که تدریس می کنم (روانپزشکی، روان شناسی، اسطوره شناسی و فلسفه) و بخشی از مطالعۀ من در حوزۀ علاقه و دغدغۀ بنده است (ادبیات و تاریخ) ؛ برنامۀ مطالعۀ حرفه ای بنده را برنامۀ تدریسم تعیین می کند که بسته به این است که مخاطبانم برای چه موضوعاتی بنده را دعوت به تدریس کنند امّا بخش دوّم مطالعه ام ذوقی و سلیقه ایست و بسته به احوالات درونیم کتاب ها را انتخاب می کنم. در حوزۀ ادبیّات، رمان های خارجی را ترجیح می دهم زیرا با آنها به جاهایی سفر می کنم که امکان سفر به آنها را ندارم، به تعبیری «بخش هرمسی ام» را با این مطالعه کامیاب می کنم. در حوزۀ تاریخ هم به دلیل دغدغۀ اجتماعی ام تاریخ معاصر را ترجیح می دهم.
گمان می کنم پیش نیاز هر برنامۀ مطالعاتی جدّی، مطالعه در حوزۀ تفکّر نقّاد است زیرا بدون تسلّط بر نقد به سرعت تبدیل به یک کتابخانۀ سیّار بدون طبقه بندی می شویم که از کتاب زرد گرفته تا مقالۀ علمی را در انبار حافظه مان ضبط و نقل می کنیم.
تندرست و شادکام باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Forwarded from مرکز تخصصی هیپنوتیزم اریکسونی، انالپی و هیپنوآنالیز
دوره کارورزی تربیت رواندرمانگر
درمانگر دکتر سرگلزایی
از 9مهر (روزهای دوشنبه 17تا19)
09123336716 - 88063547
عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی 👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
.
درمانگر دکتر سرگلزایی
از 9مهر (روزهای دوشنبه 17تا19)
09123336716 - 88063547
عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی 👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
.
Forwarded from مرکز تخصصی هیپنوتیزم اریکسونی، انالپی و هیپنوآنالیز
تدریس فصل نوروساینس ازکتاب کاپلان
مدرس دکترسرگلزایی
شروع ازسه شنبه 10مهر از ساعت15تا 19
9123336716 - 88063547
لینک عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
مدرس دکترسرگلزایی
شروع ازسه شنبه 10مهر از ساعت15تا 19
9123336716 - 88063547
لینک عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
#پرسش_و_پاسخ
#پست_مدرن
❓پرسش:
با سلام
چند وقت پیش در مورد اصالت از شما سوال پرسیدم که در جواب فرمودید بستگی به این دارد که ذات گرا باشیم یا دنیای پست مدرن را پذیرفته باشیم.
در مطالعاتی که حول نظریه یونگ داشتم برداشتم این بود که یونگ اعتقاد دارد ریشه تمام مشکلات ما در جدایی از خود واقعی ما است حال با توجه به این گزاره آیا می توان گفت در دنیای پست مدرن که اصلی وجود ندارد ، دنیای اضطراب و مشکلات روحی است ؟
با آرزوی بهروزی
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اگر انسان ها بر مبنای پارادایم های پیش مدرن (اصالت روح) یا پارادیم های مدرن (اصالت عقل) وارد جهان پسامدرن شوند، بدیهی است که این جهان برایشان فضایی بی ثبات و وحشتناک خواهد بود؛ امّا اگر برای جهانی که پارادایم آن «اصالت زایندگی» است تربیت شوند این جهان برایشان وحشتناک نخواهد بود. طبعاً برای ما که تربیت شدگان آموزش و پرورش پیش مدرن هستیم حتی درک و هضم چنین جامعه ای ناممکن است.
سربلند، سرزنده و سرسبز باشید
T.me/drsargolzaei
#پست_مدرن
❓پرسش:
با سلام
چند وقت پیش در مورد اصالت از شما سوال پرسیدم که در جواب فرمودید بستگی به این دارد که ذات گرا باشیم یا دنیای پست مدرن را پذیرفته باشیم.
