کتاب های موجود دکتر محمدرضا سرگلزایی:
۱- مجموعه ۶ جلدی مهارت های زندگی
۲- یک دو سه حرکت
۳- کوزه ای از آب بحر
۴- شخصیت سالم
۵- یادداشت های یک روانپزشک
۶- جزیره مجنون
۷- انسان ، فلسفه ، عرفان
۸- بفرمایید نوبت شماست
۹- هزار و یک شب در خواب و بیداری
و دی وی دی "رنسانس" (حاوی مطالب کانال تلگرام دکتر سرگلزایی)
شماره تماس موسسه آفتاب مهر جهت تهیه کتاب های دکتر سرگلزایی در تهران:
۰۲۱ - ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
۱- مجموعه ۶ جلدی مهارت های زندگی
۲- یک دو سه حرکت
۳- کوزه ای از آب بحر
۴- شخصیت سالم
۵- یادداشت های یک روانپزشک
۶- جزیره مجنون
۷- انسان ، فلسفه ، عرفان
۸- بفرمایید نوبت شماست
۹- هزار و یک شب در خواب و بیداری
و دی وی دی "رنسانس" (حاوی مطالب کانال تلگرام دکتر سرگلزایی)
شماره تماس موسسه آفتاب مهر جهت تهیه کتاب های دکتر سرگلزایی در تهران:
۰۲۱ - ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#لطفا_به_کودکانتان_رحم_کنید
قسمت اول
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
مریم یازده ساله است و در کلاس پنجم ابتدایی یکی از پرآوازه ترین مدارس تهران درس می خواند. تکالیف درسی چند روزش را مرور می کنیم: معلّم ریاضی جمع کسرهای مرکّب را از او خواسته است، معلّم علوم تعاریف نزدیک بینی، دوربینی، آستیگماتیسم، آب مروارید و کوررنگی را از او خواسته است. معلّم فارسی (در واقع عربی!) از او انتظار دارد ریشه های متفاوت واژه های به ظاهر مشابهی همچون «الغاء» و «غالی» را بشناسد (واژه هایی که در زبان محاوره فارسی کاربرد زیادی ندارند)، معلّم دینی می خواهد مریم تفاوت های نماز جمعه و سایر نمازهای دو رکعتی را بداند و معلّم پرورشی (که این روزها معلم مشاور نامیده می شود) از مریم خواسته سر بریدهٔ شهید حُجَجی را نقاشی کند!
فقط یک سوّم سال تحصیلی گذشته و اینها هم توقّعات و تکالیف دو سه روزِ مریم است. فراموش نکنید که مریم یازده سال دارد و نیاز به بازی، تفریح و معاشرت با اعضای خانواده و فامیل هم دارد. مریم صبح خیلی زود به مدرسه می رود و تا دو بعد از ظهر در مدرسه است، عملاً تا به خانه برسد و تکالیف خود را شروع کند 4 بعد از ظهر است و او علاوه بر خستگی روز، بار سنگین تکالیف فردا را هم به دوش دارد.
طبعاً نه قدرت یادگیری یک کودک یازده ساله، نه توان جسمی او و نه وقتی که در اختیار دارد برای یادگیری این همه مطلب و انجام تکالیف مربوطه کافی نیست. راه حل چیست؟ برادر بزرگ مریم راجع به بیماری های چشم برایش می نویسد، خواهر بزرگ مریم سر شهید حججی را برایش نقاشی می کند، پدر مریم با دشواری برای مریم توضیح می دهد که ریشه «غالی»، «غلو» است در حالیکه ریشه «الغاء»، «لغو» است (چون مریم باب های ثلاثی مزید را نخوانده است فهم اینکه چگونه لغو تبدیل به الغاء می شود امکان ندارد و چون مریم اسم فاعل را نخوانده است این که چگونه و چرا غلو تبدیل به غالی می شود غیر ممکن است!). مادر مریم هم باید راجع به نماز جمعه (که هرگز نرفته است!) تحقیق کند و برای مریم راجع به آن توضیح دهد!
تمام خانواده باید دست به دست هم بدهند تا تکالیف هر روزهٔ مریم به سرانجام برسد و مریم دست خالی به مدرسه نرود! و این در حالی است که علیرغم این که این مدرسه برای ثبت نام مریم هر سال پولی برابر با حقوق کامل یک سال یک کارگر دریافت می کند، مرتب دانش آموزان و خانواده هاشان را تهدید به اخراج می کند!
مریم هر روز که به مدرسه می رود می داند که تکالیفش با تلاش جمعی خانواده به ثمر رسیده است ولی نمی داند که این ماجرا برای تمام همکلاسانش اتفاق افتاده است. مریم گمان می کند فقط خود اوست که نمی تواند این همه اطلاعات را هضم و پردازش کند و به خاطر بسپارد. مریم تصور می کند همکلاسانش می توانند و فقط خود اوست که نمی تواند! می دانید چرا مریم این گونه فکر می کند؟ چون در مدرسه، همه باید نقش بازی کنند و تظاهر کنند تکالیف را خودشان انجام داده اند! معلّمان هم در این تظاهر شرکت می کنند!
معلّم مشاوره می داند که قاعدتاً این سرهای بریده شده توسط کودکان یازده ساله کشیده نشده اند ولی به خودش دروغ می گوید و باور دارد که با این پروژهٔ نقاشی، توانسته «ارزش» ها را ترویج کند!
نه تنها مریم بلکه تمام دانش آموزان مدرسهٔ گران قیمتِ پرآوازه دچار احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و تظاهر و ریاکاری می شوند. نتیجهٔ این تظاهر و ریاکاری نیز عزّت نفس پایین است.
حالا خود این اعتماد به نفس پایین، سیکل معیوبی ایجاد می کند که باعث می شود مریم دیگر به اندازهٔ توانایی خودش نیز تکالیفش را انجام ندهد. وِردِ کلام مریم «نمی توانم، یاد نمی گیرم» شده است.
@drsargolzaei
#لطفا_به_کودکانتان_رحم_کنید
قسمت اول
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
مریم یازده ساله است و در کلاس پنجم ابتدایی یکی از پرآوازه ترین مدارس تهران درس می خواند. تکالیف درسی چند روزش را مرور می کنیم: معلّم ریاضی جمع کسرهای مرکّب را از او خواسته است، معلّم علوم تعاریف نزدیک بینی، دوربینی، آستیگماتیسم، آب مروارید و کوررنگی را از او خواسته است. معلّم فارسی (در واقع عربی!) از او انتظار دارد ریشه های متفاوت واژه های به ظاهر مشابهی همچون «الغاء» و «غالی» را بشناسد (واژه هایی که در زبان محاوره فارسی کاربرد زیادی ندارند)، معلّم دینی می خواهد مریم تفاوت های نماز جمعه و سایر نمازهای دو رکعتی را بداند و معلّم پرورشی (که این روزها معلم مشاور نامیده می شود) از مریم خواسته سر بریدهٔ شهید حُجَجی را نقاشی کند!
فقط یک سوّم سال تحصیلی گذشته و اینها هم توقّعات و تکالیف دو سه روزِ مریم است. فراموش نکنید که مریم یازده سال دارد و نیاز به بازی، تفریح و معاشرت با اعضای خانواده و فامیل هم دارد. مریم صبح خیلی زود به مدرسه می رود و تا دو بعد از ظهر در مدرسه است، عملاً تا به خانه برسد و تکالیف خود را شروع کند 4 بعد از ظهر است و او علاوه بر خستگی روز، بار سنگین تکالیف فردا را هم به دوش دارد.
طبعاً نه قدرت یادگیری یک کودک یازده ساله، نه توان جسمی او و نه وقتی که در اختیار دارد برای یادگیری این همه مطلب و انجام تکالیف مربوطه کافی نیست. راه حل چیست؟ برادر بزرگ مریم راجع به بیماری های چشم برایش می نویسد، خواهر بزرگ مریم سر شهید حججی را برایش نقاشی می کند، پدر مریم با دشواری برای مریم توضیح می دهد که ریشه «غالی»، «غلو» است در حالیکه ریشه «الغاء»، «لغو» است (چون مریم باب های ثلاثی مزید را نخوانده است فهم اینکه چگونه لغو تبدیل به الغاء می شود امکان ندارد و چون مریم اسم فاعل را نخوانده است این که چگونه و چرا غلو تبدیل به غالی می شود غیر ممکن است!). مادر مریم هم باید راجع به نماز جمعه (که هرگز نرفته است!) تحقیق کند و برای مریم راجع به آن توضیح دهد!
تمام خانواده باید دست به دست هم بدهند تا تکالیف هر روزهٔ مریم به سرانجام برسد و مریم دست خالی به مدرسه نرود! و این در حالی است که علیرغم این که این مدرسه برای ثبت نام مریم هر سال پولی برابر با حقوق کامل یک سال یک کارگر دریافت می کند، مرتب دانش آموزان و خانواده هاشان را تهدید به اخراج می کند!
مریم هر روز که به مدرسه می رود می داند که تکالیفش با تلاش جمعی خانواده به ثمر رسیده است ولی نمی داند که این ماجرا برای تمام همکلاسانش اتفاق افتاده است. مریم گمان می کند فقط خود اوست که نمی تواند این همه اطلاعات را هضم و پردازش کند و به خاطر بسپارد. مریم تصور می کند همکلاسانش می توانند و فقط خود اوست که نمی تواند! می دانید چرا مریم این گونه فکر می کند؟ چون در مدرسه، همه باید نقش بازی کنند و تظاهر کنند تکالیف را خودشان انجام داده اند! معلّمان هم در این تظاهر شرکت می کنند!
معلّم مشاوره می داند که قاعدتاً این سرهای بریده شده توسط کودکان یازده ساله کشیده نشده اند ولی به خودش دروغ می گوید و باور دارد که با این پروژهٔ نقاشی، توانسته «ارزش» ها را ترویج کند!
نه تنها مریم بلکه تمام دانش آموزان مدرسهٔ گران قیمتِ پرآوازه دچار احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و تظاهر و ریاکاری می شوند. نتیجهٔ این تظاهر و ریاکاری نیز عزّت نفس پایین است.
حالا خود این اعتماد به نفس پایین، سیکل معیوبی ایجاد می کند که باعث می شود مریم دیگر به اندازهٔ توانایی خودش نیز تکالیفش را انجام ندهد. وِردِ کلام مریم «نمی توانم، یاد نمی گیرم» شده است.
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#لطفا_به_کودکانتان_رحم_کنید
قسمت دوم
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
تا اینجا فقط به خود مریم پرداختیم. تکالیف هر روزه ای که مریم از مدرسهٔ گران قیمت پرآوازه با خودش به خانه می آورد استرس مضاعفی بر استرس کلّی خانواده می افزاید. پدر، مادر، خواهر و برادر مریم هرکدام تکالیف کاری و استرس های جسمی و روانی خاص خود را دارند و حالا هر روز باید تنش ناشی از تکالیف درسی مریم را هم به دوش بکشند. این سیکل معیوب در تمام خانواده ها باز تولید می شود!
بگذریم که بعضی از این خانواده ها در تعطیلات آخر هفته هم، وقت خودشان و مریم را با کلاس موسیقی و کلاس زبان انباشته تر می کنند و تصور می کنند با این کار فرزندشان چند بُعدی و همه جانبه فرهیخته می شود!
نمی توانم بگویم در این نظام بیمار، خانواده ها هستند که این مدارس را بازتولید می کنند یا گردش مالی هنگفت و تبلیغات وسیع این مدارس است که بیماری فکری خانواده ها را بازتولید می کنند. به گمان من در این چرخهٔ معیوب، مدرسه و خانواده هر دو در عین حال که نقش جلّاد را به عهده دارند نقش قربانی را هم به دوش می کشند. معلّمان و مدیران این مدارس هم می گویند این الگو محصول توقّعات خانواده هاست. خانواده هایی که انتظار دارند فرزندانشان در کنکور تیزهوشان یا در امتحان ورودی سایر مدارس گرانقیمت پر آوازه قبول شوند و اگر مدارس در جهت این توقعات پیش نروند رقبای آنها گوی سبقت را می ربایند. بنابراین پدران و مادران، معلّمان و مدارس را تحت فشار می گذارند و مدارس و معلّمان هم متقابلاً پدران و مادران را! براین مبناست که می گویم خانواده و مدرسه، هم نقش جلّاد را بازی می کنند و هم نقش قربانی را. تنها کسانی که قربانی بی گناه این نظام تفاخر، رقابت کور و نمایش تظاهر و ریاکاری هستند فرزندان ما هستند که بیماری های فرهنگی و اجتماعی ما، حال و آیندهٔ آنها را به تاراج می برند.
@drsargolzaei
#لطفا_به_کودکانتان_رحم_کنید
قسمت دوم
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
تا اینجا فقط به خود مریم پرداختیم. تکالیف هر روزه ای که مریم از مدرسهٔ گران قیمت پرآوازه با خودش به خانه می آورد استرس مضاعفی بر استرس کلّی خانواده می افزاید. پدر، مادر، خواهر و برادر مریم هرکدام تکالیف کاری و استرس های جسمی و روانی خاص خود را دارند و حالا هر روز باید تنش ناشی از تکالیف درسی مریم را هم به دوش بکشند. این سیکل معیوب در تمام خانواده ها باز تولید می شود!
بگذریم که بعضی از این خانواده ها در تعطیلات آخر هفته هم، وقت خودشان و مریم را با کلاس موسیقی و کلاس زبان انباشته تر می کنند و تصور می کنند با این کار فرزندشان چند بُعدی و همه جانبه فرهیخته می شود!
نمی توانم بگویم در این نظام بیمار، خانواده ها هستند که این مدارس را بازتولید می کنند یا گردش مالی هنگفت و تبلیغات وسیع این مدارس است که بیماری فکری خانواده ها را بازتولید می کنند. به گمان من در این چرخهٔ معیوب، مدرسه و خانواده هر دو در عین حال که نقش جلّاد را به عهده دارند نقش قربانی را هم به دوش می کشند. معلّمان و مدیران این مدارس هم می گویند این الگو محصول توقّعات خانواده هاست. خانواده هایی که انتظار دارند فرزندانشان در کنکور تیزهوشان یا در امتحان ورودی سایر مدارس گرانقیمت پر آوازه قبول شوند و اگر مدارس در جهت این توقعات پیش نروند رقبای آنها گوی سبقت را می ربایند. بنابراین پدران و مادران، معلّمان و مدارس را تحت فشار می گذارند و مدارس و معلّمان هم متقابلاً پدران و مادران را! براین مبناست که می گویم خانواده و مدرسه، هم نقش جلّاد را بازی می کنند و هم نقش قربانی را. تنها کسانی که قربانی بی گناه این نظام تفاخر، رقابت کور و نمایش تظاهر و ریاکاری هستند فرزندان ما هستند که بیماری های فرهنگی و اجتماعی ما، حال و آیندهٔ آنها را به تاراج می برند.
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#فروید
❓پرسش:
با سلام و احترام و ادب
امیدوارم خوب و خوش باشین. هرچند امید بیهوده یی ست!!!
و اما بعد: دغدغه ی فروید شناخت بود یا درمان؟
نیک آگاهم که پرسش کلی ست ولی نخواستم با جزیی کردن اش، خود را محروم از بیشتر دانستن کنم!
معرفی منبع می فرمایید؟
ممنون و ممنون تر
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی
با سلام و احترام
دغدغهٔ فروید پیش از میانسالی درمان بود ولی دغدغهٔ فروید پس از میانسالی شناخت بود.
منبع:
رسالت زیگموند فروید: اریک فروم
فروید در مقام فیلسوف: ریچارد بوتبی
تندرست باشید
❓پرسش:
۱. جوابی که فرمودید، برداشت شخص شماست از منابع یا نص صریح آن متون؟
۲. معترف ام که پرسش ام علاوه بر کلی پرسی، متضمن شاید تناقصی هم هست. و آن اینکه:
درمان بدون شناخت آیا عملاً ره به جایی می برد؟
و شناختی که پشت بندش درمان نباشد، به چه دردی می خورد؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
۱ - برداشت شخصی بنده است.
۲ - زمانی که نظریات فروید به سمت غلبه جبر زیستی بر خودآگاهی ما رفت امید او به تغییر انسان ها کم شد.
۳ - کتاب زیر را هم بر دو کتاب قبل اضافه می کنم:
مبانی روانکاوی فروید لکان: دکتر کرامت مولَلی- نشر نی
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
#فروید
❓پرسش:
با سلام و احترام و ادب
امیدوارم خوب و خوش باشین. هرچند امید بیهوده یی ست!!!
و اما بعد: دغدغه ی فروید شناخت بود یا درمان؟
نیک آگاهم که پرسش کلی ست ولی نخواستم با جزیی کردن اش، خود را محروم از بیشتر دانستن کنم!
معرفی منبع می فرمایید؟
ممنون و ممنون تر
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی
با سلام و احترام
دغدغهٔ فروید پیش از میانسالی درمان بود ولی دغدغهٔ فروید پس از میانسالی شناخت بود.
منبع:
رسالت زیگموند فروید: اریک فروم
فروید در مقام فیلسوف: ریچارد بوتبی
تندرست باشید
❓پرسش:
۱. جوابی که فرمودید، برداشت شخص شماست از منابع یا نص صریح آن متون؟
۲. معترف ام که پرسش ام علاوه بر کلی پرسی، متضمن شاید تناقصی هم هست. و آن اینکه:
درمان بدون شناخت آیا عملاً ره به جایی می برد؟
و شناختی که پشت بندش درمان نباشد، به چه دردی می خورد؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
۱ - برداشت شخصی بنده است.
۲ - زمانی که نظریات فروید به سمت غلبه جبر زیستی بر خودآگاهی ما رفت امید او به تغییر انسان ها کم شد.
۳ - کتاب زیر را هم بر دو کتاب قبل اضافه می کنم:
مبانی روانکاوی فروید لکان: دکتر کرامت مولَلی- نشر نی
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#دعا
❓پرسش:
سلام و درود فراوان بر شما وسپاس از روشنگریهای جنابعالی
لطفا بفرمایید چگونه تبیین مثبتی از دعا میتوان داشت ؟
یابه عبارتی مکانیسم تاثیر دعا از نظر دینی ، معنویت گرایی و روانشناختی چگونه است؟
پیشاپیش از پاسخگویی شما ممنونم.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
گمان می کنم کتاب زیر ایده های مناسبی را در جهت یافتن پاسخ به شما ارائه دهد:
کتاب بینش مینوی: زیستن در آگاهی معنوی جدید نوشته جیمز ردفیلد،
این کتاب با ترجمه حسن فتحی توسط انتشارات فکر روز و با ترجمه میترا معتضد توسط انتشارات البرز منتشر شده است.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
#دعا
❓پرسش:
سلام و درود فراوان بر شما وسپاس از روشنگریهای جنابعالی
لطفا بفرمایید چگونه تبیین مثبتی از دعا میتوان داشت ؟
یابه عبارتی مکانیسم تاثیر دعا از نظر دینی ، معنویت گرایی و روانشناختی چگونه است؟
پیشاپیش از پاسخگویی شما ممنونم.
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
گمان می کنم کتاب زیر ایده های مناسبی را در جهت یافتن پاسخ به شما ارائه دهد:
کتاب بینش مینوی: زیستن در آگاهی معنوی جدید نوشته جیمز ردفیلد،
این کتاب با ترجمه حسن فتحی توسط انتشارات فکر روز و با ترجمه میترا معتضد توسط انتشارات البرز منتشر شده است.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
باسلام وعرض ادب واحترام
با تشکر فراوان از شما استاد بزرگوار. لطفا در مورد پانیک و درمان دارویی و روانکاوی آن توضیح دهید. و اینکه درمان دارویی قطعی دارد یا نه. چون به مدت چهار سال من دارو مصرف میکردم ولی نتیجه نداد. خودتون درمشهد تشریف دارید؟ خدمت برسیم. سپاس
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در یک فایل صوتی راجع به پانیک توضیح خواهم داد.
بنده از سال 1390 ساکن تهران هستم و فقط تدریس می کنم، هیچ جا مطب و کلینیک ندارم.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
❓پرسش:
باسلام وعرض ادب واحترام
با تشکر فراوان از شما استاد بزرگوار. لطفا در مورد پانیک و درمان دارویی و روانکاوی آن توضیح دهید. و اینکه درمان دارویی قطعی دارد یا نه. چون به مدت چهار سال من دارو مصرف میکردم ولی نتیجه نداد. خودتون درمشهد تشریف دارید؟ خدمت برسیم. سپاس
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در یک فایل صوتی راجع به پانیک توضیح خواهم داد.
بنده از سال 1390 ساکن تهران هستم و فقط تدریس می کنم، هیچ جا مطب و کلینیک ندارم.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Forwarded from مرکز تخصصی هیپنوتیزم اریکسونی، انالپی و هیپنوآنالیز
تدریس فصل نوروساینس ازکتاب کاپلان
مدرس دکترسرگلزایی
شروع ازسه شنبه 10مهر از ساعت15تا 19
9123336716 - 88063547
لینک عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
مدرس دکترسرگلزایی
شروع ازسه شنبه 10مهر از ساعت15تا 19
9123336716 - 88063547
لینک عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
Forwarded from مرکز تخصصی هیپنوتیزم اریکسونی، انالپی و هیپنوآنالیز
دوره کارورزی تربیت رواندرمانگر
درمانگر دکتر سرگلزایی
از 9مهر (روزهای دوشنبه 17تا19)
09123336716 - 88063547
عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی 👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
.
درمانگر دکتر سرگلزایی
از 9مهر (روزهای دوشنبه 17تا19)
09123336716 - 88063547
عضویت در گروه کارگاه های دکتر سرگلزایی 👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
.
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #استبداد ( بیست درس از قرن بیستم )
نویسنده: #تیموتی_اسنایدر
مترجم : پژمان طهرانیان
ناشر : فرهنگ نشر نو
قهرمان نمایشنامه هملت ، مردی است با فضیلت و آزاد اندیش که از استبداد و ستم فرمانروایی شریر پریشان شده است و در رؤیا و بیداری در این اندیشه است که بیعتش را با آزادی تجدید کند و به بازسازی ادراک و احساسی که نسبت به زمان و زمانه اش دارد بپردازد :
" این زمانه را سامان گسسته است ، همانا که زاده شده ام تا آن را به سامان باز آورم. "
آنچه در بالا خواندیم بخشی از کتاب " در برابر استبداد " است . تیموتی اسنایدر نویسنده کتاب ، مورّخ ، نویسنده و منتقد آمریکایی است . او پس از تحصیل در رشته های تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاه بروان ، موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ مدرن از دانشگاه آکسفورد شد . اسنایدر یکی از معدود مورخین به نام عضر حاضر بوده که توانایی نویسندگی و سخنوری به زبان های فرانسه ، آلمانی ، هلندی ، اکراینی و روسی را دارد و در تأسیس موزه یادبود هولوکاست که به تمام قربانیان آلمان نازی تقدیم شده است ، مشارکت داشته است .
استاد تاریخ دانشگاه ییل آمریکا ، این کتاب را در زمانه ای به تحریر در آورده که بیم آن می رود ، نتیجه انتخابات آمریکا و بر مسند نشستن ترامپ ، ایالات متحده لیبرال دموکرات را به حکومتی استبدادی و خودکامه تبدیل کند .
وی که متخصص تاریخ شناسی اروپای شرقی است ، زیرکانه و هوشمندانه فصول مشترک حکومت های فاشیسم و نازیسم و توتالیتاریسم را با سیاست حاکم بر تاریخ کنونی ورق می زند و نشان مان می دهد که چرا نباید :
" افسانهٔ پایان تاریخ (فرانسیس یوکوهاما) و لیبرال دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آرمانی و ایده آل را باور کرد "
و چرا باید :
" حواسمان به نمایش های فریبکارانه ای که مستبدها از تاریخ به تصویر می کشند باشد ، میهن دوست باشیم ، از همتایان و زمینی های دیگر برای حل مشکلات مان استفاده کنیم و به منزوی های ملی گرا تبدیل نشویم ، درکارهای عام المنفعه مشارکت کنیم و از فعالیت های غیر سیاسی و انجمن های آزاد و مردم نهاد برای رشد جامعهٔ مدنی و مبارزه با سیاست های مستبدانه و تخریب گر سود جوییم " .
اسنایدر به خوانندگان خود گوشزد می کند که چگونه :
"دولتمردان مستبد یا مدیران وحشت ، از فضای رعب ، ترس و بحران نهایت بهره را می برند و با واژه های خطرناک و زبان سلطه ، آزادی حقیقی را با امنیت های ساختگی تاخت می زنند .
این مورخ معاصر زنگ خطرهای جوامع تحت سلطه حکومت های خودکامه و راه های برون رفت از آن ها را به نقل از متفکران سیاسی حکومت های فاشیستی قرن بیستم به سادگی در اختیارمان قرار می دهد . برای نمونه در این کتاب می خوانید :
" هانا آرنت معتقد بود که اشتیاق ما به امور پنهانی و مسائلی که در اهمیت داشتن آن ها تردید وجود دارد به طرز خطرناکی یک امر سیاسی است . در حقیقت حکومت های توتالیتر ، تفاوت های حریم های خصوصی و عمومی را از میان بر می دارند تا از یک سو آزادی را سلب کنند و از سویی دیگر جامعه را از امرسیاسی دور نگه دارند ."
سر نخ هایی که تیموتی اسنایدر از دل تاریخ حکومت های جبار قرن بیستم و سازو کارهای مقاومت های موفقیت آمیز مبارزان بیرون کشیده است ما را به شیوه حکمرانی دولت های خودکامه و راه های مقابله با آن ها می کشاند . برای نمونه مطالعه رویداد اعتصاب کارگران لهستانی دریای بالتیک و پیروزی آن ها در برابر سرکوب خونین رژیم های کمونیستی می تواند باور افرادی که به عبث بودن اثر گذاری فردی خود در سطح کلان اجتماع و تغییر سیاست های نامشروع ایمان دارند را دستخوش چالش و لرزش کند.
همچنین اسنایدر در فصلی از کتاب به این موضوع می پردازد که چگونه متمایز شدن ، به همرنگی جماعت در نیامدن و رهایی از تله امکانات فریبنده و سرگرم کننده نهادهای قدرت مانند اینترنت ، شبکه های اجتماعی و تلویزیون می تواند جوامع تحت سلطهٔ استبداد را به آزادی برساند .
تاریخ نگار مشهور عصر ما از از ترزا زن جوانی می گوید که در عصر هیتلر ، با موج وحشت و هراس همراه نشد و با متمایز شدن ، خانواده هایی را از اردوگاه مرگ رهایی بخشید . از چرچیل می گوید که چگونه با شنا کردن بر خلاف جریان آب ، سبب شد تا تاریخ قرن بیستم به شیوه ای متفاوت نگاشته شود و هیتلر را مجبور کرد تا نقشه هایش را تغییر دهد.
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/1474594_593.jpg
نام کتاب: #استبداد ( بیست درس از قرن بیستم )
نویسنده: #تیموتی_اسنایدر
مترجم : پژمان طهرانیان
ناشر : فرهنگ نشر نو
قهرمان نمایشنامه هملت ، مردی است با فضیلت و آزاد اندیش که از استبداد و ستم فرمانروایی شریر پریشان شده است و در رؤیا و بیداری در این اندیشه است که بیعتش را با آزادی تجدید کند و به بازسازی ادراک و احساسی که نسبت به زمان و زمانه اش دارد بپردازد :
" این زمانه را سامان گسسته است ، همانا که زاده شده ام تا آن را به سامان باز آورم. "
آنچه در بالا خواندیم بخشی از کتاب " در برابر استبداد " است . تیموتی اسنایدر نویسنده کتاب ، مورّخ ، نویسنده و منتقد آمریکایی است . او پس از تحصیل در رشته های تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاه بروان ، موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ مدرن از دانشگاه آکسفورد شد . اسنایدر یکی از معدود مورخین به نام عضر حاضر بوده که توانایی نویسندگی و سخنوری به زبان های فرانسه ، آلمانی ، هلندی ، اکراینی و روسی را دارد و در تأسیس موزه یادبود هولوکاست که به تمام قربانیان آلمان نازی تقدیم شده است ، مشارکت داشته است .
استاد تاریخ دانشگاه ییل آمریکا ، این کتاب را در زمانه ای به تحریر در آورده که بیم آن می رود ، نتیجه انتخابات آمریکا و بر مسند نشستن ترامپ ، ایالات متحده لیبرال دموکرات را به حکومتی استبدادی و خودکامه تبدیل کند .
وی که متخصص تاریخ شناسی اروپای شرقی است ، زیرکانه و هوشمندانه فصول مشترک حکومت های فاشیسم و نازیسم و توتالیتاریسم را با سیاست حاکم بر تاریخ کنونی ورق می زند و نشان مان می دهد که چرا نباید :
" افسانهٔ پایان تاریخ (فرانسیس یوکوهاما) و لیبرال دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آرمانی و ایده آل را باور کرد "
و چرا باید :
" حواسمان به نمایش های فریبکارانه ای که مستبدها از تاریخ به تصویر می کشند باشد ، میهن دوست باشیم ، از همتایان و زمینی های دیگر برای حل مشکلات مان استفاده کنیم و به منزوی های ملی گرا تبدیل نشویم ، درکارهای عام المنفعه مشارکت کنیم و از فعالیت های غیر سیاسی و انجمن های آزاد و مردم نهاد برای رشد جامعهٔ مدنی و مبارزه با سیاست های مستبدانه و تخریب گر سود جوییم " .
اسنایدر به خوانندگان خود گوشزد می کند که چگونه :
"دولتمردان مستبد یا مدیران وحشت ، از فضای رعب ، ترس و بحران نهایت بهره را می برند و با واژه های خطرناک و زبان سلطه ، آزادی حقیقی را با امنیت های ساختگی تاخت می زنند .
این مورخ معاصر زنگ خطرهای جوامع تحت سلطه حکومت های خودکامه و راه های برون رفت از آن ها را به نقل از متفکران سیاسی حکومت های فاشیستی قرن بیستم به سادگی در اختیارمان قرار می دهد . برای نمونه در این کتاب می خوانید :
" هانا آرنت معتقد بود که اشتیاق ما به امور پنهانی و مسائلی که در اهمیت داشتن آن ها تردید وجود دارد به طرز خطرناکی یک امر سیاسی است . در حقیقت حکومت های توتالیتر ، تفاوت های حریم های خصوصی و عمومی را از میان بر می دارند تا از یک سو آزادی را سلب کنند و از سویی دیگر جامعه را از امرسیاسی دور نگه دارند ."
سر نخ هایی که تیموتی اسنایدر از دل تاریخ حکومت های جبار قرن بیستم و سازو کارهای مقاومت های موفقیت آمیز مبارزان بیرون کشیده است ما را به شیوه حکمرانی دولت های خودکامه و راه های مقابله با آن ها می کشاند . برای نمونه مطالعه رویداد اعتصاب کارگران لهستانی دریای بالتیک و پیروزی آن ها در برابر سرکوب خونین رژیم های کمونیستی می تواند باور افرادی که به عبث بودن اثر گذاری فردی خود در سطح کلان اجتماع و تغییر سیاست های نامشروع ایمان دارند را دستخوش چالش و لرزش کند.
همچنین اسنایدر در فصلی از کتاب به این موضوع می پردازد که چگونه متمایز شدن ، به همرنگی جماعت در نیامدن و رهایی از تله امکانات فریبنده و سرگرم کننده نهادهای قدرت مانند اینترنت ، شبکه های اجتماعی و تلویزیون می تواند جوامع تحت سلطهٔ استبداد را به آزادی برساند .
تاریخ نگار مشهور عصر ما از از ترزا زن جوانی می گوید که در عصر هیتلر ، با موج وحشت و هراس همراه نشد و با متمایز شدن ، خانواده هایی را از اردوگاه مرگ رهایی بخشید . از چرچیل می گوید که چگونه با شنا کردن بر خلاف جریان آب ، سبب شد تا تاریخ قرن بیستم به شیوه ای متفاوت نگاشته شود و هیتلر را مجبور کرد تا نقشه هایش را تغییر دهد.
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/1474594_593.jpg
ادامه #معرفی_کتاب
اسنایدر از تلاش برای تغییر در گفتمان کلیشه ای می گوید و تاکید می کند : " اگر می خواهید مغلوب خودکامه ها نشوید ، از اینترنت و تلویزیون فاصله بگیرید ، کتاب بخوانید و زبان رایج آکنده با واژه های تکراری جهان دو بعدی را با چارچوب های بزرگتر و فرایافت های بیشتر تاخت بزنید ".
"بیست درس از قرن بیستم " خوانندگان خود را به این نقطه می رساند که چگونه مردم سالاری می تواند بر تمامیت خواهی پیروز شود و در برابر پیشروی های استبداد مقاومت به خرج دهد. در میان حجم قابل توجهی از سرنخ ها و فوت و فن های کاربردی این کتاب که رهنمون مبارزه با استبداد است ، یک درس را می توان شاه کلید و حائز اهمیت دانست . آخرین فصل از درسنامه قرن بیستمی اسنایدر تنها شامل این جملات است :
تا می توانید شجاع باشید ،اگر هیچ یک از ما آمادگی مرگ در راه آزادی را نداشته باشد، همگی مان در سایهٔ استبداد خواهیم مُرد .
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان شناسی
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/1474594_593.jpg
اسنایدر از تلاش برای تغییر در گفتمان کلیشه ای می گوید و تاکید می کند : " اگر می خواهید مغلوب خودکامه ها نشوید ، از اینترنت و تلویزیون فاصله بگیرید ، کتاب بخوانید و زبان رایج آکنده با واژه های تکراری جهان دو بعدی را با چارچوب های بزرگتر و فرایافت های بیشتر تاخت بزنید ".
"بیست درس از قرن بیستم " خوانندگان خود را به این نقطه می رساند که چگونه مردم سالاری می تواند بر تمامیت خواهی پیروز شود و در برابر پیشروی های استبداد مقاومت به خرج دهد. در میان حجم قابل توجهی از سرنخ ها و فوت و فن های کاربردی این کتاب که رهنمون مبارزه با استبداد است ، یک درس را می توان شاه کلید و حائز اهمیت دانست . آخرین فصل از درسنامه قرن بیستمی اسنایدر تنها شامل این جملات است :
تا می توانید شجاع باشید ،اگر هیچ یک از ما آمادگی مرگ در راه آزادی را نداشته باشد، همگی مان در سایهٔ استبداد خواهیم مُرد .
#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان شناسی
https://drsargolzaei.com/images/mbooks/1474594_593.jpg
"دوره تحلیل رفتار متقابل"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
زمان: ۲۶ و ۲۷ مهر ۹۷
ساعت: ۸ تا ۱۲
۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶
۲۲۱۱۵۱۷۹
@drsargolzaei
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
زمان: ۲۶ و ۲۷ مهر ۹۷
ساعت: ۸ تا ۱۲
۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶
۲۲۱۱۵۱۷۹
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#چشم_تاریخ
دکتر #مصدق درباره ی دکتر حسین فاطمی گفته بود : «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»
دکتر حسین فاطمی دکترای حقوق از پاریس، روزنامه نگار، نماینده ی مجلس و سپس وزیر خارجه ی دولت دکتر مصدق بود. فاطمی یک بار از سوء قصد مسلحانهٔ «فدائیان اسلام» و بار دیگر از سوءقصد اوباش تحت هدایت «شعبان جعفری» جان سالم به در برد و بالاخره پس از کودتای 28 مرداد 1332 با نظر محمدرضا شاه در 19 آبان 1333 اعدام شد.
عکس #دکترفاطمی را در کنار دکتر مصدق در #دادگاه_لاهه نشان می دهد.
@drsargolzaei
دکتر #مصدق درباره ی دکتر حسین فاطمی گفته بود : «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»
دکتر حسین فاطمی دکترای حقوق از پاریس، روزنامه نگار، نماینده ی مجلس و سپس وزیر خارجه ی دولت دکتر مصدق بود. فاطمی یک بار از سوء قصد مسلحانهٔ «فدائیان اسلام» و بار دیگر از سوءقصد اوباش تحت هدایت «شعبان جعفری» جان سالم به در برد و بالاخره پس از کودتای 28 مرداد 1332 با نظر محمدرضا شاه در 19 آبان 1333 اعدام شد.
عکس #دکترفاطمی را در کنار دکتر مصدق در #دادگاه_لاهه نشان می دهد.
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#دین_واخلاق-قسمت اول
۱- حدود پانزده سال پیش گزارشگری از یک نشریه مذهبی به من تلفن زد و خواستار وقتی برای مصاحبه شد. آن روزها به ندرت به اصحاب رسانه "نه" می گفتم ولی وقتی موضوع مصاحبه را پرسیدم به این یکی "نه" گفتم. قرار بود من راجع به "گریه" از دیدگاه روانپزشکی نظر بدهم! با توجه به این که این نشریه را یک نهاد مذهبی منتشر می کند، حدس زدم که قرار است از من حرف هایی بیرون بکشند به نفع گریه کردن! به همین دلیل حاضر به مصاحبه نشدم. اما گویا گردانندگان ماهنامه ی مذکور اصرار بر این مصاحبه داشتند، بنابراین کسی را که حق استادی به گردن من داشت پیدا کردند و او را واسطه کردند و من به ناچار پای این مصاحبه نشستم. همان طور که حدس زده بودم گزارشگر این مجله مأموریت داشت از من "اعتراف بگیرد" که گریه برای سلامت روان مفید است و خنده برای سلامت روان مضر! از آن جا که قبلأ خودم را برای چنین موضوعی آماده کرده بودم در مقابل تلاش های او جاخالی های هوشمندانه ای دادم و او به هدف خود نرسید. ولی وقتی ماهنامه مذکور از زیر چاپ درآمد ونسخه ای از آن به دست من رسید از تعجب و البته خشم یخ کردم! کل مقاله تحریف شده بود! آن چه می خواستند من بگویم و نگفته بودم را با پر رویی تمام از قول من نقل کرده بودند! از همه فاجعه بارتر این عبارات بود که با تیتر بزرگ چاپ شده بود :
دکتر سرگلزایی (روانپزشک) می گوید گریه باعث افزایش نور چشم می گردد! گردانندگان مجله مذکور با زیر پا گذاشتن تمام اصول اخلاق حرفه ای، اخلاق مدنی و حتی اخلاق دینی خودشان، برای رسیدن به هدفشان حیثیت علمی مرا خرج کرده بودند.
۲- در هواپیما نشسته ام. روزنامه را ورق می زنم از جلسه شورای شهر تهران راجع به لایحه هزینه کردن پنج میلیارد تومان برای مراسم اربعین گزارشی چاپ شده است. یکی از اعضای شورای شهر می گوید: "برخی پیمانکاران شهرداری شش ماه است پول خود را دریافت نکرده اند و تزریق یک تا دو میلیارد تومان تأثیر زیادی در زندگی کارگران آن ها دارد."
عضو دیگر شورای شهر گفته است: "پنج میلیارد تومان مبلغ ناچیزی برای مراسم اربعین است."
شاید به نظر بیاید این دو رویداد ربطی به هم ندارند ولی من ارتباط مهمی بین این دو پیدا می کنم: "دین و اخلاق".
برخی صاحب نظران گفته اند هر دین سه بخش دارد:
عقاید دینی، مناسک دینی و اخلاق دینی.
عقاید دینی شامل باورهای هسته ای یک دین است مثلا اعتقاد به یک خدا یا اعتقاد به چند خدایی، باور به بهشت و جهنم یا باور به تناسخ.
مناسک دینی شامل رفتارهای آئینی یک دین است مثل آئین های تیرگان و مهرگان برای زرتشتیان، عید پاک و کریسمس برای مسیحیان و اعیاد فطر و قربان برای مسلمانان و رفتارهای آئینی که در هر کدام از ادیان در این مناسبت ها صورت می گیرند.
اخلاق دینی شامل چهارچوب های درست و غلط و امر و نهی مربوط به آن هاست. مثلأ در بعضی ادیان قربانی کردن حیوانات حرام است و در ادیان دیگر مباح و حتی در مواقعی واجب است، یا در بعضی از ادیان چند همسری ممنوع است در حالی که در ادیان دیگر مجاز است.
یک بحث مهم در فلسفه ی دین این است که کدام یک از این سه وجه، مهم ترین بخش یک دین است. درست است که این وجوه دین با همدیگر در تعامل و تبادل هستند اما اگر در شرایطی قرار باشد دو تا از این وجوه در تقابل با هم قرار بگیرند وظیفه دینی متدینین چیست؟
در دو مثالی که در ابتدای این یادداشت آوردم شما با دینداری مناسک محور مواجه هستید. گزارشگر یا سردبیری که مصاحبه تحریف شده ای از مرا به خورد خوانندگانش داده بود متدینی بود که فضیلت های اخلاقی (صداقت و امانت داری) را فدای ترویج یک آئین (عزاداری و گریستن) کرده بود.
کسی نیز که رأی می دهد پنج میلیارد تومان از حساب شهرداری صرف انجام یک آئین مذهبی (مراسم اربعین) شود در حالی که اداء دین (پرداخت بدهی) معطل مانده، متدینی است که مناسک دینی را مقدم بر اخلاق دینی دانسته است.
حدیثی از امام ششم شیعیان (امام جعفر صادق) نقل شده است که به نفع اولویت اخلاق بر مناسک است:
"لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شئ اعتاده فلو ترکه استوحشه لذلک و لکن انظرو الی صدق حدیثه و اداء امانته"
(اصول کافی-کتاب الایمان و الکفر)
ترجمه:
[برای شناخت درستکاری کسی] به رکوع و سجود طولانی او نگاه نکنید زیرا چه بسا این رکوع و سجده طولانی، چیزی است که شخص به آن اعتیاد پیدا کرده. در این صورت اگر آن را ترک نماید [به دلیل ترک عادت] وحشت زده [و پریشان حال] گردد. [برای شناخت نیکی و درستکاری] به راستگویی و رعایت حقوق دیگران و ادای امانتش نگاه کنید [و آن را ملاک و معیار قرار دهید.]
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#دین_واخلاق-قسمت اول
۱- حدود پانزده سال پیش گزارشگری از یک نشریه مذهبی به من تلفن زد و خواستار وقتی برای مصاحبه شد. آن روزها به ندرت به اصحاب رسانه "نه" می گفتم ولی وقتی موضوع مصاحبه را پرسیدم به این یکی "نه" گفتم. قرار بود من راجع به "گریه" از دیدگاه روانپزشکی نظر بدهم! با توجه به این که این نشریه را یک نهاد مذهبی منتشر می کند، حدس زدم که قرار است از من حرف هایی بیرون بکشند به نفع گریه کردن! به همین دلیل حاضر به مصاحبه نشدم. اما گویا گردانندگان ماهنامه ی مذکور اصرار بر این مصاحبه داشتند، بنابراین کسی را که حق استادی به گردن من داشت پیدا کردند و او را واسطه کردند و من به ناچار پای این مصاحبه نشستم. همان طور که حدس زده بودم گزارشگر این مجله مأموریت داشت از من "اعتراف بگیرد" که گریه برای سلامت روان مفید است و خنده برای سلامت روان مضر! از آن جا که قبلأ خودم را برای چنین موضوعی آماده کرده بودم در مقابل تلاش های او جاخالی های هوشمندانه ای دادم و او به هدف خود نرسید. ولی وقتی ماهنامه مذکور از زیر چاپ درآمد ونسخه ای از آن به دست من رسید از تعجب و البته خشم یخ کردم! کل مقاله تحریف شده بود! آن چه می خواستند من بگویم و نگفته بودم را با پر رویی تمام از قول من نقل کرده بودند! از همه فاجعه بارتر این عبارات بود که با تیتر بزرگ چاپ شده بود :
دکتر سرگلزایی (روانپزشک) می گوید گریه باعث افزایش نور چشم می گردد! گردانندگان مجله مذکور با زیر پا گذاشتن تمام اصول اخلاق حرفه ای، اخلاق مدنی و حتی اخلاق دینی خودشان، برای رسیدن به هدفشان حیثیت علمی مرا خرج کرده بودند.
۲- در هواپیما نشسته ام. روزنامه را ورق می زنم از جلسه شورای شهر تهران راجع به لایحه هزینه کردن پنج میلیارد تومان برای مراسم اربعین گزارشی چاپ شده است. یکی از اعضای شورای شهر می گوید: "برخی پیمانکاران شهرداری شش ماه است پول خود را دریافت نکرده اند و تزریق یک تا دو میلیارد تومان تأثیر زیادی در زندگی کارگران آن ها دارد."
عضو دیگر شورای شهر گفته است: "پنج میلیارد تومان مبلغ ناچیزی برای مراسم اربعین است."
شاید به نظر بیاید این دو رویداد ربطی به هم ندارند ولی من ارتباط مهمی بین این دو پیدا می کنم: "دین و اخلاق".
برخی صاحب نظران گفته اند هر دین سه بخش دارد:
عقاید دینی، مناسک دینی و اخلاق دینی.
عقاید دینی شامل باورهای هسته ای یک دین است مثلا اعتقاد به یک خدا یا اعتقاد به چند خدایی، باور به بهشت و جهنم یا باور به تناسخ.
مناسک دینی شامل رفتارهای آئینی یک دین است مثل آئین های تیرگان و مهرگان برای زرتشتیان، عید پاک و کریسمس برای مسیحیان و اعیاد فطر و قربان برای مسلمانان و رفتارهای آئینی که در هر کدام از ادیان در این مناسبت ها صورت می گیرند.
اخلاق دینی شامل چهارچوب های درست و غلط و امر و نهی مربوط به آن هاست. مثلأ در بعضی ادیان قربانی کردن حیوانات حرام است و در ادیان دیگر مباح و حتی در مواقعی واجب است، یا در بعضی از ادیان چند همسری ممنوع است در حالی که در ادیان دیگر مجاز است.
یک بحث مهم در فلسفه ی دین این است که کدام یک از این سه وجه، مهم ترین بخش یک دین است. درست است که این وجوه دین با همدیگر در تعامل و تبادل هستند اما اگر در شرایطی قرار باشد دو تا از این وجوه در تقابل با هم قرار بگیرند وظیفه دینی متدینین چیست؟
در دو مثالی که در ابتدای این یادداشت آوردم شما با دینداری مناسک محور مواجه هستید. گزارشگر یا سردبیری که مصاحبه تحریف شده ای از مرا به خورد خوانندگانش داده بود متدینی بود که فضیلت های اخلاقی (صداقت و امانت داری) را فدای ترویج یک آئین (عزاداری و گریستن) کرده بود.
کسی نیز که رأی می دهد پنج میلیارد تومان از حساب شهرداری صرف انجام یک آئین مذهبی (مراسم اربعین) شود در حالی که اداء دین (پرداخت بدهی) معطل مانده، متدینی است که مناسک دینی را مقدم بر اخلاق دینی دانسته است.
حدیثی از امام ششم شیعیان (امام جعفر صادق) نقل شده است که به نفع اولویت اخلاق بر مناسک است:
"لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شئ اعتاده فلو ترکه استوحشه لذلک و لکن انظرو الی صدق حدیثه و اداء امانته"
(اصول کافی-کتاب الایمان و الکفر)
ترجمه:
[برای شناخت درستکاری کسی] به رکوع و سجود طولانی او نگاه نکنید زیرا چه بسا این رکوع و سجده طولانی، چیزی است که شخص به آن اعتیاد پیدا کرده. در این صورت اگر آن را ترک نماید [به دلیل ترک عادت] وحشت زده [و پریشان حال] گردد. [برای شناخت نیکی و درستکاری] به راستگویی و رعایت حقوق دیگران و ادای امانتش نگاه کنید [و آن را ملاک و معیار قرار دهید.]
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#دین_واخلاق-قسمت دوم
حتمأ متدینینی هم که مناسک دینی را مقدم بر اخلاق دینی می دانند متکی بر احادیث دیگری هستند بنابراین من این حدیث را از این بابت ذکر نکردم که بخواهم از گزاره های درون دینی به نفع اولویت اخلاق دینی بر مناسک دینی بهره ببرم بلکه ذکر این حدیث برای شفاف کردن این بود که از این دین می توان قرائت "اخلاق محور" نیز داشت ، چنان که از پیامبر اسلام هم نقل شده است که:
"انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" (مکارم الاخلاق)
"براستی که من برای کامل کردن فضیلت های اخلاقی مبعوث شده ام"
من به این "دلایل برون دینی" ، دین اخلاق محور را بهتر از دین مناسک محور می دانم:
۱- پذیرش و انجام مناسک دینی مبتنی بر پذیرش عقاید دینی است، در حالی که پذیرش اغلب فضیلت های اخلاق دینی همچون صداقت - امانتداری - خوشرویی و انصاف بر مبنای یک عقلانیت دورنگر (تفکر استراتژیک) نیز ممکن است و تردید های فلسفی در باب عقاید دینی منجر به تعلیق آن ها نمی شود، همان طور که از امام علی نقل شده است که:
"لوکنا لانرجوا جنه و لا نخشی نارا و لاثوابا و لا عقابا لکان ینبغی لنا ان نطلب مکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح"
(مستدرک الوسایل -ج11)
"اگر هم به بهشت امید و از دوزخ هراس نداشتیم و پاداش و کیفری در میان نبود باز هم طلب مکارم اخلاق را برمی گزیدم زیرا که تحصیل مکارم اخلاق راه پیروزی است"
۲- عقاید و مناسک دینی وجه اختلاف ادیان است در حالی که اخلاق دینی وجه توافق ادیان است. گرچه من از نگاه فرهنگی و روانشناسی، تنوع و تکثر (به قول ژان پیاژه
Diversity and Richness)
را برای تکامل فرهنگ بشری ضرورت می دانم اما تکیه زیاد و محور قرار دادن عقاید و مناسک دینی مانع صلح و هم کوشی جهانی است در حالی که دین اخلاق محور به صلح و هم کوشی جهانی و گفتگو و تعامل بین ادیان کمک می کند.
به باور من "نقد دین" اصولأ باید از منظر برون دینی صورت پذیرد در غیر این صورت ما با "نقدی جدی" مواجه نخواهیم بود بلکه با "شبه نقد" مواجه خواهیم بود. بنابراین، من دین اخلاق محور را عقلانی تر و مفیدتر از دین مناسک محور می دانم.
پی نوشت:
گزارش گفتگوهای شورای شهر تهران راجع به هزینه کردن برای مراسم اربعین را از صفحه 26 روزنامه همشهری دوشنبه 25 آبان ماه خوانده ام.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#دین_واخلاق-قسمت دوم
حتمأ متدینینی هم که مناسک دینی را مقدم بر اخلاق دینی می دانند متکی بر احادیث دیگری هستند بنابراین من این حدیث را از این بابت ذکر نکردم که بخواهم از گزاره های درون دینی به نفع اولویت اخلاق دینی بر مناسک دینی بهره ببرم بلکه ذکر این حدیث برای شفاف کردن این بود که از این دین می توان قرائت "اخلاق محور" نیز داشت ، چنان که از پیامبر اسلام هم نقل شده است که:
"انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" (مکارم الاخلاق)
"براستی که من برای کامل کردن فضیلت های اخلاقی مبعوث شده ام"
من به این "دلایل برون دینی" ، دین اخلاق محور را بهتر از دین مناسک محور می دانم:
۱- پذیرش و انجام مناسک دینی مبتنی بر پذیرش عقاید دینی است، در حالی که پذیرش اغلب فضیلت های اخلاق دینی همچون صداقت - امانتداری - خوشرویی و انصاف بر مبنای یک عقلانیت دورنگر (تفکر استراتژیک) نیز ممکن است و تردید های فلسفی در باب عقاید دینی منجر به تعلیق آن ها نمی شود، همان طور که از امام علی نقل شده است که:
"لوکنا لانرجوا جنه و لا نخشی نارا و لاثوابا و لا عقابا لکان ینبغی لنا ان نطلب مکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح"
(مستدرک الوسایل -ج11)
"اگر هم به بهشت امید و از دوزخ هراس نداشتیم و پاداش و کیفری در میان نبود باز هم طلب مکارم اخلاق را برمی گزیدم زیرا که تحصیل مکارم اخلاق راه پیروزی است"
۲- عقاید و مناسک دینی وجه اختلاف ادیان است در حالی که اخلاق دینی وجه توافق ادیان است. گرچه من از نگاه فرهنگی و روانشناسی، تنوع و تکثر (به قول ژان پیاژه
Diversity and Richness)
را برای تکامل فرهنگ بشری ضرورت می دانم اما تکیه زیاد و محور قرار دادن عقاید و مناسک دینی مانع صلح و هم کوشی جهانی است در حالی که دین اخلاق محور به صلح و هم کوشی جهانی و گفتگو و تعامل بین ادیان کمک می کند.
به باور من "نقد دین" اصولأ باید از منظر برون دینی صورت پذیرد در غیر این صورت ما با "نقدی جدی" مواجه نخواهیم بود بلکه با "شبه نقد" مواجه خواهیم بود. بنابراین، من دین اخلاق محور را عقلانی تر و مفیدتر از دین مناسک محور می دانم.
پی نوشت:
گزارش گفتگوهای شورای شهر تهران راجع به هزینه کردن برای مراسم اربعین را از صفحه 26 روزنامه همشهری دوشنبه 25 آبان ماه خوانده ام.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
Forwarded from Cafe sz
نشسته بودم توی مطب دکتر و منتظر بودم که در اتاق دکتر باز شد. یه دختر بچهی چهار یا پنج ساله بیرون اومد که شیمی درمانی موها و ابروهاش رو ازش گرفته بود. دکتر از توی اتاقش صداش زد و باهاش یه شوخیای کرد که من نفهمیدم و دختر بی رمق ترین خندهی دنیا رو لبش اومد! تا به امروز صحنهی به این دردناکی ندیده بودم! از مطب دکتر بیرون اومدم و رفتم آزمایشگاه. تا نتیجهی آزمایشم آماده میشد یکی دو ساعت وقت خالی داشتم و تصمیم گرفتم برم به یه کافه و کتاب بخونم. کتاب رو باز کردم که چند تا خانم با تیپهای خیلی امروزی و شیک روی میز کنارم نشستن. از لحظهای که شروع به صحبت کردن، راجع به اجاق کور دوستشون حرف زدن تا لحظهای که من از کافه بیرون اومدم! میگفتن:«فکر میکنه نمیفهمن مردم! میگه بچه نمیخوام! مگه میشه!» به دختر بچهی توی مطب فکر میکردم و مادرش. ممکنه این همه درد رو فقط بهخاطر حرف مردم به خودش تحمیل کرده باشه؟!فقط برای اینکه نگن اجاقش کوره یا فقط چون بقیه بچه دار میشن؟! شب رفتم داروخونهی دور میدون ولیعصر که داروهام رو بگیرم. پدری شیر خشک میخواست و داروخونه میگفت:«یه دونه بیشتر نمیدیم!از اسلامشهر میان اینجا دنبال شیر خشک و یکی بیشتر نمیدیم! نیست!» با خودم فکر میکنم به هزاران بچهای که هر روز متولد میشن! سرطان میگیرن! شیر خشک ندارن! نقص عضو میشن! افسرده میشن! بزهکار میشن! میشکنن! میمیرن! به همهی بچههای سومالی و بنگلادش و سوریه و ایران! به رهبران مذهبی و سیاسیای که تبلیغ بچهدار شدن میکنن و شیر خشک و پوشک این بچههارو هم نمیتونن تأمین کنن! به دافهایی که از اجاق کور میترسن! با خودم فکر میکنم که چقدر دوست اون دخترهای توی کافه عاقله!
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد!
در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود "حرام" کرده ام.
موضوع برنامه اش "خطرات کاهش جمعیت" است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند. خطر اول "کمبود نیروی کار" است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر "کمبود نیروی کار" هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی "تک فرزندی" است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که "ژان بودریلار" فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید: ابر واقعیت.
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که "رسانه" بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن #پوپولیسم یا "عوام فریبی" می گوییم: "برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی"!
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت:
مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت : #روان_پریشی_جمعی" را نیز در سایت و کانال ملاحظه بفرمایید.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد!
در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود "حرام" کرده ام.
موضوع برنامه اش "خطرات کاهش جمعیت" است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند. خطر اول "کمبود نیروی کار" است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر "کمبود نیروی کار" هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی "تک فرزندی" است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که "ژان بودریلار" فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید: ابر واقعیت.
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که "رسانه" بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن #پوپولیسم یا "عوام فریبی" می گوییم: "برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی"!
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت:
مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت : #روان_پریشی_جمعی" را نیز در سایت و کانال ملاحظه بفرمایید.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#شعر
#واژه_ها
شعرهایم را به دیوانه خانه بردند،
مأموران
به درد این فاحشه خانه ی محترم نمی خورد،
قناعت واژه هایم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#واژه_ها
شعرهایم را به دیوانه خانه بردند،
مأموران
به درد این فاحشه خانه ی محترم نمی خورد،
قناعت واژه هایم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#شعر
#بهترین_شعر
بهترین شعر،
شعری است که سقط می شود
تا به ابتذال واژه ها
تن درندهد
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#بهترین_شعر
بهترین شعر،
شعری است که سقط می شود
تا به ابتذال واژه ها
تن درندهد
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#شعر
#آواز_نخوان!
نان، کتاب، جویبار
و شعری که وصف مهتاب و آسمان است
اکنون جهان جای امنی است
اگر آواز، قفس را سرنوشت قناری نکند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#آواز_نخوان!
نان، کتاب، جویبار
و شعری که وصف مهتاب و آسمان است
اکنون جهان جای امنی است
اگر آواز، قفس را سرنوشت قناری نکند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei