دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.79K photos
97 videos
158 files
3.27K links
Download Telegram
ادامه #پرسش_و_پاسخ

اراده آزاد در گزیستانسیالیسم به این معنا نیست که من و شما به عنوان فرد انسانی آزادی مطلق داریم و جبرهای تاریخی، فرهنگی، زبانی و ژنی دست و پای ما را نبسته اند. برداشت اشتباه از اگزیستانسیالیسم باعث می‌شود در روان‌شناسی شبه علمی عوامانه (پوپولیست) خیلی ساده‌انگارانه هر وقت که می‌خواهند شعار دهند که مثلا تو می‌توانی، بگویند اراده ی آزاد اگزیستانسیالیسم. من فکر می‌کنم این یک جنبۀ خیلی مهمی است که باید به آن توجه داشته باشیم که اگزیستانسیالیسم راجع به انسان صحبت می‌کند.

T.me/drsargolzaei
"دوره آموزشی سوگ و فقدان و
راهکارهای گذر از داغدیدگی"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
۱۴ شهریور
ساعت: ۱۷ تا ۲۰
ثبت نام: ۰۹۳۵۶۱۱۶۸۵۸

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب : #هانی_کوتوله_و_آقا_غوله

نویسنده : #میرا_لوبه

مترجم : مینا حسینی

نشر : دفتر نشر فرهنگ اسلامی- پیش از انقلاب 

کتاب نایاب است، پی.دی.اف کتاب در کانال گذاشته می شود.


قصه ها و افسانه ها یکی ازابزارهای  ضروری برای شناخت فرهنگ یک جامعه  و نقاط ضعف و قوت آن محسوب می شوند . داستان های عامیانه و قصه های کلاسیک معمولا ریشه در زندگی توده ها دارند و با مطالعه آن ها می توان   شاهراهی برای یافتن معضلات فرهنگی و اجتماعی  پیدا کرد و به ابزاری ارزشمند برای شناخت شخصیت و افکار مردمان در فرهنگ ها و ملیت های مختلف دست یافت .

میرا لوبه (1995-1913)  نویسنده کتاب " هانی کوتوله و آقا غوله " داستان نویس  مشهور و تاثیر گذار کودک و نوجوان در قرن بیستم است . وی که عمده داستان هایش سبکی کلاسیک و خطی دارند  ، به دلیل  رویکرد انسان گرایانه و همدلانه اش در قصه نویسی  و تلاش های مستمری که در راستای پیشرفت و  گسترش حوزه ادبیات کودک و نوجوان  در پنجاه سال نخست  جمهوری دوم اتریش بنا نهاد ، با لقب مادر والا مقام مشهور است  و در حال حاضر نیز میان اتریشی ها از نام  او به عنوان الگو و رهبر فرهنگی یاد می شود .

آنچه که آثار این نویسنده یهودی تبار را از بسیاری از داستان های حوزه کودک متمایز می سازد ، عینیت گرایی نویسنده در داستان های کودکانه  و به سرانجام رساندن تلاش های ملموس و قابل درک شخصیت های داستان برای حل مساله و مشکلات زندگی است .

در داستان اسطوره محور " هانی کوتوله و آقا غوله " نویسنده علاوه بر این که مولفه های ساده اما از یاد رفته زندگی  انسان عصر صنعتی را در آرمان شهر کوتوله ها باز آفرینی می کند ،  از شخصیت های کودک قصه اش نیز قهرمان می سازد  .

کودکان در داستان میرا لوبه  به سلاح تدبیر و ابزارهای حل مساله مجهز می شوند و در حالی که بزرگترها تمام تلاش خود را انجام دادند تا بچه ها از وضعیت  نامطلوب موجود پریشان خاطر نشوند ، قهرمانان کوچک بر خلاف پدر و مادرهای شان که مطیعانه به فربه شدن  آقا غوله کمک می کردند از طمعکاری و حرص ورزی او به عنوان پادزهر استفاده کرده و  دیو قصه را نابود ساختند .

در قصه های عامیانه دیوها و غول ها به صورت نمادین برای توصیف تیره بختی ها و پدیده های تلخ و شومی مانند قحطی و استبداد و بی عدالتی و فقر به کار می روند . در این داستان ها غول ها از دسترنج عوام برای تغذیه شدن و فربه گشتن استفاده می کنند اما در نهایت  به راحتی فریب قهرمان را می خورند و مغلوب می شوند که عمدتا این اتفاق در پی اعجاز و قدرت افسانه ای قهرمان یا حماقت و جهالت دیو رخ می دهد . اما در قصه لوبه تدبیر و تلاش  کوتوله های کوچک جای معجزه را می گیرد و همدلی و خرد  دسته جمعی ، عاقبت قصه را خوش تمام می کند .

در بیوگرافی لوبه آمده است  ،او پس از اتمام دوره دبیرستان برای  ادامه تحصیل در رشته تاریخ هنر و زبان آلمانی اقدام کرد اما به دلیل قوانین یهود ستیزی مجبور شد زبان عبری بخواند . پس از اتمام تحصیلات به فلسطین مهاجرت  و در سال 1940 با کارگردانی به نام فردریک لوبه ازدواج کرد . در سال 1948 نخستین کتاب او منتشر شد که به ماجرای سفر  یازده کودک به  ترانیا می پردازد  . جایی که می توان صلح و دوستی را در آن جستجو کرد  . لوبه بیش از یکصد اثر در حوزه کودک منتشر کرده است که عمده آن ها پس از بازگشت او به وین و برلین شرقی به چاپ رسیده است . این نویسنده در سال 1958 موفق به دریافت جایزه "کتاب های کودکان اتریش "  شد که از دلایل گزینش او می توان به  بازتولید و گسترش مفاهیم  و ارزش هایی مانند سخاوت ، سخت کوشی ،  مبارزه با بی عدالتی ، بردباری ، صلح ، همدلی  ، فداکاری جمعی و آگاهی بخشی اجتماعی اشاره کرد .

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/Screenshot_20180905-141519_Drive.jpg
ادامه #معرفی_کتاب

برخلاف بن مایه های بسیاری از افسانه های کهن ، در پایان قصه " هانی کوتوله و آقا غوله "  قهرمان یکه و تنها به جنگ نمی رود  ، مردم به انتظار نمی نشینند و معجزه ای هم اتفاق نمی افتد . این بار قهرمان در سخت کوشی و تدبیر در گروهی از شخصیت های کودک داستان فارغ از جنسیت و نژاد و برتری های اجتماعی  و کمک جمعی بزرگ ترها به تصویر کشیده می شود . با دقت در مضامین و بن مایه های مشترک داستان ها ، این سوال را می توان مطرح کرد که :" آیا می شود میان  بازبینی و دقت در انتخاب قصه هایی که نسل به نسل روایت می شوند و دست به دست می چرخند ، با  کلان روایت هایی که جریان تاریخی یک ملّت را تشکیل می دهند ارتباطی پیدا کرد و آیا می توان به کمک روایت های نو ،  نسخه ای برای بیماری های فرهنگی یک ملت پیچید ؟

"پدربزرگ هانی از تمام کوتوله های عاقل ، عاقل تر بود ، او یک ساعت آبی ساخته بود که قطره ها را می شمرد ، قطره های شبنم و قطره های اشک را . هر بچه کوتوله ای که در سال بیشتر از صد تا قطره اشک می ریخت ، پدر و مادرش اخطاریه می گرفتند ..... "

#مریم_بهریان
کارشناس ارشد روان شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/Screenshot_20180905-141519_Drive.jpg
"کارگاه تحلیل رفتار متقابل"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
محل برگزاری: ساری
۱۵ و ۱۶ شهریور
ثبت نام: ۰۹۳۵۶۱۱۶۸۵۸

@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#سیاست_و_مرجعیت

در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، به سبب مخالفت آیت الله روح‌الله خمینی با اصول شش‌گانه انقلاب سفید، رژیم شاه وی را دستگیر و به تهران برد و زندانی کرد. طبق قانون اساسی مشروطه مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند و آیت الله خمینی به عنوان مرجع تقلید معروف نبود. برای نجات آیت الله خمینی  و نیز آزادسازی آقایان قمّی و محلاّتی از زندان، آیت‌الله شریعتمداری به تهران رفت و  آیت الله خمینی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد. 

آیت الله  سید محمد کاظم شریعتمداری در این زمینه گفته بود:

«ما همان موقع به تهران آمدیم و در شاه عبدالعظیم تمام علمای شهرستان‌ها را جمع کردیم و از مرحوم آیت‌اللّه میلانی که در مشهد تشریف داشتند خواهش کردیم که به آنجا بیایند و چون در آن موقع راجع به آیت‌الله خمینی نظر محاکمه و شدّت عمل داشتند و حتّی روزنامه‌های آن موقع صحبت از اعدام می‌کردند، از آن نظر لازم دیدیم که پیشگیری بشود. حضور ما در تهران یکی دو ماه طول کشید و تا حدودی آن خیال باطل از بین رفت و یک اعلامیّه یازده مادّه‌ای صادر کردیم و تمام ادّعاهای دولت را رد کردیم.»

آیت الله حسینعلی منتظری در این باره خاطره‌ای را نقل می‌کند و می‌گوید:

«من متن تلگرافی را (که تهیّه کرده بودم) خواندم که از آقای خمینی به عنوان آیت‌الله و مرجع عالیقدر تقلید نام برده بودم، یکی از آقایان گفت: ایشان که مرجع تقلید نیست، چه کسی از ایشان تقلید می‌کند؟! ، گفتم من از ایشان تقلید می‌کنم ، پس ایشان مرجع تقلید است! »

پس از انقلاب بین آیت الله خمینی و آیت الله شریعتمداری اختلافاتی به وجود آمد. پس از آن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ شیعه آیت الله شریعتمداری را از مرجعیّت خلع کردند. سپس آیت‌الله شریعتمداری محصور شد و تا پایان عمر در حصر خانگی ماند.

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/1024px-Ruhollah_and_Ahmad_Khomeini_visiting_Mohammad_Kazem_Shariatmadari_2.jpg
#شعر
#زخمی

زخم ها را می کنم تا فراموش نکنم
جنگی را که من سربازش بودم و تو شطرنج باز!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#همزاد!

مرگ سال هاست در تنم زندگی می کند
صبح ها مرا از خواب بیدار می کند
با هم چای می نوشیم
یک تی بگ برای هر دوی ما کافی است
و یک خرما
من می جوم، او فرومی دهد

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#دایره

زخم های روح التیام نمی یابند
و تو دیگر به انسان ایمان نخواهی آورد
این چنین است که هر قربانی روزی جلاد خواهد شد

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#تنهایی_ات_را_بپذیر

مصاحبه ی دکتر فاطمه علمدار (جامعه شناس) از از مجلّه ی ادبی «الف-یا» با دکتر محمّدرضا سرگلزایی (روانپزشک) درباره ی کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن:

قسمت شانزدهم

فاطمه علمدار: اگر ما از عشق رمانتیک رد شویم یعنی فکر کنیم که به‌جای فرهنگ‌سازی برای عشق رمانتیک، فرهنگ‌سازی برای عشق عقلانی کنیم، همۀ ما آدم‌ها در بچگی‌مان یک‌سری زخم‌هایی خورده‌ایم، با آن زخم‌ها بزرگ شدیم. با آن زخم‌ها هم عاشق می‌شویم و دنبال کسی می‌گردیم که مرهم آن زخم‌ها باشد؛ درحالی‌که او هم در ما دنبال مرهم می‌گردد. حال اگر ما به‌جای اینکه دنبال مرهم از یک آدم زخم‌خورده بگردیم، به عشق به چشم یک درمان نگاه کنیم؛ یک درمان عقلانی. پیش پزشک برویم برای ما این آدم را تجویز کند و ما با او ازدواج کنیم و زخم هایی که از بچگی خوردیم را بتوانیم کنار هم ترمیم کنیم. در چنین نگاهی -به قول شما عشق مدنی- خیانت هم معنایی پیدا نمی‌کند؛ چون هیچ هالۀ قدسی وجود ندارد. من زخم‌هایی دارم، با آن زخم‌ها با این آدم ازدواج کردم و حالا یکی از مراحل درمان این است که با یکی دیگر باشم و با یک نفر دیگر صحبت کنم. این‌گونه می‌شود که نیاز جنسی با یکی رفع شود، نیاز صحبت کردن با یکی دیگر، نیاز مالی با دیگری، چنین حالتی اتفاق می‌افتد.

دکتر سرگلزایی: عرض کنم خدمتتان که دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه شما گفتید به عشق به‌عنوان یک درمان نگاه کنیم؛ نه اصلاً ، در این‌جا به عشق به‌عنوان یک درمان نگاه نمی‌کنیم. به عشق به‌عنوان یک علامت نگاه می‌کنیم. به کسی که عاشق شده می‌گوییم تو الآن احساس می‌کنی یک نفر برایت اندازۀ تمام دنیا بزرگ شده و دنیا آن‌قدر کوچک شده قدر یک نفر. همه هستند ولی او نیست، دلت تنگ است. او هست ولی هیچ‌کس نیست، تو دلت باز است. این یک علامت است که تو هنوز از آن نیاز به آغوش مادر و از آن ضربه اولیه بیرون نیامده‌ای. حالا درمانت این نیست که من برای تو یک انسان مناسب پیدا کنم؛ نه اصلاً ؛ این یک داستان دیگر است، رابطۀ مدنی یک داستان دیگر است. رابطۀ مدنی تراپی نیست، نتیجه ی تراپی است؛ امّا این‌جا یک فرد به تراپی نیاز دارد؛ یعنی قرار است که مثلا آن عشق رمانتیکی که تجربه می‌کند را به فضای هنر بیاورد. با کمک رویکرد هنردرمانی (آرت‌تراپی) این تجربه و احساس خود را تصویر کند ، مجسمه‌اش را بسازد ، به آن نگاه کند و ببیند که این تصویر، این تندیس ، چه تداعی‌هایی برایش ایجاد می‌کنند، خاطراتش را مرور کند، در آرت‌تراپی از نقاشی استفاده می‌کنیم، در روان‌کاوی از تداعی آزاد استفاده می‌کنیم، فقط قرار است فرد آن‌قدر به آن نگاه کند که بشود ناظری که به «تجربۀ من» نگاه می‌کند و وقتی ناظر به تجربۀ من نگاه می‌کند آن ناظر دیگر آن تجربه‌کننده نیست؛ بلکه ناظر یک تجربۀ جدیدی دارد که تجربۀ نظارت بر آن تجربۀ قبلی است. این می‌شود تراپی آن ماجرا. پیشگیری از این عشق رومانتیک هم می‌شود آموزش و فرهنگ‌سازی؛ حالا وقتی این فرد آگاه و بالغ بخواهد وارد رابطه شود، آن رابطه می‌شود رابطه مدنی. دیگر عشق رومانتیک به معنای اینکه تو زنی هستی که با همۀ زن‌های دنیا متفاوتی و تو مردی هستی که با همۀ مردهای جهان متفاوتی، گفتمان یک رابطه ی مدنی نیست. برنارد شاو می‌گوید: عشق توهمی است که فکر می‌کنی یک زن با همۀ زن‌های دنیا تفاوت دارد. حالا همین دربارۀ مرد هم صدق می‌کند. خب این دیگر تمام می‌شود. وقتی انسان‌ها به این به‌عنوان یک علامت نگاه می‌کنند فرهنگ‌سازی می‌شود که هر وقت عاشق شدی دکتر برو، برو تراپیست. ببین چه خاطرۀ ازلی را جستجو می‌کنی؟ چه بند نافی را داری جستجو می‌کنی؟ چه بهشت گمشده‌ای است که جستجو می‌کنی؟ اما وقتی تعریف رابطه به این نقطه می‌رسد که شخص یک‌سری نیازها دارد، نیاز به همکوشی و همزیستی دارد، چه برای ادارۀ خانه، چه برای فرزندآوری، چه برای سکس یا هر چیز دیگر، آن وقت این قرارداد مدنی بین آدم‌ها اتفاق می‌افتد. حالا این قرارداد مدنی مثل هر قرارداد مدنی دیگر محترم است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
"دوره تئوری تیپ شناسی یونگی"

کهن الگو و اسطوره در روانکاوی

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

۲۲ و ۲۳ شهریور
۱۰ ساعت
ثبت نام: ۲۲۲۲۵۲۸۱ و ۰۹۲۰۵۲۱۲۳۷۰

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#اسطوره_و_مذهب

پرسش:

سلام آقای دکتر

یه مطلب جدید پیدا کردم. خیلی از اصول اخلاقی مذهبی را می شود به یکی از تفکرات راز آلود انسان اولیه برگرداند و ترجمه کرد. مثلا این گزاره که « احترام به پدر و مادر روزی را زیاد می کند» یا « بدخلق بودن باعث تنگی معیشت می شود»، می تواند ترجمان تفکر راز آلود باشد. آنها از صاعقه می ترسیدند. صاعقه را نماد خشم زئوس در نظر گرفتند.

حالا بسته به این که باور ایمانی کجای زندگی ما باشد، برداشت متفاوتی خواهیم داشت. از یک طرف می شود گفت تفکر اسطوره ای پیش متن تفکر دینی است و اگر آن نبود، این هم قابل درک نبود. ادیان جایگشت های اسطوره ها هستند.

از یک طرف می شود زیر آب دین و اسطوره را یکجا زد و گفت اینها نگاه پیشا علمی است و سیر تکاملی تفکر را نشان می دهد.

اما سوال: ما به اسطوره و دین بیشتر نیاز داریم در شرایط حاضر یا به تفکر انتقادی و نگاه علمی یا ترکیبی از هر دو؟

یه مطلب دیگه هم به ذهنم رسید. در اسطوره ی گیل گمش، انکیدو یه فردی بود که وحشی بود و سبعیت داشت. برای این که رام بشود و انسانهای دیگر از دستش در امان باشند، یکی از دخترانی که خودش را وقف معبد کرده بود داوطلب می شود که با انکیدو وارد رابطه بشود تا او را با خلق و خوی انسانی آشنا کند. جواب هم می دهد این فرایند. 

یعنی در آن زمان فاحشه ها زیر نظر معبد بودند و کاملا رفتارشون آیینی بوده. 

مطلب آخر این که تفکر راز آلود فقط مربوط به تاثیر افکار بر دنیای بیرون نمی شود. بلکه تأثیر رفتاری خاص بر کل طبیعت را هم در بر می گیرد. مثل تأثیر رفتار جنسی انسان آن عصر بر تنظیم رفتار طبیعت و باروری گیاهان و جانورانی که آنها ازش تغذیه می کردند. 

ممنون که ایمیل هامو می خونید. روزتون به خیر


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

بله، راجع به ریشه های اسطوره و دین با شما موافقم و میرچا ایلیاده هم در مجموعه کتاب های مُفصّل خود از جمله «رؤیا، راز، اسطوره» همین را توضیح می دهد. همچنین فریزر در کتاب «شاخهٔ زرّین» ، فروید در کتاب «موسی و یکتاپرستی» ، لویی برول در کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب افتاده» و اریک فروم در کتاب «زبان از یاد رفته».

دربارهٔ پرسش تان، اگر به دترمینیزم تاریخی باور داشته باشیم مسیر رشد بشر، حرکت از مرحلهٔ پیش مدرن (جادو/اسطوره/مذهب) به مرحلهٔ مدرن (علم/تکنولوژی) و سپس پسامدرن (هنر) است. جامعهٔ ما که در مرحلهٔ پیش مدرن است برای حرکت به سمت مدرنیته نیاز به تفکّر نقّاد و فلسفهٔ تحلیلی دارد. در این زمینه در کتاب «حرف هایی برای امروزی ها» (انتشارات بهار سبز) و مقالات «همبستگی اجتماعی» ، «عبور از نوستالژی» و «ساختار جامعهٔ تکامل یافته» (که همه را می توانید در سایتdrsargolzaei.com سِرچ نمایید) توضیح داده ام. 

تندرست و پیروز باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#عشق_و_تکرار

پرسش:

با سلام و ارادت

استاد، راه حل تغییر سناریوی زندگی آدم هایی که مدام عاشق می شوند و همیشه هم طرد می شوند چه چیزی است؟

اگر معنایی برای بودن پیدا کنند یا چیز با ارزشی کشف کنند و بتوانند به تنهایی از زندگی لذت ببرند مشکلات شان حل می شود؟

به نظرم اکثراً آدم هایی هستند که خودشان را دست کم می گیرند. در کودکی یا نوجوانی محرومیت عاطفی داشته اند و دقیقا جذب آدم هایی می شوند که کوچکترین علاقه ای به آنها ندارد تا دوباره ناکامی های گذشته شان را بازسازی کنند. 

تحلیلم درست است؟

ممنون


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

رولو می در کتاب «عشق و اراده» ، اروین یالوم در کتاب «دژخیم عشق» و آلن دو باتن در کتاب «سیر عشق» به پرسش تان پاسخ داده اند. 

بنده هم در در کتاب «ماجراهای عاشقانه» (انتشارات بهار سبز) و در تحلیل فیلم سینمایی «درخشش ابدی یک ذهن پاک» (که در تاریخ دوّم اکتبر 2016 در کانال تلگرام گذاشته ایم) به این پرسش پرداخته ام. 

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
#برنامه_تدریس

"برنامه تدریس دکتر‌ سرگلزایی در‌ مهر ۱۳۹۷"


1- دوره روان شناسی تحلیلی یونگ

پنج شنبه و جمعه: 5-6-12-13-19-20 مهر


2- گروه درمانی بر مبنای قصه گویی خلاق

هر یکشنبه از 18 تا 20:30

تهران- موسسه آفتاب مهر- تلفن 88109349


3- دوره تربیت روان درمانگر

هر دوشنبه- انجمن هیپنوتیزم بالینی


4- دوره بازخوانی روانپزشکی کاپلان/سادوک (شروع از علوم اعصاب)

سه شنبه ها از 15 تا 19- انجمن هیپنوتیزم بالینی


5- گروه درمانی بر مبنای سایکودرام

دوشنبه ها و سه شنبه ها از 19 تا 21

تهران- شیخ بهائی شمالی- انجمن هیپنوتیزم


6- دوره تحلیل رفتار متقابل

پنج شنبه و جمعه: 26 و 27 مهرماه

تهران- تلفن 22115179

@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
۶ جلسه،۴ساعتی(۲۴ ساعت)
پنجشنبه ها و جمعه ها
۵ و ۶ -۱۲ و ۱۳- ۱۹ و ۲۰ مهر ساعت ۹صبح تا ۱۳
ثبت نام : ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#پرسش_و_پاسخ
#تفاوت_شخصیت

پرسش:

سلام اقای دکتر خسته نباشید. من درگیر یک رابطه عاشقانه شدم وطرف مقابل من چه نوع ریتم کلامش و چه درگیرهای فکریش تقریبا با من متفاوت است. من درگیر مسائل تئوریک و گره خوردن اون به مسائل روزمره ام ولی اون خیلی روتین درگیر مسائل روزمره است ولی بنا به کلامش احساس میکنم پروسه ی خودکاوی داشته . بودن با اون احساس میکنم ریتم زندگیم و درگیریم با مسائل تقریبا هشتاد درصد عوض شده ولی نمیدونم چرا احساس نگرانی میکنم.
 هیچوقت تصور نمیکردم یک انسان میتونه آنقدر راحت با مسائل برخورد کنه.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

از دیدگاه تیپ شناسی شخصیتی «کاترین کوک بریگز» و «ایزابل بریگز مایر» که MBTI نامیده می شود افرادی که «حسّی-پذیرنده» باشند با روزمرّه های زندگی ارتباط می گیرند در حالی که افرادی که «شمّی-حُکمی» باشند به دنبال معنای پدیده ها هستند. تفاوت شما و دوست تان ناشی از تفاوت در تیپ شخصیتی است. به طور مختصر در یک فصل کتاب «یونگ شناسی کاربردی» رابین رابرتسون (ترجمه ساره سرگلزایی- بنیاد فرهنگ زندگی) دربارهٔ این نوع طبقه بندی شخصیت توضیح داده شده است. کتاب زیر نیز توضیح جامع این طبقه بندی شخصیت است: 

GIFTS DIFFERING

Understanding Personality Type

 BY ISABEL BRIGGS MYERS & PETER B. MYERS (DAVEIS-BLACK PUBLIHING)

T.me/drsargolzaei
#مصاحبه
#اتحادیه_خودشیفتگان

خودشیفتگی جمعی ما در گفتگو با دکتر محمدرضا سرگلزایی

"اتحادیه خودشیفتگان"

قسمت اول

محسن آزموده ؛ هفته نامه کرگدن- 13 مرداد 1397

درآمد: خودشیفتگی را یکی از چارچوب‌های اصلی شخصیتی و رفتاری انسان متجدد از نیمه‌های قرن بیستم به این سو دانسته‌اند و برای ظهور و بروز پر رنگ آن علل و عوامل متنوع اجتماعی و فرهنگی و فلسفی ارائه کرده‌اند. یک نمود بارز و آشکار آن که از رهگذر امکانات فضای جدید پدیدار شده است، پرگویی و نمایش‌گری بی‌حد و حصر آدم‌ها درباره خودشان است. به دیگر سخن، شبکه‌های اجتماعی جدید، این فرصت را برای همگان پدید آورده‌اند که مدام از خودشان بگویند، از خودشان عکس بگیرند و لاینقطع احساسات و عواطف و خواسته‌ها و باورهایشان در مورد درونی‌ترین و خصوصی‌ترین وجوه وجودشان برای دیگران عرضه کنند. محمدرضا سرگلزایی البته از منظر روان‌شناسانه به تحلیل و بررسی این پدیده می‌پردازد. او خودشیفتگی را در چارچوب روان‌شناسی دانشگاهی، نمونه‌ای بارز از اختلالات شخصیتی معرفی می‌کند که هم به شکل فردی آشکار می‌شود و هم گریبانگیر جوامع انسانی می‌شود. دکتر سرگلزایی همچنین با برشمردن انواع و اقسام خودشیفتگی، صورت جمعی و در عین حال مضمر آن را خطرناک‌تر می‌داند و معتقد است، خودشیفتگی در شکل اجتماعی و فرهنگی، بارها نگران‌کننده‌تر است از نارسیسیسمی که به شکل «پست» گذاشتن در شبکه‌های اجتماعی از قبیل اینستاگرامی و ... جلوه‌گر می‌شود. او در گفت‌وگوی حاضر او با ذکر نمونه‌هایی جالب، واسازی گفتمان فرهنگ خودشیفته و آشکار کردن ریشه‌های آن را که با رویکرد انتقادی و گفت‌وگوی سقراط‌وار امکان‌پذیر است، توصیف می‌کند. بیان این روانپزشک در توصیف خودشیفتگی ایرانیان صریح و سرراست و بی تعارف و مجامله است. محمدرضا سرگلزایی(متولد 1349، زابل)، عضو هیات علمی انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران، سالها به تدریس و تحقیق و درمان در حوزه روان پزشکی و روان کاوی مشغول است و مقالات و کتاب های فراوانی در این زمینه پدید آورده است:

- در ابتدا بفرمایید آیا در روان شناسی و روان شناسی اجتماعی مفهوم «خودشیفتگی» یک اصطلاح شناخته شده و علمی است و به چه معناست؟

بله، در روان شناسی اصطلاح (term) اختلال شخصیت خودشیفته در طبقه بندی انجمن روان پزشکی آمریکا که DSM خوانده می شود و مخفف Diagnostic and Statistical Manual است، یعنی «راهنمای تشخیصی آماری»، «خودشیفتگی» سالهاست که وجود دارد و امر جدیدی نیست. بنابراین خودشیفتگی یکی از اختلالات شخصیت است. اختلالات شخصیت یعنی ویژگی هایی در شخصیت فرد که باعث محدودیت خلاقیت و انعطاف او می شود و به نوعی الگویی متصلب و سخت در یک سبک زندگی است که در آن انعطاف وجود ندارد. البته انواع اختلالات شخصیت وجود دارد که یکی از آنها شخصیت خودشیفته است.

- ویژگی های اختلال شخصیت خودشیفته چیست؟

در این اختلال مرکز توجه و دغدغه و اشتغال ذهنی فرد، شکوه و شهرت و قدرت و توانمندی های خودش هست یعنی فرد بیش از هر چیز دغدغه خودش را دارد. البته در همه ما تمایل به صیانت، یکی از تمایلات بنیادی است. اما معمولا تمایل به صیانت نفس زمانی فعال می شود که ما در معرض خطر اعم از خطر فیزیکی یا اجتماعی قرار بگیریم. به عبارت دیگر غریزه صیانت نفس، یک غریزه بنیادی هست، زیرا تا زمانی که ما زنده نباشیم، نمی توانیم علاقه و دغدغه ای نسبت به چیز دیگر یا موضوع دیگر داشته باشیم. بنابراین همه ما وقتی در خطر قرار می گیریم، مهم ترین چیز برایمان صیانت نفس است. اما کسانی که خودشیفته هستند، فقط در شرایط خطر و تهدید دغدغه صیانت نفس نمی یابند، بلکه در هر شرایطی مهم ترین چیز برایشان این است که چقدر مورد توجه هستند و چه میزان محبوب اند و در چه جایگاهی قرار دارند و همیشه در حال مقایسه خودشان با دیگران هستند.

@drsargolzaei
ادامه مصاحبه #اتحادیه_خودشیفتگان (قسمت اول)

معمولا توانمندی ها، استعدادها و دستاوردهای خودشان را به شکل اغراق آمیز می بینند. برای مثال اگر در یک رشته دانشگاهی قبول شود، آن را بهترین رشته می داند یا اگر متولد شهر یا کشور خاصی باشد، آن شهر یا کشور را بهترین می داند، خودش را زیباترین فرد می داند. چنین فردی بر عکس دستاوردهای دیگران را تحقیرآمیز دست کم می گیرد، زیرا در واقع بسیار حسود است و از این که دیگری از او پیشی بگیرد، ناراحت و عصبانی می شود. در نتیجه توانمندی های دیگران را تحقیر می کند و نادیده می گیرد. چنین فردی در برابر هر انتقادی به شدت به هم می ریزد و در مقابل فرد منتقد، موضع خصمانه می گیرد و او را دشمن می پندارد و تلاش می کند که آن فرد را تخریب و تحقیر کند و حتی در صورت امکان از میان بردارد. فرد خودشیفته تنها کسانی را می تواند در اطراف خود تحمل کند که در حال تمجید دائمی او باشند و وقتی او در حال شکوه و جلال خودش سخن می گوید، مرتب او را تایید کنند یا این که به او خدمت کنند. چنین فردی برای خودش حقوق ویژه و اختصاصی قائل است و حاضر نیست که همراه با دیگران به نوبت در صف بایستد و همواره خود را نوعی VIP در نظر می گیرد و با او مواجهه ویژه ای کنند و اگر دیگران با او طوری رفتار کنند که گویی مثل آنهاست، آنها را افراد نادانی در نظر می گیرد که توان این را ندارند، جایگاه او را درک کنند. بنابراین تنها در صورتی دیگران را آدم های فهمیده ای می داند که در حال تمجید و تقدیر از او باشند. چنین فردی به راحتی حقوق دیگران را زیر پا می گذارد و آنها را استثمار می کند و حقی برای آنها قائل نیست.

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

عرض سلام و احترام خدمت شما

سوال من این است که علت رفتار (عاقبت اندیشی) نامحدود در انسان چیست؟ چرا در بقیه جانداران این عاقبت اندیشی بسیار محدود است؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

تفکر استراتژیک، تفکر انتزاعی، تفکر نقّاد و خودآگاهی محصول عملکرد لوب پره فرونتال در مغز گونهٔ ما (هموساپینس ساپینس) است. در کتاب های «تکامل و رفتار انسان» جان کارترایت (انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد) ، «روان شناسی زبان» جین اچسون (انتشارات امیرکبیر) و «انسان خدای گونه» (نشر فرهنگ نشر معاصر) می توانید در زمینهٔ تکامل و تفکر انسان بیشتر مطالعه فرمایید.

سبز باشید

T.me/drsargolzaei