در مطالعاتی که حول نظریه یونگ داشتم برداشتم این بود که یونگ اعتقاد دارد ریشه تمام مشکلات ما در جدایی از خود واقعی ما است حال با توجه به این گزاره آیا می توان گفت در دنیای پست مدرن که اصلی وجود ندارد ، دنیای اضطراب و مشکلات روحی است ؟
با آرزوی بهروزی
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اگر انسان ها بر مبنای پارادایم های پیش مدرن (اصالت روح) یا پارادیم های مدرن (اصالت عقل) وارد جهان پسامدرن شوند، بدیهی است که این جهان برایشان فضایی بی ثبات و وحشتناک خواهد بود؛ امّا اگر برای جهانی که پارادایم آن «اصالت زایندگی» است تربیت شوند این جهان برایشان وحشتناک نخواهد بود. طبعاً برای ما که تربیت شدگان آموزش و پرورش پیش مدرن هستیم حتی درک و هضم چنین جامعه ای ناممکن است.
سربلند، سرزنده و سرسبز باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#صله_رحم
❓پرسش:
درود بر شما.
دکترگرامی، متشکرم که پاسخِ دغدغه های منُ بادقت میدهید.
این بارپرسش من درباره ی قطع ارتباط یا تداوم ارتباط بانزدیکترین افراد خانواده ست.
اینکه اگر پدر و مادر و یا برادر و خواهر کسی هنجارهای مناسب رفتاری رو نداشته باشند و از نظر مالی و حیثیتی نیزبه شخص استرس روانی و مزاحمت فکری ایجاد کنند ، در این صورت هم باز میتوان با این اعضای خانواده ارتباط داشت؟ یاخیر، باید قطع رابطه کرد؟
ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بر مبنای پارادایم های زندگی مدرن "welfare oriented" هیچ ضرورتی ندارد که ارتباط مان را با کسانی که در سلامت روانی-اجتماعی ما اخلال می کنند ادامه دهیم حتی اگر افراد همخون ما باشند؛ ولی بر مبنای پارادایم های زندگی پیش مدرن "resurrection oriented" ما باید به تکالیف معنوی مان عمل کنیم حتی اگر عمل به این تکالیف برای ما رنج و زحمت ایجاد کند. در ادیان پدید آمده در جوامع عشیره ای، یکی از تکالیف معنوی، حفظ ارتباط با بستگان نَسَبی و حرمت همخونی (صلهٔ رحم) است.
می بینید که پرسش اصلی که پیش نیاز پاسخ به بسیاری از پرسش هاست این است که ما انتخاب می کنیم در کدام جهان فرهنگی و با کدام پارادایم ها زندگی کنیم.
تندرست و سرزنده باشید
T.me/drsargolzaei
#صله_رحم
❓پرسش:
درود بر شما.
دکترگرامی، متشکرم که پاسخِ دغدغه های منُ بادقت میدهید.
این بارپرسش من درباره ی قطع ارتباط یا تداوم ارتباط بانزدیکترین افراد خانواده ست.
اینکه اگر پدر و مادر و یا برادر و خواهر کسی هنجارهای مناسب رفتاری رو نداشته باشند و از نظر مالی و حیثیتی نیزبه شخص استرس روانی و مزاحمت فکری ایجاد کنند ، در این صورت هم باز میتوان با این اعضای خانواده ارتباط داشت؟ یاخیر، باید قطع رابطه کرد؟
ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
بر مبنای پارادایم های زندگی مدرن "welfare oriented" هیچ ضرورتی ندارد که ارتباط مان را با کسانی که در سلامت روانی-اجتماعی ما اخلال می کنند ادامه دهیم حتی اگر افراد همخون ما باشند؛ ولی بر مبنای پارادایم های زندگی پیش مدرن "resurrection oriented" ما باید به تکالیف معنوی مان عمل کنیم حتی اگر عمل به این تکالیف برای ما رنج و زحمت ایجاد کند. در ادیان پدید آمده در جوامع عشیره ای، یکی از تکالیف معنوی، حفظ ارتباط با بستگان نَسَبی و حرمت همخونی (صلهٔ رحم) است.
می بینید که پرسش اصلی که پیش نیاز پاسخ به بسیاری از پرسش هاست این است که ما انتخاب می کنیم در کدام جهان فرهنگی و با کدام پارادایم ها زندگی کنیم.
تندرست و سرزنده باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام و تشکر بیکران خدمت دکتر سرگلزایی عزیز به خاطر همه تلاش تان در راه علم و گسترش آگاهی
جناب سرگلزایی شما در قسمت سوم مقاله ی "چه کتاب هایی برای فرزندان مان بخوانیم؟" این جمله را نوشتید:"ژان پیاژه یکی از بزرگترین نظریه پردازهای رشد و تفکر کودک معتقد است ذهن کودکان تا سن ۵ و ۶ سالگی در مرحله پیش عملیاتی است. در این مرحله بچه ها نگاهشان به روایت ها و قصه ها کاملا نگاه عینی است و نگاه انتزاعی ندارند"
حالا سوال من این است که اولا کودکان فقط نسبت به قصه ها نگاه کاملا عینی دارند یا کل زندگی؟
دوم اینکه؛ قدرت درک مسائل انتزاعی با خیال پردازی چه تفاوتی دارند؟ بچه های زیر ۶ سال زیادی دیدیم که خیال پردازی قوی دارند و داستان های خیالی در ذهن شان می سازند و تعریف می کنند. آیا قدرت خیال پردازی و ساختن دنیای رویایی با درک مسائل انتزاعی متفاوته؟ اگر بله چه تفاوتی دارند؟
پیشاپیش متشکر و سپاسگزارم
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل این که کودکان در مرحلۀ «پیش عملیاتی» نسبت به کلّ زندگی نگاه عینی و غیر انتزاعی دارند، نه فقط به قصّه ها؛ ثانیاً بله، تفکّر انتزاعی با خیال پردازی کاملاً فرق دارد، تفکَر انتزاعی همان تفکّر فلسفی/ریاضی و همان ساحت سمبولیک تفکّر است که منجر به این می شود که ما بتوانیم معانی تلویحی و ضمنی پیام ها را درک و نقد کنیم.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام و تشکر بیکران خدمت دکتر سرگلزایی عزیز به خاطر همه تلاش تان در راه علم و گسترش آگاهی
جناب سرگلزایی شما در قسمت سوم مقاله ی "چه کتاب هایی برای فرزندان مان بخوانیم؟" این جمله را نوشتید:"ژان پیاژه یکی از بزرگترین نظریه پردازهای رشد و تفکر کودک معتقد است ذهن کودکان تا سن ۵ و ۶ سالگی در مرحله پیش عملیاتی است. در این مرحله بچه ها نگاهشان به روایت ها و قصه ها کاملا نگاه عینی است و نگاه انتزاعی ندارند"
حالا سوال من این است که اولا کودکان فقط نسبت به قصه ها نگاه کاملا عینی دارند یا کل زندگی؟
دوم اینکه؛ قدرت درک مسائل انتزاعی با خیال پردازی چه تفاوتی دارند؟ بچه های زیر ۶ سال زیادی دیدیم که خیال پردازی قوی دارند و داستان های خیالی در ذهن شان می سازند و تعریف می کنند. آیا قدرت خیال پردازی و ساختن دنیای رویایی با درک مسائل انتزاعی متفاوته؟ اگر بله چه تفاوتی دارند؟
پیشاپیش متشکر و سپاسگزارم
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
اوّل این که کودکان در مرحلۀ «پیش عملیاتی» نسبت به کلّ زندگی نگاه عینی و غیر انتزاعی دارند، نه فقط به قصّه ها؛ ثانیاً بله، تفکّر انتزاعی با خیال پردازی کاملاً فرق دارد، تفکَر انتزاعی همان تفکّر فلسفی/ریاضی و همان ساحت سمبولیک تفکّر است که منجر به این می شود که ما بتوانیم معانی تلویحی و ضمنی پیام ها را درک و نقد کنیم.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب : #من_ام_اس_دارم
نویسنده : #مریم_پیمان
ناشر : هزاره ققنوس
روزنوشت های " مریم پیمان " مرا بی اختیار به سال های ستون نویسی ام در روزنامه انداخت . عنوان ستون ها را دقیقا به خاطر ندارم . چیزی شبیه به امیدانه یا پیوند های ماندگار ، از همین عناوین کلیشه ای شعار گونه که بسیاری از روزنامه نگاران " از بیرون گود لنگش کن " شبیه من آن را سیاه می کنند و تحویل مخاطب می دهند . از همین ستون هایی که خواننده را امیدوار می کند ، با رنج بیماری ، کمبود امکانات و دارو و نبود رفیق شفیق هم می شود آسوده و شاد زیست ، از پس بیماری برآمد و قهرمان شد . تنها کافی است اراده و امید را در مخلوط کن بریزید و معجون قدرت را سر کشیده و غول بیماری را شکست دهید .
برگ های تقویم به من و همکارانم نشان می دادند ، درباره کدام بیماری قلم بزنیم . فرا رسیدن روز جهانی ام اس ، هفته بزرگداشت پیوند اعضا یا روز جهانی مبارزه با سرطان کافی بود ، گوشی تلفن را برداریم و با یک متخصص یا قهرمان پیروز از میدان بیماری به در آمده ، گفتگو کنیم و بعد از آن هم ما را به خیر و شما را به سلامت ، پایان ماجرا بود . محصول این نمایش های عوام فریبانه هم نه مرهمی می شد برای زخم های بیماران و نه دارو و دوا بود برای آن هایی که با مشکلات کمبود دارو مواجه بودند . گاهی اوقات هم برخی متخصصان از آن طرف بوم می افتادند و چهره ای کریه و نازیبا از بیماری ، رنج ها و نا امیدی هایش را تحویل می دادند .
تمام این ها را نوشتم که بگویم ، کتاب " من ام اس دارم " مریم پیمان ، (خبرنگار خوش قلمی که کاملا به زیر و بم دنیای رسانه آشنا است ) ، حرف دیگری به جز این خوش بینی های کلیشه ای و آن سیاه نمایی های نازیبا برای گفتن دارد . مریم هجده سال است به بیماری ام اس مبتلا است و زمانی که از فلج تدریجی عضلات ، کاهش تمرکز ، افسردگی ، ناشکیبایی در برابر گرما ، سرگیجه ، درد و .. می گوید، چاره ای جز فهمیدن فضای بیماری آن هم به شکل حقیقی اش در بیخ گوشمان نداریم .
مریم گاهی جنگجو و قهرمان می شود و بیماری را به مبارزه می خواند ، گاهی مثل یک فیلسوف ، ام اس را ابزاری برای شناخت هستی و پاسخ به سوالاتش می کند و بعضی وقت ها هم قدر عافیت را به خوبی می داند و روزهایی که مصیبت راهش را کشیده و رفته را به شدت زندگی می کند . و زمانی هم تلنگر می زند و می گوید باید خیلی خوش بین باشی که فکر کنی مشکلات یک بیماری به این سادگی ها قابل حل و فصل است و می شود از آن چشم پوشید .
کتاب "مریم پیمان " شبیه به ستون های خوش آب و رنگ و فریبنده روزنامه نگاران سبکبال نشسته در ساحل نیست . سبزینه ای است که بوی زخم ناسور رفتارهای غیر مسئولانه و چرک بی عدالتی روزگار می دهد . گل نیلوفری است که از دل مرداب رنج سر بر آورده و هر لحظه تو را نگران می کند که اگر کسی مراقب نباشد و هوش و حواسش را جمع نکند ، پژمرده می شود و می پلاسد .
نویسنده کتاب گاهی شبیه به کودکی مستاصل ، تسلیم بیماری و نظام درمانی خوابزده می شود ، بغض می کند ، اشک می ریزد ، ناله می کند ، خیره به دیوار می ماند . در بخشی از کتاب از کوره در رفتن ها و خشم هایش می گوید ، شبیه به ساعت های گرم طاقت فرسا که امانش را بریده و سوی چشمانش ، رفیق نیمه راهش شده اند .
در برگ هایی از کتاب هم می خوانیم که مریم با بیماری سر میز مذاکره می نشیند ، گپ می زند ، رایزنی می کند و به حریف می گوید : " حالا چه خوب یا بد تو هستی دیگر ، وصله تنم شده ای ، همین جا ، با من ، لحظه به لحظه ، سایه به سایه ، شب و روز ، مثل مجنون آزارگری که لیلی دوستش ندارد ولی او دست بردار نیست ، دست از سرم بر نمی داری ، پس بیا باهم کنار بیاییم ، یک وقت هایی دنیا دست تو یک وقت هایی هم دنیا برای من . گاهی من سکوت می کنم تو فریاد کن . گاهی هم تو خاموش باش تا من زندگی کنم
مثل همین روزهای پاییز که هوا ملس است و من کشف می کنم ، چقدر زندگی می تواند لذت بخش باشد ، نقد زندگی می کنم ، دست کم تا بهار که سر و کله ات دوباره پیدا می شود و بر خوشی هایم چنبره می زنی ، می توانم جرعه ای از پاییز را با تمام زیبایی هایش بنوشم."
مریم پیمان تجربیاتی شبیه به دستاوردهای علمی اروین یالوم روان پزشک آمریکایی از معالجه بیماران برای مان تصویر می کند .او با هوشمندی و انکار نکردن مصائب بیماری ، رنج های مضاعف را خط می زند.
کتاب مریم پیمان نه تنها از بیماری ام اس تصویر دیگر می سازد بلکه می شود گفت : نسخه عملی همان چیزی است که یالوم می گوید: «هستی را نمی توان به تعویق انداخت ، زندگی کردن را نمی شود به آینده موکول کرد، زندگی در اکنون جریان دارد»
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان شناسی
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/9786002862174-550x550.jpg
نام کتاب : #من_ام_اس_دارم
نویسنده : #مریم_پیمان
ناشر : هزاره ققنوس
روزنوشت های " مریم پیمان " مرا بی اختیار به سال های ستون نویسی ام در روزنامه انداخت . عنوان ستون ها را دقیقا به خاطر ندارم . چیزی شبیه به امیدانه یا پیوند های ماندگار ، از همین عناوین کلیشه ای شعار گونه که بسیاری از روزنامه نگاران " از بیرون گود لنگش کن " شبیه من آن را سیاه می کنند و تحویل مخاطب می دهند . از همین ستون هایی که خواننده را امیدوار می کند ، با رنج بیماری ، کمبود امکانات و دارو و نبود رفیق شفیق هم می شود آسوده و شاد زیست ، از پس بیماری برآمد و قهرمان شد . تنها کافی است اراده و امید را در مخلوط کن بریزید و معجون قدرت را سر کشیده و غول بیماری را شکست دهید .
برگ های تقویم به من و همکارانم نشان می دادند ، درباره کدام بیماری قلم بزنیم . فرا رسیدن روز جهانی ام اس ، هفته بزرگداشت پیوند اعضا یا روز جهانی مبارزه با سرطان کافی بود ، گوشی تلفن را برداریم و با یک متخصص یا قهرمان پیروز از میدان بیماری به در آمده ، گفتگو کنیم و بعد از آن هم ما را به خیر و شما را به سلامت ، پایان ماجرا بود . محصول این نمایش های عوام فریبانه هم نه مرهمی می شد برای زخم های بیماران و نه دارو و دوا بود برای آن هایی که با مشکلات کمبود دارو مواجه بودند . گاهی اوقات هم برخی متخصصان از آن طرف بوم می افتادند و چهره ای کریه و نازیبا از بیماری ، رنج ها و نا امیدی هایش را تحویل می دادند .
تمام این ها را نوشتم که بگویم ، کتاب " من ام اس دارم " مریم پیمان ، (خبرنگار خوش قلمی که کاملا به زیر و بم دنیای رسانه آشنا است ) ، حرف دیگری به جز این خوش بینی های کلیشه ای و آن سیاه نمایی های نازیبا برای گفتن دارد . مریم هجده سال است به بیماری ام اس مبتلا است و زمانی که از فلج تدریجی عضلات ، کاهش تمرکز ، افسردگی ، ناشکیبایی در برابر گرما ، سرگیجه ، درد و .. می گوید، چاره ای جز فهمیدن فضای بیماری آن هم به شکل حقیقی اش در بیخ گوشمان نداریم .
مریم گاهی جنگجو و قهرمان می شود و بیماری را به مبارزه می خواند ، گاهی مثل یک فیلسوف ، ام اس را ابزاری برای شناخت هستی و پاسخ به سوالاتش می کند و بعضی وقت ها هم قدر عافیت را به خوبی می داند و روزهایی که مصیبت راهش را کشیده و رفته را به شدت زندگی می کند . و زمانی هم تلنگر می زند و می گوید باید خیلی خوش بین باشی که فکر کنی مشکلات یک بیماری به این سادگی ها قابل حل و فصل است و می شود از آن چشم پوشید .
کتاب "مریم پیمان " شبیه به ستون های خوش آب و رنگ و فریبنده روزنامه نگاران سبکبال نشسته در ساحل نیست . سبزینه ای است که بوی زخم ناسور رفتارهای غیر مسئولانه و چرک بی عدالتی روزگار می دهد . گل نیلوفری است که از دل مرداب رنج سر بر آورده و هر لحظه تو را نگران می کند که اگر کسی مراقب نباشد و هوش و حواسش را جمع نکند ، پژمرده می شود و می پلاسد .
نویسنده کتاب گاهی شبیه به کودکی مستاصل ، تسلیم بیماری و نظام درمانی خوابزده می شود ، بغض می کند ، اشک می ریزد ، ناله می کند ، خیره به دیوار می ماند . در بخشی از کتاب از کوره در رفتن ها و خشم هایش می گوید ، شبیه به ساعت های گرم طاقت فرسا که امانش را بریده و سوی چشمانش ، رفیق نیمه راهش شده اند .
در برگ هایی از کتاب هم می خوانیم که مریم با بیماری سر میز مذاکره می نشیند ، گپ می زند ، رایزنی می کند و به حریف می گوید : " حالا چه خوب یا بد تو هستی دیگر ، وصله تنم شده ای ، همین جا ، با من ، لحظه به لحظه ، سایه به سایه ، شب و روز ، مثل مجنون آزارگری که لیلی دوستش ندارد ولی او دست بردار نیست ، دست از سرم بر نمی داری ، پس بیا باهم کنار بیاییم ، یک وقت هایی دنیا دست تو یک وقت هایی هم دنیا برای من . گاهی من سکوت می کنم تو فریاد کن . گاهی هم تو خاموش باش تا من زندگی کنم
مثل همین روزهای پاییز که هوا ملس است و من کشف می کنم ، چقدر زندگی می تواند لذت بخش باشد ، نقد زندگی می کنم ، دست کم تا بهار که سر و کله ات دوباره پیدا می شود و بر خوشی هایم چنبره می زنی ، می توانم جرعه ای از پاییز را با تمام زیبایی هایش بنوشم."
مریم پیمان تجربیاتی شبیه به دستاوردهای علمی اروین یالوم روان پزشک آمریکایی از معالجه بیماران برای مان تصویر می کند .او با هوشمندی و انکار نکردن مصائب بیماری ، رنج های مضاعف را خط می زند.
کتاب مریم پیمان نه تنها از بیماری ام اس تصویر دیگر می سازد بلکه می شود گفت : نسخه عملی همان چیزی است که یالوم می گوید: «هستی را نمی توان به تعویق انداخت ، زندگی کردن را نمی شود به آینده موکول کرد، زندگی در اکنون جریان دارد»
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان شناسی
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/9786002862174-550x550.jpg
"زن، مرد، ارتباط"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
چهارشنبه و پنجشنبه ۹ و ۱۰ آبان
ساعت ۱۴ تا ۱۹
جمعه ۱۱ آبان
ساعت ۹ صبح تا ۱۴
تماس: ۲۲۱۴۸۴۲۹ - ۰۹۲۰۳۲۲۳۲۸۱
@drsargolzaei
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
چهارشنبه و پنجشنبه ۹ و ۱۰ آبان
ساعت ۱۴ تا ۱۹
جمعه ۱۱ آبان
ساعت ۹ صبح تا ۱۴
تماس: ۲۲۱۴۸۴۲۹ - ۰۹۲۰۳۲۲۳۲۸۱
@drsargolzaei
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#پیام_آلنده
در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده، پزشک کودکان و نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در انتخابات برنده شد و به رییس جمهوری رسید، ولی در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتای نظامیان تحت حمایت سازمان سیا به سرکردگی ژنرال پینوشه کشته شد. وی در آخرین پیام رادیویی خود خطاب به مردم شیلی چنین گفت:
هموطنان! بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم... تنها میتوانم یک چیز بهکارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان بهشما میگویم که یقین دارم دانههایی که به دست ما در وُجدان های شریف هزاران هزار شیلیائی کاشته شده اند هیچگاه از میوه دادن باز نخواهند ماند.
نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را به اسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نمی توان با زور جنایت متوقف کرد.
@drsargolzaei
#پیام_آلنده
در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۰، سالوادور آلنده، پزشک کودکان و نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری شیلی به صورت دموکراتیک در انتخابات برنده شد و به رییس جمهوری رسید، ولی در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ با کودتای نظامیان تحت حمایت سازمان سیا به سرکردگی ژنرال پینوشه کشته شد. وی در آخرین پیام رادیویی خود خطاب به مردم شیلی چنین گفت:
هموطنان! بیگمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن میگویم... تنها میتوانم یک چیز بهکارگران بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، بهخاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا میکنم، و با اطمینان بهشما میگویم که یقین دارم دانههایی که به دست ما در وُجدان های شریف هزاران هزار شیلیائی کاشته شده اند هیچگاه از میوه دادن باز نخواهند ماند.
نظامیها نیرومند هستند، آنها قادرند مردم را به اسارتِ خود درآورند اما رَوندِ تکامل اجتماع را نمی توان با زور جنایت متوقف کرد.
@drsargolzaei
Telegram
attach 📎
Enghelab
Fereydoon Farrokhzad
#فایل_صوتی
#انقلاب
خواننده: #فریدون_فرخزاد
آهنگساز: #انریکو_ماسیاس
ترانه سرا: #فریدون_فرخزاد
@drsargolzaei
#انقلاب
خواننده: #فریدون_فرخزاد
آهنگساز: #انریکو_ماسیاس
ترانه سرا: #فریدون_فرخزاد
@drsargolzaei
Forwarded from مرکز تخصصی هیپنوتیزم اریکسونی، انالپی و هیپنوآنالیز
گروه درمانی کاربردی
تحلیلگر دکترسرگلزایی
دوشنبه ها ساعت 19تا21
شروع از 16 مهر 1397
09123336716(تلگرام) - 88063547
لینک عضویت درگروه کارگاههای دکترسرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajx
تحلیلگر دکترسرگلزایی
دوشنبه ها ساعت 19تا21
شروع از 16 مهر 1397
09123336716(تلگرام) - 88063547
لینک عضویت درگروه کارگاههای دکترسرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajx
#شعر
#بزم_چوبی
شاید روزی
بزمی برپا کنم
با پیکره های چوبی
که با دستانم تراشیده ام
در میان کلبه ای از خیزران
با نان و شرابی از آتش و باد!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#بزم_چوبی
شاید روزی
بزمی برپا کنم
با پیکره های چوبی
که با دستانم تراشیده ام
در میان کلبه ای از خیزران
با نان و شرابی از آتش و باد!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei